🏴 سوگ محرم، و هویّت ایرانی
✍ مهراب صادقنیا
#یادداشت_منتخب
✅ ساندرا مککی(1937- 2015) شرقشناس و متخصص علوم سیاسی، کتابی دارد با عنوان "ایرانیها: ایران، اسلام، و روح یک ملت" که در آن مشاهدات و دانستههای خود را از فرهنگ ایران بازگو کرده است. در فصل سوم این کتاب که خانم شیوا رویگریان نیز آن را به فارسی ترجمه کرده است، مککی در بحث از پیوند هویّت شیعی و هویّت ایرانی میگوید:
📌 "ایرانیها مذهب تشیع را به مثابه بخش مکمّل هویّت ایرانی پذیرفتهاند. زیرا این مذهب از فرهنگ ایران و تجربهی ایرانیان سخن میگفت. شهادت امام علی و (امام) حسین (علیهما السلام) برای ایرانیان معنای خاصی داشت. ایرانیان در اعماق ذهن و روان خود، خود را چون شهدای شیعه میدیدند. زیرا ایرانیان مردمی تحقیرشده و شکستخورده بودند که ژرفترین اعتقادات و حقوق خود را پایمالشده میدیدند.(ص. 90)
✅ در فصل چهار ادامه میدهد:
📌 "در ناخودآگاه جمعی ایرانیان، رنج و مظلومیّت حسین (ع) نماد مظلومیّت و سرکوبی است که ایرانیان به طور فردی و جمعی متحمل شدهاند؛ سرکوبی که حاصل بیگانگان جبّار و نظامهای سیاسی اجتماعی خودشان بود. همانطور که حسین به دست نیروهای شر شهید شد، مردم ایران نیز قرنها به دست شاهان غارتگر و ظالم، که نیروی مقاومت در برابرشان نداشتند، متحمل رنجهای فراوان شدند."
✅ نویسنده کتاب یاد شده در اشاره به اقدام رضاخان مبنی بر ممنوعیت برپای سوگواری برای امام حسین(ع) آن را حملهی سیستماتیک علیه اشکالِ بیان شیعی معرفی کرده و مینویسد:
📌 " با این حرکت، رضاشاه احساسات ایرانیان را جریحهدار کرد. زیرا شهادت امام حسین(ع) در کربلا را از مصیبت به امری عادی تقلیل میداد. تعزیه نمای مصائب که جنگ کربلا را زنده نگه میداشت رخت بر بست؛ و این باعث شد روضهخوانها مصائب امام حسین (ع) را در خانهها بازآفرینی کنند."
(با استفاده از کتاب تراژدی جهان اسلام، ترجمه آقای محسن مظاهری)
✅ محرم که میآید مهم نیست شیعه باشی با سنی؛ مسلمان باشی یا که غیر مسلمان؛ همین که ایرانی باشی کافیست تا دلت بگیرد و میل به سینه و هیئت کنی. کرونا، صورت عزاداری را در میان شیعیان تغییر خواهد داد؛ شاید باز هم شیعیان روضهخوانیهای خانگی را بازآفرینی کنند و یا از رسانههای جدید بهره بگیرند؛ ولی سوگ برای امام حسین بخش جداییناپذیر هویّت ایرانیهاست.
۱۳۹۹/۵/۳۰
@sadeghniamehrab
@tamadone_novine_islami
-------------------------------------------
https://t.me/javad_aks/263
✍ مهراب صادقنیا
#یادداشت_منتخب
✅ ساندرا مککی(1937- 2015) شرقشناس و متخصص علوم سیاسی، کتابی دارد با عنوان "ایرانیها: ایران، اسلام، و روح یک ملت" که در آن مشاهدات و دانستههای خود را از فرهنگ ایران بازگو کرده است. در فصل سوم این کتاب که خانم شیوا رویگریان نیز آن را به فارسی ترجمه کرده است، مککی در بحث از پیوند هویّت شیعی و هویّت ایرانی میگوید:
📌 "ایرانیها مذهب تشیع را به مثابه بخش مکمّل هویّت ایرانی پذیرفتهاند. زیرا این مذهب از فرهنگ ایران و تجربهی ایرانیان سخن میگفت. شهادت امام علی و (امام) حسین (علیهما السلام) برای ایرانیان معنای خاصی داشت. ایرانیان در اعماق ذهن و روان خود، خود را چون شهدای شیعه میدیدند. زیرا ایرانیان مردمی تحقیرشده و شکستخورده بودند که ژرفترین اعتقادات و حقوق خود را پایمالشده میدیدند.(ص. 90)
✅ در فصل چهار ادامه میدهد:
📌 "در ناخودآگاه جمعی ایرانیان، رنج و مظلومیّت حسین (ع) نماد مظلومیّت و سرکوبی است که ایرانیان به طور فردی و جمعی متحمل شدهاند؛ سرکوبی که حاصل بیگانگان جبّار و نظامهای سیاسی اجتماعی خودشان بود. همانطور که حسین به دست نیروهای شر شهید شد، مردم ایران نیز قرنها به دست شاهان غارتگر و ظالم، که نیروی مقاومت در برابرشان نداشتند، متحمل رنجهای فراوان شدند."
✅ نویسنده کتاب یاد شده در اشاره به اقدام رضاخان مبنی بر ممنوعیت برپای سوگواری برای امام حسین(ع) آن را حملهی سیستماتیک علیه اشکالِ بیان شیعی معرفی کرده و مینویسد:
📌 " با این حرکت، رضاشاه احساسات ایرانیان را جریحهدار کرد. زیرا شهادت امام حسین(ع) در کربلا را از مصیبت به امری عادی تقلیل میداد. تعزیه نمای مصائب که جنگ کربلا را زنده نگه میداشت رخت بر بست؛ و این باعث شد روضهخوانها مصائب امام حسین (ع) را در خانهها بازآفرینی کنند."
(با استفاده از کتاب تراژدی جهان اسلام، ترجمه آقای محسن مظاهری)
✅ محرم که میآید مهم نیست شیعه باشی با سنی؛ مسلمان باشی یا که غیر مسلمان؛ همین که ایرانی باشی کافیست تا دلت بگیرد و میل به سینه و هیئت کنی. کرونا، صورت عزاداری را در میان شیعیان تغییر خواهد داد؛ شاید باز هم شیعیان روضهخوانیهای خانگی را بازآفرینی کنند و یا از رسانههای جدید بهره بگیرند؛ ولی سوگ برای امام حسین بخش جداییناپذیر هویّت ایرانیهاست.
۱۳۹۹/۵/۳۰
@sadeghniamehrab
@tamadone_novine_islami
-------------------------------------------
https://t.me/javad_aks/263
Telegram
.
💢 تحلیل موحدانه از «حوادث تلخ» در خلقت
✍ حجتالاسلام هادی سروش
#یادداشت_منتخب
📌حجتالاسلام هادی سروش، استاد حوزه، یادداشتی با عنوان (تحلیل موحدانه از «حوادث تلخ» در خلقت) منتشر کردهاست، این یادداشت را در زیر میخوانیم:
🔰مطلب اول
🔸نگاههای متفاوت به حوادث و شرور
#اول، نگاه فیلسوفانه:
شرور نسبی هستند، در بعضی موارد و برای برخی شر است، مگرنه در کل نظام خیرهستند.
مشکل این نظریه این است که؛ این نگاه اگر مورد درک جامعه هم قرار گیرد اما برای عموم جامعه سودی ندارد.
#دوم، نگاه اخلاق مدارانه:
حوادث روزگار نتایج اعمال و معاصی بشر است. تا جایی که فرمودند: گناه جدید بلاء جدید را همراه خواهد داشت.
مشکل این نگاه هم این است که؛ این نگاه کلیت ندارد، چون اولا؛ ممکن است، ابتلاء و یا بلاء جدید فقط برای عامل آن گناه باشد و نه سطح عموم جامعه. و ثانیا؛ چطور برخی از بد رفتاران در امنیت و نعمت اند!؟
#سوم، نگاه عارفانه:
نگاه زیبا دیدن همه آفات و بلیّات که سخن شبانه روزشان این است: “ما رایت الاجمیلا”
گرچه این نگاه، نگاه زیبایی است که از ذهن زیبایی تراوش میکند، اما نمیتوان انتظار داشت این نگاه، مورد قبول عموم باشد...
🔹متن کامل در پیوندِ زیر:
👇👇👇
http://www.ensafnews.com/264722/
-------------------------------------
@tamadone_novine_islami
✍ حجتالاسلام هادی سروش
#یادداشت_منتخب
📌حجتالاسلام هادی سروش، استاد حوزه، یادداشتی با عنوان (تحلیل موحدانه از «حوادث تلخ» در خلقت) منتشر کردهاست، این یادداشت را در زیر میخوانیم:
🔰مطلب اول
🔸نگاههای متفاوت به حوادث و شرور
#اول، نگاه فیلسوفانه:
شرور نسبی هستند، در بعضی موارد و برای برخی شر است، مگرنه در کل نظام خیرهستند.
مشکل این نظریه این است که؛ این نگاه اگر مورد درک جامعه هم قرار گیرد اما برای عموم جامعه سودی ندارد.
#دوم، نگاه اخلاق مدارانه:
حوادث روزگار نتایج اعمال و معاصی بشر است. تا جایی که فرمودند: گناه جدید بلاء جدید را همراه خواهد داشت.
مشکل این نگاه هم این است که؛ این نگاه کلیت ندارد، چون اولا؛ ممکن است، ابتلاء و یا بلاء جدید فقط برای عامل آن گناه باشد و نه سطح عموم جامعه. و ثانیا؛ چطور برخی از بد رفتاران در امنیت و نعمت اند!؟
#سوم، نگاه عارفانه:
نگاه زیبا دیدن همه آفات و بلیّات که سخن شبانه روزشان این است: “ما رایت الاجمیلا”
گرچه این نگاه، نگاه زیبایی است که از ذهن زیبایی تراوش میکند، اما نمیتوان انتظار داشت این نگاه، مورد قبول عموم باشد...
🔹متن کامل در پیوندِ زیر:
👇👇👇
http://www.ensafnews.com/264722/
-------------------------------------
@tamadone_novine_islami
انصاف نیوز
تحلیل موحدانه از «حوادث تلخ» در خلقت | پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز
حجتالاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی با عنوان «تحلیل موحدانه از «حوادث تلخ» در خلقت» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: مطلب اول: نگاهه
💢 تسخیر لانه جاسوسی؛ زمینهها و پیامدها
✍ کامران پورعباس
#یادداشت_منتخب
#بهمناسبت_۱۳_آبان
#سالروز_تسخیر_لانهجاسوسی
🔸به اعتراف خود آمریکاییها عملکرد دولت کارتر زمینهساز تسخیر لانه جاسوسی بود. سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در کتاب خاطرات خود مینویسد: روش سست و بیبنیاد حکومت کارتر در سیاست خارجی و اقدامات نامعقول برژینسکی که هنوز قادر به درک واقعیت مسائل ایران نبود، در نوامبر ۱۹۷۹ به گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا منجر شد و یک دوران تحقیر ملّی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده است، آغاز گردید.
🔹متن کامل در پیوند زیر:
https://basirat.ir/fa/news/325905
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@tamadone_novine_islami
✍ کامران پورعباس
#یادداشت_منتخب
#بهمناسبت_۱۳_آبان
#سالروز_تسخیر_لانهجاسوسی
🔸به اعتراف خود آمریکاییها عملکرد دولت کارتر زمینهساز تسخیر لانه جاسوسی بود. سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در کتاب خاطرات خود مینویسد: روش سست و بیبنیاد حکومت کارتر در سیاست خارجی و اقدامات نامعقول برژینسکی که هنوز قادر به درک واقعیت مسائل ایران نبود، در نوامبر ۱۹۷۹ به گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا منجر شد و یک دوران تحقیر ملّی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده است، آغاز گردید.
🔹متن کامل در پیوند زیر:
https://basirat.ir/fa/news/325905
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@tamadone_novine_islami
پایگاه خبری تحلیلی بصیرت
تسخیر لانه جاسوسی؛ زمینهها و پیامدها
به اعتراف خود آمریکاییها عملکرد دولت کارتر زمینهساز تسخیر لانه جاسوسی بود. سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در کتاب خاطرات خود مینویسد: روش سست و بیبنیاد حکومت کارتر در سیاست خارجی و اقدامات نامعقول برژینسکی که هنوز قادر به درک واقعیت مسائل ایران…
💢چگونه خسروپرویز، مسلمان شد؟
آمیزه شگفت هویت ایرانی و اسلامی در حکمت نظامی
✍ سیدحسین شهرستانی
#یادداشت_ادبی
#یادداشت_منتخب
حقیر در این سالها درگیر زوایا و بنیادهای فرهنگی و معرفتی پیوند میان هویت ایرانی و اسلامی بوده و هستم. این جستجو مستلزم کاوشی عمیق است هم در تاریخ فلسفه و هم در تاریخ ادبیات.
بر همین اساس سراغ خاستگاه شعر و فلسفه در فرهنگ ایرانیاسلامی رفتم و #فارابی و #فردوسی را بهقدر وسع اندک خود پژوهیدم. اما در اینجا میخواهم به لحظهی شگفتانگیزی از این پیوند تاریخی اشاره کنم:
شاعر و حکیم بزرگ ما، #نظامی_گنجوی
نظامی در تاریخ ادبیات همچون فردوسی ملقب است به لقب حکیم، چون فردوسی داستانهای اساطیری را به نظم آورده و راهی که استاد طوس گشود را پیگرفته است. سبک و طرز ادبی او اما گرچه ادامه کار فردوسی است اما تکرار آن نیست، بگذریم! اما مغز سخن من در منظومه "خسرو و شیرین" اوست؛
قهرمان داستان کیست؟ خسروپرویز، شاه ساسانی که نماد برجسته آیین شهریاری ایران است که زندگیاش در هالهای از حکایات افسانهای روایت شده است. اما خسروپرویز همچنین چهرهای تاریخی دارد که در صحنه مواجهه اسلام و ایران بسیار مهم و خطیر است. او مخاطب نامه رسولالله است در دعوت به اسلام و در میان مخاطبان این دعوتنامهها، پاسخ او از همه تندتر و بیادبانهتر بود: پارهکردن نامه دعوت اوج بیاحترامی بدان است.
حال آیا سرایش منظومهای عاشقانه بهنام این شهریار، رجوع به هویت ملی در تضاد و تقابل با سنت اسلامی است؟
برای پاسخ به این پرسش باید سراغ خود نظامی رفت.
نکته شگفت و ظاهرا متناقص آنکه خسرو و شیرین در دیباچه خود پس از ذکر توحید و نیایش با حق تعالی، فصلی دارد در نعت رسول اکرم:
محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
ممکن است گفته شود که این مقدمات بهرسم زمان سروده شده و همچون مدح سایر ممدوحان، خارج از غرض اصلی شاعر است. اما کسی که اندک آشنایی با نظامی داشته باشد چنین نمیپندارد. به زعم من در تاریخ شعر فارسی کسی همتای نظامی چنین شیدا و شورانگیز رسولالله را ستایش نکرده است. در مخزنالاسرار، علاوه بر معراجیه، پنج بار غزلسرای عشق خود به رسول است، چون مستی که نمیتواند دست از باده بدارد و عاشقی که نمیتواند از سخن معشوق فارغ شود.
پس این تناقض چگونه قابل حل است؟ ستایش پیغمبر در مقدمه دفتری به نام دشمنی بیگانه با او!
این رازی است که حکیم خود رندانه و پوشیده درفصلی بعنوان "عذرانگیزی در نظم کتاب" بدان میپردازد. در این فصل سخن از گفتگویی است میان او و دوستی زاهد که "تعصب را کمر دربسته چون شیر" که نظامی را نکوهش میکند به اینکه چرا حکمت و ذوق خود را صرف داستانهای ملتهای کهن و آیینهای باطل میکند:
در توحید زن کآوازه داری
چرا رسم مغان را تازه داری؟!
اما نظامی در خسرو و شیرین، پرده از حقیقتی برمیدارد که سبب حیرت و تحسین رفیق متعصب اوست. شیرینکاری شاعر، تاسیس بنایی تازه بر زمینی کهن است. بنای توحید محمدی در خاک زبان و فرهنگ فارسی.
ژرفترین صورت پیوند میان فرهنگ ملی و دینی همین است که بنای حقیقت نو بر پایههای حقیقت کهنه استوار گردد. به عبارت دیگر در این سنتز جدید، تز و آنتیتز به سازش میرسند و خسرو پرویز تسلیم عهد محمدی میشود و بیگانگی به آشنایی مبدل میگردد. این کار شگفت، ازمسیر عشق و با میانجیگری "شیرین" واقع میشود تا بدین ترتیب نظامی از واقعیت تاریخی خصومت شاه ایران با رسولخدا به لطف حکمت شاعرانه خود عبور کرده و پایهگذار عهدی جدید گردد.
از همین روست که رفیق متعصب نظامی در تحسین او میگوید:
چنین سحری تو دانی یاد کردن
بتی را کعبهای بنیاد کردن
شیرینکاری حکیم بزرگ ما آنست که بنیاد کعبه را بر بتی استوار میکند و بدینسان فرهنگ ایرانی را مادهی صورت حقیقت نبوی میسازد. بدین ترتیب دقیقا از متن تضاد هویتی، وحدت فرهنگی زاده شده و کار فردوسی به نحو رادیکالی به تمامیت میرسد. چنانچه نظامی در شرفنامه و خردنامه، به همین شیوه در صدد سازش فرهنگ یونانی با هویت اسلامی برمیآید و کار فارابی را به سرحد کمال میرساند.
به گمان من این توفیق و جمع بین صورتهای متضاد معرفت و فرهنگ، به میانجی گفتگویی که در متن سخن شاعرانه جریان دارد ممکن است.
ایرانیان از راه شعر به ژرفای بحر سیال و درعینحال وحدانی "سخن" راه جستند و در آنجا قلب هستی انسانی را یافتند، قلبی که فراتر از همه قوانین و آیینها، آیین و قانونی دارد که همانا قانون و آیین "عشق" است و آیین عشق، آیین "آشنایی" و رفع حجاب "بیگانگی" است...
نظامی درآغاز شرفنامه درمناجات با خدا میگوید:
گه آری خلیلی ز بتخانهای
گهی آشنائی ز بیگانهای
گویی خویشکاری شعر و حکمت بهظهور رساندن این صفت الهی است که خلیلی از بتخانه میآورد و بیگانگی را به آشنایی بدل میکند.
@parvayenaghd
---------
t.me/tamadone_novine_islami
آمیزه شگفت هویت ایرانی و اسلامی در حکمت نظامی
✍ سیدحسین شهرستانی
#یادداشت_ادبی
#یادداشت_منتخب
حقیر در این سالها درگیر زوایا و بنیادهای فرهنگی و معرفتی پیوند میان هویت ایرانی و اسلامی بوده و هستم. این جستجو مستلزم کاوشی عمیق است هم در تاریخ فلسفه و هم در تاریخ ادبیات.
بر همین اساس سراغ خاستگاه شعر و فلسفه در فرهنگ ایرانیاسلامی رفتم و #فارابی و #فردوسی را بهقدر وسع اندک خود پژوهیدم. اما در اینجا میخواهم به لحظهی شگفتانگیزی از این پیوند تاریخی اشاره کنم:
شاعر و حکیم بزرگ ما، #نظامی_گنجوی
نظامی در تاریخ ادبیات همچون فردوسی ملقب است به لقب حکیم، چون فردوسی داستانهای اساطیری را به نظم آورده و راهی که استاد طوس گشود را پیگرفته است. سبک و طرز ادبی او اما گرچه ادامه کار فردوسی است اما تکرار آن نیست، بگذریم! اما مغز سخن من در منظومه "خسرو و شیرین" اوست؛
قهرمان داستان کیست؟ خسروپرویز، شاه ساسانی که نماد برجسته آیین شهریاری ایران است که زندگیاش در هالهای از حکایات افسانهای روایت شده است. اما خسروپرویز همچنین چهرهای تاریخی دارد که در صحنه مواجهه اسلام و ایران بسیار مهم و خطیر است. او مخاطب نامه رسولالله است در دعوت به اسلام و در میان مخاطبان این دعوتنامهها، پاسخ او از همه تندتر و بیادبانهتر بود: پارهکردن نامه دعوت اوج بیاحترامی بدان است.
حال آیا سرایش منظومهای عاشقانه بهنام این شهریار، رجوع به هویت ملی در تضاد و تقابل با سنت اسلامی است؟
برای پاسخ به این پرسش باید سراغ خود نظامی رفت.
نکته شگفت و ظاهرا متناقص آنکه خسرو و شیرین در دیباچه خود پس از ذکر توحید و نیایش با حق تعالی، فصلی دارد در نعت رسول اکرم:
محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
ممکن است گفته شود که این مقدمات بهرسم زمان سروده شده و همچون مدح سایر ممدوحان، خارج از غرض اصلی شاعر است. اما کسی که اندک آشنایی با نظامی داشته باشد چنین نمیپندارد. به زعم من در تاریخ شعر فارسی کسی همتای نظامی چنین شیدا و شورانگیز رسولالله را ستایش نکرده است. در مخزنالاسرار، علاوه بر معراجیه، پنج بار غزلسرای عشق خود به رسول است، چون مستی که نمیتواند دست از باده بدارد و عاشقی که نمیتواند از سخن معشوق فارغ شود.
پس این تناقض چگونه قابل حل است؟ ستایش پیغمبر در مقدمه دفتری به نام دشمنی بیگانه با او!
این رازی است که حکیم خود رندانه و پوشیده درفصلی بعنوان "عذرانگیزی در نظم کتاب" بدان میپردازد. در این فصل سخن از گفتگویی است میان او و دوستی زاهد که "تعصب را کمر دربسته چون شیر" که نظامی را نکوهش میکند به اینکه چرا حکمت و ذوق خود را صرف داستانهای ملتهای کهن و آیینهای باطل میکند:
در توحید زن کآوازه داری
چرا رسم مغان را تازه داری؟!
اما نظامی در خسرو و شیرین، پرده از حقیقتی برمیدارد که سبب حیرت و تحسین رفیق متعصب اوست. شیرینکاری شاعر، تاسیس بنایی تازه بر زمینی کهن است. بنای توحید محمدی در خاک زبان و فرهنگ فارسی.
ژرفترین صورت پیوند میان فرهنگ ملی و دینی همین است که بنای حقیقت نو بر پایههای حقیقت کهنه استوار گردد. به عبارت دیگر در این سنتز جدید، تز و آنتیتز به سازش میرسند و خسرو پرویز تسلیم عهد محمدی میشود و بیگانگی به آشنایی مبدل میگردد. این کار شگفت، ازمسیر عشق و با میانجیگری "شیرین" واقع میشود تا بدین ترتیب نظامی از واقعیت تاریخی خصومت شاه ایران با رسولخدا به لطف حکمت شاعرانه خود عبور کرده و پایهگذار عهدی جدید گردد.
از همین روست که رفیق متعصب نظامی در تحسین او میگوید:
چنین سحری تو دانی یاد کردن
بتی را کعبهای بنیاد کردن
شیرینکاری حکیم بزرگ ما آنست که بنیاد کعبه را بر بتی استوار میکند و بدینسان فرهنگ ایرانی را مادهی صورت حقیقت نبوی میسازد. بدین ترتیب دقیقا از متن تضاد هویتی، وحدت فرهنگی زاده شده و کار فردوسی به نحو رادیکالی به تمامیت میرسد. چنانچه نظامی در شرفنامه و خردنامه، به همین شیوه در صدد سازش فرهنگ یونانی با هویت اسلامی برمیآید و کار فارابی را به سرحد کمال میرساند.
به گمان من این توفیق و جمع بین صورتهای متضاد معرفت و فرهنگ، به میانجی گفتگویی که در متن سخن شاعرانه جریان دارد ممکن است.
ایرانیان از راه شعر به ژرفای بحر سیال و درعینحال وحدانی "سخن" راه جستند و در آنجا قلب هستی انسانی را یافتند، قلبی که فراتر از همه قوانین و آیینها، آیین و قانونی دارد که همانا قانون و آیین "عشق" است و آیین عشق، آیین "آشنایی" و رفع حجاب "بیگانگی" است...
نظامی درآغاز شرفنامه درمناجات با خدا میگوید:
گه آری خلیلی ز بتخانهای
گهی آشنائی ز بیگانهای
گویی خویشکاری شعر و حکمت بهظهور رساندن این صفت الهی است که خلیلی از بتخانه میآورد و بیگانگی را به آشنایی بدل میکند.
@parvayenaghd
---------
t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢درس دیروز برای سیاست امروز/ چگونه تغییر سران مستکبر میتواند مفید باشد؟
✍️دکتر موسی نجفی
#یادداشت_سیاسی
#یادداشت_منتخب
🔸در زندگی امامان معصوم و دشمنشناسی آنان یک نکته قابل توجهاست و آن این است که در زمان امامت یک امام، گاهی چندین خلیفه در اثر قتل و یا مرگ و یا توطئه جابهجا شده، ولی اصل خلافت و جریان باطل سرجایش میماند. نکته اینجاست که هر چند ظلم و فشار با تعویض یک خلیفه همچنان باقی میماند، اما نفسِ این تغییر اشخاص، خودش میتوانست تا مدتی ولو کوتاه[مدت]، فضای مناسبی برای جبهۀ حق ایجاد نماید و ائمه علیهمالسلام و شیعیان در این مواقع میتوانستند برخی انسدادهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را کم و یا بیاثر نمایند؛ شاهد مثال این سخن مرگ هارون و اختلاف امین و مامون عباسی است که یک دوره کوتاه و موثری برای بسط یدِ شیعیان ایجاد نمود. نمونه تاریخی دیگر تغییر نظام اموی به دولت عباسی است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از خلاء قدرت و تغییر مردان سیاست، بهره و استفاده زیادی به نفع اسلام و تشیع بردند.
🔸این صورتمسئله در تاریخ معاصر هم دیده میشود؛ چنانکه در رفتن رضاخان و آمدن پسرش، محمدرضا هر چند اساس پادشاهی فاسد پهلوی تغییر نکرد، ولی تا مدتها جریان مذهبی و حتی مخالفین سیاسی پهلویها توانستند از این تغییر اشخاص و غالباً ناصالح استفاده کنند و به بازسازی خود بپردازند. شاید رمز این فضاسازی و اثر بخشی تغییر اشخاص (ولو کوتاه و موقت) این باشد که گاهی در بزنگاه تغییر سران، افراد و سلیقهها، منافعشان تعارض و تداخل و تلاقی پیدا میکند و این مسئله تا مدتها آنها را به خودشان مشغول نموده و برنامههای فشار و آزار تا مدتی به تاخیر میافتد.
🔸این موضوع میتواند در تغییراتی از جنس تغییر روسای جمهوری در آمریکا و هر جای دیگری قابل بررسی باشد و چنانچه برنامهریزان استرتژیک و مدیران اجرایی کشور افرادی مستقل و عمیق و بصیر باشند، میتوانند از این رهگذر، رخنه (و نه وابستگی و دلخوش نمودن) در سیاستهای شیطانی دشمن، ایجاد نمایند.
🔹از کانالِ دکتر موسی نجفی
@drmousanajafi
----------------------------------
http://t.me/tamadone_novine_islami
✍️دکتر موسی نجفی
#یادداشت_سیاسی
#یادداشت_منتخب
🔸در زندگی امامان معصوم و دشمنشناسی آنان یک نکته قابل توجهاست و آن این است که در زمان امامت یک امام، گاهی چندین خلیفه در اثر قتل و یا مرگ و یا توطئه جابهجا شده، ولی اصل خلافت و جریان باطل سرجایش میماند. نکته اینجاست که هر چند ظلم و فشار با تعویض یک خلیفه همچنان باقی میماند، اما نفسِ این تغییر اشخاص، خودش میتوانست تا مدتی ولو کوتاه[مدت]، فضای مناسبی برای جبهۀ حق ایجاد نماید و ائمه علیهمالسلام و شیعیان در این مواقع میتوانستند برخی انسدادهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را کم و یا بیاثر نمایند؛ شاهد مثال این سخن مرگ هارون و اختلاف امین و مامون عباسی است که یک دوره کوتاه و موثری برای بسط یدِ شیعیان ایجاد نمود. نمونه تاریخی دیگر تغییر نظام اموی به دولت عباسی است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از خلاء قدرت و تغییر مردان سیاست، بهره و استفاده زیادی به نفع اسلام و تشیع بردند.
🔸این صورتمسئله در تاریخ معاصر هم دیده میشود؛ چنانکه در رفتن رضاخان و آمدن پسرش، محمدرضا هر چند اساس پادشاهی فاسد پهلوی تغییر نکرد، ولی تا مدتها جریان مذهبی و حتی مخالفین سیاسی پهلویها توانستند از این تغییر اشخاص و غالباً ناصالح استفاده کنند و به بازسازی خود بپردازند. شاید رمز این فضاسازی و اثر بخشی تغییر اشخاص (ولو کوتاه و موقت) این باشد که گاهی در بزنگاه تغییر سران، افراد و سلیقهها، منافعشان تعارض و تداخل و تلاقی پیدا میکند و این مسئله تا مدتها آنها را به خودشان مشغول نموده و برنامههای فشار و آزار تا مدتی به تاخیر میافتد.
🔸این موضوع میتواند در تغییراتی از جنس تغییر روسای جمهوری در آمریکا و هر جای دیگری قابل بررسی باشد و چنانچه برنامهریزان استرتژیک و مدیران اجرایی کشور افرادی مستقل و عمیق و بصیر باشند، میتوانند از این رهگذر، رخنه (و نه وابستگی و دلخوش نمودن) در سیاستهای شیطانی دشمن، ایجاد نمایند.
🔹از کانالِ دکتر موسی نجفی
@drmousanajafi
----------------------------------
http://t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 تمدن و توسعه
✍ محسن رنانی
#یادداشت_منتخب
#معرفی_یک_کتاب
🔸امروز (۲۶ اسفند) هشتمین سالگشت پرکشیدن استادم دکتر محمدحسین تمدن جهرمی است. چند هفته پیش که آخرین کتاب او با عنوان «گفتارهایی در زمینههای روش علوم، اقتصاد، حقوق عمومی و فلسفه طبیعت» به اهتمام دکتر ابوالفضل پاسبانی صومعه منتشر شد، در بخش پنجم کتاب، به ترجمه فصل آخر کتاب «ماهیت جهان جسمانی»، نوشته فیزیکدان بزرگ قرن بیستم، آرتور استنلی ادینگتون با عنوان «علم و عرفان» برخوردم. ادینگتون فیزیکدان بزرگ همعصر انشتاین بود که در یک آزمایش تجربی نظریه انشتاین درباره انحنای فضا را اثبات کرد. ترجمه دکتر تمدن از فصل آخر کتاب ادینگتون، هم شاهکار یک فیزیکدان بزرگ در دفاع از عالم معنا است و هم شاهکار یک استاد اقتصاد در ترجمه یک متن جدی و ثقیل علمی و فلسفی به زبان فارسی است. ترجمه این فصل را دکتر تمدن ۶۰ سال پیش انجام داده است و در سال ۱۳۴۰ به اهتمام مرحوم نجف دریابندری در مجموعه ای به نام «فلسفه علم» منتشر شده است؛ اما وقتی امروز میخوانی احساس میکنی این متن همین ماه گذشته ترجمه شده است؛ روان روان و تازه تازه با واژگان کاملا امروزی. (لینک خرید کتاب و فایل معرفی و فهرست کتاب را در انتهای این متن قرار دادهام).
🔸خواندن مقاله «علم و عرفان» ادینگتون با ترجمه دکتر تمدن، مرا به کلاسهای استاد برد و خاطرات وخطوراتی از آن کلاسها را در من زنده کرد. تمایز دکتر تمدن با سایر همکارانش این بود که دانش و بینش بینرشتهای گستردهای داشت و در اقتصاد نیز خودش را در قلمروسرحدیِ دانش نگهداشته بود. به همین خاطر همیشه حرفهای تازه و جدی داشت. در این نوشتار میخواهم با ترکیب حرفهای دکتر تمدن در سر کلاس درباره شرایط شکوفایی تمدنها و بحث ادینگتون درباره تفکیک دو نوع معرفت بشری، نکاتی را در باب توسعه ایران امروز بیان کنم...
🔹متن کامل در لینک زیر:
http://www.renani.net/index.php/texts/notes/839-2021-03-16-12-42-27
✍ محسن رنانی
#یادداشت_منتخب
#معرفی_یک_کتاب
🔸امروز (۲۶ اسفند) هشتمین سالگشت پرکشیدن استادم دکتر محمدحسین تمدن جهرمی است. چند هفته پیش که آخرین کتاب او با عنوان «گفتارهایی در زمینههای روش علوم، اقتصاد، حقوق عمومی و فلسفه طبیعت» به اهتمام دکتر ابوالفضل پاسبانی صومعه منتشر شد، در بخش پنجم کتاب، به ترجمه فصل آخر کتاب «ماهیت جهان جسمانی»، نوشته فیزیکدان بزرگ قرن بیستم، آرتور استنلی ادینگتون با عنوان «علم و عرفان» برخوردم. ادینگتون فیزیکدان بزرگ همعصر انشتاین بود که در یک آزمایش تجربی نظریه انشتاین درباره انحنای فضا را اثبات کرد. ترجمه دکتر تمدن از فصل آخر کتاب ادینگتون، هم شاهکار یک فیزیکدان بزرگ در دفاع از عالم معنا است و هم شاهکار یک استاد اقتصاد در ترجمه یک متن جدی و ثقیل علمی و فلسفی به زبان فارسی است. ترجمه این فصل را دکتر تمدن ۶۰ سال پیش انجام داده است و در سال ۱۳۴۰ به اهتمام مرحوم نجف دریابندری در مجموعه ای به نام «فلسفه علم» منتشر شده است؛ اما وقتی امروز میخوانی احساس میکنی این متن همین ماه گذشته ترجمه شده است؛ روان روان و تازه تازه با واژگان کاملا امروزی. (لینک خرید کتاب و فایل معرفی و فهرست کتاب را در انتهای این متن قرار دادهام).
🔸خواندن مقاله «علم و عرفان» ادینگتون با ترجمه دکتر تمدن، مرا به کلاسهای استاد برد و خاطرات وخطوراتی از آن کلاسها را در من زنده کرد. تمایز دکتر تمدن با سایر همکارانش این بود که دانش و بینش بینرشتهای گستردهای داشت و در اقتصاد نیز خودش را در قلمروسرحدیِ دانش نگهداشته بود. به همین خاطر همیشه حرفهای تازه و جدی داشت. در این نوشتار میخواهم با ترکیب حرفهای دکتر تمدن در سر کلاس درباره شرایط شکوفایی تمدنها و بحث ادینگتون درباره تفکیک دو نوع معرفت بشری، نکاتی را در باب توسعه ایران امروز بیان کنم...
🔹متن کامل در لینک زیر:
http://www.renani.net/index.php/texts/notes/839-2021-03-16-12-42-27
www.renani.net
تمدن و توسعه .......... (گفتاری در شرایط گذار تمدنها به توسعه)
تارنمای رسمی محسن رنانی
💢 قلبت را شارژ کن!
✍ اسامه صالح حریری
#رمضانیه
#یادداشت_منتخب
ما چند رمضان را بدون تقوا روزه گرفتهایم؟!
چرا بعد از رمضان به حالت گذشته باز میگردیم، بلکه در برخی از روزهای اندک این ماه مبارک، دچار سستی و خستگی میشویم؟
چه چیزی سبب شده تا روزههای ما خالی و بیروح شود؟!
کدامیک از ما چشمانش به خاطر خشوعی که روزه (نه نماز) در او ایجاد کرده اشکبار شده و در لحظهی افطار به گریه افتاده است؟!
روزه تقوا و پرهیزکاری است و تقوا توشهی انسان است… وضعیت ما چگونه است؟!
چه کسی در رمضان قلبش به صورت واقعی برای یک سال شارژ شده است؟ مگر پروردگارمان جل وعلا نفرموده: {وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى}[بقره:۱۹۷] (و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است).
علت، بیماریِ عادت است که ما دچارش شدهایم، و عبادتهایمان را به عادت و روتینی تبدیل کرده که معنایی در زندگیمان ندارند.
در نتیجه رمضان، برای ما معنای محرومیت به خود گرفته است حال آنکه رمضان ـ برای آنکه درک درستی داشته باشد ـ وسیلهی ترقی و پرورش است.
@tamadone_novine_islami
مطالعهٔ متن کامل:↙️
https://bit.ly/3ggzXn1
✍ اسامه صالح حریری
#رمضانیه
#یادداشت_منتخب
ما چند رمضان را بدون تقوا روزه گرفتهایم؟!
چرا بعد از رمضان به حالت گذشته باز میگردیم، بلکه در برخی از روزهای اندک این ماه مبارک، دچار سستی و خستگی میشویم؟
چه چیزی سبب شده تا روزههای ما خالی و بیروح شود؟!
کدامیک از ما چشمانش به خاطر خشوعی که روزه (نه نماز) در او ایجاد کرده اشکبار شده و در لحظهی افطار به گریه افتاده است؟!
روزه تقوا و پرهیزکاری است و تقوا توشهی انسان است… وضعیت ما چگونه است؟!
چه کسی در رمضان قلبش به صورت واقعی برای یک سال شارژ شده است؟ مگر پروردگارمان جل وعلا نفرموده: {وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى}[بقره:۱۹۷] (و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است).
علت، بیماریِ عادت است که ما دچارش شدهایم، و عبادتهایمان را به عادت و روتینی تبدیل کرده که معنایی در زندگیمان ندارند.
در نتیجه رمضان، برای ما معنای محرومیت به خود گرفته است حال آنکه رمضان ـ برای آنکه درک درستی داشته باشد ـ وسیلهی ترقی و پرورش است.
@tamadone_novine_islami
مطالعهٔ متن کامل:↙️
https://bit.ly/3ggzXn1
Telegraph
قلبت را شارژ کن
binesh «اگر روند شارژ در مدت ۳۰ روز به درستی انجام شود، شارژ قلب تا ۱۱ ماه آینده باقی خواهد ماند» الحمدلله، الله را ستایشی فراوان، نیکو و مبارک میگوییم، او را ستایش و سپاس گفته و خشنودیاش را خوانیم. و درود و سلام پیاپی میفرستیم بر آنکه با هدایت فرستاده…
💢غول چراغ جادویی در کار نیست! بیایید پازل بازی کنیم!
✍دکتر امیر کرمانی، استاد دانشگاه برکلی، کالیفرنیا
#یادداشت_منتخب
#اقتصادی #سیاسی
#توسعه و #پیشرفت
احتمالا روزی نیست که بسیاری از ما از به دنبال یافتن «مهمترین کاری که وضع اقتصاد ایران را بهتر میکند» نباشیم. انگار در پس ذهنمان غول چراغ جادویی هست که به ما گفته که فقط یک آرزویت را برآورده میکنم و ما هم سخت در تلاش که این یک عدد کوپن غولمان را چگونه خرج بکنيم و در این تمرین ذهنی شاید در هر دورهای به جواب متفاوتی رسیدهایم.
در واقع بدنه سیاسی کشور هم در دهههای اخیر جوابهای مختلفی به این سوال داده. پاسخهایی که در دورهای سازندگی و سرمایهگذاری بیشتر، در دورهای توسعهی سیاسی، دورهای مبارزه با فساد و بازتوزیع منابع، و در نهایت هم اصلاح رابطه با غرب بوده. اما انگار در انتهای هر دوره با سرخوردگی از جواب قبلیمان به سوال جناب غول چراغ جادو از وی میخواهیم که لطفا یک فرصت دیگر به ما بدهد.
از سیاسیون که بگذریم، احتمالا اگر امروز این سوال را از اندیشمندان و دغدغهمندان کشور عزیزمان هم بپرسیم جواب سوالمان یکی از این گزینهها خواهد بود:
حل مساله محیط زیست و آب، اصلاحات ساختاری بودجه، کاهش مداخلات قیمتی دولت، اصلاح قیمت حاملهای انرژی، اصلاح نظام مالی (شامل نظام بانکی و بازار سرمایه)، اصلاح سیاست پولی، اصلاح نظام ارزی کشور، اصلاح نظام حکمرانی کشور، مبارزه با فساد، اصلاح نگاهمان به رابطهی اقتصادی با دنیا، توسعهی شهری و افزایش ساخت و ساز، افزایش بهرهوری، توسعهی آیتی و زیرساختهایش، توسعهی دانشبنیان محور، چتر حمایتی واحد، اصلاح نظام بازنشستگی، اصلاح قوانین بازار کار، اصلاح آموزش و پرورش،اصلاح نظام درمانی کشور، ....
واقعا اینبار کدام اینها را از غول چراغ جادو بخواهیم؟
آنقدری که من از تجربه توسعه کشورهای مختلف یاد گرفتم، توسعه و رشد اقتصادی بیشتر شبیه درست کردن یک پازل چهلهزار تکه است تا پی بردن به یک راه حل جادویی که یکباره همه چیز را درست میکند. گذار از نگاه غول چراغ جادویی به نگاه پازلی به توسعه باعث میشود که متوجه بشویم:
◻️درست کردن پازل دو نوع کار نیاز دارد: درست کردن تکتک قسمتهای پازل و کنار هم قرار دادن این قسمتها. خیلی وقتها شاید درست کردن تک تک قسمتهای پازل نتیجهی محسوسی در زندگی مردم نداشته باشد و فقط کنار هم گذاشتن این قسمتها باشد که منجر به نتیجهی نهایی بشود. اما در عین حال پیشنیاز کنار هم گذاشتن این قسمتها، درست شدن خود اجزای پازل هست. در نتیجه اگر در دهههای اخیر کلی اتفاقات خوب مثل توسعهی آموزش، زیرساختها و راهها، اینترنت پرسرعت، فولاد و پتروشیمی، بازار سرمایه و اوراق و ... افتاده اما اثر محسوسش را در زندگی مردم ندیدیم فکر نکنیم که اینها مهم نبوده. بالعکس. همهی اینها بسیار مهم بوده و همهی اینها بخشی از پازل توسعه است. اما از طرف دیگر چون ما نتوانستیم قطعات این پازل را به درستی در کنار هم بگذاریم آن تاثیر محسوسی که باید را در زندگی مردم نگذاشته.
◻️توسعه هم نیازمند آدمهایی هست که تک تک قطعات این پازل را بسازند (قطعهسازان) و هم نیازمند آدمهایی که این قطعات را کنار هم بگذارند (پازلسازان). در واقع در بسیاری از کشورها مانع اصلی توسعه،عدم وجود مجموعههایی از افراد پازلساز و قطعهساز بوده که بتوانند در کنار هم کار بکنند. درست است که معمولا برای هر کشوری میتوان به برخی افراد کلیدی اشاره کرد که بر مسیر توسعهی آن کشور به شدت تاثیر گذار بودهاند –مثل کمال درویش در ترکیه، مانهومان سینگ در هند، دنگ شیاپنگ در چین- اما این افراد معمولا نوک کوه یخی هستند که پشتوانهی تکتک آنها صدها و هزاران اقتصاددان و تکنوکرات و بروکرات متخصص بودهاند که در کنار این افراد توانستند مجموعهی منسجمی از اصلاحات را در یک بازهی چند ساله اجرا بکنند.
◻️عاملی که ساخت پازل توسعه را میتواند به شدت تسریع بکند ترسیم شمای کلی این پازل و توافق بر سر آن است. اگر کشوری بتواند شمای کلی پازل خودش را پیدا کند آن وقت میتواند تمام نیروهای کارایش را هم در همان راستا بکار گیرد. اما اگر کشوری این شمای کلی را پیدا نکرد، همچنان میتواند تمرکزش را بر روی کارهایی بگذارد که مطمئن است در هر صورت بخشی از آن پازل نهایی خواهد بود.
☑️⭕️تجویز راهبردی پایانی:
به شخصه باور دارم که در حال حاضر ایران بیش از هر چیز نیازمند گروهی است که:
◼️بتوانند شمای کلی پازل توسعه ایران ۱۴۰۰ در جهان در حال گذار را ترسیم کنند.
◼️بتوانند بهبهترین نحو قطعات موجود را در پازل ایران ۱۴۰۰ در کنار هم بگذارند.
◼️بتوانند هدفمند نیروهای کشور را متمرکز بر ساختن مهمترین قطعات گمشده پازل بکنند.
🔹نقل از سایت ویرگول
http://t.me/tamadone_novine_islami
✍دکتر امیر کرمانی، استاد دانشگاه برکلی، کالیفرنیا
#یادداشت_منتخب
#اقتصادی #سیاسی
#توسعه و #پیشرفت
احتمالا روزی نیست که بسیاری از ما از به دنبال یافتن «مهمترین کاری که وضع اقتصاد ایران را بهتر میکند» نباشیم. انگار در پس ذهنمان غول چراغ جادویی هست که به ما گفته که فقط یک آرزویت را برآورده میکنم و ما هم سخت در تلاش که این یک عدد کوپن غولمان را چگونه خرج بکنيم و در این تمرین ذهنی شاید در هر دورهای به جواب متفاوتی رسیدهایم.
در واقع بدنه سیاسی کشور هم در دهههای اخیر جوابهای مختلفی به این سوال داده. پاسخهایی که در دورهای سازندگی و سرمایهگذاری بیشتر، در دورهای توسعهی سیاسی، دورهای مبارزه با فساد و بازتوزیع منابع، و در نهایت هم اصلاح رابطه با غرب بوده. اما انگار در انتهای هر دوره با سرخوردگی از جواب قبلیمان به سوال جناب غول چراغ جادو از وی میخواهیم که لطفا یک فرصت دیگر به ما بدهد.
از سیاسیون که بگذریم، احتمالا اگر امروز این سوال را از اندیشمندان و دغدغهمندان کشور عزیزمان هم بپرسیم جواب سوالمان یکی از این گزینهها خواهد بود:
حل مساله محیط زیست و آب، اصلاحات ساختاری بودجه، کاهش مداخلات قیمتی دولت، اصلاح قیمت حاملهای انرژی، اصلاح نظام مالی (شامل نظام بانکی و بازار سرمایه)، اصلاح سیاست پولی، اصلاح نظام ارزی کشور، اصلاح نظام حکمرانی کشور، مبارزه با فساد، اصلاح نگاهمان به رابطهی اقتصادی با دنیا، توسعهی شهری و افزایش ساخت و ساز، افزایش بهرهوری، توسعهی آیتی و زیرساختهایش، توسعهی دانشبنیان محور، چتر حمایتی واحد، اصلاح نظام بازنشستگی، اصلاح قوانین بازار کار، اصلاح آموزش و پرورش،اصلاح نظام درمانی کشور، ....
واقعا اینبار کدام اینها را از غول چراغ جادو بخواهیم؟
آنقدری که من از تجربه توسعه کشورهای مختلف یاد گرفتم، توسعه و رشد اقتصادی بیشتر شبیه درست کردن یک پازل چهلهزار تکه است تا پی بردن به یک راه حل جادویی که یکباره همه چیز را درست میکند. گذار از نگاه غول چراغ جادویی به نگاه پازلی به توسعه باعث میشود که متوجه بشویم:
◻️درست کردن پازل دو نوع کار نیاز دارد: درست کردن تکتک قسمتهای پازل و کنار هم قرار دادن این قسمتها. خیلی وقتها شاید درست کردن تک تک قسمتهای پازل نتیجهی محسوسی در زندگی مردم نداشته باشد و فقط کنار هم گذاشتن این قسمتها باشد که منجر به نتیجهی نهایی بشود. اما در عین حال پیشنیاز کنار هم گذاشتن این قسمتها، درست شدن خود اجزای پازل هست. در نتیجه اگر در دهههای اخیر کلی اتفاقات خوب مثل توسعهی آموزش، زیرساختها و راهها، اینترنت پرسرعت، فولاد و پتروشیمی، بازار سرمایه و اوراق و ... افتاده اما اثر محسوسش را در زندگی مردم ندیدیم فکر نکنیم که اینها مهم نبوده. بالعکس. همهی اینها بسیار مهم بوده و همهی اینها بخشی از پازل توسعه است. اما از طرف دیگر چون ما نتوانستیم قطعات این پازل را به درستی در کنار هم بگذاریم آن تاثیر محسوسی که باید را در زندگی مردم نگذاشته.
◻️توسعه هم نیازمند آدمهایی هست که تک تک قطعات این پازل را بسازند (قطعهسازان) و هم نیازمند آدمهایی که این قطعات را کنار هم بگذارند (پازلسازان). در واقع در بسیاری از کشورها مانع اصلی توسعه،عدم وجود مجموعههایی از افراد پازلساز و قطعهساز بوده که بتوانند در کنار هم کار بکنند. درست است که معمولا برای هر کشوری میتوان به برخی افراد کلیدی اشاره کرد که بر مسیر توسعهی آن کشور به شدت تاثیر گذار بودهاند –مثل کمال درویش در ترکیه، مانهومان سینگ در هند، دنگ شیاپنگ در چین- اما این افراد معمولا نوک کوه یخی هستند که پشتوانهی تکتک آنها صدها و هزاران اقتصاددان و تکنوکرات و بروکرات متخصص بودهاند که در کنار این افراد توانستند مجموعهی منسجمی از اصلاحات را در یک بازهی چند ساله اجرا بکنند.
◻️عاملی که ساخت پازل توسعه را میتواند به شدت تسریع بکند ترسیم شمای کلی این پازل و توافق بر سر آن است. اگر کشوری بتواند شمای کلی پازل خودش را پیدا کند آن وقت میتواند تمام نیروهای کارایش را هم در همان راستا بکار گیرد. اما اگر کشوری این شمای کلی را پیدا نکرد، همچنان میتواند تمرکزش را بر روی کارهایی بگذارد که مطمئن است در هر صورت بخشی از آن پازل نهایی خواهد بود.
☑️⭕️تجویز راهبردی پایانی:
به شخصه باور دارم که در حال حاضر ایران بیش از هر چیز نیازمند گروهی است که:
◼️بتوانند شمای کلی پازل توسعه ایران ۱۴۰۰ در جهان در حال گذار را ترسیم کنند.
◼️بتوانند بهبهترین نحو قطعات موجود را در پازل ایران ۱۴۰۰ در کنار هم بگذارند.
◼️بتوانند هدفمند نیروهای کشور را متمرکز بر ساختن مهمترین قطعات گمشده پازل بکنند.
🔹نقل از سایت ویرگول
http://t.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢رمضان؛ شوقِ بشارت و تلاش در راهِ تکلیف
✍محمد الهامی
#یادداشت_منتخب
#برادران_اهل_سنت
🔸لشکر ساسانیان سرزمینها امپراتوری روم را در مینوردید. رومیها شکست سختی خورده و لشکریان پارس، شام و مصر و آسیای صغیر را به تصرف درآورده پشت دیوارهای پایتخت کهن، قسطنطنیه متوقف شدند. به نظر میرسید غروب بزرگ امپراتوری نزدیک است به ویژه آنکه امپراتور وقتِ بیزانس جوانی کمتجربه بود که در ناز و نعمت بزرگ شده و چندی پیش امپراتور پیشین را طی قیامی از تخت به زیر کشیده بود و همهٔ تلاشهایش برای صلح با خسرو پرویز به جایی نرسیده بود. پادشاه ساسانی به چیزی جز ترک مسیحیت توسط امپراتور راضی نشده بود!
🔸در همان حال، در حاشیهٔ تاریخ و در گوشهای فراموش شده، مردم مکه به دو دسته تقسیم شده بودند. مشرکان مکه از پیروزی وثنیان ساسانی شاد بودند و مسلمانان از شکست رومیان که اهل کتاب بودند، غمگین، به ویژه آنکه ساسانیها بیتالمقدس را که در آن هنگام قبلهٔ مسلمانان بود به تصرف خود درآورده و ضمن آتش زدن شهر کلیساها را نیز ویران کرده و صلیب راستین را با خود برده بودند.
🔹ادامهٔ مطلب در لینک زیر:
https://bit.ly/2zs6F1i
@tamadone_novine_islami
✍محمد الهامی
#یادداشت_منتخب
#برادران_اهل_سنت
🔸لشکر ساسانیان سرزمینها امپراتوری روم را در مینوردید. رومیها شکست سختی خورده و لشکریان پارس، شام و مصر و آسیای صغیر را به تصرف درآورده پشت دیوارهای پایتخت کهن، قسطنطنیه متوقف شدند. به نظر میرسید غروب بزرگ امپراتوری نزدیک است به ویژه آنکه امپراتور وقتِ بیزانس جوانی کمتجربه بود که در ناز و نعمت بزرگ شده و چندی پیش امپراتور پیشین را طی قیامی از تخت به زیر کشیده بود و همهٔ تلاشهایش برای صلح با خسرو پرویز به جایی نرسیده بود. پادشاه ساسانی به چیزی جز ترک مسیحیت توسط امپراتور راضی نشده بود!
🔸در همان حال، در حاشیهٔ تاریخ و در گوشهای فراموش شده، مردم مکه به دو دسته تقسیم شده بودند. مشرکان مکه از پیروزی وثنیان ساسانی شاد بودند و مسلمانان از شکست رومیان که اهل کتاب بودند، غمگین، به ویژه آنکه ساسانیها بیتالمقدس را که در آن هنگام قبلهٔ مسلمانان بود به تصرف خود درآورده و ضمن آتش زدن شهر کلیساها را نیز ویران کرده و صلیب راستین را با خود برده بودند.
🔹ادامهٔ مطلب در لینک زیر:
https://bit.ly/2zs6F1i
@tamadone_novine_islami
💢 عبادتِ آزادگان
✍ علامه محمود شاکر رحمه الله
#یادداشت_منتخب
#برادران_اهل_سنت
از من خواستی که دربارهٔ این کلمهٔ ستمدیده یعنی روزه بنویسم. مردم آنقدر از حکمتهای گوناگون به روزه نسبت دادهاند و نکتهها دربارهاش سرشتهاند که اگر خوب به آن دقت کنی چیزی نیست جز اندکی از عوارضی که روزهداران تجربهاش کردهاند. مانند اینکه ادعا میکنند ثروتمند اگر در حین روزهاش گرسنگی بکشد گرسنگی فقرا را احساس میکند بلکه خواهد دانست که گرسنگی چه تأثیری بر درون فقرا میگذارد در نتیجه هر چه سریعتر به بخشش مالش و غذایش خواهد پرداخت. سپس مدعی میشوند که فقیرِ روزهدار وقتی بداند که او و ثروتمند در گرسنگی برابر شدهاند قانع میشود و آرامش به درونش راه خواهد یافت. نمیدانم این آرامش از روی شماتت در حق ثروتمند است که مانند او گرسنه و تشنه شده، یا برای این است که برابری را دوست دارد و دیگر مهم نیست که این برابری، برابری در چه باشد! و همواره از این دست حکمتها را خواهی شنید، آنقدر که انگار پروردگار این عبادت را فرض نکرده مگر برای آنکه فقیر و غنی جز در چارچوب معدههایشان زندگی نکنند!
متن کامل مقاله در لینک↙️
https://bit.ly/3sJGt8h
-----------------------------------
@tamadone_novine_islami
✍ علامه محمود شاکر رحمه الله
#یادداشت_منتخب
#برادران_اهل_سنت
از من خواستی که دربارهٔ این کلمهٔ ستمدیده یعنی روزه بنویسم. مردم آنقدر از حکمتهای گوناگون به روزه نسبت دادهاند و نکتهها دربارهاش سرشتهاند که اگر خوب به آن دقت کنی چیزی نیست جز اندکی از عوارضی که روزهداران تجربهاش کردهاند. مانند اینکه ادعا میکنند ثروتمند اگر در حین روزهاش گرسنگی بکشد گرسنگی فقرا را احساس میکند بلکه خواهد دانست که گرسنگی چه تأثیری بر درون فقرا میگذارد در نتیجه هر چه سریعتر به بخشش مالش و غذایش خواهد پرداخت. سپس مدعی میشوند که فقیرِ روزهدار وقتی بداند که او و ثروتمند در گرسنگی برابر شدهاند قانع میشود و آرامش به درونش راه خواهد یافت. نمیدانم این آرامش از روی شماتت در حق ثروتمند است که مانند او گرسنه و تشنه شده، یا برای این است که برابری را دوست دارد و دیگر مهم نیست که این برابری، برابری در چه باشد! و همواره از این دست حکمتها را خواهی شنید، آنقدر که انگار پروردگار این عبادت را فرض نکرده مگر برای آنکه فقیر و غنی جز در چارچوب معدههایشان زندگی نکنند!
متن کامل مقاله در لینک↙️
https://bit.ly/3sJGt8h
-----------------------------------
@tamadone_novine_islami
Telegraph
عبادتِ آزادگان
از من خواستی که دربارهٔ این کلمهٔ ستمدیده یعنی روزه بنویسم. مردم آنقدر از حکمتهای گوناگون به روزه نسبت دادهاند و نکتهها دربارهاش سرشتهاند که اگر خوب به آن دقت کنی چیزی نیست جز اندکی از عوارضی که روزهداران تجربهاش کردهاند. و خواهی دید که این نکات و…