🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷
📚📚 #گویش_طرهای 📘📙
⭐️ #واژگان_ریشه_واژگان
"نائآ" nå'ä
= گلوگاه(اولین باغی که از قنات گهر مشروب میشود)
واقع در غرب "خارن" و جنوب رودخانه
باغهای معروف به "نائآ" به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میشوند که قسمت جنوبی تابع شرب قنوات ریزنده و قسمت شمالی تابع شرب قنوات گهر است.
@t94dara
📚📚 #گویش_طرهای 📘📙
⭐️ #واژگان_ریشه_واژگان
"نائآ" nå'ä
= گلوگاه(اولین باغی که از قنات گهر مشروب میشود)
واقع در غرب "خارن" و جنوب رودخانه
باغهای معروف به "نائآ" به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میشوند که قسمت جنوبی تابع شرب قنوات ریزنده و قسمت شمالی تابع شرب قنوات گهر است.
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷
📚📚 #گویش_طرهای 📘📙
⭐️ #واژگان_ریشه_واژگان
🔹" خارِن " xåren :
= ۱) باغ رو به خورشید(خورِن)
۲) خا+وَ+رِ+نا( دارنده ی نور خدایی)
۳) باغ با راه آسان
باغهای معروف به " خارن “به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میشوند که قسمت جنوبی تابع شرب قنوات ریزنده و قسمت شمالی تابع شرب قنوات گهر است.
@t94dara
📚📚 #گویش_طرهای 📘📙
⭐️ #واژگان_ریشه_واژگان
🔹" خارِن " xåren :
= ۱) باغ رو به خورشید(خورِن)
۲) خا+وَ+رِ+نا( دارنده ی نور خدایی)
۳) باغ با راه آسان
باغهای معروف به " خارن “به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میشوند که قسمت جنوبی تابع شرب قنوات ریزنده و قسمت شمالی تابع شرب قنوات گهر است.
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷
📚📚 #گویش_طرهای 📘📙
⭐️ #واژگان_ریشه_واژگان
🔹" خارِن " xåren :
= ۱) باغ رو به خورشید(خورِن)
۲) خا+وَ+رِ+نا( دارنده نور خدایی)
۳) باغ با راه آسان
باغهای معروف به "خارن“
از جنوب به “رز بالا” از شمال به “تلاسیین” و رودخانه، از غرب به “چالا خلیفا و کوچا خارن” و از شرق به “منیر“ محدود هستند و به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میشوند که قسمت جنوبی تابع شرب قنوات ریزنده و قسمت شمالی تابع شرب قنوات گهر است.
@t94dara
📚📚 #گویش_طرهای 📘📙
⭐️ #واژگان_ریشه_واژگان
🔹" خارِن " xåren :
= ۱) باغ رو به خورشید(خورِن)
۲) خا+وَ+رِ+نا( دارنده نور خدایی)
۳) باغ با راه آسان
باغهای معروف به "خارن“
از جنوب به “رز بالا” از شمال به “تلاسیین” و رودخانه، از غرب به “چالا خلیفا و کوچا خارن” و از شرق به “منیر“ محدود هستند و به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میشوند که قسمت جنوبی تابع شرب قنوات ریزنده و قسمت شمالی تابع شرب قنوات گهر است.
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷
📚📚 #گویش_طرهای 📘📙
⭐️ #واژگان_ریشه_واژگان
🔹" لاچّاٰگِرد " läččä gerd :
لاتا + چا + گرد
= لته ی کوچکِ گرد
@t94dara
📚📚 #گویش_طرهای 📘📙
⭐️ #واژگان_ریشه_واژگان
🔹" لاچّاٰگِرد " läččä gerd :
لاتا + چا + گرد
= لته ی کوچکِ گرد
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷
📚📚 #گویش_طرهای 📘📙
⭐️ #واژگان_ریشه_واژگان
🔹" لاچّاٰگِرد " läččä gerd :
لاتا + چا + گرد
= لته ی کوچکِ گرد
باغهای معروف به "لاچا گرد“
در شمال "برجوقآو" و غرب "بردرا" واقعند و تابع شرب قنوات گهر هستند.
@t94dara
📚📚 #گویش_طرهای 📘📙
⭐️ #واژگان_ریشه_واژگان
🔹" لاچّاٰگِرد " läččä gerd :
لاتا + چا + گرد
= لته ی کوچکِ گرد
باغهای معروف به "لاچا گرد“
در شمال "برجوقآو" و غرب "بردرا" واقعند و تابع شرب قنوات گهر هستند.
@t94dara
#گویش
#گویش_طرهای
▫️اشاره به لهجه کاشانی و گویش نطنزی در سفرنامه پولاک:
در کتاب "ایران و ایرانیان" یا با توجه به ترجمه دقیقتر آن "ایران، سرزمین و مردم آن" از یاکوب ادوارد پولاک، سیاح و پزشک آلمانی(تولد ۱۸۱۸م)، چند سطری به لهجه مردم کاشان و لغات و اصطلاحاتی چند از گویش مردم نطنز در دوره قاجاریه اشاره شده است.
گویش مردم کاشان و نطنز که به گویش «راجی» مشهور است و هماکنون نیز در بسیاری از شهرها و روستاهای حاشیه کویر مرکزی ایران روایی دارد؛ بازمانده زبان کهن مادی در منطقه ماد میانی (ماد راجیانا-راگیانا) به مرکزیت ری باستان است.
در سفرنامه پولاک در مورد لهجه مردم کاشان و گویش نطنزی چنین آمده است:
"تقریبا هر شهری لهجه خاص خود را دارد که از آن میتوان اهالی هر ناحیهای را بازشناخت؛ کاشانیها تیزترین و گوشخراشترین و شیرازیها نرمترین لهجهها را دارند...
با وجود این، در بعضی مناطق، پهلوی به صورتی که با عربی نیامیخته است باقی مانده، و از این قبیلند مازندران، تالش و نطنز.
مطالعه تحقیقی و علمی این لهجهها به نتایج مهم زبانشناسی منجر خواهد شد.
نمونههای زیر را من به عنوان مثال از لهجه نطنزی ذکر می کنم:
Duta(دختر)
،pura(پسر)
،mune(مادر)
،bena(درخت)
،jena(زن)
،au(آب)
،baesche(بُرو)
،ghust(گوشت)
،kie(خانه)
،haste(حیاط)
،kaerge(مرغ)
،zemin(زمین)
،aftau(آفتاب)
،ruzar(روز)
،schue(شب)
،kemer(سنگ)
،pira(پیر)
،wid(چراگاه)
،darime(داشتم)
،bchuzime(بخوابیم)
،musch(موش
،Ispe( pesسگ به زبان اسلاوی )
،muldschin(گربه)
،gurd(بزرگ)
،wischutsch(کوچک)
،heat(حالا)
،merud(ابرو)
،dim(صورت-چهره)
،buk(گونه)
،poime(پشم)
،raz(باغ)
،wad(باد)
،tschur(پیشاب که به کلما اسلاوی شباهت دارد).
هر چند که روی هم رفته این زبان را زود میتوان آموخت؛ باز به ندرت یک اروپایی میتواند آن را با چنان پاکیزگی و جلا صحبت کند که کسی نتواند به خارجی بودنش پی ببرد.
فرانسویها و ایتالیاییها هرگز آن را یاد نمیگیرند. اصوات فارسی با زبان آنها غرابت دارد. مثلا (ه) و (خ) را نمیتوانند تلفظ کنند.
اما آلمانیها اغلب دال را با (ت) و (ب) را با (پ) اشتباه میکنند؛ از آن گذشته به زحمت میتوانند تفاوتهای بسیار ظریف حروف صدادار را از قیبل (آ) و (ا) بیان کنند.اسلاوها بهتر از همه میتوانند فارسی صحبت کنند..."
(یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، سفرنامه پولاک، ایران و ایرانیان، شرکت انتشارات خوارزمی، ص ۳۹ و ۴۰)
با سپاس از جناب آقای عباس حلواچینشلجی.
@t94dara
#گویش_طرهای
▫️اشاره به لهجه کاشانی و گویش نطنزی در سفرنامه پولاک:
در کتاب "ایران و ایرانیان" یا با توجه به ترجمه دقیقتر آن "ایران، سرزمین و مردم آن" از یاکوب ادوارد پولاک، سیاح و پزشک آلمانی(تولد ۱۸۱۸م)، چند سطری به لهجه مردم کاشان و لغات و اصطلاحاتی چند از گویش مردم نطنز در دوره قاجاریه اشاره شده است.
گویش مردم کاشان و نطنز که به گویش «راجی» مشهور است و هماکنون نیز در بسیاری از شهرها و روستاهای حاشیه کویر مرکزی ایران روایی دارد؛ بازمانده زبان کهن مادی در منطقه ماد میانی (ماد راجیانا-راگیانا) به مرکزیت ری باستان است.
در سفرنامه پولاک در مورد لهجه مردم کاشان و گویش نطنزی چنین آمده است:
"تقریبا هر شهری لهجه خاص خود را دارد که از آن میتوان اهالی هر ناحیهای را بازشناخت؛ کاشانیها تیزترین و گوشخراشترین و شیرازیها نرمترین لهجهها را دارند...
با وجود این، در بعضی مناطق، پهلوی به صورتی که با عربی نیامیخته است باقی مانده، و از این قبیلند مازندران، تالش و نطنز.
مطالعه تحقیقی و علمی این لهجهها به نتایج مهم زبانشناسی منجر خواهد شد.
نمونههای زیر را من به عنوان مثال از لهجه نطنزی ذکر می کنم:
Duta(دختر)
،pura(پسر)
،mune(مادر)
،bena(درخت)
،jena(زن)
،au(آب)
،baesche(بُرو)
،ghust(گوشت)
،kie(خانه)
،haste(حیاط)
،kaerge(مرغ)
،zemin(زمین)
،aftau(آفتاب)
،ruzar(روز)
،schue(شب)
،kemer(سنگ)
،pira(پیر)
،wid(چراگاه)
،darime(داشتم)
،bchuzime(بخوابیم)
،musch(موش
،Ispe( pesسگ به زبان اسلاوی )
،muldschin(گربه)
،gurd(بزرگ)
،wischutsch(کوچک)
،heat(حالا)
،merud(ابرو)
،dim(صورت-چهره)
،buk(گونه)
،poime(پشم)
،raz(باغ)
،wad(باد)
،tschur(پیشاب که به کلما اسلاوی شباهت دارد).
هر چند که روی هم رفته این زبان را زود میتوان آموخت؛ باز به ندرت یک اروپایی میتواند آن را با چنان پاکیزگی و جلا صحبت کند که کسی نتواند به خارجی بودنش پی ببرد.
فرانسویها و ایتالیاییها هرگز آن را یاد نمیگیرند. اصوات فارسی با زبان آنها غرابت دارد. مثلا (ه) و (خ) را نمیتوانند تلفظ کنند.
اما آلمانیها اغلب دال را با (ت) و (ب) را با (پ) اشتباه میکنند؛ از آن گذشته به زحمت میتوانند تفاوتهای بسیار ظریف حروف صدادار را از قیبل (آ) و (ا) بیان کنند.اسلاوها بهتر از همه میتوانند فارسی صحبت کنند..."
(یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، سفرنامه پولاک، ایران و ایرانیان، شرکت انتشارات خوارزمی، ص ۳۹ و ۴۰)
با سپاس از جناب آقای عباس حلواچینشلجی.
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طرهای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه: "پالتاغِلَه": “ pältäqela "
🔴 = جوش چرکی .
🌑 #ریشه : واژه pältäqel به معنی جوش چرکی قطعا با واژه "پیخال"که در متون فارسی قدیم آمده مرتبط است، که این واژه از ریشه واژه ایرانی باستان "patixarda" به معنی چرکین و کثیف است.
♦️واژه "پیخال" در کتاب "برهان قاطع" اینگونه معنی شده:
فضله مرغان را گویند و چرک کنجهای چشم را هم گفتهاند.
🔹 شکل دیگر این واژه "پَغَر" است که در گویش طرهای " پاغار " تلفظ میشود.
@t94dara
📚📚 "#گویش_طرهای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه: "پالتاغِلَه": “ pältäqela "
🔴 = جوش چرکی .
🌑 #ریشه : واژه pältäqel به معنی جوش چرکی قطعا با واژه "پیخال"که در متون فارسی قدیم آمده مرتبط است، که این واژه از ریشه واژه ایرانی باستان "patixarda" به معنی چرکین و کثیف است.
♦️واژه "پیخال" در کتاب "برهان قاطع" اینگونه معنی شده:
فضله مرغان را گویند و چرک کنجهای چشم را هم گفتهاند.
🔹 شکل دیگر این واژه "پَغَر" است که در گویش طرهای " پاغار " تلفظ میشود.
@t94dara
🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶🔷🔸🔹🔶
📚📚 "#گویش_طرهای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه: " اِسِّفا
"essefå "
🔴 = توجه، دقت
⭕️ بَه اسفا (ba essefå) = با دقت
⭕️اسفا بکه(essefå baka) = دقت کن، توجه کن
@t94dara
📚📚 "#گویش_طرهای" 📘📙
⭐ #واژگان_ریشه_واژگان :
#واژه: " اِسِّفا
"essefå "
🔴 = توجه، دقت
⭕️ بَه اسفا (ba essefå) = با دقت
⭕️اسفا بکه(essefå baka) = دقت کن، توجه کن
@t94dara
#گویش
#گویش_طرهای
▫️اشاره به لهجه کاشانی و گویش نطنزی در سفرنامه پولاک:
در کتاب "ایران و ایرانیان" یا با توجه به ترجمه دقیقتر آن "ایران، سرزمین و مردم آن" از یاکوب ادوارد پولاک، سیاح و پزشک آلمانی(تولد ۱۸۱۸م)، چند سطری به لهجه مردم کاشان و لغات و اصطلاحاتی چند از گویش مردم نطنز در دوره قاجاریه اشاره شده است.
گویش مردم کاشان و نطنز که به گویش «راجی» مشهور است و هماکنون نیز در بسیاری از شهرها و روستاهای حاشیه کویر مرکزی ایران روایی دارد؛ بازمانده زبان کهن مادی در منطقه ماد میانی (ماد راجیانا-راگیانا) به مرکزیت ری باستان است.
در سفرنامه پولاک در مورد لهجه مردم کاشان و گویش نطنزی چنین آمده است:
"تقریبا هر شهری لهجه خاص خود را دارد که از آن میتوان اهالی هر ناحیهای را بازشناخت؛ کاشانیها تیزترین و گوشخراشترین و شیرازیها نرمترین لهجهها را دارند...
با وجود این، در بعضی مناطق، پهلوی به صورتی که با عربی نیامیخته است باقی مانده، و از این قبیلند مازندران، تالش و نطنز.
مطالعه تحقیقی و علمی این لهجهها به نتایج مهم زبانشناسی منجر خواهد شد.
نمونههای زیر را من به عنوان مثال از لهجه نطنزی ذکر می کنم:
Duta(دختر)
،pura(پسر)
،mune(مادر)
،bena(درخت)
،jena(زن)
،au(آب)
،baesche(بُرو)
،ghust(گوشت)
،kie(خانه)
،haste(حیاط)
،kaerge(مرغ)
،zemin(زمین)
،aftau(آفتاب)
،ruzar(روز)
،schue(شب)
،kemer(سنگ)
،pira(پیر)
،wid(چراگاه)
،darime(داشتم)
،bchuzime(بخوابیم)
،musch(موش
،Ispe( pesسگ به زبان اسلاوی )
،muldschin(گربه)
،gurd(بزرگ)
،wischutsch(کوچک)
،heat(حالا)
،merud(ابرو)
،dim(صورت-چهره)
،buk(گونه)
،poime(پشم)
،raz(باغ)
،wad(باد)
،tschur(پیشاب که به کلما اسلاوی شباهت دارد).
هر چند که روی هم رفته این زبان را زود میتوان آموخت؛ باز به ندرت یک اروپایی میتواند آن را با چنان پاکیزگی و جلا صحبت کند که کسی نتواند به خارجی بودنش پی ببرد.
فرانسویها و ایتالیاییها هرگز آن را یاد نمیگیرند. اصوات فارسی با زبان آنها غرابت دارد. مثلا (ه) و (خ) را نمیتوانند تلفظ کنند.
اما آلمانیها اغلب دال را با (ت) و (ب) را با (پ) اشتباه میکنند؛ از آن گذشته به زحمت میتوانند تفاوتهای بسیار ظریف حروف صدادار را از قیبل (آ) و (ا) بیان کنند.اسلاوها بهتر از همه میتوانند فارسی صحبت کنند..."
(یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، سفرنامه پولاک، ایران و ایرانیان، شرکت انتشارات خوارزمی، ص ۳۹ و ۴۰)
با سپاس از جناب آقای عباس حلواچینشلجی.
@t94dara
#گویش_طرهای
▫️اشاره به لهجه کاشانی و گویش نطنزی در سفرنامه پولاک:
در کتاب "ایران و ایرانیان" یا با توجه به ترجمه دقیقتر آن "ایران، سرزمین و مردم آن" از یاکوب ادوارد پولاک، سیاح و پزشک آلمانی(تولد ۱۸۱۸م)، چند سطری به لهجه مردم کاشان و لغات و اصطلاحاتی چند از گویش مردم نطنز در دوره قاجاریه اشاره شده است.
گویش مردم کاشان و نطنز که به گویش «راجی» مشهور است و هماکنون نیز در بسیاری از شهرها و روستاهای حاشیه کویر مرکزی ایران روایی دارد؛ بازمانده زبان کهن مادی در منطقه ماد میانی (ماد راجیانا-راگیانا) به مرکزیت ری باستان است.
در سفرنامه پولاک در مورد لهجه مردم کاشان و گویش نطنزی چنین آمده است:
"تقریبا هر شهری لهجه خاص خود را دارد که از آن میتوان اهالی هر ناحیهای را بازشناخت؛ کاشانیها تیزترین و گوشخراشترین و شیرازیها نرمترین لهجهها را دارند...
با وجود این، در بعضی مناطق، پهلوی به صورتی که با عربی نیامیخته است باقی مانده، و از این قبیلند مازندران، تالش و نطنز.
مطالعه تحقیقی و علمی این لهجهها به نتایج مهم زبانشناسی منجر خواهد شد.
نمونههای زیر را من به عنوان مثال از لهجه نطنزی ذکر می کنم:
Duta(دختر)
،pura(پسر)
،mune(مادر)
،bena(درخت)
،jena(زن)
،au(آب)
،baesche(بُرو)
،ghust(گوشت)
،kie(خانه)
،haste(حیاط)
،kaerge(مرغ)
،zemin(زمین)
،aftau(آفتاب)
،ruzar(روز)
،schue(شب)
،kemer(سنگ)
،pira(پیر)
،wid(چراگاه)
،darime(داشتم)
،bchuzime(بخوابیم)
،musch(موش
،Ispe( pesسگ به زبان اسلاوی )
،muldschin(گربه)
،gurd(بزرگ)
،wischutsch(کوچک)
،heat(حالا)
،merud(ابرو)
،dim(صورت-چهره)
،buk(گونه)
،poime(پشم)
،raz(باغ)
،wad(باد)
،tschur(پیشاب که به کلما اسلاوی شباهت دارد).
هر چند که روی هم رفته این زبان را زود میتوان آموخت؛ باز به ندرت یک اروپایی میتواند آن را با چنان پاکیزگی و جلا صحبت کند که کسی نتواند به خارجی بودنش پی ببرد.
فرانسویها و ایتالیاییها هرگز آن را یاد نمیگیرند. اصوات فارسی با زبان آنها غرابت دارد. مثلا (ه) و (خ) را نمیتوانند تلفظ کنند.
اما آلمانیها اغلب دال را با (ت) و (ب) را با (پ) اشتباه میکنند؛ از آن گذشته به زحمت میتوانند تفاوتهای بسیار ظریف حروف صدادار را از قیبل (آ) و (ا) بیان کنند.اسلاوها بهتر از همه میتوانند فارسی صحبت کنند..."
(یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، سفرنامه پولاک، ایران و ایرانیان، شرکت انتشارات خوارزمی، ص ۳۹ و ۴۰)
با سپاس از جناب آقای عباس حلواچینشلجی.
@t94dara