🏴🔹تعزیه سرا🔸
4.39K subscribers
4.47K photos
852 videos
119 files
1.67K links
Download Telegram
حسینیه قدیم قودجان سال 1342
#قودجان
.::تعزیه سرا ::.
https://telegram.me/joinchat/CZSh3zwOAIGJ-ABihnrtlg
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ_تعزیه حضرت مسلم (ع)

اجرای بسیار زیبای #حاج_حسن_نرگس_خانی ، #عباس_صالحی و #سید_حسن_گلختمی

قسمت غریبی و گفت و گو با طوعه


#قودجان سال ۸۷

@taziyehsara
Forwarded from اتچ بات
🔹تعزیه سرا🔸

#کلیپ_تعزیه مجلس شهادت حضرت علی اکبر (ع)

قسمت وداع با مادر (چرا بر سر سیه کردی .. )

#حسن_برکتی_پور

@taziyehsara

محل اجرا : #قودجان سال ۱۳۸۹
« درخواستی اعضا »
https://t.me/joinchat/AAAAADwOAIGCztmVX0cDfQ
Forwarded from اتچ بات
🔹تعزیه سرا🔸

#کلیپ_تعزیه مجلس شهادت حضرت علی اکبر (ع)

#قودجان ، فروردین ۸۵

« قسمت وداع با ام لیلا »

#حاج_حسن_نرگس_خانی
#حسن_برکتی_پور
@taziyehsara

موزیک : استاد #محمد_بخشی_نیا
#عباس_صالحی


https://telegram.me/taziyehsara
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ_تعزیه شهادت امام حسین (ع)
قسمت «وداع حضرت زینب (س) با حضرت اباعبدالله (ع) »
مرحوم #رضا_مشایخی
#سیدحسن_گلختمی
#قودجان 1390
https://telegram.me/joinchat/CZSh3zwOAIGJ-ABihnrtlg
#کلیپ_صوتی_تعزیه مجلس شهادت امام حسین (ع) سال ۸۱ #قودجان

▫️ قصیده ای زیبا از استاد غلامرضا سازگار
و اجرای زیبای آن توسط مرحوم استاد #رضا_مشایخی


الا ای قوم، من جان محمّد (ص) روح قرآنم ولی الله اعظم شهریار مُلک امکانم

زعیم و رهنما و ناخدای فُلک توحیدم امام و پیشوا و مقتدای اهل ایمانم

نمازم، روزه ام، حجم، قیامم، سجده ام، رکنم صفایم، مروه ام، سعیم، صراط و حشر و میزانم

پیمبر (ص) جدّ و بابم حیدر (ع) است و مادرم زهرا (ع) برادر مجتبی (ع) خود میر و سالار شهیدانم

قدر عبدی است پابستم، قضا تیغی است در دستم فلک آوارۀ کویم، ملک گهواره جنبانم

حدید و صافات و مؤمن و الفجر و الرحمن دخان و زخرف و یاسین و فتح و آل عمرانم

حسین بن علی (ع) باب النجاة عالم خلقت نبی (ص) را جان شیرین، شیر حق را شیرۀ جانم

گر از توحید می گوئید، من خود روح توحیدم گر از قرآن گواه آرید، من خود روح قرآنم

ذبیح الله و ثارالله و عین الله و وجه الله چراغ دین و کشتی نجات و فُلک ایمانم

من از شوق شهادت، سینه پیش تیغ بگشودم وگرنه نیست کس در کلّ خلقت مرد میدانم

اگر یک حمله آرم همچو باران بر زمین ریزد سر و دست و تن و پا از دم شمشیر برّانم

گهی رعدم، گهی برقم، گهی خشمم، گهی قمرم گهی دریا، گهی طوفان، گهی سیل خروشانم

اگر دریایی از لشکر شود این دشت، موسایم وگر این سرزمین از دیو پُر گردد سلیمانم

من از روز ازل با خالق خود بسته ام عهدی که عطشان باشم و آب از دم شمشیر، بستانم

خدای کعبه و پیغمبر (ص) او نیز می دانند که عاشوراست روز حج خون و عید قربانم

گر از سمّ ستوران بشکند هم سینه هم پشتم به حق دوست هرگز نشکند با دوست پیمانم

اگر چشمی بگردانم سری بر تن نمی ماند همان شمشیرها در دستتان باشد به فرمانم

به تیر و نیزه و تیغ و سنان و سنگها گفتم که من در قلزم خون، عاشق زخم فراوانم

اگر شمشیرهاتان کُند گشته، نیزه بشکسته بیائید و کنید از چار جانب سنگ بارانم

زنید آنقدر زخم از تیر و تیغ و نیزه و سنگم که در گودال نشناسند اطفال پریشانم

نمی گویم دهید آبم ولی آنقدر می گویم که از سوز عطش آتش گرفته کام عطشانم

گرفتم آب مهر مادرم زهرا (س) نمی باشد گرفتم نیستم فرزند پیغمبر (ص)، مسلمانم

بُوَد مهمان گرامی هر که باشد ای ستمکاران اگر اینک مسلمانم نمی دانید مهمانم

برایم نامه بنوشتید تا مهمانتان گشتم زمین را لاله گون کردید از خون جوانانم

کنار نعش فرزندم همه دیدید اشکم را به جای گریه خندیدید بر چشمان گریانم

ز چشم شیعیانم اشک ریزد تا صف محشر به یاد لحظه ای کز خون دل شد شسته دامانم

نگیرم دل، نبندم لب، نپوشم چشم از جانان اگر صد بار جان از کف دهم در راه جانانم

سر نیزه سرم با خواندن قرآن چنین گوید که حتی با سر ببُریده قرآن را نگهبانم

لبم بر مرگ می خندد، ولی گرید اگر چشمم به یاد زینب (س) و فردای زینب (س) اشک افشانم

به اجر این قصیده روز محشر شافع «میثم»

به میزان عمل در دادگاه حیّ سبحانم

غلامرضا سازگار «میثم» تهران

🆔 @taziyehsara