برای شب سرگردانی حضرت زینب(س)
شاعر: ابراهیم قبله آرباطان
دیشب تمام بی کسی ام را گریستم
آتش گرفت حنجره ام تا گریستم
دریا نشست روی لبم تشنه تر شود
دامن تکاندم از لب دریا ، گریستم
چشمم تَرَک تَرَک شد و بر ماسه ها چکید
پشتم شکست ، پا شدم اما ، گریستم
بیچاره من که زیر سُم اسب های دشت
اصلا تو را چگونه تماشاگر ایستم
شرمنده ام که مرثیه ء آفتاب را
در اندکی به وسعت دریا گریستم
#ابراهیم_قبله_آرباطان
#شعر_زینب_عاشورا_کربلا
🆔 @tabrizebidar
شاعر: ابراهیم قبله آرباطان
دیشب تمام بی کسی ام را گریستم
آتش گرفت حنجره ام تا گریستم
دریا نشست روی لبم تشنه تر شود
دامن تکاندم از لب دریا ، گریستم
چشمم تَرَک تَرَک شد و بر ماسه ها چکید
پشتم شکست ، پا شدم اما ، گریستم
بیچاره من که زیر سُم اسب های دشت
اصلا تو را چگونه تماشاگر ایستم
شرمنده ام که مرثیه ء آفتاب را
در اندکی به وسعت دریا گریستم
#ابراهیم_قبله_آرباطان
#شعر_زینب_عاشورا_کربلا
🆔 @tabrizebidar