سازمان معلمان ایران-سخن معلم
5.67K subscribers
7.95K photos
1.29K videos
188 files
18.4K links
این کانال رسمی سازمان معلمان ایران است و مطالب منتشر شده در این کانال در صورتی که از منابع دیگری گرفته شده باشد صرفا دیدگاه نویسنده و رسانه منبع مربوطه است و سایر مطالبی که تولیدی این کانال می باشد بیانگر خط مشی و دیدگاه های این تشکل صنفی و سیاسی می باشد.
Download Telegram
وفاق ملي؛ هم استراتژي، هم تاكتيك
جريان سياسي و برخي چهره‌ها و فعالان اين حوزه طي 4 دهه گذشته يك راهبرد را براي حيات خود در نظر گرفتند؛ تنش و درگيري. از اين جهت وفاق ملي مي‌تواند هم در چارچوب استراتژي و هم به عنوان تكنيك كشور را از اين فضا خارج كند
گروه گزارش

محمدجواد ظريف، معاون راهبردي رييس دولت چهاردهم از برگزاري نخستين همايش ملي وفاق ملي توسط معاونت راهبردي در همكاري با نهاد رياست‌جمهوري، اعضاي دولت چهاردهم، انديشكده‌ها و جامعه مدني خبر داده است. به نظر مي‌رسد اين اقدام براي تبيين بيشتر شعار محوري مسعود پزشكيان رييس دولت چهاردهم در راستاي اجراي حقيقي وفاق ملي است.

دبيرخانه برگزاري اين همايش نيز اعلام كرده وفاق ملي كه توسط رييس‌جمهوري به عنوان ايده محوري دولت چهاردهم مطرح شده است، هنوز از حيث بنيان‌هاي نظري و مفهومي و البته مصاديق و اقتضائات عملي، براي بخشي از شهروندان و صاحب‌نظران مبهم است. در عين حال، اين ايده استعداد غني شدن و ساختن دستاوردهايي در جهت حل مسائل كشور و بسط خير همگاني ايرانيان دارد. «دبيرخانه وفاق ملي» در معاونت راهبردي رياست‌جمهوري مي‌كوشد با جلب همكاري طيف وسيع و متنوعي از صاحب‌نظران و انديشمندان و تصميم‌سازان كشور ايده «وفاق ملي» را غني‌تر و عملا پردستاوردتر سازد. با روي كار آمدن دولت مسعود پزشكيان و تاكيد او بر مساله وفاق ملي اين سوال در اذهان عمومي و رسانه‌ها به صورت مكرر طرح شد كه مساله وفاق ملي قرار است به صورت يك راهبرد و استراتژي در دستوركار دولت باشد يا به مثابه يك تاكتيك. به نظر مي‌ر‌سد وفاق ملي در شرايط كنوني مي‌تواند در هر دو چهارچوب تعريف و به كارآيد. نخستين شاهد اين موضوع عبور از بحراني است كه طي 4 دهه گذشته به صورت پنهان بخش‌هاي مختلفي از كشور و رخدادها را تحت تاثير قرار داده است. جريان سياسي و برخي چهره‌ها و فعالان اين حوزه طي 4‌دهه گذشته يك راهبرد را براي حيات خود در نظر گرفتند؛ تنش و درگيري. از اين جهت وفاق ملي مي‌تواند هم در چارچوب استراتژي و هم به عنوان تكنيك كشور را از اين فضا خارج كند. واقعيت امر اين است كه وفاق ملي به عنوان يك استراتژي توانست فضا و اتمسفر گفت‌وگو را در كشور احيا و به مثابه يك تاكتيك مي‌تواند راهكارهاي عملي براي عبور از بحران تنش و درگيري را در دستوركار قرار بدهد.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52064-2/
گفت‌وگو با سعيد تقوايي ابريشمي درباره كتاب درآمدي بر متافيزيك
كولي سرگرداني كه ادعاي شاهي دارد!
مواجهه شخصي با پرسش‌هاي جاوداني
محسن    آزموده

متافيزيك كلمه‌اي قلنبه سلنبه و اجازه دهيد بنويسم ترسناك است. يكي از دوستانم اولين‌بار كه عنوان كتاب «درآمدي بر متافيزيك» را ديد، خيلي سريع گفت: نه، اين از سطح شعور من بالاتر است! وقتي نقل قول كانت فيلسوف را خواندم كه نوشته «متافيزيك بي‌گمان دشوارترين دانش انساني است»، حس كردم بنده خدا پر بيراه هم نگفته. عموم مردم اما تصور مي‌كنند متافيزيك يعني امور غيرمادي و نامحسوس و فرازميني. وقتي مي‌گويند يك چيز متافيزيكي است، يعني وراي چيزهاي ديدني و شنيدني و خوردني و نوشيدني است، تلويحا انگار امري خيالي و موهوم است. حالا با اين توصيفات، وقتي در ابتداي كتاب مذكور مي‌بينم كه متفكري چون هگل گفته «قوم بي‌متافيزيك به معبد بدون قدس الاقداس مي‌ماند» و فيلسوف ديگري چون هايدگر گفته «متافيزيك رخداد بنيادين وجود ماست. متافيزيك خود وجود ماست»، در شگفت مي‌مانم كه اين دشوارترين دانش چيست كه اين‌قدر مهم است؟ شگفتي ماجرا وقتي مضاعف مي‌شود كه در مقدمه كتاب آمده اصلي‌ترين بحث در ميان متفكران در اين زمينه، مساله امكان متافيزيك بوده، يعني اينكه آيا اصلا مي‌توان متافيزيك داشت يا خير! كانت، همان فيلسوفي كه در ابتدا از او نقل قولي آوردم، گفته «هيچ متافيزيكي تاكنون به رشته تحرير در نيامده است» و آب پاكي را روي دست‌مان ريخته! اين متافيزيك چيست؟ چرا اين‌قدر اهميت دارد؟ يعني چه كه امكان ندارد؟ اگر ندارد، پس اين همه بحث درباره آن چيست؟ آيا يك متافيزيك داريم يا متافيزيك‌هاي متعدد؟ الان در ميان علوم و دانش‌ها چه جايگاهي دارد؟ كتاب درآمدي بر متافيزيك: از پارمنيدس تا لويناس نوشته ژان گروندن به تازگي با ترجمه سعيد تقوايي ابريشمي توسط نشر ني منتشر شده است. مترجم اين كتاب خود دانش‌آموخته و پژوهشگر فلسفه است. به اين مناسبت پرسش‌هايي را با او در ميان گذاشتيم.

‌‌‌

‌اول از همه لطفا به اختصار بفرماييد اصلا متافيزيك يعني چه و چه معنا يا معناهايي دارد؟

پاسخ به اين پرسش پرمخاطره است، چراكه بسياري از متعاطيان متافيزيك-مانند ارسطو و افلاطون‌- را درحالي متافيزيسين شمرده‌اند كه اين لفظ براي خود اين فيلسوفان شناخته نبود! توجه كنيد كه لفظ متافيزيك غير از لفظ فلسفه است و در اينكه تعريف خود فلسفه چيست نيز مناقشه‌هاي فراوان وجود دارد. گذشته از اين، مضامين ديگري مانند حكمت نظري، فلسفه اولي و... وجود دارند كه تعاريفي روشن‌تر از فلسفه به‌طور كل دارند، اما نمي‌توان با اطمينان تام گفت كه متافيزيك همان حكمت نظري يا فلسفه اولي است يا نه. مي‌دانيم خود اين لفظ
-متافيزيك- در دوراني ديرتر نسبت به تاسيس فلسفه جعل شد و مضمون‌پردازي درباره آن، به عنوان مفهومي كانوني، حتا از زمان جعل اين لفظ نيز بسي متاخرتر است. از روي همين نشانه‌هاي اجمالي مي‌توان گفت كه پرسش از و انديشيدن در، متافيزيك خاستگاهي متمايز از آغازگاه فلسفه دارد. اما بگذاريد از خود گروندن كمك بگيرم تا بيش از اين در هزارتوي سرگيجه‌آور تاريخ انديشه گم نشويم: «متافيزيك، در ذاتش، كوشش خود-انتقادگرانه ذهن انسان است براي فهميدن كل واقعيت و اسباب عقلاني آن.»
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52059-2/
انگيزه تحصيلي وجود ندارد، حاشيه‌پردازي نكنيم
معدل امتحانات نهايي؛ نوك كوه يخ نظام آموزشي

محمد داوري

اين روزها در رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي پست‌هاي مختلفي دست به دست و به اشتراك گذاشته مي‌شود كه نشان از پايين بودن معدل دانش‌آموزان در آزمون‌هاي نهايي دوره دوم متوسطه دارد و جالب اينكه اين موضوع را به بحث تاثير معدل در رتبه كنكور داوطلبان مرتبط مي‌سازند و چنين نتيجه‌گيري مي‌كنند كه پس حالا كه آموزش ضعيف است و آموزش و پرورش توانايي انجام آزمون‌هاي نهايي را ندارد بايد شرط معدل و تاثيرگذاري مستقيم آن در كنكور حذف شود!!
اين نتيجه‌گيري بسيار اشتباه و ساده‌سازي بسيار غيركارشناسي ريشه در تحليل سطحي از موضوع مهمي دارد كه متاسفانه به دليل سكوت بيشتر كارشناسان يا شنيده نشدن صداي اندك كارشناسان فعال در حوزه آموزش دارد. اوضاع به نفع مافياي آموزشي و مافياي كنكور رقم مي‌خورد و همسو با اين اوضاع برخي نمايندگان مجلس و مسوولان عالي نيز تحت تاثير جوسازي‌هاي غيركارشناسي قرار گرفته‌اند و ابراز نظرهاي اشتباهي كرده‌اند، در حالي كه صورت مساله و ابعاد آن چيز ديگري است كه به نظر مي‌رسد با اشاره به سه ضلعي «آموزش»، «انگيزش» و «سنجش» بهتر قابل تبيين است.
الف) آموزش؛ در چند سال اخير محتواي آموزشي و برنامه‌ريزي و روش‌هاي آموزشي تغييري نكرده كه داد همه بلند شده است و معدل پايين را بر سر آموزش و پرورش مي‌كوبند و مي‌گويند چرا كيفيت آموزشي اينقدر پايين آمده و معدل دانش‌آموزان چرا اينقدر پايين است، برعكس متاثر از دوره كرونا و استفاده از تكنولوژي و ورود معلمان فارغ‌التحصيل دانشگاه فرهنگيان و ورود نيروهاي جوان كمي اوضاع آموزشي از رويكرد سنتي به سمت رويكرد مدرن حركت كرده و بهتر هم شده است، اما چون قبلا امتحان نهايي در پايه‌هاي پايين‌تر برگزار نمي‌شد خيلي اين امر محسوس نبود و چون معدل در كنكور تاثير نمي‌گذاشت چندان اهميت نداشت، پس ربط دادن اين موضوع به كيفيت آموزشي منطقي و كارشناسانه نيست. هر چند بحث پايين بودن كيفيت آموزشي و اين مطالبه كه از حقوق دانش‌آموزان است در جاي خود بسيار حياتي و محوري است.
ب) سنجش؛ امتحان يا آزمون يا به عبارتي سنجش عملكرد تحصيلي دانش‌آموزان يك امر بسيار تخصصي است كه جاي آن اصلا عرصه عمومي و رسانه‌هاي عمومي و كوچه و بازار نيست كه اين روزها عموميت پيدا كرده است. آنقدر اين امر در ذيل علوم تربيتي و مديريت آموزشي اهميت دارد كه در دانشگاه تحت عنوان سنجش و ارزشيابي تا مقطع دكترا رشته تخصصي وجود دارد كه فارغ‌التحصيلان اين رشته كه در نظام آموزشي ما مشغول خدمت هستند شايسته ابراز نظر در اين زمينه هستند كه متاسفانه يا اكثر آنها ابراز نظر نكرده يا صداي اندك افرادي كه واكنش نشان داده‌اند، شنيده نشده در حالي كه طبق اصول علمي سنجش امري است كه دو وجه مكمل دارد؛ يكي سنجش فرآيندي و ديگري سنجش پاياني و بايد عملكرد تحصيلي دانش‌آموز يا دانشجو را در ميانگين نمرات فرآيندي و پاياني ديد نه فقط پاياني در حالي كه متاسفانه در نظام آموزشي ما به سنجش فرآيندي بهايي داده نمي‌شود و كنكور از جمله آزمون‌هاي صرفا پاياني است و از سوي ديگر يك آزمون استانداردهايي دارد كه بايد رعايت شود مثلا تركيبي بودن پرسش‌ها و تناسب دشواري از جمله شاخص‌هايي است كه باز هم از اين منظر كنكور يكي از غيراستانداردترين آزمون‌هاست، پس اين استدلال كه سنجش در آموزش و پرورش ضعيف است و همه‌ چيز را بايد به دست كنكور سپرد نيز بسيار غيرمنطقي و غيركارشناسي است. هر چند كه ترديدي بر تقويت سنجش در آموزش و پرورش نيست و نكته ديگر كه آزمون‌هاي نهايي در آموزش و پرورش سنجشي براي بررسي عدالت و كيفيت در آموزش و كنكور سنجشي براي عدالت در گزينش است كه دو مقوله متفاوت از هم هستند و بي‌ترديد شرط معدل و تاثير آن در كنكور عدالت در گزينش را كمي ارتقا خواهد داد.
ج) انگيزش؛ از همه مهم‌تر اينكه دليل اصلي پايين بودن معدل دانش‌آموزان كه فقط منحصر به اين چند سال اخير نيست نه كيفيت آموزشي و نه سنجش، بلكه سطح پايين انگيزش تحصيلي در دانش‌آموزان دليل اصلي افت آموزشي است كه آن هم بيشتر متاثر از شرايط اقتصادي است و چشم‌انداز منفي آينده شغلي و تحصيلي است كه متاسفانه اين بحث مغفول مانده و به حاشيه رفته است.       
منبع؛اعتماد

((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52068-2/
انسجام اجتماعي در جامعه ايران
سيدجواد حسيني
پس از تشريح شاخص‌هاي انطباق‌پذيري، شكوفايي و پذيرش اجتماعي به عنوان مولفه‌هاي سلامت اجتماعي، در اين نوبت به توضيح شاخص ديگر سلامت اجتماعي يعني انسجام اجتماعي در جامعه ايران خواهيم پرداخت.

انسجام اجتماعي را به وحدت و پيوستگي جامعه تعريف مي‌كنند. جامعه منسجم، به اجتماعي اطلاق مي‌شود كه اجزا و عناصر خرده نظام‌هاي متعدد قومي، ديني و سياسي در عين حال كه پذيرفته شده و به رسميت شناخته مي‌شوند، در پرتو آرمان‌ها و منافع بزرگ ملي به همديگر پيوند مي‌يابند، اختلافات بين گروه‌ها موجب ازهم‌پاشيدگي جامعه نمي‌شود و جامعه در هر صورت يكپارچگي، اتحاد و تعاملات مناسب خود را براي ايجاد تعادل و در نتيجه تكامل جامعه برقرار مي‌نمايد. براساس مدل تالكوت پارسونز؛ جامعه‌شناس صاحب‌نظر مكتب ساختي-كاركردي، گرچه جامعه از خرده‌نظام‌هاي متعددي تشكيل شده است و هر يك از آنها كاركردهاي مخصوص به خود براي ايجاد نظم در جامعه دارند، در عين حال گاهي جامعه به دليل نيازهاي جديد دچار تحولات مي‌شود، اما مهم آن است كه ساختار اجتماعي قادر باشد تا تحولات به وقوع پيوسته را با انسجام اجتماعي به سمت تعادل مجدد و ساخت‌يافتگي منظم هدايت كند، انسجام اجتماعي بر چنين مفهومي دلالت دارد. بنابراين اگر در جامعه اتحاد و اتفاقي حاكم شود كه به‌رغم اختلافات، ساختار جامعه در مسير حركت رو به تكامل با چالش مواجه نگردد و ابعاد ساختارهاي جامعه با همديگر تعامل مبتني بر تعادل داشته باشند، آن جامعه از انسجام اجتماعي برخوردار است. نقطه مقابل انسجام اجتماعي، تضادها و واگرايي‌هاي اجتماعي-سياسي است. جامعه ايران از فرهنگ تاريخي و غني برخوردار است، در عين حال سه بخش مهم تاثيرگذار در فرهنگ كنوني ايران عبارتند از: فرهنگ غربي، فرهنگ تاريخي-ملي و فرهنگ ديني و اعتقادي. گرچه در بسياري از موارد بين اين بخش‌ها همگرايي وجود دارد و همپوشاني با همديگر دارند، اما در موارد بسياري هم بين آنها تضاد وجود دارد. فرهنگ ايران در مثال، دريايي است كه از رودخانه‌هاي متعددي تغذيه مي‌شود. در واقع فرهنگ ايراني مجموعه‌اي از باورها، اعتقادات، ارزش‌ها و هنجارهاي شرعي، عرفي، علمي، قانوني و... است كه هر كدام با توجه به نوع دروني كردن آنها و منابعي كه نقش دروني كردن آن را برعهده دارند و كاربرد و كاركردي كه در طول تاريخ داشتند، در غني‌سازي و دروني كردن اين فرهنگ نقش اساسي ايفا كردند و مي‌كنند. در واقع فرهنگ ايران، آميخته از آموزه‌هاي شرعي، عرفي، علمي و قوانيني است كه متناسب با شرايط سياسي، اجتماعي، اعتقادي و اقتصادي جامعه توسط دستگاه قانونگذار وضع شده‌اند و در برخي موارد كه كم هم نيست، متضاد و مغايرند. گاه اتفاق مي‌افتد كه در برابر يك حكم شرعي، ۳۰ تا ۳۵ حكم عرفي در قالب ضرب‌المثل، كلمات بزرگان، شعر و غيره وجود دارد كه در ارتباطات ميان‌فردي و روزمره مردم كاربرد و كاركرد دارد.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52103-2/
گفت‌وگوي «اعتماد» با كودكي كه صبح‌ها در مدرسه درس مي‌خواند و عصرها جوراب مي‌فروشد
آرزو به دست آوردني باشد خودم آن را به دست مي‌آورم
همه انسان‌ها برابر هستند
دوست دارم مخترع شوم  



نيره   خادمي
گفتم ژستي بگير كه صورتت معلوم نباشد. دستش را مشت كرد و جلوي چشم‌هاي روشنش گرفت و حالا فقط قسمتي از دست و انگشتان مشت شده‌اش با نمايي از ناخن‌هاي كشيده و پسرانه جلوي صورتش، توي تصوير به‌جا مانده. پشت پلك‌هاي اميرعلي پف دارد، بيني‌اش نسبتا پهن و چشم‌ها درشت است. قد متوسط و هيكلي نسبتا درشت دارد. پيراهن قرمز به تن كرده و كوله‌اش را هم همچنان كه روي صندلي است از پشتش جدا نمي‌كند. نمي‌توان از او عكسي براي چاپ كردن در روزنامه برداشت؛ يك عكس از يك كودك بي‌دفاع افغانستاني كه هر روز وحشت رد مرز شدن را از سر مي‌گذراند، براي او دردسر ايجاد مي‌كند. قانون و منطق يك چيز است، قيل و قال كودكي چيز ديگر... لحظه اول كه پايين پله‌هاي حياط مدرسه، كنار ديوارهاي آبي رنگ ديدمش، داشت با مشاور مدرسه از برادر بزرگ‌ترش مي‌گفت كه تصادف كرده. دستش را روي چشم راستش گرفته بود و با حركت دادن آن، اندازه كبودي و تورم چشم امير محمد را نشان مي‌داد. «اميرعلي» ۱۲ سال دارد و در اوج نوجواني مانند جواني ۲۰ ساله از زندگي و وطن سخن مي‌گويد. صبح‌ها مدرسه مي‌رود و عصرها از پيروزي و شهدا تا نياوران و اقدسيه جوراب مي‌فروشد. وقتي با هم وارد كلاس كوچك كاج شديم، درباره نقاشي‌هاي روي برد اتاق، صحبت كرديم. گفت كه نقاشي را دوست ندارد و معتقد بود؛ فقط دخترها نقاشي مي‌كشند. چند باري بيشتر نقاشي نكشيده و همان چند بار هم تصوير نقش يك تاكسي زرد را روي كاغذ آورده. مي‌گويد؛ دوست دارد در آينده يك ماشين اختراع كند كه بتواند پرواز كند. بعد در مكثي كوتاه، چشم‌هايش را تنگ و دوباره گشاد مي‌كند، صدا را از گلو بيرون مي‌اندازد و خيلي شمرده مي‌گويد؛ البته فكر مي‌كنم چنين ماشيني تا الان اختراع شده. گفتم؛ هيچ‌وقت دوست نداشتي به افغانستان برگردي؟ پاسخ داد؛ والا اختلاف چنداني بين انسان‌ها نمي‌بينم. من مي‌گويم همه از هر خاكي كه باشند، انسان هستند. گفتم؛ اگر غول چراغ جادو بودم چه آرزويي مي‌كردي تا برآورده كنم؟ گفت؛ اگر آرزويي به دست آوردني داشته باشم، خودم به دستش مي‌آورم. اميرعلي انگار پدر برادر بزرگ‌ترش بود كه از غصه‌اش براي او مي‌گفت كه درس نخوانده و معلوم نيست در زندگي چه مي‌خواهد. دو برادر بزرگ‌تر از خود دارد و دو خواهر كوچك‌تر. پدر و مادرش ۲۵ سال پيش از افغانستان به ايران آمده‌اند و در اين سال‌ها يا در تهران و كرج يا در بوشهر زندگي‌ كرده‌اند. «اعتماد» به مناسبت روز جهاني كودك با اين كودك كار به گفت‌وگو نشسته كه در ادامه مي‌خوانيد. متن به علت حفظ لحن كودك به صورت محاوره تنظيم شده است.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52119-2/
رحمان قهرمانپور:
پادشاهي‌هاي خليج‌فارس توسعه اقتصادي‌شان را قرباني رويارويي ايران و اسراييل نمي‌كنند

قهرمانپور در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه اساسا سناريوي بي‌طرف ماندن كشورهاي شوراي همكاري خليج‌فارس در صورت رويارويي احتمالي ايران و اسراييل چقدر قابل اعتنا است و آيا دريافت چنين تضميني يكي از اهداف سفر آقاي پزشكيان به دوحه بوده است يا خير، گفت: تمامي اين گمانه‌زني‌ها در حد سناريوسازي است. اينك ‌اين مساله كه در صورت رويارويي مستقيم ايران و اسراييل كشورهاي عرب خليج‌فارس چه مواضعي اتخاذ مي‌كنند يا در مراحل بعدي بي‌طرف مي‌مانند يا خير صرفا فرضيه است. ممكن است اين گروه از بازيگران بي‌طرف نباشند. معناي ضمني آن اين است كه ايران به اين موضوع در حد يك سناريو فكر مي‌كند. اما اگر بخواهيم از مرحله سناريوسازي عبور كنيم، بايد گفت درواقع ايران بعد از عمليات 7 اكتبر و آغاز جنگ غزه به دنبال آتش‌بس بوده است؛ البته كه در اين زمينه تلاش‌هايي نيز انجام شده است. امريكا هم در برقراري آرامش و آتش بس در غزه تلاش‌هايي كرده اما تلاش‌ها بي‌نتيجه مانده است و عملا آتش بسي برقرار نشده است. به باور قهرمانپور، در ميانه تلاش‌ها قطر نقش ويژه‌اي ايفا كرده است. اين كشور هم ميزبان حماس بود و هم به اين جنبش به لحاظ مالي بسيار كمك كرد. به گونه‌اي كه در روزهاي ابتدايي آغاز جنگ غزه جروزالم پست در گزارشي نوشت كه حمله حماس به اسراييل طرح قطر بوده با اين هدف كه سناريوي روي كار آمدن طالبان در افغانستان اين‌بار در غزه تكرار شود و حماس بتواند هم در غزه و هم در كرانه باختري به عنوان نيروي سياسي اصلي حضور داشته باشد. اين نشان از نقش مهم و قابل‌توجه قطر دارد.
بنابراين ايران از ابتدا با قطر از نزديك رايزني داشته و مباحثي را در اين زمينه مطرح كرده است. از سوي ديگر و در همان ابتدا ايران با عربستان مذاكراتي داشت. واقعيت اين است كه در يك طرف خواست ايران يعني برقراري آتش‌بس مطرح است، اما در طرف ديگر كشورهاي عربي قرار دارند كه هركدام از رويكردهاي متفاوتي پيروي مي‌كنند. كشورهايي مانند مصر و اردن كه با اسراييل توافق صلح رسمي دارند، نمي‌توانند در مناقشات ايران و اسراييل جانب ايران را نگاه دارند و شايد بتوان اين ادعا را داشت كه حتي نمي‌توانند بي‌طرف بمانند، چراكه با اسراييل داراي مرز مشترك هستند و متعاقبا نگراني‌هاي مشتركي دارند. كمااينكه در اين زمينه اردن در رهگيري موشك‌هاي ايراني نقش داشته است.
گروهي ديگر كشورهايي هستند كه تا پيش از عمليات 7 اكتبر به نوعي تلاش كردند درگير تنش‌ها نشوند مانند مراكش كه از دهه 1990 خود را از هرگونه رويارويي كنار كشيد. بعد از حملات حوثي‌ها به تاسيسات نفتي آرامكو، عربستان و امارات و تاحدودي پادشاهي عمان نيز به تدريج خود را از تنش‌هاي ميان ايران و اسراييل كنار كشيدند. بنابراين كشورهاي حوزه خليج‌فارس به دنبال اين نيستند كه در اين مناقشه ورود كنند؛ هر چند كه گزارش‌هاي تاييدنشده‌اي وجود دارد مبني بر اينكه عربستان موشك‌هاي حوثي‌ها را رهگيري مي‌كند اما در عمل عربستان و امارات و عمان از ابتدا رويكرد بي‌طرفانه‌اي اتخاذ كرده‌اند.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52106-2/
اردو و تبادل دانش‌آموز و دانشجو در ايران
محسن هوشمند

در رابطه به پيشبرد اهداف ملي و توسعه و پيشرفت ايران قوانين و فرآيندهايي تعريف شده است كه به خوبي پيش نرفته‌اند. مثال‌هايي مي‌آوريم. دروسي جهت پيشبرد پايه‌ها و علائق دانش‌آموزان تعريف شده است ولي به اهداف معين دست پيدا نكرده‌اند. آموزش روشمند ورزش در درس ورزش مدارس كبريت احمر است يا بهتر بگوييم «ناممكن» و ابتر است. درس انشا قواعد نويسندگي ساده را در دانش‌آموزان بارور نكرده است. درس هنر موجب نشده هنر و هنرمندان شناخته و ياد گرفته شوند. تقريبا هيچ دانش‌آموخته‌اي از مدرسه و دانشگاه «بنان» را نمي‌شناسد. درس زبان عربي، به ندرت موجب عربي‌داني دانش‌آموزي شده است. درس زبان انگليسي موجب صحبت نشده است. از همه اينها مهم‌تر درس زبان و ادب فارسي در بسياري موارد موجب علاقه‌مندي جهت مطالعه آثار ادبي و تاريخي ايراني نمي‌شود. طبق اطلاع نگارنده حتي سيستم دانش‌افزايي در دانشگاه و مدارس جهت معلمان و مدرسان نارس است و تاثيري آن‌چناني در دروني كردن پيشبرد اهداف تعريف شده نمي‌شود. بسياري از دروس آزمايشگاهي در مدرسه و دانشگاه يا ناقص است يا فوت شده است. حال ناقص گذاشتن يا ناديده‌انگاري آزمايش را با جنبه تجربي دروسي مانند فيزيك و شيمي سنجيد موجب خطر موجود در زوال و حتي سقوط نهاد آموزشي در ايران است. از طرف ديگر در «شهر» نداي نابلدي در كار گروهي بلند است. سخن كوتاه، سياهه‌اي بلند از كاستي‌ها در نهاد آموزشي موجود است كه نياز به بررسي و آسيب‌سنجي و آسيب‌زدايي هر يك است. يكي از آسيب‌هاي متوجه نهاد آموزش در ايران، عدم تعميق فهم از ايران براي فرزندان ايران است. به ديگر سخن، شناخت خودآگاه ايراني و هم‌زيستي از چند طريق شامل خانواده، رسانه، سفر، مطالعه، و نهاد آموزش عملي مي‌شود. اما در بسياري از موارد مدرسه و دانشگاه در اين موارد خنثي است و بي‌تأثير است. اين بي‌توجهي موجب چالش‌هاي فراواني مي‌شود. فرد درك درستي از ايران اعم از مسقط‌الرأس و ساير نواحي ايران ندارد و در بسياري موارد دچار محلي‌گرايي افراطي، عدم توانايي ارتباط‌گيري با ساير ايرانيان خاصه از مناطق دور از محل او، چالش‌هاي بسيار در بومي‌گرايي كور و  عدم به‌كارگيري نيروي متخصص از ساير نواحي ايران، ايران‌گريزي و ايران‌ستيزي و در يك كلام عدم امكان توسعه و پيشرفت پايدار مي‌شود.

چندين راه‌حل را مي‌توان در مدرسه و دانشگاه پيش برد.

- برگزاري اردو در مدارس: اردو ‌در مدرسه از قديم‌الايام مرسوم بوده است. اما در بسياري از موارد يكي از اهداف اصلي كه آشنايي و «همكاري» دانش‌آموزان با دانش‌آموزان ساير نقاط ايران باشد مغفول مانده است. از استثناهاي برگزاري اردوها در دوره رياست مرحوم محمد بهمن‌بيگي بر آموزش عشاير ايران در دوره‌اي سي‌ساله است كه قسمتي از آن در خاطراتش آمده است. سخن كوتاه نياز است كه اردوهايي نه صرفا جهت مراجعه به اماكن مذهبي و تاريخي به صورت مجموعه‌هاي از يك مدرسه برگزار شود. بلكه اردوهايي برگزار شود كه افراد استاني به استان ديگر مراجعه كنند و در كاري گروهي با دانش‌آموزاني از ناحيه يا نواحي ديگر همكاري كنند.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52122-2/
وزير ارتباطات از اجرای وعده رییس‌جمهور خبر داد
گام اول رفع فيلترينگ
ستار هاشمي: در آینده ای نزدیک با توجه به طرحی که ارایه داده‌ایم، خبرهای خوبی در خصوص رفع فيلترينگ خواهیم داد

گروه سياسي| «وعده رفع فيلترينگ چه شد؟» اين پرسش، بيشترين فراواني را اين روزها در افكار عمومي دارد. مردم مي‌خواهند بدانند يكي از مهم‌ترين وعده‌هاي تلويحي مسعود پزشكيان در ايام انتخابات چه زماني اجرايي مي‌شود و اين‌گونه براي رفع فيلترينگ بي‌تابي مي‌كنند. بخش ديگري از اين بي‌تابي‌ها مرتبط با صاحبان مشاغل آنلاين و استارتاپ‌هاست كه رونق كسب و كار آنها ارتباط مستقيمي با رفع فيلترينگ دارد. در مواجهه با دامنه وسيع اين مطالبات دولت از طريق نهادهاي بالادستي تلاش مي‌كند تا زمينه كاهش و رفع فيلترينگ را فراهم كند. 17 مهر ماه معاون ارتباطات و اطلاع‌رساني دفتر رياست‌جمهوري رييس‌جمهوري به انتقادات از دولت درباره عدم رفع فيلترينگ و سرعت اينترنت واكنش نشان داد. مهدي طباطبايي، معاون ارتباطات و اطلاع‌رساني دفتر رياست‌جمهوري، درباره اينترنت و رفع فيلترينگ در اينستاگرام خود نوشت: «صداقت و وفاي به عهد سرمايه اصلي و خصيصه ذاتي رييس‌جمهور پزشكيان است. مساله ساماندهي و ارتقاي سرعت اينترنت و رفع فيلترينگ در يك مسير قانوني و منطقي حل و انتظارات بحق جامعه برآورده خواهد شد. با شتابزدگي در موضع‌گيري‌ها و قضاوت‌هاي زودهنگام راه را براي حل مشكلات صعب و دشوار نكنيم. دكتر پزشكيان در حوزه صداقت و راستگويي از سرآمدان عرصه سياست در ايران معاصر است.» قبل از طباطبايي اما محمد مهاجري، فعال سياسي اصولگرا به اين موضوع واكنش نشان داد و نوشت: «در شرايط فعلي فيلترينگ كاملا بي‌معنا است و دكتر پزشكيان با فهم اين موضوع، وعده حذف فيلترينگ داد و رييس‌جمهور هم راهي جز عمل به وعده ندارد.» محمد مهاجري، فعال سياسي و رسانه‌اي اصولگرا پيرامون موضوع فيلترينگ، گفت: «فيلترينگ در گذشته معنا داشت و اهداف افرادي كه از آن دفاع مي‌كردند، منطقي بود. اين موضوع براي زماني خاص بود و از زماني كه مردم از روش‌هاي مختلف براي دور زدن استفاده كردند، سد فيلترينگ شكسته شد و اكنون شاهد آن هستيم كه عموم مردم فيلترشكن دارند، بنابراين فيلترينگ در شرايط فعلي كاملا بي‌معناست، مثل اين است كه در بزرگراهي تابلوي ورود ممنوع قرار دهيد و راه جايگزيني نگذاريد، بنابراين تمام تردد از اين مسير خواهد بود و تنها تابلو نصب كرده‌ايد.»

ديروز اما موضوع فيلترينگ به بحث اصلي رسانه‌ها در حاشيه نشست هيات وزيران بدل شد و وزير ارتباطات با قدرت از اراده دولت براي حل اين معضل خبر داد. ستار هاشمي ابتدا در نشست هيات وزيران با خبرنگاران سخن گفت و سپس با انتشار توييتي تكمله‌اي بر صحبت‌هاي خود زد. وزير ارتباطات با بيان اينكه گشايش در بحث فيلترينگ را با تمام توان پيگيري مي‌كنيم، گفت: «باتوجه به طرحي كه ارايه كرده‌ايم، به ‌نظر مي‌توانيم به زودي اخبار خوبي به مردم بدهيم.»
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخونید))
https://www.iranto.ir/52125-2/
تقي آزاد ارمكي اين روزهاي جامعه ايراني را تحليل مي‌كند
بازگشت ازحاشيه به‌متن
گفتمان سازگاري، احترام به حقوق ديگران بخشش و پذيرش تفاوت‌ها به عرصه عمومي بازگشته است
  راديكال‌ها به ميزاني كه در حاشيه قرار مي‌گيرند  صداي فروپاشي يا براندازي سر مي‌دهند



مهدي بيك اوغلي
جامعه ايراني اين روزها چه حال و هوايي دارد؟ افراد مختلف به اين پرسش پاسخ‌هاي مختلفي مي‌دهند. هركس از ظن خود تحليلي از زير پوست تحولات ايران مي‌دهد اما تقي آزادارمكي، جامعه‌شناس از منظر متفاوتي به اين بحث ورود مي‌كند. آزادارمكي با اشاره به ظهور تهديدات اخير عليه جامعه ايراني به هويت خاص ايرانيان در انسجام‌بخشي در چنين بزنگاه‌هايي اشاره كرده و آن را تحليل مي‌كند. به اعتقاد اين استاد جامعه‌شناسي ويژگي‌هاي گفتمان دولت پزشكيان در ايجاد وفاق و آشتي باعث شده تا مدارا و تعامل و گفت‌وگو به‌طور نسبي جايگزين خالص‌سازي و تنازع و تفرقه شود. به اعتقادآزادارمكي اگر سياست و سياستمداران از خودزني دست برداشته و با ملت اعلام آشتي كنند، اين آرامش به جامعه منتقل شده و زمينه براي عبور از چالش‌ها فراهم مي‌شود. ارمكي با اشاره به رويكردهاي درست دولت در آزادسازي زندانيان سياسي، بازگشت استادان و دانشجويان محروم به دانشگاه‌ها، كاهش برخوردهاي سلبي با زنان و... اين نوع سياستگذاري‌ها را باعث بازگشت مردم به حاشيه رانده شده به متن تحولات مي‌داند. به اعتقاد او اگر دولت پزشكيان اين روند وفاق و آشتي را ادامه بدهد مي‌توان اميدوار بود كه زخم‌هاي جامعه كه در اثر تندروي‌ها و خالص‌سازي‌ها و رويكردهاي سلبي شكل گرفته، درمان شود.



‌اين روزها يك عامل بيروني و مخرب در معادلات اجتماعي و سياسي كشور وارد شده است. برخي معتقدند در مواجهه با اين عامل بايد منفعل عمل كرد و برخي ديگر معتقد به كنشگري فعال هستند. جامعه در يك چنين روزهايي چه حس و حالي دارد و به چه مي‌انديشد؟

اگر رخدادهاي اين روزهاي كشور را ذيل مفهوم انسجام اجتماعي و وحدت ملي قرار بدهيم، يك شكل مي‌توان پاسخ داد و اگر قرار باشد، موضوع به عنوان يك هيجان اجتماعي و سياسي تحليل شود، پاسخ ديگري مي‌توان داد. من بحث را ذيل عنوان وفاق جمعي و همبستگي ملي تحليل مي‌كنم، بعد هم بايد پس‌زمينه‌هاي تاريخي آن را جست‌وجو كرد و به اين پرسش پاسخ داد كه يك ملت در يك دوره تاريخي چطور مي‌تواند دچار انفكاك و گسست شود و حتي اگر هم عامل بيروني هم پيدا شود، نتواند انسجام پيدا كند يا در نقطه مقابل، چگونه مي‌توان عوامل و زمينه‌هايي براي بازگشت به انسجام ايجاد كرد تا ملت از آن بهره ببرد. به نظرم مي‌رسد جامعه اگر بر اساس يك فهم شفاف و حداقلي و روشن از خود صورت‌بندي شود، همواره قدرت ساماندهي مجدد انسجام و پيوستگي اجتماعي را خواهد داشت. اساسا به عامل بيروني هم براي انسجام و وفاق نياز ندارد كه حتما جنگ و تهديدي در ميان باشد تا انسجام شكل بگيرد. از نظر تاريخي اين گزاره‌ها با عناويني چون وحدت سرزميني، دفاع از ميهن، ميراث فرهنگي، زبان، پرچم و هر گزاره ديگري از اين دست تعريف مي‌شود كه مي‌تواند فرهنگ را در يك بيان ساده و عمومي نمايندگي كند. مثلا زماني كه فردي مي‌گويد من ايراني هستم به جاي تفرق‌ها، جدايي‌ها، گوناگوني‌ها، تعارضات و... آن عنصر كانوني به ياد مي‌آيد.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52115-2/
نقش دولت در مدارس دولتي
از جيب والدين، به كام دولت
فائزه فتحي‌رستمي
«دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسايل تحصيلات عالي را تا سر حد خودكفايي كشور به‌طور رايگان گسترش دهد.» بند مكتوب، اصل ۳۰ قانون اساسي است، طبق اين بند دولت موظف است هزينه تحصيل دانش‌آموزان را رايگان كند. اينكه اين قانون در زمين واقعيت چگونه بازي مي‌كند معادله را براي شهروندان به هم مي‌ريزد. سال‌هاست كه اين قانون وجود دارد و سال‌هاست كه با اين قانون طوري بازي مي‌شود كه انگار بند 30 در قانون اساسي وجود ندارد. سه ضلع اين مساله آموزش و پرورش، مدرسه و دانش‌آموزان هستند. مديران مدرسه به اين نتيجه رسيده‌اند كه بدون دريافت شهريه امور مدرسه پيش نمي‌رود، آموزش و پرورش هم از طرفي مي‌گويد شهريه غيرقانوني است و از طرفي مي‌گويد چاره‌اي نيست، چون بودجه نداريم؛ اما والدين دانش‌آموزان هستند كه معمولا با اين بي‌قانوني كنار نمي‌آيند، زيرا بايد هزينه كنند آن هم در مدرسه‌اي كه به اسم دولت است. شايد در وهله اول به نظر برسد كه دو سر اين اختلاف، دانش‌آموزان و مديران هستند، اما اين صرفا پوسته مساله است؛ زيرا هر دوي اين گروه‌ها درگير يك چالش مشترك هستند؛ نداشتن پول و هر دو چاره‌اي براي تصميم خود ندارند. امير دانش‌آموز پايه چهارم ابتدايي يك مدرسه دولتي در جنوب تهران است. به گفته مادر او، آنها سال‌هاست به دليل چالش شهريه با مدرسه بحث دارند، اما در نهايت مجبور به پرداخت شهريه مي‌شوند. او در اين باره مي‌گويد: مدرسه‌اي كه امير در آن درس مي‌خواند، دولتي است. اول مهر گفتند كه شهريه از ما نمي‌گيرند، اما آخر سال موقع دريافت كارنامه، اگر هزينه‌اي تحت عنوان شهريه يا حتي كمك به مدرسه نمي‌داديم، كارنامه فرزندمان را نمي‌دادند. پارسال 800 هزار تومان از ما پول گرفتند اين در شرايطي است كه اگر ما پول داشتيم بچه‌مان را مدرسه دولتي ثبت‌نام نمي‌كرديم.

او مي‌گويد كه فرزندش از سال اول ابتدايي در مدرسه دولتي تحصيل كرده است و هيچ سالي بدون پرداخت شهريه نتوانسته كارنامه را تحويل بگيرد. طبق گفته او و والدين ساير دانش‌آموزان چندباري به اداره آموزش و پرورش منطقه خودشان مراجعه كرده‌اند، اما نتيجه‌اي نگرفته‌اند.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52464-2/
🔴آيا خيزش زنان هريس را رييس‌جمهور خواهد كرد؟

انتخابات امريكا وارد حساس‌ترين مراحل خود شده است. كانديداها و حاميان پرنفوذشان آخرين تلاش‌هاي خود را به انجام مي‌رسانند و نظرسنجي‌ها به شكل لحظه‌اي تغييرات را رصد مي‌كنند و همچنان با ارقام متضاد بر پيش‌بيني ناپذيري انتخابات دامن مي‌زنند.
نگراني ميشل اوباما:  ميشل اوباما روز شنبه در سخنراني خود در پنسيلوانيا با حمايت از هريس، از احتمال پيروزي ترامپ ابراز نگراني كرد و با انتقاد شديد از ترامپ او را «يك فريبكار» خواند و گفت: «اگر انتخابات مسير درستي را نرود، همه ما از اين بازگشت به عقب، آسيب خواهيم خورد. او نظام آموزشي را نابود خواهد كرد، سلامت زنان را نشانه رفته و افراد ثروتمند را بر همه مردم ترجيح خواهد داد.» البته در يك كمپين انتخاباتي اين ابراز نگراني لزوما به معني پيروز دانستن رقيب نيست بلكه به معني شدت رقابت و ايجاد انگيزه براي هواداران است.
آخرين تحولات نظرسنجي‌ها:  نسبت به روز گذشته، طبق گزارش موسسه «فايو ترتي ايت» در سطح ملي فاصله هريس با ترامپ نزديك‌تر شد و به يك درصد رسيد.

اما موسسه انگليسي «يو كي گاو» اين فاصله را حدود ۳ درصد و به نفع هريس مي‌داند.  از نظر شانس پيروزي، موسسه «يو كي گاو» اندكي شانس هريس را بيشتر مي‌داند. اما امروز موسسه «اكونوميست» شانس ترامپ را ۵۱ به ۴۹ از هريس بيشتر دانست. موسسه اكونوميست گفته است دليل افزايش شانس ترامپ نسبت به روز شنبه، ناشي از بهبود وضعيت او در ايالت كليدي «آريزونا» است. در ايالت‌هاي كليدي ديگر، طبق جمع‌بندي واشنگتن‌پست اگر صحيح باشد همچنان جورجيا (۲+) و كاروليناي شمالي (۱+) به سوي ترامپ و ويسكانسين (۲+) و نوادا (۱+)، ميشيگان (۳+) و پنسيلوانيا (۱+) به سوي هريس تمايل نشان داده‌اند كه نوعي بهبود در ميشيگان نسبت به روز گذشته به نفع هريس است. موسسه «يو كي گاو» هريس را در ايالت كاروليناي شمالي نيز (۱+) پيشتاز مي‌داند.   در آماري ديگر موسسه امريكايي «فايو ترتي ايت» كه متوسط صدها نظرسنجي‌ها را محاسبه مي‌كند و در انتخابات قبل تمايل به بايدن داشت و پيروزي او را به‌درستي پيش‌بيني كرده بود، تا ظهر يكشنبه، شانس ترامپ را ۵۳ به ۴۷ از هريس بيشتر مي‌داند. همين موسسه روز شنبه، شانس ترامپ را ۵۱ به ۴۹ مي‌دانست كه اينك دو درصد پيشرفت نشان مي‌دهد.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52471-2/
روزنامه اعتماد در گفت‌وگو با كارشناسان بررسي كرد
استراتژي ساكن جديد كاخ سفيد براي خاورميانه
حديث روشني

در شرايطي كه جهان با بحران‌هاي پيچيده‌‌اي همچون تنش‌هاي فزاينده در خاورميانه مواجه است، كارزار انتخاباتي امريكا بيش از گذشته به كانون توجهات تبديل شده است. به باور برخي ناظران اين انتخابات نه تنها سرنوشت سياسي اين كشور را تعيين خواهد كرد، بلكه مي‌تواند تاثيرات عميقي بر سياست‌هاي جهاني و روابط بين‌المللي داشته باشد. در اين ميان، رويكرد رييس‌جمهور احتمالي امريكا نسبت به معادلات جديد خاورميانه كه به واسطه رويارويي ايران و اسراييل و ادامه حملات افسارگسيخته تل‌آويو به لبنان و غزه برجسته شده داراي اهميت بسزايي است. در اين ميان رويكرد رييس‌جمهور تازه ايالات‌متحده نسبت به ايران نيز ازجمله مسائلي است كه مي‌تواند اهميت اين كارزار را به‌طور فزاينده‌اي افزايش دهد. از اين رو رويكرد رييس‌جمهور جديد امريكا فارغ از اينكه دموكرات باشد يا جمهوري‌خواه در مواجهه با ايران، به‌ ويژه در زمينه سياست‌هاي منطقه‌اي اين كشور، مي‌تواند به شكل‌گيري يك استراتژي جديد منجر شود. در حالي كه برخي گمانه زني‌ها حول اين محور مي‌چرخد كه پيروزي احتمالي دونالد ترامپ رييس‌جمهور پيشين احتمالا سطح تنش‌ها را به شكل بي‌سابقه‌اي افزايش خواهد داد، ديگران نيز بر اين باورند كه برقراري ديالوگ و همكاري با تهران توسط معاون بايدن مي‌تواند به كاهش تنش‌ها و ايجاد ثبات در منطقه كمك كند. هر يك از اين رويكردها نه تنها بر روابط ايران و امريكا با روي كار آمدن دولت جديد در ايالات‌متحده تاثير خواهد گذاشت، بلكه مي‌تواند به شكل‌گيري دور تازه‌اي از اعمال فشارهاي حداكثري كمك كرده و در مقابل زمينه‌هايي را براي رايزني و ازسرگيري روند تعاملات جديد ميان تهران و واشنگتن فراهم كند. آنچه كه تحليل و ارزيابي را براي تحليلگران كمي پيچيده كرده است شرايط ملتهب خاورميانه، به ويژه در ارتباط با تنش‌‌هاي ايران و اسراييل است كه يك چالش بزرگ براي تازه وارد كاخ سفيد خواهد بود. به ادعاي برخي ناظران تهران و تل‌آويو در حال حاضر درگيربازي خطرناك نظامي و سياسي شده‌اند و با وجود رويارويي‌هايي كه طي يك ماه اخير ميان دو بازيگر صورت گرفت اما همچنان گمانه‌زني‌ها مبني بر احتمال شكل‌گيري رويارويي فراگير متاثر از افزايش سطح تنش‌ها ميان ايران و اسراييل وجود دارد. بنابراين هرگونه تغيير در سياست‌هاي امريكا به عنوان بزرگ‌ترين حامي اسراييل مي‌تواند به تغيير معادلات قدرت در اين منطقه منجر شود. اين گمانه‌زني‌ها در شرايطي مطرح شده است كه تلاش‌هاي بايدن در روزهاي پاياني دولت او و نيز در آستانه برگزاري انتخابات سرنوشت‌ساز ايالات‌متحده در راستاي پايان جنگ در غزه و لبنان از طريق كانال‌هاي مختلف به سطح بي‌سابقه‌اي افزايش يافته است. به باور برخي ناظران آنچه كه در اولويت ايران بعد از حمله محدود اسراييل قرار گرفته است پايان جنگ با تكيه بر برقراري آتش بس البته مشروط به پذيرش شروط آن توسط حماس و حزب‌الله است. ناظران اين ادعا را نيز مطرح كرده‌اند كه تاثير مستقيم شرايط ملتهب خاورميانه بر انتخابات امريكا كه مستقيما سبد راي دموكرات‌ها را هدف قرار مي‌دهد، تحركات مقامات دولت بايدن را بيش از هر زمان ديگري براي برقراري آتش‌بس افزايش داده است.

به اين بهانه روزنامه اعتماد با امير‌علي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا و رحمان قهرمانپور كارشناس مسائل سياست خارجي گفت‌وگو كرده است.

((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52467-2/
علي لاريجاني پرونده قديمي كنشگري برخي طيف‌هاي تندرو اصولگرا را باز كرد

چه كسي اجازه ختم غائله 88 را نداد؟

گروه سياسي|يك اظهارنظر تازه از سوي علي لاريجاني در خصوص رخدادهاي سال 88 كافي بود تا داغ يك زخم قديمي براي بسياري از نسل‌هاي ايراني تازه شود. زماني كه لاريجاني از موافقت ميرحسين موسوي و همراهي آيت‌الله هاشمي‌شاهرودي، رييس وقت دستگاه قضايي براي ختم غائله سال88 سخن گفت و در ادامه توپ را به زمين سعيد جليلي انداخت و اعلام كرد شخص جليلي به عنوان دبير شعام اجازه حضور ميرحسين موسوي در تلويزيون و صحبت يك ساعته با مردم را نداد تا موضوع فيصله پيدا كند. البته صحبت‌هاي لاريجاني نخستين اظهارنظر از اين دست نيست، قبل از لاريجاني هم بسياري از چهره‌هاي استخوان خرد كرده سياسي در خصوص كنشگري برخي افراد و گروه‌هاي راديكال كه تلاش مي‌كردند بر آتش شكاف‌ها و تنازعات و بحران بدمند، سخن گفته بودند.
علي لاريجاني اما اين‌بار با اشاره به وقايع و اتفاقات سال ۸۸ مي‌گويد: «خودم نظرم اين بود كه مي‌شود غائله را جور ديگري حل كرد. ولي نمي‌توانيم بگوييم آنهايي كه اين مسير را طي كردند، نمي‌خواستند كه حل كنند.»
از هر زاويه‌اي كه به اين بحث نگاه شود، نمي‌توان انكار كرد كه لاريجاني پرده از واقعيتي مهم برداشته است. او هوشمندانه مي گويد  كه با تلاش‌هاي آيت‌الله هاشمي‌شاهرودي، ميرحسين موسوي پذيرفته بود ساعتي در تلويزيون با مردم صحبت كرده و غائله را ختم به خير كند، اما اين تصميم مهم با مخالفت دبيرخانه وقت شعام مواجه و از دستور كار خارج شد. دبيرخانه‌اي كه كليد آن در دست سعيد جليلي يكي از چهره‌هاي نزديك به محمود احمدي‌نژاد و ليدر سال‌هاي بعد جبهه پايداري بود. هر چند شايد در بدو امر به نظر برسد كه علي لاريجاني در حال به اشتراك گذاشتن اطلاعاتي عادي با مخاطبان خود است، اما موضوع زماني ابعاد جدي‌تري پيدا مي‌كند كه بدانيم سعيد جليلي قبلا بارها چنين روايت‌هايي را تكذيب كرده بود. سعيد جليلي اين‌بار هم واكنش متفاوتي به اين مصاحبه نشان داد و اعلام كرد: «اين صحبت‌ها غلط است. اتفاقا من با ايشان (آيت‌الله شاهرودي) تماس گرفتم و صحبت كردم و گفتند باشه، فراهم مي‌كنيم. اما به تعبير آيت‌الله شاهرودي خناساني نگذاشتند، اين كار شكل بگيرد.»
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52497-2/
پرسشي درباره شيوه آموزش
پايان دو زانو نشستن
محسن آزموده

چندي پيش دست بر قضا در يك موسسه خصوصي، سر يك كلاس به عنوان مخاطب حاضر شدم. آخرين‌بار كه به عنوان شاگرد در كلاسي بودم، ده سال پيش بود. البته در اين فاصله بارها در جلسات سخنراني و همايش و نشست به عنوان شنونده شركت كرده‌ام، اما شما كه غريبه نيستيد، هميشه حوصله‌ام سر رفته و خسته شده‌ام. نمي‌دانم به سن و سال بر مي‌گردد يا ويژگي زمانه است. اين‌بار كه در كلاس بودم، با اينكه خودم داوطلبانه در آن شركت كرده بودم و موضوع و استاد را دوست داشتم و چند ساعت براي رسيدن به آن وقت صرف كرده بودم، باز از ميانه كلاس حوصله‌ام سر رفت و احساس ملال و بي‌حوصلگي كردم. استاد خيلي تلاش مي‌كرد از به قول معروف ابزارهاي جديد آموزشي مثل ويديو و فيلم و موسيقي و... اما انصافا هيچ كدام از اين كارها افاقه نمي‌كرد.

مساله فقط اين نيست كه استاد يا آموزگار در تمام طول كلاس متكلم وحده است و مخاطبان بايد حرف‌هاي او را با دقت گوش كنند و اگر سوال و جوابي باشد، بايد در انتهاي كلاس-اگر وقت باشد- مطرح كنند. در آن صورت استاد معمولا در مقام و جايگاه داناي كل يا كسي كه از بقيه يك سر و گردن بالاتر است، به سوال‌ها جواب بدهد. حتي فرم كلاس هم مساله‌برانگيز است. يعني استاد يا معلم جايي آن جلو و معمولا بالاتر، پاي تخته ايستاده يا نشسته و ما به اصطلاح شاگردان، روبه‌روي او، در رديف‌هاي پشت سر هم صندلي يا نيمكت، ساكت نشسته‌ايم و به حرف‌هاي او گوش مي‌كنيم.  اكثر مواقع در اينكه استاد يا معلم در آن موضوع خاص دست‌كم اطلاعات بيشتري از مخاطبان دارد، شكي نيست، اما در روزگاري به‌سر مي‌بريم كه دستيابي به اطلاعات و داده‌ها بسيار سهل‌الوصول شده و هر كسي مي‌تواند به راحتي با اندكي جست‌وجو در فضاي مجازي هر چه را مي‌خواهد، بيابد. تفاوت شايد در اين باشد كه استاد درمورد آن موضوع خاص تعمق و تفكر بيشتري كرده يا آن موضوع را از زاويه‌هاي متفاوتي نگريسته و به نتايج تازه‌اي رسيده.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52505-2/
استراتژی ایران در برابر دولت دوم ترامپ
عبدالرضا فرجي‌راد

درخصوص بازگشت مجدد ترامپ به كاخ سفيد و تاثير پيروزي او بر تعاملات و روابط ايالات متحده با ايران و نيز در خصوص تغيير معادلات جديد خاورميانه بايد تحليلي چند بعدي از اين اثرگذاري ارايه داد. اولين گزاره با تكيه بر روحيات شخص ترامپ و سخناني كه او در اين كارزار انتخاباتي طي چند ماه اخير ايراد كرد، است. با در نظر گرفتن اين مولفه مي‌توان اينگونه ارزيابي كرد كه روي كار آمدن مجدد دونالد ترامپ خيلي جاي نگراني ندارد، چرا كه روحيات ترامپ نشان داده است كه او به دنبال جنگ و درگيري نيست. در دور چهارساله اول اين موضوع به اثبات رسيد؛ حال چه در تعاملاتي كه با رهبر كره شمالي داشت و نيز بعد از اشتباهاتي كه در رابطه با خروج از برجام مرتكب شد. به گونه‌اي كه او در مقطعي خواهان آغاز مذاكراتي جديد با ايران نيز شد. به اعتقاد من اين قبيل موضع‌گيري‌هاي ترامپ نشان داد او تاجر و اهل معامله است و به دنبال صرف هزينه براي جنگ‌هاي نيابتي ايالات متحده نيست. دوم اينكه در سخنراني‌هاي انتخاباتي كه ترامپ در فرآيند تبليغاتي كمپين خود داشت به موضوع لغو تحريم‌هاي اعمالي عليه ايران اشاره كرده است. نمي‌توان گفت اين ادعا اتفاقي بوده است و بايد آن را به فال نيك گرفت. در شعارها و وعده‌هاي انتخاباتي ديگر او در طول چند ماه اخير نيز اين مساله را دائما تكرار مي‌كرد كه قصد درگيري با ايران را ندارد. لذا با لحاظ كردن گزاره‌هاي ذكر شده مي‌توان پيامدهاي مثبت پيروزي ترامپ را نيز در نظر گرفت. اما آنچه اهميت دارد اين است كه عملكرد شخص ترامپ را سواي از حمايت همه‌جانبه كنگره‌اي با اكثريت جمهوري‌خواهان ندانيم. به عبارتي ديگر ترامپ تنها تصميم‌گيرنده اصلي نخواهد بود. متغيرهاي مهم ذكر شده را بايد در ارايه هر تحليلي در رابطه عملكرد آتي دولت ترامپ لحاظ كرد. به اعتقاد من بخشي از عملكرد احتمالي ترامپ در قبال تهران به نوع بازي ايران و استراتژي جديد كشورمان در قبال دولت تازه ايالات متحده بستگي دارد. در دولت اول ترامپ ايران به دليل سياست‌هاي او در قبال برجام و خروجش از اين توافق و نيز ترور شهيد سردار قاسم سليماني آماده رايزني‌هاي جديدي نبود.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52548-2/
«اعتماد» در گفت‌وگو با دو تن از كارشناسان سياسي تبعات انتخاب ترامپ بر ايران را تحليل مي‌كند
ترامپ، مثل بازگشت طالبان
محمود صادقي: از ايران صداي تنش‌زدايي بايد به جهان ارسال شود
مهدي بيك اوغلي

«بازگشت ترامپ مثل بازگشت طالبان است. همان اهداف قبلي را با تاكتيك‌هاي جديد دنبال مي‌كند.» اين عباراتي است كه حشمت‌الله فلاحت‌پيشه با استفاده از آنها تلاش مي‌كند تفسيري از پيروزي ترامپ در انتخابات رياست‌جمهوري امريكا ارايه كند؛ بازگشتي با اهداف قديمي اما با رويكردهاي نوين. اين‌گونه شد كه خورشيد سحرگاهي روز چهارشنبه در شرايطي براي ايرانيان طلوع كرد كه موضوع انتخاب ترامپ، فكر و ذهن بسياري از ايرانيان را به خود معطوف داشته بود. نوبت قبلي انتخاب ترامپ براي مردم ايران يادآور فشارهاي فزاينده اقتصادي و معيشتي بود.

خروج ترامپ از برجام، فشار فزاينده به چين و ساير شركاي نفتي ايران براي عدم خريد نفت از ايران، شهادت سردار سليماني و... بخشي از رخدادهايي كه ناخودآگاه جمع ايرانيان از حضور ترامپ را شكل مي‌دهد.

اما تبعات پيروزي ترامپ در عرصه داخلي ايران چگونه خواهد بود؟ آيا ايران مي‌تواند از زير بار فشار حضور ترامپ و ‌دار و دسته‌اش به سلامت عبور كند؟ دولت چهاردهم چه راهبردي را بايد براي اين دوران تازه در پيش بگيرد؟ فلاحت‌پيشه معتقد است ترامپ در ابتداي جلوس در صندلي رياست‌جمهوري در كاخ سفيد، پيامي براي ايران ارسال مي‌كند و وعده مذاكره مي‌دهد اما در عين حال فشارهاي فزاينده‌اي را نيز متوجه ايران مي‌كند. او از همه فرصت‌هاي از دست رفته قبلي (سال 99 و 1400) براي مذاكره و توافق ياد مي‌كند و كساني را كه باعث از دست رفتن اين فرصت‌ها شدند را مسوول مشكلات مردم ايران معرفي مي‌كند. در نقطه مقابل محمود صادقي، فعال سياسي اصلاح‌طلب هم از ضرورت ارسال صداي واحد از درون ايران در مواجهه با ترامپ سخن مي‌گويد و از دولت چهاردهم مي‌خواهد كه سياست تنش‌زدايي را در عالي‌ترين سطح دنبال كند. در يك چنين شرايطي اما برخي طيف‌هاي راديكال در ايران، اظهارات و صحبت‌هايي را درخصوص مقابله با ترامپ و حملات منطقه‌اي مطرح مي‌كنند كه دلسوزان كشور را نگران مي‌كند. اظهاراتي كه تحليلگران معتقدند بايد در بيان آن نهايت دقت را به خرج داد.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52552-2/
یادداشت تحلیلی ابوالفضل فاتح با عنوان :پديده آرای شرمگين و كم‌انگاري آرای ترامپ
ايران را سياستي دگر بايد
ترامپيسم، تجاري شدن سياست و تغيير ماهيت دولت
در ادامه سلسله يادداشت‌ها درباره انتخابات امريكا، در آخرين يادداشت از «بن‌بست نظرسنجي‌ها» سخن به ميان آمد و اينكه با توجه به تعارض و لكنت داده‌هاي در دسترس «نبايد با هر نتيجه‌اي در اين انتخابات حيرت زده شويم». چرا كه نظرسنجي‌ها سويه‌هاي متفاوت داشت و نهايتا داده‌ها راهگشا نبود، و در حد حدس و گمان آن هم در دامنه خطا باقي ماند. در اين فرصت، مناسب است ابتدا به بررسي و نقد نظرسنجي‌ها به عنوان يك تجربه انتخاباتي پرداخته شود.

كم‌انگاري آرای ترامپ در سه انتخابات پي‌درپي: گرچه در بسياري از ايالت‌هاي كليدي فاصله آرای ترامپ نزديك و حدود يك و نيم تا چهار و نيم درصد است، با اين همه، پيروزي ترامپ با چنين ابعادي در بسياري از نظرسنجي‌هاي معتبر پيش‌بيني نشده بود. در همان يادداشت آخر از احتمال «كم‌انگاري آرای ترامپ» سخن به ميان آمد. در سال ۲۰۱۶ نيز انتخابات امريكا با پديده مشابهی مواجه شده بود. در حالي كه بنگاه‌هاي نظرسنجي، «هيلاري كلينتون» را در تمام ايالت‌هاي كليدي پيشتاز مي‌دانستند، نهايتا اين ترامپ بود كه همه ايالت‌هاي كليدي را از آن خود كرد و با ۳۰۴ در برابر ۲۲۷ راي الكترال پيروز شد. در سال ۲۰۲۰ نيز در اغلب پيش‌بيني‌ها بايدن بين ۵ تا ۸ درصد در ايالت‌هاي كليدي از ترامپ پيش بود. اما در نتيجه نهايي با رايي ميليمتري در هر ايالت و با اختلاف تنها نيم درصد در جورجيا و آريزونا و كمتر از يك درصد در ويسكانسين از ترامپ پيش افتاد. در پيش‌بيني راي ملي نيز بايدن بيش از ۸ و نيم درصد از ترامپ پيش بود، اما اين رقم در نتيجه نهايي تنها به حدود ۴ درصد رسيد.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52534-2/
نگاهي فلسفي و الهياتي به بحران مصايب در جهان
انسان در جهان؛ تنها يا رها؟
زهرا قزلباش

آيا انسان در جهان ماده تنها گذاشته شده است؟ پاسخ اين سوال منوط به پرسش ديگري است كه مي‌گويد آيا انسان مخلوق است يا تصادفا خلق شده است؟ يا اساسا انسان از چه چيزي به وجود آمده است؟ در پاسخ مي‌توان گفت يا انسان از چيزي و توسط كسي به وجود آمده يا از هيچ يا تصادفا زاده شده است. در اين نوشته مختصر و منحصرا با پاسخ اول سروكار خواهيم داشت. يعني انسان از چيزي و توسط كسي به وجود آمده و ايجاد او تصادفي و كور نبوده است. واضح است كه سرنوشت اين نوشته با انتخاب هر كدام از دو پاسخ ديگر كاملا متفاوت مي‌بود، و اگر بپذيريم كه انسان مخلوق كسي است پس لاجرم لوازم و اقتضائات اين پاسخ را نيز بايد درنظر آورد.



داستان خلقت در اساطير ايراني

در اساطير ملت‌هاي مختلف داستان آفرينش انسان به انحاي مختلف نقل شده است. مثلا در بندهش ايراني و در تبارنامه خدايان هسيود (846-777 قبل از ميلاد) شاعر يوناني ورود رنج و سختي به جهان با خلقت انسان ارتباط دارد. در اساطير ايراني اولين انسان كه كيومرث نام داشت و مذكر بود به همراه گاو يكتاآفريده در روز ششم خلقت اهورامزدا ايجاد شدند و در آن زمان هيچ رنج و كاستي و ناراستي و بيماري در جهان نبود، اما با خيزش اهريمن و ديوان همراه او، رنج و سختي و بدبختي و بيماري و هر نوع كاستي وارد حيات مادي شد و كيومرث در اثر نبرد با اهريمن بيمار شد و درگذشت و تخم او همچون بذري در زمين ريخت تا بعد از سال‌ها اولين جفت از زن و مرد‌زاده شدند و در تركيبي از خير و شرّ به زندگي پرداختند.



داستان خلقت در اساطير يوناني

در روايت هسيود نيز اولين مخلوقات انساني همگي مذكر بودند و زندگي بدون نقصي داشتند و چون پرومته الهه آتش برخلاف دستور زئوس آتش را به انسان‌ها رسانيد تحت عذاب قرار گرفت و زئوس در طي يك نيرنگ اولين مخلوق زن كه پاندورا (به معني همه نعمت‌ها) نام داشت را توسط هفاييستوس به وي نشان داد ولي پرومته نپذيرفت و برادرش اپيمته‌ئوس با پاندورا ازدواج كرد و ساكن زمين شدند و پاندورا برخلاف نظر خدايان در كوزه‌اي را كه امانت خدايان بود باز كرد و بدينوسيله همه مصايب زندگي و حيات در جهان منتشر شد و تنها اميد در آن كوزه باقي ماند و زئوس به اين ترتيب از انسان‌ها به‌واسطه ريختن مصايب و سختي‌ها در زندگي آنها انتقام گرفت.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52685-2/
پرچم پوپوليسم بر فراز كاخ سفيد
مهرداد حجتي

حالا قدري معادلات جهان در هم ريخته است. بار اول - هشت سال پيش - كه اين اتفاق افتاد، گمان مي‌رفت جهان به يك‌باره غافلگير شده است.خارج از همه محاسبات، يك رييس‌جمهور «غيرمتعارف» در پرقدرت‌ترين كشور جهان بر سركار آمده است.آن اتفاق اين تصور را پيش آورد كه حالا عقلاي جهان آستين تدبير بالا مي‌زنند و فكر چاره مي‌كنند. لااقل براي چند سال بعد در كوتاه‌مدت تدبيري خواهند انديشيد تا ديگر بار جهان اين‌گونه غافلگير نشود و كمپيني سراپا دروغ و ابتذال، سكان پرقدرت‌ترين كشور جهان را در دست نگيرد تا بتواند طي چهار سال جهان را جولانگاه تركتازي سوداگري‌هاي خود و اطرافيان جاه‌طلبش كند. اما با انتخاب مجدد او كه اين‌بار قاطع‌تر از قبل رخ داد، ثابت شد كه هيچ تدبيري در كارگروه مقابل نبوده است.آنها هم در طول اين هشت سال آنقدر درگير منازعات درون گروهي بوده‌اند كه از تدبير آينده غافل مانده‌اند. نتيجه آنكه «كمپين دروغ و فريب» اين‌بار ظفرمندانه‌تر از قبل به مسند قدرت بازگشته است. او «ديو بي‌شاخ و دمي» است كه از درون شكاف اختلافات سياسي آن جناح - دموكرات - بيرون آمده است. پديده «ترامپ» و گسترش ايده «ترامپيسم»، چند سالي است كه الهام‌بخش تندروهاي دست راستي در جهان شده است.او حالا در همه كشورهاي آزاد و دموكراتيك هم هواداراني دارد. در فرانسه، در انگليس، در آلمان و در ايتاليا. او هواداران خود را در سراسر جهان به يك جنبش فراگير دعوت كرده است. نظير آنچه در امريكاي لاتين رخ داد و تندروهاي دست راستي را به حركت در آورد. حضور او در بالاترين سطح سياست در جهان، نشانه انحطاط در عرصه سياسي است. سياست به ابتذال آلوده شده است. حضور ترامپ در حقيقت اين ابتذال را برملا كرده است. او مولود سال‌ها پنهانكاري در لايه‌هاي زيرين سياست در ايالات متحده است.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52677-2/
«اعتماد» بررسي كرد
با بازگشت ترامپ صلح خاورميانه به بن‌بست می‌رسد؟

پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات 2024 امريكا را مي‌توان به دلايل مختلفي ازجمله بازگشت به شعارهاي ملي‌گرايانه و تاكيد بر منافع داخلي امريكا نسبت داد. هرچند برخي ناظران بر اين باورند كه او با بهره‌برداري و فرصت‌سازي از نارضايتي عمومي و سياست‌هاي شكست خورده بايدن بالاخص در حوزه اقتصادي توانست اكثريت آرا را به خود اختصاص دهد. بازگشت ترامپ فارغ از نتايج داخلي، در عرصه جهاني نيز پيامدهايي را به دنبال دارد؛ بالاخص در شرايطي كه جهان درگير جنگ‌هاي خاورميانه و اوكراين است.از همين رو از ساعات ابتدايي اعلام پيروزي‌اش، تحليلگران تلاش داشتند تا از زواياي مختلف رويكرد و استراتژي احتمالي ترامپ در ارتباط با تحولات جهاني و به‌طور مشخص در باب فعل و انفعال‌ها در خاورميانه، ايران و جنگ در اوكراين را واكاوي كنند. به باور بسياري از تحليلگران ترامپ در دومين دوره رياستش در ارتباط با خاورميانه ميدان را براي يكه تازي اسراييل در غزه و لبنان هموار كرده و در ارتباط با ايران نيز ممكن است با توسل دوباره به كمپين فشار حداكثري تلاش كرده تا با تحت فشار قرار دادن تهران زمينه را براي توافق هموار كند.در همين راستا روزنامه اعتماد در گفت‌وگو با كارشناسان تلاش كرده ضمن بررسي دلايل داخلي بازگشت دونالد ترامپ به كاخ سفيد به پيامدهاي حضور دوباره او به قدرت براي خاورميانه و ايران بپردازد.اكثر تحليلگران در يك مورد اتفاق‌نظر دارند، از منظر آنها بازگشت ترامپ به كاخ سفيد شايد در ميان‌مدت يا بلندمدت بتواند زمينه ساز كاهش تنش‌ها ميان تهران و واشنگتن در سطحي وسيع‌تر در خاورميانه شود، اما معادلات امنيتي منطقه را براي ايران پيچيده‌تر خواهد كرد.



طهمورث غلامي: رويكرد بايدن زمينه‌ساز شكست هريس شد

در باب چرايي عدم تطابق نتايج انتخابات امريكا با آنچه در نظرسنجي‌ها آمده بايد گفت كه از سال 2016 به بعد نظرسنجي‌ها نشان دادند، نمي‌توانند براي پيش‌بيني نتايج انتخابات قابل استناد باشند. در باب چرايي‌اش نيز بايد گفت كه اين نظرسنجي‌ها متاثر از فضا و جو سياسي هستند. در همين راستا بايد گفت كه هر نهاد يا بنگاهي كه نظرسنجي را انجام مي‌دهد در جهت منافع يك حزب خاص و به ضرر حزب مقابل فعاليت دارد. در ايالات‌متحده تا زماني كه دشمني به نام شوروي وجود داشت دو حزب حاكم به واسطه دشمن مشترك تقريبا همصدا بودند، اما بعد از فروپاشي شوروي هر حزب طرف ومقابل را به عنوان رقيب لحاظ كردند. به عبارتي ديگر دموكرات‌ها معتقدند كه جمهوري‌خواهان فاشيست هستند و به دنبال ايجاد نظام ديكتاتوري قصد دارند ارزش‌هاي نظام امريكا را از بين ببرند. در مقابل جمهوري‌خواهان، دموكرات‌ها را كمونيست خطاب مي‌كنند كه قصد دارند اقتصاد امريكا را از نظام سرمايه‌داري دور كرده و همچنين رويكردهاي ضد خانواده را دنبال كنند. نگاه اين دوقطبي جامعه امريكا را نيز تحت تاثير قرار داده و از همين رو شاهد هستيم در ميان دانشگاه‌ها و رسانه‌ها و نهادهاي نظرسنجي اين دو قطبي حاكم شده است در باب انجام نظرسنجي‌ها لحاظ كردن اينكه كدام جامعه آماري را انتخاب مي‌كنيم و در چه مقطع زماني آمار سنجي را انجام مي‌دهيم با اهميت است. واقعيت اين است كه به باور من به نتايج نظرسنجي‌ها به واسطه دلايلي كه در بالا بدان‌ها اشاره شد، نمي‌توان اعتماد كرد و بالاخص آنكه نظرسنجي‌ها در رسانه‌هايي بازتاب دارد كه عمدتا دراختيار دموكرات‌هاست. رسانه‌هايي كه به واسطه اهداف سياسي شان تلاش دارند تا واقعيت را به گونه‌اي متفاوت بازتاب دهند و به گونه‌اي وانمود كنند كه رقابت‌ها نزديك است.
((متن کامل این مطلب را با کلیک بر روی لینک زیر در سایت سازمان معلمان ایران/#سخن-معلم/ بخوانید.))
https://www.iranto.ir/52680-2/