کانال تاریخ مراغه (اصغر محمدزاده)
1.75K subscribers
459 photos
19 videos
294 links
صفحه شخصی اصغرمحمدزاده

( دکترای تطبیقی تاریخ شرق در آکادمی ملی جاواخیشویلی گرجستان)

ارتباط با مدیر کانال
@markatarikh
Download Telegram
حاکم مراغه طبیب است؟
(روایت تاریخی از طبابت امام قلی میرزا)

اصغر محمدزاده
(نویسنده و مورخ)
________

امام قلی میرزا_حاکم مراغه_ (نوه فتحعلیشاه قاجار) در دو برهه تاریخی بر مسند حکومت مراغه جلوس نموده است.
اولین بار وی در سال 1270ش. پس از حسام الدوله به حکومت این شهر رسید . و در این سالها صمدخان مقدم با عنوان سعیدالملک (شجاع الدوله بعدی) به سمت منشی گری وی در دارالحکومه خدمت می نمود.
سال 1296 وی همزمان با اوضاع پیچیده شهر پس از جنگ جهانی اول دوباره به حکومت مراغه رسید.
عدالت، درایت، انتظام اوضاع شهر و مسئولیت پذیری در تمام وجوه حکومت داری وی در این سالها کاملا نمایان است.
اما موضوع این بخش ما به اشتغال ایشان به طبابت ضمن زمامداری حکومت مراغه است.
در گزارشی که از محمدعلی خان غفاری _والی آذربایجان_ در دوره ناصری از اوضاع شهرها قلمی شده ، وی درخصوص حکومت مراغه و اوضاع آن به طبابت ایشان ضمن زمامداری اشاره شده است :

" حکومت مراغه به واسطه آن که نواب امامقلی میرزا ادعای علم طبابت می کند و مشغول معالجه اهالی آنجاست. بهتر از دیگر ولایات است"
( خاطرات محمدعلی غفاری،ص252)

آنچه از چند سطر بالا قابل درک است عمق قرابت مردم به حاکم به وضوح نمایان است. طوری که کرسی حکومت با خدمت در لباس طبابت همراه بوده است.
اما به یقین نخستین آموزگار وی در تحصیل علم طبابت پدر ایشان (ملک قاسم میرزا) بوده است. طوری که در منابع مختلف تاریخی اشارات مستقیمی به تخصص وی در علم طبابت شده است. یحیی ذکا در این خصوص می نویسد :
"... در خاندان وی چنین شایع است که او عقیم بوده و نمی توانسته بچه دار شود ولی خود را معالجه کرد و صاحب فرزندانی شده است. چنان که اوژن فلاندن تصریح کرده و خانواده اش بر ای باورند. که او به فرانسه رفته و در آنجا علم پزشکی آموخته است".
(تاریخ عکاسی و پیشگامان.... ،ص17)

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
ژنرالی از مراغه در کابینه فرقه دموکرات آذربایجان


اصغر محمدزاده
(نویسنده ومورخ)

——————

حکومت یکساله فرقه دموکرات آذربایجان بخشی جالب توجه تاریخ آذربایجان به شمار می آید. برخلاف تبلیغات یکسویه، استقرار این حکومت را باید در استمرار مطالبات مردم در دوره مشروطیت و نهضت آزادیستان قلمداد نمود. و آن گونه که از منشور منتشره در کنفرانس 12 شهریورماه سال 1324 می توان دریافت. پایگاه مردمی این حکومت می باشد. طوری که حضور برخی از متجددین تکنوکرات و روشن بین در صفوف این حکومت موید این موضوع است.
جالب است بدانید که پس از تشکیل کابینه حکومت فرقه دموکرات آذربایجان و تعیین وزرا ، ژنرال ربیع کبیری (مشهور به عدل الدوله) از مراغه به عنوان وزیر پست وتلگراف در این حکومت برگزیده شد.
امّا ابعاد مختلف زندگی وی قبل ار حضور در این کابینه :
-رییس مالیه مراغه : ربیع کبیری در دوران مشروطه با عنوان «عدل الدوله» ریاست مالیه مراغه را برعهده داشت. و تقابلی با مصدق السلطنه (دکتر مصدق بعدی) -والی آذربایجان- داشت.
(تقریرات مصدّق در زندان، ص112 )

- حاکم ساوجبلاغ نبرد با اسماعیل سمیتقو : میرزا ربیع (کبیری) در عنفوان جوانی، در سال 1298ش. در اوضاع آشفته و تهدید اسماعیل سمیتقو به حکومت ساوجبلاغ برقرار شد. و در بدو حکمرانی، به جهت امداد اهالی سولدوز از شرّ اکراد با هزار نفر سواره و پیاده عازم سولدوز شد و به جهت ورود قشون ظفرنمون کردستان به ناحیت دول، وی به ناچار بازگشته و عازم مراغه شد.
(ارومیّه در محاربه‌‎ی عالم سوز، ص437)
پس از آن‌‎که اسماعیل سمیتقو اورمیّه را تهدید می نمود، زمستان به پایان نرسیده، خبری امیدوارکننده به گوش مردم ارومیّه رسید و در حدود ششصد نفر سواره‌‎ی متفرّقه با ریاست میرزا ربیع(کبیری) از طرف ساوجبلاغ و سولدوز به جهت استخلاص ارومیّه روانه شدند. سمیتقو پس از شنیدن این اخبار ، عمرخان ـ رئیس قوای خود ـ را با شمار کثیری از اکراد، از راه ارومیّه جهت جلوگیری از میرزاربیع مأمور نموده، طرفین در مَحالِ سلدوز (نقده) باهم تلاقی نموده، پس از زد و خورد مختصری، سپاهیان میرزاربیع مُنهزم شده و به جانب ساوجبلاغ عقب نشستند.
(تاریخچه‌‎ ارومیّه، صص144و145)
دلیل اصلی شکست کبیری در این نبرد نیروی نفوذی در لشگر مراغه بود که اقدام به ترور کبیری نموده و وی از ناحیه گردن هدف تیر قرار گرفته و زخم عمیقی برداشت تا جایی که تا پای مرگ نیز رفت. شیوع این خبر موجب استیصال نیروهای کبیری گردید و در نتیجه وی عقب نشست.

سال های بعدی وی به عنوان فرماندار در شهرهای اردبیل، خوی، کرمان، رفسنجان حضور یافت.

حضور کبیری در فرقه دموکرات آذربایجان :
دلیل واقع بینانه از حضور وی در صف مبارزین فرقه دموکرات آذربایجن را باید در روحیه ضداستبدادی ایشان دنبال نمود طوری که اردشیر آوانسیان، اروجعلی طلوعیان -منشی مخصوص وی- بر این روحیه ایشان صحه می گذراند. طوری که در آغازین روزهای خیزش مردمی وی مرقومه ای به صدرالاشراف -نخست وزیر وقت- جرم اصلی خود را دفاع از حقوق مظلوم عنوان نموده و می نویسد:

«....در مراغه آشوبی نشده و غارتی نگردیده و اینجانب هم مرتکب جُرم و جنایت و غارت نشده ام. جرم و تقصیری که به اینجانب وارد است، این است که می گویند: دهقانان زیر بار بدعتها و مالیاتهای غیرقانونی نمی روند و مالکین را فعّال مایشاء نمی دانند و مطابق قانون اساسی خود را دارای حقوق سیاسی و معاش می دانند و میگویند: ما از تمام مزایای قانونی اعمّ از بهداشت و فرهنگ و اقتصادی که سهیم هستیم، تاکنون استفاده نکرده ایم. می گویند: ما هم ملّت ایران هستیم، بایستی مثل تهران و سایر شهرها ما هم از قند و شکر و چای و پارچه‌‎ی ارزان استفاده نماییم؛ تاکنون برای ما سهم و حقّی قایل نشده اند، والّا جز این برای اینجانب تقصیری یافت نمی شود و زارعین هم هیچ‌‎گاه از پرداخت بهرۀ محمولی کِشتِ خود استنکاف نکرده و نمی کنند و قانون اساسی را محترم دانسته و پشتیبان خود می دانند. »
(سند شماره شماره‌‎ی256، 23/7/1324 از آرشیو سازمان اسناد مجلس شورای ملی ایران)

امّا بررسی ابعاد مختلف شخصیتی ومبارزات ایشان در دوران از آغازین روزهای برقراری فرقه دموکرات آذربایجان تا اعدام ژنرال کبیری (15/11/1325) تفصیلی طویل است که در این مجمل کوتاه نمی گنجد.

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
ایجاد خط سنگ فرش در خیابان خواجه نصیر مراغه در سال 1324

از راست : نفر دوم : ژنرال ربیع کبیری ، نفر چهارم : داداش تقی زاده

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
به بهانه افزایش قیمت دلار
سکه فتحعلیشاهی ضرب مراغه
(1216 ه ق)

روزگاری ارزش این سکه برابر با دو دلار و سی و پنج سنت آمریکا بود

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
اعتراض ناصرالدین شاه به واگذاری روستای آشان مراغه


—————————————-
اصغر محمّدزاده
(نویسنده ومورّخ)

سال 1306 ق (1267 شمسی) خبری به استماع اولیای دولت رسید که از قرار آن روستای آشان مراغه به یک نفر غیرایرانی فروخته شده بود.
شاهِ حاکم به کارگذاران وقت اعلان نمود که جلوی این معامله را بگیرند. لذا نامه ای بدین مضمون به امیرنظام ارسال شد:
«جناب جلالتماب اجلّ اکرم عالی امیرنظام دام اقباله از قراری که به عرض خاکپای مبارک همایونی روحنا فداه رسید که محمودخان سرهنگ قریه آشان مراغه را که ملک مرحوم قاسم خان سرتیپ بوده به سلیمان بیگ قراباغی فروخته است ودست خطّ مطاع مبارک به شرحی شرف صدور یافته که عیناً به جهت جنابعالی درج می شود الان تلگراف کنید به امیرنظام وولیعهد وثقه الملک که این کارها چه چیز است چرا ملک به خارجه می فروشند آشان جای خیلی خوب ومعتبری است. البته فورا عمل را بر هم زده قبول نکنند وآن فروشنده را تنبیه کامل بکنند وخود ولیعهد با امیرنظام یا کسی دیگر ملک را بخرند. بدیهی است همین طور معمول فرموده واعلام خواهید فرمود به عرض برسد»
عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
علاقه مردم مراغه به شاه اسماعیل صفوی


———————————————
اصغرمحمدزاده
(نویسنده و مورّخ)

تورقی در منابع تاریخی دوره صفوی حکایت از علاقه وافر مردم مراغه به شاه اسماعیل صفوی دارد.
و اقامت چندباره و چندین ماهه شاه-اسماعیل در این شهر در ظهور این تعلق خاطر نقش مهمّی دارد.

در سال 923 ق. هنگامی که شاه‌‎اسماعیل از ییلاقِ سرلق متوجّه قشلاقِ نخجوان بود، به منزل مراغه رسیده و به تاریخ سه‌‎شنبه، بیست و یکم شعبان، سام‌‎میرزا ـ ولد ایشان ـ در این شهر به دنیا آمد.
(روضةالصّفویه، ص299 )
امّا بار دوم، شاه‌‎اسماعیل، زمانی که از النگِ همدان به عزم شکارِ ماهی متوجّه رودخان تلوار شد، به هوای شکار دشت، عازم مراغه گردید و در این‌‎جا امیره‌‎دباج را که در فرمانبرداری از فرامین ملوکانه‌‎ شاه‌‎اسماعیل غایت اطاعت‌‎ورزی را مبذول نموده بود، وی را به انعامات گوناگون سرافراز و تاجِ اقتدار بر سر وی نهاده و رهسپار گیلانش نمود.
(همان ، ص274)
دوران اقامت شاه‌‎اسماعیل در مراغه، مصادف با ماه مبارک رمضان بود و بدین جهت در این شهر رحلِ اقامت افکنده و اعمالِ این ماه را به‌‎جای آورده و پس از به‌‎جا آوردنِ نمازعید فطر و مجلس‌‎آراییِ آن روزِ سعید در مراغه، عازم قشلاقِ دارالسّلطنه‌‎ی اصفهان گردید. وی در سَلخِ ماه مبارک رمضان که در بُنابِ مراغه اسکان داشت، والیِ شروان به اردوی مُعَسکرِ ظفرنشان پیوسته و پس از پای‌‎بوسیِ شاه، تُحَفی از اسبانِ تازی و شتران حجازی و گونه‌‎گونه تحف و هدایا از جواهرِ آبدار و سیم و زرِ بی شمار، گرانبار گردانیده و پس از چند روز به موطنِ خویش مراجعت نمود.
(همان، ص 283)
بوداق منشی قزوینی صاحب کتابِ «جواهرالأخبار»، در کتاب مذکور، وفاداری مردم مراغه به شاهِ حاکم را با بیان حکایتی چنین می نویسد:
«در وقتی از والیِ روم در مراغه ایلچی آمد و شاه‌‎اسماعیل صفوی می‌خواست كه اعتقاد لشكری را بر ایلچی ظاهر سازد. مناری در مراغه بود؛ مُنادی كردند كه هركس پادشاه را دوست می‌دارد، از منار خود را بیندازد، در طُرفة‌‎العینی تا صد كَس خود را انداخت و نوبت به یكدیگر نمی‌داد. ایلچی برخاست و شفاعت كرد تا پادشاه از این درگذشت، مردم را تعجّب شد.»
(جواهرالاخبار ، ص115)

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
گشتی در کوچه قدیمی دارالحکومه مراغه

اصغرمحمّدزاده (نویسنده و مورّخ)
___________________

نیم نگاهی به موقعیت مکانی کوچه درالحکومه در نقشه ماهواره ای دهه 30 مراغه (جهت شرقی-غربی):
کوچه دارالحکومه در محله قدیمی اتابکان مراغه قرار داشته که در گذر زمان تغییر عنوان یافته است. همان طور که از عنوان کوچه پیداست غالب اماکن دیوانی و حکومتی شهر در دوره قاجار در این مسیر قرار داشته اند
1- دروازه احمدی (دروازه ورودی شهر)
2- گنبدغفّاریّه
3- بوستان دایی زاده (دادفر)
4-خانه سردار مؤید (فتح الله خان مقدم-برادر شجاع الدوله)
5- دوستاق خانه حکومتی (معادل زندان امروزی)
6-خانقاه مراغه (مشهور به پیرائوی)
7- کاخ نارنجستان شجاع الدوله (دارالحکومه شهر)
8-حمام بزرگ صمدخانی (شجاع الدوله)

جالب است تمامی امکنه و ابنیه مورد اشاره در گذر زمان رنگ نیستی به خود دیده اند.

عضو کانال تاریخ مراغه شوید:
https://t.me/tarikhemaragheh
یک مراغه ای ناجی عبّاس میرزا .....


اصغرمحمّدزاده
(نویسنده و مورّخ)
—————————————
در دورۀ دوم جنگ های بین ایران و روس هنگامی که عبّاس میرزا از قشون روس شکست خورد و به دهخوارقان (آذرشهر) عقب نشست، نمایندگانِ دولتین ـ انگلیس و عثمانی ـ برای وساطت و مصالحه‌‎ فیمابین با عبّاس‌‎میرزا ملاقات نموده و قرار ملاقات را با پاسکوویچ ـ سردار روسی ـ می گذارند. پاسکوویچ که در تبریز اقامت داشت، از تبریز خارج شده، در محلّ معیّنی با نایب السّلطنه ـ عبّاس میرزا ـ ملاقات می کند و قرار مصالحه داده می شود. چون نایب¬السّلطنه در آن زمان سخت در مضیقه مالی بود و برای مخارج جاری و حفظ عدّه معدودی که در خدمتش بودند، معطّل و پریشان‌‎حال بود، در این میان اهالی آذربایجان از دادن قرض و کمک به نایب¬السّلطنه از جهت این‌‎که نمی دانستند نتیجه جنگ به کجا خواهد انجامید، خودداری کرده بودند، و عدّه ای هم که به طرفداری روسها برخاسته بودند، حاضر به هیچ¬گونه کمک نبودند؛ یگانه امیدِ عبّاس میرزا، آقاحسین مراغه ای در مراغه بود. برای این مقصود آقاعلی را مأمور نمود که به مراغه رفته و مراتب را به اطّلاع پدر رسانیده، از مشارٌالیه بخواهد هر قِسم کمکی که می تواند، بنماید. با وجود این‌‎که جعفرقلی خان از طرفِ پاسکویچ به حکومتِ مراغه منصوب شده بود، مراقب اوضاع بود تا از مراغه کمکی به نایب السّلطنه نشود. آقاحسین کمرِ همّت بسته، آنچه نقد و جواهر و آذوقه و لباس ممکن بود، تهیّه کرده، به وسیله پسر خود ـ آقا علی ـ مَحرمانه برای عبّاس‌‎میرزا به دهخوارقان می فرستد و موجبات خوشنودی نایب السّلطنه شده، گشایشی در امور و حفظ و عدم تفرقه‌‎ی عدّه¬ای را که در خدمتِ او بودند، می گردد. دفعات بعدی نیز به وسیله استقراضْ وجوهی را برای نایب السّلطنه می فرستد.
(سفرنامه حاج علی خان اعتمادالسّلطنه ، صص15،16)

عضو کانال تاریخ مراغه شوید:
https://t.me/tarikhemaragheh
جمعی از نیروهای اشغالگر روس در مراغه
(در اثنای جنگ جهانی دوم)

محل تصویر : بیشه های اطراف صوفی چای مراغه

جالب است بدانید نیروهای روس از شش شهریورماه سال 1320 تا میانۀ سال 1325 به عنوان نیروهای اشغالگر در مراغه حضور داشتند . محل استقرار این نیروها در ساختمان مشهور کوماندانی در قُرب ادارۀ دژبان کنونی قرار داشته و صدها سند از چپاول گری و اقدامات خودسرانۀ آنها در مراغه در آرشیو نویسنده سطور موجود است. که امیدوارم در گذر زمان روی روشنی به خود ببینند

عضو کانال تاریخ مراغه شوید:
https://t.me/tarikhemaragheh
چرا به مراغه دارالمُلک می گفتند؟
(پسوند مستور عنوان مراغه)

اصغر محمّدزاده
(نویسنده و مورّخ)
——————————————
پیش از دوره قاجار، و به طور گسترده در این دوره، شهرهای آ باد و معروفِ ایران، علاوه بر نامِ اصلی خود، به القابی اشتهار یافتند که از این میان می توان به دارُالإرشاد اردبیل، دارالنّشاط ارومی، دارالسّلطنه‌‎ تبریز، دارالخلافه‌‎ تهران، دارُالمَرز رشت، دارالمؤمنین کاشان، دارالسّرور همدان، دارالعلم شیراز، دارالعباد یزد و دارالدّوله‌‎ی کرمانشاهان اشاره نمود.
با بررسی منابع مختلف تاریخی، پس از حمله اَعراب به آذربایجان، و حکومت چندین دهه خلفای عبّاسی، ساجیانْ اوّلین دودمانِ ایرانی بودند که در آذربایجان حکومت کرده، مراغه را به عنوان مرکز حکومتی خود قرار دادند، و پس از این تاریخْ تا دوره سلجوقی و حکومتِ اتابکان آذربایجان، از مراغه با عنوان «دارُالمُلک» یاد شده است.

دارالملک، در لغت به معنی: پایتخت، حکومت نشین، شاه نشین، عاصِمه، همایون گاه آمده است. به دلیل قرار گرفتنِ مراغه به عنوان «مرکز حکومتی اتابکان سلجوقی» در این دوره به این عنوان مسمّیٰ شده است؛ چنان که زین العابدین شروانی در کتاب «حدایق‌‎السّیاحه» و امین‌‎احمد رازی نویسنده کتاب «هفت‌‎اقلیم»، بدین عنوان مراغه اشاره نموده اند.

بن مایه : کتاب تاریخ دارالملک مراغه ، ص 3

عضو کانال تاریخ مراغه شوید:
https://t.me/tarikhemaragheh
کتاب آذربایجان از نگاه میسیونرها (گزارش تصویری میسیونرهای از شهرهای ارومیه ، تبریز و مراغه) به عنوان 87 کتاب برگزیده سال 1398 از سوی خانه کتاب معرفی شد.

https://www.iribnews.ir/fa/news/2731028/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1
ورود هیئت باستان شناسی فرانسه به مراغه

اصغرمحمّدزاده
(نویسنده و مورّخ)
_____________________________

در حدود سالهای 1314 ـ 1315 ق. دولت فرانسه امتیاز کاوش های علمی برای کشف آثارباستانی را در سراسر خاک ایران برای ابد و به مدّت نامحدود از مظفّرالدّین شاه گرفت. طبق این امتیاز، آنچه از حفّاری در سراسر خاک ایران، به غیر از ناحیه شوش به دست می آمد، بایستی به تساوی بین دولت ایران و دارنده امتیاز تقسیم شود، لیکن کلّیّه اشیا و جواهرات و آنچه از حفریّات شوش عاید هیأت علمی فرانسوی می شد، کاملاً متعلّق به دولت فرانسه بود. پس از صدورِ امتیازنامه‌‎ی دولت فرانسه، یکی از عُلمای باستان شناسیِ خود موسوم به کُنت دمورگان را که در مصر مشغول تحقیقات علمی مربوط به آثار باستانی مصر بود، به ایران فرستاد.
(ایران در دوره سلطنت قاجار، ص5)
ژاک دمورگان در سفر خود به مراغه در بیان موقعیّت شهری و گذشته های این شهر چنین می نویسد:
«مراغه به نسبت شهر اورمیّه از دریاچه‌‎ی اورمیه موقع قرینه ای را اشغال می کند. این شهر در پای سهند، در یک درّه حاصلخیز و کاملاً آبیاری‌‎شده و در سودبخش‌‎ترین موقعیّت طبیعی قرار دارد.
در عهد سلاطین مغول، مراغه بزرگ‌‎ترین و مشهورترین شهر آذربایجان بود. نام قدیم آن «اندادهه‌‎رود» است. نام جدید را از سهل بن قطیر و همراهانش که با سپاه مروان از دودمان الحاکم به این محل آمده بودند، گرفته است. در عهد اُمویان این شهر تیولِ مخصوص این شاهزادگان بوده است. در دوره سلطنت پسرانِ لیث، مراغه تقویت شد و دسته سپاهی دریافت داشته است.
بعدها در عهد مغول، بسیاری از بناهایی که هنوز هم در عهد ما پایدارند ساخته شد. مهمّترین آنها عبارت‌‎اند از: مقبره‌‎ معروف به مادر هلاکو و قرمزگنبد، بنای کافریّه (غفّاریّه) و گوی برج. این ساختمانها از نقطه‌‎نظر سبک تزیین خصیصه‌‎ی مهمّی دارند. این بناها متعلّق به خالص ترین هنر مغولی است.
نزدیکی شهر، بر روی یک تپّه، رصدخانه مشهوری که امروز خرابه های آن نیز از بین رفته اند، وجود دارد که آجرهای آن برای ساختمان به‌‎کار رفته است.
قبرستانی که به سمت مشرق، تشکیل کمربندی گِرد شهر می دهد، درخورِ تماشاست، درست است که آنها مثل همه‌‎ قبرستانهای زیرزمینی مسلمانان خیلی بد نگاهداری شده اند، لیکن شمار زیادی از مقابرِ بسیار قدیمی و بسیار عجیب اند. در محلّه‌‎ کلیمیان و در محلّه‌‎ ارمنی ها از این قبیل قبرستان ها نیز بسیار جالب توجّه‌‎اند.
......
مراغه در حدود پانزده هزار نفر سکنه‌‎ی ایرانی، تُرک، ارمنی و جهود دارد. این شهر مقرّ نایب حکومت ایالت است.»
(سفرنامه دمورگان ، ج2 ، ص 394-399)

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
مراسم سلام درباری

(اصغر محمّدزاده)
نویسنده و مورّخ
—————————
آیین سلام یکی از مراسم‌های قاجاریان است که هر ساله به مناسبت‌های مختلف توسطّ حاکم و حکّام محلی و شاهزادگان که به‌طور عموم برگزار می‌شد) انجام می‌شد.
این گونه سلام‌ها در هر عصر و زمانی شرایط خود را داشته‌است. طوری که در دوران سلطنت فتحعلی‌شاه، اگر فصل و هوا مناسب و شاه در تهران بود، این مراسم در ایوان تخت مرمر برگزار می‌گردید؛در این مراسم شاه بر تخت مرمر جلوس می‌نمود و از ضروریات این جلوس بر سر گذاشتن تاج کیانی، بستن بازوبندهای دریای نور و تاج ماه و آویختن حمایل‌های مروارید درشت و بستن کمربند شرابه‌دار سلطنتی، شمشیر و خنجر جواهرنشان و در دست گرفتن گُرز مرصع بود.
( مستوفی، عبدالله. شرح زندگانی من. جلد اول، ص۴۰۴ )

تصویر بالا تحت عنوان مراسم سلام مظفّرالدّین میرزا (در دوران شاهزادگی) در کنار بیشه زارهای صوفی چای مراغه ثبت شده است. که به سفر ایشان به این شهر در سال 1266 ش. باز می گردد.
(مظفّرالدّین شاه در جلو و نفرات حاضر در صف صاحب منصبان و دیوانیان مراغه می باشند).

عضو کانال تاریخ مراغه شوید:
https://t.me/tarikhemaragheh
نگاتیو مراسم سلام مظفرالدین شاه در کنار صوفی چای مراغه

منبع : بخش نسخ خطی کاخ موزه گلستان
(شماره 921 ، سال 1305 ق.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
——- فصلی نوین در تاریخ نگاری مراغه————

به زودی .....

با طلوع اثری جدید
وزارت ارشاد مجوز چاپ کتاب «تاریخ فرهنگ و معارف مراغه» را در 948 صفحه صادر کرد.

کتاب تاریخ فرهنگ و معارف مراغه نگاهی نوین به تاریخ آموزش و پرورش از دیرینه زمان تا انقلاب سال 1357 دارد که بالای 95 درصد مستندات آن برای اولین بار منتشر می شود و برگ های نوینی به تاریخ فرهنگ در این شهر می افزاید.

عضو کانال تاریخ مراغه شوید
https://t.me/tarikhemaragheh
«تاریخ فرهنگ و معارف مراغه»

این کتاب در 948 صفحه به بررسی تاریخ فعّالیّت کانون های بزرگ تعلیم و تربیت از دورۀ پیش از اسلام تا سال 1357 در قلمرو ولایتی مراغه بر اساس مستندات نویافته می پردازد

نویسندۀ کتاب غالب این مستندات را از سازمان اسناد ملّی ایران، سازمان اسناد وزارت خارجه، کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای ملّی ، کاخ موزه گلستان و آرشیوهای شخصی به دست آورده که برگ های زرّینی به تاریخ پرافتخار مراغه می افزاید...

به زودی این اثر منتشر خواهد شد....

عضو کانال تاریخ مراغه شوید:
https://t.me/tarikhemaragheh
کتاب تاریخ فرهنگ و معارف مراغه
(سیر تحوّلات مدارس از دیرینه زمان تا سال 1357 در محدودۀ ولایتی مراغه)

پس از طیّ مرحلۀ چاپ به مرحلۀ صحافی رسید.

جهت حصول نتیجۀ مفید و پایین آوردن وزن کتاب ، از کاغذهای بالک سوئدی برای انتشار استفاده شد.

به زودی رونمایی خواهد شد...
کتاب تاریخ فرهنگ و معارف مراغه
روایتی نو از گذشته های پرفراز و نشیب تاریخ فرهنگ و معارف مراغه است که محصول مستندات نویافته در این حوزه می باشد.

به زودی این کتاب رونمایی خواهد شد...

عضو کانال تاریخ مراغه شوید:
https://t.me/tarikhemaragheh
زمان : یکشنبه 29 اردیبهشت ماه سال 1401 _17:30 بعدازظهر
مکان : تالار عبدالقادر مراغه
مراسم رونمایی از کتاب «تاریخ فرهنگ و معارف مراغه» با حضور حداکثری فرهیختگانی از جنس هنر، قلم و پژوهش.

امیدها برای تعالی پژوهش با حضوری از این نوع فزونی می یابد...

با تقدیم احترام : کمترین اصغر محمّدزاده