🎗آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
1.52K subscribers
756 photos
200 videos
116 files
1.34K links
محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
Download Telegram
♦️سهم مرکز و پیرامون در صنعت مسئله‌سازی!

دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)


پیرامونی ها؛ شهرستانی ها یا حاشیه‌نشینان دور از پایتخت چه در ساحت شعر و هنر و تاتر و سینما باشند چه در عرصه ی فکر و اندیشه و قلم و چه حتی در میدان صنعت و اقتصاد و کارآفرینی از شانس بسیار کمتری برای دیده شدن، و سرمایه‌گذاری برخوردار هستند؛ این جفای سیستماتیک گاه با تعابیری مثل "صفای شهرستانی" تخفیف و تقلیل می یابد؛ اما آینده ی ایران عزیز اگر درصدد رفع چنین موانعی برنیاییم به شدت از ظرفیت‌های تعیین‌کننده و بی بدیل خویش تهی خواهد شد این رقابت نابرابر حتی در خصوص امکان طرح مسائل اجتماعی هم صادق است. سطح معقول و مقبول طرح مسائل جامعه شناختی در مرکز، در شهرستان‌ها محدود می شود!

جامعه شناسی مرکز و پیرامون، تنها به توسعه نامتوازن در بعد سخت‌افزاری و اقتصادی آن محدود نمی گردد؛ باید دید چه عوامل پنهان و پیدایی بر دامنه ی محدود و حتی در مواردی مسدود امکان طرح مسائل جامعه شناختی در شهرستان ها که نسبت به مرکز موقعیت پیرامونی دارد نقش آفرینی می کنند. صاحب نظران از رقابت در عرصه ی طرح مسائل با عنوان "صنعت مسئله سازی" یاد می کنند.

به نظر می رسد نوعی فرافکنی و محافظه‌کاری در مسئولین محلی و پیرامونی قابل تشخیص است که حاضر نیستند خطر طرح مسائل به روز و نوآورانه و طرح علمی مسائل و آسیب های اجتماعی را بپذیرند و به جای ریسک‌پذیری ،همان میزان از سطح معقول و مقبول طرح مسائل جامعه شناختی در مرکز، تا نوبت به شهرستان‌ها می رسد محدودتر و تنگ‌تر می شود.
این در حالی هست که برای صورتبندی مسائل محلی ای بسا کارشناسان بومی که تجربه ی زیسته ای از مسائل منطقه به نحو ملموس و انضمامی‌تر دارند برای بیان و بازنمایی مسائل منطقه‌ای طبیعتا از صلاحیت و اهلیت به مراتب بیشتری برخوردار هستند.

نگارنده به عنوان مولف کتاب گفتمان وفاق علی رغم دعوت بی وقفه گروه ها و گرایشات مختلف جامعه به حفظ وحدت و همبستگی ذیل گفتمان وفاق و تاکید بر ارتقای سطح همگرایی ها به جای دامن زدن به واگرایی ها و شکاف های اجتماعی با تاسف باید ابراز کنم نه تنها استقبال شایسته ای از سوی برخی مسئولین منطقه برای شنیدن سخنان کارشناسان هم‌استانی وجود ندارد بلکه در عوض نوعی حجیت بی دلیل نسبت به کارشناسان مرکز نشین نیز در نظر گرفته می شود که به هیج وجه مبنای منطقی و حتی کارکردی ندارد.

امید است با اصلاح و تغییر رویکردهای اهل رسانه، مسئولین مربوطه نیز به این امر خطیر تفطن یافته، مقدمات مشارکت بیشتر اهل نظر را در پیشبرد اهداف فرهنگی و اجتماعی منطقه بیش از پیش فراهم سازند.
♦️ضرورت درک ساختاری از مسئله توسعه‌نیافتگی!

دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس
)

🔶روزنامه همدلی

۲ بهمن ۱۴۰۲

https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2347&page=8


"جریان"عنوان یکی از برنامه های شبکه یک سیمای ملی در این روزهای منتهی به انتخابات مجلس شورای اسلامی است که به نقد گفتمان‌های نخبگانی به نحو نسبتا روشمند و منسجم می پردازد به رغم برخی ضعف ها از جمله عدم اهلیت مجری برنامه در علوم انسانی، شبیه این نوع برنامه در شبکه چهار تحت عنوان "شیوه" با اجرای نسبتا قابل دفاع شخص صاحب اهلیت‌تری در حوزه‌ی علوم انسانی برگزار می شود.

دکتر بیژن عبدالکریمی ضمن حضور در این برنامه برای مناظره با دکتر شهریار زرشناس در خصوص موضوع "آرمان‌گرایی انقلابی" یا " شبه مدرنیته"؟! ضمن استقبال از این قبیل رویکردهای گشوده صدا و سیما آن را نشانه ارتقای هاضمه گفتمان انقلاب قلمداد کرد و در همان ابتدا ضمن نقد موضوع برنامه به طرح پرسش خویش پرداخت.

عبدالکریمی مدرنیته را یک حادثه عظیم تاریخی از آن خودکننده و سیاره‌ای معرفی کرد که هیچ جایی از این کره‌ی خاکی را بیرون از آن نمی توان تصور کرد لذا به جای کاربستن "شبه مدرنیته" در عنوان مناظره، "جامعه و دولت شبه مدرن" را در طرح مسئله خویش مفروض گرفت. و پرسش اصلی خویش را طرح کرد: چرا پس از قریب به دو سده و با وجود انقلاب های رخداده عمده ی مطالبات مردم بی پاسخ مانده است؟!

این استاد فلسفه در طرح‌افکنی پرسش و ایده ی خویش؛ پاسخ به چرایی پرسش مطروحه را بیرون از حوزه ی صرف سیاسی تلقی نمود و لذا مخاطبان خویش را به نقد ساختاری جامعه و دولت شبه مدرن دعوت کرد و در این مورد شبه روشنفکران را از اینکه مسئله را به سطح سیاست تقلیل می دهند مورد انتقاد قرار داد وی اساسا جامعه و دولت شبه مدرن را به لحاظ ساختاری ضدتوسعه قلمداد کرد و آن را ناتوان از پاسخگویی به مطالبات مردم توصیف کرد.
وی البته بسیاری از نیروهای گفتمان انقلاب را هم فاقد چنین درک ساختاری ای از جامعه و دولت شبه مدرن تلقی کرد و لذا هر دو سوی این طیف را به وفاق بر سر ضرورت درک اهمیت مسئله توسعه نیافتگی تاریخی فراخواند.
♦️سهم مرکز و پیرامون درصنعت مسئله‌سازی!

دکترمحمدحسن علایی
جامعه شناس


🔶روزنامه همدلی

۳ بهمن ۱۴۰۲

https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2348&page=8
♦️سهم مرکز و پیرامون درصنعت مسئله‌سازی!

دکترمحمدحسن علایی
جامعه شناس


🔶روزنامه همدلی

۳ بهمن ۱۴۰۲

https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2348&page=8
♦️ضرورت احترام و گشودگی به حقوق "دیگری"

دکتر محمدحسن علایی
جامعه شناس


🔸️روزنامه همدلی

۴ بهمن ۱۴۰۲

https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2349&page=8
♦️ضرورت احترام و گشودگی به حقوق "دیگری"

دکتر محمدحسن علایی
جامعه شناس


🔸️روزنامه همدلی

۴ بهمن ۱۴۰۲

https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2349&page=8

🔸️چه چیزی می تواند موجبات "کشور شدن کشور" را فراهم سازد؟! در بادی امر آنچه از عبارت کوتاه "کشور شدن کشور" بر می آید، چندان بدیهی و از پیش حاضر می نماید، که ای بسا به مثابه سعی باطلی تلقی شود که درصدد تحصیل حاصل است و لذا توضیح این نکته ضرورت دارد که اگر چند "کشور شدن کشور" بی گفتگو، تحقق یافته به نظر می رسد و با فرض اینکه چنین خواستی سهل ممتنع جلوه می کند، لیکن به "آدم شدن آدم" می ماند، و به شرط توفیق راهی طولانی می طلبد، البته قیاس چنین فراگردی در بعد فردی باز به نسبت سهل تر است.
🔸️کشورهایی که پس از تجربه ی مدرنیته سامان پیشین خویش را از دست دادند و در قامت دولت-ملت خویش را بازآفریده و در صحنه های بین المللی وارد شدند، راه چندان همواری را نپیموده اند. زندگی بهنجار، که امروز برای اهالی سرزمین خاورمیانه بیشتر به یک رویا می ماند، تنها و تنها در سایه "کشور شدن کشور" رخ می نماید، جایی که تمام وقت، امنیت و آرامش و آزادی از شش جهت در خطر می افتد نمی توان زندگی بهنجار و زیست مسالمت‌آمیز ساکنین آن قلمرو را چشمداشت، و لاجرم بایستی به همه چیز در آن به چشم کوتاه مدت، ناپایدار و بیم زده نگریست.
شاید بشود اولین شرط برای کشور شدن کشور را زیست مسالمت جویانه ی سلایق و گرایشات گوناگون در کنار هم قلمداد کرد، رسیدن به نوعی وحدت در عین کثرت. ️این مهم البته باید با تغییرات و تحولات اساسی در فرماسیون اجتماعی و هستی اجتماعی یک قوم تاریخی حاصل شود که بی تردید انبوهی از مولفه های اقتصادی و اجتماعی در پیدایش و قوام آن دخیل هست.
🔸️در روانکاوی هسته ی اصلی آدمی را میل به "دیگری" توصیف می کنند و میل انسان را به حدیث آرزومندی "دیگری" تعبیر می نمایند. در نظام فکری فیلسوفانی چون ایمانوئل لویناس نیز "دیگری" جایگاه ویژه‌ای دارد، چندان که وی اخلاق یعنی تعیین نسبت با "دیگری" و تعهد به "دیگری" را فلسفه اولی می نامد.
مارتین بوبر پیش از همه در رساله ی "من و تو" به اهمیت بالای "دیگری" در مقام "تو" در نحوه تحقق و تکوین "من" اشاره کرده است. و البته در جامعه شناسی و در بحث پیرامون هویت هماره با زبانهای مختلف از مفهوم "دیگری" سخن به میان می آید.
میخائیل باختین هم در صورتبندی منطق گفتگویی خویش به مفهوم "دیگری" تأکید می کند. در ادبیات نظری پیرامون "دیگری" حتی مفاهیمی چون مرگ، خدا، جامعه، غرب، شرق و ... در مقام "دیگری" معرفی می شوند. گشودگی به "دیگری" اصل اول در همه ی رویکردهای فوق الذکر تلقی شده است. در ادبیات دینی و عرفانی نیز به نحوی دیگر مهمترین تاکیدات را مبنی بر رعایت حقوق هم نوعان می توان یافت.
🔸️امروز در جامعه ی دو قطبی ما، سنت گرا و نوگرا نسبت به هم "دیگری" تلقی می شوند و بایستی همدیگر را به رسمیت بشناسند.
و البته آنچه برای همه ی ما اعم از مسئولین، حاکمیت و حتی روشنفکران در شرایط جاری جای توجه و تاکید دارد "دیگری" نوظهوری هست به نام دختران و پسران جوان که گاه هم از آن به دههٔ هشتادی‌ها یاد می شود.
شناخت نیازها و ویژگی‌های نسل جدید در مقام سوژه مدرن و به رسمیت شناختن سبک زندگی مدنظر ایشان در حدود مقدورات خویش، ضمن تاکید بر اهمیت سنت‌های تاریخی از اوجب امور و در درجه اول اهمیت قرار دارد.
جلسه دهم
بیژن عبدالکریمی
🔻کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی برگزار کرد:

🔴 نشست دهم

طبیعت گرایی یا خداباوری؟

طبیعت گرایی، سازگاری، علم جدید، جهان کوانتمی

با حضور دکتر رسول رکنی زاده به میزبانی بیژن عبدالکریمی

@bijanabdolkarimi
♦️طغيان توده ها

خوزه اورتگا يي گاست
فيلسوف و نظريه پرداز اسپانيايي


طغيان توده ها مهمترين اثر سياسي اورتگاست ميباشد به نظر اورتگا مردم غرب در باتلاق پوچ گرايي اخلاق غرق شده و معيارهاي اخلاقي خود را از دست داده و بدين سان گرفتار آزادي مطلق شده اند؛واين تحولات مقدمه پيدايش قرون وسطايي ديگر خواهدبود.
از نظر اورتگا مهمترين واقعيت زمانه ما ظهور  انسان توده اي و توده ها در عرصه هاي گوناگون جامعه بوده است.از اواخر قرن نوزدهم توده ها در حال شورش بوده اند ،چون توده ها طبق تعريف نه بايد و نه ميتوانند زندگي فردي خود و جامعه را اداره كنند،به نظر اورتگا توده ها نه تنها در حيات سياسي بلكه در عرصه هاي فكري و اخلاقي،اقتصادي،مذهبي،و علمي نيز ظهور كرده اند .نمونه ظاهري جامعه توده اي را ميتوان در شهرهاي مالامال از جمعيت،قطارهاي لبريز از مسافر ،كافه هاي آكنده از مشتري ،پاركهاي پر از گردشگر ،و مدارس مملو از دانش آموزان ديد؛و بدين سان امروزه جا داشتن به مسئله اساسي بدل شده است .ازدحام و تجمع انبوه ويژگي عصر جديد است.در گذشته،اعضاي توده ها پراكنده مي زيستند،هركس درجاي طبيعي خود و منطقه و محلي زندگي ميكرد؛نكته مهم اينكه امروزه توده ها در مراكز مطلوب و ممتاز  جامعه ظهور كرده اند،كه پيش تر جايگاه اقليتها بود.در عصر مدرن همهمه گيج كننده توده ها در همه جا شنيده ميشود.به نظر اورتگا جامعه همواره از توده ها و اقليتها تشكيل شده است.توده واقعيتي روانشناختي است.اعضاي توده كساني اندكه خود را همچون ديگران ميدانند ؛و هيچ ارزش ويژه اي بر اساس ملاكي خاص براي خود قايل نيستند انسان توده اي ميگويد: (من مثل بقيه ام).بنابراين توده مجموعه اميال و انديشه ها و شيوه هاي زندگي خاص خويش را دارد.بر عكس اقليتها به يك معنا اميال و انديشه هاي مشترك دارند.ليكن وجه مميز آنان در درجه اول اين است كه خود را از توده ها جدا ميكنند؛و تنها به همين حكم جزء اقليت ميشوند .اقليتها صرفاً به علت جدا كردن خود از توده ها پيدا ميشوند اعضاي اقليت از خود بيش از عامه مردم توقع دارند؛بنابراين مردم به دو دسته اند :كسانيكه از خود انتظار بسيار دارند و كسانيكه از خود توقع خاصي ندارند.
بخش كردن جامعه به توده و اقليتها به
معناي تقسيم آن به طبقات اجتماعي مرسوم نيست:طبقات بالا و پايين ،هردو ،هم توده و هم اقليت يافت ميشود.همچنين در عصر مدرن گرايش هاي توده اي در اقليت ها يا گروههاي ممتاز تقويت شده است و شبه روشنفكران توده اي در حيات فكري جامعه نفوذ كرده اند.درمقابل ،در طبقه كارگر جديد گرايشهاي ضد توده اي تقويت شده است.امروزه حوزه هاي هنري و قضايي و حكومتي عرصه تاخت و تاز انسان توده اي شده است:توده ها تصميم گرفته اند به عرصه مقدم حيات اجتماعي قدم بگذارند و مكانها و ابزارهايي را تصرف كنند كه پيشتر در دست گروههاي كوچك بود.توده ها بدون آنكه خصلت توده اي خود را از دست بدهند،وارد جايگاهي شده اند كه بايد در تصرف كساني باشد كه با توده ها احساس تفاوت ميكنند.بدين سان نهادهاي سياسي مدرن محل حضور توده ها شده است.دموكراسي در گذشته به علت آميزش با ليبراليسم و قانون گرايي تعديل ميشد و اقليتها ميتوانستند در ظل قانون به زندگي خود ادامه دهند.اما در دموكراسي امروزي توده ها خارج از چارچوب قانون اند.توده ها در زير پاي خود هرچه رامتفاوت و فردي باشد خرد ميكنند.هركس مثل همگان نيست و مانند ديگران فكر نميكند در خطر حذف شدن قرار ميگيرد.در امريكا ،كه بزرگترين جامعه توده اي جهان است،متفاوت بودن معادل قبيح بودن ميدانند.امروزه ظهور توده ها سرنوشت جامعه مدرن شده است.گيوتين در انقلاب فرانسه مظهرظهور توده ها و سركوب اقليتهاي متفاوت بود.در سده هيجدهم برخي روشنفكران مدعي شدند كه انسان در مقام انسان حقوقي اساسي دارد و هر حقيكه متكي بر امتيازات خاص باشد بايد كنار گذاشته شود.همين انديشه به حاكميت انسان معمولي و توده اي انجاميد.حقوق انسان به اين معنا ديگر بيانگر آرمانهاي انساني نيست،بلكه فقط اميال فرد را بازمينمايد.به طور كلي از انقلاب فرانسه به بعد ظهور توده ها شتاب يافت .توده ها امروز از هر جهت به خود ميپردازند؛و لذت گرايي همسان توده ها به اصل و اساس جامعه بدل شده است .در سيطره استبداد همساني تفاوتها و متفاوتها از ميان ميروند و جهان همسطح و يك دست و توده اي ميشود.
Audio
🔶️🔸️راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد...

(از سری جلسات حافظ‌خوانی)

♦️دکتر محمدحسن علایی

#حافظ


🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:

@sociologicalperspectives
Forwarded from خرمگس
فرهاد قنبری
جامعه‌ توده‌ای

«اورتگا یی گاست» فیلسوف بزرگ اسپانیایی در نیمه اول قرن بیستم از خطر ظهور انسان توده ای و طغیان توده ها خبر داده و ابراز نگرانی کرده بود. به عقیده او توده ها در همه جا حاضر بودند و در هر زمینه ای بدون هیچ اندیشه و تفکری خود را محق ابراز عقیده و فکر می دانستند.
یی گاست در تعریف انسان توده ای می گفت: "انسان توده‌ای کسی است که شک و تردید به خود راه نمی‌دهد، زندگی او جریان دارد ولی بی هدف است و اسیر روزمرگی‌ها است. انسان توده‌ای همان است که توسط امپراتوری‌های رسانه‌ای کنترل می‌شود و هرچه به خوردش می‌دهند بی هیچ تردیدی می‌پذیرد"

در عموم دبیرستانها، برخی ناظمان و معلمان برای کنترل دانش‌آموزان شرور و مزاحم به آنها رشوه‌های مختلف از قبیل نمره و مبصری و انتظامات مدرسه و امثالهم را می‌دهند. آنها با این عمل هم از مزاحمت آنها در مدرسه و کلاس کاسته و هم سایر دانش آموزان را به واسطه ترس از این دانش آموزان، کنترل می‌کنند.
این روش مدیریتی «مدارا یا باج به مزاحم» (تا آنجا که اطلاع دارم در زندان هم رایج است) که در آینده تاثیرات ویرانگری هم بر جامعه دارد (چرا که از نوجوانی در ذهن دانش‌آموزان نهادینه می‌شود که حق با هر کسی که گردن کلفت‌تری دارد)، روشی است که امروزه روشنفکران و روشنفکران و سلبریتی‌ها و رسانه‌ها و در کل هر کسی که صدایی در جامعه دارد نیز دنبال می‌شود.
امروز روشنفکر جامعه ما از ترس از دست دادن مخاطب به جای اینکه وجدان بیدار جامعه و پیشرو توده‌ها باشد، به پیرو و دنباله توده‌ها تبدیل شده است. امروز روشنفکر ما به جای آنکه منتقد رسانه‌های ضدایرانی باشد، خود پیرو و دنباله رو آنها شده است. امروز روشنفکر ما به جای آنکه در نزدیک کردن افق‌های گفتمان های مختلف جامعه تلاش نماید، درصدد دمیدن بر نفرت و دوقطبی بیشتر در جامعه است. امروز روشنفکر ما به جای اینکه منتقد تحریم و دخالت بیگانگان باشد، توجیه‌گر اعمال دشمنان کشور است. امروز روشنفکر ما به جای آنکه منتقد جو مبتذل و سخیف حاکم بر هنر و فرهنگ عمومی جامعه باشد، مدافع سرسخت و پیرو آن است.
امروز روشنفکر ما به جای آنکه به نقد کردارهای سیاسی و اجتماعی توده‌ها یا برخی جریانهای سیاسی تروریستی و ویرانی‌طلب و تجزیه‌طلب باشد، (از سر عافیت و از دست ندادن فالوئر و ترس از تهدید و ناسزا و بدنامی و...) به سخنگو و توجیه‌گر کنش‌های قبیله‌گرایان و خشونت‌طلبان تبدیل شده است.

جامعه توده ای و خالی از روشنفکر بیشتر از آنکه صاحب اندیشه و تفکر باشد، شبیه رباتی است که توسط رسانه ها، سلبریتی ها کوک شده و ممکن است به دشمن اصلی حیات و بقاء و موجودیت خویش نیز تبدیل شود. توتالیتاریسم توده ای که ایدئولوژی های خشنی مانند فاشیسم و استالینیسم از آن تغذیه می‌کرد و هیچ «غیر و فردیتی» را به رسمیت نمی شناخت، نشان داد که نگرانی متفکرانی مانند نیچه و یی‌گاست نگرانی نادرستی نبود و جامعه توده‌ای کم کم متفکر و اندیشمند و روشنفکر را در خود هضم کرده و هر غیری را با انگ هایی مانند وطن فروش و خائن و ضدملت و... مجازات خواهد کرد.
@kharmagaas
Forwarded from گروه شریعتی
🔅حرف تند و تلخ، امروز در جامعه مشتری دارد! چون اوضاع زندگی مردم خوب نیست، چه این حرف‌ها را دانشگاهیِ دلسوزی بزند و راست باشد، چه یک رسانه‌ی مغرض بزند و دروغ باشد؛ اما حرف حساب چه؟!
حرف حساب را متأسفانه کمتر کسی هست که بزند. اهل #تفکر اما باید حرف حساب بزنند؛ مهم نیست که به قدر کافی تند و تیز نباشد، اما بایستی برای ابربحران‌های ما پاسخی در آستین اهل تفکر باشد ولو این راه‌کارها هنوز مرهمی «فوری» بر زخم‌های ما نباشند، ولی باید ما را به مسیر حل مسائل‌مان فرابخواند.

🔅اهل تفکر ناظر به امکانات سخن می‌گویند که شاید خوشایند توده #مردم سخن نگویند، ولی حرف حساب می‌زنند. حرفی می‌زنند که منطبق بر منابع و نیروهای تاریخی جامعه باشد. صرفاً حدیث آرزومندی نمی‌گویند، نگاه می‌کنند به شرایط تاریخی - اجتماعی و وضعیت انضمامی ما، حرفی نمی‌زنند که فقط به تحریک توده‌ها بیانجامد، ای بسا دعوت به «تأمل» و «تحمل» می‌کنند تا جامعه فرصت خودیابی داشته باشد؛

🔅فروپاشی ساختارهای اجتماعی را به نفع امروز و آینده کشور نمی‌دانند، آنها عقب ماندگی‌ها را به ما تذکار می‌دهند و خوب و بد ما را به خودمان نشان می‌دهند. باید بیاموزیم که به «اهل تفکر» گوش فرا دهیم، چه در مقام مسئول چه در مقام شهروند، وچه چیزی جز عقلانیت می‌تواند به بهبود شرایط بد ما منجر شود؟

🔅عجیب است که همه مشتریِ حرف تند و تلخ هستیم ولی حاضر نیستیم به تلخیِ #حقیقت گوش سپاریم، این کشور وضع خوبی ندارد، باید دست به دست هم بدهیم کشور را بسازیم، ولو زمان ببرد، ولو بعید بنماید، ولی بهم زدن اوضاع جز پاک کردن صورت مسئله نیست. بیاموزیم که با نگاهی تاریخی به مشکلاتمان نظر کنیم و همه چیز را حاصل ناکارآمدی‌های چند دهه‌ی اخیر قلمداد نکنیم. ما لاجرم باید بپذیریم که از قافله عقب مانده.ایم و همه باید کار بکنیم، تا آیندگان لاقل رستگار شوند و از ایرانی بودن خویش پشیمان نباشند... خود را انکار نکنند و به حرف حساب و عقلانیت، و زیستن در جهان جدید آری بگویند.

@Shariati_Group

📚 دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس) |گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در #ایران از ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰) چاپ اول | نقد فرهنگ
Forwarded from عکس نگار
🟪‍ «جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»

🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه‌شناختی یاری رسانیم.

سعید معدنی
🟣هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani

فریبا نظری
🟣جامعه شناسی گروه‌های اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups

حسین شیران
🟣جامعه‌شناسی شرقی
🆔@OrientalSociology

احمد فعال
🟣تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi

عادل سجودی
🟣جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist

مصلح فتاح پور
🟣تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems

سودابه حیدری
🟣رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔@Radio_Log

🟣کانال علمی مطالعات زنان
🆔@womenstudiesisaorg

محمدحسن علایی
🟣آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه‌شناختی
🆔@sociologicalperspectives

ح.ا.تنهایی
🟣جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔@hatanhai

فاطمه موسوی ویایه
🟣زنان و مسائل اجتماعی
🆔@women_socialproblems

مسعود زمانی مقدم
🟣نوشته‌ها، مقالات و دوره‌های آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam

اصغر ایزدی جیران
🟣آکادمی مردم‌شناسی
🆔@IzadiJeiran

کاوه فرهادی
🟣انسان‌شناسی یاریگری؛ توسعه پایدار و زیست‌بوم‌داری
🆔@kaveh_farhadi

مينا شیروانی ناغانی
🟣جامعه‌ شناسی اقتصادی و توسعه
🆔@sociology_development_economic
مسعود زمانی مقدم
🟣پژوهش و روش کیفی
🆔@qualitative_methodology

حسین پرویز اجلالی
🟣جامعه‌ شناس ایرانی
🆔@iransociologista

بی تا مدنی
🟣فمینیسم تفسیری پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport

آرش احدی مطلق
🟣جامعه‌شناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics



🔗Click here to join us:

🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
♦️دکتر محمدحسن علایی از چرائی حضورش در انتخابات به عنوان کاندیدای دوازدهمین دوره‌ی انتخابات مجلس شورای اسلامی می گويد... تا لحظاتی دیگر در گروه حامیان گفتمان وفاق

https://t.me/+OSVDXsXnvqQ1NjQ0
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از سخنرانی‌ها و درسگفتارهای
دکتر محمدحسن علایی(جامعه‌شناس)

@sociologicalperspectives