تبریز بیدار [اخبار تبریز]
8.4K subscribers
109K photos
20.5K videos
142 files
88.7K links
🔵 منبع ده‌ها کانال خبری

📢 مرجع اخبار شهری و مطالبات مردمی

🔵 شماره مجوز ۸۰۷۸۶ در سامانه وزارت ارشاد

Tabrizebidar.ir

ارسال سوژه و تبلیغات👇
@misagh70


در پیام رسان ایتا:

eitaa.com/tabrizebidar

در اینستاگرام:

Instagram.com/tabrizbidar_ir
Download Telegram
#اختصاصی_تبریزبیدار

🔰 در گفتگو با تبریزبیدار تاکید شد؛

🔴 لبیک گویی #مداحان_تبریزی به فرمان رهبری پیرامون عزاداری محرم


✔️ #حسین_قربانی:

▫️حسینیون تبریز با تبعیت از فرمان رهبری، #الگوی کشوری می شوند

▫️ مردم عَلَم های مشکی بر فراز کوی و برزن نصب کنند


✔️ #حسین_عطایان:

▫️ عزم عاشقان اهل بیت(ع) برای حفظ #سلامتی جامعه و خدمت به #محرومین جزم است

▫️تابع دستورالعمل های ستاد مبارزه با کرونا هستیم


✔️ #سیدعلی_حسینی:

▫️بیانات رهبری آب پاکی روی دست #مغرضانی بود که نسبت به هیئات نگرانی بی مورد داشتند

▫️محرم امسال به یاد ماندنی خواهد بود


✔️ #مهدی_لیثی:

▫️ #عزای اربابمان را طبق نظرات ستاد کرونا پیش می بریم

▫️ اطاعت از ولی همواره سرلوحه ماست


✔️ #نیما_شکوهی:

▫️ عمل به دستور رهبری متضمن #عزت_حسینی است


مشروح #گفتگوها در لینک زیر...👇

🌐 https://tabrizebidar.ir/news/1080329


📲 instagram.com/tabrizebidar_ir
🆔 @tabrizebidar
تبریز بیدار [اخبار تبریز]
📝 خاطره نگاری از دیدار رهبری در ۲۹ بهمن 1⃣ ترکلر ده چاره قوتولماز... #سمیرا_امیدوار سعی میکردم ببینم، نمیشد... ناخودآگاه زمزمه کردم سلام آقا، سلام قوربانین اولوم... صدای مداح بلند شد يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا…
📝 خاطره نگاری از دیدار رهبری در ۲۹ بهمن (برگزیده دوم)



2⃣ فاصله مردم و مرادشان با کارت ویژه مسئولین



#سیدعلی_حسینی


هر سال مسئول ثبت نام و اعزام کاروان دانشگاه تبریز به این دیدار نورانی بودم
اینکه حال و هوای دو روز ثبت نام تا اعلام نفرات نهایی برای اعزام خود قابل وصف نیست که اکثر دانشجویان و کارمندان دانشگاه ذوق و شوق برای حضور در حسینیه حضرت امام را بروز می دادند.



یادم هست برخی از دانشجویان برای قرار گرفتن در لیست نهایی حتی به گریه متوسل می شدند و اینکه سال آخرند و دیگر فرصت برایشان مهیا نمی شود در این مراسم شرکت کنند و برخی ها که متواضعانه بعد از لیست نهایی حاضر می شدند جای خود را به دوستان دیگرشان بدهند و حتی لحظه حرکت اتوبوس ها با حضور در پای اتوبوس آخرین شانس خود را امتحان می کردند جالب و تماشایی بود و حق هم داشتند چرا که یک دیدار خاصی بود که تکرار آن امکان نداشت.



اما خاطره من در این چند سال را با یک اتفاق که برای خود من هم قابل تامل بود ادامه می دهم
بعد از تکمیل لیست نهایی دانشگاهیان جهت دریافت کارت های دیدار به استانداری مراجعه و بعد از برگزاری جلسه توجیهی از زمان و کم وکیف حرکت و نحوه حضور در مراسم، کارتها را تحویل گرفتم، یک کارت ویژه هم بین آنها بود که به نام ریاست محترم دانشگاه آماده شده بود که آن را هم تحویل گرفتم.



سوال کردم که این کارت فرقش با دیگر کارت های حضور چیست گفتند اینها مجوز حضور در قسمت مهمانان و مسئولین استانی هست که نزدیکترین محل به جایگاه سخنرانی مقام معظم رهبری می باشد



دلم لک زد
خیلی دلم می خواست بعد از چند سال حضور یک بار توفیق حضور از نزدیک را داشته باشم
همیشه آخر صف می نشستم و از دور حضرت آقا را تماشا می کردم و با ذکر صلوات دلم آرام می گرفت



برگشتم دانشگاه
فردا قرار بود حرکت کنیم
به همین خاطر زمان نماز به مسجد دانشگاه رفتم تا کارت ویژه را به ریاست دانشگاه شخصا تقدیم کنم
بعد اتمام نماز، ریاست دانشگاه با معاونین در حال خروج از مسجد بودند که بعد از سلام و احوالپرسی کارت را خدمتشان عرضه داشتم و ایشان با تاسف گفتند که برای جلسه ای امکان حضور در این دیدار را نخواهم داشت وگفتند که به معاونین دانشگاه که دو نفر از این بزرگواران حضور داشتند تحویل دهم که آنها نیز گفتند که نمی توانند بروند



حالا من مانده بودم با یک کارت دعوت ویژه
به استانداری زنگ زدم و بعد با یکی از دوستان مشاوره کردم و در آخر به این نتیجه رسیدم که در هنگام ورود کارت ویژه کفایت حضور می دهد، زیاد به نام روی کارت توجه نمی کنند و من هم که دلشوره داشتم آب شد و تصمیم نهایی را گرفتم که با این کارت در محل مسئولین که نزدیکترین جا هست، می روم


فردایش، شب حرکت کردیم
صبح رسیدیم مقابل حسینیه امام(ره)
مردم با چه شوقی در صف انتظار و کیت های بازرسی برای حضور لحظه شماری می کردند
و من با احساس غیر قابل وصف با آرامش به طرف کیت بازرسی که هر از چند گاهی از مسئولین استانی عبور می کردند وارد محوطه حسینیه شدم
و بی هیچ مشکلی تا مقابل جایگاه حرکت کرده و نشستم
منتظر برای دیدار با حضرت آقا




اما مهمترین نکته خاطره من از اینجا شروع می شود
مردم سرود می خواندند
شعار می گفتند
شور حال عجیبی بود و من بی نصیب از این شور و احساس و ابراز احساسات
چرا که در محلی نشسته بودم که همه به نوعی رعایت حال می کردند و اگر سوبرداشت نشود با مردم عادی فرق داشتند



یک ساعتی مانده بود
و من ناراحت
که چه خواهد شد
درونم آتشی از احساسات بود که نمی توانستم در آن محل ابراز کنم
نه شعاری نه سرودی نه ذکری
زمان گذشت و لحظه شکوهمند ورود حضرت آقا در جمع عاشقان آذربایجانی خود اتفاق افتاد



در لحظه ورود حضرت آقا بلند شدم و پشت سر خود را نگاه کردم دیدم سیلی از مردم دارد به سمت محل ما می آید ترسیدم که اتفاقی بیافتد ولی سریع مدیریت شد و همه نشستیم




سخنرانی شروع شد و یک مسئله مرا مشغول خود کرد و تا این لحظه همیشه احساس خاصی به این موضوع دارم و اینکه انگار بین مردم و مرادشان یک فاصله ای بود که من در این فاصله گیر افتادم
مردم ورهبری
ومسئولینی که بین این ارتباط نورانی انگار بی ربط بودند و اصلا با خاصیت این جلسه دور بودند و من در بین آنها






📲 instagram.com/tabrizebidar_ir

🆔 @tabrizebidar