✅یک پاراگراف، برای خواندن برای اندیشیدن..........✍4⃣
✳️🔴 یکی از آقای کوینر پرسید که آیا #خدایی_وجود_دارد_یا_نه؟
آقای کوینر گفت:
"به تو توصیه می کنم فکر کنی که آیا با دانستن جواب این سؤال رفتارت تغییر خواهد کرد یا نه. اگر تغییر نکند موضوع منتفی است. اگر تغییر بکند حداقل می توانم اینقدر کمکت بکنم که تو تصمیم خودت را گرفته ای:
تو به #خدا_نیاز_داری."...!
فیل (داستانکهای فلسفی) / برتولت برشت/ مترجم: علی عبداللهی
@tamadone_novine_islami
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
✳️🔴 یکی از آقای کوینر پرسید که آیا #خدایی_وجود_دارد_یا_نه؟
آقای کوینر گفت:
"به تو توصیه می کنم فکر کنی که آیا با دانستن جواب این سؤال رفتارت تغییر خواهد کرد یا نه. اگر تغییر نکند موضوع منتفی است. اگر تغییر بکند حداقل می توانم اینقدر کمکت بکنم که تو تصمیم خودت را گرفته ای:
تو به #خدا_نیاز_داری."...!
فیل (داستانکهای فلسفی) / برتولت برشت/ مترجم: علی عبداللهی
@tamadone_novine_islami
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
🔻#تفکر_قرآنی_تفکر_تمدنساز
🔻#نقد_روحیهی_ناامیدی_و_کدخداگرایی
⭕️#تفکر_قرآنی، راه تداوم انقلاب و نوید دهندهی تمدن نوین اسلامی
✳️#تفکر_قرآنی، راه تداوم انقلاب؛ (کشور باید توسط مدیرانی اداره شود که قلب آنها در پیوند با وعدهها و نصرتِ الهی باشد).
✳️#حضرت_امام(ره) در کنار طرح و اقامه نظام الهی مبتنی بر "#ولایت_فقیه"؛ در همان آغاز پیروزی انقلاب؛ تفسیر سوره حمد را با نگاهی توحیدی و عرفانی، آغاز کردند تا روشن شود، #جامعه_اسلامی باید توسط انسانهایی مدیریت شود که دل و قلب آنها در پیوند عمیق با #وعدهها و #نصرتهای_الهی است.
✅ #تبیین:
🔻۱. با حضور دولتهای سازندگی، اصلاحات و تدبیر، و تفکر رؤسای آن، متاسفانه تا حد زیادی، روحیه و #تفکر_الهی انقلاب اسلامی و نمودهای آن همانند "#تفکر_بسیجی" و "#روحیه_انقلابی" به حاشیه!!!! رفت!
🔻۲. فارغ از هرگونه نگاه خطی یا جناحی؛ این تفکر و روحیه، یعنی #مدیریت_نظام_اسلامی بدون تفکر و روحیه الهی؛ خطر بزرگی است که گریبان نظام را گرفته است. از این روست که در سالهای اخیر بخصوص یکسال گذشته؛ #رهبری_معظم، تقریباً بدون استثناء در تمام سخنرانیها بر حفظ روحیهی انقلابی و داشتن روحیه اعتماد و اطمینان به "#معیت_الهی" در #مسئولین و #حاکمان نظام اسلامی تاکید میکنند.
🔻۳. نقطه مقابلِ این روحیه و تفکر الهی _ قرآنی، [روحیه و تفکر دیگری] است که راه حل مشکلات را فقط!! در کنار آمدن با #کدخدا!!! میجوید. #کدخدایی سیری ناپذیر که هیچ حد و مرزی برای مطالبات خود ندارد.
🔻۴. در دیدگاه #امامین_انقلاب (که ریشه در آیات الهی دارد)؛ تنها راه حل ادامه درست #انقلاب_اسلامی؛ بازگشت #تفکر_مدیریتی کشور به #مبانی_اسلام، تفکر بسیجی و انقلابی است. یعنی مدیران آینده کشور، باید در زمرهی کسانی باشند که حقیقتاً قلبشان با #خدا و وعدههای او مأنوس است.
🔻۵. قوم #بنی_اسرائیل، با مشاهده لشکریان #فرعون ترسیدند و گفتند: «ما قطعاً گرفتار خواهیم شد.» #حضرت_موسی(ع) فرمود: «قٰالَ كَلاّٰ إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِين»
هرگز؛ پروردگارم با من است و بزودی مرا هدایت خواهد کرد.
آری ! نباید مرعوب دشمن شد؛ این تفکرِ قرآنی، خطِ اصیلِ مدیریتی انقلاب اسلامی است.
🔻۶. رهبر انقلاب فرمودند: "#روحیهی_بسیجی یعنی خدا را همواره در کنار و همراه خود دیدن، و دچار ناامیدی و افسردگی و بن بست نشدن؛ بنابراین در پاسخ افراد ضعیف النفس!!! که دچار ترس!! از دشمن!! و روحیه "نمیتوانیم"!!!! شدهاند، میگوئیم با اتکاء به #قدرت_الهی و باور قدرت حضور مردم، میتوان بر همه مشکلات فائق آمد و از هیچ قدرتی هم نهراسید.
🔹#نقل_از: کانال رمزگشایی از نفوذ (NOFUZ)↙️
https://telegram.me/nofuz1395
ا—----------------------------------—ا
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
🔻#تفکر_قرآنی_تفکر_تمدنساز
🔻#نقد_روحیهی_ناامیدی_و_کدخداگرایی
⭕️#تفکر_قرآنی، راه تداوم انقلاب و نوید دهندهی تمدن نوین اسلامی
✳️#تفکر_قرآنی، راه تداوم انقلاب؛ (کشور باید توسط مدیرانی اداره شود که قلب آنها در پیوند با وعدهها و نصرتِ الهی باشد).
✳️#حضرت_امام(ره) در کنار طرح و اقامه نظام الهی مبتنی بر "#ولایت_فقیه"؛ در همان آغاز پیروزی انقلاب؛ تفسیر سوره حمد را با نگاهی توحیدی و عرفانی، آغاز کردند تا روشن شود، #جامعه_اسلامی باید توسط انسانهایی مدیریت شود که دل و قلب آنها در پیوند عمیق با #وعدهها و #نصرتهای_الهی است.
✅ #تبیین:
🔻۱. با حضور دولتهای سازندگی، اصلاحات و تدبیر، و تفکر رؤسای آن، متاسفانه تا حد زیادی، روحیه و #تفکر_الهی انقلاب اسلامی و نمودهای آن همانند "#تفکر_بسیجی" و "#روحیه_انقلابی" به حاشیه!!!! رفت!
🔻۲. فارغ از هرگونه نگاه خطی یا جناحی؛ این تفکر و روحیه، یعنی #مدیریت_نظام_اسلامی بدون تفکر و روحیه الهی؛ خطر بزرگی است که گریبان نظام را گرفته است. از این روست که در سالهای اخیر بخصوص یکسال گذشته؛ #رهبری_معظم، تقریباً بدون استثناء در تمام سخنرانیها بر حفظ روحیهی انقلابی و داشتن روحیه اعتماد و اطمینان به "#معیت_الهی" در #مسئولین و #حاکمان نظام اسلامی تاکید میکنند.
🔻۳. نقطه مقابلِ این روحیه و تفکر الهی _ قرآنی، [روحیه و تفکر دیگری] است که راه حل مشکلات را فقط!! در کنار آمدن با #کدخدا!!! میجوید. #کدخدایی سیری ناپذیر که هیچ حد و مرزی برای مطالبات خود ندارد.
🔻۴. در دیدگاه #امامین_انقلاب (که ریشه در آیات الهی دارد)؛ تنها راه حل ادامه درست #انقلاب_اسلامی؛ بازگشت #تفکر_مدیریتی کشور به #مبانی_اسلام، تفکر بسیجی و انقلابی است. یعنی مدیران آینده کشور، باید در زمرهی کسانی باشند که حقیقتاً قلبشان با #خدا و وعدههای او مأنوس است.
🔻۵. قوم #بنی_اسرائیل، با مشاهده لشکریان #فرعون ترسیدند و گفتند: «ما قطعاً گرفتار خواهیم شد.» #حضرت_موسی(ع) فرمود: «قٰالَ كَلاّٰ إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِين»
هرگز؛ پروردگارم با من است و بزودی مرا هدایت خواهد کرد.
آری ! نباید مرعوب دشمن شد؛ این تفکرِ قرآنی، خطِ اصیلِ مدیریتی انقلاب اسلامی است.
🔻۶. رهبر انقلاب فرمودند: "#روحیهی_بسیجی یعنی خدا را همواره در کنار و همراه خود دیدن، و دچار ناامیدی و افسردگی و بن بست نشدن؛ بنابراین در پاسخ افراد ضعیف النفس!!! که دچار ترس!! از دشمن!! و روحیه "نمیتوانیم"!!!! شدهاند، میگوئیم با اتکاء به #قدرت_الهی و باور قدرت حضور مردم، میتوان بر همه مشکلات فائق آمد و از هیچ قدرتی هم نهراسید.
🔹#نقل_از: کانال رمزگشایی از نفوذ (NOFUZ)↙️
https://telegram.me/nofuz1395
ا—----------------------------------—ا
@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💠بسمِاللهِالرَّحمنالرَّحیم💠
🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی
🔻#جستارهای_نظری
⭕️مفهومشناسی تمدن در منظر فلسفه تاریخ(13)
#فلسفه_تاریخ_قرآن(3)
🔸[با توجه به برشماری اصول کلی #فلسفه_تاریخ از منظر شیعه در شمارههای قبل، باید اضافه کرد که] #قرآن_کریم، با ترسیم دو جبهه حق و باطل، #تقابل میان مؤمنان و مشرکان را برجسته میکند و #تضاد موجود در تاریخ را تقابل #اولیای_الهی و #اولیای_شیطان میداند. اما #ریشه_تقابل در تاریخ، آنگونه که مارکسیستها میگوین، اختلاف طبقات اجتماعی و رقابت در کنترل روابط تولید نیست، بلکه ریشه تقابل در تاریخ میان جبهه حق و باطل، طاعت و عصیان است. #مؤمنین برای گسترش و توسعه بندگی خداوند با یکدیگر تعاون و همکاری دارند و کفار برای توسعه لذت و گسترش دنیاپرستی؛ بنابراین، منشأ درگیریها، وجود دو جهتگیری تاریخی #حق و #باطل است.
🔸#قرآن_کریم تاریخ را بهگونه دیگر توصیف میکند و قطعاً تمدنی در تناسب با همین توصیف را دنبال میکند. در #تقابل حق و باطل، هریک از این دو جبهه، به تولید علم و #جامعهسازی میپردازند و زمینههای رشد و یا طغیان را برای جوامع ایجاد میکنند. اینجا دیگر سخن از تولید ابزار و تکامل زندگی اجتماعی و فرآیند تولید غذا و ثروت و وجود قشربندی اجتماعی نیست، اینجا سخن از چگونگی اجتماعی شدن #بندگی و #عبودیت جمعی و بندگی دربرابر #خدا است. سخن از الگو گرفتن از #اولیای_الهی در سبک زندگی و زیست جمعی است.
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین. جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی. قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 44و45.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی
🔻#جستارهای_نظری
⭕️مفهومشناسی تمدن در منظر فلسفه تاریخ(13)
#فلسفه_تاریخ_قرآن(3)
🔸[با توجه به برشماری اصول کلی #فلسفه_تاریخ از منظر شیعه در شمارههای قبل، باید اضافه کرد که] #قرآن_کریم، با ترسیم دو جبهه حق و باطل، #تقابل میان مؤمنان و مشرکان را برجسته میکند و #تضاد موجود در تاریخ را تقابل #اولیای_الهی و #اولیای_شیطان میداند. اما #ریشه_تقابل در تاریخ، آنگونه که مارکسیستها میگوین، اختلاف طبقات اجتماعی و رقابت در کنترل روابط تولید نیست، بلکه ریشه تقابل در تاریخ میان جبهه حق و باطل، طاعت و عصیان است. #مؤمنین برای گسترش و توسعه بندگی خداوند با یکدیگر تعاون و همکاری دارند و کفار برای توسعه لذت و گسترش دنیاپرستی؛ بنابراین، منشأ درگیریها، وجود دو جهتگیری تاریخی #حق و #باطل است.
🔸#قرآن_کریم تاریخ را بهگونه دیگر توصیف میکند و قطعاً تمدنی در تناسب با همین توصیف را دنبال میکند. در #تقابل حق و باطل، هریک از این دو جبهه، به تولید علم و #جامعهسازی میپردازند و زمینههای رشد و یا طغیان را برای جوامع ایجاد میکنند. اینجا دیگر سخن از تولید ابزار و تکامل زندگی اجتماعی و فرآیند تولید غذا و ثروت و وجود قشربندی اجتماعی نیست، اینجا سخن از چگونگی اجتماعی شدن #بندگی و #عبودیت جمعی و بندگی دربرابر #خدا است. سخن از الگو گرفتن از #اولیای_الهی در سبک زندگی و زیست جمعی است.
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین. جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی. قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 44و45.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
⭕️اعتباریات، حلقهی ارتباط تمدن و مدنیت با حقایق عالم
🔻#حقایق_عالم
🔻#تمدن_و_مدنیت
🔻#اعتباریات_شرعی
🔸#جهان_انسانی، جهانی است که در آن انسان با موجودات جهان نسبت برقرار میکند. #تمدن و #مدنیت در آن وجود دارد و این به دلیل نسبتی است که انسان با حقایق این عالم برقرار کرده است. جوامع انسانی دارای دو دسته موجودات است:#موجودات_حقیقی که عالم را تشکیل میدهند و #انسان. در این نسبتی که انسان با دیگران و #اشیا و #خدا برقرار میکند موجوداتی را ایجاد میکنند که #اعتباریات نام دارند. مانند دینداری، مدیریت و … که به انسان وابسته هستند. احکام شرعی ما هم جزو اعتباریات هستند زیرا در نسبت انسان با خودش و دیگران و اشیاء شکل گرفتهاند. اما اعتباریات به معنی #ناپایداری آن نیست…
🔸ما چون ظاهر شدهایم و بدون باطن نیستیم و #اعتباریات هم بدون #حقیقت نیست باید دو نوع کار در این عالم انجام دهیم. #اول اینکه باید #جامعه بسازیم و #مدنیت ایجاد کنیم. #دوم اینکه شاید ما از راه بازگشت از ظواهر به حقایق دچار خطا شویم خداوند #پیامبران را میفرستد و برای هدایت بشر دین و شریعت میآورد. خداوند #اعتباریات_شرعی و احکام اعتباری جدید ایجاد میکند. #علامه_طباطبایی میفرماید: «شریعت و دین برای این آمدهاند که انسان را از ظواهر به سمت باطن از طریق اعتباریات هدایت کنند. صورت، ابزاری برای رسیدن به باطن است بنابراین در صورت نباید متوقف شد اما بدون صورت و امر اعتباری هم نمیتوان به حقیقت رسید.»
🔹#دکتر_هادی_وکیلی؛
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#حقایق_عالم
🔻#تمدن_و_مدنیت
🔻#اعتباریات_شرعی
🔸#جهان_انسانی، جهانی است که در آن انسان با موجودات جهان نسبت برقرار میکند. #تمدن و #مدنیت در آن وجود دارد و این به دلیل نسبتی است که انسان با حقایق این عالم برقرار کرده است. جوامع انسانی دارای دو دسته موجودات است:#موجودات_حقیقی که عالم را تشکیل میدهند و #انسان. در این نسبتی که انسان با دیگران و #اشیا و #خدا برقرار میکند موجوداتی را ایجاد میکنند که #اعتباریات نام دارند. مانند دینداری، مدیریت و … که به انسان وابسته هستند. احکام شرعی ما هم جزو اعتباریات هستند زیرا در نسبت انسان با خودش و دیگران و اشیاء شکل گرفتهاند. اما اعتباریات به معنی #ناپایداری آن نیست…
🔸ما چون ظاهر شدهایم و بدون باطن نیستیم و #اعتباریات هم بدون #حقیقت نیست باید دو نوع کار در این عالم انجام دهیم. #اول اینکه باید #جامعه بسازیم و #مدنیت ایجاد کنیم. #دوم اینکه شاید ما از راه بازگشت از ظواهر به حقایق دچار خطا شویم خداوند #پیامبران را میفرستد و برای هدایت بشر دین و شریعت میآورد. خداوند #اعتباریات_شرعی و احکام اعتباری جدید ایجاد میکند. #علامه_طباطبایی میفرماید: «شریعت و دین برای این آمدهاند که انسان را از ظواهر به سمت باطن از طریق اعتباریات هدایت کنند. صورت، ابزاری برای رسیدن به باطن است بنابراین در صورت نباید متوقف شد اما بدون صورت و امر اعتباری هم نمیتوان به حقیقت رسید.»
🔹#دکتر_هادی_وکیلی؛
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅فرق خیابانهای پاریس با جادههای باریکی که به مساجد ختم میشود در چیست؟
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(48)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸فرق خیابانهای پاریس با جادههای باریکی که به مساجد ختم میشود این است که طراح خیابانهای پاریس بر اساس میلی که میشناسد آن خیابانها را طراحی کرده تا با کالسکههای چند اسبه سریعاً به مقصدی که برای خود تعریف کرده برسد. و آن کسی هم که کوچههای باریک را طراحی کرده میخواهد با قدم زدن در حال طمأنینه آن جاده به #مسجد ختم شود تا با آرامش کامل به سوی مسجد قدم بردارد، چون اگر با شتاب و عجله به سوی مسجد حرکت کردید روح مسجد شما را راه نمیدهد. وقتی انسان با سرعتهای غیرعادی، یعنی سرعتی مافوق سرعت ماهیچههای خودش به مسجد رفت، دوست دارد زودتر از مسجد بیرون بیآید، چون از طریق آن سرعت غیرعادی که وَهمش ایجاد کرده برای خود کارهای وَهمی میسازد و میخواهد هر چه زودتر از مسجد بیرون بیاید تا به آن کارها برسد.
🔸در نتیجه، از آرامش و بقایی که لازمهی حضور در مسجد است تا در آن آرامش بتواند با #خدا، که عین بقاء است، ارتباط داشته باشد محروم میشود، باید کوچهی منتهی به مسجد طوری باشد تا آدمها آرام آرام به سوی مسجد بیآیند. پس هر تمدنی ابزار خودش را میسازد و نمیشود تمدنی باشد و فکر و اندیشهای در آن جریان داشته باشد و برای تحقق عملی آن #تفکر، ابزار مناسب خود را نسازد. بنده پیشنهاد نمیکنم که برگردیم و تمدن گذشته را بسازیم، ولی ما یقیناً اگر #تمدن_اسلامی را به لطف الهی پیدا کردیم، ابزارهای مناسبش را که وسیلههای ارتباط با اهداف آن تمدن است میسازیم، آن وقت است که میشود بقیه را هم به آن تمدن دعوت کرد. ما مردم را به صرف تئوریهایمان نمیتوانیم دعوت کنیم. ما باید به #تمدن عینیمان دعوت کنیم که متذکر عالَم و اهداف ما است.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 56 و 57؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(48)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸فرق خیابانهای پاریس با جادههای باریکی که به مساجد ختم میشود این است که طراح خیابانهای پاریس بر اساس میلی که میشناسد آن خیابانها را طراحی کرده تا با کالسکههای چند اسبه سریعاً به مقصدی که برای خود تعریف کرده برسد. و آن کسی هم که کوچههای باریک را طراحی کرده میخواهد با قدم زدن در حال طمأنینه آن جاده به #مسجد ختم شود تا با آرامش کامل به سوی مسجد قدم بردارد، چون اگر با شتاب و عجله به سوی مسجد حرکت کردید روح مسجد شما را راه نمیدهد. وقتی انسان با سرعتهای غیرعادی، یعنی سرعتی مافوق سرعت ماهیچههای خودش به مسجد رفت، دوست دارد زودتر از مسجد بیرون بیآید، چون از طریق آن سرعت غیرعادی که وَهمش ایجاد کرده برای خود کارهای وَهمی میسازد و میخواهد هر چه زودتر از مسجد بیرون بیاید تا به آن کارها برسد.
🔸در نتیجه، از آرامش و بقایی که لازمهی حضور در مسجد است تا در آن آرامش بتواند با #خدا، که عین بقاء است، ارتباط داشته باشد محروم میشود، باید کوچهی منتهی به مسجد طوری باشد تا آدمها آرام آرام به سوی مسجد بیآیند. پس هر تمدنی ابزار خودش را میسازد و نمیشود تمدنی باشد و فکر و اندیشهای در آن جریان داشته باشد و برای تحقق عملی آن #تفکر، ابزار مناسب خود را نسازد. بنده پیشنهاد نمیکنم که برگردیم و تمدن گذشته را بسازیم، ولی ما یقیناً اگر #تمدن_اسلامی را به لطف الهی پیدا کردیم، ابزارهای مناسبش را که وسیلههای ارتباط با اهداف آن تمدن است میسازیم، آن وقت است که میشود بقیه را هم به آن تمدن دعوت کرد. ما مردم را به صرف تئوریهایمان نمیتوانیم دعوت کنیم. ما باید به #تمدن عینیمان دعوت کنیم که متذکر عالَم و اهداف ما است.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 56 و 57؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
✅هایدگر: تمدن غرب منتظر است تا خدایی بیایید و کاری بکند!
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(54)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸«#هایدگر» در مصاحبهاش با روزنامهی اشپیگل میگوید: این مصاحبهام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او میپرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، میگوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: بهچه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمیگوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر میگفت: «آن خدا کاری بکند»، جملهاش خبر از فکر بزرگ او نمیداد، چون میداند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که اینها متوجه خدای واقعی که در زندگیشان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را میشناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفتهاند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای اینها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل میشوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوج میشود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامهنگار همین را میگفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامههای کارشناسان، ولی نمیداند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف میکند.
🔸از این جهت جملهی هایدگر جملهی عالمانهای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب میگوید من میدانم از این خدایی که شما از آن سخن میگویید، هیچکاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمیآید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» میگوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمةاللهعلیه» میگوید: «خدای پسفردا»، خدای فردا نه، خدای پسفردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانهای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را میبینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمیبینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پسفردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمیکند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر میشود که میفهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایهی سیاهش را بر اندیشهی انسانها میاندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افقهای ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش میگشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن میگوید میخواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی میفهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق میبینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️مباحث تمدنزایی شیعه(54)
🔻#گزیدهی_کتاب
🔻#تمدنزایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸«#هایدگر» در مصاحبهاش با روزنامهی اشپیگل میگوید: این مصاحبهام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او میپرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، میگوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: بهچه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمیگوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر میگفت: «آن خدا کاری بکند»، جملهاش خبر از فکر بزرگ او نمیداد، چون میداند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که اینها متوجه خدای واقعی که در زندگیشان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را میشناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفتهاند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای اینها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل میشوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوج میشود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامهنگار همین را میگفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامههای کارشناسان، ولی نمیداند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف میکند.
🔸از این جهت جملهی هایدگر جملهی عالمانهای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب میگوید من میدانم از این خدایی که شما از آن سخن میگویید، هیچکاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمیآید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» میگوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمةاللهعلیه» میگوید: «خدای پسفردا»، خدای فردا نه، خدای پسفردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانهای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را میبینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمیبینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پسفردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمیکند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر میشود که میفهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایهی سیاهش را بر اندیشهی انسانها میاندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افقهای ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش میگشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن میگوید میخواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی میفهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق میبینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr
💢 هایدگر: تمدن غرب منتظر است تا خدایی بیایید و کاری بکند!
#گزیدهی_کتاب
#تمدنزایی_شیعه
#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸#هایدگر در مصاحبهاش با روزنامهی اشپیگل میگوید: این مصاحبهام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او میپرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، میگوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: بهچه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمیگوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر میگفت: «آن خدا کاری بکند»، جملهاش خبر از فکر بزرگ او نمیداد، چون میداند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که اینها متوجه خدای واقعی که در زندگیشان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را میشناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفتهاند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای اینها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل میشوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوج میشود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامهنگار همین را میگفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامههای کارشناسان، ولی نمیداند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف میکند.
🔸از این جهت جملهی هایدگر جملهی عالمانهای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب میگوید من میدانم از این خدایی که شما از آن سخن میگویید، هیچکاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمیآید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» میگوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمةاللهعلیه» میگوید: «خدای پسفردا»، خدای فردا نه، خدای پسفردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانهای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را میبینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمیبینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پسفردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمیکند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر میشود که میفهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایهی سیاهش را بر اندیشهی انسانها میاندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افقهای ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش میگشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن میگوید میخواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی میفهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق میبینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#گزیدهی_کتاب
#تمدنزایی_شیعه
#استاد_اصغر_طاهرزاده
🔸#هایدگر در مصاحبهاش با روزنامهی اشپیگل میگوید: این مصاحبهام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او میپرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، میگوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: بهچه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمیگوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر میگفت: «آن خدا کاری بکند»، جملهاش خبر از فکر بزرگ او نمیداد، چون میداند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که اینها متوجه خدای واقعی که در زندگیشان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را میشناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفتهاند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای اینها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل میشوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوج میشود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامهنگار همین را میگفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامههای کارشناسان، ولی نمیداند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف میکند.
🔸از این جهت جملهی هایدگر جملهی عالمانهای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب میگوید من میدانم از این خدایی که شما از آن سخن میگویید، هیچکاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمیآید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» میگوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمةاللهعلیه» میگوید: «خدای پسفردا»، خدای فردا نه، خدای پسفردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانهای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را میبینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمیبینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پسفردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمیکند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر میشود که میفهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایهی سیاهش را بر اندیشهی انسانها میاندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افقهای ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش میگشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن میگوید میخواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی میفهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق میبینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.
🔹#منبع:
کتاب تمدنزایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.
ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
Telegram
بهسوی تمدن نوین اسلامی
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
@javad_behruzfakhr