Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
26.2K subscribers
1.01K photos
653 videos
15 files
724 links
👇 اینجا 👇
🎯 حرفه ای و با کیفیت آموزش میبینی
🎯 انگلیسی رو کاربردی یاد میگیری
🎯 روی مکالمات روزمره مسلط میشی

💎دوره ها و آموزش های رایگان کانال رو از دست نده💎

پیج ما 👇

www.instagram.com/soheyl_english

آی دی پشتیبانی و ثبت نام دوره ها 👇

@Soheylsam_admin1
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
#phrasal_verb
.
پس حواست باشه 👇
.
👉 stand by someone/something
.
🌟 یعنی هوای کسی یا چیزی رو داشتن
👈 بخصوص توی شرایط سخت
.
یه معنی دیگه هم داره 👇
.
🌟 به کسی یا چیزی وفادار بودن
.
.
👉 She stood by Akbar during his years in prison.
.
داره میگه اون سال هایی که اکبرآقا زندان بود، اون بهش وفادار بود.
.
👉 His friends stood by him.
.
دوستاش هواشو داشتن.


👉 Www.instagram.com/soheyl_english

👱‍♂ : @soheylsam

🎓 : @soheyl_english
#idiom
#phrasal_verb
#No_14

👉 To stir up

1⃣ To cause anger or strong emotion

2⃣ To create trouble or difficulty

✓ باعث عصبانیت یا احساس ناخوشایند در کسی شدن.

✓ دردسر درست کردن.

The senseless murder of a small child stirred up the whole neighborhood.

قتل غیرمنطقی (بی دلیل) یه بچه ی کوچیک، کل محله رو عصبانی کرد.(احساس بدی بهشون داد).

The boss is in a bad mood today so don't stir her up with customer complaints.

رئیس امروز حالش خوب نیست بنابراین با شکایات مشتری ها حالش رو بدتر نکن(براش مشکل درست نکن).
#idiom
#phrasal_verb
#No_21

👉 to put somebody down

➡️ to criticize someone and make them feel silly or stupid.

Synonym: belittle

✓ کسی رو تحقیر و کم ارزش کردن

The boss is always putting me down in front of everyone in the office.

رئیس همیشه منو مقابل بقیه توی ادراه تحقیر می‌کنه.

I hate the way Akbar puts me down the whole time.

متنفرم از اینکه اکبرآقا مدام تحقیرم می‌کنه.
#idiom
#phrasal_verb
#No_43
#stick

👉 stick up for somebody

➡️ to defend someone who is being criticized, especially when no one else will defend them.

دفاع کردن از کسی

John always sticks up for his rights.

جان همیشه از حق و حقوقش دفاع می کنه.

When Mary was being criticized, Jane stuck up for her.

موقعی که ماری داشت سرزنش می شد، جین ازش دفاع کرد.
#phrasal_verb
#No_71
#take

🟡 فریزال ورب take something over یعنی "کنترل چیزی رو به دست گرفتن/چیزی رو تصاحب کردن".

مثلاً:

Sales are up since he took over the company.

از وقتی کنترل شرکت رو به دست گرفت، فروش ها افزایش پیدا کردند.

Our company was taken over in May.

شرکت ما در ماه می تصاحب شد.