مهران صولتی
6.47K subscribers
126 photos
36 videos
21 files
489 links
دانش آموخته دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

@mehran_solati : ارتباط با نویسنده

https://instagram.com/solati_mehran
Download Telegram
🔹 چرا انقلاب ۵۷ برای ایرانیان دموکراسی نیاورد؟

@solati_mehran

مهران صولتی


انقلاب ها با نوید آینده ای درخشان و سودای آفرینش یک جامعه ایده آل فرا می رسند. توده‌ها نیز به امید فردایی بهتر که در آن آشتی دوگانه هایی مانند پیشرفت و عدالت، دین و دنیا، آزادی و برابری امکان پذیر باشد خیابان را تسخیر و به امواج انقلاب می‌پیوندند. اما واقعیت این است که تاکنون انقلاب‌ها نتوانسته اند به وعده‌های خود جامه عمل بپوشانند. البته انقلاب اسلامی هم از این قاعده مستثنی نیست و قادر نبوده با ارائه یک گفتمان دموکراتیک، برای ایرانیان دموکراسی به ارمغان بیاورد. دست کم شاید به دلایل زیر: 

ادامه انقلاب های جهانی: انقلاب اسلامی تداوم دگرگونی‌هایی بود که در اواخر دهه ۱۹۶۰ جهان را فرا گرفت، از پایتخت‌های اروپایی که جولان‌گاه نسل جوان انقلابی شده بودند تا مستعمرات پیشین که جنگ‌های چریکی در دستور کار آن‌ها قرار داشتند. روشنفکران ایرانی هم از این الگو پیروی کرده و توجه خود را بیش از پیش متوجه جهان سوم ساخته بودند. تجربه موفق انقلاب‌های الجزایر و کوبا در کنار شکست اخلاقی امریکا در ویتنام این دسته از روشنفکران را تشویق می‌کرد تا بخشی از این جنبش انقلابی فراگیر باشند.

تجویز خشونت برای پیروزی: در روزگاری که چپ گفتمان غالب بر کشورهای جهان سوم محسوب می‌شد روشنفکران ایرانی دغدغه آزادی از سلطه امپریالیسمی را داشتند که توانسته بود با استعمار نو آن‌ها را به انقیاد بکشاند. در مواجهه با این دشمن فریب‌کار و با الهام از آموزه‌های سارتر و فانون، برخی از روشنفکران ایرانی کوشیدند تا بهره گیری از خشونت مشروع علیه حکومت پهلوی را به عنوان نماد این نوع از استعمار تئوریزه نمایند. به عنوان مثال حاج سید جوادی آشکارا بر ضرورت انبار کردن مهمات جهت پیروزی در مبارزه تاکید می کرد.
 
نوید انحطاط غرب: روشنفکران این دوره با استناد به آثار توین بی و اشپنگلر مدعی بودند که غرب در مسیر انحطاط است و متفکران آن دیار این حقیقت را حتی پیش از ما دریافته اند. آوردن نقل قول‌هایی از سارتر، مارکوزه و فروم نیز بازار زوال فروشی غرب را در ایران پر رونق تر ساخته بود. از آل احمد و شریعتی تا داریوش آشوری و احسان نراقی همه روشنفکرانی بودند که در این کوره می‌دمیدند. پرسش اساسی هم این بود که؛ اگر غرب در حال زوال و انحطاط است چگونه می توان به دموکراسی آن تاسی جست و از آن به مثابه یک ارمغان بهره گرفت؟! شاید بازگشت به خویش تجویز بهتری باشد.

دغدغه‌ای به‌ نام اصالت: روشنفکران ایرانی در این دوره  با بهره گیری گسترده از مفهوم امپریالیسم فرهنگی به دنبال تجویز نسخه ای از بومی‌گرایی بودند. تهدید غرب صرفا تفوق صنعتی آشکار آن‌ها نبود بلکه خطر بزرگ‌تر در تلاش آن‌ها جهت کنترل رشد فکری ملل عقب افتاده خلاصه می شد. بر همین اساس رسالت روشنفکران جهان سومی معطوف به مبارزه با این خطر از راه تبلیغ فرهنگی جدید و آرمانی نو بود. دغدغه اصالت در آثار شریعتی، هزار خانی و کسمایی در حقیقت حسرت توان‌مندی گذشته ما در ساختن چیزهایی بود که صرفا به ما تعلق داشت. محصولاتی که اگر چه بهترین نبودند ولی نشان اصالت ما را بر خود داشتند.

@solati_mehran

#انقلاب_۵۷
#دموکراسی
#بومی_گرایی
#دغدغه_اصالت
🔹 صفحه اینستاگرام مهران صولتی

https://instagram.com/solati_mehran
Audio
اولویت مشروطیت بر جمهوریت


🔹 مهران صولتی در بیست و سومین نشست از سلسله جلسات اندیشه و فلسفه نوین به خوانش فلسفه سیاسی جان لاک در محورهای زیر پرداخت:


مقایسه آرای لاک با هابز و فیلمر

نقش مردم به مثابه قدرت موسس

سرگذشت مشروطیت و جمهوریت در ایران معاصر

زمان فایل: ۳۹ دقیقه
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

@solati_mehran

#لاک
#هابز
#فیلمر
#دولت_مشروطه
🔹 درس هایی از رویداد دوم خرداد ۷۶

@solati_mehran

مهران صولتی


رویداد سترگ دوم خرداد امروز بیست و هفت ساله شد. جلوه ای از درآمیختن تغییر خواهی عمیق ایرانیان، با انتخاب سید محمد خاتمی که آمده بود تا فردای بهتری را برای ایران اسلامی رقم زند. در این سه دهه، جامعه و سیاست ایران دوران پرفراز و فرودی را پشت سر گذاشت؛ نهال های امید گرچه به دلیل برخورد با سد ستبر حفظ وضعیت موجود مجالی برای تناور شدن نیافتند ولی در برابر تندبادهای موجود هم نشکستند.

همین دو سال پیش بود که جنبش زن، زندگی، آزادی، اصلاح طلبی به معنای مرسوم و انتخاباتی آن را به محاق برد و تحول خواهی را جایگزین آن ساخت. در هر حال در روزگاری که دفاع از اصلاحات در افکار عمومی هر روز سخت تر از پیش می شود این یادداشت قدیمی یادآور درس هایی است که می توان از این رویداد تاریخی آموخت و انبان تحول خواهی را سنگین تر ساخت.

اصلاحات اگر چه نیازمند حضور همزمان در قدرت و جامعه است ولی نمی‌توان با گذشتن از همه خطوط قرمز به ماندن در قدرت رضایت داد. اصلاح طلبان آن زمانی از چشم مردم افتادند که پرنسیب‌های خود را زیر پا نهاده و با وعده بهبود اندک اوضاع از لزوم انجام اصلاحات ساختاری در قدرت مستقر چشم پوشیدند.

اصلاحات به دنبال توازن قوای سیاسی به معنای حضور همزمان حکومت قوی و جامعه قوی در کنار یکدیگر است. حکومت قوی و جامعه ضعیف به استبداد می انجامد و حکومت ضعیف و جامعه قوی به بی ثباتی ختم می شود. کارآمدی، شفافیت و پاسخگویی یک نظام سیاسی مستلزم حضور همزمان حکومت و جامعه قوی در کنار یکدیگر است.

اصلاح طلبی زمانی می تواند موفق باشد که از تشدید یافتن نابرابری های اقتصادی، طرد شدگی اجتماعی و انحصارگرایی سیاسی پرهیز کند. اصلاحات باید منطق حاکم بر عرصه های مختلف زیست اجتماعی را به رسمیت بشناسد و بر بهره گیری از رانت های قدرت چشم بپوشد.

اصلاحات در صورتی می تواند موفق باشد که خواست دموکراسی را با عدالت طلبی، آزادی خواهی و تنوع سبک زندگی پیوند زند. ارائه خوانش های تنگ نظرانه از اصلاحات می تواند تاثیر گذاری آن را محدود سازد. اصلاح طلبی در صورتی موفق است که به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود.

اصلاح طلبی یک مرام است نه یک نشان! مروت با دوستان، مدارا با دشمنان، به رسمیت شناختن مخالف، خردمندی در تصمیم گیری، شجاعت در دانستن، پرهیز از تعصب و جزم اندیشی، صلح طلبی، تعامل سازنده با جهان، احترام به نظر اکثریت، تفسیر رحمانی از دین و ... از جمله معیارهای اصلاح طلبی می باشد.

اصلاحات نشان داد که تا شکل گیری حداقلی از توازن قوای سیاسی، سیاست همچنان از اولویت های اصلی جامعه است. وجود نابرابری سیاسی، روند نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تشدید می کند. از همین رو پیش بردن پروژه توسعه سیاسی، با لحاظ کردن ویژگی های خاص جامعه ایران، از مسیر شکل گیری اجماع میان جامعه و حکومت بر سر مبانی حکمرانی خوب می تواند پایدارترین و موثرترین مسیر برای اصلاحات باشد.

@solati_mehran

#دوم_خرداد
#خاتمی
#اصلاحات
🔹 جامعه شناسی یک مراسم تشییع!

@solati_mehran

مهران صولتی


با فروکش کردن برانگیختگی عاطفی ناشی از درگذشت ابراهیم رئیسی که بخشی از ایرانیان را درگیر خود ساخت شاید اکنون بتوان نگاهی عمیق‌تر به پیامد‌های این حادثه افکند. فارغ از حواشی بسیاری که حول چرایی و چگونگی سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور هم‌چنان افکار عمومی را به خود مشغول داشته است شیوه برگزاری مراسم تشییع و کم‌و‌کیف شرکت کنندگان در آن می‌تواند موضوع تحلیل‌های جامعه شناختی قرار گیرد تا شناخت دقیق‌تری از ایران امروز به دست آید.

این حادثه هم‌چنین شواهد دیگری از قطبی شدن جامعه و شکل‌گیری دو جامعه‌ای شدن ایران را نمایان ساخت. فارغ از بی‌تفاوتی بخش بزرگ‌تری از جامعه این برخی از شهروندان بودند که فضای مجازی را زمینه مناسبی برای ابراز خرسندی از این رویداد یافته و جلوه‌هایی از آن را در معرض تماشای دیگران نهادند. اقدامی که می‌تواند در کنار ابراز خوشحالی از باخت ایران به امریکا در قطر و بی اعتنایی نسبت به حمله به اسرائیل اجزای یک تریلوژی قابل تامل را به نمایش گذارد.

نحوه درگذشت رئیسی به این رویداد وجهی تراژیک بخشید. حادثه‌ای که توانست با گزارش‌های لحظه به لحظه از زمان مفقود شدن بالگرد تا صبح روز بعد بخش مهمی از افکار عمومی را با خود همراه و در حالت انتظار نگه‌دارد. بدون تردید کیفیت شکل گیری سانحه می‌تواند چرایی استقبال بخش‌هایی از ایرانیان نسبت به مراسم تشییع را تبیین کند به ویژه آن‌که بهره گیری نظام سیاسی از المان‌های تشیع مانند سیادت و شهادت توانست درگذشتگان را در هاله‌ای از قدسیت و مظلومیت به تصویر کشد.

هم‌چنین شیوه برگزاری مراسم تشییع برای نظام سیاسی فرصتی را ایجاد کرد که با توجه به تجربیات مشابه می‌تواند به تهدید بدل شود. اگر این آیین در دام انحصار گرایی افتاده و بتواند توهم نوعی رفراندوم یا انتخابات را دامن زند، اگر فرصت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به مجالی برای خالص سازی بیشتر تبدیل شود و بالاخره اگر بحران‌های فزاینده کنونی در سایه برگزاری این مراسم به فراموشی سپرده شود جامعه ایرانی شقاق‌های دردناک‌تری را تجربه خواهد کرد.

برای کشوری که در رقابت برای توسعه یافتگی حتی از رقبای منطقه‌ای خود نیز عقب افتاده عرصه‌ای مانند انتخابات ریاست جمهوری باید به کارزاری برای فراگیر ساختن گفتمان توسعه و ضرورت ارتقای کارآمدی نهاد دولت تبدیل شود. حال اگر این رویداد صرفا به فرصتی جهت تاکید بر ویژگی‌های شخصی رئیس جمهور فقید برای افزایش رای آوری نامزدها تبدیل شود نمی‌توان انتظار بهبود اوضاع و سامان یافتن امر حکم‌رانی را پس از پایان انتخابات داشت.

@solati_mehran

#رئیسی
#توسعه
#مراسم_تشییع
#جامعه_شناسی
🔹 در دفاع از جامعه شناسان!

@solati_mehran

مهران صولتی


بالاخره زخم کهنه سرباز کرد و جامعه شناسان در قاب ضد ملی ترین رسانه کشور به بی اعتنایی نسبت به تحلیل رویدادهای سیاسی متهم شدند. مجری برنامه شمشیر از نیام برکشید و با طرح این پرسش که؛ چرا جامعه شناسان در قبال حضور ده میلیونی مردم در مراسم وداع با ابراهیم رئیسی سکوت کرده‌اند؟ آن‌ها را به بی‌شرفی و بی‌ادبی متهم کرد!

پیش‌تر در یادداشتی به این پرسش پاسخ دادم که؛ چرا جامعه شناسان از دانشگاه اخراج می‌شوند ولی روان‌ شناسان به کار ادامه می‌دهند؟ اکنون اما به نظر می‌رسد که نظام سیاسی یک قدم فراتر نهاده و قرار است به استادان این رشته دیکته کند که باید درباره چه موضوعاتی بیندیشند یا درباره چه رویدادهایی بنویسند!! این یادداشت اما بنا دارد که به همان پرسشی که خانم مجری در تلویزیون مطرح کرد پاسخ گوید:

اولویت تحلیل فرآیندها بر رویدادها: جامعه شناسان کنش‌ها، رفتارها و سازمان‌ها را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند تا بتوانند آن‌ها را فهم، تبیین و قاعده‌مند سازند. از این منظر پدیده‌ها و رویدادها در متن فرآیندهاست که برای یک جامعه شناس مهم و معنادار جلوه می‌کنند. بنابراین روشن است که اگر رویدادهای سیاسی نتوانند در چارچوب مقولاتی مانند اقتدارگرایی، دموکراتیزاسیون، جنبش‌ها و انقلاب‌ها قرار گیرند برای جامعه شناسان از ارزش تحلیلی برخوردار نخواهند بود.

بهره برداری جناحی از رویدادهای سیاسی: برخی از جامعه شناسان معتقدند که نظام سیاسی با مداخله در رویدادها آن‌ها را برای بهره‌برداری های جناحی آماده می‌کند. به باور ایشان حکومت برخی از رخدادها را به چشم یک مانور سیاسی برای ساکت کردن منتقدان نگریسته و اجازه نمی‌دهد که رویدادها در فرآیند طبیعی خود ظاهر شده و تداوم یابند. با این توصیف بدیهی است که جامعه شناسان برای متهم نشدن به همراهی با نظام سیاسی برای تحلیل چنین رویدادهایی پیش‌قدم نمی‌شوند.

لکنت در بیان واقعیت‌ها: جامعه شناسان به دلیل بیان برخی از واقعیت‌ها تاکنون هزینه‌های سنگینی پرداخته اند. آمار اخراجی‌ها در همین سه سال پرتعداد بوده و شمار محدودیت‌های آکادمیک برای آنان روزافزون شده است. همین واقعیت باعث شده که حضور جامعه شناسان حوزه عمومی در رسانه‌ها همراه با لکنت و خودسانسوری باشد. امری که موجب شده تا جامعه شناسان به دلیل محدودیت در ارائه تحلیل‌های خویش از ورود به عرصه بررسی رویدادهای سیاسی پرهیز نمایند.

عدم دسترسی به داده‌های موثق: تحلیل رویدادهای سیاسی نیازمند دسترسی به اطلاعات و داده‌های دقیق و معتبر است حال آن‌که در کشور بسیاری از نتایج پژوهش‌ها و پیمایش‌های ملی حتی در حوزه آسیب‌های اجتماعی هم تا مدت‌ها جنبه محرمانه دارد. حال اگر حساسیت حکومت نسبت به واقعیت‌های عرصه سیاست را نیز لحاظ کنیم روشن است که جامعه شناسان در عمل ناچارند تا صرفا مبتنی بر پاره ای از گمانه‌ها به تحلیل رویدادهای سیاسی بنشینند که می‌تواند در جای خود نادقیق و غیر مفید باشد.

🔹 نکته پایانی: جامعه شناسان امروزه در وضعیت دشواری گرفتار آمده‌اند، از یک‌سو نظام سیاسی آن‌ها را متهم می‌کند که مسائل جامعه خود را با عینک غربی‌ها می‌بینند و از همین رو در صدد تاسیس علوم اجتماعی اسلامی است، و از سوی دیگر رسانه‌های حکومتی برای تزئین ویترین پروپاگاندای تبلیغاتی خود به تحلیل‌های سیاسی و تاییدآمیز آن‌ها چشم دوخته اند. جامعه شناسی در ایران اما به رغم تمام مضایق در راه پرسنگلاخ فراروی خود به آرامی و استواری پیش می‌رود.

@solati_mehran

#جامعه_شناسان
#صدا_و_سیما
🔹 چرا آموزش تاریخ در برخی از حکومت‌ها حساسیت برانگیز است؟

@solati_mehran

مهران صولتی


سید جواد طباطبایی در گفت‌و‌گویی که حدود سه دهه پیش با مجله نقد و نظر انجام داد اروپای مدرن را بر خلاف تصور ما، تاریخی‌تر از ایران معرفی کرد با این استدلال که اروپایی‌ها به تاریخ گذشته خود بازگشتند و آن را در افق امروز بازخوانی کردند ولی ایرانی‌ها به رغم پیشینه تمدنی شگرف از غور در تاریخ خود غفلت کردند.

اما واقعیت این است که دانش تاریخ برای برخی از حکومت‌ها کابوس محسوب شده و تلاش می شود تا به صورت سیستماتیک مورد بی‌اعتنایی و فراموشی قرار گیرد. آموزش تاریخ در مدارس به امری ملال‌آور تبدیل شده و هر گونه خوانش متفاوت از آن با بازخواست مسئولان مواجه می‌شود. حال شاید بتوان برای این بی‌مهری هدفمند برخی از حکومت‌ها با تاریخ و آموزش آن دلایل زیر را اقامه کرد: 

تاریخ وعده‌های حاکمان و اشتباهات ملت را یادآوری می‌کند: اگر چه حکومت‌ها بر روی حافظه کوتاه مدت شهروندان حساب ویژه ای باز کرده‌اند ولی مطالعه تاریخی در سطح عمومی آن می‌تواند این محاسبه را بر هم زند. تاریخ به شهروندان می‌آموزد که به مواجهه انتقادی با کارنامه خویش پرداخته و از اشتباهات‌شان عبرت بگیرند. از همین رو خواندن تاریخ می‌تواند آن‌ها را در چهارراه حوادث به تامل واداشته و از هواداری توده وار و احساسی نسبت به یک جریان بازدارد. از سوی دیگر تاریخ به نوعی یادآوری وعده های تحقق نیافته رهبران نیز محسوب می شود. دانشی که می‌تواند بی اعتباری خیال اندیشی‌های غیرواقعی و آرمان‌های توهم آمیز را آشکار سازد.

تاریخ‌سازی فاتحان به وسیله تاریخ‌خوانی شهروندان بی اثر می شود: روایت مشهوری وجود دارد که واقعیت را به خوبی بازگو می‌کند؛ تاریخ را فاتحان می نویسند. اگر به تاریخ نویسی پهلوی‌ها نسبت به دوره قاجار و روایت تاریخی جمهوری اسلامی نسبت به دوران پهلوی نظر کنیم متوجه می‌شویم که دغدغه فاتحان بیش از روایت بی‌طرفانه از تاریخ، مشروعیت‌بخشی به خود از طریق نفی گذشته بوده است. پهلوی‌ها دوره قاجار را سراسر خوش‌گذرانی و وطن‌فروشی به تصویر کشیدند و پهلوی‌ها هم توسط بعدی‌ها حکومت‌هایی یک سره فساد، تباهی، و وابستگی معرفی شدند. این در حالی است که دسترسی شهروندان به منابع تاریخی غیر‌حکومتی چالش بزرگی برای فاتحان محسوب شده و روایت رسمی آن‌ها را بی‌اعتبار می‌کند.

نقادی تاریخ اگر جایگزین نقالی تاریخ شود می‌تواند برای حاکمان خطرناک باشد: خوانش تاریخ اگر صرفا به نقالی آن فروکاسته شود به ذکر مجموعه‌ای از حوادث مرتبط با فرادستان یعنی حاکمان تبدیل می‌شود. تاریخی که در آن نقش مردم، فرودستان و فاعلیت آن‌ها نادیده انگاشته شده است. این در حالی است که نقادی تاریخ به معنای نگاه جامعه شناختی به رویدادهای گذشته با هدف کشف منطق حاکم بر دوره‌های تاریخی و آشنایی‌زدایی از آن‌ها (کشف نظم در بی‌نظمی‌ها، و قاعده در استثناها) می‌باشد. این نگاه به تاریخ از آن‌جا که آگاهی‌دهنده و رهایی‌بخش بوده و قادر است که خواندن تاریخ را به زندگی روزمره پیوند زده و برای مسیر آینده کنش‌های جمعی چشم‌اندازهای امیدبخش ترسیم کند چندان برای برخی از حکومت‌ها مطلوب نمی‌باشد.

@solati_mehran

#تاریخ
#حکومت
#فاتحان
🔹 تفاوت های آموزش و توسعه در امریکا، ژاپن و ایران!

@solati_mehran

مهران صولتی


#اپیزود_اول: محمدرضا سرکار آرانی استاد دانشگاه ناگویای ژاپن معتقد است که در حوزه آموزش و پرورش؛ امریکایی ها به چرایی و تاکید بر من رسیده اند. ژاپنی ها به چگونگی و تاکید بر ما. ایرانی هم سرگرم چیستی و عوارض من هستند.

#اپیزود_دوم: محسن رنانی اقتصاددان توسعه معتقد است که توسعه؛ بسط سلسله مراتبی رفاه، رضایت و معنا است. امریکا در مرحله رفاه مانده، ژاپن همزمان به رفاه و رضایت رسیده و ایران در جستجوی معنا درجا زده است.

اکنون اگر این دو روایت را صائب بدانیم می توان این پرسش را مطرح کرد که چرا ایران در توسعه و آموزش در جهان امروز با فاصله زیاد پشت سر کشورهای دیگر قرار می گیرد؟

🔹 شاعرانگی به جای خردورزی: ادبیات و شعر میراث جاودان و ارزشمند ایرانیان است. گنجینه ای که از قرن ها پیش در ذهن و زبان ما جای گرفته و بنیاد تخیل ما را شکل داده است. در نگاهی ناقدانه اما باید پذیرفت که ما کمتر در تاریخ خود با توازن میان دو گانه؛ شاعرانگی- خردورزی مواجه بوده ایم. عقل در معنای محاسبه گر و علم در معنای مدرن آن مفقود بزرگ جامعه ما بوده و همین امر بر کندی فرآیند توسعه (نه رشد) موثر بوده است. به نظر می رسد تا زمانی که علم مدرن نتواند به بخش مهمی از فرهنگ عمومی مردم تبدیل شده و به جایگاه شعر و ادبیات در اذهان ایرانیان نزدیک شود کمیت توسعه در کشور ما همچنان لنگ خواهد زد.

🔹 فلسفه ای بی اعتنا به نیازهای روز: پس از آن که بنیاد فلسفه توسط غزالی فرو کوفته و کمر آن در ایران اسلامی شکست، حمله مغول هم زمینه ساز رشد تصوف و دنیا گریزی ایرانیان شد. شاید فقط بعد از جنگ های ایران و روس بود که نخبگان کشور به اهمیت نگاه به دنیا و اقتضائات  آن پی بردند آن هم البته از منظر ورود قانون اساسی و نظام اداری! پیش از آن هم فلسفه در دوران صفوی چنان تخته بند امور اخروی باقی مانده بود که حتی ملاصدرا هم به عنوان آخرین فیلسوف ایرانی از دنیاگریزی ناگزیر بود. چنین شد که برخلاف اروپا که فلسفه مسیر مدرنیته را گشود و همزمان علم، تکنولوژی و سیاست مدرن را در کنار هم نشاند، در این جا هرگز فلسفه نتوانست با نگاهی دنیوی، مسیر فهم عمیق دوران مدرن را برای ایرانیان هموار سازد.

🔹 دولت های مداخله گر معاصر: دولت های شبه مدرن و ضد مدرن در پیش و پس از انقلاب به دلیل مداخله در زیست جمعی ایرانیان و مصادره اسلامیت به نفع ایرانیت (قبل از انقلاب)، و ایرانیت به نفع اسلامیت (بعد از انقلاب) فرصت همزیستی و هم افزایی میان سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی را از مردمان این سرزمین دریغ کردند. نتیجه اما شکل گیری شهروندانی بود که با فقدان های مهم در زندگی خود روبرو شده و گاه برخوردهای واکنشی از خود نشان می دادند. این چنین است که هم تغییرات سریع قبل از انقلاب موجب احساس بی پناهی شد و هم منتفی شدن تحولات در دوران بعد از انقلاب ناامیدی به همراه آورد. احساس نارضایتی عمیق اما در هر دو دوره مشترک است.

🔹 تلاش ناکام برای کشف راه سوم: ایران در یک‌صد سال اخیر هم‌چنان میان سرمایه‌داری و سوسیالیسم سرگردان بوده است. نتیجه اما شکل گیری اقتصادی دولتی- رانتی است که مضار هر دو را دارد ولی از مزایای هیچ‌کدام مانند بخش خصوصی قدرت‌مند، تامین اجتماعی کارآمد، کاهش شکاف طبقاتی، بورژوازی ملی و دولت چابک و پاسخ‌گو برخوردار نیست. حتی احمد توکلی اقتصاد چهل سال گذشته را بدترین نوع سرمایه داری می نامد. داعیه اقتصاد اسلامی به عنوان راه سوم نیز تنها در برخی شعارهای تخیلی در عرصه سیاست‌گذاری های اقتصادی متوقف مانده و نتوانسته مدار اقتصاد دلالی، خصولتی، متورم، ضد رفاهی، غیر شفاف، ضد تولید، و بی اعتنا به فرودستان را تغییر دهد.

🔹 نکته پایانی: سرکارآرانی معتقد است که آموزش و پرورش ما بیشتر به دنبال چیستی پدیده ها و متکی بر منهایی است که  هنوز خودمحور و غیر مدرن باقی مانده اند. یعنی ما در این عرصه نه به مای جمعی ژاپن رسیده ایم و نه از فردیت منغربی برخوردار شده ایم. روشن است که این تفاوت در نحوه آموزش پیوند وثیقی با توسعه نیافتگی ما دارد.

@solati_mehran

#ژاپن
#امریکا
🔹 جامعه شناسی استقبال از همستر کامبت!

@solati_mehran

مهران صولتی


برخی هم‌چنان مشغول لمس صفحه گوشی‌شان هستند و بعضی دیگر با روش‌هایی آشنا شده اند که به راحتی می‌تواند برای‌شان سکه جمع کند. مهم اما تب فراگیری است که حتی ناآشنایان با تلگرام را به نصب این اپ ترغیب کرده است. کسانی که حاضرند رنج فیلترینگ را بر خود هموار نمایند ولی شانس‌شان برای کسب یک پول بادآورده را بیازمایند. طنزی فراگیر این‌روزها می‌گوید؛ آن‌قدری که مردم به همستر امید دارند به مسئولان امید ندارند! استقبال از این ربات اما پدیده‌ای است که می‌تواند دلالت‌های جامعه شناختی داشته و روزنه‌هایی برای شناخت جامعه ایران بگشاید. شاید با پیام‌هایی از این جنس:

اعتماد و بی‌اعتمادی چگونه ایجاد می‌شود: کارنامه تلگرام بعد از فیلترینگ در سال ۹۷ برای ایرانیان اعتمادساز بود‌ه است. این اپ به خواست حکومت برای دایر کردن دفتر خود در ایران تمکین نکرد و کوشید تا از امنیت اطلاعات کاربران حفاظت به عمل آورد. بعد از آن هم در داستان نات کوین، تلگرام توانست در پول‌سازی موفق باشد. نکته مهمی که اما برای شیوه حکم‌رانی ما اهمیت دارد این‌است که اگر چه بنای اعتماد آجر به آجر بالا می‌رود ولی تنها یک بی‌تدبیری می‌تواند آن‌را به کلی ویران نماید. تجربه بی‌اعتمادی به بورس پس از ریزش مرداد ۹۹ تاکیدی براین واقعیت است.

جامعه کوتاه‌مدت و دم‌غنیمتی: ایران در گذار تاریخی خود از گذشته تا امروز شمایلی از یک جامعه کوتاه مدت (کاتوزیان) به نمایش گذاشته است. فقدان حاکمیت قانون موجب بی‌ثباتی جامعه و پیش‌بینی ناپذیر شدن آن شده و برنامه ریزی بلند‌مدت به یک رویای دور از دسترس تبدیل شده است. بدیهی است که در این شرایط دم غنیمتی به مثابه ترجیح حال بر آینده، معیارهای خاص بر عام، و رابطه بر ضابطه به مهمترین ویژگی‌های فرهنگی ایرانیان تبدیل شده است.

دولت نفتی و درآمدهای بادآورده: مناقشه بر سر این که نفت برای کشورهایی مانند ما طلای سیاه بوده است یا بلای سیاه به نتیجه قطعی نرسیده است اما یک چیز روشن است و آن این‌که نفت تاثیر ماندگاری بر فرهنگ ایرانیان به‌جا گذاشته است. دولت نفتی به منبعی برای توزیع رانت جهت حامی‌پروری برای نظام سیاسی تبدیل شده و خواست شفافیت، کارآمدی و پاسخ‌گویی حکومت را به محاق برده است. در این میان توزیع درآمدهای بادآورده نیز به تقویت فرهنگ دلال صفتی، پشت میز نشینی و بی اعتنایی به تقویت بخش خصوصی و کارآفرین انجامیده است.

احساس بی‌قدرتی برای انجام تغییرات: زمانی که امکان سوژه‌گی به حداقل می‌رسد و یک ملت دچار احساس عمیق و مزمن بی‌قدرتی برای ایجاد تغییرات ولو اندک در مسیر بهبود زندگی خود می‌شود راه برای زندگی در لحظه‌ها و شکار فرصت‌ها هموار ‌می‌شود. این‌جاست که حتی موافقان فیلترینگ تلگرام هم به آن می‌پیوندند تا از سود محتمل حاصل از ربات همستر بهره‌مند شوند. جامعه اتمیزه شده مترصد زمانی می‌ماند تا در میانه تنگناهای معیشتی، آشفتگی‌های اقتصادی و درهم‌ریختگی‌های هنجاری مجرایی برای بهره‌مندی مادی بجوید و بر اندوخته اندک خود که بر اثر تورم لجام‌گسیخته هر روز در حال تحلیل رفتن است اندکی بیفزاید.

🔹 نکته پایانی: اقبال فزاینده به ربات همستر نشان داد که بسیاری از روایت‌ها در برابر تشعشع واقعیت‌ها رنگ می‌بازند و محو می‌شوند. به تعبیر مارکس؛ هر آن‌چه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود. بر همین اساس بسیاری از مخالفت‌ها با فناوری‌های جدید هم بر اثر نیازهای شهروندان یا مسئولان به موافقت و حتی استقبال بدل می‌شوند حتی اگر پای پلیس و فتاوای شرعی هم به میان آمده باشند.

@solati_mehran

#تلگرام
#همستر
Audio
شریعتی و از خودبیگانگی مضاعف!


🔹 مهران صولتی در یادمان چهل و هفتمین سالگرد دکتر علی شریعتی به نقد نظریات او درباره از خودبیگانگی، و مباحث زیر پرداخت:

به چه معنا شریعتی دچار از خودبیگانگی مضاعف بود؟

جامعه ایران در دوران شریعتی چه مسائل اجتماعی داشت؟

شریعتی واجد چه دغدغه‌های ذهنی در روزگار خود بود؟

زمان فایل: ۳۷ دقیقه
۲۱ خرداد ۱۴۰۳

@solati_mehran

#شریعتی
#ازخودبیگانگی_مضاعف
🔹 توهم سیاسی چگونه ایجاد می شود؟

@solati_mehran

مهران صولتی


باربارا تاکمن در کتاب؛" تاریخ بی خردی! از تروا تا ویتنام" درباره نسبت میان قدرت و بی‌خردی می‌نویسد؛ " ...بی‌خردی زاده قدرت است. از تکرار مکرر گفتار لرد اکتن همه می‌دانیم که قدرت فساد می‌آورد. اما کمتر توجه داریم که قدرت بی‌خردی نیز می‌آورد، و قدرت آمرانه باعث نقض تفکر می‌شود و هر چه  اعمال قدرت افزایش یابد، احساس مسئولیت در قبال آن بیشتر رنگ می‌بازد." پس از این فراز حالا بهتر می‌توان به این پرسش پاسخ داد که توهم سیاسی چگونه ایجاد می‌شود؟ برخی از عوامل این بی‌خردی را می‌توان به شرح زیر فهرست کرد:

ایدئولوژی: اگر چه امروزه ناقدان ایدئولوژی هم پذیرفته اند که فرارسیدن عصر پایان ایدئولوژی یک سراب بوده و اکنون هیچ جامعه‌ای از حضور این سازه ذهنی خالی نیست ولی نقد عوارض ایدئولوژی‌های تمامیت خواه همواره یک ضرورت محسوب می‌شود. به ویژه ایدئولوژی‌هایی که با قدرت گره خورده و داعیه تغییر جهان و سودای تعیین مدیریت جدیدی برای آن را در سر می‌پرورانند. ایدئولوژی‌هایی از این جنس به  جای شناخت واقعیت‌های موجود و هماهنگ کردن ذهنیت با عینیت می‌کوشند تا با اصالت دادن به یک توهم خیالی بر توسن واقعیت مهار زده و آن را رام خود سازند. داستان فرو افتادن بسیاری از حکومت‌های ایدئولوژیک بلوک شرق گواهی بر این ناکامی است.

جامعه بسته: بی‌خردی ناشی از یک توهم سیاسی زمانی می‌تواند خطرناک باشد که در یک جامعه بسته عرضه شده و بدون نقادی کافی پذیرفته شود. اگر چه در جوامع دموکراتیک نیز با شواهدی از این افکار غیر طبیعی مواجه هستیم ولی وجود رسانه‌های آزاد و قدرت افکار عمومی می‌تواند از تبدیل شدن این توهمات به یک دکترین در سیاست خارجی اجتناب کند. در یک جامعه دموکراتیک اندیشه های افراطی نیز به رسمیت شناخته می‌شوند اگر چه همواره این مراقبت وجود دارد که در لایه ای از قدسیت پیچیده نشده و غیر قابل نقد نشوند. از سوی دیگر معیاری به عنوان انتخابات آزاد نیز همواره برای سنجش میزان مقبولیت این توهمات وجود دارد.

آشفتگی اجتماعی: یک تجربه جهانی به ما می‌گوید که در روزگار بی‌قدرتی سیاسی، بی‌هنجاری عمومی و ناامیدی اجتماعی فرصت برای بروز و ظهور توهمات سیاسی از همیشه فراهم‌تر است. تجربه جمهوری وایمار که به صدارت هیتلر انجامید به مثابه تابلویی پیش‌روی ماست. در چنین شرایطی یک جامعه ذره‌ای به کمک یک اراده گرایی متوهمانه بسیج می‌شود تا یک آینده خیالی را در آغوش بگیرد. شهروندان بی‌پناه و عاجز شده از ایجاد کوچک‌ترین تغییرات معنادار به کمک یک ایدئولوژی تمامیت خواه به یکدیگر می‌پیوندند تا بتوانند به اندک آرامشی کاذب در سایه یک پناهگاه ذهنی دست یابند.

🔹 نکته پایانی: در ایران کنونی که به شدت از فقدان افق های رهایی‌بخش رنج می‌برد می‌توان شواهدی از ظهور  توهمات سیاسی مبتنی بر توطئه‌اندیشی، منجی‌گرایی، خیال‌پردازی، و آینده‌فروشی را مشاهده کرد. بازاری که در ایام تبلیغات ریاست جمهوری از رونق بیشتری نیز برخوردار می‌شود. تلاش برای تقویت و تحکیم جامعه مدنی با هدف افزایش سرمایه اجتماعی می‌تواند پادزهر چنین توهمات مسمومی باشد.

سعید جلیلی نامزد ریاست جمهوری در برنامه تبلیغاتی خود می‌گوید؛ یک جهان فرصت پیش روی ماست تا عقب‌ماندگی‌های چند‌صد ساله را در چند سال جبران کنیم!

@solati_mehran

#توهمات_سیاسی
#سعید_جلیلی
Forwarded from جامعه شناسی صلح (HanifNJ)
💢 گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار می کند:


⭕️ سمپوزیوم ملی «علیه خشونت»
| بررسی ابعاد خشونت در ایران امروز

| چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ _ آفلاین

با حضور
پژوهشگران جامعه‌شناسی،‌ حقوق، علوم سیاسی، فلسفه و روانشناسی



پادکست و چکیده مکتوب سخنرانی ها در لینک های زیر:
📍کانال جامعه شناسی حقوق
📍کانال انجمن جامعه‌شناسی ایران
📍پایگاه اینترنتی انجمن جامعه‌شناسی ایران
📍پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز

@abbasnaeemi
Forwarded from جامعه شناسی صلح (HanifNJ)
💢 گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار می کند:

⭕️ سمپوزیوم ملی «علیه خشونت»
| بررسی ابعاد خشونت در ایران امروز
| چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ _ آفلاین



با حضور و سخنرانی:


🔻سخن آغازین
مدیر علمی و اجرایی سمپوزیوم
لینک دانلود پادکست

🔻سعید معیدفر
عنوان: مسأله اجتماعی خشونت
لینک دانلود پادکست

🔻محمدمهدی مجاهدی
عنوان: بر صدر نشاندن خشونت
لینک دانلود پادکست

🔻اسمعیل خلیلی
عنوان: تکوین تاریخی خشونت در ایران معاصر، تصویری شماتیک
لینک دانلود پادکست

🔻فهیمه نظری
عنوان: خشونت و وضعیت های تروماتیک در ایران
لینک دانلود پادکست

🔻شروین وکیلی
عنوان: خشونت در سیاست ایرانشهری
لینک دانلود پادکست

🔻فاطمه گوارایی
عنوان: سعید مدنی؛ خشونت و خشونت پرهیزی
لینک دانلود پادکست

🔻عباسقلی انصاری
عنوان: تبعیض و رواداری خشونت به اتکا‌‌ی قانون
لینک دانلود پادکست

🔻امین رضا نوشین
عنوان: خشونت پرهیزی و میراث سقراطی
لینک دانلود پادکست

🔻پرنیا رضی پور
عنوان: بررسی خشونت خانگی و ابعاد آن درجامعه ایرانی
لینک دانلود پادکست

🔻آیدین ابراهیمی
عنوان: اسطوره‌زدایی از خشم در زمینه و زمانه‌ی اکنون
لینک دانلود پادکست

🔻مهران صولتی
عنوان: رمز گشایی از ابعاد خشونت حکومت و جامعه علیه یکدیگر
لینک دانلود پادکست

🔻حسین حجت پناه
عنوان: سرکوب،  من کوب و خشونت در ایران معاصر
لینک دانلود پادکست

🔻امیر زوار جلالی
عنوان: خشونت و توسل به زور در مدیریت تجمعات و تظاهرات در پرتو اسناد بین المللی
لینک دانلود پادکست

🔻ویدا یاقوتی
عنوان: تبیین رخدادهای اجتماعی-سیاسی و تاثیر آن بر خشونت در ایران
لینک دانلود پادکست

🔻منوچهر ثابتی
عنوان: خشونت
لینک دانلود پادکست

🔻سمانه سادات سرکشیکیان
عنوان: خشونت علیه کودکان
لینک دانلود پادکست

🔻فریبا نظری
عنوان: گروه‌های در معرض خشونت در ایران امروز
لینک دانلود پادکست

🔻رحیم محمدی
عنوان: تجدد و خشونت
لینک دانلود پادکست

🔻شقایق داداشی
عنوان: خشونت و تروما، وجوه رواني-اجتماعی
لینک دانلود پادکست


مدیر علمی و اجرایی سمپوزیوم
🔻عباس نعیمی جورشری
عنوان: حمله به آگورا؛ تأملی بر خشونت ساختاری و ساختار خشونت علیه حوزه عمومی
لینک دانلود پادکست


پادکست و چکیده مکتوب سخنرانی ها در لینک های زیر:
📍کانال جامعه شناسی حقوق
📍کانال انجمن جامعه‌شناسی ایران
📍پایگاه اینترنتی انجمن جامعه‌شناسی ایران
📍پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز

@abbasnaeemi
Audio
⭕️ سمپوزیوم ملی «علیه خشونت»
بررسی ابعاد خشونت در ایران امروز

▫️گروه جامعه شناسی حقوق انجمن جامعه‌شناسی ایران | خرداد ۱۴۰۳


➖️عنوان سخنرانی:
رمزگشایی از ابعاد خشونت حکومت و جامعه علیه یکدیگر

➖️سخنران:
مهران صولتی
دکترای جامعه شناسی سیاسی


🔻کانال رسمی گروه جامعه‌شناسی حقوق انجمن جامعه‌شناسی ایران
🆔️@sociologyoflaw
🔹 دلایل موافقان و مخالفان شرکت در انتخابات!

@solati_mehran

مهران صولتی


انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری جامعه ایران را دوشقه کرده و گفت‌و‌گوهای فراوانی را موجب شده است. فارغ از افرادی که با رویکردی مناسکی به انتخابات می‌نگرند و همواره در آن شرکت می‌کنند این رویداد بیشتر به اختلاف نظر میان شهروندانی دامن زده است که سال ۹۶ برای آخرین بار در انتخابات شرکت کرده‌اند. اما تایید صلاحیت مسعود پزشکیان به شقاقی مجال بروز داده که در سه انتخابات پیشین پنهان مانده بود بیشتر از آن‌رو‌ که برای بسیاری عدم شرکت در آن‌ها بدیهی به نظر می‌رسید. تا این‌جای کار اما شاید بتوان دلایل موافقان و مخالفان شرکت در انتخابات آینده را به شرح زیر فهرست کرد:


چرا در انتخابات شرکت می‌کنم؟

🔺 شرکت در انتخابات به معنای باز کردن فضایی برای تنفس جامعه مدنی است.

🔺 شرکت گسترده و پیروزی متعاقب آن موجب تزریق امید و انگیزه برای تداوم فعالیت‌های سیاسی، مدنی و توسعه‌ای می‌شود.

🔺 مشارکت در انتخابات به معنای پایان دادن به احساس تحقیرشدگی ذیل حکمرانی نابلدان است.

🔺 شرکت مانع از به قدرت رسیدن توهم‌فروشان، خیال پردازان، و فرصت سوزان می‌شود.

🔺 مشارکت و پیروزی نامزد اصلاح طلبان موجب ورود متخصصان به بدنه بوروکراسی می‌شود.

🔺 شرکت در انتخابات و پیروزی پزشکیان موجب کند شدن روند پرشتاب مهاجرت نخبگان می‌شود.

🔺 مشارکت و پیروزی نامزد اصلاح‌طلبان موجب تغییر فضای سنگین جهانی منجر به تحریم علیه ایران می‌شود.

🔺  شرکت و‌ پیروزی موجب تقویت هم‌افزایی جامعه و حکومت در مسیر توسعه می‌شود.

🔺 هرگونه تحول در شیوه حکمرانی منوط به ایجاد شکاف در ساخت قدرت و حضور میانه‌روها در آن می‌باشد.

🔺 رای ندادن کنشی سلبی، انفعالی و فاقد افق‌گشایی برای آینده است و در پنج سال گذشته دستاورد ملموسی در پی نداشته است.


چرا در انتخابات شرکت نمی‌کنم؟

🔺 شرکت در انتخابات موجب مشروعیت بخشی به حکومت می‌شود.

🔺 حکومت مشارکت در انتخابات را مصادره به‌ مطلوب در راستای منافع خود می‌کند.

🔺 شرکت موجب تجدید حس فریب‌خوردگی در رای دهندگان می‌شود.

🔺 رئیس جمهور قدرت انجام تغییرات معنادار را ندارد.

🔺 سیاست‌گذاری کلان کشور در حیطه اختیارات رئیس جمهور نیست.

🔺 شرکت کردن موجب هدر رفتن خون معترضان جنبش زن، زندگی، آزادی می‌شود.

🔺 پیروزی پزشکیان موجب طولانی شدن عمر جمهوری اسلامی می‌شود.

🔺 پیروزی نامزد اصلاح طلبان موجب کاهش فشارهای جهانی بر جمهوری اسلامی می‌شود.

@solati_mehran

#انتخابات
#موافقان
#مخالفان
Forwarded from جعفر نکونام
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹 شریعتی چه چیزهایی را دید و چه چیزهایی را ندید؟

@solati_mehran

مهران صولتی


علی شریعتی را می‌توان تاثیرگذارترین روشنفکر ایران معاصر نامید. برخی او را دردمندی می‌دانند که با هنرمندی توانست خوانشی از اسلام ارائه کند که تفاوتی آشکار با قرائت روحانیان داشت، و گروهی دیگر او را انسان ناصادقی می‌انگارند که توانست با زبان سحار و نبوغ ادبی خویش مذهب را آرایش و آن‌را در یک بسته‌بندی جذاب و فریبنده به مخاطبان عمدتا جوان خود ارائه کند. کارنامه پرمناقشه شریعتی اما مشحون از نقاط قوت و ضعف است و ما در این یادداشت برآنیم که نگاهی بیفکنیم بر چیزهایی که شریعتی دید و چیزهایی که ندید:

عاملیت را دید ولی ساختار را ندید: شریعتی اراده‌گرا بود و عزم ساختن جان و جهانی نو را داشت. او از انسان‌سازی آغاز کرد تا بعد از آن جامعه ساخته شود. تاکید بر عاملیت در آموزه‌های او پررنگ و فربه است. او اگر چه آدمیان را بندی چهار زندان طبیعت، تاریخ، جامعه و خویشتن می‌دید ولی افق رهایی را به کمک اراده و ایمان روشن می‌یافت. شریعتی اما در عمل ساختارهای محدود کننده را ناچیز می‌دید و تصوری از این‌که محدودیت‌ها چگونه می‌توانند بر اراده‌ها قید و بند گذاشته و سکون و جمود را باز تولید کنند نداشت.

انقلاب را دید ولی بعد از انقلاب را ندید: شریعتی شیفته انقلاب بود و برای تحقق آن اهتمام فراوان داشت. او اگر چه انقلاب را پیش از آگاهی فاجعه می‌دانست و نوعی تحول ژرف در فکر و فرهنگ مسلمانان را مدنظر داشت ولی از آن.جا که نه یک آکادمیسین دانشگاهی بلکه یک روشنفکر انقلابی بود آموزه های‌اش آشکارا دلالت های سیاسی یافت. به رغم ارجمندی انقلاب نزد شریعتی اما او کمتر به دوران بعد از انقلاب می‌اندیشید. این که با فروکش کردن امواج اولیه نیروها چگونه بر اساس پیشینه، سازماندهی و جایگاه خود در توازن قوای سیاسی به تقسیم سهم خواهند پرداخت.

هویت را دید ولی حقیقت را ندید: شریعتی مارکسیسم را رقیب اسلام می‌دانست و توفیق اش در جذب جوانان را نگران کننده می‌یافت. به باور شریعتی خوانش‌های سیاه از تشیع، سکون و رکود را بر شیعیان تحمیل کرده بودند و او بر آن بود که با معرفی تشیع سرخ، تحول آفرین و دگرگون ساز باشد. شریعتی کوشید تا مصالح جذاب مارکسیسم را در معماری اسلام سیاسی به کار گرفته و به جوانان مسلمان هویت انقلابی ببخشد. بنابراین در رقابت با مکتب قدرتمند رقیب دغدغه شریعتی بیشتر هویت بود تا حقیقت. خوانش گزینشی از تاریخ اسلام و شخصیت‌های آن نیز در همین راستا انجام شد.

امت را دید ولی ملت را ندید: شریعتی با پیروی از سید جمال به دنبال دردهای امت اسلام بود نه ملت ایران. همین بود که در آموزه های او مسائل ایران از جمله توسعه نامتوازن، پیامدهای اصلاحات ارضی، فرمایشی شدن انتخابات، و شخصی شدن قدرت سیاسی هرگز به اندازه دغدغه‌های امت اسلام مانند اوضاع فلسطین، هجوم دین‌ستیزانه مارکسیسم، حاکمیت تشیع صفوی و از خودبیگانگی مسلمانان در قبال فرهنگ غرب پررنگ و پرتعداد نبود‌. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم که شریعتی بیش از ملت ایران به امت اسلام می‌اندیشید.

روحانی را دید ولی روحانیت را ندید: شریعتی ارتباط نزدیکی با برخی از روحانیان انقلابی داشت و به آینده آن‌ها خوش بین بود. هم‌چنین او با تمایز نهادن میان تاریخ اروپا و اسلام روحانیت به مثابه یک طبقه را به رسمیت نمی‌شناخت و برای آن‌ها امکانی برای رهبری آینده ایران نمی‌دید. بیژن جزنی تئوریسین چریک‌ها اما بر خلاف او دیدگاهی واقع‌ بینانه نسبت به روحانیت داشت و برای آن‌ها در آینده پساانقلابی شانس رهبری می‌دید. شریعتی اما نماند تا دوران بعد از انقلاب را ببیند که چگونه روحانیت به مثابه منسجم‌ترین گروه اجتماعی به قدرت رسید و سرنوشت ایرانیان را از سر نوشت.

@solati_mehran

#شریعتی
#روحانیت
#انقلاب
Audio
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی دلایل خود برای شرکت در انتخابات و رای به دکتر پزشکیان را به شرح زیر فهرست می‌کند:

اهمیت بازاندیشی درباره گذشته

هم‌آیندی بحران‌های متعدد

بحران مهاجرت نخبگان

فقدان حکم‌رانی حزبی

شکاف فزاینده ملت - دولت

سونامی آسیب‌های اجتماعی

خارج شدن کشور از مدار توسعه

پایان بخشیدن به احساس تحقیر

زمان فایل: ۲۲ دقیقه
۲۹ خرداد ۱۴۰۳

@solati_mehran
🔹 توطئه اندیشی ایرانیان از کجا آمده است؟

@solati_mehran

مهران صولتی


نظریه توطئه در میان ایرانیان همواره طرفدار داشته است. اگر روزگاری کاراکتر دایی جان ناپلئون نمایش طنزآمیز هراس از نقشه های پنهان  انگلیسی ها محسوب می شد اما این روزها  نیروهای سیاسی داخلی نیز در مظان اتهام قرار گرفته اند؛ اصلاح طلبانی که قرار است عامل تداوم وضع موجود و سوپاپ اطمینان نظام باشند، عدالت خواهانی که می خواهند اذهان را از واقعیت های جامعه پرت کنند، و معترضانی که وابسته به دلارهای بیگانگان هستند. حال اما جای این پرسش خالی است که توطئه اندیشی ایرانیان از کجا آمده است؟

رقابت های استعماری بلندمدت: ایران برای مدت های طولانی صحنه رقابت استعماری روسیه و انگلیس بوده است. پدیده استعمار اگر چه در کنار غارت منابع توانست به نضج گیری حاکمیت قانون و بوروکراسی کارآمد در برخی از مستعمرات (هند و کره) کمک نماید ولی ایران بیشتر به گوشت قربانی نزاع میان دو قدرت تبدیل شده بود. روسیه و انگلیس نه تنها تصمیم گیری مستقل را از حاکمان کشور ستانده بودند بلکه مسیر هر گونه حرکت اصلاحی از جنس امیر کبیر را با موانع جدی روبرو ساخته بودند.

خیال پردازی درباره قدرت لویاتان: توماس هابز دولت را ضرورتی برای وضعیت طبیعی می داند که در آن انسان ها گرگ یکدیگر بوده و تهدیدی برای هم به شمار می روند. در چنین شرایطی آدمیان می پذیرند که بخشی از حقوق و آزادی های خود را به دولتی واگذارند که در قامت هیولایی اسطوره ای به نام لویاتان تجلی یافته است. در ایران اما اگر چه از زمانه های دور دولت به معنای امروزین آن وجود نداشته و بیشتر مناسبات قبیله ای رایج بوده است ولی ایرانیان همواره آن را پرهیمنه، اسرار آمیز و توطئه آفرین می پنداشته اند.

سیکل معیوب قدرت مندی و بی قدرتی: سیر تاریخ ایران معاصر برای ایرانیان دیالکتیکی میان احساس قدرت و بی قدرتی بوده است. مردمی که از یک سو با آفرینش دو انقلاب تمام عیار قدرت بسیج و سازماندهی خود را به رخ کشیده اند و از سوی دیگر بعد از پیروزی با اعتماد تام به رهبران، زمام تصمیم گیری را به نظام جدید واگذار کرده اند. فرآیندی که در آن دولت شیئیت یافته و به پدیده ای مستقل تبدیل شده است. به بیان دیگر در فقدان تشکل یافتگی جامعه، و تقدس یافتگی رهبران، مردم بی قدرت و ناتوان در مواجهه ای پارادوکسیکال از یک طرف همه چیز را از دولت طلب می کنند و از طرف دیگر انواع توطئه ها را به آن نسبت می دهند.

شکاف فزاینده دولت - ملت: انقلاب ها در ایران معاصر اگر چه موجبات نزدیکی و همدلی موقت میان حکومت و جامعه را فراهم آورده اند ولی به دلیل فقدان زیر ساخت های مشارکت آفرین بعد از مدت کوتاهی و بر خلاف انتظار پیشین باعث افزایش شکاف دولت - ملت شده اند. تجربه جمهوری اسلامی هم نشان داده است که کاهش تدریجی نقش آفرینی ملت در سیاست گذاری ها موجب سقوط سرمایه اجتماعی و افول اعتماد عمومی شده و زمینه های ایجاد بدبینی مردم نسبت به کارنامه حکومت و پررنگ شدن نظریه توطئه را فراهم می آورد.

@solati_mehran

#نظریه_توطئه
#جمهوری_اسلامی
🔹️ به خاطر جامعه!

@solati_mehran


  محمود اسماعیل‌نیا: جامعه شناس


همین اول حرف آخرم را بزنم. قصد دارم به پزشکیان رأی بدهم فقط به خاطر جامعه، منظورم از جامعه هم، به توضیحی که خواهم آورد، چیزی بیش از مردم است. رأی من البته اهمیتی ندارد ولی فکر کردم که مسیر رسیدن به تصمیمم را بازگو کنم، آن هم نه برای مجاب کردن دیگران به همراهی با خودم، بلکه صرفاً از باب هم‌اندیشی در مورد دغدغۀ مشترک این روزها.

سیطرۀ تردید: ویژگی بارز این انتخابات تردید بسیاری از رأی‌دهندگان در اصل سودمندی شرکت در انتخابات است. تردیدی که ریشه در تجربۀ دوره های قبلی انتخابات دارد و نیز آرایش صحنه رقابت در این دوره که وجود سناریویی پنهان را محتمل می‌سازد. رفع این تردید آسان نیست، خصوصاً که جنگ روانی گروه‌های ذی‌نفع و فوران اخبار و تحلیل های درست و نادرست هم مزید بر علت شده و سنجش عقلانی جوانب موضوع را دشوارتر کرده است. گسترش جدال بین عقل و عاطفه و استمرار نزاع میان آرزواندیشی و واقع‌گرایی در فضای واقعی و مجازی، ذهن بسیاری از رأی‌دهندگان را خسته و ناتوان از تصمیم‌گیری نموده است. برای بسیاری از افراد وزن دلایل موافقان و مخالفان تقریباً مساوی‌ست که با هر گفتار یا رویداد جدیدی کفّه به سود یک طرف تکانی می‌خورد ولی غالباً نه تا بدان حدّ که کسی را مصمم به شرکت یا عدم شرکت کند. این وضعیت بی‌سابقۀ تردیدآمیز البته فرع بر کاستی‌های اصل فرایند انتخابات است.  

بازی نامنصفانه: بسیاری از رأی‌دهندگان بر این باورند که فرایند انتخابات از آغاز تا به انجام، از قانون تا اجرا، نامتوازن و نامنصفانه است. به همین دلیل، بسیاری از انتخابات قطع امید کرده و عطایش را به لقایش بخشیده‌اند. کسانی هم که به‌رغم ناخشنودی از این فرایند، هنوز بازی انتخابات را ترک نگفته‌اند یک راهبرد بیشتر ندارند: بازی قوی با مهره‌های ضعیف، راهبردی که ریسک‌اش قطعی است و نتیجه‌بخشی‌اش محتمل. مثل تماشاگری که دخالتی در تعیین قوانین مسابقه و انتخاب بازیکنان دو تیم و فرایند داوری ندارد وتنها یک راه برایش باقی مانده، تشویق بازیکن محبوب تیمش به امید کسب پیروزی، البته اگر چنین بازیکنی در زمین حاضر باشد. 

پنج به اضافۀ یک: انصاف آن است که هیچ یک از شش نامزد این دورۀ انتخابات، حتی با معیارهای داخلی، جزو کارآمدترین افراد برای تصدی پست ریاست جمهوری نیستند. امّا دغدغۀ من بیشتر معطوف به جامعه است. پنج تن از این نامزدها متعلق به یک جریان فکری اند که نگاهی کمابیش یکسان به جامعه داشته و مرادشان از مردم بیشتر افراد و گروه‌های همفکر و حامی خودشان است. ولی پزشکیان بر اساس گفتار و رفتاری که بوی صداقت می‌دهد، ظاهراً چنین رویکردی نداشته و تکثر و تنوع موجود در جامعه را به رسمیت می شناسد. از نگاه او دیگری و دیگران، غیرخودی نبوده و استیفای حقوق همه ایرانیان وظیفۀ رئیس‌جمهور است. این دقیقاً همان نقطۀ امیدی است که ریسک شرکت در انتخابات و رأی به پزشکیان را برای کسانی که، فارغ از غوغاهای سیاسی و جناحی، نگران فرسایش تدریجی جامعۀ ایرانی هستند، توجیه‌پذیر می‌کند. امّا پرسش این است که آیا کاری از او ساخته است؟