☸️بلعیده شدن درآمدهای ناچیز شهروندان توسط هزینه های سرسام آور
(تحلیلی بر وضعیت هزینه و درآمد خانوارها در ایران)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅مروری بر وضعیت هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی به خوبی نشان می دهد که به دلیل بالا بودن هزینه های زندگی درآمد خانوارها به هیچ وجه کفاف این هزینه ها را نمی دهد و در نتیجه همچنان کسر قابل توجهی از جمعیت کشور زیر خط فقر روزگاران خود را با شرایط نامطلوبی سپری می کنند. غیر از آمارهای رسمی و غیر رسمی موجود که تناقض های جدی نیز با یکدیگر دارند شهروندان نیز به صورت ماهانه بر اساس درآمدهایی که کسب می کنند هزینه های گوناگون زندگی شان را تأمین کرده و این پرسش اساسی را مطرح می کنند که: آیا ما فقیرتر شدن خودمان را هم نمی فهمیم؟!! تمامی آمارهای موجود حکایت از این موضوع دارد که همواره متوسط درآمد خانوارهای ایرانی از متوسط هزینه های آن ها کم تر بوده است و این خود نشان از فقیر ماندن شهروندان دارد. گروه های درآمدی در ایران بنابر «پرسشنامه طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی ارائه شده توسط مرکز آمار ایران» شامل سه گروه زیر است: 1. گروه مزد و حقوق بگیری مانند: کارکنان بخش دولتی و خصوصی، کارگران بخش دولتی و خصوصی، معلمان، استادان دانشگاه، پزشکان، پرستاران و پیراپزشکان، بازنشستگان. 2. گروه غیر مزد و حقوق بگیری مانند: شاغلان بخش کشاورزی، شاغلان در مشاغل آزاد، فعالیت های ورزشی، فعالیت های هنری، فعالیت های خدماتی، فعالیت های صنایع غذایی و موارد مشابه دیگر 3.گروه درآمدی متفرقه مانند: درآمد حاصل از اجاره زمین و مستغلات، درآمد حاصل از حساب پس انداز، درآمد حاصل از دستفروشی و سایر موارد مشابه است.
✳️هزینه های هر خانوار نیز مطابق با پرسشنامۀ مورد اشاره شامل دو بخش اصلی 1. هزینه های خوراکی و 2.هزینه های غیر خوراکی و چندین بخش فرعی و طولانی دیگر است که فقط به برخی موارد به شرح زیر اشاره می شود. 1.هزینه های خوراکی شامل: نان و غلات، برنج، فرآورده های لبنی(شیر، ماست، کره، پنیر و......)، فرآورده های گوشتی(گوشت قرمز، گوشت سفید و.....)، میوه و خشکبار، سبزی ها، انواع حبوب(لپه، لوبیا، عدس و.......)، قند و شکر و شیرینی ها، ادویه ها و چاشنی ها و انواع نوشیدنی ها(چای، نسکافه، قهوه و......). 2.هزینه های غیر خوراکی شامل: هزینه های پوشاک و کفش و تعمیرات آن ها(بچه گانه، زنانه و مردانه)، هزینه های خرید مسکن و تعمیرات و نگهداری آن(شارژ ساختمان، پول برق، آب، گاز، فاضلاب، و هزینه های تعمیرات هر بخش از مسکن)، هزینه های اجارۀ مسکن، هزینه های تهیه لوازم خانگی(تهیه یخچال، گاز، تلویزیون، ماشین لباس شویی و......)، هزینه های خرید لوزام و کالاهای خانگی(یخچال، تلویزیون، گاز، ماشین لباس شویی، مبلمان، فرش و.......) تعمیرات لوازم خانگی(تعمیرات وسایل خانگی مانند یخچال، گاز، ماشین لباس شویی و......)، هزینه های بهداشتی و درمانی خانوار(هزینه های درمانی سرپایی و غیر سرپایی شامل ویزیت شدن، جراحی، دارو، بستری شدن، خدمات دندانپزشکی، خدمات سونوگرافی، رادیولوژی، آزمایشگاه، اندوسکوپی، نوار قلب و.......)، هزینه های حمل و نقل(تأمین سوخت خودروها و موتورسیکلت، کرایه های مترو، اتوبوس شهری، تاکسی، قطار، هواپیما، وانت بار و....)، هزینه های ارتباطات خانوار(تلفن ثابت، تلفن همراه و.....)، هزینه های خدمات فرهنگی و تفریحی خانوار(هزینه های مسافرت های درون شهری و برون شهری، لوازم بازی و سرگرمی فرزندان، وسایل ورزشی، شهریه باشگاه های ورزشی، بلیط ورزشگاه ها، آموزش موسیقی، بلیط سینما و تآتر و کنسرت، بلیط نگارخانه ها و پارک ها و بوستان ها، ، و...... )، هزینه های آموزش و تحصیلات خانوار(شهریۀ مدرسه، شهریۀ دانشگاه، تهیه لوازم التحریر، آموزش زبان، آموزش کامپیوتر، تهیه کتاب، آموزش کنکور و...... )، هزینه های غذاهای آماده رستوران خانوار(کباب، جوجه کباب، انواع خورشت و.......)، هزینه های کالاها و خدمات متفرقه خانوار(آرایشی، اصلاح و.....)، هزینه های خرید و نگهداری وسایل نقلیه(خودرو، دوچرخه، موتور سیکلت، بیمه خودرو، معاینه فنی، ) و هزینه های تعمیرات وسایل نقلیه(تعمیرات جزیی و کلی و......).
(تحلیلی بر وضعیت هزینه و درآمد خانوارها در ایران)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅مروری بر وضعیت هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی به خوبی نشان می دهد که به دلیل بالا بودن هزینه های زندگی درآمد خانوارها به هیچ وجه کفاف این هزینه ها را نمی دهد و در نتیجه همچنان کسر قابل توجهی از جمعیت کشور زیر خط فقر روزگاران خود را با شرایط نامطلوبی سپری می کنند. غیر از آمارهای رسمی و غیر رسمی موجود که تناقض های جدی نیز با یکدیگر دارند شهروندان نیز به صورت ماهانه بر اساس درآمدهایی که کسب می کنند هزینه های گوناگون زندگی شان را تأمین کرده و این پرسش اساسی را مطرح می کنند که: آیا ما فقیرتر شدن خودمان را هم نمی فهمیم؟!! تمامی آمارهای موجود حکایت از این موضوع دارد که همواره متوسط درآمد خانوارهای ایرانی از متوسط هزینه های آن ها کم تر بوده است و این خود نشان از فقیر ماندن شهروندان دارد. گروه های درآمدی در ایران بنابر «پرسشنامه طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی ارائه شده توسط مرکز آمار ایران» شامل سه گروه زیر است: 1. گروه مزد و حقوق بگیری مانند: کارکنان بخش دولتی و خصوصی، کارگران بخش دولتی و خصوصی، معلمان، استادان دانشگاه، پزشکان، پرستاران و پیراپزشکان، بازنشستگان. 2. گروه غیر مزد و حقوق بگیری مانند: شاغلان بخش کشاورزی، شاغلان در مشاغل آزاد، فعالیت های ورزشی، فعالیت های هنری، فعالیت های خدماتی، فعالیت های صنایع غذایی و موارد مشابه دیگر 3.گروه درآمدی متفرقه مانند: درآمد حاصل از اجاره زمین و مستغلات، درآمد حاصل از حساب پس انداز، درآمد حاصل از دستفروشی و سایر موارد مشابه است.
✳️هزینه های هر خانوار نیز مطابق با پرسشنامۀ مورد اشاره شامل دو بخش اصلی 1. هزینه های خوراکی و 2.هزینه های غیر خوراکی و چندین بخش فرعی و طولانی دیگر است که فقط به برخی موارد به شرح زیر اشاره می شود. 1.هزینه های خوراکی شامل: نان و غلات، برنج، فرآورده های لبنی(شیر، ماست، کره، پنیر و......)، فرآورده های گوشتی(گوشت قرمز، گوشت سفید و.....)، میوه و خشکبار، سبزی ها، انواع حبوب(لپه، لوبیا، عدس و.......)، قند و شکر و شیرینی ها، ادویه ها و چاشنی ها و انواع نوشیدنی ها(چای، نسکافه، قهوه و......). 2.هزینه های غیر خوراکی شامل: هزینه های پوشاک و کفش و تعمیرات آن ها(بچه گانه، زنانه و مردانه)، هزینه های خرید مسکن و تعمیرات و نگهداری آن(شارژ ساختمان، پول برق، آب، گاز، فاضلاب، و هزینه های تعمیرات هر بخش از مسکن)، هزینه های اجارۀ مسکن، هزینه های تهیه لوازم خانگی(تهیه یخچال، گاز، تلویزیون، ماشین لباس شویی و......)، هزینه های خرید لوزام و کالاهای خانگی(یخچال، تلویزیون، گاز، ماشین لباس شویی، مبلمان، فرش و.......) تعمیرات لوازم خانگی(تعمیرات وسایل خانگی مانند یخچال، گاز، ماشین لباس شویی و......)، هزینه های بهداشتی و درمانی خانوار(هزینه های درمانی سرپایی و غیر سرپایی شامل ویزیت شدن، جراحی، دارو، بستری شدن، خدمات دندانپزشکی، خدمات سونوگرافی، رادیولوژی، آزمایشگاه، اندوسکوپی، نوار قلب و.......)، هزینه های حمل و نقل(تأمین سوخت خودروها و موتورسیکلت، کرایه های مترو، اتوبوس شهری، تاکسی، قطار، هواپیما، وانت بار و....)، هزینه های ارتباطات خانوار(تلفن ثابت، تلفن همراه و.....)، هزینه های خدمات فرهنگی و تفریحی خانوار(هزینه های مسافرت های درون شهری و برون شهری، لوازم بازی و سرگرمی فرزندان، وسایل ورزشی، شهریه باشگاه های ورزشی، بلیط ورزشگاه ها، آموزش موسیقی، بلیط سینما و تآتر و کنسرت، بلیط نگارخانه ها و پارک ها و بوستان ها، ، و...... )، هزینه های آموزش و تحصیلات خانوار(شهریۀ مدرسه، شهریۀ دانشگاه، تهیه لوازم التحریر، آموزش زبان، آموزش کامپیوتر، تهیه کتاب، آموزش کنکور و...... )، هزینه های غذاهای آماده رستوران خانوار(کباب، جوجه کباب، انواع خورشت و.......)، هزینه های کالاها و خدمات متفرقه خانوار(آرایشی، اصلاح و.....)، هزینه های خرید و نگهداری وسایل نقلیه(خودرو، دوچرخه، موتور سیکلت، بیمه خودرو، معاینه فنی، ) و هزینه های تعمیرات وسایل نقلیه(تعمیرات جزیی و کلی و......).
❇️خط فقر برای یک خانوار چهار نفرۀ شهری 30 میلیون تومان برآورد شده است که دربین هزینه های غیر خوراکی هزینۀ تأمین مسکن بالاترین نرخ را دارد که حدود 55 درصد از هزینه های خانوار را در بر می گیرد. این در حالی است که برخی گروه های درآمدی اعلام شده در بالا آشکارا درآمدهای ماهانه شان دست بالا 10 تا 15 میلیون تومان است. لذا می ماند این پرسش اساسی که گروه های درآمدی مورد اشاره چگونه خواهند توانست لیست بلند بالای هزینه های گوناگون اعضای خانواده شان را برآورده سازند؟ بدون تردید بسیاری از نیازهای برشمرده شده به هیچ وجه امکان برآورده شدن ندارند و بسیاری از خانوارهای شهری و حتی روستایی همچنان زیر خط فقر و در شرایط بسیار ناگوار و دردناک زیست می کنند. این مشکل برای مناطق توسعه نیافتۀ کشور بسی دردناک تر و وخیم تر است. ضمن این که بخشی از جمعیت کشور مانند مددجویان تحت پوشش سازمان های حمایتی، زنان سرپرست خانوار، مشاغل موقتی و کاذب و خیل عظیم بیکاران که هیچ درآمد ثابت و قابل توجهی ندارند در وضعیت بسیار اسف بار و رنج آوری روزگاران خود را سپری می کنند!!
#هزینه
#درآمد
#فقر
#خانوار
@tajeddin_mohammadbagher
#هزینه
#درآمد
#فقر
#خانوار
@tajeddin_mohammadbagher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵جادوی موسیقی
موسیقی زیبای بدخشان افغانستان که همسایه بدخشان تاجیکستان است.
🟪آوازی از میر مفتون بدخشی خوانندۀ مشهور بدخشان
این آلبوم را یکی از دانشجویان من به نام تصدیق الله وزیری که خود اهل بدخشان هستند فرستاده است که بدینوسیله از ایشان سپاسگزاری می کنم.
#افغانستان
#بدخشان
#موسیقی
#میرمفتون_بدخشی
@tajeddin_mohammadbagher
موسیقی زیبای بدخشان افغانستان که همسایه بدخشان تاجیکستان است.
🟪آوازی از میر مفتون بدخشی خوانندۀ مشهور بدخشان
این آلبوم را یکی از دانشجویان من به نام تصدیق الله وزیری که خود اهل بدخشان هستند فرستاده است که بدینوسیله از ایشان سپاسگزاری می کنم.
#افغانستان
#بدخشان
#موسیقی
#میرمفتون_بدخشی
@tajeddin_mohammadbagher
🔵برگی از یک کتاب
🟪سیاستِ شادکامی
✳️«در عمق کوه های هیمالیا که بین هند و چین واقع شده است، کشور کوچک بوتان با مسلک بودایی جای گرفته است: سرزمینی با کوه های بلند، جنگل های انبوه، جویبارها و رودخانه هایی که از یخچال های طبیعی سرچشمه گرفته اند. اما هیچ یک از اینها به چشم گردشگران خارجی نمی آید. بوتان تا دهۀ 1960 تقریبا برای جهان خارج ناشناخته بود. فقر، بی سوادی و مرگ و میر نوزادان این کشور را در ردیف بدترین کشورها قرار داده بود. ولی در سال 1972 چیزی نامتعارف در این کشور دورافتاده رخ داد که توجه مردم سرتاسر جهان را به خود جلب کرده. پادشاه جدید، جی جم سینگی وانچوک اعلام کرد که از این پس معیار اصلی ملت او برای اندازه گیری پیشرفت "شادکامی ناخالص ملی" خواهد بود و نه "تولید ناخالص ملی". او با بیان طرح توسعۀ پنج ساله اعلام کرد:«اگر در پایان زمان طرح، ملت ما شادکام تر از پیش نشوند باید بدانیم که طرح ما شکست خورده است».
چهار رکن شادکامی ناخالص ملی در این کشور عبارتند از:
1.حکمرانی خوب و استقرار دموکراسی: اگرچه ملت بوتان به نظر از حکمران شان رضایت زیادی دارند اما وانچوک شاه به این نتیجه رسیده است که دموکراسی در دراز مدت مطمئن ترین ضمانت شادکامی را در اختیار ما می گذارد.
2.توسعۀ اجتماعی-اقتصادی با ثبات و عادلانه: با جدیت از رشد اقتصادی حمایت می شود، اما حکومت عالماً و عامداً از رشد سریع و غیر عادلانه اجتناب می کند برای این که در درازمدت گسترش آرام تر و یکنواخت تری را حفظ کند.
3.صیانت از محیط زیست: رشد اقتصادی مدام فدا می شود تا برای حفاظت از محیط زیست و بیرای حفظ زیبایی طبیعی آن برای نسل های آینده.
4.صیانت از فرهنگ: حکومت نه تنها به دنبال حفظ مولفه های خاصی از فرهنگ سنتی بوتان است بلکه در صدد این است که ارزش هایی مانند: مشارکت داوطلبانه و خدمت به دیگران، مدارا، همکاری و توازن هماهنگ میان خانواده، کار و فراغت را نیز ارتقاء دهد.
#شاد_کامی
#سیاست
#شهروندان
#کیفیت_زندگی
◀️سیاست شادکامی(1396)، دِرِک باک، ترجمه نرگس سلحشور، تهران: نشر نگاه معاصر، صص 10-11
@tajeddin_mohammadbagher
🟪سیاستِ شادکامی
✳️«در عمق کوه های هیمالیا که بین هند و چین واقع شده است، کشور کوچک بوتان با مسلک بودایی جای گرفته است: سرزمینی با کوه های بلند، جنگل های انبوه، جویبارها و رودخانه هایی که از یخچال های طبیعی سرچشمه گرفته اند. اما هیچ یک از اینها به چشم گردشگران خارجی نمی آید. بوتان تا دهۀ 1960 تقریبا برای جهان خارج ناشناخته بود. فقر، بی سوادی و مرگ و میر نوزادان این کشور را در ردیف بدترین کشورها قرار داده بود. ولی در سال 1972 چیزی نامتعارف در این کشور دورافتاده رخ داد که توجه مردم سرتاسر جهان را به خود جلب کرده. پادشاه جدید، جی جم سینگی وانچوک اعلام کرد که از این پس معیار اصلی ملت او برای اندازه گیری پیشرفت "شادکامی ناخالص ملی" خواهد بود و نه "تولید ناخالص ملی". او با بیان طرح توسعۀ پنج ساله اعلام کرد:«اگر در پایان زمان طرح، ملت ما شادکام تر از پیش نشوند باید بدانیم که طرح ما شکست خورده است».
چهار رکن شادکامی ناخالص ملی در این کشور عبارتند از:
1.حکمرانی خوب و استقرار دموکراسی: اگرچه ملت بوتان به نظر از حکمران شان رضایت زیادی دارند اما وانچوک شاه به این نتیجه رسیده است که دموکراسی در دراز مدت مطمئن ترین ضمانت شادکامی را در اختیار ما می گذارد.
2.توسعۀ اجتماعی-اقتصادی با ثبات و عادلانه: با جدیت از رشد اقتصادی حمایت می شود، اما حکومت عالماً و عامداً از رشد سریع و غیر عادلانه اجتناب می کند برای این که در درازمدت گسترش آرام تر و یکنواخت تری را حفظ کند.
3.صیانت از محیط زیست: رشد اقتصادی مدام فدا می شود تا برای حفاظت از محیط زیست و بیرای حفظ زیبایی طبیعی آن برای نسل های آینده.
4.صیانت از فرهنگ: حکومت نه تنها به دنبال حفظ مولفه های خاصی از فرهنگ سنتی بوتان است بلکه در صدد این است که ارزش هایی مانند: مشارکت داوطلبانه و خدمت به دیگران، مدارا، همکاری و توازن هماهنگ میان خانواده، کار و فراغت را نیز ارتقاء دهد.
#شاد_کامی
#سیاست
#شهروندان
#کیفیت_زندگی
◀️سیاست شادکامی(1396)، دِرِک باک، ترجمه نرگس سلحشور، تهران: نشر نگاه معاصر، صص 10-11
@tajeddin_mohammadbagher
☸️اگر هنر نبود واقعیت ما را هلاک می کرد
✍️محمدباقر تاج الدین
✅هنر، امری انسانی و اجتماعی است به این معنا که از احساسات و هوش انسانی و همچنین زمینه های اجتماعی و فرهنگی سرچشمه می گیرد و هدف اصلی آن انتقال احساسات پرمایه و عمیق به دیگران است تا از این رهگذر انسان ها بتوانند زمینه های فرارَوی از واقعیت های دردناک و رنج آور روزمرّه را تا حدودی فراهم سازند و به آرامش درون دست یابند. هنر، آدمی را از درد و رنج های این جهانی جدا می کند و مهم تر این که وی را از تنهایی وجودی(اگزیستانسیل) رها می سازد و شوق بودن و زیستن را برایش به ارمغان می آورد. هنر، ما را از واقعیت های خشن و سختی که هر دَم آزارمان می دهد تا حدودی دور می کند و زمینه را برای سبکبالی روح و روان مان فراهم می سازد. شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی معتقد بود که: «هنر نه تنها شخص را از دلتنگیهای مبهم و یأس و حرمان نجات میدهد، بلکه میتواند منبع لذتها و شادیها و نشاطهای بیپایان گردد». عنوان نوشتۀ حاضر نیز که از نیچه فیلسوف مشهور آلمانی وام گرفته شد به خوبی بیانگر همین امر مهم است که بدون هنر واقعیت های این جهانی که بسیار سخت و زمخت می نمایند آدمی را به ورطۀ نابودی می کشاند.
✳️زیستن در این جهان همواره برای انسان دشواری های فراوانی داشته و دارد و به همین دلیل مهم آدمی همیشه به دنبال ساختن چیزهایی بوده است که وی را از این دشواری ها رهایی ببخشد و هنر یکی از همان انسان ساخته هایی است که بودن در این جهان را برایش قابل تحمّل کند. اگر بپذیریم که هنر، توانایی و مهارت آفریدن زیبایی است که به شکلی نمادین ظهور میکند آن گاه درخواهیم یافت که زیبایی هایی که از طریق هنر آفریده می شود می تواند بر زشتی ها و پلیدی های این جهان غلبه کند. این پرسش کلیدی را می توان مطرح نمود که به راستی زندگی چگونه بود اگر انواع هنرهایی که می شناسیم در این جهان نبودند؟ اگر شعر و موسیقی و رقص و نقاشی وجود نداشتند چگونه می توانستیم بودن خود را در این جهان معنا کنیم؟ پس از آن جا که هنر زیبایی را خلق می کند زندگی با تمام رنج ها و مشقت هایش را تاحدودی آسان می سازد چرا که نگاه انسان را به سمت و سوی زیبایی ها می کشاند و زاویۀ دیدش را از زشتی ها و پلیدی ها و زمختی های این جهان تغییر می دهد.
❇️هنر، همزاد بشر است و تو گویی که همزمان با به وجود آمدن آدمی در این جهان هنر نیز به وجود آمد چرا که اگر غیر از این می بود انسان نمی توانست جهان فعلی را تحمل کند. هنر همزمان با انسان آمد تا بگوید که این جهان در عین حالی که برخی زشتی ها، سرسختی ها و دشواری هایی را با خود دارد اما می توان با نگاهی زیباشناسانه به آن نگریست تا درد و رنج ها اندکی التیام یابد. ضمن این که هنر امری تعالی بخش است و آدمی را از زندگی زبونانه و پَست و بی مایه رها می سازد تا به او بگوید که زندگی فقط غرق شدن در واقعیت های روزمرّه نیست، بلکه واقعیت های دیگری نیز وجود دارند که ارزش تعقیب کردن و پرداختن به آن واقعیت ها نیز خالی از لطف نیست.
✅اگر فیزیکدان و ریاضی دان و فیلسوف و دیگر دانشمندان جهان را ریاضی وار و منطقی و عقلانی فهم می کنند هنرمند اما جهان را هنرمندانه و زیبایی شناسانه می فهمد و تصویر می کند و به همگان اعلام می کند که فهم ریاضی وار و منطقی و عقلانی اگرچه ممکن است در جای خودش ارزشمند باشد و شناخت های والایی برای مان ایجاد کند، اما فهم زیبایی شناسانه است که آدمی را از تنهایی و بی معنایی و دلزدگی می رهاند و زندگی دشوار و رنج آور را بدل به زندگی قابل تحمل می کند. بی پرده باید گفت که به هنر نیاز داریم و محتاج آنیم تا از پوچی و بی معنایی و دشواری ها و رنج های فراوان زندگی برهیم. هنر، شکوه زندگی را نشان انسان می دهد و به عنوان برترین نیرویی تلقی می شود که مخالف اراده ای است که می خواهد زندگی را انکار کند. باری، انسان لحظه ای بدون هنر نمی تواند زیست خود را سپری کند و با این همه هنر نیز در خدمت زندگی و انسان است چرا که انواع واقعیت های سخت و زمخت به سمت او حمله ور می شوند و تو گویی که وی را از هستی معنادار تهی می سازند!!
#هنر
#واقعیت
#انسان
#زندگی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅هنر، امری انسانی و اجتماعی است به این معنا که از احساسات و هوش انسانی و همچنین زمینه های اجتماعی و فرهنگی سرچشمه می گیرد و هدف اصلی آن انتقال احساسات پرمایه و عمیق به دیگران است تا از این رهگذر انسان ها بتوانند زمینه های فرارَوی از واقعیت های دردناک و رنج آور روزمرّه را تا حدودی فراهم سازند و به آرامش درون دست یابند. هنر، آدمی را از درد و رنج های این جهانی جدا می کند و مهم تر این که وی را از تنهایی وجودی(اگزیستانسیل) رها می سازد و شوق بودن و زیستن را برایش به ارمغان می آورد. هنر، ما را از واقعیت های خشن و سختی که هر دَم آزارمان می دهد تا حدودی دور می کند و زمینه را برای سبکبالی روح و روان مان فراهم می سازد. شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی معتقد بود که: «هنر نه تنها شخص را از دلتنگیهای مبهم و یأس و حرمان نجات میدهد، بلکه میتواند منبع لذتها و شادیها و نشاطهای بیپایان گردد». عنوان نوشتۀ حاضر نیز که از نیچه فیلسوف مشهور آلمانی وام گرفته شد به خوبی بیانگر همین امر مهم است که بدون هنر واقعیت های این جهانی که بسیار سخت و زمخت می نمایند آدمی را به ورطۀ نابودی می کشاند.
✳️زیستن در این جهان همواره برای انسان دشواری های فراوانی داشته و دارد و به همین دلیل مهم آدمی همیشه به دنبال ساختن چیزهایی بوده است که وی را از این دشواری ها رهایی ببخشد و هنر یکی از همان انسان ساخته هایی است که بودن در این جهان را برایش قابل تحمّل کند. اگر بپذیریم که هنر، توانایی و مهارت آفریدن زیبایی است که به شکلی نمادین ظهور میکند آن گاه درخواهیم یافت که زیبایی هایی که از طریق هنر آفریده می شود می تواند بر زشتی ها و پلیدی های این جهان غلبه کند. این پرسش کلیدی را می توان مطرح نمود که به راستی زندگی چگونه بود اگر انواع هنرهایی که می شناسیم در این جهان نبودند؟ اگر شعر و موسیقی و رقص و نقاشی وجود نداشتند چگونه می توانستیم بودن خود را در این جهان معنا کنیم؟ پس از آن جا که هنر زیبایی را خلق می کند زندگی با تمام رنج ها و مشقت هایش را تاحدودی آسان می سازد چرا که نگاه انسان را به سمت و سوی زیبایی ها می کشاند و زاویۀ دیدش را از زشتی ها و پلیدی ها و زمختی های این جهان تغییر می دهد.
❇️هنر، همزاد بشر است و تو گویی که همزمان با به وجود آمدن آدمی در این جهان هنر نیز به وجود آمد چرا که اگر غیر از این می بود انسان نمی توانست جهان فعلی را تحمل کند. هنر همزمان با انسان آمد تا بگوید که این جهان در عین حالی که برخی زشتی ها، سرسختی ها و دشواری هایی را با خود دارد اما می توان با نگاهی زیباشناسانه به آن نگریست تا درد و رنج ها اندکی التیام یابد. ضمن این که هنر امری تعالی بخش است و آدمی را از زندگی زبونانه و پَست و بی مایه رها می سازد تا به او بگوید که زندگی فقط غرق شدن در واقعیت های روزمرّه نیست، بلکه واقعیت های دیگری نیز وجود دارند که ارزش تعقیب کردن و پرداختن به آن واقعیت ها نیز خالی از لطف نیست.
✅اگر فیزیکدان و ریاضی دان و فیلسوف و دیگر دانشمندان جهان را ریاضی وار و منطقی و عقلانی فهم می کنند هنرمند اما جهان را هنرمندانه و زیبایی شناسانه می فهمد و تصویر می کند و به همگان اعلام می کند که فهم ریاضی وار و منطقی و عقلانی اگرچه ممکن است در جای خودش ارزشمند باشد و شناخت های والایی برای مان ایجاد کند، اما فهم زیبایی شناسانه است که آدمی را از تنهایی و بی معنایی و دلزدگی می رهاند و زندگی دشوار و رنج آور را بدل به زندگی قابل تحمل می کند. بی پرده باید گفت که به هنر نیاز داریم و محتاج آنیم تا از پوچی و بی معنایی و دشواری ها و رنج های فراوان زندگی برهیم. هنر، شکوه زندگی را نشان انسان می دهد و به عنوان برترین نیرویی تلقی می شود که مخالف اراده ای است که می خواهد زندگی را انکار کند. باری، انسان لحظه ای بدون هنر نمی تواند زیست خود را سپری کند و با این همه هنر نیز در خدمت زندگی و انسان است چرا که انواع واقعیت های سخت و زمخت به سمت او حمله ور می شوند و تو گویی که وی را از هستی معنادار تهی می سازند!!
#هنر
#واقعیت
#انسان
#زندگی
@tajeddin_mohammadbagher
🔵همراه با شاعران پارسی گو
🟪غزلیات شمس تبریزی/مولوی
به گِردِ دل همیگردی چه خواهی کرد میدانم
چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد میدانم
یکی بازی برآوردی که رخت دل همه بردی
چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد میدانم
به یک غمزه جگر خستی پس آتش اندر او بستی
بخواهی پخت میبینم بخواهی خورد میدانم
به حق اشکِ گرمِ من به حق آهِ سردِ من
که گرمَم پرس چون بینی که گرم از سرد میدانم
مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد میدانم
به دل گویم که چون مردان صبوری کن دلم گوید
نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد میدانم
دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمیگفتی
که از مردی برآوردن زِ دریا گرد میدانم
جوابم داد دل کان مه چو جفت و طاق میبازد
چو ترسا جفت گویم گر زِ جفت و فرد میدانم
چو در شطرنج شد قایم بریزد نَرْدِ شش پنجی
بگویم ماتِ غم باشم اگر این نَرْد میدانم
@tajeddin_mohammadbagher
🟪غزلیات شمس تبریزی/مولوی
به گِردِ دل همیگردی چه خواهی کرد میدانم
چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد میدانم
یکی بازی برآوردی که رخت دل همه بردی
چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد میدانم
به یک غمزه جگر خستی پس آتش اندر او بستی
بخواهی پخت میبینم بخواهی خورد میدانم
به حق اشکِ گرمِ من به حق آهِ سردِ من
که گرمَم پرس چون بینی که گرم از سرد میدانم
مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد میدانم
به دل گویم که چون مردان صبوری کن دلم گوید
نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد میدانم
دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمیگفتی
که از مردی برآوردن زِ دریا گرد میدانم
جوابم داد دل کان مه چو جفت و طاق میبازد
چو ترسا جفت گویم گر زِ جفت و فرد میدانم
چو در شطرنج شد قایم بریزد نَرْدِ شش پنجی
بگویم ماتِ غم باشم اگر این نَرْد میدانم
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from جامعهشناسی
🔴 حکم شهرداری برای انجمن جامعهشناسی ایران
زاکانی: تخلیه کنید!
ساختمان انجمن جامعهشناسی ایران واقع در یوسفآباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعهشناسی رفته تا به هر نحوی که میتواند بیتوجهی خود را به نهادهای علمی و فعالیتهای آموزشی نشان دهد. به نظر میرسد در شرایط موجود تسهیلگری برای نهادهای مدنی، امری سیاستزده شدهاست. شهرداری تهران به ریاست علیرضا زاکانی در این دوره بارها بیتوجهی خود را به این نوع از نهادها نشان دادهاست. فراز با سید حسین سراجزاده که مدتی ریاست انجمن جامعهشناسی ایران را به عهده داشته، مصاحبه کردهاست.
🔻 تخلیه کنید!
انجمن جامعهشناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۷۰ تاسیس شده و در زمینههای علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت میکند. دستور تخلیه ساختمان یوسفآباد انجمنی علمی با سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت صادر شده است. از سال ۱۳۹۳ یک مرکز آموزشهای تخصصی با شرکت مخاطبان عام در حوزه مباحث علوم اجتماعی جامعه محور در منطقه یوسف آباد شکل گرفت. شورای شهر وقت در راستای فعالیتهای جامعه محور و شهروندی طی مصوبهای ساختمان مذکور را در اختیار انجمن جامعهشناسی قرار داد و انجمن نیز این ساختمان را به امکانات آموزشی تجهیز کرد. به عبارتی دیگر این اقدام انجمن در راستای آموزش جامعه محور است که مورد استفاده کسانی قرار میگیرد که به دانشگاه نمیروند و یا برای توسعه دانش خود به آموزشهای بیشتر نیازمندند. حتی افراد با شرکت در کلاسهای این مرکز گواهی دریافت میکنند. به نظر میرسد سال گذشته از جانب املاک شهرداری منطقه شش برای تخلیه ساختمان یوسفآباد اخطار صادر و مکان مذکور واگذار شدهاست. از سوی دیگر شهرداری برای مدیریت شهری اتفاقا به فعالیت این انجمنهای علمی در حوزه اجتماعی و شهروندی نیازمند است.
🔻 حذف نهادهای مدنی مستقل
سمیه توحیدلو جامعهشناس در صفحه شخصی ایکس خود نوشته است: «انجمن جامعهشناسی ایران، فضایی آموزشی در سطح شهر تهران دارد که امکان برگزاری کلاس خارج از فضای دانشگاه را به ما همیشه داده، زیرا وظیفه این نهاد مدنی فرادانشگاهیاست. ۱۰ سال است آموزشهای تخصصی این مجموعه در آنجا برگزار میشده و دسترسپذیری آموزش رایگان یا با حداقل شهریه ممکن بوده است. مصوبه شورای شهر پیشین برای اماکن شهرداری را هم داشته است. شهرداری بدون اطلاع شورای فعلی اقدام به پس گرفتن قضایی این مجموعه کرده است. کاری که برای خانه اندیشمندان یکبار تکرار شد. مقابله و حذف نهادهای مدنی مستقل که فعالیتشان نه سیاسی که تخصصی و اجتماعی است؛ نشان از دشمنی آشکار این نگرش با علوم اجتماعی و انسانیاست. این درحالیست که وظیفه نهادهای شهری کمک به توسعه این مجموعهها است».
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔴 حکم شهرداری برای انجمن جامعهشناسی ایران
زاکانی: تخلیه کنید!
ساختمان انجمن جامعهشناسی ایران واقع در یوسفآباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعهشناسی رفته تا به هر نحوی که میتواند بیتوجهی خود را به نهادهای علمی و فعالیتهای آموزشی نشان دهد. به نظر میرسد در شرایط موجود تسهیلگری برای نهادهای مدنی، امری سیاستزده شدهاست. شهرداری تهران به ریاست علیرضا زاکانی در این دوره بارها بیتوجهی خود را به این نوع از نهادها نشان دادهاست. فراز با سید حسین سراجزاده که مدتی ریاست انجمن جامعهشناسی ایران را به عهده داشته، مصاحبه کردهاست.
🔻 تخلیه کنید!
انجمن جامعهشناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۷۰ تاسیس شده و در زمینههای علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت میکند. دستور تخلیه ساختمان یوسفآباد انجمنی علمی با سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت صادر شده است. از سال ۱۳۹۳ یک مرکز آموزشهای تخصصی با شرکت مخاطبان عام در حوزه مباحث علوم اجتماعی جامعه محور در منطقه یوسف آباد شکل گرفت. شورای شهر وقت در راستای فعالیتهای جامعه محور و شهروندی طی مصوبهای ساختمان مذکور را در اختیار انجمن جامعهشناسی قرار داد و انجمن نیز این ساختمان را به امکانات آموزشی تجهیز کرد. به عبارتی دیگر این اقدام انجمن در راستای آموزش جامعه محور است که مورد استفاده کسانی قرار میگیرد که به دانشگاه نمیروند و یا برای توسعه دانش خود به آموزشهای بیشتر نیازمندند. حتی افراد با شرکت در کلاسهای این مرکز گواهی دریافت میکنند. به نظر میرسد سال گذشته از جانب املاک شهرداری منطقه شش برای تخلیه ساختمان یوسفآباد اخطار صادر و مکان مذکور واگذار شدهاست. از سوی دیگر شهرداری برای مدیریت شهری اتفاقا به فعالیت این انجمنهای علمی در حوزه اجتماعی و شهروندی نیازمند است.
🔻 حذف نهادهای مدنی مستقل
سمیه توحیدلو جامعهشناس در صفحه شخصی ایکس خود نوشته است: «انجمن جامعهشناسی ایران، فضایی آموزشی در سطح شهر تهران دارد که امکان برگزاری کلاس خارج از فضای دانشگاه را به ما همیشه داده، زیرا وظیفه این نهاد مدنی فرادانشگاهیاست. ۱۰ سال است آموزشهای تخصصی این مجموعه در آنجا برگزار میشده و دسترسپذیری آموزش رایگان یا با حداقل شهریه ممکن بوده است. مصوبه شورای شهر پیشین برای اماکن شهرداری را هم داشته است. شهرداری بدون اطلاع شورای فعلی اقدام به پس گرفتن قضایی این مجموعه کرده است. کاری که برای خانه اندیشمندان یکبار تکرار شد. مقابله و حذف نهادهای مدنی مستقل که فعالیتشان نه سیاسی که تخصصی و اجتماعی است؛ نشان از دشمنی آشکار این نگرش با علوم اجتماعی و انسانیاست. این درحالیست که وظیفه نهادهای شهری کمک به توسعه این مجموعهها است».
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
☸️تاریخ شرکت بیمه نیست
✍️محمدباقر تاج الدین
✅کارل مارکس اندیشمند آلمانی در کتاب هجدهم برومر لویی بناپارت گفته است: «این آدمیان هستند که تاریخ خود را می سازند، ولى نه آن گونه که خود می خواهند، یا در شرایطى که خود برگزیده باشند؛ بل که در شرایط داده شدهاى که بازمانده از گذشته است و خود، یک راست با آن درگیرند». این گفتۀ مارکس از یک سو بر مسئولیت های اساسی انسان در بروز تحولات تاریخی صحّه می گذارد و از سوی دیگر نقش انکار ناپذیر تاریخ، سنت و میراث گذشته را یادآور می شود. در واقع مارکس می خواهد به انسان ها بگوید که یادتان باشد تاریخ دارای قانون مندی های خاص خودش است و این گونه نیست که مطابق با خواست و میل شما حرکت کند. در نتیجه تاریخ به هیچ فرد یا گروهی ضمانت هم نمی دهد که همواره به آنان وفادار بماند و تا ابد همراهی کند و تمامی آرزوها و خواسته های شان را آن گونه که می خواهند برآورده نماید. تاریخ برای ملت های جهان به یک شکل و شیوه رقم نمی خورد و اساساً تاریخ شرکت بیمه نیست که ضمانت خاصی به کسی یا گروهی بدهد. به عبارت دیگر، تاریخ به فرمان کسی عمل نمی کند و صدها و بل هزاران عوامل انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و در حقیقت بسیاری عوامل بیرونی و درونی باید در کنار هم قرار بگیرند تا حادثه ای در تاریخ روی دهد.
✳️نشناختن قانون مندی های حاکم بر تاریخ و همچنین نشناختن قانون مندی های حاکم بر ساحات وجودی انسان و جامعه چنین می شود که حالا عده ای گمان کنند تمام آرزوها و امیدهای شان از دست رفته است و گویی که تاریخ به آن ها خیانت ورزیده است!!!. بسیار ساده دلانه و تقلیل گرایانه است که کس یا کسانی گمان کنند که قانون مندی های حاکم بر تاریخ و جامعه و یا اساساً قانون مندی های حاکم بر این جهان همگی به دست انسان است و هر طور که بخواهند می توانند عمل کنند و هر آرزویی که داشته باشند می توانند برآورده نمایند. برای مثال انقلابیون برای توجیه بسیاری از اقدامات و عملکردهای خویش از تاریخ گذشته سود می جویند و صحنه های گذشته را برای خود شبیه سازی می کنند و قهرمانان تاریخی(چه در جبهۀ موافق و چه در جبهۀ مخالف) را به صحنه می آورند تا از این طریق دل خوش باشند برای به دست آوردن موفقیت ها و پیروزی ها یا توجیه شکست ها!!
❇️این گفته هرگز به این معنا نیست که انسان ها هیچ گونه اختیار و اراده ای برای تغییر امور این جهان را ندارند و کاملا تحت تأثیر جریانات تاریخی قرار دارند و این جبر تاریخ است که اراده و کنش گری شان را هدایت می کند، بلکه تمام سخن در این است که نباید گمان کرد تمامی امور این جهان در دست آدمیان است و هر آرزو و اراده ای که داشته باشند حتما و به ناگزیر برآورده خواهد شد. به این معنا هم نیست که انسان ها دست از کنش گری و کوشش بردارند و برای تغییر امور نامطلوب کاری نکنند و در جهت بهروزی و بهزیستی خویش و جامعه اقدامی نکنند که صد البته باید هم چنین کنند اما با آگاهی و شناخت نسبت به قانون مندی های حاکم بر انسان، جامعه و تاریخ تا بعدها دچار یأس و سرخوردگی نشوند.
✅دانستن این موضوع مهم ضرورت دارد که کنش گری های عقلانی و آگاهانه به نتایج مطلوب و سازنده ای بدل خواهد شد و کنش گری های ناشی از احساسات و خوش باشی ها و از سرِ عدم شناخت و عدم عقلانیت به نتایج نامطلوب و نادرست. تمام سخن در این است که آدمی باید هم قانون مندی های حاکم بر ساحات وجودی خویش یعنی پنج ساحت شناختی، احساسی، ارادی، رفتاری و گفتاری خود را به خوبی بداند و آگاه باشد و هم قانون مندی های حاکم بر تاریخ و جامعه و هم قانون مندی های حاکم بر این جهان را و اگر غیر از این باشد و دست به کنش گری بزند لازم است بداند که احتمال قریب به یقین به نتایجی که دنبال شان بوده است، نمی رسد. بر این اساس است که گفته می شود "تاریخ شرکت بیمه نیست".
#تاریخ
#انسان
#جامعه
#سیاست
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅کارل مارکس اندیشمند آلمانی در کتاب هجدهم برومر لویی بناپارت گفته است: «این آدمیان هستند که تاریخ خود را می سازند، ولى نه آن گونه که خود می خواهند، یا در شرایطى که خود برگزیده باشند؛ بل که در شرایط داده شدهاى که بازمانده از گذشته است و خود، یک راست با آن درگیرند». این گفتۀ مارکس از یک سو بر مسئولیت های اساسی انسان در بروز تحولات تاریخی صحّه می گذارد و از سوی دیگر نقش انکار ناپذیر تاریخ، سنت و میراث گذشته را یادآور می شود. در واقع مارکس می خواهد به انسان ها بگوید که یادتان باشد تاریخ دارای قانون مندی های خاص خودش است و این گونه نیست که مطابق با خواست و میل شما حرکت کند. در نتیجه تاریخ به هیچ فرد یا گروهی ضمانت هم نمی دهد که همواره به آنان وفادار بماند و تا ابد همراهی کند و تمامی آرزوها و خواسته های شان را آن گونه که می خواهند برآورده نماید. تاریخ برای ملت های جهان به یک شکل و شیوه رقم نمی خورد و اساساً تاریخ شرکت بیمه نیست که ضمانت خاصی به کسی یا گروهی بدهد. به عبارت دیگر، تاریخ به فرمان کسی عمل نمی کند و صدها و بل هزاران عوامل انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و در حقیقت بسیاری عوامل بیرونی و درونی باید در کنار هم قرار بگیرند تا حادثه ای در تاریخ روی دهد.
✳️نشناختن قانون مندی های حاکم بر تاریخ و همچنین نشناختن قانون مندی های حاکم بر ساحات وجودی انسان و جامعه چنین می شود که حالا عده ای گمان کنند تمام آرزوها و امیدهای شان از دست رفته است و گویی که تاریخ به آن ها خیانت ورزیده است!!!. بسیار ساده دلانه و تقلیل گرایانه است که کس یا کسانی گمان کنند که قانون مندی های حاکم بر تاریخ و جامعه و یا اساساً قانون مندی های حاکم بر این جهان همگی به دست انسان است و هر طور که بخواهند می توانند عمل کنند و هر آرزویی که داشته باشند می توانند برآورده نمایند. برای مثال انقلابیون برای توجیه بسیاری از اقدامات و عملکردهای خویش از تاریخ گذشته سود می جویند و صحنه های گذشته را برای خود شبیه سازی می کنند و قهرمانان تاریخی(چه در جبهۀ موافق و چه در جبهۀ مخالف) را به صحنه می آورند تا از این طریق دل خوش باشند برای به دست آوردن موفقیت ها و پیروزی ها یا توجیه شکست ها!!
❇️این گفته هرگز به این معنا نیست که انسان ها هیچ گونه اختیار و اراده ای برای تغییر امور این جهان را ندارند و کاملا تحت تأثیر جریانات تاریخی قرار دارند و این جبر تاریخ است که اراده و کنش گری شان را هدایت می کند، بلکه تمام سخن در این است که نباید گمان کرد تمامی امور این جهان در دست آدمیان است و هر آرزو و اراده ای که داشته باشند حتما و به ناگزیر برآورده خواهد شد. به این معنا هم نیست که انسان ها دست از کنش گری و کوشش بردارند و برای تغییر امور نامطلوب کاری نکنند و در جهت بهروزی و بهزیستی خویش و جامعه اقدامی نکنند که صد البته باید هم چنین کنند اما با آگاهی و شناخت نسبت به قانون مندی های حاکم بر انسان، جامعه و تاریخ تا بعدها دچار یأس و سرخوردگی نشوند.
✅دانستن این موضوع مهم ضرورت دارد که کنش گری های عقلانی و آگاهانه به نتایج مطلوب و سازنده ای بدل خواهد شد و کنش گری های ناشی از احساسات و خوش باشی ها و از سرِ عدم شناخت و عدم عقلانیت به نتایج نامطلوب و نادرست. تمام سخن در این است که آدمی باید هم قانون مندی های حاکم بر ساحات وجودی خویش یعنی پنج ساحت شناختی، احساسی، ارادی، رفتاری و گفتاری خود را به خوبی بداند و آگاه باشد و هم قانون مندی های حاکم بر تاریخ و جامعه و هم قانون مندی های حاکم بر این جهان را و اگر غیر از این باشد و دست به کنش گری بزند لازم است بداند که احتمال قریب به یقین به نتایجی که دنبال شان بوده است، نمی رسد. بر این اساس است که گفته می شود "تاریخ شرکت بیمه نیست".
#تاریخ
#انسان
#جامعه
#سیاست
@tajeddin_mohammadbagher
🔵برگی از یک کتاب
🟪چرا ملت ها شکست می خورند؟
✳️نهادهای سیاسی فراگیر، نهادهای سیاسی استثماری
«تمامی نهادهای اقتصادی را جامعه به وجود می آورد. برای مثال نهادهای اقتصادی کره شمالی توسط کمونیست هایی وضع شد که در دهه 1940 اداره این کشور را در دست گرفتند. به همین ترتیب نهادهای اقتصادی مستعمرات آمریکای لاتین توسط فاتحان اسپانیایی تحمیل شد. کره جنوبی نسبت به کره شمالی به نهادهای اقتصادی بسیار متفاوتی دست یافت، چرا که افرادی دیگر با منابع و اهدافی متفاوت در مورد کیفیت ساختار جامعه تصمیم گیری کردند. به عبارت دیگر، کره جنوبی سپهر سیاسی دیگری داشت. سیاست فرایندی است که از طریق آن یک جامعه قوانینی را که بر آن حکم خواهد راند انتخاب می کند. نهادهای اقتصادی در احاطه سیاست قرار دارند. گواه روشنش نهادهای اقتصادی فراگیری هستند که اگر چه برای بهروزی اقتصادی کشورها مفیدترند، اما جای خود را به نهادهای استثماری می دهند، زیرا منافع برخی افراد یا گروه ها مانند فرادستان حزب کمونیست در کره شمالی یا مالکان مزارع بزرگ نیشکر در مستعمره باربادوس چنین اقتضا می کند. وقتی بر سر نهادها درگیری به وجود می آید نتیجه بستگی به ایندارد که کدام فرد یا گروه در بازی سیاست برنده می شود، چه کسی می تواند حمایت بیشتری کسب کند، منافع اضافه تری به دست آورد و اتحاد موثرتری را شکل دهد. به طور خلاصه در جنگ نهادها نتیجه به شیوه توزیع قدرت سیاسی در جامعه بستگی دارد. نهادهای سیاسی جامعه اند که نتیجه بازی را تعیین می کنند. این نهادها عبارت از قواعدی هستند که در مناسبات سیاسی، بر انگیزه ها حکم می رانند. آنها هستند که تعیین می کنند دولت چگونه انتخاب می شود و کدام بخش از حکومت حق انجام چه کاری را دارد، به علاوه مشخص می سازند چه کسی در جامعه قدرت دارد و این قدرت برای چه اهدافی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. اگر قدرت در حلقه های محدود و به صورت غیر مشروط تعریف شود آن گاه نهادهای سیاسی مطلقه اند، مانند سلطنت های مطلقه ای که در قسمت اعظم تاریخ در سراسر جهان حاکم بودند. تحت سیطره نهادهای سیاسی مطلقه- از قبیل آن چه در کره شمالی می بینیم و در مستعمرات آمریکای لاتین رواج داشت- هر کس حکومت را در دست بگیرد قادر است با هزینه جامعه نهادهای اقتصادی را در خدمت افزایش قدرت و ثروت خویش قرار دهد. در مقابل، نهادهای سیاسی کثرت گرا هستند که قدرت را به طور گسترده در جامعه توزیع می کنند و آن را مقید می سازند. در این جوامع قدرت به جای آن که به یک نفر یا یک گروه اندک واگذار شود در دست ائتلافی گسترده و یا اکثریتی نسبی از گروه ها قرار می گیرد».
◀️چرا ملت ها شکست می خورند؟ دارون عجم اوغلو و جیمز ای رابینسون، ترجمه محسن میردامادی و محمد حسین نعیمی پور، انتشارات روزنه، 1396، ص 118
@tajeddin_mohammadbagher
🟪چرا ملت ها شکست می خورند؟
✳️نهادهای سیاسی فراگیر، نهادهای سیاسی استثماری
«تمامی نهادهای اقتصادی را جامعه به وجود می آورد. برای مثال نهادهای اقتصادی کره شمالی توسط کمونیست هایی وضع شد که در دهه 1940 اداره این کشور را در دست گرفتند. به همین ترتیب نهادهای اقتصادی مستعمرات آمریکای لاتین توسط فاتحان اسپانیایی تحمیل شد. کره جنوبی نسبت به کره شمالی به نهادهای اقتصادی بسیار متفاوتی دست یافت، چرا که افرادی دیگر با منابع و اهدافی متفاوت در مورد کیفیت ساختار جامعه تصمیم گیری کردند. به عبارت دیگر، کره جنوبی سپهر سیاسی دیگری داشت. سیاست فرایندی است که از طریق آن یک جامعه قوانینی را که بر آن حکم خواهد راند انتخاب می کند. نهادهای اقتصادی در احاطه سیاست قرار دارند. گواه روشنش نهادهای اقتصادی فراگیری هستند که اگر چه برای بهروزی اقتصادی کشورها مفیدترند، اما جای خود را به نهادهای استثماری می دهند، زیرا منافع برخی افراد یا گروه ها مانند فرادستان حزب کمونیست در کره شمالی یا مالکان مزارع بزرگ نیشکر در مستعمره باربادوس چنین اقتضا می کند. وقتی بر سر نهادها درگیری به وجود می آید نتیجه بستگی به ایندارد که کدام فرد یا گروه در بازی سیاست برنده می شود، چه کسی می تواند حمایت بیشتری کسب کند، منافع اضافه تری به دست آورد و اتحاد موثرتری را شکل دهد. به طور خلاصه در جنگ نهادها نتیجه به شیوه توزیع قدرت سیاسی در جامعه بستگی دارد. نهادهای سیاسی جامعه اند که نتیجه بازی را تعیین می کنند. این نهادها عبارت از قواعدی هستند که در مناسبات سیاسی، بر انگیزه ها حکم می رانند. آنها هستند که تعیین می کنند دولت چگونه انتخاب می شود و کدام بخش از حکومت حق انجام چه کاری را دارد، به علاوه مشخص می سازند چه کسی در جامعه قدرت دارد و این قدرت برای چه اهدافی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. اگر قدرت در حلقه های محدود و به صورت غیر مشروط تعریف شود آن گاه نهادهای سیاسی مطلقه اند، مانند سلطنت های مطلقه ای که در قسمت اعظم تاریخ در سراسر جهان حاکم بودند. تحت سیطره نهادهای سیاسی مطلقه- از قبیل آن چه در کره شمالی می بینیم و در مستعمرات آمریکای لاتین رواج داشت- هر کس حکومت را در دست بگیرد قادر است با هزینه جامعه نهادهای اقتصادی را در خدمت افزایش قدرت و ثروت خویش قرار دهد. در مقابل، نهادهای سیاسی کثرت گرا هستند که قدرت را به طور گسترده در جامعه توزیع می کنند و آن را مقید می سازند. در این جوامع قدرت به جای آن که به یک نفر یا یک گروه اندک واگذار شود در دست ائتلافی گسترده و یا اکثریتی نسبی از گروه ها قرار می گیرد».
◀️چرا ملت ها شکست می خورند؟ دارون عجم اوغلو و جیمز ای رابینسون، ترجمه محسن میردامادی و محمد حسین نعیمی پور، انتشارات روزنه، 1396، ص 118
@tajeddin_mohammadbagher
☸️رویارویی با واقعیت ها تلخ تر است یا فرار از واقعیت ها؟!
✍️محمدباقر تاج الدین
✅به طور عموم انسان ها گمان شان بر این است که هر چقدر از واقعیت ها فرار کنند تو گویی که نوعی نجات و رهایی را جسته اند اما اگر نیک بنگریم و تأمّل کنیم درخواهیم یافت که چنین نیست و از قضا وضع را بدتر و دردناک تر خواهد کرد. هزاران واقعیت عینی یا ذهنی در این جهان وجود دارند که برخی از آن ها ممکن است برای انسان ها تلخ و گزنده باشند اما به هر حال وجود دارند و راه فراری هم از آن ها نیست. البته این که گفته می شود راه فراری از آن ها نیست هرگز به معنای آن نیست که راه حلی برای شان وجود ندارد که اتفاقاً اگر با خردورزی و دانش و منطق با آن ها روبرو شویم بسیاری از این واقعیت های تلخ و دردناک قابل حل هستند. برای مثال واقعیت های تلخ و دردناکی چون فقر، تورم، گرانی، بیکاری، بی سوادی، آسیب های اجتماعی، فساد سازمانی، رانت خواری، خشونت اجتماعی، نابرابری های اجتماعی، شکاف های طبقاتی، توسعه نیافتگی و صدها و بلکه هزاران واقعیت تلخ و دردناک دیگر کم و بیش راه حل های مناسبی برای شان وجود دارند که اگر به کار گرفته شوند حتما تأثیرگذاری های مطلوبی برای شهروندان و جامعه خواهند داشت. حتی می خواهم بگویم که روبرو شدن منطقی با تلخ ترین و دردناک ترین واقعیت برای تمام انسان ها یعنی مرگ که به هر حال برای هر انسانی روزی به وقوع خواهد پیوست نیز بسی مطلوب تر است تا فرار از آن!! اگرچه ممکن است گفته شود که هیچ گریز و گزیری از مرگ وجود ندارد اما می ماند این نکتۀ کلیدی که اگر هرچقدر منطقی تر به مرگ بیندیشیم نوعی نجات بخشی و رهایی در آن دیده می شود!!(به مقالۀ اندیشیدن به مرگ نجات بخش است در همین کانال مراجعه شود).
✳️درست دیدن واقعیت ها و درست مواجه شدن با آن ها می تواند زمینه را برای حل بسیاری از آن ها فراهم سازد اما بالعکس هرگونه فرار از واقعیت ها یا ندیدن و سرپوش گذاشتن بر روی آن ها وضع را از این که هست بسی بغرنج تر و بدتر خواهد کرد. بنابر آموزه ای فلسفی نکتۀ کلیدی و بسیار مهم برای درست دیدن واقعیت های موجود این است که از سمت واقعیت های عینی و بیرونی به سمت ذهن و فکر خود حرکت کنیم و نه بالعکس چرا که جهان عینی و واقعی هزاران بار وسیع تر و بزرگ تر از ذهن و فکر ما هستند. ضمن این که اگر از فکر و ذهن خود به سمت واقعیت ها برویم آن گاه می خواهیم که جهان بی حد و حصر واقعیت ها را به اندازۀ باور و ذهن خود بسازیم و دربیاوریم که این می شود ایدئولوژی و گفتن ندارد که ایدئولوژی ها نه تنها هرگز توان درست دیدن و فهمیدن واقعیت ها را ندارند بلکه بدتر این که واقعیت ها را به صورت کج و معوج به ما نشان می دهند و راه حل های نادرست و غیر منطقی نیز برای شان ارائه می کنند و نتیجه چیزی نیست به جر تلخ کامی و حسرت و افسوس!!
❇️یکی از راه های درست و دقیق دیدن واقعیت ها این است که قوانین و قواعد موجود در پدیده های این جهانی را دقیق بشناسیم و بپذیریم. در حقیقت شناخت دقیق واقعیت ها در گام نخست و سپس پذیرش قوانین و قواعد حاکم بر آن ها در گام دوم سبب می شود که هر چه بهتر و آسان تر این واقعیت ها را به کنترل خود درآوریم و از پیامدهای تلخ و ناگوار احتمالی شان جلوگیری کنیم. برای مثال در جامعۀ ما از زمان ورود مدرنیته به کشور هم سیاستمداران و تصمیم گیران و هم عموم مردم مواجهه ای نادرست و غیرآگاهانه با این پدیده داشته اند که نتیجۀ آن شکل گیری جامعه ای کژمدرن با انواع آسیب ها، مسائل و بحران ها شده است. به دیگر سخن ما عموماً از واقعیت آشکاری به نام مدرنیته فرار کرده ایم و شوربختانه این که هر چه بیش تر از آن فرار کردیم بیش تر بر ما غلبه کرد و زمانی که دربرابرش تسلیم شدیم تسلیمی غیرآگاهانه و از سرِ ناچاری بوده است که نتایج نه چندان ناخوشایندی برای مان به همراه داشت. اما اگر پذیرشی آگاهانه و منطقی با مدرنیته به عنوان واقعیتی مسلّم می داشتیم امروز روزگارمان بسی بهتر از این می بود که الان هست، اما هزاران دریغ و درد که چنین نشد!!
✍️محمدباقر تاج الدین
✅به طور عموم انسان ها گمان شان بر این است که هر چقدر از واقعیت ها فرار کنند تو گویی که نوعی نجات و رهایی را جسته اند اما اگر نیک بنگریم و تأمّل کنیم درخواهیم یافت که چنین نیست و از قضا وضع را بدتر و دردناک تر خواهد کرد. هزاران واقعیت عینی یا ذهنی در این جهان وجود دارند که برخی از آن ها ممکن است برای انسان ها تلخ و گزنده باشند اما به هر حال وجود دارند و راه فراری هم از آن ها نیست. البته این که گفته می شود راه فراری از آن ها نیست هرگز به معنای آن نیست که راه حلی برای شان وجود ندارد که اتفاقاً اگر با خردورزی و دانش و منطق با آن ها روبرو شویم بسیاری از این واقعیت های تلخ و دردناک قابل حل هستند. برای مثال واقعیت های تلخ و دردناکی چون فقر، تورم، گرانی، بیکاری، بی سوادی، آسیب های اجتماعی، فساد سازمانی، رانت خواری، خشونت اجتماعی، نابرابری های اجتماعی، شکاف های طبقاتی، توسعه نیافتگی و صدها و بلکه هزاران واقعیت تلخ و دردناک دیگر کم و بیش راه حل های مناسبی برای شان وجود دارند که اگر به کار گرفته شوند حتما تأثیرگذاری های مطلوبی برای شهروندان و جامعه خواهند داشت. حتی می خواهم بگویم که روبرو شدن منطقی با تلخ ترین و دردناک ترین واقعیت برای تمام انسان ها یعنی مرگ که به هر حال برای هر انسانی روزی به وقوع خواهد پیوست نیز بسی مطلوب تر است تا فرار از آن!! اگرچه ممکن است گفته شود که هیچ گریز و گزیری از مرگ وجود ندارد اما می ماند این نکتۀ کلیدی که اگر هرچقدر منطقی تر به مرگ بیندیشیم نوعی نجات بخشی و رهایی در آن دیده می شود!!(به مقالۀ اندیشیدن به مرگ نجات بخش است در همین کانال مراجعه شود).
✳️درست دیدن واقعیت ها و درست مواجه شدن با آن ها می تواند زمینه را برای حل بسیاری از آن ها فراهم سازد اما بالعکس هرگونه فرار از واقعیت ها یا ندیدن و سرپوش گذاشتن بر روی آن ها وضع را از این که هست بسی بغرنج تر و بدتر خواهد کرد. بنابر آموزه ای فلسفی نکتۀ کلیدی و بسیار مهم برای درست دیدن واقعیت های موجود این است که از سمت واقعیت های عینی و بیرونی به سمت ذهن و فکر خود حرکت کنیم و نه بالعکس چرا که جهان عینی و واقعی هزاران بار وسیع تر و بزرگ تر از ذهن و فکر ما هستند. ضمن این که اگر از فکر و ذهن خود به سمت واقعیت ها برویم آن گاه می خواهیم که جهان بی حد و حصر واقعیت ها را به اندازۀ باور و ذهن خود بسازیم و دربیاوریم که این می شود ایدئولوژی و گفتن ندارد که ایدئولوژی ها نه تنها هرگز توان درست دیدن و فهمیدن واقعیت ها را ندارند بلکه بدتر این که واقعیت ها را به صورت کج و معوج به ما نشان می دهند و راه حل های نادرست و غیر منطقی نیز برای شان ارائه می کنند و نتیجه چیزی نیست به جر تلخ کامی و حسرت و افسوس!!
❇️یکی از راه های درست و دقیق دیدن واقعیت ها این است که قوانین و قواعد موجود در پدیده های این جهانی را دقیق بشناسیم و بپذیریم. در حقیقت شناخت دقیق واقعیت ها در گام نخست و سپس پذیرش قوانین و قواعد حاکم بر آن ها در گام دوم سبب می شود که هر چه بهتر و آسان تر این واقعیت ها را به کنترل خود درآوریم و از پیامدهای تلخ و ناگوار احتمالی شان جلوگیری کنیم. برای مثال در جامعۀ ما از زمان ورود مدرنیته به کشور هم سیاستمداران و تصمیم گیران و هم عموم مردم مواجهه ای نادرست و غیرآگاهانه با این پدیده داشته اند که نتیجۀ آن شکل گیری جامعه ای کژمدرن با انواع آسیب ها، مسائل و بحران ها شده است. به دیگر سخن ما عموماً از واقعیت آشکاری به نام مدرنیته فرار کرده ایم و شوربختانه این که هر چه بیش تر از آن فرار کردیم بیش تر بر ما غلبه کرد و زمانی که دربرابرش تسلیم شدیم تسلیمی غیرآگاهانه و از سرِ ناچاری بوده است که نتایج نه چندان ناخوشایندی برای مان به همراه داشت. اما اگر پذیرشی آگاهانه و منطقی با مدرنیته به عنوان واقعیتی مسلّم می داشتیم امروز روزگارمان بسی بهتر از این می بود که الان هست، اما هزاران دریغ و درد که چنین نشد!!
✅این ها را گفتم تا به نکته ای بنیادین در این زمینه اشاره کنم که برخی واقعیت ها غیرقابل تغییر اَند و هرگونه کوششی برای تغییر یا اصلاح شان کاملاً بیهوده است و فقط بر درد و رنج مان می افزاید. برای مثال این که در کدام مکان جغرافیایی به دنیا آمده ایم دیگر به هیچ وجه تغییر پذیر نیست و باید آن را بپذیریم و عدم پذیرش این موضوع سبب افزودن بر درد و رنج های ما خواهد شد. برخی واقعیت های دیگر اما تغییر و اصلاح شان تا حد زیادی به دست خودمان است که هرگونه کم کاری در این زمینه چندان توجیهی ندارد و حواله دادن به تقدیر و سرنوشت و چرخ و فلک کاری بیهوده و غیر عقلانی و غیر منطقی است. رهایی از فقر و نادانی و فلاکت و نابرابری و عقب ماندگی و صدها واقعیت تلخ دیگر همگی به دست خودمان است و با کوشش های خردورزانه و دانش ورزانه امکان برون رفت از این مشکلات وجود دارد. اما برخی واقعیت های دیگر هستند که بخشی از آن ها در اختیار و ارادۀ ما نیستند و بخشی دیگر هستند. برای مثال نهادهای سیاسی و اقتصادی و حقوقی و سایر نهادهای موجود در جامعه ممکن است همه اش به اختیار ما عمل نکنند و در دست حاکمیت باشند اما این گونه هم نیست که شهروندان جامعه نتوانند هیچ اقدامی برای اصلاح یا تغییرشان انجام دهند. نتیجه این که فرار از این واقعیت ها هیچ دردی را درمان نمی کند و راه حل فقط و فقط در رویارویی عقلانی، علمی و منطقی با این واقعیت ها است
#واقعیت
#رویارویی_با_واقعیت
#فرار_از_واقعیت
#عقلانیت
#دانش
@tajeddin_mohammadbagher
#واقعیت
#رویارویی_با_واقعیت
#فرار_از_واقعیت
#عقلانیت
#دانش
@tajeddin_mohammadbagher
☸️سیستم صوتی قوی تر بیارین، طبل های بزرگ تر بیارین، صحنه ها را بهتر بیارایین، نوشیدنی ها و خوراکی های بیشتر و خوش مزه تر بیارین!!!
(کارناوالی شدن محرم در ایران)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅نگاهی به وضعیت این روزهای خیابان ها و میدان های شهر های ایران و اعمال و رفتاری که هنگام شب ها تا دیر وقت صورت می گیرد ما را به این نتیجه می رساند که عزاداری محرم در ایران کاملا به کارناوالی بزرگ تبدیل شده است. تمام عرصه های عمومی شهرها و حتی برخی روستاها در تسخیر هیأت ها درآمده و بدون توجه به حقوق شهروندان هر کاری دل شان بخواهد انجام می دهند. برای مثال بیش تر خیابان ها را تسخیر کرده و یا حتی برخی خیابان ها و کوچه ها را بسته و موانع فراوان برای رفت و آمد شهروندان ایجاد کرده اند!!! صدای طبل ها و شیپورها و سنج ها و بلندگو های گوش خراش و بلکه گوش کر کن تا نیمه های شب خواب را از چشمان بسیاری ربوده اند!! ماشین سواری و موتور سواری و دور دور کردن های طولانی مدت با ویراژ ها و صداهای گوش خراش که مزاحمت های جدی برای مردم ایجاد کرده اند!!!
✳️میلیون ها و بلکه میلیاردها تومان هزینه های عجیب و غریب که اگر خرج فقرا و محرومین جامعه می شد بدون تردید امروز این همه فقر و محرومیت را شاهد نبودیم. فلان بازاری یا به قول امروزی ها بچه مایه دار مثلا 500 میلیون تومان برای فلان هیأت می پردازد اما اگر به همین آدم گفته شود تعدادی فقرا در فلان استان نیازمند تهیه ابتدایی ترین ملزومات اولیۀ زندگی شان هستند کار درخوری نمی کنند!!! بماند که برخی هیأت ها در برخی مناطق تهران میلیاردها تومان برای روضه خوان ها و مداحان خاص و طبل و سنج و شیپور و سرنا هزینه می کنند که بسیار عجیب و غیرقابل باور است!! تأسف بار این که بسیاری از این هیأت ها و جلسات نوعی مسابقۀ پر رنگ و لعاب تر برگزار کردن مجالس خود را در پیش گرفته اند که تو گویی هر چقدر بتوانند ظواهر قضیه را بهتر حفظ کنند انگار برندۀ این مسابقه محسوب می شوند!!
❇️اگر عاشورا و قیام امام حسین(ع) آن گونه که گفته می شود برای مبارزه با ستم و بی عدالتی و حق کشی بوده است الان این چنین کارناوال هایی کدام یک از این فلسفه های قیام مورد نظر را تأمین می کنند؟ کدام یک از پیام های مورد نظر را القاء می کنند؟ در واقع همان گونه که دینداری ایرانیان بسیار دچار تحول شده است عزاداری این ماه هم به شدت دچار چنین تحولی شده به گونه ای که بدل به کارناوال شده است!! به دیگر سخن تحول اساسی در دینداری ایرانیان حالا در برگزاری مراسم این ماه نیز اثرگذاری کاملا عینی و محسوس گذاشته است به گونه ای که نسل های جدید آن را در قالب های زیست جهان های جدید تجربه و اجرا می کنند! به نظر می رسد که این روند دیگر غیرقابل برگشت و تعدیل هم باشد چون نیروهای اجتماعی و حاکمیتی را خواسته و ناخواسته پشت سر خودش دارد و هر سال می بینیم که بر رنگ و لعابش نیز افزوده می شود!!!
✅می ماند این نکتۀ بسیار مهم که راه اندازی چنین کارناوال هایی در سطح شهر حقیقتاً سبب مزاحمت های جدی ای برای بسیاری از شهروندان به ویژه همسایه های ساکن در کنار آن ها شده است که نوعی لجام گسیختگی را نیز با خودش دارد!! آن دسته از افراد و گروه هایی که داعیۀ امر به معروف و نهی از منکر را داشته و دارند چرا اکنون اقدام درخوری برای اصلاح این وضعیت نگران کننده انجام نمی دهند؟ و این که چرا فقط امر به معروف و نهی از منکر را در حجاب خلاصه کرده اند؟ اگر می گویند که امام حسین(ع) برای احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده پس چرا این جماعت اکنون اقدام مناسبی برای جلوگیری از این روند معیوبی که گسترش یافته است نمی کنند؟ تا ساعت 1 و 2 بامداد بر طبل و سنج کوبیدن اسمش عزاداری است و پیروی از امام حسین(ع)؟!!! تمام خیابان ها و کوچه ها را به تسخیر درآوردن اسمش مبارزه با ستم و بی عدالتی است؟!!
@tajeddin_mohammadbagher
(کارناوالی شدن محرم در ایران)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅نگاهی به وضعیت این روزهای خیابان ها و میدان های شهر های ایران و اعمال و رفتاری که هنگام شب ها تا دیر وقت صورت می گیرد ما را به این نتیجه می رساند که عزاداری محرم در ایران کاملا به کارناوالی بزرگ تبدیل شده است. تمام عرصه های عمومی شهرها و حتی برخی روستاها در تسخیر هیأت ها درآمده و بدون توجه به حقوق شهروندان هر کاری دل شان بخواهد انجام می دهند. برای مثال بیش تر خیابان ها را تسخیر کرده و یا حتی برخی خیابان ها و کوچه ها را بسته و موانع فراوان برای رفت و آمد شهروندان ایجاد کرده اند!!! صدای طبل ها و شیپورها و سنج ها و بلندگو های گوش خراش و بلکه گوش کر کن تا نیمه های شب خواب را از چشمان بسیاری ربوده اند!! ماشین سواری و موتور سواری و دور دور کردن های طولانی مدت با ویراژ ها و صداهای گوش خراش که مزاحمت های جدی برای مردم ایجاد کرده اند!!!
✳️میلیون ها و بلکه میلیاردها تومان هزینه های عجیب و غریب که اگر خرج فقرا و محرومین جامعه می شد بدون تردید امروز این همه فقر و محرومیت را شاهد نبودیم. فلان بازاری یا به قول امروزی ها بچه مایه دار مثلا 500 میلیون تومان برای فلان هیأت می پردازد اما اگر به همین آدم گفته شود تعدادی فقرا در فلان استان نیازمند تهیه ابتدایی ترین ملزومات اولیۀ زندگی شان هستند کار درخوری نمی کنند!!! بماند که برخی هیأت ها در برخی مناطق تهران میلیاردها تومان برای روضه خوان ها و مداحان خاص و طبل و سنج و شیپور و سرنا هزینه می کنند که بسیار عجیب و غیرقابل باور است!! تأسف بار این که بسیاری از این هیأت ها و جلسات نوعی مسابقۀ پر رنگ و لعاب تر برگزار کردن مجالس خود را در پیش گرفته اند که تو گویی هر چقدر بتوانند ظواهر قضیه را بهتر حفظ کنند انگار برندۀ این مسابقه محسوب می شوند!!
❇️اگر عاشورا و قیام امام حسین(ع) آن گونه که گفته می شود برای مبارزه با ستم و بی عدالتی و حق کشی بوده است الان این چنین کارناوال هایی کدام یک از این فلسفه های قیام مورد نظر را تأمین می کنند؟ کدام یک از پیام های مورد نظر را القاء می کنند؟ در واقع همان گونه که دینداری ایرانیان بسیار دچار تحول شده است عزاداری این ماه هم به شدت دچار چنین تحولی شده به گونه ای که بدل به کارناوال شده است!! به دیگر سخن تحول اساسی در دینداری ایرانیان حالا در برگزاری مراسم این ماه نیز اثرگذاری کاملا عینی و محسوس گذاشته است به گونه ای که نسل های جدید آن را در قالب های زیست جهان های جدید تجربه و اجرا می کنند! به نظر می رسد که این روند دیگر غیرقابل برگشت و تعدیل هم باشد چون نیروهای اجتماعی و حاکمیتی را خواسته و ناخواسته پشت سر خودش دارد و هر سال می بینیم که بر رنگ و لعابش نیز افزوده می شود!!!
✅می ماند این نکتۀ بسیار مهم که راه اندازی چنین کارناوال هایی در سطح شهر حقیقتاً سبب مزاحمت های جدی ای برای بسیاری از شهروندان به ویژه همسایه های ساکن در کنار آن ها شده است که نوعی لجام گسیختگی را نیز با خودش دارد!! آن دسته از افراد و گروه هایی که داعیۀ امر به معروف و نهی از منکر را داشته و دارند چرا اکنون اقدام درخوری برای اصلاح این وضعیت نگران کننده انجام نمی دهند؟ و این که چرا فقط امر به معروف و نهی از منکر را در حجاب خلاصه کرده اند؟ اگر می گویند که امام حسین(ع) برای احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده پس چرا این جماعت اکنون اقدام مناسبی برای جلوگیری از این روند معیوبی که گسترش یافته است نمی کنند؟ تا ساعت 1 و 2 بامداد بر طبل و سنج کوبیدن اسمش عزاداری است و پیروی از امام حسین(ع)؟!!! تمام خیابان ها و کوچه ها را به تسخیر درآوردن اسمش مبارزه با ستم و بی عدالتی است؟!!
@tajeddin_mohammadbagher
☸️لطفاً تاریخ را بیش تر و دقیق تر بخوانید؛ پدیده های اجتماعی و فرهنگی را هم عمیق تر بررسی کنید
✍️محمدباقر تاج الدین
✅پس از آن که مطلبی دربارۀ کارناوالی شدن محرم در ایران نوشتم و منتشر کردم برخی دوستان و همراهان کانال اقدام به اظهار نظرهایی دربارۀ مطلب مورد اشاره نموده اند که برخی از آن ها جای تأمّل و نقد دارد. واقعیت این است که برخی از اظهار نظرها مرا به این واقعیت تلخ رسانده است که بعضی از دوستان نه تنها تاریخ را با دقت نمی خوانند بلکه دربارۀ پدیده های اجتماعی و فرهنگی گوناگون جامعه نیز تحلیل های شتاب زده و بدون مطالعه و بررسی ارائه می کنند. شوربختانه این که بسیاری از دینداران پر و پا قرص و به اصطلاح چند آتشۀ جامعۀ ما که با برخی از آنان به طور مستقیم و رو در رو هم صحبت کرده ام تقریباً هیچ مطالعۀ دقیق و همه جانبه ای دربارۀ تاریخ دین شان اسلام و مذهب شان یعنی تشیع ندارند اما در عین حال با تعصب عجیبی اقدام به اظهار نظرهای نادرست می کنند!! البته ناگفته نماند که در اثر گسترش و عمق سطح تحصیلات شهروندان به ویژه نسل های جدید میزان آگاهی شان نیز به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است که جای خوشبختی و رضایت دارد.
✳️با این همه هنوز هم برخی افراد که البته در اقلیت قرار دارند هنوز براساس تعصب و جزم اندیشی در این زمینه عمل می کنند و حاضر به تغییر باورهای نادرست شان نیستند!! بارها و بارها از این دسته افراد پرسیدم مثلا دربارۀ نهضت عاشورا و زندگانی امام حسین(ع) چقدر مطالعه دارید؟ یا دربارۀ تحولات اسلام در قرون اولیه و همچنین قرن های اخیر چقدر اقدام به پژوهش و مطالعه عمیق کردید؟ معمولا پاسخ ها منفی بود!!! این دسته از افراد بدون تردید حتی یک بار کتاب هایی که علما و مورخین شیعی هم نوشته اند را مطالعه نکرده اند چه برسد به کتاب های اهل سنت و یا کتاب هایی که توسط مستشرقین و اسلام شناسان غربی نوشته شده است!! برای مثال کدام یک از اینان رفته اند کتاب "اعلام الورا باعلام الهدای " طبرسی از علمای شیعه که از قضا مفسر قرآن(تفسیر مجمع البیان) هم بوده است را به دقت بخوانند!! کدام شان رفته اند کتاب تاریخی طبقات محمد بن سعد واقدی که در 9 جلد نوشته شده است را مطالعه کنند؟ تا از این طریق نسبت به ابعاد و تحولات پیدا و پنهانی که در تاریخ اسلام و تشیع روی داده است آشنایی دقیق تر و همه جانبه ای پیدا کنند!!
❇️ممکن است برخی دوستان بگویند که قرار نیست همه به صورت تخصصی بروند تاریخ ایران یا تاریخ اسلام و تشیع را مطالعه کنند چون نه فرصتی دارند و نه ضرورتی بر انجام چنین کاری است!! این سخن البته از یک منظر درست است اما می ماند این نکتۀ مهم که پس هرگونه تعصب و جانبداری و جزم اندیشی را نیز باید به کناری نهاد تا زمانی که ابعاد و زوایای موضوع برای مان آشکار و روشن شود!! اما هنگامی که مطالعه و پژوهشی دقیق و عمیق نداریم چرا باید دچار تعصب و جزم اندیشی باشیم و از حقایق موضوع دور بیفتیم!! سخن اصلی بر سر این است که کشف حقیقت(=امر مطابق با واقع) کار آسانی نیست و کوشش های فراوانی می طلبد و شوربختانه این که در جامعۀ ما موضوعات تاریخی بیش تر به صورت شفاهی نقل و تحلیل می شوند و نه به صورت کتبی و اسنادی و دقیق!!ضمن این که تاریخ ایران و اسلام پر از تحریفات و ناراستی های فراوانی است که بسیار باید با احتیاط در این زمینه گام برداشت!! آن چه که برای مثال منبری های ما در طول دهه های گذشته برای مردم گفته اند بسیار دور از واقعیت های تاریخی و دور از تحلیل های دقیق و عمیق علمی بوده است اما چون شهروندان در گذشته سواد و تحصیلات آن چنانی نداشته اند همه را باور کرده اند و جزیی از هویت شان شده است!!
✅امروزه اما به مدد گسترش مدرنیته و به تَبَعِ آن تحصیلات و شهرنشینی و وسایل ارتباط جمعی و فضاهای مجازی و در دسترس بودن بسیاری از اسناد و مدارک تاریخی نمی توان بدون مطالعه و پژوهش هر سخنی را بدون ارائه دلیل و اسناد و مدارک دقیق بیان کرد و توقع داشت که شهروندان آن ها را بپذیرند!!! لذا از آن دسته از دوستانی که احیاناً هنوز براساس تعصب و جزم اندیشی عمل می کنند دوستانه می خواهم که بیش تر تاریخ را و همچنین جهان مدرن را مورد مطالعه و بررسی عمیق قرار دهند و بی محابا سخن نگویند و عمل نکنند!! امروز ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم و درصد زیادی از افراد جامعه دارای تحصیلات عالی هستند و در فضاهای ارتباطی مجازی و جهانی قرار گرفته اند و با روش های فلسفی و علمی بسیاری از واقعیت های تاریخی و اجتماعی را به محک آزمون می گذارند و تا دلایل قوی و دقیق نشنوند و نبینند سخنی را نمی پذیرند!!
✍️محمدباقر تاج الدین
✅پس از آن که مطلبی دربارۀ کارناوالی شدن محرم در ایران نوشتم و منتشر کردم برخی دوستان و همراهان کانال اقدام به اظهار نظرهایی دربارۀ مطلب مورد اشاره نموده اند که برخی از آن ها جای تأمّل و نقد دارد. واقعیت این است که برخی از اظهار نظرها مرا به این واقعیت تلخ رسانده است که بعضی از دوستان نه تنها تاریخ را با دقت نمی خوانند بلکه دربارۀ پدیده های اجتماعی و فرهنگی گوناگون جامعه نیز تحلیل های شتاب زده و بدون مطالعه و بررسی ارائه می کنند. شوربختانه این که بسیاری از دینداران پر و پا قرص و به اصطلاح چند آتشۀ جامعۀ ما که با برخی از آنان به طور مستقیم و رو در رو هم صحبت کرده ام تقریباً هیچ مطالعۀ دقیق و همه جانبه ای دربارۀ تاریخ دین شان اسلام و مذهب شان یعنی تشیع ندارند اما در عین حال با تعصب عجیبی اقدام به اظهار نظرهای نادرست می کنند!! البته ناگفته نماند که در اثر گسترش و عمق سطح تحصیلات شهروندان به ویژه نسل های جدید میزان آگاهی شان نیز به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است که جای خوشبختی و رضایت دارد.
✳️با این همه هنوز هم برخی افراد که البته در اقلیت قرار دارند هنوز براساس تعصب و جزم اندیشی در این زمینه عمل می کنند و حاضر به تغییر باورهای نادرست شان نیستند!! بارها و بارها از این دسته افراد پرسیدم مثلا دربارۀ نهضت عاشورا و زندگانی امام حسین(ع) چقدر مطالعه دارید؟ یا دربارۀ تحولات اسلام در قرون اولیه و همچنین قرن های اخیر چقدر اقدام به پژوهش و مطالعه عمیق کردید؟ معمولا پاسخ ها منفی بود!!! این دسته از افراد بدون تردید حتی یک بار کتاب هایی که علما و مورخین شیعی هم نوشته اند را مطالعه نکرده اند چه برسد به کتاب های اهل سنت و یا کتاب هایی که توسط مستشرقین و اسلام شناسان غربی نوشته شده است!! برای مثال کدام یک از اینان رفته اند کتاب "اعلام الورا باعلام الهدای " طبرسی از علمای شیعه که از قضا مفسر قرآن(تفسیر مجمع البیان) هم بوده است را به دقت بخوانند!! کدام شان رفته اند کتاب تاریخی طبقات محمد بن سعد واقدی که در 9 جلد نوشته شده است را مطالعه کنند؟ تا از این طریق نسبت به ابعاد و تحولات پیدا و پنهانی که در تاریخ اسلام و تشیع روی داده است آشنایی دقیق تر و همه جانبه ای پیدا کنند!!
❇️ممکن است برخی دوستان بگویند که قرار نیست همه به صورت تخصصی بروند تاریخ ایران یا تاریخ اسلام و تشیع را مطالعه کنند چون نه فرصتی دارند و نه ضرورتی بر انجام چنین کاری است!! این سخن البته از یک منظر درست است اما می ماند این نکتۀ مهم که پس هرگونه تعصب و جانبداری و جزم اندیشی را نیز باید به کناری نهاد تا زمانی که ابعاد و زوایای موضوع برای مان آشکار و روشن شود!! اما هنگامی که مطالعه و پژوهشی دقیق و عمیق نداریم چرا باید دچار تعصب و جزم اندیشی باشیم و از حقایق موضوع دور بیفتیم!! سخن اصلی بر سر این است که کشف حقیقت(=امر مطابق با واقع) کار آسانی نیست و کوشش های فراوانی می طلبد و شوربختانه این که در جامعۀ ما موضوعات تاریخی بیش تر به صورت شفاهی نقل و تحلیل می شوند و نه به صورت کتبی و اسنادی و دقیق!!ضمن این که تاریخ ایران و اسلام پر از تحریفات و ناراستی های فراوانی است که بسیار باید با احتیاط در این زمینه گام برداشت!! آن چه که برای مثال منبری های ما در طول دهه های گذشته برای مردم گفته اند بسیار دور از واقعیت های تاریخی و دور از تحلیل های دقیق و عمیق علمی بوده است اما چون شهروندان در گذشته سواد و تحصیلات آن چنانی نداشته اند همه را باور کرده اند و جزیی از هویت شان شده است!!
✅امروزه اما به مدد گسترش مدرنیته و به تَبَعِ آن تحصیلات و شهرنشینی و وسایل ارتباط جمعی و فضاهای مجازی و در دسترس بودن بسیاری از اسناد و مدارک تاریخی نمی توان بدون مطالعه و پژوهش هر سخنی را بدون ارائه دلیل و اسناد و مدارک دقیق بیان کرد و توقع داشت که شهروندان آن ها را بپذیرند!!! لذا از آن دسته از دوستانی که احیاناً هنوز براساس تعصب و جزم اندیشی عمل می کنند دوستانه می خواهم که بیش تر تاریخ را و همچنین جهان مدرن را مورد مطالعه و بررسی عمیق قرار دهند و بی محابا سخن نگویند و عمل نکنند!! امروز ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم و درصد زیادی از افراد جامعه دارای تحصیلات عالی هستند و در فضاهای ارتباطی مجازی و جهانی قرار گرفته اند و با روش های فلسفی و علمی بسیاری از واقعیت های تاریخی و اجتماعی را به محک آزمون می گذارند و تا دلایل قوی و دقیق نشنوند و نبینند سخنی را نمی پذیرند!!
✳️سخنی دوستانه هم با تحصیل کرده های دانشگاهی دارم که هنوز برخی تحلیل های نادرست دربارۀ برخی پدیده های اجتماعی و فرهنگی و تاریخی ارائه می کنند و تو گویی که سطحی نگرانه و ساده انگارانه به موضوعات نگاه می کنند و به عمق موضوع پی نبرده اند. واقعیت های دینی، تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیار پیچیده تر و عمیق تر از آنی هستند که بتوان به یک نگاه سطحی و ساده به اعماق و زوایای آن ها پی برد!! کوشش های فراوان فلسفی، علمی و فکری می طلبد تا بتوان واقعیت های بسیار پیچیده و عمیق این جهانی را مورد شناخت همه جانبه قرار داد. برای آن دسته از دوستانی که گفته اند فلانی یعنی من موضوع محرم و عزاداری ها را نادرست تحلیل کرده ام بیان می کنم که بنده 20 سال است که به صورت تخصصی در مورد ادیان مختلف و به ویژه دین اسلام و همچنین روندهای تاریخی این ادیان مطالعه و تحقیق انجام می دهم و اگر کسی خواهان است می توانم به صورت تخصصی و فنی ابعاد این موضوع و سایر موضوعات مشابه را مورد واکاوی قرار دهم!! در این زمینه بیش تر خواهم نوشت
#تاریخ
#دین
#اسلام
#تشیع
#مدرنیته
@tajeddin_mohammadbagher
#تاریخ
#دین
#اسلام
#تشیع
#مدرنیته
@tajeddin_mohammadbagher
🔵عرض سلام خدمت دکتر تاجالدین محترم!
آقای دکتر دو پرسش از حضور شما داشتم اول اینکه آیا گمان نمیکنید تحلیل پدیدههای اجتماعی به غیر از مطالعه آثار و منابع موجود نیاز به مطالعهی تجربی هم دارد؟ یعنی باید با استفاده از روشهای تحقیق در جامعهشناسی به سراغ پدیدهها رفت و بعد از جمع آوری دادهها و جمعبندی ان دست به تحلیل زد؟ آیا با مشاهدهی صرف و بدون مطالعهی تخصصی و تجربی میتوان تحلیل جامعهشناختی داد؟
دوم اینکه من پدیدهی کارناوالی شدن عزادرای عاشورا را در کارنامهی دکتر محدثی دیدهام. ایشان به همراه یکنفر دیگر که متاسفانه اسمشان یادم نیست، بعد از انجام یک پروسهی تحقیقی به این تحلیل رسیدهاند و کتابی تحت عنوان کارناوالی شدن عزاداری عاشورا هم نوشتهاند که هنوز مجوز نگرفته و از،قضا با برخورد مذهبیان هم مواجهه شده که در این مورد در جاهای مختلف سخن گفتهاند.
آیا این عمل شما مصداق سرقت علمی(انتحال) نیست؟
❇️پاسخ به این دوست محترم و گرامی
1.پاسخ پرسش نخست؛ حرف شما دوست گرامی درست است. برای شناخت دقیق پدیده های اجتماعی ضرورت دارد که مبتنی بر پژوهش های تجربی اقدام نمود و از قضا بنده چندین پژوهش تجربی در حوزۀ جامعه شناسی دین در ایران انجام داده ام. همچنین چندین پایان نامه کارشناسی ارشد و رسالۀ دکترا توسط دانشجویان به صورت مشترک تحت راهنمایی اینجانب و جناب دکتر حسن محدثی دوست و همکار فرهیخته و نازنینم صورت گرفت که همگی در حوزۀ دینداری ایرانیان و تحولات روی داده در این حوزه است.
2.پاسخ پرسش دوم؛ در خصوص این که مفهوم و دیدگاه کارناوالی شدن عزاداری محرم نخستین بار توسط جناب دکتر محدثی مطرح شد نیز با شما موافقم و بنده کاملا در جریان این موضوع هستم و با دکتر محدثی عزیز بارها بر سر این موضوع با هم بحث های ارزنده ای داشتیم و اذعان می کنم که فراوان از ایشان آموختم. ضمناً بنده در نوشتار مربوط به کارناوالی شدن محرم در ایران به هیچ وجه ادعا نکردم که این موضوع را من طرح کردم یا مبدع آن هستم. البته ضرورت دارد بیان کنم که در آن نوشتار به لحاظ اخلاقی می بایست تذکر می دادم که این مفهوم از برساخته های آقای دکتر محدثی است.
3.نکتۀ مهم دیگر در این زمینه این است که سرقت علمی زمانی روی می دهد که کسی از دیگر نویسندگان و نظریه پردازان مفهوم یا نظریه ای را بگیرد اما به نام خودش ثبت کند. بنده در آن نوشتار هرگز چنین کاری نکردم و در هیچ نوشته یا مقاله ای تاکنون دست به چنین کاری نزدم . برای مثال اگر برخی روان شناسان یا جامعه شناسان ایرانی در نوشته ها و مقالات خودشان بارها از مفاهیم و نظریه های روان شناسان و جامعه شناسان مشهور جهان استفاده کنند لزوماً نامش سرقت علمی نیست اما اگر مدعی شوند که این مفاهیم و نظریه ها از آنان است بدون تردید این کارشان سرقت علمی محسوب می شود. همۀ ما باید در رعایت این مهم کوشا باشیم.
@tajeddin_mohammadbagher
آقای دکتر دو پرسش از حضور شما داشتم اول اینکه آیا گمان نمیکنید تحلیل پدیدههای اجتماعی به غیر از مطالعه آثار و منابع موجود نیاز به مطالعهی تجربی هم دارد؟ یعنی باید با استفاده از روشهای تحقیق در جامعهشناسی به سراغ پدیدهها رفت و بعد از جمع آوری دادهها و جمعبندی ان دست به تحلیل زد؟ آیا با مشاهدهی صرف و بدون مطالعهی تخصصی و تجربی میتوان تحلیل جامعهشناختی داد؟
دوم اینکه من پدیدهی کارناوالی شدن عزادرای عاشورا را در کارنامهی دکتر محدثی دیدهام. ایشان به همراه یکنفر دیگر که متاسفانه اسمشان یادم نیست، بعد از انجام یک پروسهی تحقیقی به این تحلیل رسیدهاند و کتابی تحت عنوان کارناوالی شدن عزاداری عاشورا هم نوشتهاند که هنوز مجوز نگرفته و از،قضا با برخورد مذهبیان هم مواجهه شده که در این مورد در جاهای مختلف سخن گفتهاند.
آیا این عمل شما مصداق سرقت علمی(انتحال) نیست؟
❇️پاسخ به این دوست محترم و گرامی
1.پاسخ پرسش نخست؛ حرف شما دوست گرامی درست است. برای شناخت دقیق پدیده های اجتماعی ضرورت دارد که مبتنی بر پژوهش های تجربی اقدام نمود و از قضا بنده چندین پژوهش تجربی در حوزۀ جامعه شناسی دین در ایران انجام داده ام. همچنین چندین پایان نامه کارشناسی ارشد و رسالۀ دکترا توسط دانشجویان به صورت مشترک تحت راهنمایی اینجانب و جناب دکتر حسن محدثی دوست و همکار فرهیخته و نازنینم صورت گرفت که همگی در حوزۀ دینداری ایرانیان و تحولات روی داده در این حوزه است.
2.پاسخ پرسش دوم؛ در خصوص این که مفهوم و دیدگاه کارناوالی شدن عزاداری محرم نخستین بار توسط جناب دکتر محدثی مطرح شد نیز با شما موافقم و بنده کاملا در جریان این موضوع هستم و با دکتر محدثی عزیز بارها بر سر این موضوع با هم بحث های ارزنده ای داشتیم و اذعان می کنم که فراوان از ایشان آموختم. ضمناً بنده در نوشتار مربوط به کارناوالی شدن محرم در ایران به هیچ وجه ادعا نکردم که این موضوع را من طرح کردم یا مبدع آن هستم. البته ضرورت دارد بیان کنم که در آن نوشتار به لحاظ اخلاقی می بایست تذکر می دادم که این مفهوم از برساخته های آقای دکتر محدثی است.
3.نکتۀ مهم دیگر در این زمینه این است که سرقت علمی زمانی روی می دهد که کسی از دیگر نویسندگان و نظریه پردازان مفهوم یا نظریه ای را بگیرد اما به نام خودش ثبت کند. بنده در آن نوشتار هرگز چنین کاری نکردم و در هیچ نوشته یا مقاله ای تاکنون دست به چنین کاری نزدم . برای مثال اگر برخی روان شناسان یا جامعه شناسان ایرانی در نوشته ها و مقالات خودشان بارها از مفاهیم و نظریه های روان شناسان و جامعه شناسان مشهور جهان استفاده کنند لزوماً نامش سرقت علمی نیست اما اگر مدعی شوند که این مفاهیم و نظریه ها از آنان است بدون تردید این کارشان سرقت علمی محسوب می شود. همۀ ما باید در رعایت این مهم کوشا باشیم.
@tajeddin_mohammadbagher
☸️گفت و گوی انتقادی راه گشا است نه درشت گویی و عتاب کردن
✍️محمدباقر تاج الدین
✅دوست ناشناخته ای که حتی حاضر نیست خودش را معرفی کند و با نام اختصاری ف.ر برای بنده پیام می فرستد آن هم پیام عتاب آلود و درشت گویانه برای دومین بار به جای این که توضیحات بنده را مورد دقت قرار دهد مرا مورد عتاب و بلکه شماتت قرار داد که چرا مبتنی بر نتایج تحقیقات پژوهشی خودت نمی نویسی و سخن نمی گویی. برای آشکار شدن ابعاد این موضوع و اطلاع بیش تر مخاطبان و همراهان گرامی کانال چند نکتۀ مهم زیر را قلمی می کنم:
1.همین که بنده برای اظهار نظر شما ارزش قائل شدم و نوشتۀ شما را بدون کم و کاست در کانال خودم منتشر کردم نشان از صداقت علمی و اخلاقی بنده دارد. در غیر این صورت به راحتی می توانستم آن را منتشر نکنم و بی اعتنا از کنار آن بگذرم. اما شما بی توجه به این اقدام ارزشمند دوباره و از سرِ خودخواهی و بلکه لجاجت مطالبی نادرست را به بنده و نوشتۀ مورد نظر نسبت دادید!!
2.دوست گرامی نادیده و ناشناخته کانال تلگرام مجله یا فصلنامه علمی-پژوهش نیست بلکه رسانه ای است به نسبت عمومی و برای مخاطبان تخصصی(خاص) و غیر تخصیی(عام) که از رشته ها و حوزه های مختلف و حتی در مواردی افراد بدون تحصیلات عالی که باید به زبان نه چندان فنی و بلکه ساده و روان مطالب علمی و فلسفی را ارئه نمود تا برای همگان قابل فهم و دریافت باشد. ضمن این برای اطلاع جنابعالی و سایرین عرض می کنم که بنده تاکنون چندین مقالۀ تخصصی و نیمه تخصصی هم دربارۀ موضوعات مختلف در این کانال منتشر کردم که با یک جستجوی ساده می توانید آن ها را مطالعه کنید. اما در عین حال چندین نوشتار کوتاه غیر علمی و بلکه ساده و روان دربارۀ بسیاری از موضوعات دیگر هم منتشر کردم که از قضا بسیار هم مورد توجه مخاطبین محترم قرار گرفت. نویسندگانی که برای روزنامه ها مطلب می فرستند و در یادداشتی کوتاه موضوعی را تحلیل می کنند همگی مبتنی بر مطالعات و تحقیقات پیشین خودشان دست به چنین کاری می زنند!! این جا کلاس درس تخصصی جامعه شناسی یا روان شناسی و فلسفه نیست و اگر می خواهید میزان دانش بنده در زمینۀ جامعه شناسی را بدانید لطفا در کلاس های تخصصی ام در دانشگاه حاضر شوید تا ابعاد ماجرا برای شما بیش تر روشن شود. بنده در این کانال هرگز به دنبال این نیستم که دانش و تخصص خودم را به رخ کسی بکشم و نه این که این اقدام را امری اخلاقی و علمی می دانم. ضمن این که هیچ گاه ادعای روشنفکر و دانشمند و متخصص بودن را هم نداشته ام و نخواهم داشت بلکه در حد بضاعت اندک علمی خودم آن چه را که از استادان و دانشمندان و بزرگان دانش یاد گرفته ام برای فهم بهتر وقایع و حقایق در این جا منتشر می کنم. "گر تو بهتر می زنی بستان بزن"!!
3.هزاران نوشتار کوتاه و بلند در ده ها و بلکه صدها کانال تلگرامی منتشر می شوند که هیچ گونه رفرنس علمی و پژوهشی ای ندارند و بلکه نوعی تحلیل نویسندگان دربارۀ موضوعات مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و ده ها موضوع دیگر محسوب می شوند(که البته درست و نادرست بودن شان جای بحث دارد) . نکتۀ مهم تر این که این تحلیل ها همگی مبتنی بر مطالعات و تحقیقات پیشین نویسندگان هستند که حالا عصارۀ آن مطالعات و تحقیقات در قالب یک نوشتار کوتاه یا بلند منتشر می شوند. اگر این گونه باشد که شما ادعا کردید تمام این نویسندگان باید براساس نتایج تحقیقات خودشان بنویسند در حالی که می دانیم به هیچ وجه این گونه نیست!! بلکه مبتنی بر مطالعات و بلکه مشاهدات میدانی شان از اوضاع و احوال جامعه هم هست!! از شما می پرسم که گفتید بنده عوامانه قلم زده ام آیا به راستی فرد عوام که به معنای فرد بی سواد یا کم سواد است قلم می زند؟ ممکن است بگوییم که عوامانه حرف می زند اما تاکنون ندیدیم و نشنیدیم که کسی بگوید فرد عوام قلم هم می زند و نویسندگی می کند!! اگر من عوامانه قلم می زنم بفرمایید این همه مطالب را از کجا می آورم که قلم می زنم؟ دوست گرامی در بیان مطالب تان دقت کنید و کوشش کنید از پیش داوری ها و غرض ورزی ها آن ها را دور سازید. البته که نوشته بنده هم چون نوشته های سایرین جای نقد و بررسی دارد و بنده هم همواره از از نقد استقبال کرده ام. اما نقد منطق خودش را دارد و نباید با درشت گویی و خطاب عتاب آلود آمیخته شود!!
✍️محمدباقر تاج الدین
✅دوست ناشناخته ای که حتی حاضر نیست خودش را معرفی کند و با نام اختصاری ف.ر برای بنده پیام می فرستد آن هم پیام عتاب آلود و درشت گویانه برای دومین بار به جای این که توضیحات بنده را مورد دقت قرار دهد مرا مورد عتاب و بلکه شماتت قرار داد که چرا مبتنی بر نتایج تحقیقات پژوهشی خودت نمی نویسی و سخن نمی گویی. برای آشکار شدن ابعاد این موضوع و اطلاع بیش تر مخاطبان و همراهان گرامی کانال چند نکتۀ مهم زیر را قلمی می کنم:
1.همین که بنده برای اظهار نظر شما ارزش قائل شدم و نوشتۀ شما را بدون کم و کاست در کانال خودم منتشر کردم نشان از صداقت علمی و اخلاقی بنده دارد. در غیر این صورت به راحتی می توانستم آن را منتشر نکنم و بی اعتنا از کنار آن بگذرم. اما شما بی توجه به این اقدام ارزشمند دوباره و از سرِ خودخواهی و بلکه لجاجت مطالبی نادرست را به بنده و نوشتۀ مورد نظر نسبت دادید!!
2.دوست گرامی نادیده و ناشناخته کانال تلگرام مجله یا فصلنامه علمی-پژوهش نیست بلکه رسانه ای است به نسبت عمومی و برای مخاطبان تخصصی(خاص) و غیر تخصیی(عام) که از رشته ها و حوزه های مختلف و حتی در مواردی افراد بدون تحصیلات عالی که باید به زبان نه چندان فنی و بلکه ساده و روان مطالب علمی و فلسفی را ارئه نمود تا برای همگان قابل فهم و دریافت باشد. ضمن این برای اطلاع جنابعالی و سایرین عرض می کنم که بنده تاکنون چندین مقالۀ تخصصی و نیمه تخصصی هم دربارۀ موضوعات مختلف در این کانال منتشر کردم که با یک جستجوی ساده می توانید آن ها را مطالعه کنید. اما در عین حال چندین نوشتار کوتاه غیر علمی و بلکه ساده و روان دربارۀ بسیاری از موضوعات دیگر هم منتشر کردم که از قضا بسیار هم مورد توجه مخاطبین محترم قرار گرفت. نویسندگانی که برای روزنامه ها مطلب می فرستند و در یادداشتی کوتاه موضوعی را تحلیل می کنند همگی مبتنی بر مطالعات و تحقیقات پیشین خودشان دست به چنین کاری می زنند!! این جا کلاس درس تخصصی جامعه شناسی یا روان شناسی و فلسفه نیست و اگر می خواهید میزان دانش بنده در زمینۀ جامعه شناسی را بدانید لطفا در کلاس های تخصصی ام در دانشگاه حاضر شوید تا ابعاد ماجرا برای شما بیش تر روشن شود. بنده در این کانال هرگز به دنبال این نیستم که دانش و تخصص خودم را به رخ کسی بکشم و نه این که این اقدام را امری اخلاقی و علمی می دانم. ضمن این که هیچ گاه ادعای روشنفکر و دانشمند و متخصص بودن را هم نداشته ام و نخواهم داشت بلکه در حد بضاعت اندک علمی خودم آن چه را که از استادان و دانشمندان و بزرگان دانش یاد گرفته ام برای فهم بهتر وقایع و حقایق در این جا منتشر می کنم. "گر تو بهتر می زنی بستان بزن"!!
3.هزاران نوشتار کوتاه و بلند در ده ها و بلکه صدها کانال تلگرامی منتشر می شوند که هیچ گونه رفرنس علمی و پژوهشی ای ندارند و بلکه نوعی تحلیل نویسندگان دربارۀ موضوعات مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و ده ها موضوع دیگر محسوب می شوند(که البته درست و نادرست بودن شان جای بحث دارد) . نکتۀ مهم تر این که این تحلیل ها همگی مبتنی بر مطالعات و تحقیقات پیشین نویسندگان هستند که حالا عصارۀ آن مطالعات و تحقیقات در قالب یک نوشتار کوتاه یا بلند منتشر می شوند. اگر این گونه باشد که شما ادعا کردید تمام این نویسندگان باید براساس نتایج تحقیقات خودشان بنویسند در حالی که می دانیم به هیچ وجه این گونه نیست!! بلکه مبتنی بر مطالعات و بلکه مشاهدات میدانی شان از اوضاع و احوال جامعه هم هست!! از شما می پرسم که گفتید بنده عوامانه قلم زده ام آیا به راستی فرد عوام که به معنای فرد بی سواد یا کم سواد است قلم می زند؟ ممکن است بگوییم که عوامانه حرف می زند اما تاکنون ندیدیم و نشنیدیم که کسی بگوید فرد عوام قلم هم می زند و نویسندگی می کند!! اگر من عوامانه قلم می زنم بفرمایید این همه مطالب را از کجا می آورم که قلم می زنم؟ دوست گرامی در بیان مطالب تان دقت کنید و کوشش کنید از پیش داوری ها و غرض ورزی ها آن ها را دور سازید. البته که نوشته بنده هم چون نوشته های سایرین جای نقد و بررسی دارد و بنده هم همواره از از نقد استقبال کرده ام. اما نقد منطق خودش را دارد و نباید با درشت گویی و خطاب عتاب آلود آمیخته شود!!
4.این که گفته ام براساس تحقیقات پیشین اَم در حوزۀ دینداری ایرانیان مطلب منتشر می کنم دقیقاً مصداق همین موضوع پیش گفته است که اگر غیر از این می بود چگونه می توانستم دست به تحلیل بزنم؟ برای مثال بنده مقاله و سخنرانی ای دارم با عنوان چالش های دینداری در ایران که در این باره مدت ها به تحقیق و مطالعه اسنادی و میدانی پرداختم و در نهایت به چنین دیدگاهی دست یافتم. اما در یک نوشتار کوتاه تلگرامی و در حد حوصله و وقت مخاطبین محترم عصارۀ آن تحقیق را به زبان ساده منتشر می کنم و حالا در این نوشتار کوتاه چه ضرورتی به آوردن تمام رفرنس ها و اسناد علمی است؟ شما یا تفاوت مقاله های علمی و مروری و نوشتار کوتاه را نمی دانید یا درک درستی از فضای مجازی چون تلگرام ندارید که این گونه بی محابا به بنده می تازید!!
5.در خصوص مفهوم کارناوالی شدن عزاداری در ایران خوب است بدانید که بسیاری از شهروندان ایرانی بدون این که دکتر محدثی را بشناسند و یا نوشته های ایشان را خوانده باشند سال هاست که این مفهوم را به کار می برند و در واقع مفهومی است عمومیت یافته که کم و بیش همگان به کار می برند همانند بسیاری از مفاهیم دیگر!! در حالی که بنده برای رعایت اخلاق پژوهش طی نوشته ای به این امر مهم مبادرت ورزیدم و به نوعی اشتباه خود را بدون هرگونه خودخواهی و لکنت زبان بیان کردم چرا که معتقدم بنده هم ممکن است در نوشته ها و گفته های خودم دچار اشتباه شوم!! حالا شما در حال دفاع از دکتر محدثی هستید یا می خواهید مثلا از اخلاق پژوهش دفاع کنید یا این که قصد تان چیز دیگر است؟ هرچند که نوشته آشفته و سرشار از عصبانیت تان چیز دیگری می گوید!! ضمنا برای اطلاع جنابعالی چندین مقاله و اثر پژوهشی خودم در حوزۀ دینداری را در این جا بارگذاری می کنم تا بیش تر با اثار بنده آشنا شوید!!
#نقد
#گفتگوی_انتقادی
@tajeddin_mohammadbagher
5.در خصوص مفهوم کارناوالی شدن عزاداری در ایران خوب است بدانید که بسیاری از شهروندان ایرانی بدون این که دکتر محدثی را بشناسند و یا نوشته های ایشان را خوانده باشند سال هاست که این مفهوم را به کار می برند و در واقع مفهومی است عمومیت یافته که کم و بیش همگان به کار می برند همانند بسیاری از مفاهیم دیگر!! در حالی که بنده برای رعایت اخلاق پژوهش طی نوشته ای به این امر مهم مبادرت ورزیدم و به نوعی اشتباه خود را بدون هرگونه خودخواهی و لکنت زبان بیان کردم چرا که معتقدم بنده هم ممکن است در نوشته ها و گفته های خودم دچار اشتباه شوم!! حالا شما در حال دفاع از دکتر محدثی هستید یا می خواهید مثلا از اخلاق پژوهش دفاع کنید یا این که قصد تان چیز دیگر است؟ هرچند که نوشته آشفته و سرشار از عصبانیت تان چیز دیگری می گوید!! ضمنا برای اطلاع جنابعالی چندین مقاله و اثر پژوهشی خودم در حوزۀ دینداری را در این جا بارگذاری می کنم تا بیش تر با اثار بنده آشنا شوید!!
#نقد
#گفتگوی_انتقادی
@tajeddin_mohammadbagher