@soltannasir
مرحوم حاج ميرزا زين العابدين شيروانى (مست علیشاه ) از پیران طریقه نعمت اللهیه در كتاب شريف بستان السياحه که از کتب بسیار وزین در علم سیاحت و جغرافیا و تصوف و عرفان می باشد (ص 539) در ذكر حضرت مهدی (ع)گويد:
حضرت واهب العطايا آن حضرت را مانند يحيى عليه السلام در حالت طفوليت حكمت عطا فرمود: و در صغر سن امام انام گردانيد. و بسان عيسى بن مريم عليه السلام در وقت صباوت به مرتبه ارجمند رسانيد. عجب است از اشخاصى كه قائل اند بر اين كه خواجه خضر و الياس از انبياء و شيطان و دجال از اعداء در قيد حياتند؛ و انكار دارند وجود ذى وجود صاحب الزمان را و حال آنكه آن حضرت افضل است از انبياء سلف ، و اوست ولد صاحب نبوت مطلقه و ولايت كليه .
عجب تر آن كه بعضى از متصوفه كه خود را از اهل دانش شمارند و از ارباب بينش پندارند قائلند بر اين كه در ملك 👈هندوستان در ميان برهمنان و جوكيان مرتاضان و رياضت كشان مى باشند👉 كه به سبب حبس نفس و قلت اكل چند هزار سال عمر كرده و مى كنند، با وجود اين منكر وجود آن حضرت اند.
فقير (مست علیشاه ) گويد:
انكار وجود آن حضرت در حقيقت انكار بارى تعالى است ، منت خداى را كه فقير را همچنان آفتاب روشن كه كيمياگر از اجزاى متفرقه اكسيرى ساخته بر نقره طرح مى كند و آن نقره را طلاى احمر مى سازد و حال آنكه در اندك زمان پوشيده و نابود مى شود و طلا بر عكس آن چند هزار سال بر يک منوال است و نابود نمى شود، پس اگر ولى خدا مانند آن كيميا از اكسير التفات خويش ، بدن خود را همرنگ روح گرداند و باقى و دائم سازد، بعيد نخواهد بود. آنان كه منكر وجود آن حضرتند و لفظ مهدى و صاحب الزمان را تاءويل مى كنند، از كوردلى ايشان است ، و الا به اندك شعورى چه جاى انكار است والله يهدى من يشاء الى صراط مستقيم .
اين بود كلام محققانه مرحوم شيروانى (بستان السياحه جلد سوم صفحه 1694و 1695تصحیح منیژه محمودی چاپ انتشارات حقیقت )
#بستان السیاحه
#اکسیر
#کیمیا
#مرتاضان
@soltannasir
🌞🔥💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰
.
مرحوم حاج ميرزا زين العابدين شيروانى (مست علیشاه ) از پیران طریقه نعمت اللهیه در كتاب شريف بستان السياحه که از کتب بسیار وزین در علم سیاحت و جغرافیا و تصوف و عرفان می باشد (ص 539) در ذكر حضرت مهدی (ع)گويد:
حضرت واهب العطايا آن حضرت را مانند يحيى عليه السلام در حالت طفوليت حكمت عطا فرمود: و در صغر سن امام انام گردانيد. و بسان عيسى بن مريم عليه السلام در وقت صباوت به مرتبه ارجمند رسانيد. عجب است از اشخاصى كه قائل اند بر اين كه خواجه خضر و الياس از انبياء و شيطان و دجال از اعداء در قيد حياتند؛ و انكار دارند وجود ذى وجود صاحب الزمان را و حال آنكه آن حضرت افضل است از انبياء سلف ، و اوست ولد صاحب نبوت مطلقه و ولايت كليه .
عجب تر آن كه بعضى از متصوفه كه خود را از اهل دانش شمارند و از ارباب بينش پندارند قائلند بر اين كه در ملك 👈هندوستان در ميان برهمنان و جوكيان مرتاضان و رياضت كشان مى باشند👉 كه به سبب حبس نفس و قلت اكل چند هزار سال عمر كرده و مى كنند، با وجود اين منكر وجود آن حضرت اند.
فقير (مست علیشاه ) گويد:
انكار وجود آن حضرت در حقيقت انكار بارى تعالى است ، منت خداى را كه فقير را همچنان آفتاب روشن كه كيمياگر از اجزاى متفرقه اكسيرى ساخته بر نقره طرح مى كند و آن نقره را طلاى احمر مى سازد و حال آنكه در اندك زمان پوشيده و نابود مى شود و طلا بر عكس آن چند هزار سال بر يک منوال است و نابود نمى شود، پس اگر ولى خدا مانند آن كيميا از اكسير التفات خويش ، بدن خود را همرنگ روح گرداند و باقى و دائم سازد، بعيد نخواهد بود. آنان كه منكر وجود آن حضرتند و لفظ مهدى و صاحب الزمان را تاءويل مى كنند، از كوردلى ايشان است ، و الا به اندك شعورى چه جاى انكار است والله يهدى من يشاء الى صراط مستقيم .
اين بود كلام محققانه مرحوم شيروانى (بستان السياحه جلد سوم صفحه 1694و 1695تصحیح منیژه محمودی چاپ انتشارات حقیقت )
#بستان السیاحه
#اکسیر
#کیمیا
#مرتاضان
@soltannasir
🌞🔥💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰
.
@soltannasir
(درد و دل 8)
(دراویش و علوم غریبه 4)
(ذهبیه)
یکی از سلاسل صوفیه شیعه سلسله ذهبیه می باشد . که نسبت خرقه شان یا به عبارتی دیگر نسبت ارشاد سلوکیشان از طریق معروف کرخی به سلطان علی بن موسی الرضا (ع) می رسد .
به سلسله معروفیه سلسله الذهب می گویند .
علت این نام گذاری ریشه در حدیث سلسله الذهب دارد که از امام علی بن موسی الرضا (ع) منقول است .
تقریبا اکثر طرق صوفیه نسبت خرقه و ارشاد سلوکیشان شان به سلسله معروفیه می رسد .
بنابراین ام السلاسل در تصوف و عرفان اسلامی سلسله معروفیه می باشد .
تمامی این سلاسل صوفیه (شیعه و اهل سنت) خود را شاخه اصلی سلسله معروفیه می دانند .
و بقیه طرق را طرق فرعی می دانند 😊
ان شاالله در دروس آینده این اختلافات بی معنی را بررسی خواهیم نمود
اما سلسله ذهبیه به طور خاص ادامه شاخه کبرویه(پیروان شیخ نجم الدین کبری ) از طرق سلسله معروفیه است .
این سلسله در کشور ایران دو شاخه مهم داشته است .
1)سلسله نوربخشیه (ذهبیه ) پیروان سید محمد نوربخش
2)سلسله ذهبیه پیروان امیر عبدالله برزش آبادی
هر دو سلسله در ایران پیروانی داشته اند .
اما به مرور از فعالیت های نوربخشیه و تعداد پیروانشان کاسته شد .
امروزه از نظر کثرت پیروان شاخه ذهبیه احمدیه (پیروان میرزا احمد اردبیلی ملقب به وحید الاولیا ) بیشترین تعداد مریدان را دارند .
اما تبحر ذهبیان در علوم غریبه : در کتب و رسایل متاخر سلسله ذهبیه آمده که علاوه بر اجازه نامه جانشینی برای تصدی ریاست و قطبیت این سلسله دانستن انواع طرق علم کیمیا از شرایط قطبیت این سلسله می باشد .
بنابراین قطب سلسلا ذهبیه در هر زمان کسی می باشد که علاوه بر داشتن مقام ارشاد در سلوک الی الله , با انواع علم کیمیا نیز آشنایی داشته باشد .
نکته : مسئله کیمیاگری اقطاب ذهبیه در بین اهل باطن (سالکان الی الله چه از علمای ربانی شیعه و چه از سلاسل دیگر صوفیه ) بسیار معروف است .
نکته 2: بسیاری از علمای علوم غریبه کار شیعه که با علم کیمیا آشنایی دارند . به طریق ظاهری. یا باطنی با ذهبیان ارتباط دارند .
نکته 3 : مطمئنا اگر کسی امروزه علم کیمیا داشته باشد چه از اقطاب ذهبیه یا از علمای بزرگ علوم غریبه ما , این توانایی را انکار می نماید . زیرا ممکن است مجبور به همکاری برای طلا سازی شود . 😊
نکته 4 : قطب سابق سلسله ذهبیه جناب دکتر عبدالحمید گنجویان (میر برنا ) از سوی مشایخ و پیروان خویش همواره با لقب سلیمان زمان یاد می شده است .
بر اهل خرد پوشیده نیست که ویژگی حضرت سلیمان سلطنت بر شیاطین و جنیان و علوم غریبه بوده است . در نتیجه جناب گنجویان نیز از نظر مشایخ و شاگردانشان در این وادی استاد بوده اند .
استاد و دانشمند فقید معاصر محمد خواجوی (محقق) در مقدمه بسیاری از آثار خویش این لقب سلیمان زمان را برای جناب گنجویان بکار برده اند .
نظیر 👇👇👇👇👇
{ امید از درگاه امیدواران دارم که این کوشش در درگاه صاحب ولایت کلیه که در واقع دفاع از ساحت مقدس او شده و غث از سیمین جدا شده است مقبول افتد و سپس در ساحت صاحب ترجمه _حضرت میر_ و 👈سلیمان زمان👉
پذیرفته آید } (شرح لمعات عراقی امیر عبدالله برزش آبادی صفحه 112}
#درد_ودل
#دراویش
#ذهبیه
#نوربخشیه
#کیمیا
@soltannasir
🔥☀️✨🔥☀️✨🔥☀️✨🔥☀️✨🔥☀️✨
(درد و دل 8)
(دراویش و علوم غریبه 4)
(ذهبیه)
یکی از سلاسل صوفیه شیعه سلسله ذهبیه می باشد . که نسبت خرقه شان یا به عبارتی دیگر نسبت ارشاد سلوکیشان از طریق معروف کرخی به سلطان علی بن موسی الرضا (ع) می رسد .
به سلسله معروفیه سلسله الذهب می گویند .
علت این نام گذاری ریشه در حدیث سلسله الذهب دارد که از امام علی بن موسی الرضا (ع) منقول است .
تقریبا اکثر طرق صوفیه نسبت خرقه و ارشاد سلوکیشان شان به سلسله معروفیه می رسد .
بنابراین ام السلاسل در تصوف و عرفان اسلامی سلسله معروفیه می باشد .
تمامی این سلاسل صوفیه (شیعه و اهل سنت) خود را شاخه اصلی سلسله معروفیه می دانند .
و بقیه طرق را طرق فرعی می دانند 😊
ان شاالله در دروس آینده این اختلافات بی معنی را بررسی خواهیم نمود
اما سلسله ذهبیه به طور خاص ادامه شاخه کبرویه(پیروان شیخ نجم الدین کبری ) از طرق سلسله معروفیه است .
این سلسله در کشور ایران دو شاخه مهم داشته است .
1)سلسله نوربخشیه (ذهبیه ) پیروان سید محمد نوربخش
2)سلسله ذهبیه پیروان امیر عبدالله برزش آبادی
هر دو سلسله در ایران پیروانی داشته اند .
اما به مرور از فعالیت های نوربخشیه و تعداد پیروانشان کاسته شد .
امروزه از نظر کثرت پیروان شاخه ذهبیه احمدیه (پیروان میرزا احمد اردبیلی ملقب به وحید الاولیا ) بیشترین تعداد مریدان را دارند .
اما تبحر ذهبیان در علوم غریبه : در کتب و رسایل متاخر سلسله ذهبیه آمده که علاوه بر اجازه نامه جانشینی برای تصدی ریاست و قطبیت این سلسله دانستن انواع طرق علم کیمیا از شرایط قطبیت این سلسله می باشد .
بنابراین قطب سلسلا ذهبیه در هر زمان کسی می باشد که علاوه بر داشتن مقام ارشاد در سلوک الی الله , با انواع علم کیمیا نیز آشنایی داشته باشد .
نکته : مسئله کیمیاگری اقطاب ذهبیه در بین اهل باطن (سالکان الی الله چه از علمای ربانی شیعه و چه از سلاسل دیگر صوفیه ) بسیار معروف است .
نکته 2: بسیاری از علمای علوم غریبه کار شیعه که با علم کیمیا آشنایی دارند . به طریق ظاهری. یا باطنی با ذهبیان ارتباط دارند .
نکته 3 : مطمئنا اگر کسی امروزه علم کیمیا داشته باشد چه از اقطاب ذهبیه یا از علمای بزرگ علوم غریبه ما , این توانایی را انکار می نماید . زیرا ممکن است مجبور به همکاری برای طلا سازی شود . 😊
نکته 4 : قطب سابق سلسله ذهبیه جناب دکتر عبدالحمید گنجویان (میر برنا ) از سوی مشایخ و پیروان خویش همواره با لقب سلیمان زمان یاد می شده است .
بر اهل خرد پوشیده نیست که ویژگی حضرت سلیمان سلطنت بر شیاطین و جنیان و علوم غریبه بوده است . در نتیجه جناب گنجویان نیز از نظر مشایخ و شاگردانشان در این وادی استاد بوده اند .
استاد و دانشمند فقید معاصر محمد خواجوی (محقق) در مقدمه بسیاری از آثار خویش این لقب سلیمان زمان را برای جناب گنجویان بکار برده اند .
نظیر 👇👇👇👇👇
{ امید از درگاه امیدواران دارم که این کوشش در درگاه صاحب ولایت کلیه که در واقع دفاع از ساحت مقدس او شده و غث از سیمین جدا شده است مقبول افتد و سپس در ساحت صاحب ترجمه _حضرت میر_ و 👈سلیمان زمان👉
پذیرفته آید } (شرح لمعات عراقی امیر عبدالله برزش آبادی صفحه 112}
#درد_ودل
#دراویش
#ذهبیه
#نوربخشیه
#کیمیا
@soltannasir
🔥☀️✨🔥☀️✨🔥☀️✨🔥☀️✨🔥☀️✨
@soltannasir
(درد و دل 9)
(دراویش و علوم غریبه 5)
(ذهبیه 2)
دکتر اسد الله خاوری در باب کیمیاگری اقطاب ذهبیه در کتاب ذهبیه چاپ انتشارات دانشگاه تهران صفحه 95 و 96 می نویسد 👇👇👇
{ بحث 2 : از وجه تسمیه های نادر و بدیعی که تنها یک مورد دیده شد , اختصاص کیمیاگری به اقطاب ذهبیه می باشد : بحث در کیمیا و آنچه متاخرین اقطاب و مشایخ ذهبیه در این باب نگاشته , بواقع دارا بودند و یا نبودند , خود موضوعی است که از بحث ما خارج است , ولی تا آنجا که مربوط به مطلب فوق می شود برای آنکه سابقه ذهنی حاصل آید , چند نکته ای را بدون نظر نفی و اثبات آنها متذکر می شویم .
با توجه به داستانهاییکه درباره بعضی از صوفیه که کیمیاگری داشتند و در تراجم احوال آنان دیده می شود با دقت در داستان (شیخ بهاالدین و پیر پاره دور) که نوشته اند : دست اولی (شیخ بهایی ) و نظر دومی (پیر پاره دور ) کیمیا بوده است .
در بین اقطاب ذهبیه مخصوصا در یکی دو قرن اخیر موضوع علم کیمیاگری از لوازم قطبیت تلقی شده است .
در صفحه 154 تذکره الاولیا منظوم راز شیرازی (کتابی که به شعر است و اثر ابوالقاسم راز شیرازی قطب 35 ذهبیه می باشد ) در ضمن احوال مشایخ و مریدان معتبر آقا محمد هاشم درویش شیرازی (قطب 33 سلسله ذهبیه ) درباره (سید عالمشه هندی ) آمده است .
«پدرش زوجه صدیقه سیده
مسش از کرامت بکف زر شده
بگفت او چو فقرم به غایت رسید
بمن جود شاه ولایت رسید
گیاهی باو سید ساجدان
نشان داد در خواب کاکسیر دان
بهر مس زدی زوجه اش آن گیاه
درخشیدی آن مس چو رخسار ماه
بفرمود اگر از تو ابر از یافت
ترا با رقه مرگ بر جان تافت
ز راه محبت بشه گفت او
بسال دیگر از جهان رفت او»
این ابیات معلوم می دارد (سیده صدیقه ) اکسیرش را به پیر و مرشدش (آقا محمد هاشم ) داده و سال بعد وفات یافته است .
توضیح آنکه این داستان با عبارت منثور در کتاب میزان الصواب آمده است .
این کیمیا داشتن اقطاب ذهبیه , از مسائل قابل تحقیق و دقت است زیرا علاوه بر چند رساله ایکه در این باب تالیف نمودند , هنوز پیران و سالخوردگان خاندان نگارنده (دکتر اسدالله خاوری )و چه بسا معمرین شیراز اکثرا از طلاهاییکه بصورت گرد (پودر) از سی و ششمین
قطب ذهبیه (مرحوم مجد الاشراف) بعنوان عیدی دریافت داشته اند , موجود دارند . نگارنده هم در جوف رساله خطی «عنقائیه» تالیف مرحوم مجد الاشراف متوفی 1331 قمری (که شرح آن در باب معرفی آثار ذهبیه می آید ) چند قطعه از صفحات نازک طلا را دیده و موجود دارد . و در ضمن کتابخانه خانوادگی اجدادم دستگاه قرع و انبیق (دستگاهی شبیه کدو و بالن که برای کیمیاگری استفاده می شود ) و بسته های کوچک و بزرگ از ادویه مختلف مشاهده نموده است . و الله اعلم بحقایق الامور .
وجه دیگر : آنکه اولیای این سلسله (ذهبیه) غالبا علم اکسیر داشته اند , چرا که دلائل مبدا و معاد انسانی به طور حس منحصر باخت النبوه می باشد . که اهلش نیک می دانند و برخی هم بعمل مشغول گردیده اند مثل جناب جابربن صوفی تربیت شده حضرت صادق علیه السلام که در رسائل خود فرموده است طلا و نقره در دست ما اسیر است . لهذا بسلسه الذهب شهرت یافته .
آنچه از ضمن کتب و رسائل کسانیکه در باب کیمیا گری چیزی نگاشته اند استفاده می شود (اخت النبوة) را به این فن اطلاق نمایند چنانکه مرحوم مجد الاشراف در رساله ایکه بنام (تام الحکمه) نگاشته اند و آنرا دیباچه یکی از تالیفات استاد و پدر خویش میرزا ابوالقاسم راز بنام (قوائم الانوار) قرار داده , درباره فن کیمیاگری که مختص موسی هر عصر که کنایه از قطب ناطق هر زمان می باشد (منظور قطب سلسله ذهبیه است نه صاحب مقام قطبیت کبری حضرت صاحب الامر عجل الله ). }
#درد_و_دل #دراویش #علوم_غریبه #ذهبیه
#کیمیا
@soltannasir
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
(درد و دل 9)
(دراویش و علوم غریبه 5)
(ذهبیه 2)
دکتر اسد الله خاوری در باب کیمیاگری اقطاب ذهبیه در کتاب ذهبیه چاپ انتشارات دانشگاه تهران صفحه 95 و 96 می نویسد 👇👇👇
{ بحث 2 : از وجه تسمیه های نادر و بدیعی که تنها یک مورد دیده شد , اختصاص کیمیاگری به اقطاب ذهبیه می باشد : بحث در کیمیا و آنچه متاخرین اقطاب و مشایخ ذهبیه در این باب نگاشته , بواقع دارا بودند و یا نبودند , خود موضوعی است که از بحث ما خارج است , ولی تا آنجا که مربوط به مطلب فوق می شود برای آنکه سابقه ذهنی حاصل آید , چند نکته ای را بدون نظر نفی و اثبات آنها متذکر می شویم .
با توجه به داستانهاییکه درباره بعضی از صوفیه که کیمیاگری داشتند و در تراجم احوال آنان دیده می شود با دقت در داستان (شیخ بهاالدین و پیر پاره دور) که نوشته اند : دست اولی (شیخ بهایی ) و نظر دومی (پیر پاره دور ) کیمیا بوده است .
در بین اقطاب ذهبیه مخصوصا در یکی دو قرن اخیر موضوع علم کیمیاگری از لوازم قطبیت تلقی شده است .
در صفحه 154 تذکره الاولیا منظوم راز شیرازی (کتابی که به شعر است و اثر ابوالقاسم راز شیرازی قطب 35 ذهبیه می باشد ) در ضمن احوال مشایخ و مریدان معتبر آقا محمد هاشم درویش شیرازی (قطب 33 سلسله ذهبیه ) درباره (سید عالمشه هندی ) آمده است .
«پدرش زوجه صدیقه سیده
مسش از کرامت بکف زر شده
بگفت او چو فقرم به غایت رسید
بمن جود شاه ولایت رسید
گیاهی باو سید ساجدان
نشان داد در خواب کاکسیر دان
بهر مس زدی زوجه اش آن گیاه
درخشیدی آن مس چو رخسار ماه
بفرمود اگر از تو ابر از یافت
ترا با رقه مرگ بر جان تافت
ز راه محبت بشه گفت او
بسال دیگر از جهان رفت او»
این ابیات معلوم می دارد (سیده صدیقه ) اکسیرش را به پیر و مرشدش (آقا محمد هاشم ) داده و سال بعد وفات یافته است .
توضیح آنکه این داستان با عبارت منثور در کتاب میزان الصواب آمده است .
این کیمیا داشتن اقطاب ذهبیه , از مسائل قابل تحقیق و دقت است زیرا علاوه بر چند رساله ایکه در این باب تالیف نمودند , هنوز پیران و سالخوردگان خاندان نگارنده (دکتر اسدالله خاوری )و چه بسا معمرین شیراز اکثرا از طلاهاییکه بصورت گرد (پودر) از سی و ششمین
قطب ذهبیه (مرحوم مجد الاشراف) بعنوان عیدی دریافت داشته اند , موجود دارند . نگارنده هم در جوف رساله خطی «عنقائیه» تالیف مرحوم مجد الاشراف متوفی 1331 قمری (که شرح آن در باب معرفی آثار ذهبیه می آید ) چند قطعه از صفحات نازک طلا را دیده و موجود دارد . و در ضمن کتابخانه خانوادگی اجدادم دستگاه قرع و انبیق (دستگاهی شبیه کدو و بالن که برای کیمیاگری استفاده می شود ) و بسته های کوچک و بزرگ از ادویه مختلف مشاهده نموده است . و الله اعلم بحقایق الامور .
وجه دیگر : آنکه اولیای این سلسله (ذهبیه) غالبا علم اکسیر داشته اند , چرا که دلائل مبدا و معاد انسانی به طور حس منحصر باخت النبوه می باشد . که اهلش نیک می دانند و برخی هم بعمل مشغول گردیده اند مثل جناب جابربن صوفی تربیت شده حضرت صادق علیه السلام که در رسائل خود فرموده است طلا و نقره در دست ما اسیر است . لهذا بسلسه الذهب شهرت یافته .
آنچه از ضمن کتب و رسائل کسانیکه در باب کیمیا گری چیزی نگاشته اند استفاده می شود (اخت النبوة) را به این فن اطلاق نمایند چنانکه مرحوم مجد الاشراف در رساله ایکه بنام (تام الحکمه) نگاشته اند و آنرا دیباچه یکی از تالیفات استاد و پدر خویش میرزا ابوالقاسم راز بنام (قوائم الانوار) قرار داده , درباره فن کیمیاگری که مختص موسی هر عصر که کنایه از قطب ناطق هر زمان می باشد (منظور قطب سلسله ذهبیه است نه صاحب مقام قطبیت کبری حضرت صاحب الامر عجل الله ). }
#درد_و_دل #دراویش #علوم_غریبه #ذهبیه
#کیمیا
@soltannasir
👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑👑
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 2)
(پراکندگی اساتید در این حیطه جغرافیایی )
استان البرز : 👇👇👇👇👇
شهر طالقان و حومه : حداقل 2 استاد
اساتید آن در علوم متوسط رو به بالا و در تسخیرات نیز متوسط رو به بالا هستند
استان قزوین : 👇👇👇👇👇
معلم کلایه وحومه که شامل الموت هم می شود
حداقل 3 استاد
اساتید آن سفید و خاکستری و سیاه می باشند که سالهاست دو تن از این اساتید با یکدیگر اختلاف دارند
شهر قزوین و حومه حداقل 11 استاد
تاکستان و حومه حداقل 2 استاد
اساتید آن با اساتید قزوین در یک طبقه بندی قرار می گیرند
مناطق جنوب استان قزوین حداقل 2 استاد
اساتید آن مجهول الحال هستند .
این منطقه جغرافیایی بخصوص حیطه شهر قزوین و حومه اطراف آن تا تاکستان منطقه بسیار خاصی است .
از شهر قزوین می توان با عنوان پایتخت علوم غریبه جهان اسلام یاد کرد .
در هیچ کدام از شهرهای کشور عزیزمان ایران سنت علوم غریبه به اندازه شهر قزوین زنده نیست .
در شهر قزوین و حوزه علمیه آن همچنان بصورت خصوصی و پنهانی علوم غریبه تدریس می شود . و این سنت که در حوزه های علمیه ما سالهاست فراموش شده , در قزوین همچنان زنده است .
( فقیر چندی پیش از عزیزی شنیدم که در مقبره حمد الله مستوفی در قزوین به شکل عمومی تدریس علوم غریبه می شد که به علت اعتراض و مخالفت جلوی تدریس عمومی و علنی این علوم را گرفتند . و کلاس مربوطه در منزل شخصی در همان حوالی بر گزار می شود )
در این شهر و حومه آن حدود 11 استاد بزرگ در علوم غریبه و بیش از 30 استاد متوسط زندگی می نمایند . اکثر این اساتید حوزوی و معمم هستند , گروهی که غیر معمم می باشند نیز با علمای حوزوی این وادی مرتبطند و حتی خود دروس حوزه را کامل و یا نصفه و نیمه گذرانده اند .
هر کدام از این 11 استاد علوم غریبه علی رغم اینکه در اکثر شاخه های این علوم استادند .
اما در یک شاخه تبحر بیشتر دارند و استاد مسلم هستند .
من باب مثال استادی در علم کیمیا استاد مسلم است استادی دیگر در علم سیمیا استادی دیگر در علم هیئت و نجوم و استادی دیگر در علم جفر و حروف و استادی دیگر در علم رمل و استادی دیگر در علم اوفاق و استاد دیگری در فن طلسمات و استاد دیگری در علم تسخیر و مسخرات روحانیات و استادی دیگر در تسخیر و مسخرات فرومایگان تخصص دارد .
نکته جالب این است که در شهر قزوین محافل و جلسات خصوصی نیز برای هر یک از این علوم بر گزار می شود . نظیر محفل علم جفر یا رمل و.نجوم که اساتید بزرگ این علوم و بعضی اساتید متوسط و شاگردان خاص حضور دارند و از دست آوردها و استخراجات خویش با یکدیگر سخن می گویند .
عزیزانی که در جستجوی اساتید وادی های مختلف این علوم می باشند . به جای این که به کشور پاکستان و هندوستان سفر نمایند .
کافی است به شهر قزوین در کشور خودمان سفر نمایند . و در جستجوی اساتید این علم بر آیند . زیرا در هر کدام از وادی های این علوم در این شهر اساتیدی وجود دارند که بتوانند از شما دستگیری نمایند .
#علوم_غریبه
#جغرافیا
#قزوین
#کیمیا
#سیمیا
#جفر
#رمل
@soltannasir
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
(جغرافیای علوم غریبه در ایران 2)
(پراکندگی اساتید در این حیطه جغرافیایی )
استان البرز : 👇👇👇👇👇
شهر طالقان و حومه : حداقل 2 استاد
اساتید آن در علوم متوسط رو به بالا و در تسخیرات نیز متوسط رو به بالا هستند
استان قزوین : 👇👇👇👇👇
معلم کلایه وحومه که شامل الموت هم می شود
حداقل 3 استاد
اساتید آن سفید و خاکستری و سیاه می باشند که سالهاست دو تن از این اساتید با یکدیگر اختلاف دارند
شهر قزوین و حومه حداقل 11 استاد
تاکستان و حومه حداقل 2 استاد
اساتید آن با اساتید قزوین در یک طبقه بندی قرار می گیرند
مناطق جنوب استان قزوین حداقل 2 استاد
اساتید آن مجهول الحال هستند .
این منطقه جغرافیایی بخصوص حیطه شهر قزوین و حومه اطراف آن تا تاکستان منطقه بسیار خاصی است .
از شهر قزوین می توان با عنوان پایتخت علوم غریبه جهان اسلام یاد کرد .
در هیچ کدام از شهرهای کشور عزیزمان ایران سنت علوم غریبه به اندازه شهر قزوین زنده نیست .
در شهر قزوین و حوزه علمیه آن همچنان بصورت خصوصی و پنهانی علوم غریبه تدریس می شود . و این سنت که در حوزه های علمیه ما سالهاست فراموش شده , در قزوین همچنان زنده است .
( فقیر چندی پیش از عزیزی شنیدم که در مقبره حمد الله مستوفی در قزوین به شکل عمومی تدریس علوم غریبه می شد که به علت اعتراض و مخالفت جلوی تدریس عمومی و علنی این علوم را گرفتند . و کلاس مربوطه در منزل شخصی در همان حوالی بر گزار می شود )
در این شهر و حومه آن حدود 11 استاد بزرگ در علوم غریبه و بیش از 30 استاد متوسط زندگی می نمایند . اکثر این اساتید حوزوی و معمم هستند , گروهی که غیر معمم می باشند نیز با علمای حوزوی این وادی مرتبطند و حتی خود دروس حوزه را کامل و یا نصفه و نیمه گذرانده اند .
هر کدام از این 11 استاد علوم غریبه علی رغم اینکه در اکثر شاخه های این علوم استادند .
اما در یک شاخه تبحر بیشتر دارند و استاد مسلم هستند .
من باب مثال استادی در علم کیمیا استاد مسلم است استادی دیگر در علم سیمیا استادی دیگر در علم هیئت و نجوم و استادی دیگر در علم جفر و حروف و استادی دیگر در علم رمل و استادی دیگر در علم اوفاق و استاد دیگری در فن طلسمات و استاد دیگری در علم تسخیر و مسخرات روحانیات و استادی دیگر در تسخیر و مسخرات فرومایگان تخصص دارد .
نکته جالب این است که در شهر قزوین محافل و جلسات خصوصی نیز برای هر یک از این علوم بر گزار می شود . نظیر محفل علم جفر یا رمل و.نجوم که اساتید بزرگ این علوم و بعضی اساتید متوسط و شاگردان خاص حضور دارند و از دست آوردها و استخراجات خویش با یکدیگر سخن می گویند .
عزیزانی که در جستجوی اساتید وادی های مختلف این علوم می باشند . به جای این که به کشور پاکستان و هندوستان سفر نمایند .
کافی است به شهر قزوین در کشور خودمان سفر نمایند . و در جستجوی اساتید این علم بر آیند . زیرا در هر کدام از وادی های این علوم در این شهر اساتیدی وجود دارند که بتوانند از شما دستگیری نمایند .
#علوم_غریبه
#جغرافیا
#قزوین
#کیمیا
#سیمیا
#جفر
#رمل
@soltannasir
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
@soltannasir
(جغرافیای علوم غریبه در ایران43)
{ارتباط سلیمان(ع) با ایران 4}
علل حضور سلیمان (ع) در ایران :
1: علت اول احتمالا تسخیر نمودن ایزد وای است . اگر سلیمان (ع) برای تسلط بر دیوان ایزد وای را تسخیر نموده باشد . آنگونه که در اوستاو متون پهلوی در مورد تهمورس آمده است . پس سلیمان (ع) نیاز داشته است که برای این تسخیر به خاک ایران زمین بیاید . زیرا همانگونه که پیشتر گفته شد . خدایان باستانی با جغرافیای زمین ارتباط مستقیم دارند . و ایزد وای یک ایزد آریایی (متعلق به تمدن هند و ایران ) است . پس سلیمان(ع) برای موفقیت در امر تسخیر نیاز داشته که به ایران زمین بیاید .
نکته: اینجا بد نیست به شواهد دیگری از ارتباط سلیمان (ع) با ایران زمین اشاره نماییم .
حق تعالی در آیه 82 انبیا می فرماید : 👇👇👇
{ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ} (آیه 81سوره انبیا)
{ و براى سليمان تندباد را [رام كرديم] كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه در آن بركت نهاده بوديم جريان مى يافت و ما به هر چيزى دانا بوديم}
براستی این سرزمینی که حق تعالی در آن برکت نهاده بود . کدام سرزمین است ? عده ای از مفسرین(بیشتر مفسرین اهل سنت) می گویند : سرزمین شام. اما به نظر فقیر این سرزمین پربرکت خاک ایران زمین به مرکزیت تکاب در آذرباییجان غربی بوده است .
دقت در آیه نشان می دهد .که حق تعالی بادی(ریح) را که به سوی سرزمین پربرکت جریان می یافت را با صفت عاصفه توصیف می نماید . که به معنای سخت است . که در اصطلاح به معنای تندباد است . یعنی سرعت این باد بسیار زیاد بوده است . به طوریکه با توجه به آیه 12 سوره سبأ مسافتی که در طی یک ماه طی می شده را در طی یک نیمروز طی می نموده است . و با توجه به شواهد تفسیری و شواهد طبیعی اگر باد به دستور سلیمان(ع) به سوی مشرق در خط مستقیم حرکت نموده باشد بی شک مقصد باید نقطه ای از خاک ایران زمین بوده باشد .
در این آیه نکته مهم دیگری نیز وجود دارد .
باد (ریح) در این آیه با صفت عاصفه(سخت) توصیف شده است . و در آیه 36 سوره صاد با صفت رخاء (نرمی) توصیف شده است .👇
{ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ }(36) سوره صاد ترجمه👈 { پس باد را در اختيار او قرار داديم كه هر جا تصميم مى گرفت به فرمان او نرم روان مى شد(36)}
عده ای از مفسرین گفته اند که اینجا هیچ تناقضی وجود ندارد بلکه باد مسخر سلیمان(ع) شده است . که به فرمان وی به نرمی و آرامی حرکت می نموده است . و یا با تندی و سرعت حرکت می نموده است .
اما دقت در آیه 82 سوره انبیا نشان می دهد که تندباد یا طوفان «الریح عاصفة» مسخر سلیمان(ع) شده است . و در آیه 36سوره صاد باد «الریح» مسخر سلیمان(ع) شده است . که به فرمان سلیمان(ع) به نرمی روان می شده است .
عزیزان بخاطر بیاورند که پیشتر در مورد ایزد باد «وای» گفته شد که در متون اولیه «وای»شخصیت واحدی است. با سیمایی دوگانه
نیکوکار و در عین حال شوم . در تفکرات بعدی
او تبدیل به دو شخصیت شده است .
وای به (وای خوب ) که بخش زبرین فضا را در اختیار دارد. و ایزد بادهای بارانزا است .
وای بد که بخش زیرین فضا را در اختیار دارد .
اگر بپذیریم که وای شخصیت واحدی است با دو صفت نیکوکار(باد نرم ) و شوم(باد تند و مخرب) با صفت رخاء و عاصفه که در قرآن مجید در وصف «ریح» آمده هماهنگی دارد .
و چنانچه اگر «وای» را به دو شخصیت مجزای وای نیک و بد تقسیم نماییم . نیز آن دسته از کسانی که قائل به تفاوت ریح عاصفه و ریح رخاء هستند پاسخشان را خواهند گرفت .
اما
2 : علت دوم حضور سلیمان(ع) در خاک ایران و ناحیه تخت سلیمان در تکاب , طلا بوده است . همانطور که گفته شد . بزرگترین معدن طلا خاورمیانه در نزدیکی تکاب وجود دارد .
اینکه در زمان سلیمان(ع) چه میزان طلا در آن ناحیه موجود بوده است . که حضرت موفق به استخراج آن شده نامشخص است .
منتهی اینجا یک نکته مهم وجود دارد . در آیه 12 سوره سبأ صحبت از استخراج مس شده است . و آشنایان به دانش کیمیا می دانند که در این علم مس ماده اولیه برای تبدیل به طلا است زیرا متعلق به کوکب زهره و فلک سوم است و ماده ای است که کیمیا گران آن را با یک درجه ترقی(از فلک زهره به فلک شمس یا فلک چهارم) تبدیل به طلا می نمایند .
اما اینجا نکته مهم دیگری نیز وجود دارد . در دریاچه ارومیه جانداری آبزی به نام آرتمیا زندگی می نماید . که این جاندار در علم کیمیا و تبدیل مس به طلا نقش بسیار مهمی دارد .
نکته : آرتمیا انواع گوناگونی دارد . منتهی آرتمیای دریاچه ارومیه منحصر به فرد است . و تنها این گونه منحصر به فرد در علم کیمیا مهم است
#جغرافیا #علوم_غریبه #سلیمان(ع) #کیمیا #آرتمیا #مس #طلا #ارومیه
@soltannasir
💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰
(جغرافیای علوم غریبه در ایران43)
{ارتباط سلیمان(ع) با ایران 4}
علل حضور سلیمان (ع) در ایران :
1: علت اول احتمالا تسخیر نمودن ایزد وای است . اگر سلیمان (ع) برای تسلط بر دیوان ایزد وای را تسخیر نموده باشد . آنگونه که در اوستاو متون پهلوی در مورد تهمورس آمده است . پس سلیمان (ع) نیاز داشته است که برای این تسخیر به خاک ایران زمین بیاید . زیرا همانگونه که پیشتر گفته شد . خدایان باستانی با جغرافیای زمین ارتباط مستقیم دارند . و ایزد وای یک ایزد آریایی (متعلق به تمدن هند و ایران ) است . پس سلیمان(ع) برای موفقیت در امر تسخیر نیاز داشته که به ایران زمین بیاید .
نکته: اینجا بد نیست به شواهد دیگری از ارتباط سلیمان (ع) با ایران زمین اشاره نماییم .
حق تعالی در آیه 82 انبیا می فرماید : 👇👇👇
{ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ} (آیه 81سوره انبیا)
{ و براى سليمان تندباد را [رام كرديم] كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه در آن بركت نهاده بوديم جريان مى يافت و ما به هر چيزى دانا بوديم}
براستی این سرزمینی که حق تعالی در آن برکت نهاده بود . کدام سرزمین است ? عده ای از مفسرین(بیشتر مفسرین اهل سنت) می گویند : سرزمین شام. اما به نظر فقیر این سرزمین پربرکت خاک ایران زمین به مرکزیت تکاب در آذرباییجان غربی بوده است .
دقت در آیه نشان می دهد .که حق تعالی بادی(ریح) را که به سوی سرزمین پربرکت جریان می یافت را با صفت عاصفه توصیف می نماید . که به معنای سخت است . که در اصطلاح به معنای تندباد است . یعنی سرعت این باد بسیار زیاد بوده است . به طوریکه با توجه به آیه 12 سوره سبأ مسافتی که در طی یک ماه طی می شده را در طی یک نیمروز طی می نموده است . و با توجه به شواهد تفسیری و شواهد طبیعی اگر باد به دستور سلیمان(ع) به سوی مشرق در خط مستقیم حرکت نموده باشد بی شک مقصد باید نقطه ای از خاک ایران زمین بوده باشد .
در این آیه نکته مهم دیگری نیز وجود دارد .
باد (ریح) در این آیه با صفت عاصفه(سخت) توصیف شده است . و در آیه 36 سوره صاد با صفت رخاء (نرمی) توصیف شده است .👇
{ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ }(36) سوره صاد ترجمه👈 { پس باد را در اختيار او قرار داديم كه هر جا تصميم مى گرفت به فرمان او نرم روان مى شد(36)}
عده ای از مفسرین گفته اند که اینجا هیچ تناقضی وجود ندارد بلکه باد مسخر سلیمان(ع) شده است . که به فرمان وی به نرمی و آرامی حرکت می نموده است . و یا با تندی و سرعت حرکت می نموده است .
اما دقت در آیه 82 سوره انبیا نشان می دهد که تندباد یا طوفان «الریح عاصفة» مسخر سلیمان(ع) شده است . و در آیه 36سوره صاد باد «الریح» مسخر سلیمان(ع) شده است . که به فرمان سلیمان(ع) به نرمی روان می شده است .
عزیزان بخاطر بیاورند که پیشتر در مورد ایزد باد «وای» گفته شد که در متون اولیه «وای»شخصیت واحدی است. با سیمایی دوگانه
نیکوکار و در عین حال شوم . در تفکرات بعدی
او تبدیل به دو شخصیت شده است .
وای به (وای خوب ) که بخش زبرین فضا را در اختیار دارد. و ایزد بادهای بارانزا است .
وای بد که بخش زیرین فضا را در اختیار دارد .
اگر بپذیریم که وای شخصیت واحدی است با دو صفت نیکوکار(باد نرم ) و شوم(باد تند و مخرب) با صفت رخاء و عاصفه که در قرآن مجید در وصف «ریح» آمده هماهنگی دارد .
و چنانچه اگر «وای» را به دو شخصیت مجزای وای نیک و بد تقسیم نماییم . نیز آن دسته از کسانی که قائل به تفاوت ریح عاصفه و ریح رخاء هستند پاسخشان را خواهند گرفت .
اما
2 : علت دوم حضور سلیمان(ع) در خاک ایران و ناحیه تخت سلیمان در تکاب , طلا بوده است . همانطور که گفته شد . بزرگترین معدن طلا خاورمیانه در نزدیکی تکاب وجود دارد .
اینکه در زمان سلیمان(ع) چه میزان طلا در آن ناحیه موجود بوده است . که حضرت موفق به استخراج آن شده نامشخص است .
منتهی اینجا یک نکته مهم وجود دارد . در آیه 12 سوره سبأ صحبت از استخراج مس شده است . و آشنایان به دانش کیمیا می دانند که در این علم مس ماده اولیه برای تبدیل به طلا است زیرا متعلق به کوکب زهره و فلک سوم است و ماده ای است که کیمیا گران آن را با یک درجه ترقی(از فلک زهره به فلک شمس یا فلک چهارم) تبدیل به طلا می نمایند .
اما اینجا نکته مهم دیگری نیز وجود دارد . در دریاچه ارومیه جانداری آبزی به نام آرتمیا زندگی می نماید . که این جاندار در علم کیمیا و تبدیل مس به طلا نقش بسیار مهمی دارد .
نکته : آرتمیا انواع گوناگونی دارد . منتهی آرتمیای دریاچه ارومیه منحصر به فرد است . و تنها این گونه منحصر به فرد در علم کیمیا مهم است
#جغرافیا #علوم_غریبه #سلیمان(ع) #کیمیا #آرتمیا #مس #طلا #ارومیه
@soltannasir
💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰
@soltannasir
{ جغرافیای علوم غریبه در ایران53}
{ «زوهر» و «زاهاو» 2}
{ ریشه شناسی واژه «زوهر»و «زاهاو»}
پیش از ادامه روایت و داستان شفاهی به ریشه شناسی و معنی نام خدایان« زوهر» و « زاهاو» می پردازیم .
واژه «زوهر» در ادبیات عبری «זהר»یا «זוהר»به صورت« zohar»تلفظ می شود . و این واژه از ریشه «ز ه ر» «זהר» به معنای« درخشنده» و «درخشندگی » می باشد .
چنانچه در ادبیات عرب نیز واژه «زهراء» از همین ریشه به معنای «درخشان »و «درخشنده روی» و «روشن» می باشد .
همچنین نام کوکب «ناهید» از آن جهت در نزد سامیان «زهره» است. که این کوکب پس از قمر درخشان ترین جرم آسمان شب است .
بنابراین «زوهر» را با کوکب «زهره » ارتباط است . و الهه «زوهر» الهه ای مونث است . که با کوکب زهره ارتباط دارد .
از سویی دیگر کوکب زهره با مسئله «ظهور» در ارتباط است . زیرا ظهور حضرت صاحب الامر (عجل الله) در روز جمعه است که به کوکب زهره منسوب است .
ضمن اینکه خود واژه «زهره» و« ظهور» نیز به واقع از یک ریشه زبانشناسانه مشترک هستند .
آشنایان با تاریخ الفبا به خوبی می دانند . که در الفبای سامی نظیر عبری و آرامی و فینیقی تعداد حروف 22 حرف می باشد .که شامل (ابجد هوز حطی کلمن سعفص قرشت ) است .
یا (אבגד הוז חטי כלמנ סעפצ קרשת ) است .
و در واقع در سیستم حروف الفبای سامی اا {عبرانی ها و کلدانی ها و آرامی ها و ...} ما فقط یک نوع «ز » داریم . و حروف« ثخذ ضظغ» در سیستم حروف عربی , بعدها اضافه شد برای آنکه سیستم تقسیم بندی و پخش اعداد 1تا 1000 بر روی الفبای عربی به شکل کامل انجام شود .
بنابراین در گذشته های دور در نزد اعراب زهراء به معنای درخشان از ریشه «ز ه ر» با «ظهور» از ریشه «ظ ه ر» به معنای ظاهر شدن یک ریشه اولیه مشترک داشته اند .
زیرا همه چیز در برابر درخشنگی نور است که ظاهر می شود یا ظهور می یابد .
و در روز در برابر درخشندگی نور خورشید همه چیز ظاهر می شود . و ظهر از آن جهت ظهر نامیده می شود . که خورشید به بالاترین ارتفاع خویش در آسمان می رسد . و درخشنده تر از هر زمانی دیگر در طول روز می باشد .
از سوی دیگر در ادبیات عرب از آن جهت به «پشت» «ظهر» «zahera» می گویند .
زیرا فرزندان از پشت انسان (صلب انسان ) ظاهر می شوند .
چنانچه حق تعالی در آیه 172 سوره اعراف می فرماید : 👇👇👇👇👇👇👇👇
{ وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ(172)
و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم گفتند چرا گواهى داديم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم (172) }
نکته : عزیزان در یابند که نام« زوهر» که نام مهمترین کتاب عرفان یهودی «قبالا» است . ریشه در نام الهه مونث« زوهر» دارد.
نکته 2: ممکن است نام زهره نیز مشتق از نام الهه باستانی «زوهر» باشد . زیرا الهه زوهر نیز با کوکب زهره مرتبط است .
در افسانه های بابلی زهره نام زنی است که هاروت و ماروت را به فتنه انداخت و پس از یادگیری اسما خاص به کوکب زهره در آسمان رفت . هر چند این داستان خالی از اشکال نیست . اما اگر فرض را بر صحت بخشی از داستان بگذاریم . شاید زهره داستان هاروت و ماروت « الهه زوهر » مرتبط با جغرافیای دریاچه ارومیه بوده باشد !!!
از سویی دیگر واژه «زاهاو» در ادبیات عبرانی و آرامی باستان«זהב» و به عربی «ذهب» است . که به معنی طلا می باشد .
و اله «زاهاو» مذکر است و جز خدایان خورشید می باشد .
پیش تر گفته شد که در علم کیمیاگری فلز مس را که منسوب به کوکب زهره هست طی عملیاتی یک درجه ترقی عنصری (بر اساس طرح عناصر کیمیاگری و فلکیات قدیم) می دهند و تبدیل به طلا می نمایند که فلز منسوب به کوکب شمس است .
و الهه «زوهر» مونث است و جز الهه های کوکب «زهره» یا «ناهید» است .
و اله «زاهاو» مذکر و جز الاهان کوکب شمس است .
نکته :شاید علت اینکه سامیان به طلا« ذهب» یا «زاهاو» می گویند . ریشه در نام این خدای باستانی داشته باشد .
زیرا بسیاری از اسامی باستانی ریشه در اسطوره دارد . و اسطوره ها ریشه در حقایق .
چنانچه در تمدن میان رودان نیز نام خدای خورشید شمش به عبری و آرامی باستان {שמש}(shemesh) است . و واژه شمش طلا(shemsh) در واقع اشاره به خدای شمش و کیمیاگری وی دارد .
نکته 2: نام شمش عبرانی{שמש} در ادبیات عربی به صورت شمس در آمده است . عزیزانی که با زبان عبری آشنایی پیدا نموده اند . می دانند که حرف «ש شین »اگر نقطه بالای آن جا به جا شود به صورت «س» تلفظ می شود.
#زوهر #زاهاو #کیمیا #طلا #زهره #جغرافیا
@soltannasir
☀️🔥💧☀️🔥💧☀️🔥💧☀️🔥💧☀️🔥💧☀️🔥💧
{ جغرافیای علوم غریبه در ایران53}
{ «زوهر» و «زاهاو» 2}
{ ریشه شناسی واژه «زوهر»و «زاهاو»}
پیش از ادامه روایت و داستان شفاهی به ریشه شناسی و معنی نام خدایان« زوهر» و « زاهاو» می پردازیم .
واژه «زوهر» در ادبیات عبری «זהר»یا «זוהר»به صورت« zohar»تلفظ می شود . و این واژه از ریشه «ز ه ر» «זהר» به معنای« درخشنده» و «درخشندگی » می باشد .
چنانچه در ادبیات عرب نیز واژه «زهراء» از همین ریشه به معنای «درخشان »و «درخشنده روی» و «روشن» می باشد .
همچنین نام کوکب «ناهید» از آن جهت در نزد سامیان «زهره» است. که این کوکب پس از قمر درخشان ترین جرم آسمان شب است .
بنابراین «زوهر» را با کوکب «زهره » ارتباط است . و الهه «زوهر» الهه ای مونث است . که با کوکب زهره ارتباط دارد .
از سویی دیگر کوکب زهره با مسئله «ظهور» در ارتباط است . زیرا ظهور حضرت صاحب الامر (عجل الله) در روز جمعه است که به کوکب زهره منسوب است .
ضمن اینکه خود واژه «زهره» و« ظهور» نیز به واقع از یک ریشه زبانشناسانه مشترک هستند .
آشنایان با تاریخ الفبا به خوبی می دانند . که در الفبای سامی نظیر عبری و آرامی و فینیقی تعداد حروف 22 حرف می باشد .که شامل (ابجد هوز حطی کلمن سعفص قرشت ) است .
یا (אבגד הוז חטי כלמנ סעפצ קרשת ) است .
و در واقع در سیستم حروف الفبای سامی اا {عبرانی ها و کلدانی ها و آرامی ها و ...} ما فقط یک نوع «ز » داریم . و حروف« ثخذ ضظغ» در سیستم حروف عربی , بعدها اضافه شد برای آنکه سیستم تقسیم بندی و پخش اعداد 1تا 1000 بر روی الفبای عربی به شکل کامل انجام شود .
بنابراین در گذشته های دور در نزد اعراب زهراء به معنای درخشان از ریشه «ز ه ر» با «ظهور» از ریشه «ظ ه ر» به معنای ظاهر شدن یک ریشه اولیه مشترک داشته اند .
زیرا همه چیز در برابر درخشنگی نور است که ظاهر می شود یا ظهور می یابد .
و در روز در برابر درخشندگی نور خورشید همه چیز ظاهر می شود . و ظهر از آن جهت ظهر نامیده می شود . که خورشید به بالاترین ارتفاع خویش در آسمان می رسد . و درخشنده تر از هر زمانی دیگر در طول روز می باشد .
از سوی دیگر در ادبیات عرب از آن جهت به «پشت» «ظهر» «zahera» می گویند .
زیرا فرزندان از پشت انسان (صلب انسان ) ظاهر می شوند .
چنانچه حق تعالی در آیه 172 سوره اعراف می فرماید : 👇👇👇👇👇👇👇👇
{ وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ(172)
و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم گفتند چرا گواهى داديم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم (172) }
نکته : عزیزان در یابند که نام« زوهر» که نام مهمترین کتاب عرفان یهودی «قبالا» است . ریشه در نام الهه مونث« زوهر» دارد.
نکته 2: ممکن است نام زهره نیز مشتق از نام الهه باستانی «زوهر» باشد . زیرا الهه زوهر نیز با کوکب زهره مرتبط است .
در افسانه های بابلی زهره نام زنی است که هاروت و ماروت را به فتنه انداخت و پس از یادگیری اسما خاص به کوکب زهره در آسمان رفت . هر چند این داستان خالی از اشکال نیست . اما اگر فرض را بر صحت بخشی از داستان بگذاریم . شاید زهره داستان هاروت و ماروت « الهه زوهر » مرتبط با جغرافیای دریاچه ارومیه بوده باشد !!!
از سویی دیگر واژه «زاهاو» در ادبیات عبرانی و آرامی باستان«זהב» و به عربی «ذهب» است . که به معنی طلا می باشد .
و اله «زاهاو» مذکر است و جز خدایان خورشید می باشد .
پیش تر گفته شد که در علم کیمیاگری فلز مس را که منسوب به کوکب زهره هست طی عملیاتی یک درجه ترقی عنصری (بر اساس طرح عناصر کیمیاگری و فلکیات قدیم) می دهند و تبدیل به طلا می نمایند که فلز منسوب به کوکب شمس است .
و الهه «زوهر» مونث است و جز الهه های کوکب «زهره» یا «ناهید» است .
و اله «زاهاو» مذکر و جز الاهان کوکب شمس است .
نکته :شاید علت اینکه سامیان به طلا« ذهب» یا «زاهاو» می گویند . ریشه در نام این خدای باستانی داشته باشد .
زیرا بسیاری از اسامی باستانی ریشه در اسطوره دارد . و اسطوره ها ریشه در حقایق .
چنانچه در تمدن میان رودان نیز نام خدای خورشید شمش به عبری و آرامی باستان {שמש}(shemesh) است . و واژه شمش طلا(shemsh) در واقع اشاره به خدای شمش و کیمیاگری وی دارد .
نکته 2: نام شمش عبرانی{שמש} در ادبیات عربی به صورت شمس در آمده است . عزیزانی که با زبان عبری آشنایی پیدا نموده اند . می دانند که حرف «ש شین »اگر نقطه بالای آن جا به جا شود به صورت «س» تلفظ می شود.
#زوهر #زاهاو #کیمیا #طلا #زهره #جغرافیا
@soltannasir
☀️🔥💧☀️🔥💧☀️🔥💧☀️🔥💧☀️🔥💧☀️🔥💧
@soltannasir
{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 39 }
{ شرح بعضی فقرات سخنان مولانا زین الدین 21 }
ادامه ...👇👇👇
یکی از شخصیت های معروفی که سخن از زنده نگه داشتن وی با کمک آیین های قربانی می باشد . شخصیت معروف
کنت دو گاگلیوسترو (Count Alessandro di Cagliostro)
یا ژوزف بالساموی معروف است .
که از جادوگران معروف قرن 18 میلادی و از سران فراماسونری اروپایی می باشد.
همانگونه که گفته شد. جاودانگی یا عمر طولانی برای تکمیل علوم مختلف به شخص کمک می نماید. و گفته شد مهمترین روش آن سفر به عوالم با بدن عنصری است. و برای سفر به عوالم باید با دوعلم کیمیا و سیمیا آشنایی داشت.
یکی از دلایلی که در اروپای قرون وسطی ( فراماسونری و قبالای مسیحی یهودی و جادوی مراسمی و آیینی ) به فن کیمیا توجه بسیاری می شده است. دست یافتن به اکسیر جاودانگی و کیمیاگری جسم برای سفر به عوالم بوده است.
آری درست است برای اینکه بدن عنصری بتواند آمادگی سفر به عوالم را کسب نماید . باید آن را با فنون کیمیاگری آماده این سفر نمود.
روش های مختلفی در جهان میان آشنایان با علوم خفیه برای کیمیاگری بدن عنصری وجود دارد. این روش ها با یکدیگر شباهت ها و تفاوت هایی دارد. از جمله روش های کیمیاگری بدن عنصری برای سفر به عوالم می توان به روش سلوکی چینیان باستان( تائویست ها ) و روش سلوکی لامائیسم های تبتی و یوگی های هندی و مغان ایران باستان و کیمیاگران علوم غریبه و خفیه اسلامی و کیمیاگران اروپایی در دوره قرون وسطی که برخلاف ادعاهای بی اساس اروپاییان بیش از همه از آثار کیمیاگران مسلمان نظیر رسائل جابربن حیان متاثر بوده اند و شمن های آمریکایی اشاره نمود .
با کمک فنون کیمیاگری بدن عنصری مستعد سفر به عوالم می شود و با کمک علم سیمیا این سفر انجام می شود.
چون پیشتر در دروس سخن از علم سیمیا و ارتباط آن با پری ها نمودیم ( موجوداتی که خلقتشان از آب است) یکی از اساتید فقیر که از سرحلقه های بزرگ علمای علوم غریبه استان قزوین است. یعنی حضرت آیت الله سید ... این خطبه را در باب علم سیمیا خواندند : 👇👇👇
{ سیمیا علمی است که در میان انسان ها پیشرفتی اندک دارد و اساس آن خیالات باشد و با فعال شدن قوای مخیله فعال گردد و با آن از خیال به واقعیت حادث می رسند.
و کلیات آن ذهنی است.
اکثر مسایل آن را علما خلاف شرع می دانند چون به آن و جزئییات آن دسترسی ندارند.
سیمیا بر سه اصل استوار است عظام و رماد و مداد
و چند ناموس دارد که تدفین و تدخین و تزیین اهم آنها هستند.
و بر چند قسم است که 👇🏼
اطلاع از خواطر
طی الارض
مشی بر آب
طیران از شهر به شهر
امطار بیوقت
و خود تدخین بر چند نوع است
جذب و فرمان بر اشجار
تبدیل هیزم اشجار و ترکیب آنان به شکل سرمه و ساختن اکسیر های پریان که دواهایی بر علاج هر نوع مرض هستند.
ناموس اطعمه که خود ترکیب گیاهان و خوراکی هاست به شکلی که انسان حتی میتواند در جلوی جماعتی غیب گردد.
و ناموس سهر و انواع خواب ها و بی خوابی ها را بر هر جانداری عارض نمودن است.
چنان که حتی شخص صاحب این علم قادر است تلقینات خود را بر شخص و یا اشخاصی توسط خواب هایی که خودش میخواهد شما و اشخاص ببیند وارد کند.
یعنی بخواهد شما شخصی را خواب ببینی و بگوید پیامبر است و نورانی باشد و به شما دستور جنگ با فلانی یا حتی آشتی با فلان شخص یا دادن فلان قدر پول به کسی را بدهد.
و ناموس اکحال نیز ساخت انواع و اقسام سرمه هایی است که هر کدام درب عوالمی مختلف است.
و بدین سبب است که چون 👈پریان تنها موجوداتی هستند که می توانند با ساخت اکحال مختلفه به عوالم گوناگون سفر نمایند و عمری ما بین 1800 تا 5500 سال دارند علوم مختلفی از عوالم مختلف کسب نموده اند که 👈عالم ترین موجودات میان 👈نفوس مختلفه هستند . }
نکته 1 : عزیران می توانند برای اطلاعات بیشتر در باب علم سیمیا می توانند به فصل اول کتاب اسرار قاسمی مراجعه نمایند.
نکته 2 : توجه نمایید علت دانش زیاد پریان سفر به عوالم مختلفه است نه فقط سفر به یک عالم خاص .
اگر شخصی با فنون کیمیاگری به یک عالم سفر نماید و ساکن آن عالم شود و دیگر باز نگردد. نمی تواند علوم مختلف را کسب نماید . زیرا هر عالم ویژگی ها و علوم و محدودیت های خاص خود را دارد .
نکته 3: اگر فرایند کیمیاگری بدن به طور کامل صورت نگیرد. به بدن شخص ممکن است آسیب هایی در طی این اسفار وارد شود . به طوریکه ممکن است بعضی از این آسیب ها جبران ناپذیر باشد
ادامه دارد...
#سیمیا #کیمیا #پریان #عوالم #مولانا_زین_الدین
@soltannasir
🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊
{ سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 39 }
{ شرح بعضی فقرات سخنان مولانا زین الدین 21 }
ادامه ...👇👇👇
یکی از شخصیت های معروفی که سخن از زنده نگه داشتن وی با کمک آیین های قربانی می باشد . شخصیت معروف
کنت دو گاگلیوسترو (Count Alessandro di Cagliostro)
یا ژوزف بالساموی معروف است .
که از جادوگران معروف قرن 18 میلادی و از سران فراماسونری اروپایی می باشد.
همانگونه که گفته شد. جاودانگی یا عمر طولانی برای تکمیل علوم مختلف به شخص کمک می نماید. و گفته شد مهمترین روش آن سفر به عوالم با بدن عنصری است. و برای سفر به عوالم باید با دوعلم کیمیا و سیمیا آشنایی داشت.
یکی از دلایلی که در اروپای قرون وسطی ( فراماسونری و قبالای مسیحی یهودی و جادوی مراسمی و آیینی ) به فن کیمیا توجه بسیاری می شده است. دست یافتن به اکسیر جاودانگی و کیمیاگری جسم برای سفر به عوالم بوده است.
آری درست است برای اینکه بدن عنصری بتواند آمادگی سفر به عوالم را کسب نماید . باید آن را با فنون کیمیاگری آماده این سفر نمود.
روش های مختلفی در جهان میان آشنایان با علوم خفیه برای کیمیاگری بدن عنصری وجود دارد. این روش ها با یکدیگر شباهت ها و تفاوت هایی دارد. از جمله روش های کیمیاگری بدن عنصری برای سفر به عوالم می توان به روش سلوکی چینیان باستان( تائویست ها ) و روش سلوکی لامائیسم های تبتی و یوگی های هندی و مغان ایران باستان و کیمیاگران علوم غریبه و خفیه اسلامی و کیمیاگران اروپایی در دوره قرون وسطی که برخلاف ادعاهای بی اساس اروپاییان بیش از همه از آثار کیمیاگران مسلمان نظیر رسائل جابربن حیان متاثر بوده اند و شمن های آمریکایی اشاره نمود .
با کمک فنون کیمیاگری بدن عنصری مستعد سفر به عوالم می شود و با کمک علم سیمیا این سفر انجام می شود.
چون پیشتر در دروس سخن از علم سیمیا و ارتباط آن با پری ها نمودیم ( موجوداتی که خلقتشان از آب است) یکی از اساتید فقیر که از سرحلقه های بزرگ علمای علوم غریبه استان قزوین است. یعنی حضرت آیت الله سید ... این خطبه را در باب علم سیمیا خواندند : 👇👇👇
{ سیمیا علمی است که در میان انسان ها پیشرفتی اندک دارد و اساس آن خیالات باشد و با فعال شدن قوای مخیله فعال گردد و با آن از خیال به واقعیت حادث می رسند.
و کلیات آن ذهنی است.
اکثر مسایل آن را علما خلاف شرع می دانند چون به آن و جزئییات آن دسترسی ندارند.
سیمیا بر سه اصل استوار است عظام و رماد و مداد
و چند ناموس دارد که تدفین و تدخین و تزیین اهم آنها هستند.
و بر چند قسم است که 👇🏼
اطلاع از خواطر
طی الارض
مشی بر آب
طیران از شهر به شهر
امطار بیوقت
و خود تدخین بر چند نوع است
جذب و فرمان بر اشجار
تبدیل هیزم اشجار و ترکیب آنان به شکل سرمه و ساختن اکسیر های پریان که دواهایی بر علاج هر نوع مرض هستند.
ناموس اطعمه که خود ترکیب گیاهان و خوراکی هاست به شکلی که انسان حتی میتواند در جلوی جماعتی غیب گردد.
و ناموس سهر و انواع خواب ها و بی خوابی ها را بر هر جانداری عارض نمودن است.
چنان که حتی شخص صاحب این علم قادر است تلقینات خود را بر شخص و یا اشخاصی توسط خواب هایی که خودش میخواهد شما و اشخاص ببیند وارد کند.
یعنی بخواهد شما شخصی را خواب ببینی و بگوید پیامبر است و نورانی باشد و به شما دستور جنگ با فلانی یا حتی آشتی با فلان شخص یا دادن فلان قدر پول به کسی را بدهد.
و ناموس اکحال نیز ساخت انواع و اقسام سرمه هایی است که هر کدام درب عوالمی مختلف است.
و بدین سبب است که چون 👈پریان تنها موجوداتی هستند که می توانند با ساخت اکحال مختلفه به عوالم گوناگون سفر نمایند و عمری ما بین 1800 تا 5500 سال دارند علوم مختلفی از عوالم مختلف کسب نموده اند که 👈عالم ترین موجودات میان 👈نفوس مختلفه هستند . }
نکته 1 : عزیران می توانند برای اطلاعات بیشتر در باب علم سیمیا می توانند به فصل اول کتاب اسرار قاسمی مراجعه نمایند.
نکته 2 : توجه نمایید علت دانش زیاد پریان سفر به عوالم مختلفه است نه فقط سفر به یک عالم خاص .
اگر شخصی با فنون کیمیاگری به یک عالم سفر نماید و ساکن آن عالم شود و دیگر باز نگردد. نمی تواند علوم مختلف را کسب نماید . زیرا هر عالم ویژگی ها و علوم و محدودیت های خاص خود را دارد .
نکته 3: اگر فرایند کیمیاگری بدن به طور کامل صورت نگیرد. به بدن شخص ممکن است آسیب هایی در طی این اسفار وارد شود . به طوریکه ممکن است بعضی از این آسیب ها جبران ناپذیر باشد
ادامه دارد...
#سیمیا #کیمیا #پریان #عوالم #مولانا_زین_الدین
@soltannasir
🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات 122 }
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره با دین 3 }
ادامه نکته 3: به آیات 20 الی31 سوره مبارکه نمل توجه نمایید : 👇
{ وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإ👈ٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ﴿۲۴﴾أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴿۲۶﴾قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾ اذْهَبْ 👈بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾إنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾= و جوياى [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است كه هدهد را نمى بينم يا شايد از غايبان است (۲۰)قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى كنم يا سرش را مى برم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد (۲۱)پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده ام (۲۲)من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت (۲۳) او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند (۲۴)[آرى شيطان چنين كرده بود] تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى نماييد مى داند سجده نكنند(۲۵) خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است (۲۶) گفت خواهيم ديد آيا راست گفته اى يا از دروغگويان بوده اى (۲۷) اين نامه مرا ببر و به سوى آنها بيفكن آنگاه از ايشان روى برتاب پس ببين چه پاسخ مى دهند (۲۸)[ملكه سبا] گفت اى سران [كشور] نامه اى ارجمند براى من آمده است (۲۹)كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان (۳۰)بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد (۳۱) }
همانگونه که ملاحظه می نمایید هدهد برای #سلیمان(ع) نبأ (خبر) می آورد . و نامه وی را به سوی بلقیس می برد . و این از صفات کوکب عطارد است .
نکته 4: گفته شد که هدهد گافیر از روح امام ناطق جعفر صادق (ع) خلق شده است . و پیشتر در دروس گفته شد که مقام #امام _صادق از دید اکثر شیعیان پنهان مانده است . و گفته شد که کلید اربعینات علوم مختلفه علی الخصوص علوم خفیه ذکر یا جعفر و شناخت مقام امام صادق (ع) است .
براستی چرا ?
اگر هدهد سلیمان صفت عطارد دارد و از روح حضرتش خلق شده است . پس 👈احتمالاً حضرتش نیز صفات کوکب عطارد را دارد .
اینکه حضرتش امام ششم است . و عدد 6 در دایره امامت می تواند نشانه برج ششم یعنی سنبله باشد که هم کوکب حاکم بر آن عطارد است و هم شرف عطارد در آن اتفاق می افتد . و از سویی صفت ناطق بودن حضرتش از صفات کوکب عطارد است .
همچنین حضرتش سرمنشأ علوم مختلفی نظیر #کیمیا و #جفر و حکمت و عرفان و فقه و طب و ... بوده است . و پیشتر گفته شد #عطارد کوکب علوم مختلف می باشد .
نکته 5 : در توضیحات ایزد نبو آمده است که او بعدها به إآ و مردوخ به عنوان خدای خرد پیوست . همچنین در اساطیر هست که ایزدان عطارد پیک خدایان بودند . «إآ» ایزد چه بود ? زحل
زحل کدام چاکرا را کنترل می نمود ? چاکرای تاج سر که محل #مغز است و با عقل و خرد ارتباط دارد .
مردوخ ایزد کدام کوکب بود ? مشتری
مشتری کدام چاکرا را کنترل می نمود ?
چاکرای قلب که محل احساس و عشق است .
در اساطیر یونانی زئوس(مشتری) بر کرونوس (زحل)پدر خویش غلبه می نماید . مشتری گرم و تر است و زحل سرد و خشک که از نظر طبیعت در تضادند . #مشتری با #قلب در ارتباط بود و #زحل با #عقل . می توان غلبه زئوس(مشتری) بر کرونوس(زحل) در اساطیر یونانی و یا اعطای قدرت خداوندی از سوی إآ به سوی فرزند خویش مردوخ را در اساطیر سومری را به غلبه عشق و احساس بر عقل و خرد تعبیر نمود .
ادامه دارد ...
@soltannasir
✏️📝🖋
{ پاسخ به سوالات 122 }
{ سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره با دین 3 }
ادامه نکته 3: به آیات 20 الی31 سوره مبارکه نمل توجه نمایید : 👇
{ وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإ👈ٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ﴿۲۴﴾أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴿۲۶﴾قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾ اذْهَبْ 👈بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾إنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾= و جوياى [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است كه هدهد را نمى بينم يا شايد از غايبان است (۲۰)قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى كنم يا سرش را مى برم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد (۲۱)پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده ام (۲۲)من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت (۲۳) او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند (۲۴)[آرى شيطان چنين كرده بود] تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى نماييد مى داند سجده نكنند(۲۵) خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است (۲۶) گفت خواهيم ديد آيا راست گفته اى يا از دروغگويان بوده اى (۲۷) اين نامه مرا ببر و به سوى آنها بيفكن آنگاه از ايشان روى برتاب پس ببين چه پاسخ مى دهند (۲۸)[ملكه سبا] گفت اى سران [كشور] نامه اى ارجمند براى من آمده است (۲۹)كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان (۳۰)بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد (۳۱) }
همانگونه که ملاحظه می نمایید هدهد برای #سلیمان(ع) نبأ (خبر) می آورد . و نامه وی را به سوی بلقیس می برد . و این از صفات کوکب عطارد است .
نکته 4: گفته شد که هدهد گافیر از روح امام ناطق جعفر صادق (ع) خلق شده است . و پیشتر در دروس گفته شد که مقام #امام _صادق از دید اکثر شیعیان پنهان مانده است . و گفته شد که کلید اربعینات علوم مختلفه علی الخصوص علوم خفیه ذکر یا جعفر و شناخت مقام امام صادق (ع) است .
براستی چرا ?
اگر هدهد سلیمان صفت عطارد دارد و از روح حضرتش خلق شده است . پس 👈احتمالاً حضرتش نیز صفات کوکب عطارد را دارد .
اینکه حضرتش امام ششم است . و عدد 6 در دایره امامت می تواند نشانه برج ششم یعنی سنبله باشد که هم کوکب حاکم بر آن عطارد است و هم شرف عطارد در آن اتفاق می افتد . و از سویی صفت ناطق بودن حضرتش از صفات کوکب عطارد است .
همچنین حضرتش سرمنشأ علوم مختلفی نظیر #کیمیا و #جفر و حکمت و عرفان و فقه و طب و ... بوده است . و پیشتر گفته شد #عطارد کوکب علوم مختلف می باشد .
نکته 5 : در توضیحات ایزد نبو آمده است که او بعدها به إآ و مردوخ به عنوان خدای خرد پیوست . همچنین در اساطیر هست که ایزدان عطارد پیک خدایان بودند . «إآ» ایزد چه بود ? زحل
زحل کدام چاکرا را کنترل می نمود ? چاکرای تاج سر که محل #مغز است و با عقل و خرد ارتباط دارد .
مردوخ ایزد کدام کوکب بود ? مشتری
مشتری کدام چاکرا را کنترل می نمود ?
چاکرای قلب که محل احساس و عشق است .
در اساطیر یونانی زئوس(مشتری) بر کرونوس (زحل)پدر خویش غلبه می نماید . مشتری گرم و تر است و زحل سرد و خشک که از نظر طبیعت در تضادند . #مشتری با #قلب در ارتباط بود و #زحل با #عقل . می توان غلبه زئوس(مشتری) بر کرونوس(زحل) در اساطیر یونانی و یا اعطای قدرت خداوندی از سوی إآ به سوی فرزند خویش مردوخ را در اساطیر سومری را به غلبه عشق و احساس بر عقل و خرد تعبیر نمود .
ادامه دارد ...
@soltannasir
✏️📝🖋