🔥[ یک عاشقانه بی صدا ]🔥
441 subscribers
268 photos
497 videos
12 files
36 links
‌‌‌‌‌💕🦋 1401.02.10 🦋💕





تن و چشم و دل را غزل میکنم

لبت را لبالب عسل میکنم

هر آن خلوتی را که ایجاد شد

تو را زیرکانه بغل میکنم 🕊🩷


..
🟣 ارتباط با ادمین : ‌‌‌

@Sprouse_E
Download Telegram
🔥[ یک عاشقانه بی صدا ]🔥
💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡 یک عاشقانه بی صدا #part500 _ پشت چشمام رو سیاه کرد و یه خط چشم کمرنگ برام کشید بایه رژ قرمز خوش رنگ چشمام رو که باز کردم ازتغییری که کرده بودم خوشم اومد ارایشم درعین ملیح بودن خیلی قشنگ بود نفس ازحموم اومد بادیدن من سوتی زد وگفت:واااو چقد خوشگل…
💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡

یک عاشقانه بی صدا

#part501

_ درو که باز کردیم یاشا تو اون کت شلوار مشکیش و پیرهن سفیدش خیلی بامزه شده بود مخصوصا برای ماکه بار اولمون بود اونو باتیپ کت شلواری میدیدیم .

_ نگاهی به نفس کردم که با نیشی باز درحال نگاه کردن به یاشابود دختره ی پررو حالا خوبه به زور راضی شد برای اومدن .

_ نگاهی به اطرافم کردم وگفتم: پس مهداد کو؟

_ همون طور که دست هاش تو جیب شلوارش بود چرخید به سمتی و گفت: اونا هاا جناب درون ماشینشون منتظراومدن شماهستند .

_ باتعجب نگاه کردم ماشین مهداد این بار سمندی نبود که همیشه زیرپاش بود و یه ساناتای مشکی این بارزیر پاش بود نفس ضربه ایی به بازوم زد وگفت: اوو مای گاد با سمند ازماجدا شد باساناتا برگشت افرین مهدادافرین در سوپرایز کردن دخترا مهارتی بسیار ستودنی داری .

_ چپ چپ به یاشا نگاه کرد وگفت: برخلاف بعضیاا

_ زیرلبی گفتم: سرجدت بیابرو بذاراین مهمونی بخیر بگذره .

_ ازشون جداشدم و به طرف ماشین مهداد رفتم با دیدن من از ماشین پیاده شد کت شلواری که من انتخاب کرده بودم رو پوشیده بود و موهاشم زده بود بالا و اون لبخند همیشگیش رو لباش بود .

_ بهش که رسیدم لحظه ایی مکث کردم وگفتم



💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM