▪︎در آن فضا یک عده از زندانیها با تماشای غروب آفتاب یا با شنیدن صدای یک پرنده به آرامش میرسیدند. همچنین وقتی زمان ناهار فرامیرسید، دور هم جمع میشدند و همین در کنار هم بودن، برایش زیبا و لذتبخش بود. در این زمان برای هم جک تعریف میکردند و از حس شوخطبعی برای نیرو و قدرت کمک میخواستند. این موضوع نشان میدهد که حس طنز و شوخطبعی تا چه اندازه میتواند انرژیزا باشد.
▪︎شوخ طبعی بیش از هر حس دیگری میتواند بشر را از انزوا بیرون بکشاند و توانایی او را برای تحمل شرایط ناگوار بالا ببرد.
□ *درس چهارم:* آزادی تنها چیزی است که نمی توان از انسان گرفت.
▪︎آزادی یکی از مهمترین داراییهای هر انسان است. بعضی انسانها با تمام وجود و در هر شرایطی پای این دارایی مهم میایستند و برخی دیگر خیلی ارزان آن را کنار میگذارند. در دوران حضور فرانکل در اردوگاه کار اجباری هم این بحث وجود داشت. در آن دوران یک سری زندانیها خیلی راحت میپذیرفتند که به اردوگاه دیگری منتقل شوند و برخی دیگر زمین و زمان را به هم میدوختند تا این انتقال صورت نگیرد.
▪︎در اردوگاه کار اجباری انجام مراسم مذهبی به کلی قدغن بود ولی برخی افراد با این وجود پای عقاید خود میایستادند و تا حد امکان از قدرت آزادی خود استفاده میکردند. درست است که در اردوگاه شرایط خیلی سخت بود ولی برخی افراد انسانیت خود را حفظ میکردند و غذای خود را به افرادی که نیاز به غذای بیشتر داشتند میبخشیدند. ▪︎فرانکل مینویسد: همه چیز را میتوانیم از یک انسان بگیریم جز آزادی! آزادی کلمهای است که زندگی را معنادار و هدفمند میکند. زندگی بدون معنا نیست؛ رنج هم جزئی از زندگی است. پس در رنج هم معنایی نهفته است. رنج آدمی بخش انکارناپذیری از زندگی اوست. حتی اگر در قالب سرنوشت و مرگ خود را نشان دهد. زندگی بدون رنج و مرگ کامل نیست. وقتی انسان متوجه میشود که رنج بخش جدایی ناپذیری از سرنوشتش است، ناگزیر آن را به عنوان وظیفهای انفرادی و منحصر به فرد میپذیرد. رنج میتواند باعث موفقیت و پیشرفت بشر شود.
● *درس پنجم:* جستجو و یافتن معنای زندگی، بزرگترین انگیزه زندگی است.
▪︎ویکتور فرانکل در تمام مدتی که در اردوگاه به سر میبرد، متوجه شد که انسانها وقتی میخواهند به چیزی که دنبال آن هستند برسند باید ابتدا معنای زندگیشان را درک کنند. مثلاً کسی که در آن لحظه زندانی بود باید در ذهن خودش به دوام آوردن به امید حضور دوباره در کنار همسر و فرزندانش فکر کند و این موضوع را به معنای زندگی خودش تبدیل کند.
▪︎این مشاهدات به فرانکل ثابت کرد که یافتن معنای زندگی، میتواند بزرگترین انگیزه زندگی برای عمل باشد. پژوهشی که در دانشگاه جان هاپکینز انجام شد هم این موضوع را به خوبی نشان داد. در این پژوهش از دانشجویان خواستند که اولویت زندگی خود را مشخص کنند. ۷۸ درصد آنها گفتند که اولویت زندگیشان، پیدا کردن معنا و هدف زندگی است. معنادرمانی فرانکل به افراد کمک میکند که معنای زندگی خود را درک کنند و از پوچی و بیمعنایی دور شوند.
○ *درس ششم:* معنای زندگی هر کس به زمان و مکان فعلی او بستگی دارد.
▪︎قرار نیست که ما به صورت مداوم یک معنای مشخص را برای زندگی خودمان در نظر بگیریم. معنای زندگی ما به زمان و مکانی بستگی دارد که در آن حضور داریم. ممکن است که یک نفر در سن ۲۰ تا ۳۰ سالگی یک معنای مشخص را دنبال کند و در دهههای بعدی معنای دیگری را برای زندگی خودش در نظر بگیرد.
به عنوان مثال، نمیتوانیم از یک شطرنجباز بپرسیم که بهترین حرکت چیست. مسلماً شطرنجباز در پاسخ به این سوال خواهد گفت: «بهترین حرکت به شرایط بازی بستگی دارد. بهترین حرکت را موقعیت بازی مشخص میکند.» این موضوع درباره معنای زندگی هم صدق میکند. معنای زندگی ما به انتخابها، تصمیمها و رفتارهای ما بستگی دارد.
■ *درس هفتم:* برای از بین بردن ترسها باید با آنها مواجه شویم.
▪︎معنا درمانی فقط به پیدا کردن معنای زندگی کمکی نمیکند، این مفهوم در از بین بردن ترسهای انسان هم خیلی موثر و کاربردی است. در رواندرمانی عادی، بیمار مورد آزمایش قرار میگیرد و ترسهای او بر اساس محیط، رویدادها و شرایط بیرونی و درونی شخص تفسیر میشود. این در حالی است که معنا درمانی از شخص میخواهد که با ترسهای خودش روبرو شود، آنها را با تمام وجود بپذیرد و سپس برای کنترل کردن آنها تلاش کند. تا زمانی که با ترسهای خود روبرو نشویم، مسلماً به عنوان یک مانع در زندگی ما باقی میمانند. پس باید دل را به دریا بزنیم.
▪︎مثلاً کسی که میترسد در برابر دیگران عصبانی و سرخ شود، هر وقت در جمع دیگران قرار میگیرد میترسد که عصبانی شود و همین ترس باعث سرخ شدن او میشود. این فرد باید با این ترس مواجه شود و از عصبانی و سپس سرخ شدن نترسد. وقتی این اتفاق چند بار افتاد، متوجه میشود که سرخ شدن در اثر عصبانیت برای او مشکلی ندارد.
▪︎شوخ طبعی بیش از هر حس دیگری میتواند بشر را از انزوا بیرون بکشاند و توانایی او را برای تحمل شرایط ناگوار بالا ببرد.
□ *درس چهارم:* آزادی تنها چیزی است که نمی توان از انسان گرفت.
▪︎آزادی یکی از مهمترین داراییهای هر انسان است. بعضی انسانها با تمام وجود و در هر شرایطی پای این دارایی مهم میایستند و برخی دیگر خیلی ارزان آن را کنار میگذارند. در دوران حضور فرانکل در اردوگاه کار اجباری هم این بحث وجود داشت. در آن دوران یک سری زندانیها خیلی راحت میپذیرفتند که به اردوگاه دیگری منتقل شوند و برخی دیگر زمین و زمان را به هم میدوختند تا این انتقال صورت نگیرد.
▪︎در اردوگاه کار اجباری انجام مراسم مذهبی به کلی قدغن بود ولی برخی افراد با این وجود پای عقاید خود میایستادند و تا حد امکان از قدرت آزادی خود استفاده میکردند. درست است که در اردوگاه شرایط خیلی سخت بود ولی برخی افراد انسانیت خود را حفظ میکردند و غذای خود را به افرادی که نیاز به غذای بیشتر داشتند میبخشیدند. ▪︎فرانکل مینویسد: همه چیز را میتوانیم از یک انسان بگیریم جز آزادی! آزادی کلمهای است که زندگی را معنادار و هدفمند میکند. زندگی بدون معنا نیست؛ رنج هم جزئی از زندگی است. پس در رنج هم معنایی نهفته است. رنج آدمی بخش انکارناپذیری از زندگی اوست. حتی اگر در قالب سرنوشت و مرگ خود را نشان دهد. زندگی بدون رنج و مرگ کامل نیست. وقتی انسان متوجه میشود که رنج بخش جدایی ناپذیری از سرنوشتش است، ناگزیر آن را به عنوان وظیفهای انفرادی و منحصر به فرد میپذیرد. رنج میتواند باعث موفقیت و پیشرفت بشر شود.
● *درس پنجم:* جستجو و یافتن معنای زندگی، بزرگترین انگیزه زندگی است.
▪︎ویکتور فرانکل در تمام مدتی که در اردوگاه به سر میبرد، متوجه شد که انسانها وقتی میخواهند به چیزی که دنبال آن هستند برسند باید ابتدا معنای زندگیشان را درک کنند. مثلاً کسی که در آن لحظه زندانی بود باید در ذهن خودش به دوام آوردن به امید حضور دوباره در کنار همسر و فرزندانش فکر کند و این موضوع را به معنای زندگی خودش تبدیل کند.
▪︎این مشاهدات به فرانکل ثابت کرد که یافتن معنای زندگی، میتواند بزرگترین انگیزه زندگی برای عمل باشد. پژوهشی که در دانشگاه جان هاپکینز انجام شد هم این موضوع را به خوبی نشان داد. در این پژوهش از دانشجویان خواستند که اولویت زندگی خود را مشخص کنند. ۷۸ درصد آنها گفتند که اولویت زندگیشان، پیدا کردن معنا و هدف زندگی است. معنادرمانی فرانکل به افراد کمک میکند که معنای زندگی خود را درک کنند و از پوچی و بیمعنایی دور شوند.
○ *درس ششم:* معنای زندگی هر کس به زمان و مکان فعلی او بستگی دارد.
▪︎قرار نیست که ما به صورت مداوم یک معنای مشخص را برای زندگی خودمان در نظر بگیریم. معنای زندگی ما به زمان و مکانی بستگی دارد که در آن حضور داریم. ممکن است که یک نفر در سن ۲۰ تا ۳۰ سالگی یک معنای مشخص را دنبال کند و در دهههای بعدی معنای دیگری را برای زندگی خودش در نظر بگیرد.
به عنوان مثال، نمیتوانیم از یک شطرنجباز بپرسیم که بهترین حرکت چیست. مسلماً شطرنجباز در پاسخ به این سوال خواهد گفت: «بهترین حرکت به شرایط بازی بستگی دارد. بهترین حرکت را موقعیت بازی مشخص میکند.» این موضوع درباره معنای زندگی هم صدق میکند. معنای زندگی ما به انتخابها، تصمیمها و رفتارهای ما بستگی دارد.
■ *درس هفتم:* برای از بین بردن ترسها باید با آنها مواجه شویم.
▪︎معنا درمانی فقط به پیدا کردن معنای زندگی کمکی نمیکند، این مفهوم در از بین بردن ترسهای انسان هم خیلی موثر و کاربردی است. در رواندرمانی عادی، بیمار مورد آزمایش قرار میگیرد و ترسهای او بر اساس محیط، رویدادها و شرایط بیرونی و درونی شخص تفسیر میشود. این در حالی است که معنا درمانی از شخص میخواهد که با ترسهای خودش روبرو شود، آنها را با تمام وجود بپذیرد و سپس برای کنترل کردن آنها تلاش کند. تا زمانی که با ترسهای خود روبرو نشویم، مسلماً به عنوان یک مانع در زندگی ما باقی میمانند. پس باید دل را به دریا بزنیم.
▪︎مثلاً کسی که میترسد در برابر دیگران عصبانی و سرخ شود، هر وقت در جمع دیگران قرار میگیرد میترسد که عصبانی شود و همین ترس باعث سرخ شدن او میشود. این فرد باید با این ترس مواجه شود و از عصبانی و سپس سرخ شدن نترسد. وقتی این اتفاق چند بار افتاد، متوجه میشود که سرخ شدن در اثر عصبانیت برای او مشکلی ندارد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
یکی از ویژگیهای فرهنگی جوامع طبق تحقیقات کلاکهان و استرادبک و تعدادی دیگر از صاحبنظران، مولفه ای است که با نام کنترل درونی یا بیرونی از آن نام می بریم.
در جوامعی که ویژگی فرهنگی کنترل بیرونی رایج تر است، افراد خود را اسیر دست محیط و سرنوشت می دانند. در این جوامع موضوع برنامه ریزی و توجه به روابط علی بین پدیده ها چندان مورد توجه نیست. بیشتر از آنکه به دنبال مهار طبیعت و تغییر محیط باشند به دنبال تفسیر آن و در جستجوی حکمت امور و نسبت دادن آنها به علل تخیلی و تسلی بخش هستند. نتیجه این طرز تفکر را در تصمیمات ریز و درشت سیاستگذاران و مردم از جمله در مواجه با پدیده طبیعی زلزله می بینیم.
اما در جوامعی که ویژگی کنترل درونی حاکم است، اکثر افراد خود را مسلط بر سرنوشت و محیط دانسته و به عبارت دیگر سرنوشت، را تا حدود زیادی نتیجه تصمیماتشان می دانند. این طرز فکر در برنامه ریزی های دقیق و جامع نگرانه در حوزه های مختلف و همچنین اتخاذ تصمیمات و تمهیدات لازم در مواجه با پدیده های طبیعی همچون زلزله آثار مثبت خود را نشان می دهد.
#کنترل_درونی
#کنترل_بیرونی
#زلزله
@successtime
یکی از ویژگیهای فرهنگی جوامع طبق تحقیقات کلاکهان و استرادبک و تعدادی دیگر از صاحبنظران، مولفه ای است که با نام کنترل درونی یا بیرونی از آن نام می بریم.
در جوامعی که ویژگی فرهنگی کنترل بیرونی رایج تر است، افراد خود را اسیر دست محیط و سرنوشت می دانند. در این جوامع موضوع برنامه ریزی و توجه به روابط علی بین پدیده ها چندان مورد توجه نیست. بیشتر از آنکه به دنبال مهار طبیعت و تغییر محیط باشند به دنبال تفسیر آن و در جستجوی حکمت امور و نسبت دادن آنها به علل تخیلی و تسلی بخش هستند. نتیجه این طرز تفکر را در تصمیمات ریز و درشت سیاستگذاران و مردم از جمله در مواجه با پدیده طبیعی زلزله می بینیم.
اما در جوامعی که ویژگی کنترل درونی حاکم است، اکثر افراد خود را مسلط بر سرنوشت و محیط دانسته و به عبارت دیگر سرنوشت، را تا حدود زیادی نتیجه تصمیماتشان می دانند. این طرز فکر در برنامه ریزی های دقیق و جامع نگرانه در حوزه های مختلف و همچنین اتخاذ تصمیمات و تمهیدات لازم در مواجه با پدیده های طبیعی همچون زلزله آثار مثبت خود را نشان می دهد.
#کنترل_درونی
#کنترل_بیرونی
#زلزله
@successtime
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در نقد صحبتهای آقای جبرئیلی - چراز مدیا
@successtime
@successtime
✅ فاطمیامین: آینه تمامنمای مدیریت کشور
✍محمدحسین روانبخش
🔸 وزیر صنعت بالاخره استیضاح و برکنار شد. اگر مدیریت کشور حالت نرمال داشت، او حتی یک روز هم نباید وزیر میشد یا وزیر میماند اما تا آخرین لحظه رئیسی و تیمش با لجبازی با مردم، تمام قد از او دفاع کردند. فاطمیامین هم البته پشتش به آنها و به لابی در مجلس چنان گرم بود که یک هفته قبل وقتی خبرنگاری از برکنار او پرسید، با طعنه و تفرعن گفت که «قرار نبود شوخی کنید»!
🔸 اما همین آدم وقتی دیروز عرصه را تنگ دید و خطر را احساس کرد، در آخرین دفاعش از هر حربهای برای چند روز بیشتر نشستن بر صندلی وزارت و بدبختتر کردن مردم استفاده کرد: از مقدسنمایی، از شعرخوانی، از اشاره به دیدار با رهبر یک روز قبل از استیضاح، از ارائه آمارهای غیرقابل اتکای بانک مرکزی (به جای آمارهای مرکز آمار)، از اعلام موفقیتهای بینظیر ( فلان آمار از ۱۳۹۷ تا به حال بینظیر است. این جور بازی با آمار واقعا نوبر است که دوره چهار-پنج ساله را ملاک بگیری و از بینظیر بودن حرف بزنی)، از انداختن تقصیرها به گردن قبلیها و از التماس برای ماندن.
🔸 فاطمیامین فقط نمونهای است از خیل عظیم مدیران کشور، اما آینه تمام نمای آنها: کسانی که به جای صلاحیت، ادعا دارند؛ به جای عملکرد، آمارسازی میکنند، به جای پشتگرمی به مردم، پشتگرمی به قدرت دارند و تا آخرین لحظه چهار دستوپا به صندلیشان چسبیدهاند و همزمان از تقوا هم دم میزنند.
🔸 شاید دقیقترین سخن گفته شده در این جلسه، این بود که فاطمیامین هندوانهدربسته بود و توزرد از آب درآمد. اما به این ترتیب باید گفت که در این جلسه فقط فاطمیامین استیضاح نشد؛ هم رئیسی استیضاح شد که او را وزیر کرد و نورچشمیاش بود، و هم مجلسی استیضاح شد که به هندوانه دربسته رای اعتماد داد و نتیجهاش دامان مردم را گرفت.
@successtime
✍محمدحسین روانبخش
🔸 وزیر صنعت بالاخره استیضاح و برکنار شد. اگر مدیریت کشور حالت نرمال داشت، او حتی یک روز هم نباید وزیر میشد یا وزیر میماند اما تا آخرین لحظه رئیسی و تیمش با لجبازی با مردم، تمام قد از او دفاع کردند. فاطمیامین هم البته پشتش به آنها و به لابی در مجلس چنان گرم بود که یک هفته قبل وقتی خبرنگاری از برکنار او پرسید، با طعنه و تفرعن گفت که «قرار نبود شوخی کنید»!
🔸 اما همین آدم وقتی دیروز عرصه را تنگ دید و خطر را احساس کرد، در آخرین دفاعش از هر حربهای برای چند روز بیشتر نشستن بر صندلی وزارت و بدبختتر کردن مردم استفاده کرد: از مقدسنمایی، از شعرخوانی، از اشاره به دیدار با رهبر یک روز قبل از استیضاح، از ارائه آمارهای غیرقابل اتکای بانک مرکزی (به جای آمارهای مرکز آمار)، از اعلام موفقیتهای بینظیر ( فلان آمار از ۱۳۹۷ تا به حال بینظیر است. این جور بازی با آمار واقعا نوبر است که دوره چهار-پنج ساله را ملاک بگیری و از بینظیر بودن حرف بزنی)، از انداختن تقصیرها به گردن قبلیها و از التماس برای ماندن.
🔸 فاطمیامین فقط نمونهای است از خیل عظیم مدیران کشور، اما آینه تمام نمای آنها: کسانی که به جای صلاحیت، ادعا دارند؛ به جای عملکرد، آمارسازی میکنند، به جای پشتگرمی به مردم، پشتگرمی به قدرت دارند و تا آخرین لحظه چهار دستوپا به صندلیشان چسبیدهاند و همزمان از تقوا هم دم میزنند.
🔸 شاید دقیقترین سخن گفته شده در این جلسه، این بود که فاطمیامین هندوانهدربسته بود و توزرد از آب درآمد. اما به این ترتیب باید گفت که در این جلسه فقط فاطمیامین استیضاح نشد؛ هم رئیسی استیضاح شد که او را وزیر کرد و نورچشمیاش بود، و هم مجلسی استیضاح شد که به هندوانه دربسته رای اعتماد داد و نتیجهاش دامان مردم را گرفت.
@successtime
سه قانون کاربردی در زندگی روزمره
قانون ۸-۷-۴ برای خوابیدن:
از این قانون برای راحتتر خوابیدن استفاده کنید. از طریق بینی به مدت ۴ ثانیه نفس بکشید، ۷ ثانیه نفستان را نگه دارید و بعد آرام به مدت ۸ ثانیه هوا را از دهان خارج کنید.
قانون ۲ دقیقه برای بهرهوری:
اگر انجامدادن کاری ۲ دقیقه یا کمتر وقت میگیرد، حتما همان موقع انجامش بدهید، این قانون در کتابهای زیادی برای شروعکردن و انجام کارها مطرح شده و یکی از تکنیکهای بینظیر افزایش بهرهوری است.
قانون ۵ دقیقه برای اهمالکاری:
اگر شروع کاری برایتان سخت است، تایمر را روی ۵ دقیقه تنظیم و مشغول انجام آن کار بشوید. بعد از گذشت ۵ دقیقه میتوانید دست از کار بکشید یا در صورت تمایل ادامه بدهید.
@successtime
قانون ۸-۷-۴ برای خوابیدن:
از این قانون برای راحتتر خوابیدن استفاده کنید. از طریق بینی به مدت ۴ ثانیه نفس بکشید، ۷ ثانیه نفستان را نگه دارید و بعد آرام به مدت ۸ ثانیه هوا را از دهان خارج کنید.
قانون ۲ دقیقه برای بهرهوری:
اگر انجامدادن کاری ۲ دقیقه یا کمتر وقت میگیرد، حتما همان موقع انجامش بدهید، این قانون در کتابهای زیادی برای شروعکردن و انجام کارها مطرح شده و یکی از تکنیکهای بینظیر افزایش بهرهوری است.
قانون ۵ دقیقه برای اهمالکاری:
اگر شروع کاری برایتان سخت است، تایمر را روی ۵ دقیقه تنظیم و مشغول انجام آن کار بشوید. بعد از گذشت ۵ دقیقه میتوانید دست از کار بکشید یا در صورت تمایل ادامه بدهید.
@successtime
👌 سواد از نظر سازمان یونسکو
▫️باسوادی دیگر به معنی توانائی خواندن و نوشتن و یا تسلط بر دو زبان و توان استفاده از کامپیوتر نیست.
▫️با تعریف جدیدی که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد( یونسکو) ارائه داده است، "باسوادی توان تغیر است"
▫️باسواد کسی است که میتواند با استفاده از خواندهها و آموختههایش تغییری در جهت بهتر شدن زندگی خود ایجاد نماید…
@successtime
▫️باسوادی دیگر به معنی توانائی خواندن و نوشتن و یا تسلط بر دو زبان و توان استفاده از کامپیوتر نیست.
▫️با تعریف جدیدی که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد( یونسکو) ارائه داده است، "باسوادی توان تغیر است"
▫️باسواد کسی است که میتواند با استفاده از خواندهها و آموختههایش تغییری در جهت بهتر شدن زندگی خود ایجاد نماید…
@successtime
یک رهبر واقعی کیست؟
"یک رهبر واقعی باید نحوه مدیریت شکستها و ناکامیها را بلد باشد." ... این جمله را عبدالکلام رئیسجمهور وقت هندوستان در سال ۲۰۰۸ و در اجلاس اقتصادی فیلادلفیا گفت.
خبرنگاری از او پرسید: آیا میتوانید از بین تجربههای خودتان مثالی بزنید دربارۀ اینکه رهبران چگونه باید شکستها را مدیریت کنند؟
پاسخ عبدالکلام چنین بود: در سال ۱۹۷۳ من بهعنوان مدیر پروژۀ پرتاب نخستین ماهوارۀ هند برگزیده شدم و بودجه و نیروی انسانی کافی دراختیار من قرار داده شد. در عین حال بهطور شفاف و صریح گفتند که ماهواره باید تا سال ۱۹۸۰ به فضا ارسال شود و هزاران نفر در قالب نهادهای علمی و فنی برای رسیدن به این هدف همکاری میکردند تا اینکه برای انجام کار آماده شدیم و من بهعنوان مدیر پروژه به مرکز کنترل پرتاب ماهواره رفتم.
یک دقیقه قبل از پرتاب ماهواره، رایانه برنامۀ پرتاب را متوقف و اعلام کرد که بعضی از مولفههای کنترلی درست کار نمیکند؛ اما کارشناسان و خبرگان ِ فن که اطراف من بودند اطمینان دادند که مشکلی نیست و آنها همه محاسبات لازم را کردهاند.
من هم با توجه به حرف آنها کنترل شبکه را از «کامپیوتری» به حالت «دستی» تغییر دادم و دکمه پرتاب موشک را زدم اما ماهواره به جای آنکه در مدار زمین قرار بگیرد در خلیج بنگال سقوط کرد و این یک شکست بزرگ بود!
آن روز، پروفسور داوان، رئیس سازمان فضایی هند از قبل ترتیب یک اجلاس مطبوعاتی را داده بود و روزنامهنگارانی از سراسر جهان در آن حضور داشتند. پروفسور داوان خودش در اجلاس مطبوعاتی شرکت کرد و مسئولیت شکست را بر عهده گرفت و گفت: گروه پروژه بسیار سخت کار کردهاند اما از نظر فناوری به پشتیبانی بیشتری نیاز داریم و قول داد که سال بعد پرتاب موفق خواهد شد...
در واقع، من مدیر پروژه بودم و این شکست به خاطر اشتباه من حاصل شده بود اما او به عنوان رئیس سازمان مسئولیتش را بر عهده گرفت!
سال بعد دوباره برنامه پرتاب ماهواره را آزمایش کردیم و این بار همه چیز موفقیتآمیز بود و تمام ملت هند غرق در افتخار شدند. این بار پروفسور داوان به من گفت: «امروز تو باید اجلاس مطبوعاتی را برگزار کنی!»
این بهترین درس مدیریتی من بود که از لابهلای کتابها بیرون نیامد و از یک تجربه حاصل شد زیرا آن روز فهمیدم که موفقیت یک کار جمعیست و افتخار آن متعلق به تمام اعضای سازمان و گروه است. ولی مسئولیت پذیرفتن شکست قطعا به گردن سرمربیست و اوست که باید این وظیفه را بر عهده بگیرد.
@successtime
"یک رهبر واقعی باید نحوه مدیریت شکستها و ناکامیها را بلد باشد." ... این جمله را عبدالکلام رئیسجمهور وقت هندوستان در سال ۲۰۰۸ و در اجلاس اقتصادی فیلادلفیا گفت.
خبرنگاری از او پرسید: آیا میتوانید از بین تجربههای خودتان مثالی بزنید دربارۀ اینکه رهبران چگونه باید شکستها را مدیریت کنند؟
پاسخ عبدالکلام چنین بود: در سال ۱۹۷۳ من بهعنوان مدیر پروژۀ پرتاب نخستین ماهوارۀ هند برگزیده شدم و بودجه و نیروی انسانی کافی دراختیار من قرار داده شد. در عین حال بهطور شفاف و صریح گفتند که ماهواره باید تا سال ۱۹۸۰ به فضا ارسال شود و هزاران نفر در قالب نهادهای علمی و فنی برای رسیدن به این هدف همکاری میکردند تا اینکه برای انجام کار آماده شدیم و من بهعنوان مدیر پروژه به مرکز کنترل پرتاب ماهواره رفتم.
یک دقیقه قبل از پرتاب ماهواره، رایانه برنامۀ پرتاب را متوقف و اعلام کرد که بعضی از مولفههای کنترلی درست کار نمیکند؛ اما کارشناسان و خبرگان ِ فن که اطراف من بودند اطمینان دادند که مشکلی نیست و آنها همه محاسبات لازم را کردهاند.
من هم با توجه به حرف آنها کنترل شبکه را از «کامپیوتری» به حالت «دستی» تغییر دادم و دکمه پرتاب موشک را زدم اما ماهواره به جای آنکه در مدار زمین قرار بگیرد در خلیج بنگال سقوط کرد و این یک شکست بزرگ بود!
آن روز، پروفسور داوان، رئیس سازمان فضایی هند از قبل ترتیب یک اجلاس مطبوعاتی را داده بود و روزنامهنگارانی از سراسر جهان در آن حضور داشتند. پروفسور داوان خودش در اجلاس مطبوعاتی شرکت کرد و مسئولیت شکست را بر عهده گرفت و گفت: گروه پروژه بسیار سخت کار کردهاند اما از نظر فناوری به پشتیبانی بیشتری نیاز داریم و قول داد که سال بعد پرتاب موفق خواهد شد...
در واقع، من مدیر پروژه بودم و این شکست به خاطر اشتباه من حاصل شده بود اما او به عنوان رئیس سازمان مسئولیتش را بر عهده گرفت!
سال بعد دوباره برنامه پرتاب ماهواره را آزمایش کردیم و این بار همه چیز موفقیتآمیز بود و تمام ملت هند غرق در افتخار شدند. این بار پروفسور داوان به من گفت: «امروز تو باید اجلاس مطبوعاتی را برگزار کنی!»
این بهترین درس مدیریتی من بود که از لابهلای کتابها بیرون نیامد و از یک تجربه حاصل شد زیرا آن روز فهمیدم که موفقیت یک کار جمعیست و افتخار آن متعلق به تمام اعضای سازمان و گروه است. ولی مسئولیت پذیرفتن شکست قطعا به گردن سرمربیست و اوست که باید این وظیفه را بر عهده بگیرد.
@successtime
🔲⭕️ علاوه بر لعن و نفرین اصحاب چای، کار دیگری هم بکنیم؟
محمد فاضلی
خبر رسمی بروز تخلفی در مقیاس میلیارد دلاری در تخصیص ارز به واردات چای، و فروش بخشی از ارز تخصیصیافته در بازار آزاد منتشر شده است. این گونه اخبار، دردآور و نشانه بیماریهای مهلک در نظام حکمرانی هستند، اما این گونه دردها، میتوانند فرصتی برای اصلاح هم بشوند. چند دقیقه وقت شما را میگیرم تا توضیح بدهم.
اندکی به تجربه تاریخی بشر برگردیم:
فرانسیس فوکویاما با شرح تاریخ اصلاحات اداری در بریتانیا و آمریکا، نشان میدهد که چند عامل در اصلاح نظامهای حکمرانی مؤثر بودهاند:
یک. جنبشهای اجتماعی مرکب از نخبگان اصلاحجویی که خود نفعی در نظام ناسالم اداری نداشتهاند و مصرانه برای اصلاحات، ائتلاف ساخته و مطالبهگری کردهاند.
دو. طرح ایدههای اصلاحجویانه مؤثر، ایدههایی که مسیرهای جایگزین برای ترتیبات نهادی و مناسبات ناسالم را پیشنهاد دادهاند.
سه. کنشها و اقدامات سیاسی گروههای مختلف از شهروندان تا نخبگانی که اقدامات ضروری برای اصلاحات مؤثر را صورتبندی و مُصرّانه مطالبه کردهاند.
چهار. سه عامل فوق را میتوان با عامل «ایده و نظریههای رهبران» تکمیل کرد. آن دسته حاکمانی که توانایی و عزم جزم ایدهپردازی و اقدام برای اصلاحات داشته باشند، تأثیر میگذارند. همان قدر که ایدههای اصلاحجویانه نخبگان بیرون از حکومت اهمیت دارند، ایدههای حاکمان هم مهم است.
اصلاحات نورثکوت-ترویلیان در بریتانیا، یا اصلاحات پیآمد شکلگیری و عملکرد کمیسیون خدمات کشوری تحت هدایت تئودور روزولت در آمریکا، به علاوه ایدههای فردی مثل وودرو ویلسون در آمریکا، قبل و بعد از رئیسجمهور شدن، مصادیقی از عاملهای سوم و چهارم هستند.
⭕️ تجویز راهبردی
خبرهای منتشرشده درباره تخصیص ارز به چای و تخلفات صورتگرفته در آن، میتواند یکی از فرصتها برای صورتبندی ترکیبی از ایده، کنش، مطالبه و اصرار برای اصلاح است.
یک. باید خواستهای محدود (روشن شدن مسیر سیاستی-بوروکراتیک منجر به بروز تخلف بزرگ) را در دستورکار قرار داد و بر محور آن از دستگاههای مسئول، مطالبه کرد.
دو. باید ائتلافهایی از نخبگان در تخصصهای مرتبط، فعالان اقتصادی، رسانهها، تشکلهای اقتصادی و اجتماعی، و گروههای جامعه مدنی، صرفاً و صرفاً بر محور مطالبه روشن شدن ابعاد همین یک مسأله، فعالیت کنند. جامعه مدنی را باید بر محور مطالبه همین یک مورد، مخاطب قرار داد.
سه. اصرار و مقاومت نامحدود بر محور همین خواسته محدود (نه خواستههای کلی و در نقش تیر هوایی) راهبرد کنش ائتلاف و جامعه مدنی برای اصلاح باشد. توسعه دادن خواستهها، فقط سبب بیاثر شدن میشود.
چهار. کنشگران ائتلاف برای اصلاح به منظور از میان بردن زمینههای این گونه تخلفات، باید انواع راهکارهای حقوقی، کارزار (کمپین)، نامهنگاری، درخواست گزارش رسمی دولتی، کارزار رسانهای و مطالبه مدنی برای روشن شدن ابعاد سیاسی، سیاستی و بوروکراتیک چنین تخلفاتی را دنبال کنند.
🔴 فواید این نوع مطالبهگری چیست؟
این شکل از مطالبهگری برای اصلاح حداقل دارای فواید زیر است:
◾️یک. خواستهای است که نظام سیاسی با پیگیری و انتشار خبر آن، نشانهای از تمایل به مقابله با تخلف نشان داده است. حداقل بخشها یا افرادی در حاکمیت سیاسی، ارادهای برای بررسی مسأله داشتهاند.
◾️دو. دهها میلیون ایرانی با چنین مطالبهای همدلی میکنند. هر گونه اصلاحات واقعی بر اثر پیگیری چنین مطالبهای، سبب بهبودهای تدریجی در نظام حکمرانی و اثر مثبت بر زندگی دهها میلیون انسان میشود. دنبال کردن این مسأله، مسیری برای ساختن ظرفیت اصلاح بر محور مسألهای واقعی و به شدت مؤثر بر زندگی دهها میلیون ایرانی است.
◾️سه. کسی قادر نیست چنین مطالبهای را به تقاضایی سیاسی، جناحی، نفع شخصی، ضدارزش بودن یا مقابله با نظام سیاسی تعبیر کند، مگر آنکه ذهن بیماری داشته باشد یا از پیگیری چنین مطالبهای متضرر شود. ذینفعان در این تخلف، از پیگیری چنین مطالبهای خشنود نمیشوند.
◾️چهار. چنین مطالبهای، در نهایت مدنیت و دوری از خشونت است. مطالبهای به غایت مسالمتآمیز که مطالبه دهها میلیون انسان را به مدنیترین شکل ممکن پیگیری میکند.
◾️پنج. به سرانجام رسیدن چنین مطالبهای، الگویی برای تکرار مطالبات مدنی خشونتپرهیز برای اصلاحات مداوم منجر به اثر مثبت بر کیفیت زندگی میلیونها ایرانی میشود و حاوی یادگیری اجتماعی عظیمی است.
در نهایت تقاضا می کنم علاوه بر لعن و نفرین اصحاب چای و خواندن اخبار و ابزار تأسف، شما نیز همراه شوید و راههای تحقق این مطالبه را هموار کنیم. اصرار و مقاومت نامحدود برای تحقق خواستهای محدود.
@successtime
محمد فاضلی
خبر رسمی بروز تخلفی در مقیاس میلیارد دلاری در تخصیص ارز به واردات چای، و فروش بخشی از ارز تخصیصیافته در بازار آزاد منتشر شده است. این گونه اخبار، دردآور و نشانه بیماریهای مهلک در نظام حکمرانی هستند، اما این گونه دردها، میتوانند فرصتی برای اصلاح هم بشوند. چند دقیقه وقت شما را میگیرم تا توضیح بدهم.
اندکی به تجربه تاریخی بشر برگردیم:
فرانسیس فوکویاما با شرح تاریخ اصلاحات اداری در بریتانیا و آمریکا، نشان میدهد که چند عامل در اصلاح نظامهای حکمرانی مؤثر بودهاند:
یک. جنبشهای اجتماعی مرکب از نخبگان اصلاحجویی که خود نفعی در نظام ناسالم اداری نداشتهاند و مصرانه برای اصلاحات، ائتلاف ساخته و مطالبهگری کردهاند.
دو. طرح ایدههای اصلاحجویانه مؤثر، ایدههایی که مسیرهای جایگزین برای ترتیبات نهادی و مناسبات ناسالم را پیشنهاد دادهاند.
سه. کنشها و اقدامات سیاسی گروههای مختلف از شهروندان تا نخبگانی که اقدامات ضروری برای اصلاحات مؤثر را صورتبندی و مُصرّانه مطالبه کردهاند.
چهار. سه عامل فوق را میتوان با عامل «ایده و نظریههای رهبران» تکمیل کرد. آن دسته حاکمانی که توانایی و عزم جزم ایدهپردازی و اقدام برای اصلاحات داشته باشند، تأثیر میگذارند. همان قدر که ایدههای اصلاحجویانه نخبگان بیرون از حکومت اهمیت دارند، ایدههای حاکمان هم مهم است.
اصلاحات نورثکوت-ترویلیان در بریتانیا، یا اصلاحات پیآمد شکلگیری و عملکرد کمیسیون خدمات کشوری تحت هدایت تئودور روزولت در آمریکا، به علاوه ایدههای فردی مثل وودرو ویلسون در آمریکا، قبل و بعد از رئیسجمهور شدن، مصادیقی از عاملهای سوم و چهارم هستند.
⭕️ تجویز راهبردی
خبرهای منتشرشده درباره تخصیص ارز به چای و تخلفات صورتگرفته در آن، میتواند یکی از فرصتها برای صورتبندی ترکیبی از ایده، کنش، مطالبه و اصرار برای اصلاح است.
یک. باید خواستهای محدود (روشن شدن مسیر سیاستی-بوروکراتیک منجر به بروز تخلف بزرگ) را در دستورکار قرار داد و بر محور آن از دستگاههای مسئول، مطالبه کرد.
دو. باید ائتلافهایی از نخبگان در تخصصهای مرتبط، فعالان اقتصادی، رسانهها، تشکلهای اقتصادی و اجتماعی، و گروههای جامعه مدنی، صرفاً و صرفاً بر محور مطالبه روشن شدن ابعاد همین یک مسأله، فعالیت کنند. جامعه مدنی را باید بر محور مطالبه همین یک مورد، مخاطب قرار داد.
سه. اصرار و مقاومت نامحدود بر محور همین خواسته محدود (نه خواستههای کلی و در نقش تیر هوایی) راهبرد کنش ائتلاف و جامعه مدنی برای اصلاح باشد. توسعه دادن خواستهها، فقط سبب بیاثر شدن میشود.
چهار. کنشگران ائتلاف برای اصلاح به منظور از میان بردن زمینههای این گونه تخلفات، باید انواع راهکارهای حقوقی، کارزار (کمپین)، نامهنگاری، درخواست گزارش رسمی دولتی، کارزار رسانهای و مطالبه مدنی برای روشن شدن ابعاد سیاسی، سیاستی و بوروکراتیک چنین تخلفاتی را دنبال کنند.
🔴 فواید این نوع مطالبهگری چیست؟
این شکل از مطالبهگری برای اصلاح حداقل دارای فواید زیر است:
◾️یک. خواستهای است که نظام سیاسی با پیگیری و انتشار خبر آن، نشانهای از تمایل به مقابله با تخلف نشان داده است. حداقل بخشها یا افرادی در حاکمیت سیاسی، ارادهای برای بررسی مسأله داشتهاند.
◾️دو. دهها میلیون ایرانی با چنین مطالبهای همدلی میکنند. هر گونه اصلاحات واقعی بر اثر پیگیری چنین مطالبهای، سبب بهبودهای تدریجی در نظام حکمرانی و اثر مثبت بر زندگی دهها میلیون انسان میشود. دنبال کردن این مسأله، مسیری برای ساختن ظرفیت اصلاح بر محور مسألهای واقعی و به شدت مؤثر بر زندگی دهها میلیون ایرانی است.
◾️سه. کسی قادر نیست چنین مطالبهای را به تقاضایی سیاسی، جناحی، نفع شخصی، ضدارزش بودن یا مقابله با نظام سیاسی تعبیر کند، مگر آنکه ذهن بیماری داشته باشد یا از پیگیری چنین مطالبهای متضرر شود. ذینفعان در این تخلف، از پیگیری چنین مطالبهای خشنود نمیشوند.
◾️چهار. چنین مطالبهای، در نهایت مدنیت و دوری از خشونت است. مطالبهای به غایت مسالمتآمیز که مطالبه دهها میلیون انسان را به مدنیترین شکل ممکن پیگیری میکند.
◾️پنج. به سرانجام رسیدن چنین مطالبهای، الگویی برای تکرار مطالبات مدنی خشونتپرهیز برای اصلاحات مداوم منجر به اثر مثبت بر کیفیت زندگی میلیونها ایرانی میشود و حاوی یادگیری اجتماعی عظیمی است.
در نهایت تقاضا می کنم علاوه بر لعن و نفرین اصحاب چای و خواندن اخبار و ابزار تأسف، شما نیز همراه شوید و راههای تحقق این مطالبه را هموار کنیم. اصرار و مقاومت نامحدود برای تحقق خواستهای محدود.
@successtime
نظریه عدالت جان رالز john rawls
✍ کاظم نادرعلی
جان رالز بزرگترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم بود .
کتاب مشهور وی که سال 1971 به چاپ رسید نظریه ای درباره عدالت باعث شهرتش شد.
مهمترین نظریه وی که مشهور شد به "عدالت به مصافه انصاف “justice as fairness”
چگونه عدالت را برقرار کنیم؟
فرض کنید پدری برای فرزندان خود که عاشق کیک هستند یک کیک بزرگ شکلاتی خریده
اگر پدر تقسیم این کیک را به فرزندانش بسپارد
به خاطر تعارض منافع ، هر کدام از بچه ها می خواهند جوری ببرند که برش بزرگتری برای خود بردارند.
ولی اگر پدر قانون وضع کند که هر کسی کیک را برش داد او بعد از بقیه سهم خودش را برمیدارد یا اینکه به صورت رندوم این برشها تقسیم می شود.
در این صورت دیگر فرقی نمی کند چه کسی کیک را برش می دهد چون "بی خبری از پس پرده " باعث می شود طوری کیک را برش دهد که عدالت برقرار شود .
چون اگر بی عدالتی پیشه کند ممکن است برش کوچک کیک سهم خودش شود.
در واقع اینجا قانون پدر باعث شد تا علی رغم تعارض منافع ، اون فرد مجبور به اعمال عدالت شود.
فایده گرایی یا عدالت؟
فرض کنید دو ساختمان آتش گرفته
اگر آتش نشانان بدانند در یک ساختمان آتش گرفته فقط یک نفر درگیر حریق شده و در ساختمان دیگری پنج نفر
طبق نظریه فایده گرایی (جان استوارت ) آتش نشانان باید اون ساختمانی که پنج نفر گیر افتاده اند را خاموش کنند.
ولی جان رالز می گوید این نظریه خلاف عدالت و فردگرایی است و حقوق اقلیت های یک جامعه نادیده گرفته می شود.
پس پرده بی خبری “the veil of ignorance”
تصور کنید آگاه و هوشیار هستید ولی هنوز متولد نشده اید و قرار هست بزودی در کشوری متولد شوید.
آینده را پرده بی خبری پوشونده
نمیدونید در چه خانواده ای یا کدام منطقه و محله یا با کدام رنگ و نژاد (سیاه پوست یا زردپوست و...) قراره متولد شوید.
حالا با همه این احتمالات ، دوست داشتید در کدام جامعه و کشور متولد می شدید؟
حاضر بودید آمریکا را انتخاب کنید؟
اگر در آمریکا متولد می شدید منتهی در پایین شهر و بچه یک زن سیاه پوست مطلقه فقیر بودید چه؟
قطعا کشوری را انتخاب می کردید که در هر شرایطی چه در خانواده فقیر چه بعنوان اقلیت دینی یا مهاجر و.. اون جامعه برای شما و بقیه فرصت های برابر و یکسان ایجاد می کرد.
عدالت پس پرده بی خبری به این مفهوم است
اگر الان بعنوان قانون گذار و جزو طبقه فرادست جامعه هستید قوانینی وضع کنید که اگر فردا روزی دوباره در این جامعه بدنیا می آمدید
چه جزو طبقه فرودست
چه جزو اقلیت ها
باز این قوانین برای شما فرصتهای برابر ایجاد می کرد.
مثلا جامعه ایران
مسئولان ج.ا حاضر بودند دوباره در این جامعه متولد شوند؟
اگر اینبار در قالب یک کودک بلوچ یا در قالب یک بچه کرد با پدری کولبر
با بچه یک اقلیت دینی متولد می شدند چه؟
یا نمایندگانی که تقلب و بی عدالتی در کنکور را نادیده گرفتند.
اگر اینبار در خانواده ای بدنیا می آمدند که قربانی تقلب و بی عدالتی کنکور شده بودند چه؟
@successtime
✍ کاظم نادرعلی
جان رالز بزرگترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم بود .
کتاب مشهور وی که سال 1971 به چاپ رسید نظریه ای درباره عدالت باعث شهرتش شد.
مهمترین نظریه وی که مشهور شد به "عدالت به مصافه انصاف “justice as fairness”
چگونه عدالت را برقرار کنیم؟
فرض کنید پدری برای فرزندان خود که عاشق کیک هستند یک کیک بزرگ شکلاتی خریده
اگر پدر تقسیم این کیک را به فرزندانش بسپارد
به خاطر تعارض منافع ، هر کدام از بچه ها می خواهند جوری ببرند که برش بزرگتری برای خود بردارند.
ولی اگر پدر قانون وضع کند که هر کسی کیک را برش داد او بعد از بقیه سهم خودش را برمیدارد یا اینکه به صورت رندوم این برشها تقسیم می شود.
در این صورت دیگر فرقی نمی کند چه کسی کیک را برش می دهد چون "بی خبری از پس پرده " باعث می شود طوری کیک را برش دهد که عدالت برقرار شود .
چون اگر بی عدالتی پیشه کند ممکن است برش کوچک کیک سهم خودش شود.
در واقع اینجا قانون پدر باعث شد تا علی رغم تعارض منافع ، اون فرد مجبور به اعمال عدالت شود.
فایده گرایی یا عدالت؟
فرض کنید دو ساختمان آتش گرفته
اگر آتش نشانان بدانند در یک ساختمان آتش گرفته فقط یک نفر درگیر حریق شده و در ساختمان دیگری پنج نفر
طبق نظریه فایده گرایی (جان استوارت ) آتش نشانان باید اون ساختمانی که پنج نفر گیر افتاده اند را خاموش کنند.
ولی جان رالز می گوید این نظریه خلاف عدالت و فردگرایی است و حقوق اقلیت های یک جامعه نادیده گرفته می شود.
پس پرده بی خبری “the veil of ignorance”
تصور کنید آگاه و هوشیار هستید ولی هنوز متولد نشده اید و قرار هست بزودی در کشوری متولد شوید.
آینده را پرده بی خبری پوشونده
نمیدونید در چه خانواده ای یا کدام منطقه و محله یا با کدام رنگ و نژاد (سیاه پوست یا زردپوست و...) قراره متولد شوید.
حالا با همه این احتمالات ، دوست داشتید در کدام جامعه و کشور متولد می شدید؟
حاضر بودید آمریکا را انتخاب کنید؟
اگر در آمریکا متولد می شدید منتهی در پایین شهر و بچه یک زن سیاه پوست مطلقه فقیر بودید چه؟
قطعا کشوری را انتخاب می کردید که در هر شرایطی چه در خانواده فقیر چه بعنوان اقلیت دینی یا مهاجر و.. اون جامعه برای شما و بقیه فرصت های برابر و یکسان ایجاد می کرد.
عدالت پس پرده بی خبری به این مفهوم است
اگر الان بعنوان قانون گذار و جزو طبقه فرادست جامعه هستید قوانینی وضع کنید که اگر فردا روزی دوباره در این جامعه بدنیا می آمدید
چه جزو طبقه فرودست
چه جزو اقلیت ها
باز این قوانین برای شما فرصتهای برابر ایجاد می کرد.
مثلا جامعه ایران
مسئولان ج.ا حاضر بودند دوباره در این جامعه متولد شوند؟
اگر اینبار در قالب یک کودک بلوچ یا در قالب یک بچه کرد با پدری کولبر
با بچه یک اقلیت دینی متولد می شدند چه؟
یا نمایندگانی که تقلب و بی عدالتی در کنکور را نادیده گرفتند.
اگر اینبار در خانواده ای بدنیا می آمدند که قربانی تقلب و بی عدالتی کنکور شده بودند چه؟
@successtime
* ملوانان چرا حامله می شوند؟ *
🖊️ دکتر مجتبی لشکربلوکی
در یکی از کشتی های نظامی پیشرفته اروپایی، چندین ملوان زن باردار شدند و با هلی کوپتر به خشکی و سپس به کشورشان باز گردانده شدند. ظاهرا این مساله برای اولین بار نبوده و چند بار تکرار شده. این در حالی است که هر گونه رابطه در این ناوها مطلقا ممنوع است حتی برای زوج های رسمی.
□خب چرا چنین اتفاقی می افتد؟ مطمئنا این را نمی شود به گردن دزدان دریایی یا عوامل ناشناخته فضایی انداخت. قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهم، سه سوال دیگر هم می پرسم و جواب این سه سوال هم عینا همان مانند سوال اولی است.
▪︎چرا میلیون ها دلار ارز با نرخ ترجیحی را رانت خواران یقه سفید محترم خوردند و یک لیوان آب هم روش؟
▪︎چرا برخی سر جلسه امتحان تقلب می کنند؟
▪︎چرا در برخی ادارات درآمد رشوه از درآمد حقوق رسمی بیشتر است؟
▪︎نقطه مشترک ملوانان باردار، رانت خواران، متقلبان و رشوه بگیران چیست؟
●تحلیل و تجویز راهبردی:
فساد و هر گونه رفتار غیرقانونی ریشه در چهار متغیر دارد: امکان، توجیه، وسوسه و فشار.
○امکان: یعنی آنکه عملا امکان یک رفتار دیگر غیر از رفتار مورد انتظار وجود داشته باشد؟ مثلا شما نمی توانید به یک دستگاه خودپرداز رشوه بدهید و از او بخواهید که به جای ۲۰۰ هزار تومان پول، به شما سیصد هزار تومان پول بدهد. ماشین است و نفهم و غیرقابل مذاکره. پس شما عملا امکان لابی و رشوه ندارید.
■وسوسه: یک فکر موذی و اغواکننده است که وارد ذهن می شود و ما را به کاری یا استفاده از موقعیتی یا تجربه کردن چیزی دعوت می کند و گاهی اوقات این دعوت را ادامه می دهد تا در برابرش تسلیم شویم. وقتی شما می بینید که با استفاده از ارز دولتی ارزان می توانید یک ماهه، معادل ۳۰ سال حقوق یک کارمند درآمد داشته باشید، حداقل یک بار وسوسه می شوید.
□فشار: فرض کنید که کالای شما پشت گمرک گیر کرده است و اگر تا هفته بعد ترخیص نشود یک ضرر ده میلیاردی می کنید و نتایج یک عمر زحمت شما بر باد می رود. در چنین موقعیتی شما تحت فشار هستید. یا فرض کنید که فرزند شما بیمار است و تا هفته دیگر اگر عمل نشود می میرد، شما هم پول ندارید، کسی به شما پیشنهاد رشوه می کند! فشار فضا را مساعد می کند برای رشوه، تبانی، تقلب، رابطه غیراخلاقی و ....
●توجیه: یعنی اینکه وجدان خود را با یک سری دلایل قانع کنیم. به عبارت دیگر، شستشوی اخلاقی دهیم. مثلا به این جملات دقت کنید: همه تقلب می کنند من چرا نکنم؟ همه رشوه می دهند حالا من بچه پیغمبر که نیستم. بابا همه دارند می خورند و می برند، فقط سر ما بی کلاه مونده بود. حتی گاهی اوقات فساد و رفتار غیرقانونی با اتکا به دلایل اخلاقی و اهداف متعالی شستشو داده می شود.
○حالا فکر می کنم جواب سوال معلوم شد: کافیست فضای کشتی جنگی را تصور کنید! در آن کشتی هم امکان خطا وجود دارد، هم وسوسه و هم فشار و در نهایت همه این ها با توجیه، شستشوی اخلاقی می شود و می شود آنچه نباید بشود.
■رانت خواران، متقلبان و رشوه بگیران دقیقا شبیه ملوانان باردار هستند. وقتی هم امکان فساد هست (رانت دولتی و ارتباط)، هم وسوسه (عادی شدن فساد)، هم فشار (فشار برای یک شبه پول دار شدن و به باقی ثروتمندان پیوستن) و در نهایت توجیه (وقتی هر کسی دستش به هر جایی می رسد می خورد چرا من نخورم)، شما هم باردار (رانت خوار/متقلب/رشوه بگیر/دزد) می شوید.
□حذف ارتباطات انسانی، کنترل متقاطع اطلاعات، قاعده ثروتت را از کجا آورده ای، عقوبت های بسیار دردناک، انتشار شفاف نتایج پرونده های مفسدین در مهار فساد موثر است. متاسفانه در کشتی ما هر چهار رکن مربع فساد فراهم است. برای توسعه نیازمند آن هستیم که طراحی های هوشمند انجام دهیم تا مربع فساد در هم شکسته شود.
@successtime
🖊️ دکتر مجتبی لشکربلوکی
در یکی از کشتی های نظامی پیشرفته اروپایی، چندین ملوان زن باردار شدند و با هلی کوپتر به خشکی و سپس به کشورشان باز گردانده شدند. ظاهرا این مساله برای اولین بار نبوده و چند بار تکرار شده. این در حالی است که هر گونه رابطه در این ناوها مطلقا ممنوع است حتی برای زوج های رسمی.
□خب چرا چنین اتفاقی می افتد؟ مطمئنا این را نمی شود به گردن دزدان دریایی یا عوامل ناشناخته فضایی انداخت. قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهم، سه سوال دیگر هم می پرسم و جواب این سه سوال هم عینا همان مانند سوال اولی است.
▪︎چرا میلیون ها دلار ارز با نرخ ترجیحی را رانت خواران یقه سفید محترم خوردند و یک لیوان آب هم روش؟
▪︎چرا برخی سر جلسه امتحان تقلب می کنند؟
▪︎چرا در برخی ادارات درآمد رشوه از درآمد حقوق رسمی بیشتر است؟
▪︎نقطه مشترک ملوانان باردار، رانت خواران، متقلبان و رشوه بگیران چیست؟
●تحلیل و تجویز راهبردی:
فساد و هر گونه رفتار غیرقانونی ریشه در چهار متغیر دارد: امکان، توجیه، وسوسه و فشار.
○امکان: یعنی آنکه عملا امکان یک رفتار دیگر غیر از رفتار مورد انتظار وجود داشته باشد؟ مثلا شما نمی توانید به یک دستگاه خودپرداز رشوه بدهید و از او بخواهید که به جای ۲۰۰ هزار تومان پول، به شما سیصد هزار تومان پول بدهد. ماشین است و نفهم و غیرقابل مذاکره. پس شما عملا امکان لابی و رشوه ندارید.
■وسوسه: یک فکر موذی و اغواکننده است که وارد ذهن می شود و ما را به کاری یا استفاده از موقعیتی یا تجربه کردن چیزی دعوت می کند و گاهی اوقات این دعوت را ادامه می دهد تا در برابرش تسلیم شویم. وقتی شما می بینید که با استفاده از ارز دولتی ارزان می توانید یک ماهه، معادل ۳۰ سال حقوق یک کارمند درآمد داشته باشید، حداقل یک بار وسوسه می شوید.
□فشار: فرض کنید که کالای شما پشت گمرک گیر کرده است و اگر تا هفته بعد ترخیص نشود یک ضرر ده میلیاردی می کنید و نتایج یک عمر زحمت شما بر باد می رود. در چنین موقعیتی شما تحت فشار هستید. یا فرض کنید که فرزند شما بیمار است و تا هفته دیگر اگر عمل نشود می میرد، شما هم پول ندارید، کسی به شما پیشنهاد رشوه می کند! فشار فضا را مساعد می کند برای رشوه، تبانی، تقلب، رابطه غیراخلاقی و ....
●توجیه: یعنی اینکه وجدان خود را با یک سری دلایل قانع کنیم. به عبارت دیگر، شستشوی اخلاقی دهیم. مثلا به این جملات دقت کنید: همه تقلب می کنند من چرا نکنم؟ همه رشوه می دهند حالا من بچه پیغمبر که نیستم. بابا همه دارند می خورند و می برند، فقط سر ما بی کلاه مونده بود. حتی گاهی اوقات فساد و رفتار غیرقانونی با اتکا به دلایل اخلاقی و اهداف متعالی شستشو داده می شود.
○حالا فکر می کنم جواب سوال معلوم شد: کافیست فضای کشتی جنگی را تصور کنید! در آن کشتی هم امکان خطا وجود دارد، هم وسوسه و هم فشار و در نهایت همه این ها با توجیه، شستشوی اخلاقی می شود و می شود آنچه نباید بشود.
■رانت خواران، متقلبان و رشوه بگیران دقیقا شبیه ملوانان باردار هستند. وقتی هم امکان فساد هست (رانت دولتی و ارتباط)، هم وسوسه (عادی شدن فساد)، هم فشار (فشار برای یک شبه پول دار شدن و به باقی ثروتمندان پیوستن) و در نهایت توجیه (وقتی هر کسی دستش به هر جایی می رسد می خورد چرا من نخورم)، شما هم باردار (رانت خوار/متقلب/رشوه بگیر/دزد) می شوید.
□حذف ارتباطات انسانی، کنترل متقاطع اطلاعات، قاعده ثروتت را از کجا آورده ای، عقوبت های بسیار دردناک، انتشار شفاف نتایج پرونده های مفسدین در مهار فساد موثر است. متاسفانه در کشتی ما هر چهار رکن مربع فساد فراهم است. برای توسعه نیازمند آن هستیم که طراحی های هوشمند انجام دهیم تا مربع فساد در هم شکسته شود.
@successtime
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خلاصه تصویری کتاب پادشکنندگی نسیم طالب
@successtime
@successtime
انتقال مسئولیتها و فشارها
✍ حسین رضازاده
همه ما اغلب با وسوسه استفاده از راهکارهای کوتاه مدت و زود بازده مواجه هستیم. راهکارهایی که اغلب موقتی هستند و علت اصلی مشکل را برطرف نمیکنند. این راهکارها اغلب به عنوان مسکن عمل نموه و شاید در کوتاه مدت به نتایج مطلوبی منجر شوند، اما در اغلب موارد در بلند مدت مشکلات بیشتری ایجاد خواهند نمود.
به عنوان مثال در زندگی فردی برای کاهش وزن یا کاهش استرس، تغییر عادات بلند مدت مثل استفاده از رژیم غذایی سالم، ورزش منظم، تغییر نگرشها و رویکردها و … موثرتر خواهد بود. یا در سازمان برای افزایش بهرهوری منابع انسانی، بهتر است از روشهای بلندمدت مثل آموزش مستمر کارکنان، اصلاح فرهنگ سازمانی، مدیریت رفاه کارکنان، برقراری نظام شایسته سالاری، چرخش شغلی و… استفاده کنیم.
📕
یادداشتهایی از کتاب پنجمین فرمان:
مسائلی که مورد غفلت قرار گرفتهاند یا به هر صورت به آنها توجه نشده است، عوارضی را به بار میآورند که قابل چشم پوشی نیست، اما توجه به این گونه مسائل برای مردم دشوار است. زیرا بغرنج هستند و یا هزینه و وقت زیادی را صرف مینمایند. بنابراین افراد راه حل دیگری را انتخاب میکنند و آن انتقال مسئولیت و فشار مسئله به مسائل دیگر است که علی الظاهر عملی و کاراست.
متاسفانه راه حلهای سادهتر فقط عوارض را از بین میبرند و به طور ریشهای با مسئله برخورد نمیکنند. در نتیجه مسائل پوشیده و همچنان به قوت خود باقی هستند و به رشد خود ادامه میدهند و به دلیل دفع ظاهری عوارض، توجه کمتری به آنها میگردد. حاصل چنین وضعیتی عدم آمادگی سیستم در حل به موقع مسائل و محو تدریجی توان آن برای برخورد با مشکل است.
🔸️ قانون مدیریت : مراقب راه حلهای مقطعی باشید. اگرچه راه حلهای مقطعی به دلیل منافع زود هنگام خود، مقبول هستند، ولی در دراز مدت مشکلات مجدداً با توان بیشتری سر بر میآورند و فشار برای یافتن راه حل به شدت افزایش مییابد. در صورتی که توان سیستم برای پاسخگویی و مقابله با مشکلات به تدریج کاهش یافته است و یا به کلی از میان رفته است.
انتقال فشار را در کجا میتوان یافت؟ انتقال فشار و مسئولیت را در زندگی روزمره هر فرد، همچنین در سازمانها میتوان یافت. این ساختار زمانی که عوارض مشهود مسائل به وسیله اعمال مقطعی حداقل برای مدتی رفع میشوند، حضور دارد.
مسئله افزایش تنش در اثر قبول مسئولیت بیش از ظرفیت و توان را در نظر بگیرید. ما سعی میکنیم با تردستی و لطایف الحیل کار را به انجام برسانیم و حاصل آن فعالیتهای بیپایان است. باید پذیرفت که اگر حجم کار و مسئولیت بیش از توان ما بود (موردی که اغلب برای تمامی ما رخ میدهد)، تنها راه حل اساسی، محدود کردن میزان پذیرش مسئولیت است. این راه حل شاید در وهله اول نامقبول به نظر برسد. زیرا امکانی را که در اثر کار زیاد برای پیشرفت حاصل آمده است از میان میبرد یا از قدر و منزلت انسان میکاهد. در واقع باید انتخابی کرد و بر اساس اولویتها تصمیمی گرفت بسیاری از مردم قبول کار بیشتر را انتخاب می کنند و به ناچار برای زدودن تنش حاصله و عواملی چون الکل، مواد مخدر، و یا اهرمهای سالمتری مثل ورزش یا مدیتیشن پناه میبرند. البته چنین راه حلهایی کاملاً موقتی و مقطعی است. تنش بار دیگر با حجمی وسیعتر باز میگردد و این بار شخص عمیقتر در دام راه حلهای مذکور میافتد.
اگر ساختار انتقال فشار مورد شناسایی قرار نگیرد و در جهت توقف آن اقدامی صورت نگیرد فشارهای فزاینده و جانکاهی را که در جوامع امروز شاهد آنیم به وجود میآورد. همین پویایی است که سبب افزایش وابستگی و نهایتاً اعتیاد در جوامع میگردد.
ساختار انتقال فشار غالباً در میان راه حلهایی که انتخاب میکنیم و به نظر میرسد کاملاً موثر هستند، پنهان است و زمانی چهره میگشاید و احساس ناخوشایندی را در ما ایجاد میکند که مسئله مجدداً بروز کرده است.
مدیرانی که علی رغم تفویض اختیار همواره سایه سنگین خود را بر روی زیردستان حفظ میکنند و به مجرد بروز کوچکترین مشکلی شخصاً کنترل اوضاع را به دست میگیرند در بطن فکر خود از راه حلهای آغشته به ساختار انتقال فشار سود میبرند. آنان فرصت واقعی برای رشد و کسب تجربه را به زیردستان خود نمیدهند. وضع تعرفههای تجاری برای حمایت از فعالیتهای اقتصادی نیز چنین است و وابستگی به این حمایتها را تشدید میکند. کشورهای جهان سوم عموماً با موقعیت دشوار انتخاب بین کاستن از هزینه های جاری خود و میزان درآمدهای مالیاتی مواجهند.آنها با استفاده از همین ساختار برای جبران کسر بودجه خود اقدام به چاپ اسکناس میکنند که نتیجهای جز تورم به بار نمیآورد. این اقدام خود سرآغاز چرخه تورم است، به طوری که تورم جزئی از زندگی میگردد و نیازهای مالی دولت افزایش مییابد و در نتیجه کسری بودجه مزمن اجتناب ناپذیر می گردد.
✍ حسین رضازاده
همه ما اغلب با وسوسه استفاده از راهکارهای کوتاه مدت و زود بازده مواجه هستیم. راهکارهایی که اغلب موقتی هستند و علت اصلی مشکل را برطرف نمیکنند. این راهکارها اغلب به عنوان مسکن عمل نموه و شاید در کوتاه مدت به نتایج مطلوبی منجر شوند، اما در اغلب موارد در بلند مدت مشکلات بیشتری ایجاد خواهند نمود.
به عنوان مثال در زندگی فردی برای کاهش وزن یا کاهش استرس، تغییر عادات بلند مدت مثل استفاده از رژیم غذایی سالم، ورزش منظم، تغییر نگرشها و رویکردها و … موثرتر خواهد بود. یا در سازمان برای افزایش بهرهوری منابع انسانی، بهتر است از روشهای بلندمدت مثل آموزش مستمر کارکنان، اصلاح فرهنگ سازمانی، مدیریت رفاه کارکنان، برقراری نظام شایسته سالاری، چرخش شغلی و… استفاده کنیم.
📕
یادداشتهایی از کتاب پنجمین فرمان:
مسائلی که مورد غفلت قرار گرفتهاند یا به هر صورت به آنها توجه نشده است، عوارضی را به بار میآورند که قابل چشم پوشی نیست، اما توجه به این گونه مسائل برای مردم دشوار است. زیرا بغرنج هستند و یا هزینه و وقت زیادی را صرف مینمایند. بنابراین افراد راه حل دیگری را انتخاب میکنند و آن انتقال مسئولیت و فشار مسئله به مسائل دیگر است که علی الظاهر عملی و کاراست.
متاسفانه راه حلهای سادهتر فقط عوارض را از بین میبرند و به طور ریشهای با مسئله برخورد نمیکنند. در نتیجه مسائل پوشیده و همچنان به قوت خود باقی هستند و به رشد خود ادامه میدهند و به دلیل دفع ظاهری عوارض، توجه کمتری به آنها میگردد. حاصل چنین وضعیتی عدم آمادگی سیستم در حل به موقع مسائل و محو تدریجی توان آن برای برخورد با مشکل است.
🔸️ قانون مدیریت : مراقب راه حلهای مقطعی باشید. اگرچه راه حلهای مقطعی به دلیل منافع زود هنگام خود، مقبول هستند، ولی در دراز مدت مشکلات مجدداً با توان بیشتری سر بر میآورند و فشار برای یافتن راه حل به شدت افزایش مییابد. در صورتی که توان سیستم برای پاسخگویی و مقابله با مشکلات به تدریج کاهش یافته است و یا به کلی از میان رفته است.
انتقال فشار را در کجا میتوان یافت؟ انتقال فشار و مسئولیت را در زندگی روزمره هر فرد، همچنین در سازمانها میتوان یافت. این ساختار زمانی که عوارض مشهود مسائل به وسیله اعمال مقطعی حداقل برای مدتی رفع میشوند، حضور دارد.
مسئله افزایش تنش در اثر قبول مسئولیت بیش از ظرفیت و توان را در نظر بگیرید. ما سعی میکنیم با تردستی و لطایف الحیل کار را به انجام برسانیم و حاصل آن فعالیتهای بیپایان است. باید پذیرفت که اگر حجم کار و مسئولیت بیش از توان ما بود (موردی که اغلب برای تمامی ما رخ میدهد)، تنها راه حل اساسی، محدود کردن میزان پذیرش مسئولیت است. این راه حل شاید در وهله اول نامقبول به نظر برسد. زیرا امکانی را که در اثر کار زیاد برای پیشرفت حاصل آمده است از میان میبرد یا از قدر و منزلت انسان میکاهد. در واقع باید انتخابی کرد و بر اساس اولویتها تصمیمی گرفت بسیاری از مردم قبول کار بیشتر را انتخاب می کنند و به ناچار برای زدودن تنش حاصله و عواملی چون الکل، مواد مخدر، و یا اهرمهای سالمتری مثل ورزش یا مدیتیشن پناه میبرند. البته چنین راه حلهایی کاملاً موقتی و مقطعی است. تنش بار دیگر با حجمی وسیعتر باز میگردد و این بار شخص عمیقتر در دام راه حلهای مذکور میافتد.
اگر ساختار انتقال فشار مورد شناسایی قرار نگیرد و در جهت توقف آن اقدامی صورت نگیرد فشارهای فزاینده و جانکاهی را که در جوامع امروز شاهد آنیم به وجود میآورد. همین پویایی است که سبب افزایش وابستگی و نهایتاً اعتیاد در جوامع میگردد.
ساختار انتقال فشار غالباً در میان راه حلهایی که انتخاب میکنیم و به نظر میرسد کاملاً موثر هستند، پنهان است و زمانی چهره میگشاید و احساس ناخوشایندی را در ما ایجاد میکند که مسئله مجدداً بروز کرده است.
مدیرانی که علی رغم تفویض اختیار همواره سایه سنگین خود را بر روی زیردستان حفظ میکنند و به مجرد بروز کوچکترین مشکلی شخصاً کنترل اوضاع را به دست میگیرند در بطن فکر خود از راه حلهای آغشته به ساختار انتقال فشار سود میبرند. آنان فرصت واقعی برای رشد و کسب تجربه را به زیردستان خود نمیدهند. وضع تعرفههای تجاری برای حمایت از فعالیتهای اقتصادی نیز چنین است و وابستگی به این حمایتها را تشدید میکند. کشورهای جهان سوم عموماً با موقعیت دشوار انتخاب بین کاستن از هزینه های جاری خود و میزان درآمدهای مالیاتی مواجهند.آنها با استفاده از همین ساختار برای جبران کسر بودجه خود اقدام به چاپ اسکناس میکنند که نتیجهای جز تورم به بار نمیآورد. این اقدام خود سرآغاز چرخه تورم است، به طوری که تورم جزئی از زندگی میگردد و نیازهای مالی دولت افزایش مییابد و در نتیجه کسری بودجه مزمن اجتناب ناپذیر می گردد.
ساختار انتقال فشار را می توان در برنامههای افزایش محصولات کشاورزی نیز مشاهده کرد. کشاورزان برای بهبود محصول خود از سموم شیمیایی دفع آفات استفاده میکنند. این مواد، حشرات مفید به حال زراعت را نیز از میان میبرند و در نتیجه تعادل بیولوژیک را که کنترل آفات را سادهتر مینماید، بر هم میزنند. لذا زمینه را برای هجومی قویتر از طرف آنها به مزارع مهیا میسازد.
#پنجمین_فرمان
#تفکر سیستمی
@successtime
#پنجمین_فرمان
#تفکر سیستمی
@successtime
◽️ راهکارهای بهبود فروش
برای افزایش فروش در کسبوکار، استفاده از استراتژیها و تکنیکهای مختلفی میتواند مفید باشد. در اینجا ۱۵ راهکار برای بهبود فروش آورده شده است:
شناخت دقیق بازار: دانستن نیازها، خواستهها و رفتار مشتریان هدف برای ارائه محصولات یا خدمات مناسب ضروری است.
ارتباط اثربخش: استفاده از روشهای ارتباطی موثر برای جذب و نگهداشت مشتریان.
ارزشآفرینی: ارائه محصولات یا خدماتی که ارزش واقعی برای مشتریان ایجاد میکنند.
تمایز: ایجاد تفاوت مشهود بین محصولات یا خدمات خود با رقبا.
تجربه مشتری عالی: ارائه یک تجربه خرید و خدمات پس از فروش بینظیر.
استفاده از فناوری: بهرهگیری از ابزارهای دیجیتال و فناوریهای جدید برای بهبود تجربه خرید و کارایی فروش.
آموزش تیم فروش: ارتقای مهارتها و دانش تیم فروش برای ارائه بهترین خدمات.
بازاریابی هدفمند: تمرکز بر روی کانالها و استراتژیهای بازاریابی که مخاطبان هدف را بهترین شکل ممکن جذب میکنند.
پیشنهادات ویژه و تخفیفها: استفاده از تخفیفها، پیشنهادات ویژه و برنامههای وفاداری برای تشویق خریدهای بیشتر.
گوش دادن به بازخوردها: توجه و پاسخگویی به بازخوردهای مشتریان برای بهبود محصولات و خدمات.
شبکهسازی و همکاریها: ایجاد ارتباطات و همکاریهای استراتژیک با سایر کسبوکارها برای دستیابی به مشتریان جدید.
توسعه محصول: بهروزرسانی و توسعه مداوم محصولات یا خدمات برای پاسخگویی به نیازهای تغییریافته بازار.
بازاریابی محتوایی: ایجاد محتوای جذاب و ارزشمند برای جذب و نگهداشت مشتری.
استفاده از دادهها و تحلیلها: تحلیل دادههای فروش و رفتار مشتریان برای تصمیمگیریهای بهتر و افزایش کارایی فروش.
مسئولیت پذیری اجتماعی: نشان دادن تعهد به ارزشهای اجتماعی و محیطی که با ارزشهای مشتریان شما همراستا است، میتواند به ایجاد وفاداری و تقویت تصویر برند کمک کند.
@successtime
برای افزایش فروش در کسبوکار، استفاده از استراتژیها و تکنیکهای مختلفی میتواند مفید باشد. در اینجا ۱۵ راهکار برای بهبود فروش آورده شده است:
شناخت دقیق بازار: دانستن نیازها، خواستهها و رفتار مشتریان هدف برای ارائه محصولات یا خدمات مناسب ضروری است.
ارتباط اثربخش: استفاده از روشهای ارتباطی موثر برای جذب و نگهداشت مشتریان.
ارزشآفرینی: ارائه محصولات یا خدماتی که ارزش واقعی برای مشتریان ایجاد میکنند.
تمایز: ایجاد تفاوت مشهود بین محصولات یا خدمات خود با رقبا.
تجربه مشتری عالی: ارائه یک تجربه خرید و خدمات پس از فروش بینظیر.
استفاده از فناوری: بهرهگیری از ابزارهای دیجیتال و فناوریهای جدید برای بهبود تجربه خرید و کارایی فروش.
آموزش تیم فروش: ارتقای مهارتها و دانش تیم فروش برای ارائه بهترین خدمات.
بازاریابی هدفمند: تمرکز بر روی کانالها و استراتژیهای بازاریابی که مخاطبان هدف را بهترین شکل ممکن جذب میکنند.
پیشنهادات ویژه و تخفیفها: استفاده از تخفیفها، پیشنهادات ویژه و برنامههای وفاداری برای تشویق خریدهای بیشتر.
گوش دادن به بازخوردها: توجه و پاسخگویی به بازخوردهای مشتریان برای بهبود محصولات و خدمات.
شبکهسازی و همکاریها: ایجاد ارتباطات و همکاریهای استراتژیک با سایر کسبوکارها برای دستیابی به مشتریان جدید.
توسعه محصول: بهروزرسانی و توسعه مداوم محصولات یا خدمات برای پاسخگویی به نیازهای تغییریافته بازار.
بازاریابی محتوایی: ایجاد محتوای جذاب و ارزشمند برای جذب و نگهداشت مشتری.
استفاده از دادهها و تحلیلها: تحلیل دادههای فروش و رفتار مشتریان برای تصمیمگیریهای بهتر و افزایش کارایی فروش.
مسئولیت پذیری اجتماعی: نشان دادن تعهد به ارزشهای اجتماعی و محیطی که با ارزشهای مشتریان شما همراستا است، میتواند به ایجاد وفاداری و تقویت تصویر برند کمک کند.
@successtime