گفتا که میبوسم تو را، گفتم تمنا میکنم
گفتا اگر بیند کسی، گفتم که حاشا میکنم
گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در
گفتم که با افسونگری، او را ز سر وا میکنم
گفتا که تلخیهای می گر ناگوار افتد مرا
گفتم که با نوش لبم، آنرا گوارا میکنم
گفتا چه میبینی بگو، در چشم چون آیینهام
گفتم که من خود را در آن عریان تماشا میکنم
گفتا که از بیطاقتی دل قصد یغما میکند
گفتم که با یغماگران باری مدارا می کنم
گفتا که پیوند تو را با نقد هستی میخرم
گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا میکنم
گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا میکنم
#سیمین_بهبهانی
گفتا اگر بیند کسی، گفتم که حاشا میکنم
گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در
گفتم که با افسونگری، او را ز سر وا میکنم
گفتا که تلخیهای می گر ناگوار افتد مرا
گفتم که با نوش لبم، آنرا گوارا میکنم
گفتا چه میبینی بگو، در چشم چون آیینهام
گفتم که من خود را در آن عریان تماشا میکنم
گفتا که از بیطاقتی دل قصد یغما میکند
گفتم که با یغماگران باری مدارا می کنم
گفتا که پیوند تو را با نقد هستی میخرم
گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا میکنم
گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا میکنم
#سیمین_بهبهانی
آتش به زندان افتاد
ای داد از آن شب، ای داد!
ابلیس میزد فریاد:
«های ای نرون! روحت شاد!»
صد نارون، قیراندود
از دود پیچان میشد،
صد بیدبُن، خونالود
از شعله رقصان میزاد
دیوانه آتش افروخت
وان خیل زندانی سوخت
خاکستر از آنان کو؟
تا سوی ما آرد باد
سنگی نه و گوری نه
اوراق مسطوری نه
نام و نشان از آنان
دیگر که دارد در یاد؟
نه نه! که آنان پاکند
روشنگر افلاکند
هر اختری از آنان
هرشب خبر خواهد داد
سخت است سخت، اما من
دانم که فردا دشمن
پا تا بهسر خواهد سوخت
در آتش این بیداد
ای مادران! دستادست
شورنده صف باید بست
تا دل بترکد از دیو
فریاد! با هم فریاد!
#سیمین_بهبهانی
ای داد از آن شب، ای داد!
ابلیس میزد فریاد:
«های ای نرون! روحت شاد!»
صد نارون، قیراندود
از دود پیچان میشد،
صد بیدبُن، خونالود
از شعله رقصان میزاد
دیوانه آتش افروخت
وان خیل زندانی سوخت
خاکستر از آنان کو؟
تا سوی ما آرد باد
سنگی نه و گوری نه
اوراق مسطوری نه
نام و نشان از آنان
دیگر که دارد در یاد؟
نه نه! که آنان پاکند
روشنگر افلاکند
هر اختری از آنان
هرشب خبر خواهد داد
سخت است سخت، اما من
دانم که فردا دشمن
پا تا بهسر خواهد سوخت
در آتش این بیداد
ای مادران! دستادست
شورنده صف باید بست
تا دل بترکد از دیو
فریاد! با هم فریاد!
#سیمین_بهبهانی
۲۸ تیرماه
زادروز بانوی شعر و ادبیات معاصر ایران سیمین بهبهانی گرامی باد.
بر گو که چه میجویم، بنما که چه میخواهم
چون شد که در این وادی، سرگشته و گمراهم؟
از عشق اگر گویی، میجویم و میجویم
وز یار اگر پرسی، میخواهم و میخواهم
در عالم هشیاری، از بیخبری مستم
در گوشهی تنهایی، از بیخودی آگاهم
گر مهر نیَم آخر، هر شب ز چه میمیرم؟
گر ماه نیَم آخر، هر دم ز چه میکاهم؟
در دامنی افتادم، گفتی که مگر اشکم
از خویش برون رفتم، گفتی که مگر آهم
ویرانهی متروکم: نه بام و نه دیواری
آرام نگیرد کس، در سایهی کوتاهم
آن اختر شبگردم، سیمین! که درین دنیا
دامان سیاهی شد، میدان نظرگاهم
#سیمین_بهبهانی
زادروز بانوی شعر و ادبیات معاصر ایران سیمین بهبهانی گرامی باد.
بر گو که چه میجویم، بنما که چه میخواهم
چون شد که در این وادی، سرگشته و گمراهم؟
از عشق اگر گویی، میجویم و میجویم
وز یار اگر پرسی، میخواهم و میخواهم
در عالم هشیاری، از بیخبری مستم
در گوشهی تنهایی، از بیخودی آگاهم
گر مهر نیَم آخر، هر شب ز چه میمیرم؟
گر ماه نیَم آخر، هر دم ز چه میکاهم؟
در دامنی افتادم، گفتی که مگر اشکم
از خویش برون رفتم، گفتی که مگر آهم
ویرانهی متروکم: نه بام و نه دیواری
آرام نگیرد کس، در سایهی کوتاهم
آن اختر شبگردم، سیمین! که درین دنیا
دامان سیاهی شد، میدان نظرگاهم
#سیمین_بهبهانی
گر دیر و اگر زود خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
#سیمین_بهبهانی
عزيزان صبحتون به ابهت رنگین کمان و هفت اقلیم خوشبختی
خدایا
نگاه مهربانت را از ما دریغ مکن تا
یادمان باشد که باید نگاهی
باشیم از سر مهر و عشق به انسانها ..
🍃🌷🌸
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
#سیمین_بهبهانی
عزيزان صبحتون به ابهت رنگین کمان و هفت اقلیم خوشبختی
خدایا
نگاه مهربانت را از ما دریغ مکن تا
یادمان باشد که باید نگاهی
باشیم از سر مهر و عشق به انسانها ..
🍃🌷🌸
سکوت گویا_ایرج بسطامی
@bazmemusighi
به بهانه ی پنجم دی سالروز وقوع زلزلهی بم ...
یاد جان باختگان این فاجعه منجمله ایرج بسطامی عزیز گرامی!🙏
تصنیف زیبای "سكوت گویا" با صدای سوخته #ایرج_بسطامی، یكی از اجراهای ماندگار شعرهای #سیمین_بهبهانی است.
#كوروش_متین در آلبوم "سكوت" تصنیفِ "سکوتِ گویا" را كه از ساختههای #محمد_میرنقیبی است، برای صدای ایرج بسطامی بازتنظیم كرد تا شمعِ زود خاموششده موسیقی ایران این شعر از سیمین بهبهانی را با صدای خود ماندگار كند:
سكوت اگر نشانهی رضا بُوَد،
چگونه باور نكنم، سكوت گویای تو را؟
نگاه اگر پیام آشنا بُوَد،
چرا تمنا نكنم؛ نگاه گیرای تو را
به دلم نقش وفا، خطوط مژگان تو زد
به شبم رنگِ سحر، فروغ چشمان تو زد
به چشم مَستی بخشت، ز عشق اثر میبینم
ز جلوه فروردین، شكفتهتر میبینم
سكوت گویای تو را
نگاه گیرای تو را...
.
یاد جان باختگان این فاجعه منجمله ایرج بسطامی عزیز گرامی!🙏
تصنیف زیبای "سكوت گویا" با صدای سوخته #ایرج_بسطامی، یكی از اجراهای ماندگار شعرهای #سیمین_بهبهانی است.
#كوروش_متین در آلبوم "سكوت" تصنیفِ "سکوتِ گویا" را كه از ساختههای #محمد_میرنقیبی است، برای صدای ایرج بسطامی بازتنظیم كرد تا شمعِ زود خاموششده موسیقی ایران این شعر از سیمین بهبهانی را با صدای خود ماندگار كند:
سكوت اگر نشانهی رضا بُوَد،
چگونه باور نكنم، سكوت گویای تو را؟
نگاه اگر پیام آشنا بُوَد،
چرا تمنا نكنم؛ نگاه گیرای تو را
به دلم نقش وفا، خطوط مژگان تو زد
به شبم رنگِ سحر، فروغ چشمان تو زد
به چشم مَستی بخشت، ز عشق اثر میبینم
ز جلوه فروردین، شكفتهتر میبینم
سكوت گویای تو را
نگاه گیرای تو را...
.
Yoksun
Ebru Yaşar & Siyam
...
ز شب خستگان یاد کن
شبی آرمیدی اگر !
سلامی هم از ما رسان
به صبحی رسیدی اگر !
#سیمین_بهبهانی
شب خوش
@Ssahebdeelan
ز شب خستگان یاد کن
شبی آرمیدی اگر !
سلامی هم از ما رسان
به صبحی رسیدی اگر !
#سیمین_بهبهانی
شب خوش
@Ssahebdeelan
امروز چهل ساله شدم.
جوانترین سن میانسالی و پیرترین سن برای اینکه بشود گفت «جوان»!
یک جور نقطهی عطف؛ یک وسط بودن، مساوی بودن با زندگی! حالا کفههای ترازو تقریبا با هم برابرند. یک طرف ۴۰ سال زندگی که گذشته و طرف دیگر باقیماندهای از آنچه هنوز دستنخورده مانده.
این چند روز اردیبهشتی را مدام داشتم میگشتم توی خاطرات این ۴۰ سال که بتوانم چیزهایی پیدا کنم برای ادامهی راه. چیزهای به درد بخور که بشود بهشان گفت تجربه! بعد دیدم کولهی چهل سالگیام دارد سنگینتر از سن و سالم میشود! کوله را باز کردم و تمام گذشته را بیرون آوردم و تنها چند نفر از عزیزانم و یکی دو تا شعر را نگه داشتم. یکیش این شعر فروغ بود: «نجات دهنده در گور خفته است»
حالا میخواهم مسیر جوانی میانسالیام را با کولهباری سبک و ساده بر شانههای خودم، قدمزنان بروم تا به خودم برسم!
#چهل_سالگی
#سیمین_کشاورز
🌱🌷
جوانترین سن میانسالی و پیرترین سن برای اینکه بشود گفت «جوان»!
یک جور نقطهی عطف؛ یک وسط بودن، مساوی بودن با زندگی! حالا کفههای ترازو تقریبا با هم برابرند. یک طرف ۴۰ سال زندگی که گذشته و طرف دیگر باقیماندهای از آنچه هنوز دستنخورده مانده.
این چند روز اردیبهشتی را مدام داشتم میگشتم توی خاطرات این ۴۰ سال که بتوانم چیزهایی پیدا کنم برای ادامهی راه. چیزهای به درد بخور که بشود بهشان گفت تجربه! بعد دیدم کولهی چهل سالگیام دارد سنگینتر از سن و سالم میشود! کوله را باز کردم و تمام گذشته را بیرون آوردم و تنها چند نفر از عزیزانم و یکی دو تا شعر را نگه داشتم. یکیش این شعر فروغ بود: «نجات دهنده در گور خفته است»
حالا میخواهم مسیر جوانی میانسالیام را با کولهباری سبک و ساده بر شانههای خودم، قدمزنان بروم تا به خودم برسم!
#چهل_سالگی
#سیمین_کشاورز
🌱🌷
تمام شدن میتواند خیلی ساده اتفاق بیفتد. مثل اینکه ناگهان یک بشقاب چینی از دستت بیفتد و هزار تکه شود! انگار در را بسته باشی و یادت بیاید کلید را پشت در جا گذاشتهای. مثلا تلفن زنگ بخورد و بشنوی که یک نفر ناگهان از دنیای شما رفته... بی خداحافظی! بدون اینکه فرصت نگاه کردن به عزیزش را داشته باشد.
اول بهت زده نگاه میکنی. به خوردههای بشقاب چینی، به دری که بسته شده، به گوشی تلفن...
با خودت فکر میکنی چرا؟! چی شد؟!
بعد شروع میکنی به جمع کردن خوردههای چینی و اگر آن ظرف یادگاری مادرت باشد حتما اشکت از گوشهی چشمانت سرازیر میشود. هر تکه از چیزی که روزی برایت خیلی با ارزش بوده حالا مثل یک خنجر میتواند برای همیشه زمینگیرت کند.
اما واقعیت دردناک این است که زندگی در عین عجیب بودن خیلی سادهتر از این حرفها دارد راه خودش را میرود. وسط آشپزخانه، پشت در بسته، پشت خط تلفن هر جا که چیزی تمام میشود تکهای از وجوت بین همان تمام شدن جا میماند و تو مجبوری برمیگردی! مثل سربازی که با یک دست از جنگ برگشته و با همان یک دست باید عزیزانش را در آغوش بگیرد...
تمام شدن میتواند همینقدر ساده اتفاق بیفتد. برگشته از جنگ، بدون دست، با دلی که هوای آغوشِ عزيزش را کرده است...
#سیمین_کشاورز
🌱🌷
اول بهت زده نگاه میکنی. به خوردههای بشقاب چینی، به دری که بسته شده، به گوشی تلفن...
با خودت فکر میکنی چرا؟! چی شد؟!
بعد شروع میکنی به جمع کردن خوردههای چینی و اگر آن ظرف یادگاری مادرت باشد حتما اشکت از گوشهی چشمانت سرازیر میشود. هر تکه از چیزی که روزی برایت خیلی با ارزش بوده حالا مثل یک خنجر میتواند برای همیشه زمینگیرت کند.
اما واقعیت دردناک این است که زندگی در عین عجیب بودن خیلی سادهتر از این حرفها دارد راه خودش را میرود. وسط آشپزخانه، پشت در بسته، پشت خط تلفن هر جا که چیزی تمام میشود تکهای از وجوت بین همان تمام شدن جا میماند و تو مجبوری برمیگردی! مثل سربازی که با یک دست از جنگ برگشته و با همان یک دست باید عزیزانش را در آغوش بگیرد...
تمام شدن میتواند همینقدر ساده اتفاق بیفتد. برگشته از جنگ، بدون دست، با دلی که هوای آغوشِ عزيزش را کرده است...
#سیمین_کشاورز
🌱🌷
ز شب خستگان یاد كن!
شبی آرمیدی اگر
سلامی هم از ما رسان
به صبحی رسیدی اگر
#سیمین_بهبهانی
شبی آرمیدی اگر
سلامی هم از ما رسان
به صبحی رسیدی اگر
#سیمین_بهبهانی
...
ز شب خستگان یاد کن
شبی آرمیدی اگر !
سلامی هم از ما رسان
به صبحی رسیدی اگر !
#سیمین_بهبهانی
شب خوش
@Ssahebdeelan
ز شب خستگان یاد کن
شبی آرمیدی اگر !
سلامی هم از ما رسان
به صبحی رسیدی اگر !
#سیمین_بهبهانی
شب خوش
@Ssahebdeelan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خــرداد ته تغـاری
حاصل عاشقانههای بهـار
با عشـق پسین کوچههای بهار را
در می نــوردد تا عاشقانههایش،
نوید تابستانی پــرشور را بدهند...
#سیمین_دخت
#تابستونتون به عشق آغاز شود ❤️🥹
@Ssahebdeelan
حاصل عاشقانههای بهـار
با عشـق پسین کوچههای بهار را
در می نــوردد تا عاشقانههایش،
نوید تابستانی پــرشور را بدهند...
#سیمین_دخت
#تابستونتون به عشق آغاز شود ❤️🥹
@Ssahebdeelan
گر دیر و اگر زود خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
#سیمین_بهبهانی
عزيزان صبحتون به ابهت رنگین کمان و هفت اقلیم خوشبختی
خدایا
نگاه مهربانت را از ما دریغ مکن تا
یادمان باشد که باید نگاهی
باشیم از سر مهر و عشق به انسانها ..
🌱🌷
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
#سیمین_بهبهانی
عزيزان صبحتون به ابهت رنگین کمان و هفت اقلیم خوشبختی
خدایا
نگاه مهربانت را از ما دریغ مکن تا
یادمان باشد که باید نگاهی
باشیم از سر مهر و عشق به انسانها ..
🌱🌷
🌹
آسمان، آبیترین آبی
بر فرازش گرم میتازم
بالهایم پر توان، مغرور
من کبوتر نیستم، بازم...
#سیمین_بهبهانی
۲۸ مرداد، سالروز درگذشت سیمین بهبهانی است.
یادش گرامی
آسمان، آبیترین آبی
بر فرازش گرم میتازم
بالهایم پر توان، مغرور
من کبوتر نیستم، بازم...
#سیمین_بهبهانی
۲۸ مرداد، سالروز درگذشت سیمین بهبهانی است.
یادش گرامی
...
ز شب خستگان یاد کن
شبی آرمیدی اگر !
سلامی هم از ما رسان
به صبحی رسیدی اگر !
#سیمین_بهبهانی
شبتان هم بستر مهرو ارامش
@Ssahebdeelan
ز شب خستگان یاد کن
شبی آرمیدی اگر !
سلامی هم از ما رسان
به صبحی رسیدی اگر !
#سیمین_بهبهانی
شبتان هم بستر مهرو ارامش
@Ssahebdeelan