This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شور و شوق زندگی که برای همیشه خاموشش کردند
ویدئویی که در سالروز تولد ۱۸ سالگی نیکا شاکرمی، توسط خواهر نیکا در حساب اینستاگرامیاش منتشر کرده بود.
#نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
ویدئویی که در سالروز تولد ۱۸ سالگی نیکا شاکرمی، توسط خواهر نیکا در حساب اینستاگرامیاش منتشر کرده بود.
#نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آمال المثلوثی(Emel Mathlouthi)، خواننده تونسی یکی از معروفترین ترانههای خود را در اینستاگرام بە نیکا شاکرمی تقدیم کرد
این ترانه، «رویا» نام دارد. المثلوثی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«به یاد نیکا شاکرمی، کە رویای او تنها تبدیل شدن بە یک زن آزاد بود. برای تمام رویاهای از هم پاشیده و قلبهای شکستە ما، باشد کە موسیقی همچنان بە ما آرامش و قدرت بدهد.»
#نیکا_شاکرمی #آمال_المثلوثی #EmelMathlouthi
@tavaanatech
این ترانه، «رویا» نام دارد. المثلوثی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«به یاد نیکا شاکرمی، کە رویای او تنها تبدیل شدن بە یک زن آزاد بود. برای تمام رویاهای از هم پاشیده و قلبهای شکستە ما، باشد کە موسیقی همچنان بە ما آرامش و قدرت بدهد.»
#نیکا_شاکرمی #آمال_المثلوثی #EmelMathlouthi
@tavaanatech
مادر زندهیاد نیکا شاکرمی، ضمن انتشار تصاویری از کودکی دخترش نوشته است:
«وقتی بچه ها کوچیک بودن همیشه قبل از خواب براشون قصه میخوندم
از روی کتابهای قصه و گاهی هم از قصه هایی که مادربزرگم در دوران کودکی برای خودم گفته بود.
نیکا علاقه خاصی به قصه های مادربزرگم داشت و بارها اصرار میکرد از اون قصه های طولانی براش بگم
تقریبا تا سن سه چهار سالگیش وقتی ازش میخواستم خودش برامون قصه بگه، دقیق و مرتب قصه رو تعریف میکرد. اما بعدها میدیدم نیکا قصه ها رو با هم مخلوط میکنه و مطالبی رو هم خودش به اونها اضافه میکنه
اوایل فکر میکردم شاید چون قصه ها طولانی هستن، فراموش میکنه و سعی میکردم براش یادآوری کنم. ولی وقتی با اصرار نیکا به داستانی که خودش ساخته بود مواجه میشدم، متوجه شدم اون دلش میخاد قصه اینطور باشه.
نیکا نقش شخصیتهای منفعل و یا مظلوم قصه رو تغییر میداد و کارهای بزرگ و قدرتهای خاصی به اونها میداد یا اینکه کارهایی رو که فکر میکرد قهرمان داستان باید انجام میداد یا حرفهایی رو که باید میگفته رو نگفته، اضافه میکرد و برای اینکه بتونه همه چیو خوب جفت و جور کنه انقد قصه رو طولانی میکرد که چندین بار ما رو از خواب بیدار میکرد که بقیشو گوش کنیم
این کار نیکا و البته همه کارها و حرفهای نیکا بینهایت بانمک و دوست داشتنی بودن و برای همین ما همیشه از شدت ذوق و بی اختیار ، با صدای بلند به حرفها و کارهاش میخندیدیم
نیکا هم قصه هاش و هم تمام کارهاش رو خیلی جدی میگرفت و از اینکه بهش میخندیدیم خوشش نمیومد برای همین هم همیشه تذکر میداد که نخندیم و گاهی که خنده ما طولانی میشد سرمون داد میزد و قهر میکرد میرفت تو اتاق یا اینکه از قصه هاش محروممون میکرد.»
#نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
«وقتی بچه ها کوچیک بودن همیشه قبل از خواب براشون قصه میخوندم
از روی کتابهای قصه و گاهی هم از قصه هایی که مادربزرگم در دوران کودکی برای خودم گفته بود.
نیکا علاقه خاصی به قصه های مادربزرگم داشت و بارها اصرار میکرد از اون قصه های طولانی براش بگم
تقریبا تا سن سه چهار سالگیش وقتی ازش میخواستم خودش برامون قصه بگه، دقیق و مرتب قصه رو تعریف میکرد. اما بعدها میدیدم نیکا قصه ها رو با هم مخلوط میکنه و مطالبی رو هم خودش به اونها اضافه میکنه
اوایل فکر میکردم شاید چون قصه ها طولانی هستن، فراموش میکنه و سعی میکردم براش یادآوری کنم. ولی وقتی با اصرار نیکا به داستانی که خودش ساخته بود مواجه میشدم، متوجه شدم اون دلش میخاد قصه اینطور باشه.
نیکا نقش شخصیتهای منفعل و یا مظلوم قصه رو تغییر میداد و کارهای بزرگ و قدرتهای خاصی به اونها میداد یا اینکه کارهایی رو که فکر میکرد قهرمان داستان باید انجام میداد یا حرفهایی رو که باید میگفته رو نگفته، اضافه میکرد و برای اینکه بتونه همه چیو خوب جفت و جور کنه انقد قصه رو طولانی میکرد که چندین بار ما رو از خواب بیدار میکرد که بقیشو گوش کنیم
این کار نیکا و البته همه کارها و حرفهای نیکا بینهایت بانمک و دوست داشتنی بودن و برای همین ما همیشه از شدت ذوق و بی اختیار ، با صدای بلند به حرفها و کارهاش میخندیدیم
نیکا هم قصه هاش و هم تمام کارهاش رو خیلی جدی میگرفت و از اینکه بهش میخندیدیم خوشش نمیومد برای همین هم همیشه تذکر میداد که نخندیم و گاهی که خنده ما طولانی میشد سرمون داد میزد و قهر میکرد میرفت تو اتاق یا اینکه از قصه هاش محروممون میکرد.»
#نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
رضا شفاخواه، وکیل مرضیه محمودی، روزنامهنگار اعلام کرد که این روزنامهنگار روز ۱۳ تیر برای بار سوم و بهعلت بازنشر یک خبر محاکمه میشود.
مرضیه محمودی پس از انتشار گزارش سرویس جهانی بیبیسی پیرامون چگونگی کشتهشدن نیکا شاکرمی، در اکانت خود در شبکه اجتماعی «ایکس» به اظهارنظر دراینباره پرداخته بود.
این روزنامهنگار نوشته بود:«گزارش قتل نیکا شاکرمی ثابت میکند اینها با لباس شخصی مردم را میکشتند. در این گزارش دو تا فکت در این باره وجود دارد. یکی آنجا که میگوید یکی از این افراد بهعنوان معترض وارد جمعیت شده؛ یکی آنجا که میگوید طرف با جورابش دهن نیکا را بست. در آن گیر و دار، باز کردن و بستن بند پوتین سخت است.»
خانم محمودی پیشتر به دلیل چندین شکایت حمید رسایی، نماینده مجلس، به ۲۴ میلیون جریمه نقدی و یک سال تبعید به تربت جام محکوم شد. این محکومیت توسط شعبه اول دادگاه تجدیدنظر تهران به مدت یک سال به تعلیق در آمد.
#آزادی_بیان #سانسور #نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
مرضیه محمودی پس از انتشار گزارش سرویس جهانی بیبیسی پیرامون چگونگی کشتهشدن نیکا شاکرمی، در اکانت خود در شبکه اجتماعی «ایکس» به اظهارنظر دراینباره پرداخته بود.
این روزنامهنگار نوشته بود:«گزارش قتل نیکا شاکرمی ثابت میکند اینها با لباس شخصی مردم را میکشتند. در این گزارش دو تا فکت در این باره وجود دارد. یکی آنجا که میگوید یکی از این افراد بهعنوان معترض وارد جمعیت شده؛ یکی آنجا که میگوید طرف با جورابش دهن نیکا را بست. در آن گیر و دار، باز کردن و بستن بند پوتین سخت است.»
خانم محمودی پیشتر به دلیل چندین شکایت حمید رسایی، نماینده مجلس، به ۲۴ میلیون جریمه نقدی و یک سال تبعید به تربت جام محکوم شد. این محکومیت توسط شعبه اول دادگاه تجدیدنظر تهران به مدت یک سال به تعلیق در آمد.
#آزادی_بیان #سانسور #نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
محمد پارسی، روزنامهنگار، با انتشار پستی از محاکمهاش در روز شنبه ۱۶ تیرماه به دلیل «انتشار گزارش و یادداشتی در مورد مظلومیت نیکا شاکرمی» خبر داد.
آقای پارسی نوشته است:
«صبح امروز با حضور در دادگاه، بابت انتشار گزارش و یادداشتی در مورد مظلومیت #نیکا_شاکرمی به اتهام نشر اکاذیب با شکایت و اعلام جرم دادستان تهران، محاکمه و دادگاهی شدم
با سپاس از لطف عزیزانی که پیگیر بودند و ممنون از زحمات وکلای محترم؛ آقایان مصطفی نیلی و علی مجتهدزاده»
#آزادی_بیان #نیکا_شاکرمی #سانسور
@tavaanatech
آقای پارسی نوشته است:
«صبح امروز با حضور در دادگاه، بابت انتشار گزارش و یادداشتی در مورد مظلومیت #نیکا_شاکرمی به اتهام نشر اکاذیب با شکایت و اعلام جرم دادستان تهران، محاکمه و دادگاهی شدم
با سپاس از لطف عزیزانی که پیگیر بودند و ممنون از زحمات وکلای محترم؛ آقایان مصطفی نیلی و علی مجتهدزاده»
#آزادی_بیان #نیکا_شاکرمی #سانسور
@tavaanatech
محمد پارسی، روزنامهنگار، با انتشار پستی از محکومیت خود به جزای نقدی به دلیل «انتشار گزارش و یادداشتی در مورد مظلومیت نیکا شاکرمی» خبر داد.
آقای پارسی با انتشار تصویری از حکم دادگاه نوشته است:
«با حکم دادگاه در پی شکایت دادستان تهران مبنی بر نشر اکاذیب بابت مطلبی که در مورد مظلومیت #نیکا_شاکرمی نوشته بودم مجرم شناخته شده و محکوم به پرداخت جریمه نقدی شدم!»
این روزنامهنگار در تاریخ هفدهم اردیبهشت در دادسرای فرهنگ و رسانه مورد تفهیم اتهام قرار گرفت و با قرار کفالت آزاد شده بود.
#آزادی_بیان #سانسور #نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
آقای پارسی با انتشار تصویری از حکم دادگاه نوشته است:
«با حکم دادگاه در پی شکایت دادستان تهران مبنی بر نشر اکاذیب بابت مطلبی که در مورد مظلومیت #نیکا_شاکرمی نوشته بودم مجرم شناخته شده و محکوم به پرداخت جریمه نقدی شدم!»
این روزنامهنگار در تاریخ هفدهم اردیبهشت در دادسرای فرهنگ و رسانه مورد تفهیم اتهام قرار گرفت و با قرار کفالت آزاد شده بود.
#آزادی_بیان #سانسور #نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی تازه منتشر شده از نیکا شاکرمی که خالۀ او ، آتش شاکرمی این ویدئو را از نیکا در یک آموزشگاه هنری منتشر کرده است.
نیکا در این ویدئو به عنوان مدل نقاشی هنرجویان نشسته است و به پرسشهایی که از او میشود پاسخ میدهد.
آتش شاکرمی در ادامه نوشته:
«امروز بعد از بیست و سه ماه از کشته شدن ات به خودم جرات دادم و از مهسا (مدیر آموزشگاه خاک و آب) خواستم ویدیو و عکس های ترا برایم بفرستد.»
#نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
نیکا در این ویدئو به عنوان مدل نقاشی هنرجویان نشسته است و به پرسشهایی که از او میشود پاسخ میدهد.
آتش شاکرمی در ادامه نوشته:
«امروز بعد از بیست و سه ماه از کشته شدن ات به خودم جرات دادم و از مهسا (مدیر آموزشگاه خاک و آب) خواستم ویدیو و عکس های ترا برایم بفرستد.»
#نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیدا، خواهر نیکا شاکرمی این ویدئو کوتاه را از نیکا در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است.
او در پایان روایت خود نوشته است:
«از خواب میپرم. گلوم میسوزه و قلبم تند میزنه. دورم خیلی تاریکه ولی مهم نیست. تنها چیزی که از سیاهی اطرافم غلیظ تره سیاهی چشمهای نیکاست».
#نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
او در پایان روایت خود نوشته است:
«از خواب میپرم. گلوم میسوزه و قلبم تند میزنه. دورم خیلی تاریکه ولی مهم نیست. تنها چیزی که از سیاهی اطرافم غلیظ تره سیاهی چشمهای نیکاست».
#نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیدا شاکرمی، خواهر جاویدنام نیکا شاکرمی، در صفحه اینستاگرام خود ضمن انتشار این ویدیو از صدای نیکا، نوشت:
«اون روز ده بار این آهنگو خوندی و هربار بهت میگفتم خوب نشد،
یبار دیگه بریم.
آخرش بی خیال شدیم و یادمون رفت بهترین ورژن رو ضبط کنیم ولی...
آخ نیکا...
بارها خودم از درون شکسته بودم اما لحظهای ترک فکرِ تو ممکن نشد.
بچه ساکتی بودم؛
کمحرف و تودار.
نمیشد گفت خجالتی ولی دیر و سخت آدمها رو قبول میکردم.
همزمان به اشیا شدیدا وابسته بودم.
حلزونی کوچیک، قارچی سبز شده کنار راه پله یا یه تیکه سنگ
پیدا میکردم و سرگرم صحبت باهاش میشدم.
ساعتها برای خودم قصه میبافتم
و متوجه نمیشدم زمان چجوری میگذره.
این وضعیت ادامه داشت تا تو اومدی،
از همون لحظه که انگشتای کوچیکت دور شستم حلقه شد،
و چشمای درشت و هوشیارت بهم خیره شدن شیفته تو شدم.
شجاعت و نترس بودنت از همون سالهای اول زندگی
و هیجانی که برای تجربه ناشناخته ها داشتی
به دنیام رنگ میداد.
دلم میخواست ازت محافظت کنم، جلوی همه تاریکیهای دنیا.
دلم میخواست روحت خالص باقی بمونه،
رنگ خاکستری نگیره.
من خیلی زودتر از زمانی که باید،
با رنج های عظیم زندگی آشنا شدم.
قبل از اینکه بفهمم معنی کودکی چیه
بزرگ شده بودم.
آدمهای دور و نزدیک همیشه با تحسین بهم میگفتن
"تو خیلی باهوش و تیزی
باورم نمیشه انقدر بیشتر از سنت میفهمی"
عادت کرده بودم به شنیدن این جملات.
نمیدونستن پشت اون فهم و درک من،
همواره کوهی از درد در حال سر کشیدن به آسمونِ زندگیم بوده.
اون روزا فکر میکردم این قضیه باید باعث غرور و خوشحالی من باشه
ولی طولی نکشید که فهمیدم این کلمات،
حکم میله های یک زندان نامرئی رو دارن
که تمام انرژی و آرزوها و استعدادهای خاموش منو به بند میکشن.
ناخودآگاه پذیرفته بودم
منِ بی خدا مصلوب به دردم
و رنج، بخشی از ماهیتِ تشکیل دهنده طبیعی وجود منه.
دلم میخواست تو شبیه من نباشی.
عاقل، فهمیده و مسئولیتپذیر و قوی و مقاوم و پیچیده نباشی،
سیاهیِ غم و استرس دستش به تو نرسه،
سرزنده، سر به هوا و سرخود بمونی.
واقعی ترینِ خودت باشی.
سرشار بمونی از آرزو و تمنا...
و تو همه اون چیزی بودی که باید...🖤»
#نیکا_شاکرمی #فضای_مجازی
@tavaanatech
«اون روز ده بار این آهنگو خوندی و هربار بهت میگفتم خوب نشد،
یبار دیگه بریم.
آخرش بی خیال شدیم و یادمون رفت بهترین ورژن رو ضبط کنیم ولی...
آخ نیکا...
بارها خودم از درون شکسته بودم اما لحظهای ترک فکرِ تو ممکن نشد.
بچه ساکتی بودم؛
کمحرف و تودار.
نمیشد گفت خجالتی ولی دیر و سخت آدمها رو قبول میکردم.
همزمان به اشیا شدیدا وابسته بودم.
حلزونی کوچیک، قارچی سبز شده کنار راه پله یا یه تیکه سنگ
پیدا میکردم و سرگرم صحبت باهاش میشدم.
ساعتها برای خودم قصه میبافتم
و متوجه نمیشدم زمان چجوری میگذره.
این وضعیت ادامه داشت تا تو اومدی،
از همون لحظه که انگشتای کوچیکت دور شستم حلقه شد،
و چشمای درشت و هوشیارت بهم خیره شدن شیفته تو شدم.
شجاعت و نترس بودنت از همون سالهای اول زندگی
و هیجانی که برای تجربه ناشناخته ها داشتی
به دنیام رنگ میداد.
دلم میخواست ازت محافظت کنم، جلوی همه تاریکیهای دنیا.
دلم میخواست روحت خالص باقی بمونه،
رنگ خاکستری نگیره.
من خیلی زودتر از زمانی که باید،
با رنج های عظیم زندگی آشنا شدم.
قبل از اینکه بفهمم معنی کودکی چیه
بزرگ شده بودم.
آدمهای دور و نزدیک همیشه با تحسین بهم میگفتن
"تو خیلی باهوش و تیزی
باورم نمیشه انقدر بیشتر از سنت میفهمی"
عادت کرده بودم به شنیدن این جملات.
نمیدونستن پشت اون فهم و درک من،
همواره کوهی از درد در حال سر کشیدن به آسمونِ زندگیم بوده.
اون روزا فکر میکردم این قضیه باید باعث غرور و خوشحالی من باشه
ولی طولی نکشید که فهمیدم این کلمات،
حکم میله های یک زندان نامرئی رو دارن
که تمام انرژی و آرزوها و استعدادهای خاموش منو به بند میکشن.
ناخودآگاه پذیرفته بودم
منِ بی خدا مصلوب به دردم
و رنج، بخشی از ماهیتِ تشکیل دهنده طبیعی وجود منه.
دلم میخواست تو شبیه من نباشی.
عاقل، فهمیده و مسئولیتپذیر و قوی و مقاوم و پیچیده نباشی،
سیاهیِ غم و استرس دستش به تو نرسه،
سرزنده، سر به هوا و سرخود بمونی.
واقعی ترینِ خودت باشی.
سرشار بمونی از آرزو و تمنا...
و تو همه اون چیزی بودی که باید...🖤»
#نیکا_شاکرمی #فضای_مجازی
@tavaanatech
امروز بیست و نه شهریورماه سالروز کشته شدن نیکا شاکرمی است
نیکا شاکرمی، شامگاه ۲۹ شهریور در جریان اعتراضات در بلوار کشاورز تهران ناپدید و پس از هشت روز جنازه او به خانوادهاش تحویل داده شد.
نسرین شاکرمی، مادر جاویدنام نیکا شاکرمی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود نوشته است:
«امروز دومین سالگرد ملکوتی شدن نیکاست
هیچ فراخوانی ندادم چون نمیخواستم مثل پارسال بگیر و ببند و مزاحمتی ایجاد شود. اما با این حال از صبح زود ماموران حکومتی به تعداد زیاد، جاده ویسیان و قبرستان حیات الغیب را از هر طرف
بسته اند و اجازه عبور و مرور به کسی نمیدهند.»
#نیکا_شاکرمی
@tavaanatech
نیکا شاکرمی، شامگاه ۲۹ شهریور در جریان اعتراضات در بلوار کشاورز تهران ناپدید و پس از هشت روز جنازه او به خانوادهاش تحویل داده شد.
نسرین شاکرمی، مادر جاویدنام نیکا شاکرمی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود نوشته است:
«امروز دومین سالگرد ملکوتی شدن نیکاست
هیچ فراخوانی ندادم چون نمیخواستم مثل پارسال بگیر و ببند و مزاحمتی ایجاد شود. اما با این حال از صبح زود ماموران حکومتی به تعداد زیاد، جاده ویسیان و قبرستان حیات الغیب را از هر طرف
بسته اند و اجازه عبور و مرور به کسی نمیدهند.»
#نیکا_شاکرمی
@tavaanatech