💢چگونه خسروپرویز، مسلمان شد؟
آمیزه شگفت هویت ایرانی و اسلامی در حکمت نظامی
✍ سیدحسین شهرستانی
#یادداشت_ادبی
#یادداشت_منتخب
حقیر در این سالها درگیر زوایا و بنیادهای فرهنگی و معرفتی پیوند میان هویت ایرانی و اسلامی بوده و هستم. این جستجو مستلزم کاوشی عمیق است هم در تاریخ فلسفه و هم در تاریخ ادبیات.
بر همین اساس سراغ خاستگاه شعر و فلسفه در فرهنگ ایرانیاسلامی رفتم و #فارابی و #فردوسی را بهقدر وسع اندک خود پژوهیدم. اما در اینجا میخواهم به لحظهی شگفتانگیزی از این پیوند تاریخی اشاره کنم:
شاعر و حکیم بزرگ ما، #نظامی_گنجوی
نظامی در تاریخ ادبیات همچون فردوسی ملقب است به لقب حکیم، چون فردوسی داستانهای اساطیری را به نظم آورده و راهی که استاد طوس گشود را پیگرفته است. سبک و طرز ادبی او اما گرچه ادامه کار فردوسی است اما تکرار آن نیست، بگذریم! اما مغز سخن من در منظومه "خسرو و شیرین" اوست؛
قهرمان داستان کیست؟ خسروپرویز، شاه ساسانی که نماد برجسته آیین شهریاری ایران است که زندگیاش در هالهای از حکایات افسانهای روایت شده است. اما خسروپرویز همچنین چهرهای تاریخی دارد که در صحنه مواجهه اسلام و ایران بسیار مهم و خطیر است. او مخاطب نامه رسولالله است در دعوت به اسلام و در میان مخاطبان این دعوتنامهها، پاسخ او از همه تندتر و بیادبانهتر بود: پارهکردن نامه دعوت اوج بیاحترامی بدان است.
حال آیا سرایش منظومهای عاشقانه بهنام این شهریار، رجوع به هویت ملی در تضاد و تقابل با سنت اسلامی است؟
برای پاسخ به این پرسش باید سراغ خود نظامی رفت.
نکته شگفت و ظاهرا متناقص آنکه خسرو و شیرین در دیباچه خود پس از ذکر توحید و نیایش با حق تعالی، فصلی دارد در نعت رسول اکرم:
محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
ممکن است گفته شود که این مقدمات بهرسم زمان سروده شده و همچون مدح سایر ممدوحان، خارج از غرض اصلی شاعر است. اما کسی که اندک آشنایی با نظامی داشته باشد چنین نمیپندارد. به زعم من در تاریخ شعر فارسی کسی همتای نظامی چنین شیدا و شورانگیز رسولالله را ستایش نکرده است. در مخزنالاسرار، علاوه بر معراجیه، پنج بار غزلسرای عشق خود به رسول است، چون مستی که نمیتواند دست از باده بدارد و عاشقی که نمیتواند از سخن معشوق فارغ شود.
پس این تناقض چگونه قابل حل است؟ ستایش پیغمبر در مقدمه دفتری به نام دشمنی بیگانه با او!
این رازی است که حکیم خود رندانه و پوشیده درفصلی بعنوان "عذرانگیزی در نظم کتاب" بدان میپردازد. در این فصل سخن از گفتگویی است میان او و دوستی زاهد که "تعصب را کمر دربسته چون شیر" که نظامی را نکوهش میکند به اینکه چرا حکمت و ذوق خود را صرف داستانهای ملتهای کهن و آیینهای باطل میکند:
در توحید زن کآوازه داری
چرا رسم مغان را تازه داری؟!
اما نظامی در خسرو و شیرین، پرده از حقیقتی برمیدارد که سبب حیرت و تحسین رفیق متعصب اوست. شیرینکاری شاعر، تاسیس بنایی تازه بر زمینی کهن است. بنای توحید محمدی در خاک زبان و فرهنگ فارسی.
ژرفترین صورت پیوند میان فرهنگ ملی و دینی همین است که بنای حقیقت نو بر پایههای حقیقت کهنه استوار گردد. به عبارت دیگر در این سنتز جدید، تز و آنتیتز به سازش میرسند و خسرو پرویز تسلیم عهد محمدی میشود و بیگانگی به آشنایی مبدل میگردد. این کار شگفت، ازمسیر عشق و با میانجیگری "شیرین" واقع میشود تا بدین ترتیب نظامی از واقعیت تاریخی خصومت شاه ایران با رسولخدا به لطف حکمت شاعرانه خود عبور کرده و پایهگذار عهدی جدید گردد.
از همین روست که رفیق متعصب نظامی در تحسین او میگوید:
چنین سحری تو دانی یاد کردن
بتی را کعبهای بنیاد کردن
شیرینکاری حکیم بزرگ ما آنست که بنیاد کعبه را بر بتی استوار میکند و بدینسان فرهنگ ایرانی را مادهی صورت حقیقت نبوی میسازد. بدین ترتیب دقیقا از متن تضاد هویتی، وحدت فرهنگی زاده شده و کار فردوسی به نحو رادیکالی به تمامیت میرسد. چنانچه نظامی در شرفنامه و خردنامه، به همین شیوه در صدد سازش فرهنگ یونانی با هویت اسلامی برمیآید و کار فارابی را به سرحد کمال میرساند.
به گمان من این توفیق و جمع بین صورتهای متضاد معرفت و فرهنگ، به میانجی گفتگویی که در متن سخن شاعرانه جریان دارد ممکن است.
ایرانیان از راه شعر به ژرفای بحر سیال و درعینحال وحدانی "سخن" راه جستند و در آنجا قلب هستی انسانی را یافتند، قلبی که فراتر از همه قوانین و آیینها، آیین و قانونی دارد که همانا قانون و آیین "عشق" است و آیین عشق، آیین "آشنایی" و رفع حجاب "بیگانگی" است...
نظامی درآغاز شرفنامه درمناجات با خدا میگوید:
گه آری خلیلی ز بتخانهای
گهی آشنائی ز بیگانهای
گویی خویشکاری شعر و حکمت بهظهور رساندن این صفت الهی است که خلیلی از بتخانه میآورد و بیگانگی را به آشنایی بدل میکند.
@parvayenaghd
---------
t.me/tamadone_novine_islami
آمیزه شگفت هویت ایرانی و اسلامی در حکمت نظامی
✍ سیدحسین شهرستانی
#یادداشت_ادبی
#یادداشت_منتخب
حقیر در این سالها درگیر زوایا و بنیادهای فرهنگی و معرفتی پیوند میان هویت ایرانی و اسلامی بوده و هستم. این جستجو مستلزم کاوشی عمیق است هم در تاریخ فلسفه و هم در تاریخ ادبیات.
بر همین اساس سراغ خاستگاه شعر و فلسفه در فرهنگ ایرانیاسلامی رفتم و #فارابی و #فردوسی را بهقدر وسع اندک خود پژوهیدم. اما در اینجا میخواهم به لحظهی شگفتانگیزی از این پیوند تاریخی اشاره کنم:
شاعر و حکیم بزرگ ما، #نظامی_گنجوی
نظامی در تاریخ ادبیات همچون فردوسی ملقب است به لقب حکیم، چون فردوسی داستانهای اساطیری را به نظم آورده و راهی که استاد طوس گشود را پیگرفته است. سبک و طرز ادبی او اما گرچه ادامه کار فردوسی است اما تکرار آن نیست، بگذریم! اما مغز سخن من در منظومه "خسرو و شیرین" اوست؛
قهرمان داستان کیست؟ خسروپرویز، شاه ساسانی که نماد برجسته آیین شهریاری ایران است که زندگیاش در هالهای از حکایات افسانهای روایت شده است. اما خسروپرویز همچنین چهرهای تاریخی دارد که در صحنه مواجهه اسلام و ایران بسیار مهم و خطیر است. او مخاطب نامه رسولالله است در دعوت به اسلام و در میان مخاطبان این دعوتنامهها، پاسخ او از همه تندتر و بیادبانهتر بود: پارهکردن نامه دعوت اوج بیاحترامی بدان است.
حال آیا سرایش منظومهای عاشقانه بهنام این شهریار، رجوع به هویت ملی در تضاد و تقابل با سنت اسلامی است؟
برای پاسخ به این پرسش باید سراغ خود نظامی رفت.
نکته شگفت و ظاهرا متناقص آنکه خسرو و شیرین در دیباچه خود پس از ذکر توحید و نیایش با حق تعالی، فصلی دارد در نعت رسول اکرم:
محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
ممکن است گفته شود که این مقدمات بهرسم زمان سروده شده و همچون مدح سایر ممدوحان، خارج از غرض اصلی شاعر است. اما کسی که اندک آشنایی با نظامی داشته باشد چنین نمیپندارد. به زعم من در تاریخ شعر فارسی کسی همتای نظامی چنین شیدا و شورانگیز رسولالله را ستایش نکرده است. در مخزنالاسرار، علاوه بر معراجیه، پنج بار غزلسرای عشق خود به رسول است، چون مستی که نمیتواند دست از باده بدارد و عاشقی که نمیتواند از سخن معشوق فارغ شود.
پس این تناقض چگونه قابل حل است؟ ستایش پیغمبر در مقدمه دفتری به نام دشمنی بیگانه با او!
این رازی است که حکیم خود رندانه و پوشیده درفصلی بعنوان "عذرانگیزی در نظم کتاب" بدان میپردازد. در این فصل سخن از گفتگویی است میان او و دوستی زاهد که "تعصب را کمر دربسته چون شیر" که نظامی را نکوهش میکند به اینکه چرا حکمت و ذوق خود را صرف داستانهای ملتهای کهن و آیینهای باطل میکند:
در توحید زن کآوازه داری
چرا رسم مغان را تازه داری؟!
اما نظامی در خسرو و شیرین، پرده از حقیقتی برمیدارد که سبب حیرت و تحسین رفیق متعصب اوست. شیرینکاری شاعر، تاسیس بنایی تازه بر زمینی کهن است. بنای توحید محمدی در خاک زبان و فرهنگ فارسی.
ژرفترین صورت پیوند میان فرهنگ ملی و دینی همین است که بنای حقیقت نو بر پایههای حقیقت کهنه استوار گردد. به عبارت دیگر در این سنتز جدید، تز و آنتیتز به سازش میرسند و خسرو پرویز تسلیم عهد محمدی میشود و بیگانگی به آشنایی مبدل میگردد. این کار شگفت، ازمسیر عشق و با میانجیگری "شیرین" واقع میشود تا بدین ترتیب نظامی از واقعیت تاریخی خصومت شاه ایران با رسولخدا به لطف حکمت شاعرانه خود عبور کرده و پایهگذار عهدی جدید گردد.
از همین روست که رفیق متعصب نظامی در تحسین او میگوید:
چنین سحری تو دانی یاد کردن
بتی را کعبهای بنیاد کردن
شیرینکاری حکیم بزرگ ما آنست که بنیاد کعبه را بر بتی استوار میکند و بدینسان فرهنگ ایرانی را مادهی صورت حقیقت نبوی میسازد. بدین ترتیب دقیقا از متن تضاد هویتی، وحدت فرهنگی زاده شده و کار فردوسی به نحو رادیکالی به تمامیت میرسد. چنانچه نظامی در شرفنامه و خردنامه، به همین شیوه در صدد سازش فرهنگ یونانی با هویت اسلامی برمیآید و کار فارابی را به سرحد کمال میرساند.
به گمان من این توفیق و جمع بین صورتهای متضاد معرفت و فرهنگ، به میانجی گفتگویی که در متن سخن شاعرانه جریان دارد ممکن است.
ایرانیان از راه شعر به ژرفای بحر سیال و درعینحال وحدانی "سخن" راه جستند و در آنجا قلب هستی انسانی را یافتند، قلبی که فراتر از همه قوانین و آیینها، آیین و قانونی دارد که همانا قانون و آیین "عشق" است و آیین عشق، آیین "آشنایی" و رفع حجاب "بیگانگی" است...
نظامی درآغاز شرفنامه درمناجات با خدا میگوید:
گه آری خلیلی ز بتخانهای
گهی آشنائی ز بیگانهای
گویی خویشکاری شعر و حکمت بهظهور رساندن این صفت الهی است که خلیلی از بتخانه میآورد و بیگانگی را به آشنایی بدل میکند.
@parvayenaghd
---------
t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢درس دیروز برای سیاست امروز/ چگونه تغییر سران مستکبر میتواند مفید باشد؟
✍️دکتر موسی نجفی
#یادداشت_سیاسی
#یادداشت_منتخب
🔸در زندگی امامان معصوم و دشمنشناسی آنان یک نکته قابل توجهاست و آن این است که در زمان امامت یک امام، گاهی چندین خلیفه در اثر قتل و یا مرگ و یا توطئه جابهجا شده، ولی اصل خلافت و جریان باطل سرجایش میماند. نکته اینجاست که هر چند ظلم و فشار با تعویض یک خلیفه همچنان باقی میماند، اما نفسِ این تغییر اشخاص، خودش میتوانست تا مدتی ولو کوتاه[مدت]، فضای مناسبی برای جبهۀ حق ایجاد نماید و ائمه علیهمالسلام و شیعیان در این مواقع میتوانستند برخی انسدادهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را کم و یا بیاثر نمایند؛ شاهد مثال این سخن مرگ هارون و اختلاف امین و مامون عباسی است که یک دوره کوتاه و موثری برای بسط یدِ شیعیان ایجاد نمود. نمونه تاریخی دیگر تغییر نظام اموی به دولت عباسی است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از خلاء قدرت و تغییر مردان سیاست، بهره و استفاده زیادی به نفع اسلام و تشیع بردند.
🔸این صورتمسئله در تاریخ معاصر هم دیده میشود؛ چنانکه در رفتن رضاخان و آمدن پسرش، محمدرضا هر چند اساس پادشاهی فاسد پهلوی تغییر نکرد، ولی تا مدتها جریان مذهبی و حتی مخالفین سیاسی پهلویها توانستند از این تغییر اشخاص و غالباً ناصالح استفاده کنند و به بازسازی خود بپردازند. شاید رمز این فضاسازی و اثر بخشی تغییر اشخاص (ولو کوتاه و موقت) این باشد که گاهی در بزنگاه تغییر سران، افراد و سلیقهها، منافعشان تعارض و تداخل و تلاقی پیدا میکند و این مسئله تا مدتها آنها را به خودشان مشغول نموده و برنامههای فشار و آزار تا مدتی به تاخیر میافتد.
🔸این موضوع میتواند در تغییراتی از جنس تغییر روسای جمهوری در آمریکا و هر جای دیگری قابل بررسی باشد و چنانچه برنامهریزان استرتژیک و مدیران اجرایی کشور افرادی مستقل و عمیق و بصیر باشند، میتوانند از این رهگذر، رخنه (و نه وابستگی و دلخوش نمودن) در سیاستهای شیطانی دشمن، ایجاد نمایند.
🔹از کانالِ دکتر موسی نجفی
@drmousanajafi
----------------------------------
http://t.me/tamadone_novine_islami
✍️دکتر موسی نجفی
#یادداشت_سیاسی
#یادداشت_منتخب
🔸در زندگی امامان معصوم و دشمنشناسی آنان یک نکته قابل توجهاست و آن این است که در زمان امامت یک امام، گاهی چندین خلیفه در اثر قتل و یا مرگ و یا توطئه جابهجا شده، ولی اصل خلافت و جریان باطل سرجایش میماند. نکته اینجاست که هر چند ظلم و فشار با تعویض یک خلیفه همچنان باقی میماند، اما نفسِ این تغییر اشخاص، خودش میتوانست تا مدتی ولو کوتاه[مدت]، فضای مناسبی برای جبهۀ حق ایجاد نماید و ائمه علیهمالسلام و شیعیان در این مواقع میتوانستند برخی انسدادهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را کم و یا بیاثر نمایند؛ شاهد مثال این سخن مرگ هارون و اختلاف امین و مامون عباسی است که یک دوره کوتاه و موثری برای بسط یدِ شیعیان ایجاد نمود. نمونه تاریخی دیگر تغییر نظام اموی به دولت عباسی است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از خلاء قدرت و تغییر مردان سیاست، بهره و استفاده زیادی به نفع اسلام و تشیع بردند.
🔸این صورتمسئله در تاریخ معاصر هم دیده میشود؛ چنانکه در رفتن رضاخان و آمدن پسرش، محمدرضا هر چند اساس پادشاهی فاسد پهلوی تغییر نکرد، ولی تا مدتها جریان مذهبی و حتی مخالفین سیاسی پهلویها توانستند از این تغییر اشخاص و غالباً ناصالح استفاده کنند و به بازسازی خود بپردازند. شاید رمز این فضاسازی و اثر بخشی تغییر اشخاص (ولو کوتاه و موقت) این باشد که گاهی در بزنگاه تغییر سران، افراد و سلیقهها، منافعشان تعارض و تداخل و تلاقی پیدا میکند و این مسئله تا مدتها آنها را به خودشان مشغول نموده و برنامههای فشار و آزار تا مدتی به تاخیر میافتد.
🔸این موضوع میتواند در تغییراتی از جنس تغییر روسای جمهوری در آمریکا و هر جای دیگری قابل بررسی باشد و چنانچه برنامهریزان استرتژیک و مدیران اجرایی کشور افرادی مستقل و عمیق و بصیر باشند، میتوانند از این رهگذر، رخنه (و نه وابستگی و دلخوش نمودن) در سیاستهای شیطانی دشمن، ایجاد نمایند.
🔹از کانالِ دکتر موسی نجفی
@drmousanajafi
----------------------------------
http://t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 تمدن و توسعه
✍ محسن رنانی
#یادداشت_منتخب
#معرفی_یک_کتاب
🔸امروز (۲۶ اسفند) هشتمین سالگشت پرکشیدن استادم دکتر محمدحسین تمدن جهرمی است. چند هفته پیش که آخرین کتاب او با عنوان «گفتارهایی در زمینههای روش علوم، اقتصاد، حقوق عمومی و فلسفه طبیعت» به اهتمام دکتر ابوالفضل پاسبانی صومعه منتشر شد، در بخش پنجم کتاب، به ترجمه فصل آخر کتاب «ماهیت جهان جسمانی»، نوشته فیزیکدان بزرگ قرن بیستم، آرتور استنلی ادینگتون با عنوان «علم و عرفان» برخوردم. ادینگتون فیزیکدان بزرگ همعصر انشتاین بود که در یک آزمایش تجربی نظریه انشتاین درباره انحنای فضا را اثبات کرد. ترجمه دکتر تمدن از فصل آخر کتاب ادینگتون، هم شاهکار یک فیزیکدان بزرگ در دفاع از عالم معنا است و هم شاهکار یک استاد اقتصاد در ترجمه یک متن جدی و ثقیل علمی و فلسفی به زبان فارسی است. ترجمه این فصل را دکتر تمدن ۶۰ سال پیش انجام داده است و در سال ۱۳۴۰ به اهتمام مرحوم نجف دریابندری در مجموعه ای به نام «فلسفه علم» منتشر شده است؛ اما وقتی امروز میخوانی احساس میکنی این متن همین ماه گذشته ترجمه شده است؛ روان روان و تازه تازه با واژگان کاملا امروزی. (لینک خرید کتاب و فایل معرفی و فهرست کتاب را در انتهای این متن قرار دادهام).
🔸خواندن مقاله «علم و عرفان» ادینگتون با ترجمه دکتر تمدن، مرا به کلاسهای استاد برد و خاطرات وخطوراتی از آن کلاسها را در من زنده کرد. تمایز دکتر تمدن با سایر همکارانش این بود که دانش و بینش بینرشتهای گستردهای داشت و در اقتصاد نیز خودش را در قلمروسرحدیِ دانش نگهداشته بود. به همین خاطر همیشه حرفهای تازه و جدی داشت. در این نوشتار میخواهم با ترکیب حرفهای دکتر تمدن در سر کلاس درباره شرایط شکوفایی تمدنها و بحث ادینگتون درباره تفکیک دو نوع معرفت بشری، نکاتی را در باب توسعه ایران امروز بیان کنم...
🔹متن کامل در لینک زیر:
http://www.renani.net/index.php/texts/notes/839-2021-03-16-12-42-27
✍ محسن رنانی
#یادداشت_منتخب
#معرفی_یک_کتاب
🔸امروز (۲۶ اسفند) هشتمین سالگشت پرکشیدن استادم دکتر محمدحسین تمدن جهرمی است. چند هفته پیش که آخرین کتاب او با عنوان «گفتارهایی در زمینههای روش علوم، اقتصاد، حقوق عمومی و فلسفه طبیعت» به اهتمام دکتر ابوالفضل پاسبانی صومعه منتشر شد، در بخش پنجم کتاب، به ترجمه فصل آخر کتاب «ماهیت جهان جسمانی»، نوشته فیزیکدان بزرگ قرن بیستم، آرتور استنلی ادینگتون با عنوان «علم و عرفان» برخوردم. ادینگتون فیزیکدان بزرگ همعصر انشتاین بود که در یک آزمایش تجربی نظریه انشتاین درباره انحنای فضا را اثبات کرد. ترجمه دکتر تمدن از فصل آخر کتاب ادینگتون، هم شاهکار یک فیزیکدان بزرگ در دفاع از عالم معنا است و هم شاهکار یک استاد اقتصاد در ترجمه یک متن جدی و ثقیل علمی و فلسفی به زبان فارسی است. ترجمه این فصل را دکتر تمدن ۶۰ سال پیش انجام داده است و در سال ۱۳۴۰ به اهتمام مرحوم نجف دریابندری در مجموعه ای به نام «فلسفه علم» منتشر شده است؛ اما وقتی امروز میخوانی احساس میکنی این متن همین ماه گذشته ترجمه شده است؛ روان روان و تازه تازه با واژگان کاملا امروزی. (لینک خرید کتاب و فایل معرفی و فهرست کتاب را در انتهای این متن قرار دادهام).
🔸خواندن مقاله «علم و عرفان» ادینگتون با ترجمه دکتر تمدن، مرا به کلاسهای استاد برد و خاطرات وخطوراتی از آن کلاسها را در من زنده کرد. تمایز دکتر تمدن با سایر همکارانش این بود که دانش و بینش بینرشتهای گستردهای داشت و در اقتصاد نیز خودش را در قلمروسرحدیِ دانش نگهداشته بود. به همین خاطر همیشه حرفهای تازه و جدی داشت. در این نوشتار میخواهم با ترکیب حرفهای دکتر تمدن در سر کلاس درباره شرایط شکوفایی تمدنها و بحث ادینگتون درباره تفکیک دو نوع معرفت بشری، نکاتی را در باب توسعه ایران امروز بیان کنم...
🔹متن کامل در لینک زیر:
http://www.renani.net/index.php/texts/notes/839-2021-03-16-12-42-27
www.renani.net
تمدن و توسعه .......... (گفتاری در شرایط گذار تمدنها به توسعه)
تارنمای رسمی محسن رنانی
💢 قلبت را شارژ کن!
✍ اسامه صالح حریری
#رمضانیه
#یادداشت_منتخب
ما چند رمضان را بدون تقوا روزه گرفتهایم؟!
چرا بعد از رمضان به حالت گذشته باز میگردیم، بلکه در برخی از روزهای اندک این ماه مبارک، دچار سستی و خستگی میشویم؟
چه چیزی سبب شده تا روزههای ما خالی و بیروح شود؟!
کدامیک از ما چشمانش به خاطر خشوعی که روزه (نه نماز) در او ایجاد کرده اشکبار شده و در لحظهی افطار به گریه افتاده است؟!
روزه تقوا و پرهیزکاری است و تقوا توشهی انسان است… وضعیت ما چگونه است؟!
چه کسی در رمضان قلبش به صورت واقعی برای یک سال شارژ شده است؟ مگر پروردگارمان جل وعلا نفرموده: {وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى}[بقره:۱۹۷] (و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است).
علت، بیماریِ عادت است که ما دچارش شدهایم، و عبادتهایمان را به عادت و روتینی تبدیل کرده که معنایی در زندگیمان ندارند.
در نتیجه رمضان، برای ما معنای محرومیت به خود گرفته است حال آنکه رمضان ـ برای آنکه درک درستی داشته باشد ـ وسیلهی ترقی و پرورش است.
@tamadone_novine_islami
مطالعهٔ متن کامل:↙️
https://bit.ly/3ggzXn1
✍ اسامه صالح حریری
#رمضانیه
#یادداشت_منتخب
ما چند رمضان را بدون تقوا روزه گرفتهایم؟!
چرا بعد از رمضان به حالت گذشته باز میگردیم، بلکه در برخی از روزهای اندک این ماه مبارک، دچار سستی و خستگی میشویم؟
چه چیزی سبب شده تا روزههای ما خالی و بیروح شود؟!
کدامیک از ما چشمانش به خاطر خشوعی که روزه (نه نماز) در او ایجاد کرده اشکبار شده و در لحظهی افطار به گریه افتاده است؟!
روزه تقوا و پرهیزکاری است و تقوا توشهی انسان است… وضعیت ما چگونه است؟!
چه کسی در رمضان قلبش به صورت واقعی برای یک سال شارژ شده است؟ مگر پروردگارمان جل وعلا نفرموده: {وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى}[بقره:۱۹۷] (و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است).
علت، بیماریِ عادت است که ما دچارش شدهایم، و عبادتهایمان را به عادت و روتینی تبدیل کرده که معنایی در زندگیمان ندارند.
در نتیجه رمضان، برای ما معنای محرومیت به خود گرفته است حال آنکه رمضان ـ برای آنکه درک درستی داشته باشد ـ وسیلهی ترقی و پرورش است.
@tamadone_novine_islami
مطالعهٔ متن کامل:↙️
https://bit.ly/3ggzXn1
Telegraph
قلبت را شارژ کن
binesh «اگر روند شارژ در مدت ۳۰ روز به درستی انجام شود، شارژ قلب تا ۱۱ ماه آینده باقی خواهد ماند» الحمدلله، الله را ستایشی فراوان، نیکو و مبارک میگوییم، او را ستایش و سپاس گفته و خشنودیاش را خوانیم. و درود و سلام پیاپی میفرستیم بر آنکه با هدایت فرستاده…
💢غول چراغ جادویی در کار نیست! بیایید پازل بازی کنیم!
✍دکتر امیر کرمانی، استاد دانشگاه برکلی، کالیفرنیا
#یادداشت_منتخب
#اقتصادی #سیاسی
#توسعه و #پیشرفت
احتمالا روزی نیست که بسیاری از ما از به دنبال یافتن «مهمترین کاری که وضع اقتصاد ایران را بهتر میکند» نباشیم. انگار در پس ذهنمان غول چراغ جادویی هست که به ما گفته که فقط یک آرزویت را برآورده میکنم و ما هم سخت در تلاش که این یک عدد کوپن غولمان را چگونه خرج بکنيم و در این تمرین ذهنی شاید در هر دورهای به جواب متفاوتی رسیدهایم.
در واقع بدنه سیاسی کشور هم در دهههای اخیر جوابهای مختلفی به این سوال داده. پاسخهایی که در دورهای سازندگی و سرمایهگذاری بیشتر، در دورهای توسعهی سیاسی، دورهای مبارزه با فساد و بازتوزیع منابع، و در نهایت هم اصلاح رابطه با غرب بوده. اما انگار در انتهای هر دوره با سرخوردگی از جواب قبلیمان به سوال جناب غول چراغ جادو از وی میخواهیم که لطفا یک فرصت دیگر به ما بدهد.
از سیاسیون که بگذریم، احتمالا اگر امروز این سوال را از اندیشمندان و دغدغهمندان کشور عزیزمان هم بپرسیم جواب سوالمان یکی از این گزینهها خواهد بود:
حل مساله محیط زیست و آب، اصلاحات ساختاری بودجه، کاهش مداخلات قیمتی دولت، اصلاح قیمت حاملهای انرژی، اصلاح نظام مالی (شامل نظام بانکی و بازار سرمایه)، اصلاح سیاست پولی، اصلاح نظام ارزی کشور، اصلاح نظام حکمرانی کشور، مبارزه با فساد، اصلاح نگاهمان به رابطهی اقتصادی با دنیا، توسعهی شهری و افزایش ساخت و ساز، افزایش بهرهوری، توسعهی آیتی و زیرساختهایش، توسعهی دانشبنیان محور، چتر حمایتی واحد، اصلاح نظام بازنشستگی، اصلاح قوانین بازار کار، اصلاح آموزش و پرورش،اصلاح نظام درمانی کشور، ....
واقعا اینبار کدام اینها را از غول چراغ جادو بخواهیم؟
آنقدری که من از تجربه توسعه کشورهای مختلف یاد گرفتم، توسعه و رشد اقتصادی بیشتر شبیه درست کردن یک پازل چهلهزار تکه است تا پی بردن به یک راه حل جادویی که یکباره همه چیز را درست میکند. گذار از نگاه غول چراغ جادویی به نگاه پازلی به توسعه باعث میشود که متوجه بشویم:
◻️درست کردن پازل دو نوع کار نیاز دارد: درست کردن تکتک قسمتهای پازل و کنار هم قرار دادن این قسمتها. خیلی وقتها شاید درست کردن تک تک قسمتهای پازل نتیجهی محسوسی در زندگی مردم نداشته باشد و فقط کنار هم گذاشتن این قسمتها باشد که منجر به نتیجهی نهایی بشود. اما در عین حال پیشنیاز کنار هم گذاشتن این قسمتها، درست شدن خود اجزای پازل هست. در نتیجه اگر در دهههای اخیر کلی اتفاقات خوب مثل توسعهی آموزش، زیرساختها و راهها، اینترنت پرسرعت، فولاد و پتروشیمی، بازار سرمایه و اوراق و ... افتاده اما اثر محسوسش را در زندگی مردم ندیدیم فکر نکنیم که اینها مهم نبوده. بالعکس. همهی اینها بسیار مهم بوده و همهی اینها بخشی از پازل توسعه است. اما از طرف دیگر چون ما نتوانستیم قطعات این پازل را به درستی در کنار هم بگذاریم آن تاثیر محسوسی که باید را در زندگی مردم نگذاشته.
◻️توسعه هم نیازمند آدمهایی هست که تک تک قطعات این پازل را بسازند (قطعهسازان) و هم نیازمند آدمهایی که این قطعات را کنار هم بگذارند (پازلسازان). در واقع در بسیاری از کشورها مانع اصلی توسعه،عدم وجود مجموعههایی از افراد پازلساز و قطعهساز بوده که بتوانند در کنار هم کار بکنند. درست است که معمولا برای هر کشوری میتوان به برخی افراد کلیدی اشاره کرد که بر مسیر توسعهی آن کشور به شدت تاثیر گذار بودهاند –مثل کمال درویش در ترکیه، مانهومان سینگ در هند، دنگ شیاپنگ در چین- اما این افراد معمولا نوک کوه یخی هستند که پشتوانهی تکتک آنها صدها و هزاران اقتصاددان و تکنوکرات و بروکرات متخصص بودهاند که در کنار این افراد توانستند مجموعهی منسجمی از اصلاحات را در یک بازهی چند ساله اجرا بکنند.
◻️عاملی که ساخت پازل توسعه را میتواند به شدت تسریع بکند ترسیم شمای کلی این پازل و توافق بر سر آن است. اگر کشوری بتواند شمای کلی پازل خودش را پیدا کند آن وقت میتواند تمام نیروهای کارایش را هم در همان راستا بکار گیرد. اما اگر کشوری این شمای کلی را پیدا نکرد، همچنان میتواند تمرکزش را بر روی کارهایی بگذارد که مطمئن است در هر صورت بخشی از آن پازل نهایی خواهد بود.
☑️⭕️تجویز راهبردی پایانی:
به شخصه باور دارم که در حال حاضر ایران بیش از هر چیز نیازمند گروهی است که:
◼️بتوانند شمای کلی پازل توسعه ایران ۱۴۰۰ در جهان در حال گذار را ترسیم کنند.
◼️بتوانند بهبهترین نحو قطعات موجود را در پازل ایران ۱۴۰۰ در کنار هم بگذارند.
◼️بتوانند هدفمند نیروهای کشور را متمرکز بر ساختن مهمترین قطعات گمشده پازل بکنند.
🔹نقل از سایت ویرگول
http://t.me/tamadone_novine_islami
✍دکتر امیر کرمانی، استاد دانشگاه برکلی، کالیفرنیا
#یادداشت_منتخب
#اقتصادی #سیاسی
#توسعه و #پیشرفت
احتمالا روزی نیست که بسیاری از ما از به دنبال یافتن «مهمترین کاری که وضع اقتصاد ایران را بهتر میکند» نباشیم. انگار در پس ذهنمان غول چراغ جادویی هست که به ما گفته که فقط یک آرزویت را برآورده میکنم و ما هم سخت در تلاش که این یک عدد کوپن غولمان را چگونه خرج بکنيم و در این تمرین ذهنی شاید در هر دورهای به جواب متفاوتی رسیدهایم.
در واقع بدنه سیاسی کشور هم در دهههای اخیر جوابهای مختلفی به این سوال داده. پاسخهایی که در دورهای سازندگی و سرمایهگذاری بیشتر، در دورهای توسعهی سیاسی، دورهای مبارزه با فساد و بازتوزیع منابع، و در نهایت هم اصلاح رابطه با غرب بوده. اما انگار در انتهای هر دوره با سرخوردگی از جواب قبلیمان به سوال جناب غول چراغ جادو از وی میخواهیم که لطفا یک فرصت دیگر به ما بدهد.
از سیاسیون که بگذریم، احتمالا اگر امروز این سوال را از اندیشمندان و دغدغهمندان کشور عزیزمان هم بپرسیم جواب سوالمان یکی از این گزینهها خواهد بود:
حل مساله محیط زیست و آب، اصلاحات ساختاری بودجه، کاهش مداخلات قیمتی دولت، اصلاح قیمت حاملهای انرژی، اصلاح نظام مالی (شامل نظام بانکی و بازار سرمایه)، اصلاح سیاست پولی، اصلاح نظام ارزی کشور، اصلاح نظام حکمرانی کشور، مبارزه با فساد، اصلاح نگاهمان به رابطهی اقتصادی با دنیا، توسعهی شهری و افزایش ساخت و ساز، افزایش بهرهوری، توسعهی آیتی و زیرساختهایش، توسعهی دانشبنیان محور، چتر حمایتی واحد، اصلاح نظام بازنشستگی، اصلاح قوانین بازار کار، اصلاح آموزش و پرورش،اصلاح نظام درمانی کشور، ....
واقعا اینبار کدام اینها را از غول چراغ جادو بخواهیم؟
آنقدری که من از تجربه توسعه کشورهای مختلف یاد گرفتم، توسعه و رشد اقتصادی بیشتر شبیه درست کردن یک پازل چهلهزار تکه است تا پی بردن به یک راه حل جادویی که یکباره همه چیز را درست میکند. گذار از نگاه غول چراغ جادویی به نگاه پازلی به توسعه باعث میشود که متوجه بشویم:
◻️درست کردن پازل دو نوع کار نیاز دارد: درست کردن تکتک قسمتهای پازل و کنار هم قرار دادن این قسمتها. خیلی وقتها شاید درست کردن تک تک قسمتهای پازل نتیجهی محسوسی در زندگی مردم نداشته باشد و فقط کنار هم گذاشتن این قسمتها باشد که منجر به نتیجهی نهایی بشود. اما در عین حال پیشنیاز کنار هم گذاشتن این قسمتها، درست شدن خود اجزای پازل هست. در نتیجه اگر در دهههای اخیر کلی اتفاقات خوب مثل توسعهی آموزش، زیرساختها و راهها، اینترنت پرسرعت، فولاد و پتروشیمی، بازار سرمایه و اوراق و ... افتاده اما اثر محسوسش را در زندگی مردم ندیدیم فکر نکنیم که اینها مهم نبوده. بالعکس. همهی اینها بسیار مهم بوده و همهی اینها بخشی از پازل توسعه است. اما از طرف دیگر چون ما نتوانستیم قطعات این پازل را به درستی در کنار هم بگذاریم آن تاثیر محسوسی که باید را در زندگی مردم نگذاشته.
◻️توسعه هم نیازمند آدمهایی هست که تک تک قطعات این پازل را بسازند (قطعهسازان) و هم نیازمند آدمهایی که این قطعات را کنار هم بگذارند (پازلسازان). در واقع در بسیاری از کشورها مانع اصلی توسعه،عدم وجود مجموعههایی از افراد پازلساز و قطعهساز بوده که بتوانند در کنار هم کار بکنند. درست است که معمولا برای هر کشوری میتوان به برخی افراد کلیدی اشاره کرد که بر مسیر توسعهی آن کشور به شدت تاثیر گذار بودهاند –مثل کمال درویش در ترکیه، مانهومان سینگ در هند، دنگ شیاپنگ در چین- اما این افراد معمولا نوک کوه یخی هستند که پشتوانهی تکتک آنها صدها و هزاران اقتصاددان و تکنوکرات و بروکرات متخصص بودهاند که در کنار این افراد توانستند مجموعهی منسجمی از اصلاحات را در یک بازهی چند ساله اجرا بکنند.
◻️عاملی که ساخت پازل توسعه را میتواند به شدت تسریع بکند ترسیم شمای کلی این پازل و توافق بر سر آن است. اگر کشوری بتواند شمای کلی پازل خودش را پیدا کند آن وقت میتواند تمام نیروهای کارایش را هم در همان راستا بکار گیرد. اما اگر کشوری این شمای کلی را پیدا نکرد، همچنان میتواند تمرکزش را بر روی کارهایی بگذارد که مطمئن است در هر صورت بخشی از آن پازل نهایی خواهد بود.
☑️⭕️تجویز راهبردی پایانی:
به شخصه باور دارم که در حال حاضر ایران بیش از هر چیز نیازمند گروهی است که:
◼️بتوانند شمای کلی پازل توسعه ایران ۱۴۰۰ در جهان در حال گذار را ترسیم کنند.
◼️بتوانند بهبهترین نحو قطعات موجود را در پازل ایران ۱۴۰۰ در کنار هم بگذارند.
◼️بتوانند هدفمند نیروهای کشور را متمرکز بر ساختن مهمترین قطعات گمشده پازل بکنند.
🔹نقل از سایت ویرگول
http://t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢رمضان؛ شوقِ بشارت و تلاش در راهِ تکلیف
✍محمد الهامی
#یادداشت_منتخب
#برادران_اهل_سنت
🔸لشکر ساسانیان سرزمینها امپراتوری روم را در مینوردید. رومیها شکست سختی خورده و لشکریان پارس، شام و مصر و آسیای صغیر را به تصرف درآورده پشت دیوارهای پایتخت کهن، قسطنطنیه متوقف شدند. به نظر میرسید غروب بزرگ امپراتوری نزدیک است به ویژه آنکه امپراتور وقتِ بیزانس جوانی کمتجربه بود که در ناز و نعمت بزرگ شده و چندی پیش امپراتور پیشین را طی قیامی از تخت به زیر کشیده بود و همهٔ تلاشهایش برای صلح با خسرو پرویز به جایی نرسیده بود. پادشاه ساسانی به چیزی جز ترک مسیحیت توسط امپراتور راضی نشده بود!
🔸در همان حال، در حاشیهٔ تاریخ و در گوشهای فراموش شده، مردم مکه به دو دسته تقسیم شده بودند. مشرکان مکه از پیروزی وثنیان ساسانی شاد بودند و مسلمانان از شکست رومیان که اهل کتاب بودند، غمگین، به ویژه آنکه ساسانیها بیتالمقدس را که در آن هنگام قبلهٔ مسلمانان بود به تصرف خود درآورده و ضمن آتش زدن شهر کلیساها را نیز ویران کرده و صلیب راستین را با خود برده بودند.
🔹ادامهٔ مطلب در لینک زیر:
https://bit.ly/2zs6F1i
@tamadone_novine_islami
✍محمد الهامی
#یادداشت_منتخب
#برادران_اهل_سنت
🔸لشکر ساسانیان سرزمینها امپراتوری روم را در مینوردید. رومیها شکست سختی خورده و لشکریان پارس، شام و مصر و آسیای صغیر را به تصرف درآورده پشت دیوارهای پایتخت کهن، قسطنطنیه متوقف شدند. به نظر میرسید غروب بزرگ امپراتوری نزدیک است به ویژه آنکه امپراتور وقتِ بیزانس جوانی کمتجربه بود که در ناز و نعمت بزرگ شده و چندی پیش امپراتور پیشین را طی قیامی از تخت به زیر کشیده بود و همهٔ تلاشهایش برای صلح با خسرو پرویز به جایی نرسیده بود. پادشاه ساسانی به چیزی جز ترک مسیحیت توسط امپراتور راضی نشده بود!
🔸در همان حال، در حاشیهٔ تاریخ و در گوشهای فراموش شده، مردم مکه به دو دسته تقسیم شده بودند. مشرکان مکه از پیروزی وثنیان ساسانی شاد بودند و مسلمانان از شکست رومیان که اهل کتاب بودند، غمگین، به ویژه آنکه ساسانیها بیتالمقدس را که در آن هنگام قبلهٔ مسلمانان بود به تصرف خود درآورده و ضمن آتش زدن شهر کلیساها را نیز ویران کرده و صلیب راستین را با خود برده بودند.
🔹ادامهٔ مطلب در لینک زیر:
https://bit.ly/2zs6F1i
@tamadone_novine_islami
💢 عبادتِ آزادگان
✍ علامه محمود شاکر رحمه الله
#یادداشت_منتخب
#برادران_اهل_سنت
از من خواستی که دربارهٔ این کلمهٔ ستمدیده یعنی روزه بنویسم. مردم آنقدر از حکمتهای گوناگون به روزه نسبت دادهاند و نکتهها دربارهاش سرشتهاند که اگر خوب به آن دقت کنی چیزی نیست جز اندکی از عوارضی که روزهداران تجربهاش کردهاند. مانند اینکه ادعا میکنند ثروتمند اگر در حین روزهاش گرسنگی بکشد گرسنگی فقرا را احساس میکند بلکه خواهد دانست که گرسنگی چه تأثیری بر درون فقرا میگذارد در نتیجه هر چه سریعتر به بخشش مالش و غذایش خواهد پرداخت. سپس مدعی میشوند که فقیرِ روزهدار وقتی بداند که او و ثروتمند در گرسنگی برابر شدهاند قانع میشود و آرامش به درونش راه خواهد یافت. نمیدانم این آرامش از روی شماتت در حق ثروتمند است که مانند او گرسنه و تشنه شده، یا برای این است که برابری را دوست دارد و دیگر مهم نیست که این برابری، برابری در چه باشد! و همواره از این دست حکمتها را خواهی شنید، آنقدر که انگار پروردگار این عبادت را فرض نکرده مگر برای آنکه فقیر و غنی جز در چارچوب معدههایشان زندگی نکنند!
متن کامل مقاله در لینک↙️
https://bit.ly/3sJGt8h
-----------------------------------
@tamadone_novine_islami
✍ علامه محمود شاکر رحمه الله
#یادداشت_منتخب
#برادران_اهل_سنت
از من خواستی که دربارهٔ این کلمهٔ ستمدیده یعنی روزه بنویسم. مردم آنقدر از حکمتهای گوناگون به روزه نسبت دادهاند و نکتهها دربارهاش سرشتهاند که اگر خوب به آن دقت کنی چیزی نیست جز اندکی از عوارضی که روزهداران تجربهاش کردهاند. مانند اینکه ادعا میکنند ثروتمند اگر در حین روزهاش گرسنگی بکشد گرسنگی فقرا را احساس میکند بلکه خواهد دانست که گرسنگی چه تأثیری بر درون فقرا میگذارد در نتیجه هر چه سریعتر به بخشش مالش و غذایش خواهد پرداخت. سپس مدعی میشوند که فقیرِ روزهدار وقتی بداند که او و ثروتمند در گرسنگی برابر شدهاند قانع میشود و آرامش به درونش راه خواهد یافت. نمیدانم این آرامش از روی شماتت در حق ثروتمند است که مانند او گرسنه و تشنه شده، یا برای این است که برابری را دوست دارد و دیگر مهم نیست که این برابری، برابری در چه باشد! و همواره از این دست حکمتها را خواهی شنید، آنقدر که انگار پروردگار این عبادت را فرض نکرده مگر برای آنکه فقیر و غنی جز در چارچوب معدههایشان زندگی نکنند!
متن کامل مقاله در لینک↙️
https://bit.ly/3sJGt8h
-----------------------------------
@tamadone_novine_islami
Telegraph
عبادتِ آزادگان
از من خواستی که دربارهٔ این کلمهٔ ستمدیده یعنی روزه بنویسم. مردم آنقدر از حکمتهای گوناگون به روزه نسبت دادهاند و نکتهها دربارهاش سرشتهاند که اگر خوب به آن دقت کنی چیزی نیست جز اندکی از عوارضی که روزهداران تجربهاش کردهاند. و خواهی دید که این نکات و…
💢 از بایدها و نبایدهای غیبت
✍ صبغت الله عاکف
#یادداشت_منتخب
#برادران_اهل_سنت
اگر از عیب و نادرستی کار عدهای، بدونِ ذکر نام آنان، آشکارا در فیسبوک صحبت میشود؛ تا فتنه و فساد آنان دامنگیر دیگران نگردد، اشکِ تمساح میریزند که غیبت ما را کردهاند.
حالا دو نکته خدمت این دوستان:
۱. یادآوری داستان یک فرد، برای عبرت و پندگیری آدمهای پندپذیر، بدون ذکر نامِ آن فرد، نزد اهل دانش و معرفت غیبت شمرده نمیشود.
از پیامبر صلی الله علیه و سلم در حدیث متفقعلیه ثابت است که میفرمودند: «ما بال أقوام قالوا کذا وکذا» (طایفههایی از مردم را چه شده است که چنین و چنان میگویند). یعنی پیامبر صلی الله علیه و سلم بسیار اتفاق افتاده که داستان رفتار و گفتار نادرست دستههایی از مردم را یادآور میشدند، اما نام نمیگرفتند.
برخی از اهل علم گفتهاند که اگر این یادآوریِ عیب و داستان فرد، با ابهام و اشارتی باشد که با آن، شنوندگان بشناسند و بدانند که چه کسی مراد است، غیبت به حساب میآید؛ اما این سخن نیز چندان دقیق نیست، زیرا در موارد بسیاری وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم میگفتند: «ما بال أقوام...» (طایفههایی از مردم را چه شده است...)، سپس عیب آنان را ذکر میکردند، مراد پیامبر صلی الله علیه و سلم فهمیده میشد و شنوندگان میدانستند چه کسی مراد است. بنابراین، اگر نام فرد و یا طایفهای ذکر نشد و تنها عیبش ذکر گردید، غیبت نمیباشد. بهویژه وقتی هدف اندرز و عبرتی باشد برای شنوندگان.
۲. اگر هم این غیبتی به حساب آید و نام فرد غیبتشده نیز ذکر گردد؛ اهل علم در شش حالت غیبت را جایز میدانند، که از آنجمله برحذر داشتن مسلمانان از فتنه و فساد و شر فرد یا طایفهای معین است، که مورد یادشده از این دست میباشد. بنابراین، غیبت افرادی که مرتکب فتنه و فسادی در دین و عقیده و فهم دینی مردم عامه میشوند، جایز است و پسندیده؛ تا برای دیگران عبرت و اندرزی صورت پذیرد. برای توضیح بیشتر، به شرح امام نووی بر صحیح مسلم مراجعه شود. والله اعلم.
@Sebghatullah_Akef
@tamadone_novine_islami
✍ صبغت الله عاکف
#یادداشت_منتخب
#برادران_اهل_سنت
اگر از عیب و نادرستی کار عدهای، بدونِ ذکر نام آنان، آشکارا در فیسبوک صحبت میشود؛ تا فتنه و فساد آنان دامنگیر دیگران نگردد، اشکِ تمساح میریزند که غیبت ما را کردهاند.
حالا دو نکته خدمت این دوستان:
۱. یادآوری داستان یک فرد، برای عبرت و پندگیری آدمهای پندپذیر، بدون ذکر نامِ آن فرد، نزد اهل دانش و معرفت غیبت شمرده نمیشود.
از پیامبر صلی الله علیه و سلم در حدیث متفقعلیه ثابت است که میفرمودند: «ما بال أقوام قالوا کذا وکذا» (طایفههایی از مردم را چه شده است که چنین و چنان میگویند). یعنی پیامبر صلی الله علیه و سلم بسیار اتفاق افتاده که داستان رفتار و گفتار نادرست دستههایی از مردم را یادآور میشدند، اما نام نمیگرفتند.
برخی از اهل علم گفتهاند که اگر این یادآوریِ عیب و داستان فرد، با ابهام و اشارتی باشد که با آن، شنوندگان بشناسند و بدانند که چه کسی مراد است، غیبت به حساب میآید؛ اما این سخن نیز چندان دقیق نیست، زیرا در موارد بسیاری وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم میگفتند: «ما بال أقوام...» (طایفههایی از مردم را چه شده است...)، سپس عیب آنان را ذکر میکردند، مراد پیامبر صلی الله علیه و سلم فهمیده میشد و شنوندگان میدانستند چه کسی مراد است. بنابراین، اگر نام فرد و یا طایفهای ذکر نشد و تنها عیبش ذکر گردید، غیبت نمیباشد. بهویژه وقتی هدف اندرز و عبرتی باشد برای شنوندگان.
۲. اگر هم این غیبتی به حساب آید و نام فرد غیبتشده نیز ذکر گردد؛ اهل علم در شش حالت غیبت را جایز میدانند، که از آنجمله برحذر داشتن مسلمانان از فتنه و فساد و شر فرد یا طایفهای معین است، که مورد یادشده از این دست میباشد. بنابراین، غیبت افرادی که مرتکب فتنه و فسادی در دین و عقیده و فهم دینی مردم عامه میشوند، جایز است و پسندیده؛ تا برای دیگران عبرت و اندرزی صورت پذیرد. برای توضیح بیشتر، به شرح امام نووی بر صحیح مسلم مراجعه شود. والله اعلم.
@Sebghatullah_Akef
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
شبهای قدر، بهانه عاشقیست... @tamadone_novine_islam
💢شبهای قدر و اهمیت دعاء
#یادداشت_منتخب
#ویژه_شبهای_قدر
#انسان_و_نیاز_به_دعاء
🔸بسیاری از مردم نمیدانند که موفقیتهای دنیاییشان تنها مرهون تلاشها و کوششهای آنان نیست، بلکه عوامل متعددی دست به دست هم داده و آن موفقیتها را دست یافتنی ساخته است. این عوامل برخی انسانی و بعضی طبیعی و بخشی نیز ماوراء طبیعی و کاملاً روحی و روانی است که هنگامی که به درستی میاندیشیم و موفقیت خود و طریق نیل به آن را بررسی میکنیم، نقش عامل غیرطبیعی و متافیزیکی و روانی و روحی را بسیار پررنگتر و محسوستر مییابیم.
🔸امروزه عوامل موفقیت انسانهای بزرگ و کوچک در دانش روانشناسی توسط روانشناسان بزرگ مورد کاوش قرار گرفته و کتابهای متعددی در این زمینه به رشته تحریر درآمده که در همه آنها به نقش تلقین به نفس، دعا خواست قبلی و اراده پیشین و تاثیر شگرف آن در احراز پیروزی و موفقیت اشاره شده و در فصلهای متعدد مورد تحقیق و مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
🔸هنگامی که خواجه حافظ میگوید: «رونق مدرسه از درس و دعای ما بود» مشخص و مبین ساخته که علاوه بر تلاش ظاهری و کوشش تحصیلی، موفقیت رونق اصلی و حقیقی او در امور علمی، دعا کردن و درخواست توفیق از خداوند سبحان بوده است؛ چنانکه در ابیات دیگری به این حقیقت اشاره میکند:
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یُمن دعای شب و وِرد سحری بود
و یا اینکه:
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
و نیز خطاب به خود می سراید:
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز وِرد نیمهشب و درس صبحگاه رسید
همچنین می گوید:
ما برآریم شبی دست و دعایی بکنیم
چاره این دل غمیده به جایی بکنیم
🔸«سیمون وی»، معتقد است: «هر زمان انسان با این ایده یگانه که درک خود از حقیقت را افزایش دهد، به تمرکز و دقت بپردازد، حتی اگر تلاشش هیچ ثمر محسوسی تولید نکند، استعداد بیشتری برای به چنگ آوردن حقیقت مییابد.»[۱]
وی همچنین مینویسد: «یکی از افسانه های اسکیموها منشأ نور را چنین توضیح میدهد: «در ظلمات جاودان، کلاغی درمانده از یافتن غذا، با همه وجودش نور را آرزو کرد و زمین روشن شد.»[۲] وی سپس نتیجه می گیرد که اگر شوق و آرزوی واقعی وجود داشته باشد، اگر آن چیز که طلبیده میشود، واقعاً نور روشنی باشد، طلب، مطلوب را تولید میکند.
🔸روشن است که نقش دعا در احراز موفقیت و نیل به خواستهها، حتی در میان بیایمان ترین افراد، در هنگام اضطرار و پریشان احوالی و گرفتاری، نادیده گرفته نمیشود و نوع بشر بر ارزش و اهمیت این پدیده ماوراء طبیعی که از فطرت و ذات و درون او برمیخیزد، واقف است، انسانها در همه حالات دعا میکنند، حتی هنگامی که به ظاهر از تکلم خاموشند، زیرا یک امر لفظی صرف نیست، هر چند شرایط و آدابی ویژه نیز دارد که با رعایت آن ثمره و نتیجه محسوستر و ملموستری، یا حتی به لحاظ زمانی، زودتری به دست میآید. از حضرت امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: «هیچ عملی را پیدا نمیکنید که مانند دعا موجب تقرب باشد.»[۳]
🔻 منابع:
۱ و ۲- فصلنامه ناقد- سال اول- ش ۳- خرداد ۳۸- ص ۲۰۷
۳- معاش السالکین- ص ۷۲
-----------------------------------
http://t.me/tamadone_novine_islami
#یادداشت_منتخب
#ویژه_شبهای_قدر
#انسان_و_نیاز_به_دعاء
🔸بسیاری از مردم نمیدانند که موفقیتهای دنیاییشان تنها مرهون تلاشها و کوششهای آنان نیست، بلکه عوامل متعددی دست به دست هم داده و آن موفقیتها را دست یافتنی ساخته است. این عوامل برخی انسانی و بعضی طبیعی و بخشی نیز ماوراء طبیعی و کاملاً روحی و روانی است که هنگامی که به درستی میاندیشیم و موفقیت خود و طریق نیل به آن را بررسی میکنیم، نقش عامل غیرطبیعی و متافیزیکی و روانی و روحی را بسیار پررنگتر و محسوستر مییابیم.
🔸امروزه عوامل موفقیت انسانهای بزرگ و کوچک در دانش روانشناسی توسط روانشناسان بزرگ مورد کاوش قرار گرفته و کتابهای متعددی در این زمینه به رشته تحریر درآمده که در همه آنها به نقش تلقین به نفس، دعا خواست قبلی و اراده پیشین و تاثیر شگرف آن در احراز پیروزی و موفقیت اشاره شده و در فصلهای متعدد مورد تحقیق و مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
🔸هنگامی که خواجه حافظ میگوید: «رونق مدرسه از درس و دعای ما بود» مشخص و مبین ساخته که علاوه بر تلاش ظاهری و کوشش تحصیلی، موفقیت رونق اصلی و حقیقی او در امور علمی، دعا کردن و درخواست توفیق از خداوند سبحان بوده است؛ چنانکه در ابیات دیگری به این حقیقت اشاره میکند:
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یُمن دعای شب و وِرد سحری بود
و یا اینکه:
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
و نیز خطاب به خود می سراید:
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز وِرد نیمهشب و درس صبحگاه رسید
همچنین می گوید:
ما برآریم شبی دست و دعایی بکنیم
چاره این دل غمیده به جایی بکنیم
🔸«سیمون وی»، معتقد است: «هر زمان انسان با این ایده یگانه که درک خود از حقیقت را افزایش دهد، به تمرکز و دقت بپردازد، حتی اگر تلاشش هیچ ثمر محسوسی تولید نکند، استعداد بیشتری برای به چنگ آوردن حقیقت مییابد.»[۱]
وی همچنین مینویسد: «یکی از افسانه های اسکیموها منشأ نور را چنین توضیح میدهد: «در ظلمات جاودان، کلاغی درمانده از یافتن غذا، با همه وجودش نور را آرزو کرد و زمین روشن شد.»[۲] وی سپس نتیجه می گیرد که اگر شوق و آرزوی واقعی وجود داشته باشد، اگر آن چیز که طلبیده میشود، واقعاً نور روشنی باشد، طلب، مطلوب را تولید میکند.
🔸روشن است که نقش دعا در احراز موفقیت و نیل به خواستهها، حتی در میان بیایمان ترین افراد، در هنگام اضطرار و پریشان احوالی و گرفتاری، نادیده گرفته نمیشود و نوع بشر بر ارزش و اهمیت این پدیده ماوراء طبیعی که از فطرت و ذات و درون او برمیخیزد، واقف است، انسانها در همه حالات دعا میکنند، حتی هنگامی که به ظاهر از تکلم خاموشند، زیرا یک امر لفظی صرف نیست، هر چند شرایط و آدابی ویژه نیز دارد که با رعایت آن ثمره و نتیجه محسوستر و ملموستری، یا حتی به لحاظ زمانی، زودتری به دست میآید. از حضرت امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: «هیچ عملی را پیدا نمیکنید که مانند دعا موجب تقرب باشد.»[۳]
🔻 منابع:
۱ و ۲- فصلنامه ناقد- سال اول- ش ۳- خرداد ۳۸- ص ۲۰۷
۳- معاش السالکین- ص ۷۲
-----------------------------------
http://t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 کارآمدی سیاست خارجی و قدرت نرم ایران، نیازمند اندیشه داود فیرحی است
✍ محسن بهاروند و نعمتاله مظفرپور
#یادداشت_مشترک
#یادداشت_منتخب
#بازنشر_و_بازخوانی
🔸 وفاتِ دکتر داود فیرحی [در آبانماه ۱۳۹۹] نخبگان فکری و اجرایی بویژه اهالی اندیشه سیاسی از طیفهای مختلف فکری و سیاسی را در غمی جانکاه فروبرد. احیاناً ما میتوانیم با اندیشه و یا کنش نرم سیاسی او زاویه و نقد داشته باشیم اما باید اعتراف کرد وی یکی از محبوبترین متفکران علوم انسانی در ایران بود که این جایگاه به مانند جایگاه شهیدان صیاد شیرازی و قاسم سلیمانی در عرصه نظامی، یکی مدیون اخلاص و اخلاق اوست و دیگری «کارآمدی» فکر بکرش در سیاست داخلی و خارجی.
🔸 هگل معتقد است مردِ بزرگ زمانه کسی است که بیانکننده اراده زمان خودش باشد. فیرحی مصداق این ادعای هگل است. او نماینده روحِ زمانهی خاورمیانه بود. ایران و خاورمیانه در تمنای پروژه فکری هستند. هر کشوری که بتواند در تهیه دستور کار ملی خود، به آموزههای فکری او عنایت کند، سرنوشت خاورمیانه تهیدست و سرگشته را پروسهوار و تکاملگرایانه بدست خواهد گرفت...
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
👇👇👇
http://irdiplomacy.ir/fa/news/1997424/
_________________
@tamadone_novine_islami
✍ محسن بهاروند و نعمتاله مظفرپور
#یادداشت_مشترک
#یادداشت_منتخب
#بازنشر_و_بازخوانی
🔸 وفاتِ دکتر داود فیرحی [در آبانماه ۱۳۹۹] نخبگان فکری و اجرایی بویژه اهالی اندیشه سیاسی از طیفهای مختلف فکری و سیاسی را در غمی جانکاه فروبرد. احیاناً ما میتوانیم با اندیشه و یا کنش نرم سیاسی او زاویه و نقد داشته باشیم اما باید اعتراف کرد وی یکی از محبوبترین متفکران علوم انسانی در ایران بود که این جایگاه به مانند جایگاه شهیدان صیاد شیرازی و قاسم سلیمانی در عرصه نظامی، یکی مدیون اخلاص و اخلاق اوست و دیگری «کارآمدی» فکر بکرش در سیاست داخلی و خارجی.
🔸 هگل معتقد است مردِ بزرگ زمانه کسی است که بیانکننده اراده زمان خودش باشد. فیرحی مصداق این ادعای هگل است. او نماینده روحِ زمانهی خاورمیانه بود. ایران و خاورمیانه در تمنای پروژه فکری هستند. هر کشوری که بتواند در تهیه دستور کار ملی خود، به آموزههای فکری او عنایت کند، سرنوشت خاورمیانه تهیدست و سرگشته را پروسهوار و تکاملگرایانه بدست خواهد گرفت...
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
👇👇👇
http://irdiplomacy.ir/fa/news/1997424/
_________________
@tamadone_novine_islami
دیپلماسی ایرانی
کارآمدی سیاست خارجی و قدرت نرم ایران نیازمند اندیشه داود فیرحی است - دیپلماسی ایرانی
محسن بهاروند و نعمت اله مظفرپور، در یادداشتی مشترک برای دیپلماسی ایرانی می نویسند که پروژه فکری مرحوم دکتر فیرحی صلاحیت مواجهه با مشکلات ملی...
💢 مروری بر کتاب «حاشیههای فمینیستی قرآن» نوشته عایشه هدایتالله
✍ مهتاب محمودی
#یادداشت_منتخب
#زن_در_آینهی_قرآن
🔸هدف عایشه هدایتالله در کتاب «حاشیههای فمینیستی قرآن» بررسی انتقادی تفسیرهای فمینیستی از قرآن است.
🔸عایشه هدایتالله در کتاب «حاشیههای فمینیستی قرآن» از یک سو تفاسیر فمینیستی از قرآن را به عنوان عرصهای نو در تفسیر به مخاطب ارائه میدهد و از سوی دیگر این تفاسیر را از حیث روش و نتیجهگیری ارزیابیِ انتقادی میکند.
🔸هدایتالله در این کتاب پرسشهای مهمی درباره این تفاسیر مطرح میکند اما به نظر میرسد در نهایت این پرسشها را بیپاسخ باقی گذاشته است...
🔹پیوند به متن کامل این گزارش در سایت دینآنلاین:
👇👇👇
https://www.dinonline.com/32226/
@tamadone_novine_islami
✍ مهتاب محمودی
#یادداشت_منتخب
#زن_در_آینهی_قرآن
🔸هدف عایشه هدایتالله در کتاب «حاشیههای فمینیستی قرآن» بررسی انتقادی تفسیرهای فمینیستی از قرآن است.
🔸عایشه هدایتالله در کتاب «حاشیههای فمینیستی قرآن» از یک سو تفاسیر فمینیستی از قرآن را به عنوان عرصهای نو در تفسیر به مخاطب ارائه میدهد و از سوی دیگر این تفاسیر را از حیث روش و نتیجهگیری ارزیابیِ انتقادی میکند.
🔸هدایتالله در این کتاب پرسشهای مهمی درباره این تفاسیر مطرح میکند اما به نظر میرسد در نهایت این پرسشها را بیپاسخ باقی گذاشته است...
🔹پیوند به متن کامل این گزارش در سایت دینآنلاین:
👇👇👇
https://www.dinonline.com/32226/
@tamadone_novine_islami
دینآنلاین
مروری بر کتاب «حاشیههای فمینیستی قرآن» نوشته عایشه هدایتالله - دینآنلاین
هدف عایشه هدایتالله در کتاب «حاشیههای فمینیستی قرآن» بررسی انتقادی تفسیرهای فمینیستی از قرآن است.
💢فقه، تسهیلگر زیست دیندارانه یا تخریبگر آن؟
به بهانهی تکرار اختلاف فقها در رؤیت هلال ماه شوال و آسیبهای فردی و اجتماعی آن
✍️ محسنحسام مظاهری
#یادداشت_منتخب
#ویژه_عید_سعید_فطر
تصویر پیوست، پیام طنزی است که یکی از دوستان برایم فرستاده. طنزی معنادار با کنایه به چالش همیشگی اختلاف فقها در رؤیت هلال.
طنز همیشه یکی از بهترین منابع برای رصد افکار عمومی است. خصوصاً در موضوعات حساس مثل دین و سیاست که بیان انتقاد در عرصهی رسمی هزینهدار است، طنز نقش برجستهتری مییابد.
شوخیهای مردم با موضوع هلال ماه، که هرسال در روزهای آخر رمضان در جوکها و پیامکها و کلیپهایی که در شبکههای اجتماعی ردوبدل میشود یا در فضاهای غیررسمی مثل تاکسی و مهمانیها بیان میشود، نشانهای از چالشها و دردسرهایی است که این موضوع برای مردم ایجاد میکند. عسر و حرجی که هرسال بر بدنهی جامعهی دینداران شریعتمدار تحمیل میشود و شیرینی یک ماه روزهداری و عید حسنختام آن را در کامشان تلخ میکند. آنهم از جانب کسانی که یکی از وظایفشان تمهید شرایط و کمک به امکان حیات دیندارانه است؛ از جانب فقها و مراجع تقلید.
عجیب است که فقها و مراجع هنوز و با وجود رسانههای مختلف که بررسی وضعیت جامعه و افکار عمومی را تسهیل کرده است، باز هم از پیامدهای این قبیل رفتارهای خود غافلاند. کاش بهموازات گروههای متعددی که از دفتر هر مرجع هر سال برای استهلال به بیابانها و کوه و کمر ارسال میشوند، چند گروهی هم به میان مردم کوچه و بازار ارسال میشد و پیامدها و آسیبهایی که مدل فعلی تعیین عید برای آن دسته از جامعه که هنوز دیندارند و آن دسته از دیندارانی که هنوز به دین رسالهای و نظام تقلید پایبندند (یعنی جامعهی هدف اصلی و مخاطبان فقها) ایجاد میکند را بررسی میکردند و به سمع و نظر فقیه و مرجع متبوعشان میرساندند.
مثلاً از خانوادههایی میگفتند که برای برخی اعضایشان یک روز عید است و برای دیگر اعضا نیست، برخی باید بخورند و بنوشند و برخی باز روزه بدارند. یا از افرادی میگفتند که ناگزیرند برای احتیاط یا فرار از معضل روزهداری سفری تحمیلی و کوتاه بروند و بعد هم روزهی آن روز را قضا کنند. و اینها تازه آسیبهای فردی است. آسیبهای جمعی و اجتماعی گستردهتر و فراگیرتر از جامعهی دینداران است: سردرگمی در جامعه، در رسانههای عمومی، در تعاملات اجتماعی و... .
و بهموازات اینها، آسیبهای این مسئله بر فرهنگ دینی مخربتر است. وقتی تقویم مذهبی و مناسکی مخدوش میشود، درواقع خود منسک است که بیاعتبار شده است. عیدی که با حرف و حدیث همراه است، دیگر عید نیست. روزهای که شبههناک است، دیگر مهمانی خدا نیست. شب قدری که هی جابهجا میشود، دیگر زمان استجابت دعا نیست.
شاید اگر در بیوت مراجع تقلید و در بین حواریون و اصحاب خلوت و گعدهی آقایان، یکی دو نفر از جماعت کارشناسان رسانه و جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی و... هم حضور داشتند، شاهد رویهی دیگری بودیم. شاید این افراد میتوانستند فقیه محترم را مجاب کنند که با توجیهاتی چون اختلاف مبنای فقهی و تفاوت رؤیت با چشم مسلح و غیرمسلح نمیتوان جامعه را اقناع کرد. و وقتی یک موضوع چنین باعث آزار و اذیت عمومی است باید تدبیری برایش اندیشید. شاید میتوانستند این اصل را جا بیندازند که فقه باید در خدمت جامعهی دینداران باشد، نه برعکس. فقه باید تسهیلگر و تمهیدکنندهی زیست دینی باشد، نه سنگانداز و مشکلساز. و البته در چنین فقهی، هر فتوا، باید چند پیوست اجتماعی، حقوقی، رسانهای و... نیز داشته باشد. شاید میتوانستند فقها را مجاب کنند که «تکثر» با «تشتت» متفاوت است؛ اولی به نفع جامعه و دینداران است و دومی به زیان آنها.
۱۴۰۰/۲/۲۳
https://b2n.ir/y94006
@mohsenhesammazaheri
@tamadone_novine_islami
به بهانهی تکرار اختلاف فقها در رؤیت هلال ماه شوال و آسیبهای فردی و اجتماعی آن
✍️ محسنحسام مظاهری
#یادداشت_منتخب
#ویژه_عید_سعید_فطر
تصویر پیوست، پیام طنزی است که یکی از دوستان برایم فرستاده. طنزی معنادار با کنایه به چالش همیشگی اختلاف فقها در رؤیت هلال.
طنز همیشه یکی از بهترین منابع برای رصد افکار عمومی است. خصوصاً در موضوعات حساس مثل دین و سیاست که بیان انتقاد در عرصهی رسمی هزینهدار است، طنز نقش برجستهتری مییابد.
شوخیهای مردم با موضوع هلال ماه، که هرسال در روزهای آخر رمضان در جوکها و پیامکها و کلیپهایی که در شبکههای اجتماعی ردوبدل میشود یا در فضاهای غیررسمی مثل تاکسی و مهمانیها بیان میشود، نشانهای از چالشها و دردسرهایی است که این موضوع برای مردم ایجاد میکند. عسر و حرجی که هرسال بر بدنهی جامعهی دینداران شریعتمدار تحمیل میشود و شیرینی یک ماه روزهداری و عید حسنختام آن را در کامشان تلخ میکند. آنهم از جانب کسانی که یکی از وظایفشان تمهید شرایط و کمک به امکان حیات دیندارانه است؛ از جانب فقها و مراجع تقلید.
عجیب است که فقها و مراجع هنوز و با وجود رسانههای مختلف که بررسی وضعیت جامعه و افکار عمومی را تسهیل کرده است، باز هم از پیامدهای این قبیل رفتارهای خود غافلاند. کاش بهموازات گروههای متعددی که از دفتر هر مرجع هر سال برای استهلال به بیابانها و کوه و کمر ارسال میشوند، چند گروهی هم به میان مردم کوچه و بازار ارسال میشد و پیامدها و آسیبهایی که مدل فعلی تعیین عید برای آن دسته از جامعه که هنوز دیندارند و آن دسته از دیندارانی که هنوز به دین رسالهای و نظام تقلید پایبندند (یعنی جامعهی هدف اصلی و مخاطبان فقها) ایجاد میکند را بررسی میکردند و به سمع و نظر فقیه و مرجع متبوعشان میرساندند.
مثلاً از خانوادههایی میگفتند که برای برخی اعضایشان یک روز عید است و برای دیگر اعضا نیست، برخی باید بخورند و بنوشند و برخی باز روزه بدارند. یا از افرادی میگفتند که ناگزیرند برای احتیاط یا فرار از معضل روزهداری سفری تحمیلی و کوتاه بروند و بعد هم روزهی آن روز را قضا کنند. و اینها تازه آسیبهای فردی است. آسیبهای جمعی و اجتماعی گستردهتر و فراگیرتر از جامعهی دینداران است: سردرگمی در جامعه، در رسانههای عمومی، در تعاملات اجتماعی و... .
و بهموازات اینها، آسیبهای این مسئله بر فرهنگ دینی مخربتر است. وقتی تقویم مذهبی و مناسکی مخدوش میشود، درواقع خود منسک است که بیاعتبار شده است. عیدی که با حرف و حدیث همراه است، دیگر عید نیست. روزهای که شبههناک است، دیگر مهمانی خدا نیست. شب قدری که هی جابهجا میشود، دیگر زمان استجابت دعا نیست.
شاید اگر در بیوت مراجع تقلید و در بین حواریون و اصحاب خلوت و گعدهی آقایان، یکی دو نفر از جماعت کارشناسان رسانه و جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی و... هم حضور داشتند، شاهد رویهی دیگری بودیم. شاید این افراد میتوانستند فقیه محترم را مجاب کنند که با توجیهاتی چون اختلاف مبنای فقهی و تفاوت رؤیت با چشم مسلح و غیرمسلح نمیتوان جامعه را اقناع کرد. و وقتی یک موضوع چنین باعث آزار و اذیت عمومی است باید تدبیری برایش اندیشید. شاید میتوانستند این اصل را جا بیندازند که فقه باید در خدمت جامعهی دینداران باشد، نه برعکس. فقه باید تسهیلگر و تمهیدکنندهی زیست دینی باشد، نه سنگانداز و مشکلساز. و البته در چنین فقهی، هر فتوا، باید چند پیوست اجتماعی، حقوقی، رسانهای و... نیز داشته باشد. شاید میتوانستند فقها را مجاب کنند که «تکثر» با «تشتت» متفاوت است؛ اولی به نفع جامعه و دینداران است و دومی به زیان آنها.
۱۴۰۰/۲/۲۳
https://b2n.ir/y94006
@mohsenhesammazaheri
@tamadone_novine_islami
💢 کژراهه غربگرایی و غربستیزی؛ کجپنداری استغراب و استشراق
✍ حجتالاسلام دکتر محمود شفیعی
#یادداشت_منتخب
#غربگرایی_یا_غربستیزی
❇️ دیالکتیک، به مثابه شیوهای خاص از اندیشیدن و دوگانه استشراق {شرق را با بینش و منفعت غربی دیدن=غربگرایی} و استغراب {غرب را با پیش فرضها و تعصبات شرقی دیدن=غرب ستیزی}، به مثابه دو گرایش متضاد روانشناختی فردی و اجتماعی، همه چیز را به سیاه و سفید تبدیل میکنند و بین افراد، گروهها، عقاید و جوامع تقابلهای شدید به وجود میآورند. غیریتسازیهای شدید یکی از ریشههای خشونتهای بیمهار عصر جدید بوده است.
📌 "استشراق" در قرون اخیر مفهوم کاذب "غرب محوری" را خلق کرد و در پی آن "غرب گرایی" ایدئولوژیک پدید آمد و از درون اینها، در واکنش جبرانی و دفاعی به غرب گرایی، "غرب ستیزی" متولد شد. اندیشمندانی چون مونتسکیو در تاریخ جدید اروپا در فرایند پاگذاری به تجدد، با تکیه بر اندیشه استشراقی غربمحور، هر ایده یا پدیده منفی را به شرق نسبت دادند و مرزگذاری کاذبی بین غرب و شرق به وجود آوردند.
📌 اندیشه ماتریالیسم دیالکتیکی مارکس به گونه دیگری اندیشه استشراق را بسط داد و در واقع پایهای تئوریک برای گرایشی بیمایه و پایه، دست و پا کرد و در عمل به تکمیل آن پرداخت. بر پایه دیالکتیک، سرتاسر تاریخ و جامعه را تضادها پوشانده و اندیشه درست اندیشهای است که بتواند تضادها را کشف کند و به تقابل ها دامن بزند.
📌چپهای پیدا شده در تاریخ معاصر ایران، هم در وارد کردن ماتریالیسم دیالکتیک به فضای فکری ایران معاصر و هم در ساختن استغراب؛ در معنای سیاه مطلق نشان دادن تاریخ و جامعه اروپا و ایجاد تقابل مطلق با غرب از منظر شرق، سنگ تمام گذاشتند و غربستیزی را به مثابه فضیلتی مطلق بر تاریخ و جامعه جدید ایران تحمیل کردند و امکان مواجهه انتقادی با تجدد را به حداقل رساندند.
📌تاریخ جدید ایران به نحوی در سیطره و نفوذ دو گانه «استشراق غرب محور» و «استغراب شرق محور» گرفتار شد. استشراق، غربگرایی متعصبانه و ایدئولوژیک و استغراب غرب ستیزی متعصبانه و ایدئولوژیک را به سرنوشت محتوم تاریخ جدید ما تبدیل ساخت.
📌سکولاریسم دین ستیز در تاریخ معاصر ایران، در نهایت به طرد کلی و رادیکال خود سکولاریسم، منجر شد و در ج.ا اسلامی غربستیزی به فضیلت بیچون و چرا تبدیل گشت. امروزه در جمهوری اسلامی غربستیزی و شرقگرایی، به گفتمان اثرگذاری تبدیل شدهاست. به رسمیت شناختن این تقابل و غیریتسازی شدید با غرب، امکان تحول تدریجی، تکاملی و خود افزاینده را به حداقل رسانده و بر تخاصمهای درونی و بیرونی افزوده است.
📌ج.ا اگر بخواهد به نظامی بالنده، پایا و پویا تبدیل شود، هم به لحاظ نظری و هم از جهت اخلاقی، باید از دوگانه کاهنده غربگرایی و غربستیزی عبور کند و به موقعیتی جدید و متفاوت پا گذارد. تصلب بر غربستیزی خطر برگشت سکولاریسمِ دینستیز و افتادن در دور باطل آن را گوشزد میکند.
📌 تجربههای تلخ تقابلگرایی افراطی و غیریتسازی شدید در تاریخ معاصر این مرز و بوم، به ایران و ایرانی باید بیاموزد که برای همیشه از این ایدئولوژیهای کاذب و ویرانگر فرارکند و در عوض، مناسب ظرفیتهای تاریخی، دینی و اجتماعی موجود به شکل معقول به اصلاحات همه جانبه سیاسی در داخل و خارج رو آورد و نه تنها خود را از خطرات محتمل قریب الوقوع رهاسازد که ماندگاری و بالندگی دائمی خود را نیز تضمین نماید.
۲۲ اردیبهشت۱۴۰۰
🔹منبع:
@Mahmood_shafiee
http://t.me/tamadone_novine_islami
✍ حجتالاسلام دکتر محمود شفیعی
#یادداشت_منتخب
#غربگرایی_یا_غربستیزی
❇️ دیالکتیک، به مثابه شیوهای خاص از اندیشیدن و دوگانه استشراق {شرق را با بینش و منفعت غربی دیدن=غربگرایی} و استغراب {غرب را با پیش فرضها و تعصبات شرقی دیدن=غرب ستیزی}، به مثابه دو گرایش متضاد روانشناختی فردی و اجتماعی، همه چیز را به سیاه و سفید تبدیل میکنند و بین افراد، گروهها، عقاید و جوامع تقابلهای شدید به وجود میآورند. غیریتسازیهای شدید یکی از ریشههای خشونتهای بیمهار عصر جدید بوده است.
📌 "استشراق" در قرون اخیر مفهوم کاذب "غرب محوری" را خلق کرد و در پی آن "غرب گرایی" ایدئولوژیک پدید آمد و از درون اینها، در واکنش جبرانی و دفاعی به غرب گرایی، "غرب ستیزی" متولد شد. اندیشمندانی چون مونتسکیو در تاریخ جدید اروپا در فرایند پاگذاری به تجدد، با تکیه بر اندیشه استشراقی غربمحور، هر ایده یا پدیده منفی را به شرق نسبت دادند و مرزگذاری کاذبی بین غرب و شرق به وجود آوردند.
📌 اندیشه ماتریالیسم دیالکتیکی مارکس به گونه دیگری اندیشه استشراق را بسط داد و در واقع پایهای تئوریک برای گرایشی بیمایه و پایه، دست و پا کرد و در عمل به تکمیل آن پرداخت. بر پایه دیالکتیک، سرتاسر تاریخ و جامعه را تضادها پوشانده و اندیشه درست اندیشهای است که بتواند تضادها را کشف کند و به تقابل ها دامن بزند.
📌چپهای پیدا شده در تاریخ معاصر ایران، هم در وارد کردن ماتریالیسم دیالکتیک به فضای فکری ایران معاصر و هم در ساختن استغراب؛ در معنای سیاه مطلق نشان دادن تاریخ و جامعه اروپا و ایجاد تقابل مطلق با غرب از منظر شرق، سنگ تمام گذاشتند و غربستیزی را به مثابه فضیلتی مطلق بر تاریخ و جامعه جدید ایران تحمیل کردند و امکان مواجهه انتقادی با تجدد را به حداقل رساندند.
📌تاریخ جدید ایران به نحوی در سیطره و نفوذ دو گانه «استشراق غرب محور» و «استغراب شرق محور» گرفتار شد. استشراق، غربگرایی متعصبانه و ایدئولوژیک و استغراب غرب ستیزی متعصبانه و ایدئولوژیک را به سرنوشت محتوم تاریخ جدید ما تبدیل ساخت.
📌سکولاریسم دین ستیز در تاریخ معاصر ایران، در نهایت به طرد کلی و رادیکال خود سکولاریسم، منجر شد و در ج.ا اسلامی غربستیزی به فضیلت بیچون و چرا تبدیل گشت. امروزه در جمهوری اسلامی غربستیزی و شرقگرایی، به گفتمان اثرگذاری تبدیل شدهاست. به رسمیت شناختن این تقابل و غیریتسازی شدید با غرب، امکان تحول تدریجی، تکاملی و خود افزاینده را به حداقل رسانده و بر تخاصمهای درونی و بیرونی افزوده است.
📌ج.ا اگر بخواهد به نظامی بالنده، پایا و پویا تبدیل شود، هم به لحاظ نظری و هم از جهت اخلاقی، باید از دوگانه کاهنده غربگرایی و غربستیزی عبور کند و به موقعیتی جدید و متفاوت پا گذارد. تصلب بر غربستیزی خطر برگشت سکولاریسمِ دینستیز و افتادن در دور باطل آن را گوشزد میکند.
📌 تجربههای تلخ تقابلگرایی افراطی و غیریتسازی شدید در تاریخ معاصر این مرز و بوم، به ایران و ایرانی باید بیاموزد که برای همیشه از این ایدئولوژیهای کاذب و ویرانگر فرارکند و در عوض، مناسب ظرفیتهای تاریخی، دینی و اجتماعی موجود به شکل معقول به اصلاحات همه جانبه سیاسی در داخل و خارج رو آورد و نه تنها خود را از خطرات محتمل قریب الوقوع رهاسازد که ماندگاری و بالندگی دائمی خود را نیز تضمین نماید.
۲۲ اردیبهشت۱۴۰۰
🔹منبع:
@Mahmood_shafiee
http://t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢ماهیت واحد قتل و روایت قتل
✍احمد ابوالفتحی
#یادداشت_منتخب
#یادداشت_اجتماعی
#روایت_قتل_خانوادگی
📌پییر ریوییر جوانی روستایی است که مادر و خواهر و برادرش را کشته. ۱۸۵ سال پیش. در یکی از روستاهای فرانسه.
🔸۱۸۵ سال پیش نظام قضایی فرانسه در فرایندِ بررسیِ این جنایتِ محرز که قاتل با جزئیاتِ کامل و بسیار خونسردانه روندِ شکلگیری و انجامش را مکتوب کرده، سه گروه پزشکی را به کمک فراخواند.
🔸اولین پزشک معتقد بود کمترین نشانهی بیماریِ روانی در پییر مشاهده نمیشود. سپس پزشکی دیگر رای به دیوانگی و عدم مسئولیتِ پییر در برابرِ قتلها داد اما در دادگاه اولیه پییر محکوم به مرگ شد.
🔸مدتی بعد رای پییر در فرجامخواهی شکسته شد. بر پایهی ابرازنظر گروهی از پزشکان پاریسی که معتقدند پییر از چهارسالگی دچار "ضعف قوای دماغی" بوده و جنایتهای او در اثر فشار هذیان و ماخولیا رخ داده. نتیجهی این ابرازنظر یک درجه تخفیف در پروندهی پییر است. او پنج سال بعد از ارتکابِ جنایت در زندان خودکشی میکند.
🔸این میزان از اطلاعات دقیق دربارهی قتلی مربوط به ۱۸۵ سال پیش را ما مدیونِ دقتِ قضایی در فرانسهی آن زمان و همچنین اهمیتی که پزشکان برای پیوند علم و اجتماع قائل بودند هستیم.
🔸پروندهی پییر در سالنامهی بهداشت فرانسه منتشر شده بوده و صد و اندی سال بعد میشل فوکو اندیشهورزی که خود را در چهارچوبِ افکارِ اندیشهورزانِ پیش از خود محصور نکرده بوده و سراغ اسناد دستِ اول میرفت، هنگامی که تاریخِ ورود روانپزشکی در دادرسی را واکاوی میکرد آن را کشف کرد.
🔸فوکو و همکارانش در کتاب بررسی یک پروندهی قتل بعد از نقل دقیق تمام مستندات مربوط به پرونده پنج تحلیل درخشان هم بر آن نوشتهاند. از جمله فوکو در تحلیل خود که "قتلهایی که روایت میشود" نام گرفته بر متن پرجزئیاتِ پییر دربارهی علل جنایتش متمرکز شده است. فوکو میگوید: "قتل و روایتِ قتل ماهیتی واحد دارند... پییر ریوییر با یک حرکت دو فعل انجام داد؛ کشتن و نوشتن."
🔸امروز همزمان درگیر ماجراهای قتل بابک خرمدین و کتاب فوکو بودم. دقت حیرتانگیز سیستم قضایی و نظام روانپزشکیِ فرانسهی دو قرن پیش را با وضعِ اطلاعرسانی قضایی و ابراز رای روانپزشکان در این پرونده مقایسه میکردم و جملهی فوکو دربارهی ماهیت واحد قتل و روایت قتل با دیدن خونسردی والدین بابک برایم عینیت یافته بود. پییر هم در روایتش آنگونه خونسردیای داشته است.
🔸بهگمانم این روزها فرصت مناسبی برای بازخوانی کتاب فوکوست. بهویژه پنج تحلیل پایانی کتاب.
#معرفی_کتاب
#میشل_فوکو
#بابک_خرمدین
@pol_ha
@tamadone_novine_islami
--------------------------------------------
https://b2n.ir/x31791
✍احمد ابوالفتحی
#یادداشت_منتخب
#یادداشت_اجتماعی
#روایت_قتل_خانوادگی
📌پییر ریوییر جوانی روستایی است که مادر و خواهر و برادرش را کشته. ۱۸۵ سال پیش. در یکی از روستاهای فرانسه.
🔸۱۸۵ سال پیش نظام قضایی فرانسه در فرایندِ بررسیِ این جنایتِ محرز که قاتل با جزئیاتِ کامل و بسیار خونسردانه روندِ شکلگیری و انجامش را مکتوب کرده، سه گروه پزشکی را به کمک فراخواند.
🔸اولین پزشک معتقد بود کمترین نشانهی بیماریِ روانی در پییر مشاهده نمیشود. سپس پزشکی دیگر رای به دیوانگی و عدم مسئولیتِ پییر در برابرِ قتلها داد اما در دادگاه اولیه پییر محکوم به مرگ شد.
🔸مدتی بعد رای پییر در فرجامخواهی شکسته شد. بر پایهی ابرازنظر گروهی از پزشکان پاریسی که معتقدند پییر از چهارسالگی دچار "ضعف قوای دماغی" بوده و جنایتهای او در اثر فشار هذیان و ماخولیا رخ داده. نتیجهی این ابرازنظر یک درجه تخفیف در پروندهی پییر است. او پنج سال بعد از ارتکابِ جنایت در زندان خودکشی میکند.
🔸این میزان از اطلاعات دقیق دربارهی قتلی مربوط به ۱۸۵ سال پیش را ما مدیونِ دقتِ قضایی در فرانسهی آن زمان و همچنین اهمیتی که پزشکان برای پیوند علم و اجتماع قائل بودند هستیم.
🔸پروندهی پییر در سالنامهی بهداشت فرانسه منتشر شده بوده و صد و اندی سال بعد میشل فوکو اندیشهورزی که خود را در چهارچوبِ افکارِ اندیشهورزانِ پیش از خود محصور نکرده بوده و سراغ اسناد دستِ اول میرفت، هنگامی که تاریخِ ورود روانپزشکی در دادرسی را واکاوی میکرد آن را کشف کرد.
🔸فوکو و همکارانش در کتاب بررسی یک پروندهی قتل بعد از نقل دقیق تمام مستندات مربوط به پرونده پنج تحلیل درخشان هم بر آن نوشتهاند. از جمله فوکو در تحلیل خود که "قتلهایی که روایت میشود" نام گرفته بر متن پرجزئیاتِ پییر دربارهی علل جنایتش متمرکز شده است. فوکو میگوید: "قتل و روایتِ قتل ماهیتی واحد دارند... پییر ریوییر با یک حرکت دو فعل انجام داد؛ کشتن و نوشتن."
🔸امروز همزمان درگیر ماجراهای قتل بابک خرمدین و کتاب فوکو بودم. دقت حیرتانگیز سیستم قضایی و نظام روانپزشکیِ فرانسهی دو قرن پیش را با وضعِ اطلاعرسانی قضایی و ابراز رای روانپزشکان در این پرونده مقایسه میکردم و جملهی فوکو دربارهی ماهیت واحد قتل و روایت قتل با دیدن خونسردی والدین بابک برایم عینیت یافته بود. پییر هم در روایتش آنگونه خونسردیای داشته است.
🔸بهگمانم این روزها فرصت مناسبی برای بازخوانی کتاب فوکوست. بهویژه پنج تحلیل پایانی کتاب.
#معرفی_کتاب
#میشل_فوکو
#بابک_خرمدین
@pol_ha
@tamadone_novine_islami
--------------------------------------------
https://b2n.ir/x31791
Instagram
💢بازنده این رقابت کیست؟
در حاشیه تصمیم شگفت شورای نگهبان
✍️سیدحسین شهرستانی
#یادداشت_منتخب
#یادداشت_سیاسی
#انتخابات_۱۴۰۰
📌 #توضیح: بازنشر مطالب، لزوماً به منزلۀ تایید آن از سوی این کانال نیست.
🔸مهمترین اثر این تصمیم تخریب شخصیت آیتالله رئیسی است. کسی که در سالهای اخیر اعتماد و اقبال عمومی بسیاری جلب کرده و به چهرهای مردمی تبدیل شده بود، یکشبه به قدرت پسپردهای بدل میشود که همه رقبا را در سازوکاری غیردموکراتیک از میدان به در کرده است.
بعلاوه هزینه جناح سیاسی حاکم بر دولت و مسئولیت سنگین او در قبال «وضع موجود» یکباره از شانهی او برداشته شده و بر شانۀ جریان انقلاب و آقای رئیسی نهاده میشود. چه هدیهای بهتر از این میتوان تقدیم دولت روحانی و دنبالههای سیاسی آن کرد؟
🔸تصویری که از قدرت و نفوذ خاندان لاریجانی در طی سالیان تثبیت شده بود، یکباره محو میگردد و این برادران سیاستمدار و متنفذ، یکباره در موضع مظلومیت و در طرف مردم دربرابر یک سیستم سرکوبگر قرار میگیرند. جز بدین شیوه، نمیشد خاندان لاریجانی را تطهیر و سفید کرد.
🔸نظام در طی سالیان به الگویی برای نمایندگی طیفهای اجتماعی گوناگون رسیده بود. اینکه چهرههای خودی و در چارچوب، نمایندگی نیروهای واگرای سیاسی را برعهده بگیرند، دستآورد بزرگ سه دهه رقابت سیاسی در ایران بود. این دستآورد این بار به اوج خود رسید: علی لاریجانی نمایندۀ جریان غربگرا و اصلاحات در ایران شده بود. این یعنی کنترل و مهار هوشمند این جریان. در این شرایط حذف او و گزینههای دیگر چه معنایی دارد جز القاء حس حذفشدگی به بدنۀ مهمی از مردم و نخبگان و نیروهای اجتماعی و سیاسی. این را بگذاریم کنار حذف ظاهرا ناچار و البته ناگوار احمدینژاد. نتیجه این کنش، تنها ریزش رای هواداران این چهرهها یا جریانات نیست، بلکه اولا تودۀ مردم که در روزهای آخر و در جریان مناظرات به گزینۀ نهایی خود میرسند را از دست میدهید و ثانیا حتی بخشی از بدنهی مردمی که بالقوه حامی رئیسی است نیز دلسرد و بدگمان خواهد شد.
🔸این تصمیم قطعاً بیش از همه به سود علی لاریجانی، حسن روحانی، اسحاق جهانگیری و در طرف دیگر محمود احمدینژاد و به ضرر کلیت نظام، شخص ابراهیم رئیسی و منهدمکنندۀ اعتبار باقیماندۀ شورای نگهبان است. آنقدر این معادله عجیب [است] که انسان گمان میکند پوستخربزهای است از طرف جناح لاریجانی-روحانی، زیر پای نظام: طبق تمام نظرسنجیها، علی لاریجانی کمترین شانس را برای پیروزی در برابر رئیسی واجد بود. جهانگیری که هیچ!
🔸به نظر شما کدام گزینه برای او و جریان حاکم بر دولت بهتر مینماید؛ شکست از مردم در صحنۀ رقابت یا حذفشدن از صحنۀ رقابت توسط شورای نگهبان؟! در واقع در گزینۀ اخیر دوستان نه تنها هزینۀ شکست را متحمل نمیشوند، بلکه هم خود را پاکسازی کرده و مظلوم مینمایانند و هم پیروزی رقیب را از پیش، به یک شکست سیاسی تبدیل کرده و چهرۀ او را پیشاپیش تخریب نمودهاند.
🔸در طرح سیاسی جمهوری اسلامی، این تنها ارادۀ مردمی است که در نهایت میتواند و باید عهدهدار حمل بار انقلاب باشد. در بینش امام، هیچ مصلحتی نمیتواند با این اصل اساسی برابری کند. اینکه حفظ مصالح نظام ایجاب میکند که ارادۀ مردم ولو موقتاً به عقب رانده شود، تناقضگویی محض است چون مصلحتی بالاتر از حضور میدانی مردم و احساس این حضور از جانب ایشان وجود ندارد. ممکن است برخی هزینۀ این جهتگیری را درنیابند چراکه در کوتاهمدت مخالفت علنی اقشار گوناگون را کنترلپذیر بشمارند و پیش خود بگویند که نهایتاً چهار نفر اعتراض میکنند و جمعشان میکنیم. اما این به معنی رفع مشکل نیست. فاجعه تنها این نیست که مردمی به خیابان بریزند و شعار مخالف سردهند، فاجعه اتفاقاً آنجاست که مردم در خانه بمانند و صلاح مملکت خویش به خسروان واگذار کنند. این وضعیت - که البته برای برخی طراحان و صحنهگردانان، وضعیتی ایدهآل است - اساساً چیزی جز پایان کار انقلاب نیست.
🔸اکنون شخص آیت الله رئیسی باید از حیثیت لکهدار شده خود دفاع کند. ایشان میتواند با نقشآفرینی فعال و هوشمند صحنۀ بازی را دوباره برپا کرده و بازیگری خوشنام و ستودنی از طرف همۀ طرفهای میدان باشد. او باید نظام را مجاب کند که رقابتِ از رمق افتاده را دوباره احیاء نماید و باید اعلام کند که دوام حضورش در انتخابات مشروط است به واقعیتر شدن کارزار رقابت سیاسی. در غیر این صورت نتیجۀ انتخابات هرچه باشد، بازندۀ بزرگ بازی #ابراهیم_رئیسی است.
🔹نقل از صفحۀ اینستاگرامِ سیدحسین شهرستانی:
https://www.instagram.com/p/CPSXfwZhGNg/?utm_medium=copy_link
——————————————————
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
در حاشیه تصمیم شگفت شورای نگهبان
✍️سیدحسین شهرستانی
#یادداشت_منتخب
#یادداشت_سیاسی
#انتخابات_۱۴۰۰
📌 #توضیح: بازنشر مطالب، لزوماً به منزلۀ تایید آن از سوی این کانال نیست.
🔸مهمترین اثر این تصمیم تخریب شخصیت آیتالله رئیسی است. کسی که در سالهای اخیر اعتماد و اقبال عمومی بسیاری جلب کرده و به چهرهای مردمی تبدیل شده بود، یکشبه به قدرت پسپردهای بدل میشود که همه رقبا را در سازوکاری غیردموکراتیک از میدان به در کرده است.
بعلاوه هزینه جناح سیاسی حاکم بر دولت و مسئولیت سنگین او در قبال «وضع موجود» یکباره از شانهی او برداشته شده و بر شانۀ جریان انقلاب و آقای رئیسی نهاده میشود. چه هدیهای بهتر از این میتوان تقدیم دولت روحانی و دنبالههای سیاسی آن کرد؟
🔸تصویری که از قدرت و نفوذ خاندان لاریجانی در طی سالیان تثبیت شده بود، یکباره محو میگردد و این برادران سیاستمدار و متنفذ، یکباره در موضع مظلومیت و در طرف مردم دربرابر یک سیستم سرکوبگر قرار میگیرند. جز بدین شیوه، نمیشد خاندان لاریجانی را تطهیر و سفید کرد.
🔸نظام در طی سالیان به الگویی برای نمایندگی طیفهای اجتماعی گوناگون رسیده بود. اینکه چهرههای خودی و در چارچوب، نمایندگی نیروهای واگرای سیاسی را برعهده بگیرند، دستآورد بزرگ سه دهه رقابت سیاسی در ایران بود. این دستآورد این بار به اوج خود رسید: علی لاریجانی نمایندۀ جریان غربگرا و اصلاحات در ایران شده بود. این یعنی کنترل و مهار هوشمند این جریان. در این شرایط حذف او و گزینههای دیگر چه معنایی دارد جز القاء حس حذفشدگی به بدنۀ مهمی از مردم و نخبگان و نیروهای اجتماعی و سیاسی. این را بگذاریم کنار حذف ظاهرا ناچار و البته ناگوار احمدینژاد. نتیجه این کنش، تنها ریزش رای هواداران این چهرهها یا جریانات نیست، بلکه اولا تودۀ مردم که در روزهای آخر و در جریان مناظرات به گزینۀ نهایی خود میرسند را از دست میدهید و ثانیا حتی بخشی از بدنهی مردمی که بالقوه حامی رئیسی است نیز دلسرد و بدگمان خواهد شد.
🔸این تصمیم قطعاً بیش از همه به سود علی لاریجانی، حسن روحانی، اسحاق جهانگیری و در طرف دیگر محمود احمدینژاد و به ضرر کلیت نظام، شخص ابراهیم رئیسی و منهدمکنندۀ اعتبار باقیماندۀ شورای نگهبان است. آنقدر این معادله عجیب [است] که انسان گمان میکند پوستخربزهای است از طرف جناح لاریجانی-روحانی، زیر پای نظام: طبق تمام نظرسنجیها، علی لاریجانی کمترین شانس را برای پیروزی در برابر رئیسی واجد بود. جهانگیری که هیچ!
🔸به نظر شما کدام گزینه برای او و جریان حاکم بر دولت بهتر مینماید؛ شکست از مردم در صحنۀ رقابت یا حذفشدن از صحنۀ رقابت توسط شورای نگهبان؟! در واقع در گزینۀ اخیر دوستان نه تنها هزینۀ شکست را متحمل نمیشوند، بلکه هم خود را پاکسازی کرده و مظلوم مینمایانند و هم پیروزی رقیب را از پیش، به یک شکست سیاسی تبدیل کرده و چهرۀ او را پیشاپیش تخریب نمودهاند.
🔸در طرح سیاسی جمهوری اسلامی، این تنها ارادۀ مردمی است که در نهایت میتواند و باید عهدهدار حمل بار انقلاب باشد. در بینش امام، هیچ مصلحتی نمیتواند با این اصل اساسی برابری کند. اینکه حفظ مصالح نظام ایجاب میکند که ارادۀ مردم ولو موقتاً به عقب رانده شود، تناقضگویی محض است چون مصلحتی بالاتر از حضور میدانی مردم و احساس این حضور از جانب ایشان وجود ندارد. ممکن است برخی هزینۀ این جهتگیری را درنیابند چراکه در کوتاهمدت مخالفت علنی اقشار گوناگون را کنترلپذیر بشمارند و پیش خود بگویند که نهایتاً چهار نفر اعتراض میکنند و جمعشان میکنیم. اما این به معنی رفع مشکل نیست. فاجعه تنها این نیست که مردمی به خیابان بریزند و شعار مخالف سردهند، فاجعه اتفاقاً آنجاست که مردم در خانه بمانند و صلاح مملکت خویش به خسروان واگذار کنند. این وضعیت - که البته برای برخی طراحان و صحنهگردانان، وضعیتی ایدهآل است - اساساً چیزی جز پایان کار انقلاب نیست.
🔸اکنون شخص آیت الله رئیسی باید از حیثیت لکهدار شده خود دفاع کند. ایشان میتواند با نقشآفرینی فعال و هوشمند صحنۀ بازی را دوباره برپا کرده و بازیگری خوشنام و ستودنی از طرف همۀ طرفهای میدان باشد. او باید نظام را مجاب کند که رقابتِ از رمق افتاده را دوباره احیاء نماید و باید اعلام کند که دوام حضورش در انتخابات مشروط است به واقعیتر شدن کارزار رقابت سیاسی. در غیر این صورت نتیجۀ انتخابات هرچه باشد، بازندۀ بزرگ بازی #ابراهیم_رئیسی است.
🔹نقل از صفحۀ اینستاگرامِ سیدحسین شهرستانی:
https://www.instagram.com/p/CPSXfwZhGNg/?utm_medium=copy_link
——————————————————
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
🔴️ مشارکت عاقلانه و گذار از دوقطبیهای استادیومی
#یادداشت_منتخب
🔸پس از دو روز بحث و گفتگو درباره مساله مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری و نگرانیهایی که در این باره شکل گرفته بود، سخنان روز پنجشنبه رهبر معظم انقلاب مسیر جدید و روشنی در این مساله گشود.
🔸تاکید مهم رهبر انقلاب بر اینکه حضور نام و اسامی افراد خاص صرفا مساله گروههای سیاسی است و مساله اصلی مردم نیست، تکلیف بخشی از انتقادات این روزها را مشخص کرد.
🔸برآوردهای میدانی نیز نظر ایشان درباره فرعی بودن حضور افراد خاص در صحنه انتخابات را تایید میکند و مردم بیش از آن که به دنبال چهرههای معروف و مشهور باشند، طالب مدیری هستند که بتواند گره از مشکلات کشور بگشاید؛ چنان که نظرسنجی یک مرکز معتبر نشان میدهد غیبت برخی چهرهها تنها برای ۸٪ مردم مهم بوده و همین درصد کم نیز الزاما با صندوق قهر نخواهند کرد.
🔸رهبر انقلاب همچنین با تاکید بر اصلی بودن مساله معیشت و اقتصاد، توجه به طبقات ضعیف، اشتغال، واردات و تعطیلی تولید، از نامزدها خواستند که راهحلهای خود برای این دردهای جامعه را ارئه دهند و از تخریب یکدیگر بپرهیزند.
🔸بیانات رهبر انقلاب درباره اهمیت مسائل اصلی در صحنه انتخابات نشان داد که تاکید ایشان بر افزایش مشارکت، نه از مسیر دوقطبیسازیهای استادیومی، که از مسیر برجستهسازی برنامهها و راهکارهای نامزدها درباره مسائل اصلی میگذرد.
🔸بنابراین میتوان گفت که مسیر مدنظر ایشان برای افزایش مشارکت، مسیری است که همراه بالندگی عقلانیت و رشد تحلیل سیاسی و اجتماعی مردم باشد و هرگونه تاکید بر افزایش مشارکت مردم از طریق دوقطبیهای هیجانی رهزن این مسیر است.
🔹نقل از کانال بیداری ملت
@bidariymelat
-------------------------------------
https://t.me/tamadone_novine_islami
#یادداشت_منتخب
🔸پس از دو روز بحث و گفتگو درباره مساله مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری و نگرانیهایی که در این باره شکل گرفته بود، سخنان روز پنجشنبه رهبر معظم انقلاب مسیر جدید و روشنی در این مساله گشود.
🔸تاکید مهم رهبر انقلاب بر اینکه حضور نام و اسامی افراد خاص صرفا مساله گروههای سیاسی است و مساله اصلی مردم نیست، تکلیف بخشی از انتقادات این روزها را مشخص کرد.
🔸برآوردهای میدانی نیز نظر ایشان درباره فرعی بودن حضور افراد خاص در صحنه انتخابات را تایید میکند و مردم بیش از آن که به دنبال چهرههای معروف و مشهور باشند، طالب مدیری هستند که بتواند گره از مشکلات کشور بگشاید؛ چنان که نظرسنجی یک مرکز معتبر نشان میدهد غیبت برخی چهرهها تنها برای ۸٪ مردم مهم بوده و همین درصد کم نیز الزاما با صندوق قهر نخواهند کرد.
🔸رهبر انقلاب همچنین با تاکید بر اصلی بودن مساله معیشت و اقتصاد، توجه به طبقات ضعیف، اشتغال، واردات و تعطیلی تولید، از نامزدها خواستند که راهحلهای خود برای این دردهای جامعه را ارئه دهند و از تخریب یکدیگر بپرهیزند.
🔸بیانات رهبر انقلاب درباره اهمیت مسائل اصلی در صحنه انتخابات نشان داد که تاکید ایشان بر افزایش مشارکت، نه از مسیر دوقطبیسازیهای استادیومی، که از مسیر برجستهسازی برنامهها و راهکارهای نامزدها درباره مسائل اصلی میگذرد.
🔸بنابراین میتوان گفت که مسیر مدنظر ایشان برای افزایش مشارکت، مسیری است که همراه بالندگی عقلانیت و رشد تحلیل سیاسی و اجتماعی مردم باشد و هرگونه تاکید بر افزایش مشارکت مردم از طریق دوقطبیهای هیجانی رهزن این مسیر است.
🔹نقل از کانال بیداری ملت
@bidariymelat
-------------------------------------
https://t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️ نقدی به نگرانیها، برای جمهوریت نظام
✍ محمدمهدی تهرانی
#یادداشت_منتخب
🔸مشارکت و حضور نمایندگان تمامی جریانات در عرصه انتخابات، لبّ دغدغهای بود که بیانیهها و نامهنگاریها برای تجدیدنظر در رأی شورای نگهبان را موجب شد. در این میان ارجاعی قابل توجه به نامه رهبر انقلاب خطاب به شورای نگهبان در سال ۸۴ نیز وجود داشت و چنین مینمود که دغدغهها بیراه نیست.
🔸با این همه اما یک نقد را باید پذیرفت، و آن اینکه دغدغهمندان [فقط] یک سوی واقعه را لحاظ کرده بودند و به نظر میرسد به آسیبهایی که ورودهای مکرر رهبری در این عرصه میتواند داشته باشد توجه نداشتند. چنانچه همان ورود رهبری در سال ۸۴ مدام ذهنیتها را بعد از هر ردصلاحیتی متوجه ایشان میکرد. ورود مجدد ایشان عملا حکم حکومتی در این عرصه را از استثناء به قاعده تبدیل مینمود که این طبعاً به منزله سست شدن جایگاهی بود که بناست در این خصوص کار کارشناسی را به عهده گیرد.
🔸از سوی دیگر برخلاف ۸۴ دعوا بر سر یک نفر و دو نفر نبود. وقتی تعداد بالایی ثبت نام کردهاند و رد شدهاند، کدامین را باید با حکم حکومتی تأیید کرد؟ همه را؟ اگر برخی را، چرا دیگران نه؟
🔸این جمله عباس عبدی مهم بود: «هرگونه تغییر در تایید صلاحیتها به این معنی است که یا رفتار شورای نگهبان قانونی نبوده، یا قانونی بوده ولی با قانون نمیتوان کشور را اداره کرد.»
✅باید بپذیریم تصمیم در این میانه دشوار بود.
🔻اما چه باید کرد؟
🔸فارغ از این انتخابات، اگر دغدغهمندانی که نامه و بیانیه نوشتند، این سطح از ضوابط تنگ را برای تأیید صلاحیتها به صلاح کشور نمیدانند، قاعدتا باید با نگاهی کارشناسانه در خصوص آن قوانین و معیارها چون و چرا کنند و درصدد اصلاح آنها برآیند تا نیازی به دور زدن قانون نباشد.
🔸در واقع میتوان پرسید با توجه به اهمیت رقابتی بودن انتخابات، چه سطح از سختگیری در تأیید صلاحیتها لازم است؟ آیا واقعا مثلا لنکرانی و لاریجانی و... صلاحیت ورود در این عرصه را نداشتند؟ آیا نگرانیهایی که آن ضابطه گذاریها را موجب شد، این قدر جدی است که این محدودیتها وجود داشته باشد یا خیر؟ اینها سوالات است که نگاهی مداقانه و کارشناسانه میطلبد.
🔸دست آخر آنکه دغدغه همه آنان که این روزها دغدغهمندانه سخن راندند را باید ارج نهاد و اهتمام آنان به آزاداندیشی و جمهوریت نظام را علیرغم تمامی تبلیغات جریان رقیب به تقدیر نشست.
🔸اکنون اما زمان، زمان انتخابات است و این بر عهده همه ماست که به فردا بیاندیشیم و در رقم زدن انتخاباتی پرشور نقش آفرین باشیم. امری که کاندیداهای انقلابیِ بازمانده نیز حتما میتوانند بدان یاری رسانند.
🔹نقل از کانال محمدمهدی تهرانی
@mahdytehrani
------------------------------------
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍ محمدمهدی تهرانی
#یادداشت_منتخب
🔸مشارکت و حضور نمایندگان تمامی جریانات در عرصه انتخابات، لبّ دغدغهای بود که بیانیهها و نامهنگاریها برای تجدیدنظر در رأی شورای نگهبان را موجب شد. در این میان ارجاعی قابل توجه به نامه رهبر انقلاب خطاب به شورای نگهبان در سال ۸۴ نیز وجود داشت و چنین مینمود که دغدغهها بیراه نیست.
🔸با این همه اما یک نقد را باید پذیرفت، و آن اینکه دغدغهمندان [فقط] یک سوی واقعه را لحاظ کرده بودند و به نظر میرسد به آسیبهایی که ورودهای مکرر رهبری در این عرصه میتواند داشته باشد توجه نداشتند. چنانچه همان ورود رهبری در سال ۸۴ مدام ذهنیتها را بعد از هر ردصلاحیتی متوجه ایشان میکرد. ورود مجدد ایشان عملا حکم حکومتی در این عرصه را از استثناء به قاعده تبدیل مینمود که این طبعاً به منزله سست شدن جایگاهی بود که بناست در این خصوص کار کارشناسی را به عهده گیرد.
🔸از سوی دیگر برخلاف ۸۴ دعوا بر سر یک نفر و دو نفر نبود. وقتی تعداد بالایی ثبت نام کردهاند و رد شدهاند، کدامین را باید با حکم حکومتی تأیید کرد؟ همه را؟ اگر برخی را، چرا دیگران نه؟
🔸این جمله عباس عبدی مهم بود: «هرگونه تغییر در تایید صلاحیتها به این معنی است که یا رفتار شورای نگهبان قانونی نبوده، یا قانونی بوده ولی با قانون نمیتوان کشور را اداره کرد.»
✅باید بپذیریم تصمیم در این میانه دشوار بود.
🔻اما چه باید کرد؟
🔸فارغ از این انتخابات، اگر دغدغهمندانی که نامه و بیانیه نوشتند، این سطح از ضوابط تنگ را برای تأیید صلاحیتها به صلاح کشور نمیدانند، قاعدتا باید با نگاهی کارشناسانه در خصوص آن قوانین و معیارها چون و چرا کنند و درصدد اصلاح آنها برآیند تا نیازی به دور زدن قانون نباشد.
🔸در واقع میتوان پرسید با توجه به اهمیت رقابتی بودن انتخابات، چه سطح از سختگیری در تأیید صلاحیتها لازم است؟ آیا واقعا مثلا لنکرانی و لاریجانی و... صلاحیت ورود در این عرصه را نداشتند؟ آیا نگرانیهایی که آن ضابطه گذاریها را موجب شد، این قدر جدی است که این محدودیتها وجود داشته باشد یا خیر؟ اینها سوالات است که نگاهی مداقانه و کارشناسانه میطلبد.
🔸دست آخر آنکه دغدغه همه آنان که این روزها دغدغهمندانه سخن راندند را باید ارج نهاد و اهتمام آنان به آزاداندیشی و جمهوریت نظام را علیرغم تمامی تبلیغات جریان رقیب به تقدیر نشست.
🔸اکنون اما زمان، زمان انتخابات است و این بر عهده همه ماست که به فردا بیاندیشیم و در رقم زدن انتخاباتی پرشور نقش آفرین باشیم. امری که کاندیداهای انقلابیِ بازمانده نیز حتما میتوانند بدان یاری رسانند.
🔹نقل از کانال محمدمهدی تهرانی
@mahdytehrani
------------------------------------
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️ تحلیل سیاسی انتخابات سوریه و پیروزی بشار اسد
#انتخابات_سوریه
#یادداشت_منتخب
🔸انتخابات سوریه به پایان رسید و بار دیگر بشار اسد رئیس جمهور سوریه شد. این سوریه همان سوریهای است که تا چند سال قبل در آن نظام دیکتاتوری حزب بعث بر سر کار بود و از مشارکت و رأی مردم خبری نبود. مردم تا حدودی از این سیستم حاکمیت ناخرسند بوده و بدنبال تغییر آن بودند.
🔸حدود ده سال پیش که بشار اسد به ایران آمد رهبر انقلاب اسلامی نکاتی را در خصوص لزوم تغییرات در حاکمیت سوریه و مشارکت مردم در انتخاب دولت و مسئولین سوری گوشزد نمودند. خطر در کمین دولت بشار بود و مخالفان داخلی کار سازماندهی گروههای مخالف را آغاز کرده بودند. پس از بازگشت بشار از ایران در همان سال تغییرات قانون اساسی کلید خورد و بحث انتخابات مطرح شد؛ اما فرصت نشد که کار ادامه یابد و هستههای سازماندهی شده و مرتبط با غرب در سال ۲۰۱۱ اولین جرقههای جنگ داخلی را روشن کردند. ناآرامیها بشدت در حال گسترش بود. همزمان با این وضعیت تغییرات قانون اساسی تکمیل شد و در سال ۲۰۱۴ اولین انتخابات سوریه برگزار گردید. مشارکت عمومی بدلیل نارضایتی مردم از وضع موجود پایین بود و بشار اسد نگران از نتیجه انتخابات، اما رأی آورد و در قدرت باقی ماند. در همین حین داعش با پشتوانه آمریکا و عربستان و دولتهای غربی ظهور پیدا میکند و این غده سرطانی با سرعت بالایی به دمشق میرسد، آقای رئیس جمهور چمدانهای خود را بسته است و آماده... که ناگهان پیغامی از رهبر ایران دریافت میکند که در کشور خود بمان و مقاومت کن، یا پیروز میشوی و یا کشته، در هر دو صورت در تاریخ ملت سوریه قهرمان خواهیماند. بشار مردد بود، اما با سابقهای که از درایت رهبر ایران سراغ داشت، تصمیم بر ماندن و مقاومت میگیرد، او اکنون قهرمان ملت سوریه است، همان ملتی که روزی قصد کنار زدنش را داشتند، اکنون ملت سوریه در چند دوره انتخابات ریاست جمهوری با دست خودشان وی را به قدرت رساندهاند و با پیروزی او جشن میگیرند؛ و بشار این عزت را مرهون و مدیون هدایتهای پدر گونه رهبر حکیم ماست ، وگرنه تا کنون دیگر بشار اسدی در کار نبود؟!
🔸بنابراین مقاومت یک راز است که همیشه عزت و سربلندی را به همراه خود داشته است؛ همان رازی که در پیش بسیاری از مسئولین و کارگزاران نظام اسلامی ما حلقه مفقوده پیشرفت بوده و مغفول مانده است.
https://chat.whatsapp.com/D8tPc1F5i2a8iAPR5O4Ei6
#انتخابات_سوریه
#یادداشت_منتخب
🔸انتخابات سوریه به پایان رسید و بار دیگر بشار اسد رئیس جمهور سوریه شد. این سوریه همان سوریهای است که تا چند سال قبل در آن نظام دیکتاتوری حزب بعث بر سر کار بود و از مشارکت و رأی مردم خبری نبود. مردم تا حدودی از این سیستم حاکمیت ناخرسند بوده و بدنبال تغییر آن بودند.
🔸حدود ده سال پیش که بشار اسد به ایران آمد رهبر انقلاب اسلامی نکاتی را در خصوص لزوم تغییرات در حاکمیت سوریه و مشارکت مردم در انتخاب دولت و مسئولین سوری گوشزد نمودند. خطر در کمین دولت بشار بود و مخالفان داخلی کار سازماندهی گروههای مخالف را آغاز کرده بودند. پس از بازگشت بشار از ایران در همان سال تغییرات قانون اساسی کلید خورد و بحث انتخابات مطرح شد؛ اما فرصت نشد که کار ادامه یابد و هستههای سازماندهی شده و مرتبط با غرب در سال ۲۰۱۱ اولین جرقههای جنگ داخلی را روشن کردند. ناآرامیها بشدت در حال گسترش بود. همزمان با این وضعیت تغییرات قانون اساسی تکمیل شد و در سال ۲۰۱۴ اولین انتخابات سوریه برگزار گردید. مشارکت عمومی بدلیل نارضایتی مردم از وضع موجود پایین بود و بشار اسد نگران از نتیجه انتخابات، اما رأی آورد و در قدرت باقی ماند. در همین حین داعش با پشتوانه آمریکا و عربستان و دولتهای غربی ظهور پیدا میکند و این غده سرطانی با سرعت بالایی به دمشق میرسد، آقای رئیس جمهور چمدانهای خود را بسته است و آماده... که ناگهان پیغامی از رهبر ایران دریافت میکند که در کشور خود بمان و مقاومت کن، یا پیروز میشوی و یا کشته، در هر دو صورت در تاریخ ملت سوریه قهرمان خواهیماند. بشار مردد بود، اما با سابقهای که از درایت رهبر ایران سراغ داشت، تصمیم بر ماندن و مقاومت میگیرد، او اکنون قهرمان ملت سوریه است، همان ملتی که روزی قصد کنار زدنش را داشتند، اکنون ملت سوریه در چند دوره انتخابات ریاست جمهوری با دست خودشان وی را به قدرت رساندهاند و با پیروزی او جشن میگیرند؛ و بشار این عزت را مرهون و مدیون هدایتهای پدر گونه رهبر حکیم ماست ، وگرنه تا کنون دیگر بشار اسدی در کار نبود؟!
🔸بنابراین مقاومت یک راز است که همیشه عزت و سربلندی را به همراه خود داشته است؛ همان رازی که در پیش بسیاری از مسئولین و کارگزاران نظام اسلامی ما حلقه مفقوده پیشرفت بوده و مغفول مانده است.
https://chat.whatsapp.com/D8tPc1F5i2a8iAPR5O4Ei6
WhatsApp.com
WhatsApp Group Invite
💢آزمون سخت نیروهای مومن به انقلاب
✍عبدالله گنجی
#یادداشت_منتخب
🔸آزمون سخت نیروهای مومن به انقلاب اسلامی شروع شد. آزمونی که باید منجر به بازگشت اعتماد و ترمیم سرمایه اجتماعی نظام شود. خوشحالی ما امروز نیست، بلکه ۴ سال دیگر است. روزی که با عمل ما، مشارکت به بالای ۷۰ درصد برسد. نتیجه آزمون نیروهای انقلاب خرداد ۱۴۰۴ قابل قضاوت میشود. رفع یا بیاثر کردن تحریم اولویت نخست است.
🔸میزان رای دکتر #همتی نشان میدهد فراخوانهای اشخاص و احزاب اصلاحطلب آوردهای برای وی نداشته است. امید است اصلاحطلبان در آسیبشناسی، واقعگرا باشند. از آقای همتی نیز باید تشکر کرد که به سهم خویش برای مشارکت تلاش کرد. در عین حال متوجه شد کلیشههای گفتمانی اصلاحطلبی رایساز نیست.
t.me/Dr_A_Ganji
@tamadone_novine_islami
✍عبدالله گنجی
#یادداشت_منتخب
🔸آزمون سخت نیروهای مومن به انقلاب اسلامی شروع شد. آزمونی که باید منجر به بازگشت اعتماد و ترمیم سرمایه اجتماعی نظام شود. خوشحالی ما امروز نیست، بلکه ۴ سال دیگر است. روزی که با عمل ما، مشارکت به بالای ۷۰ درصد برسد. نتیجه آزمون نیروهای انقلاب خرداد ۱۴۰۴ قابل قضاوت میشود. رفع یا بیاثر کردن تحریم اولویت نخست است.
🔸میزان رای دکتر #همتی نشان میدهد فراخوانهای اشخاص و احزاب اصلاحطلب آوردهای برای وی نداشته است. امید است اصلاحطلبان در آسیبشناسی، واقعگرا باشند. از آقای همتی نیز باید تشکر کرد که به سهم خویش برای مشارکت تلاش کرد. در عین حال متوجه شد کلیشههای گفتمانی اصلاحطلبی رایساز نیست.
t.me/Dr_A_Ganji
@tamadone_novine_islami
Telegram
عبدالله گنجی | جهاد تبیین
در این کانال میتوانید مسایل #سیاسی - #تاریخی و نقد #سیاست_روز را دنبال کنید...
⭕️ اخلاق امام رضا (علیه السلام)
✍️ مصطفی دلشاد تهرانی
#یادداشت_منتخب
در منابع روایی از جمله کافی و عیون اخبارالرضا گزارشهایی درباره اخلاق امام رضا (ع) وجود دارد که بسیار آموزنده است.
از جمله گزارش شده که آن حضرت هرگز در سخنگفتن با کسی درشتی نمیکرد، هرگز سخن کسی را پیش از به پایانبردن قطع نمینمود، هرگز درخواست کسی را که قادر به انجامدادن آن بود، رد نمیکرد، هرگز پاهای خود را پیش همنشیناش دراز نمیکرد، هرگز درباره کسی زشت نمیگفت، چون سفرهٔ غذا پهن میشد، با همه خدمتگزاران خودش بر سر یک سفره مینشست.
روایت شده که شخصی به آن حضرت گفت به خدا سوگند در روی زمین از جهت نسب کسی از شما بالاتر و برتر نیست. امام (ع) گفت: #تقوا به آنها برتری داد و فرمانبرداری خدا آنها را به آن مقام و پایه رساند.
گزارش شده که شخص دیگری به آن حضرت گفت: به خدا سوگند شما بهترین مردمانید. امام (ع) گفت: ای فلان سوگند مخور. بهتر از من کسی است که برای خدا فرمانبردارتر و از نافرمانی خدا دورتر و پروادارتر باشد. به خدا سوگند این آیه نسخ نشده، سپس آیه ۱۳ سوره حجرات را تلاوت کرد که:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»
گزارش شده که یاسر خادم نقل کرده که روزی خدمتگزاران حضرت مشغول خوردن میوه بودند و برخی از آنها میوه را به تمامی نمیخوردند و آن را نیمهخورده دور میانداختند. حضرت به آنها فرمود: سبحان الله. اگر شما از آن بینیازید، هستند کسانی که به آن نیازمندند. میوهها را به آنها بخورانید.
توجه به همین ظرائف رفتاری و اخلاقی راهگشاست و نباید از کنار چنین ظرائف اخلاقی، به راحتی گذشت.
خداوند ما را از پیروان واقعی آن پیشوای اخلاق قرار دهد.
إن شاء الله
.
@bazargan1
t.me/tamadone_novine_islami
✍️ مصطفی دلشاد تهرانی
#یادداشت_منتخب
در منابع روایی از جمله کافی و عیون اخبارالرضا گزارشهایی درباره اخلاق امام رضا (ع) وجود دارد که بسیار آموزنده است.
از جمله گزارش شده که آن حضرت هرگز در سخنگفتن با کسی درشتی نمیکرد، هرگز سخن کسی را پیش از به پایانبردن قطع نمینمود، هرگز درخواست کسی را که قادر به انجامدادن آن بود، رد نمیکرد، هرگز پاهای خود را پیش همنشیناش دراز نمیکرد، هرگز درباره کسی زشت نمیگفت، چون سفرهٔ غذا پهن میشد، با همه خدمتگزاران خودش بر سر یک سفره مینشست.
روایت شده که شخصی به آن حضرت گفت به خدا سوگند در روی زمین از جهت نسب کسی از شما بالاتر و برتر نیست. امام (ع) گفت: #تقوا به آنها برتری داد و فرمانبرداری خدا آنها را به آن مقام و پایه رساند.
گزارش شده که شخص دیگری به آن حضرت گفت: به خدا سوگند شما بهترین مردمانید. امام (ع) گفت: ای فلان سوگند مخور. بهتر از من کسی است که برای خدا فرمانبردارتر و از نافرمانی خدا دورتر و پروادارتر باشد. به خدا سوگند این آیه نسخ نشده، سپس آیه ۱۳ سوره حجرات را تلاوت کرد که:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»
گزارش شده که یاسر خادم نقل کرده که روزی خدمتگزاران حضرت مشغول خوردن میوه بودند و برخی از آنها میوه را به تمامی نمیخوردند و آن را نیمهخورده دور میانداختند. حضرت به آنها فرمود: سبحان الله. اگر شما از آن بینیازید، هستند کسانی که به آن نیازمندند. میوهها را به آنها بخورانید.
توجه به همین ظرائف رفتاری و اخلاقی راهگشاست و نباید از کنار چنین ظرائف اخلاقی، به راحتی گذشت.
خداوند ما را از پیروان واقعی آن پیشوای اخلاق قرار دهد.
إن شاء الله
.
@bazargan1
t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr