Forwarded from نامداران ونیکنامان سنقرو کلیایی (حمید سعادت)
Forwarded from Soñqor
سنقر،ورمزیار،کلیایی،کیونانات
باز تابیده در آن سویِ جهان ، الماسِ غرب ! #نساءکرباسیان"نجوا" @sonqoriha
🌸 سینِ سُنقری 🌸
شهر را آراستی، فخر آفرینِ سنقری
عطر، ایران را گرفته "یاسمین"ِ سنقری
باز تابیده در آن سویِ جهان ، الماسِ غرب!
دستبافِ سرخ گل ، ابریشمینِ سنقری
سنقر و سه آسیاب و سد...سراب، سرمست در
آستانِ یاسمن، جمعند ...سینِ سنقری
دارد آری! دخترِ سرسبزِ گندمزارها
دور تا دور عطربافِ مخملینِ سنقری
دخترانِ باهنر، کدبانو و آداب دان
گوهرِ نایاب اینها، برترینِ سنقری
بعدها نجوا بگوید بینِ شش تا، گُل° عروس
تیره بختی که نداری یک گِلینِ سنقری!!
لهجه ی شیرینِ ترکی را چه کس تحریر کرد
"فاخرِ عمرانیِ" چوخ ریز بینِ سنقری!
خوشه ی نابِ سَهنله، حبّه هایِ مستِ سرخ
تُرکیِ قند است، محصولِ زمینِ سنقری!
#نساءکرباسیان"نجوا"
@sonqoriha
شهر را آراستی، فخر آفرینِ سنقری
عطر، ایران را گرفته "یاسمین"ِ سنقری
باز تابیده در آن سویِ جهان ، الماسِ غرب!
دستبافِ سرخ گل ، ابریشمینِ سنقری
سنقر و سه آسیاب و سد...سراب، سرمست در
آستانِ یاسمن، جمعند ...سینِ سنقری
دارد آری! دخترِ سرسبزِ گندمزارها
دور تا دور عطربافِ مخملینِ سنقری
دخترانِ باهنر، کدبانو و آداب دان
گوهرِ نایاب اینها، برترینِ سنقری
بعدها نجوا بگوید بینِ شش تا، گُل° عروس
تیره بختی که نداری یک گِلینِ سنقری!!
لهجه ی شیرینِ ترکی را چه کس تحریر کرد
"فاخرِ عمرانیِ" چوخ ریز بینِ سنقری!
خوشه ی نابِ سَهنله، حبّه هایِ مستِ سرخ
تُرکیِ قند است، محصولِ زمینِ سنقری!
#نساءکرباسیان"نجوا"
@sonqoriha
چاه منیژه
آه فکرش را بکن ! شاعر که یک زن می شود
مثل شیخی در شبستر ، رازِ گلشن می شود
باد خواهد آوَرَد در کشتزارت عشق را
پهندشتِ شانه هایی زلفِ سوسن می شود
خواستم تا زحمتِ دستم نیفتد گردنت
حلقه ی دستم زمستان ، شال گردن می شود
عاقبت یادآور ماهی که رفته ....همدمت
حتم دارم نخ به نخ ، سیگار بهمن می شود !
پس ز ویرانی اگر بم گشته احوال دلت
ارگِ عشقی بی ستونت قسمت من می شود
شعرهایم بر سرت ، هر آنچه آورده نگو
عاقبت چاه منیژه ، سهمِ بیژن می شود
چشمهایم خیره بر مهتابِ چشمِ روشنت
محوِ پاریس و شب زیبایِ لندن می شود
چشمهای پر فروغت پرتو افشانی کند
با تو ، تکلیفِ دلم این بار روشن می شود
تارِ موهایِ تنم می ایستد با هر غزل!
هر که نامت می برو ،در زخمه شیون می شود
شعر : #نساءکرباسیان "نجوا"
@sonqoriha
آه فکرش را بکن ! شاعر که یک زن می شود
مثل شیخی در شبستر ، رازِ گلشن می شود
باد خواهد آوَرَد در کشتزارت عشق را
پهندشتِ شانه هایی زلفِ سوسن می شود
خواستم تا زحمتِ دستم نیفتد گردنت
حلقه ی دستم زمستان ، شال گردن می شود
عاقبت یادآور ماهی که رفته ....همدمت
حتم دارم نخ به نخ ، سیگار بهمن می شود !
پس ز ویرانی اگر بم گشته احوال دلت
ارگِ عشقی بی ستونت قسمت من می شود
شعرهایم بر سرت ، هر آنچه آورده نگو
عاقبت چاه منیژه ، سهمِ بیژن می شود
چشمهایم خیره بر مهتابِ چشمِ روشنت
محوِ پاریس و شب زیبایِ لندن می شود
چشمهای پر فروغت پرتو افشانی کند
با تو ، تکلیفِ دلم این بار روشن می شود
تارِ موهایِ تنم می ایستد با هر غزل!
هر که نامت می برو ،در زخمه شیون می شود
شعر : #نساءکرباسیان "نجوا"
@sonqoriha
اردیبهشتی جلوه های سرنوشت است
یک غنچه ی لبخندِ او ، باغِ بهشت است
لیلا اگر باشی یقین دارم که یک عمر
اردیبهشتی ، عاشق و مجنون سرشت است
شعر : #نساءکرباسیان "نجوا"
@sonqoriha
یک غنچه ی لبخندِ او ، باغِ بهشت است
لیلا اگر باشی یقین دارم که یک عمر
اردیبهشتی ، عاشق و مجنون سرشت است
شعر : #نساءکرباسیان "نجوا"
@sonqoriha
هوایِ عشقِ بی تکرار دارد
چه عطرِ نابِ گندمزار دارد
کُلنگی خانه ای ، خالی زاندوه
عجب حسی در و دیوار دارد
شعر : #نساءکرباسیان"نجوا"
@sonqoriha
چه عطرِ نابِ گندمزار دارد
کُلنگی خانه ای ، خالی زاندوه
عجب حسی در و دیوار دارد
شعر : #نساءکرباسیان"نجوا"
@sonqoriha
Forwarded from فولکلور سونقور
سپس خانم #نساءکرباسیان شاعره‌ی نامدار شهرمان که یک دنیا هنر و فرهیختگی خاندان تمام هنری کرباسیان‌ها را یدک می‌کشد ، غزلی با نام " انتظار " را قرائت نمودند که در این ابیات ، حضار را به کوچه باغ شعر و موسیقی با نوای " الهه‌ی ناز " استاد بنان سوق دادند.
🆔@sonqorlolar
۹
🆔@sonqorlolar
۹
Forwarded from فولکلور سونقور
" انتظار "
چه می شد بزم من گاهی ، نوایی از "بنان" می‌شد
فقط یک شب در این خلوت ، "الهه" مهربان می‌شد
در این نقشِ جهانِ دل، نوای عشق می‌آمد
نتِ غمگینِ تنهایی ، "بیاتِ اصفهان" می‌شد
برای حرمتت سر تا کمر،خم می‌شدم ای کاش
به دوشِ جنگلم گاهی،سرت رنگین کمان می‌شد
صدایت می‌زدم هر شب،تو"جان"می‌دادی ام پاسخ
دلم مست ازهمین واژه،وجودم نصفه جان می‌شد
چه می‌شد خلوتِ دنجِ اتاقت سهمِ من باشد
سرم بر شانه ات یعنی ، دلِ پیرم جوان می‌شد
ببین که انتظار تو ، چه کاری دستِ چشمم داد!
نمی‌دانستم عینک،از غمت ته استکان می‌شد؟!
چه می‌شد اشکهای من،غزل می‌شد به دنبالت
و مرگِ من شبیهِ اشکِ شاعر ، ناگهان می‌شد !
#نساءکرباسیان"نجوا"
🆔@sonqorlolar
۱۰
چه می شد بزم من گاهی ، نوایی از "بنان" می‌شد
فقط یک شب در این خلوت ، "الهه" مهربان می‌شد
در این نقشِ جهانِ دل، نوای عشق می‌آمد
نتِ غمگینِ تنهایی ، "بیاتِ اصفهان" می‌شد
برای حرمتت سر تا کمر،خم می‌شدم ای کاش
به دوشِ جنگلم گاهی،سرت رنگین کمان می‌شد
صدایت می‌زدم هر شب،تو"جان"می‌دادی ام پاسخ
دلم مست ازهمین واژه،وجودم نصفه جان می‌شد
چه می‌شد خلوتِ دنجِ اتاقت سهمِ من باشد
سرم بر شانه ات یعنی ، دلِ پیرم جوان می‌شد
ببین که انتظار تو ، چه کاری دستِ چشمم داد!
نمی‌دانستم عینک،از غمت ته استکان می‌شد؟!
چه می‌شد اشکهای من،غزل می‌شد به دنبالت
و مرگِ من شبیهِ اشکِ شاعر ، ناگهان می‌شد !
#نساءکرباسیان"نجوا"
🆔@sonqorlolar
۱۰
Forwarded from AKHAVANIAN
چه می شد نیتت می کردم از دل
به فالم ! غم مخور .... می آمد امشب
#نساءکرباسیان"نجوا"
@Akhavanian | Channel 🍉
به فالم ! غم مخور .... می آمد امشب
#نساءکرباسیان"نجوا"
@Akhavanian | Channel 🍉