♦️♦️♦️
ارسالی اعضای کانال :
این یکی از #دردناکترین ماجراهاییست که از جنایات #حکومت نقل میکنم، معلوم نیست چقدر جنایت مثل این اتفاق افتاده، اما ازتون تقاضای کمک دارم.
این پسر امیرحسین قادری متولد ۸۱ هست. در ایذه همراه پدر، مادر و برادرش زندگی میکردند. پدرش در کودکی او، بر اثر تصادف کشته
میشه و مادر امیرحسین، از همون سالها با کارگری در خانههای مردم، دو فرزندش رو بزرگ میکنه، که این کار باعث میشه دچار دیسک کمر و مشکلات تنفسی بشه، بدلیل مشکلات مذکور و سختیهای زندگی، ۵ سال پیش به تهران کوچ میکنند و در بومهن مستاجر میشوند. امیرحسین همزمان که رتبهی
بالای کنکور رو میاره و شریف قبول میشه و اونجا درس میخونه، میره مکانیکی کار میکنه و با کار توی مکانیکی خرج خانواده رو میداده. عکس زیر محمدحسین قادری برادر کوچکتر خانوادهست (عکس با لباس قرمز)، که متولد ۱۳۸۵ است. این پسر یکی از استعدادهای درخشان بوده که در ۱۵ سالگی در رشته برق صنعتی
وارد دانشگاه علم و صنعت میشه و کلی اختراعات در دانشگاه داشته. در شب دانشگاه شریف امیرحسین در تجمعات دانشگاه و در پارکینگ شناسایی میشه، روز ۲۰ مهر ماه توسط نیروی انتظامی در دانشگاه دستگیر میشه، دانشجوها دیده بودن که توسط نیروی انتظامی دستگیر شده اما مادرش
به هر ارگانی میره اثری ازش پیدا نمیکنه. یک ماه بعد از پزشکی قانونی زنگ میزنند که بیا و پیکر فرزندت رو شناسایی کن. پس از دیدنش دنیا روی سرش خراب میشه. بهش میگن باید پول هنگفتی به حساب نیروی انتظامی بریزی تا پیکرشو بهت تحویل بدیم. اما از کجا؟ در همین شرایط
به هر دری میزدن که پول را فراهم کنند که تهدید میشوند چرا به دیگران این موضوع را گفتهاند. پسر کوچک موضوع رو استوری میکند و در زیرش مینویسد «جان ما فدای ایران» ، چند روز بعد یگان ویژه به خانهی این مادر حمله کرده و با ضرب و شتم او، فرزندش را میبرند. پس از پیگیری
مشخص میشود او را به اوین بردهاند که چرا استوری علیه امنیت ملی گذاشته ای. و مادر را هم تهدید میکنند که اگر موضوع رسانهای شود،پیکر فرزند دومت را هم از اوین تحویلت میدهیم.
حال مادری مانده و فرزند نخبهای که پیکرش را گروگان گرفتهاند و فرزند نخبهی دیگری که
در اوین افتاده است و مخارج زندگی.
مادر جاویدنام امیرحسین قادری میگوید هیچ چیز از دنیا نمیخواهد، مگر اینکه فرزند دومش آزاد شود و آرامگاهی باآبرو برای فرزند اولش بسازد و مراسمی بگیرد تا آشنایان سوگواری کنند.
این مادر میگوید اگر کسی باشد که برایش کارگری کنم
تا بتوانم از پس هزینههای کم زندگی و رفتوآمد تا دادگاه و زندان و ... بر بیایم، شکرگزارش خواهم بود.
حال من قناعت این مادر را ستایش میکنم، اما ما وظیفهای اخلاقی در قبال خانواده جاویدنامهای خود داریم که باید ادا کنیم. وکلایی هم که میتوانند کمک کنند لطفا.
#مهسا_امینی
ارسالی اعضای کانال :
این یکی از #دردناکترین ماجراهاییست که از جنایات #حکومت نقل میکنم، معلوم نیست چقدر جنایت مثل این اتفاق افتاده، اما ازتون تقاضای کمک دارم.
این پسر امیرحسین قادری متولد ۸۱ هست. در ایذه همراه پدر، مادر و برادرش زندگی میکردند. پدرش در کودکی او، بر اثر تصادف کشته
میشه و مادر امیرحسین، از همون سالها با کارگری در خانههای مردم، دو فرزندش رو بزرگ میکنه، که این کار باعث میشه دچار دیسک کمر و مشکلات تنفسی بشه، بدلیل مشکلات مذکور و سختیهای زندگی، ۵ سال پیش به تهران کوچ میکنند و در بومهن مستاجر میشوند. امیرحسین همزمان که رتبهی
بالای کنکور رو میاره و شریف قبول میشه و اونجا درس میخونه، میره مکانیکی کار میکنه و با کار توی مکانیکی خرج خانواده رو میداده. عکس زیر محمدحسین قادری برادر کوچکتر خانوادهست (عکس با لباس قرمز)، که متولد ۱۳۸۵ است. این پسر یکی از استعدادهای درخشان بوده که در ۱۵ سالگی در رشته برق صنعتی
وارد دانشگاه علم و صنعت میشه و کلی اختراعات در دانشگاه داشته. در شب دانشگاه شریف امیرحسین در تجمعات دانشگاه و در پارکینگ شناسایی میشه، روز ۲۰ مهر ماه توسط نیروی انتظامی در دانشگاه دستگیر میشه، دانشجوها دیده بودن که توسط نیروی انتظامی دستگیر شده اما مادرش
به هر ارگانی میره اثری ازش پیدا نمیکنه. یک ماه بعد از پزشکی قانونی زنگ میزنند که بیا و پیکر فرزندت رو شناسایی کن. پس از دیدنش دنیا روی سرش خراب میشه. بهش میگن باید پول هنگفتی به حساب نیروی انتظامی بریزی تا پیکرشو بهت تحویل بدیم. اما از کجا؟ در همین شرایط
به هر دری میزدن که پول را فراهم کنند که تهدید میشوند چرا به دیگران این موضوع را گفتهاند. پسر کوچک موضوع رو استوری میکند و در زیرش مینویسد «جان ما فدای ایران» ، چند روز بعد یگان ویژه به خانهی این مادر حمله کرده و با ضرب و شتم او، فرزندش را میبرند. پس از پیگیری
مشخص میشود او را به اوین بردهاند که چرا استوری علیه امنیت ملی گذاشته ای. و مادر را هم تهدید میکنند که اگر موضوع رسانهای شود،پیکر فرزند دومت را هم از اوین تحویلت میدهیم.
حال مادری مانده و فرزند نخبهای که پیکرش را گروگان گرفتهاند و فرزند نخبهی دیگری که
در اوین افتاده است و مخارج زندگی.
مادر جاویدنام امیرحسین قادری میگوید هیچ چیز از دنیا نمیخواهد، مگر اینکه فرزند دومش آزاد شود و آرامگاهی باآبرو برای فرزند اولش بسازد و مراسمی بگیرد تا آشنایان سوگواری کنند.
این مادر میگوید اگر کسی باشد که برایش کارگری کنم
تا بتوانم از پس هزینههای کم زندگی و رفتوآمد تا دادگاه و زندان و ... بر بیایم، شکرگزارش خواهم بود.
حال من قناعت این مادر را ستایش میکنم، اما ما وظیفهای اخلاقی در قبال خانواده جاویدنامهای خود داریم که باید ادا کنیم. وکلایی هم که میتوانند کمک کنند لطفا.
#مهسا_امینی
Telegram
-