💢 مدل الماس مایکل پورتر
▪مدل الماس پورتر الگویی است که برای سنجش رقابت_پذیری_سازمان و توان رقابت در بازار در سطح بازاریابی بینالملل طراحی شده است. این الگو برای ارزیابی توان رقابتی کشورها معرفی گردید با این وجود در سطح سازمان نیز استفاده میشود. دولتها و شرکتها در سطح کلان و خرد از این الگو استفاده میکنند.
▪مایکل_پورتر در سال ۱۹۹۰ کتاب «مزیت رقابتی ملتها» را ارائه کرد که در آن مدل الماس یا DIAMOND MODEL در رقابتپذیری معرفی شده است. پورتر، مدل الماس را با مطالعه عملکرد رقابتی ده کشور توسعه یافته ارائه کرد. این مدل مبتنی بر چهار عامل است.
▪به اعتقاد «پورتر»، این فاکتورهای چهارگانه به صورت متقابل بر یکدیگر تاثیر دارند و تغییرات در هر کدام از آنها میتواند بر شرایط بقیه فاکتورها مؤثر باشد. علاوه بر آن، دو عامل بیرونی دولت و اتفاقات پیشبینی نشده نیز بر عوامل چهارگانه تأثیر غیر مستقیم دارند و از طریق تاثیر بر آنها میتوانند در رقابتپذیری نیز تاثیر گذار باشند.
✅ کاربرد مدل الماس پورتر
▪مدل_الماس_پورتر برای تحلیل و سنجیدن رقابتپذیری ملل و گروه بندی کردن، طراحی گردیده است و یک مدل استراتژی تجارت پایدار، جهت بالا بردن قدرت رقابتپذیری میباشد که با بکارگیری و اجرای درست آن نتایج مثبتی به بار خواهد آمد.
1⃣ عوامل درونی به دو بخش اساسی و عالی تقسیم میگردند. بخش اساسی شامل منابع طبیعی، آب و هوا، موقعیت جغرافیایی، نیروی کار ساده و نیمه ماهر و حجم سرمایه و بدهیهای یک کشور میباشد. بخش عالی نیز به زیرساختهای ارتباطی و مخابراتی و سطح تحصیلات عالی پرسنل مانند مهندسین و دانشمندان تاکید دارد.
2⃣ شرایط تقاضا به نرخ رشد تقاضای داخلی وابسته است. اندازه و کیفیت شرایط تقاضای داخلی، تحت تاثیر میانگین رشد سالیانه تقاضا و شاخص تحصیلات و سطح انتظارات اجتماعی میباشد.
3⃣ صنایع پشتیبانی کننده بر چگونگی وضعیت بنادر، حمل و نقل هوایی بینالمللی، حمل و نقل جادهای و ارتباطات تاکید دارد.
4⃣ استراتژی و ساختار صنایع، بیان کننده میزان رقابت داخلی(در درون خود) یا رقابت خارجی (ورود به رقابتهای جهانی) میباشد.
✅ ابعاد مدل الماس پورتر
▪عوامل چهارگانه مدل الماس پورتر عبارتند از:
▪عوامل درونی
▪شرایط تقاضا
▪صنایع پشتیبانی کننده
▪استراتژی، ساختار و رقابت
✍ کانال مدیران فرهیخته
@strategym_academy
▪مدل الماس پورتر الگویی است که برای سنجش رقابت_پذیری_سازمان و توان رقابت در بازار در سطح بازاریابی بینالملل طراحی شده است. این الگو برای ارزیابی توان رقابتی کشورها معرفی گردید با این وجود در سطح سازمان نیز استفاده میشود. دولتها و شرکتها در سطح کلان و خرد از این الگو استفاده میکنند.
▪مایکل_پورتر در سال ۱۹۹۰ کتاب «مزیت رقابتی ملتها» را ارائه کرد که در آن مدل الماس یا DIAMOND MODEL در رقابتپذیری معرفی شده است. پورتر، مدل الماس را با مطالعه عملکرد رقابتی ده کشور توسعه یافته ارائه کرد. این مدل مبتنی بر چهار عامل است.
▪به اعتقاد «پورتر»، این فاکتورهای چهارگانه به صورت متقابل بر یکدیگر تاثیر دارند و تغییرات در هر کدام از آنها میتواند بر شرایط بقیه فاکتورها مؤثر باشد. علاوه بر آن، دو عامل بیرونی دولت و اتفاقات پیشبینی نشده نیز بر عوامل چهارگانه تأثیر غیر مستقیم دارند و از طریق تاثیر بر آنها میتوانند در رقابتپذیری نیز تاثیر گذار باشند.
✅ کاربرد مدل الماس پورتر
▪مدل_الماس_پورتر برای تحلیل و سنجیدن رقابتپذیری ملل و گروه بندی کردن، طراحی گردیده است و یک مدل استراتژی تجارت پایدار، جهت بالا بردن قدرت رقابتپذیری میباشد که با بکارگیری و اجرای درست آن نتایج مثبتی به بار خواهد آمد.
1⃣ عوامل درونی به دو بخش اساسی و عالی تقسیم میگردند. بخش اساسی شامل منابع طبیعی، آب و هوا، موقعیت جغرافیایی، نیروی کار ساده و نیمه ماهر و حجم سرمایه و بدهیهای یک کشور میباشد. بخش عالی نیز به زیرساختهای ارتباطی و مخابراتی و سطح تحصیلات عالی پرسنل مانند مهندسین و دانشمندان تاکید دارد.
2⃣ شرایط تقاضا به نرخ رشد تقاضای داخلی وابسته است. اندازه و کیفیت شرایط تقاضای داخلی، تحت تاثیر میانگین رشد سالیانه تقاضا و شاخص تحصیلات و سطح انتظارات اجتماعی میباشد.
3⃣ صنایع پشتیبانی کننده بر چگونگی وضعیت بنادر، حمل و نقل هوایی بینالمللی، حمل و نقل جادهای و ارتباطات تاکید دارد.
4⃣ استراتژی و ساختار صنایع، بیان کننده میزان رقابت داخلی(در درون خود) یا رقابت خارجی (ورود به رقابتهای جهانی) میباشد.
✅ ابعاد مدل الماس پورتر
▪عوامل چهارگانه مدل الماس پورتر عبارتند از:
▪عوامل درونی
▪شرایط تقاضا
▪صنایع پشتیبانی کننده
▪استراتژی، ساختار و رقابت
✍ کانال مدیران فرهیخته
@strategym_academy
💢درس های نفود: خلق را تقلیدشان بر باد داد؟
🔺چرا وقتی در رستوران سفارش می دهید، پیشخدمتهای زبل به جای "بسیار خوب" و "امر دیگری ندارید" و مانند آن دوباره اقلامی که سفارش داده اید را تکرار می کنند، شاید فکر کنید برای اشتباه نکردن و دقت بالاتر است، البته چنین هم هست، ولی نکته اساسی چیز دیگری است: تکرار سفارش مشتری به طور متوسط ۷۰ درصد میزان انعام دریافتی را افزایش می دهد!
🔺پیشنهاد کردهاند که در مذاکرهها تلاش کنید به طور ظریف و زیرپوستی حرکات طرف مقابل را تکرار کنید. او به عقب لم می دهد، شما نیز با کمی فاصله به عقب لم بدهید. دست را به میان موهایش می کشد، شما نیز بدون جلب توجه وی چنین کنید. برخی پژوهشها نشان میدهد این تقلیدها تا ۵ برابر احتمال توفیق شما را بیشتر میکند!
🔺ما چه از آن آگاه باشیم یا نباشیم، از دیگران تقلید میکنیم و نسبت به تقلید دیگران واکنش نشان میدهیم. قضیه آنقدر جدی است که برخی شرکتها در حوزههایی نظیر مُد که کمیابی و دمِ دست نبودن اهمیت دارد، حتی پول پرداخت میکنند تا جلوی تقلید را بگیرند!
نمونه هایی در دست هست که این شرکتها به طور رایگان، محصول رقیب را برای برخی ستارهها میفرستند و میدانیم که نوع پوشش ستارهها را بسیاری از هوادارن آنها تقلید میکنند؛ به این ترتیب رقبا دمدستیتر جلوه می کنند و چون همه محصول برند رقیب را می پوشند، دیگر "باحال" و "شاخ" نیست!
http://goo.gl/4njcRF
@strategym_academy
🔺چرا وقتی در رستوران سفارش می دهید، پیشخدمتهای زبل به جای "بسیار خوب" و "امر دیگری ندارید" و مانند آن دوباره اقلامی که سفارش داده اید را تکرار می کنند، شاید فکر کنید برای اشتباه نکردن و دقت بالاتر است، البته چنین هم هست، ولی نکته اساسی چیز دیگری است: تکرار سفارش مشتری به طور متوسط ۷۰ درصد میزان انعام دریافتی را افزایش می دهد!
🔺پیشنهاد کردهاند که در مذاکرهها تلاش کنید به طور ظریف و زیرپوستی حرکات طرف مقابل را تکرار کنید. او به عقب لم می دهد، شما نیز با کمی فاصله به عقب لم بدهید. دست را به میان موهایش می کشد، شما نیز بدون جلب توجه وی چنین کنید. برخی پژوهشها نشان میدهد این تقلیدها تا ۵ برابر احتمال توفیق شما را بیشتر میکند!
🔺ما چه از آن آگاه باشیم یا نباشیم، از دیگران تقلید میکنیم و نسبت به تقلید دیگران واکنش نشان میدهیم. قضیه آنقدر جدی است که برخی شرکتها در حوزههایی نظیر مُد که کمیابی و دمِ دست نبودن اهمیت دارد، حتی پول پرداخت میکنند تا جلوی تقلید را بگیرند!
نمونه هایی در دست هست که این شرکتها به طور رایگان، محصول رقیب را برای برخی ستارهها میفرستند و میدانیم که نوع پوشش ستارهها را بسیاری از هوادارن آنها تقلید میکنند؛ به این ترتیب رقبا دمدستیتر جلوه می کنند و چون همه محصول برند رقیب را می پوشند، دیگر "باحال" و "شاخ" نیست!
http://goo.gl/4njcRF
@strategym_academy
Fortune
The Real Reasons Why People Do What They Do
Think all your choices in life are yours alone? Think again.
💢در باب بایستگی و اهمیت تمرکز در سازمان! ماندن در مسیر اصلی و راهبری فرصتهای ایجاد تمایز!
🖊دکتر فاطمه قیطرانی
■تغییرات پی در پی در محیطی که به واقع هم متلاطم است، هم پیچیده و هم پر از ابهام، برای سازمانها و کسب و کارها، هم نوید رشد و تغییر می دهد، هم بیم غافلگیری و جا ماندن از رقبا را و همین امر مدیران زیادی را به سرگردانی در اتخاذ روشها و راهبردهای جدید سوق می دهد!
□اما به واقع، عامل بسیار کلیدی که در این محیط پر از خوف و رجا، سبب ساز توانگری و پایداری خواهد بود و در بسیاری از مدیران، که با هیجان در پی شکار فرصتها یا فرار از تهدیدات با برنامه های کمتر امکانسنجی شده هستند، کمتر دیده می شود، تمرکز است!
●بر اساس نظریه چشم انداز مبتنی بر منابع RBV [Resource Based view؛ از نظریات متاخر در حوزه استراتژی پردازی درونزا در سازمانها و کسب و کارها]، ارزشمند بودن و نایاب بودن یک مهارت، قابلیت، منبع یا ظرفیت است که در اثر تمرکز و پایمردی در طول زمان سبب ایجاد مزیت رقابتی می شود و مفهوم تمایز استراتژیک را می سازد.
○هاروارد بیزینس ریویو در نسخه ژولای و آگوست ۲۰۲۱ بررسی قابل تعمقی در مورد رفتارهای تمایز جویانه مدیران عامل در رویارویی با تغییرات انجام داده است. نتایج حاکی از آن است که از بین نمونه های مورد مطالعه، تنها ۲۷ درصد در جستجوی تمرکز و حفظ و توسعه ظرفیتهای قبلی برای تطابق با محیط جدیدند. ۲۰ درصد در وسواس، شکاکی، دیرباوری و گیجی تغییرات بسر می برند، ۳۴ درصد بر روند قبلی تمرکز دارند و ۱۹ درصد تلاش بر ادامه دادن دارند اما نمی دانند چطور!؟
■اینجاست که شناخت دقیق قابلیتها و ظرفیتهای سازمان که در طول زمان پویا و بارور شده اند و نه به یکباره، و همسو کردن آنها با تغییرات برای شکار فرصت یا دفع تهدیدات، می تواند ضریب موفقیت تمرکز بر حفظ رویه زیربنایی سازمان و کسب و کار در همراستایی با تغییرات محیط و شکار فرصتها را هموار کند و از گیجی و سردرگمی مدیران که اغلب به نتیجه ای موثر ختم نمی شود، جلوگیری نماید.
□مولفه ارزشمند تمرکز در سازمان و حرکت کردن در مسیر و خط اصلی که از گذشته پایه گذاری شده و به آینده متصل می شود، در بحث قابلیتهای پویا یا Dynamic Capability نیز یک ویژگی درونزا یا Exploitative است که می تواند رویکردهای برونزا یا Explorative را از درون سازمان حمایت و جذب کند و اصطلاحا پایداری مسیر ایجاد کند.
●شاید ایجاد این بینش در مدیران عامل و ارشد، بیش از بقیه بخشهای سازمان حیاتی و تعیین کننده باشد تا بتوانند در بحبوحه تغییرات، دیگر سطوح سازمان را در جهت تمرکز بر مسیر اصلی سازمان، و در تطابق با محیط جدید راهبری کنند و مقاومت به تغییر را مدیریت نمایند. همان اصلی که انقلاب پنجم صنعتی نیز بر آن تاکید دارد!
○بیاد داشته باشیم تمرکز کلید اصلی تمایز است. مدیرانی که نتوانند در عین شکار فرصتهای محیطی، بر یک روند متمرکز حرکت کنند و بستر سازی نمایند، قطعا نمی توانند در ایجاد تمایزات خود با رقبا هم بکوشند و سرگردان خواهند شد. چه بسا که تمرکز سبب ایجاد تمایزاتی خواهد شد که پایدارتر و منحصربفردتر از توانمندیهای رقبا باشد.
@strategym_academy
🖊دکتر فاطمه قیطرانی
■تغییرات پی در پی در محیطی که به واقع هم متلاطم است، هم پیچیده و هم پر از ابهام، برای سازمانها و کسب و کارها، هم نوید رشد و تغییر می دهد، هم بیم غافلگیری و جا ماندن از رقبا را و همین امر مدیران زیادی را به سرگردانی در اتخاذ روشها و راهبردهای جدید سوق می دهد!
□اما به واقع، عامل بسیار کلیدی که در این محیط پر از خوف و رجا، سبب ساز توانگری و پایداری خواهد بود و در بسیاری از مدیران، که با هیجان در پی شکار فرصتها یا فرار از تهدیدات با برنامه های کمتر امکانسنجی شده هستند، کمتر دیده می شود، تمرکز است!
●بر اساس نظریه چشم انداز مبتنی بر منابع RBV [Resource Based view؛ از نظریات متاخر در حوزه استراتژی پردازی درونزا در سازمانها و کسب و کارها]، ارزشمند بودن و نایاب بودن یک مهارت، قابلیت، منبع یا ظرفیت است که در اثر تمرکز و پایمردی در طول زمان سبب ایجاد مزیت رقابتی می شود و مفهوم تمایز استراتژیک را می سازد.
○هاروارد بیزینس ریویو در نسخه ژولای و آگوست ۲۰۲۱ بررسی قابل تعمقی در مورد رفتارهای تمایز جویانه مدیران عامل در رویارویی با تغییرات انجام داده است. نتایج حاکی از آن است که از بین نمونه های مورد مطالعه، تنها ۲۷ درصد در جستجوی تمرکز و حفظ و توسعه ظرفیتهای قبلی برای تطابق با محیط جدیدند. ۲۰ درصد در وسواس، شکاکی، دیرباوری و گیجی تغییرات بسر می برند، ۳۴ درصد بر روند قبلی تمرکز دارند و ۱۹ درصد تلاش بر ادامه دادن دارند اما نمی دانند چطور!؟
■اینجاست که شناخت دقیق قابلیتها و ظرفیتهای سازمان که در طول زمان پویا و بارور شده اند و نه به یکباره، و همسو کردن آنها با تغییرات برای شکار فرصت یا دفع تهدیدات، می تواند ضریب موفقیت تمرکز بر حفظ رویه زیربنایی سازمان و کسب و کار در همراستایی با تغییرات محیط و شکار فرصتها را هموار کند و از گیجی و سردرگمی مدیران که اغلب به نتیجه ای موثر ختم نمی شود، جلوگیری نماید.
□مولفه ارزشمند تمرکز در سازمان و حرکت کردن در مسیر و خط اصلی که از گذشته پایه گذاری شده و به آینده متصل می شود، در بحث قابلیتهای پویا یا Dynamic Capability نیز یک ویژگی درونزا یا Exploitative است که می تواند رویکردهای برونزا یا Explorative را از درون سازمان حمایت و جذب کند و اصطلاحا پایداری مسیر ایجاد کند.
●شاید ایجاد این بینش در مدیران عامل و ارشد، بیش از بقیه بخشهای سازمان حیاتی و تعیین کننده باشد تا بتوانند در بحبوحه تغییرات، دیگر سطوح سازمان را در جهت تمرکز بر مسیر اصلی سازمان، و در تطابق با محیط جدید راهبری کنند و مقاومت به تغییر را مدیریت نمایند. همان اصلی که انقلاب پنجم صنعتی نیز بر آن تاکید دارد!
○بیاد داشته باشیم تمرکز کلید اصلی تمایز است. مدیرانی که نتوانند در عین شکار فرصتهای محیطی، بر یک روند متمرکز حرکت کنند و بستر سازی نمایند، قطعا نمی توانند در ایجاد تمایزات خود با رقبا هم بکوشند و سرگردان خواهند شد. چه بسا که تمرکز سبب ایجاد تمایزاتی خواهد شد که پایدارتر و منحصربفردتر از توانمندیهای رقبا باشد.
@strategym_academy
💢قلب «نوآوری» در کدام کشورها میتپد؟
رتبه 120 ایران در جهان
ایران از نظر شاخص جهانی نوآوری در میان 143 کشور دنیا در جایگاه یکصدوبیستم قرار گرفته است. این در حالی است که در سال 2014 بهترین کشور از این نظر سوییس و بدترین کشور سودان بوده است.
سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO) که یکی از آژانسهای وابسته به سازمان ملل متحد است، هر ساله گزارشی با عنوان شاخص نوآوری جهانی منتشر می کند که هدف اصلی آن مطالعه وضعیت اقتصادهای دنیا از نظر ظرفیتهای بروز نوآوری و نتایج فعالیتهای خلاقانه است. این گزارش در سالهای اخیر به عنوان مرجعی اصلی در حوزه نوآوری و خلاقیت مورد استناد قرار گرفته است.
در این گزارش بر نقش سرمایه های انسانی و نیروی خلاقه در ایجاد فضای رشد اقتصادی و رفاه اقتصادی تاکید شده است. در تهیه این شاخص پنج فاکتور از اقتصاد ملی که باعث فعالیتهای نوآورانه در کشور می شود، مورد بررسی قرار گرفته است. این پنج فاکتور عبارتند از «موسسات»، «سرمایههای انسانی و مطالعات»، «زیرساختها»، «پیچیدگیهای بازار» و در نهایت «پیچیدگیهای فضای تجاری». این شاخص بین صفر تا یک در نظر گرفته شده است.
ایران در میان 143 کشور مورد مطالعه از نظر شاخص نوآوری جهانی در جایگاه 120 دنیا قرار گرفته است. شاخص نوآوری در ایران برابر با 0.16 و امتیاز نوآوری در این کشور برابر با 26.1 بود. امتیاز نوآوری کشور سوییس که اولین کشور از نظر شاخص نوآوری جهانی بوده است، برابر با 64.8 بوده است و شاخص جهانی نوآوری این کشور برابر با یک بود. کشورهای دیگری که در این رده بندی وضعیتی شبیه ایران دارند کشورهای هندوراس، مالی، زامبیا، ونزوئلا و تانزانیا هستند.
بهترین کشورهای دنیا از نظر شاخص نوآوری جهانی کشورهای سوییس، انگلستان، سوئد، فنلاند و هلند هستند. به گزارش اقتصادینیوز، در این ردهبندی آمریکا در جایگاه ششم، سنگاپور در جایگاه هفتم و هنگکنگ در جایگاه دهم قرار گرفته است. چین که دومین اقتصاد بزرگ دنیا است، از نظر شاخص جهانی نوآوری در جایگاه بیست و نهم قرار گرفته است و مالزی هم در این رده بندی جایگاه سی و سوم را به خود اختصاص داده است.
قلب «نوآوری» در کدام کشورها میتپد؟
بر اساس این گزارش، شاخص جهانی نوآوری کشور امارات متحده عربی برابر با 0.75 و امتیاز این کشور برابر با 43.2 بوده است. امارات در میان کشورهای خاورمیانه بهترین جایگاه را از نظر شاخص جهانی نوآوری دارد. روسیه چهل و نهمین کشور دنیا از نظر شاخص جهانی نوآوری است و آفریقای جنوبی پنجاه و سومین کشور فهرست است و شاخص جهانی نوآوری این کشور برابر با 0.63 است.
ترکیه در این رده بندی در جایگاه پنجاه و چهارم دنیا قرار گرفته است و جمهوری آذربایجان یکصد و یکمین کشور این فهرست است. سه کشور آخر این فهرست کشورهای یمن، توگو و سودان هستند که شاخص جهانی نوآوری در این کشورها کمتر از 0.01 است.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@strategym_academy
رتبه 120 ایران در جهان
ایران از نظر شاخص جهانی نوآوری در میان 143 کشور دنیا در جایگاه یکصدوبیستم قرار گرفته است. این در حالی است که در سال 2014 بهترین کشور از این نظر سوییس و بدترین کشور سودان بوده است.
سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO) که یکی از آژانسهای وابسته به سازمان ملل متحد است، هر ساله گزارشی با عنوان شاخص نوآوری جهانی منتشر می کند که هدف اصلی آن مطالعه وضعیت اقتصادهای دنیا از نظر ظرفیتهای بروز نوآوری و نتایج فعالیتهای خلاقانه است. این گزارش در سالهای اخیر به عنوان مرجعی اصلی در حوزه نوآوری و خلاقیت مورد استناد قرار گرفته است.
در این گزارش بر نقش سرمایه های انسانی و نیروی خلاقه در ایجاد فضای رشد اقتصادی و رفاه اقتصادی تاکید شده است. در تهیه این شاخص پنج فاکتور از اقتصاد ملی که باعث فعالیتهای نوآورانه در کشور می شود، مورد بررسی قرار گرفته است. این پنج فاکتور عبارتند از «موسسات»، «سرمایههای انسانی و مطالعات»، «زیرساختها»، «پیچیدگیهای بازار» و در نهایت «پیچیدگیهای فضای تجاری». این شاخص بین صفر تا یک در نظر گرفته شده است.
ایران در میان 143 کشور مورد مطالعه از نظر شاخص نوآوری جهانی در جایگاه 120 دنیا قرار گرفته است. شاخص نوآوری در ایران برابر با 0.16 و امتیاز نوآوری در این کشور برابر با 26.1 بود. امتیاز نوآوری کشور سوییس که اولین کشور از نظر شاخص نوآوری جهانی بوده است، برابر با 64.8 بوده است و شاخص جهانی نوآوری این کشور برابر با یک بود. کشورهای دیگری که در این رده بندی وضعیتی شبیه ایران دارند کشورهای هندوراس، مالی، زامبیا، ونزوئلا و تانزانیا هستند.
بهترین کشورهای دنیا از نظر شاخص نوآوری جهانی کشورهای سوییس، انگلستان، سوئد، فنلاند و هلند هستند. به گزارش اقتصادینیوز، در این ردهبندی آمریکا در جایگاه ششم، سنگاپور در جایگاه هفتم و هنگکنگ در جایگاه دهم قرار گرفته است. چین که دومین اقتصاد بزرگ دنیا است، از نظر شاخص جهانی نوآوری در جایگاه بیست و نهم قرار گرفته است و مالزی هم در این رده بندی جایگاه سی و سوم را به خود اختصاص داده است.
قلب «نوآوری» در کدام کشورها میتپد؟
بر اساس این گزارش، شاخص جهانی نوآوری کشور امارات متحده عربی برابر با 0.75 و امتیاز این کشور برابر با 43.2 بوده است. امارات در میان کشورهای خاورمیانه بهترین جایگاه را از نظر شاخص جهانی نوآوری دارد. روسیه چهل و نهمین کشور دنیا از نظر شاخص جهانی نوآوری است و آفریقای جنوبی پنجاه و سومین کشور فهرست است و شاخص جهانی نوآوری این کشور برابر با 0.63 است.
ترکیه در این رده بندی در جایگاه پنجاه و چهارم دنیا قرار گرفته است و جمهوری آذربایجان یکصد و یکمین کشور این فهرست است. سه کشور آخر این فهرست کشورهای یمن، توگو و سودان هستند که شاخص جهانی نوآوری در این کشورها کمتر از 0.01 است.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@strategym_academy
💢لطفا مغز خود را خالی نکنید!
🖊دکتر مجتبی لشکربلوکی
■چه کنم؟ چه تصمیمی بگیرم؟ چه خوردنی برای صبحانه مناسب است؟ نان سبوس دار با نوشیدنی قهوه یا با چای؟
□در طول روز دائماً با موضوعاتی مواجه هستیم که باید در مورد آنها تصمیم بگیریم. از سر میز صبحانه گرفته تا خرید مایحتاج منزل. بیشتر مواقع گمان می کنیم که موضوع بسیار ساده است. حق انتخاب داریم. تصمیم میگیریم و موضوع مورد علاقه خود را انتخاب میکنیم. اما همین تصمیم به ظاهر ساده نیروی مغز را تخلیه کرده و از رمق می اندازد!
●یک موسسه تحقیقی مربوط به دانشگاه «فلوریدا استیت» توسط آزمایشات متعددی نشان داد، انسانهایی که طیف انتخابی وسیعی دارند و دائما درگیر تصمیم گیری و انتخاب هستند، مبتلا به ضعف تمرکز و نارسایی در رسیدن به هدف خود می باشند.
○دانشمندان در یکی از آزمایشات به نیمی از افراد مورد آزمایش پیشنهاد کردندکه از میان انبوهی از مواد غذایی، مواد درسی و کلاسهای دانشگاهی بنا به سلیقه خود انتخابی داشته باشند، در حالیکه نیم دیگر در معرض چنین تصمیم گیری ای نبودند. در مرحله بعدی، آزمایش شوندگان می بایست بین دو تکلیف ساده یکی را انتخاب کرده و انجام می دادند؛ باید نوشیدنی بسیار بد مزه و مشمئز کننده خاصیت داری را بنوشند و یا اینکه دست خود را مدت زیادی در آبی صفر درجه فرو برده و نگه دارند. آزمایش شوندگانی که قبلا بین انبوهی از موضوعات پیشنهادی با تصمیم گیری مواجه بودند، دچار مشکل در تصمیم گیری شدند. آنان نتوانستند تمرکز کنند، تصمیم گیری درستی داشته باشند و در نتیجه آن را نیمه تمام رها کردند.
■این دانشمندان برای اینکه همین مساله را در زندگی روزمره نیز آزمایش کنند، از خریدارانی که بعد از خرید از مرکز تجاری باز می گشتند سوال کردند که چند تصمیم گیری و انتخاب در حین خرید داشتند؟ سپس چندین مساله ساده ریاضی را برای حل کردن به آنان دادند. آنان همچنین در این آزمایش دیدند که خریدارانی که خرید آنان بیشتر تحت تصمیم گیری و انتخاب انجام شده بود، در حل مسائل ساده ریاضی بیشتر دچار اشتباه شدند و این آزمایش در مورد هر سن و جنسیتی و مدت زمان خرید صادق بود.
□به نظر می رسد که تصمیم گیری یک منبع غنی انرژی در مغز را تخلیه کرده و مغز را کاملا خسته می نماید. آزمایشات متعدد نشان می دهد چه این تصمیمات آزادانه گرفته شده باشند و چه به خواسته فرد دیگر، دیده می شود که پس از تصمیم گیری، تمرکز و نیروی فکری به مراتب کاهش پیدا می کند (منبع: آکادمی تفکر).
●تجویز راهبردی:
چه کنیم؟ یعنی تصمیمی نگیریم؟ این برداشت اشتباه است. اصولا مغز نیز مانند عضله است اگر از آن استفاده نکنیم به مرور ضعیف و ضعیف تر می شود و از بین می رود. باید مغز را به کار گرفت! و استفاده مناسب از مغز باعث ورزش و پرورش آن خواهد شد. سه تجویزکلیدی در این زمینه می تواند راهگشا باشد:
۱. تصمیمات تخصصی را تفویض کنید. قرار نیست شما در همه زمینه ها متخصص باشید. از نظرات دیگران استفاده کنید.
۲. زمان و توان خود را متمرکز کنید بر تصمیمات اساسی تر و مهم تر. از قانون پارتو استفاده کنید از خود بپرسید کدام ۲۰% تصمیمات است که ۸۰% نتایج را محقق خواهد کرد؟
۳. از روتین سازی تصمیمات کوچک استفاده کنید: یکی از تکنیک هایی که برخی به کار می برند خیلی ساده است: آنها تصمیمات کوچک را تبدیل به روتین می کنند و عملا حذف می کنند. تصمیم گیری مثل یک عضله عمل می کند. وقتی در طول روز به دفعات از آن استفاده کنید انرژی خود برای عملکرد موثر را از دست می دهد و خسته می شود. یکی از بهترین تکنیک هایی که برخی برای کنار آمدن با خستگی ناشی از تصمیم گیری به کار می گیرند، حذف تصمیمات کوچک با تبدیل آنها به روتین روزانه است. مثلا در مورد پوشش، غذا، رفت و آمد و ... یک بار یک تصمیم کلی بگیرید که در طول روز از تصمیم گیری مکرر در مورد آن ها فراغت حاصل کنید. این کار منابع ذهنی شما را برای تصمیمات پیچیده تر نگه می دارد.
@strategym_academy
🖊دکتر مجتبی لشکربلوکی
■چه کنم؟ چه تصمیمی بگیرم؟ چه خوردنی برای صبحانه مناسب است؟ نان سبوس دار با نوشیدنی قهوه یا با چای؟
□در طول روز دائماً با موضوعاتی مواجه هستیم که باید در مورد آنها تصمیم بگیریم. از سر میز صبحانه گرفته تا خرید مایحتاج منزل. بیشتر مواقع گمان می کنیم که موضوع بسیار ساده است. حق انتخاب داریم. تصمیم میگیریم و موضوع مورد علاقه خود را انتخاب میکنیم. اما همین تصمیم به ظاهر ساده نیروی مغز را تخلیه کرده و از رمق می اندازد!
●یک موسسه تحقیقی مربوط به دانشگاه «فلوریدا استیت» توسط آزمایشات متعددی نشان داد، انسانهایی که طیف انتخابی وسیعی دارند و دائما درگیر تصمیم گیری و انتخاب هستند، مبتلا به ضعف تمرکز و نارسایی در رسیدن به هدف خود می باشند.
○دانشمندان در یکی از آزمایشات به نیمی از افراد مورد آزمایش پیشنهاد کردندکه از میان انبوهی از مواد غذایی، مواد درسی و کلاسهای دانشگاهی بنا به سلیقه خود انتخابی داشته باشند، در حالیکه نیم دیگر در معرض چنین تصمیم گیری ای نبودند. در مرحله بعدی، آزمایش شوندگان می بایست بین دو تکلیف ساده یکی را انتخاب کرده و انجام می دادند؛ باید نوشیدنی بسیار بد مزه و مشمئز کننده خاصیت داری را بنوشند و یا اینکه دست خود را مدت زیادی در آبی صفر درجه فرو برده و نگه دارند. آزمایش شوندگانی که قبلا بین انبوهی از موضوعات پیشنهادی با تصمیم گیری مواجه بودند، دچار مشکل در تصمیم گیری شدند. آنان نتوانستند تمرکز کنند، تصمیم گیری درستی داشته باشند و در نتیجه آن را نیمه تمام رها کردند.
■این دانشمندان برای اینکه همین مساله را در زندگی روزمره نیز آزمایش کنند، از خریدارانی که بعد از خرید از مرکز تجاری باز می گشتند سوال کردند که چند تصمیم گیری و انتخاب در حین خرید داشتند؟ سپس چندین مساله ساده ریاضی را برای حل کردن به آنان دادند. آنان همچنین در این آزمایش دیدند که خریدارانی که خرید آنان بیشتر تحت تصمیم گیری و انتخاب انجام شده بود، در حل مسائل ساده ریاضی بیشتر دچار اشتباه شدند و این آزمایش در مورد هر سن و جنسیتی و مدت زمان خرید صادق بود.
□به نظر می رسد که تصمیم گیری یک منبع غنی انرژی در مغز را تخلیه کرده و مغز را کاملا خسته می نماید. آزمایشات متعدد نشان می دهد چه این تصمیمات آزادانه گرفته شده باشند و چه به خواسته فرد دیگر، دیده می شود که پس از تصمیم گیری، تمرکز و نیروی فکری به مراتب کاهش پیدا می کند (منبع: آکادمی تفکر).
●تجویز راهبردی:
چه کنیم؟ یعنی تصمیمی نگیریم؟ این برداشت اشتباه است. اصولا مغز نیز مانند عضله است اگر از آن استفاده نکنیم به مرور ضعیف و ضعیف تر می شود و از بین می رود. باید مغز را به کار گرفت! و استفاده مناسب از مغز باعث ورزش و پرورش آن خواهد شد. سه تجویزکلیدی در این زمینه می تواند راهگشا باشد:
۱. تصمیمات تخصصی را تفویض کنید. قرار نیست شما در همه زمینه ها متخصص باشید. از نظرات دیگران استفاده کنید.
۲. زمان و توان خود را متمرکز کنید بر تصمیمات اساسی تر و مهم تر. از قانون پارتو استفاده کنید از خود بپرسید کدام ۲۰% تصمیمات است که ۸۰% نتایج را محقق خواهد کرد؟
۳. از روتین سازی تصمیمات کوچک استفاده کنید: یکی از تکنیک هایی که برخی به کار می برند خیلی ساده است: آنها تصمیمات کوچک را تبدیل به روتین می کنند و عملا حذف می کنند. تصمیم گیری مثل یک عضله عمل می کند. وقتی در طول روز به دفعات از آن استفاده کنید انرژی خود برای عملکرد موثر را از دست می دهد و خسته می شود. یکی از بهترین تکنیک هایی که برخی برای کنار آمدن با خستگی ناشی از تصمیم گیری به کار می گیرند، حذف تصمیمات کوچک با تبدیل آنها به روتین روزانه است. مثلا در مورد پوشش، غذا، رفت و آمد و ... یک بار یک تصمیم کلی بگیرید که در طول روز از تصمیم گیری مکرر در مورد آن ها فراغت حاصل کنید. این کار منابع ذهنی شما را برای تصمیمات پیچیده تر نگه می دارد.
@strategym_academy
🌲 همراهان گرامی 🌲
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
💢علاقه مندان به آموزش چکیده مباحث MBA و DBA در تلگرام می توانند از مطالب کانال ذیل استفاده کنند:
@mba_event
@mba_event
@mba_event
@mba_event
@mba_event
@mba_event
💢 علاقه مندان به حوزه استارتاپ و کارآفرینی، مطالب این کانال ارزشمند اکیدا توصیه می شود
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
💢 به علاقه مندان به مباحث مدیریت تغییر و تحول سازمانی، توسعه سازمانی، کوچینگ و بهبود سیستم ها و فرآیند های سازمان، کانال ذیل توصیه می شود
👇👇👇
@transformation_m
@transformation_m
@transformation_m
👇👇👇
@transformation_m
@transformation_m
@transformation_m
💢خلاصهای بسیار کوتاه از کتاب هنر شفاف اندیشیدن
◀️ در زندگی روزمره، چون موفقیت بیش از ناکامی به چشم میآید، تو دائماً شانس موفقیت خود را بیش از اندازه تخمین میزنی.
خطای بقا، یعنی افراد دائماً احتمال موفقیت خود را بیش از حد تخمین بزنند.
◀️ هر گاه ما عوامل انتخاب را با نتایج آن اشتباه میگیریم، طعمهی چیزی میشویم که نسیم طالب (نویسنده کتاب قوی سیاه) به آن توهم بدن شناگر میگوید.
منظور از توهم بدن شناگر آن است که شناگران حرفهای به این خاطر که با شدت تمرین میکنند بدنهایشان زیبا نمیشود، بلکه به خاطر اندام مناسبشان است که شناگران خوبی میشوند.
◀️ آیا تا به حال یک صورت را در بین ابرها دیدهای یا شکل کلی حیوانات را در یک سنگ مشاهده کردهای؟ البته. کاملاً هم طبیعی است. مغز انسان به دنبال الگوها و قوانین است. در واقع، آن را به یک قدم به جلو میبرد: اگر هیچ الگوی خاصی پیدا نکند، از خودش یکی ابداع میکند (خطای دستهبندی).
◀️ تأئید اجتماعی که گاهی سختگیرانه از آن به عنوان غریزهی جمعگرایی یاد میشود، تأکید میکند افراد وقتی مثل بقیه عمل میکنند احساس میکنند رفتارشان درست است. به عبارت دیگر، هر چه تعداد بیشتری از مردم عقیدهی خاصی را دنبال کنند، ما آن عقیده را بهتر (درستتر) میپنداریم. و هر چه تعداد افرادی که رفتار خاصی را بروز میدهند بیشتر باشد، این رفتار از سوی دیگران مناسبتر ارزیابی میشود. البته که این امر مضحک است. سامرست موام میگوید: «اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانهای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است.»
◀️ خطرناکترین حالت خطای هزینهی هدررفته وقتی است که زمان، پول، انرژی یا عشق زیادی صرف چیزی کرده باشیم. این هزینه کردن دلیلی میشود برای ادامه دادن، حتی اگر با موضوعی محکوم به شکست سر و کار داشته باشیم. هر چه بیشتر سرمایهگذاری کنیم، هزینهی هدررفته بیشتر میشود و بیشتر مجبور میشویم ادامه دهیم.
◀️ خطای تأئید مادر همهی تصورهای غلط است. چنین چیزی تمایل به تفسیر اطلاعات جدید به گونهای است که با تئوریهای موجود، باورها و اعتقادات ما هماهنگ باشد. به بیان دیگر، هر اطلاعات جدیدی را که با نظرهای کنونی ما تناقض داشته باشند فیلتر میکنیم (شواهد متضاد). این یک عادت خطرناک است.
◀️ اثر مقایسهای را به طور خلاصه اینگونه میتوان تعریف کرد: اگر ما خود چیزی داشته باشیم که زشت، ارزان یا کوچک باشد، یک چیز دیگر را زیبا، گرانبها یا بزرگ در نظر میگیریم ما در واقع با قضاوتهای مطلق مشکل داریم.
◀️ خطای بازنگری از متداولترین خطاهاست. میتوان آن را به درستی پدیدهی «من به تو گفته بودم» نامید: وقتی به گذشته نگاه میکنیم، همه چیز واضح و اجتنابناپذیر به نظر میرسد. چرا خطای بازنگری خطرناک است؟ خب، به خاطر این که منجر به آن میشود که ما توانایی پیشبینی خود را دست بالا بگیریم و این باعث میشود بیش از حد به دانش خود اعتماد کنیم و در نتیجه ریسکهای زیادی را بپذیریم.
◀️ هرگز یک تصمیم را صرفاً براساس نتیجهاش ارزیابی نکن، به خصوص زمانی که تصادفی بودن یا «عوامل خارجی» در آن نقش داشته باشند. یک نتیجهی بد لزوماً نشاندهندهی یک تصمیم بد نیست و برعکس.
◀️ انتخابهای زیاد، منجر به نارضایتی میشوند. چگونه میتوانی مطمئن باشی از بین دویست گزینهای که احاطه و سردرگمت کردهاند گزینهی درست را انتخاب میکنی؟ پاسخ این است: نمیتوانی. هر چه گزینههای بیشتری داشته باشی، نامطمئنتر خواهی بود و متعاقبش ناراضیتر. خب چه میتوانی بکنی؟ قبل از آن که پیشنهادهای موجود را بررسی کنیم، به دقت فکر کن چه میخواهی. معیارهایت را بنویس و جداً به آنها پایبند باش. همچنین درک کن هرگز نمیتوانی تصمیم کاملی بگیری. با توجه به سیلاب احتمالات، داشتن چنین هدفی نوعی «کمالگرایی غیرمنطقی» محسوب میشود. در عوض، یاد بگیر یک تصمیم «خوب» را دوست داشته باشی. بله، حتی در مورد شریک زندگی. آیا فقط باید به دنبال بهترینها بود؟ در عصر تنوع نامحدود، عکس آن صدق میکند. حالت بهینه در شرایط جدید چنین است: خوب بودن به اندازهی کافی.
@strategym_academy
◀️ در زندگی روزمره، چون موفقیت بیش از ناکامی به چشم میآید، تو دائماً شانس موفقیت خود را بیش از اندازه تخمین میزنی.
خطای بقا، یعنی افراد دائماً احتمال موفقیت خود را بیش از حد تخمین بزنند.
◀️ هر گاه ما عوامل انتخاب را با نتایج آن اشتباه میگیریم، طعمهی چیزی میشویم که نسیم طالب (نویسنده کتاب قوی سیاه) به آن توهم بدن شناگر میگوید.
منظور از توهم بدن شناگر آن است که شناگران حرفهای به این خاطر که با شدت تمرین میکنند بدنهایشان زیبا نمیشود، بلکه به خاطر اندام مناسبشان است که شناگران خوبی میشوند.
◀️ آیا تا به حال یک صورت را در بین ابرها دیدهای یا شکل کلی حیوانات را در یک سنگ مشاهده کردهای؟ البته. کاملاً هم طبیعی است. مغز انسان به دنبال الگوها و قوانین است. در واقع، آن را به یک قدم به جلو میبرد: اگر هیچ الگوی خاصی پیدا نکند، از خودش یکی ابداع میکند (خطای دستهبندی).
◀️ تأئید اجتماعی که گاهی سختگیرانه از آن به عنوان غریزهی جمعگرایی یاد میشود، تأکید میکند افراد وقتی مثل بقیه عمل میکنند احساس میکنند رفتارشان درست است. به عبارت دیگر، هر چه تعداد بیشتری از مردم عقیدهی خاصی را دنبال کنند، ما آن عقیده را بهتر (درستتر) میپنداریم. و هر چه تعداد افرادی که رفتار خاصی را بروز میدهند بیشتر باشد، این رفتار از سوی دیگران مناسبتر ارزیابی میشود. البته که این امر مضحک است. سامرست موام میگوید: «اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانهای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است.»
◀️ خطرناکترین حالت خطای هزینهی هدررفته وقتی است که زمان، پول، انرژی یا عشق زیادی صرف چیزی کرده باشیم. این هزینه کردن دلیلی میشود برای ادامه دادن، حتی اگر با موضوعی محکوم به شکست سر و کار داشته باشیم. هر چه بیشتر سرمایهگذاری کنیم، هزینهی هدررفته بیشتر میشود و بیشتر مجبور میشویم ادامه دهیم.
◀️ خطای تأئید مادر همهی تصورهای غلط است. چنین چیزی تمایل به تفسیر اطلاعات جدید به گونهای است که با تئوریهای موجود، باورها و اعتقادات ما هماهنگ باشد. به بیان دیگر، هر اطلاعات جدیدی را که با نظرهای کنونی ما تناقض داشته باشند فیلتر میکنیم (شواهد متضاد). این یک عادت خطرناک است.
◀️ اثر مقایسهای را به طور خلاصه اینگونه میتوان تعریف کرد: اگر ما خود چیزی داشته باشیم که زشت، ارزان یا کوچک باشد، یک چیز دیگر را زیبا، گرانبها یا بزرگ در نظر میگیریم ما در واقع با قضاوتهای مطلق مشکل داریم.
◀️ خطای بازنگری از متداولترین خطاهاست. میتوان آن را به درستی پدیدهی «من به تو گفته بودم» نامید: وقتی به گذشته نگاه میکنیم، همه چیز واضح و اجتنابناپذیر به نظر میرسد. چرا خطای بازنگری خطرناک است؟ خب، به خاطر این که منجر به آن میشود که ما توانایی پیشبینی خود را دست بالا بگیریم و این باعث میشود بیش از حد به دانش خود اعتماد کنیم و در نتیجه ریسکهای زیادی را بپذیریم.
◀️ هرگز یک تصمیم را صرفاً براساس نتیجهاش ارزیابی نکن، به خصوص زمانی که تصادفی بودن یا «عوامل خارجی» در آن نقش داشته باشند. یک نتیجهی بد لزوماً نشاندهندهی یک تصمیم بد نیست و برعکس.
◀️ انتخابهای زیاد، منجر به نارضایتی میشوند. چگونه میتوانی مطمئن باشی از بین دویست گزینهای که احاطه و سردرگمت کردهاند گزینهی درست را انتخاب میکنی؟ پاسخ این است: نمیتوانی. هر چه گزینههای بیشتری داشته باشی، نامطمئنتر خواهی بود و متعاقبش ناراضیتر. خب چه میتوانی بکنی؟ قبل از آن که پیشنهادهای موجود را بررسی کنیم، به دقت فکر کن چه میخواهی. معیارهایت را بنویس و جداً به آنها پایبند باش. همچنین درک کن هرگز نمیتوانی تصمیم کاملی بگیری. با توجه به سیلاب احتمالات، داشتن چنین هدفی نوعی «کمالگرایی غیرمنطقی» محسوب میشود. در عوض، یاد بگیر یک تصمیم «خوب» را دوست داشته باشی. بله، حتی در مورد شریک زندگی. آیا فقط باید به دنبال بهترینها بود؟ در عصر تنوع نامحدود، عکس آن صدق میکند. حالت بهینه در شرایط جدید چنین است: خوب بودن به اندازهی کافی.
@strategym_academy
💢آیا مدیریت استراتژیک در محیط کسب و کار ایران کارایی دارد؟
📝خیلی از افرادی که مخالف موضوع مدیریت استراتژیک هستند بطور صریح این سوال را مطرح می کنند و بسیاری از افرادی هم که طرفدار مدیریت استراتژیک هستند نیز این سوال را در ذهنشون مرور می کنند؛
📌جهت پاسخ به این سوال لازم است سوال ثانویه ای مطرح کنیم و با پاسخگویی و تطابق محیط کسب و کار ایران با موارد مطرح شده، پاسخ سوال اصلی را بدهیم.
⁉️مدیریت استراتژیک در چه محیطی کارایی دارد؟
📝استراتژی سازمان با رویکرد انطباق، به نوعی پاسخ سازمان به محیط تغییر یافته است؛
📌مدیریت استراتژیک علم و رشته ایست که ما از آن برای غلبه بر محیط در قالب رقابت و برتری استفاده می کنیم؛
📌اگر محیط تغییر نمی کرد و ثابت بود شاید نیازی به مدیریت استراتژیک نداشتیم؛ اگر بپذیریم که فرصت ها و تهدیدات، عوامل شامل در محیط می باشند و عامل ایجاد کننده این فرصت ها و تهدیدات، دولت، جامعه ، مشتری، تامین کننده و غیره می باشد لذا قطعا محیط همیشه در حال تغییر است؛ تغییر در مولفه های فرصت ها و تهدیدات.
📍مدیریت استراتژیک در مرحله بروز رسانی استراتژی، متولیان استراتژی سازمان را ملزم می کند که دائما محیط داخلی و خارجی سازمان را پایش کنند و به محض ایجاد تغییرات متاثر ساز استراتژی، نسبت به بروز رسانی استراتژی سازمان اقدام نمایند.
🎯حال می پرسیم که آیا محیط کسب و کار ما در سطح کشور ثابت است یا متغیر؟ اگر متغیر است پس مدیریت استراتژیک کاربرد دارد.
🎯اما ممکن است برخی این نکته و شبهه را مطرح کنند که در کشور ما هر روز یک تغییر و اتفاق جدید در محیط کسب و کار رخ می دهد ، مثل تغییر قوانین و یا عامل های اقتصادی از قبیل قیمت ارز و غیره، پس مدیریت استراتژیک در ایران کارایی ندارد؛
✅بله، ما هم موافقیم؛ مدیریت استراتژیک با مکتب برنامه ریزی و مکتب طراحی، در محیط کسب و کار ایران کارایی ندارد،
✅اما، مدیریت استراتژیک با مکتب یادگیری و مکتب محیطی، قطعا در ایران کاربرد دارد؛ بخاطر پویایی و پیچیدگی تغییرات عوامل محیط کسب و کار ایران.
@strategym_academy
📝خیلی از افرادی که مخالف موضوع مدیریت استراتژیک هستند بطور صریح این سوال را مطرح می کنند و بسیاری از افرادی هم که طرفدار مدیریت استراتژیک هستند نیز این سوال را در ذهنشون مرور می کنند؛
📌جهت پاسخ به این سوال لازم است سوال ثانویه ای مطرح کنیم و با پاسخگویی و تطابق محیط کسب و کار ایران با موارد مطرح شده، پاسخ سوال اصلی را بدهیم.
⁉️مدیریت استراتژیک در چه محیطی کارایی دارد؟
📝استراتژی سازمان با رویکرد انطباق، به نوعی پاسخ سازمان به محیط تغییر یافته است؛
📌مدیریت استراتژیک علم و رشته ایست که ما از آن برای غلبه بر محیط در قالب رقابت و برتری استفاده می کنیم؛
📌اگر محیط تغییر نمی کرد و ثابت بود شاید نیازی به مدیریت استراتژیک نداشتیم؛ اگر بپذیریم که فرصت ها و تهدیدات، عوامل شامل در محیط می باشند و عامل ایجاد کننده این فرصت ها و تهدیدات، دولت، جامعه ، مشتری، تامین کننده و غیره می باشد لذا قطعا محیط همیشه در حال تغییر است؛ تغییر در مولفه های فرصت ها و تهدیدات.
📍مدیریت استراتژیک در مرحله بروز رسانی استراتژی، متولیان استراتژی سازمان را ملزم می کند که دائما محیط داخلی و خارجی سازمان را پایش کنند و به محض ایجاد تغییرات متاثر ساز استراتژی، نسبت به بروز رسانی استراتژی سازمان اقدام نمایند.
🎯حال می پرسیم که آیا محیط کسب و کار ما در سطح کشور ثابت است یا متغیر؟ اگر متغیر است پس مدیریت استراتژیک کاربرد دارد.
🎯اما ممکن است برخی این نکته و شبهه را مطرح کنند که در کشور ما هر روز یک تغییر و اتفاق جدید در محیط کسب و کار رخ می دهد ، مثل تغییر قوانین و یا عامل های اقتصادی از قبیل قیمت ارز و غیره، پس مدیریت استراتژیک در ایران کارایی ندارد؛
✅بله، ما هم موافقیم؛ مدیریت استراتژیک با مکتب برنامه ریزی و مکتب طراحی، در محیط کسب و کار ایران کارایی ندارد،
✅اما، مدیریت استراتژیک با مکتب یادگیری و مکتب محیطی، قطعا در ایران کاربرد دارد؛ بخاطر پویایی و پیچیدگی تغییرات عوامل محیط کسب و کار ایران.
@strategym_academy
💢واردات گنجشک
●مائو تسه تونگ در واقع معمار و رهبر چين كمونيست بود. او كسي بود كه چين را از قهقرا به اوج بازگرداند و نزديك به چند دهه رهبر چين كمونيست بود.
□مائو يكي از سرسخت هاي تاريخ بشريت بود. در باب سرسختي مائو همين بس كه بدانيد در دوران مبارزه، تمام چين را با پاي پياده فرار كرد.
سرتان را با يادآوري تاريخ چين درد نمي آورم ولي، يكي از جالب ترين اتفاقات تاريخ اقتصاد در دوران مائو رخ داد كه مي خواهم چند سطري در مورد آن بنويسم.
■بیش از ٦٠ سال پيش، ژانويه ١٩٥٨، مائو سياست هاي اصلاح طلبانه جديد چين را با نام ” يك گام بزرگ به جلو” اعلام كرد. اين برنامه دو بخش صنعتي و كشاورزي داشت. در بخش صنعتي بزرگترين دغدغه اصلاح نظام توليد فولاد و افزايش كيفيت محصول نهايي بود، اما در بخش كشاورزي: دولت چين عليه گنجشك ها اعلام جنگ كرده بود!
●مائو در نطقي آتشين گنجشك ها را بزرگترين دشمن چين اعلام كرد. او معتقد بود، گنجشك ها به محصولات كشاورزي چين دستبرد مي زنند و اين باعث مي شود، دهقانان زحمت كش به حق و حقوق خود نرسند.
●جنگي تمام عيار عليه گنجشك ها شروع شد. لانههای گنجشکها ویران شد، تخمهایشان شکسته شد و جوجههایشان کشته شدند. کودکان نیز با شکار گنجشکها با تیرکمان به مبارزات کمک میکردند. همچنین برای جلوگیری از فرود گنجشکها به مزرعهها، تمام اهالی شهر در حالیکه ناقوسهایی را به صدا درمیآوردند و بر طبلهای عظیمی میکوبیدند و فشفشه به هوا میفرستادند، بهسوی حومهها رژه میرفتند. عاقبت، جسد بیجان گنجشکها از آسمان فروریخت.
○آمار نفسگیر موفقیتهای مبارزات علیه گنجشکها، فیالفور به اقامتگاه مائو در شهر ممنوعه ارسال شد. تنها در عرض یک روز، مردم شانگهای ۱۹۴۴۳۲ گنجشک را کشتند و در عرض یکسال بیش از یک میلیون گنجشک کشته شدند. عاقبت در سراسر چین گنجشکها به مرز انقراض رسیدند.
■بزرگترين و تاريخي ترين شكست مائو دقيقا زماني كه فكر مي كرد پيروز شده است رخ داد. ناگهان جمعيت حشرات رو به فزوني گذاشت. ملخ ها به طرز غير قابل باوري زياد شدند و به مزارع حمله مي كردند. هجوم ملخ ها به قدري وحشتناك بود كه چين كاملا بي دفاع شده بود.
○جنگ ناگهان تغيير كرد. روزي كه اولين چيني به دليل گرسنگي مُرد تازه مائو شروع به انديشيدن كرد.
او در ابتدا لجبازانه مي گفت خلق چين به عقب بازگشت نخواهند كرد.
باور كردني نيست ولي، ٤٣ ميليون چيني طي سالهاي بعد از گرسنگي كشته شدند تا مائو دست از لجبازي خود بردارد.
□ناگهان بزرگترين واردات چين گنجشك شد و هر روز هزاران گنجشك از اتحاد جماهير شوروي وارد مي كردند تا تعادلي كه از بين برده بودند را بازگردانند.
○شكست مائو براي آن دسته مديراني كه از علم مديريت فقط يكدندگي و لجبازي را آموختند، براي آن مديراني كه فريب جايگاهشان را مي خورند و فكر مي كنند آنچه به ذهن شان مي رسد، درست ترين چيز است درس هاي بزرگي دارد:
١- هر قدر داد بزنيد تصميم غلط به درست تبديل نمي شود.
٢- هر قدر در اصلاح اشتباه تان تعلل كنيد، هزينه هاي بعدي بيشتر مي شود.
٣- هر مديري ممكن است تصميم اشتباه بگيرد و اين قسمتي از ماجراي مديريت است ولي، مديري كه لجبازانه بر اشتباهش پافشاري مي كند، حتي اگر در زمان صدارتش كسي حرفي نزند ولي تاريخ با لبخند معنا دار نگاهش مي كند.
@strategym_academy
●مائو تسه تونگ در واقع معمار و رهبر چين كمونيست بود. او كسي بود كه چين را از قهقرا به اوج بازگرداند و نزديك به چند دهه رهبر چين كمونيست بود.
□مائو يكي از سرسخت هاي تاريخ بشريت بود. در باب سرسختي مائو همين بس كه بدانيد در دوران مبارزه، تمام چين را با پاي پياده فرار كرد.
سرتان را با يادآوري تاريخ چين درد نمي آورم ولي، يكي از جالب ترين اتفاقات تاريخ اقتصاد در دوران مائو رخ داد كه مي خواهم چند سطري در مورد آن بنويسم.
■بیش از ٦٠ سال پيش، ژانويه ١٩٥٨، مائو سياست هاي اصلاح طلبانه جديد چين را با نام ” يك گام بزرگ به جلو” اعلام كرد. اين برنامه دو بخش صنعتي و كشاورزي داشت. در بخش صنعتي بزرگترين دغدغه اصلاح نظام توليد فولاد و افزايش كيفيت محصول نهايي بود، اما در بخش كشاورزي: دولت چين عليه گنجشك ها اعلام جنگ كرده بود!
●مائو در نطقي آتشين گنجشك ها را بزرگترين دشمن چين اعلام كرد. او معتقد بود، گنجشك ها به محصولات كشاورزي چين دستبرد مي زنند و اين باعث مي شود، دهقانان زحمت كش به حق و حقوق خود نرسند.
●جنگي تمام عيار عليه گنجشك ها شروع شد. لانههای گنجشکها ویران شد، تخمهایشان شکسته شد و جوجههایشان کشته شدند. کودکان نیز با شکار گنجشکها با تیرکمان به مبارزات کمک میکردند. همچنین برای جلوگیری از فرود گنجشکها به مزرعهها، تمام اهالی شهر در حالیکه ناقوسهایی را به صدا درمیآوردند و بر طبلهای عظیمی میکوبیدند و فشفشه به هوا میفرستادند، بهسوی حومهها رژه میرفتند. عاقبت، جسد بیجان گنجشکها از آسمان فروریخت.
○آمار نفسگیر موفقیتهای مبارزات علیه گنجشکها، فیالفور به اقامتگاه مائو در شهر ممنوعه ارسال شد. تنها در عرض یک روز، مردم شانگهای ۱۹۴۴۳۲ گنجشک را کشتند و در عرض یکسال بیش از یک میلیون گنجشک کشته شدند. عاقبت در سراسر چین گنجشکها به مرز انقراض رسیدند.
■بزرگترين و تاريخي ترين شكست مائو دقيقا زماني كه فكر مي كرد پيروز شده است رخ داد. ناگهان جمعيت حشرات رو به فزوني گذاشت. ملخ ها به طرز غير قابل باوري زياد شدند و به مزارع حمله مي كردند. هجوم ملخ ها به قدري وحشتناك بود كه چين كاملا بي دفاع شده بود.
○جنگ ناگهان تغيير كرد. روزي كه اولين چيني به دليل گرسنگي مُرد تازه مائو شروع به انديشيدن كرد.
او در ابتدا لجبازانه مي گفت خلق چين به عقب بازگشت نخواهند كرد.
باور كردني نيست ولي، ٤٣ ميليون چيني طي سالهاي بعد از گرسنگي كشته شدند تا مائو دست از لجبازي خود بردارد.
□ناگهان بزرگترين واردات چين گنجشك شد و هر روز هزاران گنجشك از اتحاد جماهير شوروي وارد مي كردند تا تعادلي كه از بين برده بودند را بازگردانند.
○شكست مائو براي آن دسته مديراني كه از علم مديريت فقط يكدندگي و لجبازي را آموختند، براي آن مديراني كه فريب جايگاهشان را مي خورند و فكر مي كنند آنچه به ذهن شان مي رسد، درست ترين چيز است درس هاي بزرگي دارد:
١- هر قدر داد بزنيد تصميم غلط به درست تبديل نمي شود.
٢- هر قدر در اصلاح اشتباه تان تعلل كنيد، هزينه هاي بعدي بيشتر مي شود.
٣- هر مديري ممكن است تصميم اشتباه بگيرد و اين قسمتي از ماجراي مديريت است ولي، مديري كه لجبازانه بر اشتباهش پافشاري مي كند، حتي اگر در زمان صدارتش كسي حرفي نزند ولي تاريخ با لبخند معنا دار نگاهش مي كند.
@strategym_academy
🌲 همراهان گرامی 🌲
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
Forwarded from آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 ترفندی خلاقانه و کمهزینه برای اینکه مشتری، تصور درستی از نتیجهی خریدش داشته باشه و با اطمینان بیشتری خرید کند!
✍ مجله مشاور مدیریت
@startups_academy
✍ مجله مشاور مدیریت
@startups_academy
💢مدیر باش تا رهبر شوی
یكی از افسانههای دروغین درباره تفاوت مدیریت و رهبری این است که نقش رهبری از نقش مدیریت جدا و فراتر از آن است. به بیان دیگر، رهبر باید به مسائل کلان بپردازد و مدیر باید امور اجرایی را کنترل کند.
اما واقعیت این است که رهبران قوی، پیش از آن که رهبر باشند و صرفا به امور کلان بپردازند، یک مدیر هستند و به جای خود در امور جزئی هم دخالت میکنند.
برای مثال، نقل است که جان کلگرون، مدیرعامل بانک سلطنتی کانادا، هر روز در مسیر خود به سمت دفتر کارش، چندین دستگاه خودپرداز بانک را به طور اتفاقی بررسی و هر گونه خرابی آنها را شخصا گزارش و پیگیری میکند.
آیا او با این کار در حال مدیریت مجموعهای از کارهای کوچک و اجرایی است یا نقش الگو و رهبر سازمان را ایفا میکند؟
واقعیت آن است که این حرکت جان کلگرون نمونهای از یک رهبر عالی است، زیرا گاهی اوقات بهترین نوع رهبری، نظارت شخصی بر همین کارهای ساده و کوچکی است که تاثیر بزرگی بر رضایت مشتریانمان دارد.
رهبران واقعی مثل جان کلگرون با این قبیل رفتارهایشان به کارمندان و مدیران شرکت گوشزد میکنند که توجه به مشتری، وظیفه همه است و در این بین حتی مدیرعامل هم باید در خدمت مشتری باشد نه این که صرفا در اتاقش بنشیند و به استراتژیها و برنامههای کلان بپردازد.
رهبرانی که صرفا سرشان را به کارهای کلان گرم میکنند، هرگز رهبران خوبی نیستند. برای همین است که جیم مارچ، استاد دانشکده کسب و کار دانشگاه استنفورد میگوید: «وقتی رهبر باشی، هم باید لولهکشی کنی و هم استراتژی بنویسی».
پس بیایید با صدای بلند بگوییم "رهبریِ از راه دور دیگر بس است؛ تا کِی میخواهیم رهبرانی داشته باشیم که میخواهند در فضایی انتزاعی و دور از همه چیز و همه کس، هر چیزی را رهبری کنند و درباره هر چیزی نظر بدهند؟"
✍هنری مینتزبرگ
@strategym_academy
یكی از افسانههای دروغین درباره تفاوت مدیریت و رهبری این است که نقش رهبری از نقش مدیریت جدا و فراتر از آن است. به بیان دیگر، رهبر باید به مسائل کلان بپردازد و مدیر باید امور اجرایی را کنترل کند.
اما واقعیت این است که رهبران قوی، پیش از آن که رهبر باشند و صرفا به امور کلان بپردازند، یک مدیر هستند و به جای خود در امور جزئی هم دخالت میکنند.
برای مثال، نقل است که جان کلگرون، مدیرعامل بانک سلطنتی کانادا، هر روز در مسیر خود به سمت دفتر کارش، چندین دستگاه خودپرداز بانک را به طور اتفاقی بررسی و هر گونه خرابی آنها را شخصا گزارش و پیگیری میکند.
آیا او با این کار در حال مدیریت مجموعهای از کارهای کوچک و اجرایی است یا نقش الگو و رهبر سازمان را ایفا میکند؟
واقعیت آن است که این حرکت جان کلگرون نمونهای از یک رهبر عالی است، زیرا گاهی اوقات بهترین نوع رهبری، نظارت شخصی بر همین کارهای ساده و کوچکی است که تاثیر بزرگی بر رضایت مشتریانمان دارد.
رهبران واقعی مثل جان کلگرون با این قبیل رفتارهایشان به کارمندان و مدیران شرکت گوشزد میکنند که توجه به مشتری، وظیفه همه است و در این بین حتی مدیرعامل هم باید در خدمت مشتری باشد نه این که صرفا در اتاقش بنشیند و به استراتژیها و برنامههای کلان بپردازد.
رهبرانی که صرفا سرشان را به کارهای کلان گرم میکنند، هرگز رهبران خوبی نیستند. برای همین است که جیم مارچ، استاد دانشکده کسب و کار دانشگاه استنفورد میگوید: «وقتی رهبر باشی، هم باید لولهکشی کنی و هم استراتژی بنویسی».
پس بیایید با صدای بلند بگوییم "رهبریِ از راه دور دیگر بس است؛ تا کِی میخواهیم رهبرانی داشته باشیم که میخواهند در فضایی انتزاعی و دور از همه چیز و همه کس، هر چیزی را رهبری کنند و درباره هر چیزی نظر بدهند؟"
✍هنری مینتزبرگ
@strategym_academy
💢تویوتا و جنرال موتورز؛ فردگرایی یا کار گروهی؟!
✍محمدرضا اسلامی
پس از نوَد سال (از سال 1931) که جنرال موتورز آمریکا مقام اول تولید خودرو دنیا بود، سال ۲۰۲۱ اولین سالی بود که رسما تولیدات این کارخانه ژاپنی از جنرال موتورز آمریکایی بیشتر بوده است. درباره این خبر توجه به چند نکته ضروری است:
🔰مساله کیفیت در تولیدات تویوتا:
افزایش «کمّیت» تولید محصول در کارخانجات تویوتا، مترادف با «اُفت کیفیت» نبوده و این یک نکته کلیدی است. خانواده/گروه تویوتا بر مبنای «کیفیت» شکل گرفته و این مقامِ جدید از این بابت حائز توجه است که گروه تویوتا توانسته با حفظ کیفیت، کمرِ رقیب کمّی کارِ خود را بشکند.
🔰تویوتا و مساله دسترسی به منابع اولیه:
تویوتا در شرایطی «کمّیت» محصولات خود را افزایش می دهد که تقریبا به هیچ یک از منابع اولیه برای تولید محصول (در خودِ ژاپن) دسترسی ندارد! نه سنگ آهن در ژاپن وجود دارد، نه گاز، نه برق ارزان. هیچ یک.تمام پارامترهای اولیه برای تولید محصول در تیراژ بالا، در ژاپن موجود نیست. سنگ آهن را باید با «کشتی» از استرالیا حمل (وارد) کنند. مهمترین مولفه انرژی در تولید (یعنی برق) با چالش جدی در ژاپن مواجه است.
برخلاف کشورهای اروپایی یا آمریکا که دسترسی به «برق هسته ای» ممکن است، در ژاپن به دلیل مساله زلزله، توسعه نیروگاه هسته ای یک «ریسک» محسوب می شود و لذا ژاپنی ها حتی در«تولید برق» با محدودیت/ملاحظات بسیار، مواجه بوده/هستند. برق و فولاد دو رکن کلیدی در تولید محصولات صنعتی محسوب می شوند.تویوتا در شرایطی کمیت را افزایش داد که نه کیفیت را باخته و نه میزانِ «دسترسی» اش به منابع اولیه فرقی کرده است! و این یعنی یک معجزه.
🔰تویوتا و منابع انسانی:
جنرال موتورز در سرزمین پهناور آمریکا به انواعِ منابع اولیه دسترسی دارد. حتی از بابتِ دسترسی به «منابع انسانی» (و talent) مدیرانِ جنرال موتورز براحتی به برترین استعدادهای هندی، چینی، ترکیه ای، ایرانی، مصری و... دسترسی دارند در حالی که مدیران تویوتا (عمدتا) فقط با ژن ژاپنی در حال اداره گروه اقتصادی تویوتا هستند.
🔰در اینباکسِ مدیران اداره منابع انسانی جنرال موتورز، روزانه انبوهی ایمیل فارغ التحصیلان دانشگاههای استنفورد، ام.آی.تی، برکلی، میشیگان و... وارد می شود. ایمیلهایی از افرادی با ملیتهای مختلف. در حالی که به سختی (شاید محال) می توان یک "مدیرِ ارشدِ غیر ژاپنی" در تویوتا پیدا کرد.
🔰این چگونه ممکن است؟
برای ذهنهایی که عادت کرده اند همه چیز را در چند پاسخِ سرراست و شسته رُفته تحلیل کنند، نمی توان پاسخی برای این سوال یافت. پاسخ به این سوال، کوتاه، روشن و خطی نیست. پاسخ به این سوال متضمّن یک شرط است و آن پذیرفتنِ «پیچیدگی» هاست. پاسخ اگر آسان بود، نیسان هم تویوتا می شد. حتی هوندا (که در کمّیت/کیفیت بارها تا نزدیکی تویوتا آمده) هم اینگونه می شد.
🔰گروه تویوتا، یک صندوق سربسته است. مجموعه «ساختارهایی» که شرکت (امپراطوریِ) تویوتا بر مبنای آن بنا شده، اصلا واضح و روشن نیست. بخشی از پیچیدگیها مبتنی بر روند ثبت اختراعات، تحقیق و توسعه... و اساسا «فن آوری» است. اما بخشی دیگر، مبتنی بر ساختارهای «روابط انسانی» است.
مولوی در بیتی می گوید:
نقشی که بر دل می زند
بر دیده گر پیدا شدی/
هر دست و رو ناشسته ای (!)
چون شیخِ ذالنّون آمدی
کنایه و تعبیر مولانا که می گوید «فردِ دست و رو ناشسته ای که به دنبال "جهش" است» در این بحث مصداق دارد. اگر «نقش» و علت، براحتی پیدا و مشخص بود که «فورد» یا «شورولت» هم می توانستند تویوتا شوند.
🔰تویوتا و مساله حقوق و مزایا:
یکی از مهمترین مسائل در طراحی ساختارِ سازمانها و بنگاههای بزرگ اقتصادی، «مساله حقوق مدیران» است. مدل ژاپنی کاملا با مدل آمریکایی در این بحث متفاوت است. در یادداشت قبل به این موضوع پرداخته شد که حقوق خانم مری باررا مدیرعامل جنرال موتورز ۲۵۰ برابر حقوق یک مهندس ساده در همان مجموعه است. و این چیزی است که در مدل ژاپنی (طراحی سازمان) اصلا و ابدا پذیرفتنی نیست. (مدل آمریکایی اصالت را به مدیر می دهد)
🔰تجویز راهبردی:
موفقیت تویوتا در بحثِ کمیت و کیفیت، مبتنی بر «طراحی مدلِ سازمانی»(بدون کپی برداری) و لحاظ کردنِ «محدودیت» های ژاپنی است. جلال آل احمد در مقاله ای درباره گاندی می گوید: کسی که از نردبانِ ضعفهای بشری بالا رفت و به رهبری قوم رسید. تویوتا، نه از نردبان ضعف، که از نردبانِ محدودیت بالا رفته است. مدیرانِ ژاپنی، در دل آمریکای رقیب،کارخانه تاسیس کردند و با شعبۀ تولید کمِری در ایالت کنتاکی توانستند کمَر رقیب را بشکنند؛ نه با شعار، بلکه در عمل.
@strategym_academy
✍محمدرضا اسلامی
پس از نوَد سال (از سال 1931) که جنرال موتورز آمریکا مقام اول تولید خودرو دنیا بود، سال ۲۰۲۱ اولین سالی بود که رسما تولیدات این کارخانه ژاپنی از جنرال موتورز آمریکایی بیشتر بوده است. درباره این خبر توجه به چند نکته ضروری است:
🔰مساله کیفیت در تولیدات تویوتا:
افزایش «کمّیت» تولید محصول در کارخانجات تویوتا، مترادف با «اُفت کیفیت» نبوده و این یک نکته کلیدی است. خانواده/گروه تویوتا بر مبنای «کیفیت» شکل گرفته و این مقامِ جدید از این بابت حائز توجه است که گروه تویوتا توانسته با حفظ کیفیت، کمرِ رقیب کمّی کارِ خود را بشکند.
🔰تویوتا و مساله دسترسی به منابع اولیه:
تویوتا در شرایطی «کمّیت» محصولات خود را افزایش می دهد که تقریبا به هیچ یک از منابع اولیه برای تولید محصول (در خودِ ژاپن) دسترسی ندارد! نه سنگ آهن در ژاپن وجود دارد، نه گاز، نه برق ارزان. هیچ یک.تمام پارامترهای اولیه برای تولید محصول در تیراژ بالا، در ژاپن موجود نیست. سنگ آهن را باید با «کشتی» از استرالیا حمل (وارد) کنند. مهمترین مولفه انرژی در تولید (یعنی برق) با چالش جدی در ژاپن مواجه است.
برخلاف کشورهای اروپایی یا آمریکا که دسترسی به «برق هسته ای» ممکن است، در ژاپن به دلیل مساله زلزله، توسعه نیروگاه هسته ای یک «ریسک» محسوب می شود و لذا ژاپنی ها حتی در«تولید برق» با محدودیت/ملاحظات بسیار، مواجه بوده/هستند. برق و فولاد دو رکن کلیدی در تولید محصولات صنعتی محسوب می شوند.تویوتا در شرایطی کمیت را افزایش داد که نه کیفیت را باخته و نه میزانِ «دسترسی» اش به منابع اولیه فرقی کرده است! و این یعنی یک معجزه.
🔰تویوتا و منابع انسانی:
جنرال موتورز در سرزمین پهناور آمریکا به انواعِ منابع اولیه دسترسی دارد. حتی از بابتِ دسترسی به «منابع انسانی» (و talent) مدیرانِ جنرال موتورز براحتی به برترین استعدادهای هندی، چینی، ترکیه ای، ایرانی، مصری و... دسترسی دارند در حالی که مدیران تویوتا (عمدتا) فقط با ژن ژاپنی در حال اداره گروه اقتصادی تویوتا هستند.
🔰در اینباکسِ مدیران اداره منابع انسانی جنرال موتورز، روزانه انبوهی ایمیل فارغ التحصیلان دانشگاههای استنفورد، ام.آی.تی، برکلی، میشیگان و... وارد می شود. ایمیلهایی از افرادی با ملیتهای مختلف. در حالی که به سختی (شاید محال) می توان یک "مدیرِ ارشدِ غیر ژاپنی" در تویوتا پیدا کرد.
🔰این چگونه ممکن است؟
برای ذهنهایی که عادت کرده اند همه چیز را در چند پاسخِ سرراست و شسته رُفته تحلیل کنند، نمی توان پاسخی برای این سوال یافت. پاسخ به این سوال، کوتاه، روشن و خطی نیست. پاسخ به این سوال متضمّن یک شرط است و آن پذیرفتنِ «پیچیدگی» هاست. پاسخ اگر آسان بود، نیسان هم تویوتا می شد. حتی هوندا (که در کمّیت/کیفیت بارها تا نزدیکی تویوتا آمده) هم اینگونه می شد.
🔰گروه تویوتا، یک صندوق سربسته است. مجموعه «ساختارهایی» که شرکت (امپراطوریِ) تویوتا بر مبنای آن بنا شده، اصلا واضح و روشن نیست. بخشی از پیچیدگیها مبتنی بر روند ثبت اختراعات، تحقیق و توسعه... و اساسا «فن آوری» است. اما بخشی دیگر، مبتنی بر ساختارهای «روابط انسانی» است.
مولوی در بیتی می گوید:
نقشی که بر دل می زند
بر دیده گر پیدا شدی/
هر دست و رو ناشسته ای (!)
چون شیخِ ذالنّون آمدی
کنایه و تعبیر مولانا که می گوید «فردِ دست و رو ناشسته ای که به دنبال "جهش" است» در این بحث مصداق دارد. اگر «نقش» و علت، براحتی پیدا و مشخص بود که «فورد» یا «شورولت» هم می توانستند تویوتا شوند.
🔰تویوتا و مساله حقوق و مزایا:
یکی از مهمترین مسائل در طراحی ساختارِ سازمانها و بنگاههای بزرگ اقتصادی، «مساله حقوق مدیران» است. مدل ژاپنی کاملا با مدل آمریکایی در این بحث متفاوت است. در یادداشت قبل به این موضوع پرداخته شد که حقوق خانم مری باررا مدیرعامل جنرال موتورز ۲۵۰ برابر حقوق یک مهندس ساده در همان مجموعه است. و این چیزی است که در مدل ژاپنی (طراحی سازمان) اصلا و ابدا پذیرفتنی نیست. (مدل آمریکایی اصالت را به مدیر می دهد)
🔰تجویز راهبردی:
موفقیت تویوتا در بحثِ کمیت و کیفیت، مبتنی بر «طراحی مدلِ سازمانی»(بدون کپی برداری) و لحاظ کردنِ «محدودیت» های ژاپنی است. جلال آل احمد در مقاله ای درباره گاندی می گوید: کسی که از نردبانِ ضعفهای بشری بالا رفت و به رهبری قوم رسید. تویوتا، نه از نردبان ضعف، که از نردبانِ محدودیت بالا رفته است. مدیرانِ ژاپنی، در دل آمریکای رقیب،کارخانه تاسیس کردند و با شعبۀ تولید کمِری در ایالت کنتاکی توانستند کمَر رقیب را بشکنند؛ نه با شعار، بلکه در عمل.
@strategym_academy