📚📚📚📚📚📚
@sokhananenab
بهش میگم:
«خدای من، اصلا نفهمیدم امسال چطور گذشت.»
بهم جواب میده:
«من پارسالرو هم نفهمیدم چطور گذشت.»
-من هم همینطور.
-درست مثل سالهای قبلترش. اصلا من هیچیرو نمیفهمم چطور میگذره، بهجز حیوونهایی که سرشونرو میبریم.
بورچ تو افکارش غرق شده، دیگه به حرفهام گوش نمیده.
میگم:
«میدونی، شاید همینجوری بهتره. به هرحال چیز زیادی از دست نمیدیم. نمیارزه کندتر از این هم بگذره.»
#ژوئل_اگلوف
📙 منگی
@sokhananenab
📚📚📚📚📚📚
@sokhananenab
بهش میگم:
«خدای من، اصلا نفهمیدم امسال چطور گذشت.»
بهم جواب میده:
«من پارسالرو هم نفهمیدم چطور گذشت.»
-من هم همینطور.
-درست مثل سالهای قبلترش. اصلا من هیچیرو نمیفهمم چطور میگذره، بهجز حیوونهایی که سرشونرو میبریم.
بورچ تو افکارش غرق شده، دیگه به حرفهام گوش نمیده.
میگم:
«میدونی، شاید همینجوری بهتره. به هرحال چیز زیادی از دست نمیدیم. نمیارزه کندتر از این هم بگذره.»
#ژوئل_اگلوف
📙 منگی
@sokhananenab
📚📚📚📚📚📚
📚📚📚
نمیدونم کی بود، حدس هم نمیزنم، ولی تو دل شکِ و مه، آدم باید مودب باشه تا هیچکس دلخور نشه. میارزه به غریبهها سلام بدی، تا مبادا به یه دوست بیمحلی کرده باشی.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #ژوئل_اگلوف
🔚 بریده کتاب ناب در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
نمیدونم کی بود، حدس هم نمیزنم، ولی تو دل شکِ و مه، آدم باید مودب باشه تا هیچکس دلخور نشه. میارزه به غریبهها سلام بدی، تا مبادا به یه دوست بیمحلی کرده باشی.
📚 #کانال_سخنان_ناب
👤 #ژوئل_اگلوف
🔚 بریده کتاب ناب در کانال 👇
♦️ @sokhananenab
📚📚📚
همیشه، یه ساعتی هست که تمومی نداره. شبیه ساعت های دیگه ست. جوری که بهش شک نمی کنیم. بعد، واردش می شیم و توش گیر می افتیم. ساحل اون طرفی رو می بینیم، ولی خیال می کنیم هیچ وقت اونجا نمی رسیم. بیهوده دست و پا می زنیم. انگار هرچی زمان می گذره، داریم ازش دورتر می شیم. وقتی ثانیه ها می چسبن به ته کفش هامون، وقتی داریم هر دقیقه رو مثل یه توپ آهنی دنبال خودمون می کشیم، خیال می کنیم اون بیرون، روزها و شب ها پشت سر هم میان و میرن، فصل ها جای هم رو می گیرن و ما اینجا فراموش شدیم...
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #ژوئل_اگلوف
📗 منگی
✔️ @SokhananeNab
همیشه، یه ساعتی هست که تمومی نداره. شبیه ساعت های دیگه ست. جوری که بهش شک نمی کنیم. بعد، واردش می شیم و توش گیر می افتیم. ساحل اون طرفی رو می بینیم، ولی خیال می کنیم هیچ وقت اونجا نمی رسیم. بیهوده دست و پا می زنیم. انگار هرچی زمان می گذره، داریم ازش دورتر می شیم. وقتی ثانیه ها می چسبن به ته کفش هامون، وقتی داریم هر دقیقه رو مثل یه توپ آهنی دنبال خودمون می کشیم، خیال می کنیم اون بیرون، روزها و شب ها پشت سر هم میان و میرن، فصل ها جای هم رو می گیرن و ما اینجا فراموش شدیم...
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #ژوئل_اگلوف
📗 منگی
✔️ @SokhananeNab
📚📚📚
من، کنار خط آهن، بازی کرده ام. از دکل ها، بالا رفته ام. توی حوض تصفیه خونه ها، آب تنی کرده ام.
و بعد ها، عشق رو، توی قبرستون ماشین ها، تجربه کرده ام.
روی صندلی های جر خورده ی اسقاطی ها، خاطره هایی دارم که شبیه پرنده هایی هستن که افتاده ان توی نفت سیاه، ولی به هر حال، خاطره ان.
آدم، به بدترین جاها هم، وابسته میشه. اینجوریه. مثل روغن سوخته ی ته بخاری ها ...
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #ژوئل_اگلوف
📓 منگی
✔️ @SokhananeNab
من، کنار خط آهن، بازی کرده ام. از دکل ها، بالا رفته ام. توی حوض تصفیه خونه ها، آب تنی کرده ام.
و بعد ها، عشق رو، توی قبرستون ماشین ها، تجربه کرده ام.
روی صندلی های جر خورده ی اسقاطی ها، خاطره هایی دارم که شبیه پرنده هایی هستن که افتاده ان توی نفت سیاه، ولی به هر حال، خاطره ان.
آدم، به بدترین جاها هم، وابسته میشه. اینجوریه. مثل روغن سوخته ی ته بخاری ها ...
📚 #کانال_سخنان_ناب
✍ #ژوئل_اگلوف
📓 منگی
✔️ @SokhananeNab