⭕️جریانشناسی اندیشهی تمدنی در ایران معاصر (#بخش_پنجم)
#جریانشناسی
#اندیشهی_تمدنی_ایران_معاصر
#حجتالاسلام_دکتر_مهدی_ابوطالبی
🔻جریان اخباریگری
🔸نگارش کتاب «فوائد المدنیه» در نقد روش اجتهادی و اصولی شیعه، توسط ملا محمدامین استرآبادی (م ۱۰۳۰) آغازگر دورهای بود که با نام اخباریگری شناخته میشود. کتاب مذکور در کنار زمینههای بوجود آمده، توانست حدود دو قرن حوزههای علمی شیعه در داخل و بیرون ایران بویژه نجف و کربلا را متأثر نماید. بخش قابل توجهی از روحانیت شیعه با پذیرش تعالیم استرآبادی، به مقابله با میراث اجتهادی تشیع و بعضا حمله به عالمان بزرگ گذشته بویژه علمای مکتب حله چون علامه حلی برخواستند، گرچه گروهی از علما و روحانیان نیز همچنان پایبند به مکتب اصولی بودند.
🔸میتوان گفت که یکی از مشکلات مکتب اخباری و مسلک اخباری مخالفت با نظامسازی و نهادسازی است که از لوازم تمدن نوین اسلامی است، لذا با این نگاه اخباری حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی بسیار مشکل است. نتیجه این مسلک اخباری شکلگیری گروهها و خرده جریانهایی مثل مکتب تفکیک، انجمن حجتیه یا برائتیهای افراطی است که در بخشهای بعدی به آن خواهیم پرداخت.
#ادامه_دارد...
🔻بازنشر از کانالِ:
«گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیجِ همیشه فارس»
@TamadonEN
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#جریانشناسی
#اندیشهی_تمدنی_ایران_معاصر
#حجتالاسلام_دکتر_مهدی_ابوطالبی
🔻جریان اخباریگری
🔸نگارش کتاب «فوائد المدنیه» در نقد روش اجتهادی و اصولی شیعه، توسط ملا محمدامین استرآبادی (م ۱۰۳۰) آغازگر دورهای بود که با نام اخباریگری شناخته میشود. کتاب مذکور در کنار زمینههای بوجود آمده، توانست حدود دو قرن حوزههای علمی شیعه در داخل و بیرون ایران بویژه نجف و کربلا را متأثر نماید. بخش قابل توجهی از روحانیت شیعه با پذیرش تعالیم استرآبادی، به مقابله با میراث اجتهادی تشیع و بعضا حمله به عالمان بزرگ گذشته بویژه علمای مکتب حله چون علامه حلی برخواستند، گرچه گروهی از علما و روحانیان نیز همچنان پایبند به مکتب اصولی بودند.
🔸میتوان گفت که یکی از مشکلات مکتب اخباری و مسلک اخباری مخالفت با نظامسازی و نهادسازی است که از لوازم تمدن نوین اسلامی است، لذا با این نگاه اخباری حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی بسیار مشکل است. نتیجه این مسلک اخباری شکلگیری گروهها و خرده جریانهایی مثل مکتب تفکیک، انجمن حجتیه یا برائتیهای افراطی است که در بخشهای بعدی به آن خواهیم پرداخت.
#ادامه_دارد...
🔻بازنشر از کانالِ:
«گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیجِ همیشه فارس»
@TamadonEN
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
بهسوی تمدن نوین اسلامی
میشل فوکو و انقلاب ۵۷ (#بخش_چهارم) بهای دسترسی به حقیقت چیست؟ گزارشی از کتاب «هرمنوتیک سوژه درسگفتارهای میشل فوکو در کلژدوفرانس» ✍#نوشتۀ: محمد ملاعباسی 🔸بسیاری معتقدند فوکو از سالهای ۷۸-۷۹ (56 و 57 شمسی) رفته رفته تغییر جهت بزرگی در برنامههای پژوهشی…
میشل فوکو و انقلاب ۵۷ (#بخش_پنجم)
ميشل فوكو و تحيّر فلسفی - جامعه شناختی در تبيين انقلاب اسلامی
✍#نويسنده: احسان شاكری
🔸#مقدمه
فوكو از منظر فرهنگی، انقلاب ايران را تحليل میكند. انديشمندان مختلف و صاحبنامی از مناظر متفاوت به پديده انقلاب نگاه كردهاند. گروهی عامل وقوع انقلاب را اقتصادی، گروهی سياسی، گروهی روانشناسانه (فردی و جمعی) و... ديدهاند ولی فوكو به عامل فرهنگ نظر دارد. او از فرهنگ اسلامی و شيعی به عنوان يك پتانسيل قوی سخن به ميان میآورد .
🔸ميشل فوكو در تحليل رهيافتهای انقلابی میگويد:
«ما در صورتی يك انقلاب را به رسميت میشناسيم كه دو ديناميك را در آن مشاهده كنيم: يكی، ديناميك تضادهای درون جامعه يعنی ديناميك مبارزه طبقاتی يا ديناميك رويارويیهای بزرگ اجتماعی و ديگری، ديناميك سياسی يعنی حضور يك پيشگام، يعنی يك طبقه، حزب يا ايدئولوژی سياسی و خلاصه نيروی پيشتازی كه همه ملت را به دنبال خود میكشد. اما آنچه در ايران روی داد هيچ يك از اين دو ديناميك را كه براي ما نشانهها و علامتهای روشن پديدههای انقلابیاند، ندارد. جنبش انقلابی كه فقدان جايگاه مبارزه طبقاتی و تضادهای درونی جامعه و يك پيشگام را (كه قالب عمومی رهيافتهای غربی در تحليل انقلابها است) در آن مشخص كرد، از نظر ما چه میتواند باشد؟»
🔸تحيّر متفكرينی چون ميشل فوكو در شناخت و تبيين انقلاب اسلامی اگر چه بيانگر عظمت انقلاب در دگرگونیهای دوران جديد است اما از جهت ديگر نارسايی قالبهای نظری فلسفه سياسی غرب را در تبيين انقلاب اسلامی نيز اثبات میكند. فوكو حتی اگر در تبيين و تحليل بنيادهای نظری انقلاب اسلامی به رهيافت جديدی نرسيده باشد، شجاعت و جسارت او در ساختارشكنی سيطره قالبهای نظری حاكم بر جنبشهای انقلابی در غرب، قابل تقدير است و تحيّر فلسفی ـ جامعهشناختی او را در فهم انقلاب اسلامی، بايد تحير مبتنی بر معرفتشناسی انتقادی اين متفكر دانست. از اين زاويه، نقد و توصيف چنين ديدگاههايی در شناخت ماهيت منحصر بفرد انقلاب اسلامی بیتأثير نيست. اگر چه، تأييد يا تكذيب اينگونه نظريات هيچ تأثيری در اصالت انقلاب اسلامی ندارد.
🔸انقلاب اسلامی با همه اركانش نمايانگر اراده مطلق جمعی مردم ايران در نفي رژيم كهنه و پوسيده شاهنشاهی، طرد نظريههای سياسی و اجتماعی غرب و پايهريزی يك نظم جديد مبتنی بر باورها و ارزشهای نهادينه شده جامعه است. نظمی كه آرمانهای خود را در اعتقادات اسلامی جستجو میكند. مقاله زیر كه توسط دکتر احسان شاكری از دانشپژوهان انديشههای سياسی اسلام و ايران نوشته شده است تلاش میكند تحيّر فلسفی ـ سياسی اين متفكر فرانسوی را در تبيين انقلاب اسلامی نشان دهد.
🔹ادامه این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/211509
ا--------------------------------ا
@tamadone_novine_islami
ميشل فوكو و تحيّر فلسفی - جامعه شناختی در تبيين انقلاب اسلامی
✍#نويسنده: احسان شاكری
🔸#مقدمه
فوكو از منظر فرهنگی، انقلاب ايران را تحليل میكند. انديشمندان مختلف و صاحبنامی از مناظر متفاوت به پديده انقلاب نگاه كردهاند. گروهی عامل وقوع انقلاب را اقتصادی، گروهی سياسی، گروهی روانشناسانه (فردی و جمعی) و... ديدهاند ولی فوكو به عامل فرهنگ نظر دارد. او از فرهنگ اسلامی و شيعی به عنوان يك پتانسيل قوی سخن به ميان میآورد .
🔸ميشل فوكو در تحليل رهيافتهای انقلابی میگويد:
«ما در صورتی يك انقلاب را به رسميت میشناسيم كه دو ديناميك را در آن مشاهده كنيم: يكی، ديناميك تضادهای درون جامعه يعنی ديناميك مبارزه طبقاتی يا ديناميك رويارويیهای بزرگ اجتماعی و ديگری، ديناميك سياسی يعنی حضور يك پيشگام، يعنی يك طبقه، حزب يا ايدئولوژی سياسی و خلاصه نيروی پيشتازی كه همه ملت را به دنبال خود میكشد. اما آنچه در ايران روی داد هيچ يك از اين دو ديناميك را كه براي ما نشانهها و علامتهای روشن پديدههای انقلابیاند، ندارد. جنبش انقلابی كه فقدان جايگاه مبارزه طبقاتی و تضادهای درونی جامعه و يك پيشگام را (كه قالب عمومی رهيافتهای غربی در تحليل انقلابها است) در آن مشخص كرد، از نظر ما چه میتواند باشد؟»
🔸تحيّر متفكرينی چون ميشل فوكو در شناخت و تبيين انقلاب اسلامی اگر چه بيانگر عظمت انقلاب در دگرگونیهای دوران جديد است اما از جهت ديگر نارسايی قالبهای نظری فلسفه سياسی غرب را در تبيين انقلاب اسلامی نيز اثبات میكند. فوكو حتی اگر در تبيين و تحليل بنيادهای نظری انقلاب اسلامی به رهيافت جديدی نرسيده باشد، شجاعت و جسارت او در ساختارشكنی سيطره قالبهای نظری حاكم بر جنبشهای انقلابی در غرب، قابل تقدير است و تحيّر فلسفی ـ جامعهشناختی او را در فهم انقلاب اسلامی، بايد تحير مبتنی بر معرفتشناسی انتقادی اين متفكر دانست. از اين زاويه، نقد و توصيف چنين ديدگاههايی در شناخت ماهيت منحصر بفرد انقلاب اسلامی بیتأثير نيست. اگر چه، تأييد يا تكذيب اينگونه نظريات هيچ تأثيری در اصالت انقلاب اسلامی ندارد.
🔸انقلاب اسلامی با همه اركانش نمايانگر اراده مطلق جمعی مردم ايران در نفي رژيم كهنه و پوسيده شاهنشاهی، طرد نظريههای سياسی و اجتماعی غرب و پايهريزی يك نظم جديد مبتنی بر باورها و ارزشهای نهادينه شده جامعه است. نظمی كه آرمانهای خود را در اعتقادات اسلامی جستجو میكند. مقاله زیر كه توسط دکتر احسان شاكری از دانشپژوهان انديشههای سياسی اسلام و ايران نوشته شده است تلاش میكند تحيّر فلسفی ـ سياسی اين متفكر فرانسوی را در تبيين انقلاب اسلامی نشان دهد.
🔹ادامه این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/211509
ا--------------------------------ا
@tamadone_novine_islami
www.noormags.ir
میشل فوکو و تحیر فلسفی- جامعه شناختی در تبیین انقلاب اسلامی-پایگاه مجلات تخصصی نور
احسان شاکری ; مجله: پانزده خرداد ; زمستان 1384 - شماره 6 ;