آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛
1.55K subscribers
776 photos
209 videos
119 files
1.36K links
محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
Download Telegram
✅️اولویت‌های پژوهشی بنده به عنوان جامعه شناس!
(در پاسخ اجمالی به یک دوست محقق)
دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
♦️ دانشگاه پژوهی و تحلیل ثانویه پژوهش های صورت گرفته در باب دانشگاه ایرانی و تبیین نقش و مسئولیت اجتماعی دانشگاه
♦️واکاوی رابطه ی فلسفه و جامعه‌شناسی (به لحاظ تاریخی میان جامعه‌شناسان کلاسیک و متاخر) و تاریخ جامعه‌شناسی در ایران ذیل تخیل جامعه شناختی
♦️ارتقای سطح گفتمانی کنشگران و نیروهای اجتماعی گفتمان انقلاب و کارگزاران و سیاست‌گذاران و...
♦️تمهید لوازمات گفتمان وفاق (تلاشی تئوریک برای تمهید و صورت بندی یک نظریه اجتماعی متناسب با زیست‌جهان ایرانیان)
♦️پرسش از هویت ایرانی و امکان نیل به وحدت در کثرت؛ کثرت در وحدت؛ امکان صورت بندی کثرات ذیل یک ایده ی وحدت بخش؛ (ایرانیت با لحاظ همه ی تنوعات قومی؛ اسلامیت؛ تجدد و ...)
♦️تأملاتی در باب "زبان" در سطح انتولوژیک و سوسیولوژیک؛ چیستی زبان؛ زبان های میانجی؛ زبان مادری...
♦️در سطح نظری تلاش در جهت نقد مدرنیته و متافیزیک غربی؛  ارائه وصف جامعه شناختی از نیهیلیسم؛ بحث از رابطه فیزیک، طبیعت گرایی و خداباوری و تالیف  کتب و مقالات در باب تفکر معنوی!
✅️ویروس ازخودبیگانگی با خروج از کشور و با گذر زمان در تمام وجود اکثر مهاجران تکثیر می شود!

دکتر محمدحسن علایی
(جامعه‌شناس)


🔸️از یک جامعه شناس انتظار می رود سخن مستند و مستدل بگوید و به آمار و ارقام دقیق ارجاع دهد اما از آنجا که امکان مطالعه ی نظامند مهاجران پس از خروج از کشور چندان میسر و مقدور نیست می توان با انجام یک سری از مطالعات کیفی تا رسیدن به حدی از اشباع نظری داوری قریب به واقعی از واقعیت مهاجرت ارائه کرد.

🔸️این سری جستارها بدون پیش داوری در خصوص انگیزه های مختلف مهاجران و بدون دامن زدن به امر مهاجرت‌هراسی به یاری امکانات جدید ارتباطی به ارائه ی یافته‌های تحقیقی خویش پیش از رسیدن به نظریات قابل تعمیم صرفا جهت استفاده ی متخصصین امر در وادی مطالعات مهاجرت در چند نوبت تقدیم می گردد‌.

🔸️مهاجران اگر در نوعی مطالعات طولی در زمان های t1 و t2 .. مورد مطالعه قرار گیرند می توان میزان تطور و تبدل را در تحلیل ها و روایت های ایشان احصا کرد آنچه ذیل مفهوم ازخودبیگانگی مورد تأمل قرار می گیرد حکایت از این حقیقت تلخ دارد که با دور افتادن از واقعیت ها و وضعیت های انضمامی‌ و با میانجیگری مصرف داده های ماخوذ از فضاهای مجازی و تحت هدایت هایپررئالیتی رسانه‌‌ای، ویروس ازخودبیگانگی در تمام وجود اکثر مهاجران تکثیر می شود!

🔸️در همین راستا همچنین باید افزود در خصوص برخی از افراد نخستین گام های ازخودبیگانگی پیش از مهاجرت برداشته می شود. و زمینه‌ی جعل هویت برای جوانانی که به مهاجرت به عنوان کعبه‌ی آمال خویش می نگرند و آن را شاه کلید همه ی مشکلات و قفل های بسته ی زندگی خویش می پندارند فراهم می گردد و این قبیل افراد برای رسیدن به بهشت گمشده ی خویش دست به انواع جعل ها از جعل مدرک زبان؛ برگه های ساختگی سابقه ی کار گرفته تا سایر اسناد مربوطه می زنند و این میان البته نقش برخی مراکز به ظاهر مشاوره برای مهاجرت را نباید نادیده گرفت مراکزی که برای سواستفاده و اخاذی از این افراد مستاصل به هر حیلتی متوسل می شوند چرا که برای چاپیدن ایشان کیسه ها دوختند و در غیاب نظارت های لازم دست به هر گونه فعالیت های غیرقانونی می زنند مخصوصا که در صورت احراز جرم ایشان از سوی مراجع بین المللی به امید یافتن مفرّی به اقدامات مجرمانه ی خویش ادامه می دهند.

♦️در جستار بعدی عطف به مفهوم ذهن بی خانمان به موضوع مهم نسبت دازاین با تاریخ، جامعه، زبان و نقش خودآگاهی تاریخی-وجودی در تقویم فرد خواهیم پرداخت و با مراجعه به روایت های مهاجران از خویش مسیر افول حسن تعلق به وطن و تکثیر ازخودبیگانگی در هویت برخی از ایشان ترسیم می گردد.
✅️فارسی عزیز است با بیداد بر زبان های مادری عزیزتر که نمی شود بلکه دافعه ایجاد می کند!

دکترمحمدحسن علایی
(جامعه‌شناس)


🔸️ادعای شاعری در زبان فارسی ندارم ولی به عنوان یک ترک زبان ایرانی هر چه شعر سرودم به زبان دومم فارسی بوده است و این شاید بی هیچ اغراقی بالغ بر ۵۰۰ غزل باشد بدون در نظر گرفتن سایر قوالب و نیز اشکال نو شعر فارسی...‌

🔸️حال باید گفت این کفران نعمت الهی نیست که دو ظلم را با ادامه دادن یک سیاست تاریخ مصرف گذشته که تحفه ی رژیم پیشین بوده است بر ذخایر فرهنگی خویش وارد کنیم؟!

🔸️یک ظلم به زبان فارسی که با دوگانه سازی های کذایی و قراردادن آن در مقابل زبان های مادری نوعی دافعه در آن ایجاد می کنیم.

🔸️و یک ظلم دیگر به زبان های مادری که حقیقتا از چشم یک جامعه‌شناس و انسان شناس از بزرگ ترین انعام خدا برای مردمان این سامان بوده است!

🔸️من کمترین می گویم؛ با تن دادن به لوازمات رشد و توسعه زبان های مادری دوشادوش زبان شیرین فارسی در مقام ترویج و آموزش و تحقیق و ... زمینه ی تعالی این هر دو را فراهم آوریم و بالاتر از هر چیز شکر خدای را به جا بیاوریم!

🔸️شاعرانگی ایرانیان در برابری و اتحاد وجودی ایرانیان نه تنها در زبان فارسی که در اکثر زبان های مادری تبلور داشته است و این نشانگر قوت و غنای رنگین کمان اقوام ایرانی و زیست شاعرانه ایشان است.
https://www.instagram.com/p/CzLNclwufmY/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
✅️پیام تبریک یک معلم برای روز دانش آموز!

♦️ دایره ی تنگ امکانات مادی و معنوی

دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)

🔸️عمری در تلاش مداوم برای احراز شایستگی های فرهنگی یک معلم به همه ی سختی های مسیر و فراز و فرودهای آن آری گفتم؛ و امروز از این که پیوند خویش را از واقعیت زندگی دانش آموزانم نگسسته ام نوعی از رضایت شخصی را در محکمه‌ی وجدان خویش احساس می کنم در مقدمه ی این جستار ضمن تبریک صمیمانه روز دانش آموز توجه اهل نظر، فرهنگیان و متولیان امر را به این جستار جلب می کنم باشد که در سایه ی احساس مسئولیت در قبال آینده ی این آینده سازان دین خویش را نسبت به ایشان ادا کنیم.

🔸️هیچ وقت نخواستم و حتی نتوانستم از واقعیت فرار کنم و با پناه جستن در پشت ایدئولوژی های گوناگون چشمان خویش را به حقیقت امور و پدیدارها ببندم. امروز آنچه پیش چشم خویش می بینم اگر چه با تلخی حقیقت آغشته است اما از شیرینی فریب برای ذائقه یک معلم دردمند دل بخواه تر و تحمل پذیر تر است. و اما آن حقیقت تلخ چیست؟!

🔸️دایره ی تنگ امکانات مادی و معنوی برای نسل های جوان حقیقتی انکار ناپذیر است؛ و آن چه بر تلخی ماجرا می افزاید تنگنای توأمان امکانات مادی و معنوی برای این نسل است. نسل ما زمانی که در مادیات کم می آوردیم می توانستیم به بیتی از حافظ یا آیه ای از قرآن یا حدیثی از ائمه پناه ببریم اما با وجود انقطاع و گسست با سنت که در میان نسل های جوان پیش آمده است حتی همین امکان هم از ایشان سلب شده است.

🔸️زمانی که دیگر حتی زبان غیبی حافظ جواب گوی ما نبود توانستیم با شریعتی و مطهری و ..‌ و بعدها با نیچه و هایدگر و مارکس و فروید..‌. در خصوص بحران های خویش بیاندیشیم و با پرابلماتیک هویت خویش مواجه شویم و یک صورت بندی تلویحی از اوضاع خویش ارائه دهیم که برای اهل تخصصی چون نگارنده نام آن شد: خودآگاهی تاریخی-وجودی به شرایط توسعه نیافتگی تاریخی!

🔸️امروز نه تنها دانش آموزان که اولیای ایشان و برخی معلمان جوان در نیل به این خودآگاهی توفیق چندانی ندارند؛ وقتی افق روشنی در مقابل نمی بینند به سرگشتگی این نسل ناخواسته دامن می زنند؛ من آنچه شرط بلاغت بود را بیان کردم باقی هم نوایی و هم صدایی دوستان دردمند است که در گام دوم و با عنایت حق حیات را به کام این جوانان و دختران و پسران جوان قدری شیرین و زندگی را ممکن کنیم.
Audio
🔻کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی برگزار کرد🔻

✍️🏻ناگفته هایی در باب طبیعت گرایی

#بیژن_عبدالکریمی

۹ آبان ماه ۱۴۰۲
@bijanabdolkarimi
♦️کلمات از روایت آنچه در غزه می گذرد عاجزند!

محمدحسن علایی
جامعه شناس

🔶روزنامه همدلی

۱۳ آبان ۱۴۰۲

https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2292&page=8
🖊بازتاب سیاست‌نامه

📚 چرا داوری در دفاع از فلسفه شکست نخورده؟

📥 محمدرضا هدایتی: مجله سیاست‌نامه در شمارۀ اخیر خود تصویری از رضا داوری اردکانی را روی جلد برده و با تیتر «فیلسوف ِ بازنده» به استقبال نود سالگی این متفکر معاصر رفته است. داوری اردکانی در واکنش به این مجله با اشاره دو نوع شکست بیرونی و شکست درونی، نوشت: «من در درون شکست نخورده‌ام، زیرا تعلقم به تفکر را حفظ کرده‌ام.» او در ادامه این متن صراحتاً اعلام می‌کند که متن منتشر شده در مجلۀ سیاست‌نامه یادداشت‌های تنهایی او بوده که آن را برای چاپ و انتشار ننوشته است! اما چرا داوری در بیرون هم در دفاع از فلسفه شکست نخورده است؟

🖇 آنچه فلسفه و پی‌جویی دانایی را در خطر ضعف و سستی قرار می‌دهد، غفلت از نادانی بنیادین انسان است؛ غفلتی که تازگی پرسش آغازین را از بین می‌برد و علم را در امر روزمره مضمحل می‌کند. لحظۀ پرسش، لحظه‌ای است که انسان جهان را در تازگی خود دیدار می‌کند و خود در جهان حاضر است؛ اما علم با حکم‌کردن درباره جهان و در پی آن، فاصله‌گرفتن و غیبت از جهان ممکن می‌شود. به این ترتیب، علم که در لحظه آغاز با طرح پرسش ممکن می‌شد، در ذات خود تمایلی دارد به استقلال از لحظه آغاز و انتزاع از جهان.

🖇 آن چیزی که همواره دانایی را پیش می‌برد، همان تمنایی است که خود را در «نمی‌دانم» نشان می‌دهد. این تمنا همان پرسیدن است که اجازه نمی‌دهد هیچ مفهوم و دستگاه نظری، به‌صورت یک دانش ابدیِ تمامیت‌یافته دربیاید و تمنای دانایی را به خاموشی بسپارد. علم تنها تا هنگامی که پرسش آغازین خود را به یاد داشته باشد، می‌تواند انضمامیت خود را حفظ کند و کاری با جهان داشته باشد. آنجا که دانایی این تمنا را فراموش کرده و صرفاً به مفهوم‌سازی و نظریه‌پردازی تقلیل پیدا کند، همزمان انتزاعی شده و با شبکه‌ای از مفاهیم و نظریاتِ ازپیش‌مشخص، امکان تجربه و مواجهه با وجه نامنتظره جهان را از دست می‌دهد.

🖇 آنچه اینجا دربارۀ فلسفه گفته شد، تماماً تلاش دکتر داوری اردکانی برای طرح تازه‌ای از فلسفه برای ما باشد. توجه داوری به مسائل مختلف زندگیِ اینجا و اکنون ما، شاید بیش از هر چیز، تلاشی است برای اینکه فلسفه را به گوش ما آشنا کند و در نسبت با زندگی ما قرار دهد. داوری اگرچه به موضوعات مختلفی در آثارش پرداخته، اما به واقع، همه این‌ها تلاشی برای طرح فلسفه است. داوری تلاشش این بوده که با طرح فلسفی مسائل واقعی زندگی، راهی به فلسفه بیابد و به طرحی از فلسفه برای امروز ما نزدیک شود.

🖇 در روایت دکتر داوری از فلسفه‌ای که در جهان ما، جهان ایرانی-اسلامی، شکل گرفت نیز همین روایت غلبه دارد. مراجعه داوری به فلسفه اسلامی برای این بود که نشان دهد چگونه این فلسفه، از یک مسئلۀ نزدیک و انضمامی برای ما آغاز شده است. این روایت، طرحی تازه از فلسفه اسلامی بود که با رجوع به فارابی حاصل شد و بر اساس آن، تأسیس فلسفه در عالم اسلام، به معنای طرح تازۀ پرسش فلسفه، در عالمی است که با ظهور اسلام تحقق یافته بود. بر این اساس، اگر فیلسوفان مسلمان صرفاً به تکرار و شرح آراء فیلسوفان یونان می‌پرداختند، تأسیسی رخ نمی‌داد و فلسفه‌ای در این عالم شکل نمی‌گرفت. چه اینکه هم‌سخنی فیلسوفان مسلمان با فلاسفه یونانی نیز حاصل طرح و پاسخ تازه به پرسش وجود است.

🖇 آنچه بیش از همه این‌ها در آثار و آراء دکتر داوری آموختنی است، نقطه عزیمت او در مواجهه با متفکران و فیلسوفان و به‌خصوص متفکران گذشته خودمان است. در نگاه داوری، اگرچه «راه تفکر از هم‌زبانی با متفکران گذشته می‌گذرد،» اما این هم‌زبانی، به‌سادگی و با تکرار و پژوهشِ صرف در آراء متفکران حاصل نمی‌شود. داوری همواره به اکنون و آیندۀ ایران می‌اندیشد. تفکر او با پرسش از وضعِ امروزِ ایران آغاز می‌شود و از این آغاز، به دیگر متفکران و فیلسوفان راه می‌جوید. داوری تلاش کرد به‌مدد فارابی، بین فلسفه و زندگی نزدیکی ایجاد کند و این تلاشی است که در فارابی نیز رخ داده بود و همین تلاش منجر به تأسیس فلسفه در عالم اسلام (ایران) شد. بنابراین، نقطۀ عزیمت داوری در توجه به فارابی، نه صرف یک پژوهش فلسفی، بلکه توجه به زندگی اینجا و اکنون و ضرورت طرح پرسش فلسفی از جانب ما بوده است؛ چراکه بدون فلسفه و بدون تفکر، پیمودن راه آینده برای ما ممکن نخواهد بود. این توجه، خود را در لحن داوری حاضر می‌کند. اینکه لحن او با دیگران متفاوت است، ریشه در همین توجه به انضمامیت دارد.

🖇 داوری این پرسش را به ما یادآور می‌شود که آیا اهل‌فلسفه می‌توانند بدون درک و پذیرش مسئولیت انضمامیتی که امروز و اینجای ما را رقم می‌زند، با فیلسوفان و متفکران هم‌زبانی پیدا کنند؟ آیا طرح پرسش فلسفه، بی‌نسبت با انضمامیت ممکن خواهد بود؟ و مهم‌تر از همه آنکه آیا ما بدون تفکر، راهی به آینده خواهیم داشت؟
@goftemaann 🦉
Audio
🔶️🔸️کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد...

(از سری جلسات حافظ‌خوانی)

♦️دکتر محمدحسن علایی

#حافظ

🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:

@sociologicalperspectives
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚡️فعال رسانه‌ای آمریکایی:

🟡به نظرم اسرائیلی‌ها دیوانه شده‌، عقل و انسانیت خود را از دست داده‌اند!/هر شب بیدار می‌شوم و برای کودکان فلسطینی گریه می‌کنم!

☀️ @shidtv
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
NIR_Volume 1_Issue 2_Pages 51-81(1).pdf
516.7 KB
تفکر معنــوی و سوبــژ کتیویسم متافیزیــکی
بیژن عبدالکریمی

چکیــده:
نیچه تاریخ متافیزیک غرب را به منزلۀ «تاریخ بسط نهیلیسم» می‌پنداشت و معتقد بود متافیزیک غریب در بسط تاریخی خودش به «نهیلیسم و بی ‌معنایی» منتهی شده است. هایدگر نیز با پذیرش این تفسیر، تاریخ متافیزیک غرب را «‌تاریخ بسط سوبژکتیویسم» می‌دانست. سوبژکتیویسمی که به تعبیر هایدگر به «غفلت از وجود» منتهی شده است. در تفکرهایدگر، سوبژکتیویسم و غفلت از وجود، دو مفهومی هستند که می‌توانند مساوق تلقی شوند. این مقاله در صدد است تا بر اساس تفسیر نیچه از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط
نهیلیسم و تفسیر هایدگر از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط سوبژکتیویسم نشان دهد که امکان یا عدم امکان تفکر معنوی دربارۀ جهان -که وجود، مرکز بنیادین و معنابخش آن است- مبتنی بر امکان یا عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی است.
واژ گان کلیدی: هایدگر، دکارت، متافیزیک، سوبژکتویسم، تفکرمعنوی، وجود.
Audio
🔶️🔸️ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی...

(از سری جلسات حافظ‌خوانی)

♦️دکتر محمدحسن علایی

#حافظ

🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:

@sociologicalperspectives
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جایی برای فلسطینی‌ها نیست‌

بخشی از مستند والتیس با بشیر - ۲۰۰۸

امروز اهالی غزه به خروج از سرزمین‌شان فراخوانده می‌شوند. به آن‌ها گفته می‌شود که از غزه بیرون بروند و مثلاً در اردوگاهی امن زندگی کنند؛ اما تاریخ اشغالگری مستمر اسرائیل به خوبی فریب این وعده را نشان می‌دهد.
این فیلم که بخشی از مستند «والتس با بشیر» است، قطعه‌ای از همین تاریخ را روایت می‌کند: قتل عام در اردوگاه صبرا و شتیلا. مستند «والتس با بشیر» به کارگردانی آری فولمن، درباره‌ی یک سرباز اسرائیلی است که در زمان قتل عام فلسطینی‌ها در بیروت بوده اما سنگینی عذاب وجدانی سخت، باعث شده که این قتل عام از حافظه‌اش پاک شود. او در طول فیلم از طریق صحبت با دیگر افرادی که در آن قتل عام حضور داشتند، کم کم ماجرای صبرا و شتیلا را به یاد می‌آورد.

💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست...
@simafekr_com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸نگاه نوام چامسکی، در مورد بخشی از تراژدی مردم فلسطین و ساز‌وکار حاکم بر جهان امروز

از صفحه اینستاگرام «آرام یزدی‌زاد»
@sahandiranmehr
♦️ ملاحظاتی پیرامون مناظره در باب "طبیعت گرایی یا خداباوری!؟"

دکترمحمدحسن علایی
(دانش آموخته فیزیک و جامعه‌شناسی)



🔸️به عنوان دانش آموخته ی فیزیک و جامعه‌شناسی که دستی از دور بر آتش فلسفه و ادبیات دارد؛ در آکادمی وفاق، از هر فرصتی که برای همفکری در باب مباحث فلسفی، و هستی شناختی پیش آمده است استقبال کرده ایم این اواخر نیز مباحثات دو دوست عزیز جناب وریا امیری و دکتر بیژن عبدالکریمی در باب طبیعت گرایی و خداباوری را در کانال باز نشر کردیم. و البته پاره ای ملاحظات خویش را هم در معرض نقد دوستان علاقمند قرار دادیم.

🔸️جلسه آخری که با عنوان "نا گفته های درباره طبیعت گرایی" از جانب دکتر عبدالکریمی مطرح گردید به زعم نگارنده می تواند فتح باب این گفتگو تلقی گردد‌. در واقع "مرزهای فیزیک جدید و متافیزیک" می تواند و باید در این گفتگوها از جانب طرفین مناظره مطمح نظر قرار گیرد.

🔸️اینکه مرز فیزیک و متافیزیک کجاست؟ مرز علم و فلسفه کجاست؟ مرز طبیعت و خدا کجاست؟ چنانچه مناظره طبیعت گرایی و خداباوری در این سوالات تمرکز کند به نظر می رسد بحث خوبی در می گیرد!
طبیعت گرایی متدولوژیک و خداباوری قابل جمع است و طبیعت گرایی انتولوژیک اساسا با خداباوری قابل جمع نیست. طبیعت گرایی متدولوژیک حرف تازه ای نمی زند در واقع اگزویومی را تکرار می کند که علم پیشتر ادعای آن را کرده است و آن را پیش فرض خویش گرفته است. یعنی علم جدید اساسا با مفروض گرفتن طبیعت گرایی متدولوژیک آغاز کرده است.

🔸️ارائه تعاریف مفهومی از ایده خدا و طبیعت و بیان بنیان های انتولوژیک از جانب هر یک از طرفین مناظره ضروری می نماید که در این خصوص دکتر عبدالکریمی مکررا بنا به ارائه ی آن داشت ولی از جانب جناب وریا چنین ضرورتی از اساس واجد اهمیت شناخته نمی شد که در این صورت در غیاب بنیان های انتولوژیک باید پرسید چگونه بحث فلسفی ممکن خواهد شد. ️البته تلاش عبدالکریمی در تمایز ایجاد کردن بین طبیعت گرایی روش شناختی و طبیعت گرایی انتولوژیک به جهت التفات به همین ضرورت صورت می گرفت.

🔸️عبدالکریمی به تمایز نظام های معرفتي مدرن و پیشا مدرن اشاره داشت و تاکید داشت که خدا در عموم نظام های پیشا مدرن حضور دارد و فقط در اپیستمه عالم جدید هست که فیزیکالیسم و متمتیکالیسم و پوزیتیویسم و ... در مجموع علم محوری در مفهوم ساینس غلبه دارد. خدا، حقیقت فرا طبیعی، وجود، راز ...در مجموع در سخنان عبدالکریمی به نحو این همان تکرار می شد.


🔸️جناب وریا امیری در مجموع از آنجا که باور به وجود خدا را ناموجه تلقی می کند در مجموع از مدلی برای توصیف جهان دفاع می کند که در آن ارجاع به مفهوم خدا را بلاوجه قلمداد می کند و مسئولیت توضیح محتوایی در باب خدا را به طرف مناظره به جهت باورمندی وی واگذار می کند. اما تاکید دارد داوری در باب وجود و عدم وجود خدا مسکوت می گذارد و تنها به عدم باور خویش تاکید می ورزد.

🔸️به نظر می رسد هنوز لازم هست که محل مناقشه بین این دو عزیز تقریر شود یعنی کدام موضع از خداباوری و کدام موضع از طبیعت گرایی گفتگو پذیر است و می شود از آن موضع راهی به سمت خداباوری گشوده شود و راهی به سوی طبیعت گرایی. به عنوان مثال محتوایی از طبیعت و خدا ارائه گردد که بتوان نقاط اشتراک و افتراقی بین آن دو تشخیص داد. اینکه ارائه ی تعریف مفهومی از خدا و طبیعت پیش شرط ورود به این گفتگو هست تا این مناظره صرفا به یک نزاع لفظی تقلیل نیابد نزاع بر سر نامگذاری امر مطلق و بنیادین! خدا یا طبیعت!؟
Voice 010.m4a
141.2 MB
🌏همایش ملی روز جهانی فلسفه

با حضور
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر محمدحسن علایی

دانشگاه محقق اردبیلی

@sociologicalperspectives
♦️مهاجرت و تکثیر ویروس ازخودبیگانگی!

محمدحسن علایی
جامعه شناس


🔶روزنامه همدلی

۱۶ آبان ۱۴۰۲

https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2295&page=8
💢 سومین همایش «بین المللی شدن آموزش عالی» تمدید شد.

◀️ مهلت ارسال چکیده مقاله تا۱ بهمن
◀️ مهلت ارسال اصل مقاله تا ۲۰ بهمن
◀️ زمان اعلام نتایج ۲۸ بهمن

⏱️ چهارشنبه ۲ اسفندماه ۱۴۰۲
ساعت : ۸ الی ۱۸

کانال موسسه در ایتا:
http://eitaa.com/moasesepajoohesh

🆔@IRPHE
♦️غزه؛ تحقق عینی جهان نیچه ای!

دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)


🔸️جهان نیچه‌ای جهانی نیهیلیستیک هست؛ جهانی که بیش از همه با آرای پیش‌گویانه ی نیچه قابل توصیف هست؛ جهان نیچه ای عنوان کتابی از دکتر بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه دانشگاه نیز هست. عبدالکریمی در این کتاب حدود ۲۵ مولفه را برای جهان نیچه ای بر می شمارد که به برخی از آن‌ها اشاره می کنیم و توضیح عنوان این نوشتار را در نتیجه گیری جستار می آوریم.


🔸️دکتر بیژن عبدالکریمی در بخشی از کتاب "ما وجهان نیچه ای" بالغ بر بیست ویژگی برای جهان نیچه ای برشمرده اند، از نیهیلیسم، مرگ خدا، مرگ اخلاق، انکار مقولات متافیزیکی، جهان بی تعین، فهم پراگماتیستی از حقیقت، نفی عالم فرامحسوس، مرگ ابدیت...تا جهان به منزله تصادف، ظهور آخرین انسان، مرگ انسان و اندیویدوآلیسم. به نظر می رسد ویژگی هایی که برای جهان نیچه ای مطرح شده است، امروز می تواند در تحلیل ها و تبیین های ما از وقایع و اتفاقات متکثری که در سراسر جهان رخ می دهد مدد برسانند.

🔸️در تحلیل و تبیین وضعیت اسف بار غزه و خوانش وضعیت فاجعه بار آن، که می بایست بیش از همه توجه دانشگاهیان و اهل تفکر و عموم دغدغه مندان کشور را به خود جلب کند بایستی نوعی بازاندیشی نسبت به همه ی مسائل اساسی علوم انسانی و اجتماعی صورت گیرد. در این میان توجه دوباره به پروژه های فکری اهالی تفکر در یک چنین برهه هایی بیشتر از همیشه می تواند و باید در تحلیل های ما مطمح نظر قرار گیرد.

🔸️کتاب هایی چون "ما و جهان نیچه ای"، "پایان تئولوژی"، "پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر"، و ...از جمله ی همین پروژه ها و پژوهش هایی است که می توانند و باید مورد مطمح نظر اهل تفکر و دانشگاهیان قرار گیرد. در خصوص تحلیل محتوای مباحثات غزه ای موجود در فضای کشور نیز می توان میزان التفات اهل نظر به چنین تاملاتی را مورد سنجش و ارزیابی قرار داد.

🔸️از جمله پرسش های مناقشه برانگیز این روزها و در راستای تعلیق همه ی شعارهای بشر دوستانه در عمل در جغرافیای غزه و در ساحات گوناگون دیپلماتیک، نظامی و روابط بین المللی، می توان به پرسش از حقوق بشر، آرمان آزادی، تکنولوژی، نسبت دین، تئولوژی، معنای زندگی و... اشاره کرد. وجود چنین پرسش هایی در بستر جامعه در این یک ماهه اخیر، به نظر می رسد بر مدعای نگارنده مبنی بر اینکه امروز غزه تحقق عینی جهان نیچه ای را به معرض تماشا گذاشته است صحه می گذارد و می تواند مورد ارزیابی اهل تحقیق قرار گیرد چرا که به واقع در سطح تئوریک آنچه که امروز در غزه می گذرد را با کدام دستگاه نظری می توان تبیین کرد!؟
"ایران جای زندگی‌ست"

♦️روزنامه همدلی

دکتر محمدحسن علایی
( جامعه شناس)


۱۷ آبان ۱۴۰۲

https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumb



به عنوان یک فرد مطلع و یک جامعه شناس اهل تحقیق عرض می کنم دست هایی در داخل و خارج؛ جوانان ما را نسبت به اوضاع کشور مایوس می کنند و بذر ناامیدی را دل‌های ایشان می‌پاشند و شاه بیت تمام سخن پراکنی‌های ایشان عبارت است از یک جمله منحوس به این مضمون که؛ دیگر ایران جای زندگی نیست!
اما چرا بنده معتقدم و بنا دارم با دلیل و برهان به عرض ایشان و همه ی جوانان عزیز کشورم برسانم که "ایران جای زندگی‌ست" و همه ی ما می توانیم و باید در تبیین آن از جان و دل کوشا باشیم.
"ایران جای زندگی‌ست" چون هیج جا مثل وطن آدم نمی شود؛ چون در وجب به وجب آن همه ی دلبستگی ها و وابستگی های ما ریشه کرده اند؛ شعر؛ زبان مادری؛ خانواده؛ دوستان؛ دین و فرهنگ؛ و در یک کلام بود و نبود ما به عنوان یک انسان؛
"ایران جای زندگی‌ست" چون در طول هشت سال دفاع مقدس با وجود حمایت  تمام قد بیگانگان از دولت متخاصم حتی یک وجب از خاک پاک این کشور به دست دشمن نیافتاد و این میسر نبود مگر با همت جوانان مومن و غیور این دیار؛ رفتند و جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند؛ تا امروز ایران و ایرانی به ایشان افتخار کنند.
"ایران جای زندگی‌ست" چون برای آزادی و عدالت قیام کرد و به عنوان یک پیکر واحد پشت یک نظام استبدادی را شکست و حرف خود را در مقابل دیدگان تاریخ به کرسی نشاند؛ تا جهانیان بدانند صاحبان کهن ترین میراث های بشری بیدی نیستند که به این بادها بلرزند.
"ایران جای زندگی‌ست" چون چندین دهه هست که علی رغم شدیدترین فشارهای نظام سلطه جهانی توانسته است به اثبات برساند بر سر منافع ملی خویش با احدی شوخی ندارد و حاضر نیست گامی در این میدان به عقب بنشیند.
"ایران جای زندگی‌ست" چون درمیان مسئولین هستند انسان هایی که به عدم تحقق عدالت اجتماعی معترف اند و برای جبران آن کمر همت بسته اند.
"ایران جای زندگی‌ست"چون در میان متفکرین هستند کسانی که دعوت به فهم زیست جهان جدید می کنند و فریاد می زنند که سوژه مدرن باید فهم و با همه ی  نیازهایش به رسمیت شناخته شود.
"ایران جای زندگی‌ست"چون ما ملت امام حسینیم؛ چه کسی می تواند  نقش بی بدیل شریعتی ها و مطهری ها و سلیمانی ها را در احیای فرهنگ مقاومت در وجود ما انکار کند.
"ایران جای زندگی‌ست"چون مردمش به ضرورت توسعه و آبادانی کشور پی برده اند و به مسئولین فرصت داده اند که خرابی ها را آباد کنند و کاستی ها را مرتفع سازند.
"ایران جای زندگی‌ست" چون من و چه بسیار کسان تا آخرین قطره ی خون به پای آن مانده ایم. آیا وظیفه ی رسانه ها و اساتید دلسوز نیست که این مسئله خطیر را برای جوانان تبیین کنند!؟