در جستجوی حقیقت
1.49K subscribers
892 photos
42 videos
100 files
216 links
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند(حافظ)
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما ین است که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم(سهراب سپهری)
در جستجوی حقیقت کانالی است برای معرفی نوشته ها و تأملات دکتر محمد باقر تاج الدین
Download Telegram
☸️سنخ شناسی(تیپولوژی) جامعۀ ایران
[بخش دوم و پایانی]

✍️محمدباقر تاج الدین


2.سنخ نیمه سنتی-نیمه مدرن؛ گروه هایی از افراد جامعه محسوب می شوند که پایی در سنت و پایی در مدرنیته دارند به این صورت که بخشی از باورها، ارزش ها، هنجارها و رفتارهای خود را مطابق با الگوهای جامعۀ سنتی تنظیم می کنند و بخشی دیگر را مطابق با الگوهای جامعۀ مدرن. این دسته از افراد برای مثال هم برخی از اعمال و عبادات دینی را به جای می آورند و هم برخی اعمال مربوط به جهان مدرن مانند گوش دادن به انواع موسیقی، رقص، آواز و یا رفتن به سفرهای خارجی. این افراد هم کتاب های مقدس را می خوانند هم رمان ها و کتاب های علمی جهان مدرن. هم به سفرهای زیارتی می روند و هم به سفرهای سیاحتی. مسأله شناسی این سنخ را می توان در بروز انواع تضادها و تناقض ها در باورها و رفتارهای شان دانست که نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی هم در زیست فردی و هم در زیست اجتماعی شان دارند. این دسته از افراد که پای در سنت و روی در مدرنیته دارند با انواع تناقض ها و تضادهایی که مواجه می شوند توان لازم برای برون رفت از این مسألۀ اساسی را ندارند. شاید بتوان حدود 30 درصد از جمعیت جامعه را در این سنخ جای داد. به لحاظ نسلی نیز نسل دهۀ چهل و بخشی از نسل دهۀ پنجاه در این سنخ قرار می گیرند.

3.سنخ مدرن؛ گروه هایی از افراد جامعه که به دلیل شهرنشینیِ حدِّ بالا، استفادۀ گسترده از رسانه های جدید به ویژه شبکه های مجازی، ارتقاء سطح تحصیلات و دانش و مهاجرت های فراوان به کشورهای توسعه یافته و پیشرفتۀ جهان به طور کامل مدرن شده و باورها، ارزش ها و هنجازرهای جهان مدرن را پذیرفته اند. این گروه از زیر سقف جهان سنتی کاملا بیرون آمده و با هیچ یک از مؤلّفه ها و عناصر جهان سنتی زیست شان را تنظیم نمی کنند. استفاده از عقلانیت جدید، دانش های جدید، اخلاقیات جدید، سکولار شدن و در نتیجه سامان دهی زیست خود مطابق با الگوهای جهان مدرن در میان افراد این سنخ فراوان دیده می شود. دست کم حدود 40 درصد از افراد جامعه را می توان در این سنخ جای داد و به لحاظ نسلی نسل دهۀ 60 به بعد عموماً در این سنخ قرار می گیرند. مسأله شناسی این سنخ از افراد را می توان در تضاد نسلی با نسل های پیشین از یک سو و در اختیار داشتن زندگی توأم با رفاه و آرامش و صلح و آزادی و برابری از سوی دیگر دانست.

4.سنخ پست مدرن؛ افراد این سنخ را می توان با ویژگی ها و نشانه هایی چون: فردگرایی شدید، سبک زندگی و مصرف نمایشی، آزادی خواهی حدِّ بالا در تمامی امور، سیّالیّت شدید در زیست شخصی و اجتماعی، تغییرات شتابناک در باورها، ارزش ها و هنجارها، ذهن بی خانمان، بریده شدن کامل از سنت ها، بدنمندی، دیجیتالی شدن، هویت شناور و چهل تکه و شخصی شدن تجربیات زندگی دانست. حدود 10 درصد از افراد جامعه که عمدتاً نسل دهۀ هشتاد به بعد یا نسل Z را در بر می گیرند شامل این سنخ هستند. مسأله شناسی این نسل را می توان در شکاف و گسست نسلی کامل با نسل های پیشین دانست که زیست جهانی به طور کامل متفاوت با نسل های پیشین دارند و با سرعت هر چه تمام تر رو به آینده دارند و خواهان رفاه، آرامش، آزادی و زندگی این جهانی اَند.

#سنخ_شناسی
#جامعه
#ایران
#سنتی
#مدرن
#پست_مدرن
#نسل
#گسست_نسلی


@tajeddin_mohammadbagher
🍀یلدا یعنی تولد دوباره و زنده شدن جان و جهان انسان. یلدا یعنی آغاز روشنایی ها و مهربانی ها

یلدا را خدمت تمامی دوستان و همراهان گرامی شادباش می گویم. بیاییم در این شب کنار هم باشیم و شادی کنیم تا غم های فراوانی که ما را در بر گرفته اند از ما دور شوند و زندگی را با روشنایی ها و مهربانی ها معنادارتر کنیم.

ارادتمند تمامی دوستان
محمدباقر تاج الدین
یلدای 1402 خورشیدی


@tajeddin_mohammadbagher
Dele Sheyda ~ Musico.IR
MohammadReza Shajarian ~ Musico.IR
شیشۀ می در شب یلدا شکست
با صد ای استاد شجریان


@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from Zgordan🍂 (Zohre Gordan)
@zohrereporter
همه چیز درباره جشن طلاق
فردا ۴ دی ۱۴۰۲ در ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات
با تشکر از دکتر تاج الدین استاد جامعه شناسی و آقای بافتی دانشجوی کارشناسی ارشد مشاور خانواده که موضوع را به خوبی تحلیل کردند.
https://ettelaat.com/fa/publication/content/317/5626
لینک گزارش🖕
☸️سیاست و سرنوشت شهروندان

✍️محمدباقر تاج الدین

اگر جامعه را بنا بر قول جامعه شناسان شامل چهار نظام اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تصور کنیم آن گاه می توان گفت که نظام سیاسی و در واقع سیاست هر جامعه ای بدون تردید بر روی سایر نظام های جامعه تأثیرگذار بوده و در نهایت بر روی سرنوشت و زندگی شهروندان اثرات مثبت و منفی برجای خواهد گذاشت. بدون تردید سیاست های عقلانی، منطقی، علمی و مطابق با نیازها و خواسته های شهروندان در جهان مدرن خواهد توانست سرنوشت و زندگی آنان را هرچه بیش تر بهبود ببخشد و به سمت رفاه و خوشبختی و زندگی با کیفیت سوق دهد.

✳️گفتن ندارد که سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با نیازها و خواسته های شهروندان و مغایر با منافع ملی سرنوشت آنان را نیز دچار سیه روزی و فلاکت خواهد نمود. نگاهی به کارنامۀ کشورهایی که سیاست های عقلانی و علمی در پیش گرفته اند و در راستای منافع ملی و شهروندان حرکت کرده اند به خوبی نشان می دهد که تا کجا رفاه و آرامش و زندگی با کیفیت برای شهروندان خویش به ارمغان آورده اند و در مقابل کشورهایی که سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با منافع ملی در پیش گرفته اند چه سرنوشت تلخ و دردناکی برای شهروندان رقم زده اند.

❇️اگرچه ممکن است گفته شود که سرنوشت شهروندان فقط وابسته به سیاست های نظام سیاسی نبوده و برخی عوامل و شرایط دیگر از جمله عوامل فردی، خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و حتی منطقه ای و بین المللی نیز در این زمینه دخالت دارند اما واقعیت این است که دست کم بخش مهمی از سرنوشت و زندگی شهروندان هر جامعه ای به طور مستقیم و غیر مستقیم ناشی از سیاست هایی است که توسط نظام سیاسی اِعمال می شود. برای مثال هنگامی که نظام سیاسی با در پیش گرفتن برنامه های کاملا نادرست و مخالف با نظر و خواست شهروندان بسیاری از فرصت های زندگی با کیفیت و همراه با رفاه را از آنان می ستاند در چنین وضعیت اسف باری شهروندان چگونه خواهند توانست به سرنوشتی مناسب با شأن و جایگاه انسانی خویش دست یابند. یا در پیش گرفتن سیاست هایی که سبب می شود تمرکز قدرت و ثروت در دستان گروه هایی خاص و به ویژه گروه هایی که به کانون های قدرت و ثروت نزدیک تر هستند قرار بگیرد آن گاه چگونه می توان انتظار داشت که سرنوشت بسیاری از شهروندان جامعه دچار تیره روزی و فلاکت نشود؟

کشورهایی که دولت های آنان "سیاست شادکامی شهروندان" را در پیش گرفته اند همواره در پی ارتقاء سطح زندگی شهروندان شان بوده و تمامی کوشش های خود را به کار گرفته اند تا تمامی شهروندان از بهترین و مناسب ترین سطح رفاهی، شادکامی، کیفیت زندگی، تأمین اجتماعی، آموزش های مطلوب، تفریح و فراغت، بهداشت و درمان مطلوب و تمامی فرصت های پیشرفت برخوردار شوند. در مقابل، کشورهایی که "سیاست تلخ کامی شهروندان" را در پیش گرفته اند و در واقع سیاست های آلوده به انواع ایدئولوژی را در پیش گرفته اند آشکار است که سرنوشت شهروندان در تمامی ابعاد آن دچار تیره روزی، تلخ کامی و تباهی شده است.

✳️شوربختانه این که اگر سرنوشت شهروندان به نوعی در اسارت سیاست های سراسر اشتباه، غیر عقلانی و غیر انسانی درآید هزینه های چنین سیاست نادرستی را بیش از همه شهروندان آن جامعه باید بپردازند که البته گفتن ندارد که هزینه های بسیار تلخ و سنگینی نیز خواهد بود. لذا شهروندان هر جامعه ای فقط و فقط با در پیش گرفته شدن سیاست های عقلانی، اخلاقی و انسانی و در یک کلام سیاست شادکامی خواهند توانست به یک زندگی با کیفیت، شاد، توأم با رفاه، آرامش بخش، بدون نگرانی و همراه با سرزندگی، خوشی، خوبی و ارزشمندی دست یابند و تنها از همین راه است که انسانیت واقعی انسان و شأن و جایگاه حقیقی او حفظ می شود و هر راه دیگری غیر از این در پیش گرفته شود تنها نتیجۀ تلخ آن سقوط انسانیت خواهد بود. واقعیت بسیار تلخ و دردناک این است که سیاست هایی که اکنون در جامعۀ ایران اتخاذ و اجرا می شود تا حد زیادی سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با نیازها و خواست های واقعی اکثریت شهروندان این جامعه بوده و نتایج این سیاست ها نیز بسیار ناگوار و ناخوشایند است که نه تنها هیچ دردی از دردهای موجود را درمان نمی کند بلکه هر روز بر دردهای باشندگان این سرزمین می افزاید و خدا داند که این دردِ کمی نیست!!!!!

#سیاست
#سرنوشت
#شهروندان
#شادکامی
#فقر
#محرومیت
#ایران


@tajeddin_mohammadbagher
☸️تأمّلی بر فاجعۀ تنهاییِ انسان در این جهان
[بخش نخست]

✍️محمدباقر تاج الدین

میلان کوندرا در رمان "بارِ هستی" می گوید که بار هستی باری بسیار سنگین است چرا که انسان تنها به این جهان آمده است و تنها هم از آن خواهد رفت و در تنهایی و درد و رنج های خویش دست و پایی جان کاه خواهد زد!!!! به نظر می رسد که این گفته کوندرا وجهی از حقیقت وجودی انسان را آشکار می کند و آن حقیقت این است که انسان دچار تنهایی و رنجی جان کاه در این جهان است و به نظر نمی رسد که دردی بدتر و تلخ تر از این برای انسان وجود داشته باشد. منظور از تنهایی در نوشتۀ حاضر تنهایی وجودی(اگزیستانسیال) است که طی آن آدمی گویی تمام نسبتش با دیگران و کل هستی قطع می شود و هیچ رابطه ای بین او و دیگران نمی تواند این تنهایی را از بین ببرد. یعنی ممکن است فرد با دیگران حتی رضایت بخش ترین رابطه را نیز داشته باشد و یا به نوعی از خود شناسی و انسجام درونی هم رسیده باشد اما همچنان احساس تنهایی کند!! این تنهایی ریشه ای ترین و بنیادی ترین تنهاییِ انسان است که به صورت جدایی میان فرد و دنیا روی می دهد. به عبارت دیگر اگر بخواهیم دقیق ترین و مشخص ترین گزاره درباره تنهایی وجودی انسان ارائه کنیم همانا گزاره "جدایی بین او و جهان" است

✳️در این تنهایی عموماً پرسش های اساسی زیر برای انسان مطرح می شود مبنی بر این که نسبت میان من و جهان چیست؟ و این که من به عنوان یک انسان در این جهان چه کاره اَم؟ و قرار است چه بر سر من بیاید؟ و در نهایت چه خواهد شد؟ این که از کجا آمده ام و عاقبت به کجا خواهم رفت؟ این که چرا باید این گونه یکّه و تنها دربرابر نیروهای طبیعت و جامعه سرکوب شوم و نتوانم کار چندانی انجام دهم؟ اریک(اریش) فروم روان شناس مشهور آلمانی-آمریکایی در کتاب "هنر عشق ورزیدن" گفته است:«آگاهی انسان از تنهایی و جدا بودنش از درماندگی اَش در برابر نیروهای طبیعت و جامعه همه و همه، هستی جدا و چندپارچه اَش را به زندانی طاقت فرسا بدل می کند. تجربۀ جدایی اضطراب می آفریند، در واقع منشأ تمامی اضطراب هاست. جدا بودن به معنای بریده شدن است بی امکان استفاده از نیروهای انسانی اَم. بنابراین جدا بودن به معنای درماندگی و ناتوانی در درک فعالانۀ اشیاء و افراد جهان است، بدان معناست که جهان قادر است بر من بتازد بی آن که من توانایی واکنش در برابرش را داشته باشم».

❇️مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی گفته بود که آدمی به این جهان "افکنده شده است" و اگر چه قدرت خودآفرینندگی هم دارد اما نقشۀ "افکنده شدنش" در این جهان او را محدود ساخته و گویی به زندانی برای او تبدیل شده است که راه رهایی چندانی ندارد. آدمی اگرچه خود را در این جهان با بسیاری از امور گوناگون سرگرم نموده است اما به ناگاه پردۀ پندار به کناری می رود و پشت صحنۀ این جهان برایش آشکار می شود و در می یابد که تنهاست و در این تنهایی گویی هیچ همدل و همراهی نمی یابد که او را نجات دهد و همه چیز و همه کس برای او غریبه ای بیش نیستند. هر انسان اندیشمندی ولو اندک و کوتاه چنین وضع و حالی را تجربه می کند و اساساً چنین وضعی هرگز گریبان انسان را رها نمی سازد و تو گویی که همواره با او است!! این همان "دلهرۀ عمیق هستی" است که شوربختانه تمامی آدمیان به نوعی گرفتاراَش هستند اما ممکن است برخی از آنان چندان بدان نیندیشند و برخی دیگر بیشتر بیندیشند!!

@tajeddin_mohammadbagher
☸️ تأمّلی بر فاجعۀ تنهاییِ انسان در این جهان

[بخش دوم و پایانی]

تنهایی وجودی(اگزیستانسیال) رابطۀ بین فرد با هستی را به شدت متزلزل می کند و آدمی نمی داند که در کجای این هستی ایستاده است و چه کاره است؟! او خود را تنهای تنها می یابد و در این تنهایی خویش دست و پایی دائم می زند و هر لحظه خود را به تخته پاره های رها شده در این هستی می سپارد اما غافل از آن که این تخته پاره ها هیچ کاری برای او نمی کنند و او هم چنان در تنهایی خویش فرو می رود و در "دریای هستی" غرق می شود!! انسان به راستی که در این جهان و هستی غریب است و این غربت و تنهایی او را چنان در بر گرفته است که تمام کوشش های خویش را به کار می گیرد تا بلکه اندکی از این وضع و حال رهایی یابد اما واقعیت این است که راه رهایی نهایی وجود ندارد. انسان زمانی در می یابد که در خانه اصلی اَش نیست و در این لحظه است که هراسی باور نکردنی سراپای وجودش را در بر می گیرد و گویی در جاده ای بی انتها راه گم کرده باشد به راه می افتد و می رود اما می داند که این راه را انتهایی نیست و همین موجب اضطراب و سرگشتگی اَش می شود!!!!

✳️این گونه به نظر می رسد که تنها راه برون رفت از این "تنهایی وجودی" در پیش گرفتن شفقت ورزی، عشق ورزی و دوستی های عمیق با دیگران و در دل و جان انسان ها خانه کردن باشد و این سخن بسیاری از معنویان جهان است که تنها با شفقت ورزی و عشق ورزیدن است که می توان این جهان را مطبوع تر و خواستنی تر یافت و درد و رنج تنهایی و غربت را اندکی کاهش داد و الّا به راحتی در "دریای هستی" غرق خواهیم شد و زندگی سراسر رنج و درد و ناکامی بیش نخواهد بود کما این که شوربختانه تا حدودی چنین هم شده است!!
به گفتۀ سهراب سپهری:
آدم این جا تنهاست
و در این تنهایی
سایۀ نارونی تا ابدیّت جاری است

#انسان
#تنهایی_وجودی
#اگزیستانسیال
#جهان
#دریای_هستی
#بار_هستی
#میلان_کوندرا
#اریک_فروم
#مارتین_هایدگر
#سهراب_سپهری


@tajeddin_mohammadbagher
☸️رعیت را چه به اینترنت!!!!

✍️محمدباقر تاج الدین

چرا این قدر یقه می درانید که اینترنت را گران کرده اند؟!! اصلاً خوب کرده اند!!اینترنت می خواهید چه کار؟!! تازه این کار مهم را برای شما کرده اند که کمی دست از سرِ این به اصطلاح شبکه های چی؟ آهان مجازی! بردارید. مثلا چه می دانم همین تلگرام یا اینستاگرام که هی شما رعیت می روید این جور جاها وقت خود را تلف می کنید!!واقعاً بس نیست که شبانه روز می روید به این جور جاهای نامناسب سرک می کشید و یک مشت حرف های نامربوط و تصاویر زننده را می خوانید و می شنوید و می بینید!! والله عیب است، قبیح است!! اصلا نداشتن اینترنت و نرفتن به همین شبکه های مجازی برای شما رعیت عایدات خوبی دارد!!

✳️چه عایداتی دارد؟!! الان برای شما عرض می کنم. البته چند فقره اَش را چون عایدات اَش آن قدر زیاد است که نمی شود احصاء کرد!! یکی این که برای سلامتی جسم و روان تان خیلی نافع است چون دیگر چشمان شما اسیب نمی بیند از بس که به صفحۀ کامپیوتر و گوشی و لب تاب و تبلت نگاه کرده اید چش و چارتان درآمده و هر روز باید بروید مطب چشم پزشکی!! دویّم این که برای سلامتی گردن و کمر و دستان شما هم بسیار نافع است و دیگر مجبور نیستید بروید پیش متخصص مغز و اعصاب و ارتوپدی!! چه می دانم از این جور پزشکان!! سیّم این که وقت بیش تری خواهید داشت که به امور زندگی خودتان برسید و این همه مسائل عقب افتاده را رتق و فتق کنید دیگر!!!

❇️چه مسائل عقب افتاده ای؟! آخه مگه نمی دونید که این مسئولین محترم که وقت ندارن به ترافیک و آلودگی هوا و خشکسالی و گرونی و بیکاری و فقر این همه فکر کنند و برنامه بریزن بعدش ببینن که شما رعیت فقط نشسته اید پای اینترنت هی صفحات مختلف اینترنت و شبکه های مجازی را ورق می زنید که هیچ چیز هم که عاید تان نمی شود هیچ بلکه فقط وقت و فرصت گران بهای خود را از بین می برید!! بله جانم بروید مقداری به اموری که گفته شد برسید!مثل این که خدای ناکرده شما رعیت این مملکت هستید!!پس چه کسی برود این همه مسائل زمین مانده را رسیدگی کند؟!! وظیفۀ شما رعیت است دیگر!!بله همین اینترنت شما را این همه دچار غفلت از این مسائل و مشکلات کرده و حالا دیگر وقت ندارید که این مهم را انجام دهید!!

همین دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و استادان و پژوهشگران چرا باید این همه در اینترنت و شبکه های گوناگون بچرخند که آخرش چی یک مشت مطالبی که این غربی های خدانشناس و بی صفت به خوردشان می دهند بخوانند که هم بلای جان خودشان بشود و هم بلای جان جامعه!!بس است دیگر! بروید این همه کتاب های خوبی که برای شما تألیف کرده اند را بخوانید و کمی هم کمالات بیاموزید تا آماده شوید برای یک زندگی هر چه بهتر و آرمانی!! الان مگر همین صدا و سیمای خودمان چه اَش است؟!1 این همه برنامه های مفید و سازنده که کلی هم برای شما رعیت عایدی دارد خب بنشینید این ها را نگاه کنید دیگر!! چقدر شما رعیت قدرناشناس هستید و این برنامه ها را نمی بینید تا کمی هم به کمالات شما افزوده شود !!! برای سرگرمی و فراغت چه کار کنید؟ عجب حرفایی می زنید؟!! مگر پدربزرگ و مادر بزرگ های شما چه داشتند ؟!! یک رادیوی ترانزیستوری آن هم نه همه شان بلکه بعض شان! خب اصلا بروید همان رادیوهای ترانزیستوری را از صندوقچۀ مادر بزرگ تان بیرون بیاورید و با آن خودتان را سرگرم کنید!راه کار از این بهتر می خواهید!! پس دیگر هی نگویید چرا اینترنت را گران کرده اند!! این همه عایدات دارد!! خب این بود انشای امروز ما!!

#اینترنت
#رعیت
#گرانی
#سلامتی
#مشکلات


@tajeddin_mohammadbagher
Music Hasan Zirak 14 blogmusic
Hasan Zirak [ blogmusic.ir ]
🔵مردی فقیر و دردمند را در خیابان دیدم که این ترانۀ زیبایی که حسن زیرک با صدای جادویی اَش اجرا کرده بود در حال زمزمه کردن است. بسیار دلم گرفت و لذا به یاد بزرگ مرد موسیقی کردی به شما فرهیختگان و همراهان گرامی تقدیم می کنم. آری، این است قدرت جادوییِ موسیقی


@tajeddin_mohammadbagher
🟪آغاز سال نو میلادی و تولد حضرت عیسی مسیح را خدمت تمام هموطنان مسیحی شادباش می گویم و سالی سرشار از شادی و تندرستی و پیروزی را برای شان آرزومندم


@tajeddin_mohammadbagher
⚫️با خبر شدم که همشهری بزرگوارم خانم دکتر امیر بانو کریمی فرزند شاعر نام دار ایران زمین استاد امیری فیروزکوهی، همسر مرحوم دکتر مظاهر مصفّا و استاد بازنشستۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران این جهان خاکی را ترک کردند. درگذشت ایشان را به فرزندان عزیزشان به ویژه آقای علی مصفا هنرمند نامی کشورمان تسلیت می گویم. یادآور می شوم که برای تألیف کتاب تاریخ فیروزکوه چهار نوبت در خانۀ ایشان به خدمت شان رسیدم و نکته های ارزشمندی از ایشان آموختم. همچنین دیوان شعر امیری فیروزکوهی را نیز به قلم خودشان به بنده هدیه دادند. روحشان شاد باد


@tajeddin_mohammadbagher
✳️عنوان سخنرانی بنده در این نشست به شرح زیر است
بازسازی همبستگی اجتماعی، اخلاق اجتماعی و امید اجتماعی در ایران کنونی؛ امکان یا امتناع؟

@tajeddin_mohammadbagher
مرگ در اثر فقر و محرومیت

محمدباقر تاج الدین

امروز برای خرید مرغ به فروشگاه گوشت و مرغ محلّه رفته بودم که سال هاست به آن جا می روم و با اعلامیه فوت یکی از کارکنان فروشگاه روبرو شدم و سبب تعجبم شد چرا که سن و سال زیادی نداشت و بارها با او گفتگو و در مواقعی شوخی داشتم. مردی بود خوش برخورد و مهربان که با تمام مشتریان خوش رفتاری داشت. با یکی از همکاران ایشان و رییس فروشگاه گفتگو کردم و تسلیت و تأثر خود را به ایشان گفتم!!

همکارش آهی از دل برکشید و گفت:«اقا این بندۀ خدا از فقر و نداری مرد. بسیار آدم زحمت کشی بود. صبح زود از ورامین به کشتارگاه می رفت و بعدش به فروشگاه می اومد و تا دیر وقت هم این جا کار می کرد. خیلی وضع مالی بدی داشت. توی یه خونۀ قدیمی با زن و دو فرزندش زندگی خیلی دشواری داشت. حدود دو ماه پیش هم مریض شد و چون پول درست و حسابی نداشت نتونست به پزشک و بیمارستان خوبی هم مراجعه کنه. مدتی توی بیمارستان ورامین بستری بود و بعدش هم رفت خونه و با کمال تأسف فوت کرد. خیلی آدم خوبی بود و همیشه هوای همه همکاران رو داشت. خدا رحمتش کنه. مرگ حقه ولی خیلی بده که آدم از فقر و نداری بمیره. این دردها رو به کی بگیم و کجا بگیم؟ صدای ما که به جایی نمی رسه»!!!!

بله درست است مرگ در اثر فقر و محرومیت مرگی بسیار دردناک و تلخ است که اکنون کسر قابل توجهی از افراد جامعۀ ایران گرفتارش می شوند و با درد و رنجی جانکاه و دردناک و صد البته به صورتی کاملا خاموشانه در گوشه ای از این سرزمین جان خود را به رایگان در می بازند!!! آری، فقر و محرومیت مرگ تلخی را رقم می زند که برای بازماندگان نیز بسی تلخ تر و جان گدازتر است. این چند جمله را برای این که صدای خاموش این گروه از افراد جامعه باشم بنا به مسئولیت و وظیفۀ اجتماعی اَم قلمی کردم!!!
#فقر
#محرومیت
#مرگ
#صدای_خاموش



@tajeddin_mohammadbagher
سخنرانی در مرکز مطالعات خاورمیانه با عنوان بازسازی همبستگی اجتماعی، اخلاق اجتماعی و امید اجتماعی که به شرح زیر در روزنامه هم میهن منتشر شد

@tajeddin_mohammadbagher
Live stream started
14-15 (10).pdf
1.2 MB
ترور به مثابه نقض حقوق انسانی

محمدباقر تاج الدین

ترور، از آن جا که حقوق انسان ها را به طور آشکار نقض می کند عملی به طور کامل غیر اخلاقی و غیر انسانی است. هیچ توجیهی برای اقدام به ترور از سوی هیچ شخص، گروه و سازمانی وجود ندارد چرا که ترورها به طور عموم انسان های بی گناه را هدف قرار می دهند و جسم و روان آنان را به نابودی می کشانند.

این که چرا حوادث تروریستی رخ می دهند البته جای واکاوی و بررسی همه جانبه ای دارند اما چون نتیجه ای به جز کشتن انسان ها را به دنبال ندارند لذا نقض صد در صد حقوق انسانی محسوب می شوند و به هیچ وجه توجیهی ندارند. لذا می توان قاطعانه گفت که هر نوع عمل تروریستی از سوی هر فرد، گروه و سازمانی باشد کاملا محکوم است.

حادثۀ تروریستی کرمان نیز عملی ضد انسانی بود که با تأسف فراوان جان عده ای از شهروندان بی گناه ما را ستاند و از این جهت کاملا محکوم است. ترور مُهر پایان بر انسانیت، اخلاق، صلح، آزادی، برابری، نیک سرشتی، نیک خواهی، نوع دوستی و عشق ورزی است. ترور یعنی افزودن بر کینه ها، عقده ها، خشونت ها، بی اخلاقی ها، زشتی ها، پلیدی ها، بدسرشتی ها و هر آن چه آدمی را از دایرۀ انسانیت بیرون می افکند و در ورطۀ دیوسرشتی می افکند.
#ترور
#تروریسم
#حقوق_انسانی
#بی_اخلاقی
#غیر_انسانی

@tajeddin_mohammadbagher
ضرورت نقد اشعار مولوی
(نقدی بر دیدگاه دکنر ناصر مهدوی دربارۀ مولوی)

محمدباقر تاج الدین
دکتر حسن محدثی نقدی بر دیدگاه دکتر ناصر مهدوی دربارۀ مولوی به ویژه زن ستیزی این شاعر ارائه نمود و در مقابل دکتر مهدوی نیز نقدی بر نقد دکتر محدثی نوشتند که به نظر می رسد از دقت لازم برخوردار نبوده و نیازمند نقد و بررسی باشد. نوشتۀ حاضر بخشی از نوشتۀ به نسبت بلند اینجانب با عنوان «هم افق شدن با مولوی در زمانه و زمینۀ امروزین؛ امکان یا امتناع؟» است که پیش از این در همین کانال منتشر شد و اکنون به فراخور اقدام به بازنشر آن می شود تا افق بحث هرچه بیش تر روشن شود.


1. پایه ای ترین بحث دربارۀ موضوع حاضر این است که مولوی به عنوان یکی از عارفان و شاعران مشهور ایران زمین دارای انسان شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی مربوط به دورۀ تاریخی خویش بوده است که بسیار متفاوت از انسان شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی جهان امروزین است. این موضوعی است که هیچ گاه مورد توجه شارحان و مولوی شناسان نبوده است. ضمن این که وقتی به متون و آثار فراوانی که دربارۀ مولوی در دهه های گذشته تولید و منتشر شده است نگاه می کنیم جای خالی نقد اساسی دیدگاه های این شاعر به طور کامل به چشم می خورد. تو گویی که تمام کوشش مولوی شناسان و شارحان این بوده است که کلّیۀ اندیشه های ایشان بی کم و کاست مورد تأیید قرار گیرد و مهم تر این که کوشش شده است اندیشه ها و دیدگاه های مولوی قابل کاربرد در تمامی دوره های تاریخی و در تمام فرهنگ ها نشان داده شود. روشن است که چنین تأیید و تمجیدی به طور کامل عاری از هرگونه نقد و بررسی اندیشه ها مولوی بوده و بدتر این که نوعی سوء تفاهم فرهنگی و اجتماعی را نیز به دنبال داشته است. برای مثال دیدگاه مولوی دربارۀ موضوعاتی چون: زندگی، مرگ، عشق، انسان، جامعه، علم، وفاداری، خانواده، دینداری، خود، شادی، غم و اندوه، زمین، آسمان، ثروت، دنیا، داد و ستد، خواب و رؤیا، زن، پادشاه، رعیت، نیازهای انسان، کشورداری، دوستی، طمع ورزی، توکّل، صبر، قناعت، دعا، اعتراض، سکوت، نصیحت کردن، حق و باطل، جوانی، پیری، غرور، جسم، روان، خواهش، شکرگزاری و ده ها و بل صدها موضوع دیگر همگی باید با دقت و تأمّل هرچه تمام تر صورت گیرد. بدین معنا که تمامی این موضوعاتی که مولوی کم و بیش بدان ها پرداخته است در بافت معنایی و فرهنگی هفتصد سال پیش بوده است و فراخوانی و به کارگیری بی کم و کاست و بدون نقادی آن ها در زمانه و زمینۀ امروزین کاریست از اساس خطا و خسارت بار!!

2.یکی از نقدهای جدّی که می توان به روان شناسی، انسان شناسی و جامعه شناسی مولوی داشت این است که جناب ایشان به دلیل داشتن "نگاه اسطوره ای" به انسان و جهان نتوانسته بسیاری از ابعاد و زوایای پیدا و پنهان انسان و جهان را به درستی درک نماید. به عنوان نمونه مولوی تقریباً توجهی درخور برای انسان و جایگاه او و همچنین بسیاری از نیازهای واقعی اَش در این جهان نداشته و توگویی که انسانی ماورائی و ساکن در آسمان ها را فرض گرفته و مبتنی بر چنین فرض البته نادرستی برای او نسخه پیچی نموده است . انسانی که فی الواقع پایی در زمین دارد و در فرهنگ و جامعه و تاریخ عینی خویش زیست می کند چگونه می تواند مبتنی بر نسخۀ ماورائی مولوی زندگی و زیست این جهانی خود را تنظیم کند و آن گاه از همین انسان انتظار داشت که سری بر آسمان بساید و دیگر گونه شود؟!! دیگرگونه شدن و به اصطلاحِ مولوی پرّان شدن و به هوا رفتن و فرشته وار شدنِ انسان بدون توجه به الزامات زیستِ این جهانی انسان و شرایط فرهنگی و اجتماعی او چگونه امکان پذیر است؟!! انسان در هر صورت در تاریخ و فرهنگ و جامعۀ خویش زیست می کند و اگر هم بخواهد دیگر گونه شود به نظر نمی رسد که راهی به جز همین تاریخ و فرهنگ و جامعه را بتوان برای او تصور نمود.

#مولوی
#نقد
#اسطوره_اندیشی_مولوی

@tajeddin_mohammadbagher
شلّاق زدن به نام دین و قانون؟
(گر تو قرآن بدین روش خوانی ببری رونق مسلمانی)

محمدباقر تاج الدین

شمایانی که فریادتان در این سال ها بلند شده است که چه نشسته اید که جوانان دین گریز شده اند ایا از خود پرسیده اید که روش و منشی که در پیش گرفته اید بیش از همه در دین گریزی جوانان نقش داشته است؟!! کدام قرائت و تفسیر از دین یا قانون مجوزی برای شلاق زدن یک دختر به خاطر عدم رعایت حجاب است؟ در کجای قرآن حتی یک ایه آمده است که زنان بی حجاب باید مجازات شوند؟!! مگر بسیاری از علمای دین نگفته اند که اگر جاری و ساری ساختن برخی احکام و قوانین دینی سبب وهن دین شوند بهتر است که تعطیل شوند؟!! با این اقدام آیا فکر می کنید جوانان را به دین جذب می کنید یا هر چه بیش تر فراری می دهید؟!!!

پیش تر در نوشتاری این موضوع را تحت عنوان خشونت مقدس بررسی کرده ام که در همین کانال منتشر شده است. در بخشی از آن نوشتار آورده ام که:«در تعریف "خشونت مقدّس" می توان گفت آن نوع خشونتی است که برخی دین شناسان و دینداران مبتنی بر تفسیر و قرائت نادرست از آموزه ها و احکام دینی بدان مبادرت می ورزند و با این اقدام نسنجیدۀ خویش گویی که در حال خدمت به دین هستند. خشونت مقدس هر نوع عمل و اقدام خشونت آمیزی است که توسط متولیان دینی و همچنین برخی دینداران یک جامعه در قالب گفتار و رفتار نسبت به دیگران اِعمال می شود. خشونت مقدّس ریشه در جهل مقدّس دارد و مبتنی بر جهل مقدّس است که چنین خشونت هایی روا داشته می شود. "جهل مقدّس" جهلی است که ناشی از نادانی، عدم آگاهی و جهالت افراد نسبت به دین و دینداری بوده و در نتیجه افراد دیندار بدین گونه گمان می کنند که در حال خدمت به دین هستند اما گویی نمی دانند که در حقیقت با اعمال و رفتار نادرست شان به دین و البته به انسان ها و جامعه ضربه و اسیب جدی می زنند. اینان گویی نمی دانند که برخورد با یک منکر اگر با روش های غیر اخلاقی و غیر انسانی انجام شود خود منکری بزرگ تر محسوب می شود. این جماعت از آن جا که دچار جهل مقدّس اَند و درک درستی از آموزه های دینی ندارند لذا ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ اوّل را در پای ارزش های دینی و اخلاقی درجۀ دوم و سوم قربانی می کنند. اینان نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند که تأکید بیش از اندازه بر روی ارزش های اخلاقی و دینی درجۀ دوم و سوم، شهروندان و جامعه را از ارزش های اخلاقی درجۀ نخست و اصلی غافل ساخته و رفته رفته فرع جای اصل را می گیرد».

در جهان امروزین که جهان مدرن نام گرفته است اجرای چنین احکامی اگر هم به نام دین و قانون(البته بنا به تفسیر و قرائت نادرست از دین و قانون) باشد نه تنها کسی را دین دارتر نمی کند بلکه وی را هر چه بیش تر از دین فراری می دهد. به این دوستان توصیه می شود دست کم بروند کتاب های "دین در ترازوی اخلاق" و "اخلاق دین شناسی" دوست اندیشمند ما آقای دکتر ابوالقاسم فنایی را مطالعه کنند تا هم دین را بهتر بشناسند و هم قانون و اخلاق و انسانیت را!!! تردید نکنید با پیچیدن این خبر در جامعه که در شبکه های مجازی پر شده است افراد قابل توجه دیگری را از دین فراری دادید!!!! پس لطفا دیگران را متهم نکنید که در دین گریزی جوانان نقش دارند بلکه در باورها و رفتارهای نادرست خویش نظری بیفکنید و به تجدید نظر و اصلاح آن ها به طور جدی اقدام کنید!!!
#دین
#قانون
#دین_گریزی
#اخلاق
#جوانان
#جهان_مدرن
#خشونت_مقدس

@tajeddin_mohammadbagher
اعدام ژان‌دارک هم مطابق قانون بود

سعید معدنی

پس از انتشار متن روایت تکان دهنده‌ی خانم رویا حشمتی از مجازات شلاق خوردنش به خاطر بی حجابی، قوه قضائیه بر آن شده از خود دفاع کند و گفته است" مصداق اباحه گری بوده و مطابق قانون عمل شده".

واقعیت آن است که جوان امروز این مفاهیم را نمی فهمد. سوال جوانان این است که آیا در این مملکت برای گران‌فروشان، محتکران، رشوه‌گیران، اختلاسگران، بانکداران رباخوار، مدیران نالایقی که محیط زیست را به این روز انداخته اند، مدیران نالایقی که بیکاری و گرانی را برای جامعه به ارمغان آورده اند، مدیران نالایق و ناشایستی که پست‌ها را غصب کرده اند و کاری بلد نیستند و غیره و غیره قانون و شلاق و مجازات هم وجود دارد؟

از سوی دیگر قانون که وحی منزل نیست، می‌تواند با توجه به "مقتضیات زمان" تغییر کند. اوایل دهه ۶۰ که در میادین شهر دارهای اعدام و بساط شلاق برپا بود، به رهبر انقلاب خبر رسید که اوضاع چنین است، وی اعلام کرد که اگر این اعمال موجب وهن اسلام می‌شود تعطیل کنند که چنین شد. البته گاهی حضرات فیل‌شان یاد هندوستان می‌کرد و زمان هایی مثل پس از دوم خرداد و پیروزی اصلاح طلبان دوباره بساط شلاق زدن برای مدت کوتاهی به میادین شهر باز گشت و سپس برچیده شد.

حدود ۶۰۰ سال قبل دختر جوانی در سنین رویا حشمتی به نام ژان‌دارک را اعدام کردند. او مدعی بود الهاماتی از خداوند دریافت می‌کند، لباس مردانه می پوشید و به ارتش پیوسته بود و در جبهه فرانسه در مقابل انگلستان می‌جنگید. بعدها با شکست فرانسوی‌ها با درخواست و فشار شاه انگلستان، کشیشان باورها و رفتار‌های او - الهامات دینی، پوشیدن لباس مردانه و حضور در ارتش - را خلاف دین و شریعت پنداشتند. قبل از اعدام او را به شکنجه گاه بردند و شلاق و ابزار داغ و درفش را نشانش دادند تا شاید این بانوی جوان بترسد و اعتراف به اشتباه کند و دست از طغیان و رفتارهای هنجار شکنانه و غیرقانونی بردارد. اما ژان‌دارک گفته بود اگر شکنجه‌ام کنید شاید طاقت نیاورم و اعتراف دروغین کنم اما به محض آزادی خواهم گفت زیر شکنجه اعتراف کرده‌ام! کاری شبیه رویا حشمتی که از شلاق خوردنش نوشت و جامعه‌ی ایران را تکان داد و به فکر فرو برد که ما در چه زمین و زمانه‌ای زندگی می‌کنیم.

کشیشان از ترس افشاگری شلاق نزدند و شکنجه اش نکردند اما در نهایت به جرم ارتداد دستور اعدام را دادند و او را سوزاندند. زمان محاکمه نیمی از اعضای محکمه می‌دانستند که تاوان گناه ژاندارک اعدام نیست اما فضای حاکمیت مذهبی در زیر سایه‌ی سکه بازان ریاکار مذهبی سنگین بود، و مخالفان اعدام دم بر نیاوردند. سرانجام حکم اعدام صادر و ژان‌دارک در میدان شهر در میان انبوه هیزم جهل سوزانده شد. دو دهه نگذشت که اورا بیگناه تشخیص دادند چرا که از اول بیگناه بود. از او اعاده حیثیت شد و بعد از چند قرن پاپ، ژان‌دارک را قدیس نامید!

اما مسیحیت بر اساس همین رفتارهای ضد عقلانی و ضد انسانی دیگر مثل سابق قد راست نکرد و در زیر چکمه‌های امانیسم و سایر مکاتب اندیشه‌ی بشری به حاشیه رفت. جوان که بودیم کتاب "علل گرایش به مادیگری" مرحوم استاد مطهری را می‌خواندیم در آنجا گفته بود از دلایل گریز از دین و گرایش به مادیگری در غرب قرائت خشن و غیر عقلانی از دین مسیحیت در قرون وسطی بود که منجر به بی اعتباری دین و در نهایت ظهور رنسانس و ماتریالیسم در اروپا شد.

در کنار احکام و شلاق کمی هم کتاب بخوانید. لااقل کتاب‌های مطهری از جمله همین "علل گرایش به مادیگری" و " اسلام و مقتضیات زمان" را بخوانید. گرچه بخش مهمی از جوانان امروز از شریعتی و مطهری و حتی سروش هم عبور کرده اند و به سکولاریسم و لائیسیته روی آورده‌اند. اما بخوانید تا شاید وقتی دخترانی را برای شلاق زدن به زیر زمین اجرای احکام می‌برید، به پیامدهایش هم بیاندیشید و کمی تامل کنید تا تنفر و گریز از دین بیش از این ایجاد نشود.

یادداشت خانم جوان از شرح شلاق خوردنش بسیاری را متاثر کرده و احتمالا یکی از متن‌های ماندگار در ذهن ایرانی در تاریخ آینده این مردم باشد. باز هم پیشنهاد می‌کنم قبل از انجام اقدام‌های مشابه کمی تامل کنید و به تبعات آن بیاندیشید.

۱۸ دی‌ماه ۱۴۰۲

#سعید_معدنی
#شلاق
#ژان‌دارک
#رویا_حشمتی
#وهن_اسلام
#دین‌_گریزی

@Saeed_Maadani