کانال روستای طره ( دارا )
دوم اسفند (بیستویکم فوریه) روز جهانی "زبان مادری" گرامیباد. @t94dara
#گویش_طره_ای
یک روز تو جارو بزن، یک روز او
پیرمرد و پیرزنی بودند که یک عروس داشتند. عروس در خانه به سفیدوسیاه دست نمیزد (هیچ کاری نمیکرد). روزی پیرمرد و پیرزن داشتند با هم حرف میزدند که چه کنیم تا عروس کمی در خانه کار کند. با هم نقشه میکشند که فردای آن روز هنگام جارو زدن خانه به دروغ با هم طوری حرف بزنند که عروس شرمنده بشود و بلند شود و خانه را جارو بزند. صبح فردا که بیدار میشوند عروس هنوز در خواب بود. یکی جارو بر میدارد که خانه را جارو بزند. آن یکی میآید و از دستش میگیرد و میگوید باید من جارو بزنم. با هم در تقلا بودند و این میگفت اجازه بده من جارو بزنم و او میگفت نه من باید جارو بزنم. در میان همین گفتوگو بودند که عروس از زیر لحاف سرش را بیرون میآورد و میگوید: دعوا نکنید. یک روز تو جارو بزن، یک روز او.
برگردان به #گویش_طره_ای
یه رو تو بَرو ، یه را نون
ای پیرآمِرد و پیرآژَنِه بوئَندَه، یَه عاروس شون دآرد. نِن عاروس بَه کیآ دَ، دآسی ار سیا و اِسبِی نآنا(اِش کارِی نآکآ). یَه رو پیرآمِردآ و پیرآژَنِه دآردَشون خای یا آشون هَنگاشت کو چِه کریمَن عاروسِه اودّا بَه کیا دَ کار بَکرِیَه. خای یا نآقشآ بآکیشَندَه کو هَیا نون رو وآقت جارو کآردَن کیآ، دورویی خای یا جورِه بَهَنگارَندَه کو عاروس شآرمَندآ بَبوئه و پابوئه کیآ بَروئِیَه. هَیا صُحب کو پا آبَندَه، عاروس هَنو خاو دَ بوئِه. ای کومینشون جارو آراگیرِه کو کیآ بَروئِه . نونَه بی باتِه ئَه و بَه داسی ها آگیرِئَه و بآواجِئَه: من جاروم آیکآ. خای یا تَقلّا دَ بوئَندَه و نِن آیوات باهال من جارو کرون و نونَه آیوات: نا، من جاروم آیکارد. بَه نِن گاپ و گفت دَ بوئندَه کو عاروس سَری به هِر جومآ خاو بَرآتّارِه ئَه و بآواجِه ئَه : مُکابِرآ نَکریَه ، یَه رو تو بَرو یَه را نون.
.برگردان به #گویش_تالشی (شهرام آزموده):
ای روج تٚه درٚج، ای روج اَه
ای پیرَهمِرد و پیرَهژِنی هِسْ بین کی ایلَۨهشون وَیو هِسْ بَه. وَیو کَه کا ایسبی سییا دَست آنَهنَری. ای روج پیرَهمِرد و پیرَهژن یَندٚهنَه کابین گَف ژِه کی چٚه بٚکَرَم کی وَیو نی ای تیکَه کَه کا کار بٚکَرو. یَندٚه نَه نَخشَه بَکَشتین کی سَخسَهریش کَه دَرٚتِه وونَه نَه یَندٚهنَه دوردونَکِه جوری گَف بٚژَنون کی وَیو دیمپِنَه بوبو و پِپو کَه دَرٚجو. سَخسَهری صٚبی را کی پِینَپ،بَویندین وَیو هلَه ختَه. ایلیشون گِزٚه پِرَهگَت کی کَه دَرٚجو. اَیلَۨهشون بومَهیْ چَه دَستیکا آرَهسٚسْت و بَواتی: بَسی از دَرٚجٚم. یَندْنَه تَقَلّا بین و اٚم کا بَه واتِه بٚدا اَز دَرٚجٚم، اَه کا بَه واته نِه بَسی اَز دَرٚجٚم. هٚم گَفاگَفیکابین کی وَیو لِفی بنیکا اٚشتَن سَری بَرَهوَرد و بَواتی: دَوا مَکرَه. ای روج تٚه دَرٚج،ای روج اَه.
🔴 گویش تالشی نیز مانند گویشهای مناطق مرکزی ایران از جمله #گویش_طره_ای از گویشهای #زبان_مادی است.
@t94dara
.
یک روز تو جارو بزن، یک روز او
پیرمرد و پیرزنی بودند که یک عروس داشتند. عروس در خانه به سفیدوسیاه دست نمیزد (هیچ کاری نمیکرد). روزی پیرمرد و پیرزن داشتند با هم حرف میزدند که چه کنیم تا عروس کمی در خانه کار کند. با هم نقشه میکشند که فردای آن روز هنگام جارو زدن خانه به دروغ با هم طوری حرف بزنند که عروس شرمنده بشود و بلند شود و خانه را جارو بزند. صبح فردا که بیدار میشوند عروس هنوز در خواب بود. یکی جارو بر میدارد که خانه را جارو بزند. آن یکی میآید و از دستش میگیرد و میگوید باید من جارو بزنم. با هم در تقلا بودند و این میگفت اجازه بده من جارو بزنم و او میگفت نه من باید جارو بزنم. در میان همین گفتوگو بودند که عروس از زیر لحاف سرش را بیرون میآورد و میگوید: دعوا نکنید. یک روز تو جارو بزن، یک روز او.
برگردان به #گویش_طره_ای
یه رو تو بَرو ، یه را نون
ای پیرآمِرد و پیرآژَنِه بوئَندَه، یَه عاروس شون دآرد. نِن عاروس بَه کیآ دَ، دآسی ار سیا و اِسبِی نآنا(اِش کارِی نآکآ). یَه رو پیرآمِردآ و پیرآژَنِه دآردَشون خای یا آشون هَنگاشت کو چِه کریمَن عاروسِه اودّا بَه کیا دَ کار بَکرِیَه. خای یا نآقشآ بآکیشَندَه کو هَیا نون رو وآقت جارو کآردَن کیآ، دورویی خای یا جورِه بَهَنگارَندَه کو عاروس شآرمَندآ بَبوئه و پابوئه کیآ بَروئِیَه. هَیا صُحب کو پا آبَندَه، عاروس هَنو خاو دَ بوئِه. ای کومینشون جارو آراگیرِه کو کیآ بَروئِه . نونَه بی باتِه ئَه و بَه داسی ها آگیرِئَه و بآواجِئَه: من جاروم آیکآ. خای یا تَقلّا دَ بوئَندَه و نِن آیوات باهال من جارو کرون و نونَه آیوات: نا، من جاروم آیکارد. بَه نِن گاپ و گفت دَ بوئندَه کو عاروس سَری به هِر جومآ خاو بَرآتّارِه ئَه و بآواجِه ئَه : مُکابِرآ نَکریَه ، یَه رو تو بَرو یَه را نون.
.برگردان به #گویش_تالشی (شهرام آزموده):
ای روج تٚه درٚج، ای روج اَه
ای پیرَهمِرد و پیرَهژِنی هِسْ بین کی ایلَۨهشون وَیو هِسْ بَه. وَیو کَه کا ایسبی سییا دَست آنَهنَری. ای روج پیرَهمِرد و پیرَهژن یَندٚهنَه کابین گَف ژِه کی چٚه بٚکَرَم کی وَیو نی ای تیکَه کَه کا کار بٚکَرو. یَندٚه نَه نَخشَه بَکَشتین کی سَخسَهریش کَه دَرٚتِه وونَه نَه یَندٚهنَه دوردونَکِه جوری گَف بٚژَنون کی وَیو دیمپِنَه بوبو و پِپو کَه دَرٚجو. سَخسَهری صٚبی را کی پِینَپ،بَویندین وَیو هلَه ختَه. ایلیشون گِزٚه پِرَهگَت کی کَه دَرٚجو. اَیلَۨهشون بومَهیْ چَه دَستیکا آرَهسٚسْت و بَواتی: بَسی از دَرٚجٚم. یَندْنَه تَقَلّا بین و اٚم کا بَه واتِه بٚدا اَز دَرٚجٚم، اَه کا بَه واته نِه بَسی اَز دَرٚجٚم. هٚم گَفاگَفیکابین کی وَیو لِفی بنیکا اٚشتَن سَری بَرَهوَرد و بَواتی: دَوا مَکرَه. ای روج تٚه دَرٚج،ای روج اَه.
🔴 گویش تالشی نیز مانند گویشهای مناطق مرکزی ایران از جمله #گویش_طره_ای از گویشهای #زبان_مادی است.
@t94dara
.
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : "خَمِس"
" xames"
🔴به معنای "نخود چی".
🌑#ریشه :
این واژه از ریشه حّمِّص (با حای مفتوح و میم مشدد مکسور) عربی است، به معنای نخود.
⭕️ این واژه در گویش ابیانهای با میم مشدد تلفظ میشود.
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : "خَمِس"
" xames"
🔴به معنای "نخود چی".
🌑#ریشه :
این واژه از ریشه حّمِّص (با حای مفتوح و میم مشدد مکسور) عربی است، به معنای نخود.
⭕️ این واژه در گویش ابیانهای با میم مشدد تلفظ میشود.
@t94dara
کانال روستای طره ( دارا )
#قنات_گهر قهسار @t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " قهسار"
" qahasår "
🔴 به معنای پایینترین جای کوه، کفِ درهِ عریض.
🔻 در مقابل "کهسار" (کوهسار)
🔻پستترین نقطه قسمت غربی روستای طره، حدفاصلِ قنات گهر تا قنات بَرقَه، قَهَسار نام دارد و باغهای دوطرف این دره که در شرق ابیانه قرار دارد را "بَرقَه" میگویند.
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " قهسار"
" qahasår "
🔴 به معنای پایینترین جای کوه، کفِ درهِ عریض.
🔻 در مقابل "کهسار" (کوهسار)
🔻پستترین نقطه قسمت غربی روستای طره، حدفاصلِ قنات گهر تا قنات بَرقَه، قَهَسار نام دارد و باغهای دوطرف این دره که در شرق ابیانه قرار دارد را "بَرقَه" میگویند.
@t94dara
کانال روستای طره ( دارا )
نتایج پژوهشی از مرکزِ علومِ مغز و شناخت انسانیِ موسسهی ماکس پلانک - که نشان میداد زبان مادری فرد، بسته به اینکه چه زبانی باشد، پیوندهای متفاوتی در بخشهای مختلف مغز تشکیل میدهد. به زبانِ فنّیتر، بسته به اینکه آن زبان در چه بخشهایی از ساختمانش پیچیدگی…
#آیا_میدانستید ....
#گویش_طره_ای
به مصدرهای زیر در گویش طرهای توجه کنید :
تِکنایَن teknåa'n = تکان دادن
هاتکناین håteknå'an = تکان دادن (با شدت)
لُونایَن lövnå'an = تکان دادن (به آرامی)
وَلوناین valövnå'an = تحریک کردن و تحریض کردن کسی برای انجام کاری(اصطلاح)
@t94dara
#گویش_طره_ای
به مصدرهای زیر در گویش طرهای توجه کنید :
تِکنایَن teknåa'n = تکان دادن
هاتکناین håteknå'an = تکان دادن (با شدت)
لُونایَن lövnå'an = تکان دادن (به آرامی)
وَلوناین valövnå'an = تحریک کردن و تحریض کردن کسی برای انجام کاری(اصطلاح)
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " دیم "
" dim "
🔴به معنای:
" رخسار و چهره"
"صورت"
"رو" (مقابل زیر)
🌑#ریشه :
*این واژه همان "دیم" است که در دیگر زبانها و گویشهای ایرانی؛ از تالشی و تاتی در شمال گرفته تا کومزاری در شبه جزیره مسندم عمان در جنوب به کار میرود.
در بسیاری از زبانها و گویشهای کهن ایرانی، رو یا چهره را دیم یا دوم düm میگویند.(که تفاوت حاصل یک تغییر آوایی مشخص است.
این هم توضیحات لغتنامه دهخدا درباره "دیم" که با توجه به شاهدهای متنی و شعری که آورده است، متوجه میشویم این واژه بسیار کهن است:
دیم . (اِ) روی و رخساره باشد و بعربی خد گویند. (برهان ). روی را گویند. (جهانگیری ). رخسار. (اوبهی ). روی . رخ . رخسار. (صحاح الفرس ). صورت رخساره و چهره . (آنندراج ) :
ماه گردد دو تاه هر سر ماه
تا نهد بر زمین به مثل تو دیم .
عبدالواسع جبلی .
دیم ما هست ، اگردم او نیست
نام ما هست ، اگرنم او [ نم ابر ] نیست .
سنایی .
- احمددیم ؛ به صورت احمد. به شمائل احمد :
عیسوی دم باد و احمددیم و چشم حادثات
در شکر خواب عروسان از دم و از دیم او.
خاقانی .
- رومی دیم ؛ به چهره ٔ رومیان :
عنبرین خطی و بیجاده لب و نرگس چشم
حبشی موی و حجازی سخن و رومی دیم .
فرخی .
- فرخ دیم ؛ با روی فرخ . خجسته روی :
کی بود کی [ که ] بازبینم باز
آن همایون لقا و فرخ دیم .
مسعودسعد.
- کنگردیم ؛ جغدروی :
نیست در قصر شهان شاهین وار
هست بر کنگره ها کنگردیم .
خاقانی .
سر. روی . مقابل زیر: لحاف را بکش دیمت (یا) بدیمت ، برویت . (یادداشت مرحوم دهخدا). ظاهراً تحریفی است از لفظ دم بمعنی نزدیک (دم در) که کودکان در هنگام بازیهای با تیله نظیر ریگ تو خیط و قرقره بازی و هسته هلوبازی و دوک بازی و نظایر آن وقتی نزدیکترین جا را به مرکز بازی (خیط یا هسته هلو) یا دوک (استخوانی که روی زمین میکارند و با تیله میزنند) انتخاب کردند گویند: «من دیم » یا «من دیمم » یعنی دم خیط هستم . البته بدین ترتیب این کس حق تقدم را در انداختن تیله از دست میدهد و دیگران که بالاتر از او هستند حق تقدم دارند. اما اگر آنها بسوزند یعنی اشتباه کنند موفقیت و برد وی قطعی است . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). || نوعی از چرم هم هست که بتازی ادیم خوانندش . (برهان ) (از جهانگیری ). نوعی از چرم . (غیاث ). مخفف ادیم و ادیم بعربی پوست است که آن را چرم نیز گویند. (آنندراج ).چرم سرخ . نوعی چرم نیکو. (یادداشت دهخدا)
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " دیم "
" dim "
🔴به معنای:
" رخسار و چهره"
"صورت"
"رو" (مقابل زیر)
🌑#ریشه :
*این واژه همان "دیم" است که در دیگر زبانها و گویشهای ایرانی؛ از تالشی و تاتی در شمال گرفته تا کومزاری در شبه جزیره مسندم عمان در جنوب به کار میرود.
در بسیاری از زبانها و گویشهای کهن ایرانی، رو یا چهره را دیم یا دوم düm میگویند.(که تفاوت حاصل یک تغییر آوایی مشخص است.
این هم توضیحات لغتنامه دهخدا درباره "دیم" که با توجه به شاهدهای متنی و شعری که آورده است، متوجه میشویم این واژه بسیار کهن است:
دیم . (اِ) روی و رخساره باشد و بعربی خد گویند. (برهان ). روی را گویند. (جهانگیری ). رخسار. (اوبهی ). روی . رخ . رخسار. (صحاح الفرس ). صورت رخساره و چهره . (آنندراج ) :
ماه گردد دو تاه هر سر ماه
تا نهد بر زمین به مثل تو دیم .
عبدالواسع جبلی .
دیم ما هست ، اگردم او نیست
نام ما هست ، اگرنم او [ نم ابر ] نیست .
سنایی .
- احمددیم ؛ به صورت احمد. به شمائل احمد :
عیسوی دم باد و احمددیم و چشم حادثات
در شکر خواب عروسان از دم و از دیم او.
خاقانی .
- رومی دیم ؛ به چهره ٔ رومیان :
عنبرین خطی و بیجاده لب و نرگس چشم
حبشی موی و حجازی سخن و رومی دیم .
فرخی .
- فرخ دیم ؛ با روی فرخ . خجسته روی :
کی بود کی [ که ] بازبینم باز
آن همایون لقا و فرخ دیم .
مسعودسعد.
- کنگردیم ؛ جغدروی :
نیست در قصر شهان شاهین وار
هست بر کنگره ها کنگردیم .
خاقانی .
@t94dara
#گویش_طره_ای
🔺 بررسی ریشه فعل «است»
«است» یکی از پرکاربردترین واژگان زبانهای ایرانی و همریشه با سایر زبانهای هندواروپایی است:
در آلمانی: ist
در یونانی باستان: estí
در فرانسوی: est
در انگلیسی: is
در هندی باستان: ásti
در لاتین: est
در هیتی: ēšzi
در روسی: jesť
🔷 این فعل از ریشه هندواروپایی h₁ésti آمده است.
در پارسی دوره هخامنشی 𐎠𐎿𐎫𐎡𐎹 (astiy)
و در پارسی دوره ساسانی 𐭠𐭩𐭲𐭩 (ast)
و در اوستایی 𐬀𐬯𐬙𐬍 (astī)...
@t94dara
🔺 بررسی ریشه فعل «است»
«است» یکی از پرکاربردترین واژگان زبانهای ایرانی و همریشه با سایر زبانهای هندواروپایی است:
در آلمانی: ist
در یونانی باستان: estí
در فرانسوی: est
در انگلیسی: is
در هندی باستان: ásti
در لاتین: est
در هیتی: ēšzi
در روسی: jesť
🔷 این فعل از ریشه هندواروپایی h₁ésti آمده است.
در پارسی دوره هخامنشی 𐎠𐎿𐎫𐎡𐎹 (astiy)
و در پارسی دوره ساسانی 𐭠𐭩𐭲𐭩 (ast)
و در اوستایی 𐬀𐬯𐬙𐬍 (astī)...
@t94dara
کانال روستای طره ( دارا )
🎥چرا «شیر» جنگل و «شیر» خوراکی را در پارسی یکسان تلفظ میکنیم؟ @t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
واکه «ای» کوتاه در گویش طره و ابیانه و کمجان، زدوده نشده و به کار میرود:
در گویش طرهای:
شیر خوراکی: shir
شیر درنده: sher
سیصد: sesäd
کودکی: واچاگی väçägi
کودکی (نکره): واچائه väçä'e
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
واکه «ای» کوتاه در گویش طره و ابیانه و کمجان، زدوده نشده و به کار میرود:
در گویش طرهای:
شیر خوراکی: shir
شیر درنده: sher
سیصد: sesäd
کودکی: واچاگی väçägi
کودکی (نکره): واچائه väçä'e
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " ایناوه "
" aynåve "
🔴به معنای:
" خمیازه، دهن دره"
🔺مفرد : ایناوا aynåvä
🌑#ریشه : در فرسته زیر 👇👇
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " ایناوه "
" aynåve "
🔴به معنای:
" خمیازه، دهن دره"
🔺مفرد : ایناوا aynåvä
🌑#ریشه : در فرسته زیر 👇👇
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " رش"
" rösh "
🔴به معنای:
" آغوز : شیر بسیار پرچرب گاو و گوسفند در روزهای اول زایمان"
🌑#ریشه : در فرسته زیر 👇👇
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " رش"
" rösh "
🔴به معنای:
" آغوز : شیر بسیار پرچرب گاو و گوسفند در روزهای اول زایمان"
🌑#ریشه : در فرسته زیر 👇👇
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : "هِزِه"
" hezze"
🔴به معنای "دیروز ".
🌑 #ریشه :
☆ از واژه "دیاکا" dyaka
▪تناظر d و zyaka = z
◇ تناظر d و z را در ذومای(داماد) و ذونائن (دانستن) هم داریم.
☆ تبدیل dyaka به dik و سپس di (از دي كه گذشت هیچ از او یاد مکن...)
◇ تناظر d و z = تبدیل di به zi و سپسze و eze و در پایان hezze
🔸 واژه zyaka به شکلهای مختلف به گویشهای مرکزی ایران رسیده است، مانند : hizi انارکی، heze دلیجانی، eze گزی و سدهی، izi سنگسری و... hezze در گویشهای طرهای و ابیانهای.
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : "هِزِه"
" hezze"
🔴به معنای "دیروز ".
🌑 #ریشه :
☆ از واژه "دیاکا" dyaka
▪تناظر d و zyaka = z
◇ تناظر d و z را در ذومای(داماد) و ذونائن (دانستن) هم داریم.
☆ تبدیل dyaka به dik و سپس di (از دي كه گذشت هیچ از او یاد مکن...)
◇ تناظر d و z = تبدیل di به zi و سپسze و eze و در پایان hezze
🔸 واژه zyaka به شکلهای مختلف به گویشهای مرکزی ایران رسیده است، مانند : hizi انارکی، heze دلیجانی، eze گزی و سدهی، izi سنگسری و... hezze در گویشهای طرهای و ابیانهای.
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : "یا تُرُشه "
" yä töröshe "
🔴 = جو ترش.
🔴🌑 جو با رنگ سبز، خوشه کوچک و کوسه (خوشه بدون ریش)
مورد مصرف: فقط در "پخت آش "جو و "پَلاو بَ یا"
زمان کاشت: اوایل امرداد ماه
زمان برداشت: اواخر مهر ماه
⭐️ دانه از خوشه توسط چوب جدا میشود.
🔹 به عمل جداکردن دانه از خوشه با چوب "رِزنائَن" "reznå'an" میگویند.
⭐️ به علت اینکه "جو ترش" در اواخر پاییز برداشت می شود، ساقه آن سبز باقی میماند و کاه نمیشود. لذا ساقههای آن را به هم میپیچند و به صورت ریسه، به عنوان خوراک دام مورد استفاده قرار میدهند.
@t94dara
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : "یا تُرُشه "
" yä töröshe "
🔴 = جو ترش.
🔴🌑 جو با رنگ سبز، خوشه کوچک و کوسه (خوشه بدون ریش)
مورد مصرف: فقط در "پخت آش "جو و "پَلاو بَ یا"
زمان کاشت: اوایل امرداد ماه
زمان برداشت: اواخر مهر ماه
⭐️ دانه از خوشه توسط چوب جدا میشود.
🔹 به عمل جداکردن دانه از خوشه با چوب "رِزنائَن" "reznå'an" میگویند.
⭐️ به علت اینکه "جو ترش" در اواخر پاییز برداشت می شود، ساقه آن سبز باقی میماند و کاه نمیشود. لذا ساقههای آن را به هم میپیچند و به صورت ریسه، به عنوان خوراک دام مورد استفاده قرار میدهند.
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : "خآسرو"
" xäsrü "
🔴 به معنای "مادر زن و مادر شوهر"
#واژه : "باخَسورآ "
" båxasürä "
🔴 به معنای " پدر زن و پدرشوهر ".
⚫️ #ریشه :
واژه "xwasura" (خوَسورَ) در زبان اوستایی در اصل به معنی پدر زن یا پدرشوهر بوده است. این واژه با تلفظهای بسیار متفاوت، به گویشهای ایرانی رسیده است، مانند : خارسو، خسور، خوسوره، xezur (کردی) و خاسرو (گویشهای طره و ابیانه) و...
⭕️ این واژه غیر از تحول تلفظی و آوایی، تحول معنایی نیز داشته و در معنی مادر زن و مادر شوهر به کار میرود.
ولی با اضافه شدن جزء "با ,bä" که مخفف بابا است، به صورت باخسوره، باقسوره، بوسوره و ... در آمده است.(مانند "خارسو xärsu" به معنای مادرزن و مادرشوهر و "بوسوره، bowsure " به معنای پدرزن و پدرشوهر در گویش اصفهانی)
🛑 اینکه برخی بر این باورند که "خارسو" در گویش اصفهانی به معنای خار (تیغ) در سو (چشم) است، پایه و اساسی ندارد و ریشهشناسی عامیانه است.
🔵 سرانجام اینکه، تلفظهای مطرح شده در گویشهای منطقه نطنز، منشعب از لهجه اصفهانی نیست، بلکه همه در کنار هم از صورت ایرانی باستان واحدی یعنی همان xwasura گرفته شدهاند.
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : "خآسرو"
" xäsrü "
🔴 به معنای "مادر زن و مادر شوهر"
#واژه : "باخَسورآ "
" båxasürä "
🔴 به معنای " پدر زن و پدرشوهر ".
⚫️ #ریشه :
واژه "xwasura" (خوَسورَ) در زبان اوستایی در اصل به معنی پدر زن یا پدرشوهر بوده است. این واژه با تلفظهای بسیار متفاوت، به گویشهای ایرانی رسیده است، مانند : خارسو، خسور، خوسوره، xezur (کردی) و خاسرو (گویشهای طره و ابیانه) و...
⭕️ این واژه غیر از تحول تلفظی و آوایی، تحول معنایی نیز داشته و در معنی مادر زن و مادر شوهر به کار میرود.
ولی با اضافه شدن جزء "با ,bä" که مخفف بابا است، به صورت باخسوره، باقسوره، بوسوره و ... در آمده است.(مانند "خارسو xärsu" به معنای مادرزن و مادرشوهر و "بوسوره، bowsure " به معنای پدرزن و پدرشوهر در گویش اصفهانی)
🛑 اینکه برخی بر این باورند که "خارسو" در گویش اصفهانی به معنای خار (تیغ) در سو (چشم) است، پایه و اساسی ندارد و ریشهشناسی عامیانه است.
🔵 سرانجام اینکه، تلفظهای مطرح شده در گویشهای منطقه نطنز، منشعب از لهجه اصفهانی نیست، بلکه همه در کنار هم از صورت ایرانی باستان واحدی یعنی همان xwasura گرفته شدهاند.
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : پنا penå
= مخفی، خارج از دید
#واژه : رج röj
= آشکار، عیان، در دید
** این دو واژه بیشتر در مورد شکار و نخجیر کاربرد دارند.
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : پنا penå
= مخفی، خارج از دید
#واژه : رج röj
= آشکار، عیان، در دید
** این دو واژه بیشتر در مورد شکار و نخجیر کاربرد دارند.
@t94dara
#گویش
#گویش_طرهای
▫️اشاره به لهجه کاشانی و گویش نطنزی در سفرنامه پولاک:
در کتاب "ایران و ایرانیان" یا با توجه به ترجمه دقیقتر آن "ایران، سرزمین و مردم آن" از یاکوب ادوارد پولاک، سیاح و پزشک آلمانی(تولد ۱۸۱۸م)، چند سطری به لهجه مردم کاشان و لغات و اصطلاحاتی چند از گویش مردم نطنز در دوره قاجاریه اشاره شده است.
گویش مردم کاشان و نطنز که به گویش «راجی» مشهور است و هماکنون نیز در بسیاری از شهرها و روستاهای حاشیه کویر مرکزی ایران روایی دارد؛ بازمانده زبان کهن مادی در منطقه ماد میانی (ماد راجیانا-راگیانا) به مرکزیت ری باستان است.
در سفرنامه پولاک در مورد لهجه مردم کاشان و گویش نطنزی چنین آمده است:
"تقریبا هر شهری لهجه خاص خود را دارد که از آن میتوان اهالی هر ناحیهای را بازشناخت؛ کاشانیها تیزترین و گوشخراشترین و شیرازیها نرمترین لهجهها را دارند...
با وجود این، در بعضی مناطق، پهلوی به صورتی که با عربی نیامیخته است باقی مانده، و از این قبیلند مازندران، تالش و نطنز.
مطالعه تحقیقی و علمی این لهجهها به نتایج مهم زبانشناسی منجر خواهد شد.
نمونههای زیر را من به عنوان مثال از لهجه نطنزی ذکر می کنم:
Duta(دختر)
،pura(پسر)
،mune(مادر)
،bena(درخت)
،jena(زن)
،au(آب)
،baesche(بُرو)
،ghust(گوشت)
،kie(خانه)
،haste(حیاط)
،kaerge(مرغ)
،zemin(زمین)
،aftau(آفتاب)
،ruzar(روز)
،schue(شب)
،kemer(سنگ)
،pira(پیر)
،wid(چراگاه)
،darime(داشتم)
،bchuzime(بخوابیم)
،musch(موش
،Ispe( pesسگ به زبان اسلاوی )
،muldschin(گربه)
،gurd(بزرگ)
،wischutsch(کوچک)
،heat(حالا)
،merud(ابرو)
،dim(صورت-چهره)
،buk(گونه)
،poime(پشم)
،raz(باغ)
،wad(باد)
،tschur(پیشاب که به کلما اسلاوی شباهت دارد).
هر چند که روی هم رفته این زبان را زود میتوان آموخت؛ باز به ندرت یک اروپایی میتواند آن را با چنان پاکیزگی و جلا صحبت کند که کسی نتواند به خارجی بودنش پی ببرد.
فرانسویها و ایتالیاییها هرگز آن را یاد نمیگیرند. اصوات فارسی با زبان آنها غرابت دارد. مثلا (ه) و (خ) را نمیتوانند تلفظ کنند.
اما آلمانیها اغلب دال را با (ت) و (ب) را با (پ) اشتباه میکنند؛ از آن گذشته به زحمت میتوانند تفاوتهای بسیار ظریف حروف صدادار را از قیبل (آ) و (ا) بیان کنند.اسلاوها بهتر از همه میتوانند فارسی صحبت کنند..."
(یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، سفرنامه پولاک، ایران و ایرانیان، شرکت انتشارات خوارزمی، ص ۳۹ و ۴۰)
با سپاس از جناب آقای عباس حلواچینشلجی.
@t94dara
#گویش_طرهای
▫️اشاره به لهجه کاشانی و گویش نطنزی در سفرنامه پولاک:
در کتاب "ایران و ایرانیان" یا با توجه به ترجمه دقیقتر آن "ایران، سرزمین و مردم آن" از یاکوب ادوارد پولاک، سیاح و پزشک آلمانی(تولد ۱۸۱۸م)، چند سطری به لهجه مردم کاشان و لغات و اصطلاحاتی چند از گویش مردم نطنز در دوره قاجاریه اشاره شده است.
گویش مردم کاشان و نطنز که به گویش «راجی» مشهور است و هماکنون نیز در بسیاری از شهرها و روستاهای حاشیه کویر مرکزی ایران روایی دارد؛ بازمانده زبان کهن مادی در منطقه ماد میانی (ماد راجیانا-راگیانا) به مرکزیت ری باستان است.
در سفرنامه پولاک در مورد لهجه مردم کاشان و گویش نطنزی چنین آمده است:
"تقریبا هر شهری لهجه خاص خود را دارد که از آن میتوان اهالی هر ناحیهای را بازشناخت؛ کاشانیها تیزترین و گوشخراشترین و شیرازیها نرمترین لهجهها را دارند...
با وجود این، در بعضی مناطق، پهلوی به صورتی که با عربی نیامیخته است باقی مانده، و از این قبیلند مازندران، تالش و نطنز.
مطالعه تحقیقی و علمی این لهجهها به نتایج مهم زبانشناسی منجر خواهد شد.
نمونههای زیر را من به عنوان مثال از لهجه نطنزی ذکر می کنم:
Duta(دختر)
،pura(پسر)
،mune(مادر)
،bena(درخت)
،jena(زن)
،au(آب)
،baesche(بُرو)
،ghust(گوشت)
،kie(خانه)
،haste(حیاط)
،kaerge(مرغ)
،zemin(زمین)
،aftau(آفتاب)
،ruzar(روز)
،schue(شب)
،kemer(سنگ)
،pira(پیر)
،wid(چراگاه)
،darime(داشتم)
،bchuzime(بخوابیم)
،musch(موش
،Ispe( pesسگ به زبان اسلاوی )
،muldschin(گربه)
،gurd(بزرگ)
،wischutsch(کوچک)
،heat(حالا)
،merud(ابرو)
،dim(صورت-چهره)
،buk(گونه)
،poime(پشم)
،raz(باغ)
،wad(باد)
،tschur(پیشاب که به کلما اسلاوی شباهت دارد).
هر چند که روی هم رفته این زبان را زود میتوان آموخت؛ باز به ندرت یک اروپایی میتواند آن را با چنان پاکیزگی و جلا صحبت کند که کسی نتواند به خارجی بودنش پی ببرد.
فرانسویها و ایتالیاییها هرگز آن را یاد نمیگیرند. اصوات فارسی با زبان آنها غرابت دارد. مثلا (ه) و (خ) را نمیتوانند تلفظ کنند.
اما آلمانیها اغلب دال را با (ت) و (ب) را با (پ) اشتباه میکنند؛ از آن گذشته به زحمت میتوانند تفاوتهای بسیار ظریف حروف صدادار را از قیبل (آ) و (ا) بیان کنند.اسلاوها بهتر از همه میتوانند فارسی صحبت کنند..."
(یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، سفرنامه پولاک، ایران و ایرانیان، شرکت انتشارات خوارزمی، ص ۳۹ و ۴۰)
با سپاس از جناب آقای عباس حلواچینشلجی.
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : ادبار edbår
جنس نامرغوب،
جنس درجه ۳ !!
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : ادبار edbår
جنس نامرغوب،
جنس درجه ۳ !!
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " هآس "
" häs "
🔴 جایگاه چارپایان اهلی (بدون سقف)
🌑 #ریشه:
این واژه هیچ ربطی به واژه "حصار " عربی ندارد، بلکه از واژه ایرانی " asta " به معنای "خانه، جایگاه، محل" مشتق شده است.
این واژه در زبان پهلوی " pah-ast" بوده، مرکب از "pah" به معنای "گوسفند" و "ast" به معنای "جایگاه".
⭕️ در گویشهای منطقه نطنز جزء اول "pah"حذف شده و به ابتدای جزء دوم "ast" یک h اضافه شده است.
⚪️ در گویش "بیزوبادی" این h به x تبدیل شده و " xäs " تلفظ میشود
🔵 در میمه و وزوان این واژه " gästun " تلفظ میشود.
@t94dara
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه : " هآس "
" häs "
🔴 جایگاه چارپایان اهلی (بدون سقف)
🌑 #ریشه:
این واژه هیچ ربطی به واژه "حصار " عربی ندارد، بلکه از واژه ایرانی " asta " به معنای "خانه، جایگاه، محل" مشتق شده است.
این واژه در زبان پهلوی " pah-ast" بوده، مرکب از "pah" به معنای "گوسفند" و "ast" به معنای "جایگاه".
⭕️ در گویشهای منطقه نطنز جزء اول "pah"حذف شده و به ابتدای جزء دوم "ast" یک h اضافه شده است.
⚪️ در گویش "بیزوبادی" این h به x تبدیل شده و " xäs " تلفظ میشود
🔵 در میمه و وزوان این واژه " gästun " تلفظ میشود.
@t94dara