Forwarded from KHAMENEI.IR
📩
رهبر انقلاب: در #مذاکره هم باید قوی بود. جوری باید مذاکره کرد که سرمان کلاه نرود؛ اینکه ما مذاکره کنیم، روی کاغذ بنویسیم ولی #تحریمها برطرف نمیشود و تجارت راه نمیافتد، معلوم میشود اشکالی هست؛ در آنجا هم باید خود را #قوی کنیم. ۹۵/۱/۱۱
☑️اخبار و مطالب درباره رهبرانقلاب👇
http://telegram.me/joinchat/BVJQOTudY71xuff_eM03yg
رهبر انقلاب: در #مذاکره هم باید قوی بود. جوری باید مذاکره کرد که سرمان کلاه نرود؛ اینکه ما مذاکره کنیم، روی کاغذ بنویسیم ولی #تحریمها برطرف نمیشود و تجارت راه نمیافتد، معلوم میشود اشکالی هست؛ در آنجا هم باید خود را #قوی کنیم. ۹۵/۱/۱۱
☑️اخبار و مطالب درباره رهبرانقلاب👇
http://telegram.me/joinchat/BVJQOTudY71xuff_eM03yg
Forwarded from نقد و قند
حکایت نامه آرامش بخش و برجام از زبان عبید زاکانی
#عبید را گفتند از چه رو منظومه موش🐭 و گربه🐱 به شعر درآوردی؟ گفت از برای فرزندانم در 700 سال بعد از این.
گفتند از چه روی؟
گفتا در آینده جماعتی از مردمان این سرزمین، دل به تعهدات قلدران زورگوی ینگه دنیا خوش کنند که قول داده است پولها برایتان آزاد میکنم و #تحریمها بر میدارم، بهر شادیتان نامهی آرامش بخش هزار هزار صادر میکنم. ترسم آن زمان فرزندانم فریب توبهی ریاکارانهی آن فریبکار را بخورند که نام توبهنامهاش را گذاشته است "#برجام"
گفتند حکایت موش 🐭و گربه 🐱چه بود؟
گفت گربه ای پس از سالها دریدن موشها به یکباره توبه کرد و عابد و زاهد شد
بار الها که توبه کردم من
نَدَرم موش را بدندانا
آنقدر لابه کرد و زاري کردي
تا بحدي که گشت گريانا
از قضا موشی که شاهد توبهی گربه شد خبر به دیگر موشها داد
مژدگاني که گربه تائب شد
زاهد و عابد و مسلمانا
بود در مسجد آن ستوده خصال
در نماز و نياز و افغانا
اين خبر چون رسيد بر موشان
همه گشتند شاد و خندانا
موشها تصمیم گرفتند بهر تشکر از جناب گربه طبقهایی از غذاهای خوش و آب و رنگ را به هدیه ببرند. اما موشها تا وارد مسجد شدند و سلام کردند، ماجرا طوری دیگر رقم خورد.
گربه چون موشکان بديد بخواند
رزقکم في السماء حقانا
من گرسنه بسي بسر بردم
رزقم امروز شد فراوانا
روزه بودم به روزهاي دگر
از براي رضاي رحمانا...
ناگهان گربه جست بر موشان
چون مبارز به روز ميدانا
پنج موش گزيده را بگرفت
هر يکي کدخدا و ايلخانا
دو بدين چنگ و دو بدانچنگال
يک به دندان چو شير غرانا
موشهای جان به در برده خبر به دیگر موشها بردند که چه نشسته اید که جناب گربه از زمانی که توبه کرده بیشتر میگیرد
و میخورد تا قبل توبه!
سالي يکدانه ميگرفت از ما
حال حرصش شده فراوانا
اين زمان پنج پنج ميگيرد
چون شده تائب و مسلمانا!
▶️نقد و قند◀️
برای عضویت در کانال* نقد و قند* از لینک ذیل وارد شوید
@mo_hoseinzadeh
#عبید را گفتند از چه رو منظومه موش🐭 و گربه🐱 به شعر درآوردی؟ گفت از برای فرزندانم در 700 سال بعد از این.
گفتند از چه روی؟
گفتا در آینده جماعتی از مردمان این سرزمین، دل به تعهدات قلدران زورگوی ینگه دنیا خوش کنند که قول داده است پولها برایتان آزاد میکنم و #تحریمها بر میدارم، بهر شادیتان نامهی آرامش بخش هزار هزار صادر میکنم. ترسم آن زمان فرزندانم فریب توبهی ریاکارانهی آن فریبکار را بخورند که نام توبهنامهاش را گذاشته است "#برجام"
گفتند حکایت موش 🐭و گربه 🐱چه بود؟
گفت گربه ای پس از سالها دریدن موشها به یکباره توبه کرد و عابد و زاهد شد
بار الها که توبه کردم من
نَدَرم موش را بدندانا
آنقدر لابه کرد و زاري کردي
تا بحدي که گشت گريانا
از قضا موشی که شاهد توبهی گربه شد خبر به دیگر موشها داد
مژدگاني که گربه تائب شد
زاهد و عابد و مسلمانا
بود در مسجد آن ستوده خصال
در نماز و نياز و افغانا
اين خبر چون رسيد بر موشان
همه گشتند شاد و خندانا
موشها تصمیم گرفتند بهر تشکر از جناب گربه طبقهایی از غذاهای خوش و آب و رنگ را به هدیه ببرند. اما موشها تا وارد مسجد شدند و سلام کردند، ماجرا طوری دیگر رقم خورد.
گربه چون موشکان بديد بخواند
رزقکم في السماء حقانا
من گرسنه بسي بسر بردم
رزقم امروز شد فراوانا
روزه بودم به روزهاي دگر
از براي رضاي رحمانا...
ناگهان گربه جست بر موشان
چون مبارز به روز ميدانا
پنج موش گزيده را بگرفت
هر يکي کدخدا و ايلخانا
دو بدين چنگ و دو بدانچنگال
يک به دندان چو شير غرانا
موشهای جان به در برده خبر به دیگر موشها بردند که چه نشسته اید که جناب گربه از زمانی که توبه کرده بیشتر میگیرد
و میخورد تا قبل توبه!
سالي يکدانه ميگرفت از ما
حال حرصش شده فراوانا
اين زمان پنج پنج ميگيرد
چون شده تائب و مسلمانا!
▶️نقد و قند◀️
برای عضویت در کانال* نقد و قند* از لینک ذیل وارد شوید
@mo_hoseinzadeh