تشویش
271 subscribers
338 photos
52 videos
6 files
181 links
تشویش هزار " آیا"، وسواس هزار "اما"
کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم

..حسین منزوی..
Download Telegram
تشویش
einshinghaf – محمدرضا شجریان - معصومه مهرعلی، بیات اصفهان و ابوعطا سال 1363
2:44

تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد
ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی؟

#سعدی
صد ره سفر به‌ملک جنون کردی و هنوز
ای دل به‌جاست عقل تو! سود سفر چه شد؟

#کلیم_کاشانی
بخت مزدور سپهر است؛ ازو شکوه مکن
هر که را شاه کشد دشمن جلاد نشد

#کلیم_کاشانی
وحشی که نیم‌کشته به خون می‌تپد ز تو
با جان مگر برون رود این اضطراب از او

غزل ۳۵۵
#وحشی_بافقی
من آن خمخانه پردازم که بدمستی نمی‌دانم
الا ای ساقی دوران! می از رطل گرانم ده

غزل ۳۶۲
#وحشی_بافقی
پاسبان حرم دل
شجریان
‍ پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم...

#غزل۳۲۴
#حافظ
پروانه‌ی او گر رسدم در طلب جان
چون شمع همان‌دم به دمی جان بسپارم

گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری
من نقد روان در دمش از دیده شمارم

#غزل۳۲۵❤️
#حافظ

پ‌.ن: این شعرش کلا آرایه‌های جالبی داره که تو کامنتاش گفته؛ معنی اصلی و فرعی ایهام‌های این دو بیتش رو اوردم اینجا:
پروانه = مجوز، پروانه
"دَم" دوم = لحظه، نفس
قلب = تقلبی، قلب!
روان = جاری، روح
ای خسته‌ی افتاده، بنگر که که افکندت
چون درنگری او را، هم اوت برانگیزد

#مولانا
Zendan
Mohsen Chavoshi
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید

#مولانا
آنکه از تحریر نامش، نامه بوی گل گرفت
دوش در بزم آمد و هنگامه بوی گل گرفت

با گریبان بهارافشان چو پیدا شد ز دور
بر تن مجلس‌نشینان جامه بوی گل گرفت

امتحان خامه می‌کردم به وصف روی دوست
یک رقم طی شد، تمام خامه بوی گل گرفت‌...

غزل ۱۲۹
#طالب_آملی
جان به‌لب دارم و تلخ‌ست دهان... پنداری
حرف شیرینی جان هم غلط مشهورست

غزل ۱۳۲
#طالب_آملی
دل شکسته‌ی من خوی زلف او دارد
که ناگذشته نسیمی بر او، پریشان است!

غزل ۱۳۴
#طالب_آملی
Forwarded from عتباتِ کلمات
دوزخ آید به طلبکاری آتش هر دَم
گر به همسایگی او رَوَد این تابستان
#میلی_مشهدی
در دل غم تو کنم خزینه
گر یک دل و گر هزار دارم...

#غزل۳۹۰
#سعدی
من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌برم
طاقت نمی‌دارم ولی افتان و خیزان می‌برم

خواهی به لطفم گو بخوان، خواهی به قهرم گو بران
طوعا و کرها بنده‌ام ناچار فرمان می‌برم

درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانه‌ام
نه درد ساکن می‌شود نه ره به درمان می‌برم

ای ساربان آهسته رو... با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان می‌بری، من بار هجران می‌برم

ای روزگار عافیت شکرت نکردم لاجرم
دستی که در آغوش بود اکنون به دندان می‌برم

#غزل۳۹۲❤️
#سعدی
برآمد حسن لیلی بی‌حجاب آن روز از محمل
که ضعف و ناتوانی از نظر پوشید مجنون را

غزل ۴۲۶
#صائب
«قد قامت» و فریاد مؤذن نکند گوش
آن‌کس که به‌فریاد بود زان قد و قامت

غزل ۸۴
#هلالی_جغتایی
02 Where Are You_
Kayhan Kalhor [SariMusic.IR]
تو گویی خانه‌ی خاقان، بود دل‌های مشتاقان
مرا دل نیست... ای جانم تو را خانه کجا باشد؟

#مولانا