⭕️سیاستزدگی آفت تمدنسازی- #بخشدوم
🔻#بررسی_معضل_سیاستزدگی، (بخش دوم)
🔻#دکتر_عماد_افروغ
🔹#راههای_برونرفت_از_سیاستزدگی؛
🔸راه چاره اين است كه هم به قدرت مدني توجه و عنايت بيشتري كنيم و هم از رابطه قدرت – ثروت به لحاظ ساختاري فاصله بگيريم و از اتكا به درآمدهاي نفتي كم كنيم و كشور را به سمت يك آمايش سرزميني و مديريت غيرمتمركز پيش ببريم، همچنين تفسير صحيحتري از انقلاب به دست بدهيم؛ تفسيري كه ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي، ارزشهاي واقعي ما باشند و تقدم ارزشي خود را به دست بياورند؛ به طوري كه سياست يك تقدم رتبي پيدا كند و نقش ابزارياش را از دست ندهد.
🔸شايد يكي از عوامل سياستزدگي به اين مساله برگردد كه نوعي مغالطه و خلط هدف و وسيله صورت گرفته است، وقتي سياست و حكومت بيش از حد پررنگ و فينفسه به يك هدف تبديل شود، همه چيز رنگ و بوي سياسي ميگيرد؛ به اين معنا كه همه چيز سياسي يا به معنايي، ابزاري ميشود.
🔸اگر جهتها عوض و جايگاهها روشن شود و وزن عرصههاي مختلف فرهنگي، سياسي و اقتصادي ميزان مطلوب خود را پيدا كند، آنگاه ميتوانيم از سياستزدگيها فاصله بگيريم. امروز ما شاهد نوعي سياستزدگي هستيم؛ يعني همه چيز سياسي ميشود و مخصوصا در جمهوري اسلامي اين سياسي شدن بيش از حد جهت خاصي هم دارد و شكل نوعي توطئهگرايي مفرط و فرافكني ناشي از اين توطئهگرايي به خود ميگيرد؛ به طوري كه گويي همه مشكلات، ريشه بيروني دارد.
🔸بدين ترتيب ما از ريشه داخلي بسياري از مسائل، يعني هم ريشههاي فرهنگي و اقتصادي آنها غافل ميشويم و هم بعضا فرافكنانه به مشكلات خود مينگريم كه اين امر موجب ميشود نتوانيم مشكلات خود را حل كنيم. ما همواره شاهد اين مسئله بودهايم كه يا براي حفظ نظام خودمان از رسالتهاي بيروني آن غافل شدهايم يا صرفا به ابعاد بيروني آن توجه كردهايم و از ابعاد داخلي آن فاغل شدهايم.
🔹#سیاستزدگی_و_تفسیر_انقلاب_اسلامی
🔸نوع تفسير ما از انقلاب اسلامي [و اهداف آن] تاثير بسزايي در سياستزدگي فضاي كشور دارد، در مقاطعي بعد از جنگ يا اقتصاد براي ما عمده و مهم بوده است و يا سياست. به استثناي اوايل انقلاب و سالهاي جنگ، كمتر با مقعطي مواجه بوديم كه فرهنگ براي ما تعيينكننده باشد. معناي اين سخن اين است كه ما يا اسير اقتصادزدگي و يا سياستزدگي شدهايم؛ درحاليكه شناختي كه ما از انقلاب اسلامي داريم اين است كه هم سياست و هم اقتصاد وسيله هستند. اگر ثابت شود ما سياستزده و اقتصادزده هستيم، به اين معني است كه مغالطه و خلط بزرگي بين وسيله و هدف صورت گرفته است.
🔸اگر فرهنگ، اخلاق، معنويت و معرفت خدا اصالت داشته باشد نبايد شاهد اين مسئله باشيم كه اخلاق و فرهنگ فداي سياست و اقتصاد يا اقتدار و سود شود. به نظر ميرسد هر چه وجه توسعهی مادی کشور بر وجه فرهنگي و تمدنی آن غلبه پيدا ميكند، اين سياستزدگي و اقتصادزدگي هم پررنگ ميشود كه بايد آسيبشناسي مناسبي در اين زمينه انجام داد و درجهت مقابله با آن اقدام كرد؛ چرا كه اين، عبارت از وزندهيهاي مغاير با وزندهي متناسب با [انقلاب و]جمهوري اسلامي است.
#ادامه_دارد...
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#بررسی_معضل_سیاستزدگی، (بخش دوم)
🔻#دکتر_عماد_افروغ
🔹#راههای_برونرفت_از_سیاستزدگی؛
🔸راه چاره اين است كه هم به قدرت مدني توجه و عنايت بيشتري كنيم و هم از رابطه قدرت – ثروت به لحاظ ساختاري فاصله بگيريم و از اتكا به درآمدهاي نفتي كم كنيم و كشور را به سمت يك آمايش سرزميني و مديريت غيرمتمركز پيش ببريم، همچنين تفسير صحيحتري از انقلاب به دست بدهيم؛ تفسيري كه ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي، ارزشهاي واقعي ما باشند و تقدم ارزشي خود را به دست بياورند؛ به طوري كه سياست يك تقدم رتبي پيدا كند و نقش ابزارياش را از دست ندهد.
🔸شايد يكي از عوامل سياستزدگي به اين مساله برگردد كه نوعي مغالطه و خلط هدف و وسيله صورت گرفته است، وقتي سياست و حكومت بيش از حد پررنگ و فينفسه به يك هدف تبديل شود، همه چيز رنگ و بوي سياسي ميگيرد؛ به اين معنا كه همه چيز سياسي يا به معنايي، ابزاري ميشود.
🔸اگر جهتها عوض و جايگاهها روشن شود و وزن عرصههاي مختلف فرهنگي، سياسي و اقتصادي ميزان مطلوب خود را پيدا كند، آنگاه ميتوانيم از سياستزدگيها فاصله بگيريم. امروز ما شاهد نوعي سياستزدگي هستيم؛ يعني همه چيز سياسي ميشود و مخصوصا در جمهوري اسلامي اين سياسي شدن بيش از حد جهت خاصي هم دارد و شكل نوعي توطئهگرايي مفرط و فرافكني ناشي از اين توطئهگرايي به خود ميگيرد؛ به طوري كه گويي همه مشكلات، ريشه بيروني دارد.
🔸بدين ترتيب ما از ريشه داخلي بسياري از مسائل، يعني هم ريشههاي فرهنگي و اقتصادي آنها غافل ميشويم و هم بعضا فرافكنانه به مشكلات خود مينگريم كه اين امر موجب ميشود نتوانيم مشكلات خود را حل كنيم. ما همواره شاهد اين مسئله بودهايم كه يا براي حفظ نظام خودمان از رسالتهاي بيروني آن غافل شدهايم يا صرفا به ابعاد بيروني آن توجه كردهايم و از ابعاد داخلي آن فاغل شدهايم.
🔹#سیاستزدگی_و_تفسیر_انقلاب_اسلامی
🔸نوع تفسير ما از انقلاب اسلامي [و اهداف آن] تاثير بسزايي در سياستزدگي فضاي كشور دارد، در مقاطعي بعد از جنگ يا اقتصاد براي ما عمده و مهم بوده است و يا سياست. به استثناي اوايل انقلاب و سالهاي جنگ، كمتر با مقعطي مواجه بوديم كه فرهنگ براي ما تعيينكننده باشد. معناي اين سخن اين است كه ما يا اسير اقتصادزدگي و يا سياستزدگي شدهايم؛ درحاليكه شناختي كه ما از انقلاب اسلامي داريم اين است كه هم سياست و هم اقتصاد وسيله هستند. اگر ثابت شود ما سياستزده و اقتصادزده هستيم، به اين معني است كه مغالطه و خلط بزرگي بين وسيله و هدف صورت گرفته است.
🔸اگر فرهنگ، اخلاق، معنويت و معرفت خدا اصالت داشته باشد نبايد شاهد اين مسئله باشيم كه اخلاق و فرهنگ فداي سياست و اقتصاد يا اقتدار و سود شود. به نظر ميرسد هر چه وجه توسعهی مادی کشور بر وجه فرهنگي و تمدنی آن غلبه پيدا ميكند، اين سياستزدگي و اقتصادزدگي هم پررنگ ميشود كه بايد آسيبشناسي مناسبي در اين زمينه انجام داد و درجهت مقابله با آن اقدام كرد؛ چرا كه اين، عبارت از وزندهيهاي مغاير با وزندهي متناسب با [انقلاب و]جمهوري اسلامي است.
#ادامه_دارد...
🆔 @behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr