⭕️آتش به اختیار؛ یعنی بشارت تدوام پیروزیهای بزرگ!4⃣/پایانی
🔻#آتش_به_اختیار
🔻#پیروزیهای_بزرگ
🔶فراخوان اخیر #مقتدای_انقلاب دقیقا در ادامه بشارتی است که سوم خرداد 1395 در دانشگاه امام حسین علیهالسلام فرمودند: "جوانهای عزیز! بچههای عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این #تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، #آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است. اینکه ما گفتیم اقتصاد مقاومتی ... اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزباللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی #خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند ... بخش فرهنگیِ عدم تبعیّت از دشمن و جهاد کبیر است".
#پایان
🔹#امین_محمدی
@lmanimohamad
ا------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#آتش_به_اختیار
🔻#پیروزیهای_بزرگ
🔶فراخوان اخیر #مقتدای_انقلاب دقیقا در ادامه بشارتی است که سوم خرداد 1395 در دانشگاه امام حسین علیهالسلام فرمودند: "جوانهای عزیز! بچههای عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این #تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، #آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است. اینکه ما گفتیم اقتصاد مقاومتی ... اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزباللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی #خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند ... بخش فرهنگیِ عدم تبعیّت از دشمن و جهاد کبیر است".
#پایان
🔹#امین_محمدی
@lmanimohamad
ا------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️ما و میزان اهتماممان به نهجالبلاغه (4)/بخش پایانی
🔻#نهجالبلاغه
🔻#مکتب_علوی
🔻#تمدنسازی_شیعه
🔻#دکتر_حسن_انصاری
🔸حنبلیان و سنیان اصحاب حدیث در برابر عظمت نهجالبلاغه راهی جز انکار اصالت آن و یا اینکه کتاب تألیف شریف رضی نیست و بلکه کار برادر او شریف مرتضی است نداشتهاند. تعداد زیادی هم از آنها گفتهاند خُطب و گفتارهای این کتاب اصیل نیست و نوشته خود شریف رضی است. ابن ابی الحدید در مورد تعدادی از موارد مورد تردید سنی ها مانند خطبه شریفه شقشقیه تأکید میکند که آنها را در کتابهایی تألیف شده پیش از تولد شریف رضی دیده است. امروزه با توجه به دسترس بودن بسیاری از منابع [نهجالبلاغه]، این نکته که شریف رضی از منابع قدیمتر بهره گرفته به شکل بسیار زیادی ثابت شده. بسیاری از خُطب و نامهها را در تاریخ طبری و انسابالاشراف و بسیاری منابع دیگر میتوان دید. باری وهابیها و سلفی نمیتوانند با نهجالبلاغه و اندیشه متعالی آن نسبتی برقرار کنند.
آنچه مسلم است کتاب نهجالبلاغه نماینده آن تفکر و تربیتی دینی است که #حضرت_امیر الگو و معلم آن در تاریخ، در مقام بهترین شاگرد #پیامبر است.
و سلامالله علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا.
#پایان.
🔹نقل از کانال دکتر حسن انصاری:↙️
@barrasihayetarikhi
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#نهجالبلاغه
🔻#مکتب_علوی
🔻#تمدنسازی_شیعه
🔻#دکتر_حسن_انصاری
🔸حنبلیان و سنیان اصحاب حدیث در برابر عظمت نهجالبلاغه راهی جز انکار اصالت آن و یا اینکه کتاب تألیف شریف رضی نیست و بلکه کار برادر او شریف مرتضی است نداشتهاند. تعداد زیادی هم از آنها گفتهاند خُطب و گفتارهای این کتاب اصیل نیست و نوشته خود شریف رضی است. ابن ابی الحدید در مورد تعدادی از موارد مورد تردید سنی ها مانند خطبه شریفه شقشقیه تأکید میکند که آنها را در کتابهایی تألیف شده پیش از تولد شریف رضی دیده است. امروزه با توجه به دسترس بودن بسیاری از منابع [نهجالبلاغه]، این نکته که شریف رضی از منابع قدیمتر بهره گرفته به شکل بسیار زیادی ثابت شده. بسیاری از خُطب و نامهها را در تاریخ طبری و انسابالاشراف و بسیاری منابع دیگر میتوان دید. باری وهابیها و سلفی نمیتوانند با نهجالبلاغه و اندیشه متعالی آن نسبتی برقرار کنند.
آنچه مسلم است کتاب نهجالبلاغه نماینده آن تفکر و تربیتی دینی است که #حضرت_امیر الگو و معلم آن در تاریخ، در مقام بهترین شاگرد #پیامبر است.
و سلامالله علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا.
#پایان.
🔹نقل از کانال دکتر حسن انصاری:↙️
@barrasihayetarikhi
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️#یادداشت_منتخب/ مقلد زیاد داریم متفکر کم (بخش پایانی)
🔻#تفکر_و_تمدنسازی
🔻#حجتالاسلام_رسول_جعفریان
🔸اگر سعدی بتواند شعری بگوید که دهها نمونه اش ضرب المثل میان عامه شود، این یعنی این که اندیشه ای وجود دارد که پذیرفته شده است. در همه علوم چنین است. ما الان، تجربه فکر کردن را به خاطر تقلیدهای مکرر از دست داده ایم. ما فیلسوف مقلد زیاد داریم، اما فیلسوف متفکر یا نداریم یا بسیار اندک است. من دلم می خواهد نگاهی به آثار برگزیده سال در طول این چند دهه بشود، آن وقت معلوم خواهد شد که آثار فکری بسیار اندک است. الان که مقالات علمی پژوهشی موجود را در مجلات دانشگاهی می بینیم، می توانیم مطمئن باشیم که کارهای متفکرانه اندک است. مکاتب فکری روشنی نداریم. بیشتر افراد به گذشته و ادامه دادن مسیرهای قبلی افتخار می کنند. راستش از بس با آدم های متفاوت اندیش هم در افتاده ایم، جرأت فکر کردن هم کم شده است. اگر کسی فکری هم داشته باشد، جرأت ابرازش را ندارد. البته همیشه دولتها و حکومت ها مقصر نیستند. جو جامعه، جورش در حق فکر، کم از حکومتها نیست. در حقیقت یک فاصله عمیق هم بین مجریان و اصحاب تفکر هست. آنها مصالح خود را برای اداره دارند و بیچاره ها آن قدر بحران دارند که به همین جمع و جور کردن هم نمی رسند، در نتیجه، اندیشه و تفکر جدی در نظام فکری و اداری شان راهی ندارد. ما مشکل فکر کردن داریم و بیشترمان گزارش فکر می نویسم یا متون قبلی را حاشیه می زنیم. خاطرم هست وقتی به آقای حسن زاده عرض کردم، آقا شما هم مثل ارسطو یک رساله در سیاست بنویسید! البته شاید این سوال از خامی من بود، اما انتظارم این بود، کسی که فیلسوف است در باره مردم و حقوق آنها چیزی بنویسد. راهی باز کند. این که عرض کردم فیلسوفان ما مقلد هستند به همین دلیل است. برخی مقلد گذشته خودمان برخی مقلد غرب. اصلا آدم هایی که زیاد سرمایه از گذشته دارند، مثل بچه پولدارها، تنبل می شوند. در واقع، این افتخار به گذشته دلیل دارد چون همان آثار قدیم را کافی می دانیم. تقلید از غرب هم دلیل مشابهی دارد. اعتماد به گذشته را از دست داده ایم و آثار فرنگی هم اندیشه ای در درونش دارد که به هر حال سبب علاقه و اقناع مردم نسبت به آنها می شود. اگر چیزی در این میان باشد که جذاب باشد، مردم سراغ آنها خواهند رفت. این سراغ رفتن، امری قاعده مند است. نه با تبلیغ بیجاست نه با زور.
#پایان.
🔹نقل از کانال حجتالسلام رسول جعفریان
@jafarian1964
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#تفکر_و_تمدنسازی
🔻#حجتالاسلام_رسول_جعفریان
🔸اگر سعدی بتواند شعری بگوید که دهها نمونه اش ضرب المثل میان عامه شود، این یعنی این که اندیشه ای وجود دارد که پذیرفته شده است. در همه علوم چنین است. ما الان، تجربه فکر کردن را به خاطر تقلیدهای مکرر از دست داده ایم. ما فیلسوف مقلد زیاد داریم، اما فیلسوف متفکر یا نداریم یا بسیار اندک است. من دلم می خواهد نگاهی به آثار برگزیده سال در طول این چند دهه بشود، آن وقت معلوم خواهد شد که آثار فکری بسیار اندک است. الان که مقالات علمی پژوهشی موجود را در مجلات دانشگاهی می بینیم، می توانیم مطمئن باشیم که کارهای متفکرانه اندک است. مکاتب فکری روشنی نداریم. بیشتر افراد به گذشته و ادامه دادن مسیرهای قبلی افتخار می کنند. راستش از بس با آدم های متفاوت اندیش هم در افتاده ایم، جرأت فکر کردن هم کم شده است. اگر کسی فکری هم داشته باشد، جرأت ابرازش را ندارد. البته همیشه دولتها و حکومت ها مقصر نیستند. جو جامعه، جورش در حق فکر، کم از حکومتها نیست. در حقیقت یک فاصله عمیق هم بین مجریان و اصحاب تفکر هست. آنها مصالح خود را برای اداره دارند و بیچاره ها آن قدر بحران دارند که به همین جمع و جور کردن هم نمی رسند، در نتیجه، اندیشه و تفکر جدی در نظام فکری و اداری شان راهی ندارد. ما مشکل فکر کردن داریم و بیشترمان گزارش فکر می نویسم یا متون قبلی را حاشیه می زنیم. خاطرم هست وقتی به آقای حسن زاده عرض کردم، آقا شما هم مثل ارسطو یک رساله در سیاست بنویسید! البته شاید این سوال از خامی من بود، اما انتظارم این بود، کسی که فیلسوف است در باره مردم و حقوق آنها چیزی بنویسد. راهی باز کند. این که عرض کردم فیلسوفان ما مقلد هستند به همین دلیل است. برخی مقلد گذشته خودمان برخی مقلد غرب. اصلا آدم هایی که زیاد سرمایه از گذشته دارند، مثل بچه پولدارها، تنبل می شوند. در واقع، این افتخار به گذشته دلیل دارد چون همان آثار قدیم را کافی می دانیم. تقلید از غرب هم دلیل مشابهی دارد. اعتماد به گذشته را از دست داده ایم و آثار فرنگی هم اندیشه ای در درونش دارد که به هر حال سبب علاقه و اقناع مردم نسبت به آنها می شود. اگر چیزی در این میان باشد که جذاب باشد، مردم سراغ آنها خواهند رفت. این سراغ رفتن، امری قاعده مند است. نه با تبلیغ بیجاست نه با زور.
#پایان.
🔹نقل از کانال حجتالسلام رسول جعفریان
@jafarian1964
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️#نقد_و_نظر/اسلامی کردن دانشگاه، امکان یا امتناع(2)
🔻#دانشگاه_اسلامی
🔻#دانشگاه___معنوی
🔻#ضعف_دانشگاه_غربی
🔻#دکتر__مصطفی__ملکیان
🔸اسلامی كردن علوم و معارف توصيفی بشری نه ممكن است و نه مطلوب. علوم و معارف توصيفی انسان متجدد اصولاً و ذاتاً عيب و ايرادی ندارند تا بخواهيم چيز ديگری را جايگزين آنها كنيم. همهی عيب و ايراد در علمزدگی يا علمپرستی است.
🔸علاوه بر اين، بايد به دانشجويان نشان دهيم كه علم فعاليتی بشری است و، برخلاف تصوری كه عموم انسانهای متجدد دارند، فعاليت فارغدلانه و بيطرفانهای نيست كه فقط مبتنی بر عقل خونسرد، محتاط، و منطقی باشد و، به مدد پارهای قواعد، از دادههايی خاص استقراءهايی فراهم آورد و از آن استقراءها نظريهها يا فرضيههايی بسازد و آنها را در معرض آزمونهای عينی تجربی قرار دهد.
🔸از اينها گذشته، بايد به دانشجويان تفهيم كرد كه عقل استدلالگر، به هيچ روی، مذموم نيست ولی به شرط آنكه از جامعنگریاش سر سوزنی برندارد. مشكل انسان متجدد اين نيست كه تابع عقل استدلالگر است، بلكه اين است كه همه جا تابع اين عقل نيست و با آن معامله (يك بام و دو هوا)یی میكند، يعنی به محض اينكه واقعيتی در چارچوب فكری و عقلیاش قابل تبيين نبود، به جای اينكه از همين جا به عيب و نقصی درآن چارچوب پی ببرد، آن واقعيت را انكار میكند و يا از آن تغافل میورزد.
وجه جامع اين نكات اين است كه همگی، در عين قدر نهادن به علم، ضعف و فقر جهانبينی علمی و علمپرستی را، كه خاستگاه مشكلات انسان متجدد است، برملا میسازند.
🔸ما امروزه بجد نيازمند #دانشگاه_معنوی-ايم. دانشگاهی كه دانشآموختگان آن جهان هستی را بسی فراختر از عالم طبيعت بدانند، وجود خود را منحصر به ساحت بدن نبينند، برای جهان هستی و زندگی خود معنا و هدفی قائل باشند كه بتواند همهی آنچه را در اين زندگی میكنند و میبينند نظم و وحدت بخشد، ارزشهای اخلاقي را عينی بدانند، فقط خود را مسؤول هر آنچه بر آنان میگذرد تلقی كنند، و از آرامش، شادی، و اميد بیبهره نباشند.
#پایان.
🔹#نقل از کانال دکتر مصطفی ملکیان
@mostafamalekian
🔻پاورقی:
برای مطالعه بیشتر↙️
مقاله امکان و ضرورت اسلامی شدن دانشگاه ،سال 1378 و کتاب راهی به رهایی از همین نویسنده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#دانشگاه_اسلامی
🔻#دانشگاه___معنوی
🔻#ضعف_دانشگاه_غربی
🔻#دکتر__مصطفی__ملکیان
🔸اسلامی كردن علوم و معارف توصيفی بشری نه ممكن است و نه مطلوب. علوم و معارف توصيفی انسان متجدد اصولاً و ذاتاً عيب و ايرادی ندارند تا بخواهيم چيز ديگری را جايگزين آنها كنيم. همهی عيب و ايراد در علمزدگی يا علمپرستی است.
🔸علاوه بر اين، بايد به دانشجويان نشان دهيم كه علم فعاليتی بشری است و، برخلاف تصوری كه عموم انسانهای متجدد دارند، فعاليت فارغدلانه و بيطرفانهای نيست كه فقط مبتنی بر عقل خونسرد، محتاط، و منطقی باشد و، به مدد پارهای قواعد، از دادههايی خاص استقراءهايی فراهم آورد و از آن استقراءها نظريهها يا فرضيههايی بسازد و آنها را در معرض آزمونهای عينی تجربی قرار دهد.
🔸از اينها گذشته، بايد به دانشجويان تفهيم كرد كه عقل استدلالگر، به هيچ روی، مذموم نيست ولی به شرط آنكه از جامعنگریاش سر سوزنی برندارد. مشكل انسان متجدد اين نيست كه تابع عقل استدلالگر است، بلكه اين است كه همه جا تابع اين عقل نيست و با آن معامله (يك بام و دو هوا)یی میكند، يعنی به محض اينكه واقعيتی در چارچوب فكری و عقلیاش قابل تبيين نبود، به جای اينكه از همين جا به عيب و نقصی درآن چارچوب پی ببرد، آن واقعيت را انكار میكند و يا از آن تغافل میورزد.
وجه جامع اين نكات اين است كه همگی، در عين قدر نهادن به علم، ضعف و فقر جهانبينی علمی و علمپرستی را، كه خاستگاه مشكلات انسان متجدد است، برملا میسازند.
🔸ما امروزه بجد نيازمند #دانشگاه_معنوی-ايم. دانشگاهی كه دانشآموختگان آن جهان هستی را بسی فراختر از عالم طبيعت بدانند، وجود خود را منحصر به ساحت بدن نبينند، برای جهان هستی و زندگی خود معنا و هدفی قائل باشند كه بتواند همهی آنچه را در اين زندگی میكنند و میبينند نظم و وحدت بخشد، ارزشهای اخلاقي را عينی بدانند، فقط خود را مسؤول هر آنچه بر آنان میگذرد تلقی كنند، و از آرامش، شادی، و اميد بیبهره نباشند.
#پایان.
🔹#نقل از کانال دکتر مصطفی ملکیان
@mostafamalekian
🔻پاورقی:
برای مطالعه بیشتر↙️
مقاله امکان و ضرورت اسلامی شدن دانشگاه ،سال 1378 و کتاب راهی به رهایی از همین نویسنده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅مواجهه انقلاب با چالشِ "سکولاریسم پنهان"(4)
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی
🔸نیروهای تکنوکرات در #دولت_سازندگی، بیش از این که به تجدد «باورمند» و «معتقد» باشند، از منظر «عملگرایانه» و به سبب پیشبرد برنامه #توسعه_اقتصادی به آن نگاه میکردند. از این رو، در زمینه معرفتی و نظری، بسیار ضعیف و ناتوان بودند و نمیتوانستند مفهومسازی و تولید فکر کنند. در مقابل، #نیروهای_لیبرال که در دولت بعدی به قدرت دست یافتند، به دلیل این که علوم انسانی آموخته بودند و در زمان حاشیهنشینی و دوری از قدرت سیاسی، فعالیتهای فکری و قلمی انجام داده بودند، هم #تجدد در عمق شخصیتشان رسوب کرده و اصالتهای اسلامی و انقلابیشان را تا حد زیادی از دست داده بودند، و هم قادر بودند مواضع خود را تئوریزه کنند. به بیان دیگر، وجوه و دلالتهای سکولاریستی تجدد در این دوره تاریخی حساس، بسیار بیش از گذشته رسمیت پیدا کرد و کوشیده شد تا به عنوان نفی «قرائت رسمی از دین»، «قرائت #سکولاریستی از اسلام» ساخته و پرداخته شود که در باطن، مغلوب تجدد است. نیروهای #اصلاحطلب معتقد بودند که ارزشهای تجددی، از دو نظر اصالت داشتند: نخست این که ارزشهای تجددی، «تفوق جهانی» یافته و «مسلط» و «حاکم» شدهاند و ما به هیچ رو نمیتوانیم آنها را نادیده گرفته و انزوا و مخالفخوانی را در پیش گیریم. دیگر اینکه ارزشهای تجددی، «عالی» و «انسانی» و «برتر» هستند و از یک جهش بزرگ و درخشان در #عقلانیت انسان معاصر حکایت میکنند.
🔸پس اگر «علتمدار» به مسأله نگاه کنیم باید گفت ارزشهای تجددی، به «ضرورت تاریخی» تبدیل شده و اجتنابناپذیر و قهری و محاط شدهاند؛ و اگر «دلیلمدار» سخن بگوییم، استدلال این خواهد شد که #ارزشهای_تجددی، «فضیلت معرفتی» دارند و نقطهی اوج کمال فکری و علمی به شمار میآیند. به هر حال، چه تجدد امر «گریزناپذیر» باشد و چه امر «مطلوب»، نیروهای #لیبرال تلاش کردند دین را در هاضمهی تجدد فروبرند تا خوانش و ترجمانی #متجددانه از دین شکل گیرد، و به این واسطه، دین به نفع تجدد، «مهار» و «محدود» شود.
#پایان.
🔻شمارههای قبلی این یادداشت:
#سکولاریسم_پنهان(1)
#سکولاریسم_پنهان(2)
#سکولاریسم_پنهان(3)
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سکولاریسم_پنهان
🔻#دکتر_مهدی_جمشیدی
🔸نیروهای تکنوکرات در #دولت_سازندگی، بیش از این که به تجدد «باورمند» و «معتقد» باشند، از منظر «عملگرایانه» و به سبب پیشبرد برنامه #توسعه_اقتصادی به آن نگاه میکردند. از این رو، در زمینه معرفتی و نظری، بسیار ضعیف و ناتوان بودند و نمیتوانستند مفهومسازی و تولید فکر کنند. در مقابل، #نیروهای_لیبرال که در دولت بعدی به قدرت دست یافتند، به دلیل این که علوم انسانی آموخته بودند و در زمان حاشیهنشینی و دوری از قدرت سیاسی، فعالیتهای فکری و قلمی انجام داده بودند، هم #تجدد در عمق شخصیتشان رسوب کرده و اصالتهای اسلامی و انقلابیشان را تا حد زیادی از دست داده بودند، و هم قادر بودند مواضع خود را تئوریزه کنند. به بیان دیگر، وجوه و دلالتهای سکولاریستی تجدد در این دوره تاریخی حساس، بسیار بیش از گذشته رسمیت پیدا کرد و کوشیده شد تا به عنوان نفی «قرائت رسمی از دین»، «قرائت #سکولاریستی از اسلام» ساخته و پرداخته شود که در باطن، مغلوب تجدد است. نیروهای #اصلاحطلب معتقد بودند که ارزشهای تجددی، از دو نظر اصالت داشتند: نخست این که ارزشهای تجددی، «تفوق جهانی» یافته و «مسلط» و «حاکم» شدهاند و ما به هیچ رو نمیتوانیم آنها را نادیده گرفته و انزوا و مخالفخوانی را در پیش گیریم. دیگر اینکه ارزشهای تجددی، «عالی» و «انسانی» و «برتر» هستند و از یک جهش بزرگ و درخشان در #عقلانیت انسان معاصر حکایت میکنند.
🔸پس اگر «علتمدار» به مسأله نگاه کنیم باید گفت ارزشهای تجددی، به «ضرورت تاریخی» تبدیل شده و اجتنابناپذیر و قهری و محاط شدهاند؛ و اگر «دلیلمدار» سخن بگوییم، استدلال این خواهد شد که #ارزشهای_تجددی، «فضیلت معرفتی» دارند و نقطهی اوج کمال فکری و علمی به شمار میآیند. به هر حال، چه تجدد امر «گریزناپذیر» باشد و چه امر «مطلوب»، نیروهای #لیبرال تلاش کردند دین را در هاضمهی تجدد فروبرند تا خوانش و ترجمانی #متجددانه از دین شکل گیرد، و به این واسطه، دین به نفع تجدد، «مهار» و «محدود» شود.
#پایان.
🔻شمارههای قبلی این یادداشت:
#سکولاریسم_پنهان(1)
#سکولاریسم_پنهان(2)
#سکولاریسم_پنهان(3)
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅نظریات سید قطب در باره نقد تمدن غربی، لزوم تأسیس تمدن اسلامی، و تأثیر و انعکاس آن در ایران(5/پایانی)
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سید_قطب_و_نقد_تمدن_غرب
🔻#حجتالاسلام_دکتر_رسول_جعفریان
🔸این تفکر #سید_قطب در آثار دیگر او هم که به فارسی درآمد، و بالغ بر ده مورد است، در ایران انعکاس بسیاری داشت. او خود متأثر از #مودودی و #ندوی و جز اینها بود، اما از بن مایههای فکری تند خود هم که در جهت #ایجاد_انقلاب و #تأسیس_حکومت بود استفاده کرد. این افکار در ایران محبوبیت یافت و اصول دیدگاههایی که در باره #تمدن_اسلامی منعکس میشد، بر اساس نوعی #مشارکت_فکری عمومی که در #جهان_اسلام بود، مورد تأیید قرار میگرفت. در مقدمه همان کتاب، که مترجم در سال 49 آن را نوشته، پس از یاد کردن از مفاهیمی چون فرنگیمآبی، خودباختگی، مغزشویی، سنتشکنی، کشتار هولناک ارزشهای معنوی، دریوزگی غرب، گسترش مدنیت غرب، گذشته افتخار آمیز و فراموشی آن، دیو استعمار، خودفراموشی و بیگانه گرایی، مینویسد:👇🏼
🔸«در برابر اسلام، مکتب توحید و انسانیت، غول #تمدن_غرب که اکنون در برابر ما قد برافراشته، یک واقعیت است، واقعیتی است که هر لحظه بر حجم آن میافزاید، و بخش دیگری از فضای تنفس انسانها را اشغال میکند. فرآوردههای این تمدن که بیگمان همه محکوم یک حکم نیستند، هر روز و هر ساعت رو به توسعهاند. بشر امروزی که به اضطرار قالب پولادین این تمدن را بر خود تحمیل کرده، هر لحظه بیش از پیش خود را محتاج آن حس میکند. قلمرو این تمدن که تا چندی پیش فقط صحنهی این کرهی خاکی بود امروز اوج آسمانها و سیارات دور دست را نیز در برگرفته است. ماه و زهره و مریخ که روزگاری جز در رصدخانههای منجمان یا سرودههای شاعران و یا در افسانهها و اساطیر خدایان طرحی از خود نمینمودند، آن هم طرحی وهم آمیز و خیالانگیز، اکنون ذلیل و زبون تمدن بشری و بازیچهی دست ماشین مخلوق و فراهم آمدهی اویند. آری این تمدن واقعیتی است، آن هم واقعیتی هر لحظه رو به رشد و تورم، و به هیچوجه نمیتوان آن را نادیده یا حقیر و غیر قابل اعتنا تلقی کرد. لیک با این همه، این تمدن بدین شکل کنونی، اگر چه ساختهی دست #انسان است، در خورد انسان نیست، فرزندی است که از خون مادر تغذیه میکند و در مسیر خود به سوی رشد و کمال قدم بر بناگوش و سینهی آفرینندهی خویش میکوبد، و افزایش خود را با کاستی او تأمین میکند. تاکنون چنین بوده و چنین رفته است. آری آنچه این واقعیت را ـ واقعیت #تمدن_صنعتی را ـ تحمل ناپذیر ساخته واقعیت دیگری است، و آن ناسازگاری این تمدن است با انسان. تمدن بشری که باید برای انسان و در راه ترقی و کمال او بکار افتد، پیوسته در اضمحلال انسان کوشیده، و از سرور موجودات زمین، بردهای فرمانبردار و یا بقول نویسندهی دانشمند این کتاب، ماشینی یا چهارپایی ساخته است، این است سند محکومیت این تمدن» (مقدمه ادعا نامه، ص 9 ـ 11).
🔸اینها نمونهای از تعریف غرب، انتقاد از آن و استدلالهایی بود که مسلمانان حتی با استفاده از متونی چون انسان موجود ناشناخته مینوشتند. بحث #ماشینیزم سالها بود که در ایران مطرح شدهبود و #شریعتی هم در این باره به تفصیل سخن گفته بود. در واقع، نقدهای خود شریعتی از تمدن غرب، باز در امتداد همین دیدگاهها و با استفاده از مطالبی است که او از غربیها گرفته و با حس شرقی آنها را بیان کرده است. چنان که اشاره شد، این افکار در شبه قاره هم مطرح بود. علاوه بر مودودی که روی سید قطب تأثیر جدی داشت، و اندکی هم در ایران، باید به #ابوالحسن_ندوی اشاره کرد که زمانی هم به ایران آمد و مهمان #دارالتبلیغ بود. او کتابی با عنوان «ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین» را نوشت، اثری که با عنوان «حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین» توسط #مصطفی_زمانی ترجمه شد. (ترجمه دیگر این کتاب توسط #عبدالحکیم_عثمانی با عنوان «جهان در سایه عقب ماندگی مسلمانان» انجام گرفت (زاهدان، 1424ق). کتاب دیگر ابوالحسن بدوی، «الصراع بین الفکرة الاسلامیة و الفکرة الغربیه فی الاقطار الاسلامیه» که به نام ارزیابی تمدن غرب (و نیز نام نبرد ایدئولوژیک) در سال 1354 توسط #محمد_ثقفی و #علیاکبر_مهدیپور دارالتبلیغ قم منتشر شد.
#پایان.
🔹نقل از کانال رسول جعفریان
@jafarian1964
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#سید_قطب_و_نقد_تمدن_غرب
🔻#حجتالاسلام_دکتر_رسول_جعفریان
🔸این تفکر #سید_قطب در آثار دیگر او هم که به فارسی درآمد، و بالغ بر ده مورد است، در ایران انعکاس بسیاری داشت. او خود متأثر از #مودودی و #ندوی و جز اینها بود، اما از بن مایههای فکری تند خود هم که در جهت #ایجاد_انقلاب و #تأسیس_حکومت بود استفاده کرد. این افکار در ایران محبوبیت یافت و اصول دیدگاههایی که در باره #تمدن_اسلامی منعکس میشد، بر اساس نوعی #مشارکت_فکری عمومی که در #جهان_اسلام بود، مورد تأیید قرار میگرفت. در مقدمه همان کتاب، که مترجم در سال 49 آن را نوشته، پس از یاد کردن از مفاهیمی چون فرنگیمآبی، خودباختگی، مغزشویی، سنتشکنی، کشتار هولناک ارزشهای معنوی، دریوزگی غرب، گسترش مدنیت غرب، گذشته افتخار آمیز و فراموشی آن، دیو استعمار، خودفراموشی و بیگانه گرایی، مینویسد:👇🏼
🔸«در برابر اسلام، مکتب توحید و انسانیت، غول #تمدن_غرب که اکنون در برابر ما قد برافراشته، یک واقعیت است، واقعیتی است که هر لحظه بر حجم آن میافزاید، و بخش دیگری از فضای تنفس انسانها را اشغال میکند. فرآوردههای این تمدن که بیگمان همه محکوم یک حکم نیستند، هر روز و هر ساعت رو به توسعهاند. بشر امروزی که به اضطرار قالب پولادین این تمدن را بر خود تحمیل کرده، هر لحظه بیش از پیش خود را محتاج آن حس میکند. قلمرو این تمدن که تا چندی پیش فقط صحنهی این کرهی خاکی بود امروز اوج آسمانها و سیارات دور دست را نیز در برگرفته است. ماه و زهره و مریخ که روزگاری جز در رصدخانههای منجمان یا سرودههای شاعران و یا در افسانهها و اساطیر خدایان طرحی از خود نمینمودند، آن هم طرحی وهم آمیز و خیالانگیز، اکنون ذلیل و زبون تمدن بشری و بازیچهی دست ماشین مخلوق و فراهم آمدهی اویند. آری این تمدن واقعیتی است، آن هم واقعیتی هر لحظه رو به رشد و تورم، و به هیچوجه نمیتوان آن را نادیده یا حقیر و غیر قابل اعتنا تلقی کرد. لیک با این همه، این تمدن بدین شکل کنونی، اگر چه ساختهی دست #انسان است، در خورد انسان نیست، فرزندی است که از خون مادر تغذیه میکند و در مسیر خود به سوی رشد و کمال قدم بر بناگوش و سینهی آفرینندهی خویش میکوبد، و افزایش خود را با کاستی او تأمین میکند. تاکنون چنین بوده و چنین رفته است. آری آنچه این واقعیت را ـ واقعیت #تمدن_صنعتی را ـ تحمل ناپذیر ساخته واقعیت دیگری است، و آن ناسازگاری این تمدن است با انسان. تمدن بشری که باید برای انسان و در راه ترقی و کمال او بکار افتد، پیوسته در اضمحلال انسان کوشیده، و از سرور موجودات زمین، بردهای فرمانبردار و یا بقول نویسندهی دانشمند این کتاب، ماشینی یا چهارپایی ساخته است، این است سند محکومیت این تمدن» (مقدمه ادعا نامه، ص 9 ـ 11).
🔸اینها نمونهای از تعریف غرب، انتقاد از آن و استدلالهایی بود که مسلمانان حتی با استفاده از متونی چون انسان موجود ناشناخته مینوشتند. بحث #ماشینیزم سالها بود که در ایران مطرح شدهبود و #شریعتی هم در این باره به تفصیل سخن گفته بود. در واقع، نقدهای خود شریعتی از تمدن غرب، باز در امتداد همین دیدگاهها و با استفاده از مطالبی است که او از غربیها گرفته و با حس شرقی آنها را بیان کرده است. چنان که اشاره شد، این افکار در شبه قاره هم مطرح بود. علاوه بر مودودی که روی سید قطب تأثیر جدی داشت، و اندکی هم در ایران، باید به #ابوالحسن_ندوی اشاره کرد که زمانی هم به ایران آمد و مهمان #دارالتبلیغ بود. او کتابی با عنوان «ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین» را نوشت، اثری که با عنوان «حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین» توسط #مصطفی_زمانی ترجمه شد. (ترجمه دیگر این کتاب توسط #عبدالحکیم_عثمانی با عنوان «جهان در سایه عقب ماندگی مسلمانان» انجام گرفت (زاهدان، 1424ق). کتاب دیگر ابوالحسن بدوی، «الصراع بین الفکرة الاسلامیة و الفکرة الغربیه فی الاقطار الاسلامیه» که به نام ارزیابی تمدن غرب (و نیز نام نبرد ایدئولوژیک) در سال 1354 توسط #محمد_ثقفی و #علیاکبر_مهدیپور دارالتبلیغ قم منتشر شد.
#پایان.
🔹نقل از کانال رسول جعفریان
@jafarian1964
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آقای روحانی با اشاره به نابودی داعش: این پیروزی را به رهبرانقلاب، ارتش، سپاه و سردار سلیمانی تبریک میگویم.
#پایان_داعش
#پیروزی_جبهه_مقاومت
@tamadone_novine_islami
#پایان_داعش
#پیروزی_جبهه_مقاومت
@tamadone_novine_islami
⭕️کملطفی بزرگ وزارت علوم به زبان فارسی (بخش پایانی)
✍.... یادداشتی از دکتر محمدرضا ترکی*
#یادداشت_منتخب
#دکتر_محمدرضا_ترکی
#دانشگاه_و_زبان_فارسی
🔸ادامه مطلب قبل:
🔻7. جهانی و بینالمللی شدن، اگر امر مطلوبی باشد، که بسیاری از صاحبنظران جهان در آن تردیدهای جدّی دارند، اتّفاقی است که باید در ذهن و دل دانشگاهیان ما بیفتد. #نگاههای_جهانی و نو و برآمده از شناخت، در کنار امکانات سختافزاری و نرمافزاری لازم است که یک دانشگاه را بینالمللی میکند نه ظواهری مثل تدریس به زبان مسلّط جهان. اگر بنا باشد که استادان ما با انگلیسی آبکشیده یا آبنکشیده همان حرفهای #ترجمهشده و #تکراری را که از هضم رابع دیگران گذشته و هیچ تازگی و طراوتی ندارد، در کلاسهای درس تکرار کنند، کدام دانشجوی خارجی عاقلی به مراکز علمی ما جذب خواهد شد؟!
🔻8. از قضا در جهان بینالمللیترین دانشگاهها بومیترین دانشگاهها هستند و جز از رهگذر #بومیشدن و اعتماد به نفس ملّی نمیتوان جهانی شد. در عرصۀ ادبیّات نیز همینگونه است و کشورهایی که ادبیّاتشان رنگ و بوی بومی بیشتری دارد، مثل ادبیّات امریکای لاتین، در این زمینه کامیابترند.
🔻9. اغلب دانشجویان خارجی موجود در دانشگاههای ما #غیرانگلیسی زبان هستند و در میان آنها چینی و کرهای و ترکیّهای و عرب و افغانستانی و ...فراوان دیده میشود. نمیدانم از نظر بزرگان وزارت علوم تدریس به انگلیسی برای این قبیل دانشجویان چه لطف و برتری آشکاری بر زبان فارسی دارد؟!
🔻10. آموختن رشتههایی مثل زبان و ادب فارسی و فلسفه و حکمت و تاریخ و جغرافیا و فرهنگ عامّه و هنر ایران زمین و...میباید از رهگذر زبان فارسی صورت بگیرد و هیچ دانشجوی خارجی بدون فراگیری دانش لازم در این زمینه در آموختن دانشهای مورد نظر موفّق نخواهد شد؛
🔻11. زبان فارسی، بهخلاف برخی زبانها زبان دشواری نیست و هر دانشجوی خارجی با صرف زمانی نهچندان زیاد میتواند در حدّ کافی با آن آشنا شود و هیچ ضرورت جدّی وجود ندارد که ما را مجبور به کنار گذاشتن #زبان_رسمی و زیبای فارسی از چرخۀ آموزشهای دانشگاهی بکند؛
🔻12. سالها قبل یکبار دیگر نظیر چنین طرحی در یکی از مراکز عالی تصمیمگیرنده مطرح شده بود. مرحوم #دکتر_حسن_حبیبی، رضوانالله تعالی علیه، که در آن شورا حضور داشت، اعلام کرده بودند به قیمت استعفا حاضر به موافقت با این طرح که یقیناً به زیان زبان فارسی و فرهنگ ملّی است نخواهد بود. آیا در میان مدیران و مسئولان دانشگاهی ما رجال #فرهنگدوست و دلبسته به زبان ملّی و دلسوز به حال دانشگاههای کشور، از قبیل مرحوم حسن حبیبی وجود ندارد؟! خدا نکند و یقیناً اینچنین نیست!
🔸در مجموع تدریس به #زبان_انگلیسی در دانشگاههای کشور، حتّی برای دانشجویان خارجی، اقدامی مثبت در زمینۀ بینالمللی شدن مراکز علمی و جذب دانشجویان غیرفارسیزبان و تقویت بنیۀ فرهنگی ما نیست و اگر لازم باشد در سطحی محدود هم اجرا شود مستلزم مطالعۀ بیشتر و مشورتهای لازم با دلسوزان اهل اطّلاع است.
#پایان.
🔹نقل از کانال دکتر محمدرضا ترکی (فصل فاصله)
@faslefaaseleh
🔻#پینوشت:
*دکتر محمدرضا ترکی عضوء هیأت علمی دانشگاه تهران و از اساتید دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه میباشند.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍.... یادداشتی از دکتر محمدرضا ترکی*
#یادداشت_منتخب
#دکتر_محمدرضا_ترکی
#دانشگاه_و_زبان_فارسی
🔸ادامه مطلب قبل:
🔻7. جهانی و بینالمللی شدن، اگر امر مطلوبی باشد، که بسیاری از صاحبنظران جهان در آن تردیدهای جدّی دارند، اتّفاقی است که باید در ذهن و دل دانشگاهیان ما بیفتد. #نگاههای_جهانی و نو و برآمده از شناخت، در کنار امکانات سختافزاری و نرمافزاری لازم است که یک دانشگاه را بینالمللی میکند نه ظواهری مثل تدریس به زبان مسلّط جهان. اگر بنا باشد که استادان ما با انگلیسی آبکشیده یا آبنکشیده همان حرفهای #ترجمهشده و #تکراری را که از هضم رابع دیگران گذشته و هیچ تازگی و طراوتی ندارد، در کلاسهای درس تکرار کنند، کدام دانشجوی خارجی عاقلی به مراکز علمی ما جذب خواهد شد؟!
🔻8. از قضا در جهان بینالمللیترین دانشگاهها بومیترین دانشگاهها هستند و جز از رهگذر #بومیشدن و اعتماد به نفس ملّی نمیتوان جهانی شد. در عرصۀ ادبیّات نیز همینگونه است و کشورهایی که ادبیّاتشان رنگ و بوی بومی بیشتری دارد، مثل ادبیّات امریکای لاتین، در این زمینه کامیابترند.
🔻9. اغلب دانشجویان خارجی موجود در دانشگاههای ما #غیرانگلیسی زبان هستند و در میان آنها چینی و کرهای و ترکیّهای و عرب و افغانستانی و ...فراوان دیده میشود. نمیدانم از نظر بزرگان وزارت علوم تدریس به انگلیسی برای این قبیل دانشجویان چه لطف و برتری آشکاری بر زبان فارسی دارد؟!
🔻10. آموختن رشتههایی مثل زبان و ادب فارسی و فلسفه و حکمت و تاریخ و جغرافیا و فرهنگ عامّه و هنر ایران زمین و...میباید از رهگذر زبان فارسی صورت بگیرد و هیچ دانشجوی خارجی بدون فراگیری دانش لازم در این زمینه در آموختن دانشهای مورد نظر موفّق نخواهد شد؛
🔻11. زبان فارسی، بهخلاف برخی زبانها زبان دشواری نیست و هر دانشجوی خارجی با صرف زمانی نهچندان زیاد میتواند در حدّ کافی با آن آشنا شود و هیچ ضرورت جدّی وجود ندارد که ما را مجبور به کنار گذاشتن #زبان_رسمی و زیبای فارسی از چرخۀ آموزشهای دانشگاهی بکند؛
🔻12. سالها قبل یکبار دیگر نظیر چنین طرحی در یکی از مراکز عالی تصمیمگیرنده مطرح شده بود. مرحوم #دکتر_حسن_حبیبی، رضوانالله تعالی علیه، که در آن شورا حضور داشت، اعلام کرده بودند به قیمت استعفا حاضر به موافقت با این طرح که یقیناً به زیان زبان فارسی و فرهنگ ملّی است نخواهد بود. آیا در میان مدیران و مسئولان دانشگاهی ما رجال #فرهنگدوست و دلبسته به زبان ملّی و دلسوز به حال دانشگاههای کشور، از قبیل مرحوم حسن حبیبی وجود ندارد؟! خدا نکند و یقیناً اینچنین نیست!
🔸در مجموع تدریس به #زبان_انگلیسی در دانشگاههای کشور، حتّی برای دانشجویان خارجی، اقدامی مثبت در زمینۀ بینالمللی شدن مراکز علمی و جذب دانشجویان غیرفارسیزبان و تقویت بنیۀ فرهنگی ما نیست و اگر لازم باشد در سطحی محدود هم اجرا شود مستلزم مطالعۀ بیشتر و مشورتهای لازم با دلسوزان اهل اطّلاع است.
#پایان.
🔹نقل از کانال دکتر محمدرضا ترکی (فصل فاصله)
@faslefaaseleh
🔻#پینوشت:
*دکتر محمدرضا ترکی عضوء هیأت علمی دانشگاه تهران و از اساتید دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه میباشند.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
فلسفه صدرا استعداد تولید علوم انسانی را دارد #فلسفه_صدرایی #فلسفه_و_علوم_انسانی #دکتر_محمد_تقی_چاوشی @tamadone_novine_islami
⭕️فلسفه صدرا استعداد تولید علوم انسانی را دارد(بخش دوم/آخر)
#فلسفهی_صدرایی
#فلسفه_و_علوم_انسانی
#دکتر_محمدتقی_چاوشی
🔸چاوشی بیان کرد: درست وقتی که فلسفه یا متافیزیک فارابی پیدا شد و فرهنگ در نسبت با مدینه آغاز شد و شکل گرفت، فتوت از میان رفت. اگر هم کسانی بعد از آن در فضای فتوت زندگی کردهاند اما با ظهور انسان اسلامی ایرانی دیگر جایی برای فتوت نماند. پایدیا فقط در کودکانی که استعداد داشته باشند رخ میدهد. بیجهت نیست که «یگر» تصریح میکند که پایدیا منحصر در اشراف است. اشراف کسانی هستند که از شرافت و فضیلت برخوردارند. پایدیا از دوره روم و در فضای لاتین جای خود را به فرهنگ داد. مراجعه کنید به پدیدارشناسی روح هگل، بحث فرهنگ.
🔸او چنین تعریفی از فتوت ارائه داد: فتوت تعلیم و آموزش جوانانی است که در محضر استاد استعدادهای درونی خود را شکوفا میکردند یا شکوفا میشد. فتوت با قناعت گره خورده است. فتوت سه مرحله وفا، صفا و سخا دارد، در سخا، قناعت نهفته است. او با اشاره به تعریف «دقاق» از فتوت گفت، قناعت یعنی آن چیزی که مقتضای بدن هست در او پیاده شود؛ یعنی اصلاح بدن. فتوت را با «غربت» درک میکنیم. غربت برای کسی معنا دارد که آموزش متفاوتی دارد و برای کسانی که آموزش یکسان مانند آموزش و پرورش ما دارند، فتوت و غربت معنا ندارد.
🔸چاوشی تاکید کرد که عهد جدید ما که با فارابی آغاز میشود، نسبت خود را با فتوت از دست میدهد و متافیزیک شکل میگیرد. او افزود: فتوت جای خود را به صناعتی میدهد که به جمیل و فعل او میاندیشد (یعنی همان تعریفی که فارابی برای فلسفه آورده است). ما فلسفه اسلامی داریم. با فارابی و مدینه او پیدا میشود. نسبت انسان ایرانی اسلامی با مدینه و نسبت انسان یونانی با پولیس هیچ ربطی به هم ندارد. گرچه وقتی از فلسفه میگوییم پیوندی با یونان دارد اما مهم انسان است و فلسفه از آن انسان است و انسان اسلامی ایرانی فلسفه خودش را دارد که همان فلسفه اسلامی است.
🔸او ادامه داد: فتوت از فارابی به بعد جای خودش را به فرهنگ داد و قناعت در ساحت مدینه و در بسط تاریخی آن به خصوص در تفکر صدرا در قالب دانش اقتصاد تغییر ماهیت میدهد. بحث از تحول فتوت و قناعت به اقتصاد و فرهنگ بدون درک ظهور علوم انسانی، از بسط تاریخی متافیزیک صدرالمتالهین فرجام نمییابد. بنده مدعی نیستم که علوم انسانی در فضای فرهنگی ما تحقق یافته است بلکه اصرار دارم که در بسط تاریخی تفکر صدرا و ازطریق مکتب فلسفی تهران و آقاعلی مدرس و با ظهور انقلاب مشروطه، امکان تحقق علوم انسانی فراهم آمد. آنان که سودای علوم انسانی با وصف اسلامی بودن دارند، دانسته یا ندانسته آب به آسیاب فرهنگ غرب میریزند.
🔸من مدافع و مروج سلفیگری نیستم اما معتقدم گشودن فضای تازه بدون تأمل بر آنچه این فرهنگ دارد ناممکن است. او با تاکید بر ضرورت بازخوانی فلسفه اسلامی گفت: این تنها طریقی است که میتواند گزارشی قابل تأمل از وضع تاریخی ما به دست دهد. بحث از فتوت و قناعت طالب گشودن فضایی است که فرسنگها از بحث علوم انسانی اسلامی فاصله دارد و میکوشد راهی تازه در مقابل غلبه غرب پیشنهاد کند و ما اکنون در آستانه آن ایستادهایم؛ یعنی در آستانه علوم انسانی صدرایی ایستادیم. ما بر آستانه آن چه با مدینه فارابی تحقق یافت مقام کردهایم. تذکر مفاهیمی که نسبتمان را با آن از دست دادهایم(یعنی فتوت و قناعت)، طریق تفکر و تأمل در وضع کنونی ماست.
#پایان.
🔹منبع: روزنامه صبح نو، شماره 440 مورخهی شنبه 1396/12/26
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#فلسفهی_صدرایی
#فلسفه_و_علوم_انسانی
#دکتر_محمدتقی_چاوشی
🔸چاوشی بیان کرد: درست وقتی که فلسفه یا متافیزیک فارابی پیدا شد و فرهنگ در نسبت با مدینه آغاز شد و شکل گرفت، فتوت از میان رفت. اگر هم کسانی بعد از آن در فضای فتوت زندگی کردهاند اما با ظهور انسان اسلامی ایرانی دیگر جایی برای فتوت نماند. پایدیا فقط در کودکانی که استعداد داشته باشند رخ میدهد. بیجهت نیست که «یگر» تصریح میکند که پایدیا منحصر در اشراف است. اشراف کسانی هستند که از شرافت و فضیلت برخوردارند. پایدیا از دوره روم و در فضای لاتین جای خود را به فرهنگ داد. مراجعه کنید به پدیدارشناسی روح هگل، بحث فرهنگ.
🔸او چنین تعریفی از فتوت ارائه داد: فتوت تعلیم و آموزش جوانانی است که در محضر استاد استعدادهای درونی خود را شکوفا میکردند یا شکوفا میشد. فتوت با قناعت گره خورده است. فتوت سه مرحله وفا، صفا و سخا دارد، در سخا، قناعت نهفته است. او با اشاره به تعریف «دقاق» از فتوت گفت، قناعت یعنی آن چیزی که مقتضای بدن هست در او پیاده شود؛ یعنی اصلاح بدن. فتوت را با «غربت» درک میکنیم. غربت برای کسی معنا دارد که آموزش متفاوتی دارد و برای کسانی که آموزش یکسان مانند آموزش و پرورش ما دارند، فتوت و غربت معنا ندارد.
🔸چاوشی تاکید کرد که عهد جدید ما که با فارابی آغاز میشود، نسبت خود را با فتوت از دست میدهد و متافیزیک شکل میگیرد. او افزود: فتوت جای خود را به صناعتی میدهد که به جمیل و فعل او میاندیشد (یعنی همان تعریفی که فارابی برای فلسفه آورده است). ما فلسفه اسلامی داریم. با فارابی و مدینه او پیدا میشود. نسبت انسان ایرانی اسلامی با مدینه و نسبت انسان یونانی با پولیس هیچ ربطی به هم ندارد. گرچه وقتی از فلسفه میگوییم پیوندی با یونان دارد اما مهم انسان است و فلسفه از آن انسان است و انسان اسلامی ایرانی فلسفه خودش را دارد که همان فلسفه اسلامی است.
🔸او ادامه داد: فتوت از فارابی به بعد جای خودش را به فرهنگ داد و قناعت در ساحت مدینه و در بسط تاریخی آن به خصوص در تفکر صدرا در قالب دانش اقتصاد تغییر ماهیت میدهد. بحث از تحول فتوت و قناعت به اقتصاد و فرهنگ بدون درک ظهور علوم انسانی، از بسط تاریخی متافیزیک صدرالمتالهین فرجام نمییابد. بنده مدعی نیستم که علوم انسانی در فضای فرهنگی ما تحقق یافته است بلکه اصرار دارم که در بسط تاریخی تفکر صدرا و ازطریق مکتب فلسفی تهران و آقاعلی مدرس و با ظهور انقلاب مشروطه، امکان تحقق علوم انسانی فراهم آمد. آنان که سودای علوم انسانی با وصف اسلامی بودن دارند، دانسته یا ندانسته آب به آسیاب فرهنگ غرب میریزند.
🔸من مدافع و مروج سلفیگری نیستم اما معتقدم گشودن فضای تازه بدون تأمل بر آنچه این فرهنگ دارد ناممکن است. او با تاکید بر ضرورت بازخوانی فلسفه اسلامی گفت: این تنها طریقی است که میتواند گزارشی قابل تأمل از وضع تاریخی ما به دست دهد. بحث از فتوت و قناعت طالب گشودن فضایی است که فرسنگها از بحث علوم انسانی اسلامی فاصله دارد و میکوشد راهی تازه در مقابل غلبه غرب پیشنهاد کند و ما اکنون در آستانه آن ایستادهایم؛ یعنی در آستانه علوم انسانی صدرایی ایستادیم. ما بر آستانه آن چه با مدینه فارابی تحقق یافت مقام کردهایم. تذکر مفاهیمی که نسبتمان را با آن از دست دادهایم(یعنی فتوت و قناعت)، طریق تفکر و تأمل در وضع کنونی ماست.
#پایان.
🔹منبع: روزنامه صبح نو، شماره 440 مورخهی شنبه 1396/12/26
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅گزارش جلسه تمدنپژوهان با رهبر معظم انقلاب (#بخش_پایانی)
✍حجةالاسلام علی محمدی
🔸ایجاد امید در خصوص امکان تمدنسازی اسلامی نیز با ایجاد حکومت و جامعه اسلامی ایجاد میشود. اگر بقیه ببینند که کشوری در مسیر آرمانهای خود باقی مانده است و خود را با آن منطبق کرده است، برای او امید ایجاد میشود. بنابراین، تشکیل حکومت و جامعه اسلامی، مقدمه واجب تشکیل تمدن اسلامی است. حرفی را پنجاه سال پیش از سیدقطب خواندهام که کاملاً درست است. او نوشته بود که برای تبلیغ اسلام لازم نیست که مبلغ بفرستیم، بلکه اگر یک روستا را اسلامی بسازیم، خود آن بزرگترین تبلیغ است و به صورت طبیعی منتشر میشود. (مسئله امید از مسائل طرح شده توسط آقای بابایی بود.)
🔸این تمدن را به نحو قابل فهمی به مردم کشور معرفی کنید. پایههای این تمدن از نظر من عبارتست از:«توحید»، «عبودیت» (عمل به احکام شریعت اسلام)، «کرامت انسانی» و «سبک زندگی». به نظر من محور این حرکت نیز انسان است. من مخالف محور بودن انسان نیستم و این معنای کرامت داشتن انسان است. البته انسانی محور است که توحید را پذیرفته و به مقام عبودیت رسیده است.
🔸در نظریه پردازیها، کار و برنامه عملی داشته باشید. الان ما احتیاج به دولت اسلامی داریم. دولت اسلامی یعنی دولتی که هم تصمیماتش بر مبنای اسلام و شریعت اسلام باشد و هم مسئولینش ایمان و انگیزه لازم را داشته باشند و به کارآمدی اسلام مؤمن و معتقد باشند. مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (نحل/97)؛ این مؤمن بودن مسئله مهمی است. دولتی که میخواهد نظام اسلامی را پایداری کند، باید مؤمن و اسلامی باشد. باید با این جهتگیری وارد مسائل اصلی مانند عدالت، مردمی بودن نظام و سایر مسائل شوید.
🔸 ما متأسفانه میبینیم که جامعه هنوز مرعوب تمدن رو به زوال غرب است. هنوز اسم فروشگاهها و مغازه را «مآل» و «هایپر استار» و «کافی شاب» میگذارند. اینها نشانه مرعوب بودن است. شکستن این فضا، نیازمند شجاعت است.
⭕️ در خصوص فرمایش رهبری سه نکته برای بنده جالب توجه بود:
1⃣رهبر معظم انقلاب به اسم گذاریها خیلی حساس هستند و اسم گذاریها را یکی از منابع فهم سطح و عمق فرهنگ و روحیه یک ملت به حساب میآورند.
2⃣بیان ضرورت «شبکهسازی» از طریق «جلسات همفکری نیم روزه و با فواصل کوتاه» شاید برای کمتر کسی به اندازه بنده خوشایند بود. این مسیری است که حدود دو سال است با جمعی از پژوهشگران جوان و فاضل فقه حکومتی و علم دینی شروع کردهایم و با شکلدهی «دبیرخانه هماندیشی فقه حکومتی و علم دینی»، به طور متوسط هر دو ماه یکبار، در جلسهای سه، چهار ساعته خدمت اساتید رسیدهایم؛ هم با دیدگاه آنها آشناتر شدهایم و هم اشکالات و نقطه نظرات سایر اساتید را به ایشان منتقل کردهایم. إنشاءالله از این پس نیز این مسیر را با انگیزه و جدیت بیشتر دنبال خواهیم کرد.
3⃣هرچند محتوای ارائه اساتید خوب و قابل قبول بود، ولی دارای یک ضعف بزرگ بود و آن عدم توجه به مراحل پنجگانه تمدنسازی در اندیشه رهبر معظم انقلاب بود. برعکس، حضرت آقا هر مسئلهای که توسط اساتید طرح شده بود را در قالب این مراحل پنج گانه صورتبندی میکردند و مرحله دولتسازی و مرحله جامعهسازی را تأمین کننده این دغدغهها معرفی میکردند. مثلاً ایشان حل معضل مشارکت مردم منطقه، امیدزایی و کارآمدی را در قالب تشکیل حکومت اسلامی (دولت اسلامی) حل شدنی دانستند.
علی محمدی ـ 97/11/12
#پایان.
ا-----------------------------ا
@tamadone_novine_islami
✍حجةالاسلام علی محمدی
🔸ایجاد امید در خصوص امکان تمدنسازی اسلامی نیز با ایجاد حکومت و جامعه اسلامی ایجاد میشود. اگر بقیه ببینند که کشوری در مسیر آرمانهای خود باقی مانده است و خود را با آن منطبق کرده است، برای او امید ایجاد میشود. بنابراین، تشکیل حکومت و جامعه اسلامی، مقدمه واجب تشکیل تمدن اسلامی است. حرفی را پنجاه سال پیش از سیدقطب خواندهام که کاملاً درست است. او نوشته بود که برای تبلیغ اسلام لازم نیست که مبلغ بفرستیم، بلکه اگر یک روستا را اسلامی بسازیم، خود آن بزرگترین تبلیغ است و به صورت طبیعی منتشر میشود. (مسئله امید از مسائل طرح شده توسط آقای بابایی بود.)
🔸این تمدن را به نحو قابل فهمی به مردم کشور معرفی کنید. پایههای این تمدن از نظر من عبارتست از:«توحید»، «عبودیت» (عمل به احکام شریعت اسلام)، «کرامت انسانی» و «سبک زندگی». به نظر من محور این حرکت نیز انسان است. من مخالف محور بودن انسان نیستم و این معنای کرامت داشتن انسان است. البته انسانی محور است که توحید را پذیرفته و به مقام عبودیت رسیده است.
🔸در نظریه پردازیها، کار و برنامه عملی داشته باشید. الان ما احتیاج به دولت اسلامی داریم. دولت اسلامی یعنی دولتی که هم تصمیماتش بر مبنای اسلام و شریعت اسلام باشد و هم مسئولینش ایمان و انگیزه لازم را داشته باشند و به کارآمدی اسلام مؤمن و معتقد باشند. مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (نحل/97)؛ این مؤمن بودن مسئله مهمی است. دولتی که میخواهد نظام اسلامی را پایداری کند، باید مؤمن و اسلامی باشد. باید با این جهتگیری وارد مسائل اصلی مانند عدالت، مردمی بودن نظام و سایر مسائل شوید.
🔸 ما متأسفانه میبینیم که جامعه هنوز مرعوب تمدن رو به زوال غرب است. هنوز اسم فروشگاهها و مغازه را «مآل» و «هایپر استار» و «کافی شاب» میگذارند. اینها نشانه مرعوب بودن است. شکستن این فضا، نیازمند شجاعت است.
⭕️ در خصوص فرمایش رهبری سه نکته برای بنده جالب توجه بود:
1⃣رهبر معظم انقلاب به اسم گذاریها خیلی حساس هستند و اسم گذاریها را یکی از منابع فهم سطح و عمق فرهنگ و روحیه یک ملت به حساب میآورند.
2⃣بیان ضرورت «شبکهسازی» از طریق «جلسات همفکری نیم روزه و با فواصل کوتاه» شاید برای کمتر کسی به اندازه بنده خوشایند بود. این مسیری است که حدود دو سال است با جمعی از پژوهشگران جوان و فاضل فقه حکومتی و علم دینی شروع کردهایم و با شکلدهی «دبیرخانه هماندیشی فقه حکومتی و علم دینی»، به طور متوسط هر دو ماه یکبار، در جلسهای سه، چهار ساعته خدمت اساتید رسیدهایم؛ هم با دیدگاه آنها آشناتر شدهایم و هم اشکالات و نقطه نظرات سایر اساتید را به ایشان منتقل کردهایم. إنشاءالله از این پس نیز این مسیر را با انگیزه و جدیت بیشتر دنبال خواهیم کرد.
3⃣هرچند محتوای ارائه اساتید خوب و قابل قبول بود، ولی دارای یک ضعف بزرگ بود و آن عدم توجه به مراحل پنجگانه تمدنسازی در اندیشه رهبر معظم انقلاب بود. برعکس، حضرت آقا هر مسئلهای که توسط اساتید طرح شده بود را در قالب این مراحل پنج گانه صورتبندی میکردند و مرحله دولتسازی و مرحله جامعهسازی را تأمین کننده این دغدغهها معرفی میکردند. مثلاً ایشان حل معضل مشارکت مردم منطقه، امیدزایی و کارآمدی را در قالب تشکیل حکومت اسلامی (دولت اسلامی) حل شدنی دانستند.
علی محمدی ـ 97/11/12
#پایان.
ا-----------------------------ا
@tamadone_novine_islami
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢بینش تمدنی؛ بایستگیها و چالشهای آن در ایران کنونی (بخش دوم) 🔻#ادامۀ مطالب ارائه شده توسط حجتالاسلام دکتر محسن الویری در دیدار پژوهشگران حوزه تمدن نوین اسلامی با رهبر معظم انقلاب در تاریخ 1397/11/12 🔸ویژگیهای بینش تمدنی بینش تمدنی به معنایی که گذشت،…
بینش تمدنی؛ بایستگیها و چالشهای آن در ایران کنونی (بخش پایانی)
🔻مطالب ارائه شده توسط حجتالاسلام دکتر محسن الویری در دیدار پژوهشگران حوزه تمدن نوین اسلامی با رهبر معظم انقلاب در تاریخ 1397/11/12
🔸بایستگیهای بینش تمدنی
در بخش دیگری از عرایضم که فرصت بیان آن نیست قصد داشتم بایستگیهای بینش تمدنی به گونهای که بتوان سنجههایی برای ارزیابی کمی آن به دست آورد برشمرده شود. (اگر قرار باشد بایستگیهایی برای بینش تمدنی، برشمرده شود، شاید بتوان از مواردی مانند جامعنگری، کلاننگری، امیدگرایی و امیدبخشی، میراثگرایی در عین تحولخواهی، تن دادن به واقعیت تکثرها و تنوعها و تعددها، امتباوری، برخورداری از روح کار جمعی، همافزایی در نگاه به داشتهها، نقدپذیری، آرمانخواهی، باور قلبی به ظرفیت جامعهسازی اسلام نام برد. تمدناندیشان باید خود نماد رفتار تمدنی متناسب با این بایستگیها باشند. بینش تمدنی به دلیل پیوند با اقشار و گروههای مختلف اجتماعی نیازمند بهرهگیری از ابزارهای مختلف و متناسب با هر قشر و گروه برای نهادینهسازی است.)*
🔸چالشهای بینش تمدنی
در بین چالشهای گوناگون بینش تمدنی، آنچه اکنون در محیطهای نخبگانی که باید مبلغان و مروجان اصلی این بینش باشند، به چشم میخورد وجود رگههایی از جریانهای اندیشهسوز با ظاهری مزین به نمادهای ارزشی است که مهارت اصلی آنها تقلیل معارف تمدنساز به سطح خرد منازعات مذهبی از یک سو و یا با چراغ و شبانه به دنبال هر کسی رفتن که شاید لازمه چندم سخن آنها نکتهای بر خلاف امیال فردی و منافع جناحی آنها باشد. این آسیب میتواند برباد دهنده بسیاری از ظرفیتها و فرصتها باشد.
🔸جمعبندی
مراد از این سخنان تأکید بر ضرورت فرهنگسازی عمومی و گسترش نگاه تمدنی به عنوان گام نخست برای حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی است. افتخار دارم به اطلاع برسانم که میز تمدن اسلامی در مجموعه دفتر تبلیغات اسلامی طی چهار سال شروع به کار خود با محور قرار دادن ضعف بینش تمدنی، فعالیتهایی را در چهار محور آموزش، پژوهش، فرهنگسازی و اصلاح قوانین و ساختارها با محوریت و اولویت جامعه مخاطب طلاب آغاز کرده است و در محور آموزش تدوین و تصویب برنامه «مطالعات نظری تمدن» و تدوین یک برنامه آموزشی جامع متناسب با گروههای مختلف روحانیان مانند مبلغان، طلاب در حال تحصیل و حتی ائمه جمعه به پایان رسانده است.
#پایان.
🔻#پینوشت:
*جملات داخل (پرانتز) بعلت ضیق وقت در جلسه مطرح نشده است.
ا---------------------------ا
🌐https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻مطالب ارائه شده توسط حجتالاسلام دکتر محسن الویری در دیدار پژوهشگران حوزه تمدن نوین اسلامی با رهبر معظم انقلاب در تاریخ 1397/11/12
🔸بایستگیهای بینش تمدنی
در بخش دیگری از عرایضم که فرصت بیان آن نیست قصد داشتم بایستگیهای بینش تمدنی به گونهای که بتوان سنجههایی برای ارزیابی کمی آن به دست آورد برشمرده شود. (اگر قرار باشد بایستگیهایی برای بینش تمدنی، برشمرده شود، شاید بتوان از مواردی مانند جامعنگری، کلاننگری، امیدگرایی و امیدبخشی، میراثگرایی در عین تحولخواهی، تن دادن به واقعیت تکثرها و تنوعها و تعددها، امتباوری، برخورداری از روح کار جمعی، همافزایی در نگاه به داشتهها، نقدپذیری، آرمانخواهی، باور قلبی به ظرفیت جامعهسازی اسلام نام برد. تمدناندیشان باید خود نماد رفتار تمدنی متناسب با این بایستگیها باشند. بینش تمدنی به دلیل پیوند با اقشار و گروههای مختلف اجتماعی نیازمند بهرهگیری از ابزارهای مختلف و متناسب با هر قشر و گروه برای نهادینهسازی است.)*
🔸چالشهای بینش تمدنی
در بین چالشهای گوناگون بینش تمدنی، آنچه اکنون در محیطهای نخبگانی که باید مبلغان و مروجان اصلی این بینش باشند، به چشم میخورد وجود رگههایی از جریانهای اندیشهسوز با ظاهری مزین به نمادهای ارزشی است که مهارت اصلی آنها تقلیل معارف تمدنساز به سطح خرد منازعات مذهبی از یک سو و یا با چراغ و شبانه به دنبال هر کسی رفتن که شاید لازمه چندم سخن آنها نکتهای بر خلاف امیال فردی و منافع جناحی آنها باشد. این آسیب میتواند برباد دهنده بسیاری از ظرفیتها و فرصتها باشد.
🔸جمعبندی
مراد از این سخنان تأکید بر ضرورت فرهنگسازی عمومی و گسترش نگاه تمدنی به عنوان گام نخست برای حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی است. افتخار دارم به اطلاع برسانم که میز تمدن اسلامی در مجموعه دفتر تبلیغات اسلامی طی چهار سال شروع به کار خود با محور قرار دادن ضعف بینش تمدنی، فعالیتهایی را در چهار محور آموزش، پژوهش، فرهنگسازی و اصلاح قوانین و ساختارها با محوریت و اولویت جامعه مخاطب طلاب آغاز کرده است و در محور آموزش تدوین و تصویب برنامه «مطالعات نظری تمدن» و تدوین یک برنامه آموزشی جامع متناسب با گروههای مختلف روحانیان مانند مبلغان، طلاب در حال تحصیل و حتی ائمه جمعه به پایان رسانده است.
#پایان.
🔻#پینوشت:
*جملات داخل (پرانتز) بعلت ضیق وقت در جلسه مطرح نشده است.
ا---------------------------ا
🌐https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢صنعتِ دولتی شدن نفت! (بخش پایانی)
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸همۀ شرکتهای نفتی معظم قرن بیستم و بیست و یکم، با چند پشت، به این ماجراجویان قرن نوزدهمی متصل میشوند. هر کدام اینها در هر روستایی که چاهی کشف کردند، مردم آن روستا را که معمولاً در مناطق گرم و خشک امریکا بود، به نان و نوایی رساندند و حمایت اهالی را به دست آوردند. در فضایی رقابتی، توانستند دست کم سه نوع شیوۀ حفاری و پنج نوع شیوۀ استخراج را در همان قرن نوزدهم بیازمایند. در همان گزارش مستندِ بالا، تصویر اکتشاف را یک بار دیگر مرور کنیم: "همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادیآوری را در انسان به وجود میآورد." این تصویر کاشفان را مقایسه کنید با مشتی آدم کت و شلواری که توی گرمای جنوب ایران، جلیقه هم و پوشیدهاند و قراراست به افتتاح چاه را قیچی کنند. حالا مسئول سهلتیِ پیش از انقلاب کراوات میزده است و پس از انقلاب یقِۀ بسته سه دكمه میپوشد! تفاوت ماهوی نیست. تفاوت ماهوی میانِ تصویرِ جوینر است که با صورتی قیرآلود زير فوارۀ نفت ایستاده است و تصویرِ مسوول سهلتی.
🔸تفاوت نفت ملی با نفت دولتی در همین تصویر نشده است. کاشفِ ملی، وقتی در مسیری رقابتی روشهای نوین حفاری و استخراج را پیدا میکند، بهدنبال منابع دیگر از کشورش بیرون میزند و هولمز بدون تحصیلات آکادمیک، #ابونفط میشود در سواحلِ غربیِ خلیجِ فارس و رینولدز که در هندوستان، مهندسی نفت خوانده است، کاشف نفت میشود در نفتان و شاردین، در ایرانِ خودمان برای ویلیام ناکس دارسی.
🔸این تفاوت نفت ملی است با نفت دولتی. یک یقه سفیدِ سهلتیِ ما را پیدا کنید که بتواند در شرکت نفت نیز با همان بی۔ پی۔ کارمندی کند! در ادامۀ همین مقایسه، میشود مقایسه کرد چهرۀ شادمان مردم روستایی را که در آن نفت کشف شده است، با صورت رنجور جنوبیِ ما... با چُندک زدنهای کنار قهوهخانۀ مسجد سلیمانی و نفت شهری و... اولی مطمئن است که با کشف نفت، سیل سرمایه است که به سمتش خواهد آمد و دومی جز بوی نفت هیچ به کف اندرش باقی نخواهد ماند. رابطۀ ما با این مردم پیش و پس از ملی شدنِ صنعت نفت چه تفاوتی کرده است؟
#پایان.
🔹منبع: نفحات نفت، نوشتۀ رضا امیرخانی، ص ۱۰۱ تا ۱۰۶.
ا--------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️نگاهی متفاوت به ملی شدن صنعت نفت به مناسبت 29 اسفند
✍... رضا امیرخانی
#تاریخ_معاصر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
🔸همۀ شرکتهای نفتی معظم قرن بیستم و بیست و یکم، با چند پشت، به این ماجراجویان قرن نوزدهمی متصل میشوند. هر کدام اینها در هر روستایی که چاهی کشف کردند، مردم آن روستا را که معمولاً در مناطق گرم و خشک امریکا بود، به نان و نوایی رساندند و حمایت اهالی را به دست آوردند. در فضایی رقابتی، توانستند دست کم سه نوع شیوۀ حفاری و پنج نوع شیوۀ استخراج را در همان قرن نوزدهم بیازمایند. در همان گزارش مستندِ بالا، تصویر اکتشاف را یک بار دیگر مرور کنیم: "همه خوشحال بودند. زمانی که نفت از میان دکل حفاری بیرون زد، سر و صدای غریبی راه افتاد و هنگامی که آن نفت سیاه و کهنه از سر و روی دکل حفاری پایین آمد، احساس کاملاً شادیآوری را در انسان به وجود میآورد." این تصویر کاشفان را مقایسه کنید با مشتی آدم کت و شلواری که توی گرمای جنوب ایران، جلیقه هم و پوشیدهاند و قراراست به افتتاح چاه را قیچی کنند. حالا مسئول سهلتیِ پیش از انقلاب کراوات میزده است و پس از انقلاب یقِۀ بسته سه دكمه میپوشد! تفاوت ماهوی نیست. تفاوت ماهوی میانِ تصویرِ جوینر است که با صورتی قیرآلود زير فوارۀ نفت ایستاده است و تصویرِ مسوول سهلتی.
🔸تفاوت نفت ملی با نفت دولتی در همین تصویر نشده است. کاشفِ ملی، وقتی در مسیری رقابتی روشهای نوین حفاری و استخراج را پیدا میکند، بهدنبال منابع دیگر از کشورش بیرون میزند و هولمز بدون تحصیلات آکادمیک، #ابونفط میشود در سواحلِ غربیِ خلیجِ فارس و رینولدز که در هندوستان، مهندسی نفت خوانده است، کاشف نفت میشود در نفتان و شاردین، در ایرانِ خودمان برای ویلیام ناکس دارسی.
🔸این تفاوت نفت ملی است با نفت دولتی. یک یقه سفیدِ سهلتیِ ما را پیدا کنید که بتواند در شرکت نفت نیز با همان بی۔ پی۔ کارمندی کند! در ادامۀ همین مقایسه، میشود مقایسه کرد چهرۀ شادمان مردم روستایی را که در آن نفت کشف شده است، با صورت رنجور جنوبیِ ما... با چُندک زدنهای کنار قهوهخانۀ مسجد سلیمانی و نفت شهری و... اولی مطمئن است که با کشف نفت، سیل سرمایه است که به سمتش خواهد آمد و دومی جز بوی نفت هیچ به کف اندرش باقی نخواهد ماند. رابطۀ ما با این مردم پیش و پس از ملی شدنِ صنعت نفت چه تفاوتی کرده است؟
#پایان.
🔹منبع: نفحات نفت، نوشتۀ رضا امیرخانی، ص ۱۰۱ تا ۱۰۶.
ا--------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢فلسفه سیاسی فارابی و جمهوری اسلامی (بخش اول) ✍یادداشتی از حجتالاسلام دکتر احمدرضا یزدانیمقدم ✅فارابی برای فقیه مجموعهای از دانشها را برمیشمارد و بر پایه این دانشهاست که فقیه میتواند در راستای مقاصدی که پیامبر داشته، احکام متناسب را در شرایط زمانی…
💢فلسفه سیاسی فارابی و جمهوری اسلامی (بخش پایانی)
✍یادداشتی از حجتالاسلام دکتر احمدرضا یزدانیمقدم
🔻ویژگیهایی فیلسوف/حاکم
🔸ویژگیهایی که فارابی برای فیلسوف موردنظر خود برمیشمارد، بهطور کامل در معمول فیلسوفان شناختهشده یافت نمیشود؛ ازاینرو میتوان گفت که فارابی درصدد ارائه تصویر ایده آل خود از فیلسوف و حاکم مطلوب است. با توجه به نکته روشی که از او آموختیم؛ در بازسازی دیدگاه فارابی برای زمان ما، ویژگیهای فیلسوف و حاکم موردنظر فارابی را تنها در مجموعهای از صاحبنظران و کارشناسان دانشهای مربوط به زندگی سیاسی اجتماعی معاصر میتوان یافت.
🔸در زمان ما تحقق همین شرط تعقل نیازمند یک شورای وسیع و پُرتعداد است و حتی میتوان آن را در ضمن دو یا سه قوه و در کل سیستم بوروکراسی و یا درمجموع نظام آموزشی و پژوهشی و آکادمیک تصویر کرد. حتی اگر شرط تعقل را بخواهیم در یک شورای محدود پی بگیریم بازهم چنین شورایی بیشتر شورای صاحبنظران و کارشناسان و مشاوران خواهد بود.
🔻حاکم جامعه ازنظر فارابی چه کسی است؟
🔸حاکم جامعه کسی است که یا از طریق فلسفهورزی و یا از طریق وحی در ارتباط با عقل فعال است و احیاناً عقل فعال در او حلول کرده و ازاینرو قوه قانونگذاری یافته است. ویژگیهایی که فارابی برای حاکم اول جامعه برمیشمارد ایده آل تایپ است و تنها در پیامبر خاتم (ص) و امامان معصوم (ع) تصور و امکان دارد. جانشین و جانشینان حاکم اول نیز لازم است گروهی از ویژگیها را داشته باشند و درصورتیکه همه ویژگیهای لازم را نداشته باشند باید دستکم از ویژگی حکمت برخوردار باشند. بدین ترتیب حداقل شرایط حاکم، حکمت است چنانکه فارابی بهطور جداگانه از صناعت و حرفه فرمانروایی یاد میکند و ویژگی و کارکردهایی که برای صناعت و حرفه فرمانروایی برمیشمارد به حکمت نظری و حکمت عملی و تعقل بازمیگردند. بنابراین ازنظر فارابی این فیلسوف و فلسفه است که جامعه را اداره میکند و اگر، در مرتبه بعد، کار به رئیس سنت میرسد ریاست رئیس سنت نیز به یک چارچوب فلسفی برمیگردد.
🔸فارابی برای فقیه مجموعهای از دانشهای زبانی و اجتماعی و… را برمیشمارد و بر پایه این دانشهاست که فقیه میتواند در راستای مقاصدی که پیامبر الهی داشته، احکام متناسب را در شرایط زمانی و مکانی خودش استنباط کند. بدین ترتیب گفتار فارابی درباره فقیه ناظر به فقیهی دارای ویژگیهای دانشی و … خاص است. فارابی فقیه یادشده را شبیه متعقل معرفی میکند.
🔸میدانیم که در دیدگاه فارابی تعقل فهم و دریافت تغییر و تحول و پویایی شرایط و مقتضیات زمان و مکان و شرایط جدیدی است که در آن قرار داریم. تعقل از ویژگیهای لازم برای حاکم جامعه - حاکم فاضل یا جانشینان او – است که با این ویژگی درمییابد که آن اصول و مقاصد ثابت کلی را چگونه باید تحقق ببخشد. فقیه شبیه متعقل است یعنی فقیه نیز با درک شرایطی که در آن قرارگرفته است بررسی میکند که اگر رئیس فاضل در چنین شرایطی بود بر پایه اهداف و مقاصد و اصول نظری و عملی که داشت چگونه قانونگذاری میکرد؛ حال فقیه نیز بر همین اساس قانون را در شرایط کنونی و برای شرایط کنونی استنباط میکند.
🔸برای تقریب به ذهن به یاد داریم که امام خمینی (ره) در گفتار خود صریحاً تعطیل نظامات شرعی را برای حکومت اسلامی مجاز اعلام کردند. همین تعطیل نظامات شرعی در گفتار امام خمینی (ره) خبر از امکان ناکارآمدی نظامات شرعی یا کارکرد معکوس آنها در تغییر و تحول شرایط میدهد.
🔻مردمسالاری از منظر فلسفه سیاسی فارابی
🔸اگر مقصود از مردمسالاری این باشد که نظام سیاسی باید تابع اهوای مردم باشد، یعنی همان مدینه جماعیه ای که فارابی مطرح میکند، اینگونه مردمسالاری با فلسفه سیاسی فارابی سازگار نیست، اما اگر مقصود از مردمسالاری این باشد که نظامی سیاسی داشته باشیم که سامان آن بر پایه فلسفه صحیح و حق است و ساختارهای آن طوری است که حکومتی هم که روی کار میآید باید در چارچوب فلسفه صحیح تصمیم گیرد و عمل کند و برفرض همان حکومت دارای ویژگی تعقل که فارابی گفته است را بهصورت گروهی از نهادها تصویر کنیم که در ارتباط باهم هستند و همدیگر را کنترل و نظارت میکنند و مردم نیز در این نظارت بر کار حکومت و نهادها مشارکت دارند، بلکه در انتخابات و تصمیم سازی و تصمیمگیری و چگونگی اجرا مشارکت داشته و آزادیهای بیان و احزاب و انتخابات نیز در خدمت یافتن بهترین و مناسبترین راهها برای دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی هستند. در این صورت چنین تصویری از مردمسالاری با مدینه فاضله فارابی سازگاری داشته و ویژگی تعقل لازم و موردنظر فارابی در اداره کشور را تأمین میکند.
#پایان.
🔹منبع: سایت ایسکا
ا—------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍یادداشتی از حجتالاسلام دکتر احمدرضا یزدانیمقدم
🔻ویژگیهایی فیلسوف/حاکم
🔸ویژگیهایی که فارابی برای فیلسوف موردنظر خود برمیشمارد، بهطور کامل در معمول فیلسوفان شناختهشده یافت نمیشود؛ ازاینرو میتوان گفت که فارابی درصدد ارائه تصویر ایده آل خود از فیلسوف و حاکم مطلوب است. با توجه به نکته روشی که از او آموختیم؛ در بازسازی دیدگاه فارابی برای زمان ما، ویژگیهای فیلسوف و حاکم موردنظر فارابی را تنها در مجموعهای از صاحبنظران و کارشناسان دانشهای مربوط به زندگی سیاسی اجتماعی معاصر میتوان یافت.
🔸در زمان ما تحقق همین شرط تعقل نیازمند یک شورای وسیع و پُرتعداد است و حتی میتوان آن را در ضمن دو یا سه قوه و در کل سیستم بوروکراسی و یا درمجموع نظام آموزشی و پژوهشی و آکادمیک تصویر کرد. حتی اگر شرط تعقل را بخواهیم در یک شورای محدود پی بگیریم بازهم چنین شورایی بیشتر شورای صاحبنظران و کارشناسان و مشاوران خواهد بود.
🔻حاکم جامعه ازنظر فارابی چه کسی است؟
🔸حاکم جامعه کسی است که یا از طریق فلسفهورزی و یا از طریق وحی در ارتباط با عقل فعال است و احیاناً عقل فعال در او حلول کرده و ازاینرو قوه قانونگذاری یافته است. ویژگیهایی که فارابی برای حاکم اول جامعه برمیشمارد ایده آل تایپ است و تنها در پیامبر خاتم (ص) و امامان معصوم (ع) تصور و امکان دارد. جانشین و جانشینان حاکم اول نیز لازم است گروهی از ویژگیها را داشته باشند و درصورتیکه همه ویژگیهای لازم را نداشته باشند باید دستکم از ویژگی حکمت برخوردار باشند. بدین ترتیب حداقل شرایط حاکم، حکمت است چنانکه فارابی بهطور جداگانه از صناعت و حرفه فرمانروایی یاد میکند و ویژگی و کارکردهایی که برای صناعت و حرفه فرمانروایی برمیشمارد به حکمت نظری و حکمت عملی و تعقل بازمیگردند. بنابراین ازنظر فارابی این فیلسوف و فلسفه است که جامعه را اداره میکند و اگر، در مرتبه بعد، کار به رئیس سنت میرسد ریاست رئیس سنت نیز به یک چارچوب فلسفی برمیگردد.
🔸فارابی برای فقیه مجموعهای از دانشهای زبانی و اجتماعی و… را برمیشمارد و بر پایه این دانشهاست که فقیه میتواند در راستای مقاصدی که پیامبر الهی داشته، احکام متناسب را در شرایط زمانی و مکانی خودش استنباط کند. بدین ترتیب گفتار فارابی درباره فقیه ناظر به فقیهی دارای ویژگیهای دانشی و … خاص است. فارابی فقیه یادشده را شبیه متعقل معرفی میکند.
🔸میدانیم که در دیدگاه فارابی تعقل فهم و دریافت تغییر و تحول و پویایی شرایط و مقتضیات زمان و مکان و شرایط جدیدی است که در آن قرار داریم. تعقل از ویژگیهای لازم برای حاکم جامعه - حاکم فاضل یا جانشینان او – است که با این ویژگی درمییابد که آن اصول و مقاصد ثابت کلی را چگونه باید تحقق ببخشد. فقیه شبیه متعقل است یعنی فقیه نیز با درک شرایطی که در آن قرارگرفته است بررسی میکند که اگر رئیس فاضل در چنین شرایطی بود بر پایه اهداف و مقاصد و اصول نظری و عملی که داشت چگونه قانونگذاری میکرد؛ حال فقیه نیز بر همین اساس قانون را در شرایط کنونی و برای شرایط کنونی استنباط میکند.
🔸برای تقریب به ذهن به یاد داریم که امام خمینی (ره) در گفتار خود صریحاً تعطیل نظامات شرعی را برای حکومت اسلامی مجاز اعلام کردند. همین تعطیل نظامات شرعی در گفتار امام خمینی (ره) خبر از امکان ناکارآمدی نظامات شرعی یا کارکرد معکوس آنها در تغییر و تحول شرایط میدهد.
🔻مردمسالاری از منظر فلسفه سیاسی فارابی
🔸اگر مقصود از مردمسالاری این باشد که نظام سیاسی باید تابع اهوای مردم باشد، یعنی همان مدینه جماعیه ای که فارابی مطرح میکند، اینگونه مردمسالاری با فلسفه سیاسی فارابی سازگار نیست، اما اگر مقصود از مردمسالاری این باشد که نظامی سیاسی داشته باشیم که سامان آن بر پایه فلسفه صحیح و حق است و ساختارهای آن طوری است که حکومتی هم که روی کار میآید باید در چارچوب فلسفه صحیح تصمیم گیرد و عمل کند و برفرض همان حکومت دارای ویژگی تعقل که فارابی گفته است را بهصورت گروهی از نهادها تصویر کنیم که در ارتباط باهم هستند و همدیگر را کنترل و نظارت میکنند و مردم نیز در این نظارت بر کار حکومت و نهادها مشارکت دارند، بلکه در انتخابات و تصمیم سازی و تصمیمگیری و چگونگی اجرا مشارکت داشته و آزادیهای بیان و احزاب و انتخابات نیز در خدمت یافتن بهترین و مناسبترین راهها برای دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی هستند. در این صورت چنین تصویری از مردمسالاری با مدینه فاضله فارابی سازگاری داشته و ویژگی تعقل لازم و موردنظر فارابی در اداره کشور را تأمین میکند.
#پایان.
🔹منبع: سایت ایسکا
ا—------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
💢آنچه امام حسن علیه السلام را از ادامه جنگ با شامیان بازداشت چه بود؟ (#بخش_اول) ✍حجتالاسلام امیرحسین شکیبافر 📌به مناسبت میلاد سبط اکبر، امام مجتبی بسم الله الرحمن الرحيم 《آنچه ما را از نبرد با شامیان بازداشت نه شک بود و نه پشیمانی، در گذشته ما همراه سلامت…
💢آنچه امام حسن علیه السلام را از ادامه جنگ با شامیان بازداشت چه بود؟ (#بخش_پایانی)
✍️حجتالاسلام امیرحسین شکیبافر
🔻ادامه شرح حدیث امام مجتبی عليه السلام
4- دین و دینداری (البته دین ناب و سره) قادر به ایجاد وفاق و وحدت اجتماعی میباشد همانطور که دنیاخواهی انسان را دچار دشمنی و فساد میکند، زیرا انسانی که سعادتمندی خود را محدود به دنیا میداند و حس بینهایت خواهش او را به چنگاندازی به سهم دیگران نیز وامیدارد به دنبال خود فساد و جنگ و خونریزی خواهد آورد اگر چه دنیاخواهان نیز برای سعادتمندی دنیوی خود رعایت قوانین و حقوق دیگران را ضروری میدانند ولی اگر موقعیتی فراهم شود که با دور زدن قانون راهی برای دستیابی به زیادهخواهی روی دهد دلیلی بر خویشتنداری باقی نمیماند و آن وقت است که چنگال دنیاخواهی از زیر پوستین میشواره قانونمداری بیرون میآید و جنایت خواهدآفرید اما انسان و اجتماعی که سعادتمندی خود را محصور به دنیای محدود نمیداند بلکه اهدف عالیش را در فراتر از دنیا میبیند و به دنیا تنها به دیده یک معبر و ابزار نگاه میکند که برای رسیدن به اهداف عالی به قدر ضرورت باید از آن سود برد دیگر برای دستیابی به ثروت و قدرت حقوق دیگران را نادیده نخواهد گرفت هر چند دنیا خواهان فاسدی در زیر پوست دین قدرت طلبیهای خود را به نام دین و دینداری و پلیدی خود را در پوششی مقدس پنهان میکنند و به نام خدا دست به حقوق دیگران دراز مینمایند و از هر جنایت و خونریزی دریغ نمیکنند (از جمله جنایتهای آنها میتوان سوءاستفاده پليد آنها از مقدسترینها را نام برد) و نیز دینداران متحجر و احمقی که با تعصب به ظاهر و قشر دین و بازماندن از حقیقت و مغز شریعت ابزار شیطانصفتان بیاعتقاد و کافر و منافق می گردند، نمیتوانند معیار دینداری واقع شوند.
5- بی صبری و ناشکیبایی بر سر اصول الهی انسانی، مقاومت جامعهای دیندار را میشکند، تمایلات نامتعادل دستِ پایینی پایداری را نیست میکنند و راه را نیمه کاره میگذارد.
6- دنیایی که پیشوایی دین و خدا را قبول کرده نه خود تن به باطل میدهد و نه دست از مبارزه با باطل و ستم میکشد. اما دینی که امامت دنیاخواهی را میپذیرد، دینداری را خرج دنیایش خواهد کرد و تاب مبارزه و مقاومت در برابر باطل را نخواهد داشت.
7- اگر جامعهای [در درون خود] مبتلا به دشمنی شد -البته دشمنی، نه اختلاف زیرا میتوان با وجود اختلافها به وفاق رسید ولی با دشمنی و کینه نمیتوان به وحدت و وفاق رسید- نیاز به درمان خواهد داشت؛ امام مجتبی علیه السلام با انتشار و ترویج رفتارهای کریمانه مرکز دینداری را محافظت کرد و نگذاشت اجتماع بیمار به دشمنیها به نقطه انفجار برسد و با کرم و احسان حداقلها را حفظ کرد؛ شاید امروز ما بیشتر از همیشه به این خلق رحمانی محتاج باشیم قرآن رفتار کریمانه بندگان رحمانی خدا را چنین توصیف فرموده است: «وعباد الرحمن الذين يمشون على الأرض هونا وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما/ و بندگان رحمان آنانند که با فروتنی در زمین گام برمیدارند و آنگاه که جاهلان آنان را خطاب میکنند با سلام و سلامتی پاسخ میگویند (سوره فرقان: آیه ۶۳)».
بندگی رحمان موجب بهرهمندی تام از خدای رحمان میگردد و بنده، که از بند خودیتها رهیده و بندۀ رحمتِ رحمان گشته چون بندگی میکند متكبرانه میان مردم حضور نمییابد تا به گردن فرازیهای خود دیگران را تحقیر نماید بلکه با فروتنی یک بنده در جامعه آشکار میشود و همچون ظرف بندگی را لبالب از رحمتِ رحمان ساخته در رویارویی با رفتارهای جاهلانه قصد اصلاح رحمانی جهالت را میکند نه آن که با چنگ و دندان نشان دادن قصد انتقام نماید و این نیز معلوم است که اصلاح همیشه همراه با نرمش نمیباشد اما جان مایه رفتارهای سختِ رحمانی ، مهر و رحمت پنهان در آن است در آخراز خدا خواستاریم که جامعه ما را بیش از پیش از رفتار رحمانی و کریمانه مجتبوی برخوردار گرداند.
#پایان.
🔹نقل از صفحه اینستاگرام حجت الاسلام امیرحسین شکیبافر
ا-----------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍️حجتالاسلام امیرحسین شکیبافر
🔻ادامه شرح حدیث امام مجتبی عليه السلام
4- دین و دینداری (البته دین ناب و سره) قادر به ایجاد وفاق و وحدت اجتماعی میباشد همانطور که دنیاخواهی انسان را دچار دشمنی و فساد میکند، زیرا انسانی که سعادتمندی خود را محدود به دنیا میداند و حس بینهایت خواهش او را به چنگاندازی به سهم دیگران نیز وامیدارد به دنبال خود فساد و جنگ و خونریزی خواهد آورد اگر چه دنیاخواهان نیز برای سعادتمندی دنیوی خود رعایت قوانین و حقوق دیگران را ضروری میدانند ولی اگر موقعیتی فراهم شود که با دور زدن قانون راهی برای دستیابی به زیادهخواهی روی دهد دلیلی بر خویشتنداری باقی نمیماند و آن وقت است که چنگال دنیاخواهی از زیر پوستین میشواره قانونمداری بیرون میآید و جنایت خواهدآفرید اما انسان و اجتماعی که سعادتمندی خود را محصور به دنیای محدود نمیداند بلکه اهدف عالیش را در فراتر از دنیا میبیند و به دنیا تنها به دیده یک معبر و ابزار نگاه میکند که برای رسیدن به اهداف عالی به قدر ضرورت باید از آن سود برد دیگر برای دستیابی به ثروت و قدرت حقوق دیگران را نادیده نخواهد گرفت هر چند دنیا خواهان فاسدی در زیر پوست دین قدرت طلبیهای خود را به نام دین و دینداری و پلیدی خود را در پوششی مقدس پنهان میکنند و به نام خدا دست به حقوق دیگران دراز مینمایند و از هر جنایت و خونریزی دریغ نمیکنند (از جمله جنایتهای آنها میتوان سوءاستفاده پليد آنها از مقدسترینها را نام برد) و نیز دینداران متحجر و احمقی که با تعصب به ظاهر و قشر دین و بازماندن از حقیقت و مغز شریعت ابزار شیطانصفتان بیاعتقاد و کافر و منافق می گردند، نمیتوانند معیار دینداری واقع شوند.
5- بی صبری و ناشکیبایی بر سر اصول الهی انسانی، مقاومت جامعهای دیندار را میشکند، تمایلات نامتعادل دستِ پایینی پایداری را نیست میکنند و راه را نیمه کاره میگذارد.
6- دنیایی که پیشوایی دین و خدا را قبول کرده نه خود تن به باطل میدهد و نه دست از مبارزه با باطل و ستم میکشد. اما دینی که امامت دنیاخواهی را میپذیرد، دینداری را خرج دنیایش خواهد کرد و تاب مبارزه و مقاومت در برابر باطل را نخواهد داشت.
7- اگر جامعهای [در درون خود] مبتلا به دشمنی شد -البته دشمنی، نه اختلاف زیرا میتوان با وجود اختلافها به وفاق رسید ولی با دشمنی و کینه نمیتوان به وحدت و وفاق رسید- نیاز به درمان خواهد داشت؛ امام مجتبی علیه السلام با انتشار و ترویج رفتارهای کریمانه مرکز دینداری را محافظت کرد و نگذاشت اجتماع بیمار به دشمنیها به نقطه انفجار برسد و با کرم و احسان حداقلها را حفظ کرد؛ شاید امروز ما بیشتر از همیشه به این خلق رحمانی محتاج باشیم قرآن رفتار کریمانه بندگان رحمانی خدا را چنین توصیف فرموده است: «وعباد الرحمن الذين يمشون على الأرض هونا وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما/ و بندگان رحمان آنانند که با فروتنی در زمین گام برمیدارند و آنگاه که جاهلان آنان را خطاب میکنند با سلام و سلامتی پاسخ میگویند (سوره فرقان: آیه ۶۳)».
بندگی رحمان موجب بهرهمندی تام از خدای رحمان میگردد و بنده، که از بند خودیتها رهیده و بندۀ رحمتِ رحمان گشته چون بندگی میکند متكبرانه میان مردم حضور نمییابد تا به گردن فرازیهای خود دیگران را تحقیر نماید بلکه با فروتنی یک بنده در جامعه آشکار میشود و همچون ظرف بندگی را لبالب از رحمتِ رحمان ساخته در رویارویی با رفتارهای جاهلانه قصد اصلاح رحمانی جهالت را میکند نه آن که با چنگ و دندان نشان دادن قصد انتقام نماید و این نیز معلوم است که اصلاح همیشه همراه با نرمش نمیباشد اما جان مایه رفتارهای سختِ رحمانی ، مهر و رحمت پنهان در آن است در آخراز خدا خواستاریم که جامعه ما را بیش از پیش از رفتار رحمانی و کریمانه مجتبوی برخوردار گرداند.
#پایان.
🔹نقل از صفحه اینستاگرام حجت الاسلام امیرحسین شکیبافر
ا-----------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
🔻 #بخش_اول اندیشه و سیره امام خمینی مانع اصلی انحراف انقلاب اسلامی است ✍ عبدالله گنجی #امام_خمینی #نیمۀ__خرداد #بازخوانی_اندیشه_و_سیره نیمه خرداد فرصتی است تا نویسندگان و گویندگان کشور به بازخوانی اندیشه و سیره حضرت امام برای سلسله نسلهای جمهوری اسلامی…
🔻 #بخش_دوم
اندیشه و سیره امام خمینی مانع اصلی انحراف انقلاب اسلامی
✍️عبدالله گنجی
#امام_خمینی
#نیمۀ__خرداد
#بازخوانی_اندیشه_و_سیره
۳- امام مانع اصلی ورود غیریت به حوزه حکومت و قدرت در ایران است. آنان که شعار به ظاهر زیبای «ایران برای همه ایرانیان» را بعد از امام مطرح کردند، منظورشان زندگی در ایران نبود که حضور در قدرت بود. طراحان میدانستند این مطالبه، مبارزهای است که با امام شروع کردهاند، اما چون جسارت نقد امام را نداشتند، شورای نگهبان و رهبری را مورد هجوم قرار دادند، اما این امام است که مانع ورود نهضت آزادی به قدرت است که اصلاحطلبان بخشی از مبارزه خود با نظام را برای ورود آنان قرار دادند. به دفاع تاجزاده (در مناظره با نبویان) برای ورود نهضت آزادی به قدرت بنگرید یا شرکت محمود صادقی در جلسه آنان یا حضور اصلاحطلبان در میتینگهای آنان و بالعکس و یا رسانههایی را که مروج آنان هستند، مطالعه کنید تا متوجه شوید چگونه روز روشن دنبال عبور از امام هستند. آنان میدانند که منظور امام از «تا من هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دست لیبرالها بیفتد» چیست. آنان شنیدهاند امام فرمود: «نهضت بهاصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی ایران به امریکاست و نباید رسمیت داشته باشد. باید با قاطعیت با آن برخورد شود و صلاحیت هیچ امری اعم از قضایی، مقننه و اجرایی را ندارند»، اما با عبور آگاهانه از امام حرف خود را میزنند و راه خود را میروند و، چون جرئت منازعه با امام را ندارند، به نظام حمله و تلقی انحصارگرایی از آن میکنند. عبارت «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» را با طرح «انتخابات آزاد» به سخره گرفتند، اما همچنان مدعی امام نیز هستند.
۴- در ۲۱ جلد صحیفه امام حتی یک جمله در تأیید امریکا یا به رسمیت شناختن صهیونیستها وجود ندارد، زیرا امام از نظر مبانی دو نوع حکومت بیشتر نمیشناخت؛ حکومت الهی و حکومت جاهلی. امروز بخشی از مدعیان دیروز امام به دنبال مدل دموکراسی غرب و امریکا میگردند و حسرت نبود چنین نظامی در ایران را میخورند. امام انقلابهای دیگر را جابهجایی طاغوت جدید با طاغوت قبلی میدانستند و انقلاب خود را «قیام لله» معرفی کردند، اما امروز عدهای با صراحت اصل انقلاب اسلامی (روش تغییر حکومت) را اشتباه و پر هزینه اعلام میکنند که باز مانع اصلیشان امام است.
۵- سادهزیستی مسئولان کشور، خصوصاً روحانیت و دوری آنان از زخارف دنیا، اندیشه و سیره حضرت امام است که برخی از صحابه وی در این مسیر مردود و موجب بدبینی مردم به انقلاب امام شدند. امام با صراحت مسیر انقلاب اسلامی را «مسیر مبارزه» اعلام و در این مسیر عقده وصال «رفاه و مبارزه» را غیر ممکن و کوبیدن آب در هاون اعلام کردند، اما برخی نتوانستند خود را انطباق دهند و غرق در دنیا شدند و در عین طلبکاری به چالش با نظام پرداختند.
۶- برخی تلاش میکنند انقلاب امام را در فلات ایران مدفون و محصور نمایند، اما همگان میدانند که انقلاب امام جهانی بود، زیرا اسلام را دارای دو صفت «جهانشمولی» و «جامعیت» میدانستند. امام علاوه بر ایران بر جهان اسلام و جهان مستضعفین تأکید داشتند، اما عدهای امروز آن را «دشمنی در جهان» تعبیر میکنند و نگران عبوس شدن چهره حکومتهای غربی هستند.
۷- بدون تردید رفاه و توسعه مورد تأکید جدی امام بود، اما امروز آن را بهانهای قرار دادهاند تا ابعاد دیگر انقلاب امام را پشت آن مخفی کنند و مشکلات مردم را بهانهای برای فرونشاندن شعله پرفروغ انقلاب اسلامی در جهان قرار دهند. با اینکه ۴۶ درصد ملت ایران قبل از انقلاب زیر خط فقر بودند، اما علمای علم سیاست در جهان متفقالقول هستند که انقلاب اسلامی تنها انقلاب غیراقتصادی جهان است که هیچ شعار و نوشتهای از مطالبه اقتصادی در دوران انقلاب ثبت نشده است. اما گویی امروز، تساهل در راه انجام خدمت به ملت به مثابه راهی برای بیاعتبار کردن انقلاب اسلامی است که باید نیروهای انقلاب هوشمندانه با آن مواجه شوند. زنده نگه داشتن امام و تأکید بر اصول و مبانی، اهداف و آرمانهای امام از مهمترین شاخصها برای زمینگیر کردن جریانات نفاقپیشه، رفاهزده و غربگرا در ایران است. نسل جوان حزباللهی اگر میخواهند گام دوم انقلاب را به درستی طی نمایند، مهمترین پیشنیاز آنان غرق شدن در اندیشه امام است
#پایان...
ا—-------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
اندیشه و سیره امام خمینی مانع اصلی انحراف انقلاب اسلامی
✍️عبدالله گنجی
#امام_خمینی
#نیمۀ__خرداد
#بازخوانی_اندیشه_و_سیره
۳- امام مانع اصلی ورود غیریت به حوزه حکومت و قدرت در ایران است. آنان که شعار به ظاهر زیبای «ایران برای همه ایرانیان» را بعد از امام مطرح کردند، منظورشان زندگی در ایران نبود که حضور در قدرت بود. طراحان میدانستند این مطالبه، مبارزهای است که با امام شروع کردهاند، اما چون جسارت نقد امام را نداشتند، شورای نگهبان و رهبری را مورد هجوم قرار دادند، اما این امام است که مانع ورود نهضت آزادی به قدرت است که اصلاحطلبان بخشی از مبارزه خود با نظام را برای ورود آنان قرار دادند. به دفاع تاجزاده (در مناظره با نبویان) برای ورود نهضت آزادی به قدرت بنگرید یا شرکت محمود صادقی در جلسه آنان یا حضور اصلاحطلبان در میتینگهای آنان و بالعکس و یا رسانههایی را که مروج آنان هستند، مطالعه کنید تا متوجه شوید چگونه روز روشن دنبال عبور از امام هستند. آنان میدانند که منظور امام از «تا من هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دست لیبرالها بیفتد» چیست. آنان شنیدهاند امام فرمود: «نهضت بهاصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی ایران به امریکاست و نباید رسمیت داشته باشد. باید با قاطعیت با آن برخورد شود و صلاحیت هیچ امری اعم از قضایی، مقننه و اجرایی را ندارند»، اما با عبور آگاهانه از امام حرف خود را میزنند و راه خود را میروند و، چون جرئت منازعه با امام را ندارند، به نظام حمله و تلقی انحصارگرایی از آن میکنند. عبارت «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» را با طرح «انتخابات آزاد» به سخره گرفتند، اما همچنان مدعی امام نیز هستند.
۴- در ۲۱ جلد صحیفه امام حتی یک جمله در تأیید امریکا یا به رسمیت شناختن صهیونیستها وجود ندارد، زیرا امام از نظر مبانی دو نوع حکومت بیشتر نمیشناخت؛ حکومت الهی و حکومت جاهلی. امروز بخشی از مدعیان دیروز امام به دنبال مدل دموکراسی غرب و امریکا میگردند و حسرت نبود چنین نظامی در ایران را میخورند. امام انقلابهای دیگر را جابهجایی طاغوت جدید با طاغوت قبلی میدانستند و انقلاب خود را «قیام لله» معرفی کردند، اما امروز عدهای با صراحت اصل انقلاب اسلامی (روش تغییر حکومت) را اشتباه و پر هزینه اعلام میکنند که باز مانع اصلیشان امام است.
۵- سادهزیستی مسئولان کشور، خصوصاً روحانیت و دوری آنان از زخارف دنیا، اندیشه و سیره حضرت امام است که برخی از صحابه وی در این مسیر مردود و موجب بدبینی مردم به انقلاب امام شدند. امام با صراحت مسیر انقلاب اسلامی را «مسیر مبارزه» اعلام و در این مسیر عقده وصال «رفاه و مبارزه» را غیر ممکن و کوبیدن آب در هاون اعلام کردند، اما برخی نتوانستند خود را انطباق دهند و غرق در دنیا شدند و در عین طلبکاری به چالش با نظام پرداختند.
۶- برخی تلاش میکنند انقلاب امام را در فلات ایران مدفون و محصور نمایند، اما همگان میدانند که انقلاب امام جهانی بود، زیرا اسلام را دارای دو صفت «جهانشمولی» و «جامعیت» میدانستند. امام علاوه بر ایران بر جهان اسلام و جهان مستضعفین تأکید داشتند، اما عدهای امروز آن را «دشمنی در جهان» تعبیر میکنند و نگران عبوس شدن چهره حکومتهای غربی هستند.
۷- بدون تردید رفاه و توسعه مورد تأکید جدی امام بود، اما امروز آن را بهانهای قرار دادهاند تا ابعاد دیگر انقلاب امام را پشت آن مخفی کنند و مشکلات مردم را بهانهای برای فرونشاندن شعله پرفروغ انقلاب اسلامی در جهان قرار دهند. با اینکه ۴۶ درصد ملت ایران قبل از انقلاب زیر خط فقر بودند، اما علمای علم سیاست در جهان متفقالقول هستند که انقلاب اسلامی تنها انقلاب غیراقتصادی جهان است که هیچ شعار و نوشتهای از مطالبه اقتصادی در دوران انقلاب ثبت نشده است. اما گویی امروز، تساهل در راه انجام خدمت به ملت به مثابه راهی برای بیاعتبار کردن انقلاب اسلامی است که باید نیروهای انقلاب هوشمندانه با آن مواجه شوند. زنده نگه داشتن امام و تأکید بر اصول و مبانی، اهداف و آرمانهای امام از مهمترین شاخصها برای زمینگیر کردن جریانات نفاقپیشه، رفاهزده و غربگرا در ایران است. نسل جوان حزباللهی اگر میخواهند گام دوم انقلاب را به درستی طی نمایند، مهمترین پیشنیاز آنان غرق شدن در اندیشه امام است
#پایان...
ا—-------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅نظریات سید قطب در باره نقد تمدن غربی، لزوم تأسیس تمدن اسلامی، و تأثیر و انعکاس آن در ایران(5/پایانی)
✍حجتالاسلام دکتر رسول جعفریان
🔻#سید_قطب_و_نقد_تمدن_غرب
🔸این تفکر #سید_قطب در آثار دیگر او هم که به فارسی درآمد، و بالغ بر ده مورد است، در ایران انعکاس بسیاری داشت. او خود متأثر از #مودودی و #ندوی و جز اینها بود، اما از بن مایههای فکری تند خود هم که در جهت #ایجاد_انقلاب و #تأسیس_حکومت بود استفاده کرد. این افکار در ایران محبوبیت یافت و اصول دیدگاههایی که در باره #تمدن_اسلامی منعکس میشد، بر اساس نوعی #مشارکت_فکری عمومی که در #جهان_اسلام بود، مورد تأیید قرار میگرفت. در مقدمه همان کتاب، که مترجم در سال 49 آن را نوشته، پس از یاد کردن از مفاهیمی چون فرنگیمآبی، خودباختگی، مغزشویی، سنتشکنی، کشتار هولناک ارزشهای معنوی، دریوزگی غرب، گسترش مدنیت غرب، گذشته افتخار آمیز و فراموشی آن، دیو استعمار، خودفراموشی و بیگانهگرایی، مینویسد:👇🏼
🔸«در برابر اسلام، مکتب توحید و انسانیت، غول #تمدن_غرب که اکنون در برابر ما قد برافراشته، یک واقعیت است، واقعیتی است که هر لحظه بر حجم آن میافزاید، و بخش دیگری از فضای تنفس انسانها را اشغال میکند. فرآوردههای این تمدن که بیگمان همه محکوم یک حکم نیستند، هر روز و هر ساعت رو به توسعهاند. بشر امروزی که به اضطرار قالب پولادین این تمدن را بر خود تحمیل کرده، هر لحظه بیش از پیش خود را محتاج آن حس میکند. قلمرو این تمدن که تا چندی پیش فقط صحنهی این کرهی خاکی بود امروز اوج آسمانها و سیارات دور دست را نیز در برگرفته است. ماه و زهره و مریخ که روزگاری جز در رصدخانههای منجمان یا سرودههای شاعران و یا در افسانهها و اساطیر خدایان طرحی از خود نمینمودند، آن هم طرحی وهم آمیز و خیالانگیز، اکنون ذلیل و زبون تمدن بشری و بازیچهی دست ماشین مخلوق و فراهم آمدهی اویند. آری این تمدن واقعیتی است، آن هم واقعیتی هر لحظه رو به رشد و تورم، و به هیچوجه نمیتوان آن را نادیده یا حقیر و غیر قابل اعتنا تلقی کرد. لیک با این همه، این تمدن بدین شکل کنونی، اگر چه ساختهی دست #انسان است، در خورد انسان نیست، فرزندی است که از خون مادر تغذیه میکند و در مسیر خود به سوی رشد و کمال قدم بر بناگوش و سینهی آفرینندهی خویش میکوبد، و افزایش خود را با کاستی او تأمین میکند. تاکنون چنین بوده و چنین رفته است. آری آنچه این واقعیت را ـ واقعیت #تمدن_صنعتی را ـ تحمل ناپذیر ساخته واقعیت دیگری است، و آن ناسازگاری این تمدن است با انسان. تمدن بشری که باید برای انسان و در راه ترقی و کمال او بکار افتد، پیوسته در اضمحلال انسان کوشیده، و از سرور موجودات زمین، بردهای فرمانبردار و یا بقول نویسندهی دانشمند این کتاب، ماشینی یا چهارپایی ساخته است، این است سند محکومیت این تمدن» (مقدمه ادعا نامه، ص 9 ـ 11).
🔸اینها نمونهای از تعریف غرب، انتقاد از آن و استدلالهایی بود که مسلمانان حتی با استفاده از متونی چون انسان موجود ناشناخته مینوشتند. بحث #ماشینیزم سالها بود که در ایران مطرح شدهبود و #شریعتی هم در این باره به تفصیل سخن گفته بود. در واقع، نقدهای خود شریعتی از تمدن غرب، باز در امتداد همین دیدگاهها و با استفاده از مطالبی است که او از غربیها گرفته و با حس شرقی آنها را بیان کرده است. چنان که اشاره شد، این افکار در شبه قاره هم مطرح بود. علاوه بر مودودی که روی سید قطب تأثیر جدی داشت، و اندکی هم در ایران، باید به #ابوالحسن_ندوی اشاره کرد که زمانی هم به ایران آمد و مهمان #دارالتبلیغ بود. او کتابی با عنوان «ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین» را نوشت، اثری که با عنوان «حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین» توسط #مصطفی_زمانی ترجمه شد. (ترجمه دیگر این کتاب توسط #عبدالحکیم_عثمانی با عنوان «جهان در سایه عقب ماندگی مسلمانان» انجام گرفت (زاهدان، 1424ق). کتاب دیگر ابوالحسن بدوی، «الصراع بین الفکرة الاسلامیة و الفکرة الغربیه فی الاقطار الاسلامیه» که به نام ارزیابی تمدن غرب (و نیز نام نبرد ایدئولوژیک) در سال 1354 توسط #محمد_ثقفی و #علیاکبر_مهدیپور دارالتبلیغ قم منتشر شد.
#پایان.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✍حجتالاسلام دکتر رسول جعفریان
🔻#سید_قطب_و_نقد_تمدن_غرب
🔸این تفکر #سید_قطب در آثار دیگر او هم که به فارسی درآمد، و بالغ بر ده مورد است، در ایران انعکاس بسیاری داشت. او خود متأثر از #مودودی و #ندوی و جز اینها بود، اما از بن مایههای فکری تند خود هم که در جهت #ایجاد_انقلاب و #تأسیس_حکومت بود استفاده کرد. این افکار در ایران محبوبیت یافت و اصول دیدگاههایی که در باره #تمدن_اسلامی منعکس میشد، بر اساس نوعی #مشارکت_فکری عمومی که در #جهان_اسلام بود، مورد تأیید قرار میگرفت. در مقدمه همان کتاب، که مترجم در سال 49 آن را نوشته، پس از یاد کردن از مفاهیمی چون فرنگیمآبی، خودباختگی، مغزشویی، سنتشکنی، کشتار هولناک ارزشهای معنوی، دریوزگی غرب، گسترش مدنیت غرب، گذشته افتخار آمیز و فراموشی آن، دیو استعمار، خودفراموشی و بیگانهگرایی، مینویسد:👇🏼
🔸«در برابر اسلام، مکتب توحید و انسانیت، غول #تمدن_غرب که اکنون در برابر ما قد برافراشته، یک واقعیت است، واقعیتی است که هر لحظه بر حجم آن میافزاید، و بخش دیگری از فضای تنفس انسانها را اشغال میکند. فرآوردههای این تمدن که بیگمان همه محکوم یک حکم نیستند، هر روز و هر ساعت رو به توسعهاند. بشر امروزی که به اضطرار قالب پولادین این تمدن را بر خود تحمیل کرده، هر لحظه بیش از پیش خود را محتاج آن حس میکند. قلمرو این تمدن که تا چندی پیش فقط صحنهی این کرهی خاکی بود امروز اوج آسمانها و سیارات دور دست را نیز در برگرفته است. ماه و زهره و مریخ که روزگاری جز در رصدخانههای منجمان یا سرودههای شاعران و یا در افسانهها و اساطیر خدایان طرحی از خود نمینمودند، آن هم طرحی وهم آمیز و خیالانگیز، اکنون ذلیل و زبون تمدن بشری و بازیچهی دست ماشین مخلوق و فراهم آمدهی اویند. آری این تمدن واقعیتی است، آن هم واقعیتی هر لحظه رو به رشد و تورم، و به هیچوجه نمیتوان آن را نادیده یا حقیر و غیر قابل اعتنا تلقی کرد. لیک با این همه، این تمدن بدین شکل کنونی، اگر چه ساختهی دست #انسان است، در خورد انسان نیست، فرزندی است که از خون مادر تغذیه میکند و در مسیر خود به سوی رشد و کمال قدم بر بناگوش و سینهی آفرینندهی خویش میکوبد، و افزایش خود را با کاستی او تأمین میکند. تاکنون چنین بوده و چنین رفته است. آری آنچه این واقعیت را ـ واقعیت #تمدن_صنعتی را ـ تحمل ناپذیر ساخته واقعیت دیگری است، و آن ناسازگاری این تمدن است با انسان. تمدن بشری که باید برای انسان و در راه ترقی و کمال او بکار افتد، پیوسته در اضمحلال انسان کوشیده، و از سرور موجودات زمین، بردهای فرمانبردار و یا بقول نویسندهی دانشمند این کتاب، ماشینی یا چهارپایی ساخته است، این است سند محکومیت این تمدن» (مقدمه ادعا نامه، ص 9 ـ 11).
🔸اینها نمونهای از تعریف غرب، انتقاد از آن و استدلالهایی بود که مسلمانان حتی با استفاده از متونی چون انسان موجود ناشناخته مینوشتند. بحث #ماشینیزم سالها بود که در ایران مطرح شدهبود و #شریعتی هم در این باره به تفصیل سخن گفته بود. در واقع، نقدهای خود شریعتی از تمدن غرب، باز در امتداد همین دیدگاهها و با استفاده از مطالبی است که او از غربیها گرفته و با حس شرقی آنها را بیان کرده است. چنان که اشاره شد، این افکار در شبه قاره هم مطرح بود. علاوه بر مودودی که روی سید قطب تأثیر جدی داشت، و اندکی هم در ایران، باید به #ابوالحسن_ندوی اشاره کرد که زمانی هم به ایران آمد و مهمان #دارالتبلیغ بود. او کتابی با عنوان «ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین» را نوشت، اثری که با عنوان «حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین» توسط #مصطفی_زمانی ترجمه شد. (ترجمه دیگر این کتاب توسط #عبدالحکیم_عثمانی با عنوان «جهان در سایه عقب ماندگی مسلمانان» انجام گرفت (زاهدان، 1424ق). کتاب دیگر ابوالحسن بدوی، «الصراع بین الفکرة الاسلامیة و الفکرة الغربیه فی الاقطار الاسلامیه» که به نام ارزیابی تمدن غرب (و نیز نام نبرد ایدئولوژیک) در سال 1354 توسط #محمد_ثقفی و #علیاکبر_مهدیپور دارالتبلیغ قم منتشر شد.
#پایان.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 ویروس کرونا و نظم تمدنی جهان
(#بخش_دوم/پایانی)
✍️ آیتالله سیدمهدی میرباقری
🔸این دورکاریها و این تعطیل کردن تجمعات حقیقی و عبور از #جامعۀ_حقیقی به #جامعۀ_مجازی و ایجاد بستر برای پذیرشِ حلوفصل امور (تحصیل، اشتغال و سایر ارتباطات اجتماعی) در فضای مجازی، و قرائن فراوان دیگر بهویژه قرار گرفتن در شرایطِ یک رزمایش بزرگِ زیست در فضای مجازی، که آخرین مقاومتها در برابرِ آن در حال فروریختن است و...، مؤیداتی بر این احتمال است که شاید چنین پشتِ صحنهای وجود دارد تا بتوانند سیطره بلامنازع مجازی بر جهان پیدا کنند. گمان من این است که این بیانی که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی در روز عید مبعث فرمودند و اشاره کردند که ما در فضای مجازی هم باید قوی بشویم، شاید با توجه به این نکته بوده باشد.
🔸این احتمال و فرضیه ممکن است معارضاتی داشته باشد، از جمله اینکه اگر چنین مقاصدی در کار باشد، پس چرا این بیماری دامن اروپا و آمریکا را هم گرفته است؟ در پاسخ باید گفت: منافاتی ندارد، چون در جنگ جهانی هم کل جامعۀ جهانی ناامن شد و جهان به سمتی کشیده شد که شعار نظم نوین و صلح پایدار را بپذیرند.
🔸به هر حال، ما باید احتمالات و فرضیهها، بهخصوص احتمالات و #فرضیههای_بزرگ و استراتژیک را در نظر بگیریم و صحت و سُقم آنها را دنبال کنیم و برنامهریزی و رزمایشِ متناسب برای مواجهۀ فعال و هوشمندانه با آن انجام دهیم و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم. نباید فرضیههای بزرگ را صرفاً با چند قرینۀ خُردِ مخالف رد کرد. البته این فرض هم دور از نظر نیست که این ویروسِ منحوس اما هوشمند، از همان آغاز هم با هدفِ ایجاد گسست اجتماعی از یک طرف، و شکلدهی به پیوست و انسجامِ مجازی و کلبۀ الکترونیکی از طرف دیگر، مهندسی و مدیریت شده باشد.
🔸به نظر میرسد اگر آن نهادها و ساختارهایی که باید پشتیبانیِ فکری کنند، شکل گرفته بود و مسیر خودش را طی میکرد، امروز میتوانست دربارۀ این مسائل، نظر کارشناسی بدهد، ولی تلقی حقیر این است که اکنون، شبکۀ نیروهای جوان و فعال و بهخصوص نیروهای #آتش_به_اختیار، و نخبگان، فضاهای اندیشهورزی در این زمینهها را باید بهسرعت فراهم کنند و بستر #تأیید_یا_رد این فرضیهها را بررسی کنند و سپس بهدنبال یک طراحی همهجانبه و سازوکار جامعی در مقابلِ این پدیده، با ابعادی که برای آن مفروض است، داشته باشند و در برنامههای خود، علاوه بر حوزه بهداشت و حوزه جنگهای بیولوژیکی که بخشی از کار هستند، به این فرضیهها هم توجه کنند. اگر مقیاس این بحران، عبور دادنِ جامعه جهانی بهسمتِ یک حکمرانی بلامنازع جدید باشد و ظرفیت چنین تصرفاتی فراهم آمده باشد، باید تحرکات و اقدامات متناسب با آن طراحی و عملیاتی شود و این کار نیاز به فعالیتهایی در لایههای مختلفِ بنیادی، راهبردی و برنامهریزیهای عملیاتی دارد و بعد اقدام گسترده در صف بهصورت یک شبکه منسجم انجام بگیرد.
🔸شکی نیست که تابآوری جامعه دینی در برابر این ابتلا بسیار بیشتر از جامعه مادی و مدرن است. این ویروس میتواند برخلاف همۀ طراحیها، ضربههای مهلکی بر پیکرۀ مدرنیته وارد کند. این ویروس میتواند به ظهور شکافها و ضعفهای فراوانِ مستتر در نظم مدرن (از جمله اصالت منافع فردی) منتهی گردد. از طرف دیگر، امروز، تمدن غرب یک تمدنِ بیرقیب نیست. در رقابت تمدنی بین جبهۀ غرب و جبهۀ اسلام، اگر مقاومت کنیم و موضعگیری و برخورد آگاهانه و فعال در مقابلِ طراحیهای غیرانسانی غرب داشته باشیم، نتیجۀ متفاوتی رقم خواهد خورد و فروپاشی تمدن غرب تسریع خواهد شد.
🔸راه ما آماده شدن برای مواجهه با احتمالات است و این آمادگی چیزی نیست جز #قوی_شدن در عرصههای مختلف اقتصادی، مجازی، علمی و فرهنگی.
#پایان
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
(#بخش_دوم/پایانی)
✍️ آیتالله سیدمهدی میرباقری
🔸این دورکاریها و این تعطیل کردن تجمعات حقیقی و عبور از #جامعۀ_حقیقی به #جامعۀ_مجازی و ایجاد بستر برای پذیرشِ حلوفصل امور (تحصیل، اشتغال و سایر ارتباطات اجتماعی) در فضای مجازی، و قرائن فراوان دیگر بهویژه قرار گرفتن در شرایطِ یک رزمایش بزرگِ زیست در فضای مجازی، که آخرین مقاومتها در برابرِ آن در حال فروریختن است و...، مؤیداتی بر این احتمال است که شاید چنین پشتِ صحنهای وجود دارد تا بتوانند سیطره بلامنازع مجازی بر جهان پیدا کنند. گمان من این است که این بیانی که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی در روز عید مبعث فرمودند و اشاره کردند که ما در فضای مجازی هم باید قوی بشویم، شاید با توجه به این نکته بوده باشد.
🔸این احتمال و فرضیه ممکن است معارضاتی داشته باشد، از جمله اینکه اگر چنین مقاصدی در کار باشد، پس چرا این بیماری دامن اروپا و آمریکا را هم گرفته است؟ در پاسخ باید گفت: منافاتی ندارد، چون در جنگ جهانی هم کل جامعۀ جهانی ناامن شد و جهان به سمتی کشیده شد که شعار نظم نوین و صلح پایدار را بپذیرند.
🔸به هر حال، ما باید احتمالات و فرضیهها، بهخصوص احتمالات و #فرضیههای_بزرگ و استراتژیک را در نظر بگیریم و صحت و سُقم آنها را دنبال کنیم و برنامهریزی و رزمایشِ متناسب برای مواجهۀ فعال و هوشمندانه با آن انجام دهیم و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم. نباید فرضیههای بزرگ را صرفاً با چند قرینۀ خُردِ مخالف رد کرد. البته این فرض هم دور از نظر نیست که این ویروسِ منحوس اما هوشمند، از همان آغاز هم با هدفِ ایجاد گسست اجتماعی از یک طرف، و شکلدهی به پیوست و انسجامِ مجازی و کلبۀ الکترونیکی از طرف دیگر، مهندسی و مدیریت شده باشد.
🔸به نظر میرسد اگر آن نهادها و ساختارهایی که باید پشتیبانیِ فکری کنند، شکل گرفته بود و مسیر خودش را طی میکرد، امروز میتوانست دربارۀ این مسائل، نظر کارشناسی بدهد، ولی تلقی حقیر این است که اکنون، شبکۀ نیروهای جوان و فعال و بهخصوص نیروهای #آتش_به_اختیار، و نخبگان، فضاهای اندیشهورزی در این زمینهها را باید بهسرعت فراهم کنند و بستر #تأیید_یا_رد این فرضیهها را بررسی کنند و سپس بهدنبال یک طراحی همهجانبه و سازوکار جامعی در مقابلِ این پدیده، با ابعادی که برای آن مفروض است، داشته باشند و در برنامههای خود، علاوه بر حوزه بهداشت و حوزه جنگهای بیولوژیکی که بخشی از کار هستند، به این فرضیهها هم توجه کنند. اگر مقیاس این بحران، عبور دادنِ جامعه جهانی بهسمتِ یک حکمرانی بلامنازع جدید باشد و ظرفیت چنین تصرفاتی فراهم آمده باشد، باید تحرکات و اقدامات متناسب با آن طراحی و عملیاتی شود و این کار نیاز به فعالیتهایی در لایههای مختلفِ بنیادی، راهبردی و برنامهریزیهای عملیاتی دارد و بعد اقدام گسترده در صف بهصورت یک شبکه منسجم انجام بگیرد.
🔸شکی نیست که تابآوری جامعه دینی در برابر این ابتلا بسیار بیشتر از جامعه مادی و مدرن است. این ویروس میتواند برخلاف همۀ طراحیها، ضربههای مهلکی بر پیکرۀ مدرنیته وارد کند. این ویروس میتواند به ظهور شکافها و ضعفهای فراوانِ مستتر در نظم مدرن (از جمله اصالت منافع فردی) منتهی گردد. از طرف دیگر، امروز، تمدن غرب یک تمدنِ بیرقیب نیست. در رقابت تمدنی بین جبهۀ غرب و جبهۀ اسلام، اگر مقاومت کنیم و موضعگیری و برخورد آگاهانه و فعال در مقابلِ طراحیهای غیرانسانی غرب داشته باشیم، نتیجۀ متفاوتی رقم خواهد خورد و فروپاشی تمدن غرب تسریع خواهد شد.
🔸راه ما آماده شدن برای مواجهه با احتمالات است و این آمادگی چیزی نیست جز #قوی_شدن در عرصههای مختلف اقتصادی، مجازی، علمی و فرهنگی.
#پایان
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢علی و فلسفۀ الهی، اثری از علامۀ فقید سید محمدحسین طباطبایی/ #بخش_پایانی
📚 #معرفی_کتاب
🔸اميرمؤمنان نخستين كسى است كه واژههاى عربى را در طرح مباحث فلسفى به كار برد؛ درحالىكه اين واژهها بر اساس معانى اوليه و استعمالهاى رايج خود براى بيان مقاصد فلسفى وافى نبود و نياز مبرمى به تجريد آنها از معانى اوليه و موارد استعمال متداوله داشت كه اميرمؤمنان آن واژهها را با نوعى تجريد از ريشه اصلى خود به كار برده است، مانند: «واحد لا من عدد»، «دائم لا بأمد» و...
🔸آنجا كه اصحاب مكتب تفكيك، ميان فلسفه و آراى فيلسوفان خلط كرده و آراى فيلسوفان را فلسفه پنداشتهاند و اين موجب اشتباه و خطا گرديده است، مرحوم علامه طباطبائى در برابر اينگونه طرز تفكر ايستاده، لذا در اين كتاب مىفرمايد:«شما خواننده گرامى آنچه كه برخى از نويسندگان و علماى خود ما درباره دين و فلسفه گفته و يا نوشتهاند دور بيندازيد. آنها مىگويند: دين بر روى فلسفه خط بطلان مىكشد و اصولاً موقعيت دين غير از موقعيت فلسفه است و اين دو هدفهاى مجزا و جدا از هم دارند. اينان تفسير صحيحى از فلسفه نكردند و گمان بردند فلسفه جز يك سلسله آرا و نظريات مردانى از يونان و غير يونان كه در ميانشان خداشناس و منكر خدا، ملحد و متقى، مؤمن و كافر و خطاكار و صوابكار وجود دارد نيست. به زعم اينان منظور از طرح مباحث فلسفى جز اين نيست كه به آن فلاسفه و دانشمندان تشبه كنيم و از مشاهير و شخصيتهاى نامدار آنها پيروى و تقليد نماييم.»
🔸علامه درباره وحى چنين مىگويد: «اصولاً بين روش انبيا در دعوت مردم به حق و بين آنچه كه انسان از طريق استدلال درست و منطقى به آن مىرسد، فرقى وجود ندارد و تنها فرقى كه هست عبارت از اين است كه پيغمبران از مبدأ غيبى استمداد مىجستند و از پستان وحى شير مىنوشيدند، ولى معذلك با مقام ارجمندى و والايى كه داشتند با وصف ارتباطى كه بين ايشان و جهان بالا برقرار بوده، درعينحال خودشان را تنزل داده و در سطح فكر توده مردم قرار مىدادند و به اندازه فهم و درك آنها به سخن مىپرداختند و از بشر مىخواستند كه اين نيروى فطرى همگانى را به كار ببرند. رسول خدا صلالله علیه و آله در حديث معروفى فرموده: (إنا معاشر الأنبياء أمرنا أنْ نكلم الناس على قدر عقولهم). پس ساحت انبيا و دامن پيغمبران منزهتر و پاكتر از اين است كه مردم را وادار كنند تا در امور، بدون بصيرت قدم بردارند و يا آنان را به تبعيت كوركورانه مجبور سازند».
🔸علامه در اين رساله اثبات مىكند كه برخلاف مخالفان فلسفه كه مدعى هستند مطالب فلسفى حتى در صورت درستى، مطالبى است كه توسط فلاسفه ساخته و پرداخته شده است، مىگويد: «نه تنها اينگونه نيست، بلكه بسيارى از مباحث عميق فلسفى همچون «وحدت بالصرافه ذات بارى» از كلام اميرالمؤمنين گرفته شده است و اگر نبود استفاده و توجهى كه فلاسفه اسلامى از متون حديثى و بهخصوص نهجالبلاغه نمودهاند، هرگز عنوان و موضوع اين مباحث فلسفى مطرح نمىگرديد».
🔸مرحوم علامه در بخشى از كلام خود به اين نكته مىپردازد كه كلام مولى در مواردى در عبارتى موجز، مطالبى عميق را بيان كرده است كه به دليل كوتاه بودن سطح فهم مخاطبان حضرت، امكان بسط آن وجود نداشته است علامه در مورد بىسابقه بودن كلام اميرالمؤمنين علیهالسلام در شرح رؤيت خداوند مىفرمايد: «تعبيرى كه اميرالمؤمنين(ع) در زمينه حجاب بودن خود مخلوقات بيان فرموده است، شيواترين تعبيرى است كه در اين مورد بيان شده است و هرگز احدى پيش از او چنين تعبيرى نكرده است.»
🔰عناوین اصلی کتاب
🔸عناوین اصلی کتاب عبارتند از: 1- مقدمه ناشر؛ 2- مقدمه مترجم؛ 3- فلسفه چیست؟ و فلسفه الهی کدام است؟ 4- دین و فلسفه؛ 5- فلسفه الهی اسلام یا کمال فلسفه؛ 6- دو نوع قضاوت علمی و حقوقی؛ 7- اجمالی از زندگانی علی علیهالسلام و اشارهای به شخصیت روحانی و مقام علمی او؛ 8- مقایسهای بین سخنان علی علیه السلام و سخنان دیگران؛ 9- نمونههایی از سخنان علی علیهالسلام پیرامون برخی از مسائل فلسفه الهی؛ 10- فهرست منابع و مآخذ؛ 10- فهرست مطالب.
#پایان
@tamadone_novine_islami
------------------------------------
📚 #معرفی_کتاب
🔸اميرمؤمنان نخستين كسى است كه واژههاى عربى را در طرح مباحث فلسفى به كار برد؛ درحالىكه اين واژهها بر اساس معانى اوليه و استعمالهاى رايج خود براى بيان مقاصد فلسفى وافى نبود و نياز مبرمى به تجريد آنها از معانى اوليه و موارد استعمال متداوله داشت كه اميرمؤمنان آن واژهها را با نوعى تجريد از ريشه اصلى خود به كار برده است، مانند: «واحد لا من عدد»، «دائم لا بأمد» و...
🔸آنجا كه اصحاب مكتب تفكيك، ميان فلسفه و آراى فيلسوفان خلط كرده و آراى فيلسوفان را فلسفه پنداشتهاند و اين موجب اشتباه و خطا گرديده است، مرحوم علامه طباطبائى در برابر اينگونه طرز تفكر ايستاده، لذا در اين كتاب مىفرمايد:«شما خواننده گرامى آنچه كه برخى از نويسندگان و علماى خود ما درباره دين و فلسفه گفته و يا نوشتهاند دور بيندازيد. آنها مىگويند: دين بر روى فلسفه خط بطلان مىكشد و اصولاً موقعيت دين غير از موقعيت فلسفه است و اين دو هدفهاى مجزا و جدا از هم دارند. اينان تفسير صحيحى از فلسفه نكردند و گمان بردند فلسفه جز يك سلسله آرا و نظريات مردانى از يونان و غير يونان كه در ميانشان خداشناس و منكر خدا، ملحد و متقى، مؤمن و كافر و خطاكار و صوابكار وجود دارد نيست. به زعم اينان منظور از طرح مباحث فلسفى جز اين نيست كه به آن فلاسفه و دانشمندان تشبه كنيم و از مشاهير و شخصيتهاى نامدار آنها پيروى و تقليد نماييم.»
🔸علامه درباره وحى چنين مىگويد: «اصولاً بين روش انبيا در دعوت مردم به حق و بين آنچه كه انسان از طريق استدلال درست و منطقى به آن مىرسد، فرقى وجود ندارد و تنها فرقى كه هست عبارت از اين است كه پيغمبران از مبدأ غيبى استمداد مىجستند و از پستان وحى شير مىنوشيدند، ولى معذلك با مقام ارجمندى و والايى كه داشتند با وصف ارتباطى كه بين ايشان و جهان بالا برقرار بوده، درعينحال خودشان را تنزل داده و در سطح فكر توده مردم قرار مىدادند و به اندازه فهم و درك آنها به سخن مىپرداختند و از بشر مىخواستند كه اين نيروى فطرى همگانى را به كار ببرند. رسول خدا صلالله علیه و آله در حديث معروفى فرموده: (إنا معاشر الأنبياء أمرنا أنْ نكلم الناس على قدر عقولهم). پس ساحت انبيا و دامن پيغمبران منزهتر و پاكتر از اين است كه مردم را وادار كنند تا در امور، بدون بصيرت قدم بردارند و يا آنان را به تبعيت كوركورانه مجبور سازند».
🔸علامه در اين رساله اثبات مىكند كه برخلاف مخالفان فلسفه كه مدعى هستند مطالب فلسفى حتى در صورت درستى، مطالبى است كه توسط فلاسفه ساخته و پرداخته شده است، مىگويد: «نه تنها اينگونه نيست، بلكه بسيارى از مباحث عميق فلسفى همچون «وحدت بالصرافه ذات بارى» از كلام اميرالمؤمنين گرفته شده است و اگر نبود استفاده و توجهى كه فلاسفه اسلامى از متون حديثى و بهخصوص نهجالبلاغه نمودهاند، هرگز عنوان و موضوع اين مباحث فلسفى مطرح نمىگرديد».
🔸مرحوم علامه در بخشى از كلام خود به اين نكته مىپردازد كه كلام مولى در مواردى در عبارتى موجز، مطالبى عميق را بيان كرده است كه به دليل كوتاه بودن سطح فهم مخاطبان حضرت، امكان بسط آن وجود نداشته است علامه در مورد بىسابقه بودن كلام اميرالمؤمنين علیهالسلام در شرح رؤيت خداوند مىفرمايد: «تعبيرى كه اميرالمؤمنين(ع) در زمينه حجاب بودن خود مخلوقات بيان فرموده است، شيواترين تعبيرى است كه در اين مورد بيان شده است و هرگز احدى پيش از او چنين تعبيرى نكرده است.»
🔰عناوین اصلی کتاب
🔸عناوین اصلی کتاب عبارتند از: 1- مقدمه ناشر؛ 2- مقدمه مترجم؛ 3- فلسفه چیست؟ و فلسفه الهی کدام است؟ 4- دین و فلسفه؛ 5- فلسفه الهی اسلام یا کمال فلسفه؛ 6- دو نوع قضاوت علمی و حقوقی؛ 7- اجمالی از زندگانی علی علیهالسلام و اشارهای به شخصیت روحانی و مقام علمی او؛ 8- مقایسهای بین سخنان علی علیه السلام و سخنان دیگران؛ 9- نمونههایی از سخنان علی علیهالسلام پیرامون برخی از مسائل فلسفه الهی؛ 10- فهرست منابع و مآخذ؛ 10- فهرست مطالب.
#پایان
@tamadone_novine_islami
------------------------------------
Telegram
attach 📎