♦️تجربه ناتمام در درک بنیادین مدرنیته!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2396&page=8
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2396&page=8
♦️تجربه ناتمام در درک بنیادین مدرنیته!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2396&page=8
پاسخی به "پرسش دکتر حسن محدثی: سهم مولوی در تاریخ بندگی و فرهنگ انقیاد و تزویر ایرانیان چیست؟"
دکتر حسن محدثی در وبینار "ایرانیان و میراث عرفانی" برگزار شده به تاریخ ۶ فروردین ۱۴۰۳ پس از ایراد سخنان انتقادی خویش پیرامون موضوع وبینار سخنانش را با طرح یک سوال از همه ی اهل فرهنگ به پایان می رساند: سهم مولوی در تاریخ بندگی و فرهنگ انقیاد و تزویر ایرانیان چقدر است؟"
نگارنده به عنوان دانش آموخته جامعه شناسی و از پژوهندگان و علاقمندان میراث ادبی و عرفانی ایران زمین ضمن همدلی با برخی از فرازهای انتقادی در طرح بحث مذکور، پاسخی اجمالی به پرسش مطروحه تقدیم می دارد.
محدثی با طرح مفهوم "سنت آرایی" به آسیب شناسی "بازار مولوی" از وجه نظر جامعه شناسی فرهنگ می پردازد و با تاکید بر تفاوت جهان شناسی مولوی با عالمیت و زیست جهان جدید از شیوع تلفیق های ناهمساز از سوی اهل فرهنگ ایران و ارائه آن در بازار پر رونق "مولوی فروشی" سخن می گوید که به نظر نگارنده فارغ از ترکیبات و عباراتی که ایشان در شیوه ی بیان آن به کار می بندد طرح بحث قابل تامل و اندیشه برانگیزیست.
ایشان به عنوان مثال به خطای دکتر عبدالکریم سروش در انتساب وجه پلورالیستی به اندیشه های مولانا اشاره می کند و با استدلال فوق الذکر مبنی بر تفاوت در صبغه هستی شناختی پلورالیسم و جهان شناسی سنتی مولانا ادعای دکتر سروش را به زیر پرسش می برد. در جایی دیگر هم فی المثل به تلفیق های ناروا بین فیزیک کوانتوم و آرای مولوی که در آثار جناب محمدتقی جعفری صورت پذیرفته است اشاره می کند.
در خطوط فوق الذکر و مثال های از این دست می توان با دغدغه محدثی در طرح بحث "سنت آرایی" در زمانه ی ویران شدگی سنت نکات تامل برانگیزی یافت و با اصل دغدغه وی آشنا شد و همدلی کرد.
محدثی البته با استخدام تعابیری مثل "زیست انگلی" و انتساب آن به شاعران درباری و صله بگیری چون حافظ به نظر می رسد با نوعی ستیزه جویی با این میراث مواجهه پیدا می کند که البته ناشی از خطایی بزرگتر در سطح معرفت شناختی می باشد. وی دقیقا به همان آفتی دچار می شود که خود به درستی آن را در دیگران تشخیص داده است و آن تحمیل (و تلفیق) اپیستمه مدرن به نظام معرفتي پیشامدرن است و این در طرح پرسش او نیز مشهود است؛ آنجا که از سهم مولانا در تاریخ بندگی و فرهنگ انقیاد و تزویر ایرانیان پرسش می کند.
اساسا هم اهل فرهنگی چون سروش و جعفری و مهدوي و ... که محدثی از ایشان انتقاد می کند و هم خود وی از یک آسیب یکسان رنج می برند که به زعم نگارنده محصول یک نوع تجربه ی ناتمام مدرنیته در اندیشه ایشان است و آن آسیب ها ریشه در این تجربه ی عقیم در عدم درک بنیادین مدرنیته دارد. به نظر می رسد محدثی خودآگاهی به آسیب خویش ندارد. اساسا آنچه که وی از مولانا یا هر یک از مشاهیر متعلق به عالم سنت انتظار دارد انتظاراتی مبتنی بر "سوژگی" و ظهور سوژه مدرن در عالم جدید است که اساسا با مفاهیمی مثل "بندگی" در تعارض قرار می گیرد. دوگانه سازی ضمنی از آزادی (دوران مدرن) و نشاندن آن برابر انقیاد (پیشا مدرن) در طرح سوال محدثی ناظر به همین خطای شناختی و درک غیربنیادین از تحولات مدرن و ظهور عالم جدید می باشد. محدثی همچنین "به رسمیت شناخته نشدن بدن و سرکوب نیازهای طبیعی انسان" در آثار مولوی و امثالهم را عاملی در بسط فرهنگ تزویر در میان ایرانیان معرفی می کند.
بی تردید بازخوانی انتقادی متون متعلق به عالم سنت ضرورت دارد که ملاحظات دکتر حسن محدثی نیز باری دیگر اهمیت آن را برجسته می نماید که در جای خود شایسته توجه است. سخن آخر این که محدثی منتقدانه به سراغ میراث عرفانی می رود اما تحول تاریخی از عالمیت سنتی به عالمیت مدرن و تفاوت های بنیادین آن را به تعیین سهم این یا آن فرد در تاریخ تقلیل می دهد.
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2396&page=8
پاسخی به "پرسش دکتر حسن محدثی: سهم مولوی در تاریخ بندگی و فرهنگ انقیاد و تزویر ایرانیان چیست؟"
دکتر حسن محدثی در وبینار "ایرانیان و میراث عرفانی" برگزار شده به تاریخ ۶ فروردین ۱۴۰۳ پس از ایراد سخنان انتقادی خویش پیرامون موضوع وبینار سخنانش را با طرح یک سوال از همه ی اهل فرهنگ به پایان می رساند: سهم مولوی در تاریخ بندگی و فرهنگ انقیاد و تزویر ایرانیان چقدر است؟"
نگارنده به عنوان دانش آموخته جامعه شناسی و از پژوهندگان و علاقمندان میراث ادبی و عرفانی ایران زمین ضمن همدلی با برخی از فرازهای انتقادی در طرح بحث مذکور، پاسخی اجمالی به پرسش مطروحه تقدیم می دارد.
محدثی با طرح مفهوم "سنت آرایی" به آسیب شناسی "بازار مولوی" از وجه نظر جامعه شناسی فرهنگ می پردازد و با تاکید بر تفاوت جهان شناسی مولوی با عالمیت و زیست جهان جدید از شیوع تلفیق های ناهمساز از سوی اهل فرهنگ ایران و ارائه آن در بازار پر رونق "مولوی فروشی" سخن می گوید که به نظر نگارنده فارغ از ترکیبات و عباراتی که ایشان در شیوه ی بیان آن به کار می بندد طرح بحث قابل تامل و اندیشه برانگیزیست.
ایشان به عنوان مثال به خطای دکتر عبدالکریم سروش در انتساب وجه پلورالیستی به اندیشه های مولانا اشاره می کند و با استدلال فوق الذکر مبنی بر تفاوت در صبغه هستی شناختی پلورالیسم و جهان شناسی سنتی مولانا ادعای دکتر سروش را به زیر پرسش می برد. در جایی دیگر هم فی المثل به تلفیق های ناروا بین فیزیک کوانتوم و آرای مولوی که در آثار جناب محمدتقی جعفری صورت پذیرفته است اشاره می کند.
در خطوط فوق الذکر و مثال های از این دست می توان با دغدغه محدثی در طرح بحث "سنت آرایی" در زمانه ی ویران شدگی سنت نکات تامل برانگیزی یافت و با اصل دغدغه وی آشنا شد و همدلی کرد.
محدثی البته با استخدام تعابیری مثل "زیست انگلی" و انتساب آن به شاعران درباری و صله بگیری چون حافظ به نظر می رسد با نوعی ستیزه جویی با این میراث مواجهه پیدا می کند که البته ناشی از خطایی بزرگتر در سطح معرفت شناختی می باشد. وی دقیقا به همان آفتی دچار می شود که خود به درستی آن را در دیگران تشخیص داده است و آن تحمیل (و تلفیق) اپیستمه مدرن به نظام معرفتي پیشامدرن است و این در طرح پرسش او نیز مشهود است؛ آنجا که از سهم مولانا در تاریخ بندگی و فرهنگ انقیاد و تزویر ایرانیان پرسش می کند.
اساسا هم اهل فرهنگی چون سروش و جعفری و مهدوي و ... که محدثی از ایشان انتقاد می کند و هم خود وی از یک آسیب یکسان رنج می برند که به زعم نگارنده محصول یک نوع تجربه ی ناتمام مدرنیته در اندیشه ایشان است و آن آسیب ها ریشه در این تجربه ی عقیم در عدم درک بنیادین مدرنیته دارد. به نظر می رسد محدثی خودآگاهی به آسیب خویش ندارد. اساسا آنچه که وی از مولانا یا هر یک از مشاهیر متعلق به عالم سنت انتظار دارد انتظاراتی مبتنی بر "سوژگی" و ظهور سوژه مدرن در عالم جدید است که اساسا با مفاهیمی مثل "بندگی" در تعارض قرار می گیرد. دوگانه سازی ضمنی از آزادی (دوران مدرن) و نشاندن آن برابر انقیاد (پیشا مدرن) در طرح سوال محدثی ناظر به همین خطای شناختی و درک غیربنیادین از تحولات مدرن و ظهور عالم جدید می باشد. محدثی همچنین "به رسمیت شناخته نشدن بدن و سرکوب نیازهای طبیعی انسان" در آثار مولوی و امثالهم را عاملی در بسط فرهنگ تزویر در میان ایرانیان معرفی می کند.
بی تردید بازخوانی انتقادی متون متعلق به عالم سنت ضرورت دارد که ملاحظات دکتر حسن محدثی نیز باری دیگر اهمیت آن را برجسته می نماید که در جای خود شایسته توجه است. سخن آخر این که محدثی منتقدانه به سراغ میراث عرفانی می رود اما تحول تاریخی از عالمیت سنتی به عالمیت مدرن و تفاوت های بنیادین آن را به تعیین سهم این یا آن فرد در تاریخ تقلیل می دهد.
♦وفاق منهی روشنفکران!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
از نیروهای مدافع کیان کشور و نیز از صاحب نظران منتقد ولی صادق و دلسوز می توان به طور همزمان حمایت و تقدیر کرد لذا به عنوان یک جامعهشناس دغدغهمند لازم می دانم از نیروهای مدافع کیان کشور مراتب تقدیر و حمایت قاطع خویش را اعلام کنم و همزمان قدردان صاحب نظرانی باشم که در سطح تئوریک به ارتقای توان دفاعی و ديپلماسي کشور اهتمام می ورزند. تردیدی نیست که مردم میهن دوست ایران از اینکه از کیان کشور حراست و پاسداری شود به خویش و نیروهای دفاعی کشور خویش می بالند. با این همه آنچه ضرورت بی چون و چرای وضعیت اینجایی و اکنونی ماست ارتقای انسجام اجتماعی و وحدت ملی است که اینجانب به عنوان مولف کتاب "گفتمان وفاق" بارها و بارها و در هر فرصتی و به هر بهانه ای با تمام وجود ضرورت این وفاق ملی را تذکار داده ام تنها تضمین توفیق ما در مقاومت در برابر نظام سلطه جهانی تحقق واقعی مولفه های انسجام بخش و وحدت آفرین گفتمان وفاق و اعتماد به همهی ظرفیت های ملی است.
دکتر عبدالکریمی نیز که از دوستان اهل فلسفه و اهل نظر هستند به درستی از نیروهای مدافع کیان کشور حمایت کرده اند ایشان البته باری دیگر به جای کشاندن روشنفکران کشور داخل چتر وفاق؛ گویی با استثنا کردن ایشان درصدد برپایی خیمه ی وفاق برآمدند که با اهمیتی که ایشان به این قشر قائلند سازگار نیست. ایشان در کانال تلگرامی خود خطاب به روشنفکران چنین نوشته است:
"بسیار ناجوانمردانه است که بعد از چهل سال تحریم و فشار به زندگی مردم، حملات سایبری مکرر، ترور شخصیتهای متعدد و حملات به سربازان ما و کشتن آنها و نهایتاً نیز حمله به کنسولگری ما، که بر اساس قوانین جهانی بخشی از خاک کشور ماست، بر «دفاع مشروع، قانونی و اخلاقی» نیروهای نظامی کشورمان از این سرزمین و این ملت نام «جنگ» بنهیم و از مضرات جنگ سخن بگوییم".
مع الاسف اینگونه دوگانه سازی های کذایی زمینه ی غفلت از وحدت ملی را فراهم کرده و می کند. نگارنده در ادامه مکاتبات اخیر خویش با دکتر عبدالکریمی در باب "روشنفکران و نظام سلطه" لازم دانستم باری دیگر دو نکته ذیل را با احترام به حضور ایشان متذکر گردم:
اولا حساب بدخواهان معاند را از روشنفکران دغدغه مند جدا کنیم به طور مصداقی کدام یک از روشنفکران چنین ناجوانمردی را مرتکب شده اند که از آن یاد شده است. نکند مصادیق مطروحه مزدورانی هستند که پروژه بگیر برنامه های کذایی رسانه های بیگانه هستند و اگر نه من ندیدم اهل فکر روشن اندیش ایرانی ناجوانمردانه اقدامات ملی و دفاعی را بی محابا انکار و حمل بر جنگ طلبی نمایند.
ثانیا چتر وفاق ملی را نمی توان و نباید با کنار گذاشتن اهل دغدغه و استثنا کردن روشنفکران بر پا داشت فلذا بایستی نسبت به شنیدن صدای منتقدین دلسوز گشوده باشیم و با برچسپ زنی دانسته و نداسته موجبات اعمال محدودیت های بیشتر را فراهم نساخته، ملت خویش را از چنین ظرفیتی برای ارتقای سطح تئوریک مقاومت در برابر نظام سلطه جهانی محروم نسازیم.
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
از نیروهای مدافع کیان کشور و نیز از صاحب نظران منتقد ولی صادق و دلسوز می توان به طور همزمان حمایت و تقدیر کرد لذا به عنوان یک جامعهشناس دغدغهمند لازم می دانم از نیروهای مدافع کیان کشور مراتب تقدیر و حمایت قاطع خویش را اعلام کنم و همزمان قدردان صاحب نظرانی باشم که در سطح تئوریک به ارتقای توان دفاعی و ديپلماسي کشور اهتمام می ورزند. تردیدی نیست که مردم میهن دوست ایران از اینکه از کیان کشور حراست و پاسداری شود به خویش و نیروهای دفاعی کشور خویش می بالند. با این همه آنچه ضرورت بی چون و چرای وضعیت اینجایی و اکنونی ماست ارتقای انسجام اجتماعی و وحدت ملی است که اینجانب به عنوان مولف کتاب "گفتمان وفاق" بارها و بارها و در هر فرصتی و به هر بهانه ای با تمام وجود ضرورت این وفاق ملی را تذکار داده ام تنها تضمین توفیق ما در مقاومت در برابر نظام سلطه جهانی تحقق واقعی مولفه های انسجام بخش و وحدت آفرین گفتمان وفاق و اعتماد به همهی ظرفیت های ملی است.
دکتر عبدالکریمی نیز که از دوستان اهل فلسفه و اهل نظر هستند به درستی از نیروهای مدافع کیان کشور حمایت کرده اند ایشان البته باری دیگر به جای کشاندن روشنفکران کشور داخل چتر وفاق؛ گویی با استثنا کردن ایشان درصدد برپایی خیمه ی وفاق برآمدند که با اهمیتی که ایشان به این قشر قائلند سازگار نیست. ایشان در کانال تلگرامی خود خطاب به روشنفکران چنین نوشته است:
"بسیار ناجوانمردانه است که بعد از چهل سال تحریم و فشار به زندگی مردم، حملات سایبری مکرر، ترور شخصیتهای متعدد و حملات به سربازان ما و کشتن آنها و نهایتاً نیز حمله به کنسولگری ما، که بر اساس قوانین جهانی بخشی از خاک کشور ماست، بر «دفاع مشروع، قانونی و اخلاقی» نیروهای نظامی کشورمان از این سرزمین و این ملت نام «جنگ» بنهیم و از مضرات جنگ سخن بگوییم".
مع الاسف اینگونه دوگانه سازی های کذایی زمینه ی غفلت از وحدت ملی را فراهم کرده و می کند. نگارنده در ادامه مکاتبات اخیر خویش با دکتر عبدالکریمی در باب "روشنفکران و نظام سلطه" لازم دانستم باری دیگر دو نکته ذیل را با احترام به حضور ایشان متذکر گردم:
اولا حساب بدخواهان معاند را از روشنفکران دغدغه مند جدا کنیم به طور مصداقی کدام یک از روشنفکران چنین ناجوانمردی را مرتکب شده اند که از آن یاد شده است. نکند مصادیق مطروحه مزدورانی هستند که پروژه بگیر برنامه های کذایی رسانه های بیگانه هستند و اگر نه من ندیدم اهل فکر روشن اندیش ایرانی ناجوانمردانه اقدامات ملی و دفاعی را بی محابا انکار و حمل بر جنگ طلبی نمایند.
ثانیا چتر وفاق ملی را نمی توان و نباید با کنار گذاشتن اهل دغدغه و استثنا کردن روشنفکران بر پا داشت فلذا بایستی نسبت به شنیدن صدای منتقدین دلسوز گشوده باشیم و با برچسپ زنی دانسته و نداسته موجبات اعمال محدودیت های بیشتر را فراهم نساخته، ملت خویش را از چنین ظرفیتی برای ارتقای سطح تئوریک مقاومت در برابر نظام سلطه جهانی محروم نسازیم.
هر بار که ما قهر می کنیم
یک جای دنیا بمبی می ترکد
هیچ اتفاقی هم که نیافتد
دلفین ها خودکشی می کنند
هر بار که ما قهر می کنیم
امنیت گونه ها به مخاطره می افتد
جنگلی آتش می گیرد
یا دست کم پلی فرو می ریزد
...
این بار قهرِ مان طولانی تر شد
چیزی بگو
پیش از آنکه همهی جهان نابود شود
https://www.instagram.com/p/C5zEj5ISVYa/?igsh=cHQ2ZTl1YXk0cDdy
یک جای دنیا بمبی می ترکد
هیچ اتفاقی هم که نیافتد
دلفین ها خودکشی می کنند
هر بار که ما قهر می کنیم
امنیت گونه ها به مخاطره می افتد
جنگلی آتش می گیرد
یا دست کم پلی فرو می ریزد
...
این بار قهرِ مان طولانی تر شد
چیزی بگو
پیش از آنکه همهی جهان نابود شود
https://www.instagram.com/p/C5zEj5ISVYa/?igsh=cHQ2ZTl1YXk0cDdy
Audio
🔻پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی برگزار کرد :
✍️🏻 ما و جهان سلطه
🔴 جلسه پنجم
با حضور :
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
@bijanabdolkarimi
✍️🏻 ما و جهان سلطه
🔴 جلسه پنجم
با حضور :
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
@bijanabdolkarimi
Audio
🔶️🔸️هر که شد محرم دل در حرم یار بماند ...
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
(از سری جلسات حافظخوانی)
♦️دکتر محمدحسن علایی
#حافظ
🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:
@sociologicalperspectives
تآسف عمیق!
با بازگشت "ون" خوراک رسانه های بیگانه برای تسلط به مغز جوانان و تعمیق شکافهای اجتماعی را به دست خودمان تامین می کنیم؛ به عنوان یک جامعهشناس تاسف عمیق خویش را از این تصمیم ها و برخوردهای نابخردانه اعلام می کنم!
محمدحسن علایی
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
با بازگشت "ون" خوراک رسانه های بیگانه برای تسلط به مغز جوانان و تعمیق شکافهای اجتماعی را به دست خودمان تامین می کنیم؛ به عنوان یک جامعهشناس تاسف عمیق خویش را از این تصمیم ها و برخوردهای نابخردانه اعلام می کنم!
محمدحسن علایی
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
🔴مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعهشناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه!
گفتمان نظام سلطه جهانی؛ پاسخ بیژن عبدالکریمی به محمدحسن علایی (قسمت چهارم و پایانی)
در ادامه مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعهشناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه درباره «گفتمان نظام سلطه جهانی» که سه قسمت قبلی را در دیدارنیوز خواندید، در قسمت چهارم و پایانی میتوانید پاسخ بیژن عبدالکریمی را به نقد محمدحسن علایی بخوانید.
https://www.google.com/amp/s/www.didarnews.ir/fa/amp/news/163833
گفتمان نظام سلطه جهانی؛ پاسخ بیژن عبدالکریمی به محمدحسن علایی (قسمت چهارم و پایانی)
در ادامه مناظره متنی محمدحسن علایی، جامعهشناس با بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه درباره «گفتمان نظام سلطه جهانی» که سه قسمت قبلی را در دیدارنیوز خواندید، در قسمت چهارم و پایانی میتوانید پاسخ بیژن عبدالکریمی را به نقد محمدحسن علایی بخوانید.
https://www.google.com/amp/s/www.didarnews.ir/fa/amp/news/163833
ملاحظاتی درباره دانشگاهپژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاه ایرانی!
نویسنده:
محمد حسن علایی
https://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_9228.html
نویسنده:
محمد حسن علایی
https://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_9228.html
socialstudy.ihcs.ac.ir
ملاحظاتی درباره دانشگاهپژوهی و غیبت شریعتی در دانشگاه ایرانی
دانشگاه پژوهی و اندیشیدن پیرامون مسائل دانشگاه ایرانی امروز یکی از مهمترین ضروریات کشور در حوزه ی علم و آموزش و فرهنگ است. این مهم نمی تواند بدون وجه نظر به آرای دانشگاهیان، دانشگاهپژوهان و متفکران ایرانی میسر گردد. این مقاله ضمن نگاهی اجمالی به دانشگاهپژوهی…
Forwarded from سعید توفیقی
🔻پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی برگزار میکند :
✍️🏻 ما و جهان سلطه
🔴 جلسه ششم
با حضور :
#بیژن_عبدالکریمی
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۲۱:۰۰
به وقت تهران
لینک شرکت در جلسه اینستاگرام :
https://www.instagram.com/bijan.abdolkarimi?upcoming_event_id=17855593827128442
لینک شرکت در جلسه تلگرام :
https://t.me/bijanabdolkarimi?livestream
✍️🏻 ما و جهان سلطه
🔴 جلسه ششم
با حضور :
#بیژن_عبدالکریمی
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۲۱:۰۰
به وقت تهران
لینک شرکت در جلسه اینستاگرام :
https://www.instagram.com/bijan.abdolkarimi?upcoming_event_id=17855593827128442
لینک شرکت در جلسه تلگرام :
https://t.me/bijanabdolkarimi?livestream
Forwarded from کانال رسمی محسن کدیور
خیزش دانشگاههای آمریکا در حمایت از فلسطین
دومین بیانیه اساتید و کارکنان عدالتخواه برای فلسطین دانشگاه دوک در حمایت از تظاهرات اعتراضی دانشگاههای نیویورک صادر شده است.
خبرنامه دانشگاه دوک بار دیگر از انتشار بیانیه این تشکل دانشگاهی امتناع کرد.
مطالبات دانشجویان کلمبیا در مخالفت صریح با سیاست نسلکشی، آپارتاید و اشغال فلسطین خصوصا غزه توسط دولت اسرائیل و اعتراض به حمایت بی قید و شرط تسلیحاتی، اقتصادی و فکری دولت آمریکا از دولت اسرائیل یادآور اعتراضات ضد جنگ ویتنام نسلهای پیشین همین دانشجویان است و فصلی زرین در اعتراضهای مدنی نسل جوان آمریکا به سیاست خارجی این کشور است.
جنبش دانشگاهی آمریکا عدالت طلب، آزادی خواه، ضد صهیونیسم و ضد جنگ است اما یهودی ستیز نیست.
اساتید و کارکنان عدالتخواه برای فلسطین دانشگاه دوک در اردوگاه همبستگی با غزه می ایستند
ما «اساتید و کارمندان عدالتخواه برای فلسطین دانشگاه دوک» اقدامات شجاعانۀ گردانندگان جنبش دانشجویی که «اردوگاه همبستگی با غزه» را به منظور اعتراض به ادامۀ نسلکشی فلسطینیان و مطالبۀ کنشهای دانشگاهی برای پایاندادن به وابستگی دانشگاهها به اسرائیل برپا کردند، عمیقاً تحسین میکنیم.
به عنوان عضوی از شبکه ملی اساتید عدالتخواه برای فلسطین بر مطالبات زیر تأکید میکنیم:
• تمام دانشگاهیان بهویژه دانشجویان باید بتوانند آزادانه آراء و اندیشههای خود را بیان کنند، به جای اینکه درجا سرکوب شوند.
• دانشگاهها باید از حضور نیروهای پلیس پاکسازی شوند و از ورود پلیس و نیروهای مسلح به آنها جلوگیری شود.
• به منظور حفاظت از آزادی بیان، بهویژه بیان دگراندیشانه در آینده باید تمهیدات لازم اندیشیده شود.
• درخواست دانشگاهها و کالجها مبنی بر قطع همکاری با شرکتهایی که از هلدینگهای نظامی-صنعتی و خشونت دولتی، نسلکشی، آپارتاید و اشغال اسرائیلی حمایت میکنند، جدی گرفته شود؛ و
• همچنین درخواست دانشگاهها و کالجها مبنی بر تحریم مؤسسههای اسرائیلی از طریق کمپین BDS به طور جدی دنبال شود.
ما تلاشهای مردم فلسطین را در فلسطین اشغالی و آواره در سراسر جهان به منظور دستیابی به حق تعیین سرنوشت، آزادی و بازگشت به خانهها و سرزمینشان ارج مینهیم و تشویق میکنیم. همچنانکه در گذشته کردهایم،
خواستار پایان فوری و مستمر محاصره و نسلکشی در غزه (که اکنون در ماه هفتم است) هستیم، اقدامی که اسرائیل، با حمایت تسلیحاتی، اقتصادی و ایدئولوژیک آمریکا در حال ارتکاب آن است؛
و خواستار پایان حملات اسرائیلیبه فلسطینیان در دیگر مناطق فلسطین، بهویژه کرانۀ باختری و بیت المقدس شرقی هستیم.
@Mohsen_Kadivar_Official. https://kadivar.com/21320/
دومین بیانیه اساتید و کارکنان عدالتخواه برای فلسطین دانشگاه دوک در حمایت از تظاهرات اعتراضی دانشگاههای نیویورک صادر شده است.
خبرنامه دانشگاه دوک بار دیگر از انتشار بیانیه این تشکل دانشگاهی امتناع کرد.
مطالبات دانشجویان کلمبیا در مخالفت صریح با سیاست نسلکشی، آپارتاید و اشغال فلسطین خصوصا غزه توسط دولت اسرائیل و اعتراض به حمایت بی قید و شرط تسلیحاتی، اقتصادی و فکری دولت آمریکا از دولت اسرائیل یادآور اعتراضات ضد جنگ ویتنام نسلهای پیشین همین دانشجویان است و فصلی زرین در اعتراضهای مدنی نسل جوان آمریکا به سیاست خارجی این کشور است.
جنبش دانشگاهی آمریکا عدالت طلب، آزادی خواه، ضد صهیونیسم و ضد جنگ است اما یهودی ستیز نیست.
اساتید و کارکنان عدالتخواه برای فلسطین دانشگاه دوک در اردوگاه همبستگی با غزه می ایستند
ما «اساتید و کارمندان عدالتخواه برای فلسطین دانشگاه دوک» اقدامات شجاعانۀ گردانندگان جنبش دانشجویی که «اردوگاه همبستگی با غزه» را به منظور اعتراض به ادامۀ نسلکشی فلسطینیان و مطالبۀ کنشهای دانشگاهی برای پایاندادن به وابستگی دانشگاهها به اسرائیل برپا کردند، عمیقاً تحسین میکنیم.
به عنوان عضوی از شبکه ملی اساتید عدالتخواه برای فلسطین بر مطالبات زیر تأکید میکنیم:
• تمام دانشگاهیان بهویژه دانشجویان باید بتوانند آزادانه آراء و اندیشههای خود را بیان کنند، به جای اینکه درجا سرکوب شوند.
• دانشگاهها باید از حضور نیروهای پلیس پاکسازی شوند و از ورود پلیس و نیروهای مسلح به آنها جلوگیری شود.
• به منظور حفاظت از آزادی بیان، بهویژه بیان دگراندیشانه در آینده باید تمهیدات لازم اندیشیده شود.
• درخواست دانشگاهها و کالجها مبنی بر قطع همکاری با شرکتهایی که از هلدینگهای نظامی-صنعتی و خشونت دولتی، نسلکشی، آپارتاید و اشغال اسرائیلی حمایت میکنند، جدی گرفته شود؛ و
• همچنین درخواست دانشگاهها و کالجها مبنی بر تحریم مؤسسههای اسرائیلی از طریق کمپین BDS به طور جدی دنبال شود.
ما تلاشهای مردم فلسطین را در فلسطین اشغالی و آواره در سراسر جهان به منظور دستیابی به حق تعیین سرنوشت، آزادی و بازگشت به خانهها و سرزمینشان ارج مینهیم و تشویق میکنیم. همچنانکه در گذشته کردهایم،
خواستار پایان فوری و مستمر محاصره و نسلکشی در غزه (که اکنون در ماه هفتم است) هستیم، اقدامی که اسرائیل، با حمایت تسلیحاتی، اقتصادی و ایدئولوژیک آمریکا در حال ارتکاب آن است؛
و خواستار پایان حملات اسرائیلیبه فلسطینیان در دیگر مناطق فلسطین، بهویژه کرانۀ باختری و بیت المقدس شرقی هستیم.
@Mohsen_Kadivar_Official. https://kadivar.com/21320/
Medium
Statement on Palestine
By Duke University Faculty for Justice*
♦️نام آور بی ادعا؛ و مدعی بی نام و نشان!
✍دکترمحمدحسن علائی
(جامعه شناس)
عبدالکریمی معلم فلسفه ی نام آور و البته بی ادعایی هست، هر چند بخشی از نام آوری هایش را مدیون ادعاهای "غیرفلسفی" خویش در حوزه ی عمومی هست از جمله مواضع انتقادی اش دربارهی گفتمان انقلاب و روشنفکران و ... . اما عبدالکریمی در فلسفه هر چند کتب و مقالات قابل توجهی دارد اما چندان مدعیانه میدان داری نمی کند؛ و متاملانه و سنجیده ابراز نظر می کند؛ هر چند انتظار می رود فکر فلسفی خویش را پیگیرانه تداوم دهد ولی شاید اشتغالات وی در حوزهی عمومی به جهت ضرورتهایی که احساس می کند و به تعبیری همین وضع توسعه نیافتگی مانع از درخشش های بیشتر وی در ساحت نظروری می شود.
این میان دیده می شود برخی مدعیان بی نام و نشان در سپهر فکری بی آنکه کتاب یا مقاله ای منتشر کرده باشند با پناه گرفتن پشت کلمات قلمبه و سلمبه و با تمسک به اعتقادات جزمی خویش که آن را به نام فلسفه ورزی جا می زنند عبدالکریمی را به باد انتقاد می گیرند که تقریبا هیچ معنای محصلی پشت این آسمان ریسمان بافی های ایدئولوژیک ایشان نمی توان یافت. به شرط فراغت بیشتر در این خصوص خواهم نوشت.
✍دکترمحمدحسن علائی
(جامعه شناس)
عبدالکریمی معلم فلسفه ی نام آور و البته بی ادعایی هست، هر چند بخشی از نام آوری هایش را مدیون ادعاهای "غیرفلسفی" خویش در حوزه ی عمومی هست از جمله مواضع انتقادی اش دربارهی گفتمان انقلاب و روشنفکران و ... . اما عبدالکریمی در فلسفه هر چند کتب و مقالات قابل توجهی دارد اما چندان مدعیانه میدان داری نمی کند؛ و متاملانه و سنجیده ابراز نظر می کند؛ هر چند انتظار می رود فکر فلسفی خویش را پیگیرانه تداوم دهد ولی شاید اشتغالات وی در حوزهی عمومی به جهت ضرورتهایی که احساس می کند و به تعبیری همین وضع توسعه نیافتگی مانع از درخشش های بیشتر وی در ساحت نظروری می شود.
این میان دیده می شود برخی مدعیان بی نام و نشان در سپهر فکری بی آنکه کتاب یا مقاله ای منتشر کرده باشند با پناه گرفتن پشت کلمات قلمبه و سلمبه و با تمسک به اعتقادات جزمی خویش که آن را به نام فلسفه ورزی جا می زنند عبدالکریمی را به باد انتقاد می گیرند که تقریبا هیچ معنای محصلی پشت این آسمان ریسمان بافی های ایدئولوژیک ایشان نمی توان یافت. به شرط فراغت بیشتر در این خصوص خواهم نوشت.
Forwarded from Theismschool
🔴 📽ویدئوی نشست فلسفه دانشگاهی و مسائل ایران امروز
🎤 سخنرانان:
🔸 دکتر سید حسن حسینی (استاد تمام و عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف)
🔸 دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه
🎯 #برخیاز_مهمترینمطالب_دکترحسینی:
هفت دستهبندی از رابطه فلسفه و جامعه ایران (این دستهبندی توصیفی است و رویکرد ارزشگذاری ندارد):
1⃣ فلسفه به مثابه آکادمی: این فلسفه یا حکومتی است یا در سایه حکومت است.
2⃣ امتداد اجتماعی فلسفه آکادمی: آثار فلسفه دین و فلسفه علم از غرب وارد ایران شد و تاثیرات اجتماعی فراوان داشت.
3⃣ فلسفهی حامی تحولات اجتماعی: مانند تحولات سیاسی سال ۷۶ و ۱۴۰۱ و بسط فلسفه سیاسی در ایران.
4⃣ فلسفه_پروژه: مانند نظریه ایرانشهری جواد طباطبایی، نظریه عقلانیت و معنویت مصطفی ملکیان، سنتگرایی سید حسین نصر و ...
5⃣ فلسفه به مثابه تثبیت نظام جمهوری اسلامی: آثار شریعتی، مطهری، مصباح و ...
6⃣ فلسفه ناشی از علوم جدید: فلسفه زیستشناسی و تکامل، فلسفه فیزیک و ...
7⃣ فلسفه به معنای زندگی طبیعی: رواج آثار نیچه، شوپنهاور و ... برای عموم مردم
🔸 راهکارها و ملاحظات ...
🎯 #برخیاز_مهمترینمطالب_دکترعبدالکریمی:
آنچه در دپارتمانهای فلسفه ما وجود ندارد، خودآگاهی تاریخی ست.
فلسفه دانشگاهی ما با مسائل روز جامعه پیوند ندارد.
اینده روشن نیست و ما با فروپاشی اجتماعی و انقطاع از میراث هویتی و تاریخی خود روبرو هستیم و حس تعلق ما به ایرانیت تضعیف شده و اهالی فلسفه هیچ حضوری در این شرایط ندارند. عدهای به غلط، این وضعیت را به رنسانس تعبیر میکنند. این وضعیت باعث شد در حمله اسرائیل به فلسطین، ببینیم که بسیاری ایرانیها از اسرائیل حمایت میکنند و این نشان از خشم مردم ایران است.
جامعه ما اسیر یک دوگانه است و علم در برابر دین قرار گرفته است که نتیجه نهضت روشنگری در غرب است.
جوانان این مرز و بوم، درد و رنج میکشند اما نمیدانند به کدام سو بروند و به کدام ریسمان چنگ بزنند و این وظیفه فلاسفه است که به جامعه کمک کنند.
🔴🔴 مشاهده ویدئو:
📎 https://www.aparat.com/v/h38Lv
#مدرسهبینالمللیخداباوریشریف
#دانشگاهصنعتیشریف
🆔 @theismschool
🎤 سخنرانان:
🔸 دکتر سید حسن حسینی (استاد تمام و عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف)
🔸 دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه
🎯 #برخیاز_مهمترینمطالب_دکترحسینی:
هفت دستهبندی از رابطه فلسفه و جامعه ایران (این دستهبندی توصیفی است و رویکرد ارزشگذاری ندارد):
1⃣ فلسفه به مثابه آکادمی: این فلسفه یا حکومتی است یا در سایه حکومت است.
2⃣ امتداد اجتماعی فلسفه آکادمی: آثار فلسفه دین و فلسفه علم از غرب وارد ایران شد و تاثیرات اجتماعی فراوان داشت.
3⃣ فلسفهی حامی تحولات اجتماعی: مانند تحولات سیاسی سال ۷۶ و ۱۴۰۱ و بسط فلسفه سیاسی در ایران.
4⃣ فلسفه_پروژه: مانند نظریه ایرانشهری جواد طباطبایی، نظریه عقلانیت و معنویت مصطفی ملکیان، سنتگرایی سید حسین نصر و ...
5⃣ فلسفه به مثابه تثبیت نظام جمهوری اسلامی: آثار شریعتی، مطهری، مصباح و ...
6⃣ فلسفه ناشی از علوم جدید: فلسفه زیستشناسی و تکامل، فلسفه فیزیک و ...
7⃣ فلسفه به معنای زندگی طبیعی: رواج آثار نیچه، شوپنهاور و ... برای عموم مردم
🔸 راهکارها و ملاحظات ...
🎯 #برخیاز_مهمترینمطالب_دکترعبدالکریمی:
آنچه در دپارتمانهای فلسفه ما وجود ندارد، خودآگاهی تاریخی ست.
فلسفه دانشگاهی ما با مسائل روز جامعه پیوند ندارد.
اینده روشن نیست و ما با فروپاشی اجتماعی و انقطاع از میراث هویتی و تاریخی خود روبرو هستیم و حس تعلق ما به ایرانیت تضعیف شده و اهالی فلسفه هیچ حضوری در این شرایط ندارند. عدهای به غلط، این وضعیت را به رنسانس تعبیر میکنند. این وضعیت باعث شد در حمله اسرائیل به فلسطین، ببینیم که بسیاری ایرانیها از اسرائیل حمایت میکنند و این نشان از خشم مردم ایران است.
جامعه ما اسیر یک دوگانه است و علم در برابر دین قرار گرفته است که نتیجه نهضت روشنگری در غرب است.
جوانان این مرز و بوم، درد و رنج میکشند اما نمیدانند به کدام سو بروند و به کدام ریسمان چنگ بزنند و این وظیفه فلاسفه است که به جامعه کمک کنند.
🔴🔴 مشاهده ویدئو:
📎 https://www.aparat.com/v/h38Lv
#مدرسهبینالمللیخداباوریشریف
#دانشگاهصنعتیشریف
🆔 @theismschool
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
مسئله اصلی فلسفه دانشگاهی ما، ایران نیست!
اولین جلسه از سلسلهنشستهای «علوم انسانی و مسائل جامعه ایرانی»، با موضوع «فلسفه دانشگاهی و مسائل ایران امروز» با حضور بیژن عبدالکریمی و سید حسن حسینی، از اساتید فلسفهی دانشگاه، در تاریخ سوم اردیبهشتماه 1403، در فرهنگسرای اندیشه و به همت مؤسسه حامی علوم…
ایثار؛ تاملی در باب آخرین اثر آندره تارکوفسکی!
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
سال ها پیش با تماشای فیلم "استاکر" به اهمیت و جایگاه آندره تارکوفسکی در سینمای معناگرا یا سینمایی که از معنا در جهان مدرن پرسش می کند پی برده بودم و در این سالها چند باری به تماشای دوباره ی استاکر نشسته بودم اما امروز با تماشای فیلم دیگر او "ایثار" حقیقتا باری دیگر به اهمیت این فیلمساز و سینماگر مولف معترف گشتم.
"ایثار" The Sacrifice 1986 ارزش دیدن دارد مخصوصا برای کسانی که به مسئله معنا در جهان معاصر می اندیشند؛ در ابتدای فیلم یکی از کارکترهای فیلم گزین گویههایی از نیچه را بازگو کرده اشارتی به آموزه بازگشت جاودان نیچه می کند.
فیلم با عطف توجه به خطر سلاح های هسته ای در به نابودی کشاندن دنیا، ما را به درون وضعیت پرمخاطره و آخر الزمانی جهان فیلم پرتاب می کند و ما می مانیم و هنر بی بدیل تارکوفسکی در به تصویر کشیدن ابعاد مختلف این انسداد دهشتناک و خسّت ستودنی او در ارائه ی امکانات حداقلی برای جستجوی مفر و معنا...
در فیلم ایثار تارکوفسکی در خصوص بازگشت معنویت به زندگی معنازدودهی مدرن مخاطب را به تامل وامی دارد ایثار، آخرین فیلم آندری تارکوفسکی کارگردان اهل شوروی است. تارکوفسکی مدت کوتاهی بعد از ساخت این فیلم از دنیا رفت.
دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
سال ها پیش با تماشای فیلم "استاکر" به اهمیت و جایگاه آندره تارکوفسکی در سینمای معناگرا یا سینمایی که از معنا در جهان مدرن پرسش می کند پی برده بودم و در این سالها چند باری به تماشای دوباره ی استاکر نشسته بودم اما امروز با تماشای فیلم دیگر او "ایثار" حقیقتا باری دیگر به اهمیت این فیلمساز و سینماگر مولف معترف گشتم.
"ایثار" The Sacrifice 1986 ارزش دیدن دارد مخصوصا برای کسانی که به مسئله معنا در جهان معاصر می اندیشند؛ در ابتدای فیلم یکی از کارکترهای فیلم گزین گویههایی از نیچه را بازگو کرده اشارتی به آموزه بازگشت جاودان نیچه می کند.
فیلم با عطف توجه به خطر سلاح های هسته ای در به نابودی کشاندن دنیا، ما را به درون وضعیت پرمخاطره و آخر الزمانی جهان فیلم پرتاب می کند و ما می مانیم و هنر بی بدیل تارکوفسکی در به تصویر کشیدن ابعاد مختلف این انسداد دهشتناک و خسّت ستودنی او در ارائه ی امکانات حداقلی برای جستجوی مفر و معنا...
در فیلم ایثار تارکوفسکی در خصوص بازگشت معنویت به زندگی معنازدودهی مدرن مخاطب را به تامل وامی دارد ایثار، آخرین فیلم آندری تارکوفسکی کارگردان اهل شوروی است. تارکوفسکی مدت کوتاهی بعد از ساخت این فیلم از دنیا رفت.
اسب تورین؛ تاملی بر آخرین اثر بلا تار!
دکتر محمدحسن علایی
جامعه شناس
اسب تورین همان اسبی هست که نیچه در اثر مواجهه با صحنه ی تازیانه زدن صاحب اسب به وی بسیار بر آشفته می شود و گفته می شود از آن واقعه به پس دچار جنونی می شود که ده سال تا پایان زندگی وی ادامه می یابد...
"اسب تورین" The Turin Horse 2011
فیلمی در نقد نیهیلیسم تمدن مدرن و پیامدهای دهشتناک آن در تسلط انسان به طبیعت است و غلبه ی فرهنگ بر بدن را در تمدن جدید بهنمایش می گذارد؛ این فیلم همچنان که از نام آن و توضیحات ابتدای فیلم بر می آید با ارجاع به رخداد مواجهه نیچه و اسب تورین امکان چنین نقدی را فراهم می سازد. نیچه در برابر سخن ارسطو "انسان حیوان ناطق است" گزاره ی دیگری را بیان می کند که نشان از عمق نظرگاه وی در نقد تفکر فلسفی یونانی تبار دارد "انسان ناطق حیوان است".
بلا تار کارگردانی مجارستانی می باشد که بسیار سینمای تارکوفسکی را می ستوده است؛ وی پس از این فیلم دیگر فیلمی نساخت.
دکتر محمدحسن علایی
جامعه شناس
اسب تورین همان اسبی هست که نیچه در اثر مواجهه با صحنه ی تازیانه زدن صاحب اسب به وی بسیار بر آشفته می شود و گفته می شود از آن واقعه به پس دچار جنونی می شود که ده سال تا پایان زندگی وی ادامه می یابد...
"اسب تورین" The Turin Horse 2011
فیلمی در نقد نیهیلیسم تمدن مدرن و پیامدهای دهشتناک آن در تسلط انسان به طبیعت است و غلبه ی فرهنگ بر بدن را در تمدن جدید بهنمایش می گذارد؛ این فیلم همچنان که از نام آن و توضیحات ابتدای فیلم بر می آید با ارجاع به رخداد مواجهه نیچه و اسب تورین امکان چنین نقدی را فراهم می سازد. نیچه در برابر سخن ارسطو "انسان حیوان ناطق است" گزاره ی دیگری را بیان می کند که نشان از عمق نظرگاه وی در نقد تفکر فلسفی یونانی تبار دارد "انسان ناطق حیوان است".
بلا تار کارگردانی مجارستانی می باشد که بسیار سینمای تارکوفسکی را می ستوده است؛ وی پس از این فیلم دیگر فیلمی نساخت.
تصمیمات زیگزاگی و تعمیق شکاف ها!
مصاحبه بیژن عبدالکریمی با مهدی بیک اوغلی، منتشرشده در روزنامه اعتماد، یکشنبه 9 اردیبهشت ماه 1403
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/216179/%D8%AA%D8%B5%D9%85%D9%8A%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D8%B2%D9%8A%DA%AF%D8%B2%D8%A7%DA%AF%D9%8A
مصاحبه بیژن عبدالکریمی با مهدی بیک اوغلی، منتشرشده در روزنامه اعتماد، یکشنبه 9 اردیبهشت ماه 1403
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/216179/%D8%AA%D8%B5%D9%85%D9%8A%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D8%B2%D9%8A%DA%AF%D8%B2%D8%A7%DA%AF%D9%8A
روزنامه اعتماد
تصميمات زيگزاگي
مهدي بيك اوغلي
تاملی کوتاه در فیلم" وقتی نیچه گریست"!
دکتر محمدحسن علایی
جامعهشناس
چندی پیش برای دومین بار به اتفاق یک دوست به تماشای این فیلم نشستم با احتساب کتابی که به همین نام از اروین.یالوم خوانده ام می شود سومین مواجهه من با این داستان جذاب...
معشوقه ی گریخته ی نیچه به جهت نگرانی از احوال نامساعد وی، به طور غیر مستقیم تلاش می کند یک روانپزشک حاذق را به مداوای وی تشویق کند بدون اینکه نیچه پی به این وساطت ببرد...
سرتاسر فیلم When Nietzsche Wept 2007
اشاراتی به آموزه های نیچه ای می شود از آموزه ی "آری گویی به زندگی" تا "بازگشت جاودان"...
وقتی نیچه گریست فیلمی است به کارگردانی پینچس پری که در سال ۲۰۰۷ با اقتباس از رمانِ وقتی نیچه گریست نوشتهٔ اروین یالوم ساخته شده است
https://www.instagram.com/p/C6S7Y5AuKQf/?igsh=bmRmcDB4dm1tM2dx
دکتر محمدحسن علایی
جامعهشناس
چندی پیش برای دومین بار به اتفاق یک دوست به تماشای این فیلم نشستم با احتساب کتابی که به همین نام از اروین.یالوم خوانده ام می شود سومین مواجهه من با این داستان جذاب...
معشوقه ی گریخته ی نیچه به جهت نگرانی از احوال نامساعد وی، به طور غیر مستقیم تلاش می کند یک روانپزشک حاذق را به مداوای وی تشویق کند بدون اینکه نیچه پی به این وساطت ببرد...
سرتاسر فیلم When Nietzsche Wept 2007
اشاراتی به آموزه های نیچه ای می شود از آموزه ی "آری گویی به زندگی" تا "بازگشت جاودان"...
وقتی نیچه گریست فیلمی است به کارگردانی پینچس پری که در سال ۲۰۰۷ با اقتباس از رمانِ وقتی نیچه گریست نوشتهٔ اروین یالوم ساخته شده است
https://www.instagram.com/p/C6S7Y5AuKQf/?igsh=bmRmcDB4dm1tM2dx
♦️ایدئولوژی تجلیل؛ علوم انسانی صلواتی!
(به بهانه بزرگداشت روز معلم)
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
حقوق معلمی در کشور ما بسیار نزار و نحیف است؛ با این حال نگارنده به عنوان یک معلم علوم انسانی خواندهی علاقمند و پرکار در سالی که گذشت به انبوهی از اعمال صلواتی پرداخته است که برخی از آن ها اشاره می کنم؛ توجه کنید که هم در بحث "خودمردمنگاری" و هم در بحث "تخیل جامعهشناختی" نسبت وثیقی بین امر شخصی و اجتماعی وجود دارد و نگارنده از این یادداشت کوچکترین نفع شخصی را مطالبه ندارد چرا که معلمی انتخاب آگاهانه ی خودم بوده است و با همه ی دشواری های سبک زندگی معنوی و فرهنگی در روزگار سیطره ی مادیات و سرمایه سالاری هنوز هم پشیمان نیستم به قول شاعر "خونبهای خود خورم رزق حلال"؛ و اما بخشی از اهم فعالیت های سال گذشته که در ازای آن ریالی دریافت نکرده ام:
-تدریس در دانشگاه به عنوان استاد مدعو
-تدریس در دوره توانمندسازی فرهنگیان
-برگزاری درسگفتارها و وبینارهای آموزشی
-ارائه مقاله در همایش پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
-ارائه مقاله در همایش پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی
-مقاله پذیرش شده در مجله جامعه پژوهی فرهنگی
-داوری بیش از ۱۵ مقاله برای مجله جامعه پژوهی فرهنگی
-چندین و چند یادداشت روزانه در طول سال برای روزنامه همدلی
-چاپ کتاب تألیفی "تفکر معنوی" با هزینه ی شخصی
و
مدیریت آکادمی علوم انسانی وفاق در فضای مجازی ...
اینکه در کشور ما مرتب از مقام معلم صحبت می شود و در گفتمان رسمی از معلمی نه به عنوان "شغل" که به عنوان "عشق" یاد می شود و همپایه ی کار انبیا تلقی می شود ای بسا حکایت از فقداني دارد که بایستی با این تجلیل ها جبران شود. قصد تقلیل فرهنگ به روبنای روابط اقتصادی را ندارم ولی می توان به زبان روان کاوی از نوعی ایدئولوژی تجلیل سخن گفت که قرار است سویه های مازاد امر واقع را زیر فرش ایدئولوژی بزند و دشواری معاش معلمی و زی طلبگی را پنهان کند.
و در آخر! حقيقتا باورم این است که اگر توانسته باشم به اندازه ی دانه ی خردلی حس تعلق به وطن و خودآگاهی ملی را در دل دانش آموزان و دانشجویانم برانگیزانم به خویش خواهم بالید ... در پایان به عنوان یک معلم مشفق و دلسوز آرزومندم که نقش امر خطیر آموزش در ساختن آینده ی کشور نه در شعار که در تصمیم سازی های حیاتی کشور به واقع کلام فهم شود.
(به بهانه بزرگداشت روز معلم)
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
حقوق معلمی در کشور ما بسیار نزار و نحیف است؛ با این حال نگارنده به عنوان یک معلم علوم انسانی خواندهی علاقمند و پرکار در سالی که گذشت به انبوهی از اعمال صلواتی پرداخته است که برخی از آن ها اشاره می کنم؛ توجه کنید که هم در بحث "خودمردمنگاری" و هم در بحث "تخیل جامعهشناختی" نسبت وثیقی بین امر شخصی و اجتماعی وجود دارد و نگارنده از این یادداشت کوچکترین نفع شخصی را مطالبه ندارد چرا که معلمی انتخاب آگاهانه ی خودم بوده است و با همه ی دشواری های سبک زندگی معنوی و فرهنگی در روزگار سیطره ی مادیات و سرمایه سالاری هنوز هم پشیمان نیستم به قول شاعر "خونبهای خود خورم رزق حلال"؛ و اما بخشی از اهم فعالیت های سال گذشته که در ازای آن ریالی دریافت نکرده ام:
-تدریس در دانشگاه به عنوان استاد مدعو
-تدریس در دوره توانمندسازی فرهنگیان
-برگزاری درسگفتارها و وبینارهای آموزشی
-ارائه مقاله در همایش پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
-ارائه مقاله در همایش پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی
-مقاله پذیرش شده در مجله جامعه پژوهی فرهنگی
-داوری بیش از ۱۵ مقاله برای مجله جامعه پژوهی فرهنگی
-چندین و چند یادداشت روزانه در طول سال برای روزنامه همدلی
-چاپ کتاب تألیفی "تفکر معنوی" با هزینه ی شخصی
و
مدیریت آکادمی علوم انسانی وفاق در فضای مجازی ...
اینکه در کشور ما مرتب از مقام معلم صحبت می شود و در گفتمان رسمی از معلمی نه به عنوان "شغل" که به عنوان "عشق" یاد می شود و همپایه ی کار انبیا تلقی می شود ای بسا حکایت از فقداني دارد که بایستی با این تجلیل ها جبران شود. قصد تقلیل فرهنگ به روبنای روابط اقتصادی را ندارم ولی می توان به زبان روان کاوی از نوعی ایدئولوژی تجلیل سخن گفت که قرار است سویه های مازاد امر واقع را زیر فرش ایدئولوژی بزند و دشواری معاش معلمی و زی طلبگی را پنهان کند.
و در آخر! حقيقتا باورم این است که اگر توانسته باشم به اندازه ی دانه ی خردلی حس تعلق به وطن و خودآگاهی ملی را در دل دانش آموزان و دانشجویانم برانگیزانم به خویش خواهم بالید ... در پایان به عنوان یک معلم مشفق و دلسوز آرزومندم که نقش امر خطیر آموزش در ساختن آینده ی کشور نه در شعار که در تصمیم سازی های حیاتی کشور به واقع کلام فهم شود.
♦️معرفی سه فیلم با ارجاع به آموزههای نیچهای!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2408&page=8
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
🔸️روزنامه همدلی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2408&page=8