روزی بهلول نزد قاضی بغداد نشسته بود که قلم قاضی از دستش به زمین افتاد. بهلول به قاضی گفت:
جناب قاضی! کلنگت افتاد آن را از زمین بردار!
قاضی به مسخره گفت : واقعا اینکه میگویند بهلول دیوانه است صحیح است، آخر این قلم است نه کلنگ!
بهلول جواب داد:
مردک! تو دیوانه هستی که هنوز نمیدانی با احکامی که با این قلم مینویسی خانههای مردم را خراب میکنی، تو بگو این قلم است یا کلنگ؟!
✍🏽 #احمد_مهجوری
📕 #زندگانی_و_حکایات_بهلول_عاقل
جناب قاضی! کلنگت افتاد آن را از زمین بردار!
قاضی به مسخره گفت : واقعا اینکه میگویند بهلول دیوانه است صحیح است، آخر این قلم است نه کلنگ!
بهلول جواب داد:
مردک! تو دیوانه هستی که هنوز نمیدانی با احکامی که با این قلم مینویسی خانههای مردم را خراب میکنی، تو بگو این قلم است یا کلنگ؟!
✍🏽 #احمد_مهجوری
📕 #زندگانی_و_حکایات_بهلول_عاقل
❤4👏4🕊2⚡1💯1🏆1💋1
🍂
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت
طاووسی و حسنت قفس پرزدن توست
ای مرغ گرفتار چه سود از پرو بالت
زیبایی امروز تو گنجی ابدی نیست
بیچاره تو و دلخوشی روبه زوالت
مانند اناری که سر شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت
پرسیدیام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوار سکوت است سؤالت
یکبار به اصرار تو عاشق شدم ای دل
اینبار اگر اصرار کنی وای به حالت ...
#فاضل_نظری👌
🍂
#خوانش_علی
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت
طاووسی و حسنت قفس پرزدن توست
ای مرغ گرفتار چه سود از پرو بالت
زیبایی امروز تو گنجی ابدی نیست
بیچاره تو و دلخوشی روبه زوالت
مانند اناری که سر شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت
پرسیدیام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوار سکوت است سؤالت
یکبار به اصرار تو عاشق شدم ای دل
اینبار اگر اصرار کنی وای به حالت ...
#فاضل_نظری👌
🍂
#خوانش_علی
⚡4😢4💋3❤2❤🔥1🕊1🏆1
میرفت و ندانست که از دفتر ایام
هر فال که بیدوست زدم، دربهدری بود
خوشبودمو دلبستهی فردای خوشِ خویش
کز دوست همه وعدهی من همسفری بود
#حسین_منزوی
🍂
هر فال که بیدوست زدم، دربهدری بود
خوشبودمو دلبستهی فردای خوشِ خویش
کز دوست همه وعدهی من همسفری بود
#حسین_منزوی
🍂
❤5👍4⚡2💋2🕊1🏆1
🍂
چقدر دلم میخواهد
یکی مرا بکشد کنار و بگوید: خوبی؟!
همیشه خودم خودم را دلداری دادهام و به خودم وعده دادهام که صبح میشود و آفتاب میتابد و شمعدانیها گل میدهند و بچه گنجشکها پرواز خواهند کرد و همه چیز خوب خواهد شد و هرآنچه روز سخت که گذشت، ارزشش را خواهد داشت ...
چیزی نیست؛
خوب میشوم...
خوب میشود ...
خوب میشویم....
#نرگس_صرافیان
#عصرتون_قشنگگگ 🌹👌
چقدر دلم میخواهد
یکی مرا بکشد کنار و بگوید: خوبی؟!
همیشه خودم خودم را دلداری دادهام و به خودم وعده دادهام که صبح میشود و آفتاب میتابد و شمعدانیها گل میدهند و بچه گنجشکها پرواز خواهند کرد و همه چیز خوب خواهد شد و هرآنچه روز سخت که گذشت، ارزشش را خواهد داشت ...
چیزی نیست؛
خوب میشوم...
خوب میشود ...
خوب میشویم....
#نرگس_صرافیان
#عصرتون_قشنگگگ 🌹👌
❤7👍4🕊2💋2🏆1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گاهی آدم ترجیح می دهد با گوسفندها باشد که ساکتند و یا بهتر است مثل کتاب ها باشد که وقتی آدم دلش می خواهد گوش بدهد، داستان های باور نکردنی برایش تعریف می کنند.
وقتی با آدمها حرف میزنیم، چیزهایی می گویند که آدم نمی داند مکالمه را چطور ادامه دهد...
📕 #کیمیاگر
✍🏻 #پائولو_کوئلیو
وقتی با آدمها حرف میزنیم، چیزهایی می گویند که آدم نمی داند مکالمه را چطور ادامه دهد...
📕 #کیمیاگر
✍🏻 #پائولو_کوئلیو
👍6❤5💋2🕊1😍1🏆1
علی ؟
جان.؟؟؟
یه نفر...
خب ،،،
یه نفر چی؟؟؟
یه نفر تو دنیاست که میتونه باعث بشه
شبا مثل بچه ها خوابت ببره،،،
خب...
متاسفانه همون یه نفر میتونه کاری کنه
قبل خواب، اشکات قِل بخوره از تو چشات بره تو گردنت ،،،،
نیازمندیم !
که یک نفر باشد
انحصاری ؛
قابل انتقال به غیر نباشد
بیاید و بماند و بسازد ...
#علی_قاضی_نظام
جان.؟؟؟
یه نفر...
خب ،،،
یه نفر چی؟؟؟
یه نفر تو دنیاست که میتونه باعث بشه
شبا مثل بچه ها خوابت ببره،،،
خب...
متاسفانه همون یه نفر میتونه کاری کنه
قبل خواب، اشکات قِل بخوره از تو چشات بره تو گردنت ،،،،
نیازمندیم !
که یک نفر باشد
انحصاری ؛
قابل انتقال به غیر نباشد
بیاید و بماند و بسازد ...
#علی_قاضی_نظام
👍5💋4❤3🕊2👏1
رابطه، با صداقت شروع میشود. این خشت اول است، چرا که عاشق بودن یعنی شریک شدن با همهچیز: رویاها، لغزشها، و عمیقترین هراسها. بدون این حقایق، رابطه شکست خواهد خورد.
📕 #خوش_شانس_تر_از_همه_بودیم
✍ #جورجیا_هانتر
📕 #خوش_شانس_تر_از_همه_بودیم
✍ #جورجیا_هانتر
❤🔥6👏3❤2🕊1💋1
گمان میکند اگر بگریزد،
نجات یافته است
دریغا که اندوهِ انسان بودن،
سنجاق است بر سینهی آدمی🖇🩶
#سید_محمد_مرکبیان
🩵
・💫 ☆ 🌙 ゚。
* 。* + 。☆͙
☆⭐️ 。
نجات یافته است
دریغا که اندوهِ انسان بودن،
سنجاق است بر سینهی آدمی🖇🩶
#سید_محمد_مرکبیان
🩵
・💫 ☆ 🌙 ゚。
* 。* + 。☆͙
☆⭐️ 。
❤🔥6❤2🕊2💋2
آرام بگیر در آغوشم
فردا هم دوستت خواهم داشت
شب برای بخیر شدن
همین دو قلم را نیاز دارد....!
#زهرا_سرکارراه
#شبتون_آروم❤️
فردا هم دوستت خواهم داشت
شب برای بخیر شدن
همین دو قلم را نیاز دارد....!
#زهرا_سرکارراه
#شبتون_آروم❤️
👍5❤4💋4🕊3👏1
صورتم را به شانه اش گذاشتم و گفتم: دوست دارم ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچکس از عشق ما باخبر نشود.
آدم ها حسودند
زمان بخیل است
و دنیا عاشق کش است.
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
❤️
آدم ها حسودند
زمان بخیل است
و دنیا عاشق کش است.
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
❤️
❤🔥8🕊6❤4💋1
Dochar
Unknown
مادربزرگ من یه سرخپوست بود، این شالها مال اونه. یه روز بهم گفت : پسرم همهی ما با یک قوطی کبریت تو وجودمون متولد میشیم. ولی خودمون نمیتونیم کبریتهامون رو روشن کنیم. کبریت برای روشن شدن محتاج یه هوا و جرقه است. هوا میتونه نفسِ کسی باشه که دوستش داریم و جرقه میتونه یه صدای گرم باشه ... عطر یه غذا باشه یا آواز یک پرنده !
📕 #مثل_آب_برای_شکلات
✍ #لورا_اسکوئیول
❤️
#آدینه_دلچسب
📕 #مثل_آب_برای_شکلات
✍ #لورا_اسکوئیول
❤️
#آدینه_دلچسب
❤8👏3🕊3❤🔥2💋1
🍂
مردمآزاری را حکایت کنند که سنگی بر سَرِ صالحی زد. درویش را مجال انتقام نبود. سنگ را نگاه همیداشت تا زمانی که مَلِک را بر آن لشکری خشم آمد و در چاه کرد. درویش اندر آمد و سنگ در سرش کوفت. گفتا: تو کیستی و مرا این سنگ چرا زدی؟
گفت: من فُلانم و این همان سنگ است که در فلان تاریخ بر سر من زدی.
گفت: چندین روزگار کجا بودی؟
گفت: از جاهت اندیشه همیکردم، اکنون که در چاهت دیدم فرصت غنیمت دانستم.
ناسزایی را که بینی بخت یار
عاقلان تسلیم کردند اختیار
چون نداری ناخنِ درنده تیز
با دَدان آن به که کم گیری ستیز
هر که با پولاد بازو پنجه کرد
ساعدِ سیمینِ خود را رنجه کرد
باش تا دستش ببندد روزگار
پس به کام دوستان مغزش بَر آر
#حکایت_سعدی
🍂🤞🥀
#خوانش_علی
مردمآزاری را حکایت کنند که سنگی بر سَرِ صالحی زد. درویش را مجال انتقام نبود. سنگ را نگاه همیداشت تا زمانی که مَلِک را بر آن لشکری خشم آمد و در چاه کرد. درویش اندر آمد و سنگ در سرش کوفت. گفتا: تو کیستی و مرا این سنگ چرا زدی؟
گفت: من فُلانم و این همان سنگ است که در فلان تاریخ بر سر من زدی.
گفت: چندین روزگار کجا بودی؟
گفت: از جاهت اندیشه همیکردم، اکنون که در چاهت دیدم فرصت غنیمت دانستم.
ناسزایی را که بینی بخت یار
عاقلان تسلیم کردند اختیار
چون نداری ناخنِ درنده تیز
با دَدان آن به که کم گیری ستیز
هر که با پولاد بازو پنجه کرد
ساعدِ سیمینِ خود را رنجه کرد
باش تا دستش ببندد روزگار
پس به کام دوستان مغزش بَر آر
#حکایت_سعدی
🍂🤞🥀
#خوانش_علی
❤5👏3👍2🕊2
دلم ترانه ای میخواهد
کمی غلیظ
کمی عاشقانه
تو بخوانی و من ...
آنچنان که شاپرکی در باد
پایکوبی کنم،
کمی برایم بخوان
مغرور دوست داشتنی
شعرهای من ...
#شیدا_جلالی
کمی غلیظ
کمی عاشقانه
تو بخوانی و من ...
آنچنان که شاپرکی در باد
پایکوبی کنم،
کمی برایم بخوان
مغرور دوست داشتنی
شعرهای من ...
#شیدا_جلالی
❤7🕊3❤🔥1🔥1😢1
مثل یک قاصدک سر خوش و مست
که به دست و نفس و بوسهیِ باد
همه جا در رقص است
"جمعه" باید به هوایت رقصید
مثل یک شعر غم انگیز بلند
که به هر واژهی آن دلتنگی
نقشی از عشق زده
"جمعه" را باید خواند
"جمعه" باید به تماشایِ خیالِ تو نشست
به تماشایِ حضورت در دل
که چه زیبا چو نسیم
هر نفس میرقصد ..
#مجتبی_خوش_زبان
#جمعه_قشنگ❤️
که به دست و نفس و بوسهیِ باد
همه جا در رقص است
"جمعه" باید به هوایت رقصید
مثل یک شعر غم انگیز بلند
که به هر واژهی آن دلتنگی
نقشی از عشق زده
"جمعه" را باید خواند
"جمعه" باید به تماشایِ خیالِ تو نشست
به تماشایِ حضورت در دل
که چه زیبا چو نسیم
هر نفس میرقصد ..
#مجتبی_خوش_زبان
#جمعه_قشنگ❤️
❤7❤🔥3👍3😢2🕊2
شاید محل دقیق سر و ته خیار اهمیت چندانی تو زندگی روزمره نداشته باشه، اما وقتی با جمله ی " زندگی به سان ته خیار است" به زندگی تشبیه میشه، جای بحث داره !
مثلا قسمت تلخ خیار که همه به اسم ته خیار می شناسیم ، در واقع ته خیار نیست! بلکه آغاز زندگی خیاره! چیزی که ما نسبت به عادت اشتباه فکر می کنیم .
ته خیار دقیقا همون قسمتیه که گل پژمرده ی کوچیکی بهش چسبیده ، همونجا که خیار دیگه رشد نمی کنه و قد نمی کشه .
و این یعنی پایان زندگی خیار!
گلش هم دقیقا شبیه همون گل هاییه
که روز آخر برامون می آرن!
📕 #ته_خیار
✍ #هوشنگ_مرادی_کرمانی
مثلا قسمت تلخ خیار که همه به اسم ته خیار می شناسیم ، در واقع ته خیار نیست! بلکه آغاز زندگی خیاره! چیزی که ما نسبت به عادت اشتباه فکر می کنیم .
ته خیار دقیقا همون قسمتیه که گل پژمرده ی کوچیکی بهش چسبیده ، همونجا که خیار دیگه رشد نمی کنه و قد نمی کشه .
و این یعنی پایان زندگی خیار!
گلش هم دقیقا شبیه همون گل هاییه
که روز آخر برامون می آرن!
📕 #ته_خیار
✍ #هوشنگ_مرادی_کرمانی
❤10🕊5👍3😢1
.
این بار حصارِ کلمات را میشکنم
و دلم را به قاصدکهایِ آواره میسپارم.
برای از تو گفتن نیازی به کلام نیست.
از تو که بگویم
اشکی بی بهانه از آسمان چشمهایم میبارد.
واژه ها در رگِ سخنم میجوشد و جملات در نوک قلم به رقص در میآیند و مینگارد.
مینویسد،
از غم و از دل تنگیها
و این که هنوز دوستت دارم..
#عباس_معروفی
#شبتون_آروم❤️
این بار حصارِ کلمات را میشکنم
و دلم را به قاصدکهایِ آواره میسپارم.
برای از تو گفتن نیازی به کلام نیست.
از تو که بگویم
اشکی بی بهانه از آسمان چشمهایم میبارد.
واژه ها در رگِ سخنم میجوشد و جملات در نوک قلم به رقص در میآیند و مینگارد.
مینویسد،
از غم و از دل تنگیها
و این که هنوز دوستت دارم..
#عباس_معروفی
#شبتون_آروم❤️
❤12😢4🕊4👍3👏3