Audio
♦️نیستانگاری از منظر نیچه!
🎙دکتر محمدحسن علایی
#نیچه
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
🎙دکتر محمدحسن علایی
#نیچه
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
♦️واپسین انسان و اقتصاد همستری!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
واپسین انسان اصطلاحی است که از سوی فریدریش نیچه در کتاب چنین گفت زرتشت بیان شدهاست. مفهوم مورد نظر نیچه از «واپسین انسان»، خوارشمردنیترین کسان است و کسانی که حقیرتر از انسان هستند. او در بخشی از نوشتار خود واپسین انسان را چنین توصیف میکند:
... انسانی که همه چیز را کوچک میکند. «ما خوشبختی را اختراع کردهایم»: واپسین انسانها چنین میگویند و چشمک میزنند… زیرکاند و از هرچه تاکنون روی دادهاست با خبرند: پس بر همه چیز خنده میزنند. هنوز با هم میستیزند، اما زود با هم میسازند؛ مبادا معدهشان خراب شود! خوشیهای کوچک روزانهای دارند و خوشیهای کوچک شبانهای. اما نگران تندرستی خویش نیز هستند…
در سطح هستی شناختی همین واپسین انسان برای توصیف ما انسانهای درگیر روزمرگیهای دیجیتالی کفایت خواهد کرد. اما از منظر جامعهشناختی استقبال گسترده ایرانیان از یک همستر دیجیتالی می تواند از جهات گوناگونی مورد مطالعه انتقادی قرار گیرد؛ اساسا امور روزمره و عناصر رنگاورنگ اشتغالات روزمره حاوی شواهد عدیده ای از کیفیت زیست اجتماعی مردمان جوامع گوناگون می باشد؛
امروز بی تفاوتی اجتماعی، بی اعتمادی، عدم وجود پروژههای تولیدی و مشارکتی بین مردم و دولت و نیز فی مابین مردم با مردم؛ فقر فراگیر؛ اضمحلال طبقه متوسط و در یک کلام معضلات اقتصادی و معیشتی زمینه چنین فعالیت های کاذبی را فراهم ساخته است، سندروم دست بیقرار برای تحقق رویاهای دست نیافتنی می تواند به عنوان سمپتوم تهی شدگی مغزی، زوال عقل معاش و انحطاط خرد سیاسی-اجتماعی ما قلمداد گردد. که جا دارد جهت آسیبشناسی دقیق مورد توجه اهل نظر دغدغه مند و مسئولین امر واقع شود.
https://www.instagram.com/p/C72TnggPCbO/?igsh=ZXRlYW8yaDR1ZTR4
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)
واپسین انسان اصطلاحی است که از سوی فریدریش نیچه در کتاب چنین گفت زرتشت بیان شدهاست. مفهوم مورد نظر نیچه از «واپسین انسان»، خوارشمردنیترین کسان است و کسانی که حقیرتر از انسان هستند. او در بخشی از نوشتار خود واپسین انسان را چنین توصیف میکند:
... انسانی که همه چیز را کوچک میکند. «ما خوشبختی را اختراع کردهایم»: واپسین انسانها چنین میگویند و چشمک میزنند… زیرکاند و از هرچه تاکنون روی دادهاست با خبرند: پس بر همه چیز خنده میزنند. هنوز با هم میستیزند، اما زود با هم میسازند؛ مبادا معدهشان خراب شود! خوشیهای کوچک روزانهای دارند و خوشیهای کوچک شبانهای. اما نگران تندرستی خویش نیز هستند…
در سطح هستی شناختی همین واپسین انسان برای توصیف ما انسانهای درگیر روزمرگیهای دیجیتالی کفایت خواهد کرد. اما از منظر جامعهشناختی استقبال گسترده ایرانیان از یک همستر دیجیتالی می تواند از جهات گوناگونی مورد مطالعه انتقادی قرار گیرد؛ اساسا امور روزمره و عناصر رنگاورنگ اشتغالات روزمره حاوی شواهد عدیده ای از کیفیت زیست اجتماعی مردمان جوامع گوناگون می باشد؛
امروز بی تفاوتی اجتماعی، بی اعتمادی، عدم وجود پروژههای تولیدی و مشارکتی بین مردم و دولت و نیز فی مابین مردم با مردم؛ فقر فراگیر؛ اضمحلال طبقه متوسط و در یک کلام معضلات اقتصادی و معیشتی زمینه چنین فعالیت های کاذبی را فراهم ساخته است، سندروم دست بیقرار برای تحقق رویاهای دست نیافتنی می تواند به عنوان سمپتوم تهی شدگی مغزی، زوال عقل معاش و انحطاط خرد سیاسی-اجتماعی ما قلمداد گردد. که جا دارد جهت آسیبشناسی دقیق مورد توجه اهل نظر دغدغه مند و مسئولین امر واقع شود.
https://www.instagram.com/p/C72TnggPCbO/?igsh=ZXRlYW8yaDR1ZTR4
♦️واپسین انسان و اقتصاد!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2432&page=8
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2432&page=8
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
♦️پرسش از غیبت وجوه ایجابی در گفتمان فلسفی-اجتماعی دکتر بیژن عبدالکریمی؟!
✍دکترمحمدحسن علائی
(جامعه شناس)
در این جستار در ادامه مکاتبات اخیرم با جناب دکتر بیژن عبدالکریمی عزیز، با هدف جلب مشارکت و همفکری مخاطبان گرامی؛ و در جهت ایجاد بستر مناسب برای فهم اهم آرا و مواضع اخیر ایشان در نسبت با کلیت گفتمان فلسفی و اجتماعی وی در دو سطح فلسفی-حکمی و نیز سیاسی-اجتماعی ناظر به اندیشه های این استاد ارجمند مطالبی تقدیم می گردد.
الف) در سطوح فلسفی و حکمی دکتر عبدالکریمی آرای سلبی ارزشمندی در موارد زیر ابراز کرده اند اما وجوه ایجابی آرای ایشان به واقع محل تأمل است:
-امر قدسی؛ حقیقت نا متعین:
ایشان در جای جای آثار و اقوال خویش به اینکه امر قدسی چه نیست اشاره کرده اند فی المثل ایشان بارها تکرار کرده اند که امر دینی از دین به مثابه فرهنگ؛ و دین به مثابه تئولوژی؛ و دین به مثابه ایدئولوژی؛ و دین به مثابه ابژه مطالعه ممتاز و متفاوت است اما در بیان وجوه ایجابی آن شاید بتوان چنین بیان داشت که در مقام یک استاد توانمند فلسفه اهتمام چندانی نورزیدهاند.
-خرد ایرانی:
دکتر عبدالکریمی در خصوص اینکه خرد ایرانی آن فهم و برداشت خطایی نیست که حوزویان به نحوی و روشنفکران به نحوی دیگر از آن دارند بسیار سخن گفته اند اما اینکه مولفه های این خرد چیست کم و بیش در آثار خود ایشان هم غائب است. اهمیت وجوه ایجابی این مباحث در منازعات و مباحثات روزمره ایرانیان در باب ایرانیت و اسلامیت و ملاحظات ایرانشهری بیش از پیش احساس می شود.
- تاملات نیچه ای-هایدگری:
همچنین دکتر عبدالکریمی در بحث از نیچه و هایدگر هم کمتر به لایه های فلسفی تر آرای این متفکران در آثار خویش می پردازند و از تشریح حاق تفکر و فلسفه ی این متفکران فلذا تمهید مقدمات فلسفه ورزی و تفکر در بطن آرای ایشان برای مخاطبان غالبا اجتناب می ورزند.
ب) در سطوح اجتماعی و سیاسی نیز دکتر عبدالکریمی سلبا آرای ارزشمندی در موارد زیر ابراز کرده اند اما وجوه ایجابی آرای ایشان حقیقتا پرسش برانگیز است:
-فلسفه سیاسی:
ایشان حضور دین در صحنه سیاست در یک جهان بالذات سکولار را نقد می کنند اما ضمن طرح گفتمان وفاق به لوازم تحقق آن با تاکید بر ضرورت بقای نظام سیاسی اشاره نمی کنند. یعنی سلبا انقلاب دوباره را برای ایران سم می دانند ولی با وجود بحران ها و انسدادها و شکاف ها در ارائه چشم انداز ایجابی بدیل کمتر احتجاح تئوریک از خویش به نمایش می گذارند.
-خودآگاهی تاریخی:
با وجود خلا عظیم گفتمانی و افت شدید سرمایههای اجتماعی و همدلی و وحدت ملی در کشور و علی رغم اهمیت گفتمان های وحدت آفرین باید اذعان داشت در خصوص مبحث خودآگاهی تاریخی هم آرای ایجابی در باب مولفه های این خودآگاهی تاریخی منطبق بر واقعیت گسسته طبقات اجتماعی "ما" -به خصوص ناظر بر تحولات شتابناک سال های اخیر ایران امروز- را کمتر از جانب دکتر عبدالکریمی شاهد هستیم.
- اجماع نخبگانی:
دکتر عبدالکریمی مدام از ضرورت این اجماع سخن می گویند و سلبا هزینه های عدم شکل گیری آن را بر می شمارند اما کمتر از لوازم تمهید و امکان آن به صورت ایجابی حرف می زنند. در صحنه ی عمل نیز توفیق چندانی در نضج گرفتن آن مخصوصا ناظر به افزایش شقاق ها در پیکره ی اجتماعی ایران پسارخداد قابل احصا نمی باشد. ضمنا نوعی ارادهگرایی نیز در این مورد در تأکید فراوان ایشان بر نقش نخبگان به نظر می رسد فارغ از اینکه نگارنده به هیج وجه نسبت به اصل اراده ورزی نخبگان و اهمیت حیاتی آن تشکیکی وارد نمی دارد.
-دولت-ملت شبه مدرن:
دکتر عبدالکریمی به درستی به خطرات و تهدیدات ضعف در بعد نیروی نظامی قدرتمند برای داشتن دولت-ملت قوی برای رسیدن به توسعه اشاره می کند ولی به دیگر عناصر اساسی و ایجابی دولت-ملت اشاره نمی کند.
-نقد جریان روشنفکری در نسبت با نظام سلطه:
مخصوصا در این باب که موضوع مکاتبات اخیر نگارنده با ایشان نیز بوده است دکتر عبدالکریمی سلبا و یک طرفه روشنفکران را رد می کند در حالی صرف نظر از شبه روشنفکران؛ بسیاری از اهل نظر از علمای جامعه شناسی؛ اقتصاددانان؛ متخصصین جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل و حتی کارشناسان امنیتی و ... نظرات مستدل و مستوفای دیگری در نسبت با نحوه تعامل با نظام سلطه در راستای حفظ منافع ملی ابراز می دارند که در مواضع دکتر عبدالکریمی ایجابا هیچ استدلالی در پاسخ به این روشنفکران و متخصصین دیده نمی شود.
گفتمان مترقی عبدالکریمی ضمن خودآگاهی به خلأهای ایجابی گفتمان خویش می تواند و باید حساب معدود چهره های مغرض و یا ناآگاهی که در کنار سرکردگان نظام سلطه تشدید تحریم های ظالمانه بر علیه این ملت را روا دانستهاند با روشنفکران مسئول و متعهد نسبت به آینده ی کشور و منافع ملی را در گفتمان خویش به وضوح هر چه تمام جدا کرده، نسبت به ملاحظات ایشان گشودگی بیشتری از خویش نشان دهد.
✍دکترمحمدحسن علائی
(جامعه شناس)
در این جستار در ادامه مکاتبات اخیرم با جناب دکتر بیژن عبدالکریمی عزیز، با هدف جلب مشارکت و همفکری مخاطبان گرامی؛ و در جهت ایجاد بستر مناسب برای فهم اهم آرا و مواضع اخیر ایشان در نسبت با کلیت گفتمان فلسفی و اجتماعی وی در دو سطح فلسفی-حکمی و نیز سیاسی-اجتماعی ناظر به اندیشه های این استاد ارجمند مطالبی تقدیم می گردد.
الف) در سطوح فلسفی و حکمی دکتر عبدالکریمی آرای سلبی ارزشمندی در موارد زیر ابراز کرده اند اما وجوه ایجابی آرای ایشان به واقع محل تأمل است:
-امر قدسی؛ حقیقت نا متعین:
ایشان در جای جای آثار و اقوال خویش به اینکه امر قدسی چه نیست اشاره کرده اند فی المثل ایشان بارها تکرار کرده اند که امر دینی از دین به مثابه فرهنگ؛ و دین به مثابه تئولوژی؛ و دین به مثابه ایدئولوژی؛ و دین به مثابه ابژه مطالعه ممتاز و متفاوت است اما در بیان وجوه ایجابی آن شاید بتوان چنین بیان داشت که در مقام یک استاد توانمند فلسفه اهتمام چندانی نورزیدهاند.
-خرد ایرانی:
دکتر عبدالکریمی در خصوص اینکه خرد ایرانی آن فهم و برداشت خطایی نیست که حوزویان به نحوی و روشنفکران به نحوی دیگر از آن دارند بسیار سخن گفته اند اما اینکه مولفه های این خرد چیست کم و بیش در آثار خود ایشان هم غائب است. اهمیت وجوه ایجابی این مباحث در منازعات و مباحثات روزمره ایرانیان در باب ایرانیت و اسلامیت و ملاحظات ایرانشهری بیش از پیش احساس می شود.
- تاملات نیچه ای-هایدگری:
همچنین دکتر عبدالکریمی در بحث از نیچه و هایدگر هم کمتر به لایه های فلسفی تر آرای این متفکران در آثار خویش می پردازند و از تشریح حاق تفکر و فلسفه ی این متفکران فلذا تمهید مقدمات فلسفه ورزی و تفکر در بطن آرای ایشان برای مخاطبان غالبا اجتناب می ورزند.
ب) در سطوح اجتماعی و سیاسی نیز دکتر عبدالکریمی سلبا آرای ارزشمندی در موارد زیر ابراز کرده اند اما وجوه ایجابی آرای ایشان حقیقتا پرسش برانگیز است:
-فلسفه سیاسی:
ایشان حضور دین در صحنه سیاست در یک جهان بالذات سکولار را نقد می کنند اما ضمن طرح گفتمان وفاق به لوازم تحقق آن با تاکید بر ضرورت بقای نظام سیاسی اشاره نمی کنند. یعنی سلبا انقلاب دوباره را برای ایران سم می دانند ولی با وجود بحران ها و انسدادها و شکاف ها در ارائه چشم انداز ایجابی بدیل کمتر احتجاح تئوریک از خویش به نمایش می گذارند.
-خودآگاهی تاریخی:
با وجود خلا عظیم گفتمانی و افت شدید سرمایههای اجتماعی و همدلی و وحدت ملی در کشور و علی رغم اهمیت گفتمان های وحدت آفرین باید اذعان داشت در خصوص مبحث خودآگاهی تاریخی هم آرای ایجابی در باب مولفه های این خودآگاهی تاریخی منطبق بر واقعیت گسسته طبقات اجتماعی "ما" -به خصوص ناظر بر تحولات شتابناک سال های اخیر ایران امروز- را کمتر از جانب دکتر عبدالکریمی شاهد هستیم.
- اجماع نخبگانی:
دکتر عبدالکریمی مدام از ضرورت این اجماع سخن می گویند و سلبا هزینه های عدم شکل گیری آن را بر می شمارند اما کمتر از لوازم تمهید و امکان آن به صورت ایجابی حرف می زنند. در صحنه ی عمل نیز توفیق چندانی در نضج گرفتن آن مخصوصا ناظر به افزایش شقاق ها در پیکره ی اجتماعی ایران پسارخداد قابل احصا نمی باشد. ضمنا نوعی ارادهگرایی نیز در این مورد در تأکید فراوان ایشان بر نقش نخبگان به نظر می رسد فارغ از اینکه نگارنده به هیج وجه نسبت به اصل اراده ورزی نخبگان و اهمیت حیاتی آن تشکیکی وارد نمی دارد.
-دولت-ملت شبه مدرن:
دکتر عبدالکریمی به درستی به خطرات و تهدیدات ضعف در بعد نیروی نظامی قدرتمند برای داشتن دولت-ملت قوی برای رسیدن به توسعه اشاره می کند ولی به دیگر عناصر اساسی و ایجابی دولت-ملت اشاره نمی کند.
-نقد جریان روشنفکری در نسبت با نظام سلطه:
مخصوصا در این باب که موضوع مکاتبات اخیر نگارنده با ایشان نیز بوده است دکتر عبدالکریمی سلبا و یک طرفه روشنفکران را رد می کند در حالی صرف نظر از شبه روشنفکران؛ بسیاری از اهل نظر از علمای جامعه شناسی؛ اقتصاددانان؛ متخصصین جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل و حتی کارشناسان امنیتی و ... نظرات مستدل و مستوفای دیگری در نسبت با نحوه تعامل با نظام سلطه در راستای حفظ منافع ملی ابراز می دارند که در مواضع دکتر عبدالکریمی ایجابا هیچ استدلالی در پاسخ به این روشنفکران و متخصصین دیده نمی شود.
گفتمان مترقی عبدالکریمی ضمن خودآگاهی به خلأهای ایجابی گفتمان خویش می تواند و باید حساب معدود چهره های مغرض و یا ناآگاهی که در کنار سرکردگان نظام سلطه تشدید تحریم های ظالمانه بر علیه این ملت را روا دانستهاند با روشنفکران مسئول و متعهد نسبت به آینده ی کشور و منافع ملی را در گفتمان خویش به وضوح هر چه تمام جدا کرده، نسبت به ملاحظات ایشان گشودگی بیشتری از خویش نشان دهد.
♦️شریعتی؛ عبدالکریمی؛ نام هاي حقیقت!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
در آستانه چهل و هفتمین سالگرد فقدان شریعتی بنا دارم برای نخستین بار ادعای نویی را در قالب جستار حاضر تقدیم مخاطبان فرهیخته نمایم. البته توفیق داشتم اواخر سال گذشته کتابی با عنوان "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری" را تقدیم پژوهندگان و علاقمندان نمایم.
نام هاي حقیقت در سپهر روشنفکری در جامعه ی ایرانی پیش از انقلاب و پس از آن با نام شریعتی و عبدالکریمی ظهور می کند. اینکه نسبت روشنفکری و حقیقت در دوران جدید را چگونه باید صورتبندی کرد مجال مستوفای دیگری می طلبد. آنچه در این جستار کوتاه به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد دعاوی این دو روشنفکر ایرانی در مواجهه سلبی و ایجابی ایشان با حقیقت است. گفتمان روشنفکری در غیاب این دو نام دست کم در مواجهه ایجابی با حقیقت به نحو غالبی ساکت است؛ و از همین منظر نام های امثال سروش از دایره ی این نام ها بیرون قرار می گیرد. روشن است نام هایی چون فردید و داوري نیز از دایرهی روشنفکری بیرون می باشند ولو آرای ایشان در باب حقیقت سلبا و ایجابا می تواند محل امعان نظر قرار گیرد.
وقتی حقیقت مسئله می شود؛ شخص حقیقت اندیش بعد از مدتی کلنجار رفتن با مسئله خویش، اتوماتیک وار حکم اجازه ی انحصاری استعمال این واژه را دست کم برای روشنگریهای صادقانهی خود صادر می کند. چندی که می گذرد شخص خود را محق می پندارد که روایتش از حقیقت را در هر فرصت و مجالی پیش بیاندازد و به بالاخره سخنگوی حقیقت شود. و اینجا همان جای خونین و خطرناک قصه است...
اما چه کسانی استعداد این را دارند که طعمهی طرح افکنی از حقیقت شوند در مقابل این پرسش، پرسش آغازین این جستار به محاق می رود چرا که به درستی فرع بر ماجرا تلقی می گردد. یعنی اگر بتوان تشخیص داد چگونه ذهن و زبان شخصی به تصرف و استعمار طرح افکنی از حقیقت در می آید آنگاه بسیار سهل خواهد بود فهم اینکه چرا وی مبدل به سخنگوی حقیقت می گردد.
نکته ی اساسی دیگر اندیشیدن بر سر زمینه و زمانه ای هست که چنین شخصی را در خویش می پرورد. و این البته در ابعاد محلی و جهانی قابلیت طرح دارد. در کجا و چه زمانی اشخاصی در دام طرح افکنی اصیل از حقیقت گرفتار می آیند. چرا که زمان هایی هست که این ویژگی که گویا در طول تاریخ میان ابنا بشر به نسبت شیوع چشمگیری دارد موفق می شود طعمه های بیشتری به چنگ آورد...
زبانی که به "حقیقت" باز شود حتی پیشتر از آنکه از جانب متولیان حقیقت محکوم به افساد و اضلال و ناگزیر متهم به التقاط گردد خود خطر نابودی را به جان خریده است چرا که پروای کافی در کتمان آن را به خرج نداده است.
باری جریانات فکری در ایران معاصر هر کدام با طرح افکنی از "حقیقت" گفتمان خویش را به عنوان گفتمان مترقی پیش کشیده اند و در پیکار گفتمانی ایشان اولین قربانی خود حقیقت بوده است؛ و عجیب تر اینکه تاکید گذاشتن بر جایگاه خویش مبدل شده است به چیزی برای اثبات حقانیت شخص و دفاع از اصالت وی بی آنکه شاهد تلاشی برای بیان فلسفی طرح حقیقت از جانب ایشان باشیم.
به بیان ساده، در برابر حقیقت مورد مصادره ی قدرت، افرادی دانسته یا نادانسته موقعیت ویژه ای برای خویش دست و پا کرده اند تا انبوه افرادی را که از حقیقت گفتمان رسمی دلسرد شده اند را به سوی خویش بکشند بی آنکه طرح روشنی از آن خویش داشته باشند؛ و این بی گمان بیشتر تاسف بار است هر چند این حقیقت تلخ با نام های بزرگی در سپهر روشنفکری ما ایرانیان گره خورده است؛ یعنی شریعتی و عبدالکریمی!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
در آستانه چهل و هفتمین سالگرد فقدان شریعتی بنا دارم برای نخستین بار ادعای نویی را در قالب جستار حاضر تقدیم مخاطبان فرهیخته نمایم. البته توفیق داشتم اواخر سال گذشته کتابی با عنوان "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری" را تقدیم پژوهندگان و علاقمندان نمایم.
نام هاي حقیقت در سپهر روشنفکری در جامعه ی ایرانی پیش از انقلاب و پس از آن با نام شریعتی و عبدالکریمی ظهور می کند. اینکه نسبت روشنفکری و حقیقت در دوران جدید را چگونه باید صورتبندی کرد مجال مستوفای دیگری می طلبد. آنچه در این جستار کوتاه به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد دعاوی این دو روشنفکر ایرانی در مواجهه سلبی و ایجابی ایشان با حقیقت است. گفتمان روشنفکری در غیاب این دو نام دست کم در مواجهه ایجابی با حقیقت به نحو غالبی ساکت است؛ و از همین منظر نام های امثال سروش از دایره ی این نام ها بیرون قرار می گیرد. روشن است نام هایی چون فردید و داوري نیز از دایرهی روشنفکری بیرون می باشند ولو آرای ایشان در باب حقیقت سلبا و ایجابا می تواند محل امعان نظر قرار گیرد.
وقتی حقیقت مسئله می شود؛ شخص حقیقت اندیش بعد از مدتی کلنجار رفتن با مسئله خویش، اتوماتیک وار حکم اجازه ی انحصاری استعمال این واژه را دست کم برای روشنگریهای صادقانهی خود صادر می کند. چندی که می گذرد شخص خود را محق می پندارد که روایتش از حقیقت را در هر فرصت و مجالی پیش بیاندازد و به بالاخره سخنگوی حقیقت شود. و اینجا همان جای خونین و خطرناک قصه است...
اما چه کسانی استعداد این را دارند که طعمهی طرح افکنی از حقیقت شوند در مقابل این پرسش، پرسش آغازین این جستار به محاق می رود چرا که به درستی فرع بر ماجرا تلقی می گردد. یعنی اگر بتوان تشخیص داد چگونه ذهن و زبان شخصی به تصرف و استعمار طرح افکنی از حقیقت در می آید آنگاه بسیار سهل خواهد بود فهم اینکه چرا وی مبدل به سخنگوی حقیقت می گردد.
نکته ی اساسی دیگر اندیشیدن بر سر زمینه و زمانه ای هست که چنین شخصی را در خویش می پرورد. و این البته در ابعاد محلی و جهانی قابلیت طرح دارد. در کجا و چه زمانی اشخاصی در دام طرح افکنی اصیل از حقیقت گرفتار می آیند. چرا که زمان هایی هست که این ویژگی که گویا در طول تاریخ میان ابنا بشر به نسبت شیوع چشمگیری دارد موفق می شود طعمه های بیشتری به چنگ آورد...
زبانی که به "حقیقت" باز شود حتی پیشتر از آنکه از جانب متولیان حقیقت محکوم به افساد و اضلال و ناگزیر متهم به التقاط گردد خود خطر نابودی را به جان خریده است چرا که پروای کافی در کتمان آن را به خرج نداده است.
باری جریانات فکری در ایران معاصر هر کدام با طرح افکنی از "حقیقت" گفتمان خویش را به عنوان گفتمان مترقی پیش کشیده اند و در پیکار گفتمانی ایشان اولین قربانی خود حقیقت بوده است؛ و عجیب تر اینکه تاکید گذاشتن بر جایگاه خویش مبدل شده است به چیزی برای اثبات حقانیت شخص و دفاع از اصالت وی بی آنکه شاهد تلاشی برای بیان فلسفی طرح حقیقت از جانب ایشان باشیم.
به بیان ساده، در برابر حقیقت مورد مصادره ی قدرت، افرادی دانسته یا نادانسته موقعیت ویژه ای برای خویش دست و پا کرده اند تا انبوه افرادی را که از حقیقت گفتمان رسمی دلسرد شده اند را به سوی خویش بکشند بی آنکه طرح روشنی از آن خویش داشته باشند؛ و این بی گمان بیشتر تاسف بار است هر چند این حقیقت تلخ با نام های بزرگی در سپهر روشنفکری ما ایرانیان گره خورده است؛ یعنی شریعتی و عبدالکریمی!
♦️بازگشت به زمین سیاست به واسطهی خودانتقادی تعامل جو!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
اینجا ایران است و دموکراسی برای ما گران تمام می شود؛ اما توجه داشته باشیم، خواست عاجل آن نه تنها به ثمر نمی نشیند که ما را چندین و چند گام به عقب می راند. چندان که هم تجارب دو انقلاب مشروطه و ۵۷ و هم وقایع دهه ۸۰ مؤید آن هستند.
امروز نیز اگر چه ایرانیان سودای تحقق دموکراسی را در سر می پرورانند ولی از روش نیل به آن هنوز هم چندان نمی دانند و چندان هم از تاریخ عبرت نمی گیرند؛
و اما؛ می رسیم به موسم نابهنگام انتخابات ریاست جمهوری و بازار نه چندان پر رونق آن در این روزهای منتهی به ۸ تیر، روز انتخابات!
نفس برگزاری انتخابات ولو کم/بیاثر از منظر برخی ها؛ به زعم نگارنده و پارهای اصحاب نظر در مسیر دموکراسی خواهی واجد ارزش هست و چنین نیست که با گذر از آن بتوان به نحوی کم هزینه به زمین سیاست بازگشت. لذا به عنوان یک جامعهشناس نمی توان و نباید در باب آن سکوت اتخاذ کرد و مخاطبان را در وادی تذبذب و تردید و حتی یأس و بی کنشی عافیتطلبانه رها کرد.
از منظر گفتمان وفاق نیز نزدیک کردن لبه های شکاف های اجتماعی واجد ارزش است حال باید پرسید آیا چگونه می شود از فرصت انتخابات جاری برای نیل به پاره ای از اهداف گفتمان وفاق و نیز فراهم آوردن بستر گفتگو و تعاملات اجتماعی سود جست؟
جریانات مختلف اگر از بازاندیشی در باب تجارب و شکستها و پیروزیهای خویش سرباز زنند مثل سابق در به همان پاشنه خواهد چرخید و توفیقی برای ملت حاصل نخواهد شد اما اگر تندروان هر یک از جریانها وظیفه ملی، دینی و اخلاقی خود را در این بازاندیشی قلمداد کنند این بیتردید بر آیندهی پرمخاطرهی ایران راه باریکی خواهد گشود ولو احتیاج به آهستگی و پیوستگی داشته باشد اساسا برای طی طریق در مسیر تحولخواهی ثمربخش در کشورهایی مشابه ایران ما، آهستگی و پیوستگی یکی از شروط اساسیست.
در پایان این جستار کوتاه، پیشنهاد می کنم جریانات مختلف درسهایی که از اشتباهات خود گرفتهاند را صادقانه با مردم در میان بگذارند تا خود عامل به فضیلتهایی باشند که تحقق آن را در دیگری و جریان رقیب چشم دارند؛ باشد که حقیر به عنوان کوچکترین عضو سپهر فرهنگی کشور عزیزمان ایران بتواند گامی کوچک برای فراخواندن همهی جریانات به خودانتقادی تعامل جو برداشته و در دعوت ایشان به زمین سیاست توفیقاتی ولو اندک حاصل نماید. به امید ایرانی سرافراز و سرشار از حیات و بالندگی برای همه ایرانیان...
https://www.instagram.com/p/C8G_l_-u-jL/?igsh=dTFydjVkYzZicGps
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
اینجا ایران است و دموکراسی برای ما گران تمام می شود؛ اما توجه داشته باشیم، خواست عاجل آن نه تنها به ثمر نمی نشیند که ما را چندین و چند گام به عقب می راند. چندان که هم تجارب دو انقلاب مشروطه و ۵۷ و هم وقایع دهه ۸۰ مؤید آن هستند.
امروز نیز اگر چه ایرانیان سودای تحقق دموکراسی را در سر می پرورانند ولی از روش نیل به آن هنوز هم چندان نمی دانند و چندان هم از تاریخ عبرت نمی گیرند؛
و اما؛ می رسیم به موسم نابهنگام انتخابات ریاست جمهوری و بازار نه چندان پر رونق آن در این روزهای منتهی به ۸ تیر، روز انتخابات!
نفس برگزاری انتخابات ولو کم/بیاثر از منظر برخی ها؛ به زعم نگارنده و پارهای اصحاب نظر در مسیر دموکراسی خواهی واجد ارزش هست و چنین نیست که با گذر از آن بتوان به نحوی کم هزینه به زمین سیاست بازگشت. لذا به عنوان یک جامعهشناس نمی توان و نباید در باب آن سکوت اتخاذ کرد و مخاطبان را در وادی تذبذب و تردید و حتی یأس و بی کنشی عافیتطلبانه رها کرد.
از منظر گفتمان وفاق نیز نزدیک کردن لبه های شکاف های اجتماعی واجد ارزش است حال باید پرسید آیا چگونه می شود از فرصت انتخابات جاری برای نیل به پاره ای از اهداف گفتمان وفاق و نیز فراهم آوردن بستر گفتگو و تعاملات اجتماعی سود جست؟
جریانات مختلف اگر از بازاندیشی در باب تجارب و شکستها و پیروزیهای خویش سرباز زنند مثل سابق در به همان پاشنه خواهد چرخید و توفیقی برای ملت حاصل نخواهد شد اما اگر تندروان هر یک از جریانها وظیفه ملی، دینی و اخلاقی خود را در این بازاندیشی قلمداد کنند این بیتردید بر آیندهی پرمخاطرهی ایران راه باریکی خواهد گشود ولو احتیاج به آهستگی و پیوستگی داشته باشد اساسا برای طی طریق در مسیر تحولخواهی ثمربخش در کشورهایی مشابه ایران ما، آهستگی و پیوستگی یکی از شروط اساسیست.
در پایان این جستار کوتاه، پیشنهاد می کنم جریانات مختلف درسهایی که از اشتباهات خود گرفتهاند را صادقانه با مردم در میان بگذارند تا خود عامل به فضیلتهایی باشند که تحقق آن را در دیگری و جریان رقیب چشم دارند؛ باشد که حقیر به عنوان کوچکترین عضو سپهر فرهنگی کشور عزیزمان ایران بتواند گامی کوچک برای فراخواندن همهی جریانات به خودانتقادی تعامل جو برداشته و در دعوت ایشان به زمین سیاست توفیقاتی ولو اندک حاصل نماید. به امید ایرانی سرافراز و سرشار از حیات و بالندگی برای همه ایرانیان...
https://www.instagram.com/p/C8G_l_-u-jL/?igsh=dTFydjVkYzZicGps
Forwarded from پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
Dirancast ep-112.amr
13.4 MB
قسمت صد و دوازدهم پادکست دغدغه ایران (نسخه کم حجم)
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا به امروز در چارچوب تحولات نظم دسترسی محدود بازخوانی کردهایم.
حامی مالی این قسمت
آچاره، خدمات و تعمیرات آنلاین ساختمان و لوازم منزل
حامی مالی این قسمت
سارودی (Sarodi) طراح و تولیدکننده محصولات بهداشتی ساختمانی
حمایت از پادکست دغدغه ایران
پادکست جور دیگر: جامعهشناسی برای همه
شناسه پیپال
Mfpaypal97@gmail.com
موسیقی آغازین
قطعه سلام، اثر استاد حسن کسائی
Email: dirancast@gmail.com
گوینده: محمد فاضلی
امور فنی و صوت: مرتضی مشیریخواه
گرافیک: حامد ملیانی و کریم شاهین
تاریخ انتشار
خرداد هزار و چهارصدوسه
@dirancast_official
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا به امروز در چارچوب تحولات نظم دسترسی محدود بازخوانی کردهایم.
حامی مالی این قسمت
آچاره، خدمات و تعمیرات آنلاین ساختمان و لوازم منزل
حامی مالی این قسمت
سارودی (Sarodi) طراح و تولیدکننده محصولات بهداشتی ساختمانی
حمایت از پادکست دغدغه ایران
پادکست جور دیگر: جامعهشناسی برای همه
شناسه پیپال
Mfpaypal97@gmail.com
موسیقی آغازین
قطعه سلام، اثر استاد حسن کسائی
Email: dirancast@gmail.com
گوینده: محمد فاضلی
امور فنی و صوت: مرتضی مشیریخواه
گرافیک: حامد ملیانی و کریم شاهین
تاریخ انتشار
خرداد هزار و چهارصدوسه
@dirancast_official
♦️بازگشت به زمین سیاست به واسطهی خودانتقادی تعاملجو!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2437&page=8
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2437&page=8
Forwarded from بیژن عبدالکریمی
✍️🏻 تحلیل انتخابات و ایران فردا در گفتگو با بیژن عبدالکریمی
🔻مکان خانه صدای فردا در کلاب هاوس:🔻
https://www.clubhouse.com/house/صدای-فردا
🗓۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۰۰ تهران
🔹️کانال تلگرام صدای فردا :
@amirvazifeshenas
🔹️کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
🔻مکان خانه صدای فردا در کلاب هاوس:🔻
https://www.clubhouse.com/house/صدای-فردا
🗓۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۰۰ تهران
🔹️کانال تلگرام صدای فردا :
@amirvazifeshenas
🔹️کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
Audio
🔶️🔸️ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ...
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
Forwarded from شرق
🔺️اولین مناظره انتخابات ریاست جمهوری
◽️امشب ساعت ۲۰ تا ۲۴
🔴پوشش زنده در شبکه شرق
@sharghdaily
sharghdaily.com
◽️امشب ساعت ۲۰ تا ۲۴
🔴پوشش زنده در شبکه شرق
@sharghdaily
sharghdaily.com
🔶️یادمان چهل و هفتمین سالگرد فقدان دکتر علی شریعتی!
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
✅️برخی سخنرانی ها و مقالات دکتر محمدحسن علایی در باب "شریعتی"
♦️ سخنرانی در باب کتاب "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری"
https://t.me/sociologicalperspectives/3884
♦️شریعتی و تفکر معنوی
https://t.me/sociologicalperspectives/3192
♦️ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
https://t.me/sociologicalperspectives/2904
♦️جستاری در باب شریعتی پژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاههای ایران
https://t.me/sociologicalperspectives/2901
♦️پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی
https://t.me/sociologicalperspectives/2833
♦️ویژگیهای غیرتئولوژیک-غیرسکولار اندیشه ی شریعتی در مجموعه آثار "زن"!
https://t.me/sociologicalperspectives/2496
♦️خداگرایی و پاسخ به نیهیلیسم در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2393
♦️در حاشیه ی رونمایی از کتابِ
"درد بودن"! بازخوانی هرمنوتیکی و فلسفی کتاب هبوط دکتر علی شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2219
♦️تقلیل شریعتی به کویریات قابل دفاع نیست
https://t.me/sociologicalperspectives/2030
♦️معرفی کتاب در حوزهی شریعتی پژوهی
https://t.me/sociologicalperspectives/2012
♦️شریعتی مظهر تعارضات تاریخی ماست
https://t.me/sociologicalperspectives/2007
♦️آیا شریعتی عبور از نیهیلیسم را ساده دید؟
https://t.me/sociologicalperspectives/1999
♦️عناصر منحصر بفرد گفتمان شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1998
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با نیهیلیسم
https://t.me/sociologicalperspectives/1996
♦️نسلی که شریعتی هایش را نمی شناسد متهم به تکرار تاریخ است!
https://t.me/sociologicalperspectives/1957
♦️از حسینیه ارشاد تا نشر نقد فرهنگ
https://t.me/sociologicalperspectives/1901
♦️از شریعتی تا عبدالکریمی
https://t.me/sociologicalperspectives/1869
♦️تذکار شریعتی به آسیبهای سنت احیانشده!
https://t.me/sociologicalperspectives/1830
♦️جستاری در ایضاح مفهوم روشنفکر ایرانی
https://t.me/sociologicalperspectives/1732
♦️شریعتی شاید وقتی دیگر
https://t.me/sociologicalperspectives/1296
♦️خودآگاهی رهایی بخش مفهوم کانونی مستتر در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1129
♦️جهت گیری طبقاتی اسلام در جهان بالذات سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/1037
♦️از خطابه های علمی تا ملاحظات بی سر و ته!
واکاوی حضور پنهان شریعتی در ملاحظات طباطبایی در باب دانشگاه
https://t.me/sociologicalperspectives/737
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در پروبلماتیزه کردن مسائل کشور
https://t.me/sociologicalperspectives/723
♦️شریعتی و مخروط جامعه شناسی فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/504
♦️بازنمایی مسئله هویت ایرانی اسلامی در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/314
♦️تحلیل گفتمان شریعتی و رابطه آن با تفکر غیرتئولوژیک-غیر سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/168
♦️سمینار شریعتی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/103
♦️شریعتی؛ عبدالکریمی؛ نامهای حقیقت
https://t.me/sociologicalperspectives/3916
♦️مصاحبه با دکترمحمدحسن علائی در خصوص تفکر شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/3441
♦️روزنامه همدلی: شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری اثر دکتر محمدحسن علایی
https://t.me/sociologicalperspectives/3864
♦️مصاحبه با دکترمحمدحسن علائی در خصوص کتاب تازه انتشار یافته در باب شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/3889
♦️ملاحظاتی درباره دانشگاهپژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاه ایرانی!
https://t.me/sociologicalperspectives/3846
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
✅️برخی سخنرانی ها و مقالات دکتر محمدحسن علایی در باب "شریعتی"
♦️ سخنرانی در باب کتاب "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری"
https://t.me/sociologicalperspectives/3884
♦️شریعتی و تفکر معنوی
https://t.me/sociologicalperspectives/3192
♦️ابربحران های زیست جهان ایرانی و امکانات تفکر شریعتی!
https://t.me/sociologicalperspectives/2904
♦️جستاری در باب شریعتی پژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاههای ایران
https://t.me/sociologicalperspectives/2901
♦️پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی
https://t.me/sociologicalperspectives/2833
♦️ویژگیهای غیرتئولوژیک-غیرسکولار اندیشه ی شریعتی در مجموعه آثار "زن"!
https://t.me/sociologicalperspectives/2496
♦️خداگرایی و پاسخ به نیهیلیسم در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2393
♦️در حاشیه ی رونمایی از کتابِ
"درد بودن"! بازخوانی هرمنوتیکی و فلسفی کتاب هبوط دکتر علی شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/2219
♦️تقلیل شریعتی به کویریات قابل دفاع نیست
https://t.me/sociologicalperspectives/2030
♦️معرفی کتاب در حوزهی شریعتی پژوهی
https://t.me/sociologicalperspectives/2012
♦️شریعتی مظهر تعارضات تاریخی ماست
https://t.me/sociologicalperspectives/2007
♦️آیا شریعتی عبور از نیهیلیسم را ساده دید؟
https://t.me/sociologicalperspectives/1999
♦️عناصر منحصر بفرد گفتمان شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1998
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با نیهیلیسم
https://t.me/sociologicalperspectives/1996
♦️نسلی که شریعتی هایش را نمی شناسد متهم به تکرار تاریخ است!
https://t.me/sociologicalperspectives/1957
♦️از حسینیه ارشاد تا نشر نقد فرهنگ
https://t.me/sociologicalperspectives/1901
♦️از شریعتی تا عبدالکریمی
https://t.me/sociologicalperspectives/1869
♦️تذکار شریعتی به آسیبهای سنت احیانشده!
https://t.me/sociologicalperspectives/1830
♦️جستاری در ایضاح مفهوم روشنفکر ایرانی
https://t.me/sociologicalperspectives/1732
♦️شریعتی شاید وقتی دیگر
https://t.me/sociologicalperspectives/1296
♦️خودآگاهی رهایی بخش مفهوم کانونی مستتر در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/1129
♦️جهت گیری طبقاتی اسلام در جهان بالذات سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/1037
♦️از خطابه های علمی تا ملاحظات بی سر و ته!
واکاوی حضور پنهان شریعتی در ملاحظات طباطبایی در باب دانشگاه
https://t.me/sociologicalperspectives/737
♦️واکاوی امکانات تفکر شریعتی در پروبلماتیزه کردن مسائل کشور
https://t.me/sociologicalperspectives/723
♦️شریعتی و مخروط جامعه شناسی فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/504
♦️بازنمایی مسئله هویت ایرانی اسلامی در اندیشه شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/314
♦️تحلیل گفتمان شریعتی و رابطه آن با تفکر غیرتئولوژیک-غیر سکولار
https://t.me/sociologicalperspectives/168
♦️سمینار شریعتی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
https://t.me/sociologicalperspectives/103
♦️شریعتی؛ عبدالکریمی؛ نامهای حقیقت
https://t.me/sociologicalperspectives/3916
♦️مصاحبه با دکترمحمدحسن علائی در خصوص تفکر شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/3441
♦️روزنامه همدلی: شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری اثر دکتر محمدحسن علایی
https://t.me/sociologicalperspectives/3864
♦️مصاحبه با دکترمحمدحسن علائی در خصوص کتاب تازه انتشار یافته در باب شریعتی
https://t.me/sociologicalperspectives/3889
♦️ملاحظاتی درباره دانشگاهپژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاه ایرانی!
https://t.me/sociologicalperspectives/3846
Telegram
🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
❇️در جمع دوستان کتابخوان و سخنی مختصر در باب کتاب تازه انتشار یافته ام با عنوان "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری"
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
@sociologicalperspectives
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
@sociologicalperspectives
♦️گذر از ایدئولوژی به تئوری؛ جستاری در ضرورت بلوغ سیاسی!
✍ دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
نگارنده به عنوان مولف کتاب "گفتمان وفاق" که به هیچ حزب و جناحی وابسته نیست امیدوار است انتخابات امسال میان عقلای همهی جرایانات مبدل به محملی برای تجلی عناصری از گفتمان وفاق در سپهر سیاسی کشور و با حضور نیروهای اصیل سیاسی گردد و بلوغ سیاسی نیروهای وفادار به انقلاب و مدافع منافع ملی کشور را به رخ جهانیان و بدخواهان این ملت بکشد.
جریان تحولخواهی که از گذشته درس گرفته است به عنوان شاخهی برآمده از شجرهی انقلاب در اصول بنیادین خویش تشکیک نمی کند و از در ناسازگاری با ارکان نظام وارد نمی شود و به مختصات جامعه ایران در شرایط توسعه نیافتگی تاریخی التفات پیدا کرده است در کنار نیروهای محافظکار خودآگاهی یافته به عناصر اساسی توسعهنیافتگی جامعه و دولت شبه مدرن، می توانند مردم و حاکمیت را گامی سرنوشت ساز در ارتقای سازوکارهای حکمرانی به پیش رانند و شرایط تحقق گام دوم انقلاب را برای نقشآفرینی جوانان محیا سازند.
خواست تغییر بدون در نظر گرفتن امکانات و امتناعات و بدون وجه نظر به اقتضائات عرصهی سیاست ممکن نبوده است اکنون برای اهل نظر روشن است که برخی جریانات متقدم بدون درک صحیحی از مناسبات قدرت و شأن و منزلت اجتماعی؛ جایگاه مردمی و رسالت تاریخی خویش نمی توانستند متعهد به عناصر اساسی گفتمان وفاق باقی بمانند فلذا خودانتقادی تعاملی میتواند در سرنوشت مدینه بسیار مغتنم تلقی گردد، عقلانیت اصلاحی باید التفات یافته باشد که در دل یک کشور خاورمیانه ای و در بحبوحهی انواع خشونتهای ساختاری، تهدیدها و تندرویهای داخلی و خارجی، بدون عنایت کافی به فرماسیونهای اجتماعی نیل به برخی رفورم ها ممکن نبوده و محتاج گذر زمان است. زیرا که رسیدن هنر گام زمان است...
تضعیف قدرت مرکزی در شرایط خطیر امروز پیامدهای جبران ناپذیری میتواند در پی داشته باشد. گفتمان انقلاب با وجود همه انتقادها به مثابه درختی ریشهدار است و گفتمانهای اصلاحی به منزله شاخه این درخت نمی توانست با تشکیک بر سر نسبتش با تنه اصلی به بقای موثر خویش تداوم بخشد.
از همین رو نسبت این جریان با آرمانهای انقلاب و در کلیت آن با گفتمان انقلاب ایران، در طول زمان نیازمند بازاندیشی و خوداصلاحی بوده است. این جریان در ابراز اصول موضوعهی خویش در مواجهه با نظام سلطه جهانی نیز بایستی از عقلانیت لازم برخوردار باشد.
آنچه پیوندهای اجتماعی را ترمیم می کند، در غالب گفتمانهای موجود جامعه غایب است یکی از مواردی که میتواند به ترمیم پیوند های اجتماعی مدد برساند وجود گفتمانی است که این مهم را سرلوحه مساعی خویش قرار دهد، گفتمانی که بتواند نیروهای مختلف را حول منافع ملی کشور جمع کند.
به نظر می رسد پس از تجارب ناکامی ها اهل سیاست، به سمت اندیشه و اندیشه ورزان رجعت کنند، و به جای ارجاع به تمایزات بی بنیادی که بین به اصطلاح جناح ها وجود دارد، بنیان متاملانه تری برای کنش گری خویش دست و پا کنند و به جای توافقاتی که عمدتاً بر سر منافع گروهی خویش برقرار می کنند، از یک نظریه ی اجتماعی که ضامن منافع ملی کشور هست حمایت و تبعیت کنند، امروز فقر تئوریک مدعیان سیاست ورزی و کنشگری بیش از پیش آشکار شده است و بنابراین می طلبد که نسبت به صورت بندی و تمهید گفتمان های نظری در سایه ی بصیرتهای اهل نظر همت بگمارند.
در راستای تقویت و تحکیم پایه های حکمرانی خوب، لازم است فارغ از هیاهوها و مسایل جناحی مقولات شناور در سپهر سیاسی کشور را سوژه تعقل و خردورزی قرار دهیم. کاستن از ادعاهای ایدئولوژیک و التفات به ضرورت توسعه و خودآگاهی به فقر تئوریک مخصوصا در میان نيروهاي گفتمان انقلاب می تواند ضمن تسهیل زمینه ی ورود اصحاب نظر به عرصه ی گفتمان سازی، هاضمهی سیستم را برای کاهش هزینههای اصلاح تقویت نماید.
✍ دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
نگارنده به عنوان مولف کتاب "گفتمان وفاق" که به هیچ حزب و جناحی وابسته نیست امیدوار است انتخابات امسال میان عقلای همهی جرایانات مبدل به محملی برای تجلی عناصری از گفتمان وفاق در سپهر سیاسی کشور و با حضور نیروهای اصیل سیاسی گردد و بلوغ سیاسی نیروهای وفادار به انقلاب و مدافع منافع ملی کشور را به رخ جهانیان و بدخواهان این ملت بکشد.
جریان تحولخواهی که از گذشته درس گرفته است به عنوان شاخهی برآمده از شجرهی انقلاب در اصول بنیادین خویش تشکیک نمی کند و از در ناسازگاری با ارکان نظام وارد نمی شود و به مختصات جامعه ایران در شرایط توسعه نیافتگی تاریخی التفات پیدا کرده است در کنار نیروهای محافظکار خودآگاهی یافته به عناصر اساسی توسعهنیافتگی جامعه و دولت شبه مدرن، می توانند مردم و حاکمیت را گامی سرنوشت ساز در ارتقای سازوکارهای حکمرانی به پیش رانند و شرایط تحقق گام دوم انقلاب را برای نقشآفرینی جوانان محیا سازند.
خواست تغییر بدون در نظر گرفتن امکانات و امتناعات و بدون وجه نظر به اقتضائات عرصهی سیاست ممکن نبوده است اکنون برای اهل نظر روشن است که برخی جریانات متقدم بدون درک صحیحی از مناسبات قدرت و شأن و منزلت اجتماعی؛ جایگاه مردمی و رسالت تاریخی خویش نمی توانستند متعهد به عناصر اساسی گفتمان وفاق باقی بمانند فلذا خودانتقادی تعاملی میتواند در سرنوشت مدینه بسیار مغتنم تلقی گردد، عقلانیت اصلاحی باید التفات یافته باشد که در دل یک کشور خاورمیانه ای و در بحبوحهی انواع خشونتهای ساختاری، تهدیدها و تندرویهای داخلی و خارجی، بدون عنایت کافی به فرماسیونهای اجتماعی نیل به برخی رفورم ها ممکن نبوده و محتاج گذر زمان است. زیرا که رسیدن هنر گام زمان است...
تضعیف قدرت مرکزی در شرایط خطیر امروز پیامدهای جبران ناپذیری میتواند در پی داشته باشد. گفتمان انقلاب با وجود همه انتقادها به مثابه درختی ریشهدار است و گفتمانهای اصلاحی به منزله شاخه این درخت نمی توانست با تشکیک بر سر نسبتش با تنه اصلی به بقای موثر خویش تداوم بخشد.
از همین رو نسبت این جریان با آرمانهای انقلاب و در کلیت آن با گفتمان انقلاب ایران، در طول زمان نیازمند بازاندیشی و خوداصلاحی بوده است. این جریان در ابراز اصول موضوعهی خویش در مواجهه با نظام سلطه جهانی نیز بایستی از عقلانیت لازم برخوردار باشد.
آنچه پیوندهای اجتماعی را ترمیم می کند، در غالب گفتمانهای موجود جامعه غایب است یکی از مواردی که میتواند به ترمیم پیوند های اجتماعی مدد برساند وجود گفتمانی است که این مهم را سرلوحه مساعی خویش قرار دهد، گفتمانی که بتواند نیروهای مختلف را حول منافع ملی کشور جمع کند.
به نظر می رسد پس از تجارب ناکامی ها اهل سیاست، به سمت اندیشه و اندیشه ورزان رجعت کنند، و به جای ارجاع به تمایزات بی بنیادی که بین به اصطلاح جناح ها وجود دارد، بنیان متاملانه تری برای کنش گری خویش دست و پا کنند و به جای توافقاتی که عمدتاً بر سر منافع گروهی خویش برقرار می کنند، از یک نظریه ی اجتماعی که ضامن منافع ملی کشور هست حمایت و تبعیت کنند، امروز فقر تئوریک مدعیان سیاست ورزی و کنشگری بیش از پیش آشکار شده است و بنابراین می طلبد که نسبت به صورت بندی و تمهید گفتمان های نظری در سایه ی بصیرتهای اهل نظر همت بگمارند.
در راستای تقویت و تحکیم پایه های حکمرانی خوب، لازم است فارغ از هیاهوها و مسایل جناحی مقولات شناور در سپهر سیاسی کشور را سوژه تعقل و خردورزی قرار دهیم. کاستن از ادعاهای ایدئولوژیک و التفات به ضرورت توسعه و خودآگاهی به فقر تئوریک مخصوصا در میان نيروهاي گفتمان انقلاب می تواند ضمن تسهیل زمینه ی ورود اصحاب نظر به عرصه ی گفتمان سازی، هاضمهی سیستم را برای کاهش هزینههای اصلاح تقویت نماید.
تکذیب شد.
نوام چامسکی درگذشت!
▪️ نوام چامسکی زبانشناس، فیلسوف، دانشمند علوم شناختی، مورخ، منتقد اجتماعی و فعال سیاسی آمریکایی در سن ۹۷ سالگی درگذشت.
▪️ او نویسنده بیش از ۱۵۰ کتاب در موضوعات مختلف مانند زبانشناسی، جنگ، سیاست و رسانههای جمعی بود.
▪️چامسکی از مخالفین اصلی ترامپ در انتخابات آمریکا بود و از خطر پوپولیسم و فاشیسم در آمریکا سخن گفته بود.
@sociologicalperspectives
نوام چامسکی درگذشت!
▪️ نوام چامسکی زبانشناس، فیلسوف، دانشمند علوم شناختی، مورخ، منتقد اجتماعی و فعال سیاسی آمریکایی در سن ۹۷ سالگی درگذشت.
▪️ او نویسنده بیش از ۱۵۰ کتاب در موضوعات مختلف مانند زبانشناسی، جنگ، سیاست و رسانههای جمعی بود.
▪️چامسکی از مخالفین اصلی ترامپ در انتخابات آمریکا بود و از خطر پوپولیسم و فاشیسم در آمریکا سخن گفته بود.
@sociologicalperspectives
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد:
📚 در جستوجوی بنیادی برای امر سیاسی با تأملی بر فرونسیس ارسطویی | پدیدآور: بیژن عبدالکریمی | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 |
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
📚 در جستوجوی بنیادی برای امر سیاسی با تأملی بر فرونسیس ارسطویی | پدیدآور: بیژن عبدالکریمی | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 |
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
📚 در جستوجوی بنیادی برای امر سیاسی با تأملی بر فرونسیس ارسطویی | پدیدآور: بیژن عبدالکریمی | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 |
هر موجود انسانی که به آن سطح از خودآگاهی دست یافته است که دغدغۀ فهم و تبیین درست محیط اجتماعیاش را داشته، خواهان کنشگری سیاسی و اثرگذاری صحیح و حقیقی بر تقدیر فردی و اجتماعی خویش است، بیتردید همواره با این پرسشها روبروست که واقعیتهای زندگی، جامعه و حوزۀ سیاست را چگونه میتوان حتیالمقدور همانگونه که هست درک کرد؟ چگونه میتوان به شناخت خود از واقعیتهای اجتماعی و سیاسی تکیه و اعتماد داشت؟ در قبال واقعیتهای زیستجهان، زندگی و جامعۀ خویش چه میتوان کرد؟ و با چه سنجههایی میتوان به کنش اجتماعی یا عمل سیاسی صحیح و حقیقی دست یافت و به اصالت و حقانیت کنش سیاسی و اجتماعی خویش اطمینان داشت؟ بهخصوص، در روزگاری که نیهیلیسم، یعنی مرگ بنیادها، مرگ غایات، بیبنیاد شدن ارزشها و فروپاشی نظامهای اخلاقی، مهمترین مؤلفۀ متافیزیکی آن است و به دلیل بسط و سیطرۀ فردگرایی (اندیویدوآلیسمِ) افراطی و اتمیزه شدن انسانها با پدیدۀ مرگ امر سیاسی، یعنی با سست شدن حس تعلق فرد به تقدیر جمعی روبروییم، اندیشیدن به این امر که در روزگار مرگ معنا و در زمانۀ فروپاشی همۀ نظامهای تئولوژیک، اُنتولوژیک و ایدئولوژیک، کنش سیاسی و اجتماعی بر چه بنیادی میتواند استوار گردد، یکی از مهمترین انگیزههای شکلگیری این نوشته بوده است. این اثر کوشیده است مسألۀ دیرینۀ نسبت نظر و عمل و مفهوم فرونسیس یونانی، بهخصوص در تلقی ارسطویی، را نقطۀ آغازی برای جستوجوی بنیادی برای امر سیاسی در جهان نیچهای و نیهیلیستی کنونی قرار دهد. شاید بتوان گفت فقدان فرونسیس یکی از مهمترین مسائل در زمانۀ کنونی، چه در سطح جهانی و چه در سطح محلی و بومی ماست.
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
هر موجود انسانی که به آن سطح از خودآگاهی دست یافته است که دغدغۀ فهم و تبیین درست محیط اجتماعیاش را داشته، خواهان کنشگری سیاسی و اثرگذاری صحیح و حقیقی بر تقدیر فردی و اجتماعی خویش است، بیتردید همواره با این پرسشها روبروست که واقعیتهای زندگی، جامعه و حوزۀ سیاست را چگونه میتوان حتیالمقدور همانگونه که هست درک کرد؟ چگونه میتوان به شناخت خود از واقعیتهای اجتماعی و سیاسی تکیه و اعتماد داشت؟ در قبال واقعیتهای زیستجهان، زندگی و جامعۀ خویش چه میتوان کرد؟ و با چه سنجههایی میتوان به کنش اجتماعی یا عمل سیاسی صحیح و حقیقی دست یافت و به اصالت و حقانیت کنش سیاسی و اجتماعی خویش اطمینان داشت؟ بهخصوص، در روزگاری که نیهیلیسم، یعنی مرگ بنیادها، مرگ غایات، بیبنیاد شدن ارزشها و فروپاشی نظامهای اخلاقی، مهمترین مؤلفۀ متافیزیکی آن است و به دلیل بسط و سیطرۀ فردگرایی (اندیویدوآلیسمِ) افراطی و اتمیزه شدن انسانها با پدیدۀ مرگ امر سیاسی، یعنی با سست شدن حس تعلق فرد به تقدیر جمعی روبروییم، اندیشیدن به این امر که در روزگار مرگ معنا و در زمانۀ فروپاشی همۀ نظامهای تئولوژیک، اُنتولوژیک و ایدئولوژیک، کنش سیاسی و اجتماعی بر چه بنیادی میتواند استوار گردد، یکی از مهمترین انگیزههای شکلگیری این نوشته بوده است. این اثر کوشیده است مسألۀ دیرینۀ نسبت نظر و عمل و مفهوم فرونسیس یونانی، بهخصوص در تلقی ارسطویی، را نقطۀ آغازی برای جستوجوی بنیادی برای امر سیاسی در جهان نیچهای و نیهیلیستی کنونی قرار دهد. شاید بتوان گفت فقدان فرونسیس یکی از مهمترین مسائل در زمانۀ کنونی، چه در سطح جهانی و چه در سطح محلی و بومی ماست.
🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒
🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
انحطاط در یک قاب!
یک بار از جناب دکتر بیژن عبدالکریمی شنیدم "انحطاط این نیست که توان بالیدن را سلب می کند بل آن است که هر آنچه را که بالیده هست را هم هدر می دهد".
صدا و سیما در نوع مواجهه ی خویش با مهمان متخصص خود دکتر محمد فاضلی که به عنوان یک جامعهشناس می توانم فارغ از هر حب و بغضی به توانمندی وی گواه دهم؛ مع الاسف امروز افتخار داشت به وضوح از وضعیت اسفناک انحطاط قاب بگیرد طوری که شخص اخلاق مدار و رواداری چون فاضلی را به چنان عکس العملی وا دارد.
چه باید گفت جز ابراز تاسف عمیق ...
محمدحسن علایی
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
یک بار از جناب دکتر بیژن عبدالکریمی شنیدم "انحطاط این نیست که توان بالیدن را سلب می کند بل آن است که هر آنچه را که بالیده هست را هم هدر می دهد".
صدا و سیما در نوع مواجهه ی خویش با مهمان متخصص خود دکتر محمد فاضلی که به عنوان یک جامعهشناس می توانم فارغ از هر حب و بغضی به توانمندی وی گواه دهم؛ مع الاسف امروز افتخار داشت به وضوح از وضعیت اسفناک انحطاط قاب بگیرد طوری که شخص اخلاق مدار و رواداری چون فاضلی را به چنان عکس العملی وا دارد.
چه باید گفت جز ابراز تاسف عمیق ...
محمدحسن علایی
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
♦️گذر از ایدئولوژی به تئوری؛ جستاری در ضرورت بلوغ سیاسی!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۲ تیر ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2442&page=8
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۲ تیر ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2442&page=8