در جستجوی حقیقت
1.47K subscribers
878 photos
41 videos
99 files
215 links
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند(حافظ)
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما ین است که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم(سهراب سپهری)
در جستجوی حقیقت کانالی است برای معرفی نوشته ها و تأملات دکتر محمد باقر تاج الدین
Download Telegram
☸️معرفی پیتر برگر

✍️محمدباقر تاج الدین

پیتر لودویگ برگر (2017-1929 م) در زمرۀ پرآوازه ترین جامعه شناسان نیمۀ دوم قرن بیستم و اوائل قرن بیست و یکم است که در وین پایتخت اتریش به دنیا آمد و اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم به ایالات متحده مهاجرت کرد. پیتر برگر در آغاز ورود به آمریکا در رشتۀ هنر مشغول به تحصیل شد و هم زمان یک سال را با هدف انتخاب شغل کشیشی در دانشکدۀ الهیاتی لوتری در فیلادلفیا گذراند شغلی که خیلی زود آن را به کناری نهاد و از آن دست کشید. بعدها در کالج واگنر و دانشگاه نیو اسکول در رشتۀ جامعه شناسی تحصیل نمود و در دانشگاه بوستون به تدریس و پژوهش مشغول شد.

✳️از پیتر برگر تاکنون آثار زیر به زبان پارسی ترجمه شده است:

1.ساخت اجتماعی واقعیت؛ ترجمه فریبرز مجیدی

2.سایبان مقدس؛ ترجمه ابوالفضل مرشدی

3.شایعۀ فرشتگان؛ ترجمه ابوالفضل مرشدی

4.دعوت به جامعه شناسی؛ ترجمه رضا فاضل

5.ذهن بی خانمان؛ ترجمه محمد ساوجی

6.مدرنیته، تکثرگرایی و بحران معنا؛ ترجمه یونس خسروی و احمدرضا اشرفی برزیده

7.خندۀ رهایی بخش؛ ترجمه محمود عبدالله زاده

8.اعتقاد بدون تعصب؛ ترجمه محمود حبیبی

@tajeddin_mohammadbagher
☸️معرفی پیتر برگر

✍️محمدباقر تاج الدین

@tajeddin_mohammadbagher
☸️پیام های مهم شادی آفرینیِ صادق بوقی

✍️محمدباقر تاج الدین

یکی از شهروندان محترم رشتی به نام صادق بوقی در بازار این شهر اقدام به آوازخوانی نموده و دل های بسیاری را شاد کرده است و به واسطۀ برخی برخوردهای ناشیانه و غیر حرفه ای ای که در این زمینه با ایشان صورت گرفت در چشم بر هم زدنی به چهره ای در جامعۀ ایرانی و حتی برخی کشورهای جهان بدل شده است. به راستی باید پرسید که شادی آفرینیِ صادق بوقی حاوی چه پیام های مهمی است که دست اندرکاران باید بدان ها توجه کنند ؟!! این گونه به نظر می رسد که برخی از مهم ترین پیام های این شادی آفرینی ایشان و بازخوردهای شهروندان ایران زمین به شرح زیر باشد:

1.جامعه نیازمند شادی است و اگر کوچک ترین فضای ابراز شادمانی ایجاد شود کسر قابل توجهی از شهروندان ایرانی با سرعت و علاقۀ بسیار زیاد در این فضاها حاضر می شوند و احساسات شادی آور درونی خود را بروز می دهند. نکتۀ بسیار مهم تر در این زمینه این است که با تأسف فراوان نهادها و سازمان های دست اندرکار که یکی از عریض و طویل ترینِ آن ها صدا و سیما است نه تنها هیچ اقدام مثبت و درخوری در این زمینه انجام نمی دهند بلکه بیش از همه غم و اندوه را به جامعه تزریق می کنند !!!

2.اقدام این مرد نشان داد که یک نفر به تنهایی به اندازۀ ده ها سازمان عریض و طویل که میلیاردها تومان بودجۀ کشور را مصرف می کنند و خروجی چندان مثبت و مؤثری هم ندارند می تواند تأثیرگذاری بسیار بیش تر و عمیق تری در جامعه داشته باشد. لذا آیا جای آن نیست که دست اندرکاران و سیاستگذاران و برنامه ریزان اجتماعی و فرهنگی کشور به جای پرداختن به اموری که به هیچ وجه نیاز و خواست شهروندان جامعه نیست به نیازها و خواست های واقعی شهروندان توجه بیش تری داشته باشند؟!!!

3.نکتۀ سوم این است که چنین اقداماتی به خوبی هر چه تمام تر نشان از تغییرات گسترده و عمیق اجتماعی و فرهنگی در جامعه و به ویژه در میان نسل جدید به عنوان نسل Z دارد و این که که جامعه از بسیاری از موضوعات و مسائلی که دست اندرکاران و کارگزاران می پندارند و خود را بدان ها مشغول کرده اند عبور کرده و در دنیای دیگری جدا و متفاوت از دنیای آن ها زیست می کنند و لذا ضرورت تام دارد که طرحی نو در افکنند تا بتوانند زمینه های جلب و جذب نظر و خواست اکثریت شهروندان را به دست آورند. شوربختانه این که در بر روی همان پاشنۀ قدیمی می چرخد و دست اندرکاران همچنان با روش های مغایر با شرایط جدید و بی توجه به تغییرات گسترده و عمیق اجتماعی و فرهنگی به راه پیشین خود ادامه می دهند !!!!

4.در اثر بروز مشکلات و مسائل گوناگون اقتصادی و اجتماعی درصد قابل توجهی از شهروندان دچار انواع بیماری های روحی و روانی شده و از این منظر نیازمند ایجاد فضاهای شادی آفرین فراوانی در جامعه است که اگر چنین نشود باید منتظر بروز سونامی انواع بیماری های روانی از افسردگی گرفته تا اسکیزوفرنی، روان نژندی، روان گسیختگی، خودکشی و دیگر مشکلات در این زمینه باشیم. لطفا به کلینیک ها و مراکز روان درمانی در کشور سری بزنید تا دریابید که وضع از چه قرار است. حال که شما کار مؤثری برای شادی آفرینی در جامعه نمی کنید پس بگذارید کسانی چون صادق بوقی که با جان و دل و بدون هرگونه چشم داشتی به شاد کردن شهروندان می پردازند تکثیر شوند و به کار خود ادامه دهند تا جامعه هر چه بیش تر روی شادی را به خود ببیند و از این طریق دست کم بخشی از مشکلات آنان حل شود.


@tajeddin_mohammadbagher
☸️ چراییِ نیازِ انسان به موسیقی، شعر، ترانه، آواز، رقص و اموری از این دست
[بخش نخست]

✍️محمدباقر تاج الدین

بنابه گفتۀ بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان و حتی بنیانگذاران ادیان و مذاهب جهانی که در آن زندگی می کنیم سرشار از درد و رنج های گوناگونی است که انسان ها را در چنبرۀ خویش گرفتار نموده است. لذا انسان ها علاوه بر روی آوری و پرداختن به امور فکری و اندیشگی نیازمند امور دیگری نیز هستند تا جهانی که در آن زیست می کنند هر چه دل پذیر تر، خوشایندتر و خواستنی تر شود. همچنین بنا بر دلایل فلسفی، روان شناختی، انسان شناختی، جامعه شناختی و حتی زیست شناختی و پزشکی حکم می کرده که برای رهایی از این همه درد و رنج ها چاره ای بیندیشد. بدین گونه بود که انسان ها در ادوار و مقاطع گوناگون تاریخ بنابر ظرفیت ها و امکاناتی که در اختیار داشته اند دست به کار شده و به منظور رهایی هرچند نسبی از این وضعیت دردناک و رقت بار دست به خلق اموری زده اند تا بتوانند از چنبره و تسلط درد و رنج های این جهانی رهایی یابند.

✳️گفتن ندارد که انسان ها همواره در طول تاریخ به اندیشیدن و تفکر نیز مشغول بوده اند و اکنون نیز چنین می کنند و باید که چنین کنند چرا که از لوازم کاملاً ضروری و بنیادین زیستن در این جهان است. اما می دانیم که اندیشیدن و تفکر که حاصل آن می تواند فلسفه ها و علوم مختلف باشد هرگز جایگزین موسیقی، شعر، ترانه، آواز، رقص و بازی نمی شود. کما این که این دسته از اموری که برشمردیم نیز جایگزین فلسفه و دانش نمی شوند و هر کدام کارکرد خاص خودشان را دارند. به دیگر سخن انسان ها از یک سو برای گشودن گره های معرفتی و فکری نیازمند فلسفه و دانش هستند و از سوی دیگر نیازمند موسیقی و آواز و ترانه و شعر و رقص تا از بند غم ها و غصه ها و ناخوشی ها و رنج های این جهانی رهایی یابند.

❇️ممکن است برخی بگویند که با استفاده از فلسفه و دانش است که آدمی می تواند به طور واقعی و بنیادی از بند درد و رنج ها و غم ها و غصه های این جهانی رهایی یابد که در جای خودش سخنی است مقبول و پذیرفتنی. اما می دانیم که تنها راه رهایی از درد و رنج های این جهانی پناه بردن به فلسفه و دانش نیست بلکه شعر و موسیقی و ترانه و آواز و رقص نیز کارنامۀ قابل قبولی در این زمینه داشته اند و تاریخ بشری گواه بر این حقیقت است. برای مثال فیلسوفی که غرق در تأمّلات فلسفی خویش است یا دانشمندی تجربی که غرق در جهان تجربه و آزمایش است و دچار خستگی و ملال می شود هنگامی که قطعه شعری از یک شاعر را می خواند یا به آوازی گوش می سپارد و یا رقصی را به تماشا می نشیند وارد جهانی سرشار از احساس و عاطفه و هیجان می شود که برایش بسیار دل پذیر و مطبوع خواهد بود و تو گویی که یکسره به وجد می آید و از ملال و خستگی اَش تا حد زیادی کاسته می شود. این جاست که فیلسوف و دانشمند مورد نظر ما به خوبی در می یابد که جهان فقط با تأمّلات فلسفی و علمی خواستنی تر و دل پذیرتر نمی شود، بلکه جای خالی اموری از جنس احساس و عاطفه و هیجان نیز کاملا به چشم می خورد.


@tajeddin_mohammadbagher
☸️چراییِ نیازِ انسان به موسیقی، شعر، ترانه، آواز، رقص و اموری از این دست
[بخش دوم و پایانی]

✍️محمدباقر تاج الدین

لذا هنگامی که نیازهای انسانی را به خوبی و مبتنی بر دیدگاه های فلسفی، روان شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی می کاویم با طیف به نسبت وسیع و عمیقی از نیازها روبرو می شویم که هر کدام در جای خود قابل تأمّل و توجه بوده و مهم تر این که هر کدام از نیازهای مورد نظر با راه رو روش های خاصی برآمدنی اَند. همۀ ما می دانیم که علومی چون فیزیک یا زیست شناسی و یا پزشکی کارکرد خاص خودشان را دارند و بخشی از نیازهای انسانی را برآورده می کنند و نه تمام آن ها را. ضمن این که این علوم به هیچ وجه کارکردهای علومی چون روان شناسی یا جامعه شناسی را ندارند و تمامی این ها نیز هیچ گاه نمی توانند کارکرد هنر و ادبیات و عرفان را داشته باشند.

✳️نتیجه این که انسان ها بنابر ویژگی ها و صفات انسانی ای که دارند نیازمند شعر و ترانه و موسیقی و آواز و رقص هستند تا از این طریق شادی و نشاط و در نهایت زندگی با کیفیت نصیب شان شود و هرگونه غفلت از این نیازهای اساسی انسان ها بدون تردید پیامدهای ناگوار فردی و اجتماعی فراوانی برای جامعه خواهد داشت. انسان های شاد جامعه ای شاد خواهند ساخت و بالعکس جامعۀ شاد نیز می تواند زمینه ساز شاد بودن انسان ها را فراهم سازد و رابطه ای کاملاً دوجانبه بین این دو برقرار است. در نوشته ای که در دست تدوین دارم به این موضوع تر خواهم پرداخت چرا که بخشی از فرهنگ و جامعۀ ایرانی شادی و رقص و آواز را مذموم دانسته و موانعی را ایجاد کرده است و ضرورت دارد برخی روشنگری های دقیق در این زمینه صورت گیرد. با تأسف این که برخی برداشت ها و قرائت های نادرست از دین نیز در این زمینه مشکلاتی را ایجاد کرده است که نیازمند نقد و بررسی هر چه بیش تر است.

❇️سخن را با این قطعه شعر از فریدون مشیری به پایان می برم که چنین سروده است:
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

#موسیقی
#آواز
#شعر
#ترانه
#رقص
#شادی



@tajeddin_mohammadbagher
☸️درد و رنج های گذار از هفت خان اداری در ایران

✍️محمدباقر تاج الدین

تقریباً بیش تر ما ایرانیان گذارمان به سازمان ها و ادارات مختلف از بانک گرفته تا ادارات مالیات و بیمه و برق و آب و گاز و شهرداری و سایر سازمان ها افتاده و دچار گرفتاری های عحیب و غریب شده ایم که اگر هر کدام ما بخواهد شرح این ماجراها را قلمی کند صدها و بلکه هزاران جلد کتاب خواهد شد که در جای خودشان خواندنی و صد البته قصه های پر غصه ای هستند!!!محال ممکن است که کسی به سازمانی مراجعه کند و برای انجام یک کار کوچک و کم اهمیت دچار روزها و بلکه هفته ها پیچ و تاب عجیب نشود. این ها نیست مگر ناکارآمدی همه جانبه که چونان خوره ای به جان سازمان ها افتاده و هر روز نیز وضع بدتر می شود.

✳️برای نمونه بگویم که یکی از دوستان نزدیک که فرد کاملا قابل اعتمادی است برایم تعریف می کرد که در این چند وقت برای دریافت کنتور گاز جهت خانه ای که در یکی از روستاهای کشور تأسیس کرده است 6 ماه تمام درگیر بوده و هنوز هم به سرانجام نرسیده است!!!بوروکراسی های عذاب آوری که چنان زجرآور و دردناک اَند که دل هر شنونده ای را به درد آورده و اشک وی را از چشمانش سرازیز می سازد!!! اموری که اگر اندکی عقلانیت و درایت و دانش به کار گرفته شوند چونان آب خوردن باید انجام شوند و نه بدین گونه عذاب آور و دردناک!!!

❇️هفت خانی که برای عبور از هر خانِ آن رستم دستانی را می طلبد به این معنا که باید کفشی آهنین بر پای نمود و عزمی پولادین به کار گرفت و زمانی طولانی را در انتظار!!!! در هر خانی کسانی نشسته اند که سرشار از بی انگیزگی و بغض های فروخورده و عصبانی از نظام کارآمدی که در آن کار می کنند و تو گویی که تمام عقده های خود را بر سرِ مراجعان بیچاره باید خالی کنند چرا که دیواری کوتاه تر از آنان پیدا نمی کنند!!!این نظام اداری ناکارآمد با سرعت باور نکردنی هم برای کارکنان خودش و هم برای مراجعان تولید نارضایتی می کند و به کارخانه ای معیوب برای چنین تولیداتی بدل شده اند!!!

حال این که چرا این گونه دچار چنین ناکارآمدی شده ایم بحثی است مستوفا و دراز دامن که باید در نوشته ای دیگر بدان پرداخته شود. اما فعلا به همین مقدار بسنده باید کرد که فقدان عقلانیت و دانش های روز از یک سو و وجود ساختار فرسوده و عقب ماندۀ سازمانی که متناسب با تحولات دنیای جدید تحولی پیدا نکرده اند از سوی دیگر و البته وجود فساد همگی دست به دست هم داده اند و چنین وضع بغرنجی را ایجاد کرده اند.
شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر
#ناکارآمدی
#نظام_اداری
#عقلانیت
#دانش


@tajeddin_mohammadbagher
🔵آدرس اینترنتی و مراکز فروش کتاب به شرح زیر است:
نشر ثالث: خ کریمخان زند/بین ماهشهر و ایرانشهر/ش 148

تلفن تماس:88325376-7

آدرس اینترنتی فروشگاه نشر ثالث:

https://salesspublication.com/


@tajeddin_mohammadbagher
🟪برگی ااز یک کتاب

نظریه ای در باب عدالت
جان رالز، ترجمه مرتضی نوری/نشر مرکز


@tajeddin_mohammadbagher
🟪برگی از یک کتاب


🔵موضوع عدالت اجتماعی

«مهم ترین موضوع عدالت، ساختار بنیادینِ جامعه است، یا به تعبیر دقیق تر موضوع عدالت این است که نهادهای اجتماعی اصلی به چه شیوه ای حقوق و تکالیفِ اساسی را میان افراد توزیع و نحوۀ تقسیم سودهای برآمده از همکاری اجتماعی را تعیین کنند. مقصودم از نهادهای اصلی نظام سیاسی و سازمان های عمدۀ اقتصادی و اجتماعی است. از این رو مصونیت قانونی آزادی اندیشه و آزادی عقیده، بازارهای رقابتی، مالکیت خصوصی ابزارهای تولید و خانوادۀ تک همسری نمونه هایی از نهادهای اجتماعی اصلی به شمار می روند. نهادهای اصلی اگر در کنار هم چونان ترکیبی واحد در نظر گرفته شوند حقوق و تکالیف انسان ها را تعیین و بر دورنمای زندگی ایشان اثر می گذارند، یعنی مشخص می کنند که ایشان تحقق چه شخصیت و موقعیتی را از خود در آینده انتظار می توانند داشت و چه قدر می توانند امیدوار باشند که در این راستا موفق عمل می کنند. ساختار بنیادین جامعه از آن رو مهم ترین موضوع عدالت است که تأثیرات اَش بر زندگی انسان ها بسیار عمیق و از همان آغاز جاری است. عادلانه بودن یک نظام اجتماعی اساساً به شیوۀ تخصیص یافتن حقوق و تکالیف اساسی و نیز به فرصت های اقتصادی و شرایط اجتماعی در بخش های گوناگون جامعه بستگی دارد».


جان رالز، نظریه ای درباب عدالت، ترجمۀ مرتضی نوری، تهران: نشر مرکز، 1393، ص 47



@tajeddin_mohammadbagher
☸️سنخ شناسی(تیپولوژی) جامعۀ ایران
[بخش نخست]

✍️محمدباقر تاج الدین

روان شناسان برای شناسایی صفات و ویژگی های شناختی، احساسی، عاطفی، هیجانی، گفتاری و رفتاری افراد اقدام به سنخ شناسی(تیپولوژی) شخصیت آنان نموده اند و هر کدام از آنان را که ویژگی ها و صفات مشابه به هم داشته باشند در یک تیپ یا سنخ شخصیتی قرار می دهند مانند درون گراها، برون گراها و سایر تیپ های شخصیتی. جامعه شناسان نیز برای تشخیص گروه ها و طبقات اجتماعی در جامعه دست به سنخ شناسی زده و طی آن سنخ های گوناگون اجتماعی را ارائه کرده اند. برای مثال سنخ شناسی دوگانۀ جامعۀ سنتی – جامعۀ مدرن از جمله مشهورترین سنخ شناسی های جامعه شناسان است که دربارۀ جوامع گوناگون قابل کاربرد است.

✳️اگر بخواهیم سنخ های اجتماعی جامعۀ ایران را به لحاظ جامعه شناختی مورد واکاوی قرار دهیم به نظر می رسد که چهار سنخ اجتماعی قابل بررسی و توجه باشد. ضمن این که دانستن این موضوع بسیار اهمیت دارد که جامعۀ ایران طی دهه های اخیر با سرعتی باور نکردنی به سمت تکثرگرایی و تنوع و تمایز یافتگی شدید در سطوح خرد(فردی) و کلان(اجتماعی و فرهنگی) پیش رفته است. بیان این نکتۀ کلیدی ضرورت دارد که این سنخ ها به طور کامل و عینی در دنیای واقعی وجود ندارند و به طور صد در صد نیز قابل تفکیک و جداسازی از یکدیگر نیستند، بلکه فقط برای فهم بهتر و دقیق تر وضعیت اجتماعی چنین سنخ شناسی هایی صورت می گیرد. برای مثال سنخ سنتی به صورت صد درصد و کامل سنتی نیستند آن گونه که مردم پانصد سال پیش زندگی کاملاً سنتی داشتند. اما برای جداسازی از سایر سنخ ها چنین عنوانی به خود می گیرند تا فهم موضوع هر چه بهتر صورت پذیرد. نکتۀ دیگر این که جامعۀ سنتی دیگر وجود خارجی نداشته و تا حد زیادی فروپاشی کرده است. پیش تر در این باره مقاله ای نوشته و در همین جا منتشر کردم. این سنخ شناسی ارائه می شود تا سیاستگذاران و برنامه ریزان جامعه بدانند با چه جامعه و سنخ هایی روبرو هستند و گمان نکنند که جامعه را فقط سنخ سنتی تشکیل داده اند که تمام سرمایه های جامعه را مصروف این سنخ می کنند!!!!

❇️اما چهار سنخ اجتماعی مورد نظر عبارتند از:

1.سنخ سنتی؛ منظور از سنخ سنتی گروه هایی از افراد جامعه هستند که به لحاظ باورها، ارزش ها، هنجارها و به طور کلی فرهنگ و سبک زندگی کم و بیش در دنیای سنتی زیست می کنند به این صورت که کوشش می کنند زیست شخصی و اجتماعی خود را مطابق با الگوها و قواعد جهان سنتی مانند اصول و آموزه های دینی تنظیم کنند. این گروه از افراد جامعه اگرچه از ابزارها و امکانات جهان مدرن مانند خودرو، قطار، هواپیما، بیمارستان و سایر امکانات کم و بیش استفاده می کنند اما هنوز الگوهای جهان سنتی را بر الگوهای جهان مدرن ترجیح می دهند و می کوشند تا آن جا که ممکن است زندگی سنتی را به نمایش بگذارند. هیچ گونه آمار دقیقی وجود ندارد که چند درصد از افراد جامعه در این سنخ سنتی قرار می گیرند اما بنابر برخی شواهد و قرائن موجود شاید بتوان حدس زد که حدود 20 درصد از افراد جامعه که عمدتاً در روستاها و مناطق شهری کوچک زندگی می کنند هنوز در این سنخ قرار داشته باشند. اگرچه ممکن است در شهرهای بزرگ و حتی کلان شهرها نیز این دسته از افراد حضور داشته باشند. به لحاظ نسلی نیز می توان نسل دهۀ 30 و ماقبل را در این سنخ قرار داد. مسأله شناسی این سنخ از افراد جامعه را می توان در فقدان درک جهان مدرن دانست که سبب شده است نتوانند خود را با الگوهای مدرنیته مطابقت دهند و در نتیجه به عنوان مانعی برای حرکت جامعه در مسیر توسعه قلمداد می شوند.

(ادامه دارد.............)


@tajeddin_mohammadbagher
☸️سنخ شناسی(تیپولوژی) جامعۀ ایران
[بخش دوم و پایانی]

✍️محمدباقر تاج الدین


2.سنخ نیمه سنتی-نیمه مدرن؛ گروه هایی از افراد جامعه محسوب می شوند که پایی در سنت و پایی در مدرنیته دارند به این صورت که بخشی از باورها، ارزش ها، هنجارها و رفتارهای خود را مطابق با الگوهای جامعۀ سنتی تنظیم می کنند و بخشی دیگر را مطابق با الگوهای جامعۀ مدرن. این دسته از افراد برای مثال هم برخی از اعمال و عبادات دینی را به جای می آورند و هم برخی اعمال مربوط به جهان مدرن مانند گوش دادن به انواع موسیقی، رقص، آواز و یا رفتن به سفرهای خارجی. این افراد هم کتاب های مقدس را می خوانند هم رمان ها و کتاب های علمی جهان مدرن. هم به سفرهای زیارتی می روند و هم به سفرهای سیاحتی. مسأله شناسی این سنخ را می توان در بروز انواع تضادها و تناقض ها در باورها و رفتارهای شان دانست که نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی هم در زیست فردی و هم در زیست اجتماعی شان دارند. این دسته از افراد که پای در سنت و روی در مدرنیته دارند با انواع تناقض ها و تضادهایی که مواجه می شوند توان لازم برای برون رفت از این مسألۀ اساسی را ندارند. شاید بتوان حدود 30 درصد از جمعیت جامعه را در این سنخ جای داد. به لحاظ نسلی نیز نسل دهۀ چهل و بخشی از نسل دهۀ پنجاه در این سنخ قرار می گیرند.

3.سنخ مدرن؛ گروه هایی از افراد جامعه که به دلیل شهرنشینیِ حدِّ بالا، استفادۀ گسترده از رسانه های جدید به ویژه شبکه های مجازی، ارتقاء سطح تحصیلات و دانش و مهاجرت های فراوان به کشورهای توسعه یافته و پیشرفتۀ جهان به طور کامل مدرن شده و باورها، ارزش ها و هنجازرهای جهان مدرن را پذیرفته اند. این گروه از زیر سقف جهان سنتی کاملا بیرون آمده و با هیچ یک از مؤلّفه ها و عناصر جهان سنتی زیست شان را تنظیم نمی کنند. استفاده از عقلانیت جدید، دانش های جدید، اخلاقیات جدید، سکولار شدن و در نتیجه سامان دهی زیست خود مطابق با الگوهای جهان مدرن در میان افراد این سنخ فراوان دیده می شود. دست کم حدود 40 درصد از افراد جامعه را می توان در این سنخ جای داد و به لحاظ نسلی نسل دهۀ 60 به بعد عموماً در این سنخ قرار می گیرند. مسأله شناسی این سنخ از افراد را می توان در تضاد نسلی با نسل های پیشین از یک سو و در اختیار داشتن زندگی توأم با رفاه و آرامش و صلح و آزادی و برابری از سوی دیگر دانست.

4.سنخ پست مدرن؛ افراد این سنخ را می توان با ویژگی ها و نشانه هایی چون: فردگرایی شدید، سبک زندگی و مصرف نمایشی، آزادی خواهی حدِّ بالا در تمامی امور، سیّالیّت شدید در زیست شخصی و اجتماعی، تغییرات شتابناک در باورها، ارزش ها و هنجارها، ذهن بی خانمان، بریده شدن کامل از سنت ها، بدنمندی، دیجیتالی شدن، هویت شناور و چهل تکه و شخصی شدن تجربیات زندگی دانست. حدود 10 درصد از افراد جامعه که عمدتاً نسل دهۀ هشتاد به بعد یا نسل Z را در بر می گیرند شامل این سنخ هستند. مسأله شناسی این نسل را می توان در شکاف و گسست نسلی کامل با نسل های پیشین دانست که زیست جهانی به طور کامل متفاوت با نسل های پیشین دارند و با سرعت هر چه تمام تر رو به آینده دارند و خواهان رفاه، آرامش، آزادی و زندگی این جهانی اَند.

#سنخ_شناسی
#جامعه
#ایران
#سنتی
#مدرن
#پست_مدرن
#نسل
#گسست_نسلی


@tajeddin_mohammadbagher
🍀یلدا یعنی تولد دوباره و زنده شدن جان و جهان انسان. یلدا یعنی آغاز روشنایی ها و مهربانی ها

یلدا را خدمت تمامی دوستان و همراهان گرامی شادباش می گویم. بیاییم در این شب کنار هم باشیم و شادی کنیم تا غم های فراوانی که ما را در بر گرفته اند از ما دور شوند و زندگی را با روشنایی ها و مهربانی ها معنادارتر کنیم.

ارادتمند تمامی دوستان
محمدباقر تاج الدین
یلدای 1402 خورشیدی


@tajeddin_mohammadbagher
Dele Sheyda ~ Musico.IR
MohammadReza Shajarian ~ Musico.IR
شیشۀ می در شب یلدا شکست
با صد ای استاد شجریان


@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from Zgordan🍂 (Zohre Gordan)
@zohrereporter
همه چیز درباره جشن طلاق
فردا ۴ دی ۱۴۰۲ در ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات
با تشکر از دکتر تاج الدین استاد جامعه شناسی و آقای بافتی دانشجوی کارشناسی ارشد مشاور خانواده که موضوع را به خوبی تحلیل کردند.
https://ettelaat.com/fa/publication/content/317/5626
لینک گزارش🖕
☸️سیاست و سرنوشت شهروندان

✍️محمدباقر تاج الدین

اگر جامعه را بنا بر قول جامعه شناسان شامل چهار نظام اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تصور کنیم آن گاه می توان گفت که نظام سیاسی و در واقع سیاست هر جامعه ای بدون تردید بر روی سایر نظام های جامعه تأثیرگذار بوده و در نهایت بر روی سرنوشت و زندگی شهروندان اثرات مثبت و منفی برجای خواهد گذاشت. بدون تردید سیاست های عقلانی، منطقی، علمی و مطابق با نیازها و خواسته های شهروندان در جهان مدرن خواهد توانست سرنوشت و زندگی آنان را هرچه بیش تر بهبود ببخشد و به سمت رفاه و خوشبختی و زندگی با کیفیت سوق دهد.

✳️گفتن ندارد که سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با نیازها و خواسته های شهروندان و مغایر با منافع ملی سرنوشت آنان را نیز دچار سیه روزی و فلاکت خواهد نمود. نگاهی به کارنامۀ کشورهایی که سیاست های عقلانی و علمی در پیش گرفته اند و در راستای منافع ملی و شهروندان حرکت کرده اند به خوبی نشان می دهد که تا کجا رفاه و آرامش و زندگی با کیفیت برای شهروندان خویش به ارمغان آورده اند و در مقابل کشورهایی که سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با منافع ملی در پیش گرفته اند چه سرنوشت تلخ و دردناکی برای شهروندان رقم زده اند.

❇️اگرچه ممکن است گفته شود که سرنوشت شهروندان فقط وابسته به سیاست های نظام سیاسی نبوده و برخی عوامل و شرایط دیگر از جمله عوامل فردی، خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و حتی منطقه ای و بین المللی نیز در این زمینه دخالت دارند اما واقعیت این است که دست کم بخش مهمی از سرنوشت و زندگی شهروندان هر جامعه ای به طور مستقیم و غیر مستقیم ناشی از سیاست هایی است که توسط نظام سیاسی اِعمال می شود. برای مثال هنگامی که نظام سیاسی با در پیش گرفتن برنامه های کاملا نادرست و مخالف با نظر و خواست شهروندان بسیاری از فرصت های زندگی با کیفیت و همراه با رفاه را از آنان می ستاند در چنین وضعیت اسف باری شهروندان چگونه خواهند توانست به سرنوشتی مناسب با شأن و جایگاه انسانی خویش دست یابند. یا در پیش گرفتن سیاست هایی که سبب می شود تمرکز قدرت و ثروت در دستان گروه هایی خاص و به ویژه گروه هایی که به کانون های قدرت و ثروت نزدیک تر هستند قرار بگیرد آن گاه چگونه می توان انتظار داشت که سرنوشت بسیاری از شهروندان جامعه دچار تیره روزی و فلاکت نشود؟

کشورهایی که دولت های آنان "سیاست شادکامی شهروندان" را در پیش گرفته اند همواره در پی ارتقاء سطح زندگی شهروندان شان بوده و تمامی کوشش های خود را به کار گرفته اند تا تمامی شهروندان از بهترین و مناسب ترین سطح رفاهی، شادکامی، کیفیت زندگی، تأمین اجتماعی، آموزش های مطلوب، تفریح و فراغت، بهداشت و درمان مطلوب و تمامی فرصت های پیشرفت برخوردار شوند. در مقابل، کشورهایی که "سیاست تلخ کامی شهروندان" را در پیش گرفته اند و در واقع سیاست های آلوده به انواع ایدئولوژی را در پیش گرفته اند آشکار است که سرنوشت شهروندان در تمامی ابعاد آن دچار تیره روزی، تلخ کامی و تباهی شده است.

✳️شوربختانه این که اگر سرنوشت شهروندان به نوعی در اسارت سیاست های سراسر اشتباه، غیر عقلانی و غیر انسانی درآید هزینه های چنین سیاست نادرستی را بیش از همه شهروندان آن جامعه باید بپردازند که البته گفتن ندارد که هزینه های بسیار تلخ و سنگینی نیز خواهد بود. لذا شهروندان هر جامعه ای فقط و فقط با در پیش گرفته شدن سیاست های عقلانی، اخلاقی و انسانی و در یک کلام سیاست شادکامی خواهند توانست به یک زندگی با کیفیت، شاد، توأم با رفاه، آرامش بخش، بدون نگرانی و همراه با سرزندگی، خوشی، خوبی و ارزشمندی دست یابند و تنها از همین راه است که انسانیت واقعی انسان و شأن و جایگاه حقیقی او حفظ می شود و هر راه دیگری غیر از این در پیش گرفته شود تنها نتیجۀ تلخ آن سقوط انسانیت خواهد بود. واقعیت بسیار تلخ و دردناک این است که سیاست هایی که اکنون در جامعۀ ایران اتخاذ و اجرا می شود تا حد زیادی سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با نیازها و خواست های واقعی اکثریت شهروندان این جامعه بوده و نتایج این سیاست ها نیز بسیار ناگوار و ناخوشایند است که نه تنها هیچ دردی از دردهای موجود را درمان نمی کند بلکه هر روز بر دردهای باشندگان این سرزمین می افزاید و خدا داند که این دردِ کمی نیست!!!!!

#سیاست
#سرنوشت
#شهروندان
#شادکامی
#فقر
#محرومیت
#ایران


@tajeddin_mohammadbagher
☸️تأمّلی بر فاجعۀ تنهاییِ انسان در این جهان
[بخش نخست]

✍️محمدباقر تاج الدین

میلان کوندرا در رمان "بارِ هستی" می گوید که بار هستی باری بسیار سنگین است چرا که انسان تنها به این جهان آمده است و تنها هم از آن خواهد رفت و در تنهایی و درد و رنج های خویش دست و پایی جان کاه خواهد زد!!!! به نظر می رسد که این گفته کوندرا وجهی از حقیقت وجودی انسان را آشکار می کند و آن حقیقت این است که انسان دچار تنهایی و رنجی جان کاه در این جهان است و به نظر نمی رسد که دردی بدتر و تلخ تر از این برای انسان وجود داشته باشد. منظور از تنهایی در نوشتۀ حاضر تنهایی وجودی(اگزیستانسیال) است که طی آن آدمی گویی تمام نسبتش با دیگران و کل هستی قطع می شود و هیچ رابطه ای بین او و دیگران نمی تواند این تنهایی را از بین ببرد. یعنی ممکن است فرد با دیگران حتی رضایت بخش ترین رابطه را نیز داشته باشد و یا به نوعی از خود شناسی و انسجام درونی هم رسیده باشد اما همچنان احساس تنهایی کند!! این تنهایی ریشه ای ترین و بنیادی ترین تنهاییِ انسان است که به صورت جدایی میان فرد و دنیا روی می دهد. به عبارت دیگر اگر بخواهیم دقیق ترین و مشخص ترین گزاره درباره تنهایی وجودی انسان ارائه کنیم همانا گزاره "جدایی بین او و جهان" است

✳️در این تنهایی عموماً پرسش های اساسی زیر برای انسان مطرح می شود مبنی بر این که نسبت میان من و جهان چیست؟ و این که من به عنوان یک انسان در این جهان چه کاره اَم؟ و قرار است چه بر سر من بیاید؟ و در نهایت چه خواهد شد؟ این که از کجا آمده ام و عاقبت به کجا خواهم رفت؟ این که چرا باید این گونه یکّه و تنها دربرابر نیروهای طبیعت و جامعه سرکوب شوم و نتوانم کار چندانی انجام دهم؟ اریک(اریش) فروم روان شناس مشهور آلمانی-آمریکایی در کتاب "هنر عشق ورزیدن" گفته است:«آگاهی انسان از تنهایی و جدا بودنش از درماندگی اَش در برابر نیروهای طبیعت و جامعه همه و همه، هستی جدا و چندپارچه اَش را به زندانی طاقت فرسا بدل می کند. تجربۀ جدایی اضطراب می آفریند، در واقع منشأ تمامی اضطراب هاست. جدا بودن به معنای بریده شدن است بی امکان استفاده از نیروهای انسانی اَم. بنابراین جدا بودن به معنای درماندگی و ناتوانی در درک فعالانۀ اشیاء و افراد جهان است، بدان معناست که جهان قادر است بر من بتازد بی آن که من توانایی واکنش در برابرش را داشته باشم».

❇️مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی گفته بود که آدمی به این جهان "افکنده شده است" و اگر چه قدرت خودآفرینندگی هم دارد اما نقشۀ "افکنده شدنش" در این جهان او را محدود ساخته و گویی به زندانی برای او تبدیل شده است که راه رهایی چندانی ندارد. آدمی اگرچه خود را در این جهان با بسیاری از امور گوناگون سرگرم نموده است اما به ناگاه پردۀ پندار به کناری می رود و پشت صحنۀ این جهان برایش آشکار می شود و در می یابد که تنهاست و در این تنهایی گویی هیچ همدل و همراهی نمی یابد که او را نجات دهد و همه چیز و همه کس برای او غریبه ای بیش نیستند. هر انسان اندیشمندی ولو اندک و کوتاه چنین وضع و حالی را تجربه می کند و اساساً چنین وضعی هرگز گریبان انسان را رها نمی سازد و تو گویی که همواره با او است!! این همان "دلهرۀ عمیق هستی" است که شوربختانه تمامی آدمیان به نوعی گرفتاراَش هستند اما ممکن است برخی از آنان چندان بدان نیندیشند و برخی دیگر بیشتر بیندیشند!!

@tajeddin_mohammadbagher
☸️ تأمّلی بر فاجعۀ تنهاییِ انسان در این جهان

[بخش دوم و پایانی]

تنهایی وجودی(اگزیستانسیال) رابطۀ بین فرد با هستی را به شدت متزلزل می کند و آدمی نمی داند که در کجای این هستی ایستاده است و چه کاره است؟! او خود را تنهای تنها می یابد و در این تنهایی خویش دست و پایی دائم می زند و هر لحظه خود را به تخته پاره های رها شده در این هستی می سپارد اما غافل از آن که این تخته پاره ها هیچ کاری برای او نمی کنند و او هم چنان در تنهایی خویش فرو می رود و در "دریای هستی" غرق می شود!! انسان به راستی که در این جهان و هستی غریب است و این غربت و تنهایی او را چنان در بر گرفته است که تمام کوشش های خویش را به کار می گیرد تا بلکه اندکی از این وضع و حال رهایی یابد اما واقعیت این است که راه رهایی نهایی وجود ندارد. انسان زمانی در می یابد که در خانه اصلی اَش نیست و در این لحظه است که هراسی باور نکردنی سراپای وجودش را در بر می گیرد و گویی در جاده ای بی انتها راه گم کرده باشد به راه می افتد و می رود اما می داند که این راه را انتهایی نیست و همین موجب اضطراب و سرگشتگی اَش می شود!!!!

✳️این گونه به نظر می رسد که تنها راه برون رفت از این "تنهایی وجودی" در پیش گرفتن شفقت ورزی، عشق ورزی و دوستی های عمیق با دیگران و در دل و جان انسان ها خانه کردن باشد و این سخن بسیاری از معنویان جهان است که تنها با شفقت ورزی و عشق ورزیدن است که می توان این جهان را مطبوع تر و خواستنی تر یافت و درد و رنج تنهایی و غربت را اندکی کاهش داد و الّا به راحتی در "دریای هستی" غرق خواهیم شد و زندگی سراسر رنج و درد و ناکامی بیش نخواهد بود کما این که شوربختانه تا حدودی چنین هم شده است!!
به گفتۀ سهراب سپهری:
آدم این جا تنهاست
و در این تنهایی
سایۀ نارونی تا ابدیّت جاری است

#انسان
#تنهایی_وجودی
#اگزیستانسیال
#جهان
#دریای_هستی
#بار_هستی
#میلان_کوندرا
#اریک_فروم
#مارتین_هایدگر
#سهراب_سپهری


@tajeddin_mohammadbagher
☸️رعیت را چه به اینترنت!!!!

✍️محمدباقر تاج الدین

چرا این قدر یقه می درانید که اینترنت را گران کرده اند؟!! اصلاً خوب کرده اند!!اینترنت می خواهید چه کار؟!! تازه این کار مهم را برای شما کرده اند که کمی دست از سرِ این به اصطلاح شبکه های چی؟ آهان مجازی! بردارید. مثلا چه می دانم همین تلگرام یا اینستاگرام که هی شما رعیت می روید این جور جاها وقت خود را تلف می کنید!!واقعاً بس نیست که شبانه روز می روید به این جور جاهای نامناسب سرک می کشید و یک مشت حرف های نامربوط و تصاویر زننده را می خوانید و می شنوید و می بینید!! والله عیب است، قبیح است!! اصلا نداشتن اینترنت و نرفتن به همین شبکه های مجازی برای شما رعیت عایدات خوبی دارد!!

✳️چه عایداتی دارد؟!! الان برای شما عرض می کنم. البته چند فقره اَش را چون عایدات اَش آن قدر زیاد است که نمی شود احصاء کرد!! یکی این که برای سلامتی جسم و روان تان خیلی نافع است چون دیگر چشمان شما اسیب نمی بیند از بس که به صفحۀ کامپیوتر و گوشی و لب تاب و تبلت نگاه کرده اید چش و چارتان درآمده و هر روز باید بروید مطب چشم پزشکی!! دویّم این که برای سلامتی گردن و کمر و دستان شما هم بسیار نافع است و دیگر مجبور نیستید بروید پیش متخصص مغز و اعصاب و ارتوپدی!! چه می دانم از این جور پزشکان!! سیّم این که وقت بیش تری خواهید داشت که به امور زندگی خودتان برسید و این همه مسائل عقب افتاده را رتق و فتق کنید دیگر!!!

❇️چه مسائل عقب افتاده ای؟! آخه مگه نمی دونید که این مسئولین محترم که وقت ندارن به ترافیک و آلودگی هوا و خشکسالی و گرونی و بیکاری و فقر این همه فکر کنند و برنامه بریزن بعدش ببینن که شما رعیت فقط نشسته اید پای اینترنت هی صفحات مختلف اینترنت و شبکه های مجازی را ورق می زنید که هیچ چیز هم که عاید تان نمی شود هیچ بلکه فقط وقت و فرصت گران بهای خود را از بین می برید!! بله جانم بروید مقداری به اموری که گفته شد برسید!مثل این که خدای ناکرده شما رعیت این مملکت هستید!!پس چه کسی برود این همه مسائل زمین مانده را رسیدگی کند؟!! وظیفۀ شما رعیت است دیگر!!بله همین اینترنت شما را این همه دچار غفلت از این مسائل و مشکلات کرده و حالا دیگر وقت ندارید که این مهم را انجام دهید!!

همین دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و استادان و پژوهشگران چرا باید این همه در اینترنت و شبکه های گوناگون بچرخند که آخرش چی یک مشت مطالبی که این غربی های خدانشناس و بی صفت به خوردشان می دهند بخوانند که هم بلای جان خودشان بشود و هم بلای جان جامعه!!بس است دیگر! بروید این همه کتاب های خوبی که برای شما تألیف کرده اند را بخوانید و کمی هم کمالات بیاموزید تا آماده شوید برای یک زندگی هر چه بهتر و آرمانی!! الان مگر همین صدا و سیمای خودمان چه اَش است؟!1 این همه برنامه های مفید و سازنده که کلی هم برای شما رعیت عایدی دارد خب بنشینید این ها را نگاه کنید دیگر!! چقدر شما رعیت قدرناشناس هستید و این برنامه ها را نمی بینید تا کمی هم به کمالات شما افزوده شود !!! برای سرگرمی و فراغت چه کار کنید؟ عجب حرفایی می زنید؟!! مگر پدربزرگ و مادر بزرگ های شما چه داشتند ؟!! یک رادیوی ترانزیستوری آن هم نه همه شان بلکه بعض شان! خب اصلا بروید همان رادیوهای ترانزیستوری را از صندوقچۀ مادر بزرگ تان بیرون بیاورید و با آن خودتان را سرگرم کنید!راه کار از این بهتر می خواهید!! پس دیگر هی نگویید چرا اینترنت را گران کرده اند!! این همه عایدات دارد!! خب این بود انشای امروز ما!!

#اینترنت
#رعیت
#گرانی
#سلامتی
#مشکلات


@tajeddin_mohammadbagher
Music Hasan Zirak 14 blogmusic
Hasan Zirak [ blogmusic.ir ]
🔵مردی فقیر و دردمند را در خیابان دیدم که این ترانۀ زیبایی که حسن زیرک با صدای جادویی اَش اجرا کرده بود در حال زمزمه کردن است. بسیار دلم گرفت و لذا به یاد بزرگ مرد موسیقی کردی به شما فرهیختگان و همراهان گرامی تقدیم می کنم. آری، این است قدرت جادوییِ موسیقی


@tajeddin_mohammadbagher
🟪آغاز سال نو میلادی و تولد حضرت عیسی مسیح را خدمت تمام هموطنان مسیحی شادباش می گویم و سالی سرشار از شادی و تندرستی و پیروزی را برای شان آرزومندم


@tajeddin_mohammadbagher