داشتنت مثل
يك سفر به گيلان
مثل
چاي ذغالي
داشتنت مثل
اميد دقايق سپري نشده است
مثل
مِه در امتداد جاده
داشتنت مثل
شادي مستي
مثل
غم هوشياري
ما كه از داشتنت بي نصيب بوديم خوشا به حال آنان كه تورا دارند قلب
٩٨/٥/٢٧
مرداد
٠٢:١٨
#مارال_حميدزادگان
@tasvir_art
يك سفر به گيلان
مثل
چاي ذغالي
داشتنت مثل
اميد دقايق سپري نشده است
مثل
مِه در امتداد جاده
داشتنت مثل
شادي مستي
مثل
غم هوشياري
ما كه از داشتنت بي نصيب بوديم خوشا به حال آنان كه تورا دارند قلب
٩٨/٥/٢٧
مرداد
٠٢:١٨
#مارال_حميدزادگان
@tasvir_art
ماندن و رفتن آفتاب
ته ته تابستان بود كه
عشق در من و من در عشق آغاز شديم
به نوعي من در پاييز
تمام خاطراتم از عشق و عاشقي تو پاييز بود
ميداني چرا چون تو متولد پاييز بودي
دوست دارم باز هم از همان تلفن هاي عصرانه با هم داشته باشيم
عصر كه چه عرض كنم پاييز ؛آفتاب دم دم هاي بعد از ظهر كه ميشود دلش ميگيرد و نم نم ميرود
تلفن هايي از جنس ساعت هشت و نيم سر اولين چراغ قرمز وليعصر
حالا دوست دارم در پاييز بين ماندن و رفتن آفتاب
پستچي
در خانه ام را بزند در را باز كنم و بگويد اين نامه براي شماست نامه اي با بوي دوستت دارم به غمناكي اول مهر
امضايي از سر كنجكاوي به پايين كاغذ بزنم
در پاكت را كه باز كردم نوشته باشد
٣٠ آذر وقتي مهتاب دس به دامن خورشيد است كه بيايد
با من تماس بگير كه بگويم كجاي اين زمين هستم تا بيايي و تا آخرين دقيقه پاييز با هم شاهنامه بخوانيم و با هم به آفتاب التماس كنيم
٩٨/٦/٣٠
ته ته تابستان
دم دم پاييز
#مارال_حميدزادگان
@tasvir_art
ته ته تابستان بود كه
عشق در من و من در عشق آغاز شديم
به نوعي من در پاييز
تمام خاطراتم از عشق و عاشقي تو پاييز بود
ميداني چرا چون تو متولد پاييز بودي
دوست دارم باز هم از همان تلفن هاي عصرانه با هم داشته باشيم
عصر كه چه عرض كنم پاييز ؛آفتاب دم دم هاي بعد از ظهر كه ميشود دلش ميگيرد و نم نم ميرود
تلفن هايي از جنس ساعت هشت و نيم سر اولين چراغ قرمز وليعصر
حالا دوست دارم در پاييز بين ماندن و رفتن آفتاب
پستچي
در خانه ام را بزند در را باز كنم و بگويد اين نامه براي شماست نامه اي با بوي دوستت دارم به غمناكي اول مهر
امضايي از سر كنجكاوي به پايين كاغذ بزنم
در پاكت را كه باز كردم نوشته باشد
٣٠ آذر وقتي مهتاب دس به دامن خورشيد است كه بيايد
با من تماس بگير كه بگويم كجاي اين زمين هستم تا بيايي و تا آخرين دقيقه پاييز با هم شاهنامه بخوانيم و با هم به آفتاب التماس كنيم
٩٨/٦/٣٠
ته ته تابستان
دم دم پاييز
#مارال_حميدزادگان
@tasvir_art