Forwarded from Ali Mirbagheri
#مجموعه_ی_قدرت_پنج_نگهبان
#آنتونی_هوروویتس
#گیتا_گرگانی #کتابسرای_تندیس
#ادبیات_فانتزی
#ادبیات #گمانه_زن
#دروازه_ی_کلاغ #ستاره_ی_اهر_یمنی
#طلوع_تاریکی #نکروپلیس
#دژ_فراموشی
مجموعه ی فوق مجموعه ای ۵ جلدی است .
در این مجموعه ۵ نوجوان نقش آفرینی می کنند که هر کدام دارای نیروهای خاصی هستند البته شرط این که این نیروها درست و دقیق عمل کنند منوط به این است که هر ۵ نفر با هم در یک مکان باشند . و این خود آغاز قصه ای است ......
کمی هم از جلد اول کتاب مت فريمن هميشه مي دانست با بقيه فرق دارد. با روياها شروع شد. بعد نوبت به قتل ها رسيد. پليس بعد از بازداشت مت فريمن او را به مزرعه اي در يور کشاير فرستاد تا تحت سرپرستي يک خانم مسن قرار بگيرد. طولي نکشيد که مت حس کرد سرپرست او يک آدم عادي نيست. بقي? مردم دهکده هم عادي نبودند.
بعد مت از وجود پيشينيان با خبر شد و فهيمد به چه دلايلي با ديگران فرق دارد. اما هيچکس حرف هايش را باور نمي کرد، هيچکس نمي توانست به او کمک کند.
چيزي را نميشود اثبات کرد. منطقي در کارنيست. فقط يک دروازه وجود دارد. درواز? کلاغ
#کتاب_بخرید #کتابدوستان #کتابدونی
#کتاب_خوب #کتاب_خوب_بخوانید
#ادبیات #ادبیات_فانتزی
#آنتونی_هوروویتس
#گیتا_گرگانی #کتابسرای_تندیس
#ادبیات_فانتزی
#ادبیات #گمانه_زن
#دروازه_ی_کلاغ #ستاره_ی_اهر_یمنی
#طلوع_تاریکی #نکروپلیس
#دژ_فراموشی
مجموعه ی فوق مجموعه ای ۵ جلدی است .
در این مجموعه ۵ نوجوان نقش آفرینی می کنند که هر کدام دارای نیروهای خاصی هستند البته شرط این که این نیروها درست و دقیق عمل کنند منوط به این است که هر ۵ نفر با هم در یک مکان باشند . و این خود آغاز قصه ای است ......
کمی هم از جلد اول کتاب مت فريمن هميشه مي دانست با بقيه فرق دارد. با روياها شروع شد. بعد نوبت به قتل ها رسيد. پليس بعد از بازداشت مت فريمن او را به مزرعه اي در يور کشاير فرستاد تا تحت سرپرستي يک خانم مسن قرار بگيرد. طولي نکشيد که مت حس کرد سرپرست او يک آدم عادي نيست. بقي? مردم دهکده هم عادي نبودند.
بعد مت از وجود پيشينيان با خبر شد و فهيمد به چه دلايلي با ديگران فرق دارد. اما هيچکس حرف هايش را باور نمي کرد، هيچکس نمي توانست به او کمک کند.
چيزي را نميشود اثبات کرد. منطقي در کارنيست. فقط يک دروازه وجود دارد. درواز? کلاغ
#کتاب_بخرید #کتابدوستان #کتابدونی
#کتاب_خوب #کتاب_خوب_بخوانید
#ادبیات #ادبیات_فانتزی
#منتشر_شد
#برای_نمایشگاه_آماده_می_شویم
#برگزیدگان_جوان
#مری_لو
#نازنین_معمار
#کتابسرای_تندیس برگزيدگان جوان کتاب اول
نوبت چاپ:اول
شابک:978-600-182-249-0
پدیدآورنده:مري لو
مترجم: نازنين معمار
قیمت:270000 ریال
آدلينا آموتِرو يکي از نجات يافتگان از تب خون است. يک دهه قبل، بيماري مرگباري سرزمينشان را در هم کوبيد. بسياري از مبتلايان جان خود را از دست دادند، اما کودکان زيادي، با نشانهاي عجيبي زنده ماندند. موهاي مشکي آدلينا، نقرهاي شد، مژههايش بيرنگ شدند و به جاي چشم چپش حالا تنها زخمي ناصاف به جا مانده. پدر سنگدلش بر اين باور است که او يک بازمانده است، نفرت انگيز است و نام نيک خانوادگي آنها را لکهدار، و راه خوشبختي آنان را سد کرده است. اما شايع شده که بعضي از نجات يافتگان از تب، داراي چيزي بيش از يک جاي زخم هستند –مردم بر اين باورند که آنان تواناييهاي مرموز قدرتمندي دارند، و هرچند هويتشان مخفي است، آنها را با نام برگزيدگان جوان ميخوانند.
تِرِن سانتورو در خدمت پادشاه است. به عنوان فرمانده سپاه مفتشان، اين وظيفهي اوست که برگزيدگان جوان را پيدا کند، و قبل از آنکه اين سرزمين را نابود کنند، آنها را از بين ببرد. او بر اين باور است که برگزيدگان جوان خطرناک و انتقامجويند، اما اين ترن است که تاريکترينِ رازها را در بر دارد.
اِنزو والِنسيانو از اعضاي مجمع خنجر است. اين گروهِ مخفي از برگزيدگان جوان به دنبال آن است که افرادي مثل خود را، پيش از آنکه به چنگ سپاه تفتيش بيفتند، پيدا کنند. اما وقتي خنجرداران آدلينا را پيدا ميکنند، متوجه ميشوند که چنين قدرتهايي را تا کنون هرگز نديدهاند
آدلينا ميخواهد باور کند که انزو طرفِ اوست و ترن دشمن واقعي آنهاست. اما زندگي اين سه نفر به اَشکال غير منتظرهاي با هم برخورد ميکند، به طوري که هر يک در جنگي بسيار متفاوت و شخصي مبارزه ميکنند. اما همه از يک چيز مطمئناند: آدلينا تواناييهايي دارد که نبايد به اين دنيا تعلق داشته باشد. سياهيِ انتقامجويي در قلبش است که ميخواهد هر که را که جرئت مخالفت با او را داشته باشد، نابود کند.
#ادبیات_فانتزی #فانتزی #گمانه_زن
#برای_نمایشگاه_آماده_می_شویم
#برگزیدگان_جوان
#مری_لو
#نازنین_معمار
#کتابسرای_تندیس برگزيدگان جوان کتاب اول
نوبت چاپ:اول
شابک:978-600-182-249-0
پدیدآورنده:مري لو
مترجم: نازنين معمار
قیمت:270000 ریال
آدلينا آموتِرو يکي از نجات يافتگان از تب خون است. يک دهه قبل، بيماري مرگباري سرزمينشان را در هم کوبيد. بسياري از مبتلايان جان خود را از دست دادند، اما کودکان زيادي، با نشانهاي عجيبي زنده ماندند. موهاي مشکي آدلينا، نقرهاي شد، مژههايش بيرنگ شدند و به جاي چشم چپش حالا تنها زخمي ناصاف به جا مانده. پدر سنگدلش بر اين باور است که او يک بازمانده است، نفرت انگيز است و نام نيک خانوادگي آنها را لکهدار، و راه خوشبختي آنان را سد کرده است. اما شايع شده که بعضي از نجات يافتگان از تب، داراي چيزي بيش از يک جاي زخم هستند –مردم بر اين باورند که آنان تواناييهاي مرموز قدرتمندي دارند، و هرچند هويتشان مخفي است، آنها را با نام برگزيدگان جوان ميخوانند.
تِرِن سانتورو در خدمت پادشاه است. به عنوان فرمانده سپاه مفتشان، اين وظيفهي اوست که برگزيدگان جوان را پيدا کند، و قبل از آنکه اين سرزمين را نابود کنند، آنها را از بين ببرد. او بر اين باور است که برگزيدگان جوان خطرناک و انتقامجويند، اما اين ترن است که تاريکترينِ رازها را در بر دارد.
اِنزو والِنسيانو از اعضاي مجمع خنجر است. اين گروهِ مخفي از برگزيدگان جوان به دنبال آن است که افرادي مثل خود را، پيش از آنکه به چنگ سپاه تفتيش بيفتند، پيدا کنند. اما وقتي خنجرداران آدلينا را پيدا ميکنند، متوجه ميشوند که چنين قدرتهايي را تا کنون هرگز نديدهاند
آدلينا ميخواهد باور کند که انزو طرفِ اوست و ترن دشمن واقعي آنهاست. اما زندگي اين سه نفر به اَشکال غير منتظرهاي با هم برخورد ميکند، به طوري که هر يک در جنگي بسيار متفاوت و شخصي مبارزه ميکنند. اما همه از يک چيز مطمئناند: آدلينا تواناييهايي دارد که نبايد به اين دنيا تعلق داشته باشد. سياهيِ انتقامجويي در قلبش است که ميخواهد هر که را که جرئت مخالفت با او را داشته باشد، نابود کند.
#ادبیات_فانتزی #فانتزی #گمانه_زن