طالب هند
209 subscribers
225 photos
12 videos
9 files
171 links
سعی می‌کنم با هند آشنا شوم.
Download Telegram
برشی از کتاب ایران و پاکستان: امنیت، دیپلماسی و نفوذ آمریکا
«تا پیش از به قدرت رسیدن، شهرت یا بدنامی ضیاء الحق در جای دیگری بود. او که «قصاب فلسطینیان» لقب گرفته بود، از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ به‌عنوان سرتیپ در اردن مستقر بود. در آنجا، او در آموزش نیروهای نظامی اردن مشارکت داشت. او فرمانده لشکر دوم بود و در کمک به ملک حسین برای سرکوب سازمان آزادی‌بخش فلسطین در سال ۱۹۷۰، که به سپتامبر سیاه معروف شد، نقش اساسی داشت. هنگامی که فلسطینیان ساکن در این کشور علیه پادشاه قیام کردند، چندین هزار فلسطینی در این جنگ داخلی کوچک کشته شدند. الحق بعدها بالاترین نشان افتخار اردن را برای خدماتش دریافت کرد. موشه دایان، وزیر دفاع اسرائیل، زمانی اظهار داشت که: «ملک حسین، با کمک ضیاءالحق، در ۱۱ روز فلسطینیان بیشتری را کشت تا اسرائیل در ۲۰ سال.»
چند سالی است که اقتصاددانان هندی و مخالفان حزب BJP درباره‌ی آمار خیره‌کننده‌ی رشد اقتصادی هند ابراز تردید می‌کنند.
اما این‌بار صندوق بین‌المللی پول (IMF) است که کیفیت این آمارها را زیر سوال برده و به آن نمره‌ی بد C را داده است.


در ویدیوی زیر مصاحبه‌ای از سایت The Wire را می‌بینید که در آن با دو اقتصاددان هندی، پروفسور «آرون کومار» (Arun Kumar) و پروفسور «پروناب سن» (Pronab Sen)، درباره‌ی نگرانی‌های اخیر «صندوق بین‌المللی پول» (IMF) در مورد نحوه محاسبه‌ی تولید ناخالص داخلی (GDP) هند صحبت می‌شود.

خلاصه‌ی نکات کلیدی مطرح شده در ویدیو به شرح زیر است:
۱. نگرانی‌های صندوق بین‌المللی پول (IMF):
صندوق بین‌المللی پول به آمارهای ملی هند (شامل GDP) نمره‌ی C (از انتها، دومین نمره) داده است که نشان‌دهنده‌ی غیرقابل‌اعتماد بودن نسبی این آمارهاست.

۲. نظرات پروفسور آرون کومار:
بزرگ‌نمایی شدید آمارها: او معتقد است تولید ناخالص داخلی واقعی هند حدود ۴۸٪ کمتر از ارقام رسمی است. در حالی که دولت رقم ۳.۸ تریلیون دلار را اعلام می‌کند، تخمین او حدود ۲.۵ تریلیون دلار است.

مشکل بخش غیررسمی (Unorganized Sector): دلیل اصلی این خطا این است که دولت برای محاسبه‌ی رشد بخش غیررسمی (که آمار دقیقی ندارد)، از رشد بخش رسمی و سازمان‌یافته به عنوان معیار (Proxy) استفاده می‌کند. در حالی که بخش رسمی در حال رشد بوده، بخش غیررسمی به دلیل شوک‌هایی مانند تغییر پول (Demonetization)، مالیات GST و همه‌گیری کرونا دچار رکود یا کاهش شده است.

مشکل سال پایه: او به قدیمی بودن سال پایه (۲۰۱۱-۲۰۱۲) و عدم انجام سرشماری جدید اشاره می‌کند که باعث شده مبنای محاسبات دقیق نباشد.

۳. نظرات پروفسور پروناب سن (رئیس سابق آمار هند):
تایید مشکلات روش‌شناسی: او توضیح می‌دهد که استفاده از بخش رسمی به عنوان نماینده‌ی بخش غیررسمی تنها زمانی درست است که هر دو در یک جهت حرکت کنند. اما در سال‌های اخیر این دو بخش در جهت‌های مخالف حرکت کرده‌اند (بخش رسمی رشد کرده و بخش غیررسمی کوچک شده)، که باعث خطای محاسباتی شده است.

تردید در رشد ۸.۲ درصدی اخیر: او در مورد آمار رشد ۸.۲ درصدی سه ماهه‌ی دوم ابراز تردید می‌کند و معتقد است که نرخ تعدیل‌کننده‌ی قیمت (Deflator) که استفاده شده (۰.۵٪) بسیار پایین است و واقعیت تورم در بخش‌های غیرکشاورزی را نشان نمی‌دهد.

عدم همکاری شرکت‌ها: او اشاره می‌کند که شرکت‌ها داده‌های قیمت تولیدکننده را ارائه نمی‌دهند و دولت نیز از ابزارهای قانونی برای اجبار آن‌ها استفاده نمی‌کند.

جمع‌بندی:
هر دو کارشناس توافق دارند که آمارهای فعلی رشد اقتصادی هند قابل‌اتکا نیستند و به دلیل نادیده گرفتن واقعیت‌های بخش غیررسمی و استفاده از داده‌های قدیمی، تصویری بهتر از واقعیت را نشان می‌دهند.

ویدیو
چرا نایب‌السلطنه‌های بریتانیا در هند با آرمان صهیونیستی مخالف بودند؟
گزیده‌ای از کتاب صهیون مسلمان: پاکستان به‌مثابه‌ی ایده‌ای سیاسی

اسرائیل و پاکستان در ویژگی های بسیار کلی‌تری مشترک‌اند، به‌طوری که حتی می‌توان گفت دولت یهود شاید هرگز بدون دوقلوی مسلمانش به‌وجود نمی‌آمد. زیرا جدا از سابقه‌ی قانونی، ایجاد پاکستان به بریتانیا اجازه داد تا سیاست خاورمیانه‌ایِ خود را از نگرانی‌های هند رها کند، نگرانی‌هایی که در گذشته اولویت بیشتری نسبت به چنین مسائلِ منطقه‌ی لِوانت (شامات) داشتند.

امپراتوری هند دارای بزرگترین جمعیت مسلمان جهان بود، که بخش قابل‌توجهی از ارتشی را برای بریتانیا تأمین می‌کرد و با آن بخش‌های بزرگی از آسیا، آفریقا و خاورمیانه را کنترل می‌کرد. بنابراین تصادفی نبود که نایب‌السلطنه‌ها از کرزن (Curzon) تا ویول (Wavell) از بیانیه‌ی بالفور تا کتاب سفید درباره‌ی فلسطین، شدیداً به هرگونه تشویقی که دولتشان به آرمان صهیونیستی ارائه می‌کرد اعتراض داشتند، چرا که این امر احتمالاً احساسات هندی‌ها را برمی‌انگیخت و وفاداریِ سربازانِ استخدام‌شده در آنجا را تحت فشار قرار می‌داد.
...
مقامات بریتانیایی در هند فکر می‌کردند که لندن با پیش‌بردنِ حزب صهیونیست، کاری جز هموارکردنِ زمینه برای ایجاد پاکستان انجام نمی‌دهد، و لرد ویول در دفتر خاطرات خود درباره‌ی گزارش کمیسیون فلسطین در سال ١٩۴۶ نوشت که:
«به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها اصرار داشته‌اند که دیدگاه یهودی پذیرفته شود، که سیاست و اعتبار ما را در سراسر خاورمیانه نابود خواهد کرد، اما هیچ کمکی به ما نخواهد کرد. به نظر می‌رسد ما اراده و شجاعتِ حمایت از دیدگاه خودمان را از دست داده‌ایم. نتایج در اینجا بد خواهد بود و مسلمانان را به نفع پاکستان
سخت تر [مصرّتر] خواهد کرد.»
سیاستمداران بریتانیایی دیگر، مانند چرچیل، حمایت از هر دو گروه صهیونیست‌ها و مسلم لیگ را آسان می‌یافتند، هرچند بی‌شک به دلایل نسبتاً متفاوت. با این حال، زمانی که پاکستان به یک واقعیت تبدیل شد، اسرائیل نیز می‌توانست بدون به‌خطرانداختن منافع امپراتوری [بریتانیا] پا به عرصه وجود بگذارد،
اگرچه حتی در آن صورت هم بریتانیا تنها با انداختنِ کلِ مسئله به دامنِ سازمان ملل می‌توانست این کار را انجام دهد...
آرنت تصمیم بریتانیا برای تخلیه‌ی فلسطین را به تقسیم و استقلال هند در قالب دو دومینیون نسبت داد و استدلال کرد که ظهور اسرائیل در آن سال «نه ناشی از تروریسم یهودی بود و نه ناشی از اتحادیه‌ی عرب، بلکه در نتیجه‌ی انحلالِ حکومت بریتانیا در هند توسط دولت کارگر رخ داد.»


دانلود فهرست و مقدمه‌ی کتاب صهیون مسلمان
1
پوتین در هند
@subcontinent
ولادیمیر پوتین در رویدادی مهم روزهای ۴ و ۵ دسامبر را به هند سفر کرده است.

روابط هند و آمریکا تحت‌الشعاع رابطه‌ی هند و روسیه قرار گرفته است. ترامپ تعرفه‌های ۵۰درصدی بر هند وضع کرده که ۲۵درصد از آن به‌خاطر خرید نفت از روسیه است. همچنین، شرکت‌های نفتی روسی را تحریم کرده. تحریم شرکت‌های نفتی روسیه بیش از تعرفه بر کالاهای هندی بر خرید نفت هند از روسیه تاثیر گذاشته است.

از طرف دیگر، تراز تجاری هند با روسیه منفی است. درحالی‌که صادرات روسیه به هند به‌خاطر نفت به بیش از ۶۰ میلیارد دلار رسیده، صادرات هند به روسیه کمتر از ۵ میلیارد دلار است.

اخیراً گروهی از فعالان بخش غذایی هند به مسکو رفته و از «فودسیتی» یا شهر غذایی مسکو دیدار کرده‌اند تا زمینه را برای صادرات مواد غذایی هندی به روسیه فراهم کنند. از مشکلات روسیه در فروش نفت به هند این است که تجارت دو طرف بر حسب روپیه است و روپیه‌ی هند جهان‌روایی دلار را ندارد. روس‌ها ترجیح می‌دهند کالاهای هندی را به‌جای روپیه دریافت کنند.

در ادامه بخش‌هایی از گزارش بلومبرگ را در رابطه با سفر پوتین به هند می‌خوانیم. متن کامل را از اینجا بخوانید.

🔸نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، مدت‌هاست که ناچار به ایجاد موازنه در روابط با روسیه و ایالات متحده بوده است. این وظیفه امسال و در میانه‌ی فشار دولت ترامپ برای توقف خرید نفت روسیه، دشوارتر شده است.

🔸هند در قبال جنگ اوکراین موضع محتاطانه‌ای اتخاذ کرده است. این کشور خواستار توقف درگیری‌ها شده، اما از انتقاد مستقیم نسبت به تهاجم روسیه اکراه داشته و در رأی‌گیری‌های سازمان ملل برای محکومیت جنگ، رأی ممتنع داده است.

🔸برخی پالایشگاه‌های هندی همچنان در حال خرید بشکه‌های ارزان و غیرتحریمی روسیه هستند، اما برخی دیگر در حال چرخش به سمت تأمین‌کنندگانی در خاورمیانه، از جمله عربستان سعودی و عراق هستند. پالایشگاه‌های هندی همچنین واردات از گویان را که آخرین بار در سال ۲۰۲۱ به هند نفت صادر کرده بود، از سر گرفته‌اند.

🔸ورود محموله‌های نفت خام هند از روسیه ممکن است در ماه دسامبر به حدود ۱ میلیون بشکه در روز کاهش یابد. این پایین‌ترین سطح ماهانه در سه سال گذشته خواهد بود.

کانال طالب هند
دبیر روزنامه‌ی هندو نتایج سفر پوتین به هند را «متوسط» ارزیابی می‌کند.
«در بیانیه‌ی مشترک دو کشور هیچ خبر مهمی در رابطه با نفت، مسائل دفاعی، هسته‌ای، انرژی، هوافضا... اعلام نشد. دو طرف تعهد دادند که همکاری نزدیکی داشته باشند.»
1
توییتی از دکتر برهما چلانی درباره‌ی سند استراتژی امنیت ملیِ دولت ترامپ

سند استراتژی امنیت ملیِ تازه‌منتشرشدهٔ ترامپ اعلام می‌کند که «مذاکره برای توقف فوری درگیری‌ها در اوکراین» و «برقراری مجدد ثبات استراتژیک با روسیه» جزو «منافع حیاتی» ایالات متحده است.

دو نکته در این میان برجسته است: یکی در مورد اروپا و دیگری در مورد هند.

نخست، انتقاد کوبندهٔ این گزارش از رهبران اروپایی است. این سند می‌گوید آن‌ها «انتظاراتی غیرواقع‌بینانه در مورد جنگ [اوکراین] دارند» در حالی که «بر مسند دولت‌های اقلیتِ بی‌ثبات تکیه زده‌اند؛ دولت‌هایی که بسیاری از آن‌ها اصول اولیه دموکراسی را برای سرکوب مخالفان زیر پا می‌گذارند.» این یک کیفرخواستِ به‌طور غیرمعمولی صریح علیه متحدان سنتی آمریکاست.

دوم، در مقایسه با استراتژی امنیت ملی سال ۲۰۱۷ ترامپ، سند جدید به‌شکل قابل‌توجهی اهمیت استراتژیک هند را تنزل داده است. گزارش سال ۲۰۱۷ [در دوره‌ی اول ترامپ] جایگاه ممتازی برای هند در استراتژی «ایندو-پاسیفیکِ» (هند و اقیانوس آرام) واشنگتن قائل بود و اعلام می‌کرد: «ما از ظهور هند به عنوان یک قدرت پیشروی جهانی و شریک استراتژیک و دفاعیِ قوی‌تر استقبال می‌کنیم.»

در مقابل، استراتژی اخیر تنها به این بسنده می‌کند که ایالات متحده «باید به بهبود روابط تجاری (و سایر روابط) با هند ادامه دهد تا دهلی نو را به مشارکت در امنیت منطقه ایندو-پاسیفیک تشویق کند»، از جمله از طریق گروه «کواد» (Quad). (گروه کواد در کلِ این سند، تنها همین یک اشارهٔ گذرا را دریافت کرده است.)

آنچه این گزارش از قلم انداخته نیز به همان اندازه قابل‌توجه است. برخلاف استراتژی ۲۰۱۷، سند جدید هیچ اشارهٔ انتقادی‌ای به پاکستان ندارد. استراتژی پیشین صریح بود: «ما پاکستان را تحت فشار قرار خواهیم داد تا تلاش‌های ضدتروریستی خود را تشدید کند، چرا که هیچ مشارکتی نمی‌تواند با حمایت یک کشور از شبه‌نظامیان و تروریست‌هایی که نیروها و مقاماتِ خودِ آن شریک را هدف قرار می‌دهند، دوام بیاورد. ایالات متحده همچنین پاکستان را تشویق خواهد کرد تا همچنان نشان دهد که حافظ مسئولیت‌پذیری برای دارایی‌های هسته‌ای خود است.»
1
شانکار آیار، تحلیلگر اقتصاد سیاسی، مقاله‌ای نوشته و به دلایل کاهش ارزش روپیه پرداخته است.
در پست بعدی خلاصه‌ی نکات این مقاله را می‌آورم.

او سه کتاب هم نوشته است که عنوان یکی از آنها برای من جالب توجه است:

Shankkar Aiyar
The Gated Republic: India's Public Policy Failures and Private Solutions

جمهوری حصارکشی‌شده: شکست‌های سیاست‌گذاری عمومی هند و راهکارهای خصوصی

گویی وضعیت آینده‌ی نزدیک ایران و بلکه همین الان را توصیف می‌کند.
خلاصه‌ای از این کتاب را که هوش مصنوعی تهیه کرده در پست دوم می‌گذارم.
خلاصه‌ی مقاله‌ی «پاردوکس هند: رشد در حال افزایش، روپیه در حال کاهش»

علت‌های کاهش ارزش روپیه
۱. عرضه و تقاضای دلار: علت فوری، عدم تعادل بین نیاز هند به دلار (برای واردات) و درآمد دلاری آن (از طریق حواله‌ها و سرمایه‌گذاری خارجی) است.
۲. خروج سرمایه: با وجود اینکه بازارهای بورس هند در اوج هستند، سرمایه‌گذاران سبد دارایی خارجی (FPI) حدود ۱۸ میلیارد دلار از بازار خارج کرده‌اند.
۳. ضعف در جذب سرمایه‌گذاری مستقیم: هند با وجود رشد اقتصادی بالا، در جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) ضعیف عمل کرده و در رتبه‌ی ۱۵ جهانی قرار دارد. خالص FDI تنها حدود ۷ میلیارد دلار بوده است.
۴. وابستگی شدید به واردات: هند بیش از آنکه صادر کند، وارد می‌کند (کسری تجاری). بخش بزرگی از نیازهای کشور شامل نفت، گاز، زغال‌سنگ، الکترونیک و کالاهای واسطه‌ای از طریق واردات تأمین می‌شود.
۵. تردید بخش خصوصی: بخش خصوصی به جای سرمایه‌گذاری‌های کلان، ترجیح می‌دهد نقدینگی خود را حفظ کند که نشان‌دهنده وجود موانع پنهان و آشکار برای کارآفرینان است.
۶. باورهای غلط: سیاست‌گذاران گاهی تصور می‌کنند روپیه‌ی ارزان‌تر به صادرات کمک می‌کند، اما نویسنده استدلال می‌کند که چون صادرات هند وابستگی زیادی به واردات کالاهای واسطه‌ای دارد، گران شدن دلار در نهایت به اقتصاد ضربه می‌زند.
راه‌ها و چالش‌های پیش روی هند
۱. تقویت تولید و صادرات: هند باید پاسخی برای این پرسش بیابد که «چه چیزی می‌تواند تولید کند که جهان نتواند بدون آن سر کند؟». سهم تولید کارخانه‌ای (Manufacturing) هنوز به ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی نرسیده است.
۲. حمایت از بنگاه‌های کوچک و متوسط (MSMEs): این بنگاه‌ها موتور محرک صادرات هستند اما با موانع نظارتی و عدم دسترسی به وام‌های ارزان‌قیمت دست‌ و پنجه نرم می‌کنند. رفع این موانع ضروری است.
۳. انتقال کاهش نرخ بهره به وام‌گیرندگان: اگرچه بانک مرکزی هند نرخ بهره را کاهش داده است، اما بانک‌ها این کاهش را به‌طور کامل در وام‌های پرداختی به بخش خصوصی و بنگاه‌های متوسط اعمال نکرده‌اند.
۴. ایجاد تعادل در مصرف: رشد پایدار نیازمند تعادل بین مصرف عمومی و خصوصی است. دولت تلاش کرده با تغییر مالیات‌ها مصرف خصوصی را تحریک کند، اما نیاز به چرخه کامل «سرمایه‌گذاری -> شغل -> درآمد -> مصرف» وجود دارد.
۵. بهبود فضای کسب‌ و کار: برای دستیابی به اهداف بزرگ اقتصادی (مانند اقتصاد ۱۰ تریلیون دلاری)، باید پارادوکس‌هایی که کارآفرینان را آزار می‌دهد، حل‌ و فصل شود تا بخش خصوصی ترغیب به سرمایه‌گذاری شود.
نویسنده تأکید می‌کند که با وجود «رشد اقتصادی» (Economic Growth) بالا، سقوط ارزش پول ملی نشان‌دهنده‌ی خطوط گسل در اقتصاد سیاسی هند است که نیاز به توجه جدی دارد.
عنوان کتاب:
جمهوری حصارکشی‌شده: شکست‌های سیاست‌گذاری عمومی هند و راهکارهای خصوصی
(The Gated Republic: India's Public Policy Failures and Private Solutions)

نویسنده: شنکار آییر (Shankkar Aiyar)

خلاصه کتاب
کتاب «جمهوری حصارکشی‌شده» اثری انتقادی و پژوهشی از روزنامه‌نگار برجسته‌ی هندی، شنکار آییر است که به بررسی ناکارآمدی دولت هند در تأمین نیازهای اولیه و خدمات عمومی برای شهروندانش می‌پردازد. آییر در این کتاب استدلال می‌کند که ناتوانی دولت در ارائه خدمات حیاتی مانند آب، بهداشت، آموزش، برق و امنیت، باعث شده است تا آن بخش از جامعه که توانایی مالی دارد، عملاً از دولت «جدا شود» و برای رفع نیازهای خود به بخش خصوصی روی بیاورد. این پدیده منجر به شکل‌گیری «جمهوری‌های محصور» یا جزایر جداگانه‌ای از رفاه شده است که در میان دریایی از نارسایی‌های عمومی قرار دارند.
در ادامه، مضامین اصلی کتاب را بررسی می‌کنیم:

۱. جدایی شهروندان از دولت (Secession of the Citizen)
ایده‌ی مرکزی کتاب این است که طبقه‌ی متوسط و ثروتمند هند، اعتماد خود را به توانایی دولت برای تأمین رفاه از دست داده است. آن‌ها دیگر منتظر لوله‌کشی آب تمیز یا مدارس دولتی باکیفیت نمی‌مانند، بلکه با پرداخت پول، این خدمات را از بازار آزاد می‌خرند. نویسنده این فرآیند را نوعی «جدایی» (Secession) توصیف می‌کند؛ جایی که شهروندان اگرچه در یک کشور زندگی می‌کنند، اما در عمل زیست‌بومی جداگانه و خصوصی برای خود ساخته‌اند که دولت نقش چندانی در آن ندارد.

۲. شکست در پنج حوزه کلیدی
آییر کتاب را حول پنج نیاز اساسی سازماندهی کرده و نشان می‌دهد که سیاست‌گذاری‌های عمومی در هر یک از این حوزه‌ها چگونه شکست خورده‌اند:
آب: با وجود شعارها و برنامه‌های متعدد دولتی، دسترسی به آب لوله‌کشی سالم برای بسیاری از هندی‌ها همچنان یک رویاست. در نتیجه، مردم به تانکرهای خصوصی آب، دستگاه‌های تصفیه آب خانگی (RO) و بطری‌های آب معدنی روی آورده‌اند.
بهداشت و درمان: سیستم بهداشت عمومی هند دچار کمبود شدید منابع و مدیریت ضعیف است. این وضعیت باعث شده حتی فقرا نیز برای درمان به کلینیک‌های خصوصی مراجعه کنند، زیرا اعتماد به بیمارستان‌های دولتی از بین رفته است.
آموزش: مدارس دولتی با مشکلاتی نظیر غیبت معلمان و کیفیت پایین آموزش دست‌ و پنجه نرم می‌کنند. والدین هندی ترجیح می‌دهند با صرف هزینه‌های گزاف، فرزندانشان را به مدارس خصوصی بفرستند تا آینده‌ی آن‌ها را تضمین کنند.
برق: قطعی‌های مکرر برق باعث شده است که دیزل‌ژنراتورها و اینورترهای خانگی به بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی طبقه متوسط و کسب‌وکارها تبدیل شوند.
امنیت: ناتوانی نیروی پلیس در تأمین امنیت کامل، منجر به رشد انفجاری شرکت‌های امنیتی خصوصی شده است. امروزه تعداد محافظان خصوصی در هند از تعداد نیروهای پلیس بیشتر است.

۳. هزینه مضاعف و نابرابری
یکی از استدلال‌های کلیدی آییر این است که این وضعیت باعث می‌شود شهروندان هندی «دو بار» هزینه پرداخت کنند: یک بار به صورت مالیات به دولت و بار دیگر به صورت کارمزد به بخش خصوصی برای دریافت همان خدماتی که دولت باید ارائه می‌داد.
اما فاجعه‌ی اصلی متوجه فقراست. در حالی که ثروتمندان می‌توانند با پول، حصاری ایمن به دور خود بکشند (ژنراتور بخرند، آب تصفیه کنند و نگهبان استخدام کنند)، فقرا که توانایی مالی ندارند، در معرض مستقیم ناکارآمدی‌های دولت باقی می‌مانند. این امر شکاف طبقاتی را عمیق‌تر کرده و نابرابری را نهادینه می‌کند.

۴. فقدان پاسخگویی سیاسی
نویسنده اشاره می‌کند که وقتی نخبگان و طبقه تأثیرگذار جامعه نیازهای خود را از طریق بخش خصوصی تأمین می‌کنند، دیگر انگیزه‌ی چندانی برای فشار آوردن به دولت جهت اصلاح سیستم عمومی ندارند. وقتی صدای قدرتمندترین اقشار جامعه از فرآیند مطالبه‌گری برای خدمات عمومی حذف شود، دولت‌ها نیز فشار کمتری برای بهبود وضعیت احساس می‌کنند و این چرخه معیوب ادامه می‌یابد.

۵. نقش بخش خصوصی: راه‌حل یا نشانه‌ی شکست؟
آییر تأکید می‌کند که رشد بخش خصوصی در این حوزه‌ها نه لزوماً به خاطر کارایی ذاتی بازار، بلکه به دلیل خلأ مطلق حضور دولت بوده است. اگرچه این راهکارهای خصوصی توانسته‌اند حفره‌ها را پر کنند، اما راه‌حلی پایدار و فراگیر برای کل جمعیت میلیاردی هند نیستند. «جمهوری حصارکشی‌شده» در واقع نقدی است بر اینکه دولت وظایف حاکمیتی خود را به بازار واگذار کرده است، بدون اینکه زیرساخت‌های لازم برای نظارت یا عدالت اجتماعی را فراهم کرده باشد.

نتیجه‌گیری
کتاب با این هشدار پایان می‌یابد که ادامه‌ی این روند، انسجام ملی را تهدید می‌کند. رشد اقتصادی (توسعه اقتصادی) بدون زیرساخت‌های اجتماعی فراگیر، ناپایدار است. آییر پیشنهاد می‌کند که برای خروج از این وضعیت، تمرکززدایی واقعی و واگذاری اختیارات به دولت‌های محلی ضروری است تا آن‌ها بتوانند با پاسخگویی بیشتر، نیازهای اولیه مردم را تأمین کنند. تا زمانی که دولت نتواند ابتدایی‌ترین وظایف خود را انجام دهد، هند مجموعه‌ای از جزایر خصوصی و جدا از هم باقی خواهد ماند، نه یک جمهوری یکپارچه.
نات‌استرات NatStrat یک مرکز پژوهشی مستقل و غیرانتفاعی هندی در زمینه مسائل راهبردی و امنیتی است که بر حوزه‌های ژئوپلیتیک، امنیت ملی، فناوری و اقتصاد تمرکز دارد.
@subcontinent
سایت این مرکز مقاله‌ای منتشر کرده و به بررسی جنبه‌ی تجاری سفر ولادیمیر پوتین به هند پرداخته است. در ادامه خلاصه‌ای از نکات مهم این مقاله را می‌آوریم.

🔸در بیانیه‌ی مشترک ولادیمیر پوتین و نارندرا مودی، اولین نکته به شراکت تجاری و اقتصادی اختصاص داشت و بر هدف ۱۰۰ میلیارد دلار تجارت دوجانبه تا سال ۲۰۳۰ تأکید شد.

🔸با حذف واردات نفت از معادله، مجموع تجارت هند با روسیه در سال ۲۵-۲۰۲۴ تنها حدود ۱۲ میلیارد دلار بوده است.

🔸 بعد از نفت خامی که هند از روسیه می‌خرد، روغن‌های گیاهی و کودها با فاصله زیاد در رتبه‌های دوم و سوم سبد وارداتی این کشور قرار دارند. هند الماس، اقلام گیاهی، آهن و فولاد و کاغذ روزنامه از روسیه می‌خرد. با این حال، ارزش این واردات نسبتاً پایین است.

🔸در بخش صادرات، وزارت بازرگانی هند صادرات هند به روسیه را در سال ۲۵-۲۰۲۴ تنها ۴.۹ میلیارد دلار برآورد کرده است. این رشدی حدود ۸۸ درصد نسبت به سطح سال ۲۱-۲۰۲۰ است؛ با این حال، روسیه در رتبه بیست‌وپینجم مقاصد صادراتی هند قرار گرفت و تنها ۱.۱ درصد از کل صادرات آن را به خود اختصاص داد. واضح است که پتانسیل بالایی برای هند جهت افزایش فروش خود به این کشور وجود دارد.

🔸قدرت صادراتی هند در کالاهایی مانند پوشاک، وسایل نقلیه و قطعات، سنگ‌های قیمتی و جواهرات، و محصولات دریایی در بازار روسیه به‌اندازه کافی نمود پیدا نکرده است. سایر صادرات هند به روسیه بسیار متنوع اما کم‌ارزش هستند که نشان می‌دهد تقاضای روسیه برای این کالاها می‌تواند به طور بالقوه افزایش یابد.

🔸واردات بالای نفت هند منجر به این شده که بانک‌های روسی مقادیر زیادی روپیه در حساب‌های ویژه «وسترو» (Vostro) در هند نگهداری کنند. بانک مرکزی هند اخیراً به معامله‌گران مجاز اجازه داده است تا بدون نیاز به تاییدیه، حساب‌های ویژه روپیه وسترو باز کنند و اجازه داده است که این موجودی‌ها در اوراق بهادار دولتی و اسناد خزانه هند سرمایه‌گذاری شود. دو کشور همچنین در حال پیشبرد همکاری‌های بین‌بانکی، قابلیت تعامل سیستم‌های پرداخت، ادغام سیستم‌های پیام‌رسان مالی و پلتفرم‌های ارز دیجیتال بانک مرکزی هستند.
@subcontinent
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کِریا
این شاید دهمین سفر روسها طی کمتر از سه سال اخیر با موضوع مشخص راه اندازی سریعتر کریدور شمال جنوب باشد! یکی از مشاوران روس که در تصویر هست یکبار هم بوسیله بالگرد و هوایی از مراحل پروژه بازدید کرده بود دو سال قبل

همه پیشنهاداتی را که میشد طرف روس روی میز گذاشته

لکن عزم مقامات دولتی اینه متأسفانه.

برخلاف همه شعارهای نگاه به شرق، عملا معطل و مسخره و مچل برجام نافرجام مدفون زیر ده ها تن خاک و دستان ترامپ باشد!
همان‌طور که در پست‌های قبلی هم گفتیم، روسیه تلاش دارد روپیه‌های خود را تبدیل به کالا کند و به روسیه ببرد.
تراز تجاری روسیه با هند نزدیک به مثبت ۶۰ میلیارد دلار است و عمده‌ی این عدد هم به روپیه است و در بانک‌های هندی نگهداری می‌شود.
واردات بالای نفت هند منجر به این شده که بانک‌های روسی مقادیر زیادی روپیه در حساب‌های ویژه «وسترو» (Vostro) در هند نگهداری کنند. بانک مرکزی هند اخیراً به معامله‌گران مجاز اجازه داده است تا بدون نیاز به تاییدیه، حساب‌های ویژه روپیه وسترو باز کنند و اجازه داده است که این موجودی‌ها در اوراق بهادار دولتی و اسناد خزانه هند سرمایه‌گذاری شود. +

اگر تنها بخشی از این ۶۰ میلیارد دلار از مسیر ایران عبور کند، می‌تواند تاثیر عمده‌ای در بهبود اقتصاد و بیکاری کشور داشته باشد.
طرف روسی هم برای راه‌اندازی این مسیر مشتاق است. اما منتظر آن نمی‌ماند. آن‌ها به استفاده از مسیر اقیانوس (نه‌چندان) منجمد شمالی هم فکر می‌کنند و منطقه و بندر آرخانگلسک را به سرمایه‌گذاران هندی عرضه کرده‌اند. (ویدیو در پست بعدی)
Forwarded from TSHOWSTORE
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
• معلومات تويتر 🐦

- عنوان : 🚨🇮🇳🇷🇺Russia seeks stronger ties with India on Northern Sea Route in Arkhangelsk region https://t.co/1FysdQ5bEx

- @Tshoowbot
مسیر اقیانوس منجمد شمالی و بنادر روسی در کرانه‌ی این اقیانوس
کمک‌های مالی به احزاب سیاسی هند در سال مالی ۲۰۲۴-۲۵
@subcontinent

حزب BJP مبلغ ۶,۰۸۸ کرور روپیه (معادل حدود ۶۵۰میلیون دلار) کمک مالی دریافت کرده است.
حزب کنگره، در مقابل، تنها ۵۲۲ کرور روپیه (معادل تقریباً ۶۰میلیون دلار) دریافت کرده است.
کمک‌های مالی به BJP حدود ۱۱ برابر بیشتر از حزب کنگره بوده است.

این اولین سال کامل پس از لغو طرح «اوراق قرضه انتخاباتی» (Electoral Bonds) توسط دیوان عالی هند است. قبلاً کمک‌ها می‌توانست به صورت ناشناس انجام شود، اما اکنون اکثر این مبالغ از طریق تراست‌های انتخاباتی (Electoral Trusts) جابه‌جا می‌شوند که شفافیت بیشتری دارند.

بزرگ‌ترین اهداکنندگان
تراست Prudent Electoral Trust بزرگ‌ترین اهداکننده بوده که بیش از ۲,۱۸۰ کرور روپیه به BJP و حدود ۲۱۶ کرور به حزب کنگره کمک کرده است.

همچنین، شرکت‌های بزرگی مانند Serum Institute of India (سازنده واکسن)، گروه Bajaj، گروه ITC و Vedanta در لیست بزرگ‌ترین کمک‌کنندگان به حزب حاکم (BJP) قرار دارند.

منبع

@subcontinent
شیعیان مومبای خواستار کاندیدای شیعه در انتخابات شهرداری شدند

۱۶ ژانویه‌ی سال جدید میلادی (۲۰۲۶) روز انتخابات شهرداری مومبای (بمبئی سابق) (BMC) است.

در مقاله‌ای در کتاب مسلمانان در شهرهای هند (ترجمه‌ی فارسی) دیدم که یکی از منطقه‌های زاغه‌نشین مومبای دارای اکثریت شیعه است. کنجکاو شدم و منطقه‌ی شیواجی‌نگر مومبای را جستجو کردم.

به این خبر برخوردم که شیعیان تهدید کرده‌اند که اگر در انتخابات شهرداری، احزاب سکولار (یعنی احزابی که مدافع برتری هندوها نیستند، که، درواقع، حزب کنگره عمده‌ترین آن‌ها است) حداقل در یکی از محلات شیعه‌نشین مومبای کاندیدای شیعه‌ای معرفی نکنند، جامعه‌ی شیعه‌ی این شهر به‌صورت یک‌دست «رای ممتنع» به صندوق خواهند انداخت.

طبق همین خبر، جمعیت شیعیان مومبای ۲میلیون نفر است. طبق خبری دیگر، کل افراد واجد شرایط برای رای‌دهی در انتخابات شهرداری مومبای ۱۰میلیون نفر هستند. (برای اینکه مثل من گیج نشوید، اولی کل جمعیت شیعیان است و دومی تنها واجدان شرایط برای شرکت در انتخابات. کل جمعیت مومبای و حومه ۲۱میلیون نفر است.)

رقابت اصلی در این انتخابات بین احزاب ماراتی‌گرا است. مومبای یا بمبئی پایتخت ایالت مهاراشترا است و بیشتر ساکنان این ایالت ماراتی‌زبان هستند. سه حزب عمده در این شهر عبارتند از شیو سنا (Shiv Sena) که بنیان‌گذارش بال تاکری است و در همین سال‌های اخیر انشعاب کرد، حزب شیو سنا (شاخه‌ی UBT) به رهبری اوداو تاکری (فرزند بنیان‌گذار شیو سنا) که از شیو سنا انشعاب کرد، و حزب MNS به رهبری راج تاکری پسرعموی اوادو تاکری (که یعنی بال تاکری عمویش است).

در حال حاضر، شیو سنای اصلی با BJP متحد است و این دو با همدیگر دولت ایالتی را در دست دارند. سروزیر ایالت ماهاراشترا دوندرا فادنوایس مشهور است.

امروز (یا درواقع ۲۱ دسامبر) خبری از نتایج انتخابات در ماهاراشترا آمد که من را گیج کرد و برای همین این مطلب را پاک کردم. بعد از هوش مصنوعی پرسیدم و فهمیدم قضیه چیه. در مطلب بعدی جواب هوش مصنوعی را می‌گذارم.
در مطلب قبلی، دچار مشکلی شدم. روز انتخابات شهرداری مومبای ۱۶ ژانویه‌ی ۲۰۲۶ اعلام شده بود. اما در اخبار به این مطلب برخوردم که ائتلاف BJP و شیو سنا در انتخابات هیئت‌های محلی (local bodies) پیروز شده است.

از هوش مصنوعی کمک گرفتم و این جوابی است که هوش مصنوعی داد و حاوی اطلاعات مفیدی است.

***
آیا این‌ها یک انتخابات هستند یا دو تا؟

می‌توان گفت این‌ها بخشی از یک «ابر-انتخابات محلی» در سطح ایالت هستند که به دلیل وسعت زیاد، در مراحل و تاریخ‌های مختلف برگزار می‌شوند:
آنچه امروز/دیروز (۲۱ دسامبر) نتایجش اعلام شد: مربوط به انتخابات «شوراهای شهر کوچک» (Municipal Councils) و «دهیاری‌های پیشرفته» (Nagar Panchayats) در سراسر ایالت ماهاراشترا بود. این‌ها شهرهای کوچک و مناطق روستایی را شامل می‌شدند که ائتلاف حاکم (ماهایوتی) در آن‌ها پیروزی قاطعی به دست آورد.
آنچه در مقاله دوم خواندی (انتخابات BMC): مربوط به «شرکت‌های شهرداری بزرگ» (Municipal Corporations) مثل بمبئی، پونه و تانه است. این انتخابات که غولِ اصلیِ ماجراست، قرار است در ۱۵ ژانویه ۲۰۲۶ برگزار شود.
پس در واقع، پیروزیِ فعلیِ ائتلاف حاکم در شهرهای کوچک، مثل یک «پیش‌درآمد» برای نبرد بزرگِ ماه آینده در بمبئی است.

۲. منظور از "Local Body Election" چیست؟
در ساختار سیاسی هند، مدیریت در سه سطح انجام می‌شود:

سطح ملی: انتخاب نخست‌وزیر (پارلمان هند).
سطح ایالتی: انتخاب سروزیر ایالت (مثل دولت ماهاراشترا).

سطح محلی (Local Body): که دقیقاً همان چیزی است که تو پرسیدی.
لوکال بادی (Local Body) یعنی نهادهای حاکمیتی محلی که مستقیم با زندگی روزمره مردم سروکار دارند. این‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند:

در شهرها (Urban): به آن‌ها «شهرداری» (Municipality) یا در شهرهای بزرگ مثل بمبئی «شرکت شهرداری» (Municipal Corporation) می‌گویند. کارشان مدیریت زباله، آسفالت جاده‌ها، آب آشامیدنی و سلامت شهری است.

در روستاها (Rural): به آن‌ها «پانچایات» (Panchayat) می‌گویند که چیزی شبیه به دهیاری یا شوراهای روستایی ماست.

خلاصه اینکه: وقتی می‌گویند "Local Body Election"، یعنی انتخاباتی که در آن مردم نه برای تعیین دولت، بلکه برای انتخاب نمایندگان محلی (مثل اعضای شورای شهر و شهردار) پای صندوق می‌روند تا تکلیفِ کوچه و خیابانِ خودشان را روشن کنند.

۳. چرا این انتخابات اینقدر مهم شده؟
چون بمبئی (BMC) ثروتمندترین شهرداری آسیاست و بودجه‌اش از بودجه‌ی برخی کشورهای کوچک هم بیشتر است. هر حزبی که بمبئی را ببرد، در واقع شاهرگ اقتصادی هند را در دست گرفته است. به همین خاطر است که پسرعموهای تاکری (اوداو و راج) بعد از ۲۰ سال کینه، برای این انتخابات با هم متحد شده‌اند.
در سپیده‌دم رنسانس دریایی؛ نگاه دوباره هند به ماهان
@subcontinent

راجا منون، دریادار بازنشسته نیروی دریایی هند، بر این باور است که تثبیت جایگاه هند به عنوان یک قدرت بزرگ، پیش از هر چیز به توانایی این کشور در تدوین و به‌کارگیری یک استراتژی دریایی منسجم گره خورده است. او در مقاله «در سپیده‌دم رنسانس دریایی: نگاه دوباره هند به ماهان»، به آلفرد ماهان بازمی‌گردد؛ نه به عنوان یک دکترین صلب و تقلیدی، بلکه به عنوان روشی برای درک اینکه چگونه به‌وسیله‌ی تجارت و رشد اقتصادی و جغرافیا و قدرت دریایی می‌توان قدرت بلندمدت را ساخت. دغدغه‌ی اصلی منون، بومی‌سازی این ایده‌ها در فضای بین‌المللی و تاریخیِ متفاوتِ امروز است.

منون با واکاوی روند قدرت‌گیری بریتانیا میان سده‌های هفدهم تا نوزدهم، بستر تاریخی اندیشه‌های ماهان را تحلیل می‌کند. او این گزاره‌ی ماهان را می‌پذیرد که تسلط بر دریا کلید اصلی برتری بریتانیا بود، اما با اصلاح روایت‌های رایج، یادآور می‌شود که توان دریایی بریتانیا صرفاً محصول ناوگانش نبود؛ بلکه از استخراج عظیم منابع اقتصادی هند پس از نبرد پلاسی و تصاحب حقوق دیوانی تغذیه می‌شد. قدرت دریایی بریتانیا اهمیت داشت، اما این قدرت به واسطه درآمدها، نیروی کار و منابع استعماری استخراج شده از هند بسیار موثرتر شد؛ ترکیبی که در سیستم بین‌المللی امروز قابل تکرار نیست.

این مقاله نسبت به استفاده مستقیم از الگوهای تاریخی قدرت دریایی در عصر حاضر هشدار می‌دهد. منون توضیح می‌دهد که تجارت جهانی مدرن از طریق پرچم‌های مصلحتی [مثل کشتی‌هایی که با پرچم کشوری دیگر تردد می‌کنند]، ساختارهای مالکیت پیچیده، زنجیره‌های تأمین چندملیتی و مقررات سختگیرانه‌ی حقوقی و محیط‌زیستی عمل می‌کند. این شرایط، جنگ تجاری را نسبت به زمان ماهان بسیار پیچیده‌تر و پرخطرتر می‌کند. هرچند نیروی دریایی همچنان وظیفه‌ی صیانت از خطوط مواصلاتی یا تهدید آن‌ها را بر عهده دارد، اما حملات بی‌محابا به تجارت دریایی، اکنون با هزینه‌های سیاسی و حقوقی سنگین و احتمال ایجاد تنش همراه است. زیردریایی‌ها، محاصره‌ها و مناطق ممنوعه همچنان ابزارهای مورد استفاده‌ای هستند، اما استفاده از آن‌ها بسیار محدودتر شده است.

در بخش دیگری، منون این فرضیه را که «چین در حال پیمودن مسیر ماهانی است» به چالش می‌کشد. او اگرچه رشد پرشتاب نیروی دریایی چین و وابستگی این کشور به تجارت دریایی را می‌پذیرد، اما معتقد است استراتژی پکن همچنان بر آب‌های پیرامونی، مسئله‌ی تایوان و «ممانعت از دسترسی دشمن» متمرکز است و هنوز به دنبال سلطه‌ی جهانی بر دریاها نیست. به باور او، پروژه‌های بندرگاهی و پایگاه‌های برون‌مرزی چین، به‌ویژه در اقیانوس هند، بیش از آنکه نشانه‌ی تلاش برای درهم‌شکستن نظم موجود باشد، نشان‌دهنده‌ی وابستگی عمیق چین به همین نظم است. همچنین تنگناهای جغرافیایی (مانند تنگه مالاکا) و کمبود تجربه‌ی عملیاتی در آب‌های دوردست، فعلاً توان چین را برای سیطره بر کل اقیانوس‌ها محدود کرده است.

از منظر منون، قدرت دریایی برای هند یک جاه‌طلبی اختیاری نیست، بلکه ضرورتی استراتژیک است. رشد اقتصادی، اتکای روزافزون به تجارت دریایی و موقعیت جغرافیایی استثنایی، اقیانوس هند را به کانون امنیت و نفوذ این کشور بدل کرده است. تقویت نیروی دریایی به هند این امکان را می‌دهد که علاوه بر تأمین امنیت تجارت، در برابر نفوذ رو به گسترش چین ایستادگی کند، پیامدهای منطقه‌ای را شکل بدهد و نقاط ضعف خود را در امتداد مرزهای هیمالیا جبران کند. در همین راستا، طرح‌هایی نظیر «پروژه سارگامالا» با هدف پیوند دادن توسعه‌ی بنادر و یکپارچگی اقتصادی و توانمندی‌های نظامی در قالب یک رویکرد گسترده‌تر دریایی در دستور کار قرار گرفته‌اند.

منون در نهایت نتیجه می‌گیرد که نوسازی دریایی هند باید بر پایه واقع‌گرایی و آگاهی تاریخی باشد. قدرت دریایی همچنان عنصری حیاتی است،اما در جهان امروز، این قدرت در بستری پرورده می‌شود که فناوری، مشروعیت بین‌المللی و همکاری‌های چندجانبه به اندازه تعداد ناوها اهمیت دارند. هدف هند نه یک سلطه‌ی امپریالیستی، بلکه دستیابی به کنترل دریایی پایداری است که حافظ تجارت، بازدارنده در برابر رقبا و ضامن ثبات در اقیانوس هند باشد. به این ترتیب، ماهان نه به عنوان پیش‌بینی‌کننده نتایج، بلکه به عنوان ابزاری برای تفکر دقیق درباره قدرت، جغرافیا و استراتژی در جهانی در حال تغییر، مفید باقی می‌ماند.

کانال طالب هند

منبع: India's World، سایت تحلیل روابط بین‌الملل از چشم‌انداز هند، نزدیک به وزارت خارجه‌ی هند
دکتر احسان موحدیان، وطن‌پرست فعال و پانترک‌ستیز خوش‌نام، در مطلبی به بررسی اهداف راهبردی هند در منطقه اوراسیا و نقش کلیدی ایران در این مسیر می‌پردازد. خلاصه‌ی نکات مهم این مطلب را در ادامه می‌خوانیم.

۱. اهداف کلیدی هند در اوراسیا
منافع هند در این منطقه بر سه محور اصلی استوار است:

دسترسی: یافتن مسیرهای جایگزین برای دور زدن پاکستان و رسیدن به آسیای مرکزی و روسیه.
تنوع: کاهش وابستگی به مسیرهای سنتی و تنوع‌بخشی به زنجیره‌های تأمین و شرکای تجاری.
عاملیت: عبور از نقش صرفاً «مصرف‌کننده» کریدورها و حرکت به سمت «مدیریت» آن‌ها (نظیر مدیریت بندر چابهار).

۲. اهمیت کریدور شمال-جنوب (INSTC)
این کریدور برای هند حیاتی است چون زمان و هزینه‌ی حمل کالا به اروپا و اوراسیا را به‌شدت کاهش می‌دهد. اگرچه مسیرهای دیگری مثل مسیر دریایی ولادی‌وستوک-چنای وجود دارد، اما به دلیل عبور از دریای چین جنوبی، با چالش‌های ژئوپلیتیکی و مخالفت چین روبرو است.

۳. چالش‌های پیش رو
تحریم‌ها: عبور کریدور از ایران و روسیه که تحت تحریم هستند، باعث تردید بانک‌ها و شرکت‌های بیمه برای سرمایه‌گذاری شده است.
زیرساخت‌ها: ناهماهنگی در خطوط ریلی، بروکراسی گمرکی و عدم یکپارچگی سیستم‌های دیجیتال حمل‌ونقل.
موانع مالی: وابستگی به دلار؛ که البته هند با ترویج استفاده از ارزهای محلی (روپیه-روبل) در حال تلاش برای رفع آن است.

۴. توصیه‌های راهبردی برای ایران
برای اینکه ایران بتواند از این فرصت بیشترین بهره را ببرد، باید اقدامات زیر را انجام دهد:

تکمیل زیرساخت‌ها: به‌ویژه راه‌آهن رشت-آستارا و اتصال ریلی چابهار به شبکه سراسری.
کاهش ریسک برای هند: تضمین زمان تحویل کالا، تسهیل مقررات گمرکی (TIR الکترونیک) و ارائه معافیت‌های مالیاتی.
جذب سرمایه: ایجاد مناطق صنعتی مشترک در چابهار و آستارا برای صادرات مجدد کالاهای هندی.
دیپلماسی هوشمند: اطمینان‌بخشی به هند برای مقابله با اثر تحریم‌ها (از طریق تهاتر یا بانک‌های غیرتحریمی) و ایجاد توازن بین منافع هند، روسیه و چین.

نتیجه‌گیری:
کریدور شمال-جنوب تنها یک مسیر ترانزیتی نیست، بلکه ابزاری برای استقلال راهبردی هند در حوزه‌ی لجستیک و مالی است. ایران با تقویت این مسیر می‌تواند به قطب ترانزیتی منطقه تبدیل شود و پیوندهای اقتصادی خود را با قدرت‌های نوظهور آسیایی محکم‌تر کند.
مطلب کامل
ارزیابی ده سال اجرای برنامه ساگارمالا در هند

برنامه ساگارمالا که از سال ۲۰۱۵ با هدف نوسازی بنادر و بهبود زنجیره لجستیک هند آغاز شد، اکنون در آستانه ورود به دومین دهه فعالیت خود قرار دارد. بررسی روند اجرایی این طرح نشان‌دهنده ترکیبی از پیشرفت‌های زیرساختی و چالش‌های مدیریتی است.

🔹 وضعیت زیرساخت‌ها و اتصال به پس‌کرانه: در طول این دهه، تمرکز اصلی بر تقویت «سخت‌افزار» تجارت بوده است. ظرفیت بنادر افزایش یافته و پروژه‌های متعددی برای پیوند دادن بنادر به جاده‌ها و خطوط ریلی داخلی اجرا شده است. با این حال، شواهد نشان می‌دهد که در برخی مناطق، به جای رفع ریشه‌ایِ گلوگاه‌ها، تنها محل تجمع ترافیک جابه‌جا شده است؛ به این معنا که زیرساخت‌های جدید جاده‌ای گاه به بنادری منتهی می‌شوند که در لایه‌های داخلی خود همچنان با ناکارآمدی فرآیندها روبرو هستند.

🔹 تحول در مسیرهای آبی و دیجیتال: این برنامه توانسته است بخشی از بار ترانزیتی را از جاده‌ها به سمت کشتیرانی ساحلی سوق دهد. با این حال، سهم حمل‌ونقل دریایی در تجارت داخلی همچنان کمتر از پتانسیل واقعی آن است. در بخش دیجیتال نیز، اگرچه پلتفرم‌های یکپارچه برای حذف تبادلات کاغذی ایجاد شده‌اند، اما عدم تمایل برخی بخش‌ها به خروج از سیستم‌های سنتی باعث شده تا «جزیره‌های اطلاعاتی» مانع از شکل‌گیری یک شبکه داده‌ای کاملاً هماهنگ شوند.

🔹 رویکرد دهه آینده: از ساخت‌وساز تا بهره‌وری: گزارش‌ها حاکی از آن است که در حال حاضر برخی بنادر هند با ظرفیتی بیش از تقاضای فعلی بازار ساخته شده‌اند. بر این اساس، چالش اصلی در مرحله بعد، صرفاً ساخت بنادر جدید نیست؛ بلکه توسعه‌ی سیستمی است که بتواند از این ظرفیت‌های ایجاد شده به شکلی بهینه استفاده کند. موفقیت نهایی ساگارمالا در گروی آن است که فرآیندهای اداری و مدیریتی (نرم‌افزار سیستم) پا‌به‌پای پروژه‌های عمرانی رشد کنند تا هزینه تمام‌شده لجستیک کاهش یابد.

کل مطلب