چون فردوسی وفات کرد شیخ #ابوالقاسم_کرکانی بر او نماز نکرد و گفت که وی مداح کفار بوده و کسی اجازه ندارد او را در گورستان مسلمانان دفن کند.!!!
برخی بزرگان توس قصد داشتند برای پادرمیانی نزد شیخ ابوالقاسم کرکانی بروند تا نظر وی را تغییر دهند اما تنها فرزند فردوسی که دختری با نام #آسیمن بود، مانع شد و گفت پدرم نیز اگر زنده بود، هرگز اجازه چنین کاری نمیداد و سپس جسد فردوسی را به باغ شخصی خودش در توس برده و در آنجا دفن کردند.
شیخ کرکانی شبی در عالم خواب دید که فردوسی در بهشت است؛ پرسید به چه چیز خدای تعالی تو را آمرزید و در جنت ساکن گردانید؟! فردوسی گفت به دو چیز: یکی اینکه تو بر من نماز نکردی! و دیگری آنکه این بیت را در وصف او (خدا) گفتهام:
جهان را بلندی و پستی تویی
ندانم چهای، هر چه هستی تویی
پینوشت:
👈بخش اول این روایت تاریخی موثق است اما بخش دوم روایت و خواب دیدن شیخ، داستانی است که #عطار نقل کرده و احتمالاً هدف عطار از روایت چنین قصهای، نشان دادن جنبهای از معنویت در اشعار فردوسی بوده است.
چیزی که شیخ ابوالقاسم کرکانی با تعصب کورکورانه آن را ندیده بود!
منابع :
📙ظفرنامه (مقدمه کتاب)
#حمدالله_مستوفی
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
برخی بزرگان توس قصد داشتند برای پادرمیانی نزد شیخ ابوالقاسم کرکانی بروند تا نظر وی را تغییر دهند اما تنها فرزند فردوسی که دختری با نام #آسیمن بود، مانع شد و گفت پدرم نیز اگر زنده بود، هرگز اجازه چنین کاری نمیداد و سپس جسد فردوسی را به باغ شخصی خودش در توس برده و در آنجا دفن کردند.
شیخ کرکانی شبی در عالم خواب دید که فردوسی در بهشت است؛ پرسید به چه چیز خدای تعالی تو را آمرزید و در جنت ساکن گردانید؟! فردوسی گفت به دو چیز: یکی اینکه تو بر من نماز نکردی! و دیگری آنکه این بیت را در وصف او (خدا) گفتهام:
جهان را بلندی و پستی تویی
ندانم چهای، هر چه هستی تویی
پینوشت:
👈بخش اول این روایت تاریخی موثق است اما بخش دوم روایت و خواب دیدن شیخ، داستانی است که #عطار نقل کرده و احتمالاً هدف عطار از روایت چنین قصهای، نشان دادن جنبهای از معنویت در اشعار فردوسی بوده است.
چیزی که شیخ ابوالقاسم کرکانی با تعصب کورکورانه آن را ندیده بود!
منابع :
📙ظفرنامه (مقدمه کتاب)
#حمدالله_مستوفی
t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Telegram
🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"
بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت...
"عارف قزوینی"