در جستجوی حقیقت
1.49K subscribers
892 photos
42 videos
100 files
216 links
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند(حافظ)
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما ین است که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم(سهراب سپهری)
در جستجوی حقیقت کانالی است برای معرفی نوشته ها و تأملات دکتر محمد باقر تاج الدین
Download Telegram
☸️نقدی بر کتاب های "غربزدگی" و "در خدمت و خیانت روشنفکران" جلال آل احمد
[بخش سوم]

✍️محمدباقر تاج الدین

7.آل احمد اصطلاح غربزدگی را از سید احمد فردید گرفته است. «من این عبارت غربزدگی را از افادات شفاهی سرور دیگرم حضرت سید احمد فردید گرفته ام(کتاب غربزدگی، پیش درآمد» ص 10). می دانیم که فردید از پیروان و مریدان مارتین هایدگر فیلسوف شهیر آلمانی بوده است. مارتین هایدگر به تکنیک و فناوری نقد داشت که در مقالۀ پرسش از تکنولوژی به این موضوع پرداخت و نه به نیروی قدرتمند و گریز ناپذیر مدرنیته و ابعاد گسترده و عمیق آن. اما فردید که تحصیلات ناقص و ناتمامی در فرانسه و آلمان داشت و از غرب و بلکه جهان مدرن نیز درک بسیار سطحی و ناقصی پیدا کرده بود پس از آمدن به ایران با همین درک ناقص و نادرست از مدرنیته نه تنها به فناوری و تکینک بلکه به کل تمدن مدرن تاخته بود و نگاهی سراسر منفی و ضد توسعه را بنیان گذاشت. ایشان همچنین مدعی شد که از مبدعان اصطلاح غربزدگی است و از این طریق به صنعت و تکنیک غربی حمله ور شد بدون این که درک کند این صنعت و تکنیک چه ریشه های فکری، فلسفی و علمی ای دارد. فردید با درک معیوب خود از غرب گمان می برد که غرب در فناوری و تکنیک خلاصه می شود و لذا اساساً هیچ درک درستی از مدرنیته پیدا نکرد. در واقع، فردید به رغم سال ها تحصیل در فرانسه و آلمان به جای یاد گرفتن و پرداختن به مبانی فلسفی و فکری ظهور مدرنیته با فهمی وارونه از غرب به وطن بازگشت و با تأسف این که افکار برخی از جوانان وطنی را نیز تا حد زیادی آلوده به همین اباطیل نمود که هنوز هم دامن گیر برخی بوده و اثرات تلخ آن را شاهد هستیم. سخن دربارۀ فردید بسیار است که به نوشتار دیگری باید موکول شود اگرچه استادان و اندیشمندانی چند سال ها و بل دهه ها پیش به نقد و بررسی افکار ایشان پرداخته اند و سست و بی مایه بودن اندیشه های وی را بر آفتاب افکندند!!! این را آوردم تا برخی از ریشه های فکری جلال آل احمد در زمینۀ "غرب" و "روشنفکری" را یادآور شده باشم و مهم تر این که برخی از پیروان ایشان هر چه بهتر با این ریشه های فکری آل احمد آشنا شوند و نپندارند که بنده دربارۀ دیدگاه های آل احمد و اثار ایشان دچار کلّی گویی شده اَم. بنده نیز خوب می دانم که در مسیر فکری و به ویژه تفکر نقادانه بی مایه چقدر فطیر است و از قضا درصدد هستم تا برای شما روشن سازم که اندیشه های آل احمد دربارۀ غرب و روشنفکری تا کجا بی مایه و پایه و بلکه فطیر بوده است!!!

8.به منظور آشنایی با برخی دیدگاه های آل احمد دربارۀ "غرب" و "غربزدگی" فرازهایی از "کتاب غربزدگی" ایشان را عیناً نقل می کنم و سپس به نقد آن ها می پردازم. یادآور می شوم که آل احمد کتاب غربزدگی را در سال 1341 خورشیدی نوشته و متن بازنویسی شده را در سال 1343 خورشیدی منتشر کرده که شامل عناوین زیر است: 1.به عنوان مقدمه؛ 2.پیش درآمد؛ 3. طرح یک بیماری؛ 4.نخستین ریشه های بیماری؛ 5.سرچشمۀ اصلی سیل؛ 6.نخستین گندیدگی ها؛ 7.جنگ تضادها؛ 8.راه شکسن طلسم؛ 9.خری در پوست شیر یا شیر عَلَم؟؛ 10.اجتماعی به هم ریخته؛ 11.فرهنگ و دانشگاه چه می کنند؟؛ 12.کمی هم از ماشین زدگی؛ 13.اقتربت الساعه.


@tajeddin_mohammadbagher
☸️نقدی بر کتاب های "غربزدگی" و "در خدمت و خیانت روشنفکران" جلال آل احمد
[بخش چهارم]

✍️محمدباقر تاج الدین


9.جلال آل احمد آن گونه که خودش در این کتاب مدعی شده است "متنی مشوش و پراکنده"را آفریده که اگر با نگاه دقیق بدان بنگریم درخواهیم یافت که فاقد هر نوع نگاه هستی شناسانه(اُنتولوژیکال=Ontological)، معرفت شناسانه(اِپیستمولوژیکال=Epistemological) و روش شناسانۀ(متدولوژیکال=Methodological) قابل اتکایی نسبت به غرب، مدرنیته و ریشه ها و سرچشمه های شکل گیری تمدن جدید و حتی سنت است. تو گویی که آل احمد بسیار تند و گذرا و بدون هر نوع مطالعه و بررسی دقیق دست به قلم برده و متنی را سرهم بندی کرده که هیچ طرح و ایدۀ مشخصی را در ذهن نداشته است. البته به منظور رعایت انصاف باید گفت که برخی نکات ارزشمندی را نیز یادآور شده است که در جای جای بحث حاضر بدان پرداخته خواهد شد.

10.نقد این دیدگاه و اثر ایشان از آن رو بسیار اهمیت دارد که بدانیم و دریابیم در زمانه و زمینه ای که اکنون در آن زیست می کنیم با آن نگاه و بینش امکان برون رفت از بسیاری از مسائل و مشکلاتی که داریم چندان امکان پذیر نبوده و لذا باید طرحی دیگر درانداخت تا بتوان بر مشکلات زمانه غلبه نمود و به وضعیت و شرایط به نسبت قابل قبول و مطلوبی دست یافت. نقدهایی از این دست این موضوع مهم را برای مان آشکار می کند که از کسانی چون آل احمد و حتی برخی دیگر چون ایشان که در آن روزگاران می اندیشیدند و دست به قلم برده اند و آثاری خلق کرده اند نمی توان و نباید انتظار داشت که برای روزگاران کنونی راه حلی ارائه کرده باشند و در نتیجه انسان اندیشمند امروزی ضمن داشتن نگاهی تاریخی به آن چه در جامعۀ او گذشته است و غور و واکاوی در آثار و دیدگاه های متفکران پیشین نسبت به مسائل اصلی امروزین آگاهی همه جانبه پیدا کند و برای برون رفت از آن ها راه کارهای منطقی، عقلانی و علمی ارائه نماید.

(ادامه دارد......)


@tajeddin_mohammadbagher
☸️نقدی بر کتاب های "غربزدگی" و "در خدمت و خیانت روشنفکران" جلال آل احمد
[بخش پنجم]

✍️محمدباقر تاج الدین


11.نکته ای که در آغاز فراموش شد بدان اشارت رود این است که جلال آل احمد هنگام مرگ 46 سال سن داشت و لذا اگر زنده می ماند و بیش تر عمر می کرد شاید تغییراتی اساسی در دیدگاه ها و باورهای ایشان ایجاد می شد کما این که در بسیاری از اندیشمندان دیگر چنین امری مهمی روی داده است و به قرینه می توان چنین داوری ای را دربارۀ ال احمد نیز ارائه نمود. برای مثال دکتر داریوش شایگان در دهۀ چهل خورشیدی کتاب "آسیا در برابر غرب" را نوشت که در آن نگاه بدبینانه ای نسبت به غرب داشت و اساساً غرب را در برابر شرق مطرح و عَلَم کرد. اما همین اندیشمند بعدها کتاب "افسون زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیّار" را نوشت که به نوعی نقدی بر کتاب قبلی خودش بود و این نشان می دهد که فرد اندیشمند در اثر گذشت زمان از یک سو و پخته تر شدن افکارش و گسترش و عمق یافتن دانش و آگاهی اَش اقدام به نقد دیدگاه های پیشین خود نموده و آن ها را پالایش می کند. ضمن این که دکتر شایگان در همین اواخر گفته بود که "نسل ما گند زد"!!! شوربختانه این که جلال آل احمد در اثر مرگ زودهنگامش چنین فرصتی نیافت و لذا نتوانست به نقد آثار و دیدگاه های خودش بپردازد. این قضیّه در مورد علی شریعتی هم تا حدودی مصداق دارد چرا که ایشان هم در سن 44 سالگی از دنیا رفت و هرگز فرصت پالایش و نقد دیدگاه ها و آثار خودش را نیافت.

12.جلال آل احمد آن گونه که در کتاب غربزدگی آورده است آن را نوعی بیماری می دانست که چونان وبازدگی است و به جان آدمیان و جامعه افتاده و همه چیز را از بین می برد و نابود می کند. ایشان در این زمینه در کتاب غربزدگی آورده است: «غربزدگی می گویم همچون وبازدگی و اگر به مذاق خوش آیند نیست بگوییم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی؛ اما نه دست کم چیزی است در حدود سِن زدگی. دیده اید که گندم را چه طور می پوساند؟ از درون. پوستۀ سالم برجاست؛ اما فقط پوست است، عین همان پوستی که از پروانه ای بر درختی مانده. به هر صورت سخن از یک "بیماری" است. عارضه ای از بیرون آمده و در محیطی آماده برای بیماری رشد کرده. مشخصات این درد را بجوییم و علّت یا علّت هایش را و اگر دست داد راه علاجش را......این غرب زدگی دوسر دارد. یکی غرب و دیگر ما که غرب زده ایم. ما یعنی گوشه ای از شرق. به جای این دوسر بگذاریم دو قطب. یا دو نهایت. چون سخن دست کم از دو انتهای یک مدرّج است، اگرنه از دو سر عالَم. به جای غرب بگذاریم در حدودی تمام اروپا و روسیۀ شوروی و تمام آمریکای شمالی یا بگذاریم ممالک مترقی یا ممالک رشد کرده یا ممالک صنعتی یا همۀ ممالکی که قادرند به کمک ماشین موادّ خام را به صورت پیچیده تری درآورند و هم چون کالایی به بازار عرضه کنند و این موادّ خام فقط سنگ آهن نیست یا نفت یا روده یا پنبه و کتیرا. اساطیر هم هست، اصول عقاید هم هست، موسیقی هم هست، عوالم عُلوی هم هست».(صص 13 و 14).

13.آل احمد در بیان این موضوع یعنی غربزدگی بدون این که در آغاز روشن کند غرب چگونه غرب شد و به صنعت و پیشرفت و به اصطلاح ترقی دست یافت اصطلاحی نادرست که از فردید اخذ کرده است را بی محابا و بدون واکاوی و پرداختن دقیق ابعاد و زوایای آن به کار برده است. آل احمد بدون پرداختن به مقدمات و پایه های فلسفی، فکری، علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فناورانۀ دنیای جدید از غربی سخن می گوید که خودش نمی داند آغاز آن از کجا بوده و اساساً این که چرا بروز و ظهور کرده است!! اگرچه در همین کتاب اشاراتی هرچند سطحی و گذرا در این زمینه داشته است اما می دانیم که این میزان هرگز وافی به مقصود نبوده و نتوانسته حق مطلب را ادا کند.

(ادامه دارد.......)
#غربزدگی
#جلال آل احمد
#مدرنیته
#روشنفکری




@tajeddin_mohammadbagher
☸️نقدی بر کتاب های "غربزدگی" و "در خدمت و خیانت روشنفکران" جلال آل احمد
[بخش ششم]

✍️محمدباقر تاج الدین


14.آل احمد در تعریف غربزدگی چنین گفته است: «مجموعۀ عوارضی که در زندگی و فرهنگ و تمدّن و روش اندیشۀ مردمان نقطه ای از عالَم حادث شده است؛ بی هیچ سنتی به عنوان تکیه گاهی و بی هیچ تداومی در تاریخ و بی هیچ مدرّج تحوّل یابنده ای، بلکه فقط به عنوان سوغات ماشین و روشن است اگر پس از این تعبیر گفته شود که ما یکی از این مردمانیم و چون بحث این دفتر به طریق اولی به حول و حوش اقلیمی و زبانی و سنتی و مذهبی نویسنده اش تعلق می یابد روشن تر است که بگوییم که ما وقتی ماشین را داشتیم یعنی ساختیم دیگر نیازی به سوغات آن نیست تا به مقدمات و مقارناتش باشد. پس غربزدگی مشخصۀ دورانی از تاریخ ماست که هنوز به ماشین دست نیافته ایم و رمز سازمان آن و ساختمان آن را نمی دانیم. غربزدگی مشخصۀ دورانی از تاریخ ماست که به مقدمات ماشین یعنی به علوم جدید و تکنولوژی آشنا نشده ایم. غربزدگی مشخصۀ دورانی از تاریخ ماست که به جبر بازار و اقتصاد و رفت و آمد نفت، ناچار از خریدن و مصرف کردن ماشینیم»(صص 26 - 25).

15.در نقد تعریف آل احمد از غربزدگی بیان چند نکتۀ کلیدی ضرورت دارد. نخست این که تعریف آل احمد بدون این که خودش بداند و از آن آگاه باشد به نوعی تعریف "تغییرات و تحولات اجتماعی" است و نه لزوماً تعریف اصطلاح نادرست و من درآوردی غربزدگی. دوم این که مجموعه تغییرات و تحولات یا به گفتۀ آل احمد مجموعه عوارضی که در یک جامعه و فرهنگ ایجاد می شود بسیار پیچیده تر، گسترده تر و عمیق تر از آن است که بتوان آن را تنها به عنوان سوغات ماشین قلمداد کرد. البته که صنعتی شدن و ورود فناوری های صنعتی به هر جامعه ای تغییرات فراوانی در آن جامعه ایجاد می کند که در نوع خودش بی نظیر و کاملا جدید و نوپدید خواهد بود. سوم این که آل احمد به اشتباه گمان می کرد که صنعتی شدن و یا مدرن شدن ضرورتاً می بایست از دل سنت کهن ایرانی می جوشید و نه این که به عوان سوغاتی از مغرب زمین می آمد و تو گویی که سنت ایران زمین واجد چنین ظرفیت و پتانسیلی بوده است. چهارم این که آل احمد نسبت به این نکتۀ زیربنایی غافل بود که مدرنیته با تمام پیچیدگی ها، ابعاد، گستره و عمقی که دارد تنها در ماشینی شدن خلاصه نمی شود. پنجم این که ایشان نسبت به روند تاریخی به نسبت طولانی و عمیق مدرنیته که از پانصد سال پیش در مغرب زمین آغاز شده بود و ریشه های فکری، فلسفی، علمی و فرهنگی گستردۀ آن چندان آشنایی نداشت و بسیار عجولانه و غیر محققانه آن را در "غرب" و "غربزدگی" خلاصه کرد.

16.مدرنیته دارای تکیه گاه و سنت فکری عظیم و گسترده ای است که آل احمد آن را به اشتباه و به صورت وارونه در درون سنت ایرانی خودش جستجو می کرد و نمی اندیشید که نه تنها سنت ایرانی بلکه هیچ سنت دیگری در سایر کشورها و جوامع واجد چنین ظرفیت و پتانسیلی نبودند و این تحول تاریخی خاصی بود که فقط در مغرب زمین و از سنت فکری آن نقطه از جهان نشأت گرفته بود. این گونه بود که ماکس وبر فیلسوف و جامعه شناس مشهور آلمانی گفته بود که "عقلانیت مدرن" و "اخلاقیات مدرن" و پس از آن "نظام سرمایه داری جدید" تنها در مغرب زمین شکل و محتوا یافته و در هیچ کجای دیگر از این جهان خاکی به هر دلیل امکان بروز و ظهور نداشته است. این ها گفته شد تا این نکتۀ اساسی بیان شود که تا زمانی که بنیادهای فکری، فلسفی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مدرنیته به درستی درک نشود همچنان در بر همان پاشنه می چرخد و امیدی به برون رفت از انبوه مشکلاتی که جامعۀ ما گرفتار آن است وجود نخواهد داشت. البته از کسی چون آل احمد چنین انتظاری هم بیهوده است که درک درستی از این بنیادهای بروز و ظهور مدرنیته می داشت به دلایلی چون حضور در زیر سایبان گسترده و عمیق سنت ایرانی-اسلامی در آن زمان و عدم مطالعۀ بنیان های شکل گیری مدرنیته و یا آن گونه که خودش گفته است تمدن جدید!!

(ادامه دارد.......)
#غربزدگی
#سنت
#مدرنیته
#روشنفکری
#ایران


@tajeddin_mohammadbagher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵درد و رنج کولبری!!!!!

نوجوانی که با سن کم خودش مجبور به کولبری است و باری چنین سنگین را بر دوش می کشد. البته او فقط این بار را بر دوش خودش ندارد بلکه بار سنگین بی توجهی دست اندرکاران این جامعه نسبت به زندگی چنین نوجوانان و بل صدها و هزاران نوجوان و جوان دیگر را نیز بر دوش می کشد!!!!


@tajeddin_mohammadbagher
☸️نقدی بر کتاب های "غربزدگی" و "در خدمت و خیانت روشنفکران" جلال آل احمد
[بخش هفتم]

✍️محمدباقر تاج الدین


17.آل احمد در فرازی دیگر از کتاب غربزدگی به این موضوع می پردازد که ما از یک سو توان ایستادگی در برابر غرب و ماشینیسم را نداشتیم و از سوی دیگر توان حفظ تاریخ و فرهنگ خودمان را نیز نداشتیم و در نتیجه نابود شدیم. ایشان رد این زمینه آورده است:«حرف اصلی این دفتر در این است که ما نتوانسته ایم شخصیت فرهنگی- تاریخی خودمان را در قبال ماشین و هجوم جبری اَش حفظ کنیم. بلکه مضمحل شده ایم. حرف در این است که ما نتوانسته ایم موقعیت سنجیده و حساب شده ای در قبال این هیولای قرون جدید بگیریم. حرف در این است که ما تا وقتی ماهیت و اساس و فلسفۀ تمدن غرب را در نیافته ایم و تنها به صورت و به ظاهر ادای غرب را در می آوریم-با مصرف کردن ماشین هایش-درست هم چون آ ن خریم که در پوست شیر رفت و دیدیم که چه به روزگارش آمد»(ص 20).

18.آل احمد در این فراز از کتاب خودش تضاد سنت و مدرنیته را البته با زبان دیگری بیان کرده و تصورش بر این بود که اگر بتوانیم شخصیت فرهنگی-تاریخی خود را حفظ کنیم آن گاه از عوارض و پیامدهای منفی غرب و ماشین-به زعم ایشان-در امان می مانیم. اما پرسش اصلی این است که این شخصیت فرهنگی-تاریخی ما ایرانیان واجد کدام ویژگی های مثبت و اثرگذاری بوده است که اکنون انسان ایرانی موظف به حفظ آن است؟ و این که مگر تمامی وجوه و ابعاد شخصیت فرهنگی -تاریخی ما ایرانیان قابل دفاع و نیازمند حفظ شدن است که آل احمد این چنین برای از دست رفتن اَش غمگین و دلخور است؟ پرسش دیگری که می توان مطرح کرد این است که اتخاذ موقعیت سنجیده و حساب شده در برابر قرون جدید به چه معناست؟ و این که چگونه می توانستیم یا اکنون نیز می توانیم ماهیت و اساس و فلسفۀ تمدن غرب را به درستی دریابیم؟

19.البته انصاف در این است که بیان کنیم آل احمد درخصوص دریافت و درک ماهیت و فلسفۀ تمدن غرب سخن به نسبت درستی گفته است و از قضا یکی از بحث های اساسی در این زمینه این است که ما طی یکصد سال اخیر بنا به دلایل گوناگون نتوانستیم ریشه های مدرنیته را به درستی درک کنیم و بیش از همه به میوه ها و محصولات جهان مدرن پرداختیم. اما می ماند این نکتۀ بینادین که محصولات و میوه های جهان مدرن را هرگز نمی توان بر ریشه های سنت کهن ایرانی که هیچ قرابت و نسبتی با بنیادهای فکری، فلسفی و علمی جهان مدرن ندارد، استوار نمود. به دیگر سخن آل احمد گمان می برد که ما ایرانیان با استفاده از ریشه های سنتی خودمان می توانیم طرحی نو دراندازیم و فلک را سقف بشکافیم و از این منظر دیگر هیچ نیازی به تمدن غرب نیز نخواهیم داشت که به نظر می رسد سخنی سست و نادرست باشد. در واقع، بحث بر سر این است که میوه ها و محصولات جهان مدرن را نمی توان بر ریشه های درختی دیگر استوار نمود که از جنس دیگری هستند. ریشه های جهان مدرن عبارتند از: عقلانیت مدرن، دانش های مدرن، اخلاقیات مدرن، اومانیسم(انسان گرایی)، سکولاریسم(عرفی گرایی) و لیبرالیسم(آزادی خواهی) در سه شاخۀ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی.

(ادامه دارد........)

#مدرنیته
#سنت
#فرهنگ
#تاریخ
#ایران


@tajeddin_mohammadbagher
☸️کسی به فکر گل ها نیست؛ کسی نمی خواهد باور کند که باغچه دارد می میرد!!!
(در حاشیۀ آلودگی شدید هوای تهران و سایر کلان شهرها)

✍️محمدباقر تاج الدین

@tajeddin_mohammadbagher
☸️کسی به فکر گل ها نیست؛ کسی نمی خواهد باور کند که باغچه دارد می میرد!!!
(در حاشیۀ آلودگی شدید هوای تهران و سایر کلان شهرها)

✍️محمدباقر تاج الدین

آلودگی هوای تهران و سایر شهرهای بزرگ و صنعتی بدل به قصۀ پر غصه ای شده است که هر سال تکرار می شود اما دریغ از هرگونه اقدام عملی و مثبت در این زمینه. در اثر تشدید آلودگی هوا در این روزها حال بسیاری از شهروندان چندان خوب نیست و دچار انواع مشکلات جسمی و روانی شده اند و بسیاری از شهروندان به شدت از این وضع دشوار شکایت دارند. شاخص جهانی آلودگی عدد 217 را برای کلان شهر اصفهان و رنگ بنفش یعنی خیلی ناسالم، عدد 198 را برای برخی مناطق تهران مانند باقر شهرو رنگ بنفش یعنی خیلی ناسالم، عدد 160 را برای کلان شهر مشهد و رنگ قرمز یعنی ناسالم، عدد 157 را برای کلان شهر اهواز و رنگ قرمز یعنی ناسالم و عدد 149 را برای کلان شهر تبریز و رنگ قرمز یعنی ناسالم را نشان می دهد. در این میان شهری چون سمنان که هیچ گاه دچار آلودگی نشده بود اکنون دچار آلودگی شده به گونه ای که شاخص آلودگی در این شهر به عدد 130 رسیده است. عجیب تر این که شهری چون دماوند در استان تهران که شهری کاملاً کوهستانی است نیز آلودگی را تجربه می کند و شاخص آلودگی عدد 147 را برای این شهر نشان می دهد.

✳️ زیستن در هوای به شدت آلودۀ تهران و سایر کلان شهرها حق هیچ یک از شهروندان نیست و مصداق بارز بی عدالتی شهری است چرا که به دلیل فقدان سیاست ها و برنامه ریزی های دقیق شهری از یک سو و بی دانشی و بی عملی مدیران شهری از سوی دیگر شهروندان مجبور اَند این گونه هوای آلوده را تنفس کنند. این در حالی است که با استفاده از دانش های جدید و همچنین تکنولوژی های روزآمد می توان تاحد زیادی این آلودگی ها را کاهش داد اما تو گویی که فعلا چنین اراده و توانی در بین دست اندرکاران امر وجود ندارد و در این میان تنها جسم و جان شهروندان است که به آسانی در معرض انواع بیماری ها و یا حتی مرگ قرار می گیرد.

#آلودگی هوا
#شهر
#محیط زیست
#سلامتی
#بیماری


@tajeddin_mohammadbagher
☸️نقدی بر کتاب های "غربزدگی" و "در خدمت و خیانت روشنفکران" جلال آل احمد
[بخش هشتم]

✍️محمدباقر تاج الدین


20.اکنون و پس از گذشت دهه ها از آن دورانی که آل احمد چنین سخنانی را بیان کرده است هنوز هم عده ای در جامعۀ ما گمان می برند که هیچ نیازی به اخذ ریشه های مدرنیته نیست چرا که آن ها را در فرهنگ خودمان داریم و اگر برخی تکنیک ها و ابزارهای جهان مدرن را به عنوان محصولات و میوه های جهان مدرن اخذ کنیم چندان مشکلی نیست و تو گویی که میوه ها را بدون ریشه ها می توان به دست آورد و این همان اندیشۀ خام و متوهمانه ای است که جامعه را به این وضع بغرنج درآوده است و راه برون رفتی نیز برای آن پیدا نمی کنند. آنان که چنین اندیشه های خام و توهم آمیزی را ارائه کرده اند اکنون باید پاسخ گوی چنین وضعی باشند.

21شوربختانه این که این دسته از افراد اکنون و در قرن بیست و یکم نه تنها به درک درست و منطقی از مدرنیته نائل نشده اند بلکه با بدفهمی و ناقص فهمی از مدرنیته سودای دیگری در سر دارند و با استفاده از ایدئولوژی های غیر عقلانی، غیر علمی، غیر انسانی و غیر اخلاقی می خواهند جامعه ای با پیچیدگی های فراوان فکری، فرهنگی، اجتماعی، جمعیتی، اقتصادی و سیاسی را با روش های ساده و پیش پا افتاده مدیریت کنند و این چنین است که در ابتدایی ترین امور نیز درمانده شدند. این گروه گمان باطل می برند که بدون عقلانیت جدید، دانش های جدید و اخلاقیات جدید می توانند بسیاری از مشکلات و مسائل پیچیدۀ جامعۀ امروز ایران را حل و فصل نمایند اما می دانیم که این فقط خیالی بس خام و بی پایه و اساس است.

22.نقد دیدگاه جلال آل احمد دربارۀ غرب، مدرنیته و روشنفکری صرفاً به این معنا نیست که بخواهیم بگوییم چنین دیدگاهی برای آن روزگار بسیار خام و ابتدایی بوده است بلکه تمام بحث بر سر این است که گفته شود چنین دیدگاهی اگر مورد نقد همه جانبه و دقیق قرار نگیرد در روزگاران فعلی نیز ممکن است همچنان محل رجوع و استفاده باشد و نتایج خسارت باری برای جامعه به همراه داشته باشد. کما این که در سال های به نسبت طولانی اخیر نیز دیدگاه ایشان و برخی دیدگاه های مشابه دیگر آن چنان محل توجه بوده است به گونه ای که برخی سیاستگذاران و برنامه ریزان جامعه با همین دیدگاه خام و نادرست مشکلات و مسائلی را به وجود آورده اند که هنوز هم گریبان گیر جامعه است. لذا هدف اصلی از طرح چنین نقدهایی یافتن راه های عقلانی و علمی برای برون رفت انبوهی از مشکلات و مسائلی است که جامعۀ ما گرفتارشان شده است و این گونه به نظر می رسد که یکی از نقطه عزیمت های مهم فعلی برای روشنفکران و اندیشمندان ایرانی باید همین باشد.

23.نکتۀ مهم دیگر این است که نقد این دیدگاه می تواند "مسأله ها" را از "مسأله نماها" به خوبی متمایز سازد تا همگان و به ویژه نخبگان جامعه به خوبی دریابند که بدون فهم دقیق مسأله ها ممکن است در دام مسأله نماها گرفتار شویم و آن وقت به جای کوشش برای حل مسأله ها تمام انرژی و سرمایه های جامعه در جهت حل مسأله نماها صرف می شود و در نهایت نیز جامعه از هر جهت دچار فرسودگی و خستگی خواهد شد. واقعیت این است که طی دهه های اخیر جامعۀ ایران به دلیل گرفتار آمدن در دام ایدئولولوژی های گوناگون در تشخیص دقیق و درست مسأله های خودش تا حد زیادی ناکام مانده و در نتیجه امکان حل بسیاری از مشکلات خودش را نیز نداشته است.

24.اکنون در نقد دیدگاه آل احمد نیز تمام سخن در این است که ایشان نیز در تشخیص و تمییز "مسأله ها" از "مسأله نماها" در جامعۀ آن روز ایران تا حد زیادی دچار اشتباه شده بود به گونه ای که به جای پرداختن به ریشه های توسعه نیافتگی جامعۀ ایران مشکل را در "غربزدگی ایرانیان" از یک سو و "اشتباهات روشنفکران وطنی" جستجو نموده است. آل احمد درنیافته بود که جریان مدرنیته جریانی ریشه دار و تاریخی است و اگر ایرانیان نیز خواهان پیشرفت و توسعه هستند در گام نخست ضرورت تام و همه جانبه دارد که این ریشه ها را به خوبی بیاموزند و در گام دوم آن ها را به کار گیرند.

(ادامه دارد.......)

#ایدئولوژی
#مدرنیته
#ایران
#مسأله
#مسأله نما
#توسعه


@tajeddin_mohammadbagher
جامعه فقرزده و تشویق به فرزندآوری

سعید معدنی

در این روزهایی که همه خاورمیانه و ایران مشغول جنگ غزه هستند. در ایران اختلاس و گرانی و آلودگی هوا و گسترش فقر و فرونشست زمین و..و... همچنان ادامه دارد.
اما در کنار همه این نگرانی‌‌هایی که دیگر عادت می کنیم و تبدیل به اپیدمی شده و حتی برخی از آنها شاید دیگر به این راحتی قابل درمان نباشد، مثل فرونشست زمین در بخش اعظمی از کشور، خبری دیگر نگرانی ها را افزایش می‌دهد، و آن "افت و عقب ماندگی تحصیلی" فرزندان این سرزمین در استان محروم سیستان و بلوچستان است. خبری که در دنیای پر هیاهوی امروز به راحتی از کنار آن گذشتیم. افت شدید تحصیلی در میان دانش‌آموزان در استان محروم سیستان و بلوچستان واقعا نگران کننده است. آنطور که آمارها میگویند بیش از ۶۰ درصد دانش آموزان آن استانِ محروم از امکانات، قبل از دیپلم ترک تحصیل می کنند. اتفاقی که نیم قرن قبل در ایران باب بود و قرار بود در یک برنامه ریزی درازمدت ریشه کن شود!

معین‌الدین سعیدی، نماینده چابهار در مجلس گفته: «از هر ۱۰۰ نفر دانش‌آموز در سیستان و بلوچستان، کمتر از ۴۰ نفر موفق به کسب دیپلم می‌شوند و عمدتا ریزش تحصیلی رخ می‌دهد.»

از اظهارات این نماینده معلوم می شود که به لحاظ شاخص تحصیلی، محرومیت در این استان در آینده تولید و باز تولید خواهد شد. وی در ادامه صحبت هایش گفته است: "حدود ۱۰ درصد بازماندگان از تحصیل در کشور در این استان هستند و حدود ۱۴ هزار و ۵۰۰ معلم کم داریم.» شاید عده‌ای بگویند چه بهتر که دانش آموزان این آموزش و پرورش بی‌کیفیت را ترک کنند. اما این گزاره برای یک استان محروم که در آن تحصیل کردن مهمترین راه تحرک و موفقیت اجتماعی است، معنایی ندارد.

از سوی دیگر یک اقتصاد دان - فرشاد مومنی- معتقد است که هفتاد درصد مردم یا زیر خط فقر هستند و یا در آستانه فقیر شدن. این فقیر شدن در استان هایی مثل سیستان و بلوچستان بسی بیشتر و بیشتر است. در این اوضاع وانفسا بخشی از حاکمیت و تریبون داران مردم را به فرزندآوری تشویق می کنند! آن‌هم از نوع تشویق‌های مادی. زمانی در این کشور رئیس‌جمهوری وجود داشت که در یک اظهار نظر پوپولیستی و عوامانه گفته بود برای خانواده‌هایی که فرزند به دنیا بیاورند یک میلیون تومان پاداش و پس انداز برای نوزاد در نظر گرفته می شود. در این صورت والدین مثلا مهندس و خلیان و پزشک و معلم و بازاری برای یک میلیون تومان که بچه دار نمی شوند بلکه باز هم خانواده های محروم و آسیب زا که با ده‌ها مشکل دست و پنجه نرم می کنند، برای دریافت پول تشویق به فرزند آوری می‌شوند. در نتیجه فرزندان خانواده های فقیر افزایش پیدا می‌کنند که انگیزه و توان تحصیل و کسب مهارت‌ها را ندارند.

اصولا در برخی کشورهای جهان سوم و از جمله کشور ما که هر روز بر گستره فقر و محرومیت و تورم و بیکاری افزوده می شود، در تشویق به فرزند آوری باید تامل کرد و اگر باز هم عده ای خود را موظف به تشویق می‌دانند باید از تشویق های مادی دوری کنند و شیوه های دیگری را برای تبلیغ فرزندآوری انتخاب کنند. تشویق به فرزندآوری در کنار ترک تحصیل ۶۰ درصدی دانش آموزان یک استان به نظر منطقی نمی‌رسد.

۱۴ آذر ۱۴۰۲

#سعید_معدنی
#افت_تحصیلی
#سیستان_و_بلوچستان
#فقر
#فرزند‌آوری

@Saeed_Maadani
☸️به هوش باش که "ایران" تو را پیام دهد
پیامِ مامِ جگرخسته را زِ جان بشنو که پند و موعظه‌ات با صد اهتمام دهد
زِ چشمِ مامِ وطن خون چکد بر این آفاق که سرخی شفقش جلوۀ صبح و شام دهد(ملک الشعرای بهار)

✍️محمدباقر تاج الدین

مهم ترین پیامی که در این روزها به گوش می رسد این است که حال و روز مادرِ وطن چندان خوب نیست. به گفتۀ استاد بهار از چشمِ مامِ وطن خون می چکد و بس جگر خسته است، خسته از تکرارها و مضطرب در پشت دیوارها و نگران از انبوهی از گرفتاری ها و رنج هایی که جامعه و مردمانش را فراگرفته و شاید هم نا امید از آینده ای مبهم که در پیش روی دارد. افسوس و هزاران دریغ و درد که گوشِ شنوایی هم برای شنیدن این دردها و رنج های فروخفته در پسِ این سالیان به نسبت طولانی وجود نداشته و ندارد. عجیب این است که بسیاری از سیاستگذاران و مدیران این سرزمین توجه چندانی به چنین شرایط بغرنج نمی کنند و گویا برای درک و تحلیل مسائل و مشکلات کشور دچار غفلت عمدی یا سهوی شده اند!!!!. تمامی دلسوزان و روشنفکران و آگاهان به شرایط کشور با اجماع کامل بارها و از مجاری گوناگون فریاد زدند که شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور اصلاً خوب نیست.

✳️در همین راستا باید افسوس خورد از ساده سازی ها و تقلیل گرایی هایی که برخی دست اندرکاران امور انجام می دهند و خواسته های متنوع، متکثر، و برحقِ شهروندان را به مواردی بسیار ساده و پیش پا افتاده تقلیل می دهند و می پندارند که اگر این موارد را بر طرف کنند و از پیش پای خود بردارند دیگر ملالی و نگرانی ای نیست و کشور به سرمنزل مقصود رسیده است. این دسته از مسئولین تنها به اقدامات دافعه جویانه دل خوش می دارند و عوامل دم دستی و سطحی را مقصران اصلی قلمداد می کنند و تأسف بار این که نمی اندیشند و فکر نمی کنند که واقعیت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در دنیای امروز بسی پیچیده تر و بغرنج تر از آن چیزی است که تصور می کنند. مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی یکی و دوتا و ده تا و صد البته دمِ دستی و سطحی هم نیستند که راه حل های سطحی، غیر علمی، غیر منطقی، سیاسی و ایدئولوژیک داشته باشند. جهانِ امروز جهانِ عقلانیت جدید، علوم جدید و اخلاق جدید است و در چنین جهانی صد البته بدون عقلانیت و علم و اخلاق جدید نمی توان درصدد حل و فصل مشکلات و مسائل برآمد و به تَبَعِ آن خواهانِ پیشرفت و توسعه متوازن و پایدار بود. جهان امروز جهانِ شناخت علمی و عقلانی و جهان برنامه ریزی های منطقی و آینده نگرانه است و از طریق سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های منطقی و علمی می توان امیدوار بود که از میان انبوهی از مشکلات و مسائل گوناگونی که کشور را در بر گرفته اند، عبور کرد و به سرمنزل سعادت و آرامش و امنیت رسید.

❇️نسل جدید را بنگرید که چه پیامی دارد و با چه زبانی سخن می گوید. این نسل هرگز چونان نسل پیشین نمی اندیشد و از اساس در جهان دیگری زیست می کند و صد البته خواهان برآورده شدن نیازها و خواسته های خویش است. اکنون باید به هوش بود و پیام فرزندانِ این آب و خاک را به جان نیوشید و به خوبی دریافت که با راه و روش های گذشته نگرانه و یک جانبه و ایدئولوژیک نمی توان در جهت آرامش و آسایش و رفاه و بهروزی جامعه گامی برداشت و انتظار رفع و کاهش مشکلات و مسائل را داشت. پیامِ فرزندان ایران پیامِ صلح و آزادی و برابری و خِرَدورزی و دوستی و رفاه و بهروزی و سعادت مردمانش و در یک کلمه "پیام زندگی" است و هر اقدام و راه روش دیگری غیر از این کشور را دچار بحران می کند. لذا باید به هوش بود که از هرگونه اقدامات غیر عقلانی، غیر علمی، غیر انسانی، غیر اخلاقی، و مغایر با حقوق انسانی و اجتماعی، مغایر با نیازهای نسل امروز، مغایر با شأن و شئونات انسانی و مغایر با راه و روش های زندگی در جهان امروزین به طور جدی پرهیز نمود.

#ایران
#زندگی
#نسل
#مسائل_اجتماعی
#عقلانیت
#دانش_ورزی
#ایدئولوژی_اندیشی
#آزادی
#برابری
#رفاه_اجتماعی


@tajeddin_mohammadbagher
❇️چاپ کتاب پرسش های ایمان اثر پیتر برگر
ترجمه محمدباقر تاج الدین و سید یاسین حسینی توسط نشر ثالث
امیدوارم این کتاب بتواند پاسخ گوی نیاز مخاطبان علاقمند به این حوزه باشد

@tajeddin_mohammadbagher
☸️معرفی مختصر کتاب پرسش های ایمان

✍️محمدباقر تاج الدین

پیتر برگر در این کتاب در مقام متألّهی غیر حرفه ای کوشیده است موضوع ایمان را نه فقط در قالب "امر متعال " بلکه به صورت زمینه مند یعنی در بافت های اجتماعی و فرهنگی نیز واکاوی نماید. همچنین کوشش برگر بر این بوده است که واقعیّت فراطبیعی و متعال را در کنار واقعیّت طبیعی و این جهانی به رسمیّت بشناسد و بر این نکته تأکید بورزد که در جهان مدرن نیز می توان از امر متعال و فراطبیعی سخن گفت. اگر چه برگر اذعان نموده است که در جهان مدرن امر متعال و فراطبیعی تا حد زیادی دستخوش فراموشی شده و به حاشیه رفته است اما در عین حال کوشیده است تا نشان دهد که می توان به فراخوانی امر متعال در جهان مدرن پرداخت البته نه آن گونه که در جهان سنتی بوده است، بلکه مبتنی بر بافت های معناییِ جهان مدرن. از نظر برگر تحوّلات فرهنگی و اجتماعی در جهان مدرن سبب شده است که طبیعت و جامعه بیش از پیش به عنوان واقعیّت های اصلی و مسلم فرض شوند و امور فراطبیعی به اموری غیر واقعی تبدیل شوند به گونه ای که دیگر کسی چندان سراغ این امور را نمی گیرد چرا که به نظر می رسد این امور در دسترس نباشند.

✳️از نظر ایشان «ایمان دینی، به هر شکلی، همیشه مستلزم یک فرض اساسی است - یعنی این که واقعیتی فراتر از واقعیت زندگی عادی و روزمره وجود دارد و این واقعیتِ عمیق تر سودمند است. به بیان دیگر، ایمان دینی دلالت بر سرنوشتی فراتر از مرگ و نابودی دارد که، همان طور که می دانیم، در انتظار نه تنها خودمان بلکه همۀ چیزهایی است که در این دنیا بدان علاقه داریم، و نسل بشر و سیّاره ای که در آن زندگی می کنیم و نیز تاریخی که در آن ساخته می شود، را در بر گرفته و (اگر فیزیک مدرن صحیح باشد) در انتظارکل جهان هستی است ».


فهرست
دیباچۀ مترجمان 7
درآمد 21
1.«من باور دارم...» 25
2.«به خدا ...» 44
3. به پدر قادر متعال ایمان دارم 70
4.به خالق زمین و آسمان ایمان دارم 88
5.به عیسی مسیح، تنها پسر پروردگار ایمان دارم 102
۶.وی با قدرت روح القدس خلق شد و از مریم باکره به دنیا آمد 127
۷.وی تحت زعامت پونتیوس پیلاطس سختی ها کشید 1150
8. او بر جهنم فرود آمد 177
9.«من به روح القدس ایمان دارم» 194
10.به کلیسای مقدس کاتولیک و فرقۀ قدیسین اعتقاد دارم» 215
11.«به بخشودگی گناهان ایمان دارم» 233
12.رستاخیز جسم، زندگی ابدی روح 258
کتابشناسی 277
نمایه 281



@tajeddin_mohammadbagher
☸️معرفی پیتر برگر

✍️محمدباقر تاج الدین

پیتر لودویگ برگر (2017-1929 م) در زمرۀ پرآوازه ترین جامعه شناسان نیمۀ دوم قرن بیستم و اوائل قرن بیست و یکم است که در وین پایتخت اتریش به دنیا آمد و اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم به ایالات متحده مهاجرت کرد. پیتر برگر در آغاز ورود به آمریکا در رشتۀ هنر مشغول به تحصیل شد و هم زمان یک سال را با هدف انتخاب شغل کشیشی در دانشکدۀ الهیاتی لوتری در فیلادلفیا گذراند شغلی که خیلی زود آن را به کناری نهاد و از آن دست کشید. بعدها در کالج واگنر و دانشگاه نیو اسکول در رشتۀ جامعه شناسی تحصیل نمود و در دانشگاه بوستون به تدریس و پژوهش مشغول شد.

✳️از پیتر برگر تاکنون آثار زیر به زبان پارسی ترجمه شده است:

1.ساخت اجتماعی واقعیت؛ ترجمه فریبرز مجیدی

2.سایبان مقدس؛ ترجمه ابوالفضل مرشدی

3.شایعۀ فرشتگان؛ ترجمه ابوالفضل مرشدی

4.دعوت به جامعه شناسی؛ ترجمه رضا فاضل

5.ذهن بی خانمان؛ ترجمه محمد ساوجی

6.مدرنیته، تکثرگرایی و بحران معنا؛ ترجمه یونس خسروی و احمدرضا اشرفی برزیده

7.خندۀ رهایی بخش؛ ترجمه محمود عبدالله زاده

8.اعتقاد بدون تعصب؛ ترجمه محمود حبیبی

@tajeddin_mohammadbagher
☸️معرفی پیتر برگر

✍️محمدباقر تاج الدین

@tajeddin_mohammadbagher
☸️پیام های مهم شادی آفرینیِ صادق بوقی

✍️محمدباقر تاج الدین

یکی از شهروندان محترم رشتی به نام صادق بوقی در بازار این شهر اقدام به آوازخوانی نموده و دل های بسیاری را شاد کرده است و به واسطۀ برخی برخوردهای ناشیانه و غیر حرفه ای ای که در این زمینه با ایشان صورت گرفت در چشم بر هم زدنی به چهره ای در جامعۀ ایرانی و حتی برخی کشورهای جهان بدل شده است. به راستی باید پرسید که شادی آفرینیِ صادق بوقی حاوی چه پیام های مهمی است که دست اندرکاران باید بدان ها توجه کنند ؟!! این گونه به نظر می رسد که برخی از مهم ترین پیام های این شادی آفرینی ایشان و بازخوردهای شهروندان ایران زمین به شرح زیر باشد:

1.جامعه نیازمند شادی است و اگر کوچک ترین فضای ابراز شادمانی ایجاد شود کسر قابل توجهی از شهروندان ایرانی با سرعت و علاقۀ بسیار زیاد در این فضاها حاضر می شوند و احساسات شادی آور درونی خود را بروز می دهند. نکتۀ بسیار مهم تر در این زمینه این است که با تأسف فراوان نهادها و سازمان های دست اندرکار که یکی از عریض و طویل ترینِ آن ها صدا و سیما است نه تنها هیچ اقدام مثبت و درخوری در این زمینه انجام نمی دهند بلکه بیش از همه غم و اندوه را به جامعه تزریق می کنند !!!

2.اقدام این مرد نشان داد که یک نفر به تنهایی به اندازۀ ده ها سازمان عریض و طویل که میلیاردها تومان بودجۀ کشور را مصرف می کنند و خروجی چندان مثبت و مؤثری هم ندارند می تواند تأثیرگذاری بسیار بیش تر و عمیق تری در جامعه داشته باشد. لذا آیا جای آن نیست که دست اندرکاران و سیاستگذاران و برنامه ریزان اجتماعی و فرهنگی کشور به جای پرداختن به اموری که به هیچ وجه نیاز و خواست شهروندان جامعه نیست به نیازها و خواست های واقعی شهروندان توجه بیش تری داشته باشند؟!!!

3.نکتۀ سوم این است که چنین اقداماتی به خوبی هر چه تمام تر نشان از تغییرات گسترده و عمیق اجتماعی و فرهنگی در جامعه و به ویژه در میان نسل جدید به عنوان نسل Z دارد و این که که جامعه از بسیاری از موضوعات و مسائلی که دست اندرکاران و کارگزاران می پندارند و خود را بدان ها مشغول کرده اند عبور کرده و در دنیای دیگری جدا و متفاوت از دنیای آن ها زیست می کنند و لذا ضرورت تام دارد که طرحی نو در افکنند تا بتوانند زمینه های جلب و جذب نظر و خواست اکثریت شهروندان را به دست آورند. شوربختانه این که در بر روی همان پاشنۀ قدیمی می چرخد و دست اندرکاران همچنان با روش های مغایر با شرایط جدید و بی توجه به تغییرات گسترده و عمیق اجتماعی و فرهنگی به راه پیشین خود ادامه می دهند !!!!

4.در اثر بروز مشکلات و مسائل گوناگون اقتصادی و اجتماعی درصد قابل توجهی از شهروندان دچار انواع بیماری های روحی و روانی شده و از این منظر نیازمند ایجاد فضاهای شادی آفرین فراوانی در جامعه است که اگر چنین نشود باید منتظر بروز سونامی انواع بیماری های روانی از افسردگی گرفته تا اسکیزوفرنی، روان نژندی، روان گسیختگی، خودکشی و دیگر مشکلات در این زمینه باشیم. لطفا به کلینیک ها و مراکز روان درمانی در کشور سری بزنید تا دریابید که وضع از چه قرار است. حال که شما کار مؤثری برای شادی آفرینی در جامعه نمی کنید پس بگذارید کسانی چون صادق بوقی که با جان و دل و بدون هرگونه چشم داشتی به شاد کردن شهروندان می پردازند تکثیر شوند و به کار خود ادامه دهند تا جامعه هر چه بیش تر روی شادی را به خود ببیند و از این طریق دست کم بخشی از مشکلات آنان حل شود.


@tajeddin_mohammadbagher
☸️ چراییِ نیازِ انسان به موسیقی، شعر، ترانه، آواز، رقص و اموری از این دست
[بخش نخست]

✍️محمدباقر تاج الدین

بنابه گفتۀ بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان و حتی بنیانگذاران ادیان و مذاهب جهانی که در آن زندگی می کنیم سرشار از درد و رنج های گوناگونی است که انسان ها را در چنبرۀ خویش گرفتار نموده است. لذا انسان ها علاوه بر روی آوری و پرداختن به امور فکری و اندیشگی نیازمند امور دیگری نیز هستند تا جهانی که در آن زیست می کنند هر چه دل پذیر تر، خوشایندتر و خواستنی تر شود. همچنین بنا بر دلایل فلسفی، روان شناختی، انسان شناختی، جامعه شناختی و حتی زیست شناختی و پزشکی حکم می کرده که برای رهایی از این همه درد و رنج ها چاره ای بیندیشد. بدین گونه بود که انسان ها در ادوار و مقاطع گوناگون تاریخ بنابر ظرفیت ها و امکاناتی که در اختیار داشته اند دست به کار شده و به منظور رهایی هرچند نسبی از این وضعیت دردناک و رقت بار دست به خلق اموری زده اند تا بتوانند از چنبره و تسلط درد و رنج های این جهانی رهایی یابند.

✳️گفتن ندارد که انسان ها همواره در طول تاریخ به اندیشیدن و تفکر نیز مشغول بوده اند و اکنون نیز چنین می کنند و باید که چنین کنند چرا که از لوازم کاملاً ضروری و بنیادین زیستن در این جهان است. اما می دانیم که اندیشیدن و تفکر که حاصل آن می تواند فلسفه ها و علوم مختلف باشد هرگز جایگزین موسیقی، شعر، ترانه، آواز، رقص و بازی نمی شود. کما این که این دسته از اموری که برشمردیم نیز جایگزین فلسفه و دانش نمی شوند و هر کدام کارکرد خاص خودشان را دارند. به دیگر سخن انسان ها از یک سو برای گشودن گره های معرفتی و فکری نیازمند فلسفه و دانش هستند و از سوی دیگر نیازمند موسیقی و آواز و ترانه و شعر و رقص تا از بند غم ها و غصه ها و ناخوشی ها و رنج های این جهانی رهایی یابند.

❇️ممکن است برخی بگویند که با استفاده از فلسفه و دانش است که آدمی می تواند به طور واقعی و بنیادی از بند درد و رنج ها و غم ها و غصه های این جهانی رهایی یابد که در جای خودش سخنی است مقبول و پذیرفتنی. اما می دانیم که تنها راه رهایی از درد و رنج های این جهانی پناه بردن به فلسفه و دانش نیست بلکه شعر و موسیقی و ترانه و آواز و رقص نیز کارنامۀ قابل قبولی در این زمینه داشته اند و تاریخ بشری گواه بر این حقیقت است. برای مثال فیلسوفی که غرق در تأمّلات فلسفی خویش است یا دانشمندی تجربی که غرق در جهان تجربه و آزمایش است و دچار خستگی و ملال می شود هنگامی که قطعه شعری از یک شاعر را می خواند یا به آوازی گوش می سپارد و یا رقصی را به تماشا می نشیند وارد جهانی سرشار از احساس و عاطفه و هیجان می شود که برایش بسیار دل پذیر و مطبوع خواهد بود و تو گویی که یکسره به وجد می آید و از ملال و خستگی اَش تا حد زیادی کاسته می شود. این جاست که فیلسوف و دانشمند مورد نظر ما به خوبی در می یابد که جهان فقط با تأمّلات فلسفی و علمی خواستنی تر و دل پذیرتر نمی شود، بلکه جای خالی اموری از جنس احساس و عاطفه و هیجان نیز کاملا به چشم می خورد.


@tajeddin_mohammadbagher
☸️چراییِ نیازِ انسان به موسیقی، شعر، ترانه، آواز، رقص و اموری از این دست
[بخش دوم و پایانی]

✍️محمدباقر تاج الدین

لذا هنگامی که نیازهای انسانی را به خوبی و مبتنی بر دیدگاه های فلسفی، روان شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی می کاویم با طیف به نسبت وسیع و عمیقی از نیازها روبرو می شویم که هر کدام در جای خود قابل تأمّل و توجه بوده و مهم تر این که هر کدام از نیازهای مورد نظر با راه رو روش های خاصی برآمدنی اَند. همۀ ما می دانیم که علومی چون فیزیک یا زیست شناسی و یا پزشکی کارکرد خاص خودشان را دارند و بخشی از نیازهای انسانی را برآورده می کنند و نه تمام آن ها را. ضمن این که این علوم به هیچ وجه کارکردهای علومی چون روان شناسی یا جامعه شناسی را ندارند و تمامی این ها نیز هیچ گاه نمی توانند کارکرد هنر و ادبیات و عرفان را داشته باشند.

✳️نتیجه این که انسان ها بنابر ویژگی ها و صفات انسانی ای که دارند نیازمند شعر و ترانه و موسیقی و آواز و رقص هستند تا از این طریق شادی و نشاط و در نهایت زندگی با کیفیت نصیب شان شود و هرگونه غفلت از این نیازهای اساسی انسان ها بدون تردید پیامدهای ناگوار فردی و اجتماعی فراوانی برای جامعه خواهد داشت. انسان های شاد جامعه ای شاد خواهند ساخت و بالعکس جامعۀ شاد نیز می تواند زمینه ساز شاد بودن انسان ها را فراهم سازد و رابطه ای کاملاً دوجانبه بین این دو برقرار است. در نوشته ای که در دست تدوین دارم به این موضوع تر خواهم پرداخت چرا که بخشی از فرهنگ و جامعۀ ایرانی شادی و رقص و آواز را مذموم دانسته و موانعی را ایجاد کرده است و ضرورت دارد برخی روشنگری های دقیق در این زمینه صورت گیرد. با تأسف این که برخی برداشت ها و قرائت های نادرست از دین نیز در این زمینه مشکلاتی را ایجاد کرده است که نیازمند نقد و بررسی هر چه بیش تر است.

❇️سخن را با این قطعه شعر از فریدون مشیری به پایان می برم که چنین سروده است:
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

#موسیقی
#آواز
#شعر
#ترانه
#رقص
#شادی



@tajeddin_mohammadbagher
☸️درد و رنج های گذار از هفت خان اداری در ایران

✍️محمدباقر تاج الدین

تقریباً بیش تر ما ایرانیان گذارمان به سازمان ها و ادارات مختلف از بانک گرفته تا ادارات مالیات و بیمه و برق و آب و گاز و شهرداری و سایر سازمان ها افتاده و دچار گرفتاری های عحیب و غریب شده ایم که اگر هر کدام ما بخواهد شرح این ماجراها را قلمی کند صدها و بلکه هزاران جلد کتاب خواهد شد که در جای خودشان خواندنی و صد البته قصه های پر غصه ای هستند!!!محال ممکن است که کسی به سازمانی مراجعه کند و برای انجام یک کار کوچک و کم اهمیت دچار روزها و بلکه هفته ها پیچ و تاب عجیب نشود. این ها نیست مگر ناکارآمدی همه جانبه که چونان خوره ای به جان سازمان ها افتاده و هر روز نیز وضع بدتر می شود.

✳️برای نمونه بگویم که یکی از دوستان نزدیک که فرد کاملا قابل اعتمادی است برایم تعریف می کرد که در این چند وقت برای دریافت کنتور گاز جهت خانه ای که در یکی از روستاهای کشور تأسیس کرده است 6 ماه تمام درگیر بوده و هنوز هم به سرانجام نرسیده است!!!بوروکراسی های عذاب آوری که چنان زجرآور و دردناک اَند که دل هر شنونده ای را به درد آورده و اشک وی را از چشمانش سرازیز می سازد!!! اموری که اگر اندکی عقلانیت و درایت و دانش به کار گرفته شوند چونان آب خوردن باید انجام شوند و نه بدین گونه عذاب آور و دردناک!!!

❇️هفت خانی که برای عبور از هر خانِ آن رستم دستانی را می طلبد به این معنا که باید کفشی آهنین بر پای نمود و عزمی پولادین به کار گرفت و زمانی طولانی را در انتظار!!!! در هر خانی کسانی نشسته اند که سرشار از بی انگیزگی و بغض های فروخورده و عصبانی از نظام کارآمدی که در آن کار می کنند و تو گویی که تمام عقده های خود را بر سرِ مراجعان بیچاره باید خالی کنند چرا که دیواری کوتاه تر از آنان پیدا نمی کنند!!!این نظام اداری ناکارآمد با سرعت باور نکردنی هم برای کارکنان خودش و هم برای مراجعان تولید نارضایتی می کند و به کارخانه ای معیوب برای چنین تولیداتی بدل شده اند!!!

حال این که چرا این گونه دچار چنین ناکارآمدی شده ایم بحثی است مستوفا و دراز دامن که باید در نوشته ای دیگر بدان پرداخته شود. اما فعلا به همین مقدار بسنده باید کرد که فقدان عقلانیت و دانش های روز از یک سو و وجود ساختار فرسوده و عقب ماندۀ سازمانی که متناسب با تحولات دنیای جدید تحولی پیدا نکرده اند از سوی دیگر و البته وجود فساد همگی دست به دست هم داده اند و چنین وضع بغرنجی را ایجاد کرده اند.
شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر
#ناکارآمدی
#نظام_اداری
#عقلانیت
#دانش


@tajeddin_mohammadbagher
🔵آدرس اینترنتی و مراکز فروش کتاب به شرح زیر است:
نشر ثالث: خ کریمخان زند/بین ماهشهر و ایرانشهر/ش 148

تلفن تماس:88325376-7

آدرس اینترنتی فروشگاه نشر ثالث:

https://salesspublication.com/


@tajeddin_mohammadbagher
🟪برگی ااز یک کتاب

نظریه ای در باب عدالت
جان رالز، ترجمه مرتضی نوری/نشر مرکز


@tajeddin_mohammadbagher