@soltannasir
{ درد و دل 32 }
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 7}
...و فیزیک کوانتوم تدریس شود .
ادامه 👇👇👇👇
زیرا شخصی که با علوم نامبرده شده آشنایی کافی نداشته باشد . به عنوان یک استاد کامل در حیطه فلسفه اسلامی شناخته نمی شود . متاسفانه امروزه در دانشگاه ها و حتی در حوزه ها از فلسفه فقط الاهیات امور اعم و امور اخص تدریس می شود . و مدرسین و برنامه ریزانی که دروس رشته فلسفه اسلامی را در حوزه و دانشگاه برنامه ریزی می نمایند . تدریس علوم نامبرده شده را (حساب و هندسه و ...)برای فهم فلسفه اسلامی لازم و ضروری نمی دانند . که این مسئله خود جای سوال دارد که چرا ? به نظر فقیر, فقر دانش اساتید این رشته در دانش های نامبرده شده مهمترین دلیل عدم گنجاندن این دروس در نظام آموزشی در حیطه فلسفه اسلامی در حوزه ها و دانشگاه ها می باشد !
اما علاوه بر مسائل گفته شده : رشته فلسفه و کلام اسلامی به اعتقاد فقیر باید در مقطع ارشد حیطه فلسفه و کلام در آن از یکدیگر جدا شود .
و در مقطع دکترا , فلسفه اسلامی به گرایش های 1: فلسفه عمومی 2:فلسفه مشائی 3: فلسفه اشراق ,4: فلسفه صدرایی تقسیم شود .
و در شاخه کلام : به گرایش های 1: کلام اهل سنت 2: کلام شیعه 3: کلام عمومی
تقسیم شود.
همچنین در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی عرفان اسلامی در جامعه دانشگاهی , دانشجویان ما نیاز دارند که کتب علمی عرفان نظیر اشعة اللمعات جامی (شرح لمعات عراقی) و انسان کامل جیلی و تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و شرح فصوص قیصری به همراه فکوک و اعجاز البیان قونیوی را به طور کامل زیر نظر استاد قرائت نمایند . که تقریبا اکثر کتب نامبرده شده در دانشگاه یا تدریس نمی شود . یا چند صفحه از آن به صورت گزینشی تدریس می شود . 😔
نکته : فقیر کتاب مصباح الانس ابن حمزه فناری (شرح مفتاح الغیب قونیوی) که در حوزه های قدیم تدریس می شده را به دلیل مشکل بودن و نفحات الهیه قونیوی را که فهم بعضی از نفحه های آن جدا جان را به لب می رساند را از این فهرست حذف نمودم . 😊
مشخص است که فارغ التحصیل دکترای این رشته تا چه حدی تخصص در این رشته مهم را دارا می باشد .
و ضمن اینکه در این رشته نیز ما نیاز داریم که از مقطع ارشد حداقل دو گرایش 1: سیر تاریخ عرفان و جریان شناسی عرفان تا عصر حاضر
و 2: عرفان علمی تخصصی
را داشته باشیم
اما در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی ادیان و عرفان نیز اصولا باید کلمه عرفان از نام این رشته حذف شود .
و این رشته در همان مقطع کارشناسی به دو رشته : 1: ادیان و 2: اسطوره تقسیم شود .
سپس رشته ادیان در مقطع ارشد به گرایش هایی نظیر 1: اسلام 2: مسیحیت 3: یهودیت
4: ادیان ایرانی (زرتشیت و مهرپرستی و مزدکی و مانوی و زروانی) 5: ادیان هندوها (وداها و جینیسم و بودیسم و هندویسم و یوگا و..)
6ادیان خاور دور (بودیسم و تائویسم و کنفسیوس و شینتویسم و..) تقسیم شود .
و سپس در حیطه دکترا تخصصی تر به هر کدام از ادیان نامبرده شده پرداخته شود . و عرفان های ادیان نیز در حیطه همان دین بررسی شود .
و در رشته ای نظیر اسطوره شناسی نیز در مقطع ارشد شاخه هایی نظیر 1: اسطوره های غربی(یونان و روم و شمال و سلتی و انگلیسی و اینکاها و مایاها و سرخپوستی)
2: اسطوره های شرقی ( چین و هند و ژاپن و مغولستان و تایلند و ...) 3: اسطوره های خاورمیانه ای (مصر و کلدان و سومر و بابل و..) و 4: اسطوره های آریایی (ایرانی و ودایی )
باید ایجاد شود .
و در مقطع دکترا نیز باید به هر کدام از شاخه ها اگر امکان آن وجود داشته باشد . تخصصی پرداخته شود .
#درد_و_دل #فلسفه #عرفان #اشراقی #صدرایی #پژوهش
@soltannasir
📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
{ درد و دل 32 }
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور و تحلیلی بر داستان جمشید و آنچه تا کنون گفته شده است 7}
...و فیزیک کوانتوم تدریس شود .
ادامه 👇👇👇👇
زیرا شخصی که با علوم نامبرده شده آشنایی کافی نداشته باشد . به عنوان یک استاد کامل در حیطه فلسفه اسلامی شناخته نمی شود . متاسفانه امروزه در دانشگاه ها و حتی در حوزه ها از فلسفه فقط الاهیات امور اعم و امور اخص تدریس می شود . و مدرسین و برنامه ریزانی که دروس رشته فلسفه اسلامی را در حوزه و دانشگاه برنامه ریزی می نمایند . تدریس علوم نامبرده شده را (حساب و هندسه و ...)برای فهم فلسفه اسلامی لازم و ضروری نمی دانند . که این مسئله خود جای سوال دارد که چرا ? به نظر فقیر, فقر دانش اساتید این رشته در دانش های نامبرده شده مهمترین دلیل عدم گنجاندن این دروس در نظام آموزشی در حیطه فلسفه اسلامی در حوزه ها و دانشگاه ها می باشد !
اما علاوه بر مسائل گفته شده : رشته فلسفه و کلام اسلامی به اعتقاد فقیر باید در مقطع ارشد حیطه فلسفه و کلام در آن از یکدیگر جدا شود .
و در مقطع دکترا , فلسفه اسلامی به گرایش های 1: فلسفه عمومی 2:فلسفه مشائی 3: فلسفه اشراق ,4: فلسفه صدرایی تقسیم شود .
و در شاخه کلام : به گرایش های 1: کلام اهل سنت 2: کلام شیعه 3: کلام عمومی
تقسیم شود.
همچنین در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی عرفان اسلامی در جامعه دانشگاهی , دانشجویان ما نیاز دارند که کتب علمی عرفان نظیر اشعة اللمعات جامی (شرح لمعات عراقی) و انسان کامل جیلی و تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و شرح فصوص قیصری به همراه فکوک و اعجاز البیان قونیوی را به طور کامل زیر نظر استاد قرائت نمایند . که تقریبا اکثر کتب نامبرده شده در دانشگاه یا تدریس نمی شود . یا چند صفحه از آن به صورت گزینشی تدریس می شود . 😔
نکته : فقیر کتاب مصباح الانس ابن حمزه فناری (شرح مفتاح الغیب قونیوی) که در حوزه های قدیم تدریس می شده را به دلیل مشکل بودن و نفحات الهیه قونیوی را که فهم بعضی از نفحه های آن جدا جان را به لب می رساند را از این فهرست حذف نمودم . 😊
مشخص است که فارغ التحصیل دکترای این رشته تا چه حدی تخصص در این رشته مهم را دارا می باشد .
و ضمن اینکه در این رشته نیز ما نیاز داریم که از مقطع ارشد حداقل دو گرایش 1: سیر تاریخ عرفان و جریان شناسی عرفان تا عصر حاضر
و 2: عرفان علمی تخصصی
را داشته باشیم
اما در رشته دیگر مورد علاقه فقیر یعنی ادیان و عرفان نیز اصولا باید کلمه عرفان از نام این رشته حذف شود .
و این رشته در همان مقطع کارشناسی به دو رشته : 1: ادیان و 2: اسطوره تقسیم شود .
سپس رشته ادیان در مقطع ارشد به گرایش هایی نظیر 1: اسلام 2: مسیحیت 3: یهودیت
4: ادیان ایرانی (زرتشیت و مهرپرستی و مزدکی و مانوی و زروانی) 5: ادیان هندوها (وداها و جینیسم و بودیسم و هندویسم و یوگا و..)
6ادیان خاور دور (بودیسم و تائویسم و کنفسیوس و شینتویسم و..) تقسیم شود .
و سپس در حیطه دکترا تخصصی تر به هر کدام از ادیان نامبرده شده پرداخته شود . و عرفان های ادیان نیز در حیطه همان دین بررسی شود .
و در رشته ای نظیر اسطوره شناسی نیز در مقطع ارشد شاخه هایی نظیر 1: اسطوره های غربی(یونان و روم و شمال و سلتی و انگلیسی و اینکاها و مایاها و سرخپوستی)
2: اسطوره های شرقی ( چین و هند و ژاپن و مغولستان و تایلند و ...) 3: اسطوره های خاورمیانه ای (مصر و کلدان و سومر و بابل و..) و 4: اسطوره های آریایی (ایرانی و ودایی )
باید ایجاد شود .
و در مقطع دکترا نیز باید به هر کدام از شاخه ها اگر امکان آن وجود داشته باشد . تخصصی پرداخته شود .
#درد_و_دل #فلسفه #عرفان #اشراقی #صدرایی #پژوهش
@soltannasir
📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕
@soltannasir
{درد و دل 44}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 12}
ادامه 👇👇👇
نکته : .. نوشته شدن تفسیری جدید بر قرآن بیست سال از عمر خویش را صرف نوشتن المیزان نمودند . و این مسئله باعث شد که از آن حال و هوای فلسفی در بیایند . و متاسفانه هیچ کدام از شاگردان نخبه فلسفی ایشان نظیر علامه حسن زاده آملی , آیت الله جوادی آملی و آیت الله مرتضی مطهری , آیت الله سید جلال الدین آشتیانی و علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی و شاید از همه مهمتر فاضل و حکیم معاصر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی و ...راه فلسفی ایشان را ادامه ندادند . و ما در سیر فلسفه اسلامی نتوانستیم آنچنان که باید و شاید رو به جلو برویم . به اعتقاد فقیر از میان شاگردان ایشان دکتر دینانی بهترین شخص برای ادامه دادن این نهضت فکری بودند . منتهی به ظن فقیر حضور ایشان در جامعه دانشگاهی کشور ایشان را تا حد زیادی محافظه کار نمود . و ایشان با وجود توان علمی بدلیل محافظه کاری راه استاد خویش را ادامه ندادند .
اما به ادامه سخن خویش باز گردیم آقایانی که سخن از کشک بودن فلسفه و عرفان می نمایند . ? و دعوی این دارند که قادر به تدریس تمام کتاب اسفار اربعه و .. می باشند .
کاش حداقل یکی از این آقایان و یا اساتید پیشینشان یک دوره کامل , کتبی نظیر اسفار و یا شفا و یا شرح حکمه الاشراق قطب الدین شیرازی و یا شرح فصوص قیصری و یا تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و مصباح الانس ابن حمزه فناری را کامل به مانند یک استاد فلسفه و عرفان , تدریس می نمودند .
تا تسلطشان بر این متون مشخص شود , آنگاه این قدر راحت سخن از کشک بودن فلسفه و عرفان می نمودند .
آقایانی که می گویند تمام معارف در قرآن و حدیث است و ما نیازی به فلسفه یونانی و اسکندرانی نداریم .
بفرمایند و فقط به جای نقد فلسفه و عرفان , کمی هم به خود زحمت ساختن کاخی رفیع بر پایه قرآن و حدیث بدون بکار گرفتن دست آوردهای معرفتی بشری بنمایند .که آنچنان جامع باشد که بخش اعظم مشکلات معرفتی بشر امروز را در حیطه نظام معرفت شناسی الهی حل نماید . و پاسخ گوی بسیاری از سوالات بی پاسخ در حیطه جهان بینی الهی باشد .
و این که بعضی از این بزرگان نظیر علامه محمدرضا حکیمی درکتاب خویش « مکتب تفکیک» بیان می نماید که مکتب تفکیک دارای 50مطلب بنیادین و 900 مطلب اساسی است .
فقیر با وجود علاقه به ایشان و آثارشان هر چقدر که مجموعه آثار ایشان و همچنین کتاب دایره المعارف الحیات ایشان و آثار اساتیدشان را مطالعه نمودم .
ندیدم که مکتب تفکیک درباره تمام این 50 مطلب بنیادین و 900 مطلب اساسی کامل وارد شده باشد . و نظراتی جامع و بدیع ارائه نموده باشد . که سوالات بی پاسخ را پاسخ دهد .
فقیر این نکته را بدون تعصب می گویم که عرفان نظری ابن عربی(البته شکل تکامل یافته آن که این تکامل از قونیوی شروع و تا حدود یک قرن پیش که در حوزه های علمیه شیعه به اوج بالندگی و پختگی رسید ) و همچنین حکمت صدرایی (شکل تکامل یافته آن از مدرس بزرگ اسفار حکیم ملاعلی نوری تا علامه طباطبایی )
هنوز هم بهترین و جامع ترین نظام فکری در حیطه الاهیات در بین تمامی ادیان و مذاهب جهان می باشد .
البته این به این معنا نیست که بر بعضی نظرات عرفا و حکما اشکال وارد نیست .
اما با این حال نظام معرفت شناسی فلسفه و عرفان اسلامی , جامعیت بیشتری برای پاسخ گویی به سوالات بی پاسخ در حیطه جهان بینی الهی دارد .
و البته این نکته را نیز باید گفت که در بعضی زمینه ها نیز جواب ندارد و یا جواب کاملی ندارد .
آنچه که باید مد نظر داشت این است که امکان نسخ عرفان نظری ابن عربی و یا فلسفه صدرایی وجود دارد . اما به شرطی که نظراتی جامع تر و کامل تر بیان نموده شود که یافته های علمی امروز بشری را نیز در خود حل نماید .
یعنی فلسفه ای که نظرات علمی جدید را بررسی و تصحیح و حتی نقد نماید .
یعنی فلسفه ای که از دستاوردهای فلاسفه و عرفای جهان اسلام (با توجه به قرآن و احادیث و علوم جدید ) پلی به سوی آینده بسازد . نه بازگشتی به سوی گذشته .
آنچه که امروز در بین مخالفین فلسفه و عرفان در نقد فلسفه و عرفان دیده می شود . نوعی بازگشت به گذشته در ساحت اندیشه است . آن هم بازگشتی با حیطه و چهارچوبی محدود , نه چهارچوبی جامع و کامل .
جالب است که ما در میان مخالفین فلسفه و عرفان در حوزه می بینیم که آقایان به قول خود با استناد به بعضی نظرات دانشمندان علم فیظیک و فیظیک کوانتوم بعضی قواعد فلسفی نظیر قاعده «الواحد» و یا قاعده علیت را نفی می نمایند .
فقیر قصد جسارت به آقایان را ندارم . اما آیا واقعا آقایان متوجه هستند که نفی قاعده الواحد و علیت , چه نتایج خطرناکی را در ساحت هستی شناسی به بار می آورد .
ادامه 👇
#درد_ودل #علوم_انسانی #فلسفه #عرفان #تفکیک #اندیشه
@soltannasir
🙇🙇♀🙇🙇
{درد و دل 44}
{ انتقاد از وضعیت پژوهش در علوم انسانی در کشور 12}
ادامه 👇👇👇
نکته : .. نوشته شدن تفسیری جدید بر قرآن بیست سال از عمر خویش را صرف نوشتن المیزان نمودند . و این مسئله باعث شد که از آن حال و هوای فلسفی در بیایند . و متاسفانه هیچ کدام از شاگردان نخبه فلسفی ایشان نظیر علامه حسن زاده آملی , آیت الله جوادی آملی و آیت الله مرتضی مطهری , آیت الله سید جلال الدین آشتیانی و علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی و شاید از همه مهمتر فاضل و حکیم معاصر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی و ...راه فلسفی ایشان را ادامه ندادند . و ما در سیر فلسفه اسلامی نتوانستیم آنچنان که باید و شاید رو به جلو برویم . به اعتقاد فقیر از میان شاگردان ایشان دکتر دینانی بهترین شخص برای ادامه دادن این نهضت فکری بودند . منتهی به ظن فقیر حضور ایشان در جامعه دانشگاهی کشور ایشان را تا حد زیادی محافظه کار نمود . و ایشان با وجود توان علمی بدلیل محافظه کاری راه استاد خویش را ادامه ندادند .
اما به ادامه سخن خویش باز گردیم آقایانی که سخن از کشک بودن فلسفه و عرفان می نمایند . ? و دعوی این دارند که قادر به تدریس تمام کتاب اسفار اربعه و .. می باشند .
کاش حداقل یکی از این آقایان و یا اساتید پیشینشان یک دوره کامل , کتبی نظیر اسفار و یا شفا و یا شرح حکمه الاشراق قطب الدین شیرازی و یا شرح فصوص قیصری و یا تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی و مصباح الانس ابن حمزه فناری را کامل به مانند یک استاد فلسفه و عرفان , تدریس می نمودند .
تا تسلطشان بر این متون مشخص شود , آنگاه این قدر راحت سخن از کشک بودن فلسفه و عرفان می نمودند .
آقایانی که می گویند تمام معارف در قرآن و حدیث است و ما نیازی به فلسفه یونانی و اسکندرانی نداریم .
بفرمایند و فقط به جای نقد فلسفه و عرفان , کمی هم به خود زحمت ساختن کاخی رفیع بر پایه قرآن و حدیث بدون بکار گرفتن دست آوردهای معرفتی بشری بنمایند .که آنچنان جامع باشد که بخش اعظم مشکلات معرفتی بشر امروز را در حیطه نظام معرفت شناسی الهی حل نماید . و پاسخ گوی بسیاری از سوالات بی پاسخ در حیطه جهان بینی الهی باشد .
و این که بعضی از این بزرگان نظیر علامه محمدرضا حکیمی درکتاب خویش « مکتب تفکیک» بیان می نماید که مکتب تفکیک دارای 50مطلب بنیادین و 900 مطلب اساسی است .
فقیر با وجود علاقه به ایشان و آثارشان هر چقدر که مجموعه آثار ایشان و همچنین کتاب دایره المعارف الحیات ایشان و آثار اساتیدشان را مطالعه نمودم .
ندیدم که مکتب تفکیک درباره تمام این 50 مطلب بنیادین و 900 مطلب اساسی کامل وارد شده باشد . و نظراتی جامع و بدیع ارائه نموده باشد . که سوالات بی پاسخ را پاسخ دهد .
فقیر این نکته را بدون تعصب می گویم که عرفان نظری ابن عربی(البته شکل تکامل یافته آن که این تکامل از قونیوی شروع و تا حدود یک قرن پیش که در حوزه های علمیه شیعه به اوج بالندگی و پختگی رسید ) و همچنین حکمت صدرایی (شکل تکامل یافته آن از مدرس بزرگ اسفار حکیم ملاعلی نوری تا علامه طباطبایی )
هنوز هم بهترین و جامع ترین نظام فکری در حیطه الاهیات در بین تمامی ادیان و مذاهب جهان می باشد .
البته این به این معنا نیست که بر بعضی نظرات عرفا و حکما اشکال وارد نیست .
اما با این حال نظام معرفت شناسی فلسفه و عرفان اسلامی , جامعیت بیشتری برای پاسخ گویی به سوالات بی پاسخ در حیطه جهان بینی الهی دارد .
و البته این نکته را نیز باید گفت که در بعضی زمینه ها نیز جواب ندارد و یا جواب کاملی ندارد .
آنچه که باید مد نظر داشت این است که امکان نسخ عرفان نظری ابن عربی و یا فلسفه صدرایی وجود دارد . اما به شرطی که نظراتی جامع تر و کامل تر بیان نموده شود که یافته های علمی امروز بشری را نیز در خود حل نماید .
یعنی فلسفه ای که نظرات علمی جدید را بررسی و تصحیح و حتی نقد نماید .
یعنی فلسفه ای که از دستاوردهای فلاسفه و عرفای جهان اسلام (با توجه به قرآن و احادیث و علوم جدید ) پلی به سوی آینده بسازد . نه بازگشتی به سوی گذشته .
آنچه که امروز در بین مخالفین فلسفه و عرفان در نقد فلسفه و عرفان دیده می شود . نوعی بازگشت به گذشته در ساحت اندیشه است . آن هم بازگشتی با حیطه و چهارچوبی محدود , نه چهارچوبی جامع و کامل .
جالب است که ما در میان مخالفین فلسفه و عرفان در حوزه می بینیم که آقایان به قول خود با استناد به بعضی نظرات دانشمندان علم فیظیک و فیظیک کوانتوم بعضی قواعد فلسفی نظیر قاعده «الواحد» و یا قاعده علیت را نفی می نمایند .
فقیر قصد جسارت به آقایان را ندارم . اما آیا واقعا آقایان متوجه هستند که نفی قاعده الواحد و علیت , چه نتایج خطرناکی را در ساحت هستی شناسی به بار می آورد .
ادامه 👇
#درد_ودل #علوم_انسانی #فلسفه #عرفان #تفکیک #اندیشه
@soltannasir
🙇🙇♀🙇🙇
@soltannasir
{ پاسخ به سوالات118 }
ادامه ...👇
دقت در روایت ابن ندیم در عدم آموزش همگانی حکمت ، حاوی نکات بسیار قابل توجهی می باشد .
چیزی که متاسفانه در حوزه ها و دانشگاه های ما رعایت نمی شود .
شخصی که زحل و عطارد و شمس قوی در زایچه نجومی خویش علی الخصوص در خانه نهم که با فلسفه و خداشناسی و عقل و خرد ارتباط دارد . نداشته باشد ، بعید است که بتواند در علم حکمت و فلسفه به مدارج عالیه برسد و موفق شود .
شخصی که شمس و مشتری را به همراه قمر داشته باشد . ممکن است علی رغم نبوغ و استعداد دارای تفکراتی نسبتاً بسته باشد .
نکته : کوکب شمس با قضاوت و عدالت و کوکب مشتری با دین و کوکب قمر و عطارد نیز با دین در ارتباط می باشند .
وجود کوکب یا کواکب در این خانه (خانه نهم ) و نسبت این کواکب با دیگر خانه های زایچه نجومی ، شخصیت شخص را می سازد .
و اینگونه می توان پی برد که شخصی که صاحب این زایچه است . دارای چه نوع ساختمان فکری خواهد بود .
باید توجه داشت که داشتن نبوغ در ادبیات عرب با نبوغ در علوم ریاضی با نبوغ در فقه با نبوغ در علوم حکمت کهن و نبوغ در الاهیات فلسفی مشائی با نبوغ در الهیات فلسفی اشراقی و عرفان با یکدیگر متفاوت است . و این مسئله از نظر علم جدید و تحقیقات دانشمندان علوم جدیده نیز اثبات شده است .
کم پیش می آید که یک شخص در جملگی علوم توان و استعداد فوق العاده داشته باشد . و بتواند در جملگی علوم صاحب نظر باشد .
در ضمن باید توجه داشت که بین صاحب نظر بودن در علوم مختلف با تولید معرفت جدید و مطالب جدید در همان علم تفاوت وجود دارد . و دومی بر اولی برتری دارد .
ممکن است شخصی در حوزه دارای استعداد و نبوغ عجیب در تحصیل باشد. و مدارج علمی را به سرعت طی نماید . اما همین شخص علی رغم نبوغ تحصیلی در دروس رسمی حوزه ، و وادی فقه و اصول ، در فهم بعضی مطالب و نظرات حکما و فلاسفه و عرفا ، اشکال داشته باشد .
و آنگاه به جان فلسفه و عرفان بیفتد و به نقد آن بپردازد .
مطمئناً اگر ما زمان دقیق تولد بسیاری از علمای بزرگی که مخالف فلسفه و عرفان رسمی بوده اند . را در اختیار داشته باشیم . و بتوانیم زایچه نجومی آنان را رسم نماییم . می توانیم شواهد این مخالفت را در زایچه آنان ببینیم .
باید توجه داشت که تعدادی از اشکالات مخالفین فلسفه و عرفان بر آرای حکما و عرفا کاملاً وارد است . در آثار عرفا و حکما بعضاً تأویلات اشتباه و حتی سخیف دیده می شود . ضمن اینکه اشتباهات تاریخی و حدیثی بسیاری نیز در آثار صوفیه و عرفا دیده می شود .
اشتباهات معرفت شناسی نیز وجود دارد .
اما با اینحال بعضی اشکالاتی که مخالفین وارد می نمایند . از نظر فقیر و کثیری از دوستداران عرفان وارد نیست .
برای درک بعضی مسائل عرفانی باید ذوق فهم عرفان داشت .
و این ذوق را بعضی از آقایان از مخالفین با اینکه از نظر علمی در سطح بسیار بالایی بوده اند . و از نظر معنوی و سلوکی نیز در جایگاه رفیعی بوده اند . نداشته اند . و ندارند .
در حالی که ممکن است شخصی با عدم تحصیلات رسمی این ذوق را داشته باشد . ( نظیر مرحوم حاج سید هاشم حداد موسوی )
و یا حتی بسیاری افراد در سطح جامعه ممکن است این ذوق را داشته باشند .
بعضاً عده ای می گویند که افرادی که ذوق فهم مطالب عرفا را دارند . دل دارند . و بدلیل صاحب دل بودن اینگونه اند.
این حرف تا حد زیادی اشتباه است . اگر به صاحب دل بودن بود .بسیاری از مخالفین مقامات برجسته عرفانی و سلوکی داشته اند . بنابراین صاحب دل بوده اند . پس مشکل در داشتن یا نداشتن دل نیست .
مشکل در جای دیگر در نسبت کواکب در زایچه نجومی شخص است .
کاش امروز نیز به مانند گذشته طلاب استعداد یابی میشدند و تنها به مستعدین حکمت و فلسفه آموخته می شد . اگر اینچنین می شد مشکلاتی که ما اکنون شاهد آن هستیم . دیگر وجود نداشت .
نکته 2: در یک جامعه آرمانی می توان با ثبت تاریخ دقیق تولد کودکان و محاسبه درست زایچه آنان و سپس در طی تحصیل با تست های مختلف استعداد سنجی به شیوه علمی ، استعداد کودکان را به شکل بسیار درست و صحیح ارزیابی نمود و کودکان را به سمت درستی سوق داد . و چنین جامعه ای به سمت نخبه پروری پیش خواهد رفت .
ادامه دارد ...
#الاهیات #نجوم #کواکب #زایچه #فلسفه #عرفان #زحل
@soltannasir
🌞🌛🌝
{ پاسخ به سوالات118 }
ادامه ...👇
دقت در روایت ابن ندیم در عدم آموزش همگانی حکمت ، حاوی نکات بسیار قابل توجهی می باشد .
چیزی که متاسفانه در حوزه ها و دانشگاه های ما رعایت نمی شود .
شخصی که زحل و عطارد و شمس قوی در زایچه نجومی خویش علی الخصوص در خانه نهم که با فلسفه و خداشناسی و عقل و خرد ارتباط دارد . نداشته باشد ، بعید است که بتواند در علم حکمت و فلسفه به مدارج عالیه برسد و موفق شود .
شخصی که شمس و مشتری را به همراه قمر داشته باشد . ممکن است علی رغم نبوغ و استعداد دارای تفکراتی نسبتاً بسته باشد .
نکته : کوکب شمس با قضاوت و عدالت و کوکب مشتری با دین و کوکب قمر و عطارد نیز با دین در ارتباط می باشند .
وجود کوکب یا کواکب در این خانه (خانه نهم ) و نسبت این کواکب با دیگر خانه های زایچه نجومی ، شخصیت شخص را می سازد .
و اینگونه می توان پی برد که شخصی که صاحب این زایچه است . دارای چه نوع ساختمان فکری خواهد بود .
باید توجه داشت که داشتن نبوغ در ادبیات عرب با نبوغ در علوم ریاضی با نبوغ در فقه با نبوغ در علوم حکمت کهن و نبوغ در الاهیات فلسفی مشائی با نبوغ در الهیات فلسفی اشراقی و عرفان با یکدیگر متفاوت است . و این مسئله از نظر علم جدید و تحقیقات دانشمندان علوم جدیده نیز اثبات شده است .
کم پیش می آید که یک شخص در جملگی علوم توان و استعداد فوق العاده داشته باشد . و بتواند در جملگی علوم صاحب نظر باشد .
در ضمن باید توجه داشت که بین صاحب نظر بودن در علوم مختلف با تولید معرفت جدید و مطالب جدید در همان علم تفاوت وجود دارد . و دومی بر اولی برتری دارد .
ممکن است شخصی در حوزه دارای استعداد و نبوغ عجیب در تحصیل باشد. و مدارج علمی را به سرعت طی نماید . اما همین شخص علی رغم نبوغ تحصیلی در دروس رسمی حوزه ، و وادی فقه و اصول ، در فهم بعضی مطالب و نظرات حکما و فلاسفه و عرفا ، اشکال داشته باشد .
و آنگاه به جان فلسفه و عرفان بیفتد و به نقد آن بپردازد .
مطمئناً اگر ما زمان دقیق تولد بسیاری از علمای بزرگی که مخالف فلسفه و عرفان رسمی بوده اند . را در اختیار داشته باشیم . و بتوانیم زایچه نجومی آنان را رسم نماییم . می توانیم شواهد این مخالفت را در زایچه آنان ببینیم .
باید توجه داشت که تعدادی از اشکالات مخالفین فلسفه و عرفان بر آرای حکما و عرفا کاملاً وارد است . در آثار عرفا و حکما بعضاً تأویلات اشتباه و حتی سخیف دیده می شود . ضمن اینکه اشتباهات تاریخی و حدیثی بسیاری نیز در آثار صوفیه و عرفا دیده می شود .
اشتباهات معرفت شناسی نیز وجود دارد .
اما با اینحال بعضی اشکالاتی که مخالفین وارد می نمایند . از نظر فقیر و کثیری از دوستداران عرفان وارد نیست .
برای درک بعضی مسائل عرفانی باید ذوق فهم عرفان داشت .
و این ذوق را بعضی از آقایان از مخالفین با اینکه از نظر علمی در سطح بسیار بالایی بوده اند . و از نظر معنوی و سلوکی نیز در جایگاه رفیعی بوده اند . نداشته اند . و ندارند .
در حالی که ممکن است شخصی با عدم تحصیلات رسمی این ذوق را داشته باشد . ( نظیر مرحوم حاج سید هاشم حداد موسوی )
و یا حتی بسیاری افراد در سطح جامعه ممکن است این ذوق را داشته باشند .
بعضاً عده ای می گویند که افرادی که ذوق فهم مطالب عرفا را دارند . دل دارند . و بدلیل صاحب دل بودن اینگونه اند.
این حرف تا حد زیادی اشتباه است . اگر به صاحب دل بودن بود .بسیاری از مخالفین مقامات برجسته عرفانی و سلوکی داشته اند . بنابراین صاحب دل بوده اند . پس مشکل در داشتن یا نداشتن دل نیست .
مشکل در جای دیگر در نسبت کواکب در زایچه نجومی شخص است .
کاش امروز نیز به مانند گذشته طلاب استعداد یابی میشدند و تنها به مستعدین حکمت و فلسفه آموخته می شد . اگر اینچنین می شد مشکلاتی که ما اکنون شاهد آن هستیم . دیگر وجود نداشت .
نکته 2: در یک جامعه آرمانی می توان با ثبت تاریخ دقیق تولد کودکان و محاسبه درست زایچه آنان و سپس در طی تحصیل با تست های مختلف استعداد سنجی به شیوه علمی ، استعداد کودکان را به شکل بسیار درست و صحیح ارزیابی نمود و کودکان را به سمت درستی سوق داد . و چنین جامعه ای به سمت نخبه پروری پیش خواهد رفت .
ادامه دارد ...
#الاهیات #نجوم #کواکب #زایچه #فلسفه #عرفان #زحل
@soltannasir
🌞🌛🌝