@soltannasir
ادامه داستان اصلی ..
فراماسون ها و ایلو میناتی ها در اوایل قرن بیستم بخش اعظم آثار تمدن مصر را برای رمز،گشایی نزد خویش داشتند .
آنان بخشی از آثار تمدن های بابل و آشور و سومر و آکد و فینیقیه را نیز بدست آورده بودند . (این آثار ناقص بود و فقط به بخشی از آن دسترسی پیدا نموده بودند )
آنان در دوران امپراطوری بریتانیا توسط عوامل خویش در بلاد اسلامی نظیر ادوارد براون , توانستند با فنون سیر و سلوک صوفیان اسلامی نیز آشنایی پیدا نمایند.
و بسیاری از نسخه های خطی آثار عرفانی ما را با خود به بریتانیا بردند .
و بر روی روش های سیر و سلوک عملی صوفیان در لژها و معابد خویش کار نمودند .
با علوم غریبه اسلامی نیز هر چند از پیش آشنایی داشتند اما تا اوایل قرن بیستم بسیاری از نسخ ما را با خود به بریتانیا بردند. و بر روی این نسخ نیز کار نمودند .
در هندوستان آنان با روش سیر و سلوک عملی یوگا آشنا شدند . و زیر نظر اساتید یوگای هند , سیر و سلوک عملی نمودند .
تکنیک های عملی یوگا در مراقبه به آنان کمک بسیاری نمود .
آنان پس از بنیان گذاری علم روانشناسی توانستند از تکنیک های یوگای شرق برای پی بردن به اسرار ذهن آدمی استفاده نمایند . و علم و عمل را در هم بیامیزند .
و از مجموعه دست آوردهای خویش در علم روانشناسی برای تسلط بلا منازع بر اذهان بشر استفاده نمایند .
آنان آموختند که چگونه توسط فیلم , موسیقی و رسانه , آنچه را که می خواهند ذره ذره به ناخود آگاه ذهنی جامعه تزریق نمایند و ذره ذره فرهنگ یک ملت را عوض نمایند . نگاهی به فرهنگ خود جوامع غربی از هفتاد سال پیش (یعنی بد از جنگ جهانی دوم) تا کنون این تغییر را به خوبی نشان می دهد.
حتی کشور هایی نظیر ایران و چین و روسیه که دولت هایشان مخالف نظام غرب هستند نیز در درون جامعه خویش با مشکل تاثیر فرهنگ غرب مواجه هستند و در هر نسلی نسبت به نسل ما قبل خود این تاثیر بیشتر می شود
آنان به مانند موریانه از درون قصد فروپاشی این جوامع را دارند
#یوگا
#ادوارد_براون
#صوفیان
@soltannasir
🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉
ادامه داستان اصلی ..
فراماسون ها و ایلو میناتی ها در اوایل قرن بیستم بخش اعظم آثار تمدن مصر را برای رمز،گشایی نزد خویش داشتند .
آنان بخشی از آثار تمدن های بابل و آشور و سومر و آکد و فینیقیه را نیز بدست آورده بودند . (این آثار ناقص بود و فقط به بخشی از آن دسترسی پیدا نموده بودند )
آنان در دوران امپراطوری بریتانیا توسط عوامل خویش در بلاد اسلامی نظیر ادوارد براون , توانستند با فنون سیر و سلوک صوفیان اسلامی نیز آشنایی پیدا نمایند.
و بسیاری از نسخه های خطی آثار عرفانی ما را با خود به بریتانیا بردند .
و بر روی روش های سیر و سلوک عملی صوفیان در لژها و معابد خویش کار نمودند .
با علوم غریبه اسلامی نیز هر چند از پیش آشنایی داشتند اما تا اوایل قرن بیستم بسیاری از نسخ ما را با خود به بریتانیا بردند. و بر روی این نسخ نیز کار نمودند .
در هندوستان آنان با روش سیر و سلوک عملی یوگا آشنا شدند . و زیر نظر اساتید یوگای هند , سیر و سلوک عملی نمودند .
تکنیک های عملی یوگا در مراقبه به آنان کمک بسیاری نمود .
آنان پس از بنیان گذاری علم روانشناسی توانستند از تکنیک های یوگای شرق برای پی بردن به اسرار ذهن آدمی استفاده نمایند . و علم و عمل را در هم بیامیزند .
و از مجموعه دست آوردهای خویش در علم روانشناسی برای تسلط بلا منازع بر اذهان بشر استفاده نمایند .
آنان آموختند که چگونه توسط فیلم , موسیقی و رسانه , آنچه را که می خواهند ذره ذره به ناخود آگاه ذهنی جامعه تزریق نمایند و ذره ذره فرهنگ یک ملت را عوض نمایند . نگاهی به فرهنگ خود جوامع غربی از هفتاد سال پیش (یعنی بد از جنگ جهانی دوم) تا کنون این تغییر را به خوبی نشان می دهد.
حتی کشور هایی نظیر ایران و چین و روسیه که دولت هایشان مخالف نظام غرب هستند نیز در درون جامعه خویش با مشکل تاثیر فرهنگ غرب مواجه هستند و در هر نسلی نسبت به نسل ما قبل خود این تاثیر بیشتر می شود
آنان به مانند موریانه از درون قصد فروپاشی این جوامع را دارند
#یوگا
#ادوارد_براون
#صوفیان
@soltannasir
🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉
@soltannasir
{ درد و دل 74}
{ تشابه انوار و جغرافیای ادیان 2 }
از مسئله تشابه انوار و جغرافیای ادیان سخن گفتیم . یکی از مسائلی که در سلوک الی الله باید توجه داشت . این است که در جغرافیایی که متعلق به یک دین است . پیروان ادیان دیگر و طریقه های دیگر در پیشرفت سلوکی دچار مشکل می شوند .
مثال : فرض نمایید شخصی «هندو مذهب » در شهر نوارنی و مقدس نظیر مشهد و یا قم که مرکز تجمع انوار اسلام شیعی است . سعی می نماید که از طریق روش یوگای هندی مراتب سلوکی را طی نماید .
در نظر داشته باشید که مرکز تجمع انوار آیین هندو ، کشور هندوستان است . و حلقه بزرگان و جاویدانان این آیین در منطقه هیمالیا زندگی می نمایند .
چنین سالکی (هندو) در مرکز تجمع انوار اسلام شیعی که این انوار با انوار آیین هندو متفاوت است . شانس موفقیت کمتری دارد . زیرا رشته های نوری حاصل از عبادات وی به روش آیین هندو در جو معنوی شهری نظیر مشهد ، انوار مشابه (هندو) چندانی ندارد . تا به آن بپیوندد و در چنین شرایطی پیشرفت سلوکی این سالک کند تر خواهد بود .
بنابراین جغرافیای ادیان که بر اساس 👈انوار و 👈 افکار پیروان ادیان شکل گرفته است . مسئله ای بسیار مهم می باشد . و پیروان هر آیینی باید بدانند که در محل تجمع انوار و افکار مربوط به آن دین بیشترین پیشرفت سلوکی را خواهند داشت .
این نکته ای است که باید طرفداران عرفان های غیر اسلامی موجود در کشور به آن توجه نمایند. اشخاصی که در جهان اسلام زندگی می نمایند و سعی می نمایند . که از روش هایی غیر اسلامی نظیر یوگا و ذن و بودیسم و شمنیسم و غیره به حق نزدیک شوند .
سرعت سیرشان را در سلوک الی الله کند خواهند کرد .
اگر این افراد تصمیم بر سلوک از روش هایی غیر اسلامی دارند . بهتر است که به جغرافیای دین مربوطه بروند . اگر دنبال سلوک در طریق یوگا و هندوییسم هستند به هندوستان بروند . اگر دنبال بودیسم لامائیسم هستند به تبت و نپال و بوتان بروند .اگر بدنبال شمنیسم از نوع ناوالیسم هستند به قاره آمریکا بروند . اگر سر در آخور غرب و تفکر دشمنان جهان اسلام دارند و به دنبال جادوی غربی هستند به انگلستان و علی الخصوص
👈اسکاتلند و 👈 ایرلندجنوبی و شمالی بروند .
اگر به قبالای یهودی علاقه دارند . به ترکیه شهر انطاکیه و یا لس آنجلس در آمریکا و یا صفد و بیت المقدس در اسرائیل و یا اصفهان در ایران و یا گلاسکو در اسکاتلند بروند .
با حضور در مرکز تجمع انوار جهان اسلام ، شانس موفقیتشان کم خواهد بود .
نکته 1 : حال عزیزان بدانند که چرا عده ای از فقها سکونت در بلاد کفار را جز به ضرورت حرام می دانند . زیرا این تاثیر انوار ادیان دیگر و یا کمبود نور افقی اسلام در آن بلاد باعث فاصله گرفتن عده ای از دین مبین اسلام می شود .
افرادی که بتوانند در این بلاد حفظ شریعت کنند مورد الطاف بیشتری قرار می گیرند . اما با این حال بدلیل کمبود نور اسلام در این بلاد ، معمولا سرعت سیر کندتر خواهد بود .
البته همیشه استثنا در این باب وجود دارد .
ضمن اینکه عده ای از آقایان خود به چنین مسائلی عمل نمی نمایند و برای درمان علی رغم بودن بیمارستان های مجهز در کشور ایران ، به بلاد کفر می روند . و همچنین عده ای از آقازادگان نیز در بلاد کفر به تحصیلات عالیه می پردازند و یا ساکن هستند .
نکته 2 : فقیر مقصد بعضی از روش های نامبرده شده در بالا را رسیدن به حق تبارک تعالی نمی دانم و نسبت به آنان انتقاداتی دارم که اکنون جای آن نیست . همچنین رسیدن به مقام قرب قاب قوسین او ادنی فقط برای پیروان شریعت حضرت ختمی مرتبت میسر است . که رشته محبت شاه اولیا علی (ع) و اولاد او در این راه عروة الوثقی است . بنابراین بر خلاف عده ای که قائل به آن هستند که پیرو هر دین و مسلکی که باشید به مقصد و مقصود خواهید رسید . فقیر با این دسته اختلاف نظر دارم . علاوه بر اینکه خود عرفای مسلمان نیز همین اعتقاد را دارند . بلکه آثار عرفای بزرگ جهان اسلام در دست است . کافی است با آثار ادیان دیگر و عرفای آن مقایسه شود .
نکته 3 : هر چقدر که سالکی به محل تجمع انوار دین و مذهب خویش نزدیک تر باشد . بنا به پیوند رشته های انوار اذکار وی با سایر انوار مشابه ، احتمال مکاشفات عالیه برای وی بیشتر است .
و سالکینی که در غیر جغرافیای دین خویش به سلوک می پردازند مکاشفات و مشاهدات کمتری برای آنان رخ می دهد .
#جغرافیا #تشابه_انوار #هیمالیا #هندو
#یوگا #ادیان
@soltannasir
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
{ درد و دل 74}
{ تشابه انوار و جغرافیای ادیان 2 }
از مسئله تشابه انوار و جغرافیای ادیان سخن گفتیم . یکی از مسائلی که در سلوک الی الله باید توجه داشت . این است که در جغرافیایی که متعلق به یک دین است . پیروان ادیان دیگر و طریقه های دیگر در پیشرفت سلوکی دچار مشکل می شوند .
مثال : فرض نمایید شخصی «هندو مذهب » در شهر نوارنی و مقدس نظیر مشهد و یا قم که مرکز تجمع انوار اسلام شیعی است . سعی می نماید که از طریق روش یوگای هندی مراتب سلوکی را طی نماید .
در نظر داشته باشید که مرکز تجمع انوار آیین هندو ، کشور هندوستان است . و حلقه بزرگان و جاویدانان این آیین در منطقه هیمالیا زندگی می نمایند .
چنین سالکی (هندو) در مرکز تجمع انوار اسلام شیعی که این انوار با انوار آیین هندو متفاوت است . شانس موفقیت کمتری دارد . زیرا رشته های نوری حاصل از عبادات وی به روش آیین هندو در جو معنوی شهری نظیر مشهد ، انوار مشابه (هندو) چندانی ندارد . تا به آن بپیوندد و در چنین شرایطی پیشرفت سلوکی این سالک کند تر خواهد بود .
بنابراین جغرافیای ادیان که بر اساس 👈انوار و 👈 افکار پیروان ادیان شکل گرفته است . مسئله ای بسیار مهم می باشد . و پیروان هر آیینی باید بدانند که در محل تجمع انوار و افکار مربوط به آن دین بیشترین پیشرفت سلوکی را خواهند داشت .
این نکته ای است که باید طرفداران عرفان های غیر اسلامی موجود در کشور به آن توجه نمایند. اشخاصی که در جهان اسلام زندگی می نمایند و سعی می نمایند . که از روش هایی غیر اسلامی نظیر یوگا و ذن و بودیسم و شمنیسم و غیره به حق نزدیک شوند .
سرعت سیرشان را در سلوک الی الله کند خواهند کرد .
اگر این افراد تصمیم بر سلوک از روش هایی غیر اسلامی دارند . بهتر است که به جغرافیای دین مربوطه بروند . اگر دنبال سلوک در طریق یوگا و هندوییسم هستند به هندوستان بروند . اگر دنبال بودیسم لامائیسم هستند به تبت و نپال و بوتان بروند .اگر بدنبال شمنیسم از نوع ناوالیسم هستند به قاره آمریکا بروند . اگر سر در آخور غرب و تفکر دشمنان جهان اسلام دارند و به دنبال جادوی غربی هستند به انگلستان و علی الخصوص
👈اسکاتلند و 👈 ایرلندجنوبی و شمالی بروند .
اگر به قبالای یهودی علاقه دارند . به ترکیه شهر انطاکیه و یا لس آنجلس در آمریکا و یا صفد و بیت المقدس در اسرائیل و یا اصفهان در ایران و یا گلاسکو در اسکاتلند بروند .
با حضور در مرکز تجمع انوار جهان اسلام ، شانس موفقیتشان کم خواهد بود .
نکته 1 : حال عزیزان بدانند که چرا عده ای از فقها سکونت در بلاد کفار را جز به ضرورت حرام می دانند . زیرا این تاثیر انوار ادیان دیگر و یا کمبود نور افقی اسلام در آن بلاد باعث فاصله گرفتن عده ای از دین مبین اسلام می شود .
افرادی که بتوانند در این بلاد حفظ شریعت کنند مورد الطاف بیشتری قرار می گیرند . اما با این حال بدلیل کمبود نور اسلام در این بلاد ، معمولا سرعت سیر کندتر خواهد بود .
البته همیشه استثنا در این باب وجود دارد .
ضمن اینکه عده ای از آقایان خود به چنین مسائلی عمل نمی نمایند و برای درمان علی رغم بودن بیمارستان های مجهز در کشور ایران ، به بلاد کفر می روند . و همچنین عده ای از آقازادگان نیز در بلاد کفر به تحصیلات عالیه می پردازند و یا ساکن هستند .
نکته 2 : فقیر مقصد بعضی از روش های نامبرده شده در بالا را رسیدن به حق تبارک تعالی نمی دانم و نسبت به آنان انتقاداتی دارم که اکنون جای آن نیست . همچنین رسیدن به مقام قرب قاب قوسین او ادنی فقط برای پیروان شریعت حضرت ختمی مرتبت میسر است . که رشته محبت شاه اولیا علی (ع) و اولاد او در این راه عروة الوثقی است . بنابراین بر خلاف عده ای که قائل به آن هستند که پیرو هر دین و مسلکی که باشید به مقصد و مقصود خواهید رسید . فقیر با این دسته اختلاف نظر دارم . علاوه بر اینکه خود عرفای مسلمان نیز همین اعتقاد را دارند . بلکه آثار عرفای بزرگ جهان اسلام در دست است . کافی است با آثار ادیان دیگر و عرفای آن مقایسه شود .
نکته 3 : هر چقدر که سالکی به محل تجمع انوار دین و مذهب خویش نزدیک تر باشد . بنا به پیوند رشته های انوار اذکار وی با سایر انوار مشابه ، احتمال مکاشفات عالیه برای وی بیشتر است .
و سالکینی که در غیر جغرافیای دین خویش به سلوک می پردازند مکاشفات و مشاهدات کمتری برای آنان رخ می دهد .
#جغرافیا #تشابه_انوار #هیمالیا #هندو
#یوگا #ادیان
@soltannasir
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
@soltannasir
{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 29 }
{ شرح بعضی از فقرات سخنان مولانا زین الدین 11 }
ادامه ... 👇👇👇
عزیزان جالب است بدانید که مطالعه آثاری که در باب زندگی عرفای هندی نیز وجود دارد . خلاف مدعای منکرین ریاضت و تهذیب نفس را نشان می دهد .
یکی از روش های خوب و پیشرفته در شیوه سلوکی یوگای هندی ، روش کریا یوگا است که در قرن بیستم توسط ماها آواتار باباجی به لهیری ماهاسایا آموزش داده شد . و لهیری ماهاسایا سر حلقه اساتید کریا یوگا است که تقریبا تمام کسانی که در جهان به این شیوه سلوکی مبادرت می ورزند . شاگردان با واسطه وی می باشند .
در آثار پاراما هانسا یوگاناندا نظیر کتاب زندگینامه یک یوگی شیوه کریا یوگا تا حدی تشریح شده است .
همچنین در این اثر به حلقه بی مرگان عرفان هند به ریاست ماها آواتار باباجی اشاره شده است .
نکته : مقام باباجی در عرفان هند به مانند حضرت خضر(ع) در عرفان اسلامی است . باباجی به همراه خواهرش ماتاجی ، جاودان هستند باباجی از سالکین طریقه یوگا دستگیری می نماید . منتهی از آن دسته از سالکینی دستگیری می نماید که عاشقانه طالب خدا باشند . ( در هند طرق مختلف اعتقادی بسیار زیادی وجود دارد . یوگی های بی اعتقاد به خدا نیز وجود دارند . )
حال بخش هایی از کتاب زندگی نامه یک یوگی را در باره ریاضت یکی از شاگردان لهیری ماهاسایا به نام « رام گوپال موزومدار » که با ماهاآواتار باباجی ملاقات داشته است . را برایتان نقل می نمایم : 👇👇
{ لطفا به من اجازه بدهید به هیمالیا بروم . امیدوارم که در خلوت بی وقفه آنجا به وصل دائمی با خدا برسم .
در واقع اینها سخنان ناسپاسی بودند که یک روز خطاب به استادم گفتم . تحت تاثیر یکی از توهماتی قرار گرفته بودم که گه گاه به عابدان تهاجم می کند .
روز به روز حوصله ام را از وظایف دیر و نیز درس خواندن در دانشگاه از دست می دادم . در حالی که فقط شش ماه از آشنایی من با شری یوکتشوار می گذشت که این اجازه را از او می خواستم و هنوز برج قامت او را درست ندیده بودم .
«بسیاری از مردان کوه نشین در هیمالیا زندگی می کنند اما هنوز به شناخت و درکی از خدا نرسیده اند . »
پاسخ گورویم ملایم و ساده بود . بهتر است خرد را از مردانی که به اشراق رسیده اند دریافت کرد تا از یک کوه بی جان »
استاد به سادگی اشاره می کرد که او گورویم بود نه کوه های هیمالیا ، اما من اشاره او را نادیده گرفتم و خواهش خود را دوباره تکرار کردم .
شری یوکتشوار پاسخی نداد و من سکوت او را نشانه موافقتش تلقی کردم _ تعبیری نادرست اما سهل .
آن شب در خانه مشغول بستن اسباب سفر شدم مقداری خرت و پرت در پتویی بستم ، به یاد بقچه مشابهی افتادم که چند سال پیش از پنجره اتاقم به کوچه انداختم . نمی دانستم آیا این سفر هم مانند آن یکی گریزی بد یمن به سوی هیمالیا بود . در نخستین سفرم احساس تعالی می کردم ،اما آن شب وجدانم مرا از فکر ترک کردن گورویم عذاب می داد.
صبح روز بعد به سراغ پاندیت بهاری (behari) استاد زبان سانسکریتم در کالج کلیسای اسکاتلندی رفتم .
« قربان شما در مورد دوستی تان با یکی از پیروان بزرگ لهیری ماهاسایا با من صحبت کردید ، لطفا نشانی او را به من بدهید .
منظورت رام گوپال موزومدار (Ram Gopal Mauzumdar). است . من اسمش را گذاشته ام عارف بیدار . او همیشه بیدار است و هرگز نمی خوابد .خانه اش در رانباجپور «Ranbajpur »است . نزدیک تاراکسوار« Tarakeswar » از او تشکر کردم و بلافاصله سوار قطاری شدم که عازم تاراکسوار بود .
امید داشتم که با اجازه گرفتن از آن عارف بی خواب تردید هایم را خاموش کنم و در گوشه ای خلوت در هیمالیا به مراقبه مشغول شوم . پاندیت بهاری به من گفته بود که رام گوپال پس از چندین سال تمرین کرییا یوگا در غارهای دور افتاده بنگال به اشراق رسیده بود .
............یوگاناندا پس از تلاش بسیار موفق به پیدا کردن رام گوپال می شود حال ادامه داستان پس از ملاقات با رام گوپال ....
👇👇👇👇👇
« یوگی جوان ( خطاب به یوگا ناندا ) ، می بینم که تو از استادت ( شری یوکتشوار ) می گریزی . او تمام چیزهایی است که تو نیاز داری ، تو باید نزد او باز گردی . کوه ها نمی توانند گوروی تو باشند . این همان حرفی بود که شری یوکتشوار دو روز قبل به زبان آورده بود . « استادهای روحانی مجبور نیستند که فقط در کوهستان ها زندگی کنند . » نگاه شیطنت آمیزی به من انداخت : « قدیس ها و عرفا منحصر به هیمالیای هند و تبت نیستند .آنچه را فرد به خود زحمت ندهد در درونش پیدا کند با رفتن به اینجا و آنجا پیدا نخواهد کرد . به محض آنکه عابد مشتاق باشد به خاطر شناختن خدا به آن شوی دنیا هم برود ، گوروی او پیدا خواهد شد . » }
ادامه دارد ...
#کریا_یوگا #باباجی #یوگا_ناندا #لهیری_ماهاسایا
@soltannasir
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 29 }
{ شرح بعضی از فقرات سخنان مولانا زین الدین 11 }
ادامه ... 👇👇👇
عزیزان جالب است بدانید که مطالعه آثاری که در باب زندگی عرفای هندی نیز وجود دارد . خلاف مدعای منکرین ریاضت و تهذیب نفس را نشان می دهد .
یکی از روش های خوب و پیشرفته در شیوه سلوکی یوگای هندی ، روش کریا یوگا است که در قرن بیستم توسط ماها آواتار باباجی به لهیری ماهاسایا آموزش داده شد . و لهیری ماهاسایا سر حلقه اساتید کریا یوگا است که تقریبا تمام کسانی که در جهان به این شیوه سلوکی مبادرت می ورزند . شاگردان با واسطه وی می باشند .
در آثار پاراما هانسا یوگاناندا نظیر کتاب زندگینامه یک یوگی شیوه کریا یوگا تا حدی تشریح شده است .
همچنین در این اثر به حلقه بی مرگان عرفان هند به ریاست ماها آواتار باباجی اشاره شده است .
نکته : مقام باباجی در عرفان هند به مانند حضرت خضر(ع) در عرفان اسلامی است . باباجی به همراه خواهرش ماتاجی ، جاودان هستند باباجی از سالکین طریقه یوگا دستگیری می نماید . منتهی از آن دسته از سالکینی دستگیری می نماید که عاشقانه طالب خدا باشند . ( در هند طرق مختلف اعتقادی بسیار زیادی وجود دارد . یوگی های بی اعتقاد به خدا نیز وجود دارند . )
حال بخش هایی از کتاب زندگی نامه یک یوگی را در باره ریاضت یکی از شاگردان لهیری ماهاسایا به نام « رام گوپال موزومدار » که با ماهاآواتار باباجی ملاقات داشته است . را برایتان نقل می نمایم : 👇👇
{ لطفا به من اجازه بدهید به هیمالیا بروم . امیدوارم که در خلوت بی وقفه آنجا به وصل دائمی با خدا برسم .
در واقع اینها سخنان ناسپاسی بودند که یک روز خطاب به استادم گفتم . تحت تاثیر یکی از توهماتی قرار گرفته بودم که گه گاه به عابدان تهاجم می کند .
روز به روز حوصله ام را از وظایف دیر و نیز درس خواندن در دانشگاه از دست می دادم . در حالی که فقط شش ماه از آشنایی من با شری یوکتشوار می گذشت که این اجازه را از او می خواستم و هنوز برج قامت او را درست ندیده بودم .
«بسیاری از مردان کوه نشین در هیمالیا زندگی می کنند اما هنوز به شناخت و درکی از خدا نرسیده اند . »
پاسخ گورویم ملایم و ساده بود . بهتر است خرد را از مردانی که به اشراق رسیده اند دریافت کرد تا از یک کوه بی جان »
استاد به سادگی اشاره می کرد که او گورویم بود نه کوه های هیمالیا ، اما من اشاره او را نادیده گرفتم و خواهش خود را دوباره تکرار کردم .
شری یوکتشوار پاسخی نداد و من سکوت او را نشانه موافقتش تلقی کردم _ تعبیری نادرست اما سهل .
آن شب در خانه مشغول بستن اسباب سفر شدم مقداری خرت و پرت در پتویی بستم ، به یاد بقچه مشابهی افتادم که چند سال پیش از پنجره اتاقم به کوچه انداختم . نمی دانستم آیا این سفر هم مانند آن یکی گریزی بد یمن به سوی هیمالیا بود . در نخستین سفرم احساس تعالی می کردم ،اما آن شب وجدانم مرا از فکر ترک کردن گورویم عذاب می داد.
صبح روز بعد به سراغ پاندیت بهاری (behari) استاد زبان سانسکریتم در کالج کلیسای اسکاتلندی رفتم .
« قربان شما در مورد دوستی تان با یکی از پیروان بزرگ لهیری ماهاسایا با من صحبت کردید ، لطفا نشانی او را به من بدهید .
منظورت رام گوپال موزومدار (Ram Gopal Mauzumdar). است . من اسمش را گذاشته ام عارف بیدار . او همیشه بیدار است و هرگز نمی خوابد .خانه اش در رانباجپور «Ranbajpur »است . نزدیک تاراکسوار« Tarakeswar » از او تشکر کردم و بلافاصله سوار قطاری شدم که عازم تاراکسوار بود .
امید داشتم که با اجازه گرفتن از آن عارف بی خواب تردید هایم را خاموش کنم و در گوشه ای خلوت در هیمالیا به مراقبه مشغول شوم . پاندیت بهاری به من گفته بود که رام گوپال پس از چندین سال تمرین کرییا یوگا در غارهای دور افتاده بنگال به اشراق رسیده بود .
............یوگاناندا پس از تلاش بسیار موفق به پیدا کردن رام گوپال می شود حال ادامه داستان پس از ملاقات با رام گوپال ....
👇👇👇👇👇
« یوگی جوان ( خطاب به یوگا ناندا ) ، می بینم که تو از استادت ( شری یوکتشوار ) می گریزی . او تمام چیزهایی است که تو نیاز داری ، تو باید نزد او باز گردی . کوه ها نمی توانند گوروی تو باشند . این همان حرفی بود که شری یوکتشوار دو روز قبل به زبان آورده بود . « استادهای روحانی مجبور نیستند که فقط در کوهستان ها زندگی کنند . » نگاه شیطنت آمیزی به من انداخت : « قدیس ها و عرفا منحصر به هیمالیای هند و تبت نیستند .آنچه را فرد به خود زحمت ندهد در درونش پیدا کند با رفتن به اینجا و آنجا پیدا نخواهد کرد . به محض آنکه عابد مشتاق باشد به خاطر شناختن خدا به آن شوی دنیا هم برود ، گوروی او پیدا خواهد شد . » }
ادامه دارد ...
#کریا_یوگا #باباجی #یوگا_ناندا #لهیری_ماهاسایا
@soltannasir
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
@soltannasir
{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 30 }
{ شرح بعضی از فقرات سخنان مولانا زین الدین 12}
ادامه ... 👇👇👇
{ .. در سکوت با او موافقت کردم . به دعایم در دیر بنارس افتادم که با دیدن شری یوکتشوار در انتهای کوچه شلوغ اجابت شد .
« آیا تو اتاق کوچکی داری که بتوانی در آن را ببندی و در آن تنها باشی ? »
«بله» فکر کردم این عارف با سرعتی گیج کننده به مسائل جزئی پی می برد .
« آن اتاق غار توست . » یوگی نگاه اشراق بخشی به من انداخت که هرگز آن را فراموش نمی کنم . « آن کوهستان مقدس توست . آنجاست که تو سلطنت خدا را خواهی یافت . »
سخنان ساده اش علاقه دیرنه ام به هیمالیا را از میان برد . در شالیزاری سوزان و خشک از خواب کوهستان و برف های ابدی بیدار شدم .
« جوان ، عطش الهی تن قابل تحسین است .من محبت زبادی به تو احساس می کنم . » رام گوپال دستم را گرفت و مرا به آبادی بکری برد که در نقطه بازی از جنگل واقع شده بود . سقف خانه های آنجا را برگ های نارگیل پوشانده بود و درهای ورودیشان به شیوه روستایی با گل های استوایی تزئین شده بود .
قدیس در خانه اش مرا بر سکویی از چوب صاف بامبو نشاند. بعد از آنکه شربت آب لیمو و یک تکه نبات به من داد به ایوان خانه اش رفتیم و در حالت نیلوفر نشستیم . 👈چهار ساعت👉 به مراقبه گذشت . چشمانم را باز کردم ، دیدم که قامت مهتابی یوگی همچنان بی حرکت بود . با بد خلقی به معده ام یادآوری کردم که انسان فقط به نان زنده نیست و رام گوپال از جایش برخاست.
«می بینم که گرسنه هستی ، غذا زود حاضر می شود . »
آتش را در اجاق گلی که در ایوان خانه بود و روشن کرد . کمی بعد با برنج و دال را بر برگ های بزرگ درخت موز ریخت و مشغول خوردن شدیم . میزبان من محترمانه کمک مرا در آشپزی رد کرد : « میهمان حبیب خداست . » این مثلی هندی است که در زمان های کهن در هند رعایت می شده است . در سفرهای آینده ام به دور دنیا دیدم که در نقاط روستا نشین بسیاری از کشورها احترام مشابهی به میهمان گذارده می شد. برای شهری ها میهمان نوازی از افراد غریبه دیگر معنایی ندارد .
وقتی که در خلوت دهکده جنگلی کوچک در کنار او نشستم ، اندیشه وجود انسان ها بسیار بعید به نظرم می رسید . در آن کلبه نوری ملایم و لطیف می درخشید . رام گوپال چند پتوی ژنده روی زمین برایم پهن کرد و مرا روی یک تشک حصیری نشاند . من که از مغناطیس روحانی او به وجد آمده بودم ، از او تقاضا کردم : « قربان ، چرا شما یک خلسه به من اعطا نمی کنید ? »
« عزیز من ، از اینکه این ارتباط الهی را به تو منتقل کنم بسیار خوشحال می شوم اما حالا زمان این کار نیست . »
قدیس با چشمانی نیمه باز به من نگاه کرد . « استاد تو بزودی این تجربه را به تو خواهد داد .جسم تو هنوز آماده نیست . یک لامپ کوچک نمی تواند ولتاژی قوی را تحمل کند ، اعصاب تو هم آماده دریافت نیروی کیهانی نیست .
اگر هم اکنون آن خلسه نامحدود را به تو ببخشم ، خاکستر خواهی شد ، درست انگار که همه سلول هایت در شعله آتش بسوزد .» متفکرانه به من نگاه کرد : « تو از من اشراق می خواهی در حالی که من خود سرگردانم و کم مراقبه کرده ام و هنوز نمی دانم آیا توانسته ام خدا را خرسند کنم یا نه ، و اصلا آیا ارزشی در چشم خدا دارم که چنین موهبتی را از طریق من به تو عطا کند . »
«قربان آیا شما تنها ، به مدتی طولانی و یکسره به جست و جوی خدا نبوده اید ?»
« نه خیلی ، بهاری باید در مورد زندگی من چیزهایی به تو گفته باشد . به مدت 👈بیست سال در غاری مخفی بودم و در روز👈 هجده ساعت مراقبه می کردم . ( مراحل پیشرفت در مراقبه را طی می نمودم )
بعد به غاری دور افتاده تر رفتم و 👈بیست و پنج سال در آنجا ماندم ، و روزانه👈 بیست ساعت یگانگی با روح کل را تجربه می کردم . ( حالت سامادهی ) هیچ وقت نمی خوابیدم چون که همیشه با خدا بودم جسمم در آرامش فرا آگاهی استراحت بیشتری می کرد تا در خواب . »
« عضلات در خواب استراحت می کنند ، ولی قلب ، ریه ها و سیستم گردش خون همگی پیوسته فعالند ، آنها استراحت نمی کنند . اما در فرا آگاهی همه اندام های داخلی در حالت تعلیقی زنده می مانند و انرژی کیهانی آنها را نیرو می بخشد . بدین ترتیب سال هاست که خواب را بیهوده یافته ام .زمانی خواهد رسید که تو هم از خواب معاف خواهی شد . »
با تعجب گفتم : « خدایا ، شما این همه مدت مراقبه کرده اید ومطمئن نیستید که لطف خدا را به دست آورده باشید ! آن وقت تکلیف ما آدم های فناپذیر چیست ? »
« پسر عزیزم ، آیا نمی بینی که ابدیت جزئی از خداست ? فرض کردن اینکه کسی ممکن است «خدا» را با👈 چهل سال 👉 مراقبه بشناسد انتظاری نامعقول است .
باباجی به ما اطمینان می دهد که حتی اندکی مراقبه می تواند ما را از آتش وحشت از مرگ و وقایع بعد از مرگ نجات دهد . }
ادامه دارد ...
#خواب #یوگا_ناندا #رام_گوپال
@soltannasir
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 30 }
{ شرح بعضی از فقرات سخنان مولانا زین الدین 12}
ادامه ... 👇👇👇
{ .. در سکوت با او موافقت کردم . به دعایم در دیر بنارس افتادم که با دیدن شری یوکتشوار در انتهای کوچه شلوغ اجابت شد .
« آیا تو اتاق کوچکی داری که بتوانی در آن را ببندی و در آن تنها باشی ? »
«بله» فکر کردم این عارف با سرعتی گیج کننده به مسائل جزئی پی می برد .
« آن اتاق غار توست . » یوگی نگاه اشراق بخشی به من انداخت که هرگز آن را فراموش نمی کنم . « آن کوهستان مقدس توست . آنجاست که تو سلطنت خدا را خواهی یافت . »
سخنان ساده اش علاقه دیرنه ام به هیمالیا را از میان برد . در شالیزاری سوزان و خشک از خواب کوهستان و برف های ابدی بیدار شدم .
« جوان ، عطش الهی تن قابل تحسین است .من محبت زبادی به تو احساس می کنم . » رام گوپال دستم را گرفت و مرا به آبادی بکری برد که در نقطه بازی از جنگل واقع شده بود . سقف خانه های آنجا را برگ های نارگیل پوشانده بود و درهای ورودیشان به شیوه روستایی با گل های استوایی تزئین شده بود .
قدیس در خانه اش مرا بر سکویی از چوب صاف بامبو نشاند. بعد از آنکه شربت آب لیمو و یک تکه نبات به من داد به ایوان خانه اش رفتیم و در حالت نیلوفر نشستیم . 👈چهار ساعت👉 به مراقبه گذشت . چشمانم را باز کردم ، دیدم که قامت مهتابی یوگی همچنان بی حرکت بود . با بد خلقی به معده ام یادآوری کردم که انسان فقط به نان زنده نیست و رام گوپال از جایش برخاست.
«می بینم که گرسنه هستی ، غذا زود حاضر می شود . »
آتش را در اجاق گلی که در ایوان خانه بود و روشن کرد . کمی بعد با برنج و دال را بر برگ های بزرگ درخت موز ریخت و مشغول خوردن شدیم . میزبان من محترمانه کمک مرا در آشپزی رد کرد : « میهمان حبیب خداست . » این مثلی هندی است که در زمان های کهن در هند رعایت می شده است . در سفرهای آینده ام به دور دنیا دیدم که در نقاط روستا نشین بسیاری از کشورها احترام مشابهی به میهمان گذارده می شد. برای شهری ها میهمان نوازی از افراد غریبه دیگر معنایی ندارد .
وقتی که در خلوت دهکده جنگلی کوچک در کنار او نشستم ، اندیشه وجود انسان ها بسیار بعید به نظرم می رسید . در آن کلبه نوری ملایم و لطیف می درخشید . رام گوپال چند پتوی ژنده روی زمین برایم پهن کرد و مرا روی یک تشک حصیری نشاند . من که از مغناطیس روحانی او به وجد آمده بودم ، از او تقاضا کردم : « قربان ، چرا شما یک خلسه به من اعطا نمی کنید ? »
« عزیز من ، از اینکه این ارتباط الهی را به تو منتقل کنم بسیار خوشحال می شوم اما حالا زمان این کار نیست . »
قدیس با چشمانی نیمه باز به من نگاه کرد . « استاد تو بزودی این تجربه را به تو خواهد داد .جسم تو هنوز آماده نیست . یک لامپ کوچک نمی تواند ولتاژی قوی را تحمل کند ، اعصاب تو هم آماده دریافت نیروی کیهانی نیست .
اگر هم اکنون آن خلسه نامحدود را به تو ببخشم ، خاکستر خواهی شد ، درست انگار که همه سلول هایت در شعله آتش بسوزد .» متفکرانه به من نگاه کرد : « تو از من اشراق می خواهی در حالی که من خود سرگردانم و کم مراقبه کرده ام و هنوز نمی دانم آیا توانسته ام خدا را خرسند کنم یا نه ، و اصلا آیا ارزشی در چشم خدا دارم که چنین موهبتی را از طریق من به تو عطا کند . »
«قربان آیا شما تنها ، به مدتی طولانی و یکسره به جست و جوی خدا نبوده اید ?»
« نه خیلی ، بهاری باید در مورد زندگی من چیزهایی به تو گفته باشد . به مدت 👈بیست سال در غاری مخفی بودم و در روز👈 هجده ساعت مراقبه می کردم . ( مراحل پیشرفت در مراقبه را طی می نمودم )
بعد به غاری دور افتاده تر رفتم و 👈بیست و پنج سال در آنجا ماندم ، و روزانه👈 بیست ساعت یگانگی با روح کل را تجربه می کردم . ( حالت سامادهی ) هیچ وقت نمی خوابیدم چون که همیشه با خدا بودم جسمم در آرامش فرا آگاهی استراحت بیشتری می کرد تا در خواب . »
« عضلات در خواب استراحت می کنند ، ولی قلب ، ریه ها و سیستم گردش خون همگی پیوسته فعالند ، آنها استراحت نمی کنند . اما در فرا آگاهی همه اندام های داخلی در حالت تعلیقی زنده می مانند و انرژی کیهانی آنها را نیرو می بخشد . بدین ترتیب سال هاست که خواب را بیهوده یافته ام .زمانی خواهد رسید که تو هم از خواب معاف خواهی شد . »
با تعجب گفتم : « خدایا ، شما این همه مدت مراقبه کرده اید ومطمئن نیستید که لطف خدا را به دست آورده باشید ! آن وقت تکلیف ما آدم های فناپذیر چیست ? »
« پسر عزیزم ، آیا نمی بینی که ابدیت جزئی از خداست ? فرض کردن اینکه کسی ممکن است «خدا» را با👈 چهل سال 👉 مراقبه بشناسد انتظاری نامعقول است .
باباجی به ما اطمینان می دهد که حتی اندکی مراقبه می تواند ما را از آتش وحشت از مرگ و وقایع بعد از مرگ نجات دهد . }
ادامه دارد ...
#خواب #یوگا_ناندا #رام_گوپال
@soltannasir
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
@soltannasir
{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی31 }
{ شرح بعضی از فقرات سخنان مولانا زین الدین 13}
{ ...هدف معنویت را محصور کوهستان ها نکن ، بلکه آن را متوجه رسیدن به دامن خدا کن . اگر 👈 سخت بکوشی ، به آنجا خواهی رسید . }
( کتاب زندگینامه یک یوگی نوشته پاراماهانزا یوگاناندا ترجمه فریبا مقدم نشر آویژه فصل 13 عارف بیدار صفحات 175 الی 183)
نکته : عزیزان از این کتاب ترجمه دیگری نیز تحت نام سرگذشت یک یوگی وجود دارد که خانم گیتی خوشدل زحمت این ترجمه را کشیده اند . اما به نظر فقیر ترجمه خانم فریبا مقدم بسیار روان تر است . متاسفانه ترجمه خانم فریبا مقدم مدت هاست که تجدید چاپ نشده است . اخیرا کتاب زندگینامه یک یوگی با ترجمه فریبا مقدم به شکل زیر زمینی چاپ شده است و عزیزانی که به طهران و خیابان انقلاب دسترسی دارند . این ترجمه را تهیه نمایند . پس از مطالعه تفاوت دو ترجمه را در خواهید یافت .
نکته 2 : اینکه رام گوپال به یوگا ناندا می گوید که کوه ها نمی توانند گوروی تو باشند . بدین خاطر است که به دعای یوگاناندا استادی که دولت عرفانی یوگاناندا در دستان وی بود . یعنی شری یوکتشوار به وی معرفی شده بود . و یوگاناندا به جای تبعیت از استاد خویش به دنبال رفتن به هیمالیا بود .
شکی در این نیست که هیمالیا سرزمینی مقدس است علی الخصوص در بخش هایی از آن سرزمین های خاصی وجود دارد . که هر کسی را بدان راه نیست .
اما سخن رام گوپال مبنی بر این است که بسیاری از افراد هم به هیمالیا رفتند و به اشراق نرسیدند . و تو ( یوگاناندا ) باید بدانی که دولت اشراق تو در گرو پیروی از دستورات استادت شری یوکتشوار است . نه در رفتن به هیمالیا
نکته 3 : همانگونه که ملاحظه نمودید رام گوپال شاگرد مکتب لهیری ماهاسایا پس از سالها مراقبه به سامادهی رسید و پس از رسیدن به اشراق نیز مراقبه را ترک ننمود . و عمل خویش را کافی نمی دانست . در سیره سلوکی عرفای بزرگ جهان اسلام نیز ذکر و فکر و مراقبه تا آخر عمر ترک نمی شود .
در کتاب احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار صفحه 145 به نقل شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی آمده است : 👇👇👇
{ می فرمودند ( خواجه عبیدالله احرار ) که : حضرت شیخ محی الدین اعرابی فرموده اند که همگی همت و اوقات باید که مصروف اذکار و طاعات باشد و خود را مغلوب و محکوم احکام مشاهدات نگرداند ، زیرا مقتضا و حکم این موطن وظایف اعمال و بندگی است ، مشاهدات و احکام آن از قبیل نتایج است . موطن نتایج آخرت است . اگر بعضی اوقات مشغول و مغلوب مشاهدات باشد به مقدار اشتغال تعطیل در اعمال که مقتضای این موطن است واقع گردد و تعطیل وظایف اعمال مقتضی تنقیص نتایج شود . پس باید که سعی و اهتمام نماید که در هر موطن به حکم آن عمل نماید . }
یعنی همگی همت سالک باید وقف اذکار و طاعاتی باشد که دستور دارد . و اگر مشاهده ای برای سالک پیش بیاید . نباید بگذارد که مغلوب مشاهدات شود و از عمل نباید باز بماند . زیرا این عالم محل بندگی و طاعت است و مشاهدات نتیجه اعمال است که محل اصلی آن آخرت می باشد نه دنیا .
پس اگر بعضی اوقات مشغول و مغلوب مشاهدات شود . و به مقداری که مغلوب این مشاهدات شود از اعمال باز بماند و در نتیجه به آن مقدار که از اعمال باز ماند . در نتیجه حاصل از اعمال نیز نقص حاصل می شود .
پس بر طبق نظر شیخ اکبر ابن عربی نتیجه می گیریم که حتی پس از وصل نیز از عمل فارغ نخواهیم بود . چنانچه در سیستم سلوکی کریا یوگا نیز رام گوپال پس از رسیدن به اشراق و سالها مراقبه از اعمال دست نکشید .
همچنین عارف بزرگ دیگر شیخ ولی تراش نجم الدین کبری در رساله فوائح الجمال و فواتح الجلال می فرماید : 👇👇👇
{ مسأله : آیا تکلیف از بندگان خدا ساقط می شود ? : آری تکلیف از کلفت گرفته شده و آن به معنی مشقت است ، خدای بزرگ را بی رنج و کلفت می پرستند و از آن لذت می برند و شاد می شوند ، چون نماز مناجات است ، ولی گاهی عابد موافق شیطن و مخالف رحمن است ، لذت مناجات را در نمی یابد بلکه مناجات برای او مشقت و ناگوار است ، چون مناجات مخالف برای بدن دشوار و مشقت آور است ، اما وقتی با رحمن موافق و با شیطن مخالف شد ، نماز در حق وی مناجات دوست داشتنی و لذیذترین چیزها خواهد بود. از حضرمی حکایت است که گفت : مردم می گویند : من حلولی و نیز معتقد به سقوط تکلیف از بندگان خدا هستم . چگونه حلولی باشم که در وجود جز خدا را نمی بینم و چگونه به سقوط تکلیف معتقد باشم که مرا وردی است که از کودکی تا این زمان از من فوت نشده است . اما می گویم : در عبادت بندگان خاص خدا رنج و مشقتی نیست . }
( نسیم جمال دیباچه جلال نجم الدین کبری ترجمه قاسم انصاری صفحه 27 و 28 انتشارات طهوری )
ادامه دارد ...
#یوگا_ناندا #زندگینامه_یک_یوگی #فریبا_مقدم #لهیری_ماهاسایا #نجم_الدین_کبری
@soltannasir
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤
{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی31 }
{ شرح بعضی از فقرات سخنان مولانا زین الدین 13}
{ ...هدف معنویت را محصور کوهستان ها نکن ، بلکه آن را متوجه رسیدن به دامن خدا کن . اگر 👈 سخت بکوشی ، به آنجا خواهی رسید . }
( کتاب زندگینامه یک یوگی نوشته پاراماهانزا یوگاناندا ترجمه فریبا مقدم نشر آویژه فصل 13 عارف بیدار صفحات 175 الی 183)
نکته : عزیزان از این کتاب ترجمه دیگری نیز تحت نام سرگذشت یک یوگی وجود دارد که خانم گیتی خوشدل زحمت این ترجمه را کشیده اند . اما به نظر فقیر ترجمه خانم فریبا مقدم بسیار روان تر است . متاسفانه ترجمه خانم فریبا مقدم مدت هاست که تجدید چاپ نشده است . اخیرا کتاب زندگینامه یک یوگی با ترجمه فریبا مقدم به شکل زیر زمینی چاپ شده است و عزیزانی که به طهران و خیابان انقلاب دسترسی دارند . این ترجمه را تهیه نمایند . پس از مطالعه تفاوت دو ترجمه را در خواهید یافت .
نکته 2 : اینکه رام گوپال به یوگا ناندا می گوید که کوه ها نمی توانند گوروی تو باشند . بدین خاطر است که به دعای یوگاناندا استادی که دولت عرفانی یوگاناندا در دستان وی بود . یعنی شری یوکتشوار به وی معرفی شده بود . و یوگاناندا به جای تبعیت از استاد خویش به دنبال رفتن به هیمالیا بود .
شکی در این نیست که هیمالیا سرزمینی مقدس است علی الخصوص در بخش هایی از آن سرزمین های خاصی وجود دارد . که هر کسی را بدان راه نیست .
اما سخن رام گوپال مبنی بر این است که بسیاری از افراد هم به هیمالیا رفتند و به اشراق نرسیدند . و تو ( یوگاناندا ) باید بدانی که دولت اشراق تو در گرو پیروی از دستورات استادت شری یوکتشوار است . نه در رفتن به هیمالیا
نکته 3 : همانگونه که ملاحظه نمودید رام گوپال شاگرد مکتب لهیری ماهاسایا پس از سالها مراقبه به سامادهی رسید و پس از رسیدن به اشراق نیز مراقبه را ترک ننمود . و عمل خویش را کافی نمی دانست . در سیره سلوکی عرفای بزرگ جهان اسلام نیز ذکر و فکر و مراقبه تا آخر عمر ترک نمی شود .
در کتاب احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار صفحه 145 به نقل شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی آمده است : 👇👇👇
{ می فرمودند ( خواجه عبیدالله احرار ) که : حضرت شیخ محی الدین اعرابی فرموده اند که همگی همت و اوقات باید که مصروف اذکار و طاعات باشد و خود را مغلوب و محکوم احکام مشاهدات نگرداند ، زیرا مقتضا و حکم این موطن وظایف اعمال و بندگی است ، مشاهدات و احکام آن از قبیل نتایج است . موطن نتایج آخرت است . اگر بعضی اوقات مشغول و مغلوب مشاهدات باشد به مقدار اشتغال تعطیل در اعمال که مقتضای این موطن است واقع گردد و تعطیل وظایف اعمال مقتضی تنقیص نتایج شود . پس باید که سعی و اهتمام نماید که در هر موطن به حکم آن عمل نماید . }
یعنی همگی همت سالک باید وقف اذکار و طاعاتی باشد که دستور دارد . و اگر مشاهده ای برای سالک پیش بیاید . نباید بگذارد که مغلوب مشاهدات شود و از عمل نباید باز بماند . زیرا این عالم محل بندگی و طاعت است و مشاهدات نتیجه اعمال است که محل اصلی آن آخرت می باشد نه دنیا .
پس اگر بعضی اوقات مشغول و مغلوب مشاهدات شود . و به مقداری که مغلوب این مشاهدات شود از اعمال باز بماند و در نتیجه به آن مقدار که از اعمال باز ماند . در نتیجه حاصل از اعمال نیز نقص حاصل می شود .
پس بر طبق نظر شیخ اکبر ابن عربی نتیجه می گیریم که حتی پس از وصل نیز از عمل فارغ نخواهیم بود . چنانچه در سیستم سلوکی کریا یوگا نیز رام گوپال پس از رسیدن به اشراق و سالها مراقبه از اعمال دست نکشید .
همچنین عارف بزرگ دیگر شیخ ولی تراش نجم الدین کبری در رساله فوائح الجمال و فواتح الجلال می فرماید : 👇👇👇
{ مسأله : آیا تکلیف از بندگان خدا ساقط می شود ? : آری تکلیف از کلفت گرفته شده و آن به معنی مشقت است ، خدای بزرگ را بی رنج و کلفت می پرستند و از آن لذت می برند و شاد می شوند ، چون نماز مناجات است ، ولی گاهی عابد موافق شیطن و مخالف رحمن است ، لذت مناجات را در نمی یابد بلکه مناجات برای او مشقت و ناگوار است ، چون مناجات مخالف برای بدن دشوار و مشقت آور است ، اما وقتی با رحمن موافق و با شیطن مخالف شد ، نماز در حق وی مناجات دوست داشتنی و لذیذترین چیزها خواهد بود. از حضرمی حکایت است که گفت : مردم می گویند : من حلولی و نیز معتقد به سقوط تکلیف از بندگان خدا هستم . چگونه حلولی باشم که در وجود جز خدا را نمی بینم و چگونه به سقوط تکلیف معتقد باشم که مرا وردی است که از کودکی تا این زمان از من فوت نشده است . اما می گویم : در عبادت بندگان خاص خدا رنج و مشقتی نیست . }
( نسیم جمال دیباچه جلال نجم الدین کبری ترجمه قاسم انصاری صفحه 27 و 28 انتشارات طهوری )
ادامه دارد ...
#یوگا_ناندا #زندگینامه_یک_یوگی #فریبا_مقدم #لهیری_ماهاسایا #نجم_الدین_کبری
@soltannasir
🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤🌤