کانال روستای طره ( دارا )
941 subscribers
7.63K photos
327 videos
47 files
61 links
کانال عمومی روستای طره ((هندات))
خبر، عکس، فیلم، مطلب و .....
در مورد روستای طره
و" آموزش گویش طره ای ".

ارتباط با ادمین :
@a_asghari_dara
Download Telegram
📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙


#واژگان_ریشه_واژگان :

#واژه : "یا تُرُشه "
" yä töröshe "

🔴 = جو ترش.

🔴🌑 جو با رنگ سبز، خوشه کوچک و کوسه (خوشه بدون ریش)

مورد مصرف: فقط در "پخت آش "جو و "پَلاو بَ یا"

زمان کاشت: اوایل مرداد ماه

زمان برداشت: اواخر مهر ماه

⭐️ دانه از خوشه توسط چوب جدا می‌شود.

🔹 به عمل جداکردن دانه از خوشه با چوب "رِزنائَن" "reznå'an" می‌گویند.

⭐️ به علت این‌که "جو ترش" در اواخر پاییز برداشت می شود، ساقه آن سبز باقی می‌ماند و کاه نمی‌شود. لذا ساقه‌های آن را به هم می‌پیچند و به صورت ریسه«رسا resä»، به عنوان خوراک دام مورد استفاده قرار می‌دهند.


@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶

📚📚 "#گویش_طره ای" 📘📙


#واژگان_ریشه_واژگان :

#واژه : "کِرِشگا"
" kerešgå "
🔴به معنای "محل افشره‌گیری از سیب و انگور له شده"

🌑#ریشه :

از ریشه "چَرخُشت" یا "چَرَس" به معنای دستگاهی که افشره سیب و انگور و دیگر میوه‌ها را برای تهیه شیره و شراب می‌گیرد.

فرهنگ دهخدا: چرخشت = آن‌جای که انگور برای شراب (یا شیره) بپالایند.(فرهنگ اسدی). بر وزن و معنی چرخست باشد و آن چرخی و حوضی باشد که انگور در آن ریزند و به پای مالند تا شیره آن برآید. (برهان) چَرَس باشد.

⭕️ کِرِشگا: چرخشت‌گاه ، چرس‌گاه (چِرِشگا در گویش ابیانه).

البته در گویش طره‌ای، "کِرِشگاه" نه فقط محل افشره‌گیری بلکه مکانی است برای له کردن‌، افشرهگیری و پخت آب میوه‌ها (بیش‌تر سیب و انگور) برای تهیه شیره یا دوشاب.


@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶

📚📚 "#گویش_طره_ای" 📘📙


#واژگان_ریشه_واژگان :

#واژه : " تُم کار"
" töm kår "

آبان‌ماه


🔻 تُم به معنای تخم و به تنهایی به بذر گندم گفته می‌شود.

🔻 تم‌کار : ماهی که در‌ آن تخم(گندم) کاشته می‌شود(ماه کاشت گندم)

⭕️ تم کار در #تقویم_رعیتی ، از بیست و پنجم مهرماه جلالی آغاز می‌شود و روز بیست و چهارم آبان‌ماه جلالی، آخرین روز " تم کار" است.


@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶

📚📚  "#گویش_طره_ای📘📙


  #واژگان_ریشه_واژگان  :

#واژه : " مامه "  
" mäme "

مادر 😍🙏🌺




@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶

📚📚  "#گویش_طره_ای📘📙


  #واژگان_ریشه_واژگان  :

#واژه : " مامه "  
" mäme "

مادر 😍🙏🌺




@t94dara
کانال روستای طره ( دارا )
دوم اسفند (بیست‌و‌یکم فوریه) روز جهانی "زبان مادری" گرامی‌باد. @t94dara
#گویش_طره_ای

یک روز تو جارو بزن، یک روز او

پیرمرد و پیرزنی بودند که یک عروس داشتند. عروس در خانه به سفیدوسیاه دست نمی‌زد (هیچ کاری نمی‌کرد). روزی پیرمرد و پیرزن داشتند با هم حرف می‌زدند که چه کنیم تا عروس کمی در خانه کار کند. با هم نقشه می‌کشند که فردای آن روز هنگام جارو زدن خانه به دروغ با هم طوری حرف بزنند که عروس شرمنده بشود و بلند شود و خانه را جارو بزند. صبح فردا که بیدار می‌شوند عروس هنوز در خواب بود. یکی جارو بر می‌دارد که خانه را جارو بزند. آن یکی می‌آید و از دستش می‌گیرد و می‌گوید باید من جارو بزنم. با هم در تقلا بودند و این می‌گفت اجازه بده من جارو بزنم و او می‌گفت نه من باید جارو بزنم. در میان همین گفت‌وگو بودند که عروس از زیر لحاف سرش را بیرون می‌آورد و می‌گوید: دعوا نکنید. یک روز تو جارو بزن، یک روز او.

برگردان به #گویش_طره_ای
یه رو تو بَرو ، یه را نون

ای پیرآمِرد و پیرآژَنِه بوئَندَه، یَه عاروس شون دآرد. نِن عاروس بَه کیآ دَ، دآسی ار سیا و اِسبِی نآنا(اِش کارِی نآکآ). یَه رو پیرآمِردآ و پیرآژَنِه دآردَشون خای یا آشون هَنگاشت کو چِه کریمَن عاروسِه اودّا بَه کیا دَ کار بَکرِیَه. خای یا نآقشآ بآکیشَندَه کو هَیا نون رو وآقت جارو کآردَن کیآ، دورویی خای یا جورِه بَهَنگارَندَه کو عاروس شآرمَندآ بَبوئه و پابوئه کیآ بَروئِیَه. هَیا صُحب کو پا آبَندَه، عاروس هَنو خاو دَ بوئِه. ای کومینشون جارو آراگیرِه کو کیآ بَروئِه . نونَه بی باتِه ئَه و بَه داسی ها آگیرِئَه و بآواجِئَه: من جاروم آیکآ. خای یا تَقلّا دَ بوئَندَه و نِن آیوات باهال من جارو کرون و نونَه آیوات: نا، من جاروم آیکارد. بَه نِن گاپ و گفت دَ بوئندَه کو عاروس سَری به هِر جومآ خاو بَرآتّارِه ئَه و بآواجِه ئَه : مُکابِرآ نَکریَه ، یَه رو تو بَرو یَه را نون.

.برگردان به #گویش_تالشی (شهرام آزموده):

ای روج تٚه درٚج، ای روج اَه
ای پیرَه‌مِرد و پیرَه‌ژِنی هِسْ ‌بین کی ایلَۨه‌شون وَیو هِسْ ‌بَه. وَیو کَه ‌کا ایسبی سییا دَست آنَه‌نَری. ای روج پیرَه‌مِرد و پیرَه‌ژن یَندٚه‌نَه کابین گَف ژِه کی چٚه بٚکَرَم کی وَیو نی ای تیکَه کَه ‌کا کار بٚکَرو. یَندٚه‌ نَه نَخشَه بَکَشتین کی سَخسَه‌ریش کَه دَرٚتِه وونَه ‌نَه یَندٚه‌نَه دوردونَکِه جوری گَف بٚژَنون کی وَیو دیم‌پِنَه بوبو و پِپو کَه دَرٚجو. سَخسَه‌ری صٚبی را کی پِینَپ،بَویندین وَیو هلَه ختَه. ایلی‌شون گِزٚه پِرَه‌گَت کی کَه دَرٚجو. اَیلَۨه‌شون بومَه‌یْ‌ چَه دَستی‌کا آرَه‌سٚسْت و بَواتی: بَسی از دَرٚجٚم. یَندْنَه تَقَلّا بین و اٚم کا بَه واتِه بٚدا اَز دَرٚجٚم، اَه کا بَه واته نِه بَسی اَز دَرٚجٚم. هٚم گَفاگَفی‌کابین کی وَیو لِفی بنی‌کا اٚشتَن سَری بَرَه‌وَرد و بَواتی: دَوا مَکرَه. ای روج تٚه دَرٚج،ای روج اَه.

🔴 گویش تالشی نیز مانند گویشهای مناطق مرکزی ایران از جمله #گویش_طره_ای از گویشهای #زبان_مادی است.

@t94dara
.
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶

📚📚  "#گویش_طره ای"  📘📙


#واژگان_ریشه_واژگان :

#واژه : "خَمِس"  
" xames"
🔴به معنای "نخود چی".

🌑#ریشه :

این واژه از ریشه حّمِّص (با حای مفتوح و میم مشدد مکسور) عربی است، به معنای نخود.

⭕️ این واژه در گویش ابیانه‌ای با میم مشدد تلفظ می‌شود.


@t94dara
کانال روستای طره ( دارا )
#قنات_گهر قهسار @t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶

📚📚 "#گویش_طره ای" 📘📙


#واژگان_ریشه_واژگان :

#واژه : " قهسار"
" qahasår "

🔴 به معنای پایین‌ترین جای کوه، کفِ درهِ عریض.

🔻 در مقابل "کهسار" (کوهسار)

🔻پست‌ترین نقطه قسمت غربی روستای طره، حدفاصلِ قنات گهر تا قنات بَرقَه، قَهَسار نام دارد و باغ‌های دوطرف این دره که در شرق ابیانه قرار دارد را "بَرقَه" می‌گویند.

@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶

📚📚  "#گویش_طره_ای📘📙


#واژگان_ریشه_واژگان  :

#واژه : " دیم "  
" dim "
🔴به معنای:
" رخسار و چهره"
"صورت"
"رو" (مقابل زیر)

🌑#ریشه :

*این واژه همان "دیم" است که در دیگر زبانها و گویش‌های ایرانی؛ از تالشی و تاتی در شمال گرفته تا کومزاری در شبه جزیره مسندم عمان در جنوب به کار می‌رود.
در بسیاری از زبانها و گویشهای کهن ایرانی، رو یا چهره را دیم یا دوم düm می‌گویند.(که تفاوت حاصل یک تغییر آوایی مشخص است.

این هم توضیحات لغت‌نامه دهخدا درباره "دیم" که با توجه به شاهدهای متنی و شعری که آورده است، متوجه می‌شویم این واژه بسیار کهن است:

دیم . (اِ) روی و رخساره باشد و بعربی خد گویند. (برهان ). روی را گویند. (جهانگیری ). رخسار. (اوبهی ). روی . رخ . رخسار. (صحاح الفرس ). صورت رخساره و چهره . (آنندراج ) : 
ماه گردد دو تاه هر سر ماه 
تا نهد بر زمین به مثل تو دیم .

عبدالواسع جبلی .


دیم ما هست ، اگردم او نیست 
نام ما هست ، اگرنم او [ نم ابر ] نیست .

سنایی .


- احمددیم ؛ به صورت احمد. به شمائل احمد : 
عیسوی دم باد و احمددیم و چشم حادثات 
در شکر خواب عروسان از دم و از دیم او.

خاقانی .


- رومی دیم ؛ به چهره ٔ رومیان : 
عنبرین خطی و بیجاده لب و نرگس چشم 
حبشی موی و حجازی سخن و رومی دیم .

فرخی .


- فرخ دیم ؛ با روی فرخ . خجسته روی : 
کی بود کی [ که ] بازبینم باز
آن همایون لقا و فرخ دیم .

مسعودسعد.


- کنگردیم ؛ جغدروی : 
نیست در قصر شهان شاهین وار
هست بر کنگره ها کنگردیم .

خاقانی .


سر. روی . مقابل زیر: لحاف را بکش دیمت (یا) بدیمت ، برویت . (یادداشت مرحوم دهخدا). ظاهراً تحریفی است از لفظ دم بمعنی نزدیک (دم در) که کودکان در هنگام بازیهای با تیله نظیر ریگ تو خیط و قرقره بازی و هسته هلوبازی و دوک بازی و نظایر آن وقتی نزدیکترین جا را به مرکز بازی (خیط یا هسته هلو) یا دوک (استخوانی که روی زمین میکارند و با تیله میزنند) انتخاب کردند گویند: «من دیم » یا «من دیمم » یعنی دم خیط هستم . البته بدین ترتیب این کس حق تقدم را در انداختن تیله از دست میدهد و دیگران که بالاتر از او هستند حق تقدم دارند. اما اگر آنها بسوزند یعنی اشتباه کنند موفقیت و برد وی قطعی است . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). || نوعی از چرم هم هست که بتازی ادیم خوانندش . (برهان ) (از جهانگیری ). نوعی از چرم . (غیاث ). مخفف ادیم و ادیم بعربی پوست است که آن را چرم نیز گویند. (آنندراج ).چرم سرخ . نوعی چرم نیکو. (یادداشت دهخدا)


@t94dara