Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
26.2K subscribers
1.01K photos
653 videos
15 files
724 links
👇 اینجا 👇
🎯 حرفه ای و با کیفیت آموزش میبینی
🎯 انگلیسی رو کاربردی یاد میگیری
🎯 روی مکالمات روزمره مسلط میشی

💎دوره ها و آموزش های رایگان کانال رو از دست نده💎

پیج ما 👇

www.instagram.com/soheyl_english

آی دی پشتیبانی و ثبت نام دوره ها 👇

@Soheylsam_admin1
Download Telegram
#idiom
#proverb
#No_4

👉 like it or lump it: (informal)

➡️ If you tell someone to like it or lump it, you mean that person must accept a situation they do not like, because it cannot be changed.

✓ معادلش توی فارسی میشه: چه بخوای، چه نخوای/ همینه که هست.

⚠️ حواستون باشه که محاوره‌ایه.

Like it or lump it, romantic fiction is read regularly by thousands.

چه بخوای چه نخوای، (افسانه) داستان عاشقانه مرتباً توسط هزاران نفر خونده میشه.
#اشتباهات_رایج
#نکته_گرامری
#No_4

🟣 یه نکته در مورد s مالکیت👇

⬅️ زمانی که صحبت از اعضای بدن انسان یا حیوانات باشه، از s مالکیت استفاده میکنیم.

مثلاً:
a man's leg
a dog's tail

⚠️ اماااا وقتی صحبت از اشیاء باشه، معمولاً از ساختار noun + noun استفاده میشه.

بعنوان مثال:
a car door
a chair leg

✓ حالتهای دیگه هم داره اما معمولاً این حالت رایجتره.
#فریزال_ورب
#No_4
#pull_1

🟡 امروز می خوایم بخش اول از فریزال ورب های کاربردی و خوشگل فعل pull به معنی «کشیدن» رو باهم بررسی کنیم👇

👉 pull someone up on

✓ یعنی کسی رو که داره یه کار اشتباهی انجام میده متوقف کنی و بهش گوشزد کنی که کارش رو تأیید نمی کنی.

I felt I had to pull her up on her lateness.

حس کردم مجبورم که تأخیرش رو بهش گوشزد کنم.

👉 pull over

✓ کنار زدن (وسیله نقلیه).

He pulled the car over.

اون ماشین رو کنار زد.

👉 pull (somebody) through

✓ وقتی از پس یه شرایط سخت مثل بیماری برمیای.

His injuries were severe but he’s expected to pull through.

صدماتش خیلی شدید بودن اما انتظار داشته که از پسش برمیاد.(بهش غلبه می‌کنه).

👉 pull somebody apart

✓ از هم پاشوندن/ پاشیدن

His drinking pulled the family apart.

الکلی شدنش، خانواده رو از هم پاشوند.
#collocation
#No_4
#answer


🟢 امروز می خوایم کالوکیشن های رایج answer رو باهم بررسی کنیم👇

👉 come up with an answer

✓ رسیدن به یه جواب بعد از کلی فکر کردن.

We'll be in trouble if someone doesn't come up with the right answer soon.

توی دردسر می افتیم اگه کسی زود به یه جواب درست نرسه.

👉 receive an answer

✓ دریافت یک جواب

Did you receive an answer to your letter?

جواب نامه ت رو دریافت کردی؟

👉 A definite answer

✓ یه جواب قاطع ( که یا میگید بله یا میگید نه).

It's too early to give a definite answer.
برای دادن یه جواب قاطع خیلی زوده.

👉 A detailed answer

✓ جواب مفصل/ جواب با جزئیات دقیق

They really were very helpful, taking lots of time to give us clear and detailed answers to all our questions.

اونا واقعاً کمک کننده بودن، کلی وقت گذاشتن تا به همه سوالاتمون جوابهای واضح و مفصل بدن.

👉 A short answer

✓ یه جواب کوتاه

The short answer to your question is No!

جواب کوتاه به سوالت نه هست.
Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
Which one is more common?
#تست_نکته
#No_4

👉 In everyday English, especially in British English, people usually say present rather than gift:

⬅️ در انگلیسی روزمره، خصوصاً در بریتیش، معمولاً از present بجای gift استفاده میشه و رایجتره.

I’m looking for a present for my brother.

دنبال یه هدیه برای برادرم هستم.
#الگوهای_رایج
#No_4
#astonished

🔴 بریم الگوهای خوشگل و کاربردی صفت astonished به معنی « متحیر، حیران» رو باهم بررسی کنیم👇

➡️ Definition: very surprised about something

👉 Synonym : amazed


👉 be/get astonished to see/find/hear/learn something

✓ حیرت زده بودن یا شدن از دیدن/پیدا کردن/شنیدن/یادگرفتن چیزی.

We were astonished to find the temple still in its original condition.

حیرت زده بودیم از پیدا کردن معبد در وضعیت اصیلش.

👉 be/get astonished by/at

حیرت زده بودن/شدن توسط...

I was astonished by the result.

✓ از نتیجه متحیر بودم.

👉 be/get astonished (that)...

متحیر باشی/ بشی که...

I’m astonished that you should even think such a thing!

متحیرم که تو حتی باید چنین فکری کنی.
#عکس_نکته
#No_4

🟠 بریم چند تا نکته ی مهم این عکس نوشته رو بررسی کنیم و حالشو ببریم 👇

نکته 1:

⬅️ یه الگوی خوشگل داریم:

Sometime you just have to do something

یعنی یه وقتی فقط مجبوری فلان کار رو انجام بدی.
پس sometime یعنی یه وقتی/یه زمانی/ گهگاهی.

Sometime you just have to stay calm.

یه زمانی فقط مجبوری خونسرد بمونی.

نکته 2:
👉 no word can explain....

بپا اشتباه نکنی

⚠️ دقت کن وقتی no میاد تو جمله، نیازی به لغت منفی ساز دیگه ای نیست پس فعل ما به صورت مثبت میاد، یعنی اشتباهه که بگیم:

No word can't explain...

نکته 3:
👉 in one's mind/heart

توی ذهن یا قلب کسی

A plan began to form in his mind.

یه نقشه توی ذهنش شکل گرفت.
Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
Pink Floyd – @Soheyl_english
#آهنگ_نکته
#No_4

🟤 نکات مهم آهنگ👇

نکته 1

Did they get you to trade your heroes for ghosts?

همین جا دو تا الگوی خوشگل داریم:👇

1⃣ to get somebody to do something

✓ یعنی کسی رو وادار یا ترغیب به انجام کاری کنی.

We couldn’t get him to sign the agreement.

نتونستیم اونو مجبور به امضای توافقنامه کنیم.

2⃣ to trade something for something

✓ یه چیزی رو با چیز دیگه ای معامله/عوض کردن

I’ll trade my camera for your drill.

دوربینم را با دریل شما معامله می کنم.

نکته 2
Cold comfort for change?

بچه ها اصطلاح cold comfort در واقع به موقعیتی اشاره داره که یه فردی دچار مشکل شده و یه موضوع دیگه ای که به نظر خوب میاد، مطرح میشه تا احساس بهتری بهش بده اما گاهی این اتفاق نمی افته یا لااقل تأثیر چندانی نداره.

When Akbar lost the race, it was cold comfort to him to hear that he could try again in two weeks.

وقتی اکبرآقا مسابقه رو باخت، شنیدن اینکه می‌تونه دو هفته دیگه دوباره تلاش کنه، خیالش رو کمی راحت کرد.

نکته 3

Did you exchange a walk on part in the war for a lead role in a cage?

یه الگوی کاربردی دیگه👇

➡️ to exchange something for something

✓ چیزی رو با چیزی دیگه معاوضه کردن

He exchanged the black coat for a blue one.

کت مشکی را با کت آبی عوض کرد.
#لغت
#No_4
#proposal

🟠 لغت proposal یه اسمه و دوتا معنی و کاربرد داره👇

1⃣ طرح/ پیشنهاد

الگوهاش رو ببین:

👉 proposal for

The Ministry submitted a proposal for lower speed limits on motorways.

این وزارتخانه، پیشنهادی برای محدودیت سرعت کمتر در بزرگراه ها ارائه کرد.

👉 proposal that

His proposal that the system should be changed was rejected.

طرح پیشنهادیش مبنی بر اینکه سیستم باید تغییر کنه رد شد.

👉 proposal to do something

The committee put forward a proposal to reduce the time limit.

کمیته، پیشنهادی برای کاهش محدودیت زمانی ارائه کرد.

2⃣ پیشنهاد ازدواج خواستگاری

👉 marriage proposal/proposal of marriage

She politely declined his proposal of marriage.

او مودبانه پیشنهاد ازدواجش رو رد کرد.
#Motivational_Quote
#No_4

نکات کاربردی و خوشگل متن👇

نکته1

لغت believe یعنی «باور داشتن/ ایمان داشتن».

👉 believe (that)

I don’t believe he’s only 25.

باورم نمیشه فقط بیست و پنج سالشه.

No one seriously believes that this war will happen.

هیچ کس به طور جدی باور نمی کنه که این جنگ رخ بده.

نکته2

⬅️ به این الگوی about در نقش صفت توجه کن.

👉 be about to do something

یعنی در شرف انجام کاری بودن

We were just about to leave when Akbar arrived.

تازه داشتیم میرفتیم که اکبرآقا اومد.