نقشه خطوط تلگرافی ایران در دوره حکومت ناصرالدین شاه
اصغرمحمدزاده
نویسنده و پژوهشگر
مراغه در مسیر این خطوط ترسیم شده و به مسیر خطوط تلگرافی متصل است.
آن گونه که از فحوای نقشه ترسیمی مشخص است . شهرهای مهمی چون سنندج، ایلام ، زاهدان در آن دوره فاقد ارتباط تلگرافی و تلکرافخانه بوده اند.
تلگرافخانه مراغه در دوره قاجار در میانه خیابان شیخ تاج و در کنار کوچه "کرد علی آقا" قرار داشت که این معبر نیز در گذشته به کوچه تلگرافخانه مسمی بود.
دوران پر کار تلگرافخانه شهر در دوره مشروطیت و سالهای آغازین جنک جهانی اول و دوم بود. طوری که عداد تلکراف های در دسترس این موضوع را تایید می کند.
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
اصغرمحمدزاده
نویسنده و پژوهشگر
مراغه در مسیر این خطوط ترسیم شده و به مسیر خطوط تلگرافی متصل است.
آن گونه که از فحوای نقشه ترسیمی مشخص است . شهرهای مهمی چون سنندج، ایلام ، زاهدان در آن دوره فاقد ارتباط تلگرافی و تلکرافخانه بوده اند.
تلگرافخانه مراغه در دوره قاجار در میانه خیابان شیخ تاج و در کنار کوچه "کرد علی آقا" قرار داشت که این معبر نیز در گذشته به کوچه تلگرافخانه مسمی بود.
دوران پر کار تلگرافخانه شهر در دوره مشروطیت و سالهای آغازین جنک جهانی اول و دوم بود. طوری که عداد تلکراف های در دسترس این موضوع را تایید می کند.
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
تلگرافی از صمدخان شجاع الدوله به ضیاالملک نایب الحکومه مراغه در خصوص دستگیری سارقان بار فرش و استرداد آن .
افعال مذموم شجاع الدوله در برخورد با آزادیخواهان مشروطیت هر چند لکه ننگینی در صفحات تاریخ به شمار می آید ولی گزارش های عدیده ای که از اوضاع امنیت شهر و برخورد با ناهنجاری های موجود در دوران حکمرانی ایشان بر منطقه که در نشریات دوره قاجار مسطور است. می توان او را حاکم مقتدر معرفی نمود. طوری که قبل از اعطای عنوان شجاع الدوله به " سردار مقتدر" نیز شهره بوده است
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
افعال مذموم شجاع الدوله در برخورد با آزادیخواهان مشروطیت هر چند لکه ننگینی در صفحات تاریخ به شمار می آید ولی گزارش های عدیده ای که از اوضاع امنیت شهر و برخورد با ناهنجاری های موجود در دوران حکمرانی ایشان بر منطقه که در نشریات دوره قاجار مسطور است. می توان او را حاکم مقتدر معرفی نمود. طوری که قبل از اعطای عنوان شجاع الدوله به " سردار مقتدر" نیز شهره بوده است
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
آیا رهبر قیام.ملی داغستان اصالت مراغه ای دارد ؟
___
اصغر محمدزاده
(نویسنده و مورخ)
شیخ شامیل داغستانی رهبرسیاسی و نظامی جنبش ضدحکومت امپراطوری روسیه در داغستان بود که به مدت بیست سال هزاران چریک مبارز را رهبری نموده و در برابر سیاست های توسعه طلبانه امپراطور روس ایستادگی نمود
او در سال 1859م. پس از هفته ها محاصره در گونیب داغ تسلیم نیروهای دولتی روسیه گردید و پس از مدتی زندانی شدن در سال 1871در سفر مکه در این شهر حیات را به درود گفت.
ذبیح الله منصوری در ترجمه جلد دوم کتاب خواجه تاجدار اثر ژان گور، پدر شامیل را مراغه ای معرفی و می افزاید:
" پدر شامیل اهل مراغه واقع در آذربایجان بود و با اینکه اسلام را داشت . نام پسر خود را شامول گذاشت ... پدر شامیل از مراغه به داغستان مهاجرت کرد و شامیل در آنجا بزرگ شد".
( خواجه تاجدار، ج2 ، ص259)
اما غالب منابع محل تولد شامیل را دهکده ائول در گرمی داغستان معرفی می کنند.
(thomas m.barret, p.193)
غیر از کتاب خواجه تاجدار در منابع دیگری از مراغه ای بودن نسب رهبر قیام ملی داغستان سخنی گفته نشده.
اما در واقع منبع کتابی ذبیح الله منصوری جایی برای شک و شبهه دارد. و اصلا کتاب لاتینی توسط شخصی به نام ژان گور تالیف نشده ، و اصل این کتاب نیز به سان دیگر کتب ترجمه شده توسط منصوری احتمال قریب به یقین محل تردید است.
از جانبی دیگر انتخاب یک نفر با اصالت غیربومی برای پرچمداری و رهبر قیام ملی مردم قفقاز شبهه آمیز است.
حال اگر مفروض بدانیم که نوشته ذبیح الله منصوری برپایه مستنداتی غیر مکتوب بوده و شاید در منابع مورد مطالعاتی ایشان مراغه به عنوان زادگاه شامیل اشاره شده، پس می توان با نظریه اصالت داغستانی بودن شامیل دنبال مراغه ای دیگر در قلمرو قفقاز گشت.
اما با مراجعه به متون تاریخی گفته ما در این خصوص تاحدودی تصدیق می شود.
محمدکاظم مروی در کتاب تاریخ عالم آرای نادری به کرات از مرتعی به نام مراغه در داغستان سخن گفته و در اشارتی تاریخی ورود نادرشاه را به چمن مراغه در داغستان این گونه گزارش نموده است:
" خاقان گیتی ستان از آن نواحی در حرکت درآمده و در چمنی که مشهور به مراغه داغستان بود نزول اجلال و اوج هلال رسانید"
(عالم آرای نادری، ج2 ، ص849)
حال مستندات مورد اشاره اصالت مراغه ای (آذربایجان) بودن شامیل را درصدی قابل توجه رد می کند.
به هر تقدیر مسقط الراس این شخصیت مبارز هرکجا باشد. نام وی به عنوان مبارز نستوه بر علیه حکومت استبدادی در لابلای سطور تاریخ می درخشد.
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
___
اصغر محمدزاده
(نویسنده و مورخ)
شیخ شامیل داغستانی رهبرسیاسی و نظامی جنبش ضدحکومت امپراطوری روسیه در داغستان بود که به مدت بیست سال هزاران چریک مبارز را رهبری نموده و در برابر سیاست های توسعه طلبانه امپراطور روس ایستادگی نمود
او در سال 1859م. پس از هفته ها محاصره در گونیب داغ تسلیم نیروهای دولتی روسیه گردید و پس از مدتی زندانی شدن در سال 1871در سفر مکه در این شهر حیات را به درود گفت.
ذبیح الله منصوری در ترجمه جلد دوم کتاب خواجه تاجدار اثر ژان گور، پدر شامیل را مراغه ای معرفی و می افزاید:
" پدر شامیل اهل مراغه واقع در آذربایجان بود و با اینکه اسلام را داشت . نام پسر خود را شامول گذاشت ... پدر شامیل از مراغه به داغستان مهاجرت کرد و شامیل در آنجا بزرگ شد".
( خواجه تاجدار، ج2 ، ص259)
اما غالب منابع محل تولد شامیل را دهکده ائول در گرمی داغستان معرفی می کنند.
(thomas m.barret, p.193)
غیر از کتاب خواجه تاجدار در منابع دیگری از مراغه ای بودن نسب رهبر قیام ملی داغستان سخنی گفته نشده.
اما در واقع منبع کتابی ذبیح الله منصوری جایی برای شک و شبهه دارد. و اصلا کتاب لاتینی توسط شخصی به نام ژان گور تالیف نشده ، و اصل این کتاب نیز به سان دیگر کتب ترجمه شده توسط منصوری احتمال قریب به یقین محل تردید است.
از جانبی دیگر انتخاب یک نفر با اصالت غیربومی برای پرچمداری و رهبر قیام ملی مردم قفقاز شبهه آمیز است.
حال اگر مفروض بدانیم که نوشته ذبیح الله منصوری برپایه مستنداتی غیر مکتوب بوده و شاید در منابع مورد مطالعاتی ایشان مراغه به عنوان زادگاه شامیل اشاره شده، پس می توان با نظریه اصالت داغستانی بودن شامیل دنبال مراغه ای دیگر در قلمرو قفقاز گشت.
اما با مراجعه به متون تاریخی گفته ما در این خصوص تاحدودی تصدیق می شود.
محمدکاظم مروی در کتاب تاریخ عالم آرای نادری به کرات از مرتعی به نام مراغه در داغستان سخن گفته و در اشارتی تاریخی ورود نادرشاه را به چمن مراغه در داغستان این گونه گزارش نموده است:
" خاقان گیتی ستان از آن نواحی در حرکت درآمده و در چمنی که مشهور به مراغه داغستان بود نزول اجلال و اوج هلال رسانید"
(عالم آرای نادری، ج2 ، ص849)
حال مستندات مورد اشاره اصالت مراغه ای (آذربایجان) بودن شامیل را درصدی قابل توجه رد می کند.
به هر تقدیر مسقط الراس این شخصیت مبارز هرکجا باشد. نام وی به عنوان مبارز نستوه بر علیه حکومت استبدادی در لابلای سطور تاریخ می درخشد.
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
Telegram
کانال تاریخ مراغه (اصغر محمدزاده)
صفحه شخصی اصغرمحمدزاده
( دکترای تطبیقی تاریخ شرق در آکادمی ملی جاواخیشویلی گرجستان)
ارتباط با مدیر کانال
@markatarikh
( دکترای تطبیقی تاریخ شرق در آکادمی ملی جاواخیشویلی گرجستان)
ارتباط با مدیر کانال
@markatarikh
روزی روزگاری موسیقی در زندگی مردم مراغه
اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)
نویسنده سطور در کاوش مستندات تاریخ معاصر مراغه در میان اسناد تاریخی خاندان های تاریخ ساز شهر هر از گاهی با تصاویر متعددی از سبک و سیاق زندگی انها در چند دهه قبل روبرو می شدم. که رنگهای آن نوع زندگی با الوان های به ظاهر خوش رنگ امروزی برجستگی چشمگیری داشت.
جذاب ترین رنگ ، زندگی مردم با نوای موسیقی بود. طوری که همراهی موسیقی در میان مجالس از فقیر گرفته تا غنی به طور کامل رویت می شد به قول مرحوم آزادی در روزهای پس ازجنگ جهانی دوم که مردم نان شب نداشتند ولی نوای موسیقی در کنار سفره های خالی هر شب تسکین درد شکم های خالی بود.
تصویر بالا میهمانی خصوصی مرحوم امیرامجدافشار (از ملاکین منطقه مراغه) با حضور جمعی از اهالی موسیقی در سال 1328
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)
نویسنده سطور در کاوش مستندات تاریخ معاصر مراغه در میان اسناد تاریخی خاندان های تاریخ ساز شهر هر از گاهی با تصاویر متعددی از سبک و سیاق زندگی انها در چند دهه قبل روبرو می شدم. که رنگهای آن نوع زندگی با الوان های به ظاهر خوش رنگ امروزی برجستگی چشمگیری داشت.
جذاب ترین رنگ ، زندگی مردم با نوای موسیقی بود. طوری که همراهی موسیقی در میان مجالس از فقیر گرفته تا غنی به طور کامل رویت می شد به قول مرحوم آزادی در روزهای پس ازجنگ جهانی دوم که مردم نان شب نداشتند ولی نوای موسیقی در کنار سفره های خالی هر شب تسکین درد شکم های خالی بود.
تصویر بالا میهمانی خصوصی مرحوم امیرامجدافشار (از ملاکین منطقه مراغه) با حضور جمعی از اهالی موسیقی در سال 1328
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
Forwarded from عکس نگار
آیا "جنبش اجتماعی آذربایجان" با حمله ارتش در آذر ۱۳۲۵ پایان گرفت؟
همانطور که در یادداشت پیشین ذکر آن رفت، اسناد چندی در دست است که نشانگر تداوم جنبش اجتماعی حتی بعد از کشتارهای گسترده اعضای آن از آذر ۱۳۲۵ بود. یکی از این اسناد در مورد تداوم جنبش، مربوط به فعالیتهای "قادر آقا غفاری" معروف به "شؤللهوندلی قادیر" و همرزمانش در کوههای سهند در اطراف مراغه بود. شرح این ماجرا را عینا از صفحات۲۸۳ و ۲۸۴ کتاب "دارالملک مراغه" نوشته دکتر اصغر محمدزاده باهم میخوانیم:
"شکست فرقه دموکرات [آذربایجان] و اشتداد جور برخی از فئودالها و نبود نهادی پاسخگو، موجب شد که از میان همین دهقانان بخت برگشته، سه نفر اقدام به تشکیل گروهی مسلح جهت پاسخ به تظلّم خواهی دهقانان نمودند. اعضای این گروه مرکب بود از: قادر آقا غفاری مشهور به قادر شلیلوندی(شؤللهوندلی قادیر)، لوطی بایرام، علی عمو.
قادر آقا غفاری نفر اول این گروه کوچک بود. وی سال ۱۲۸۴ش. در قریه کهلان[کؤهلان] به دنیا آمد و پاییز سال ۱۳۱۸ پس از مراجعت از خدمت سربازی از نزدیک ناظر بر ظلم و تعدّی اربابان عليه قشر ضعیف دهقانان بود تا این که مانند قهرمانان اسلافِ خود چون قاچاق نبی و کور اوغلو کارش به عصیان و سرکشی کشیده میشود و از همان زمان مبارزات خود را علیه مباشرينِ[نمایندگان اربابها در روستاها] ستیزه جو و فئودالها پیش گرفته و در نتیجه یکی از برادرانش به نام غلامعلی توسط مالکِ دِه کشته میشود و این واقعه او را عاصیتر میکند.
پس از واقعه سوم شهریور ماه سال ۱۳۲۰ قادر مانند سایر ستمدیدگان وارد مسائل سیاسی شده و در جریان فرقه دموکرات آذربایجان او نیز در صفوف سایر مردم به طور فعال شرکت و در جبهه های شرقی هولاسو و تیکانتپه در مقابل مالکینی چون ذوالفقاری و یمین لشکر فعالیت میکند پس از شکست فرقه دموکرات آذربایجان، قادر آقا بدون این که اسلحه خود را تحویل دهد، تا سال ۱۳۲۸ در دهات و خودِ مراغه به حالتی مخفیانه زندگی میکرد.
سال ۱۳۲۸ قحطی بیداد مینمود و برخی از فئودالها پس از دریافت سهم مالکانه خود از غلات کاشت روستاییان حاضر به پس دادن بخشی از آن جهت جلوگیری از قحطی و گرسنگی دامنگیر آن سالها نبودند. روزی یکی از رعایای کهلان[کؤهلان] به قادر آقا مراجعه و اظهار میدارد: "دیروز گربهای را گشتم و برای سدّ جوع گوشتش را به نام گوشت خرگوش به بچهها خوراندم؛ امروز دیگر چیزی ندارم و به تو پناه آوردهام." برای قادر آقا استماع این سخنان غیر قابل تحمل بود که انبار غلّهی مالک مملوّ از دسترنج دهقانان، سالم بماند و خود روستاییان به عزیزان خود گوشت گربه بخورانند؛ لذا دهقانان را تشجیع و خود پیشاپیش آنها درِ غله را میشکنند و غلّات موجود را مصادره و بین دهقانانِ گرسنه تقسیم میکند.
شکایتِ فئودالها از گروه مبارز قادر آقا غفاری، ژاندارمها را به تکاپو انداخته و به جست و جوی وی در کوهستانهای اطراف بر آمدند، ولی از یافتن وی و همرزمانش ناکام مانده گروهان ژاندارمری جرات نزدیک شدن به محل اقامت وی را نداشتند. با لطایف الحیل تقی نامی را از رعایای کمالآباد مأمور کردند که به قادر آقا نزدیک و به عنوان پادو و خدمتگزار پیش او باشد؛ تقی هم با جلب اعتماد او مأموریت را به نحو احسن انجام میدهد: روزی، وقتی قادر آقا را بدون اسلحه میبیند، با تفنگ شکاری وی را هدف قرار میدهد و گلولهها در شکمش جای میدهد. افراد گروهان ژاندارمری، بعد از اطلاع از جریان جسدش را در محل، هدف قرار داده و با شلیک چند گلوله وانمود میکنند که آنها قادر را به قتل رساندهاند نه تقی، و در شهر جار انداخته و مردم از پیر و جوان به تماشای پیکر بیجان وی میآیند و در خیابانها و میادین در معرض دید مردم قرار میدهند.
لوطی بایرام نیز از همدستان قادر آقا در غاری پنهان شده بود و کسی را یارای نزدیک شدن به این غار نبود تا این که جمعی از نیروهای ژاندارم، ابتکار نامیمونی به خرج داده و دهانه غار را پُر از علف و هیزم نموده و با آتش زدن این مواد دود حاصله را به داخل غار هدایت و موجب خفگی وی شدند."
کانال تلگرامی دکتر اصغر محمدزاده
👇👇👇
@iiynaa
@iiynaa
ما را در اینستاگرام دنبال کنید
همانطور که در یادداشت پیشین ذکر آن رفت، اسناد چندی در دست است که نشانگر تداوم جنبش اجتماعی حتی بعد از کشتارهای گسترده اعضای آن از آذر ۱۳۲۵ بود. یکی از این اسناد در مورد تداوم جنبش، مربوط به فعالیتهای "قادر آقا غفاری" معروف به "شؤللهوندلی قادیر" و همرزمانش در کوههای سهند در اطراف مراغه بود. شرح این ماجرا را عینا از صفحات۲۸۳ و ۲۸۴ کتاب "دارالملک مراغه" نوشته دکتر اصغر محمدزاده باهم میخوانیم:
"شکست فرقه دموکرات [آذربایجان] و اشتداد جور برخی از فئودالها و نبود نهادی پاسخگو، موجب شد که از میان همین دهقانان بخت برگشته، سه نفر اقدام به تشکیل گروهی مسلح جهت پاسخ به تظلّم خواهی دهقانان نمودند. اعضای این گروه مرکب بود از: قادر آقا غفاری مشهور به قادر شلیلوندی(شؤللهوندلی قادیر)، لوطی بایرام، علی عمو.
قادر آقا غفاری نفر اول این گروه کوچک بود. وی سال ۱۲۸۴ش. در قریه کهلان[کؤهلان] به دنیا آمد و پاییز سال ۱۳۱۸ پس از مراجعت از خدمت سربازی از نزدیک ناظر بر ظلم و تعدّی اربابان عليه قشر ضعیف دهقانان بود تا این که مانند قهرمانان اسلافِ خود چون قاچاق نبی و کور اوغلو کارش به عصیان و سرکشی کشیده میشود و از همان زمان مبارزات خود را علیه مباشرينِ[نمایندگان اربابها در روستاها] ستیزه جو و فئودالها پیش گرفته و در نتیجه یکی از برادرانش به نام غلامعلی توسط مالکِ دِه کشته میشود و این واقعه او را عاصیتر میکند.
پس از واقعه سوم شهریور ماه سال ۱۳۲۰ قادر مانند سایر ستمدیدگان وارد مسائل سیاسی شده و در جریان فرقه دموکرات آذربایجان او نیز در صفوف سایر مردم به طور فعال شرکت و در جبهه های شرقی هولاسو و تیکانتپه در مقابل مالکینی چون ذوالفقاری و یمین لشکر فعالیت میکند پس از شکست فرقه دموکرات آذربایجان، قادر آقا بدون این که اسلحه خود را تحویل دهد، تا سال ۱۳۲۸ در دهات و خودِ مراغه به حالتی مخفیانه زندگی میکرد.
سال ۱۳۲۸ قحطی بیداد مینمود و برخی از فئودالها پس از دریافت سهم مالکانه خود از غلات کاشت روستاییان حاضر به پس دادن بخشی از آن جهت جلوگیری از قحطی و گرسنگی دامنگیر آن سالها نبودند. روزی یکی از رعایای کهلان[کؤهلان] به قادر آقا مراجعه و اظهار میدارد: "دیروز گربهای را گشتم و برای سدّ جوع گوشتش را به نام گوشت خرگوش به بچهها خوراندم؛ امروز دیگر چیزی ندارم و به تو پناه آوردهام." برای قادر آقا استماع این سخنان غیر قابل تحمل بود که انبار غلّهی مالک مملوّ از دسترنج دهقانان، سالم بماند و خود روستاییان به عزیزان خود گوشت گربه بخورانند؛ لذا دهقانان را تشجیع و خود پیشاپیش آنها درِ غله را میشکنند و غلّات موجود را مصادره و بین دهقانانِ گرسنه تقسیم میکند.
شکایتِ فئودالها از گروه مبارز قادر آقا غفاری، ژاندارمها را به تکاپو انداخته و به جست و جوی وی در کوهستانهای اطراف بر آمدند، ولی از یافتن وی و همرزمانش ناکام مانده گروهان ژاندارمری جرات نزدیک شدن به محل اقامت وی را نداشتند. با لطایف الحیل تقی نامی را از رعایای کمالآباد مأمور کردند که به قادر آقا نزدیک و به عنوان پادو و خدمتگزار پیش او باشد؛ تقی هم با جلب اعتماد او مأموریت را به نحو احسن انجام میدهد: روزی، وقتی قادر آقا را بدون اسلحه میبیند، با تفنگ شکاری وی را هدف قرار میدهد و گلولهها در شکمش جای میدهد. افراد گروهان ژاندارمری، بعد از اطلاع از جریان جسدش را در محل، هدف قرار داده و با شلیک چند گلوله وانمود میکنند که آنها قادر را به قتل رساندهاند نه تقی، و در شهر جار انداخته و مردم از پیر و جوان به تماشای پیکر بیجان وی میآیند و در خیابانها و میادین در معرض دید مردم قرار میدهند.
لوطی بایرام نیز از همدستان قادر آقا در غاری پنهان شده بود و کسی را یارای نزدیک شدن به این غار نبود تا این که جمعی از نیروهای ژاندارم، ابتکار نامیمونی به خرج داده و دهانه غار را پُر از علف و هیزم نموده و با آتش زدن این مواد دود حاصله را به داخل غار هدایت و موجب خفگی وی شدند."
کانال تلگرامی دکتر اصغر محمدزاده
👇👇👇
@iiynaa
@iiynaa
ما را در اینستاگرام دنبال کنید
جمعی از تجار مراغه در سرای تجاری "بیوک کارونسرا "(سرای بزرگ) در آخرین سال حکومت قاجار
نشسته از راست : میرجواد سیدی ، اسماعیل خسروی ، یوسف سعیداف(سعیدیه) ، رضا چایچی ، میرزاآقاجان اسدزاده ، محمودشکویی ، میرزا اسماعیل شهلا ، مشهدی محمودخندان (مقدم)
یادداشت :بیوک کارونسرا (سرای بزرگ ) از تجارتخانه معتبر مراغه بود که اکنون نیز بدین نام شهره است. کهن ترین منبعی که از این سرای تجاری یاد نموده سیاحتنامه ابراهیم بیگ است که راقم سفرنامه در دوره حکومت ناصرالدین شاه در حجره کاروانسرای مذکور اقامت نموده و یادداشتی از وقایع را در این کتاب آورده است.
لینک کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
نشسته از راست : میرجواد سیدی ، اسماعیل خسروی ، یوسف سعیداف(سعیدیه) ، رضا چایچی ، میرزاآقاجان اسدزاده ، محمودشکویی ، میرزا اسماعیل شهلا ، مشهدی محمودخندان (مقدم)
یادداشت :بیوک کارونسرا (سرای بزرگ ) از تجارتخانه معتبر مراغه بود که اکنون نیز بدین نام شهره است. کهن ترین منبعی که از این سرای تجاری یاد نموده سیاحتنامه ابراهیم بیگ است که راقم سفرنامه در دوره حکومت ناصرالدین شاه در حجره کاروانسرای مذکور اقامت نموده و یادداشتی از وقایع را در این کتاب آورده است.
لینک کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
بانوان پیشتاز نواندیشی در مراغه
اصغرمحمدزاده
نویسنده و مورخ
سال 1296 نخستین کوشش ها در برپایی مدارس دخترانه در مراغه با حمایت میرزاحسن شکوهی حصول یافت. ولی افکار مخالف و معاند کلا با اساس مدارس جدید مخالف بود چه رسد به مدارس اناث .....
به هر تقدیر پیوستن میرآقاصدرالسادات _یکی از روحانیون روشنفکر مراغه _به جمع حامیان مدارس اناث و وقف املاک خود جهت تحصیل دختران، موجب شد تا از فروغ آتش مخالفان کاسته شود. اما این عناد تا دهه های متاخر نیز از جانب برخی از سنت گرایان وجود داشت. ولی معلمینی به ستیز با این افکار برخاسته و به حمایت از تحصیل دختران پرداخته اند.
جالب است اولین مدرسه دخترانه مراغه به نام همان روحانی حامی تحصیل دختران به نام "صدرالسادات" مسمی است.
تصویر : جمعی از دبیران نخستین مدرسه دخترانه مراغه در دهه سی که با زحمت زیاد بیرق تحصیل کودکان اناث را تا به امروز سرپا نگه داشته اند.
از راست : نعمت الهی ، بزرگ.آذرپور، حافظی، میررشتی ، مکیلانی و فاطمه سلطان تقی زاده
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
اصغرمحمدزاده
نویسنده و مورخ
سال 1296 نخستین کوشش ها در برپایی مدارس دخترانه در مراغه با حمایت میرزاحسن شکوهی حصول یافت. ولی افکار مخالف و معاند کلا با اساس مدارس جدید مخالف بود چه رسد به مدارس اناث .....
به هر تقدیر پیوستن میرآقاصدرالسادات _یکی از روحانیون روشنفکر مراغه _به جمع حامیان مدارس اناث و وقف املاک خود جهت تحصیل دختران، موجب شد تا از فروغ آتش مخالفان کاسته شود. اما این عناد تا دهه های متاخر نیز از جانب برخی از سنت گرایان وجود داشت. ولی معلمینی به ستیز با این افکار برخاسته و به حمایت از تحصیل دختران پرداخته اند.
جالب است اولین مدرسه دخترانه مراغه به نام همان روحانی حامی تحصیل دختران به نام "صدرالسادات" مسمی است.
تصویر : جمعی از دبیران نخستین مدرسه دخترانه مراغه در دهه سی که با زحمت زیاد بیرق تحصیل کودکان اناث را تا به امروز سرپا نگه داشته اند.
از راست : نعمت الهی ، بزرگ.آذرپور، حافظی، میررشتی ، مکیلانی و فاطمه سلطان تقی زاده
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
قدیمی ترین اشارت تاریخی از کهن ترین پل مراغه
اصغر محمدزاده
(نویسنده و مورخ)
پل سرخ مراغه (پل هلاکوخان/ غفاریه کنونی) روزگاری یگانه پل ارتباطی مراغه به محدوده غربی شهر بود. این پل در ادوار مختلف تاریخی تخریب و بازسازی شده است.
اما قدیمی ترین منبع تاریخی که به وجود این پل اشاره نموده کتاب تاریخ مبارک غازانی نوشته خواجه رشیدالدین فضل الله است که به لشگرکشی تاریخی از روی این پل اشاره نموده است :
" هفدهم شوال امیرچوپان که به واسطه لشکریانی که پیاده مانده بودند . توقف کرده بود و ایشان را تعهد و غم خوارگی کرده به آهستگی از راه بغداد می آورد به بندگی رسید و سیورغامیشی تمام یافت و چون به پل سرخ مراغه رسیدند . خواتین و اغروق ها را به راه سه گنبد و یوزآغاچ به اوجان روانه فرمودو خویشتن جریده به کوه سهند به شکار رفت" .
(تاریخ مبارک غازانی . ص149)
پای نوشت:
امیرچوپان : سپه سالار سلطان محمد خدابنده
اغروق : لغتی ترکی است به معنی بار و بنه
سه گنبد: محلی در قرابت برج های کبود و مدور
شرح تصویر : پل سرخ در سال 1293 که توسط توماس کیرکپاتریک ثبت شده است.
عضو کانال تاریخ مراغه شوید:
https://t.me/tarikhemaragheh
اصغر محمدزاده
(نویسنده و مورخ)
پل سرخ مراغه (پل هلاکوخان/ غفاریه کنونی) روزگاری یگانه پل ارتباطی مراغه به محدوده غربی شهر بود. این پل در ادوار مختلف تاریخی تخریب و بازسازی شده است.
اما قدیمی ترین منبع تاریخی که به وجود این پل اشاره نموده کتاب تاریخ مبارک غازانی نوشته خواجه رشیدالدین فضل الله است که به لشگرکشی تاریخی از روی این پل اشاره نموده است :
" هفدهم شوال امیرچوپان که به واسطه لشکریانی که پیاده مانده بودند . توقف کرده بود و ایشان را تعهد و غم خوارگی کرده به آهستگی از راه بغداد می آورد به بندگی رسید و سیورغامیشی تمام یافت و چون به پل سرخ مراغه رسیدند . خواتین و اغروق ها را به راه سه گنبد و یوزآغاچ به اوجان روانه فرمودو خویشتن جریده به کوه سهند به شکار رفت" .
(تاریخ مبارک غازانی . ص149)
پای نوشت:
امیرچوپان : سپه سالار سلطان محمد خدابنده
اغروق : لغتی ترکی است به معنی بار و بنه
سه گنبد: محلی در قرابت برج های کبود و مدور
شرح تصویر : پل سرخ در سال 1293 که توسط توماس کیرکپاتریک ثبت شده است.
عضو کانال تاریخ مراغه شوید:
https://t.me/tarikhemaragheh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حسی دیداری و شنیداری از مراغه قرن هفتم هجری
اثری که به همت هنرمندان عزیز و ارجمند جاهد محمدی . محسن عبادتی . سحر لطفی و صدرامشفقی خلق شده است.
تصاویر با استفاده از هوش مصنوعی از مراغه قرن هفتم تهیه شده است
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
اثری که به همت هنرمندان عزیز و ارجمند جاهد محمدی . محسن عبادتی . سحر لطفی و صدرامشفقی خلق شده است.
تصاویر با استفاده از هوش مصنوعی از مراغه قرن هفتم تهیه شده است
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
روحمم خبر نداشت نماینده مراغه شدم!!!!
اصغر محمدزاده (نویسنده و مورخ)
دوره نوزدهم انتخابات مجلس شورای ملی در اردیبهشت ماه سال 1335 در مراغه برگزار شد. و دکتر امیراصلان افشار به همراه دکتر دادفر به عنوان نماینده مردم مراغه در این دوره انتخاب شدند.
اما نکته جالب توجه از انتخاب امیراصلان افشار از حوزه انتخابیه مراغه در مصاحبه ایشان :
"یک سال. در آمریکا بودم ... در فیلادلفیا کاغذهایم را از پستخانه گرفتم ... یکی از کاغذها را باز کردم. دیدم کاغذی از وزارت خارجه است که نوشته اند : شما در انتخابات دوره نوزدهم محلس شورای ملی به عنوان نماینده مردم مراغه انتخاب شده اید"
ایشان در ادامه می افزایند که تا پیش لز این نامه روحشان از نمایندگی برای مجلس از مراغه خبردار نبوده و در پاسخ به این که چرا شما را از مراغه انتخاب کردند می گوید : " ساعد، پدر خانم من کاملیا ، اهل مراغه بود"
تصویر : امیراصلان افشار در کارناوال انتخاباتی خود در مراغه در سال 1337
از لینک زیر می توانید در کانال تاریخ مراغه عضو شوید.
https://t.me/tarikhemaragheh
اصغر محمدزاده (نویسنده و مورخ)
دوره نوزدهم انتخابات مجلس شورای ملی در اردیبهشت ماه سال 1335 در مراغه برگزار شد. و دکتر امیراصلان افشار به همراه دکتر دادفر به عنوان نماینده مردم مراغه در این دوره انتخاب شدند.
اما نکته جالب توجه از انتخاب امیراصلان افشار از حوزه انتخابیه مراغه در مصاحبه ایشان :
"یک سال. در آمریکا بودم ... در فیلادلفیا کاغذهایم را از پستخانه گرفتم ... یکی از کاغذها را باز کردم. دیدم کاغذی از وزارت خارجه است که نوشته اند : شما در انتخابات دوره نوزدهم محلس شورای ملی به عنوان نماینده مردم مراغه انتخاب شده اید"
ایشان در ادامه می افزایند که تا پیش لز این نامه روحشان از نمایندگی برای مجلس از مراغه خبردار نبوده و در پاسخ به این که چرا شما را از مراغه انتخاب کردند می گوید : " ساعد، پدر خانم من کاملیا ، اهل مراغه بود"
تصویر : امیراصلان افشار در کارناوال انتخاباتی خود در مراغه در سال 1337
از لینک زیر می توانید در کانال تاریخ مراغه عضو شوید.
https://t.me/tarikhemaragheh
یک عکس تاریخی از مراغه با هزاران نکته....
اصغر محمدزاده (نویسنده و مورخ)
در پژوهش بر روی داده های تاریخی نویسنده سطور همیشه از نوشتار و مستندات سیاحان اروپایی بهره فراوانی برده است.
تصویر زیر یک تصویر تاریخی از گنبد غفاریه مراغه در سال 1903 میلادی است که توسط یک سیاح فرانسوی ثبت شده است. این تصویر گرچه یک تصویر معمولی است ولی در نوع خود اطلاعات قابل توجهی ارائه می دهد.
_محل استقرار عکاس ضلع جنوب غربی بنا بود (پشت به صوفی چای)
_وضعیت فرسایش دیواره پایین و بالای طاق جناغی قبل از مرمت
_آجرچینی بالای کنگره های جناغی که امروزه اثری ازآن باقی نیست
_دیوار مرتفع قلعه شهر که از جانب شرق به غرب کشیده شده و سازه معماریش با کنگره ها و درز پیکان ها در سازه معماریش مشخص است
_باغات اطراف.گنبد که در دره صوفی چای قرار گرفته اند
_لانه لک لکی که از حیث بزرگی مشخص است چندین دهه در این گنبد
منزل نموده
_افرادی که در مقابل گنبد قرار گرفته اند که به راحتی از میان آنها می توان مردم عادی ، دیوانی و حتی راهنمای سیاح را شناسایی نمود.
لینک عضویت در کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
اصغر محمدزاده (نویسنده و مورخ)
در پژوهش بر روی داده های تاریخی نویسنده سطور همیشه از نوشتار و مستندات سیاحان اروپایی بهره فراوانی برده است.
تصویر زیر یک تصویر تاریخی از گنبد غفاریه مراغه در سال 1903 میلادی است که توسط یک سیاح فرانسوی ثبت شده است. این تصویر گرچه یک تصویر معمولی است ولی در نوع خود اطلاعات قابل توجهی ارائه می دهد.
_محل استقرار عکاس ضلع جنوب غربی بنا بود (پشت به صوفی چای)
_وضعیت فرسایش دیواره پایین و بالای طاق جناغی قبل از مرمت
_آجرچینی بالای کنگره های جناغی که امروزه اثری ازآن باقی نیست
_دیوار مرتفع قلعه شهر که از جانب شرق به غرب کشیده شده و سازه معماریش با کنگره ها و درز پیکان ها در سازه معماریش مشخص است
_باغات اطراف.گنبد که در دره صوفی چای قرار گرفته اند
_لانه لک لکی که از حیث بزرگی مشخص است چندین دهه در این گنبد
منزل نموده
_افرادی که در مقابل گنبد قرار گرفته اند که به راحتی از میان آنها می توان مردم عادی ، دیوانی و حتی راهنمای سیاح را شناسایی نمود.
لینک عضویت در کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
مهاجرت معکوس نخبگان مراغه در دوره ایلخانان مغول
✏اصغرمحمدزاده (نویسنده و مورخ)
آمار رو به افزون مهاجرت نخبگان شاید در زمره سخنان روزمره در کشور است.
پس از تشکیل حکومت ایلخانان مغول به مرکزیت مراغه دربار ایلخانی به پیشنهاد خواجه نصیر مصمم گردید تا نخبه های علمی که از مراغه به سوی بلاد عرب رفته اند را به این شهر باز گرداند. تا این شهر عظمت پیشین خود را بازیابد.
خردورزی صاحبان سیاست در آن برهه تاریخی موید این موضوع است که مغول ها این امر را به خوبی دریافته اند که منابع انسانی بر منابع مادی ارجحیت دارد.
لذا دربار ایلخانی در مراغه شخصی به نام فخرالدین لقمان بن محمد مراغی را مامور این کار نمود. او نمایندگانی به اربیل ، موصل و جزیره فرستاد و آنان توانستند پانصد خانواده را که قبل از چهل سال _طی حملات اولیه مغول _ از مراغه دور شده بودند ، را به این شهر بازگرداند.
(ابن فوطی، ج3، 120)
امیدواریم روزگاری بستر لازم برای مهاجرت معکوس صاحبان خرد پیش آید.
لینک عضویت در کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
✏اصغرمحمدزاده (نویسنده و مورخ)
آمار رو به افزون مهاجرت نخبگان شاید در زمره سخنان روزمره در کشور است.
پس از تشکیل حکومت ایلخانان مغول به مرکزیت مراغه دربار ایلخانی به پیشنهاد خواجه نصیر مصمم گردید تا نخبه های علمی که از مراغه به سوی بلاد عرب رفته اند را به این شهر باز گرداند. تا این شهر عظمت پیشین خود را بازیابد.
خردورزی صاحبان سیاست در آن برهه تاریخی موید این موضوع است که مغول ها این امر را به خوبی دریافته اند که منابع انسانی بر منابع مادی ارجحیت دارد.
لذا دربار ایلخانی در مراغه شخصی به نام فخرالدین لقمان بن محمد مراغی را مامور این کار نمود. او نمایندگانی به اربیل ، موصل و جزیره فرستاد و آنان توانستند پانصد خانواده را که قبل از چهل سال _طی حملات اولیه مغول _ از مراغه دور شده بودند ، را به این شهر بازگرداند.
(ابن فوطی، ج3، 120)
امیدواریم روزگاری بستر لازم برای مهاجرت معکوس صاحبان خرد پیش آید.
لینک عضویت در کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
Telegram
کانال تاریخ مراغه (اصغر محمدزاده)
صفحه شخصی اصغرمحمدزاده
( دکترای تطبیقی تاریخ شرق در آکادمی ملی جاواخیشویلی گرجستان)
ارتباط با مدیر کانال
@markatarikh
( دکترای تطبیقی تاریخ شرق در آکادمی ملی جاواخیشویلی گرجستان)
ارتباط با مدیر کانال
@markatarikh
وقایع شب عید مراغه در سال 1268
✏اصغر محمدزاده( نویسنده و مورخ)
از زمانی که مراغه به خطوط تلگرافی کل کشور پیوست . دیوانخانه حکومتی هر از چند گاهی گزارش مبسوطی از اوضاع شهرها جویا می شد و مسئول تلگرافخانه گزارش حاکم شهر را مخابره می نمود.
در شب عید نوروز سال 1306ق (1268ش) اوضاع مراغه این گونه به استماع اداره تلگرافی دولت علیه ایران رسید :
" شب عید را در دارالحکومه آتش بازی کرده بازار را آذین بستند نرخ خیلی تنزل کرده است "
لینک عضویت در کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
✏اصغر محمدزاده( نویسنده و مورخ)
از زمانی که مراغه به خطوط تلگرافی کل کشور پیوست . دیوانخانه حکومتی هر از چند گاهی گزارش مبسوطی از اوضاع شهرها جویا می شد و مسئول تلگرافخانه گزارش حاکم شهر را مخابره می نمود.
در شب عید نوروز سال 1306ق (1268ش) اوضاع مراغه این گونه به استماع اداره تلگرافی دولت علیه ایران رسید :
" شب عید را در دارالحکومه آتش بازی کرده بازار را آذین بستند نرخ خیلی تنزل کرده است "
لینک عضویت در کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
مراغه پناهگاه مردم میاندوآب می شود.
(حمله شیخ عبیدالله کرد به میاندوآب و پناه جستن مردم آن منطقه در مراغه)
اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)
__
سال 1259 ش. واقعه ای بر جان مردم آذربایجان لرزه انداخت. شیخ عبیدالله کرد به جهت حصول نقشه خیالی خود به مناطق مختلف آذربایجان لشگر کشید . وی هر مقاومتی را به زبان تفنگ و شمشیر پاسخ می داد.
در دنباله رو تصرفات خود به میاندوآب نیز تاخته و نیروهای تحت امر شیخ کشتار عظیمی در این شهر به راه انداخته و خانه های مردم را به آتش کشیدند. در میان این معسگر شماری از مردم میاندواب به دارالحکومه شهر پناه بوده و شماری دیگر از بی راهه به مراغه گریختند .
میرزاعلی اکبرخان منشی که وقایع را به عینه ناظر بوده، شرح وقایع را در رساله ای ای با عنوان "بیان واقع مراغه " قلمی نموده و. در بخشی پناه جستن مردم میاندوآب به مراغه را این گونه مشروح می دارد :
"... بالجمله غالب عجزه اهالی دهات و بقیه السیف اهالی میاندوآب به مراغه آمده ؛ کوچه ها و معابر و خانه ها و مساجد از آنها پر شده . همه پریشان و بی آب و نان حیران بودند . آخرالدم. از جانب حکومت مقرر شد :اهالی میاندوآب را به چهار محله مراغه تقسیم و اهل هر محله مخارج تقسیمی خود را تا چندی بدهند و همین طور معمول شد. علی خان والی _حاکم مراغه_ به قدرالامکان از اعانت و دستگیری نقدا و جنسا خودداری نمی کردند ..."
لینک عضویت در کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
(حمله شیخ عبیدالله کرد به میاندوآب و پناه جستن مردم آن منطقه در مراغه)
اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)
__
سال 1259 ش. واقعه ای بر جان مردم آذربایجان لرزه انداخت. شیخ عبیدالله کرد به جهت حصول نقشه خیالی خود به مناطق مختلف آذربایجان لشگر کشید . وی هر مقاومتی را به زبان تفنگ و شمشیر پاسخ می داد.
در دنباله رو تصرفات خود به میاندوآب نیز تاخته و نیروهای تحت امر شیخ کشتار عظیمی در این شهر به راه انداخته و خانه های مردم را به آتش کشیدند. در میان این معسگر شماری از مردم میاندواب به دارالحکومه شهر پناه بوده و شماری دیگر از بی راهه به مراغه گریختند .
میرزاعلی اکبرخان منشی که وقایع را به عینه ناظر بوده، شرح وقایع را در رساله ای ای با عنوان "بیان واقع مراغه " قلمی نموده و. در بخشی پناه جستن مردم میاندوآب به مراغه را این گونه مشروح می دارد :
"... بالجمله غالب عجزه اهالی دهات و بقیه السیف اهالی میاندوآب به مراغه آمده ؛ کوچه ها و معابر و خانه ها و مساجد از آنها پر شده . همه پریشان و بی آب و نان حیران بودند . آخرالدم. از جانب حکومت مقرر شد :اهالی میاندوآب را به چهار محله مراغه تقسیم و اهل هر محله مخارج تقسیمی خود را تا چندی بدهند و همین طور معمول شد. علی خان والی _حاکم مراغه_ به قدرالامکان از اعانت و دستگیری نقدا و جنسا خودداری نمی کردند ..."
لینک عضویت در کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
Telegram
کانال تاریخ مراغه (اصغر محمدزاده)
صفحه شخصی اصغرمحمدزاده
( دکترای تطبیقی تاریخ شرق در آکادمی ملی جاواخیشویلی گرجستان)
ارتباط با مدیر کانال
@markatarikh
( دکترای تطبیقی تاریخ شرق در آکادمی ملی جاواخیشویلی گرجستان)
ارتباط با مدیر کانال
@markatarikh
سندی نویافته از تاریخ نظامی مراغه
بودجه نظامی مراغه در سال 1278ق (1240شمسی)
اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)
_
چندی پیش یکی از دوستان در تبریز سندی را به نویسنده سطور اهدا نمود که پس از رویت و بازخوانی موضوع سند صورت بروات حکومتی بود که توسط اسکندرخان سردار (پدر صمدخان شجاع الدوله) به افواج مراغه و فرماندهان آن در سال 1278ق (1240 شمسی)اعطا شده بود . و به عبارتی بودجه نظامی مراغه در این سال به شمار می آید.
براساس اشاره پای سند بودجه نظامی مراغه در سال مذکور یک هزار و دویست و چهل تومان بوده که بین سربازان و سرداران فوج تقسیم شده است
لینک عضویت در کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh
بودجه نظامی مراغه در سال 1278ق (1240شمسی)
اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورخ)
_
چندی پیش یکی از دوستان در تبریز سندی را به نویسنده سطور اهدا نمود که پس از رویت و بازخوانی موضوع سند صورت بروات حکومتی بود که توسط اسکندرخان سردار (پدر صمدخان شجاع الدوله) به افواج مراغه و فرماندهان آن در سال 1278ق (1240 شمسی)اعطا شده بود . و به عبارتی بودجه نظامی مراغه در این سال به شمار می آید.
براساس اشاره پای سند بودجه نظامی مراغه در سال مذکور یک هزار و دویست و چهل تومان بوده که بین سربازان و سرداران فوج تقسیم شده است
لینک عضویت در کانال تاریخ مراغه
https://t.me/tarikhemaragheh