💢 پساحقیقت و واقعیت تنبلی فکری/ گزیدهای از یادداشت حمید آقایی
#پسا_حقیقت
#واژه_سال_2016
#گزیده__یادداشت*
🔸سایت رسمی دیکشنری اکسفورد ترکیبواره [اصطلاح] #پسا_حقیقت (post-truth) را بعنوان #واژه_سال_2016 برگزید. در همین سایت آمده است که پس از بحثها و تحقیقات فراوان سرانجام این ترکیبواره بعنوان واژه سال انتخاب شده است. ترکیبوارهای که نماد و بیان این واقعیت است که امروزه افکار عمومی بجای تاثیرپذیری از دادههای واقعی و قابل اتکا، از احساسات و عقاید شخصی تاثیر میپذیرند.
🔸این کلمه برای سالی انتخاب شد که انتخاب شدنِ ترامپ به ریاست جمهوری امریکا و نتیجه رفراندم خروج بریتانیا از جامعه اروپا نشان دادند که امروزه، ظاهراً، گزینشهای بسیاری از مردم بر اساس احساسات درونی و عقاید شخصی و بیشتر متاثر از رسانههای اجتماعیِ غیر رسمی (social media) صورت میگیرند. در این رابطه گفته میشود که رسانههای مزبور نقش بسیار بالایی در پخش و تکرار اخبار غیر واقعی و دروغ داشتهاند. دروغهایی که ابتدا توسط خود اشخاصی مانند ترامپ و گردانندگان اصلی پروژه خروج بریتانیا از جامعه اروپا عنوان و پخش گردیدند.
🔸در این رابطه دانیل کاهنِمان (Daniel Kahneman) برنده جایزه نوبل در زمینه اقتصاد، تحقیقات بسیار با ارزش و علمی انجام داده است که نتایج آن در کتاب معرف وی تحت عنوان تفکر، سریع و کند (thinking, fast and slow) منعکس گردیدهاند. وی در این کتاب با زبانی بسیار ساده و قابل فهم برای همه، نتایج تحقیقات خود را در باره پروسه فکر کردن و اتخاذ تصمیم در معرض قضاوت خوانندگان قرار میدهد.
🔸وی معتقد است که بسیاری از انسانها بیش از اندازه به تجارب شخصی، احساسات درونی و دنیایی که بر این مبنا برای خود ساختهاند بها میدهند. همین امر باعث میشود که اکثر تصمیماتشان نه بر اساس تحقیق و تحلیلهای مستقل و مربوط به موضوعی که در حال با آن مشغول هستند، بلکه بر منبای ندای درونی، احساسات قلبی و پیش فرضهای [ذهنی] مبتنی بر آنها صورت میگیرند. برای توضیح این مکانیزم نویسنده مزبور، مغز و سیستم فکری انسان را به دو سیستم مجزّا از هم تقسیم میکند.
🔸سیستم اول در موقع نتیجهگیریها و اتخاذ تصمیم بسیار سریع است و ابزارهای اصلی آن تجارب شخصی، اعتقادات فردی و خاطراتی میباشند که بصورت ندای درون و یا احساسات قلبی [و پیشفرضهای ذهنی] ظاهر میشوند. بخش دوم امّا، بسیار کُند عمل میکند و فرایند تجزیه و تحلیل و تصمیمگیری آن مبتنی بر دادهها و اطلاعاتی که از طریق اعضای حسی به فرد مورد نظر منتقل میگردند. البته در دنیای واقعی این دو سیستم هیچگاه مستقل از هم عمل نمیکنند و زمانی که انسان در رابطه با یک انتخاب دچار مشکل میشود، یکی از این دو سیستم به کمک آن دیگری میشتابد. طبیعی است که هر اندازه انسان سیستم دوم فکری خود را تقویت کرده باشد، کمتر تحت تاثیر سیستم اول، که عجولانه و بر مبنای پیشفرض و اعتقادات فردی عمل میکند، دست به تصمیمگیری میزند.
🔸بر مبنای همین نظریه دو سیستمی تفکر انسان بود که وی توانست پاسخی مناسب برای بسیاری از تئوریهای ناموفق اقتصاددانان برای تفسیر مکانیزم بازار و نقش تولیدگران و مصرف کنندگان بیابد. پاسخی که وی را با وجودی که یک اقتصاددان نبود، به جایگاه برنده نوبل اقتصاد رساند. تصور عموم اقتصاددانان بر این بود که نحوه ورود، عملکرد و انتخاب انسانها در زمینه بازار و اقتصاد، از یک کارکرد و مکانیزم کاملاً منطقی پیروی میکند.
🔸اما وی بر مبنای هزاران آزمایش و مطالعه روی موارد مشخص و بر خلاف نظریات کلاسیک، به این نتیجه دست یافت که بسیاری از انتخابهای انسانها از قواعد دیگری پیروی میکنند. قواعدی که تجزیه و تحلیل منطقی و کاملاً آگاهانه در آن کمتر دیده میشوند، بلکه بر عکس تاثیرپذیری انسان را هنگام فکر کردن و انتخاب نمودن، از احساسات درونی، اعتقادات فردی و ندای درونی [و پیشفرضهای ذهنی او] نشان میدهند. به همین خاطر بسیاری از این انتخابها قابل پیشبینی نیستند و یا پیشبینیهای ما به وقوع نمیپیوندند، زیرا ما میپنداریم که همه مردم یک فرایند کاملاً منطقی را در هنگام تصمیمگیریهای خود طی میکنند[، که در حقیقت چنین نیست].
🔹#پینوشت:
*این مطلب گزیدهای بود از یادداشت حمید آقایی که 7 آذرماه 1395 آن را در وبلاگ خود به نشانی http://haghaei.blogspot.com منتشر کرده بود.
ا—--------------------------—ا
#کانالبهسویتمدننویناسلامی
@tamadone_novine_islami
#پسا_حقیقت
#واژه_سال_2016
#گزیده__یادداشت*
🔸سایت رسمی دیکشنری اکسفورد ترکیبواره [اصطلاح] #پسا_حقیقت (post-truth) را بعنوان #واژه_سال_2016 برگزید. در همین سایت آمده است که پس از بحثها و تحقیقات فراوان سرانجام این ترکیبواره بعنوان واژه سال انتخاب شده است. ترکیبوارهای که نماد و بیان این واقعیت است که امروزه افکار عمومی بجای تاثیرپذیری از دادههای واقعی و قابل اتکا، از احساسات و عقاید شخصی تاثیر میپذیرند.
🔸این کلمه برای سالی انتخاب شد که انتخاب شدنِ ترامپ به ریاست جمهوری امریکا و نتیجه رفراندم خروج بریتانیا از جامعه اروپا نشان دادند که امروزه، ظاهراً، گزینشهای بسیاری از مردم بر اساس احساسات درونی و عقاید شخصی و بیشتر متاثر از رسانههای اجتماعیِ غیر رسمی (social media) صورت میگیرند. در این رابطه گفته میشود که رسانههای مزبور نقش بسیار بالایی در پخش و تکرار اخبار غیر واقعی و دروغ داشتهاند. دروغهایی که ابتدا توسط خود اشخاصی مانند ترامپ و گردانندگان اصلی پروژه خروج بریتانیا از جامعه اروپا عنوان و پخش گردیدند.
🔸در این رابطه دانیل کاهنِمان (Daniel Kahneman) برنده جایزه نوبل در زمینه اقتصاد، تحقیقات بسیار با ارزش و علمی انجام داده است که نتایج آن در کتاب معرف وی تحت عنوان تفکر، سریع و کند (thinking, fast and slow) منعکس گردیدهاند. وی در این کتاب با زبانی بسیار ساده و قابل فهم برای همه، نتایج تحقیقات خود را در باره پروسه فکر کردن و اتخاذ تصمیم در معرض قضاوت خوانندگان قرار میدهد.
🔸وی معتقد است که بسیاری از انسانها بیش از اندازه به تجارب شخصی، احساسات درونی و دنیایی که بر این مبنا برای خود ساختهاند بها میدهند. همین امر باعث میشود که اکثر تصمیماتشان نه بر اساس تحقیق و تحلیلهای مستقل و مربوط به موضوعی که در حال با آن مشغول هستند، بلکه بر منبای ندای درونی، احساسات قلبی و پیش فرضهای [ذهنی] مبتنی بر آنها صورت میگیرند. برای توضیح این مکانیزم نویسنده مزبور، مغز و سیستم فکری انسان را به دو سیستم مجزّا از هم تقسیم میکند.
🔸سیستم اول در موقع نتیجهگیریها و اتخاذ تصمیم بسیار سریع است و ابزارهای اصلی آن تجارب شخصی، اعتقادات فردی و خاطراتی میباشند که بصورت ندای درون و یا احساسات قلبی [و پیشفرضهای ذهنی] ظاهر میشوند. بخش دوم امّا، بسیار کُند عمل میکند و فرایند تجزیه و تحلیل و تصمیمگیری آن مبتنی بر دادهها و اطلاعاتی که از طریق اعضای حسی به فرد مورد نظر منتقل میگردند. البته در دنیای واقعی این دو سیستم هیچگاه مستقل از هم عمل نمیکنند و زمانی که انسان در رابطه با یک انتخاب دچار مشکل میشود، یکی از این دو سیستم به کمک آن دیگری میشتابد. طبیعی است که هر اندازه انسان سیستم دوم فکری خود را تقویت کرده باشد، کمتر تحت تاثیر سیستم اول، که عجولانه و بر مبنای پیشفرض و اعتقادات فردی عمل میکند، دست به تصمیمگیری میزند.
🔸بر مبنای همین نظریه دو سیستمی تفکر انسان بود که وی توانست پاسخی مناسب برای بسیاری از تئوریهای ناموفق اقتصاددانان برای تفسیر مکانیزم بازار و نقش تولیدگران و مصرف کنندگان بیابد. پاسخی که وی را با وجودی که یک اقتصاددان نبود، به جایگاه برنده نوبل اقتصاد رساند. تصور عموم اقتصاددانان بر این بود که نحوه ورود، عملکرد و انتخاب انسانها در زمینه بازار و اقتصاد، از یک کارکرد و مکانیزم کاملاً منطقی پیروی میکند.
🔸اما وی بر مبنای هزاران آزمایش و مطالعه روی موارد مشخص و بر خلاف نظریات کلاسیک، به این نتیجه دست یافت که بسیاری از انتخابهای انسانها از قواعد دیگری پیروی میکنند. قواعدی که تجزیه و تحلیل منطقی و کاملاً آگاهانه در آن کمتر دیده میشوند، بلکه بر عکس تاثیرپذیری انسان را هنگام فکر کردن و انتخاب نمودن، از احساسات درونی، اعتقادات فردی و ندای درونی [و پیشفرضهای ذهنی او] نشان میدهند. به همین خاطر بسیاری از این انتخابها قابل پیشبینی نیستند و یا پیشبینیهای ما به وقوع نمیپیوندند، زیرا ما میپنداریم که همه مردم یک فرایند کاملاً منطقی را در هنگام تصمیمگیریهای خود طی میکنند[، که در حقیقت چنین نیست].
🔹#پینوشت:
*این مطلب گزیدهای بود از یادداشت حمید آقایی که 7 آذرماه 1395 آن را در وبلاگ خود به نشانی http://haghaei.blogspot.com منتشر کرده بود.
ا—--------------------------—ا
#کانالبهسویتمدننویناسلامی
@tamadone_novine_islami
Telegram
attach 📎