Forwarded from اتچ بات
درسالروز انقلاب مشروطه نگاهی اجمالی می اندازیم به پیشینه و زمینه های وقوع این جنبش از دیدگاه #احمد_کسروی.
وی مینویسد:
«در زمان قاجار، ایران بسیار ناتوان گردید و از بزرگی و جایگاه و آوازه آن بسیار کاسته شد و انگیزه این بیش از همه یک چیز بود و آن اینکه جهان دیگر شده و کشورها به تکان آمده، ولی ایران به همان حال پیشین خود بازمیماند.». کسروی در ادامه میافزاید:
«اینان خود کاری نمیکردند و دیگران را هم نمیگذاردند. در زمان محمدشاه میرزا ابوالقاسم #قائم_مقام وزیر کاردانی بود و به شایستگی کارها را پیش میبرد؛ ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به حاجی میرزا آقاسی داد.
در زمان ناصرالدین شاه میرزا تقی خان #امیرکبیر به پیراستن و آراستن ایران میکوشید …، ولی ناصرالدین شاه او را کشت، سپس هم حاجی میرزا حسین خان #سپهسالار به کارهایی برخاست ، ولی ناصرالدین شاه او را نگه نداشت و مردم نیز ارج او و کارهایش را ندانستند».از اوائل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار ناخشنودی مردم از ستم وابستگان حکومت رو به افزایش بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی، اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید.
نوشتههای روشنفکرانی مانند حاج زینالعابدین مراغهای، عبدالرحیم #طالبوف، میرزا فتحعلی #آخوندزاده، میرزا #ملکم_خان و میرزا آقاخان کرمانی، سیدجمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد.
سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشهٔ آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبل المتین، چهرهنما، حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزهٔ خود را قطع ریشهٔ ستم و نتیجهٔ تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطهخواهی را سبب شد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
وی مینویسد:
«در زمان قاجار، ایران بسیار ناتوان گردید و از بزرگی و جایگاه و آوازه آن بسیار کاسته شد و انگیزه این بیش از همه یک چیز بود و آن اینکه جهان دیگر شده و کشورها به تکان آمده، ولی ایران به همان حال پیشین خود بازمیماند.». کسروی در ادامه میافزاید:
«اینان خود کاری نمیکردند و دیگران را هم نمیگذاردند. در زمان محمدشاه میرزا ابوالقاسم #قائم_مقام وزیر کاردانی بود و به شایستگی کارها را پیش میبرد؛ ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به حاجی میرزا آقاسی داد.
در زمان ناصرالدین شاه میرزا تقی خان #امیرکبیر به پیراستن و آراستن ایران میکوشید …، ولی ناصرالدین شاه او را کشت، سپس هم حاجی میرزا حسین خان #سپهسالار به کارهایی برخاست ، ولی ناصرالدین شاه او را نگه نداشت و مردم نیز ارج او و کارهایش را ندانستند».از اوائل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار ناخشنودی مردم از ستم وابستگان حکومت رو به افزایش بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی، اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید.
نوشتههای روشنفکرانی مانند حاج زینالعابدین مراغهای، عبدالرحیم #طالبوف، میرزا فتحعلی #آخوندزاده، میرزا #ملکم_خان و میرزا آقاخان کرمانی، سیدجمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد.
سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشهٔ آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبل المتین، چهرهنما، حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزهٔ خود را قطع ریشهٔ ستم و نتیجهٔ تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطهخواهی را سبب شد.
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
«...رضاشاه، مشروطهخواهی که آرمانها و آرزوهای مشروطهخواهان را از رویا به واقعیت تبدیل کرد...»
دکتر صادق زیباکلام،( استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران )، در کتاب خود ضمن به چالش کشاندن قرائت حکومت جمهوری اسلامی از رضا شاه، چنین مینویسد:
اشکال بعدی در نسبت دادن اقدامات رضاشاه به انگلستان آن است که بسیاری از آنها در حقیقت جزء اهداف و آرمانهای مشروطه خواهان و ترقی خواهان در انقلاب مشروطه به شمار می رفتند، که مجال تحققشان فراهم نیامد.
برخی از اقدامات رضاشاه در واقع از زمان امیر کبیر مطرح بودند و ایرانیان ترقی خواه و دلسوز کشور، از جمله خود امیر کبیر تحققشان را دنبال می کردند، اما موفق نشدند.
به عنوان مثال، کشیدن راه آهن از دیرباز یکی از آرزوهای ایرانیان بود...
از جمله «حاج میرزاحسین خان #سپهسالار»، صدراعظم اصلاح طلب ناصرالدین شاه در دهه ۱۸۸۰، یعنی نزدیک به ۵۰ سال قبل از رضاشاه به صورت خیلی جدی احداث راه آهن را پیگیری میکرد.
برقراری یک #حکومت_مرکزی_نیرومند و ایجاد بوروکراسی مدرن، که توسط رضاشاه صورت گرفت، از زمان میرزا تقیخان امیرکبیر، یعنی بیش از هفتاد سال قبل از رضاشاه جزء آرزوها و اهداف بود.
ایجاد #ارتش_مدرن در زمان عباس میرزا، یعنی یکصد سال قبل از رضاشاه، مطرح شد و از جمله نخستین اقدامات آن شاهزاده اصلاحطلب تلاش در جهت تاسیس چنین ارتشی بود...
مایه کوبی یا #واکسیناسیون که در زمان رضاشاه فراگیر و اجباری شد، برای نخستین بار در زمان امیر کبیر اجرا گردید.
#سوادآموزی_اجباری یا همین آموزش و پرورش امروزی، که باز از جمله اقدامات مهم رضاشاه بود، در حقیقت یکی از مهمترین اهداف مشروطه خواهانی چون «مرحوم حاج میرزا حسن رشدیه»، «مرحوم آشتیانی» و دیگران شمرده میشد، که به علت مشکلات عدیده محقق نشد.
اگر این یا آن اقدام رضاشاه بالفرض در زمان عباس میرزا یا امیر کبیر انجام گرفته بود، آیا ما همچنان می گفتیم که به دستور استعمارگران انگلیسی بود؟".
منبع :
📗رضا شاه
✍ #صادق_زیباکلام، صفحات ۲۲ و ۲۳
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
دکتر صادق زیباکلام،( استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران )، در کتاب خود ضمن به چالش کشاندن قرائت حکومت جمهوری اسلامی از رضا شاه، چنین مینویسد:
اشکال بعدی در نسبت دادن اقدامات رضاشاه به انگلستان آن است که بسیاری از آنها در حقیقت جزء اهداف و آرمانهای مشروطه خواهان و ترقی خواهان در انقلاب مشروطه به شمار می رفتند، که مجال تحققشان فراهم نیامد.
برخی از اقدامات رضاشاه در واقع از زمان امیر کبیر مطرح بودند و ایرانیان ترقی خواه و دلسوز کشور، از جمله خود امیر کبیر تحققشان را دنبال می کردند، اما موفق نشدند.
به عنوان مثال، کشیدن راه آهن از دیرباز یکی از آرزوهای ایرانیان بود...
از جمله «حاج میرزاحسین خان #سپهسالار»، صدراعظم اصلاح طلب ناصرالدین شاه در دهه ۱۸۸۰، یعنی نزدیک به ۵۰ سال قبل از رضاشاه به صورت خیلی جدی احداث راه آهن را پیگیری میکرد.
برقراری یک #حکومت_مرکزی_نیرومند و ایجاد بوروکراسی مدرن، که توسط رضاشاه صورت گرفت، از زمان میرزا تقیخان امیرکبیر، یعنی بیش از هفتاد سال قبل از رضاشاه جزء آرزوها و اهداف بود.
ایجاد #ارتش_مدرن در زمان عباس میرزا، یعنی یکصد سال قبل از رضاشاه، مطرح شد و از جمله نخستین اقدامات آن شاهزاده اصلاحطلب تلاش در جهت تاسیس چنین ارتشی بود...
مایه کوبی یا #واکسیناسیون که در زمان رضاشاه فراگیر و اجباری شد، برای نخستین بار در زمان امیر کبیر اجرا گردید.
#سوادآموزی_اجباری یا همین آموزش و پرورش امروزی، که باز از جمله اقدامات مهم رضاشاه بود، در حقیقت یکی از مهمترین اهداف مشروطه خواهانی چون «مرحوم حاج میرزا حسن رشدیه»، «مرحوم آشتیانی» و دیگران شمرده میشد، که به علت مشکلات عدیده محقق نشد.
اگر این یا آن اقدام رضاشاه بالفرض در زمان عباس میرزا یا امیر کبیر انجام گرفته بود، آیا ما همچنان می گفتیم که به دستور استعمارگران انگلیسی بود؟".
منبع :
📗رضا شاه
✍ #صادق_زیباکلام، صفحات ۲۲ و ۲۳
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
attach 📎
چرا حکومت متزلزل ناصرالدین شاه قاجار، پنجاه سال دوام آورد ؟!
ناصرالدین شاه، شاید تنها شاهِ تاریخ ایران باشد که یک دینار دارایی و یک وجب ملک و تیول نداشت. چرا که می گفت: «کل ایران مال من است»!
واقعیت هم چنین بود؛ او اگر چه هیچ ثروت ثبتی و سند ملکی نداشت اما در غارت و چپاول تمام شاهزادگان و تیولداران شریک و سهیم بود.
این روزها مصادف است با روز قتل قبله عالم، #سلطان_صاحبقران، ظل الله ایران و #شاه_شهید، ناصرالدین شاه قاجار؛ که ۵۰ سال وقت ایران را گرفت و اگر به تیر #میرزارضای_کرمانی گرفتار نمی شد، این استعداد را داشت تا در میان تعظیم و تکریم غلامان و امیران و والیان، چندین دهه دیگر هم، کج دار و مریز، حکومت کند.
در نگاه اغلب ما، ناصرالدین شاه، فردی ابله، فرومایه و فاسدی است که کار اصلی اش وطن فروشی و نخبه کشی و ساخت و پاخت با روس و انگلیس، و اوج دنائتش قتل #امیرکبیر مظلوم بود. اما از کنار این پرسش هم نمی توان گذشت که اگر او چنین بود(که واقعا هم بود)، چگونه توانست ۵۰ سال بر ایران حکومت کند؟
واقعیت این است که ناصرالدین شاه، برخلاف تصویری که از او غالب شده است، انسان ناآگاه و بی خبری نبود و در قیاس با شاهان قاجار حتی یک سر و گردن هم در آشنایی با اوضاع جهان و ظرایف عرصه سیاست ایران، از آنها بالاتر بود. همه هنرهای زمانه از شعر، نقاشی، خطاطی و خطابه خوانی گرفته تا تیراندازی، سوارکاری، نویسندگی و دلربایی را در خود داشت، الا یک هنر؛ «هنر حکمرانی و حکمروایی»! او بیش از چگونه حکومت کردن، «چگونه در قدرت ماندن» را بلد بود و این هنر سیاه را به بهترین شکل و با بدترین ترین روش به کار بست. با لطایف الحیلی خودش را در دل توده ها و چشم نخبگان فرو کرد و همه را فریب داد تا خودش بی رقیب بماند.
همین سخن به ظاهر ساده و فریبا که «من از این دنیا ملک و املاکی ندارم»! چه می دانید که او را چقدر درچشم رعیت بی خبر، به غایت عزیز کرده بود. در باره محبوبیت ناصرالدین شاه در میان توده های مردم همین بس که بدانید در ملاقاتهای عمومی فرصتی بود تا همگان بتوانند او را ببینند.مردم فرسنگ ها راه می پیمودند و صف می بستند تا از فاصله دور برای پادشاه قوی شوکت ایران دستی تکان دهند و یا اگر مجالی افتاد، عریضه ای جان نثارانه تقدیم غلامان او کنند!
بااینحال در ۴۵ سال اول سلطنت او یعنی از ۱۲۲۷ تا ۱۲۶۷ شمسی، حدود ۱۶۹ مورد شورش و ناآرامی در کشور به ثبت رسید به عبارتی، هر ۸ ماه یک بار، با یک بحران معیشتی و امنیتی از جنس شورش نان مواجه بود که هر کدام از آن بحران ها می توانست کل موجویت یک کشور را نابود کند، اما او توانست با هوش سیاه خود و استفاده از نیروی بخشی از ملت، علیه بخش دیگر ملت، در نهایت همه را سرکوب کند.
هنر ناصرالدین شاه، فقط بازی با احساسات توده ها نبود، او حتی نخبگان بزرگ مثل میرزا تقی خان امیرکبیر و میرزا حسین خان #سپهسالار را هم فریب داد. علمایی در حد سید سید جمال الدین اسد آبادی را هم بلاتکلیف گذاشت. به امیرکبیر می گفت دنیای بدون امیر برای من جهنم است و سه سال بعد با چنان مخفی کاری و سرعت و شناعتی او را از سر راه برداشت که همگان انگشت به دهان ماندند. در مکاتبات اداری بعد از مرگ امیر کبیر، در کمتر موردی با نام و نشانی از میرزا تقی خان برخورد می کنید و در معدود متون تاریخی از او با نام « آن ملعون»! یاد شده است. اکنون از آن مرد بی نظیر، جز یک پرتره عکس مشکوک، چیزی باقی نمانده و شاید اگر پژوهش فریدون آدمیت و انتشار کتاب «امیر کبیر و ایران» نبود، برای ما هم او هنچنان ناشناخته می ماند.
میرزاحسین خان سپهسالار، بیست سال بعد از مرگ امیرکبیر به صدر اعظمی رسید. آنهم زمانی که کشور به خاطر خشکسالی، زلزله، وبا و بی تدبیری شاه در اوج فلاکت بود. ناصرالدین شاه از صدراعظم جوان خواست که برای نجات مملکت هر کاری که می تواند بکند و اطمینان داد که هرکس مقابل برنامه و نظم جدید دولت بایستد «اگرچه پسرمان باشد واجبالدفع میدانیم».
اما به محض اینکه اصلاحات میرزاحسین خان، موقعیت متنفذین دربار را به خطر انداخت ناصرالدین شاه، سپهسالار را عزل کرد و برای اینکه حق این دولتمرد اصلاحگر را کف دستش گذاشته باشد به او گفت که من فرد علیلی چون یوسف خان مستشارالدوله را به این سبب جایگزین تو کردم که بفهمی این مملکت را من حفظ کرده ام نه اقدامات اصلاحی تو!
گذاشتن انسانهای کوچک به جای آدم های بزرگ، اشتباه تاریخی بود که شاه قاجار می خواست دوباره بیازماید! با کنار زدن سپهسالار رشته امور از دست او خارج شد و سلسله بحران ها، به #انقلاب_مشروطه کشیده شد.
#قاسم_خرمی
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
ناصرالدین شاه، شاید تنها شاهِ تاریخ ایران باشد که یک دینار دارایی و یک وجب ملک و تیول نداشت. چرا که می گفت: «کل ایران مال من است»!
واقعیت هم چنین بود؛ او اگر چه هیچ ثروت ثبتی و سند ملکی نداشت اما در غارت و چپاول تمام شاهزادگان و تیولداران شریک و سهیم بود.
این روزها مصادف است با روز قتل قبله عالم، #سلطان_صاحبقران، ظل الله ایران و #شاه_شهید، ناصرالدین شاه قاجار؛ که ۵۰ سال وقت ایران را گرفت و اگر به تیر #میرزارضای_کرمانی گرفتار نمی شد، این استعداد را داشت تا در میان تعظیم و تکریم غلامان و امیران و والیان، چندین دهه دیگر هم، کج دار و مریز، حکومت کند.
در نگاه اغلب ما، ناصرالدین شاه، فردی ابله، فرومایه و فاسدی است که کار اصلی اش وطن فروشی و نخبه کشی و ساخت و پاخت با روس و انگلیس، و اوج دنائتش قتل #امیرکبیر مظلوم بود. اما از کنار این پرسش هم نمی توان گذشت که اگر او چنین بود(که واقعا هم بود)، چگونه توانست ۵۰ سال بر ایران حکومت کند؟
واقعیت این است که ناصرالدین شاه، برخلاف تصویری که از او غالب شده است، انسان ناآگاه و بی خبری نبود و در قیاس با شاهان قاجار حتی یک سر و گردن هم در آشنایی با اوضاع جهان و ظرایف عرصه سیاست ایران، از آنها بالاتر بود. همه هنرهای زمانه از شعر، نقاشی، خطاطی و خطابه خوانی گرفته تا تیراندازی، سوارکاری، نویسندگی و دلربایی را در خود داشت، الا یک هنر؛ «هنر حکمرانی و حکمروایی»! او بیش از چگونه حکومت کردن، «چگونه در قدرت ماندن» را بلد بود و این هنر سیاه را به بهترین شکل و با بدترین ترین روش به کار بست. با لطایف الحیلی خودش را در دل توده ها و چشم نخبگان فرو کرد و همه را فریب داد تا خودش بی رقیب بماند.
همین سخن به ظاهر ساده و فریبا که «من از این دنیا ملک و املاکی ندارم»! چه می دانید که او را چقدر درچشم رعیت بی خبر، به غایت عزیز کرده بود. در باره محبوبیت ناصرالدین شاه در میان توده های مردم همین بس که بدانید در ملاقاتهای عمومی فرصتی بود تا همگان بتوانند او را ببینند.مردم فرسنگ ها راه می پیمودند و صف می بستند تا از فاصله دور برای پادشاه قوی شوکت ایران دستی تکان دهند و یا اگر مجالی افتاد، عریضه ای جان نثارانه تقدیم غلامان او کنند!
بااینحال در ۴۵ سال اول سلطنت او یعنی از ۱۲۲۷ تا ۱۲۶۷ شمسی، حدود ۱۶۹ مورد شورش و ناآرامی در کشور به ثبت رسید به عبارتی، هر ۸ ماه یک بار، با یک بحران معیشتی و امنیتی از جنس شورش نان مواجه بود که هر کدام از آن بحران ها می توانست کل موجویت یک کشور را نابود کند، اما او توانست با هوش سیاه خود و استفاده از نیروی بخشی از ملت، علیه بخش دیگر ملت، در نهایت همه را سرکوب کند.
هنر ناصرالدین شاه، فقط بازی با احساسات توده ها نبود، او حتی نخبگان بزرگ مثل میرزا تقی خان امیرکبیر و میرزا حسین خان #سپهسالار را هم فریب داد. علمایی در حد سید سید جمال الدین اسد آبادی را هم بلاتکلیف گذاشت. به امیرکبیر می گفت دنیای بدون امیر برای من جهنم است و سه سال بعد با چنان مخفی کاری و سرعت و شناعتی او را از سر راه برداشت که همگان انگشت به دهان ماندند. در مکاتبات اداری بعد از مرگ امیر کبیر، در کمتر موردی با نام و نشانی از میرزا تقی خان برخورد می کنید و در معدود متون تاریخی از او با نام « آن ملعون»! یاد شده است. اکنون از آن مرد بی نظیر، جز یک پرتره عکس مشکوک، چیزی باقی نمانده و شاید اگر پژوهش فریدون آدمیت و انتشار کتاب «امیر کبیر و ایران» نبود، برای ما هم او هنچنان ناشناخته می ماند.
میرزاحسین خان سپهسالار، بیست سال بعد از مرگ امیرکبیر به صدر اعظمی رسید. آنهم زمانی که کشور به خاطر خشکسالی، زلزله، وبا و بی تدبیری شاه در اوج فلاکت بود. ناصرالدین شاه از صدراعظم جوان خواست که برای نجات مملکت هر کاری که می تواند بکند و اطمینان داد که هرکس مقابل برنامه و نظم جدید دولت بایستد «اگرچه پسرمان باشد واجبالدفع میدانیم».
اما به محض اینکه اصلاحات میرزاحسین خان، موقعیت متنفذین دربار را به خطر انداخت ناصرالدین شاه، سپهسالار را عزل کرد و برای اینکه حق این دولتمرد اصلاحگر را کف دستش گذاشته باشد به او گفت که من فرد علیلی چون یوسف خان مستشارالدوله را به این سبب جایگزین تو کردم که بفهمی این مملکت را من حفظ کرده ام نه اقدامات اصلاحی تو!
گذاشتن انسانهای کوچک به جای آدم های بزرگ، اشتباه تاریخی بود که شاه قاجار می خواست دوباره بیازماید! با کنار زدن سپهسالار رشته امور از دست او خارج شد و سلسله بحران ها، به #انقلاب_مشروطه کشیده شد.
#قاسم_خرمی
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"