#تیکه_کتاب
به یادم هست ، روزی مصرّانه ، به تو می گفتم: " ما هرگز خسته نخواهیم شد...هرگز"
اما مدتی است ، پی فرصتی میگردم شیرینم ،
تا به تو بگویم ، ما نیز ،
خسته میشویم... و خسته شدن ، حق ماست ؛
این که خسته می شویم و از نفَس می افتیم و در زانوهایمان،
دردی حس میکنیم ، مسأله ای نیست
مسأله این است که بتوانیم زیر درختی ، کنار جوی آبی ،
روی تخته سنگی ، "در کنار هم" بنشینیم ،
و خستگی از تن و روح، بتکانیم
خسته نشدن ، خلافِ طبیعت است
همچنان که، خسته ماندن
دیگر نمی گویم که ما تا زنده ایم ، خسته نخواهیم شد
بلکه می گویم: ما هرگز ، خسته نخواهیم ماند...
📕 #یک_عاشقانه_آرام
✍ #نادر_ابراهیمی
📚 @ tasvir_art
به یادم هست ، روزی مصرّانه ، به تو می گفتم: " ما هرگز خسته نخواهیم شد...هرگز"
اما مدتی است ، پی فرصتی میگردم شیرینم ،
تا به تو بگویم ، ما نیز ،
خسته میشویم... و خسته شدن ، حق ماست ؛
این که خسته می شویم و از نفَس می افتیم و در زانوهایمان،
دردی حس میکنیم ، مسأله ای نیست
مسأله این است که بتوانیم زیر درختی ، کنار جوی آبی ،
روی تخته سنگی ، "در کنار هم" بنشینیم ،
و خستگی از تن و روح، بتکانیم
خسته نشدن ، خلافِ طبیعت است
همچنان که، خسته ماندن
دیگر نمی گویم که ما تا زنده ایم ، خسته نخواهیم شد
بلکه می گویم: ما هرگز ، خسته نخواهیم ماند...
📕 #یک_عاشقانه_آرام
✍ #نادر_ابراهیمی
📚 @ tasvir_art
هر چه گويم
شرح دلدادگی من است و
كم لطفی او
چون به عشق آيم
كامل شود يقينم از آن ....
صفورا ياسری
@ tasvir_art
شرح دلدادگی من است و
كم لطفی او
چون به عشق آيم
كامل شود يقينم از آن ....
صفورا ياسری
@ tasvir_art
نگو دیر است
نگو آن کوچه باغ خشک است
خرابم نکن
هنوز هم اگر بخواهی
عاشقم
می توانی
آری می توانی برای برگشتنت
" دوست داشتنم " را بهانه کنی....
صفورا
۳۰ دی ماه ۹۸
@tasvir_art
نگو آن کوچه باغ خشک است
خرابم نکن
هنوز هم اگر بخواهی
عاشقم
می توانی
آری می توانی برای برگشتنت
" دوست داشتنم " را بهانه کنی....
صفورا
۳۰ دی ماه ۹۸
@tasvir_art
#تیکه_کتاب
به یادم هست ، روزی مصرّانه ، به تو می گفتم: " ما هرگز خسته نخواهیم شد...هرگز"
اما مدتی است ، پی فرصتی میگردم شیرینم ،
تا به تو بگویم ، ما نیز ،
خسته میشویم... و خسته شدن ، حق ماست ؛
این که خسته می شویم و از نفَس می افتیم و در زانوهایمان،
دردی حس میکنیم ، مسأله ای نیست
مسأله این است که بتوانیم زیر درختی ، کنار جوی آبی ،
روی تخته سنگی ، "در کنار هم" بنشینیم ،
و خستگی از تن و روح، بتکانیم
خسته نشدن ، خلافِ طبیعت است
همچنان که، خسته ماندن
دیگر نمی گویم که ما تا زنده ایم ، خسته نخواهیم شد
بلکه می گویم: ما هرگز ، خسته نخواهیم ماند...
📕 #یک_عاشقانه_آرام
✍ #نادر_ابراهیمی
@tasvir_art
به یادم هست ، روزی مصرّانه ، به تو می گفتم: " ما هرگز خسته نخواهیم شد...هرگز"
اما مدتی است ، پی فرصتی میگردم شیرینم ،
تا به تو بگویم ، ما نیز ،
خسته میشویم... و خسته شدن ، حق ماست ؛
این که خسته می شویم و از نفَس می افتیم و در زانوهایمان،
دردی حس میکنیم ، مسأله ای نیست
مسأله این است که بتوانیم زیر درختی ، کنار جوی آبی ،
روی تخته سنگی ، "در کنار هم" بنشینیم ،
و خستگی از تن و روح، بتکانیم
خسته نشدن ، خلافِ طبیعت است
همچنان که، خسته ماندن
دیگر نمی گویم که ما تا زنده ایم ، خسته نخواهیم شد
بلکه می گویم: ما هرگز ، خسته نخواهیم ماند...
📕 #یک_عاشقانه_آرام
✍ #نادر_ابراهیمی
@tasvir_art
#تیکه_کتاب
درون یکایک ما گنجینهای از طلای ناب نهفته است.
این جوهر طلایی، روح ماست که پاک، با شکوه، گشوده و درخشان میباشد.
اما لاکی سخت و سفالی و نشأت گرفته از ترس، این طلا را پوشانده است...
📕 #نیمه_تاریک_وجود
✍ #دبی_فورد
@tasvir_art
درون یکایک ما گنجینهای از طلای ناب نهفته است.
این جوهر طلایی، روح ماست که پاک، با شکوه، گشوده و درخشان میباشد.
اما لاکی سخت و سفالی و نشأت گرفته از ترس، این طلا را پوشانده است...
📕 #نیمه_تاریک_وجود
✍ #دبی_فورد
@tasvir_art
برای نابودی محبت و عشق
هیچ فتنه و دروغ و سحر و جادو ای نیاز نیست
" آتش خشونت و پرخاشگری " از محبت و عشق ، نفرت می سازد ..
میلاد پوشانه
@tasvir_art
هیچ فتنه و دروغ و سحر و جادو ای نیاز نیست
" آتش خشونت و پرخاشگری " از محبت و عشق ، نفرت می سازد ..
میلاد پوشانه
@tasvir_art
خدا کند ...
خدا کند همه اینها که گفتی ...
رقم خورد ....
دوباره لیلی ات شوم ....
برایم چای بریزی ....
شعر بخوانی ....
برای خستگی ام ....
تا سپیده لالایی بخوانی .....
خدا کند
خدا کند ....
نقل دل گرفته امروزم نیست ....
نقل آدینه زمستانی سردم نیست...
نقل ندیدن تو ....
نشنیدن شعر توست ...
خدا کند .....
خدا کند .....
قاصدک خبرهای شیرین بیاورد ....
فرهاد از بیستون بیاید .....
همه شبم با تو یلدا باشد .....
خدا کند ......
خدا کند همه اینها که گفتی ....
رقم خورد ......
چرخ گردون بچرخد و دنیا به کام مان شود ....
صبح بهاری سرزند ، زمستان تمام شود ....
هجران گم شود ؛ وصال سر زند ...
این بار ....
لیلی برایت شعر بخواند ...
غزل بسراید ....
چای بریزد .....
خدا کند ....
خدا کند همه اینها که گفتم ...
رقم خورد.....
صفورا یاسری
۹۹/۱۰/۱۲
@tasvir _art
خدا کند همه اینها که گفتی ...
رقم خورد ....
دوباره لیلی ات شوم ....
برایم چای بریزی ....
شعر بخوانی ....
برای خستگی ام ....
تا سپیده لالایی بخوانی .....
خدا کند
خدا کند ....
نقل دل گرفته امروزم نیست ....
نقل آدینه زمستانی سردم نیست...
نقل ندیدن تو ....
نشنیدن شعر توست ...
خدا کند .....
خدا کند .....
قاصدک خبرهای شیرین بیاورد ....
فرهاد از بیستون بیاید .....
همه شبم با تو یلدا باشد .....
خدا کند ......
خدا کند همه اینها که گفتی ....
رقم خورد ......
چرخ گردون بچرخد و دنیا به کام مان شود ....
صبح بهاری سرزند ، زمستان تمام شود ....
هجران گم شود ؛ وصال سر زند ...
این بار ....
لیلی برایت شعر بخواند ...
غزل بسراید ....
چای بریزد .....
خدا کند ....
خدا کند همه اینها که گفتم ...
رقم خورد.....
صفورا یاسری
۹۹/۱۰/۱۲
@tasvir _art
بعضی وقتها ، خوابت را می بينم
شفاف ، بی تكلف ،
مثل هميشه ی خودمان
نمی دانم از سر دلتنگی است ....
يا عادت...
چه فرقی می كند ؟
به هر حال من ، خوابت را می بينم
من و تو خدا
و همان نگاه های ماندگار
سر يك ميز
به صرف چای دم كشيده و گل بهار نارنج
آری گويی هميشه بهار خوابت را می بينم
نه ، شايد ....
هم همه خوابها من و تو بهاریست
شفاف تر از هميشه
برايت از حافظ تفعل گرفتم
بگذار فكر كنم .... چه بود آن غزل؟؟؟
يوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه احزان روزی شود گلستان غم مخور
غم نمی خورم ، بعضی وقتها خوابت را می بينم
مرا همين بس است ...
صفورا ياسری
٣١ شهريور ٩٧
دل من بهاری بمان ...
@tasvir_art
شفاف ، بی تكلف ،
مثل هميشه ی خودمان
نمی دانم از سر دلتنگی است ....
يا عادت...
چه فرقی می كند ؟
به هر حال من ، خوابت را می بينم
من و تو خدا
و همان نگاه های ماندگار
سر يك ميز
به صرف چای دم كشيده و گل بهار نارنج
آری گويی هميشه بهار خوابت را می بينم
نه ، شايد ....
هم همه خوابها من و تو بهاریست
شفاف تر از هميشه
برايت از حافظ تفعل گرفتم
بگذار فكر كنم .... چه بود آن غزل؟؟؟
يوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه احزان روزی شود گلستان غم مخور
غم نمی خورم ، بعضی وقتها خوابت را می بينم
مرا همين بس است ...
صفورا ياسری
٣١ شهريور ٩٧
دل من بهاری بمان ...
@tasvir_art
فرصت غنيمت بود نوشيدن چاي دو نفره
كه نمي دانستي!!!!!
عمر ما بر باد فنا مَي رود
چون ... تَو نمي دانستي!!!!!
در عجبم ، زين همه هوش و ذكاوت
كه احساس مرا نمي دانستي!!!!!!!!!!!!!
صفورا ياسري
٩٧/٨/١٠
@tasvir_art
كه نمي دانستي!!!!!
عمر ما بر باد فنا مَي رود
چون ... تَو نمي دانستي!!!!!
در عجبم ، زين همه هوش و ذكاوت
كه احساس مرا نمي دانستي!!!!!!!!!!!!!
صفورا ياسري
٩٧/٨/١٠
@tasvir_art
می شود صدايت را
نگاهت را در خواب من جا بگذاری ؟
می شود رد پای قشنگت را
در زندگيم جا بگذاری ؟
می شود باشی و سبز بمانی ؟
و عاشقانه برايت ...
آه بی خيال می روم قهوه دم كنم
......
صفورا
👇👇👇👇👇👇👇
@tasvir_art
نگاهت را در خواب من جا بگذاری ؟
می شود رد پای قشنگت را
در زندگيم جا بگذاری ؟
می شود باشی و سبز بمانی ؟
و عاشقانه برايت ...
آه بی خيال می روم قهوه دم كنم
......
صفورا
👇👇👇👇👇👇👇
@tasvir_art
درویش که اسرارِ نَهان میبخشد
هر دَم مُلْکی، به رایگان میبخشد
درویش کسی نیست که نان میطلبد
درویش کسی بُوَد که جان میبخشد
✍ #رباعی_مولانا
@tasvir_art
هر دَم مُلْکی، به رایگان میبخشد
درویش کسی نیست که نان میطلبد
درویش کسی بُوَد که جان میبخشد
✍ #رباعی_مولانا
@tasvir_art
تو می أیی
چونان زمزمه لآلايی در اغوش خواب
تو می آیی
چونان موجی بلند و قوی
از بطن دريای ژرف
و شب را رنگ می بازد
در برابر سيه چشم و سيه گيسوانت
كه من تكرار كنان
فريادت می كشم
دوستم بدار
تا خود ابدیت ...
صفورا
٢٣ اذر ٩٦
@tasvir_art
چونان زمزمه لآلايی در اغوش خواب
تو می آیی
چونان موجی بلند و قوی
از بطن دريای ژرف
و شب را رنگ می بازد
در برابر سيه چشم و سيه گيسوانت
كه من تكرار كنان
فريادت می كشم
دوستم بدار
تا خود ابدیت ...
صفورا
٢٣ اذر ٩٦
@tasvir_art
📝
گفتم "گیله مرد" توی سبزهها چی دیدی که رفتی تو فکر ؟!
کمی سکوت کرد و گفت : به این دونههای سبز شده نگاه کن ... چند روز آب و غذا و نور خورشید خوردند و رشد کردند ...
سیصد و شصت و پنج روز از خدا عمر گرفتیم و آب و غذا و فلک در اختیارمون بود ؛ میترسم رشد که نکرده باشم هیچ ؛ افت هم کرده باشم !
👤 بزرگ علوى
📚 گيله مرد
@tasvir_art
گفتم "گیله مرد" توی سبزهها چی دیدی که رفتی تو فکر ؟!
کمی سکوت کرد و گفت : به این دونههای سبز شده نگاه کن ... چند روز آب و غذا و نور خورشید خوردند و رشد کردند ...
سیصد و شصت و پنج روز از خدا عمر گرفتیم و آب و غذا و فلک در اختیارمون بود ؛ میترسم رشد که نکرده باشم هیچ ؛ افت هم کرده باشم !
👤 بزرگ علوى
📚 گيله مرد
@tasvir_art
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀
چه زیباست كه چون صبح،
پیام ظفر آریم
گل سرخ،
گل نور،
ز باغ سحر آریم.
چه زیباست، چو خورشید،
دُرافشان و درخشان
ز آفاقِ پر از نور،
جهان را خبر آریم.
همانگونه كه خورشید،
بر اورنگ زر آید؛
خرد را بستاییم و،
بر اورنگِ زر آریم.
چه زیباست، كه با مهر،
دل از كینه بشوییم.
چه نیكوست كه با عشق،
گل از خار برآریم.
گذرگاهِ زمان را،
سرافراز بپوییم.
شب تارِ جهان را
فروغ از هنر آریم.
اگر تیغ ببارند، جز از «مهر» نگوییم
وگر تلخ بگویند، سخن از شكر آریم.
بیایید،
بیایید،
ازین عالم تاریک
دلافروزتر از صبح،
جهانی دگر آریم!
✍سوم آبان سالگرد در گذشت فریدون مشیری ؛ یادش گرامی باد🥀
از دفتر: #آواز_آن_پرنده_غمگین
🥀🍃🥀🍃🥀🍃
@tasvie_art
چه زیباست كه چون صبح،
پیام ظفر آریم
گل سرخ،
گل نور،
ز باغ سحر آریم.
چه زیباست، چو خورشید،
دُرافشان و درخشان
ز آفاقِ پر از نور،
جهان را خبر آریم.
همانگونه كه خورشید،
بر اورنگ زر آید؛
خرد را بستاییم و،
بر اورنگِ زر آریم.
چه زیباست، كه با مهر،
دل از كینه بشوییم.
چه نیكوست كه با عشق،
گل از خار برآریم.
گذرگاهِ زمان را،
سرافراز بپوییم.
شب تارِ جهان را
فروغ از هنر آریم.
اگر تیغ ببارند، جز از «مهر» نگوییم
وگر تلخ بگویند، سخن از شكر آریم.
بیایید،
بیایید،
ازین عالم تاریک
دلافروزتر از صبح،
جهانی دگر آریم!
✍سوم آبان سالگرد در گذشت فریدون مشیری ؛ یادش گرامی باد🥀
از دفتر: #آواز_آن_پرنده_غمگین
🥀🍃🥀🍃🥀🍃
@tasvie_art
۲۵ اکتبر #روز_جهانی_هنرمند است.
🔺 این روز برای ارج نهادن به افرادی است که با تخیل و خلاقیتشان دنیاهای جدیدی را به ما نشان میدهند و زندگی را با رنگ، تصویر، کلمات، آوا و موسیقی زیباتر میکنند.
@ tasvir_art
🔺 این روز برای ارج نهادن به افرادی است که با تخیل و خلاقیتشان دنیاهای جدیدی را به ما نشان میدهند و زندگی را با رنگ، تصویر، کلمات، آوا و موسیقی زیباتر میکنند.
@ tasvir_art
.
شاید خدا هر شب میخواهد دنیا را تمام کند
اما لحظه ی آخر باز می بیند
دو نفر خالصانه به هم میگویند
دوستت دارم!
#محسن_دعاوی
@tasvir_art
شاید خدا هر شب میخواهد دنیا را تمام کند
اما لحظه ی آخر باز می بیند
دو نفر خالصانه به هم میگویند
دوستت دارم!
#محسن_دعاوی
@tasvir_art
چه زود بزرگ یک جمع شدم ...
چه زود با ورودم همه به پا خواستند
هنوز عاشقانه های دخترانه ام را زندگی می کنم
هنوز هم عاشق پیچ امین الدوله هستم
اما
چه زود گیسوانم سفید شد
و مبهوت و متحیر ماندم در بر آینه
چه زود بزرگ یک جمع شدم
چه زود رها کردم و آزاد شدم
هنوز عاشق عاشق شدنم
اما
چه زود عطشم فرو کش کرد
رویاهایم در قاب خاطره نشست
هنوز عاشقانه های دخترانه ام را زندگی می کنم
هنوز ...
۰۳/۸/۲۲صفورا
@amtasvir_art
چه زود با ورودم همه به پا خواستند
هنوز عاشقانه های دخترانه ام را زندگی می کنم
هنوز هم عاشق پیچ امین الدوله هستم
اما
چه زود گیسوانم سفید شد
و مبهوت و متحیر ماندم در بر آینه
چه زود بزرگ یک جمع شدم
چه زود رها کردم و آزاد شدم
هنوز عاشق عاشق شدنم
اما
چه زود عطشم فرو کش کرد
رویاهایم در قاب خاطره نشست
هنوز عاشقانه های دخترانه ام را زندگی می کنم
هنوز ...
۰۳/۸/۲۲صفورا
@amtasvir_art