📰 تاریخ ایران 📰
عکسی از بنیصدر و رجوی در کنار هم در ورودشان به فرانسه پس از فرار از ایران Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی....
زندگینامه دکتر محمد قریب ..
محمد قریب (۱۲۸۸، تهران – ۱۳۵۳) از اولین پزشکان متخصص طب اطفال ایران و بنیانگذار طب نوین اطفال در ایران و از بنیان گذاران بیمارستان مرکز طبی کودکان بود.این بیمارستان هم اکنون نیز فعال است.
دکتر محمد قریب در سال ۱۲۸۸ در تهران و در خانوادهای مذهبی متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان سیروس و متوسطه را در دارالفنون گذراند. او در سال ۱۳۰۶ شمسی در زمره اولین گروه دانشجویان ایرانی بود که برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به فرانسه رفتند. وی در پایان سال اول در شهر رن فرانسه موفق به دریافت جایزه لابراتور تشریح دانشکده پزشکی شد. وی در سال ۱۳۱۴ نخستین ایرانی بود که توانست در کنکور انترنی بیمارستان پاریس موفق شود.
دکتر قریب، به پاس خدمات چشمگیر علمی، به دریافت نشان دانش از دانشگاه تهران و نشان درجهٔ اول فرهنگ از وزارت آموزش و پرورش و نشان عالی لژیون دونور از دولت فرانسه نائل گشت.
وی در سال ۱۳۱۵ با دوشیزه زهرا قریب دختر مرحوم استاد عبدالعظیم قریب ازدواج کرد؛ و در سال ۱۳۱۷ به ایران بازگشت. پس از طی نمودن دوره سربازی در سال ۱۳۱۹ به عنوان دانشیار طب اطفال در دانشگاه به فعالیت علمی مشغول گردید. وی ابتدا در بیمارستان رازی به اداره بخش اطفال مشغول شد و بعد از آن به بیمارستان هزار تختخوابی رفت و در آنجا بخش اطفال را دایر کرد. او در سال ۱۳۱۹ کتاب بیماریهای کودکان را به چاپ رساند و در سال ۱۳۳۵ با همکاری دکتر حسن اهری آن را با اصلاحات جدید تجدید چاپ نمود.
Join 👉 @tarikh_iran3
زندگینامه دکتر محمد قریب ..
محمد قریب (۱۲۸۸، تهران – ۱۳۵۳) از اولین پزشکان متخصص طب اطفال ایران و بنیانگذار طب نوین اطفال در ایران و از بنیان گذاران بیمارستان مرکز طبی کودکان بود.این بیمارستان هم اکنون نیز فعال است.
دکتر محمد قریب در سال ۱۲۸۸ در تهران و در خانوادهای مذهبی متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان سیروس و متوسطه را در دارالفنون گذراند. او در سال ۱۳۰۶ شمسی در زمره اولین گروه دانشجویان ایرانی بود که برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به فرانسه رفتند. وی در پایان سال اول در شهر رن فرانسه موفق به دریافت جایزه لابراتور تشریح دانشکده پزشکی شد. وی در سال ۱۳۱۴ نخستین ایرانی بود که توانست در کنکور انترنی بیمارستان پاریس موفق شود.
دکتر قریب، به پاس خدمات چشمگیر علمی، به دریافت نشان دانش از دانشگاه تهران و نشان درجهٔ اول فرهنگ از وزارت آموزش و پرورش و نشان عالی لژیون دونور از دولت فرانسه نائل گشت.
وی در سال ۱۳۱۵ با دوشیزه زهرا قریب دختر مرحوم استاد عبدالعظیم قریب ازدواج کرد؛ و در سال ۱۳۱۷ به ایران بازگشت. پس از طی نمودن دوره سربازی در سال ۱۳۱۹ به عنوان دانشیار طب اطفال در دانشگاه به فعالیت علمی مشغول گردید. وی ابتدا در بیمارستان رازی به اداره بخش اطفال مشغول شد و بعد از آن به بیمارستان هزار تختخوابی رفت و در آنجا بخش اطفال را دایر کرد. او در سال ۱۳۱۹ کتاب بیماریهای کودکان را به چاپ رساند و در سال ۱۳۳۵ با همکاری دکتر حسن اهری آن را با اصلاحات جدید تجدید چاپ نمود.
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی....
یکی از واحد های پول ایران در گذشته قران بوده است که سال هاست متروک شده
ولی مردم همچنان از آن در در ضرب المثل ها و زندگی استفاده می کنند....
قِران واحد پول ایران بین سالهای ۱۲۰۱ خورشیدی تا ۱۳۱۱ خورشیدی، بود...
نام قران کوتاه شده صاحب قران است....
هر قران معادل ۲۰ شاهی و یا ۱۰۰۰ دینار میباشد و هر ۱۰ قران معادل یک تومان است. در سال ۱۳۱۱ واحد ریال جایگزین قران گردید و واحد جز آن را هم دینار انتخاب کردند
چنانکه هر ریال کنونی به ۱۰۰ دینار تقسیم میشود...
قران دیگر در نظام پولی ایران کاربرد رسمی ندارد
اما ایرانیان هنوز به طور گستردهای از این واژه در مکالمات روزمره و ضربالمثلها بهره میبرند و در عرف عامه هر ریال امروزی ایران معادل یک قران است.
Join 👉 @tarikh_iran3
یکی از واحد های پول ایران در گذشته قران بوده است که سال هاست متروک شده
ولی مردم همچنان از آن در در ضرب المثل ها و زندگی استفاده می کنند....
قِران واحد پول ایران بین سالهای ۱۲۰۱ خورشیدی تا ۱۳۱۱ خورشیدی، بود...
نام قران کوتاه شده صاحب قران است....
هر قران معادل ۲۰ شاهی و یا ۱۰۰۰ دینار میباشد و هر ۱۰ قران معادل یک تومان است. در سال ۱۳۱۱ واحد ریال جایگزین قران گردید و واحد جز آن را هم دینار انتخاب کردند
چنانکه هر ریال کنونی به ۱۰۰ دینار تقسیم میشود...
قران دیگر در نظام پولی ایران کاربرد رسمی ندارد
اما ایرانیان هنوز به طور گستردهای از این واژه در مکالمات روزمره و ضربالمثلها بهره میبرند و در عرف عامه هر ریال امروزی ایران معادل یک قران است.
Join 👉 @tarikh_iran3
📰 تاریخ ایران 📰
گفتوگوی منتشرنشده با خداداد فرمانفرماییان، رئیس بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه دوره پهلوی: در جمع با هم حرف میزدیم که ما کاری نکردهایم که بترسیم و فرار کنیم. تصور میکردیم که دولت عوض شده و شاه هم تصمیم دارد برود. ترسی نداشتیم اما بعداً ترسهای…
#مهم_و_تاریخی....
تاریخچه" فراماسونری در ایران"..
تاریخ نگاران انگلیس، مادر لژهای ماسونی جهان را، لژ انگستان می نامند که در سال 1717 در لندن گشایش یافته است.
نخستین لژ فرانسوی از سوی لژ بزرگ انگستان در سال 1732 در پاریس برپا شد.
همچنین در جبل الطارق، آلمان، پرتقال، هلند، سوئیس، دانمارک و ... نیز سازمان های ماسونی پا به هستی نهادند.
سعید نفیسی که در این باره پژوهش هایی کرده می نویسد:
فراماسون ها همیشه در همه جای چهان در پی مردم متوسط، اندک همت، کوته نظر و ظاهر پرست گشته اند و اساس کار فراماسون ها همواره در هر زمان و در هر کشوری بهره جویی و بهره یابی از مردم زبون ناتوان سست عنصر بوده است.
به عنوان مثال محمود محمود می نویسد:
در جنگ جهانی اول فراماسونهای آلمان که جزو سپاه آلمان بودند ، به سود انگلیسیان و فرانسویان کار می کردند.
در سال 1730 نخستین لژ فراماسونری در کلکته توسط انگلیسی ها بنیان نهاده شد و پاره ای از ایرانیان که به هند می رفتند در این لژ راه یافته و دربازگشت به ایران بیشتر در فارس و اصفهان زمینه پخش و پراکندن اندیشه های ماسونی را فراهم کردند.
اما نخستین ایرانی که به لژ فراماسونی راه پیدا کرد "عسگر خان افشار ارومی" بود.
میرزا ابوالحسن خان ایلچی، میرزا محمد صالح شیرازی، میرزا سید جعفر خان فراهانی ( مشیرالدوله) و سیدجمال الدین اسدآبادی نیز از نخستین کسانی بودند که به عضویت لژ ماسونی درآمدند.
نخستین فردی که در ایران فراماسونری (فراموشخانه) برپا کرد میرزا ملکم خان بود که البته دستگاه وی ارتباطی به لژ اروپا نداشت اما او از این طریق ثروت زیادی کسب نمود و در نهایت سازمان وی توسط ناصرالدین شاه برچیده شد.
" جامع آدمیت" نیز با اقتباسی از فراموشخانه میرزا ملکم خان، توسط میرزا "عباسقلی خان آدمیت" برپا شد که پیام آور پیکار با بیدادگری و پخش حقوق انسانی و دانش و بیداری اندیشه ها بود و در دوره مشرطه فعالیت های پنهانی انجام میداد.
افرادی چون ذکاءالملک
( محمد علی فروغی) کمال الملک، یحیی میرزا و محمد خان مصدق السلطنه عضو آن بودند.
پس از چندی و با دستگیری میرزا عباسقلی خان کار و کوشش "جامع آدمیت" علنی و آشکار گردید و در نهایت پس از بمباران مجلس بساط این سازمان توسط محمدعلی شاه در هم نوردیده شد.
لژ بیداری ایران:
پس از بمباران مجلس، این لژ توسط "شورای عالی ماسونی فرانسه" در 14 فروردین 1287 در تهران بنیان نهاده شد و نخستین کسی که در این لژ پذیرفته شد ادیب الممالک بود.
وی به همراه محمد علی فروغی، حسن تقیزداه و دبیرالملک شیرازی گردانندگان این سازمان شدند.
محمود محمود می نویسد:
از آن روزی که عنوان فراماسون در این مملکت پیدا شد و محفل سری آنها به اشاره لندن در این سرزمین تشکیل گردید، ایرانیان دیگر روز خوش به خود ندیدند.......
( فراماسونری در ایران / محمود کتیرائی / 1345)
Join 👉 @tarikh_iran3
تاریخچه" فراماسونری در ایران"..
تاریخ نگاران انگلیس، مادر لژهای ماسونی جهان را، لژ انگستان می نامند که در سال 1717 در لندن گشایش یافته است.
نخستین لژ فرانسوی از سوی لژ بزرگ انگستان در سال 1732 در پاریس برپا شد.
همچنین در جبل الطارق، آلمان، پرتقال، هلند، سوئیس، دانمارک و ... نیز سازمان های ماسونی پا به هستی نهادند.
سعید نفیسی که در این باره پژوهش هایی کرده می نویسد:
فراماسون ها همیشه در همه جای چهان در پی مردم متوسط، اندک همت، کوته نظر و ظاهر پرست گشته اند و اساس کار فراماسون ها همواره در هر زمان و در هر کشوری بهره جویی و بهره یابی از مردم زبون ناتوان سست عنصر بوده است.
به عنوان مثال محمود محمود می نویسد:
در جنگ جهانی اول فراماسونهای آلمان که جزو سپاه آلمان بودند ، به سود انگلیسیان و فرانسویان کار می کردند.
در سال 1730 نخستین لژ فراماسونری در کلکته توسط انگلیسی ها بنیان نهاده شد و پاره ای از ایرانیان که به هند می رفتند در این لژ راه یافته و دربازگشت به ایران بیشتر در فارس و اصفهان زمینه پخش و پراکندن اندیشه های ماسونی را فراهم کردند.
اما نخستین ایرانی که به لژ فراماسونی راه پیدا کرد "عسگر خان افشار ارومی" بود.
میرزا ابوالحسن خان ایلچی، میرزا محمد صالح شیرازی، میرزا سید جعفر خان فراهانی ( مشیرالدوله) و سیدجمال الدین اسدآبادی نیز از نخستین کسانی بودند که به عضویت لژ ماسونی درآمدند.
نخستین فردی که در ایران فراماسونری (فراموشخانه) برپا کرد میرزا ملکم خان بود که البته دستگاه وی ارتباطی به لژ اروپا نداشت اما او از این طریق ثروت زیادی کسب نمود و در نهایت سازمان وی توسط ناصرالدین شاه برچیده شد.
" جامع آدمیت" نیز با اقتباسی از فراموشخانه میرزا ملکم خان، توسط میرزا "عباسقلی خان آدمیت" برپا شد که پیام آور پیکار با بیدادگری و پخش حقوق انسانی و دانش و بیداری اندیشه ها بود و در دوره مشرطه فعالیت های پنهانی انجام میداد.
افرادی چون ذکاءالملک
( محمد علی فروغی) کمال الملک، یحیی میرزا و محمد خان مصدق السلطنه عضو آن بودند.
پس از چندی و با دستگیری میرزا عباسقلی خان کار و کوشش "جامع آدمیت" علنی و آشکار گردید و در نهایت پس از بمباران مجلس بساط این سازمان توسط محمدعلی شاه در هم نوردیده شد.
لژ بیداری ایران:
پس از بمباران مجلس، این لژ توسط "شورای عالی ماسونی فرانسه" در 14 فروردین 1287 در تهران بنیان نهاده شد و نخستین کسی که در این لژ پذیرفته شد ادیب الممالک بود.
وی به همراه محمد علی فروغی، حسن تقیزداه و دبیرالملک شیرازی گردانندگان این سازمان شدند.
محمود محمود می نویسد:
از آن روزی که عنوان فراماسون در این مملکت پیدا شد و محفل سری آنها به اشاره لندن در این سرزمین تشکیل گردید، ایرانیان دیگر روز خوش به خود ندیدند.......
( فراماسونری در ایران / محمود کتیرائی / 1345)
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی....
چاپلوسی از نوع ایرانی:
شاه عباس صفوی، رجال كشور را به ضيافت شاهانه مهمان كرد و به خدمتكاران دستور داد تا در سر قليان ها به جای تنباكو، از سرگين اسب استفاده كنند. ميهمان ها مشغول كشيدن قليان شدند و دود و بوي پهنِ اسب، فضا را پر كرد اما رجال از بيم ناراحتی شاه پشت سر هم بر نی قليان پک عميق زده و با احساس رضايت دودش را هوا مي دادند! گويی در عمرشان، تنباكويی به آن خوبی نكشيده اند!
شاه رو به آنها كرده و گفت: «سرقليان ها با بهترين تنباكو پر شده اند. آن را حاكم همدان برايمان فرستاده است.»
همه از تنباكو و عطر آن تعريف كرده و گفتند: «براستی تنباكويی بهتر از اين نمیتوان يافت.»
شاه به رئيس نگهبانان دربار، كه پک های بسيار عميقی به قليان مي زد، گفت: « تنباكويش چطور است؟»
رئيس نگهبانان گفت: «به سر اعليحضرت قسم، پنجاه سال است كه قليان می كشم، اما تنباكويی به اين عطر و مزه نديده ام!»
شاه با تحقير به آنها نگاهی كرد و گفت: «مرده شوی شما را ببرد كه بخاطر حفظ پست و مقام، حاضريد بجای تنباكو، پِهِن اسب بكشيد و بَه بَه و چَه چَه كنيد.»
بعضی ها برای حفظ پست و مقام و جایگاه خود حاضرند به هر کاری دست زده و یا هر چیزی را قبول و تایید کنند!
داستانی آشنا در زمان حال....
Join 👉 @tarikh_iran3
چاپلوسی از نوع ایرانی:
شاه عباس صفوی، رجال كشور را به ضيافت شاهانه مهمان كرد و به خدمتكاران دستور داد تا در سر قليان ها به جای تنباكو، از سرگين اسب استفاده كنند. ميهمان ها مشغول كشيدن قليان شدند و دود و بوي پهنِ اسب، فضا را پر كرد اما رجال از بيم ناراحتی شاه پشت سر هم بر نی قليان پک عميق زده و با احساس رضايت دودش را هوا مي دادند! گويی در عمرشان، تنباكويی به آن خوبی نكشيده اند!
شاه رو به آنها كرده و گفت: «سرقليان ها با بهترين تنباكو پر شده اند. آن را حاكم همدان برايمان فرستاده است.»
همه از تنباكو و عطر آن تعريف كرده و گفتند: «براستی تنباكويی بهتر از اين نمیتوان يافت.»
شاه به رئيس نگهبانان دربار، كه پک های بسيار عميقی به قليان مي زد، گفت: « تنباكويش چطور است؟»
رئيس نگهبانان گفت: «به سر اعليحضرت قسم، پنجاه سال است كه قليان می كشم، اما تنباكويی به اين عطر و مزه نديده ام!»
شاه با تحقير به آنها نگاهی كرد و گفت: «مرده شوی شما را ببرد كه بخاطر حفظ پست و مقام، حاضريد بجای تنباكو، پِهِن اسب بكشيد و بَه بَه و چَه چَه كنيد.»
بعضی ها برای حفظ پست و مقام و جایگاه خود حاضرند به هر کاری دست زده و یا هر چیزی را قبول و تایید کنند!
داستانی آشنا در زمان حال....
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی....
#حتمأ_مطالعه_کنید.. 👇👇
برگرفته از خاطرات دکتر حسابی....
در سالهای پیش از انقلاب در یکی از روستاهای نیشابور مشغول گدراندن دوران خدمت سربازی در سپاه بهداشت بودم....
یکی از روزها سوار بر ماشین لندرور به همراه دکتر درمانگاه از جاده ای می گذشتیم که دیدم یک چوپان از دور چوبدستیش را تکان میداد و به سمت ما میدوید...
در آن منطقه مردم ماشین درمانگاه را می شناختند،
ماشین را نگه داشتیم،
چوپان به ما رسید ونفس نفس زنان و با لهجه ای روستایی گفت :
آقای دکتر مادرم سه روزه بیماره…
به اشاره ما درب عقب لندرور را باز کرد و رفت عقب ماشین نشست…
در بین راه چوپان گفت :
که دیشب از تهران با هواپیما به فرودگاه مشهد آمده و صبح به روستایشان رسیده و دیده مادرش مریض است....
من و دکتر زیر چشمی به هم نگاه کردیم و از روی تمسخر خنده ی مرموزانه ای کردیم و به هم گفتیم:
چوپونه برای اینکه به مادرش برسیم برای خودش کلاس میذاره…
به خانه ی چوپان رسیدیم و دیدیم پیرزنی در بستر خوابیده بود...
دکتر معاینه کرد وگفت:
سرما خوردگی دارد!
دارو و آمپول دادیم و یکدفعه دیگر هم سر زدیم و پیرزن خوب شد...
دو سه ماه از این جریان گذشت و ما فراموش کردیم...
یک روز دیدیم یک تقدیرنامه از طرف وزیر بهداری آن زمان آمده بود
و در آن از اینکه مادر پروفسور اعتمادی..
استاد برجسته دانشگاه پلی تکنیک تهران را معالجه
نموده اید، تشکر می کنیم…
من و دکتر، هاج واج ماندیم، و گفتیم :
مادر کدام پروفسور را ما درمان کرده ایم؟
تا یاد گفته های چوپان و معالجه مادرش افتادیم…
با عجله به اتفاق دکتر در خانه پیرزن رفتیم،
و از او پرسیدیم :
مادر کدام پسرت استاد و پروفسور است؟
پیرزن گفت :
همانکه آن روز با شما بود...
پسرم هر وقت به اینجا
می اید، لباس چوپانی میپوشد و با زبان محلی صحبت میکند...
من و دکتر شرمنده شدیم و من از آن روز با خودم عهد کردم، هیچکس را دست کم نگیرم!
و از اصل و خاک و ریشه خودم فرار نکنم...!
Join 👉 @tarikh_iran3
#حتمأ_مطالعه_کنید.. 👇👇
برگرفته از خاطرات دکتر حسابی....
در سالهای پیش از انقلاب در یکی از روستاهای نیشابور مشغول گدراندن دوران خدمت سربازی در سپاه بهداشت بودم....
یکی از روزها سوار بر ماشین لندرور به همراه دکتر درمانگاه از جاده ای می گذشتیم که دیدم یک چوپان از دور چوبدستیش را تکان میداد و به سمت ما میدوید...
در آن منطقه مردم ماشین درمانگاه را می شناختند،
ماشین را نگه داشتیم،
چوپان به ما رسید ونفس نفس زنان و با لهجه ای روستایی گفت :
آقای دکتر مادرم سه روزه بیماره…
به اشاره ما درب عقب لندرور را باز کرد و رفت عقب ماشین نشست…
در بین راه چوپان گفت :
که دیشب از تهران با هواپیما به فرودگاه مشهد آمده و صبح به روستایشان رسیده و دیده مادرش مریض است....
من و دکتر زیر چشمی به هم نگاه کردیم و از روی تمسخر خنده ی مرموزانه ای کردیم و به هم گفتیم:
چوپونه برای اینکه به مادرش برسیم برای خودش کلاس میذاره…
به خانه ی چوپان رسیدیم و دیدیم پیرزنی در بستر خوابیده بود...
دکتر معاینه کرد وگفت:
سرما خوردگی دارد!
دارو و آمپول دادیم و یکدفعه دیگر هم سر زدیم و پیرزن خوب شد...
دو سه ماه از این جریان گذشت و ما فراموش کردیم...
یک روز دیدیم یک تقدیرنامه از طرف وزیر بهداری آن زمان آمده بود
و در آن از اینکه مادر پروفسور اعتمادی..
استاد برجسته دانشگاه پلی تکنیک تهران را معالجه
نموده اید، تشکر می کنیم…
من و دکتر، هاج واج ماندیم، و گفتیم :
مادر کدام پروفسور را ما درمان کرده ایم؟
تا یاد گفته های چوپان و معالجه مادرش افتادیم…
با عجله به اتفاق دکتر در خانه پیرزن رفتیم،
و از او پرسیدیم :
مادر کدام پسرت استاد و پروفسور است؟
پیرزن گفت :
همانکه آن روز با شما بود...
پسرم هر وقت به اینجا
می اید، لباس چوپانی میپوشد و با زبان محلی صحبت میکند...
من و دکتر شرمنده شدیم و من از آن روز با خودم عهد کردم، هیچکس را دست کم نگیرم!
و از اصل و خاک و ریشه خودم فرار نکنم...!
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی..
سخنرانی تاریخی دکتر مصدق در مخالفت با استبداد رضا شاه و پادشاهی او...
دکتر مصدق در جلسه نهم آبان ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی در جو وحشت و ترور به پا خاست و نطقی تاریخی
کرد:
پادشاه فقط و فقط می تواند به واسطه رای اعتماد مجلس یک وزیر الوزرایی بگمارد...
خب اگر ما قائل بشویم که آقای رئیس الوزرا پادشاه بشوند آن وقت در کارهای مملکت دخالت کنند همین آثاری که امروز از ایشان ترشح می کند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد.
شاه هستند، رئیس الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند.
بنده اگر سرم را ببرند تکه تکه ام بکنند و آقا سید یعقوب هزاران فحش به من بدهد زیر بار حرف زور نمی روم.
بعد از بیست سال خونریزی! آقا سید یعقوب شما مشروطه طلب بودید، شما آزادی خواه بودید.
حال عقیده شما این است که یک کسی در مملکت باشد که هم شاه باشد، هم وزیرالوزرا، هم حاکم !
اگر اینطور باشد ارتجاع صرف است، استبداد صرف است پس چرا خون شهدای آزادی را بیخود ریختید؟
چرا مردم را به کشتن دادید؟ می خواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم، مشروطه نمی خواستیم، یک ملتی است جاهل و با چماق باید آدم شود.
دکتر مصدق درباره جلسه آن روز مجلس شورای ملی و نا آگاهی خود از برپایی جلسه نهم آبان چنین می گوید:
«صبح شنبه نهم آبان ماه ۱۳۰۴ مرحوم مستوفی الممالک به من تلفن کرد که به مجلس می روم یا نمی روم؟
گفتنم امروز که روز جلسه نیست.
گفت مگر اطلاع ندارید که امروز جلسه فوق العاده برای کار مهمی تشکیل می شود. اگر مایلید بیایید منزل من...
پس از مشورت چنانچه لازم شد می رویم والا نمی رویم. به آنجا رفتم.
گفتند: ماده واحده ای تهیه شده است(برای تغییر سلطنت) که جمعی از نمایندگان را برای امضای آن به خانه سردار سپه دعوت کرده اند...
آقایان مشیرالدوله و موتمن الملک گفتند ما فردا به مجلس نمی رویم ولی من(مستوفی الممالک) مردد هستم برویم یا نرویم...
من به ایشان گفتم به توپچی ده سال مواجب می دهند، برای اینکه یک روز شلیک کند. اگر شلیک نکرد انجام وظیفه نکرده است.
نمایندگان مجلس هم موظفند از قانون اساسی دفاع کنند...
گفتند کاملا موافقم. آقای حسین علا آمد.
ما سه نفر در اتومبیل من به اتفاق به مجلس رفتیم.»
محمد مصدق در محکمه نظامی، جلیل بزرگمهر، صفحه یازدهم
کتاب تقریرات مصدق در زندان- جلیل بزرگمهر، ایرج افشار-ص۱۰۸
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
سخنرانی تاریخی دکتر مصدق در مخالفت با استبداد رضا شاه و پادشاهی او...
دکتر مصدق در جلسه نهم آبان ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی در جو وحشت و ترور به پا خاست و نطقی تاریخی
کرد:
پادشاه فقط و فقط می تواند به واسطه رای اعتماد مجلس یک وزیر الوزرایی بگمارد...
خب اگر ما قائل بشویم که آقای رئیس الوزرا پادشاه بشوند آن وقت در کارهای مملکت دخالت کنند همین آثاری که امروز از ایشان ترشح می کند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد.
شاه هستند، رئیس الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند.
بنده اگر سرم را ببرند تکه تکه ام بکنند و آقا سید یعقوب هزاران فحش به من بدهد زیر بار حرف زور نمی روم.
بعد از بیست سال خونریزی! آقا سید یعقوب شما مشروطه طلب بودید، شما آزادی خواه بودید.
حال عقیده شما این است که یک کسی در مملکت باشد که هم شاه باشد، هم وزیرالوزرا، هم حاکم !
اگر اینطور باشد ارتجاع صرف است، استبداد صرف است پس چرا خون شهدای آزادی را بیخود ریختید؟
چرا مردم را به کشتن دادید؟ می خواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم، مشروطه نمی خواستیم، یک ملتی است جاهل و با چماق باید آدم شود.
دکتر مصدق درباره جلسه آن روز مجلس شورای ملی و نا آگاهی خود از برپایی جلسه نهم آبان چنین می گوید:
«صبح شنبه نهم آبان ماه ۱۳۰۴ مرحوم مستوفی الممالک به من تلفن کرد که به مجلس می روم یا نمی روم؟
گفتنم امروز که روز جلسه نیست.
گفت مگر اطلاع ندارید که امروز جلسه فوق العاده برای کار مهمی تشکیل می شود. اگر مایلید بیایید منزل من...
پس از مشورت چنانچه لازم شد می رویم والا نمی رویم. به آنجا رفتم.
گفتند: ماده واحده ای تهیه شده است(برای تغییر سلطنت) که جمعی از نمایندگان را برای امضای آن به خانه سردار سپه دعوت کرده اند...
آقایان مشیرالدوله و موتمن الملک گفتند ما فردا به مجلس نمی رویم ولی من(مستوفی الممالک) مردد هستم برویم یا نرویم...
من به ایشان گفتم به توپچی ده سال مواجب می دهند، برای اینکه یک روز شلیک کند. اگر شلیک نکرد انجام وظیفه نکرده است.
نمایندگان مجلس هم موظفند از قانون اساسی دفاع کنند...
گفتند کاملا موافقم. آقای حسین علا آمد.
ما سه نفر در اتومبیل من به اتفاق به مجلس رفتیم.»
محمد مصدق در محکمه نظامی، جلیل بزرگمهر، صفحه یازدهم
کتاب تقریرات مصدق در زندان- جلیل بزرگمهر، ایرج افشار-ص۱۰۸
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی...
#حتمأمطالعه_کنید 👇👇👇
اشغال سفارت آمریکا، و رابطه ایران و آمریکااز دیدگاه آیت الله منتظری ..
#سؤال_اول:
در نوشته های شما اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ توسط #دانشجویان پیرو خط امام یک عمل #اشتباه قلمداد شده بود، در حالی که شما از کسانی بودید که در همان زمان از این اقدام #حمایت و دفاع کردید!!
علت #حمایتتان در آن مقطع از این اقدام دانشجویان چه بود؟
به چه دلیل در زمان فعلی آن را #اشتباه میدانید؟
سؤال دوم:
نظر شما در مورد #قطع رابطه ایران و آمریکا
چیست؟
آیا تداوم این انقطاع به #مصلحت کشور است؟
با سلام و تحیت و تقدیر از توجه شما به #مسائل مهم و جاری کشور..
جواب ۱.
#اشغال سفارت آمریکا در بدو پیروزی انقلاب که مورد #حمایت اکثر اقشار انقلابی و مرحوم #امام_خمینی بود، مورد #تأیید اینجانب نیز
بود؛
ولی با آن #عوارض منفی و حساسیت شدیدی که بین #مردم_آمریکا به وجود آورد که هنوز آثار آن باقی است، معلوم شد که کار #درستی نبوده؛
و اصولا #سفارت یک کشور به منزله جزئی از آن کشور است،
و کشوری که در حال جنگ رسمی با ما نبود #اشغال سفارت آن به منزله اعلان #جنگ با آن کشور است و کار #صحیحی نمی باشد.
از قرار اطلاع بعضی از #جوانان انقلابی و متعهدی که متصدی این کار بودند نیز #اشتباه بودن آن را قبول دارند.
#جواب ۲.
نظر به اینکه #آمریکا باعث کودتای ۲۸ مرداد بر علیه #مرحوم دکتر مصدق و برگشت شاه بود و پس از کودتا هم آمریکا تقریبا همه #شئون سیاسی و اقتصادی کشور را قبضه کرده و در همه امور از رژیم سابق #دفاع و پشتیبانی مینمود و پس از #پیروزی انقلاب نیز
دارایی های ایران را بلوکه کرده و
به طور کلی در رابطه با #انقلاب برخورد مناسبی نداشت،
در آغاز انقلاب #مردم از آمریکا عصبانی بودند و در نتیجه دانشجویان #سفارت آمریکا در ایران را اشغال نمودند و
آمریکا نیز رابطه خود را با #ایران قطع نمود؛ و
بر این اساس مرحوم امام #خمینی تجدید ارتباط با آمریکا را در آن زمان #نهی نمودند؛
ولی واضح است که چنین #حکمی_موقتی است و برحسب شرایط سیاسی و #اقتصادی تغییر میکند،
و این امر در گرو آن است که این رابطه به نفع کشور بوده و از قبیل رابطه دو کشور #مستقل باشد.
اگر #مصالح و منافع ملی اقتضا کند که با #آمریکا رابطه برقرار شود،
نباید زمینه تشنج و
بی اعتمادی را با #شعارهای بی محتوا تشدید نمود.
بدیهی است #اسرائیل و لابی آن در آمریکا سخت #مخالف رابطه ایران و آمریکا بوده و هست و
#منافع خود را در بقای بحران کنونی بین ایران و آمریکا میداند،
و #متأسفانه سران کشور به این مهم توجه نمی نمایند.»
کتاب « #دیدگاهها » جلد سوم، صفحه ۴۶۰
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#حتمأمطالعه_کنید 👇👇👇
اشغال سفارت آمریکا، و رابطه ایران و آمریکااز دیدگاه آیت الله منتظری ..
#سؤال_اول:
در نوشته های شما اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ توسط #دانشجویان پیرو خط امام یک عمل #اشتباه قلمداد شده بود، در حالی که شما از کسانی بودید که در همان زمان از این اقدام #حمایت و دفاع کردید!!
علت #حمایتتان در آن مقطع از این اقدام دانشجویان چه بود؟
به چه دلیل در زمان فعلی آن را #اشتباه میدانید؟
سؤال دوم:
نظر شما در مورد #قطع رابطه ایران و آمریکا
چیست؟
آیا تداوم این انقطاع به #مصلحت کشور است؟
با سلام و تحیت و تقدیر از توجه شما به #مسائل مهم و جاری کشور..
جواب ۱.
#اشغال سفارت آمریکا در بدو پیروزی انقلاب که مورد #حمایت اکثر اقشار انقلابی و مرحوم #امام_خمینی بود، مورد #تأیید اینجانب نیز
بود؛
ولی با آن #عوارض منفی و حساسیت شدیدی که بین #مردم_آمریکا به وجود آورد که هنوز آثار آن باقی است، معلوم شد که کار #درستی نبوده؛
و اصولا #سفارت یک کشور به منزله جزئی از آن کشور است،
و کشوری که در حال جنگ رسمی با ما نبود #اشغال سفارت آن به منزله اعلان #جنگ با آن کشور است و کار #صحیحی نمی باشد.
از قرار اطلاع بعضی از #جوانان انقلابی و متعهدی که متصدی این کار بودند نیز #اشتباه بودن آن را قبول دارند.
#جواب ۲.
نظر به اینکه #آمریکا باعث کودتای ۲۸ مرداد بر علیه #مرحوم دکتر مصدق و برگشت شاه بود و پس از کودتا هم آمریکا تقریبا همه #شئون سیاسی و اقتصادی کشور را قبضه کرده و در همه امور از رژیم سابق #دفاع و پشتیبانی مینمود و پس از #پیروزی انقلاب نیز
دارایی های ایران را بلوکه کرده و
به طور کلی در رابطه با #انقلاب برخورد مناسبی نداشت،
در آغاز انقلاب #مردم از آمریکا عصبانی بودند و در نتیجه دانشجویان #سفارت آمریکا در ایران را اشغال نمودند و
آمریکا نیز رابطه خود را با #ایران قطع نمود؛ و
بر این اساس مرحوم امام #خمینی تجدید ارتباط با آمریکا را در آن زمان #نهی نمودند؛
ولی واضح است که چنین #حکمی_موقتی است و برحسب شرایط سیاسی و #اقتصادی تغییر میکند،
و این امر در گرو آن است که این رابطه به نفع کشور بوده و از قبیل رابطه دو کشور #مستقل باشد.
اگر #مصالح و منافع ملی اقتضا کند که با #آمریکا رابطه برقرار شود،
نباید زمینه تشنج و
بی اعتمادی را با #شعارهای بی محتوا تشدید نمود.
بدیهی است #اسرائیل و لابی آن در آمریکا سخت #مخالف رابطه ایران و آمریکا بوده و هست و
#منافع خود را در بقای بحران کنونی بین ایران و آمریکا میداند،
و #متأسفانه سران کشور به این مهم توجه نمی نمایند.»
کتاب « #دیدگاهها » جلد سوم، صفحه ۴۶۰
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی...
روایت مرحوم سحابی از مخالفت «محسن میردامادی و همراهان» با طرح دبیرکل سازمان ملل برای حل بحران گروگانهای سفارت آمریکا در سال ۵۸...
عزتالله سحابی در جلد دوم کتاب خاطرات خود نوشته است:
«در اوایل اسفند [۱۳۵۸] کورت والدهایم، دبیرکل سازمان ملل متحد به منظور میانجیگری در موضوع گروگانهای امریکایی در این مساله دخالت کرد.
راه حل والدهایم برای حل مساله گروگانها به «سناریوی والدهایم» مشهور شد.
والدهایم در طرح خود چنین پیشبینی کرده بود که همزمان با آزادی تدریجی گروگانها، آمریکا نیز اموال و سپردههای ایران در نزد بانکهای خارجی را آزاد نماید.
طرح والدهایم بعد از بررسی در شورای انقلاب،
برای کسب نظر اقای خمینی به دفتر ایشان ارسال شد و ایشان هم آن را تائید کردند و قرار شد که این سناریو به اجرا در آید.
به دنبال موافقت ایران،
پنج نفر از شخصیتهای بیطرف جهانی مطابق طرح والدهایم تعیین و به ایران آمدند.
طبق طرح والدهایم قرار بود آنها در روز پنجم ورود به ایران، به محل سفارت امریکا بروند و با گروگانها ملاقات کنند که در این میان دانشجویان پیرو خط امام! با این مساله مخالفت کردند و اجازه آن ملاقات را ندادند.
شورای انقلاب تصمیم گرفت برای حل این مشکل نمایندهای را برای گفتگو با دانشجویان پیرو خط امام! به سفارت اعزام نماید.
در همین رابطه شورای انقلاب، آقای باهنر را تعیین کرد اما دانشجویان پیرو خط امام!
ایشان را نپذیرفتند و اینبار بنده به عنوان نماینده شورای انقلاب به سفارت رفتم و با آقای محسن میردامادی و دانشجویان، به بحث و گفتگو پرداختم.
آنان دلیل نپذیرفتن هیئت میانجی کورت والدهایم را «مشکوک» بودن اعضای آن عنوان کردند و آن جلسه بدون نتیجه خاتمه یافت.
بالاخره روز پنجم، بدون بازدید هیئت کورت والدهایم از سفارت اشغال شده امریکا به پایان رسید.
هیئت مزبور برای ملاقات با گروگانها، دو روز دیگر هم صبر کردند
ولی این صبر و تحمل هم نتیجه نداد و آقای محسن میردامادی و دوستانشان، [علیرغم نظر آقای خمینی] هیئت کورت والدهایم را به سفارت راه ندادند و به تبع آن، طرح میانجیگری دبیرکل سازمان ملل متحد برای حل بحران گروگانگیری شکست خورد!
منبع: نیم قرن خاطره و تجربه، خاطرات مهندس عزت الله سحابی، جلد دوم، انتشارات خاوران، چاپ اول بهار ۹۲ ، صص ۱۰۹ و ۱۱۰
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
روایت مرحوم سحابی از مخالفت «محسن میردامادی و همراهان» با طرح دبیرکل سازمان ملل برای حل بحران گروگانهای سفارت آمریکا در سال ۵۸...
عزتالله سحابی در جلد دوم کتاب خاطرات خود نوشته است:
«در اوایل اسفند [۱۳۵۸] کورت والدهایم، دبیرکل سازمان ملل متحد به منظور میانجیگری در موضوع گروگانهای امریکایی در این مساله دخالت کرد.
راه حل والدهایم برای حل مساله گروگانها به «سناریوی والدهایم» مشهور شد.
والدهایم در طرح خود چنین پیشبینی کرده بود که همزمان با آزادی تدریجی گروگانها، آمریکا نیز اموال و سپردههای ایران در نزد بانکهای خارجی را آزاد نماید.
طرح والدهایم بعد از بررسی در شورای انقلاب،
برای کسب نظر اقای خمینی به دفتر ایشان ارسال شد و ایشان هم آن را تائید کردند و قرار شد که این سناریو به اجرا در آید.
به دنبال موافقت ایران،
پنج نفر از شخصیتهای بیطرف جهانی مطابق طرح والدهایم تعیین و به ایران آمدند.
طبق طرح والدهایم قرار بود آنها در روز پنجم ورود به ایران، به محل سفارت امریکا بروند و با گروگانها ملاقات کنند که در این میان دانشجویان پیرو خط امام! با این مساله مخالفت کردند و اجازه آن ملاقات را ندادند.
شورای انقلاب تصمیم گرفت برای حل این مشکل نمایندهای را برای گفتگو با دانشجویان پیرو خط امام! به سفارت اعزام نماید.
در همین رابطه شورای انقلاب، آقای باهنر را تعیین کرد اما دانشجویان پیرو خط امام!
ایشان را نپذیرفتند و اینبار بنده به عنوان نماینده شورای انقلاب به سفارت رفتم و با آقای محسن میردامادی و دانشجویان، به بحث و گفتگو پرداختم.
آنان دلیل نپذیرفتن هیئت میانجی کورت والدهایم را «مشکوک» بودن اعضای آن عنوان کردند و آن جلسه بدون نتیجه خاتمه یافت.
بالاخره روز پنجم، بدون بازدید هیئت کورت والدهایم از سفارت اشغال شده امریکا به پایان رسید.
هیئت مزبور برای ملاقات با گروگانها، دو روز دیگر هم صبر کردند
ولی این صبر و تحمل هم نتیجه نداد و آقای محسن میردامادی و دوستانشان، [علیرغم نظر آقای خمینی] هیئت کورت والدهایم را به سفارت راه ندادند و به تبع آن، طرح میانجیگری دبیرکل سازمان ملل متحد برای حل بحران گروگانگیری شکست خورد!
منبع: نیم قرن خاطره و تجربه، خاطرات مهندس عزت الله سحابی، جلد دوم، انتشارات خاوران، چاپ اول بهار ۹۲ ، صص ۱۰۹ و ۱۱۰
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی...
سخنرانی محمدرضا شاه پهلوی در دانشگاه شیکاگو به هنگام پردهبرداری از لوحه یادبود پهلوی ۲۵ خرداد ماه ۱۳۴۷
محمدرضا شاه:
شاید درباره این همه آثار ارزنده هنر و تمدن گذشته احتیاجی به توصیف و تعریف نباشد.
آنچه در میان این همه مظاهر ذوق دانش انسان را به سکوت دعوت میکند عظمت این آثار و وسعت فکر و دانش خلاقان آنان است و آنچه الهام بخش سخنگویی میگردد نیروی تازهای است که انسان با دیدن این ثمرات ذوق و فکر بشر در خود احساس میکند، زیرا این آثار شخص را به تفکر و تعمق وامیدارد و معرف سیمای تمدن و هنر مشرق زمین و آثار باستانی و فرهنگ ایران است. هدف ما جاودانی ساختن این آثار گذشته و زنده نگاهداشتن مظاهر ذوق هنر و تمدن پیشینیان است. ما ایرانیان نه تنها به داشتن آثاری غنی از فرهنگ و تمدن گرانقدر افتخار میکنیم، بلکه در عین حال به خود میبالیم که در تکوین تمدن و فرهنگ کشورهای دیگر نیز نقش موثری به عهده داشتهایم.
تاریخ کشور ما تاریخی کهنسال است. ما قریب سه هزار سال تاریخ مدون داریم و به زودی دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی خود را جشن میگیریم. نظام شاهنشاهی ایران در خدمت مردم این کشور است. آنچه من میخواهم به بیانات آقای رییس انستیتو اضافه کنم این است که ما در رستاخیز ملی خود از سپاهیان انقلاب مدد گرفتیم، به زنان خود آزادی و تساوی حقوق سیاسی دادیم و حال آنکه تا پنج سال پیش آنان حتی حق رای دادن هم نداشتند.
من شخصا به آزادی و دمکراسی واقعی بسیار پای بندم، زیرا به آزادی و دمکراسی اعتقاد و ایمان دارم. به همین علت در کشور ما همه نوع آزادی جز آزادی خیانت به وطن وجود دارد، زیرا آزادی خیانت به وطن جز زیان چیزی به بار نمیآورد و به مفهوم و روح آزادی خدمتی نمیکند و بشریت نیز از آن طرفی نبسته است.
ما برای اینکه این اعتقاد خود را نشان دهیم که میراثهای ارزنده هنری و فرهنگی به همه بشریت تعلق دارد فعالیتهای مطالعاتی خود را در مورد منطقه خاورمیانه گسترش میدهیم و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نخواهیم کرد. از اینکه میبینیم دانشگاه شیکاگو در صدد است دامنه فعالیتهای مرکزی مطالعاتی خاورمیانه را گسترش دهد و بر میزان مطالعات خود در این زمینه بیفزاید خشنودم.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
سخنرانی محمدرضا شاه پهلوی در دانشگاه شیکاگو به هنگام پردهبرداری از لوحه یادبود پهلوی ۲۵ خرداد ماه ۱۳۴۷
محمدرضا شاه:
شاید درباره این همه آثار ارزنده هنر و تمدن گذشته احتیاجی به توصیف و تعریف نباشد.
آنچه در میان این همه مظاهر ذوق دانش انسان را به سکوت دعوت میکند عظمت این آثار و وسعت فکر و دانش خلاقان آنان است و آنچه الهام بخش سخنگویی میگردد نیروی تازهای است که انسان با دیدن این ثمرات ذوق و فکر بشر در خود احساس میکند، زیرا این آثار شخص را به تفکر و تعمق وامیدارد و معرف سیمای تمدن و هنر مشرق زمین و آثار باستانی و فرهنگ ایران است. هدف ما جاودانی ساختن این آثار گذشته و زنده نگاهداشتن مظاهر ذوق هنر و تمدن پیشینیان است. ما ایرانیان نه تنها به داشتن آثاری غنی از فرهنگ و تمدن گرانقدر افتخار میکنیم، بلکه در عین حال به خود میبالیم که در تکوین تمدن و فرهنگ کشورهای دیگر نیز نقش موثری به عهده داشتهایم.
تاریخ کشور ما تاریخی کهنسال است. ما قریب سه هزار سال تاریخ مدون داریم و به زودی دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی خود را جشن میگیریم. نظام شاهنشاهی ایران در خدمت مردم این کشور است. آنچه من میخواهم به بیانات آقای رییس انستیتو اضافه کنم این است که ما در رستاخیز ملی خود از سپاهیان انقلاب مدد گرفتیم، به زنان خود آزادی و تساوی حقوق سیاسی دادیم و حال آنکه تا پنج سال پیش آنان حتی حق رای دادن هم نداشتند.
من شخصا به آزادی و دمکراسی واقعی بسیار پای بندم، زیرا به آزادی و دمکراسی اعتقاد و ایمان دارم. به همین علت در کشور ما همه نوع آزادی جز آزادی خیانت به وطن وجود دارد، زیرا آزادی خیانت به وطن جز زیان چیزی به بار نمیآورد و به مفهوم و روح آزادی خدمتی نمیکند و بشریت نیز از آن طرفی نبسته است.
ما برای اینکه این اعتقاد خود را نشان دهیم که میراثهای ارزنده هنری و فرهنگی به همه بشریت تعلق دارد فعالیتهای مطالعاتی خود را در مورد منطقه خاورمیانه گسترش میدهیم و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نخواهیم کرد. از اینکه میبینیم دانشگاه شیکاگو در صدد است دامنه فعالیتهای مرکزی مطالعاتی خاورمیانه را گسترش دهد و بر میزان مطالعات خود در این زمینه بیفزاید خشنودم.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی...
ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﻮیم...
ﻭﺍﮊﻩٔ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ «ﺁﺋﯿﺮﯾﺎﻧﺎ» ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻪ
ﺷﮑﻞ « ﺍِﺭﺍﻥ» ﺑﻮﺩﻩ، ﻭ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ «ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻧﮋﺍﺩﻩ ﻭ ﻧﺠﯿﺐ» ﺍﺳﺖ. ﮐُﺮﺩﻫﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﮐﻬﻦ «ﺍِﺭﺍﻥ» ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
ﻭﺍﮊﻩٔ «ﺁﺭﯾﺎ» ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﺍﻭﺳﺘﺎﯾﯽ، ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺳﻨﺴﮑﺮﯾﺖ ﺑﻪ
ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﻪ ﺷﮑﻞﻫﺎﯼ «ﺍَﯾﺮﯾَﻪ» ، «ﺁﺭﯾَﻪ» ﻭ «ﺁﺭﯾﻪ» ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪﺍﺳﺖ.
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺎﻧﺴﮑﺮﯾﺖ «ﺍَﺭﯾَﻪ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺳَﺮﻭَﺭ ﻭ ﻣﻬﺘﺮ ﻭ «ﺁﺭﯾﺎﮐَﻪ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻣَﺮﺩِ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪٔ ﺑﺰﺭﮔﺪﺍﺷﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ
ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻭﺳﺘﺎﯾﯽ «ﺍَﺋﯿﺮﯾﺎﻥ» ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻭ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺩﺭﯼ «ﺍﯾﺮ»
ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺍﯾﺮ ﯾﻌﻨﯽ «ﻧﺠﯿﺐ» ﻭ ﺟﻤﻊ ﺁﻥ «ﺍﯾﺮﺍﻥ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ
«نجیبان» ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﺩﺭ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ«ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭﯾﺞ » ﻧﯿﺰ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻧﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ «ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻧﺠﯿﺒﺎﻥ» ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺪﺕﻫﺎ ﭘﯿﺶﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻡ ﺑﻮﻣﯽ ﺁﻥ ﻧﯿﺰ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍِﺭﺍﻥ، ﯾﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮ ﺑﻮﺩ .
ﺍﺯ ۶۰۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﺗﺎ ۱۳۱۴ ( ۱۹۳۵ ) ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯿﺎﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ «ﭘﺮﺷﯿﺎ» ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ « ﭘﺎﺭﺱ » ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺍﺳﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۱۴ ﺩﺭ ﺷﺮﻑ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﻟﯿﮓ ﻣﻠﻞ ﺑﺎ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﺳﻤﯽ ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﺑﻮﻣﯽ ﮐﺸﻮﺭ (ﺍﯾﺮﺍﻥ) ﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﻮیم...
ﻭﺍﮊﻩٔ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ «ﺁﺋﯿﺮﯾﺎﻧﺎ» ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻪ
ﺷﮑﻞ « ﺍِﺭﺍﻥ» ﺑﻮﺩﻩ، ﻭ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ «ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻧﮋﺍﺩﻩ ﻭ ﻧﺠﯿﺐ» ﺍﺳﺖ. ﮐُﺮﺩﻫﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﮐﻬﻦ «ﺍِﺭﺍﻥ» ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
ﻭﺍﮊﻩٔ «ﺁﺭﯾﺎ» ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﺍﻭﺳﺘﺎﯾﯽ، ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺳﻨﺴﮑﺮﯾﺖ ﺑﻪ
ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﻪ ﺷﮑﻞﻫﺎﯼ «ﺍَﯾﺮﯾَﻪ» ، «ﺁﺭﯾَﻪ» ﻭ «ﺁﺭﯾﻪ» ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪﺍﺳﺖ.
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺎﻧﺴﮑﺮﯾﺖ «ﺍَﺭﯾَﻪ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺳَﺮﻭَﺭ ﻭ ﻣﻬﺘﺮ ﻭ «ﺁﺭﯾﺎﮐَﻪ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻣَﺮﺩِ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪٔ ﺑﺰﺭﮔﺪﺍﺷﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ
ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻭﺳﺘﺎﯾﯽ «ﺍَﺋﯿﺮﯾﺎﻥ» ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻭ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺩﺭﯼ «ﺍﯾﺮ»
ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺍﯾﺮ ﯾﻌﻨﯽ «ﻧﺠﯿﺐ» ﻭ ﺟﻤﻊ ﺁﻥ «ﺍﯾﺮﺍﻥ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ
«نجیبان» ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﺩﺭ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ«ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭﯾﺞ » ﻧﯿﺰ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻧﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ «ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻧﺠﯿﺒﺎﻥ» ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺪﺕﻫﺎ ﭘﯿﺶﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻡ ﺑﻮﻣﯽ ﺁﻥ ﻧﯿﺰ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍِﺭﺍﻥ، ﯾﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮ ﺑﻮﺩ .
ﺍﺯ ۶۰۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﺗﺎ ۱۳۱۴ ( ۱۹۳۵ ) ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯿﺎﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ «ﭘﺮﺷﯿﺎ» ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ « ﭘﺎﺭﺱ » ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺍﺳﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۱۴ ﺩﺭ ﺷﺮﻑ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﻟﯿﮓ ﻣﻠﻞ ﺑﺎ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﺳﻤﯽ ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﺑﻮﻣﯽ ﮐﺸﻮﺭ (ﺍﯾﺮﺍﻥ) ﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی...
سخنرانی محمدرضا شاه پهلوی در دانشگاه شیکاگو به هنگام پردهبرداری از لوحه یادبود پهلوی ۲۵ خرداد ماه ۱۳۴۷
محمدرضا شاه:
شاید درباره این همه آثار ارزنده هنر و تمدن گذشته احتیاجی به توصیف و تعریف نباشد.
آنچه در میان این همه مظاهر ذوق دانش انسان را به سکوت دعوت میکند عظمت این آثار و وسعت فکر و دانش خلاقان آنان است و آنچه الهام بخش سخنگویی میگردد نیروی تازهای است که انسان با دیدن این ثمرات ذوق و فکر بشر در خود احساس میکند، زیرا این آثار شخص را به تفکر و تعمق وامیدارد و معرف سیمای تمدن و هنر مشرق زمین و آثار باستانی و فرهنگ ایران است. هدف ما جاودانی ساختن این آثار گذشته و زنده نگاهداشتن مظاهر ذوق هنر و تمدن پیشینیان است. ما ایرانیان نه تنها به داشتن آثاری غنی از فرهنگ و تمدن گرانقدر افتخار میکنیم، بلکه در عین حال به خود میبالیم که در تکوین تمدن و فرهنگ کشورهای دیگر نیز نقش موثری به عهده داشتهایم.
تاریخ کشور ما تاریخی کهنسال است. ما قریب سه هزار سال تاریخ مدون داریم و به زودی دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی خود را جشن میگیریم. نظام شاهنشاهی ایران در خدمت مردم این کشور است. آنچه من میخواهم به بیانات آقای رییس انستیتو اضافه کنم این است که ما در رستاخیز ملی خود از سپاهیان انقلاب مدد گرفتیم، به زنان خود آزادی و تساوی حقوق سیاسی دادیم و حال آنکه تا پنج سال پیش آنان حتی حق رای دادن هم نداشتند.
من شخصا به آزادی و دمکراسی واقعی بسیار پای بندم، زیرا به آزادی و دمکراسی اعتقاد و ایمان دارم. به همین علت در کشور ما همه نوع آزادی جز آزادی خیانت به وطن وجود دارد، زیرا آزادی خیانت به وطن جز زیان چیزی به بار نمیآورد و به مفهوم و روح آزادی خدمتی نمیکند و بشریت نیز از آن طرفی نبسته است.
ما برای اینکه این اعتقاد خود را نشان دهیم که میراثهای ارزنده هنری و فرهنگی به همه بشریت تعلق دارد فعالیتهای مطالعاتی خود را در مورد منطقه خاورمیانه گسترش میدهیم و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نخواهیم کرد. از اینکه میبینیم دانشگاه شیکاگو در صدد است دامنه فعالیتهای مرکزی مطالعاتی خاورمیانه را گسترش دهد و بر میزان مطالعات خود در این زمینه بیفزاید خشنودم.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
سخنرانی محمدرضا شاه پهلوی در دانشگاه شیکاگو به هنگام پردهبرداری از لوحه یادبود پهلوی ۲۵ خرداد ماه ۱۳۴۷
محمدرضا شاه:
شاید درباره این همه آثار ارزنده هنر و تمدن گذشته احتیاجی به توصیف و تعریف نباشد.
آنچه در میان این همه مظاهر ذوق دانش انسان را به سکوت دعوت میکند عظمت این آثار و وسعت فکر و دانش خلاقان آنان است و آنچه الهام بخش سخنگویی میگردد نیروی تازهای است که انسان با دیدن این ثمرات ذوق و فکر بشر در خود احساس میکند، زیرا این آثار شخص را به تفکر و تعمق وامیدارد و معرف سیمای تمدن و هنر مشرق زمین و آثار باستانی و فرهنگ ایران است. هدف ما جاودانی ساختن این آثار گذشته و زنده نگاهداشتن مظاهر ذوق هنر و تمدن پیشینیان است. ما ایرانیان نه تنها به داشتن آثاری غنی از فرهنگ و تمدن گرانقدر افتخار میکنیم، بلکه در عین حال به خود میبالیم که در تکوین تمدن و فرهنگ کشورهای دیگر نیز نقش موثری به عهده داشتهایم.
تاریخ کشور ما تاریخی کهنسال است. ما قریب سه هزار سال تاریخ مدون داریم و به زودی دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی خود را جشن میگیریم. نظام شاهنشاهی ایران در خدمت مردم این کشور است. آنچه من میخواهم به بیانات آقای رییس انستیتو اضافه کنم این است که ما در رستاخیز ملی خود از سپاهیان انقلاب مدد گرفتیم، به زنان خود آزادی و تساوی حقوق سیاسی دادیم و حال آنکه تا پنج سال پیش آنان حتی حق رای دادن هم نداشتند.
من شخصا به آزادی و دمکراسی واقعی بسیار پای بندم، زیرا به آزادی و دمکراسی اعتقاد و ایمان دارم. به همین علت در کشور ما همه نوع آزادی جز آزادی خیانت به وطن وجود دارد، زیرا آزادی خیانت به وطن جز زیان چیزی به بار نمیآورد و به مفهوم و روح آزادی خدمتی نمیکند و بشریت نیز از آن طرفی نبسته است.
ما برای اینکه این اعتقاد خود را نشان دهیم که میراثهای ارزنده هنری و فرهنگی به همه بشریت تعلق دارد فعالیتهای مطالعاتی خود را در مورد منطقه خاورمیانه گسترش میدهیم و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نخواهیم کرد. از اینکه میبینیم دانشگاه شیکاگو در صدد است دامنه فعالیتهای مرکزی مطالعاتی خاورمیانه را گسترش دهد و بر میزان مطالعات خود در این زمینه بیفزاید خشنودم.
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی..
سخنرانی تاریخی دکتر مصدق در مخالفت با استبداد رضا شاه و پادشاهی او...
دکتر مصدق در جلسه نهم آبان ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی در جو وحشت و ترور به پا خاست و نطقی تاریخی
کرد:
پادشاه فقط و فقط می تواند به واسطه رای اعتماد مجلس یک وزیر الوزرایی بگمارد...
خب اگر ما قائل بشویم که آقای رئیس الوزرا پادشاه بشوند آن وقت در کارهای مملکت دخالت کنند همین آثاری که امروز از ایشان ترشح می کند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد.
شاه هستند، رئیس الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند.
بنده اگر سرم را ببرند تکه تکه ام بکنند و آقا سید یعقوب هزاران فحش به من بدهد زیر بار حرف زور نمی روم.
بعد از بیست سال خونریزی! آقا سید یعقوب شما مشروطه طلب بودید، شما آزادی خواه بودید.
حال عقیده شما این است که یک کسی در مملکت باشد که هم شاه باشد، هم وزیرالوزرا، هم حاکم !
اگر اینطور باشد ارتجاع صرف است، استبداد صرف است پس چرا خون شهدای آزادی را بیخود ریختید؟
چرا مردم را به کشتن دادید؟ می خواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم، مشروطه نمی خواستیم، یک ملتی است جاهل و با چماق باید آدم شود.
دکتر مصدق درباره جلسه آن روز مجلس شورای ملی و نا آگاهی خود از برپایی جلسه نهم آبان چنین می گوید:
«صبح شنبه نهم آبان ماه ۱۳۰۴ مرحوم مستوفی الممالک به من تلفن کرد که به مجلس می روم یا نمی روم؟
گفتنم امروز که روز جلسه نیست.
گفت مگر اطلاع ندارید که امروز جلسه فوق العاده برای کار مهمی تشکیل می شود. اگر مایلید بیایید منزل من...
پس از مشورت چنانچه لازم شد می رویم والا نمی رویم. به آنجا رفتم.
گفتند: ماده واحده ای تهیه شده است(برای تغییر سلطنت) که جمعی از نمایندگان را برای امضای آن به خانه سردار سپه دعوت کرده اند...
آقایان مشیرالدوله و موتمن الملک گفتند ما فردا به مجلس نمی رویم ولی من(مستوفی الممالک) مردد هستم برویم یا نرویم...
من به ایشان گفتم به توپچی ده سال مواجب می دهند، برای اینکه یک روز شلیک کند. اگر شلیک نکرد انجام وظیفه نکرده است.
نمایندگان مجلس هم موظفند از قانون اساسی دفاع کنند...
گفتند کاملا موافقم. آقای حسین علا آمد.
ما سه نفر در اتومبیل من به اتفاق به مجلس رفتیم.»
محمد مصدق در محکمه نظامی، جلیل بزرگمهر، صفحه یازدهم
کتاب تقریرات مصدق در زندان- جلیل بزرگمهر، ایرج افشار-ص۱۰۸
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
سخنرانی تاریخی دکتر مصدق در مخالفت با استبداد رضا شاه و پادشاهی او...
دکتر مصدق در جلسه نهم آبان ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی در جو وحشت و ترور به پا خاست و نطقی تاریخی
کرد:
پادشاه فقط و فقط می تواند به واسطه رای اعتماد مجلس یک وزیر الوزرایی بگمارد...
خب اگر ما قائل بشویم که آقای رئیس الوزرا پادشاه بشوند آن وقت در کارهای مملکت دخالت کنند همین آثاری که امروز از ایشان ترشح می کند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد.
شاه هستند، رئیس الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند.
بنده اگر سرم را ببرند تکه تکه ام بکنند و آقا سید یعقوب هزاران فحش به من بدهد زیر بار حرف زور نمی روم.
بعد از بیست سال خونریزی! آقا سید یعقوب شما مشروطه طلب بودید، شما آزادی خواه بودید.
حال عقیده شما این است که یک کسی در مملکت باشد که هم شاه باشد، هم وزیرالوزرا، هم حاکم !
اگر اینطور باشد ارتجاع صرف است، استبداد صرف است پس چرا خون شهدای آزادی را بیخود ریختید؟
چرا مردم را به کشتن دادید؟ می خواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم، مشروطه نمی خواستیم، یک ملتی است جاهل و با چماق باید آدم شود.
دکتر مصدق درباره جلسه آن روز مجلس شورای ملی و نا آگاهی خود از برپایی جلسه نهم آبان چنین می گوید:
«صبح شنبه نهم آبان ماه ۱۳۰۴ مرحوم مستوفی الممالک به من تلفن کرد که به مجلس می روم یا نمی روم؟
گفتنم امروز که روز جلسه نیست.
گفت مگر اطلاع ندارید که امروز جلسه فوق العاده برای کار مهمی تشکیل می شود. اگر مایلید بیایید منزل من...
پس از مشورت چنانچه لازم شد می رویم والا نمی رویم. به آنجا رفتم.
گفتند: ماده واحده ای تهیه شده است(برای تغییر سلطنت) که جمعی از نمایندگان را برای امضای آن به خانه سردار سپه دعوت کرده اند...
آقایان مشیرالدوله و موتمن الملک گفتند ما فردا به مجلس نمی رویم ولی من(مستوفی الممالک) مردد هستم برویم یا نرویم...
من به ایشان گفتم به توپچی ده سال مواجب می دهند، برای اینکه یک روز شلیک کند. اگر شلیک نکرد انجام وظیفه نکرده است.
نمایندگان مجلس هم موظفند از قانون اساسی دفاع کنند...
گفتند کاملا موافقم. آقای حسین علا آمد.
ما سه نفر در اتومبیل من به اتفاق به مجلس رفتیم.»
محمد مصدق در محکمه نظامی، جلیل بزرگمهر، صفحه یازدهم
کتاب تقریرات مصدق در زندان- جلیل بزرگمهر، ایرج افشار-ص۱۰۸
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی..
سخنرانی تاریخی دکتر مصدق در مخالفت با استبداد رضا شاه و پادشاهی او...
دکتر مصدق در جلسه نهم آبان ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی در جو وحشت و ترور به پا خاست و نطقی تاریخی
کرد:
پادشاه فقط و فقط می تواند به واسطه رای اعتماد مجلس یک وزیر الوزرایی بگمارد...
خب اگر ما قائل بشویم که آقای رئیس الوزرا پادشاه بشوند آن وقت در کارهای مملکت دخالت کنند همین آثاری که امروز از ایشان ترشح می کند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد.
شاه هستند، رئیس الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند.
بنده اگر سرم را ببرند تکه تکه ام بکنند و آقا سید یعقوب هزاران فحش به من بدهد زیر بار حرف زور نمی روم.
بعد از بیست سال خونریزی! آقا سید یعقوب شما مشروطه طلب بودید، شما آزادی خواه بودید.
حال عقیده شما این است که یک کسی در مملکت باشد که هم شاه باشد، هم وزیرالوزرا، هم حاکم !
اگر اینطور باشد ارتجاع صرف است، استبداد صرف است پس چرا خون شهدای آزادی را بیخود ریختید؟
چرا مردم را به کشتن دادید؟ می خواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم، مشروطه نمی خواستیم، یک ملتی است جاهل و با چماق باید آدم شود.
دکتر مصدق درباره جلسه آن روز مجلس شورای ملی و نا آگاهی خود از برپایی جلسه نهم آبان چنین می گوید:
«صبح شنبه نهم آبان ماه ۱۳۰۴ مرحوم مستوفی الممالک به من تلفن کرد که به مجلس می روم یا نمی روم؟
گفتنم امروز که روز جلسه نیست.
گفت مگر اطلاع ندارید که امروز جلسه فوق العاده برای کار مهمی تشکیل می شود. اگر مایلید بیایید منزل من...
پس از مشورت چنانچه لازم شد می رویم والا نمی رویم. به آنجا رفتم.
گفتند: ماده واحده ای تهیه شده است(برای تغییر سلطنت) که جمعی از نمایندگان را برای امضای آن به خانه سردار سپه دعوت کرده اند...
آقایان مشیرالدوله و موتمن الملک گفتند ما فردا به مجلس نمی رویم ولی من(مستوفی الممالک) مردد هستم برویم یا نرویم...
من به ایشان گفتم به توپچی ده سال مواجب می دهند، برای اینکه یک روز شلیک کند. اگر شلیک نکرد انجام وظیفه نکرده است.
نمایندگان مجلس هم موظفند از قانون اساسی دفاع کنند...
گفتند کاملا موافقم. آقای حسین علا آمد.
ما سه نفر در اتومبیل من به اتفاق به مجلس رفتیم.»
محمد مصدق در محکمه نظامی، جلیل بزرگمهر، صفحه یازدهم
کتاب تقریرات مصدق در زندان- جلیل بزرگمهر، ایرج افشار-ص۱۰۸
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
سخنرانی تاریخی دکتر مصدق در مخالفت با استبداد رضا شاه و پادشاهی او...
دکتر مصدق در جلسه نهم آبان ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی در جو وحشت و ترور به پا خاست و نطقی تاریخی
کرد:
پادشاه فقط و فقط می تواند به واسطه رای اعتماد مجلس یک وزیر الوزرایی بگمارد...
خب اگر ما قائل بشویم که آقای رئیس الوزرا پادشاه بشوند آن وقت در کارهای مملکت دخالت کنند همین آثاری که امروز از ایشان ترشح می کند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد کرد.
شاه هستند، رئیس الوزرا هستند، فرمانده کل قوا هستند.
بنده اگر سرم را ببرند تکه تکه ام بکنند و آقا سید یعقوب هزاران فحش به من بدهد زیر بار حرف زور نمی روم.
بعد از بیست سال خونریزی! آقا سید یعقوب شما مشروطه طلب بودید، شما آزادی خواه بودید.
حال عقیده شما این است که یک کسی در مملکت باشد که هم شاه باشد، هم وزیرالوزرا، هم حاکم !
اگر اینطور باشد ارتجاع صرف است، استبداد صرف است پس چرا خون شهدای آزادی را بیخود ریختید؟
چرا مردم را به کشتن دادید؟ می خواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم، مشروطه نمی خواستیم، یک ملتی است جاهل و با چماق باید آدم شود.
دکتر مصدق درباره جلسه آن روز مجلس شورای ملی و نا آگاهی خود از برپایی جلسه نهم آبان چنین می گوید:
«صبح شنبه نهم آبان ماه ۱۳۰۴ مرحوم مستوفی الممالک به من تلفن کرد که به مجلس می روم یا نمی روم؟
گفتنم امروز که روز جلسه نیست.
گفت مگر اطلاع ندارید که امروز جلسه فوق العاده برای کار مهمی تشکیل می شود. اگر مایلید بیایید منزل من...
پس از مشورت چنانچه لازم شد می رویم والا نمی رویم. به آنجا رفتم.
گفتند: ماده واحده ای تهیه شده است(برای تغییر سلطنت) که جمعی از نمایندگان را برای امضای آن به خانه سردار سپه دعوت کرده اند...
آقایان مشیرالدوله و موتمن الملک گفتند ما فردا به مجلس نمی رویم ولی من(مستوفی الممالک) مردد هستم برویم یا نرویم...
من به ایشان گفتم به توپچی ده سال مواجب می دهند، برای اینکه یک روز شلیک کند. اگر شلیک نکرد انجام وظیفه نکرده است.
نمایندگان مجلس هم موظفند از قانون اساسی دفاع کنند...
گفتند کاملا موافقم. آقای حسین علا آمد.
ما سه نفر در اتومبیل من به اتفاق به مجلس رفتیم.»
محمد مصدق در محکمه نظامی، جلیل بزرگمهر، صفحه یازدهم
کتاب تقریرات مصدق در زندان- جلیل بزرگمهر، ایرج افشار-ص۱۰۸
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی...
#حتمأمطالعه_کنید 👇👇👇
اشغال سفارت آمریکا، و رابطه ایران و آمریکااز دیدگاه آیت الله منتظری ..
#سؤال_اول:
در نوشته های شما اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ توسط #دانشجویان پیرو خط امام یک عمل #اشتباه قلمداد شده بود، در حالی که شما از کسانی بودید که در همان زمان از این اقدام #حمایت و دفاع کردید!!
علت #حمایتتان در آن مقطع از این اقدام دانشجویان چه بود؟
به چه دلیل در زمان فعلی آن را #اشتباه میدانید؟
سؤال دوم:
نظر شما در مورد #قطع رابطه ایران و آمریکا
چیست؟
آیا تداوم این انقطاع به #مصلحت کشور است؟
با سلام و تحیت و تقدیر از توجه شما به #مسائل مهم و جاری کشور..
جواب ۱.
#اشغال سفارت آمریکا در بدو پیروزی انقلاب که مورد #حمایت اکثر اقشار انقلابی و مرحوم #امام_خمینی بود، مورد #تأیید اینجانب نیز
بود؛
ولی با آن #عوارض منفی و حساسیت شدیدی که بین #مردم_آمریکا به وجود آورد که هنوز آثار آن باقی است، معلوم شد که کار #درستی نبوده؛
و اصولا #سفارت یک کشور به منزله جزئی از آن کشور است،
و کشوری که در حال جنگ رسمی با ما نبود #اشغال سفارت آن به منزله اعلان #جنگ با آن کشور است و کار #صحیحی نمی باشد.
از قرار اطلاع بعضی از #جوانان انقلابی و متعهدی که متصدی این کار بودند نیز #اشتباه بودن آن را قبول دارند.
#جواب ۲.
نظر به اینکه #آمریکا باعث کودتای ۲۸ مرداد بر علیه #مرحوم دکتر مصدق و برگشت شاه بود و پس از کودتا هم آمریکا تقریبا همه #شئون سیاسی و اقتصادی کشور را قبضه کرده و در همه امور از رژیم سابق #دفاع و پشتیبانی مینمود و پس از #پیروزی انقلاب نیز
دارایی های ایران را بلوکه کرده و
به طور کلی در رابطه با #انقلاب برخورد مناسبی نداشت،
در آغاز انقلاب #مردم از آمریکا عصبانی بودند و در نتیجه دانشجویان #سفارت آمریکا در ایران را اشغال نمودند و
آمریکا نیز رابطه خود را با #ایران قطع نمود؛ و
بر این اساس مرحوم امام #خمینی تجدید ارتباط با آمریکا را در آن زمان #نهی نمودند؛
ولی واضح است که چنین #حکمی_موقتی است و برحسب شرایط سیاسی و #اقتصادی تغییر میکند،
و این امر در گرو آن است که این رابطه به نفع کشور بوده و از قبیل رابطه دو کشور #مستقل باشد.
اگر #مصالح و منافع ملی اقتضا کند که با #آمریکا رابطه برقرار شود،
نباید زمینه تشنج و
بی اعتمادی را با #شعارهای بی محتوا تشدید نمود.
بدیهی است #اسرائیل و لابی آن در آمریکا سخت #مخالف رابطه ایران و آمریکا بوده و هست و
#منافع خود را در بقای بحران کنونی بین ایران و آمریکا میداند،
و #متأسفانه سران کشور به این مهم توجه نمی نمایند.»
کتاب « #دیدگاهها » جلد سوم، صفحه ۴۶۰
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#حتمأمطالعه_کنید 👇👇👇
اشغال سفارت آمریکا، و رابطه ایران و آمریکااز دیدگاه آیت الله منتظری ..
#سؤال_اول:
در نوشته های شما اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ توسط #دانشجویان پیرو خط امام یک عمل #اشتباه قلمداد شده بود، در حالی که شما از کسانی بودید که در همان زمان از این اقدام #حمایت و دفاع کردید!!
علت #حمایتتان در آن مقطع از این اقدام دانشجویان چه بود؟
به چه دلیل در زمان فعلی آن را #اشتباه میدانید؟
سؤال دوم:
نظر شما در مورد #قطع رابطه ایران و آمریکا
چیست؟
آیا تداوم این انقطاع به #مصلحت کشور است؟
با سلام و تحیت و تقدیر از توجه شما به #مسائل مهم و جاری کشور..
جواب ۱.
#اشغال سفارت آمریکا در بدو پیروزی انقلاب که مورد #حمایت اکثر اقشار انقلابی و مرحوم #امام_خمینی بود، مورد #تأیید اینجانب نیز
بود؛
ولی با آن #عوارض منفی و حساسیت شدیدی که بین #مردم_آمریکا به وجود آورد که هنوز آثار آن باقی است، معلوم شد که کار #درستی نبوده؛
و اصولا #سفارت یک کشور به منزله جزئی از آن کشور است،
و کشوری که در حال جنگ رسمی با ما نبود #اشغال سفارت آن به منزله اعلان #جنگ با آن کشور است و کار #صحیحی نمی باشد.
از قرار اطلاع بعضی از #جوانان انقلابی و متعهدی که متصدی این کار بودند نیز #اشتباه بودن آن را قبول دارند.
#جواب ۲.
نظر به اینکه #آمریکا باعث کودتای ۲۸ مرداد بر علیه #مرحوم دکتر مصدق و برگشت شاه بود و پس از کودتا هم آمریکا تقریبا همه #شئون سیاسی و اقتصادی کشور را قبضه کرده و در همه امور از رژیم سابق #دفاع و پشتیبانی مینمود و پس از #پیروزی انقلاب نیز
دارایی های ایران را بلوکه کرده و
به طور کلی در رابطه با #انقلاب برخورد مناسبی نداشت،
در آغاز انقلاب #مردم از آمریکا عصبانی بودند و در نتیجه دانشجویان #سفارت آمریکا در ایران را اشغال نمودند و
آمریکا نیز رابطه خود را با #ایران قطع نمود؛ و
بر این اساس مرحوم امام #خمینی تجدید ارتباط با آمریکا را در آن زمان #نهی نمودند؛
ولی واضح است که چنین #حکمی_موقتی است و برحسب شرایط سیاسی و #اقتصادی تغییر میکند،
و این امر در گرو آن است که این رابطه به نفع کشور بوده و از قبیل رابطه دو کشور #مستقل باشد.
اگر #مصالح و منافع ملی اقتضا کند که با #آمریکا رابطه برقرار شود،
نباید زمینه تشنج و
بی اعتمادی را با #شعارهای بی محتوا تشدید نمود.
بدیهی است #اسرائیل و لابی آن در آمریکا سخت #مخالف رابطه ایران و آمریکا بوده و هست و
#منافع خود را در بقای بحران کنونی بین ایران و آمریکا میداند،
و #متأسفانه سران کشور به این مهم توجه نمی نمایند.»
کتاب « #دیدگاهها » جلد سوم، صفحه ۴۶۰
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
#مهم_و_تاریخی...
روایت مرحوم سحابی از مخالفت «محسن میردامادی و همراهان» با طرح دبیرکل سازمان ملل برای حل بحران گروگانهای سفارت آمریکا در سال ۵۸...
عزتالله سحابی در جلد دوم کتاب خاطرات خود نوشته است:
«در اوایل اسفند [۱۳۵۸] کورت والدهایم، دبیرکل سازمان ملل متحد به منظور میانجیگری در موضوع گروگانهای امریکایی در این مساله دخالت کرد.
راه حل والدهایم برای حل مساله گروگانها به «سناریوی والدهایم» مشهور شد.
والدهایم در طرح خود چنین پیشبینی کرده بود که همزمان با آزادی تدریجی گروگانها، آمریکا نیز اموال و سپردههای ایران در نزد بانکهای خارجی را آزاد نماید.
طرح والدهایم بعد از بررسی در شورای انقلاب،
برای کسب نظر اقای خمینی به دفتر ایشان ارسال شد و ایشان هم آن را تائید کردند و قرار شد که این سناریو به اجرا در آید.
به دنبال موافقت ایران،
پنج نفر از شخصیتهای بیطرف جهانی مطابق طرح والدهایم تعیین و به ایران آمدند.
طبق طرح والدهایم قرار بود آنها در روز پنجم ورود به ایران، به محل سفارت امریکا بروند و با گروگانها ملاقات کنند که در این میان دانشجویان پیرو خط امام! با این مساله مخالفت کردند و اجازه آن ملاقات را ندادند.
شورای انقلاب تصمیم گرفت برای حل این مشکل نمایندهای را برای گفتگو با دانشجویان پیرو خط امام! به سفارت اعزام نماید.
در همین رابطه شورای انقلاب، آقای باهنر را تعیین کرد اما دانشجویان پیرو خط امام!
ایشان را نپذیرفتند و اینبار بنده به عنوان نماینده شورای انقلاب به سفارت رفتم و با آقای محسن میردامادی و دانشجویان، به بحث و گفتگو پرداختم.
آنان دلیل نپذیرفتن هیئت میانجی کورت والدهایم را «مشکوک» بودن اعضای آن عنوان کردند و آن جلسه بدون نتیجه خاتمه یافت.
بالاخره روز پنجم، بدون بازدید هیئت کورت والدهایم از سفارت اشغال شده امریکا به پایان رسید.
هیئت مزبور برای ملاقات با گروگانها، دو روز دیگر هم صبر کردند
ولی این صبر و تحمل هم نتیجه نداد و آقای محسن میردامادی و دوستانشان، [علیرغم نظر آقای خمینی] هیئت کورت والدهایم را به سفارت راه ندادند و به تبع آن، طرح میانجیگری دبیرکل سازمان ملل متحد برای حل بحران گروگانگیری شکست خورد!
منبع: نیم قرن خاطره و تجربه، خاطرات مهندس عزت الله سحابی، جلد دوم، انتشارات خاوران، چاپ اول بهار ۹۲ ، صص ۱۰۹ و ۱۱۰
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3
روایت مرحوم سحابی از مخالفت «محسن میردامادی و همراهان» با طرح دبیرکل سازمان ملل برای حل بحران گروگانهای سفارت آمریکا در سال ۵۸...
عزتالله سحابی در جلد دوم کتاب خاطرات خود نوشته است:
«در اوایل اسفند [۱۳۵۸] کورت والدهایم، دبیرکل سازمان ملل متحد به منظور میانجیگری در موضوع گروگانهای امریکایی در این مساله دخالت کرد.
راه حل والدهایم برای حل مساله گروگانها به «سناریوی والدهایم» مشهور شد.
والدهایم در طرح خود چنین پیشبینی کرده بود که همزمان با آزادی تدریجی گروگانها، آمریکا نیز اموال و سپردههای ایران در نزد بانکهای خارجی را آزاد نماید.
طرح والدهایم بعد از بررسی در شورای انقلاب،
برای کسب نظر اقای خمینی به دفتر ایشان ارسال شد و ایشان هم آن را تائید کردند و قرار شد که این سناریو به اجرا در آید.
به دنبال موافقت ایران،
پنج نفر از شخصیتهای بیطرف جهانی مطابق طرح والدهایم تعیین و به ایران آمدند.
طبق طرح والدهایم قرار بود آنها در روز پنجم ورود به ایران، به محل سفارت امریکا بروند و با گروگانها ملاقات کنند که در این میان دانشجویان پیرو خط امام! با این مساله مخالفت کردند و اجازه آن ملاقات را ندادند.
شورای انقلاب تصمیم گرفت برای حل این مشکل نمایندهای را برای گفتگو با دانشجویان پیرو خط امام! به سفارت اعزام نماید.
در همین رابطه شورای انقلاب، آقای باهنر را تعیین کرد اما دانشجویان پیرو خط امام!
ایشان را نپذیرفتند و اینبار بنده به عنوان نماینده شورای انقلاب به سفارت رفتم و با آقای محسن میردامادی و دانشجویان، به بحث و گفتگو پرداختم.
آنان دلیل نپذیرفتن هیئت میانجی کورت والدهایم را «مشکوک» بودن اعضای آن عنوان کردند و آن جلسه بدون نتیجه خاتمه یافت.
بالاخره روز پنجم، بدون بازدید هیئت کورت والدهایم از سفارت اشغال شده امریکا به پایان رسید.
هیئت مزبور برای ملاقات با گروگانها، دو روز دیگر هم صبر کردند
ولی این صبر و تحمل هم نتیجه نداد و آقای محسن میردامادی و دوستانشان، [علیرغم نظر آقای خمینی] هیئت کورت والدهایم را به سفارت راه ندادند و به تبع آن، طرح میانجیگری دبیرکل سازمان ملل متحد برای حل بحران گروگانگیری شکست خورد!
منبع: نیم قرن خاطره و تجربه، خاطرات مهندس عزت الله سحابی، جلد دوم، انتشارات خاوران، چاپ اول بهار ۹۲ ، صص ۱۰۹ و ۱۱۰
⏳ تاریخ ایران
Join 👉 @tarikh_iran3