🔥[ یک عاشقانه بی صدا ]🔥
601 subscribers
268 photos
497 videos
12 files
36 links
‌‌‌‌‌💕🦋 1401.02.10 🦋💕





تن و چشم و دل را غزل میکنم

لبت را لبالب عسل میکنم

هر آن خلوتی را که ایجاد شد

تو را زیرکانه بغل میکنم 🕊🩷


..
🟣 ارتباط با ادمین : ‌‌‌

@Sprouse_E
Download Telegram
🔥[ یک عاشقانه بی صدا ]🔥
💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡 یک عاشقانه بی صدا #part499 _ خیله خوب بپر برو دوش بگیر شهرزاد خانم تامن چایی رو ردیف کنم حموم تو اتاق منه اون سمت راستی . _ سرم رو تکون دادم و تشکری کردم دوست نفس هم که اسمش سحربود رفت تو یکی از اتاق ها تا وسایلش رو مرتب کنه . _ زیر دوش که…
💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡

یک عاشقانه بی صدا

#part500

_ پشت چشمام رو سیاه کرد و یه خط چشم کمرنگ برام کشید بایه رژ قرمز خوش رنگ چشمام رو که باز کردم ازتغییری که کرده بودم خوشم اومد ارایشم درعین ملیح بودن خیلی قشنگ بود نفس ازحموم اومد بادیدن من سوتی زد وگفت:واااو چقد خوشگل شدی بیچاره دل مهداد که باید طاقت بیاره .

_ نفس جونم خواهرم عزیزم ساکت شوو

_ یوهاهااا.

_ باکمک نفس لباسم رو پوشیدم هم نفس و هم سحر ازلباس خیلی خوششون اومد تو دلم به سلیقه ی مهداد افرینی گفتم نفس که نشست برای ارایش گوشیم رو برداشتم تا به مهداد اس ام اس بدم

_ یک ربع مونده بود به ساعت سه که کار نفس هم تموم شد موهای قهوه اییش پشت سرش به طرز زیبا و ساده ایی جمع شده بود و یه قسمتیش ریخته شده بود تو صورتش لباسش هم یه لباس مشکی براق بود که پشتش باز بود و جلوش چندتا چین میخورد که خیلی شیک نشونش میداد .

_ سحرازمون خداحافظی کرد و رفت ماهم مانتو و شالمون رو پوشیدیم لباس نفس به نسبت من جذب تر بود ولی مال من دامن ازادی داشت .

_ راس ساعت سه بود که زنگ در به صدا دراومد نفس مثل بچه ها بالا پایین پرید کیف دستی کوچکم رو باگوشیم برداشتم و از خونه دراومدیم بیرون




💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM