رهبرانی که قرار بود بروند اما ماندند!
«كاسترو در نطق يکم ژانويه سال ۱۹۵۹ خود گفت كه علاقه مند به حكومت كردن بر كسي نيست؛ تنها به نام مردم كوبا و تا زماني كه احساس كند انقلاب ديگر تهديد نمي شود، زمام امور را به دست خواهد داشت.»
اما فیدل کاسترو نیم قرن احساس کرد انقلاب تهدید میشود! و در قدرت ماند و هنگام مردن در ۹۰ سالگی یک کشور جهان سومی عقب مانده به جهان بشری تحویل داد و رفت.
قرن بیستم سراسر مملو از انقلابات مردمی و یا کودتاهایی بود که نام انقلاب به خود گرفت. از #انقلاب_اکتبرروسیه به رهبری #لنین گرفته تا هندگاندی و لیبی قذافی و سوریه اسد و زیمبابوه رابرت موگابه و.... تا رشک برانگیز ترین آن برای جوانان انقلابی آن دوره جهان، انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو بود.
روز اول ژانویه ۱۹۵۹ میلادی روز مبارکی برای مردم کوبا بود. روز قبل دیکتاتور #ژنرال_باتیستا سقوط کرده و از کشور فرار کرده بود و روز اول عید انقلاب کوبا در تاریخ ثبت شد. بدین ترتیب مردم کوبا دو جشن گرفتند یکی جشن سال نو و دیگری پیروزی انقلابشان. اما نمیدانستند که آینده آبستن چه حوادثی است.
رهبران جدید کوبا و در راس آن #فیدل_کاسترو بتدریج تصمیم گرفتند کشور را با مرام کمونیستی و زیر سایه ارباب بزرگ، شوروی اداره کنند. اتفاقی که در همسایگی آمریکا افتاد و به هیچ وجه وجود کشوری با مرام کمونیستی و با شعار و عمل آتشین صدور انقلاب در بیخ گوش آمریکا برای این امپریالیسم جهانی قابل تحمل نبود. لذا از همان روز نخست مخالفت آمریکا با حکومت تازه تاسیس شروع شد.
👈اولین روز انقلاب فیدل کاسترو جوان اعلام کرد که کوتاه زمانی در قدرت خواهد ماند اما این کوتاه زمان قریب نیم قرن (۴۹ سال) طول کشید. نسلهایی بدنیا آمدند و نسلهایی پیر شدند و مردند اما هنوز فیدل حاکم و رهبر ماند و ماند. غافل از اینکه رهبر قدرتمند مادامالعمر برای هر کشوری مثل سم است و تقریبا هیچ کشوری روی کره زمین نیست که رهبرشان قدرت مطلق داشته و مادامالعمر باشد و این کشور پیشرفته و توسعه یافته باشد.
مثل همهی انقلابها، در کوبا نیز به دلیل انگیزه و شور جهادی، سالهای نخست همه چیز کم و بیش خوب پیش رفت. بیسوادی ریشه کن شد مراکز درمانی نسبتا" بهبود یافت و برای اقشار محروم رایگان شد، و اقدامات مشابه آن.
اما از این موضوع غفلت کردند که جامعه آزادی هم میخواهد حتی آزادی مهمتر از عدالت است. به تدریج حاکم مادامالعمر بیرقیب، وظیفه خود دانست که بخش بزرگ بودجه کشور و کمکهای کشورهای همسو را در جهت ایدیولوژی خود، یعنی مبارزه با امریکا و سرکوب مخالفان داخلی صرف کند. در نتیجه هرچقدر زمان گذشت کوبا فقیرتر و فقیرتر شد و رهبر چسبیده به قدرت در عین پیر شدن، دیکتاتورتر و دیکتاتورتر شد و کارایی خود را از دست داد تا اینکه برخی از مردم از کشور گریختند و یا به عنوان خائن به آرمان های انقلاب اعدام شدند و یا در گوشه زندان پوسیدند. حتی یکی از دختران فیدل کاسترو هم در صف مخالفان قرار گرفت به امریکا مهاجرت کرد و علیه قدرت مطلقه و دیکتاتوری پدرش معترض و منتقد شد.
اگر از استثنائاتی مثل #انقلاب_هند بگذریم سرنوشت بسیاری از انقلابها و کودتاهای انقلابی در قرن بیستم ناامیدکننده بوده و به فاجعه انجامید. رهبران انقلابها مادامالعمر حکومت کردند و حتی برخی حکومت را در غالب جمهوریت موروثی کردند و مثل سوریه #بشاراسد (فرزند) جای #حافظ_اسد (پدر) نشست. وضعیت طوری شد که اواخر قرن بیستم مردم برخی از این کشورها شورش کردند و رهبران خود را سرنگون و حتی مثل لیبی رهبر انقلاب خود را کشتند. تجربه بشر در انقلابهای قرن بیستم نشان داد آزادی مهمتر از عدالت است و حاکمانی که به مردمشان آزادی نداده و وعده خیالی عدالت را دادند، دروغگویی بیش نبودند. انسان قرن بیستم به تجربه دریافت در غیاب آزادی، عدالت سرابی بیش نیست.
✍ #سعیدمعدنی
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
«كاسترو در نطق يکم ژانويه سال ۱۹۵۹ خود گفت كه علاقه مند به حكومت كردن بر كسي نيست؛ تنها به نام مردم كوبا و تا زماني كه احساس كند انقلاب ديگر تهديد نمي شود، زمام امور را به دست خواهد داشت.»
اما فیدل کاسترو نیم قرن احساس کرد انقلاب تهدید میشود! و در قدرت ماند و هنگام مردن در ۹۰ سالگی یک کشور جهان سومی عقب مانده به جهان بشری تحویل داد و رفت.
قرن بیستم سراسر مملو از انقلابات مردمی و یا کودتاهایی بود که نام انقلاب به خود گرفت. از #انقلاب_اکتبرروسیه به رهبری #لنین گرفته تا هندگاندی و لیبی قذافی و سوریه اسد و زیمبابوه رابرت موگابه و.... تا رشک برانگیز ترین آن برای جوانان انقلابی آن دوره جهان، انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو بود.
روز اول ژانویه ۱۹۵۹ میلادی روز مبارکی برای مردم کوبا بود. روز قبل دیکتاتور #ژنرال_باتیستا سقوط کرده و از کشور فرار کرده بود و روز اول عید انقلاب کوبا در تاریخ ثبت شد. بدین ترتیب مردم کوبا دو جشن گرفتند یکی جشن سال نو و دیگری پیروزی انقلابشان. اما نمیدانستند که آینده آبستن چه حوادثی است.
رهبران جدید کوبا و در راس آن #فیدل_کاسترو بتدریج تصمیم گرفتند کشور را با مرام کمونیستی و زیر سایه ارباب بزرگ، شوروی اداره کنند. اتفاقی که در همسایگی آمریکا افتاد و به هیچ وجه وجود کشوری با مرام کمونیستی و با شعار و عمل آتشین صدور انقلاب در بیخ گوش آمریکا برای این امپریالیسم جهانی قابل تحمل نبود. لذا از همان روز نخست مخالفت آمریکا با حکومت تازه تاسیس شروع شد.
👈اولین روز انقلاب فیدل کاسترو جوان اعلام کرد که کوتاه زمانی در قدرت خواهد ماند اما این کوتاه زمان قریب نیم قرن (۴۹ سال) طول کشید. نسلهایی بدنیا آمدند و نسلهایی پیر شدند و مردند اما هنوز فیدل حاکم و رهبر ماند و ماند. غافل از اینکه رهبر قدرتمند مادامالعمر برای هر کشوری مثل سم است و تقریبا هیچ کشوری روی کره زمین نیست که رهبرشان قدرت مطلق داشته و مادامالعمر باشد و این کشور پیشرفته و توسعه یافته باشد.
مثل همهی انقلابها، در کوبا نیز به دلیل انگیزه و شور جهادی، سالهای نخست همه چیز کم و بیش خوب پیش رفت. بیسوادی ریشه کن شد مراکز درمانی نسبتا" بهبود یافت و برای اقشار محروم رایگان شد، و اقدامات مشابه آن.
اما از این موضوع غفلت کردند که جامعه آزادی هم میخواهد حتی آزادی مهمتر از عدالت است. به تدریج حاکم مادامالعمر بیرقیب، وظیفه خود دانست که بخش بزرگ بودجه کشور و کمکهای کشورهای همسو را در جهت ایدیولوژی خود، یعنی مبارزه با امریکا و سرکوب مخالفان داخلی صرف کند. در نتیجه هرچقدر زمان گذشت کوبا فقیرتر و فقیرتر شد و رهبر چسبیده به قدرت در عین پیر شدن، دیکتاتورتر و دیکتاتورتر شد و کارایی خود را از دست داد تا اینکه برخی از مردم از کشور گریختند و یا به عنوان خائن به آرمان های انقلاب اعدام شدند و یا در گوشه زندان پوسیدند. حتی یکی از دختران فیدل کاسترو هم در صف مخالفان قرار گرفت به امریکا مهاجرت کرد و علیه قدرت مطلقه و دیکتاتوری پدرش معترض و منتقد شد.
اگر از استثنائاتی مثل #انقلاب_هند بگذریم سرنوشت بسیاری از انقلابها و کودتاهای انقلابی در قرن بیستم ناامیدکننده بوده و به فاجعه انجامید. رهبران انقلابها مادامالعمر حکومت کردند و حتی برخی حکومت را در غالب جمهوریت موروثی کردند و مثل سوریه #بشاراسد (فرزند) جای #حافظ_اسد (پدر) نشست. وضعیت طوری شد که اواخر قرن بیستم مردم برخی از این کشورها شورش کردند و رهبران خود را سرنگون و حتی مثل لیبی رهبر انقلاب خود را کشتند. تجربه بشر در انقلابهای قرن بیستم نشان داد آزادی مهمتر از عدالت است و حاکمانی که به مردمشان آزادی نداده و وعده خیالی عدالت را دادند، دروغگویی بیش نبودند. انسان قرن بیستم به تجربه دریافت در غیاب آزادی، عدالت سرابی بیش نیست.
✍ #سعیدمعدنی
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"